کد سوال : 5704
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : مىگويند انسان از چيزى كه منع شود حريصتر مىشود پس آيا قيد و بندهايىكه در دين براى مسايل جنسى وجود دارد به اين جهت است؟
پاسخ : آرى طبيعت انسان اين است كه اگر از چيزى منع گرديد، نسبت به آن حريصتر مىشود؛ اما اين بدان معنا نيست كه اداره كنندگان امور جامعه مردم را به حال خود رها سازند و براى بهتر شدن زندگى شخصى و اجتماعى آنان برنامهريزى نكنند؛ زيرا همان اندازه كه آدمى طالب بىقيد و شرطى است، تربيتپذير و اصلاحطلب نيز مىباشد. در رابطه با مسائل جنسى و روابط زن و مرد، اسلام قوانينى وضع نموده كه به صلاح سلامت شخص و خانوادگى و اجتماعى انسانها است؛ ولى اين كه گفته شود اسلام اين مسائل را محدود كرده و هيچ راهى براى ارضاى آن پيشبينى ننموده است، قضاوت صحيحى نيست؛ بلكه مترقىترين و بهترين راهها را پيشبينى و وضع نموده است. ازاينرو در صدر اسلام هيچ مشكلى در اين رابطه وجود نداشت. بلى فرهنگ بومى و ايرانى ما وتحريفهايى كه در اين زمينه پيش آمده، موجب اين تنگنا براى مسلمين خصوصاً جوانها گشته است كه اساساً اسلام با آن مخالف مىباشد. ازاينرو بر همه فرهيختگان جامعه است كه با خرافات و فرهنگهاى غير صحيح بومى مبارزه كنند و فرهنگ اصيل اسلامى را در ميان مسلمانان و جامعه اسلامى ترويج و تثبيت نمايند.
کد سوال : 5705
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا بعضي ها ولدالزنا را ناپاك مي دانند در حالي كه او تقصيري ندارد؟ و فرقش با ديگران در چيست ؟
پاسخ : ولدالزنا ناپاك نيست و همانند بقيه افراد مىباشند، گرچه افرادى كه از راه زنا متولد شدهاند از جهت حقوقى و شرعى احكامى دارند. از جمله اين كه ارث نمىبرند و از پذيرفتن بعضى مناصب اجتماعى مانند امامت جماعت و قضاوت و مرجعيت محروم هستند، ولى در تكاليف شرعى با انسانهاى حلالزاده تفاوتى ندارند و دولت اسلامى موظف است كه از آنها مانند ساير افراد بدون سرپرست نگهدارى كند و عاقبت آنها نيز بستگى به راه و روشى دارد كه در زندگى برگزيدهاند و مسلما اگر ايمان داشته باشند و كارهاى صالح انجام بدهند و به تكاليف شرعى خود عمل نمايند، نزد خدا مأجور خواهند بود؛ امّا از آن جايى كه در افراد حرامزاده زمينه گناه و شرارت خيلى زياد است، احتمال اين كه به سوى گناه و جنايت كشيده شوند از افراد معمولى خيلى زيادتر است و بر دولت و مردم است كه تكفل و سرپرستى آنها و فراهم كردن امكانات زندگى سالم براى آنان را عهدهدار شوند و آنها را به صورت صحيح تربيت كنند تا زمينه بروز بعضى از انحرافات از آنان گرفته شود. بنابراين زنازاده نيز مانند ديگران داراى اراده و قدرت انتخاب و نيز داراى عقل و هوش و فطرت الهى است؛ ولى در عين حال، گناه گرايى در او بيشتر مىباشد. اكنون اگر او برخلاف سائقه شديد غريزى، به حكم عقل، شرع و فطرت تن نهاد، پاداشى افزونتر از ديگران دارد؛ زيرا مبارزه جدىترى با نفس كرده است. در نتيجه مىتوان گفت كه اولاً او نيز مسلوب الاراده در برابر گناه نيست و ثانياً اگر كار نيك و ترك گناه كند، نزد خدا مأجور است و از آتش دور خواهد بود.
کد سوال : 5706
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا فرزند از مادرسيد بودن را ارث نمىبرد در حالى كه بيشترزحمات فرزند به دوش مادر است؟
پاسخ : مسأله سيادت دليل خاص دارد، گرچه برخى از علما از جمله سيد مرتضى گفتهاند بين كسانى كه از طرف مادر نسبت آنان به پيامبر(ص) مىرسد با كسانى كه از طرف پدر به آن حضرت مىرسند فرقى نمىباشد و حتى سهم سادات به آنها مىرسد؛ ولى مشهور بين فقها اين است كه سيد به كسى مىگويند كه از طرف پدر نَسَب او به هاشم - كه جد پيامبر است - متصل شود. لازم به ذكر است كه مسأله فاميلى يك امر عرفى است و اگر كسى فاميل مادرش را براى خود انتخاب كرد اشكالى ندارد.
کد سوال : 5707
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>اطلاعات عمومي
پرسش : ويژگىهاى يك معلم خوب چيست؟
پاسخ : اين مسأله به سه چيز مربوط مىشود:
1- شخص استاد،
2- رابطه با شاگردان،
3- چگونگى تدريس.
1- درباره شخص استاد رعايت مسائل زير ضرورى است: الف) وقار و متانت، ب ) آراستگى ظاهر، ج ) عشق ورزيدن به كار خويش، د ) حسن خلق و داشتن فضايل اخلاقى از قبيل اخلاص، شجاعت، همت، ايثار و فداكارى.
2- درباره رابطه با شاگردان مسائل زير رعايت شود: الف) علاقهمندى در تربيت و بالندگى شاگردان، ب ) ترغيب در علم و دانش، ج ) محبت و عواطف، د ) احتراز از عصبيت، ه ) مديريت در كلاس. در اين راستا توجه به ابعاد ذيل لازم است: استقلال فكرى، اتكاى به نفس، قضاوت درست، ابتكار و خلاقيت، جامعيت فكرى، پيشبينى احتمالات، داشتن نظم، منصف بودن، قاطعيت، رعايت اصول اخلاقى.
3- درباره تدريس نيز توجه به مطالب زير پرفايده است: الف) تخصص لازم، ب ) حضور دائم و منظم، ج ) تنظيم و كلاسه كردن مطالب درسى، د ) ابتكار در عمل، ه ) تدريس در حال اعتدال، ز ) رعايت تدريج در تدريس.
براى آگاهى بيشتر ر.ك: آداب تعليم وتربيت اسلامى، محمد جواد حجتى V}(ترجمه منية المريد).{V
کد سوال : 5709
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه پوشيدن لباس سياه در ايام عزاداري امام حسين (ع ) چيست ؟
پاسخ : در بعضى از روايات (در باب لباس نمازگزار) آمده است: پوشيدن لباس سياه غير از عبا، عمامه و كفش، مكروه است. در رابطه با پوشيدن لباس سياه در عزاى ابا عبداللّه الحسين(ع) روايت شده است: «وقتى امام حسين(ع) شهيد شد زنان بنىهاشم لباس سياه پوشيدند و امام زينالعابدين(ع) براى آنها طعام تهيه مىكردند»، V}(وسائل الشيعه، ج 2، ص 890){V. از اين روايت گرچه امر به پوشيدن لباس در عزاى ابا عبداللّه(ع) استفاده نمىشود؛ ولى معلوم مىگردد كه كار جايزى است؛ چون امام زينالعابدين(ع) كار زنان بنىهاشم را نهى نفرموده و امضاء فرموده است و شايد از آن تاريخ اين كار به صورت يك سنت و رسم بين شيعه در ايام عزاى ائمه در آمده است و علاوه اين يك سنتى است كه حتى در مسيحيت و اقوام ديگر هم معمول است كه در مجالس عزا، لباس سياه مىپوشند و از نظر جامعهشناسى هم يك سمبل شناخته شده است.
کد سوال : 5710
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا عمل انتحار حرام است , مگر اختيار زندگي هر كس به دست خودش نيست
پاسخ : در اين باره توجه به چند نكته لازم است:
الف) در فرهنگ اسلامى جهان وانسان ماهيت «از خدايى و به سوى اويى» دارد «انا للّه و انا اليه راجعون» ، V}(بقره، آيه 156).{V
برخلاف انديشه اومانيستى (Homanism) كه انسان همه كاره خويش است، در فرهنگ دينى و توحيدى انسان مخلوق خدا است و خداوند مالك، صاحب اختيار و پرورش دهنده انسان است و هرگونه تصرفى از سوى انسان در جهان و برخودش با اذن الهى صورت مىگيرد و چون خداوند به هيچ بشرى اجازه خودكشى نداده و اين عمل زشت را مغاير حكمتهاى عاليه آفرينش مىداند، بنابراين كسى حق اقدام به اين عمل را ندارد.
ب) خودكشى عملى است برخلاف عقل و فطرت سليم، به همين جهت در همه جاى جهان به عنوان عملى نادرست واز نظر روانشناسان نوعى ناهنجارى رفتارى تلقى مىشود و در نظامهاى حقوقى جهان نوعى جرم به حساب آمده و اعانت بر آن كيفر دارد.
ج) انسان عاقل بايد فلسفه ارزشمند هستى خويش را باز شناسد و راه رشد و كمال و سعادت را در زندگى بيابد و با آغوش باز از مشكلات استقبال كند، زيرا در سايه مشكلات و برخورد صحيح با آنها بهترين كاميابىها و موفقيتها پديد مىآيد و خودكشى و گريز از مسؤوليت و مشكلات بزرگترين ضعف در رويارويى با مسائل است.
کد سوال : 5712
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تاريخ و سيره
پرسش : با توجه به علاقه و محبت حضرت على (ع) به حضرت زهرا (س)، چگونه درنهجالبلاغه از عدم علاقه به دنيا صحبت مىكنند؟
پاسخ : آنچه در فرهنگ اسلامى و در سيره پيشوايان وجود دارد، ترك تعلق و دلبستگى به دنيا است و مقصود از آن علاقه به دنيا در حدى است كه انسان را از ياد خدا باز بدارد و از او غافل سازد. به عبارت ديگر دنيا دوستى منفى، حب عرضى است؛ يعنى اين كه علاقه به دنيا و متعلقات آن همعرض عشق و توجه به خدا قرار گيرد و عرصه را بر آن تنگ نمايد. اما علاقه و حب طولى يعنى دوست داشتن دوستان خدا و دوست داشتن براى رضاى او،
در اسلام و سيره پيشوايان دين به عالىترين شكل نمودار است. از اين رو در روايت دوست داشتن زنان از شيوه پيامبران شمرده شده است و يا آمده است، مؤمن، زن و فرزند خود را دوست دارد. اين دوستى در جهت رضاى خداست و از اين رو موجب تعلق و دلبستگى و يا ترك انجام وظايف الهى در برابر خواست زن و فرزند نمىشود. بنابراين دنياگريزى اميرالمومنين، گريز از دوستى به گونه اول است و علاقه آن حضرت به پيامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و فرزندانش از نوع دوم است.
کد سوال : 5717
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام>كلام و دين پژوهي
پرسش : چرا اطاعت از دستورات فقهاى طالبان حرام و اطاعت از علماى شيعهواجب است؟
پاسخ : در اين باره توجه به چند نكته ضرورى است:
الف) برخى از جريانات اصالتاً از ماهيت و خاستگاه دينى برخوردار نيست، و اگر جامعه در تشخيص آنهادقت كافى مبذول ندارد گرفتار خسارتهاى بزرگى خواهد شد، از حمله آنهامسأله طالبان و نمونههاى ديگرى مثل آن است كه در طول تاريخ موارد متعدد داشته است. ابهام در اين مسائل گاهى باعث شده است برخى از مقدسان سطحى نگر فرق اساسى بين حضرت على (ع) و معاويه را بدرستى تشخيص نداده و در اطاعت از آن حضرت وا مانند، بنابراين در درجه اول شناخت درست مرجعيت دينى لازم است. به عبارت ديگر اساسىترين اختلاف بين شيعه و سنى در همين جاست كه پس از پيامبر مرجعيت دينى با تمام ابعاد عبادى، سياسى و اجتماعى آن با چه كسى و براساس چه معيارهايى است. مسلماً اگر ضوابط دقيق شرعى در اين مسأله شناخته نشود، آرا و نظرات بدترين مدعيان و بدترين مناديان دين يكسان و داراى ارزش مشابه قلمداد مىشود. لذا مسأله طالبان و فقهاى ادعايى آنها كه از ريشه عميق دينى و خاستگاه اصيل اسلامى برخوردار نيست، با مسأله ولايت فقيه و مرجعيت عالمانى كه ملاكهاى لازم شرعى را دارا هستند، قابل قياس نيست. ليكن اين قياس ناپذيرى در سطوح روئين قابل شناخت نيست و بدون تأمل و تحقيقات ژرف نگرانه روشن نخواهد شد.
ب ) اختلاف در فتاوا و آرا دو گونه است:
1- اختلافات جزئى كه در مجموع انديشه و فرهنگ اسلامى قابل پذيرش است، مانند اين كه براساس دو تفسير از يك آيه قرآن و يا براساس دو روايت متعارض كه هر فقيهى يكى از آنهارا به دلايلى برتر مىانگارد، پديد مىآيد. چنين اختلافى را اسلام در درون خود مىپذيرد و استنباط هر فقيهى (با وجود شرايط لازم در مرجعيت دينى) را براى او و مقلدينش حجتِ معتبر مىشمارد. بنابراين هر يك از طرفين براساس حجتى كه منطبق با ملاكهاى كلى شرع بر او اتمام حجت شده است، مىتواند عمل كند، و در صورت عدم انطباق آن با حكم واقعى شرعى نزد خداوند معذور است. بنابراين در اين زمينه مشكل چندانى نيست كه چرا شيعيان نمازهاى ظهر و عصر را پشت سرهم مىخوانند و اهل سنت با فاصله زمانى.
2- نوع ديگر اختلاف آن است كه اساساً از متدولوژى (روششناسى) فهم نصوص دينى و استنباط احكام الهى خارج باشد، و شخصى به عنوان مفتى (فتوا دهنده) آرايى عرضه كند كه از نصوص معتبر دينى استنباط نگرديده و چه بسا با محكمات شريعت در تعارض آشكار باشد، چنين آرايى بر هيچ كس حجت نيست و هيچ مسلمانى حق پيروى از آن را ندارد. در اين صورت فرقى نمىكند كه عرضه كننده اين آرا مفتيان ادعايى طالبان باشند، يا يك فقيه شيعه و يا ولى فقيه. جالب آن است كه دقيقاً فتاوايى كه از طالبان نقل می شود از هيمين سنخ مىباشد، زيرا هيچ يك از ادله تفصيليهاى كه نزد فقهاى شيعه و سنى معتبر است، يعنى كتاب، سنت، عقل و اجماع براين حكم دلالت ندارد.
کد سوال : 5718
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : پدر و مادرم درستكار و مورد اعتماد مردماند ولى در عبادت كوتاهى مىكنند چگونه آنها را ارشاد كنيم؟
پاسخ : ضمن تبريك به شما به خاطر احساس مسؤوليت در برابر خانواده، اميدواريم توفيقات الهى شامل حال شما گشته بتوانيد والدين خود را به نماز دعوت كنيد. دوست عزيز! از نظر اصولى شما بايستى احترام و محبت به پدر و مادر را هرگز فراموش نكنيد، چرا كه خداوند حتى در برابر پدر و مادر مشترك، فرزندان راموظف به رفتار عطوفتآميز كرده است: و اگر پدر و مادر تو را به راه شرك خواندند، آن را نپذير و اطاعت مكن، ولى در دنيا با رفتار پسنديده با آنان برخورد نما. V}(لقمان/15){V دعوت آنان به نماز:
1- بايستى با آرامش و منطق صورت گيرد؛
2- دعوت با عمل مقدم بر هر گونه دعوت ديگر است؛
3- انتظار حصول نتيجه فورى و سريع را نداشته باشيد؛
4- از افراد ديگرى كه محتمل است تأثيرگذار باشند، استفاده كنيد؛
5- كتابهاى مفيد در اين زمينه را به خانه ببريد و در معرض ديد آنان قرار دهيد.
در مورد گريه در عزادارىها، اين كار از واجبات نيست، بلكه از امور مستحبى است. مطرح نبودن آن در خانواده شما در حال حاضر موضوع مهمى نيست. فعلاً بايستى روى اصول و اركان بينش آنان كار كرد، تا خداوند آنان را هدايت كند. شما از اين بابت نگران نباشيد و سعى كنيد با تبليغ مناسب و مداوم آنان را به نماز دعوت كنيد. انشاءاللَّه مؤثر خواهد بود.
کد سوال : 5720
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره>پزشكي
پرسش : چگونه مىتوان پدر و برادر معتاد را نجات داد؟
پاسخ : با تشكر از اينكه مسائل خود را با ما درميان گذاشتهايد و ضمن تبريك به شما بدان جهت كه توانستهايد در شرايطى دشوار و طاقتفرسا به تحصيلات عاليه، در رشتهاى ممتاز بپردازيد. مناسب ديديم، كه با شما صحبت بيشترى داشته باشيم. شما و خانوادهاتان، در شرايطى دشوار بوده و هستيد، ليكن مىدانيم بسيارى از بزرگان تاريخ، در زمينههاى مختلف علمى، هنرى و... در شرايط دشوار و سخت قرار داشتهاند. درست است كه شما رنج مىبريد و ملالت مىكشيد، ولى همين سختىهاست كه شخصيت آدمى را پرورش و همتهاى بلند را شكل مىدهد. شرايطى كه شما در آن قرار گرفتهايد، بهترين انگيزه براى تلاش بيشتر و كوشش جدى تر شماست.
بحمدالله مسير شما مشخص است. بسيارى از افراد با داشتن بهترين امكانات، از موقعيت شما برخوردار نيستند، اين مشكلات مىتواند احساسات انسانى و روحى رأفت و رحمت نسبت به بينوايان و بيچارگان را در شما پرورش دهد، تا انشاءالله در آينده بتوانيد از آنان دستگيرى كنيد و درد آنها را حس نماييد. آرى روى پاى خود بايستيد و به مشكلات خود افتخار كنيد. چرا كه شما با چنين زمينههايى به اين جا رسيدهايد. عزت خود را حفظ كنيد. و احساس كمبود و كوچكى نكنيد. شما ارزش داريد يا آن كس كه با وجود شرايط نسبتا خوب و آماده براى تحصيل، هميشه بهانه مىگيرد و به جاى استفاده از شرايط در مقابل خدا و خلق خدا ناسپاس است؟ اميد آن مىرود كه اين احساس تبديل به دركى عميق از مشكلات همه محرومان و مستضعفان گردد و در آيندهاى نه چندان دور، با پيمودن مدارج عاليه تحصيلى، خدمتگزارى صادق و لايق براى جامعه و خواهران و برادران ايمانى خود باشيد. مشكلات با توكل به خدا و عنايات الهى قابل حل است و با قدرى پايدارى بيشتر رفع خواهد شد. ترديدى نيست كه شما مشكلات و سختىهاى فراوانى را تحمل كرده و با آن دست به گريبان بودهايد و مشكلات زياد فشار روانى مضاعفى را بر شما وارد كرده است.. ولى در عين حال وضعيت شما در مقايسه با افراد بسيارى نسبتا روشنتر و بهتر است. نمونههاى فراوانى وجود دارد (انبوه نامههاى ما شاهد آن است) كه برخى در وضعيتى صدها بار اسفبارتر و دردناكتر زندگى مىكنند.
نمونههاى رنج و سختى فراوان است كه سخن گفتن از آن عمر نوح مىخواهد و هفتاد هزار تن كاغذ (نه مثنوى هفتاد من).دوست عزيز! از اينها كه بگذريم، درست است كه سختىهاى شما جانكاه و كمرشكن بوده و هست، ولى مىدانيد كه سختىها خود سكوى ترقى و رشد و كمال انسانى است؛ مگر نه اين است كه اكثريت قريب به اتفاق شخصيتهاى بزرگ علمى، هنرى، اجتماعى، سياسى و ... از كوره سختىها بيرون آمدهاند. كسانى كه با سختىها دست و پنجه نرم نكرده و هيچ گاه طعم محروميت را نچشيدهاند، احساسات متعالى را نيز كمتر در وجود خود مىيابند، گرچه الان از ما و شما بهتران در ناز و نعمتند ولى آنها كجا مىتوانند احساس شما و امثال شما را در مورد محروميت، جهل و ... داشته باشند. مىدانيد كه مرتاضان، چه رنجها بر خود هموار مىكنند تا بتوانند به قدرت روح دسترسى پيدا كنند. شما سختىها را پشت سرگذاشتهايد، از آن نيرو بگيريد نه اينكه آنها را در راه تخريب شخصيت خود به كار گيريد. آيا شما كه اين همه بار گران غم و اندوه را پشت سر گذاشتهايد، بايد از خود بىزار و متنفر باشيد يا آنانى كه اگر كمترين دشوارى ببينند فريادشان به آسمان بلند مىشود. قدر خود را بدان، كه كوهى از صبر، استقامت و احساسهاى متعالى هستى و اين ويژگىها آسان و ارزان به دست نيامده است. آيندهاى را براى خود ترسيم كن كه با موقعيت مناسب شغلى بتوانى دست افتادگان را بگيرى و به خانواده خود رسيدگى كنى و مرهمى بر زخمها و دردهاى آنان باشى. {Sدنيا و هر چه در اوست هيچ است و تو همه# چيز تا چند اى همه چيز غم بهر هيچ خورىS} اهدافى بلند، زندگانى آبرومند، شخصيتى ممتاز و به تمام معنا انسان و دلسوز، و همسرى مناسب و مهربان و... اينها را در نظر بگير و با توكل بر خداوند عزم خود را براى رسيدن به آن جزم كن، بدون كمترين ترديد به آنها خواهى رسيد. واقعيت خود را بشناس و به آن ايمان داشته باش و خود را دستكم نگير. تو همان هستى كه كوه رنج و سختى را بر دوش داشتهاى و به اين جا رسيدهاى، استقامت كن. نيرويت را به جاى تلف كردن براى گذشته در اهداف آتيه خويش متمركز كن. از گذشته فقط درسهاى آن را به ياد داشته باش. برخيز، بكوش، دگرگون شو، دگرگون كن، بشتاب، همت كن، و شكر خداوند مهربان بگذار كه ترا از گردنههاى بلند حوادث، سالم عبورداد وهم از او مدد بجوى كه هموارهياور و پشتيبانت خواهد بود.. و بالاخره بگذار كه بازبان حافظ شيرازى حرف را به آخر برسانيم. {Sيوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور# كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخورS} {Sاى دل غمديده حالت به شود دل بد مكن# وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخورS} {Sدور گردون گر دو روزى بر مراد ما نرفت# دائما يكسان نباشد حال دوران غم مخورS} {Sهان مشو نوميد چون واقف نيى از سر غيب# باشد اندر پرده بازىهاى پنهان غم مخورS} ضمناً در موقع اندوه اين ذكر راتكرار كن. {H{/Bلا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظَّالِمِينَ{w16-24w}{I21:87I}/}H}. از امام صادق(ع) روايت شده است كه ذكر فوق براى رفع اندوه است و چون بنده آن را بگويد خداوند مىفرمايد: {H{/Bفَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ{w1-10w}{I21:88I}/}H}. مشكلى كه در مورد پدرتان بيان داشتهايد واقعيت دردناك و تلخى است كه چه بسا درمان آن نيز دشوار باشد، ولى در عين حال شدنى است. بنابراين نبايد نااميد بود و از هر تلاشى در اين زمينه نبايد دريغ كرد.
اميد است توصيههاى زير بتواند راهگشاى شما باشد:
1- پيش از هر چيز، به خداوند بزرگ توكل نموده و پيوسته از او در حل مشكل مدد جوييد.
2- همواره بكوشيد در برابر ناهنجارىهاى ذكر شده صبر، متانت و برخوردى پرمهر و عاطفه و منطقى داشته باشيد و ديگر اعضاى خانواده را نيز به چنين شيوهاى تشويق نماييد، به ويژه مادر شما اگر در برابر هر خشونتى عكسالعملى محبتآميز داشته باشد به تدريج، البته در مدت طولانى، روش تند و خشن پدرتان را تغيير خواهد داد.
3- كوشش كنيد عواملى كه در خانه موجب ناراحتى و عصبانيت پدرتان مىشود، از بين برود؛ و محيط خانه را براى او جايگاهى آرامبخش و دوست داشتنى كنيد.
4- بررسى كنيد كه چه زمينههايى موجب اعتياداو شده است، سپس بكوشيد آن زمينه ها را از بين ببريد.
5- در صورتى كه افراد بزرگ و فهميدهاى در نزديكان، بستگان يا دوستان پدرتان وجود دارد كه توصيههايش به پدر شما مفيد مىافتد مشكلات را با او در ميان نهاده و بخواهيد كه با حفظ امانت و شيوهاى حكيمانه، در موارد مقتضى اندرزها و رهنمودهاى لازم را به پدر شما بدهد و به كارها و اقدامات ناپسند خود آگاه نمايد. اما در مورد برادرتان! روش عاطفى كه در پيش گرفتهايد روش صحيحى است به همين رويه ادامه دهيد و از هيچ كوششى براى اصلاح او فروگذار نكنيد. سعى كنيد پناهگاه عاطفى و ناصح او باشيد. از افرادى كه مىتوانند داراى تأثير روى ايشان باشند استفاده كنيد. براى ترك اعتياد وى را تشويق كنيد و او را به مراكز درمانى مربوطه معرفى كنيد. در هر صورت ايجاد اميد و نقطه اتكا در زندگى او مىتواند كمك مؤثرى به او باشد. به خدا توكل كنيد و انسانى را از گرداب هلاكت نجات دهيد.