• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 320
تعداد نظرات : 31
زمان آخرین مطلب : 3780روز قبل
نماز
چرا به خانه خدا «مسجد الحرام» مى گویند؟از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد كه چرا كعبه را «بیت الله الحرام» نامیده اند؟ حضرت در جواب فرمودند: (لانّه حُرِّمَ عَلى المشركینَ اَن یَدْخلوه); چون بر مشركان حرام است كه وارد آن شوند.[1]
در واقع، كلام حضرت اشاره به آیه (یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـذَا)[2]; اى كسانى كه ایمان آورده اید! مشركان ناپاكند، پس نباید بعد از امسال نزدیك مسجدالحرام شوند.
[1]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص101.
[2]. توبه، آیه28.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:52
نماز
خداوند با این كه براى زن ارزش و مقامى بالاتر از مرد قائل است و در بعضى موارد برابر با مرد، چرا در هنگام نماز، مرد باید جلوتر از زن بایستد؟خداوند متعال براى زن ارزش و مقامى بالاتر از مرد قائل نشده است، چرا كه از دیدگاه قرآن، افراد انسان (چه مرد و چه زن) از نظر حقیقت انسانیت و مسایل ارزشى یكسانند و هیچ یك بر دیگرى جز به تقوا و عمل صالح بیشتر، برترى ندارد: (إن أكرمكم عندالله أتقـكم)[1]; (من عمل صلحاً من ذكر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیّبة و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما كانوا یعملون)[2]; مرد یا زن، كار شایسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكیزه ]و نیكو[یى حیات ]واقعى[ مى بخشیم و یقیناً بهتر از آنچه انجام داده اند به آنان پاداش مى دهیم.
    قرآن، اگر در جایى از مردان شایسته اى هم چون لقمان حكیم سخن مى گوید، در جاى دیگر نیز از زنان شایسته نام مى برد; مانند همسر فرعون (تحریم، آیه11) و حضرت مریم (آل عمران، آیه42) و... .
    همان گونه كه مردان، داراى اندیشه، اراده و اختیارند و براى رسیدن به تكامل و قرب الهى وظایف و تكالیفى بر عهده آنهاست، زن ها هم همین گونه هستند و در این جهت، هیچ امتیازى بین زن و مرد وجود ندارد، ولى در بعضى احكام و وظایف با یك دیگر متفاوتند. وظایفى به عهده مردان است و بر عهده زنان نیست و بالعكس و این تفاوت براى این است كه طبیعت و آفرینش زن و مرد متفاوت است.
    خداى متعال، به مقتضاى حكمت بالغه خود و مصالح و مفاسدى كه پشتوانه احكام اوست، وظایفى براى مرد و وظایفى براى زن معین كرده است: (لاتبدیل لخلق الله)[3]. همان طور كه مرد نمى تواند فرزندى به دنیا بیاورد، زن هم نمى تواند برخى از كارهاى طاقت فرسا چون امامت، رهبرى، سیاست و كشوردارى را به عهده بگیرد. اگر اسلام اجازه نداده است زن رئیس حكومت یا قاضى و امام جماعت شود، براى آن است كه هر یك از آنها، از شئون سیاسى جامعه است و در شئون سیاسى، زن باید پشت سر مرد بایستد نه پیش روى او و این به معناى برترى مرد بر زن نیست.     در علم فیزیولوژى هم گفته شده كه زنان از نظر مغز، قلب، شریان ها، اعصاب و عضلات بدنى، با مردان تفاوت دارند. در زندگى زنان، «احساس» و در حیات مردان تعقّل غلبه دارد. (البته متوسط زنان و مردان این گونه هستند) و به علت همین تفاوتى كه در آفرینش زن و مرد وجود دارد، قوانین اسلام هم با آفرینش انسان سازگار است، به همین جهت، در اسلام، وظایف و تكالیف عمومى و اجتماعى كه به تعقل و صلابت بیشترى نیاز دارد; مانند حكومت، امامت، قضاوت، جهاد ابتدایى و... به عهده مردان قرار داده شده است و وظایفى را كه ارتباطش با احساس، بیشتر از تعقّل است و زن، بهتر از مرد مى تواند از عهده آن برآید; مانند پرورش و تربیت اولاد و آشنا كردن آنها به وظایف اجتماعى، تدبیر منزل و... مخصوص زنان قرار داده است.
    از سوى دیگر، براى این كه عفت و عصمت زن اهمیت بسیارى دارد، خداوند متعال، بعضى از كارهاى اجرایى، مانند امامت، قضاوت و... را ـ كه سر كار انسان با نامحرمان بسیار است ـ به عهده مردان گذاشته و جلوتر ایستادن مردها از خانم ها در نماز هم كه در بعضى روایات به آن اشاره شده است[4] ممكن است به همین جهت باشد. عفّت زن اقتضا مى كند كه عقب تر از مرد بایستد.
    این نكته هم شایان توجه است كه جلوتر ایستادن زن از مرد مكروه است نه حرام; یعنى مستحب است در حال نماز خواندن مرد جلوتر از زن باشد.[5]
[1]. حجرات، آیه13.
[2]. نحل، آیه97.
[3]. روم، آیه30.
[4]. ر.ك: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج80، ص197.
[5]. امام خمینى، تحریرالوسیله، ج1، ص148.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:50
نماز
پیام آیه 78 سوره اسراء كه مى فرماید: (أَقِمِ الصَّلَوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ الَّیْلِ وَ قُرْءَانَ الْفَجْرِ...) چیست؟

خداوند مهربان در سوره اسراء، آیه 78، مى فرماید: نماز را از هنگام مایل شدن خورشید تا نهایت تاریكى شب ]نیمه شب[  بر پا دار و هم چنین قرآن فجر]نماز صبح[  را، زیرا قرآن فجر]نماز صبح[  مورد مشاهده]فرشتگان شب و روز [است.
    یكى از پیام هاى مهم آیه یادشده، بیان وقت نمازهاى روزانه و اقامه آنها در وقت هاى خاصى است; مثلا
از این آیه در مى یابیم كه وقت نماز ظهر، هنگام مایل شدن خورشید از نقطه وسط روز است.[1]
    حضرت امام محمدباقر(علیه السلام)  در تفسیر آیه مذكور مى فرماید: «دلوك الشمس» به معناى مایل شدن آن از نقطه وسط روز است و «غسق اللیل»، به معناى نیمه شب است و در واقع اشاره به وقت چهار نماز ظهر، عصر، مغرب و عشا است و «قرآن الفجر» اشاره به وقت نماز صبح است.
    بنابراین، پیام مهم آیه مذكور این است كه مى خواهد به ما خواندن و به جا آوردن نمازهاى پنج گانه و روزانه و وقت آنها را یادآور شود و باید هر مسلمان در این وقت ها نمازهاى روزانه اش را ـ كه واجب است ـ به جا بیاورد.[2]
[1]. ر.ك: تفسیرنمونه، ج12، ص221.
[2]. ر.ك: العروسى الحویزى، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص205.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:48
نماز
پیام و شأن نزول آیه مباركه 114، سوره هود چیست؟ و نیز توضیح دهید كه منظور از (طَرَفَىِ النَّهَارِ وَ زُلَفًا مِّنَ الَّیْلِ) چه چیزى است؟

خداى مهربان در این آیه مى فرماید: و در دو طرف روز ]اول و آخر آن [و نخستین ساعات شب نماز را برپادار، زیرا خوبى ها، بدى ها را از میان مى برد. این براى پندگیرندگان، پندى است.
برخى از مفسران درباره شأن نزول این آیه شریف گفته اند: شخصى از كارهاى زشت خود ناراحت بود، به همین رو پس از نماز در مسجد از پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) خواست تا او را تنبیه كند، آیه مذكور نازل شد، حضرت به او فرمود: چون بعد از آن كار خلاف، در نماز جماعت شركت كردى، خداوند تو را بخشید، زیرا خوبى ها، بدى ها را از بین مى برند.[1]
بنابر روایات و سخنان امامان معصوم(علیه السلام) مراد از «طرفى النهار» (دو طرف روز) صبح و مغرب و مراد از «زلفا من اللیل» (اوایل شب)، نماز عشا است; پس آیه مذكور اشاره به وقت سه نماز (صبح، مغرب، عشا) دارد. شایان توجه است كه براى همین پیام هاى موجود در آیه حضرت على(علیه السلام)مى فرماید: از دوست و حبیب خودم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم كه فرمود: امیدبخش ترین آیه قرآن، آیه مذكور است.[2]
[1]. ر.ك: طبرسى، مجمع البیان، ج5، ص345، مؤسسة الاعلمى، بیروت.
[2]. ر.ك: همان، ج5ـ6، ص305ـ309، انتشارات ناصر خسرو.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:46
نماز
چرا مسلمانان هنگام نماز به سمت خاصى رو مى كنند؟ چرابااین كه كعبه از سنگ و گل است باید سوى آن نماز بخوانیم؟

خداوند مى فرماید: (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَ سِعٌ عَلِیمٌ)[1]; مشرق و مغرب براى خدا است، پس به هر طرف كه رو كنید همان جا رو به خدا دارید كه خدا واسع و داناست.
این آیه مربوط به تغییر قبله است; هنگامى كه قبله مسلمانان از بیت المقدس به كعبه تغییر یافت، یهود در مقام انكار برآمدند و ایراد گرفتند كه مگر مى شود قبله را تغییر داد. آیه نازل شد و جواب داد كه شرق و غرب و هر جهتى صلاحیت دارد به اذن و دستور خداوند قبله باشد; مدتى مسجد الاقصى و بعد از آن كعبه.
    این آیه اشاره به یك مسئله كلامى و اعتقادى دارد; همه جا ملك خدا است و خداوند محیط بر همه عالَم است; در نتیجه كسى كه به یكى از این جهات رو كند، به سوى خداى متعال رو شده است. این آیه شریف، حقیقت توجه به سوى خدا را از نظر جهتْ توسعه مى دهد نه از نظر مكان.[2]
    «رو به سوى قبله نماز خواندن» یك مسئله فقهى است. درست است كه روح و مغزِ عبادت، همان بندگى درونى عبد است، لیكن این توجّه قلبى باید به صورت عملى اجرا گردد. بدین منظور اسلام كعبه را قبله قرار داده تا مردم را با همه اختلافاتى كه دارند، متوجه به یك نقطه كرده، با این مركزیت، وحدت فكرى و معنوى آنان را تضمین كند.[3] خلاصه این كه، اگر خداوند فرموده است: به هر جا رو كنى به سوى خدا رو كرده اى، با حكمش به این كه در نماز باید به سوى كعبه رو كنید، منافات ندارد.[4]
    توجّه به قبله نیز هرگز مفهومش محدود كردن ذات پاك خدا در سمت معینى نیست، بلكه وقتى در علم كلام ثابت كردیم كه خداوند حكیم است و احكام الهى همگى داراى حكمت هستند، مى گوییم رو به قبله نماز خواندن هم حكمت هایى دارد كه مهم ترین آنها «تعبد» است و ممكن است یكى دیگر از حكمت هایش این باشد كه انسان موجودى مادى است و باید به سویى نماز بخواند و دستور داده شده كه همه به یك سو نماز بخوانند تا وحدت و هماهنگى در صفوف مسلمانان پیدا شود و از تشكیل صفوف متفرق و نامنظم كه عامل هرج و مرج است، جلوگیرى شود; افزون بر این، سمت قبله (طرف كعبه) نقطه اى مقدس است كه از قدیمى ترین پایگاه هاى توحید مى باشد و توجه به آن، بیدار كننده خاطرات توحیدى است.[5]
[1]. بقره، آیه115.
[2]. تفسیر المیزان، ج1، ص390 ـ 391.
[3]. همان، ص507.
[4]. همان، ص391.
[5]. برگرفته از: همان، تفسیر نمونه، ج1، ص415.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:41
نماز
نخستین قبله مسلمانان چه نام دارد؟دركدام سوره آمده است ؟ وقبله مسلمانان چه موقع و به دست چه كسى مشخّص شد؟

بله اول مسلمانان «مسجدالاقصى» (قدس) بوده و نام آن در سوره «اسراء» آیه 1 آمده است.    پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله)مدّت سیزده سال پس از بعثت در مكّه و چند ماه بعد از هجرت در مدینه به امر خداوند متعال به سوى «بیت المقدّس» نماز مى خواند، ولى بعد از آن، قبله تغییر یافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى «كعبه» نماز بگذارند.[1]  این تغییر قبله یكى از وسایل امتحان مسلمانان بود.
ماجراى تغییر قبله در آیات 142 تا 150 سوره مباركه بقره بیان شده است.
[1]. ر.ك: تفسیر نمونه، ج1، ص479 ـ 509.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:38
نماز
چرا قبله مسلمانان از «بیت المقدس» به «مكه مكرمه» تغییر یافت؟اساساً خدا مكان و محلى ندارد، قبله رمزى است براى وحدت صف ها و احیاى خاطره هاى توحیدى و تغییر آن هیچ چیز را دگرگون نخواهد كرد، مهم تسلیم بودن در برابر فرمان او و شكستن بت هاى تعصب لجاجت و خودخواهى است. از این رو، بعید نیست كه از علل مهم تغییر قبله دو مسأله زیر باشد:
    1. با قبله قرار گرفتن بیت المقدس و سپس تغییرش، مسلمانان در بوته آزمایش قرار گرفتند; «وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِى كُنتَ عَلَیْهَآ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْه;[1] و ما آن قبله اى را كه قبلا بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم كه افرادى كه از پیامبر پیروى مى كنند، از آنان كه به جاهلیت باز مى گردند، مشخص شوند».
بدیهى است هم نماز خواندن به سوى بیت المقدس براى آنان كه خانه كعبه را سرمایه معنوى نژاد خود مى دانستند، مشكل بود و هم بازگشت به سوى كعبه بعد از بیت المقدس بعد از عادت كردن به قبله نخست. مسلمانان به این وسیله در بوته آزمایش قرار گرفتند تا تعصب ها در آن ها كشته شود و روح اطاعت و فرمان بردارى در آنان تحكیم گردد.[2]
    2. سرزنش ها و زخم زبان هاى یهود و نگرانى قلب پیامبر نیز نقش مهمى در تغییر قبله از بیت المقدس به خانه كعبه داشت، زیرا پس از ورود پیامبر به مدینه، یهودیان موضوع تغییر قبله را دستاویز خود قرار داده بودند و مرتّباً مسلمانان را سرزنش مى كردند كه این ها استقلالى از خود ندارند، قبول قبله ما دلیل بر قبول شریعت ماست و...; لذا پیامبر انتظار مى كشید تا فرمان تغییر قبله صادر شود، چنان كه قرآن مجید مى فرماید: «قَد نَرى تَقَلُّبَ وجهِكَ فِى السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّكَ قِبلَةً تَرضـها فَوَلِّ وجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرامِ;[3] نگاه هاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبله نهایى) مى بینیم! اكنون تو را به سوى قبله اى كه از آن خشنود باشى، باز مى گردانیم. پس روى خود را به مسجد الحرام كن».
[1]. بقره،143.
[2]. ناصر مكارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1، ص 485 ـ 495، دارالكتب الاسلامیة / ناصر مكارم شیرازى و جعفر سبحانى، پرسش ها و پاسخ هاى مذهبى، ج 2، ص 94، انتشارات نسل جوان.
[3]. بقره، 144.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:37
نماز
در كدام آیه به اذان اشاره شده است؟ آیا واژه «اذان» در قرآن كریم آمده است؟در آیه: (یـأیّها الذین ءَامنوا إذا نودى للصّلوة من یوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه...)[1]; اى كسانى كه ایمان آورده اید! هنگامى كه براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذكر خدا ]نماز[  بشتابید.
    كلمه «نودى» از ماده «نداء» به معناى «بانگ برآوردن» است و در این جا به معناى اذان است; چنان كه در آیه دیگرى نیز مى خوانیم: (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتّخذوها هزوًا و لعبًا ذلك بأنّهم قوم لایعقلون)[2]; هنگامى كه آنان را به سوى نماز مى خوانید (و اذان مى گویید) آن را به مسخره و بازى مى گیرند; این به سبب آن است كه آنها قومى نابخردند.[3]
    كلمه اذان یك بار در قرآن آمده است: (و اذان من الله و رسوله...)[4] امّا اذان به معناى فقهى (جملات مخصوص متفاوت) در آیات قرآن كریم نیامده است، زیرا قرآن كریم، كتابى است كه فقط كلیّات تمام چیزهایى كه برگشتش به هدایت مردم است، در آن ذكر شده است و بیان جزئیات دین و احكام مربوط به آن بر عهده رسول اكرم(صلى الله علیه وآله)و امامان معصوم(علیهم السلام) است. طبق روایاتى كه از امامان معصوم(علیهم السلام) وارد شده، «اذان» از طریق وحى به پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله)تعلیم داده شد.
    امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: هنگامى كه جبرئیل اذان را آورد، سر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر دامان على(علیه السلام) بود; جبرئیل اذان و اقامه را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)تعلیم داد; هنگامى كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) سر خود را برداشت، از على(علیه السلام) سؤال كرد: «آیا صداى اذان جبرئیل را شنیدى؟» عرض كرد: «آرى»، پیامبر(صلى الله علیه وآله)بار دیگر پرسید: «آیا آن را به خاطر سپردى؟» گفت: «آرى»، پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «بلال را حاضر كن و اذان و اقامه را به او تعلیم ده». على(علیه السلام) بلال را حاضر كرد و اذان را به او تعلیم داد.[5]
[1]. جمعه، آیه9.
[2]. مائده، آیه58.
[3]. تفسیر نمونه، ج24، ص126.
[4]. توبه، آیه3.
[5]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج5، ص369; همان، ر.ك: تفسیر نمونه، ج4، ص437.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:35
نماز
آیا قبل از نماز، اذان و اقامه باید گفته شود؟ كجاى قرآن به این موضوع اشاره شده است؟

خداوند متعال در قرآن در غالب به بیان كلیات احكام بسنده كرده و بیان جزئیات را به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)واگذار نموده است و از مردم نیز مى خواهد كه به آن چه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) برایشان بیان مى كند، عمل كنند و از آن چه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آن ها را منع مى كند بپرهیزند «وما ءاتـكُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وما نَهـكُم عَنهُ فَانتَهوا...»(حشر،7). چنان كه در پاسخ پیشین گذشت، اصل اذان در قرآن آمده و بیان جزئیات آن به پیامبر و اهل بیت او واگذار شده است. فقیهان و مراجع تقلید با توجه به روایات چنین مى گویند: براى زن و مرد مستحب است كه پیش از نمازهاى یومیه، اذان و اقامه بگویند، ولى پیش از نماز عید فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگویند: «الصّلوة» و در نمازهاى واجب دیگر سه مرتبه به قصد رجا «الصّلوة» بگویند.[1]
[1]. سیدمحمدحسن بنى هاشمى خمینى، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص539; فتاواى حضرت امام خمینى، مسئله 916.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:30
نماز

در مورد فلسفه احكام، به طور كلّى و اختلاف در عدد ركعت نمازها، به طور خاصّ، باید به موارد ذیل، توجه شود:
1ـ همه اَحكام الهى، داراى حكمت بوده و بر اساس مصلحت یا دفع مفسده است، ولى ممكن است براى ما مشخَّص نباشد.
2ـ اَحكام دین، دو دسته اند: الف) فلسفه و حكمت آنها بیان شده است; مانند نماز (عنكبوت، آیه45) و شراب (مائده، آیه91). ب) فلسفه آن بیان نشده است; مانند اختلاف ركعت نمازها.
3ـ این كه سبب بیان نشدن علل و حكمت هاى بعضى از اَحكام مانند اختلاف عدد ركعت نمازها چیست، چند احتمال وجود دارد:
الف) براى امتحان بندگان، و معلوم شدن این كه آیا بدون چون و چرا، از او اطاعت مى كنند یا نه، باشد; مانند عدد فرشتگان نگهبان جهنم كه به تصریح قرآن براى امتحان است(مدثر، آیه30و31).
ب) فواید و آثار بعضى احكام، تنها مربوط به این دنیا نیست تا ما بتوانیم به آن پى ببریم، بلكه بسیارى از آنها، در جهان آخرت تأثیر دارد و ما، تا خود وارد آن جهان نشویم، نمى توانیم به آثار آنها دست یابیم.
ج) اگر پزشك بگوید از این قرص، صبح دو عدد، ظهر و عصر و عشا، چهار عدد و مغرب، سه عدد بخورید، آیا سبب این دستور را مى پرسیم؟ سبب نپرسیدن، این است كه ما، به او اعتماد داریم و مى دانیم، حتماً به نفع ما دستورى را داده است; این كه خداوند نماز صبح را دو ركعت و ظهر، عصر و عشاء را چهار ركعت و نماز مغرب را سه ركعت قرار داد، نیز ازهمین قبیل است.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته