• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 530
تعداد نظرات : 385
زمان آخرین مطلب : 5377روز قبل
خانواده


امام حسین علیه السلام

سلام بر سرزمین تفتیده کربلا؛ سرزمینی که سراپای آن را عشق گرفته است؛ سرزمینی که خاکش شفابخش دردهای بی‏درمان است؛ سرزمینی که جگرگوشه علی و زهرا را در خود جای داده است؛ سرزمینی که صدای «هیهات من الذلة» حسین در آن به آسمان رفت و سقف آسمان‏ها را شکافت؛ سرزمینی که در آن امامی ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داد و کسی جز تیغ‏های شمشیر و تیزی نوک نیزه‏ها پاسخش را نداد. سرزمینی که هنوز از آن صدای سیلی خوردن رقیه و العطش کودکان به گوش می‏رسد.

 ای سرزمین تب دار کربلا که به حق کرب و بلا نامیده شدی! می‏خواهم با سخنانی هر چند کوتاه از تو شکایت کنم. ای خاک! هنگامی که سر حسین بن علی را بریدند، بر بدنش اسب دواندند، خیمه‏هایش را آتش زدند، عباسش را قطعه قطعه کردند، سجادش را به زنجیر کشیدند، خاندانش را به اسارت بردند، چرا دهان باز نکردی و آنان را در کام خود فرو نبردی؟ ای آسمان! چرا آنان را در سیلاب گرفتار نکردی؟

ای باد! چرا آنان را در قهر خداگونه خویش گرفتار نکردی؟ کجا بودید ای پرستوهایی که اصحاب فیل را با آن همه هیمنه زمین‏گیر کردید؟ چرا کسی به فریاد حسین نرسید؟ می‏دانم چه می‏خواهید بگویید؛ می‏خواهید بگویید ما مانده بودیم که چه کنیم و حیرت‏زده نگاه می‏کردیم که یک قوم چقدر پست می‏شود که با امامش، با کسی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏وآله درباره‏اش فرمود:

 «حسین منّی و انا من حسین» این گونه رفتار می‏کند. شاید شما هم سرّ این سکوت را نمی‏دانستید؛ سرّ آن این بود که زمین و زمان و تمام موجودات عالم تا ابد یزید و یزیدیان را لعنت کنند و سلام و صلوات خود را نثار حسین علیه‏السلام و اصحابش کنند؛ السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

دوشنبه 15/7/1387 - 13:8
خانواده
گمگشته

تو نزدیک ترینی . تنها ترینی . امن ترینی . تو آنی که بی هیچ واهمه ای می توان با او سخن گفت. هر چه که فکرش را کرده باشی یا که همان دم فی البداهه بیاید را می شنوی بی آنکه خرده ای بر من بگیری . تو آنی که با شنیدن همه خواسته های خوب و بد من و با همه بی مهریم همواره بر من نظر داری و با من مهربان بودی .بهترین آنها را به سوی من جاری ساختی و محبت خود را در آن زمان که از همیشه بدتر بودم بر من روانه کردی ...                

یا سابغ النعم ... یا دافع النقم ... یا نور المستوحشین فی الظلم...

سرانجام

خدایا، ای کارساز بنده تنها و ای نگهدارنده ما از هر چیز وحشت زا . تو خود می دانی که سرانجام هر گریز و فراری جز بر آستان تو نیست .پس چگونه از بارگاهت می توان گریخت ؟ خدایا ، اگر تو روی بزرگووار خود را از من بگردانی ، یا فضل بسیارت را از من دریغ فرمایی ، یا روزی ات را از من باز داری ، و یا رشته محبت خود را از من بگسلی ، باز هم برای رسیدن به هر یک از آرزوهایم راهی جز تو نمی یابم  و در راه رسیدن به آنچه نزد توست جز به یاری تو قدم بر ندارم ... که من بنده توهستم و در اختیارت  و جز فرمان تو مرا فرمانی نیست . پس مرا توفیقم ده تا در همه حال از تو به نیکی سخن گویم و به ستایشت کمر بندم و سپاسگزار تو باشم ، تا به آنچه از دنیا عطایم کرده ای دلخوش نگردم و بر آنچه از من دریغ داشته ای اندوهگین نشوم . که تو بر هر کار توانایی .................

همراه

خدایا ، می خواهم با یاد تو به تو نزدیک شوم . و خودت را در پیشگاه خودت شفیع قرار می دهم ، و از تو می خواهم ، به لطف و محبت بی دریغت ، مرا به خود نزدیک سازی و شکر نعمتهایت را بر زبانم جاری نمایی و یاد پیوسته خود را بر من الهام کنی . تنها تویی همراه همیشگی من.

کوتاهی
خدایا، بر محمد وخاندان پاکش درود فرست و مرا یاری کن تا در طلب خواسته هایم از تو کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در شکر نعمتهایت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در یادآوری الطافت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در بندگیت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در شناخت نشانه هایت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در نیکی کردن به بندگانت کوتاهی نکنم . یاریم کن تا در کمک و یاری نیازمندان کوتاهی نکنم.  و یاریم کن تا در بازگشت به درگاهت کوتاهی نکنم . 

 

 

 

دوشنبه 15/7/1387 - 12:23
دعا و زیارت
فاطمه (ع) دختر شایسته پیامبر (ص) بود. وهر زنی لیاقت چنین مقام بزرگی را ندارد . پیامبر اكرم دختران دیگری هم داشت ،‌ لیكن هیچیك از آنان به مقام و مرتبه زهرا (ع) نرسیدند و چنین لیاقتی را كسب نكردند. شاید خوانندگان از این سخن تعجب نمایند و بگویند همه فرزندان پیامبر اكرم واقعاَ‌ فرزند آن جناب بودند،‌بین حضرت زهرا و سایرین در این جهت فرقی نیست . در توضیح مطلب عرض می كنیم كه: بله سخن شما درست است ،‌لیكن سخن در فرزند بودن متعارف و شناسنامه ای نیست،‌ بلكه مقصود فرزند بودن برای پیامبر به عنوان مقام شامخ نبوت می باشد.
حضرت محمد (ص) از جهت مقام شامخ نبوت و رهبری الهی دارای شخصیتی خاص و شوونی ویژه می باشد كه برای حفظ مقام و موقعیت خاص خود باید آنها را رعایت نماید. به همین جهت از ارتكاب گناه معصوم بود و برطبق گفتارش عمل می كرد به علاوه سعی می كرد درتحمل سختی ها با مسلمان ها شریك باشد خوراك و پوشاك و لوازم زندگی و مسكن او در حد متوسط بلكه در سطح فقرای مسلمین بود در رعایت اخلاق اسلامی چنان بود كه خداوند متعال درباره اش می گوید : و انّك لعلی خلق عظیم .
در عبادت به حدی كوشا بود كه قرآن درباره اش می فرماید : طه ما انزلنا علیك القرآن لتشقی .
به همین جهت در قلوب مسلمانها نفوذ داشت و رهبریهایش را از جان و دل می خریدند
بر خوانندگان پوشیده نیست كه اجرای كامل چنین برنامه ای بدون تعاون و همكاری های زن و فرزندان امكان پذیر نیست . اگر آنها توافق داشته باشند و همكاری نمایند مرد می تواند به مسئولیت خویش عمل نماید و گرنه عمل به چنین برنامه ای بسیار دشوار خواهد بود .
پیامبر گرامی اسلام نه تنها مسئولیت داشت خودش بدین برنامه عمل كند بلكه موظف بود به خانواده اش نیز تفهیم كند كه دارای چنین مسئولیت سنگینی هستند و همكاری آنها برای توفیق در نیل به هدف ضرورت دارد . در قرآن به پیامبر اكرم خطاب می شود كه به خانواده ات چنین بگو:
( یا ایها النبی قل لازواجك ان كنتن تردن الحیوة الدنیا و زنیتها فتعالین امتعكن و اسرحكن سراحاً جمیلاً و ان كنتن تردن الله و رسوله و الدّار الاخرة فانّ الله اعدّ للمحسنات منكنّ اجراّ عظیماّ. )
یعنی ای پیامبر به خانواده ات بگو : اگر شما طالب زندگی مرفه وزر و زیور دنیا هستید بیائید تا مهر شما را بدهم و به خوبی آزادتان سازم و اگر طالب خدا و رسول و سرای آخرت هستید بدانید كه خدا برای خوبان شما پاداش بسیاربزرگی فراهم ساخته است .
بعد از آن قرآن خانواده پیامبر را مورد خطاب قرار داده می فرماید :
( یا نساء النبیّ من یات منكن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین و كان ذالك علی الله یسیراً. و من یقنت منكن لله و رسوله و تعمل صالحا نوتها اجرها مرتین و اعتدنا لها رزقا كریما یا نسا ء النبی لستن كاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعفن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا . و قرن فی بیوتكن و لا تبرجن الجاهلیه الاولی و اقمن الصلوه و اتین الزكاه و اطعن الله و رسوله انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا و اذكرن ما یتلی فی بیوتكن من آیات الله و الحكمه ان الله كان لطیفا خبیرا .)
یعنی : ای زنان پیغمبر ! هریك از شما كه كار ناروائی را انجام دهد عذابش دو چندان خواهد بود و این كار بر خدا آسان است و هریك از شما كه مطیع خدا و رسول باشد و عمل صالح انجام دهد پاداش او را دو چندان خواهیم داد و در بهشت برایش روزی خوبی را فراهم ساخته ایم ای نان پیامبر شما مانند سایر زنان نیستید اگر با تقوا و پرهیزكار باشید پس با مردان بیگانه با صدای نازك سخن نگوئید مباد آنكس كه در دل بیماری دارد به طمع بیفتد بلكه بر طبق معمول سخن بگوئید درخانه هایتان بنشینید و مانند زنان دوره جاهلیت آرایش كرده خود را ظاهر نسازید .
نماز را بپا دارید و زكات را بدهید و از خدا و رسول اطاعت كنید خدا چنین خواسته كه شما اهل بیت از هر عیبی پاك باشید و از آن همه حكمت و آیات الهی كه در خانه های شما تلاوت می شود پند بگیرید و آنها را بیاد داشته باشید خدا مهربان و آگاه است .
از آیات مذكور مطلب بسیار مهمی استفاده می شود كه پیامبر وظیفه دارد خانواده اش را اصلاح كند و از خوشگذرانی و تجمل پرستی بر حذر بدارد . و به آنها تفهیم كند كه خانه پیامبر جای خوشگذرانی و تجمل پرستی نیست بلكه جای مواسات و ساده زیستن و خدمت به اسلام و مسلمین است خانه پیامبر جایگاه بسیار مقدسی است كه مردم انتظار دارند آثار اسلام و مسلمین است خانه پیامبر جایگاه بسیار مقدسی است كه مردم انتظار دارند آثار اسلام را در آنجا بالعیان مشاهده نمایند .
خداوند متعال در این آیات به خانواده پیامبر گوشزد می كند كه شما مانند سایر زنان نیستید بلكه مسئولیت بزرگی را پذیرفته اید باید مواظب كارهایتان باشید زیرا كار بد شما عذابش دو چندان است و كارهای نیك شما نیز پاداش دو برابر دارد . شما وابسته به پیامبر و اهل بیت نبوت هستید شؤون این بیت را حفظ كنید در رعایت تقوا و حجاب اسلامی كوشا باشید و مانند زنان جاهلیت در كوچه و بازار تظاهر و خود نمائی نكنید و حتی مواظب طرز سخن گفتن خود باشید از دستورات خدا و پیامبر اطاعت كنید و به آیات و احادیثی كه درخانه شما تلاوت می شود توجه داشته باشید . در بیت شما سخن از ایمان ، تقوا ، معنویت ، مواسات ، ایثار ، فداكاری، بی ارزش بودن زرو زیور دنیا و عدالتخواهی به میان می آید . مبادا زندگی داخلی و رفتار شما برخلاف گفتارتان باشد . اگر به مسئولیت خطیر خود عمل كردید لیاقت دارید كه اهل البیت باشید و اگر در انجام مسئولیت خود كوتاهی كردید لیاقت آن را ندارید كه از اهل البیت باشید گرچه در این خانه زندگی كنید و همسر یا فرزند تنی پیامبر باشید .
البته هركسی لیاقت احراز چنین مقامی را ندارد در این بین تنها حضرت زهرا سلام الله علیها بود كه بر طبق خواسته رسول خدا عمل می كرد و حقاً فرزند شایسته ولایق پیامبر بود وبه همین جهت پیامبر اكرم درباره اش فرمود: دخترم فاطمه بهترین بانوی گذشته و آینده است وقتی در محراب مشغول عبادت می شود هفتار هزار ا فرشتگان مقرب الهی به او سلام می دهند و می گویند ای فاطمه خدا ترا برگزید و پاكیزه نمود و برجمیع زنان عالم برتری دارد .
بازهم پیامبر درباره اش فرمود : ایمان به خدا آن چنان در اعماق قلب و باطن روح زهرا نفوذ كرده كه برای عبادت خدا خودش را از هر چیزی فارغ می سازد و می فرمود: وقتی فاطمه درمحراب خود مشغول عبادت می شود نور او برای فرشتگان می درخشید و خدا به ملائكه می گوید : بنده ام را ببینید چگونه از خوف من می لرزد و غرق عبادت می باشد .
اسماء می گوید روزی خدمت فاطمه علیها السلام بودم كه پیامبر اكرم (ص) وارد شد
گردن بندی از طلا در گردن فاطمه دید فرمود : دخترم به سخن مردم كه می گویند : فاطمه دخترمحمد مغرور نشو درحالیكه لباس ستمكاران را در برداشته باشی . زهرا فوراً گردن بند را بیرون آورد و فروخت و از پولش بنده ای را خرید و آزاد نمود پیغمبر اكرم از عمل زهرا خشنود شد .
شما در فصول گذشته همین كتاب با مقام علمی حضرت زهرا و جدیتش در ترویج علوم و با مقام عبودیت و حضور قلب آن حضرت و كوشش او در عبادت و با زندگی سخت و تحمل دشواری ها و ایثارگری های آن جناب آشنا شدید و نیازی به تكرار نیست در اثر همین مزیت ها بود كه مورد تكریم و احترام و محبت فوق العاده رسول خدا قرار می گرفت و لیاقت فرزندی را بدست آورد و اهل البیت شد .
دوشنبه 15/7/1387 - 11:56
خانواده

 دوست عزیزی از اهواز با دیدن عکسها تعجب کرده بودن که مگه حرم مطهر ائمه بقیع هم گنبد و بارگاه داشته

جریان تخریب قبور مطهر ائمه بقیع بسیار مفصله و اگه بخوایم مفصل توضیح بدیم اولا در حد توان ما نیست و ثانیا مثنوی هفتاد من کاغذ شود ولی اگه بخوام خلاصش را براتون بگم برمی گرده به سال 1344 هجری قمری وقتی که وهابیها روی کار اومدن ابتدا هرجا که از آثار مذهبی را پیدا می کردن که یه گنبد یا بقعه ای داشت خراب می کردن تا اینکه اومدن به مکه و اول در شهر طائف گنبد عبدالله بن عباس را خراب کردن بعد هم در مکه قبه های عبدالمطلب جد پیغمبر و حضرت ابوطالب علیه السلام عموی پیامبر و حضرت خدیجه ام المومنین و همچنین ساختمان محل تولد پیغمبر و محل تولد حضرت زهرا علیها السلام را خراب کردن در مدینه هم مزار حضرت حمزه و سایر شهدای احد را خراب کردن و سپس به مدینه اومدن .

در مدینه شیخ عبدالله بن بلیهد قاضی القضاه وهابیها در ماه رمضان از مکه به مدینه اومد و اول یه سوال را بین مردم مدینه مطرح کرد که نظرشون در باره ی تخریب قبور و مزارها و قبه ها و گنبدهای روی اونها چیه ؟ خیلی از مردم از ترس جوابی ندادن و بعضی هاشون هم گفتن که خراب کردن اونها لازمه و باید خراب بشن .

مرحوم علامه سید محسن امین دراین باره می گه : در واقع مقصود شیخ عبدالله این نبود که استفتاء کنه چون عقیده اونها اینه که همه قبه ها و ضریح ها حتی ضریح و قبه قبر پیغمبر هم باید خراب بشه و هیچ شک و تردیدی هم در این ندارن اما مطرح کردن این سوال فقط برای این بود که بدون مقدمه این کار را نکرده باشند و یه تسکینی به مردم مدینه داده باشن که ما این کار را سر از خود نکرده ایم و از علما !!! استفتاء کرده ایم !

بعد از مطرح کردن این سوال هرچه گنبد و ضریح و مزار توی مدینه و اطراف اون بود را خراب کردن ازجمله گنبدهای ائمه مدفون در بقیع که عباس عموی پیغمبر نیز در ان مدفون بود و همچنین گنبدهای عبدالله و آمنه پدر و مادر پیغمبر صلی الله علیه و آله و قبرهای همسران پیغمبر و اسماعیل فرزند امام صادق و حتی قبر مالک پیشوای مذهب مالکی ها را هم خراب کردن .

خبر ویرانی مقابر به خصوص قبور مطهر ائمه بقیع علیهم السلام در سراسر کشورهای اسلامی منتشر شد و کلیه مسلمانهای جهان این اقدام شوم را واقعه ای بزرگ در تاریخ اسلام برشمردند و سیل تلگرافهای اعتراض آمیز از عراق و ایران و سایر کشورهای اسلامی روانه حجاز شد ، در کلیه کشورهای اسلامی به نشانه ی اعتراض مجالس درس و نمازهای جماعت تعطیل شد و به همین مناسبت مراسم عزاداری زیادی برگزار گردید که هنوز هم در سالروز این جنایت عظیم ( هشتم شوال ) مراسمی برگزار میشه

فکر کردم ببینم از کجا شروع کنم یه کتابی هست به نام (وهابیان ) نوشته علی اصغر فقیهی اونجا مینویسه : بسیاری از کسانی که قبل از تخریب قبور مطهر ائمه بقیع اون جا را دیدن وضعیت بنا و دیگر خصوصیات مربوط به بقعه ائمه را با ذکر جزیاتش توی سفرنامه های خودشون نوشتهن و حتی بعضیهاشون هم عسکها و تصاویری از گنبد و بارگاه مربوطه در کتابهاشون گذاشته از جمله این نوسندگان میرزا حسین فراهانی هست که در سال 1302 ق ( 125 سال پیش ) به سفر حج رفته و وضعیت بقیع را اینطور توصیف می کنه :

قبرستان بقیع قبرستان وسیعی است که در شرق مدینه متصل به دروازه ی سور واقع شده و دور تا دور آن را دیوار سه ذرعی از سنگ وآهک کشیده اند و چهار در دارد دو درب آن از طرف غرب و در کوچه ی پشت سور است و یک درب طرف جنوب و درب دیگر آن شرقی و طرف حش کوکب است که در کوچه باغهای بیرون شهر است و از بس در این قبرستان سر هم دفن کرده اند ، اغلب قبرستان یک ذرع متجاوز از سطح زمین ارتفاع به هم رسانیده است و در آن اوقات آمدن حجاج به مدینه همه روزه این قبرستان تا وقت مغرب باز است و هر کس که می خواهد می رود و در غیر وقت حج ظهر روز پنج شنبه باز می شود تا نزدیک غروب روز جمعه بسته است مگر آنکه کسی بمیرد و آنجا دفن کنند.

چهار نفر از ائمه ی اثنا عشر صلی الله علیهم اجمعین در بقعه بزرگی که به طور هشت ضلعی ساخته شده واقع اند و اندرون گنبد او سفید کاری است و بنای این بقعه معلوم نیست از چه کسی و چه وقت بوده اما محمد علی پاشای مصری در سال 1234 قمری به امر سلطان محمود خان عثمانی آن را تعمیر کرده و بعد همه ساله از جانب سلاطین عثمانی این بقعه ی مبارکه و سایر بقعه جات واقعه در بقیع تعمیر می شود .

در وسط این بقعه ی مبارکه ، صندوق بزرگی است از چوب جنگلی خیلی ممتاز و در وسط این صندوق بزرگ دو صندوق چوبی دیگر است و در این دو صندوق پنج نفر مدفونند :

یکی امام ممتحن حضرت حسن سلام الله علیه است و یکی حضرت سجاد علیه الصلاه و السلام است و یکی حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه ، و یکی حضرت صادق علیه التحیه و السلام است و یکی عباس عموی رسول الله صلوات الله علیه و آله است که بنی عباس از اولاد اویند و در وسط بقعه ی متبرکه در طاق نمای غربی مقبره ای است که به دیوار یک طرف او را ضریح آهنی ساخته اند و می گویند قبر حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها است .

چند محل است که مشهور به قبر صدیقه ی طاهره است یکی در بقیع در حجره ای که بیت الاحزان می گویند و به همین ملاحظه اغلب در بیت الاحزان نیز زیارت صدیقه ی کبری را می خوانند و در جلو همین قبر مبارک پرده گلابتون دور کعبه آویخته و از گلابتون بیرون آورده اند که : ( یعنی از نوشته های روی آن این جمله به دست آمده است که ) ( سلطان احمد بن سلطان محمد بن سلطان ابراهیم، سنه احدی و ثلاثین و مائه بعد الالف 1131 )

و در این بقعه ی مبارکه دیگر زینتی نیست مگر دو چهل چراغ کوچک و چند شمعدان برنج و فرش زمین بقعه حصیر است و چهار پنج نفر متولی و خدام دارد که نسل اندر نسل اینجا بوده اند و مواظبتی هم ندارند و مقصودشان اخذ تنخواه ( پول ) از حجاج است .

حجاج اهل تسنن به ندرت در این بقعه ی مبترکه به زیارت می آیند و برای آنها ممانعتی در زیارت نیست و تنخواهی از آنها گرفته نمی شود اما حجاج شیعه هیچیک را بی دادن وجه نمی گذارند داخل بقعه شوند مگر آنکه هر دفعه تقریبا از یک قران الی ÷نج شاهی به خدام بدهند .... و بعد از دادن تنخواه هیچ نوع تقیه در زیارت و نماز نیست و هر زیارتی مخفیانه یا آشکارا می خواهند بکنند آزاد است و ابدا صدمه ای به حجاج شیعه نمی رسانند پشت گنبد ائمه بقیع بقعه ی کوچکی است که بیت الاحزان حضرت زهرا سلام الله علیها است .

البته این قطره ای از مطالب مهی هست که در امکان ما بود به اطلاع شما برسانیم .

به امید روزی که با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شاهد ظهور شکوه وعظمت هر چه بیشتر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشیم .

دوشنبه 15/7/1387 - 2:28
دعا و زیارت
آقا عجب خدای خوبی داریم نمی دونم تا حالا چقدر بهش فکر کردین و هر کدوم از شما تا چه حد لطف او را توی زندگیتون حس کردین. نمی خواد خودتون رو ازش دور بدونین اون از رگ گردن به همه ی ما نزدیکتره فقط امشب می خوام یه حدیث از فرمایشات خود خداوند متعال را براتون بگم که بدونین چقدر دوستتون  داره . خلاصه ی حدیث را باشرح مختصرش براتون می گم متن عربیش با آدرسش باشه برای بعد : مضمون حدیث اینه که اگه یه عربی شترش را توی یه بیابون گم کنه چقدر ناراحت می شه چون توی اون بیابون ممکنه که شتر به هر طرفی دلش خواسته رفته باشه و صاحبش از یه طرف دیگه دنبالش بگرده و تازه از شترش دور تر هم می شه ! حالا تصور کنین شترش رو توی او بیابون پیدا کنه (این رو هم داشته باشین که شتر همه ی دارو ندار یه عربه  هم اینکه انیس و مونسش توی مسافرتهاس ، هم اینکه به وسیله ی او رزق و روزیش رو در میاره و هم اینکه از شیرش استفاده مکنه و  ..... ) حالا تصور کنین بهش بگن شترت پیدا شده چقدر خوشحال میشه ( به زبون امروزی به یه نفر بگن ماشین چند میلیونیت که دزدیدن پیدا شده بعضی وقتها ادم از خوشحالی دق میکنه )  خدا می فرماد اگه یکی از بنده های من  (  اگه جوون باشه که دیگه چه بهتر) توبه کنه و بیاد در خونه ی من رو بزنه و بگه خدا من از اون عربه که شترش رو پیدا کرده بیشتر خوشحال می شم ! انصافن خدای خوبی داریم ها ! نه ؟ ! و امروز امام زمان عجل الله فرجه هم که آیینه تمام نمای همین خدا هست همینطور دوستتون داره  بیایین باهاش طرح رفاقت بریزیم و ببینیم اگه یه قدم بریم جلو اون نه ده قدم و صد قدم بلکه هزارها قدم به طرفمون می یاد جلو
شنبه 13/7/1387 - 11:35
دعا و زیارت

امام صادق علیه السلام در یه حدیث خیلی مفصلی به زراره فرمودن : «و ما من باک یبکیه الا وقد وصل فاطمه و اسعدها علیه و وصل رسول الله و ادی حقنا» هیچ کس برای امام حسین علیه السلام گریه نمیکند مگر اینکه با حضرت زهرا علیها السلام همدردی کرده و دل آن حضرت را خنک کرده، و آن حضرت را در گریه کردن بر امام حسین یاری کرده و با پیغمبر هم همدردی کرده و حق ما اهل بیت را ادا کرده است. هیچ بنده ای در روز قیامت محشور نمی شود مگر اینکه چشمانش گریان است مگر گریه کنندگان بر جدم امام حسین که آنها با چشمانی خندان و روشن وارد محشر میشوند، همه ی خلایق در حال عرضه شدن بر حساب و کتاب و نامه اعمال و پل صراط هستند اما گریه کنندگان جدم امام حسین در زیر عرش الهی و در زیر سایه عرش در کنار اربابشان امام حسین علیه السلام نشسته اند و با آن حضرت گفتگو می کنند و هیچ از سختی حساب و کتاب نمی ترسند. هنگامی که به آنها گفته میشود وارد بهشت شوید آنها خودداری میکنند و در کنار اربابشان امام حسین می نشینند و همنشیین با اربابشان امام حسین را بر بهشت ترجیح میدهند . تا اینکه حورالعین ها فرستاده ای را به بهشت می فرستند و به آنها پیغام میدهند که خدا ما را برای شما خلق کرده و ما مشتاق شما هستیم ولی آنها سرشان را هم بلند نمی کنند که ببینند که چه کسی و از طرف چه کسانی برای آنها پیغام آورده است زیرا همه سروری و بزرگی و آقایی را در کنار اربابشان حسین علیه السلام می بینند و همانا دشمنان گریه کنندگان امام حسین علیه السلام را وارد محشر می کنند در حالی که موهای پیشانی آنها را گرفته اند و بر روی زمین می کشند وقتی چشمشان به این درجه و مقام گریه کنندگان بر امام حسین علیه السلام می افتد این آیه را می خوانند که«ما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم» یعنی چرا ما امروز شفاعت کننده و دوست مهربان و دلسوزی نداریم.

شنبه 13/7/1387 - 11:32
آموزش و تحقيقات

ساخت ایمیل رایگان در سایت یاهو

 شرکتها و موسسات زیادی هستند که ایمیل رایگان در اختیار کاربران اینترنتی قرار می دهند

اما بهترین سایت برای ما ایرانیها سایت یاهو است

دوستان عزیزی که تا کنون ایمیل برای خود درست نکرده اند می توانند مطالب زیر را بخوانند 

نحوه ساخت ایمیل در سایت یاهو :

برای ساخت ایمیل رایگان بر روی لینک زیر کلیک کنید

www.yahoo.com

درصفحه باز شده بر روی گزینه ایمیل که در بالای صفحه و به شکل یک پاکت نامه است کلیک کنید:

 بعد از کلیک و ظاهر شدن صفحه بعد بر روی گزینهSIGN UP  که در سمت چپ صفحه و پایین قراردارد کلیک کنید

در قسمت  Free yahoo!mail بررویsign up  کلیک کنیدبعد از کلیک فرم ثبت نام یاهو باز می شود که می توانید به این صورت این فرم را  پر کنید

 First Name : اسم کوچکتان را بنویسید  

Last Name  : نام خانوادگی خود رادرج نمایید 

Yahoo! ID : یک اسم یا کلمه برای خود انتخاب کنید دقت داشته باشید که این اسم یا کلمه  عنوان کلمه  ورودی برای ایمیل تان مورد استفاده قرار خواهد گرفت

  Password: یک پسورد برای خود انتخاب کنید دقت داشته باشید که این پسورد شما نباید از شش حرف کمتر باشد

 Re-type Password: یک بار دیگر عینا پسورد خود را تایپ نمایید

 Security Question: یکی از سوالها را انتخاب نمایید

 Your Answer: جواب سوال بالا را بنویسید ( دراین قسمت شما هر چیزی می توانید بنویسید

 Birthday: به ترتیب از سمت چپ سال _ روز_وماه تولد خودرا بنویسید البته به میلادی

 Current Email Optional: اگر دارای یک ایمیل دیگر به جز سایت یاهو هستید ایمیلتان را درج کنید و اگر ایمیل دیگری ندارید این قسمت را خالی بگذارید .

ZIP/Postal Code  : کد 12345 رادرج نمایید

 Gender : جنسیت خود را انتخاب کنید

 Industry Title Specialization : در مورد هر یک از موارد مثلث کناری را فشار داده و یکی ازموارد را به دلخواه  انتخاب کنید.

  Enter the word as it is shown in the box below :

 کلمه داخل مستطیل رنگی را در این قسمت بنویسید  

بعد از پر کردن فرم دکمه submit  this fourmرا فشار دهید          

خب اگر کلمه ای را که برای ایمیلتان انتخاب کرده اید برای سایت یاهو قابل تشخیص باشد و یا کاربر دیگری از این کلمه استفاده نکرده شما عضو جدید سایت یاهومی باشید ودرصفحه بعد پیغام خوش آمد گویی ظاهر  می شود  که شما با فشردن دکمه

   continue to  yahoo!mail 

 وارد سایت یاهو خواهید شد

ولی اگر کلمه شما قابل تشخیص نباشد در صفحه بعد از شما خواسته می شود

 تا کلمه دیگری را انتخاب کنید و یا از کلمه ها ی پیشنهادی خود سایت استفاده کنید

شنبه 13/7/1387 - 2:34
دعا و زیارت

 

ابـوالفـضـل (ع)، مـشـعـل آزادى و كـرامت را برگرفت، كاروانهاى شهیدان را به عرصه هاى شرف و میدانهاى عزت، راهبرى كرد و پیروزى را براى ملتهاى مسلمان كه زیر چكمه هاى جور و ستم دست و پا مى زدند به ارمغان آورد.


تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار و ادب و دلاوری و وفا و حق گذاری عباس بن علی (ع) است و هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است. آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، اما جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل ‏بیت و کودکان (علیهم السلام) تشنه کام باشند. لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند. خود از آب ننوشید و فرات را تشنه لبهای خویش نهاد و برگشت و دست عطش فرات، دیگر هرگز به دامن وفای عباس (ع) نرسید. این ایثار را کجا می‏ توان یافت و آیا این فداکاری را با واژه ها می توان بیان کرد. حضرت عباس (ع) آموزگار بی بدیل فتوت و مردانگی در تاریخ شد.

زمانی که کودکان کاروان امام حسین (ع) در صحرای کربلا ندای العطش العطش در آوردند، حضرت عباس (ع) بی تابانه سوار بر اسب شده، نیزه بر دست گرفت و مشکی برداشت و آهنگ فرات نمود. شاید که آبی بدست آورد. پس چهار هزار تن که موکل بر شریعه فرات بودند دور آن حضرت را احاطه کردند و تیرها به چله کمان نهاده و سوی وی انداختند.

حضرت ابوالفضل العباس (ع) از هر طرف که حمله می کرد لشگر را متفرق می‌ ساخت تا آنکه به روایتی هشتاد تن را بخاک هلاک افکند. پس وارد شریعه شد و خود را به آب فرات رساند. چون از زحمت گیر و دار و شدت عطش جگرش تفته بود خواست آبی به لب تشنه خود رساند. دست فرا برد و کفی از آب برداشت تشنگی سیدالشهدا (ع) و اهل بیت  او را یاد آورد. آب را از کف ریخت. مشک را پر آب کرد و از شریعه بیرون شتافت تا خویش را به لشکرگاه برادر برساند و کودکان را از زحمت تشنگی برهاند، لشکر که چنین دیدند راه او را گرفتند و از هر طرف او را احاطه کردند، و آن حضرت مانند شیر غضبناک بر آن منافقان حمله می‌ کرد و راه می‌ پیمود. ناگاه یکی از سپایان دشمن از پشت نخلی بیرون آمد و تیغی حواله آن حضرت کرد. آن شمشیر بر دست راست حضرت ابوالفضل العباس رسید و از تن جدا شد. حضرت ابوالفضل (ع) مشک را بدوش چپ افکند و تیغ را به دست چپ داد و بر دشمنان حمله کرد. اما پس از نبردی شجاعانه بار دیگر سپاهی دشمن دست چپش را قطع کرد، حضرت عباس (ع) مشک را بر دندان گرفت و تلاش کرد تا شاید آب را به آن لب تشنگان برساند که ناگاه تیری بر مشک آب آمد و آب آن ریخت و تیر دیگری نیز بر سنه اش رسید و از اسب افتاد...

 

تـو ـ اى سـردار آزادگـان و انـقـلابـیـون ـ در آسـمـان شـرافـت ، درخـشـیـدى و سَمبل قهرمانیها و مظهر فداكارى و جانبازى گشتى. حـكـومـت ددمـنـش امـوى را دیـدى كـه جـامـعـه را بـه طـرف تـبـاهـى و ویـرانـى كـامـل سـوق مى دهد، كرامتها را زیر پا مى گذارد، آزادیها را سلب مى كند، داراییها را به سـود خـود تـصـرف مـى كند و همگان را به زندگانى تلخى كه در آن حتى سایه عدالت اجتماعى ـ سیاسى به چشم نمى خورد، پیش مى برد. پس همراه برادرت؛ پدر آزادگان و سـالار شـهـیـدان (عـلیـه السّلام) كه آرمانها و آرزوهاى ملتها را در خود مجسم كرده بود و براى آزادى اراده و بازگرداندن كرامت آنان مى كوشید، پرچم آزادى را برافراشتى.
بـا بـرادرت، در سـنـگـرى واحـد قـرار گـرفتى و كلمة اللّه را ـ كه كرامت انسان و ایجاد زندگى ایمن و به دور از ظلم و طغیان را در خود دارد ـ به گوش تاریخ رساندید.
اى ابوالفضل! بخشش و هدیه اى از خداوند به امت بودى، براى آنان افقهایى درخشان از آزادگى و كرامت گشودى. به آنان آموختى كه جانبازى باید خالصانه براى خـدا بـاشـد و هیچ یك از عواطف و آروزهایى كه سر به خاك مى برد، آن را نیالاید. با این روح اسـلامـى اصـیـل بـود كـه بـه جـانـبـازیـت ـ اى ابوالفضل! ـ در راه حق و پاسدارى از ارزشها و اعتقادات، مُهر دفاع خورد. رمز جاودانگىِ جانبازى تو و شیفته كردن دلهاى مردم در طول تاریخ، همین است.
اى قمر بنى هاشم! پایه هاى بنیاد حقیقت را تو در دنیاى عرب و اسلام برپاداشتى و با یاریت به برادرت سیدالشهداء ـ كه براى حاكمیت عدالت اجتماعى و توزیع خیرات الهى بـر مـحـرومان و ستمدیدگان جنگید ـ براى مسلمانان، مجد و كرامتى والا و استوار، پایدار كردى.
بـا بـرادرت، بار این رسالت را بر دوش گرفتى و بدین ترتیب با برادرت و دیگر شـهداى با فضیلت از اهل بیت و انصار آنان، طلایه داران مقدس شهیدان راه حق در سراسر زمین بودید.

ابـوالفـضل العباس (علیه السّلام) به عنوان بزرگترین سردار یگانه اى كه انسانیت در قـهـرمـانـیـهـاى نـادر و دیـگـر صـفـات بـرجـسـتـه اش كـه زبـانـزد مـلل جـهـان اسـت، هـمـانـنـدى براى او نمى شناسد، در عرصه تاریخ اسلامى، ظاهر شد. ابوالفضل در روز عاشورا ایستادگى فوق العاده و اراده استوار و وصف ناپذیرى از خود نشان داد و با قلبى مطمئن و آرام و عزمى نیرومند، لشكرى بود شكست ناپذیر. سپاه ((ابن زیـاد)) را هـراسـان كـرد و نه تنها از نظر روحى، بلكه در میادین رزم نیز آنان را شكست داد.
مـورّخـان دربـاره شـجـاعت آن حضرت در روز عاشورا مى گویند كه: هر گاه به لشكرى حـمـله مـى كـرد، در حالى كه یكدیگر را زیر پا له مى كردند و دلهایشان پریشان شده و هـراس مـرگ بـر آنـان سـایـه افـكـنـده بـود و از تـرس، راه خـود را گم كرده بودند، از برابرش مى گریختند و كثرت جمعیت به آنان سودى نمى بخشید.

شـجاعت و دیگر ویژگیهاى ابوالفضل نه تنها موجب سرافرازى و افتخار وى و مسلمانان اسـت، بـلكه هر انسان پایبند انسانیت و ارزشهاى انسانى را به تكریم و بزرگداشت، وادار مى كند.

عـلاوه بـر قـهـرمـانـیـهـاى شـگـفـت آور، حـضـرت، نـمـونـه كـامل صفات و گرایشهاى بزرگ بود، شهامت، نجابت، بلندمنشى، وفادارى، همدردى و هـمـگـامى در ایشان مجسم شده بود. حضرت با برادرش امام حسین (علیه السّلام) در سخت تـریـن روزهـاى رنـج و مـحـنـت، همدرد و همگام بود و رنج او را با خود تقسیم كرد. جان را فداى برادر نمود و با خون خود او را حمایت كرد. به طور قطع، چنین همدلى و همراهى جز از كـسـانـى كـه خـداونـد دلهـایـشـان را بـراى ایمان آزموده و بر هدایتشان افزوده باشد، ساخته نیست.

ابوالفضل العباس (علیه السّلام) در رفتار با برادرش امام حسین (علیه السّلام) حقیقت بـرادرىِ صـادقـانـه اسلامى را به نمایش گذاشت و همه ارزشها و الگوهاى آن را آشكار كرد. از جمله زیباترین جلوه هاى مواسات و برادرى آن بود كه در روز عـاشـورا پـس از آنـكـه بـر آب فـرات دسـت یـافـت، مـشتى آب برگرفت تا عطش خود را فـرونـشـانـد و قـلب سـوزان چـون اخـگـرش را خـنـك كند، ناگهان در آن لحظات هولناك، تـشنگى برادرش امام حسین و اهل بیتش (علیهم السّلام) را به یاد آورد، شرافت نفس و علوّ طـبـع، او را بـه ریـخـتـن آب واداشت و همدردى خود را در آن محنت كمرشكن نیز با برادرش نشان داد.

ابوالفضل العباس (علیه السّلام) در راه تحقق آرمانهاى والا كه پدر آزادگان، برادرش امام حسین (علیه السّلام) بانگ آنها را سر داده بود، شهید شد. از مهمترین خواسته هاى امام، برپایى حكومت قرآن در شرق، گسترش عدالت میان مردم و توزیع بهره هاى زمین بر آنـان بـود؛ زیـرا نـعـمـتـهـاى الهـى بـه گـروهـى خـاص تـعـلّق نـدارد. ابوالفضل براى بازگرداندن آزادى و كرامت مسلمانان، گسترش رحمت اسلامى میان مردم و نـعـمت بزرگ این دین كه نابودى ظلم و ستم را هدف خود ساخته بود و ایجاد جامعه اى كه در آن هرگز ترس و هراس جایى نداشته باشد، به شهادت رسید.

ابـوالفـضـل بـراى حـاكـمـیت «كلمة اللّه» در زمین به میدانهاى جهاد شتافت؛ همان كلمه و پیامى كه راه زندگى كریمانه را به مردم نشان مى دهد.

سـلام خـدا بـر تـو بـاد اى ابـوالفـضل كه در زندگى و شهادتت، آیینه تمام نماى همه ارزشـهـاى انـسـانـى بـودى و هـمـیـن افـتخار تو را بس كه به تنهایى نمونه والایى از شهیدان طف (نام دیگر كربـلا) بودى كه به قله مجد و كرامت دست یافتند.

 

برگرفته از: کتاب زنـدگـانـى حـضـرت ابـوالفـضـل العباس علیه السلام - اثر: علّامه محقق حاج شیخ باقر شریف قرشى
شنبه 13/7/1387 - 2:31
خانواده
غفلت
پروردگارم . من آن بنده روسیاهی هستم که بهترین شبهایت را نیز به غفلت گذراندم ... تنها تو صدایم را می شنوی آن زمان که می خوانمت که خدای خوبم . مرا به عقوبت غفلتم دچار مکن . سرنوشتم را به لطف و برکت خویش آن گونه نما که با آن به تو نزدیکتر شوم . تو هر زمان صدایم را می شنوی...قبول آنچه خیر و صلاح من در آن است را برایم آسان فرما . معرفت و فهم آن را به من عطا کن و اینها را سببی ساز برای خشنودی خویش. آمین ای مهربانترین مهربانان .
بهترین
پروردگارا.زندگانی مرا در دنیا با بهترین نعمهایت آراسته کن و در آخرت در بهترین غرفه های بهشت مسکنم ده . مرا در دنیا با بهترین بندگانت همراه و همنشین ساز و در آخرت از یاران برگزیده ترین بندگانت قرار ده . مرا یاری کن تا به فرا گرفتن بهترین علمها مشغول گردم و آن را در بهترین طریقی که می پسندی به کار برم . توفیق انجام بهترین عباداتت را به من عطا کن و بهترین نامهایت را ذکر شب و روز من قرار بده . چشمانم را به دیدن بهترین مخلوقاتت در زمین و آسمان منور گردان و یاریم کن تا شکر گزاریم برای تو بهترین سپاسی باشد که شکرگزاران درگاهت انجام داده اند . ای بهترین پرورش دهندگان
شنبه 13/7/1387 - 2:25
شعر و قطعات ادبی

 رساله‏ای كه نوشتم ز اشك ناز فروشم

نه شد كه بر تو فرستم نه شد كه باز بپوشم

 گناه و درد به یك سو غم فراق به یك سو

تمام عمر دو بار گران نشسته به دوشم

 گلایه هست و لیكن نمانده حال گلایه

تو درسئوال بكوش و مبین چنین‏كه‏خموشم

 ز پای گرچه بیفتم وصال تو ندهد دست

ولی چه چاره كه باید تمام عمر بكوشم

 اگر چه بی كس و كارم اگر چه هیچ ندارم

به عالمی سر مویی ز زلف تو نفروشم

 قسم به دیده جوشان قسم به خانه بدوشان

كه تا نیامدنت جز به خُمّ اشك نجوشم

 به حال بی كسی من كسی نكرد عنایت

ثمر نداد فغانم، اثر نكرد خروشم

 دل گرفته علاجی بغیر گریه ندارد

من آن علاج به دستم من آن پیاله به دوشم

 چگونه هست میسّر كه رانی از در لطفت

مرا كه قید تو بر گردن است و حلقه به گوشم

 

شنبه 13/7/1387 - 2:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته