• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3170
تعداد نظرات : 1048
زمان آخرین مطلب : 4352روز قبل
ادبی هنری

حج حجاب دريدن است و احرام حريمها را درنورديدن.

به ظاهر، جماعتي لبيك، مي گويند اله خويش را

و ترجمانش الهي عظم البلاست.

عرفاتي شدن ممهور به مهر مهدي شدن است

 وظهور آن در حضرت درگاه الوهي،

همه اش مناجات مضطرين براي آمدن اوست.

گمانت چيست از آنكه حج را با مدينه يا به مدينه مي آويزانند

چون معناي كعبه همه اش در خاك بقيع مدينه به تعبير نشسته است.

ره به تركستان مبر حاجي كه ميقات طواف

هفت عمر بر گرد خالش گشتن است

http://www.m-narjes.org/adabi/matne%20adabi/adabi7.htm

شنبه 22/2/1386 - 14:11
طنز و سرگرمی

به یه نفر ميگن: با «كيشميش» يك جمله بساز، گفت: من پسر عموش ميشم، تو كيش ميشي؟ 

به یه نفر ميگن: با «لوبيا» جمله بساز، ميگه: كوچولوبيا!


به یه نفر ميگن: با «ماشين» جمله بساز. ميگه: چقدر خوبه كه شما بياييد همسايه ماشين!

به یه نفر ميگن: با «مينا» جمله بساز. ميگه: با قاسم‌اينا رفتيم بيرون!

شنبه 22/2/1386 - 14:4
خانواده
در حسرت ديدار سلام بر تو اى همه هستى عشق، اى اسطوره عشق، اى تمام عشق، اى خورشيد پنهان، در كجا رحل اقامت فكنده اى، اى منجى عالم بشريت تا كى اين هجران طول بكشد اى تمام آمال تا كى اين هجران طول مى كشد؟ كجا هستى و به كجاها مى روى، حتماً ما را مى بينى و به ما عنايت دارى، ولى اين گناهان ماست كه جلوى چشم ما حجاب هاى بسيارى كشيده است كه اگر اين پرده ها و حجاب ها نبود به راحتى مى توانستيم تو را ببينيم، اى يوسف زهرا تا به كى در حسرت ديدارت بگرييم، بيا آقا، به جان مادرت زهرا(عليها السلام)بيا كه ديگر بى تو طاقت ماندن در اين دنياى فانى را نداريم، آقا جان به جان مادرت ديگر خسته شده ايم امّا به اميد تو نفس مى كشيم، به اميد تو زنده ايم به اين اميد كه روزى خواهى آمد و دست نوازش خود را بر سر ما يتيمان مى كشى، يابن الحسن(عليه السلام) بى تو شيعيان يتيم هستند، بيا ببين چه زود شهدا را از ياد برده اند. آقا جان تو را خدا بيا، بيا و اين قلب آلوده ما را با نظاره اى كوچك پاك كن و... ديگر طاقت گفتن ندارم كه سخن عشق و هجران و... در هيچ دفترى نگنجد و... بيا اى همه عشق كه ما منتظريم.
شنبه 22/2/1386 - 14:4
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی بدحجابى داراى آثار گوناگون دنيوى و اخروى است كه در اين جا به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود. آثار دنيوى بدحجابى نتايج و آثارى كه در دنيا به دنبال بدحجابى مى‏آيد شامل آثار فردى، اجتماعى، خانوادگى است كه در اين بحث به آن پرداخته مى‏شود. 1. آثار فردى الف( اختلالات روانى يكى از پيامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ايجاد اختلالات روانى در فرد مى‏باشد، بعضى از زنان بر اساس نياز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضايت محيط به خودآرائى و جلوه‏گرى پرداخته، فكر و انديشه خود را خواسته يا ناخواسته در بعد تمايلات و تخيلات پوچ، محدود مى‏كنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبران‏ناپذيرى بر روان، اعصاب و شخصيت او وارد مى‏سازد چرا كه او در اين حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افكار مختلف مى‏بيند و از محقق ساختن شخصيت خود عاجز مى‏ماند، در اين صورت يا به سوى بى‏تفاوتى و بى قيدى كشيده مى‏شود و يا به تخيلات و اعمال نامناسب دست مى‏زند، كه در هر دو صورت خود و اطرافيانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مى‏دهد. استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين زمينه مى‏نويسد »روح بشر فوق العاده تحريك‏پذير است، اشتباه است كه گمان مى‏كنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مى‏گيرد، همان‏طور كه بشر در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمى‏شود و اشباع نمى‏گردد، در امور جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبا رويان، و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس سير نمى‏شود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است با نوعى احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها كه به نوبه‏ى خود منجر به اختلالات روحى و بيمارى‏هاى روانى مى‏گردد. چرا در دنياى غرب اين همه بيمارى‏هاى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غيررسمى انجام مى‏شود(41)» بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى كردن او در اسلوب‏ها و مدل‏هاى گوناگون مى‏شود، اين اعمال او را به صورت موجودى بى اختيار و بى اراده به هر طرف مى‏كشد و ديگر بر زندگيش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر ديگران را ترجيح مى‏دهد؛ كه براى جلوگيرى از اين امور منفى، حجاب بهترين درمان مى‏باشد(42). ب( افت تحصيلى و آموزشى يكى ديگر از پيامدهاى سوء بد حجابى و يكى از نمونه‏هاى بارز ركود فعاليت‏ها، افت تحصيلى و آموزشى در ميان دانش‏آموزان و دانشجويان دختر و پسر است؛ بدحجابى مشغوليت فكرى دختران محصل را بيشتر مى‏كند، آنان را به سوى شناخت مدل‏هاى گوناگون، آرايش موى سر و تقليد از مدهاى متنوع سوق مى‏دهد، آنان وقت زيادى از فرصت‏هاى مطالعه را مصروف آرايش‏ها و آراستگى‏هاى سرو صورت و لباس مى‏نمايند، مقدار زيادى از وقت آنان نيز به سخن گفتن درباره اين گونه امور و طريقه دسترسى به لوازم آرايش مى‏گذرد و به جاى پرداختن به مباحث درسى به نوع آرايش مو و... مى‏پردازند. از سويى ديگر پسران دانشجو كه دوران بحران جنسى را سپرى مى‏كنند، ممكن است به اشتياق ديدن روى چنان دخترى درس و مطالعه را رها كرده و ساعت‏ها پس از ديدار در انديشه فرو روند؛ چه زيان بار و خطرناك است آن‏گاه كه ديدار، مكاتبه‏ها و دوستى‏ها را نيز در پى داشته باشد. به راستى اگر پسر و دختر در محيط جداگانه‏اى تحصيل كنند و يا فرضاً اگر در يك محيط درس مى‏خوانند، دختران بدن و موى خود را بپوشانند، هيچ‏گونه آرايشى نداشته باشند و از پوشيدن لباس‏هاى تحريك كننده اجتناب نمايند؛ بهتر درس مى‏خوانند، فكر مى‏كنند، به سخن استاد گوش فرا مى‏دهند و حوصله كار و مطالعه و تحقيق دارند، يا وقتى كنار هر پسرى يك دختر آرايش كرده و جالب توجه پسران نشسته باشد؟ مطالعات دانشمندان تربيتى نشان داده در آن مدارسى كه دختر و پسر با هم درس مى‏خوانند، كم‏كارى، عقب افتادگى و عدم مسئوليت به خوبى مشاهده شده است(43). البته در مواردى شاهد موفقيت‏هاى دختران بدحجاب بوده‏ايم كه موفقيت آنها به خاطر جديت در تحصيل بوده است نه در بى حجابى. مسلماً اگر در عين جديت در تحصيل، حجاب را نيز رعايت كنند، موفقيت آنان دوچندان مى‏شود. ج( تحمل آزار جنسى يكى از آثار بدحجابى، آزار و اذيت زنان بوسيله مردان بدكار است، جوانان هرزه با ديدن سرو وضع نامناسب زنان، آنان را دنبال كرده و آزار مى‏دهند، چه بسيار دختران و زنان جوان، از برخورد افراد نااهل كه بر سر راه آنها مى‏نشينند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى‏دهند و مزاحم آنان مى‏شوند، متنفر هستند و اين جوانان هرزه را مانع آزادى و فعاليت‏هاى خويش مى‏دانند. در موارد زيادى دختران مورد آزار جنسى مردان نااهل قرار مى‏گيرند كه ضرر و زيانش يك عمر گريبان‏گير آنهاست. از آن‏جا كه پيامبر صلى الله عليه و آله و خانواده او الگوى زنان مسلمان مى‏باشند، آيه قرآن خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: يا ايهاالنّبى قل لّازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ ذلك أدنى ان يعرفن فلا يؤذين و كان اللّه غفوراً رحيماً(44). اى پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو خويشتن را با چادر فرو پوشند كه اين كار براى اينكه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نكشند براى آنان بسيار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. در شأن نزول اين آيه آمده است هنگام شب موقعى كه زنان براى نماز مغرب و عشا به مسجد مى‏رفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آن‏ها مى‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آن‏ها را آزار مى‏دادند و مزاحم آنها مى‏شدند، آيه فوق نازل شد و به زنان دستور داد حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند )تا از كنيزان و آلودگان و يهوديان( شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند(45). د( سقوط ارزش زن بدحجابى مقدمه بى بند و بارى و زمينه ساز لذت‏هاى شهوانى نامشروع است، اگر دخترى ازحجاب بى بهره باشد هرگونه توجهى به او جنبه شهوانى دارد، در نتيجه ارزش‏هاى راستين او فراموش مى‏گردد، به همين جهت تا زمانى كه جاذبه ظاهرى دارد، مورد توجه است و چون اين جاذبه از بين مى‏رود، احساس غربت، پوچى و پشيمانى مى‏كند. آرى بدحجابى ارزش‏هاى راستين دختران را تحت الشعاع ظواهر جنسى‏شان قرار مى‏دهد و آنان را فداى هرزگى‏ها و هوس‏رانى‏هاى شيادان مى‏سازد. بدحجابى ارزش زن را از بين مى‏برد و او را تاحد يك كالا پست مى‏كند، زنى كه تن و اندام خود را در معرض ديد همگان مى‏گذارد و آنچه را كه به جنسيت او مربوط مى‏شود به كوچه و بازار مى‏كشد، در حقيقت مى‏خواهد با تكيه بر »زنانگى« خويش، جاى خود را در جامعه باز كند نه با تكيه بر »انسانيت« خويش، در واقع او بدين ترتيب اعلام مى‏كند كه آنچه براى او اصل است »زن بودن« اوست نه انسان بودن و نه انديشه و لياقت و كارايى او، چنين زنى قبل از هر چيز اسير خود است. او به مغازه دارى شبيه است كه دائماً در فكر تزئين و تغيير دكوراسيون ويترين مغازه است(46). اين انديشه به او مجال آرزوهاى بزرگ‏تر را نمى‏دهد. در اين صورت زن نمى‏تواند با ويژگى‏هاى اخلاقى، علم و آگاهى و دانائى‏اش جلوه كند و حائز مقام والايى گردد. هر قدر زن از شخصيت معنوى و زيبائى‏هاى درونى برخوردار باشد، به همان ميزان خود را از به نمايش گذاشتن زيبائى‏هاى ظاهرى و جسمانى و خودنمايى و تن‏آرائى بى نياز مى‏بيند و همان‏گونه كه حجاب رمز پاكى و بازيابى شخصيت زن مسلمان است، چنين زنى ديگر در خود كمبودى احساس نمى‏كند و ارزش خويش را در تن‏آرائى و خودنمايى و لباس‏هاى رنگارنگ و حركات هوس‏انگيز نمى‏داند. در مقابل زنان فاقد شخصيت و بدحجابى كه به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مى‏پردازند و به سراغ اسباب آرايش و زيورآلات جالب‏تر و كفش و لباس شيك‏تر مى‏پردازند، از آن قشر زنانى هستند كه از سرمايه‏هاى معنوى محرومند و جمال معنوى، براى آنان نامفهوم است، اينان، كمبود خويش را بدين گونه جبران مى‏كنند و عطش شخصيت‏يابى را از اين طريق فرو مى‏نشانند(47). ه( زمينه‏سازى رذايل اخلاقى بدحجابى منشأ پاره‏اى از رذايل اخلاقى در باطن فرد مى‏گردد، »ابتذال در لباس«، »ابتذال در اخلاق« مى‏آورد و »مدپرستى«، »هواپرستى« را در پى دارد، چه بسيار افرادى كه به علت ابتذال در پوشش، دچار بيمارى‏هاى كبر و غرور و عجب و ريا... مى‏گردند وچه بسيار كسانى كه به خاطر مد پرستى كه منشأى جز هواپرستى ندارد، در دام انواع مفاسد و معاصى گرفتار مى‏آيند. صادق آل محمد)ص( هنگام بيان ويژگى‏هاى لباس مطلوب مؤمن، وى را از پوشيدن لباس‏هايى كه رذايل اخلاقى چون عجب و ريا و تكبر و... از آنها پديد مى‏آيد منع مى‏كند و مى‏فرمايد: »و لا يحملك على العجب و الريا و التزيّن و التفاخر و الخيلاء فانها من آفات الدّين و مورثه القسوة فى القلب(48)». »لباست، لباسى نباشد كه تو را به گناه خودپسندى، ريا، آراسته نشان دادن، مباهات بر ديگران، فخر فروشى و تكبر آلوده كند، كه تمام اينها از آفات دين و موجب سنگدلى است« از اين روايت معلوم مى‏شود كه پاره‏اى از پوشش‏ها چنين خاصيت و پيامدهاى سوئى را به همراه دارند(49).
شنبه 22/2/1386 - 13:59
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی در اين فصل به بررسى عواملى كه باعث پيدايش، رشد و گسترش بد حجابى شده‏اند، مى‏پردازيم. 1- تمايلات درونى يكى از علل پيدايش بد حجابى در جامعه، تمايلات درونى زنان است. برخى از زنانى به پوشيدن روسرى كوتاه و نازك و لباس‏هاى مبتذل مبادرت مى‏ورزند و ميل شديدى به خودنمائى در آنها وجود دارد، اگر زندگى، روحيات، و حالات درونى آنها به دقت مورد مطالعه و كاوش قرار گيرد، معلوم خواهد شد كه در عمق روان خويش از كمبودهايى رنج مى‏برند كه عكس العمل خارجى آن به صورت بد حجابى و خودنمائى و جلب توجه ديگران جلوه پيدا مى‏كند؛ تمايلاتى از قبيل راحت‏طلبى، ميل به خودنمائى، احساس حقارت و خودباختگى از جمله انگيزه‏هائى است كه موجب تشديد گرايش به بدحجابى و ابتذال مى‏گردد. كسانى كه به خاطر نارسائى‏هاى تربيتى و عاطفى، محبتهاى افراطى يا تفريطى و... در خويش احساس حقارت و كمبود شخصيت مى‏نمايند، براى جبران اين نقيصه به هر كارى دست مى‏زنند، از جمله مى‏كوشند تا با پوشيدن لباس‏هاى غير متعارف و آرايش‏هاى نامناسب توجه ديگران را به خود جلب كنند(29). زمانى كه اينگونه افراد راهنمايان درستى نداشته باشند، شخصيتى دروغين و بى پايه براى خود رقم مى‏زنند. با كمال تأسف سرمايه دارى غرب با بهره‏گيرى از تئورى هاى روان شناسان خود، مسابقه‏اى پايان‏ناپذير را ميان افراد جوامع، به خصوص زنان و دختران جوان در امر ظاهرى و پوشش و آرايش و مد و مدل دامن زده است. 2- خودنمائى و جلب توجه ديگران خودنمائى از ويژگى‏هاى بارز زنان است، زن به حكم طبيعت خاص خود مى‏خواهد دلبرى كند و مرد را در دام علاقه به خود اسير سازد، دختران و زنان جوان، بيشتر به خودنمائى و جلب توجه ديگران مى‏پردازند. آنان معمولاً سعى مى‏كنند ظاهرى دل فريب از خود نشان دهند و از توجه به شخصيت واقعى و باطنى و كمالات روحى خود غفلت مى‏ورزند. در حقيقت آن‏چه باعث تحريك مرد مى‏شود همان خودنمائى و خود آرائى و جلوه‏گرى‏هاى دل فريب است كه قرآن كريم آن را »تبرج« خوانده است و از آن نهى مى‏كند. »قال الله تبارك و تعالى: و لا تبرجن تبرج الجاهليه الاولى«(30) مانند جاهليت نخستين به خودنمائى و خودآرائى از خانه بيرون نشويد. استاد شهيد مطهرى قدس‏سره مى‏نويسد، شرافت زن اقتضا مى‏كند هنگامى كه از خانه بيرون مى‏رود متين، سنگين، و با وقار باشد و در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدى كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد و عملاً مرد را به سوى خود دعوت نكند. پوشيده بودن زن در همان حدودى كه اسلام تعيين كرده است موجب كرامت و احترام بيشتر او است زيرا او را در تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون مى‏دارد(31). 3- چشم و هم چشمى از ديگر عوامل بدحجابى زنان و دختران جامعه امروزى چشم و هم چشمى در جامعه است، گويا بدحجابى را علت پيشرفت و سربلندى زن و خانواده در ميان اقوام و دوستان مى‏دانند، و همواره خود را با ديگران مقايسه مى‏كنند. البته رقابت سازنده در امور علمى و معنوى از زمينه‏هاى رشد انسان است و در فرهنگ اسلامى جايگاه خاصى دارد. اما رقابت ناسالم از نظر اسلامى مردود است و ارزشى ندارد، قرآن مى‏فرمايد: » لا تمدنّ عينيك الى مامتعنا به ازواجاً منهم«(32) »هرگز چشم خود را به نعمت‏هاى مادى كه به گروه‏هائى از آنها داده‏ايم ميفكن.« بسيارند زنان و دخترانى كه مى‏خواهند در امور مادى برابر و يا برتر از دوستان و اقوام خود باشند و از اين رو به بهانه‏هايى چون دست و پا گير بودن حجاب براى كار و تلاش، يا جذب خواستگار و ... به پيروى از هوس‏هاى نفسانى پرداخته، زيبايى‏هاى خود را آشكار كرده، به تدريج بدحجاب مى‏گردند. 4- تهاجم فرهنگى فرهنگ ستيزان در جوامع اسلامى، دشمنان داخلى هستند كه از عوامل مؤثر در ترويج فرهنگ مبتذل غربى در جامعه مى‏باشند. برخى از آنان در برابر پيشرفتهاى مادى و صنعتى غرب آن‏چنان دچار خود باختگى و خود كم‏بينى شدند كه فتواى »بايد از فرق سر تا ناخن پا فرنگى شد« صادر كردند، از اين رو براى اينكه از قافله تمدن عقب نمانند، سعى كردند در تمامى حركات و رفتار و پوشش و آرايش ظاهرى خويش اداى غربى‏ها را در آورند، چون آنها راه بروند و... به اين ترتيب زمينه فرهنگى، اجتماعى پذيرش لباس غربى و بى حجابى را تأمين كردند؛ آنان اسلام را نمى‏شناختند و به غرب خوش‏بينى مطلق داشتند(33). علاوه بر اين، گروه‏هاى ديگرى با عناوين مختلف هنرمند، روشنفكر و... براى زدودن ارزشهاى اسلامى و رهائى از قوانين شرعى الهى، براى از بين بردن ارزشهاى جامعه اسلامى از جمله حجاب زنان تلاش شگرفى بكار گرفتند. اينان با ساختن فيلم‏هاى مبتذل، وارد كردن پوسترها و عكس‏هاى عريان، چاپ نوشته‏هاى خارجى بر لباسها و ارائه مدل‏هاى گوناگون مو و دوخت لباس و شلوار تنگ و كوتاه و... روش‏ها و منش‏هاى انسانى و فرهنگ اسلامى را از جوامع اسلامى گرفته و فرهنگ بيگانگان را ترويج مى‏كنند. وقتى فرهنگ و ارزش‏هاى اسلامى در جامعه دگرگون شود، تلقى زن از شخصيت و ارزش خود، عرضه وجود و نماياندن آرايه‏ها و زيبائيهايش مى‏شود و به اين ترتيب بد حجابى زياد مى‏شود. 5 - عدم آشنائى با اهميت حجاب يكى از علل بدحجابى عده‏اى از خانواده‏هاى مسلمان، عدم آشنائى با احكام و حدود حجاب و پوشش اسلامى، مسئله محرم و نامحرم و ندانستن اهميت و ضرورت حجاب و مضرات بى حجابى است. كم نيستند خانواده‏هائى كه هنوز مرز دقيق محرم و نامحرم را نمى‏شناسند و در ارتباطات خانوادگى با سر و روى برهنه در كنار هم به گفتگو و خنده مى‏نشينند. بر اين نا آگاهى، بى دقتى را هم بايد افزود، بسيارى از زنان مسلمان و نمازخوان را مى‏بينى كه با پاى بدون جوراب در كوچه در مقابل ديد نامحرم ظاهر مى‏شوند، گويا تصور مى‏كنند همان گونه كه در نماز، پوشيدن پا تا مچ واجب نيست پوشاندن آن از نامحرم هم واجب نيست و يا با پيراهن آستين كوتاه در زير چادر و يا بدون روسرى براى خريد به خيابان مى‏روند و هنگام پرداخت پول به مغازه دار، دست و گردن و موهايشان نمايان مى‏شود، زياد مشاهده مى‏شود كه زنان با پوشيدن جوراب‏هاى نازك در مسجد يا در صحن‏هاى متبرك حرم امام رضا )ع( و حضرت معصومه)س( حضور پيدا مى‏كنند، يا در برابر ديدگان صدها تن مرد نامحرم وضو مى‏گيرند. نمونه‏هاى بسيارى از اين بى دقتى‏ها را مى‏توان شمرد! »رهبر معظم انقلاب مى‏فرمايد، خيلى از خانم‏ها هستند كه متدين و مسلمان هستند به انقلاب هم عقيده دارند، ولى مسأله حجاب برايشان روشن نيست، حرفى ندارد حجاب را رعايت كند، اما واقعاً حجاب در ذهن آنها مسئله است بايد به اينها پاسخ داده شود، ما ابهامى نداريم براى ما روشن است ولى بايد براى همه روشن شود، اين كارى است فرهنگى كه بنده زياد رويش اصرار دارم(34)» 6- ضعف غيرت مردان تأثير متقابل زن و مرد، در روابط خانوادگى و در سرنوشت فرزندانشان، از اصول غير قابل انكار در تربيت اجتماعى اسلام است، مرد و زن از يك سو مى‏توانند با همكارى‏هاى متقابل، در اصلاح يكديگر بكوشند و ضعف‏ها را جبران نمايند و به مصداق »تواصوا بالحق(35)» يكديگر را به حق و راستى توصيه نمايند، و از سوى ديگر آنهابه عنوان ولى و مربى نسبت به فرزندانشان مسئوليت جدى‏ترى در شكل دادن هويت اخلاقى آنان دارند. در مسئله حجاب كه موضوع بحث كنونى ماست، گرچه مرد و زن، هر كدام تكليف مختص به خود را دارند، اما از آن رو كه به مصداق »الرّجال قوّامون على النّساء(36)» )مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است( مرد در زندگى زن، نقش قيوميت دارد، مسئوليت او در پاسدارى از عفاف زن، جدى‏تر مطرح مى‏گردد، لذا در روايات اسلامى، از غيرت و مسئوليت مرد، در معاشرت‏ها و رفت و آمد و نوع پوشش همسر و دختران، نمونه‏هاى بسيارى به چشم مى‏خورد. پيامبر اكرم )ص( فرمود: »ان الغيرة من الايمان«. غيرت نشانه ايمان است (37). در زمينه غيرت ناموسى پيامبر اكرم )ص( مى‏فرمايد: »اذا لم يغير الرّجل فهو منكوس القلب(38)» »مردى كه غيرت ندارد، قلبش واژگونه و مسخ شده است« بى غيرتى ويژه كسانى است كه به مسخ ارزش‏هاى انسانى دچار گشته، فطرت اخلاقى را از دست داده و مستوجب لعنت و نفرين خدا گشته‏اند، اينان از جلب نظر مردان اجنبى به نواميس خود ابا و امتناعى ندارند و حتى خود به فساد آنان دامن مى‏زنند(39). بر عكس افرادى كه با خود خواهى‏ها و شهوات نفسانى مبارزه مى‏كنند و ريشه‏هاى حرص و آز و طمع و ماده پرستى را در وجود خود نابود مى‏كنند، به تمام معنى انسان وانسان دوست مى‏گردند و خود را وقف خدمت به خلق مى‏كنند و حس خدمت به نوع در آنان بيدار مى‏شود، چنين اشخاصى غيرتمند و نسبت به دختران و همسر خود حساس‏تر مى‏گردند(40). 7 - عدم پاى بندى به آداب اجتماعى ادب اجتماعى و انصاف فردى اقتضا مى‏كند براى احترام به عقيده و اراده اكثريت مردم مسلمان كشورمان، حتى زنان غير مسلمانى كه به پوشش اسلامى عقيده ندارند، از تظاهر به بى حجابى و ابتذال در پوشش اجتناب نمايند. همان‏گونه كه رعايت و احترام قوانين راهنمائى و رانندگى نشان رشد فرهنگى و آداب اجتماعى افراد است، پشت پا زدن به آن‏ها دليل بر بى بهره‏گيرى فرد از ادب و سلوك اجتماعى و انصاف درونى است، تظاهر به بدحجابى در جامعه‏اى كه حجاب و پوشش جزء احكام مسلم دين و مذهبش به شمار مى‏رود، دليل روشنى بر فقدان انصاف و آداب اجتماعى است.
شنبه 22/2/1386 - 13:57
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی با توجه به مطالب گذشته و مباحث آينده در اين نوشتار، مراد ما از حجاب، پوشش اسلامى است و مراد از پوشش اسلامى زن، به عنوان يكى از احكام وجوبى اسلام، اين است كه زن، هنگام حضور در جامعه و معاشرت با مردان نامحرم، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمايى نپردازد، اما آنچه حرام است بد حجابى، يعنى عدم رعايت صحيح پوشش اسلامى زن در مقابل نامحرم و جلوه‏گرى و خودنمايى او مى‏باشد. افراد بد حجاب به گروه‏هاى مختلفى قابل تقسيم هستند كه در اين جا به سه گروه عمده آن‏ها اشاره مى‏كنيم: گروه اول: كسى كه محدوده حجاب اسلامى را رعايت نمى‏كند. زن برهنگى را دوست ندارد، اما اگر ايمانش كامل نباشد و ارزش خود را با پوشيدگى به دست نياورد بر خلاف ميل باطنى‏اش ممكن است براى نيل به اين منظور از برهنگى كمك بگيرد و محدوده حجاب اسلامى را رعايت نكند. علت اين كم توجهى به حجاب در بعضى دختران و زنان بى‏اطلاعى از فوايد و آثار پوشيدگى و پيامدهاى ناپوشيدگى است كه در فصل بعد توضيح خواهيم داد. اميرالمؤمنين على )ع( در مورد زنان بى حجاب يا بدحجابى كه با روآوردن به شهوات، محدوده حجاب اسلامى را رعايت نمى‏كنند، مى‏فرمايند: يظهر فى آخر الزمان و اقتراب القيامه و هو شرّ الازمنه نسوة متبرجات كاشفات عاريات عن الدين داخلات فى الفتن مائلات الى الشهوات مسرعات الى اللذات مستحلات للمحرّمات فى جهنّم داخلات.(21) در آخرالزمان كه قيامت نزديك مى‏شود و بدترين زمان‏هاست، زنانى پيدا مى‏شوند آرايش كرده، بى حجاب، برهنه از دين، داخل شونده در فتنه‏ها، مايل به شهوت رانى و شتابان به سوى لذّت‏ها، آنان حرام خدا را حلال مى‏شمارند و در جهنم جاى خواهند گرفت. پيامبر اكرم)ص( زنان را از پوشيدن لباس‏هاى نازك باز مى‏داشت عايشه مى‏گويد: روزى خواهرم اسماء، در حالى كه لباس‏هاى نازك و بدن نما پوشيده بود به خانه پيامبر )ص( آمد، چون رسول خدا)ص( خواهرم را ديد صورتش را برگرداند و فرمود: اى اسماء چون دختر به حد بلوغ رسيد نبايد چيزى از بدنش ديده شود مگر اين و آن ) و اشاره كرد به چهره و دست‏ها از مچ به پايين(. هم‏چنين امام على)ع(، از پوشيدن لباس نازك نهى كردند و فرمودند: »عليكم بالصفيق من الثياب فان من رق ثوبه رق دينه(22)» »بر شما لازم است لباس ضخيم كه بدن نما نباشد، بپوشيد، زيرا هر كسى كه لباسش نازك است دينش همچون لباسش نازك و ضعيف است.« گروه دوم: كسى كه از پوشش تحريك كننده )از نظر رنگ و مدل و...( استفاده مى‏كند. حجاب به معناى پوشش اسلامى بانوان، داراى دو بعد ايجابى و سلبى است، بعد ايجابى آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبى آن حرام بودن خودنمايى در برابر نامحرم است، اين دو بعد بايد در كنار يكديگر باشد تا حجاب اسلامى محقق شود، گاهى ممكن است بعد اول باشد ولى بعد دوم نباشد، در اين صورت نمى‏توان گفت كه حجاب اسلامى محقق شده است. گاهى مشاهده مى‏كنيم كه بسيارى از زنان كه محدوده حجاب را رعايت كرده‏اند، در پوشش خود از رنگهاى تحريك برانگيز استفاده مى‏كنند كه به اندامشان زيبائى خاصى مى‏بخشد و در عين پوشيده بودن بدن، زيبايى آن‏ها آشكار است، گوئى كه اصلاً لباس نپوشيده‏اند(23)؛ به قول حكيم نظامى: جمال خويش را در خز و خارا به پوشيدن همى كرد آشكارا آرى، پوشيدن لباس‏هاى نازك، چسبان و پر زرق و برق، طفره رفتن از حجاب و پوشش اسلامى است زنان بايد پوشش خود را به گونه‏اى حفظ كنند تا به ديگران بفهمانند كه آن‏ها زنان پاك‏دامن هستند و شايسته ريبه و طمع نامحرمان نيستند.(24) گروه سوم: كسى كه در صورت و دستها زينت خود را آشكار مى‏سازد و با آرايش، آن را در معرض ديد نامحرم قرار مى‏دهد. اسلام به زيبائى ارجى ويژه مى‏نهد و آن را منش خدائى مى‏داند، انسان بر حسب فطرت الهى، به زيبائى مى‏گرايد. اسلام كه آئين فطرى است زيبائى و آرايش را گرامى داشته، به كار بردن عطر و زينت براى زن را از آداب پسنديده اسلامى مى‏داند. البته شكى نيست كه زينت زن و به كار بردن عطر و آرايش براى شوهر در درون خانواده مطرح است و آن‏چه زنان از آن منع شده‏اند به كار بردن عطر و آرايش براى بيرون رفتن از خانه و در مقابل نامحرم قرار گرفتن است(25)؛ قرآن كريم مى‏فرمايد: »ولا تبرّجن تبرّج الجاهلية الأولى« هرگز مانند جاهليت نخستين آرايش و خودآرائى نكنيد(26). پيامبر اكرم)ص( مى‏فرمايد: آيا بدترين زنان را به شما معرفى كنم؟ بدترين شما زنانى هستند كه در برابر بيگانه آراسته‏اند ولى نزد شوهر پوشيده‏اند )آراستگى لازم را ندارند((27). و در كلامى ديگر مى‏فرمايد: »المراة اذا خرجت من باب دارها متزينةً متعطرة الزّوج بذلك راض يبنى لزوجها بكل قدم بيت فى النار« »زنى كه آرايش كرده و عطرزده از خانه بيرون آيد و شوهرش به اين كار راضى باشد براى هر گامى كه زن در بيرون خانه بر مى‏دارد، خانه‏اى در آتش براى شوهرش ساخته مى‏شود(28).
شنبه 22/2/1386 - 13:56
فلسفه و عرفان
سلام

به نام معبود آسمان

در زمانهاي بسيار قديم كه هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود،فضيلت ها و تباهيها در همه جا شناور شده بودند.آنها از سر بيكاريها خسته و كسل شده بودند.
روزي همه ي فضايل و تباهيها دور هم جمع شده بودند.خسته و كسلتر از هميشه.
ناگهان «ذكاوت»ايستادو گفت :بياييد يك بازي بكنيم،مثلا قايم باشك!
همه از پيشنهاد او شاد و خوشحال شدندو ديوانگي فورا فرياد زدكه من چشم مي گذارم.از آنجا كه هيچ كس نميخواست به دنبال ديوانگي بگردد ،همه پذيرفتند . او جلوي درختي رفت و چشمهايش را بست و شروع به شمردن كرد:
يك، دو،سه... همه رفتند تا جايي پنهان شوند.
«لطافت» خود را به شاخ ماه آويزان كرد.«خيانت» داخل انبوهي از زباله پنهان شد. «اصالت» در ميان ابرها پنهان شد.«هوس» به مركز زمين رفت و «طمع» داخل كيسه اي كهخودش دوخته بود، مخفي شد.«ديوانگي» مشغول شمردن بود:78،77،76 ... وهمه پنهان شده بودند،بجز «عشق» كه مردد بود و
نمي توانست تصميم بگيرد. جاي تعجب هم نيست،زي را همه ميدانند كه
پنهان كردن «عشق» مشكل استو در همين حال ديوانگي به پايان شمارش ميرسيد:96،67...هنگامي كه ديوانگي به صد رسيد،«عشق» پريدو در ميان يك بوته گل رز پنهان شد.
ديوانگي فرياد زد كه دارم مي آيم.
اولين كسي را كه پيدا كرد،«تنبلي» بود زيرا تنبلي اش آمده بود كه جايي پنهان شود.
«لطافت» را يافت كه به شاخ ماه آويزان شده بود.«دروغ» را ته درياچه و «هوس»را در مركز زمين،يكي يكي همه را پيدا كرد به جز «عشق».
او او از يافتن عشق نا اميد شده بود كه «حسادت» در گوشش زمزمه كرد:
تو بايد فقط عشق را پيدا كني و او در ميان بوته ي گل رز است.
ديوانگي شاخه ي چنگال مانندي را از درخت كند و و با شدت و هيجان زيادي
آن را در بو ته ي گل رز فرو كرد.
دوباره، دوباره تا با صداي ناله اي متوقف شد.
عشق از پشت بو ته بيرون آمد.
با دستهايش صورت خود را پوشانده بود، از ميان انگشتهايش قطرات خون
بيرون ميزد .
او نميتوانست ببيند،كور شده بود .
ديوانگي با اضطراب گفت: واي!من چه كردم!چگونه مي توانم تو را ياري كنم؟
و عشق پاسخ داد:
تو نمي تواني مرا درمان كني، اما اگر مي خواهي كاري بكني راهنماي من شو!



و از آن روز است كه عشق كور است و ديوانگي راهنماي او

شنبه 22/2/1386 - 13:54
آموزش و تحقيقات
ط. نکويي ريزی مسئله پوشش زن در خلقت او جايگاه عظيم و بلندى دارد و در شرايع آسمانى به عنوان يك اصل مطرح بوده است، اسلام نيز در موضوع پوشش زن، صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته، حجاب را لازم شمرده است تا عفت بيرونى زن با عفت درونى او هماهنگ گردد و بنيان خانواده مستحكم گردد. الزام پوشش اسلامى براى زن براى حفظ عفت اوست، نه زنجير اسارتى بر دست و پاى او، و نه سدى در برابر تكامل فكرى و علمى و هنرى زن، بلكه وسيله‏اى است براى تعالى روح و ايفاى مسئوليت‏هاى فردى و اجتماعى او. قوانين الهى، قوانينى است از بهترين آفريدگار(1)، براى بهترين آفريده(2)، با بهترين قانون،(3) اين قوانين با احاطه كامل بر ابعاد وجودى انسان و ارزيابى همه جانبه و همسو با سير تكامل هستى وضع مى‏گردد و سعادت انسان را تأمين مى‏نمايد. مسلماًپيروى از قوانين الهى فوايد بى‏شمارى را براى جامعه به ارمغان خواهد آورد و ناديده گرفتن هر يك از آن‏ها زيان‏هاى بى‏شمارى را به دنبال خواهد داشت، يكى از اين قوانين قانون حجاب است كه از احكام ضرورى اسلام مى‏باشد و فقهاى شيعه منكر آن را محكوم به كفر دانسته‏اند. با وجود اهميت فراوان حجاب در اسلام، امروزه شاهد كم‏توجهى جمعى از دختران و زنان جامعه اسلامى به اين فريضه هستيم. پژوهش حاضر درصدد آن است كه روش‏هاى پيش‏گيرى و درمان اين پديده را بررسى كند و از آن‏جا كه آشنايى با آثار و عوامل بدحجابى زمينه را براى مقابله دقيق‏تر با آن فراهم مى‏كند، آثار گوناگون و عوامل و ريشه‏هاى آن نيز مورد توجه قرار گرفته است. واژه‏شناسى حجاب ط. نکويي ريزی براى پوشش بانوان از واژه‏هاى گوناگونى چون حجاب، جلباب و خمار استفاده مى‏شود كه بازشناسى آنها كمك شايانى به مفهوم دقيق پوشش اسلامى مى‏كند، از اين رو ابتدا به بررسى واژه‏ها مى‏پردازيم. حجاب حجاب در لغت به معنى پوشش، پنهان كردن، مانعى كه از داخل شدن جلوگيرى مى‏كند،(4) پرده، در پرده كردن، پوشانيدن و نگه‏داشتن از بيرون آمدن استعمال شده است.(5) در كلمات فقها، از قديمى‏ترين ايام تاكنون در مورد پوشش زنان، معمولاً كلمه ستر به كار رفته است، در روايات اسلامى نيز همين تعبير يا شبيه آن وارد شده است، به كار رفتن حجاب در پوشش زنان، اصطلاحى است كه بيشتر در عصر ما پيدا شده است (6) جلباب جلباب كه جمع آن جلابيب است در تعيين حدود حجاب نقش مهمى دارد و بازشناسى دقيق آن در شناخت محدوده پوشش تأثير فراوانى خواهد داشت. در معنى جلباب اختلاف است، در قاموس قرآن مى‏نويسد جلباب، پيراهن و لباس گشاد و كوچكتر از ملحفه يا چيزى مثل ملحفه كه زن لباس‏هاى خود را با آن مى‏پوشاند(7)، راغب اصفهانى آن را پيراهن و روسرى گفته است(8)، يا روسرى كه زن وقت خروج از منزل سرو صورتش را با آن مى‏پوشاند، به طور كلى جلباب لباسى است از چارقد بزرگتر و از قبا كوچكتر، لباس بالايى و چادر مانند كه زن به وسيله آن سرو سينه خود را مى‏پوشاند(9). خمار خمار كه جمع آن خمر است به معناى پوشش مى‏باشد (10)، اصل خمر به معنى ستر و پوشاندن است، راغب اصفهانى مى‏نويسد خمر به معنى پوشاندن شى‏ء به آنچه چيزى را مى‏پوشانند(11) و در عرف مردم خمار مخصوص شده به آن‏چه زن سر خود را با آن مى‏پوشاند. در حديثى از پيامبر اكرم )ص( براى زنان در مقابل نامحرم چهار پوشش ويژه معرفى شده است. »عن النبى)ص( ولغير ذى محرم اربعة اثواب، درع و خمار و جلباب و ازار«(12) زن در برابر نامحرمان بايد چهار لباس داشته باشد، پيراهن، روسرى، شلوار، چادر. كيفيت حجاب از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان از ابتداى بلوغ، پوشاندن تمام بدن و موها به استثناى صورت و مچ دست‏هابه پايين در مقابل نامحرم است، كه طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آن واجب نيست البته بعضى از فقهاى فعلى، به طور احتياط وجوبى، پوشاندن صورت و دست‏ها را نيز لازم مى‏دانند، ولى حتى افرادى كه پوشاندن آن را واجب نمى‏دانند، در اصل مطلوبيت و استحباب آن بحثى ندارند.(13) حجب و عفت نعمت واهب بود ستر موها و تنت واجب بود آنچه مستثناى از پوشش بگشت قرص صورت باشد و كفين دست طبق نظر مشهور پوشاندن صورت و مچ دست‏ها به پايين لازم نيست ؛ به شرط اين‏كه: الف( اين دو عضو داراى زينت نباشد. ب( كسى به آن‏ها به قصد لذت و هوس نگاه نكند. بنابراين اگر كسى به قصد لذت بردن به آن دو نگاه كند يا صورت و دست‏ها داراى زينت و آرايش باشد، مى‏بايست صورت و دست‏ها را هم بپوشانند.(14) از امام خمينى)ره( سؤال شده چنانچه زن با خود زينت داشته باشد مانند حلقه ازدواج يا انگشترى در دست يا چهره او آراسته باشد، آيا واجب است وجه و كفين )صورت و دست( را بپوشاند؟ فرموده‏اند: پوشاندن از نامحرم در فرض مذكور واجب است. همچنين از حدود حجاب اسلامى براى بانوان سؤال شده است: آيا لباس بلند آزاد و شلوار و روسرى كفايت مى‏كند؟ و اصولاً چه كيفيتى در لباس و پوشش زن در برابر نامحرم بايد رعايت شود؟ فرموده‏اند: واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دست‏ها تا مچ از نامحرم پوشيده شود و لباس مذكور اگر مقدار واجب را بپوشاند مانعى ندارد، ولى پوشيدن چادر بهتر است و از لباس‏هايى كه توجه نامحرم را جلب كند بايد اجتناب شود.(15) حضرت فاطمه‏ى زهرا)س( بهترين الگوى تربيتى زن مسلمان، در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم، از پوشش‏هاى خاصى، مثل جِلباب )چادر( و برقع )روپوش صورت( استفاده مى‏كردند، علاوه بر اين، يكى از حوادثى كه بيانگر كيفيت حجاب حضرت فاطمه‏ى زهرا)س( در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ايشان به مسجد براى دفاع از قضيه‏ى فدك است، در جريان غم‏انگيز غصب فدك، آمده است: وقتى ابوبكر و عمر تصميم گرفتند كه حضرت را از فدك محروم نمايند، ايشان با شكل خاصى از حجاب و پوشش براى دفاع از حق خويش از منزل به مسجد آمدند. راوى، شكل خاص حجاب حضرت را اين گونه توصيف نموده است » لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فى لمة من حفدتها و نساء قومها قطأ ذيولها«(16) حضرت زهرا)س( هنگام خروج از منزل مقنعه را محكم بر سر بستند و جلباب و چادر را به گونه‏اى كه تمام بدن آن حضرت را مى‏پوشاند و گوشه‏هاى آن به زمين مى‏رسيد، به تن كردند و به همراه گروهى از نزديكان و زنان قوم خود به سوى مسجد حركت كردند. قضيه‏ى فوق گوياى آن است كه پوشش بيرون از منزل حضرت خمار و جلباب بوده كه قرآن به عنوان حجاب زنان در بيرون منزل و مواجهه با نامحرم، از آن ياد كرده است.(17) حجاب از نگاه قرآن ط. نکويي ريزی در قرآن كريم و احاديث براى تعيين حجاب واجب زنان از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است كه دو نوع معروف آن »خمار« و »جلباب« است. در سوره نور فرموده است: »و ليضر بن بخمر هنّ على جيو بهنّ«(18) كه از آن استفاده مى‏شود زنان بايد سر، سينه و دوش خود را با خمار بپوشانند. و در سوره احزاب مى‏فرمايد: »يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ ذلك ادنى أن يعرفن فلا يؤذين و كان اللّه غفوراً رحيما.«(19) »اى پيامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويش را با چادر فرو پوشند كه اين كار، براى اينكه آنها به عفت و آزادگى شناخته شوند تا از تعرضّ و جسارت هوس‏رانان آزار نكشند، بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است« و در آيه‏اى ديگر مى‏فرمايد: »و اذا سألتموهنّ متاعاً فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهنّ«(20) » هنگامى كه از همسران رسول الله چيزى از وسايل زندگى مى‏خواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار دل‏هاى شما و آن‏ها را پاك‏تر مى‏دارد.«
شنبه 22/2/1386 - 13:52
دانستنی های علمی
لقمان حكيم : اگر خوراك انسان اندك باشد ،زياد زنده مي ماند .
شنبه 22/2/1386 - 13:51
بیماری ها

امام علي (ع) : هر كس مي خواهد هيچ غذايي به او زيان نرساند تنها هنگامي غذا بخورد كه گرسنه شده و معده او از خوراك پيشين پاك شده باشد .

شنبه 22/2/1386 - 13:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته