ادبی هنری
حج حجاب دريدن است و احرام حريمها را درنورديدن.
به ظاهر، جماعتي لبيك، مي گويند اله خويش را
و ترجمانش الهي عظم البلاست.
عرفاتي شدن ممهور به مهر مهدي شدن است
وظهور آن در حضرت درگاه الوهي،
همه اش مناجات مضطرين براي آمدن اوست.
گمانت چيست از آنكه حج را با مدينه يا به مدينه مي آويزانند
چون معناي كعبه همه اش در خاك بقيع مدينه به تعبير نشسته است.
ره به تركستان مبر حاجي كه ميقات طواف
هفت عمر بر گرد خالش گشتن است
http://www.m-narjes.org/adabi/matne%20adabi/adabi7.htm
شنبه 22/2/1386 - 14:11
طنز و سرگرمی
به یه نفر ميگن: با «كيشميش» يك جمله بساز، گفت: من پسر عموش ميشم، تو كيش ميشي؟
به یه نفر ميگن: با «لوبيا» جمله بساز، ميگه: كوچولوبيا!
به یه نفر ميگن: با «ماشين» جمله بساز. ميگه: چقدر خوبه كه شما بياييد همسايه ماشين!
به یه نفر ميگن: با «مينا» جمله بساز. ميگه: با قاسماينا رفتيم بيرون!
شنبه 22/2/1386 - 14:4
خانواده
در حسرت ديدار
سلام بر تو اى همه هستى عشق، اى اسطوره عشق، اى تمام عشق، اى خورشيد پنهان، در كجا رحل اقامت فكنده اى، اى منجى عالم بشريت تا كى اين هجران طول بكشد اى تمام آمال تا كى اين هجران طول مى كشد؟ كجا هستى و به كجاها مى روى، حتماً ما را مى بينى و به ما عنايت دارى، ولى اين گناهان ماست كه جلوى چشم ما حجاب هاى بسيارى كشيده است كه اگر اين پرده ها و حجاب ها نبود به راحتى مى توانستيم تو را ببينيم، اى يوسف زهرا تا به كى در حسرت ديدارت بگرييم، بيا آقا، به جان مادرت زهرا(عليها السلام)بيا كه ديگر بى تو طاقت ماندن در اين دنياى فانى را نداريم، آقا جان به جان مادرت ديگر خسته شده ايم امّا به اميد تو نفس مى كشيم، به اميد تو زنده ايم به اين اميد كه روزى خواهى آمد و دست نوازش خود را بر سر ما يتيمان مى كشى، يابن الحسن(عليه السلام) بى تو شيعيان يتيم هستند، بيا ببين چه زود شهدا را از ياد برده اند.
آقا جان تو را خدا بيا، بيا و اين قلب آلوده ما را با نظاره اى كوچك پاك كن و... ديگر طاقت گفتن ندارم كه سخن عشق و هجران و... در هيچ دفترى نگنجد و...
بيا اى همه عشق كه ما منتظريم.
شنبه 22/2/1386 - 14:4
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی
بدحجابى داراى آثار گوناگون دنيوى و اخروى است كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مىشود.
آثار دنيوى بدحجابى
نتايج و آثارى كه در دنيا به دنبال بدحجابى مىآيد شامل آثار فردى، اجتماعى، خانوادگى است كه در اين بحث به آن پرداخته مىشود.
1. آثار فردى
الف( اختلالات روانى
يكى از پيامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ايجاد اختلالات روانى در فرد مىباشد، بعضى از زنان بر اساس نياز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضايت محيط به خودآرائى و جلوهگرى پرداخته، فكر و انديشه خود را خواسته يا ناخواسته در بعد تمايلات و تخيلات پوچ، محدود مىكنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبرانناپذيرى بر روان، اعصاب و شخصيت او وارد مىسازد چرا كه او در اين حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افكار مختلف مىبيند و از محقق ساختن شخصيت خود عاجز مىماند، در اين صورت يا به سوى بىتفاوتى و بى قيدى كشيده مىشود و يا به تخيلات و اعمال نامناسب دست مىزند، كه در هر دو صورت خود و اطرافيانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مىدهد.
استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين زمينه مىنويسد »روح بشر فوق العاده تحريكپذير است، اشتباه است كه گمان مىكنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگيرد، همانطور كه بشر در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمىشود و اشباع نمىگردد، در امور جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبا رويان، و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس سير نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است با نوعى احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها كه به نوبهى خود منجر به اختلالات روحى و بيمارىهاى روانى مىگردد. چرا در دنياى غرب اين همه بيمارىهاى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غيررسمى انجام مىشود(41)»
بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى كردن او در اسلوبها و مدلهاى گوناگون مىشود، اين اعمال او را به صورت موجودى بى اختيار و بى اراده به هر طرف مىكشد و ديگر بر زندگيش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر ديگران را ترجيح مىدهد؛ كه براى جلوگيرى از اين امور منفى، حجاب بهترين درمان مىباشد(42).
ب( افت تحصيلى و آموزشى
يكى ديگر از پيامدهاى سوء بد حجابى و يكى از نمونههاى بارز ركود فعاليتها، افت تحصيلى و آموزشى در ميان دانشآموزان و دانشجويان دختر و پسر است؛ بدحجابى مشغوليت فكرى دختران محصل را بيشتر مىكند، آنان را به سوى شناخت مدلهاى گوناگون، آرايش موى سر و تقليد از مدهاى متنوع سوق مىدهد، آنان وقت زيادى از فرصتهاى مطالعه را مصروف آرايشها و آراستگىهاى سرو صورت و لباس مىنمايند، مقدار زيادى از وقت آنان نيز به سخن گفتن درباره اين گونه امور و طريقه دسترسى به لوازم آرايش مىگذرد و به جاى پرداختن به مباحث درسى به نوع آرايش مو و... مىپردازند.
از سويى ديگر پسران دانشجو كه دوران بحران جنسى را سپرى مىكنند، ممكن است به اشتياق ديدن روى چنان دخترى درس و مطالعه را رها كرده و ساعتها پس از ديدار در انديشه فرو روند؛ چه زيان بار و خطرناك است آنگاه كه ديدار، مكاتبهها و دوستىها را نيز در پى داشته باشد.
به راستى اگر پسر و دختر در محيط جداگانهاى تحصيل كنند و يا فرضاً اگر در يك محيط درس مىخوانند، دختران بدن و موى خود را بپوشانند، هيچگونه آرايشى نداشته باشند و از پوشيدن لباسهاى تحريك كننده اجتناب نمايند؛ بهتر درس مىخوانند، فكر مىكنند، به سخن استاد گوش فرا مىدهند و حوصله كار و مطالعه و تحقيق دارند، يا وقتى كنار هر پسرى يك دختر آرايش كرده و جالب توجه پسران نشسته باشد؟ مطالعات دانشمندان تربيتى نشان داده در آن مدارسى كه دختر و پسر با هم درس مىخوانند، كمكارى، عقب افتادگى و عدم مسئوليت به خوبى مشاهده شده است(43). البته در مواردى شاهد موفقيتهاى دختران بدحجاب بودهايم كه موفقيت آنها به خاطر جديت در تحصيل بوده است نه در بى حجابى. مسلماً اگر در عين جديت در تحصيل، حجاب را نيز رعايت كنند، موفقيت آنان دوچندان مىشود.
ج( تحمل آزار جنسى
يكى از آثار بدحجابى، آزار و اذيت زنان بوسيله مردان بدكار است، جوانان هرزه با ديدن سرو وضع نامناسب زنان، آنان را دنبال كرده و آزار مىدهند، چه بسيار دختران و زنان جوان، از برخورد افراد نااهل كه بر سر راه آنها مىنشينند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدهند و مزاحم آنان مىشوند، متنفر هستند و اين جوانان هرزه را مانع آزادى و فعاليتهاى خويش مىدانند. در موارد زيادى دختران مورد آزار جنسى مردان نااهل قرار مىگيرند كه ضرر و زيانش يك عمر گريبانگير آنهاست.
از آنجا كه پيامبر صلى الله عليه و آله و خانواده او الگوى زنان مسلمان مىباشند، آيه قرآن خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
يا ايهاالنّبى قل لّازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ ذلك أدنى ان يعرفن فلا يؤذين و كان اللّه غفوراً رحيماً(44).
اى پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو خويشتن را با چادر فرو پوشند كه اين كار براى اينكه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نكشند براى آنان بسيار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
در شأن نزول اين آيه آمده است هنگام شب موقعى كه زنان براى نماز مغرب و عشا به مسجد مىرفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنها مىشدند، آيه فوق نازل شد و به زنان دستور داد حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند )تا از كنيزان و آلودگان و يهوديان( شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند(45).
د( سقوط ارزش زن
بدحجابى مقدمه بى بند و بارى و زمينه ساز لذتهاى شهوانى نامشروع است، اگر دخترى ازحجاب بى بهره باشد هرگونه توجهى به او جنبه شهوانى دارد، در نتيجه ارزشهاى راستين او فراموش مىگردد، به همين جهت تا زمانى كه جاذبه ظاهرى دارد، مورد توجه است و چون اين جاذبه از بين مىرود، احساس غربت، پوچى و پشيمانى مىكند.
آرى بدحجابى ارزشهاى راستين دختران را تحت الشعاع ظواهر جنسىشان قرار مىدهد و آنان را فداى هرزگىها و هوسرانىهاى شيادان مىسازد. بدحجابى ارزش زن را از بين مىبرد و او را تاحد يك كالا پست مىكند، زنى كه تن و اندام خود را در معرض ديد همگان مىگذارد و آنچه را كه به جنسيت او مربوط مىشود به كوچه و بازار مىكشد، در حقيقت مىخواهد با تكيه بر »زنانگى« خويش، جاى خود را در جامعه باز كند نه با تكيه بر »انسانيت« خويش، در واقع او بدين ترتيب اعلام مىكند كه آنچه براى او اصل است »زن بودن« اوست نه انسان بودن و نه انديشه و لياقت و كارايى او، چنين زنى قبل از هر چيز اسير خود است. او به مغازه دارى شبيه است كه دائماً در فكر تزئين و تغيير دكوراسيون ويترين مغازه است(46).
اين انديشه به او مجال آرزوهاى بزرگتر را نمىدهد. در اين صورت زن نمىتواند با ويژگىهاى اخلاقى، علم و آگاهى و دانائىاش جلوه كند و حائز مقام والايى گردد.
هر قدر زن از شخصيت معنوى و زيبائىهاى درونى برخوردار باشد، به همان ميزان خود را از به نمايش گذاشتن زيبائىهاى ظاهرى و جسمانى و خودنمايى و تنآرائى بى نياز مىبيند و همانگونه كه حجاب رمز پاكى و بازيابى شخصيت زن مسلمان است، چنين زنى ديگر در خود كمبودى احساس نمىكند و ارزش خويش را در تنآرائى و خودنمايى و لباسهاى رنگارنگ و حركات هوسانگيز نمىداند.
در مقابل زنان فاقد شخصيت و بدحجابى كه به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مىپردازند و به سراغ اسباب آرايش و زيورآلات جالبتر و كفش و لباس شيكتر مىپردازند، از آن قشر زنانى هستند كه از سرمايههاى معنوى محرومند و جمال معنوى، براى آنان نامفهوم است، اينان، كمبود خويش را بدين گونه جبران مىكنند و عطش شخصيتيابى را از اين طريق فرو مىنشانند(47).
ه( زمينهسازى رذايل اخلاقى
بدحجابى منشأ پارهاى از رذايل اخلاقى در باطن فرد مىگردد، »ابتذال در لباس«، »ابتذال در اخلاق« مىآورد و »مدپرستى«، »هواپرستى« را در پى دارد، چه بسيار افرادى كه به علت ابتذال در پوشش، دچار بيمارىهاى كبر و غرور و عجب و ريا... مىگردند وچه بسيار كسانى كه به خاطر مد پرستى كه منشأى جز هواپرستى ندارد، در دام انواع مفاسد و معاصى گرفتار مىآيند.
صادق آل محمد)ص( هنگام بيان ويژگىهاى لباس مطلوب مؤمن، وى را از پوشيدن لباسهايى كه رذايل اخلاقى چون عجب و ريا و تكبر و... از آنها پديد مىآيد منع مىكند و مىفرمايد:
»و لا يحملك على العجب و الريا و التزيّن و التفاخر و الخيلاء فانها من آفات الدّين و مورثه القسوة فى القلب(48)».
»لباست، لباسى نباشد كه تو را به گناه خودپسندى، ريا، آراسته نشان دادن، مباهات بر ديگران، فخر فروشى و تكبر آلوده كند، كه تمام اينها از آفات دين و موجب سنگدلى است«
از اين روايت معلوم مىشود كه پارهاى از پوششها چنين خاصيت و پيامدهاى سوئى را به همراه دارند(49).
شنبه 22/2/1386 - 13:59
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی
در اين فصل به بررسى عواملى كه باعث پيدايش، رشد و گسترش بد حجابى شدهاند، مىپردازيم.
1- تمايلات درونى
يكى از علل پيدايش بد حجابى در جامعه، تمايلات درونى زنان است. برخى از زنانى به پوشيدن روسرى كوتاه و نازك و لباسهاى مبتذل مبادرت مىورزند و ميل شديدى به خودنمائى در آنها وجود دارد، اگر زندگى، روحيات، و حالات درونى آنها به دقت مورد مطالعه و كاوش قرار گيرد، معلوم خواهد شد كه در عمق روان خويش از كمبودهايى رنج مىبرند كه عكس العمل خارجى آن به صورت بد حجابى و خودنمائى و جلب توجه ديگران جلوه پيدا مىكند؛ تمايلاتى از قبيل راحتطلبى، ميل به خودنمائى، احساس حقارت و خودباختگى از جمله انگيزههائى است كه موجب تشديد گرايش به بدحجابى و ابتذال مىگردد.
كسانى كه به خاطر نارسائىهاى تربيتى و عاطفى، محبتهاى افراطى يا تفريطى و... در خويش احساس حقارت و كمبود شخصيت مىنمايند، براى جبران اين نقيصه به هر كارى دست مىزنند، از جمله مىكوشند تا با پوشيدن لباسهاى غير متعارف و آرايشهاى نامناسب توجه ديگران را به خود جلب كنند(29).
زمانى كه اينگونه افراد راهنمايان درستى نداشته باشند، شخصيتى دروغين و بى پايه براى خود رقم مىزنند. با كمال تأسف سرمايه دارى غرب با بهرهگيرى از تئورى هاى روان شناسان خود، مسابقهاى پايانناپذير را ميان افراد جوامع، به خصوص زنان و دختران جوان در امر ظاهرى و پوشش و آرايش و مد و مدل دامن زده است.
2- خودنمائى و جلب توجه ديگران
خودنمائى از ويژگىهاى بارز زنان است، زن به حكم طبيعت خاص خود مىخواهد دلبرى كند و مرد را در دام علاقه به خود اسير سازد، دختران و زنان جوان، بيشتر به خودنمائى و جلب توجه ديگران مىپردازند. آنان معمولاً سعى مىكنند ظاهرى دل فريب از خود نشان دهند و از توجه به شخصيت واقعى و باطنى و كمالات روحى خود غفلت مىورزند.
در حقيقت آنچه باعث تحريك مرد مىشود همان خودنمائى و خود آرائى و جلوهگرىهاى دل فريب است كه قرآن كريم آن را »تبرج« خوانده است و از آن نهى مىكند.
»قال الله تبارك و تعالى: و لا تبرجن تبرج الجاهليه الاولى«(30)
مانند جاهليت نخستين به خودنمائى و خودآرائى از خانه بيرون نشويد.
استاد شهيد مطهرى قدسسره مىنويسد، شرافت زن اقتضا مىكند هنگامى كه از خانه بيرون مىرود متين، سنگين، و با وقار باشد و در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدى كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد و عملاً مرد را به سوى خود دعوت نكند. پوشيده بودن زن در همان حدودى كه اسلام تعيين كرده است موجب كرامت و احترام بيشتر او است زيرا او را در تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون مىدارد(31).
3- چشم و هم چشمى
از ديگر عوامل بدحجابى زنان و دختران جامعه امروزى چشم و هم چشمى در جامعه است، گويا بدحجابى را علت پيشرفت و سربلندى زن و خانواده در ميان اقوام و دوستان مىدانند، و همواره خود را با ديگران مقايسه مىكنند. البته رقابت سازنده در امور علمى و معنوى از زمينههاى رشد انسان است و در فرهنگ اسلامى جايگاه خاصى دارد. اما رقابت ناسالم از نظر اسلامى مردود است و ارزشى ندارد، قرآن مىفرمايد:
» لا تمدنّ عينيك الى مامتعنا به ازواجاً منهم«(32)
»هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى كه به گروههائى از آنها دادهايم ميفكن.«
بسيارند زنان و دخترانى كه مىخواهند در امور مادى برابر و يا برتر از دوستان و اقوام خود باشند و از اين رو به بهانههايى چون دست و پا گير بودن حجاب براى كار و تلاش، يا جذب خواستگار و ... به پيروى از هوسهاى نفسانى پرداخته، زيبايىهاى خود را آشكار كرده، به تدريج بدحجاب مىگردند.
4- تهاجم فرهنگى
فرهنگ ستيزان در جوامع اسلامى، دشمنان داخلى هستند كه از عوامل مؤثر در ترويج فرهنگ مبتذل غربى در جامعه مىباشند. برخى از آنان در برابر پيشرفتهاى مادى و صنعتى غرب آنچنان دچار خود باختگى و خود كمبينى شدند كه فتواى »بايد از فرق سر تا ناخن پا فرنگى شد« صادر كردند، از اين رو براى اينكه از قافله تمدن عقب نمانند، سعى كردند در تمامى حركات و رفتار و پوشش و آرايش ظاهرى خويش اداى غربىها را در آورند، چون آنها راه بروند و...
به اين ترتيب زمينه فرهنگى، اجتماعى پذيرش لباس غربى و بى حجابى را تأمين كردند؛ آنان اسلام را نمىشناختند و به غرب خوشبينى مطلق داشتند(33).
علاوه بر اين، گروههاى ديگرى با عناوين مختلف هنرمند، روشنفكر و... براى زدودن ارزشهاى اسلامى و رهائى از قوانين شرعى الهى، براى از بين بردن ارزشهاى جامعه اسلامى از جمله حجاب زنان تلاش شگرفى بكار گرفتند. اينان با ساختن فيلمهاى مبتذل، وارد كردن پوسترها و عكسهاى عريان، چاپ نوشتههاى خارجى بر لباسها و ارائه مدلهاى گوناگون مو و دوخت لباس و شلوار تنگ و كوتاه و... روشها و منشهاى انسانى و فرهنگ اسلامى را از جوامع اسلامى گرفته و فرهنگ بيگانگان را ترويج مىكنند.
وقتى فرهنگ و ارزشهاى اسلامى در جامعه دگرگون شود، تلقى زن از شخصيت و ارزش خود، عرضه وجود و نماياندن آرايهها و زيبائيهايش مىشود و به اين ترتيب بد حجابى زياد مىشود.
5 - عدم آشنائى با اهميت حجاب
يكى از علل بدحجابى عدهاى از خانوادههاى مسلمان، عدم آشنائى با احكام و حدود حجاب و پوشش اسلامى، مسئله محرم و نامحرم و ندانستن اهميت و ضرورت حجاب و مضرات بى حجابى است. كم نيستند خانوادههائى كه هنوز مرز دقيق محرم و نامحرم را نمىشناسند و در ارتباطات خانوادگى با سر و روى برهنه در كنار هم به گفتگو و خنده مىنشينند.
بر اين نا آگاهى، بى دقتى را هم بايد افزود، بسيارى از زنان مسلمان و نمازخوان را مىبينى كه با پاى بدون جوراب در كوچه در مقابل ديد نامحرم ظاهر مىشوند، گويا تصور مىكنند همان گونه كه در نماز، پوشيدن پا تا مچ واجب نيست پوشاندن آن از نامحرم هم واجب نيست و يا با پيراهن آستين كوتاه در زير چادر و يا بدون روسرى براى خريد به خيابان مىروند و هنگام پرداخت پول به مغازه دار، دست و گردن و موهايشان نمايان مىشود، زياد مشاهده مىشود كه زنان با پوشيدن جورابهاى نازك در مسجد يا در صحنهاى متبرك حرم امام رضا )ع( و حضرت معصومه)س( حضور پيدا مىكنند، يا در برابر ديدگان صدها تن مرد نامحرم وضو مىگيرند. نمونههاى بسيارى از اين بى دقتىها را مىتوان شمرد!
»رهبر معظم انقلاب مىفرمايد، خيلى از خانمها هستند كه متدين و مسلمان هستند به انقلاب هم عقيده دارند، ولى مسأله حجاب برايشان روشن نيست، حرفى ندارد حجاب را رعايت كند، اما واقعاً حجاب در ذهن آنها مسئله است بايد به اينها پاسخ داده شود، ما ابهامى نداريم براى ما روشن است ولى بايد براى همه روشن شود، اين كارى است فرهنگى كه بنده زياد رويش اصرار دارم(34)»
6- ضعف غيرت مردان
تأثير متقابل زن و مرد، در روابط خانوادگى و در سرنوشت فرزندانشان، از اصول غير قابل انكار در تربيت اجتماعى اسلام است، مرد و زن از يك سو مىتوانند با همكارىهاى متقابل، در اصلاح يكديگر بكوشند و ضعفها را جبران نمايند و به مصداق »تواصوا بالحق(35)» يكديگر را به حق و راستى توصيه نمايند، و از سوى ديگر آنهابه عنوان ولى و مربى نسبت به فرزندانشان مسئوليت جدىترى در شكل دادن هويت اخلاقى آنان دارند.
در مسئله حجاب كه موضوع بحث كنونى ماست، گرچه مرد و زن، هر كدام تكليف مختص به خود را دارند، اما از آن رو كه به مصداق »الرّجال قوّامون على النّساء(36)» )مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است( مرد در زندگى زن، نقش قيوميت دارد، مسئوليت او در پاسدارى از عفاف زن، جدىتر مطرح مىگردد، لذا در روايات اسلامى، از غيرت و مسئوليت مرد، در معاشرتها و رفت و آمد و نوع پوشش همسر و دختران، نمونههاى بسيارى به چشم مىخورد. پيامبر اكرم )ص( فرمود: »ان الغيرة من الايمان«. غيرت نشانه ايمان است (37).
در زمينه غيرت ناموسى پيامبر اكرم )ص( مىفرمايد: »اذا لم يغير الرّجل فهو منكوس القلب(38)»
»مردى كه غيرت ندارد، قلبش واژگونه و مسخ شده است«
بى غيرتى ويژه كسانى است كه به مسخ ارزشهاى انسانى دچار گشته، فطرت اخلاقى را از دست داده و مستوجب لعنت و نفرين خدا گشتهاند، اينان از جلب نظر مردان اجنبى به نواميس خود ابا و امتناعى ندارند و حتى خود به فساد آنان دامن مىزنند(39).
بر عكس افرادى كه با خود خواهىها و شهوات نفسانى مبارزه مىكنند و ريشههاى حرص و آز و طمع و ماده پرستى را در وجود خود نابود مىكنند، به تمام معنى انسان وانسان دوست مىگردند و خود را وقف خدمت به خلق مىكنند و حس خدمت به نوع در آنان بيدار مىشود، چنين اشخاصى غيرتمند و نسبت به دختران و همسر خود حساستر مىگردند(40).
7 - عدم پاى بندى به آداب اجتماعى
ادب اجتماعى و انصاف فردى اقتضا مىكند براى احترام به عقيده و اراده اكثريت مردم مسلمان كشورمان، حتى زنان غير مسلمانى كه به پوشش اسلامى عقيده ندارند، از تظاهر به بى حجابى و ابتذال در پوشش اجتناب نمايند. همانگونه كه رعايت و احترام قوانين راهنمائى و رانندگى نشان رشد فرهنگى و آداب اجتماعى افراد است، پشت پا زدن به آنها دليل بر بى بهرهگيرى فرد از ادب و سلوك اجتماعى و انصاف درونى است، تظاهر به بدحجابى در جامعهاى كه حجاب و پوشش جزء احكام مسلم دين و مذهبش به شمار مىرود، دليل روشنى بر فقدان انصاف و آداب اجتماعى است.
شنبه 22/2/1386 - 13:57
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی
با توجه به مطالب گذشته و مباحث آينده در اين نوشتار، مراد ما از حجاب، پوشش اسلامى است و مراد از پوشش اسلامى زن، به عنوان يكى از احكام وجوبى اسلام، اين است كه زن، هنگام حضور در جامعه و معاشرت با مردان نامحرم، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگرى و خودنمايى نپردازد، اما آنچه حرام است بد حجابى، يعنى عدم رعايت صحيح پوشش اسلامى زن در مقابل نامحرم و جلوهگرى و خودنمايى او مىباشد.
افراد بد حجاب به گروههاى مختلفى قابل تقسيم هستند كه در اين جا به سه گروه عمده آنها اشاره مىكنيم:
گروه اول: كسى كه محدوده حجاب اسلامى را رعايت نمىكند.
زن برهنگى را دوست ندارد، اما اگر ايمانش كامل نباشد و ارزش خود را با پوشيدگى به دست نياورد بر خلاف ميل باطنىاش ممكن است براى نيل به اين منظور از برهنگى كمك بگيرد و محدوده حجاب اسلامى را رعايت نكند. علت اين كم توجهى به حجاب در بعضى دختران و زنان بىاطلاعى از فوايد و آثار پوشيدگى و پيامدهاى ناپوشيدگى است كه در فصل بعد توضيح خواهيم داد. اميرالمؤمنين على )ع( در مورد زنان بى حجاب يا بدحجابى كه با روآوردن به شهوات، محدوده حجاب اسلامى را رعايت نمىكنند، مىفرمايند:
يظهر فى آخر الزمان و اقتراب القيامه و هو شرّ الازمنه نسوة متبرجات كاشفات عاريات عن الدين داخلات فى الفتن مائلات الى الشهوات مسرعات الى اللذات مستحلات للمحرّمات فى جهنّم داخلات.(21)
در آخرالزمان كه قيامت نزديك مىشود و بدترين زمانهاست، زنانى پيدا مىشوند آرايش كرده، بى حجاب، برهنه از دين، داخل شونده در فتنهها، مايل به شهوت رانى و شتابان به سوى لذّتها، آنان حرام خدا را حلال مىشمارند و در جهنم جاى خواهند گرفت.
پيامبر اكرم)ص( زنان را از پوشيدن لباسهاى نازك باز مىداشت عايشه مىگويد: روزى خواهرم اسماء، در حالى كه لباسهاى نازك و بدن نما پوشيده بود به خانه پيامبر )ص( آمد، چون رسول خدا)ص( خواهرم را ديد صورتش را برگرداند و فرمود: اى اسماء چون دختر به حد بلوغ رسيد نبايد چيزى از بدنش ديده شود مگر اين و آن ) و اشاره كرد به چهره و دستها از مچ به پايين(.
همچنين امام على)ع(، از پوشيدن لباس نازك نهى كردند و فرمودند:
»عليكم بالصفيق من الثياب فان من رق ثوبه رق دينه(22)»
»بر شما لازم است لباس ضخيم كه بدن نما نباشد، بپوشيد، زيرا هر كسى كه لباسش نازك است دينش همچون لباسش نازك و ضعيف است.«
گروه دوم: كسى كه از پوشش تحريك كننده )از نظر رنگ و مدل و...( استفاده مىكند.
حجاب به معناى پوشش اسلامى بانوان، داراى دو بعد ايجابى و سلبى است، بعد ايجابى آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبى آن حرام بودن خودنمايى در برابر نامحرم است، اين دو بعد بايد در كنار يكديگر باشد تا حجاب اسلامى محقق شود، گاهى ممكن است بعد اول باشد ولى بعد دوم نباشد، در اين صورت نمىتوان گفت كه حجاب اسلامى محقق شده است.
گاهى مشاهده مىكنيم كه بسيارى از زنان كه محدوده حجاب را رعايت كردهاند، در پوشش خود از رنگهاى تحريك برانگيز استفاده مىكنند كه به اندامشان زيبائى خاصى مىبخشد و در عين پوشيده بودن بدن، زيبايى آنها آشكار است، گوئى كه اصلاً لباس نپوشيدهاند(23)؛ به قول حكيم نظامى:
جمال خويش را در خز و خارا
به پوشيدن همى كرد آشكارا
آرى، پوشيدن لباسهاى نازك، چسبان و پر زرق و برق، طفره رفتن از حجاب و پوشش اسلامى است زنان بايد پوشش خود را به گونهاى حفظ كنند تا به ديگران بفهمانند كه آنها زنان پاكدامن هستند و شايسته ريبه و طمع نامحرمان نيستند.(24)
گروه سوم: كسى كه در صورت و دستها زينت خود را آشكار مىسازد و با آرايش، آن را در معرض ديد نامحرم قرار مىدهد. اسلام به زيبائى ارجى ويژه مىنهد و آن را منش خدائى مىداند، انسان بر حسب فطرت الهى، به زيبائى مىگرايد. اسلام كه آئين فطرى است زيبائى و آرايش را گرامى داشته، به كار بردن عطر و زينت براى زن را از آداب پسنديده اسلامى مىداند. البته شكى نيست كه زينت زن و به كار بردن عطر و آرايش براى شوهر در درون خانواده مطرح است و آنچه زنان از آن منع شدهاند به كار بردن عطر و آرايش براى بيرون رفتن از خانه و در مقابل نامحرم قرار گرفتن است(25)؛ قرآن كريم مىفرمايد: »ولا تبرّجن تبرّج الجاهلية الأولى« هرگز مانند جاهليت نخستين آرايش و خودآرائى نكنيد(26).
پيامبر اكرم)ص( مىفرمايد: آيا بدترين زنان را به شما معرفى كنم؟ بدترين شما زنانى هستند كه در برابر بيگانه آراستهاند ولى نزد شوهر پوشيدهاند )آراستگى لازم را ندارند((27).
و در كلامى ديگر مىفرمايد: »المراة اذا خرجت من باب دارها متزينةً متعطرة الزّوج بذلك راض يبنى لزوجها بكل قدم بيت فى النار« »زنى كه آرايش كرده و عطرزده از خانه بيرون آيد و شوهرش به اين كار راضى باشد براى هر گامى كه زن در بيرون خانه بر مىدارد، خانهاى در آتش براى شوهرش ساخته مىشود(28).
شنبه 22/2/1386 - 13:56
فلسفه و عرفان
سلام به نام معبود آسمان
در زمانهاي بسيار قديم كه هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود،فضيلت ها و تباهيها در همه جا شناور شده بودند.آنها از سر بيكاريها خسته و كسل شده بودند.
روزي همه ي فضايل و تباهيها دور هم جمع شده بودند.خسته و كسلتر از هميشه.
ناگهان «ذكاوت»ايستادو گفت :بياييد يك بازي بكنيم،مثلا قايم باشك!
همه از پيشنهاد او شاد و خوشحال شدندو ديوانگي فورا فرياد زدكه من چشم مي گذارم.از آنجا كه هيچ كس نميخواست به دنبال ديوانگي بگردد ،همه پذيرفتند . او جلوي درختي رفت و چشمهايش را بست و شروع به شمردن كرد:
يك، دو،سه... همه رفتند تا جايي پنهان شوند.
«لطافت» خود را به شاخ ماه آويزان كرد.«خيانت» داخل انبوهي از زباله پنهان شد. «اصالت» در ميان ابرها پنهان شد.«هوس» به مركز زمين رفت و «طمع» داخل كيسه اي كهخودش دوخته بود، مخفي شد.«ديوانگي» مشغول شمردن بود:78،77،76 ... وهمه پنهان شده بودند،بجز «عشق» كه مردد بود و
نمي توانست تصميم بگيرد. جاي تعجب هم نيست،زي را همه ميدانند كه
پنهان كردن «عشق» مشكل استو در همين حال ديوانگي به پايان شمارش ميرسيد:96،67...هنگامي كه ديوانگي به صد رسيد،«عشق» پريدو در ميان يك بوته گل رز پنهان شد.
ديوانگي فرياد زد كه دارم مي آيم.
اولين كسي را كه پيدا كرد،«تنبلي» بود زيرا تنبلي اش آمده بود كه جايي پنهان شود.
«لطافت» را يافت كه به شاخ ماه آويزان شده بود.«دروغ» را ته درياچه و «هوس»را در مركز زمين،يكي يكي همه را پيدا كرد به جز «عشق».
او او از يافتن عشق نا اميد شده بود كه «حسادت» در گوشش زمزمه كرد:
تو بايد فقط عشق را پيدا كني و او در ميان بوته ي گل رز است.
ديوانگي شاخه ي چنگال مانندي را از درخت كند و و با شدت و هيجان زيادي
آن را در بو ته ي گل رز فرو كرد.
دوباره، دوباره تا با صداي ناله اي متوقف شد.
عشق از پشت بو ته بيرون آمد.
با دستهايش صورت خود را پوشانده بود، از ميان انگشتهايش قطرات خون
بيرون ميزد .
او نميتوانست ببيند،كور شده بود .
ديوانگي با اضطراب گفت: واي!من چه كردم!چگونه مي توانم تو را ياري كنم؟
و عشق پاسخ داد:
تو نمي تواني مرا درمان كني، اما اگر مي خواهي كاري بكني راهنماي من شو!
و از آن روز است كه عشق كور است و ديوانگي راهنماي او
شنبه 22/2/1386 - 13:54
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی
مسئله پوشش زن در خلقت او جايگاه عظيم و بلندى دارد و در شرايع آسمانى به عنوان يك اصل مطرح بوده است، اسلام نيز در موضوع پوشش زن، صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته، حجاب را لازم شمرده است تا عفت بيرونى زن با عفت درونى او هماهنگ گردد و بنيان خانواده مستحكم گردد.
الزام پوشش اسلامى براى زن براى حفظ عفت اوست، نه زنجير اسارتى بر دست و پاى او، و نه سدى در برابر تكامل فكرى و علمى و هنرى زن، بلكه وسيلهاى است براى تعالى روح و ايفاى مسئوليتهاى فردى و اجتماعى او.
قوانين الهى، قوانينى است از بهترين آفريدگار(1)، براى بهترين آفريده(2)، با بهترين قانون،(3) اين قوانين با احاطه كامل بر ابعاد وجودى انسان و ارزيابى همه جانبه و همسو با سير تكامل هستى وضع مىگردد و سعادت انسان را تأمين مىنمايد. مسلماًپيروى از قوانين الهى فوايد بىشمارى را براى جامعه به ارمغان خواهد آورد و ناديده گرفتن هر يك از آنها زيانهاى بىشمارى را به دنبال خواهد داشت، يكى از اين قوانين قانون حجاب است كه از احكام ضرورى اسلام مىباشد و فقهاى شيعه منكر آن را محكوم به كفر دانستهاند.
با وجود اهميت فراوان حجاب در اسلام، امروزه شاهد كمتوجهى جمعى از دختران و زنان جامعه اسلامى به اين فريضه هستيم. پژوهش حاضر درصدد آن است كه روشهاى پيشگيرى و درمان اين پديده را بررسى كند و از آنجا كه آشنايى با آثار و عوامل بدحجابى زمينه را براى مقابله دقيقتر با آن فراهم مىكند، آثار گوناگون و عوامل و ريشههاى آن نيز مورد توجه قرار گرفته است.
واژهشناسى حجاب
ط. نکويي ريزی
براى پوشش بانوان از واژههاى گوناگونى چون حجاب، جلباب و خمار استفاده مىشود كه بازشناسى آنها كمك شايانى به مفهوم دقيق پوشش اسلامى مىكند، از اين رو ابتدا به بررسى واژهها مىپردازيم.
حجاب
حجاب در لغت به معنى پوشش، پنهان كردن، مانعى كه از داخل شدن جلوگيرى مىكند،(4) پرده، در پرده كردن، پوشانيدن و نگهداشتن از بيرون آمدن استعمال شده است.(5)
در كلمات فقها، از قديمىترين ايام تاكنون در مورد پوشش زنان، معمولاً كلمه ستر به كار رفته است، در روايات اسلامى نيز همين تعبير يا شبيه آن وارد شده است، به كار رفتن حجاب در پوشش زنان، اصطلاحى است كه بيشتر در عصر ما پيدا شده است (6)
جلباب
جلباب كه جمع آن جلابيب است در تعيين حدود حجاب نقش مهمى دارد و بازشناسى دقيق آن در شناخت محدوده پوشش تأثير فراوانى خواهد داشت. در معنى جلباب اختلاف است، در قاموس قرآن مىنويسد جلباب، پيراهن و لباس گشاد و كوچكتر از ملحفه يا چيزى مثل ملحفه كه زن لباسهاى خود را با آن مىپوشاند(7)، راغب اصفهانى آن را پيراهن و روسرى گفته است(8)، يا روسرى كه زن وقت خروج از منزل سرو صورتش را با آن مىپوشاند، به طور كلى جلباب لباسى است از چارقد بزرگتر و از قبا كوچكتر، لباس بالايى و چادر مانند كه زن به وسيله آن سرو سينه خود را مىپوشاند(9).
خمار
خمار كه جمع آن خمر است به معناى پوشش مىباشد (10)، اصل خمر به معنى ستر و پوشاندن است، راغب اصفهانى مىنويسد خمر به معنى پوشاندن شىء به آنچه چيزى را مىپوشانند(11) و در عرف مردم خمار مخصوص شده به آنچه زن سر خود را با آن مىپوشاند.
در حديثى از پيامبر اكرم )ص( براى زنان در مقابل نامحرم چهار پوشش ويژه معرفى شده است.
»عن النبى)ص( ولغير ذى محرم اربعة اثواب، درع و خمار و جلباب و ازار«(12)
زن در برابر نامحرمان بايد چهار لباس داشته باشد، پيراهن، روسرى، شلوار، چادر.
كيفيت حجاب
از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان از ابتداى بلوغ، پوشاندن تمام بدن و موها به استثناى صورت و مچ دستهابه پايين در مقابل نامحرم است، كه طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آن واجب نيست البته بعضى از فقهاى فعلى، به طور احتياط وجوبى، پوشاندن صورت و دستها را نيز لازم مىدانند، ولى حتى افرادى كه پوشاندن آن را واجب نمىدانند، در اصل مطلوبيت و استحباب آن بحثى ندارند.(13)
حجب و عفت نعمت واهب بود
ستر موها و تنت واجب بود
آنچه مستثناى از پوشش بگشت
قرص صورت باشد و كفين دست
طبق نظر مشهور پوشاندن صورت و مچ دستها به پايين لازم نيست ؛ به شرط اينكه:
الف( اين دو عضو داراى زينت نباشد.
ب( كسى به آنها به قصد لذت و هوس نگاه نكند.
بنابراين اگر كسى به قصد لذت بردن به آن دو نگاه كند يا صورت و دستها داراى زينت و آرايش باشد، مىبايست صورت و دستها را هم بپوشانند.(14)
از امام خمينى)ره( سؤال شده چنانچه زن با خود زينت داشته باشد مانند حلقه ازدواج يا انگشترى در دست يا چهره او آراسته باشد، آيا واجب است وجه و كفين )صورت و دست( را بپوشاند؟
فرمودهاند: پوشاندن از نامحرم در فرض مذكور واجب است.
همچنين از حدود حجاب اسلامى براى بانوان سؤال شده است: آيا لباس بلند آزاد و شلوار و روسرى كفايت مىكند؟ و اصولاً چه كيفيتى در لباس و پوشش زن در برابر نامحرم بايد رعايت شود؟ فرمودهاند: واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دستها تا مچ از نامحرم پوشيده شود و لباس مذكور اگر مقدار واجب را بپوشاند مانعى ندارد، ولى پوشيدن چادر بهتر است و از لباسهايى كه توجه نامحرم را جلب كند بايد اجتناب شود.(15)
حضرت فاطمهى زهرا)س( بهترين الگوى تربيتى زن مسلمان، در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم، از پوششهاى خاصى، مثل جِلباب )چادر( و برقع )روپوش صورت( استفاده مىكردند، علاوه بر اين، يكى از حوادثى كه بيانگر كيفيت حجاب حضرت فاطمهى زهرا)س( در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ايشان به مسجد براى دفاع از قضيهى فدك است، در جريان غمانگيز غصب فدك، آمده است: وقتى ابوبكر و عمر تصميم گرفتند كه حضرت را از فدك محروم نمايند، ايشان با شكل خاصى از حجاب و پوشش براى دفاع از حق خويش از منزل به مسجد آمدند. راوى، شكل خاص حجاب حضرت را اين گونه توصيف نموده است » لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فى لمة من حفدتها و نساء قومها قطأ ذيولها«(16)
حضرت زهرا)س( هنگام خروج از منزل مقنعه را محكم بر سر بستند و جلباب و چادر را به گونهاى كه تمام بدن آن حضرت را مىپوشاند و گوشههاى آن به زمين مىرسيد، به تن كردند و به همراه گروهى از نزديكان و زنان قوم خود به سوى مسجد حركت كردند. قضيهى فوق گوياى آن است كه پوشش بيرون از منزل حضرت خمار و جلباب بوده كه قرآن به عنوان حجاب زنان در بيرون منزل و مواجهه با نامحرم، از آن ياد كرده است.(17)
حجاب از نگاه قرآن
ط. نکويي ريزی
در قرآن كريم و احاديث براى تعيين حجاب واجب زنان از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است كه دو نوع معروف آن »خمار« و »جلباب« است.
در سوره نور فرموده است: »و ليضر بن بخمر هنّ على جيو بهنّ«(18) كه از آن استفاده مىشود زنان بايد سر، سينه و دوش خود را با خمار بپوشانند. و در سوره احزاب مىفرمايد: »يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ ذلك ادنى أن يعرفن فلا يؤذين و كان اللّه غفوراً رحيما.«(19)
»اى پيامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويش را با چادر فرو پوشند كه اين كار، براى اينكه آنها به عفت و آزادگى شناخته شوند تا از تعرضّ و جسارت هوسرانان آزار نكشند، بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است«
و در آيهاى ديگر مىفرمايد: »و اذا سألتموهنّ متاعاً فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهنّ«(20)
» هنگامى كه از همسران رسول الله چيزى از وسايل زندگى مىخواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار دلهاى شما و آنها را پاكتر مىدارد.«
شنبه 22/2/1386 - 13:52
دانستنی های علمی
لقمان حكيم : اگر خوراك انسان اندك باشد ،زياد زنده مي ماند .
شنبه 22/2/1386 - 13:51
بیماری ها
امام علي (ع) : هر كس مي خواهد هيچ غذايي به او زيان نرساند تنها هنگامي غذا بخورد كه گرسنه شده و معده او از خوراك پيشين پاك شده باشد .
شنبه 22/2/1386 - 13:50