• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 191
زمان آخرین مطلب : 4652روز قبل
دانستنی های علمی
تنها به 3 منظور جرات کنيد کلامتان را بکار ببريد :
 براي طلب شفا ،
برکت و سعادت
يکشنبه 4/9/1386 - 10:22
دانستنی های علمی

زندگی یک مسابقه بخت آزمایی است

اما من از هر اتفاقی که در زندگی روی می دهد

نهایت استفاده را می برم.

يکشنبه 4/9/1386 - 10:19
شعر و قطعات ادبی

 بشکه نفت

بشکه نفتي داخل انبار بود                          سالن انبار تنگ و تار بود
عصر جمعه حول و حوش شيش و هفت         برق سالن اتصالي کرد و رفت
عده‌اي هم جمع بودند از قضا                      صف کشيده تا کنار پله‌ها
يک به يک مي‌آمدند و با ادب                      لمس مي‌کردند و مي‌رفتند عقب
لمس مي‌کردند همه  آن شی را                             هر کسي چيزي گمان مي‌برد از آن
اين يکي استادکار ذوالفنون                       گفت چيزي نيست اين غير از ستون
آن يکي مرد سياسي با دو دست                  لمس کرد و گفت حتما قدرت است
کودکي هم روي آن دستي کشيد                  گفت اسنک بود با طعم شويد!
کهنه رندي هم رسيد و دست زد                  گفت ايران هزار و چارصد
عاشقي هم گفت اين دعوا خطاست              بي خيال بشکه معشوقم کجاست
عاقلي هم ميگذشت از آن کنار                   گفت مارک و ليره و پوند و دلار
دختري هم ناگهان جيغي کشيد                     گفت ماری بود با اسب سپيد
عده‌اي ناگاه از راه آمدند                            شمعي آوردند تا روشن کنند
شمع را با فندکي افروختند                         بشکه در دم منفجر شد سوختند
بشنو اما حاصل اين گفتگو                          ما درون بشکه نفتيم اي عمو
مي‌رسد هر کشوري از هرکجا                      پاي خود را مي‌کند در کفش ما
حرف آخر يک کلام است و همين                   کاشکي بي نفت بود اين سرزمين

يکشنبه 4/9/1386 - 10:5
بیماری ها

ده عادت مهم مخرب مغز
1- عدم مصرف صبحانه : افرادي که صبحانه نمي خورند سطح قندخون پائين تري خواهند داشت ، اين مسئله

 منجر به نرسيدن مقدار کافي مواد غذائي به مغز و در نتيجه دژنراسيون ( تحليل بافت ) مغز خواهد شد .
۲ - پرخوري : پرخوري باعث سفتي شريانهاي مغزي و در نتيجه منجر به کاهش قدرت مغز مي شود .
۳ - دخانيات : مصرف دخانيات باعث چروکيدگي متعدد مغز و در نتيجه بيماري آلزايمر مي شود .
۴ - مصرف زياد قند : مصرف زياد قند مي تواند باعث تداخل در جذب پروتئين ها و ساير مواد غذائي و در نتيجه

سوء تغذيه شده و باعث اختلال در تکامل مغز شود .
۵ - آلودگي هوا : مغز بزرگترين عضو مصرف کننده اکسيژن در بدن ما است . هواي استنشاقي آلوده باعث کاهش اکسيژن رساني به مغز و در نتيجه کاهش کارائي مغز خواهد شد .
۶ - کم خوابي : خواب به مغز ما اجازه استراحت مي دهد . محروميت از خواب به مدت طولاني باعث تسريع مرگ سلولهاي مغزي مي شود .
۷ - پوشاندن سر هنگام خواب : خوابيدن با سر پوشيده باعث افزايش غلظت دي اکسيدکرين و کاهش غلظت اکسيژن شده که مي تواند منجر به اثرات مخرب مغزي شود .
۸ - کارکردن سخت فکري در طي بيماريها : کار فکري زياد يا مطالعه در هنگام بيماري منجر به کاهش کارائي مغز و افزايش صدمه به مغز مي شود .
۹ - فقدان تحريک فکري : تفکر بهترين راه تمرين مغز است . فقدان فعاليت فکري مي تواند باعث چروکيدگي

مغز شود .
۱۰ - بندرت صحبت کردن : مکالمه هوشمندانه باعث تسريع کارائي مغز مي شود

يکشنبه 4/9/1386 - 9:58
بیماری ها
 واکسن آنفلوآنزا

تلقیح سالانه واکسن آنفلوانزا می‌تواند به شما کمک کند تا از خودتان در برابر تاثیرات آزارنده ویروس آنفلوآنزا محافظت کنید.
این نکات را در مورد واکسیناسیون آنفلوآنزا را به یاد داشته باشید:

واکسن تزریقی آنفلوآنزا حاوی ویروس کشته‌شده است. این واکسن برای استفاده پس از شش ماهگی مورد تایید گرفته است.
واکسن آنفلوآنزا به صورت اسپری بینی از ویروس ضعیف‌شده ساخته شده است، و برای افراد بین 2 تا 49 سال مورد تایید قرار گرفته است. این واکسن برای زنان باردار توصیه نمی‌شود.
تقریبا دو هفته پس از تلقیح واکسن، بدن شما پادتن‌هایی تولید می‌کند که برای محافظت در برابر آن گونه‌های خاص ویروس آنفلوآنزا مورد نیاز هستند.
فصل شیوع آنفلوآنزا معمولا از مهر تا اردیبهشت به طول می‌انجامد. بهترین ماه‌ها برای واکسیناسیون آنفلوآنزا مهر و آبان است، اما بعد از این زمان هم می‌توان واکسن زد.
شما با زدن واکسن تزریقی آنفلوآنزا، آنفلوآنزا نمی‌گیرید، اما عوارضی جزئی مانند تورم، تب خفیف، و درد بدن ممکن است رخ دهد.
همین مسئله در مورد واکسن استنشاقی هم صادق است و تنها ممکن است اثرات جانبی جزئی به صورت آبریزش بینی، سردرد و گلودرد خفیف بروز کند.

يکشنبه 4/9/1386 - 9:55
شعر و قطعات ادبی

صدای پای آب

 وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم ترا پیش از ازل می افرید

وقتی زمین ناز ترا در اسمانها می کشید

وقتی عطش طعم ترا با اشک هایم می چشید

من عاشق چشمت شدم, نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود

ان دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

ادم زمینی تر شد وعالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو, نه آتشی و نه گلی

چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی


يکشنبه 4/9/1386 - 9:52
دعا و زیارت

حضرت علي (ع):

هر وقت عقل انسان به مرتبه كمال رسد ، گفتارش كم مي‌شود .

يکشنبه 4/9/1386 - 9:24
دعا و زیارت
عيادت از مريض و بهترين هديه

مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود، به نقل از حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام حكايت كند:
يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام مريض شده و در بستر بيمارى افتاده بود، روزى حضرت از او عيادت نمود و ضمن ديدار، به او فرمود: در چه حالتى هستى ؟
عرض كردم : مرگ را بسيار سخت و دردناك مى بينم .
حضرت رضا عليه السلام فرمود: اين ناراحتى كه احساس مى كنى ، اندكى از حالات و علائم مرگ مى باشد كه اكنون بر تو عارض شده است ، پس اگر تمام حالات و سكرات مرگ بر تو عارض شود، چه خواهى كرد؟!
و بعد از آن ، در ادامه فرمايش خود افزود: مردم دو دسته اند: عدّه اى مرگ برايشان وسيله آسايش و استراحت است .
و عدّه اى ديگر آن قدر مرگ برايشان سخت و طاقت فرسا است ، كه پس از آن احساس راحتى مى كنند.
حال چنانچه بخواهى كه مرگ برايت نيك و لذّت بخش باشد، ايمان و اعتقادات خود را نسبت به خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نيز ولايت ما اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را تجديد كن و شهادتين را بر زبان و قلب خود جارى گردان .
امام جواد عليه السلام فرمود: بعد از آن كه ، آن شخص طبق دستور پدرم شهادتين را گفت ، اظهار داشت :
يابن رسول اللّه ! ملائكه رحمت الهى با تحيّات و هدايا وارد شدند و بر شما سلام مى دهند.
امام رضا عليه السلام فرمود: چه خوب شد كه ملائكه رحمت الهى را مشاهده مى كنى ، از آن ها سؤ ال كن : براى چه آمده اند؟
مريض گفت : آن ها مى گويند چنانچه همه ملائكه با اذن خداوند سبحان ، نزد شما حاضر شوند، بدون اجازه حركتى نمى كنند.
پس از آن ، با كمال راحتى و آرامش خاطر. چشم هاى خود را بر هم نهاد و گفت : «السّلام عليك ياابن رسول اللّه !» پيغمبر اسلام ، اميرالمؤ منين و ديگر امامان (سلام اللّه عليهم ) آمدند، و در همين لحظه ، جان به جان آفرين تسليم كرد.

منبع : دعوات مرحوم راوندى : ص 248، ح 698،

 مستدرك الوسائل : ج 2، ص 126، ح 2، بحارالا نوار: ج 49، ص 72، ح 96

شنبه 3/9/1386 - 15:23
دعا و زیارت
حفظ آبرو در سخاوت

مرحوم كلينى و برخى ديگر از بزرگان رضوان اللّه تعالى عليهم به نقل از يسع بن حمزه - كه يكى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام است - حكايت نمايد:
روزى از روزها، در مجلس آن حضرت در جمع بسيارى از اقشار مختلف مردم حضور داشتم ، كه پيرامون مسائل حلال و حرام از آن حضرت پرسش ‍ مى كردند و حضرت جواب يكايك آن ها را به طور كامل و فصيح بيان مى فرمود.

در اين ميان ، شخصى بلند قامت وارد شد؛ و پس از اداء سلام ، حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :

ياابن رسول اللّه ! من از دوستان شما و از علاقه مندان به پدران بزرگوار و عظيم الشّاءن شما اهل بيت مى باشم ؛ و اكنون مسافر مكّه معظّمه هستم ، كه پول و آذوقه سفر خود را از دست داده ام ؛ و در حال حاضر چيزى برايم باقى نمانده است كه بتوانم به ديار و شهر خود بازگردم .

چناچه مقدور باشد، مرا كمكى نما تا به ديار و وطن خود مراجعت نمايم ؛ و چون مستحقّ صدقه نيستم ، هنگام رسيدن به منزل خود آنچه را كه به من لطف نمائيد، از طرف شما به فقراء، در راه خدا صدقه مى دهم ؟

حضرت فرمود: بنشين ، خداوند مهربان ، تو را مورد رحمت خويش قرار دهد و سپس مشغول صحبت با اهل مجلس گشت و پاسخ مسئله هاى ايشان را بيان فرمود.

هنگامى كه مجلسِ بحث و سؤ ال و جواب به پايان رسيد و مردم حركت كرده و رفتند، من و سليمان جعفرى و يكى دو نفر ديگر نزد حضرت باقى مانديم .

امام عليه السلام فرمود: اجازه مى دهيد به اندرون روم ؟

سليمان جعفرى گفت : قدوم شما مبارك باد، شما خود صاحب اجازه هستيد.

بعد از آن ، حضرت از جاى خود برخاست و به داخل اتاقى رفت ؛ و پس از آن كه لحظاتى گذشت ، از پشت در صدا زد و فرمود: آن مسافر خراسانى كجاست ؟

شخص خراسانى گفت : من اين جا هستم .

حضرت دست مبارك خويش را از بالاى درب اتاق دراز نمود و فرمود: بيا، اين دويست درهم را بگير و آن را كمك هزينه سفر خود گردان و لازم نيست كه آن را صدقه بدهى .

پس از آن ، امام عليه السلام فرمود: حال ، زود خارج شو، كه همديگر را نبينيم .

چون مسافر خراسانى پول ها را گرفت ، خداحافظى كرد و سپس از منزل حضرت بيرون رفت ، امام عليه السلام از آن اتاق بيرون آمد و كنار ما نشست .

سليمان جعفرى اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! جان ما فدايت باد، چرا چنين كردى و خود را مخفى نمودى ؟!

حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام فرمود: چون نخواستم كه آن شخص غريب نزد من سرافكنده گردد و احساس ذلّت و خوارى نمايد.

سپس در ادامه فرمايش خود افزود: آيا نشنيده اى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: هركس خدمتى و يا كار نيكى را دور از چشم و ديد ديگران انجام دهد، خداوند متعال ثواب هفتاد حجّ به او عطا مى نمايد؛ و هركس كار زشت و قبيحى را آشكارا انجام دهد، خوار و ذليل مى گردد.

منبع : بحارالا نوار: ج 49، ص 101، ح 19،

به نقل از كافى و مناقب ابن شهرآشوب ، اءعيان الشّيعة : ج 2، ص 15

شنبه 3/9/1386 - 15:19
دعا و زیارت
اسلحه مسموم در توبره

مرحوم راوندى به نقل از محمّد بن زيد رزامى حكايت كند:
روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام بودم ، كه شخصى از گروه خوارج - كه درون توبره و خورجين خود نوعى سلاح مسموم نهاده و مخفى كرده بود - وارد شد.
آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان كرده است ، كه چون فرزند رسول اللّه است ، مى تواند وليعهدى طاغوت زمان را بپذيرد، مى روم و از او سؤ الى مى پرسم ، چنانچه جواب صحيحى نداد، او را با اين سلاح نابود مى سازم .
پس چون در محضر مبارك امام رضا عليه السلام نشست ، سؤ ال خود را مطرح كرد.
حضرت فرمود: سؤ الت را به يك شرط پاسخ مى گويم ؟
منافق گفت : به چه شرطى مى خواهى جواب مرا بدهى ؟
امام عليه السلام فرمود: چنانچه جواب صحيحى دريافت كردى و قانع و راضى شدى ، آنچه در توبره خود پنهان كرده اى ، درآورى و آن را بشكنى و دور بيندازى .آن شخص منافق با شنيدن چنين سخن و مشاهده چنين برخوردى متحيّر شد و آنچه در توبره نهاده بود، بيرون آورد و شكست ؛ و بعد از آن اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! با اين كه مى دانى ماءمون طاغى و ظالم است ، چرا داخل در امور او شدى و ولايتعهدى او را پذيرفتى ، با اين كه آن ها كافر هستند؟!

امام رضا عليه السلام فرمود: آيا كفر اين ها بدتر است ، يا كفر پادشاه مصر و درباريانش ؟
آيا اين ها به ظاهر مسلمان نيستند و معتقد به وحدانيّت خدا نمى باشند؟
و سپس فرمود: حضرت يوسف عليه السلام با اين كه پيغمبر و پسر پيغمبر و نوه پيغمبر بود، از پادشاه مصر تقاضا كرد تا وزير دارائى و خزينه دار اموال و ديگر امور مملكت مصر گردد و حتّى در جاى فرعون مى نشست ، در حالى كه مى دانست او كافر محض مى باشد.
و من نيز يكى از فرزندان رسول اللّه صلى الله عليه و آله هستم و تقاضاى دخالت در امور حكومت را نداشتم ؛ بلكه آنان مرا بر چنين امرى مجبور كردند و به ناچار و بدون رضايت قلبى در چنين موقعيّتى قرار گرفتم .
آن شخص جواب حضرت را پسنديد و تشكّر و قدردانى كرد؛ و از گمان باطل خود بازگشت .

منبع : الخرايج والجرايح : ج 2، ص 766، ح 86

شنبه 3/9/1386 - 15:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته