اهل بیت
چرا قبر حضرت زینب(س) در شام هست؟
يکشنبه 5/3/1392 - 8:36
لطیفه و پیامک
«اس ام اس وفات حضرت زینب (س)»
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام / با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است . . .
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه
یک محمد یک علی یک فاطمه
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
زینب آخر این شبِ تاریک را سر میکند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر میکند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر میکند
وفات حضرت زینب (س) بانوی بزرگ اسلام را تسلیت عرض میکنیم . . .
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
ای زینب(س)
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟
یاری ام کن!
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
عشق با زینب(س) تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست عشق دلبریت، عشق او
صبر زانو می زند در پیش او
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
زینب کبری(س) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
آه از نماز شب نشسته و قامت ناگهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !...آه از دل زینب !
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
آه،ای ام المصائب، تمام داغها و سوگها، در حضور مصیبتهای تو رنگ میبازد و از یاد میروند.
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
تمام زمین وزمان بر کربلا میگریند و تمام کربلا بر زینب(س)
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
کمکم کن تا تو را الگوی زیستنم بدارم و بدانم
یاری ام کن تا چنان باشم که با امام خویش بودی
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
چون قافله ی عشق رسیدند زراه / برتربت شاه دین بصد ناله و آه
زینب بسر قبر برادر می گفت / لاحول ولا قوه الا باالله . . .
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
عشق با زینب تبانی کرده است / رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست کیش رهبریت کیش او / صبر زانو می زند در پیش او . . .
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس . . .
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
نه تنها زینب از دین یاوری کرد / به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان / نوازشها به مهر مادری کرد . . .
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
زلف عفاف، رشته دامان زینب است / آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار / این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
به دریای پر از غم، امان از دلِ زینب / به عمری همه ماتم، امان از دلِ زینب
چو شد کرب و بلایی به آن قدِ خمیده / بدید رأس بریده، امان از دلِ زینب
اگر خون بفشاند، ز چشمِ بنی آدم / بگوید دلِ عالم، امان از دلِ زینب
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
ای زینب (س) !
براستی سجاد علیه السلام از دریای بیکران علم و فهم تو چه امواجی را دیده
و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
وفات جانسوز عقیله بنی هاشم و عالم بدون معلم، حضرت زینب کبری تسلیت باد . . .
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
زینب یگانه است خدا هم به فاطمه / تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
زینب همان کسی است که در را عفتش / عباس می دهد نخ معجر نمی دهد . . .
اس ام اس وفات حضرت زینب (س)
ای سرکه بود بار غمت بر دوشم / زود است که داغ تو کند گل پوشم
بر خطبه ی من تو گوش کردی اکنون / قرآن تو بخوان که من سراپا گوشم . . .
يکشنبه 5/3/1392 - 8:33
اهل بیت
آغاز خطبه حضرت زینب علیهاسلام
پس از آنکه
یزید چوب به لب و دندان
حسین علیه السلام زد و اشعار کفر آمیزی خواند،
زینب به پا خواست و این خطبه را ایراد فرمود:
« به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند جهانیان را حمد و سپاس میگویم و بر
پیامبر اسلام و خاندان او درود می فرستم. خداوند متعال حقیقت را نیکو بازگو فرمود، آنجا که در قرآن بیان داشت: « کار کسانی که زشتکاری و گناه انجام دادهاند، به جایی رسید که آیات خدا را دروغ شمردند و آنها را به مسخره گرفتند.»
آری؛ کلام خدا راست و عین حقیقت است. یزید! از این که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتهای و ما را همانند اسیران کافر به این شهر و آن شهر کشاندهای، گمان کردی که ما نزد خدا خوار و پست شدیم و تو در پیشگاه او منزلت یافتی؟ با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداختهای و با نگاه غرورآمیز و نخوت بار به اطراف خود مینگری، در حالیکه شادمانی از اینکه دنیایت آباد شده و بر وفق مرادت است و مقام و منصبی را که حق ما خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، در دست گرفتهای.
اگر چنین خیال باطلی در تو پیدا شده، لحظهای بیندیش! مگر تو فراموش کردهای کلام خدا را که میفرماید:« آنان گمان نکنند که مهلت یافتن خیر و سعادتشان است. نه تنها به نفعشان نیست، بلکه برای آن است که بر گناهان خود بیافزایند و برای آنان عذاب ذلت آمیز ابدی در پیش است.»
اشاره به منزلت خاندان پیامبر
ای فرزندان بردگان آزاد شده! آیا عدالت این است که زنان و کنیزان خود را در پشت پرده جای دهی، ولی دختران پیامبر خدا را در میان نامحرمان به اسارت بگیری؟ زنان و کنیزان خود را پوشیده نگاه داری، ولی خاندان رسالت را با دشمنانشان در شهرها و آبادیها بگردانی تا بادیه نشینان، خویشان و غریبهها و اراذل و اشراف آنان را ببینند؛ در حالی که کسی از مردان آنان همراهشان نیست و سرپرست و حمایت کنندهای ندارند؟
چگونه امید خیر میتوان داشت از فرزند کسی که میخواست با دهان خود جگر پاکان را ببلعد و گوشت و خون او از شهیدان اسلام روییده است؟ چگونه میتوان انتظار کوتاه آمدن از کسی داشت که همواره با بغض و دشمنی و کینه و عداوت به خاندان ما نگریسته است؟
یزید! این جنایات بزرگ را انجام دادهای، آنگاه نشستهای و بی آنکه خود را گناهکار بدانی یا جنایات خود را بزرگ بشماری، با خود ندا سر میدهی که ای کاش پدران من حضور داشتند و از سر شادمانی و سرور فریاد بر میآوردند و میگفتند: « ای یزید! دست مریزاد»؟ این جمله جسارت آمیز را میگویی، در حالی که با چوبدستی بر دندانهای مبارک سید جوانان بهشتی میکوبی؛
زهی بیشرمی و بیحیایی! چگونه چنین یاوهسرایی نکنی؟
تو بودی که زخمهای گذشته را شکافتی و دست خود را به خون پیامبر آغشته ساختی و ستارگان روی زمین از آل
عبدالمطلب نسل جدید را خاموش نمودی و اکنون پدران خود (نسل شرک و بت پرستی) را ندا میدهی و گمان داری که با آنان سخن میگویی.
به زودی خودت به جمع آنان ملحق میگردی و در آن جایگاه، عذابی ابدی در انتظار توست که آرزو میکنی ای کاش دستم شکسته و زبانم لال میشد و هرگز چنین کارهای ناشایستی را انجام نمیدادم.
یزید پاسخگو در محشر
پروردگارا! حق ما را از دشمنان ما بگیر و از آنان که بر ما ظلم کردند، انتقام بکش و آتش غضب را بر کسانی که خون ما و حامیان ما را ریختند، فرو فرست. یزید! بدان که با این جنایت هولناک، پوست خود را شکافتی و با این عمل وحشیانهات، گوشت خود را پاره کردی. به زودی در عرصه محشر به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کشانده خواهی شد در حالی که بار سنگینی از مسئولیت ریختن خون فرزندان او و هتک حرمت خاندان و پارههای تنش را بر دوش داری. آن روز همان روزی است که خداوند همه پراکندهها را یکجا جمع مینماید و حق هر حقداری را به صاحبش باز میگرداند.
مقام بلند شهید نزد خداوند
« گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگار خود، روزی میخورند.» ای یزید! برای تو همان بس که خدا در کارت داوری کند و پیامبر دشمنت باشد و جبرئیل نیز از او حمایت کند. به زودی آنان که تو را حمایت کردند و بر این جایگاه نشاندند و بر گرده مسلمانان سوار نمودند، درخواهند یافت چه ستمگری را انتخاب نمودند. به زودی درخواهید یافت که کدامیک از شما بدبختتر و پستتر از همگان هستید.
ای فرزند
معاویه! اگرچه سختیها و پیشامدها و فشار روزگار، مرا در شرایطی قرار داد که مجبور شدم با تو حرف بزنم، اما تو را کوچکتر از آن مقام ظاهریات می بینم و بسیار توبیخ و سرزنش میکنم. چگونه سرزنش نکنم در حالی که چشمها در فراق دوستان، گریان و دلها در فراق عزیزان، سوزان است.
شکایت به پیشگاه خداوند
آه! چه شگفت انگیز است که مردان بزرگ حزب خدا به دست شیطان کشته شوند! دستان جنایتکار شما، به خون ما خاندان پیامبر آغشته شده است و دهانتان از گوشت ما پر و مالامال است. آری! راستی جای شرم نیست که آن بدنای پاک و پاکیزه روی زمین بمانند و گرگهای بیابان به سراغ آنها بروند و تو مغرور و سرمست، بر اریکهی قدرت تکیه زنی و به خود ببالی؟
ای پسر
ابوسفیان! اگرچه تو امروز کشتار و اسارت ما را غنیمت شمردهای و به آن میبالی، طولی نمیکشد که مجبور میگردی غرامت و تاوان آن را پس دهی. البته در روزی که هیچ نوع اندوخته نیک و مفیدی همراه نداشته باشی و مجبور باشی به تنهایی سزای اعمال خود را بچشی. « و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمیورزد.» ما از بیدادگریهای تو، به پیشگاه او شکایت میبریم؛ و او تنها پناهگاه و امید ماست.
یاد ائمه در دلها باقی است
زید! هر آنچه میخواهی مکر و فریب و سعی خود را به کار گیر، ولی بدان که هر چه تلاش و مکر به کارگیری، باز هرگز توان آن را نداری که ذکر خیر ما را از یادها بیرون ببری. هرگز قدرت نداری که وحی ما را نابود و ذکر ما را خاموش سازی و به آرزوی پلید و دیرینه خود نایل شوی. سعی و تلاش تو هرگز نخواهد توانست ننگ و عار اعمالت را از دامنت پاک سازد.
هرگز! هرگز! آگاه باش که عقل تو بسیار ناتوان، و دوران زندگی و عیشت به سرعت از بینرفتنی و جمع تو رو به زوال و پریشانی است. روزی فرا می رسد که منادی حق فریاد بر میآورد:« لعنت خدا بر ستمکاران و بیدادگران باد!»
اکنون من نیز حمد خدا را میگویم که سر آغاز زندگی دودمان ما را با سعادت و آمرزش قرین ساخت و پایان زندگی ما را با شهادت سرشار از رحمت به پایان برد.
فضل برای شهداء
از خداوند متعال میخواهم ثواب و فضل خویش را بر شهیدان تکمیل فرماید و اجر و مزد آنان را افزون سازد و امانتداری و جانشینی ما را از آنان به ترتیب خوب و نیکو قرار دهد؛ زیرا خداوند بخشنده و مهربان است. او تنها پناهگاه و امید ما و نیکوکارترین و بهترین وکیل و مدافع حق ماست.»
یزید پس از شنیدن این سخنان گفت:« فریاد ناله و صیحه زنندگان بسی پسندیده است و حق است زنان داغدیدهی نوحهگر از غصه جان از بدنشان خارج شود.» سپس با بزرگان شام مشورت کرد که با اسیران چه رفتاری کند.
آنان توصیه کردند همهی اسیران را بکشد، ولی نعمان بن بشیر گفت: « فکر کن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با اسیران چگونه رفتار میکرد، تو نیز همانگونه رفتار کن.
منابع:
- لهوف سید بن طاووس، ص 215 و 221.
يکشنبه 5/3/1392 - 8:32
ازدواج و همسرداری
فردی كه همسر ناسازگار دارد به دلیل اینكه از قبل آگاهی و آمادگی لازم جهت مواجهه با چنین شرایطی را ندارد از طریق آزمایش و خطا متوسل به راهكارهایی می شود تا بتواند همسر ناسازگار خود را در كنترل داشته باشد، كه اغلب در كنترل رفتارهای همسر موفق نیست.
به گزارش افکارنیوز، زندگی با همسر ناسازگار مشكلات و دشواری های خاص خود را دارد، البته هیچ فردی خواستار روبرو شدن با همسری ناسازگار نیست، ولی با توجه به كمبود آگاهی های لازم، دختران و پسران،خصوصا دختران پیش از ازدواج قادر به تشخیص ویژگی های فردی كه می تواند همسری ناسازگار باشد نمی شوند. البته پسرها،به طور میانگین پیش از ازدواج، آسیب های رفتاری و شخصیتی به مراتب بیشتری را نسبت به دخترها متحمل می شوند.
به همین دلیل، همسران پس از مواجه شدن با مشكلات و مسائل مختلفی كه حل نمی شوند و برای مدت های طولانی تداوم می یابند و باعث آزار و اذیت آنها می شود، به فكر راهكارهایی جهت برطرف نمودن آنها می افتند. در چنین شرایطی كه شخص آزار و اذیت های زیادی را از همسر ناسازگار تجربه می كند به وضعیت و شرایطی می رسد و این فكر به ذهن آنها خطور می كند كه شاید چیزی سر جایش نباشد و مشكل یا معضلی میان آنها حاكم باشد. پس از این مرحله است كه بعضی از همسران در ارتباط با همسر ناسازگار خویش، شروع به كمك گرفتن جهت شناخت و برطرف نمودن مشكل خود می نمایند.
یكی از ویژگی های بارز ارتباطی میان فرد و همسر ناسازگار، دشواری در ارتباط میان آنها است. در طی شبانه روز میان یك زوج مقدار قابل توجهی پیام های ارتباطی مختلف مبادله می شود. آنها هر روز ارتباط های مختلفی را تجربه می نمایند. همسران چنانچه با یكدیگر ارتباطی هم برقرار نكنند و یا قهر هم باشند، باز هم ارتباط هایی میان خویش دارند مبنی بر اینكه "من علاقه ای به ارتباط برقرار كردن با تو ندارم".
همسر ناسازگار به دلیل اینكه شناخت سالم و درستی نسبت به همسر، خویشتن و واقعیت های موجود زندگی ندارد، رفتارها و پاسخ های مناسبی از خود نسبت به همسر نشان نمی دهد. به همین سبب، هر ارتباطی با دشواری و سختی های بسیاری روبرو خواهد بود.
زندگی كردن با همسر ناسازگار، به دلیل مشكل آفرین بودن، بخش قابل توجهی از نیروی ذهنی شخص را مصرف می نماید. در زندگی عادی، طبیعی و سالم، فرد مقدار مشخصی از نیروی ذهنی خود را صرف كارهای متداول زندگی خود، همسر و سایر امور می كند، ولی همسر ناسازگار با توجه به شرایطی كه دارد و هم چنین مشكلاتی كه برای همسرش به وجود می آورد و درگیری ها و تنش هایی كه ایجاد می كند، موجب می شود كه طرف مقابل، خود به خود با وی درگیری ذهنی پیدا كند. طوری كه شخص اكثر اوقات، نیروی ذهنی خود را صرف رفتار ها، برخوردها و عملكردهای همسر می نماید. همین امر خاصیت بیماری زایی و اختلال آفرینی دارد. طوری كه فرد پس از گذشت مدتی به بیماری های جسمانی و روانی مبتلا می شود. علاوه بر این، مختل كردن رشد فردی، اجتماعی، شغلی، انسانی و معنوی فرد را نیز به همراه دارد.
در طبیعت هیچ چیز به راحتی و بدون هزینه به دست نمی آید. فردی كه خواستار رشد و پیشرفت در امور مختلف است، به ناچار مقداری از وقت، فرصت ها و نیروی ذهنی خود را صرف رشد و پیشرفت خواهد نمود. فردی كه با همسر ناسازگار روبروست، به دلیل درگیری ها و ارتباط های پرتنش با مصرف بیش از حد توان ذهنی و فكری، از رشد و پیشرفت باز می ماند. البته افرادی نیز بوده اند كه با وجود داشتن همسری ناسازگار به پیشرفت هایی رسیده اند، ولی آنها نیز در پیشرفت خود زیان دیده اند، یعنی به جای اینكه مثلا ۷۰ درصد پیشرفت كنند،شاید نصف آن و یا كمتر به پیشرفت رسیده اند.
از دیگر ویژگی های زندگی با همسر ناسازگار،سردرگمی و ندانم كاری است.فردی كه همسر ناسازگار دارد به دلیل اینكه از قبل آگاهی و آمادگی لازم جهت مواجهه با چنین شرایطی را ندارد از طریق آزمایش و خطا متوسل به راهكارهایی می شود تا بتواند همسر ناسازگار خود را در كنترل داشته باشد، كه اغلب در كنترل رفتارهای همسر موفق نیست. ولی گاهی نیز نمی تواند رفتار او را به طرز خاصی در كنترل خویش داشته باشد، همین امر باعث می شود كه ابهام و سردرگمی خاصی را تجربه نماید.
دیگر ویژگی زندگی همسر ناسازگار، رنج آور بودن اغلب اوقاتی است كه آنها با یكدیگر می گذرانند. اوقات و لحظه های خوش آنها به مراتب محدودتر از موقعیت های ناگوار در زندگی شان است. تحمل رنج و سپری كردن اوقات نه چندان شاد و رنج آور بودن لحظه های زندگی، از ویژگی های بارز زندگی با همسر ناسازگار است.
بنابراین می توان گفت یكی از دشواری هایی كه از زندگی با همسر ناسازگار عاید زوج سالم می شود مجموعه ای از مشكلات است. گاهی شخص مجبور می شود از زنجیره ای از دروغ ها، جهت به تفاهم رسیدن با همسر استفاده نماید. نرسیدن به تفاهم در اغلب موارد نیز شرایط ناراحت كننده ای را برای فردی كه با همسر ناسازگار روبرو است به وجود می آورد.
ممكن است بعضی از افرد ناسازگار در بیرون از خانواده با دوستان، همكاران و اجتماع مشكل چندانی نداشته باشند. ولی در ارتباط با همسر خود دچار مشكلات بسیاری باشند. در مجموع فردی كه با همسر ناسازگار زندگی می كند، پس از مدتی، چنانچه آگاهی های لازم در این مورد را به دست نیاورد و از رویه های علمی و موثر نیز استفاده ننماید،دچار سردر گمی، ابهام در اغلب تصمیم گیری ها، ناتوانی، فرسودگی و بیماری جسمی و روانی می شود. يکشنبه 5/3/1392 - 8:31
دعا و زیارت
به گزارش افکارنیوز، رُوِیَ عَنْ حَسَن بن عَلیٍّ العَسکری (علیهما السّلام) قال لِشیعَتِه: أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَات.[۱]ترجمه حدیث: امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) خطاب به شیعیان خود فرمودند: زیاد به یاد خدا باشید و بسیار به یاد مرگ باشید و فراوان تلاوت قرآن کنید و بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) زیاد صلوات بفرستید. پس بیشک هر صلوات بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) ده حسنه محسوب میشود.
شرح حدیث: در روایت مفصّلی، امام حسن عسکری(صلوات الله علیه) خطاب به شیعیانشان فرمودند: «أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْت»؛ زیاد ذکر خدا بگویید، زیاد به یاد خدا باشید و بسیار به یاد مرگ باشید. باید توجّه داشت که هم یاد خدا و هم یاد مرگ برای انسان نقش سازندگی دارد.
انسان آنگاه که ـ نعوذبالله دستخوش غَفَلات و مرتکب خطایا میشود، جهتش این است که خدا را فراموش کرده است و مردن را! اینطور نیست؟! اگر انسان به یاد خدا باشد، اگر انسان به یاد موت باشد، هیچوقت اینطور متهوّرانه گناه نمیکند.
لذا امام عسکری(علیه السلام) در این روایت خطاب به شیعیانشان فرمودند زیاد به یاد خدا باشید و زیاد به یاد مرگ باشید. چرا که هر دوی اینها، هم انسان را از گناه باز میدارد و هم از آن طرف، انسان را به سوی اطاعت خدا میکشاند.«وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ»؛ قرآن هم زیاد تلاوت کنید. قرآن کلام الله است و این کلام الهی اثرش این است که انسان را حفظ میکند.
بعد حضرت میفرماید: «وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ»؛ و زیاد بر پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درود بفرستید. زیاد صلوات بفرستید. «فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَات». یعنی به واسطه هر یک صلوات، دَه حسنه برای انسان نگاشته میشود.
این برای انسان، یک جنبه ذخیرهای است. آنهایی که دنبال این هستند، که حسنات را ذخیره کنند، از بهترین ذکرها برای این کار صلوات است. ما اذکار زیادی داریم؛ ولی در بین اذکار، ذکر صلوات غیر مسأله ذخیره حسنه بودنش- که در این روایت هم اشاره شد- خودش کاربرد دارد و گرهگشا است.
ما در بین اذکار دو ذکر داریم که اینها سرآمد اذکار هستند. و آن دو عبارت از «صلوات» و «استغفار» است. این دو ذکر کاربرد گرهگشایی دارند.گاهی هم اگر سقفی برای صلوات میگذارند، خیال نکنید که رعایت آن سقف عددی اش، مدخلیّت زیادی داشته باشد. نه! اینگونه نیست. يکشنبه 5/3/1392 - 8:29
دعا و زیارت
وقتی در کاری عاجز شدیم، وقتی غم و اندوه گریبانمان را گرفت، وقتی ناامیدی از هر سو به ما هجوم آورد، وقتی از همه چیز و همه کس خسته شدیم و وقتی کارد به استخوانمان رسید، چه کنیم؟ چگونه به درگاه خدا دعا کنیم تا زنگار از دلمان بزداید؟ امام علیبن موسیالرضا(ع) برای این درد نسخهای نافع دارد.
به گزارش افکارنیوز، به نقل از بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)، شاید بسیاری از افراد ندانند که چطور و چگونه باید دعا کرده و خواسته خود را از خداوند متعال طلب کنند. امام علیبن موسی الرضا(ع) این موضوع را با دعاهای نورانی خود به ما میآموزد.
آن حضرت در یکی از دعاهای خود چگونگی درخواست برای برطرف شدن غم و اندوه را آموزش میدهند. ایشان میفرمایند:
هر که غم و اندوهی دارد، دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت یک بار سوره حمد و ۱۳ بار سوره قدر را بخواند و هنگامی که از نماز فارغ شد، به سجده برود و بگوید:
«اللّهم یا فارج الهمّ و کاشف الغمّ، و مجیب دعوة المضطرّین، و رحمان الدّنیا، و رحیم الاخرة، صلّ علی محمد و آل محمد، و ارحمنی رحمة تُطفِیءُ بها عنّی غضبک و سخطک، و تُغنینی بها عمّن سِواک»
خداوندا! ای گشاینده و زداینده (ابرهای) حزن و اندوه و ای برطرف کننده غم و ای اجابتکننده دعای انسانهای مضطر و بیچاره و ای بخشاینده در دنیا، و بسیار مهربان در آخرت، بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست، و بر من رحم کن، رحمتی که به وسیله آن خشم و نارضایتیات نسبت به من را خاموش سازی و مرا از غیر خودت بینیاز کنی.
سپس گونه راست خود را به زمین چسبانده و بگوید:
«یا مُذلّ کل جبار عنید، و یا معزّ کلّ ذلیل، قد وحقّک بلغ المجهود منّی فی امر "کذا"، ففرّج عنّی.» ای ذلیلکننده هر متکبر سرکش و ای عزیزکننده هر خوار و ذلیلی، قسم به حق خودت که حقیقتاً درباره "فلان کار" سختی و مشقّتم به نهایت شدت رسیده (کارد به استخوانم رسیده)، پس گشایشت را نصیبم فرما!
سپس گونه چپ خویش را به زمین چسبانده و مانند همان عبارت را بگوید، آنگاه پیشانی را به زمین بچسباند و مانند آن عبارت را بگوید، که در این صورت خداوند سبحان غم و اندوه او را بزداید و حاجتش را برآورد. يکشنبه 5/3/1392 - 8:28
اهل بیت
زینب(س) بانویی که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظیرش را میتوان دید. توانا بانویی که عالیترین نمونهای از شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بوده وهر وظیفهای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، به خوبی انجام داد.
به گزارش افکارنیوز، در تاریخ وفات حضرت زینب کبری(س) سومین فرزند امیرمومنان حضرت علی(ع) اختلاف نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری روز یکشنبه وفات کرده است.
یکی از سوالاتی که در ارتباط با آن بانوی بزرگوار و بی مثال مطرح میشود که البته محققان و پژوهشگران تاریخی به آن پاسخ دادهاند درباره چگونگی وفات ایشان است.
باید گفت: براساس برخی از نوشتهها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کرد۱" و این احتمال طبیعیتر به نظر میرسد چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آنها بیمار شد.
براساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمیتواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمیدهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال میزنند۲".
در تاریخ و روز وفات آن حضرت هم اختلاف هست. مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری روز یکشنبه وفات کرده است.
در ادامه گوشههایی از تاریخ پر فراز و نشیب زندگانی آن حضرت از بدو ولادت تا وفات را به این بهانه مرور میکنیم:
ولادت، همسر و فرزندان
حضرت زینب کبری (س) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری در شهر مدینه منوّره متولّد شدند. نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغری، عصمة الصغری، ولیة اللّه العظمی، ناموس الکبری، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ...
پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشوای شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و مادر گرامی آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا (س) میباشد. همسر گرامی آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. در کتاب اعلام الوری برای آن بانوی بزرگوار سه پسر به نامهای علی، عون، و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است.
هوش و ذکاوت بی نظیر
صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوی بزرگوار چنین مینویسد: در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوی بزرگوار همین بس که خطبه طولانی و بلندی را که حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) در دفاع از حق امیرالمؤمنین (ع) و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم (ص) ایراد فرمودند، حضرت زینب(س) روایت فرموده است.
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر میکند. چنانچه ابوالفرج اصفهانی در مقاتل مینویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه (س) را از حضرت زینب (س) روایت کرده و میگوید: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیهالسّلام..» دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دختری خردسال (یعنی هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوی معارف اسلامی و فسلفه احکام و مطالب زیادی است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکی از راویان این خطبه بلیغه و غراء میباشد.
علاقه ویژه زینب به امام حسین (ع)
علامه جزایری در کتاب ( الخصائص الزینبیه)مینویسد: وقتی که حضرت زینب (س) شیرخوار و در گهواره بود، هرگاه برادرش حسین (ع) از نظر او غایب میشد، گریه میکرد و بی قراری مینمود. هنگامی که دیدهاش به جمال دل آرای حسین (ع) میافتاد، خوشحال و خندان میشد. وقتی که بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه، نخست به چهره حسین (ع) نگاه میکرد و بعد نماز میخواند.
با حسین بودن شرط ازدواج زینب (س ) با عبدالله
گفتهاند: حضرت امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که زینب (س) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزویج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زینب خواست با برادرش حضرت امام حسین (ع) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد، و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسین (ع) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذیرفت و عبدالله مایوس و نومید گردید، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد که به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و کارزار نمایند.
شجاعتی نظیر حسین (ع)
درباره آن بانوی بی نظیر بیشتر راجع به حضور ایشان در کربلا و همراهی برادر بزرگوارشان و همچنین سرپرستی اسرای کربلا و ابلاغ پیام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسین (ع) در خواهرش زینب (س) هم بود؛ یا زینب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چیزی کم از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است. شیخ شوشتری میگوید: اگر حسین (ع ) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب (س) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومی مجلس یزید پلید. اما تفاوتهایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.
زینب و گذشتن از راحتی دنیا
او در خانه شوهرش از کمال وسایل موجود به بهترین وجهی برخوردار است، غلامها و کنیزها و وسایل راحتی، غرض زینب در چنین خانهای زندگی میکند که هیچ کسری ندارد ناگهان میبیند حسین (ع) میخواهد حرکت کند تمام خوشیها و راحتیها را رها میکند و خود را در دریای ناراحتیها و ناملایمات میافکند اگر جریان را نمیدانست، مهم نبود، لیکن از همان شب ۲۸ رجب که به اتفاق برادرش با ترس و هراس از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند، برای آنچه جدش رسول خدا (ص) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبتها آماده شد. او با علم به این معنی، و یقین به این که در بلاهای سخت سخت میرود، برای مثل زینبی که دختر سلطان حقیقی و ظاهری و همسر عبدالله است برود در یک دستگاهی که آخرش اسیری است، آواره بیابانها و زحمت مسافرتها گردد؟
زینب از حسین(ع) جدا نمیشود
حضرت زینب کبری (س) از سوم شعبان سال ۶۰ هجری در مکه بود. چون سربازان یزید میخواستند در مکه و در حرم امن الهی امام حسین (ع) را مخفیانه بکشند، لذا امام روز ترویه که روز هشتم ذی الحجه است، مکه را به سوی عراق ترک کرد. زینب (س) نیز در این کاروان حضور داشت. ابن عباس گفت: یا حسین! اگر خود مجبور به رفتن هستی، زنان را با خود همراه مبر. زینب (س) چون این سخن را شنید، سر از کجاوه بیرون کرد و گفت: ابن عباس! میخواهی مرا از برادرم حسین جدا کنی؟! من و جدایی از حسین؟!هرگز.
اسارت افتخار زینب و رمز ماندگاری قیام عاشورا
"پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگی کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبری (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
سخنرانی قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مینازید و میگفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟!" با شهامت و شجاعت وصف ناپذیری گفت: جز زیبایی چیزی ندیدهام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی قربانگاه خویش رفتند به زودی خداوند آنان و تو را میآورد تا در پیشگاه خویش داوری کند».
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بکشی مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومی را دگرگون نماید. جلسهای یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستی به صورتش میزد، زینب کبری (س) با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پی تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخی دیگر گفتهاند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری درگذشت۳،۴".
منابع:
۱- منتخب التواریخ، ص ۶۷
۲- زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص ۵۹۲
۳- لهوف، ص ۲۱۸؛ مقرم، مقتل الحسین، ص ۳۲۴؛ ارشاد، ج۲، ص ۱۴۴.
۴- ارشاد، ص ۱۱۶ ۱۱۷؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷. يکشنبه 5/3/1392 - 8:26
اهل بیت
حضرت زینب كبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.
نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.
در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.
امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.
هوش و ذكاوت:
صاحب كتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذكاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:
در اهمیت هوش و ذكاوت آن بانوى بزرگوار همین بس كه خطبه طولانى و بلندى را كه حضرت صدیقه كبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدك در حضور اصحاب پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می كند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت كرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..�
دقت كنیم كه حضرت زینب علیها السلام با اینكه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا كمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء كه محتوى معارف اسلامى و فسلفه احكام و مطالب زیادى است را با یك مرتبه شنیدن حفظ كرده، و خود یكى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.
فصاحت و بلاغت:
كلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى كه از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى كه امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: �اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة� یعنى:
�اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید كه تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى كه بشرى تو را تفهیم ننموده است�.
در اینجا مرورى كوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید كه یكى از بزرگترین حركتهاى آن حضرت، در واقعه كربلا بود كه دستگاه حكومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می كنیم:
�به خدا قسم اى یزید، هر چه كردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا كه تو جز پوست خود نشكافتى و جز گوشت خود ندریدى.
اى یزید! در آن روزى كه خداوند بدنهاى پاك شهیدانمان را حاضر می كند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیكه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى كه به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را كه در كربلا به خاك و خون كشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. كه خداوند می فرماید: (كسانى را كه در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلكه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169
و اى یزید! براى تو همین بس كه حاكم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى كسى كه این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار كرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست كه چه جانشین بدى براى خود تعیین كرده و در روز جزا درخواهید یافت كه بدترین مكان از آنِ كیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.
حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.
پس از واقعه خونبار كربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در كاروان اسرای كربلا در برابر حكام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در كاخ برخی حكمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاكید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان كشیدند.
صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب كبری(س) است. همو كه در بزرگواری و كرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند.
او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و كوبنده دژخیمان زورگو است.
زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است. این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداكاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.
ایثار، فداكاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانكاهی كه به او وارد آمده است، از او چهره یك شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باك و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است كه تا چرخ زمان حركت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافكن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود.
كرامات
به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهمالسّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامى پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، افرادى هستند كه در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفیع و والایى می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشكلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام كه حتى در موارد زیادى مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به بركت توسل به آن حضرت مشكلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته هاى خویش نائل گردیده اند.
حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویى بزرگوار از این دودمان پاك است كه توسل به آن حضرت براى حل مشكلات بزرگ بسیار تجربه شده است و كرامات بسیارى از آن بانوى گرامى نقل شده است.
به عنوان مثال شبلنجى یكى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار مىنویسد:
�شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در كتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشكلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده اى در مدح آن حضرت سرودم كه مطلع آن چنین بود:
آلِ طاها لَكُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواكُمْ بِما لَكُمْ آلآء
و خدا به بركت آن بانوى گرامى مشكل مرا حل كرد.
وفات آن حضرت:
حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات نموده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.
مزار ملكوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینك زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد.
يکشنبه 5/3/1392 - 8:25
دانستنی های علمی
عـجـایـب مـوهـای زائـد
دانشمندان می گویند انسان های مدرن در مقایسه با انسان های باستان بدنی کم موتر دارند. این یکی از 7 مورد جالبی است که در مطلب زیر راجع به موهای زائد می خوانید....
1. در جنگ جهانی اول به سربازان بهخصوص سربازان فرانسوی، «ریشو» میگفتند نه به این علت که فرصت تراشیدن ریش خود را نداشتند، بلکه به این دلیل که داشتن ریش و سبیل در دوران جنگ نشانه قدرت و جسارت بود.
2.در انسان، رشد موهای پا، از موهای زیربغل یا مایو سریعتر است (15 هفته در مقابل 22 هفته) اما معمولا کسانی که موهای زائد خود را با موم از بین میبرند، برعکس فکر میکنند. در توضیح این مساله باید گفت بسیاری از موها ریزتر از آن هستند که با موم یا اپیلاتور برداشته شوند در نتیجه 15 روز بعد از موم انداختن، روی سطح پوست نمایان میشوند. هرچه میزان موهای این ناحیه پرتر باشد، حس چشمی نسبت به اینکه موها سریعتر رشد کردهاند، بیشتر خواهد بود. موها معمولا در ناحیه زیربغل و مایو تراکم بیشتری دارند و به همین دلیل به نظر میرسد سریعتر رشد کردهاند.
3.هیرسوتیسم و کچلی دو بیماری مشهور مو هستند. هیرسوتیسم که بیشتر در خانمها دیده میشود با افزایش رشد موهای زائد در تمام نقاط بدن یا روی یک بخش خاص که بهطور طبیعی نباید مو داشته باشد مثل گردن، صورت یا باسن خود را نشان میدهد. به موهایی که در این نواحی رشد میکنند، آندروژنیک میگویند یعنی موهای ضخیم و بلند مردانه. دلیل رشد این موها نامتعادل بودن هورمونهاست.
4.میگویند زنان پرتغالی پرموترین زنان جهان هستند. این باور به قرن 15 میلادی که پرتغال، برزیل را به مستعمره خود تبدیل کرد، برمیگردد در آن زمان زنان پرتغالی که در برزیل زندگی میکردند، برای اینکه با هندیها که عموما دست و پاهایی بدون مو داشتند، متفاوت باشند، موهای زائد بدنشان را نمیتراشیدند و به زنان پرمو معروف شده بودند.
5.در ژاپن در سالهای دهه 1990 بازیگران مرد اجازه تراشیدن موهای زائد بدنشان را نداشتند.
6.دانشمندان میگویند انسان مدرن در مقایسه با انسان باستان جمجمهای بزرگتر، فکی کوچکتر، دستانی کوتاهتر، شستی کشیدهتر و بدنی کمموتر دارد.
7.یوزینهوان، پرموترین مرد دنیاست. این مرد چینی 33 ساله در هر سانتیمتر مترمربع از پوستش
41 تار مو دارد و 96 درصد از سطح بدنش با مو پوشیده شده است.
منبع: هفته نامه سلامت
يکشنبه 5/3/1392 - 8:23
دانستنی های علمی
اگر گفتید چرا نباید توی پمپ بنزین با موبایل حرف زد؟
من نشنیدم که توی ایران قانونی باشه در خصوص حرف نزدن با موبایل توی پمپ بنزین..... ولی گویا توی کشورهای دیگه این قانون هست. حالا دلیلش :
مواد لازم برای این آزمایش: اعدد ماهیتابه، 3 قطعه ی کوچک فلزی مثل شکل، 1ورق فویل، 1عدد موبایل، مقداری نفت یا بنزین
اون سه قطعه ی فلزی رو به شکل L خم کنین و در ماهیتابه بذارین:
به این شکل:
ورقه ی آلومینیومی (فویل) رو مچاله کنین و روی این قطعات بذارین:
مقداری نفت یا بنزین روش بریزین:
حالا با گوشیتون در نزدیکی ماهیتابه به یکی از دوستانتون زنگ بزنین، مهم نیست کی باشه، مهم اینه که زنگ بزنین!
کمی صبور باشین، بالاخره اتفاق خواهد افتاد:
آتیش:
تعجب کردین؟! یادتون باشه این آزمایش رو در محلی امن انجام بدین، و دفعه ی دیگه که به پمپ بنزین رفتین،
يکشنبه 5/3/1392 - 8:22