خداوند مهربان در سوره اسراء، آیه 78، مى فرماید: نماز را از هنگام مایل شدن خورشید تا نهایت تاریكى شب ]نیمه شب[ بر پا دار و هم چنین قرآن فجر]نماز صبح[ را، زیرا قرآن فجر]نماز صبح[ مورد مشاهده]فرشتگان شب و روز [است. یكى از پیام هاى مهم آیه یادشده، بیان وقت نمازهاى روزانه و اقامه آنها در وقت هاى خاصى است; مثلا از این آیه در مى یابیم كه وقت نماز ظهر، هنگام مایل شدن خورشید از نقطه وسط روز است.[1] حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) در تفسیر آیه مذكور مى فرماید: «دلوك الشمس» به معناى مایل شدن آن از نقطه وسط روز است و «غسق اللیل»، به معناى نیمه شب است و در واقع اشاره به وقت چهار نماز ظهر، عصر، مغرب و عشا است و «قرآن الفجر» اشاره به وقت نماز صبح است. بنابراین، پیام مهم آیه مذكور این است كه مى خواهد به ما خواندن و به جا آوردن نمازهاى پنج گانه و روزانه و وقت آنها را یادآور شود و باید هر مسلمان در این وقت ها نمازهاى روزانه اش را ـ كه واجب است ـ به جا بیاورد.[2] [1]. ر.ك: تفسیرنمونه، ج12، ص221. [2]. ر.ك: العروسى الحویزى، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص205.
خداى مهربان در این آیه مى فرماید: و در دو طرف روز ]اول و آخر آن [و نخستین ساعات شب نماز را برپادار، زیرا خوبى ها، بدى ها را از میان مى برد. این براى پندگیرندگان، پندى است. برخى از مفسران درباره شأن نزول این آیه شریف گفته اند: شخصى از كارهاى زشت خود ناراحت بود، به همین رو پس از نماز در مسجد از پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) خواست تا او را تنبیه كند، آیه مذكور نازل شد، حضرت به او فرمود: چون بعد از آن كار خلاف، در نماز جماعت شركت كردى، خداوند تو را بخشید، زیرا خوبى ها، بدى ها را از بین مى برند.[1] بنابر روایات و سخنان امامان معصوم(علیه السلام) مراد از «طرفى النهار» (دو طرف روز) صبح و مغرب و مراد از «زلفا من اللیل» (اوایل شب)، نماز عشا است; پس آیه مذكور اشاره به وقت سه نماز (صبح، مغرب، عشا) دارد. شایان توجه است كه براى همین پیام هاى موجود در آیه حضرت على(علیه السلام)مى فرماید: از دوست و حبیب خودم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم كه فرمود: امیدبخش ترین آیه قرآن، آیه مذكور است.[2] [1]. ر.ك: طبرسى، مجمع البیان، ج5، ص345، مؤسسة الاعلمى، بیروت. [2]. ر.ك: همان، ج5ـ6، ص305ـ309، انتشارات ناصر خسرو.
خداوند مى فرماید: (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَ سِعٌ عَلِیمٌ)[1]; مشرق و مغرب براى خدا است، پس به هر طرف كه رو كنید همان جا رو به خدا دارید كه خدا واسع و داناست. این آیه مربوط به تغییر قبله است; هنگامى كه قبله مسلمانان از بیت المقدس به كعبه تغییر یافت، یهود در مقام انكار برآمدند و ایراد گرفتند كه مگر مى شود قبله را تغییر داد. آیه نازل شد و جواب داد كه شرق و غرب و هر جهتى صلاحیت دارد به اذن و دستور خداوند قبله باشد; مدتى مسجد الاقصى و بعد از آن كعبه. این آیه اشاره به یك مسئله كلامى و اعتقادى دارد; همه جا ملك خدا است و خداوند محیط بر همه عالَم است; در نتیجه كسى كه به یكى از این جهات رو كند، به سوى خداى متعال رو شده است. این آیه شریف، حقیقت توجه به سوى خدا را از نظر جهتْ توسعه مى دهد نه از نظر مكان.[2] «رو به سوى قبله نماز خواندن» یك مسئله فقهى است. درست است كه روح و مغزِ عبادت، همان بندگى درونى عبد است، لیكن این توجّه قلبى باید به صورت عملى اجرا گردد. بدین منظور اسلام كعبه را قبله قرار داده تا مردم را با همه اختلافاتى كه دارند، متوجه به یك نقطه كرده، با این مركزیت، وحدت فكرى و معنوى آنان را تضمین كند.[3] خلاصه این كه، اگر خداوند فرموده است: به هر جا رو كنى به سوى خدا رو كرده اى، با حكمش به این كه در نماز باید به سوى كعبه رو كنید، منافات ندارد.[4] توجّه به قبله نیز هرگز مفهومش محدود كردن ذات پاك خدا در سمت معینى نیست، بلكه وقتى در علم كلام ثابت كردیم كه خداوند حكیم است و احكام الهى همگى داراى حكمت هستند، مى گوییم رو به قبله نماز خواندن هم حكمت هایى دارد كه مهم ترین آنها «تعبد» است و ممكن است یكى دیگر از حكمت هایش این باشد كه انسان موجودى مادى است و باید به سویى نماز بخواند و دستور داده شده كه همه به یك سو نماز بخوانند تا وحدت و هماهنگى در صفوف مسلمانان پیدا شود و از تشكیل صفوف متفرق و نامنظم كه عامل هرج و مرج است، جلوگیرى شود; افزون بر این، سمت قبله (طرف كعبه) نقطه اى مقدس است كه از قدیمى ترین پایگاه هاى توحید مى باشد و توجه به آن، بیدار كننده خاطرات توحیدى است.[5] [1]. بقره، آیه115. [2]. تفسیر المیزان، ج1، ص390 ـ 391. [3]. همان، ص507. [4]. همان، ص391. [5]. برگرفته از: همان، تفسیر نمونه، ج1، ص415.
بله اول مسلمانان «مسجدالاقصى» (قدس) بوده و نام آن در سوره «اسراء» آیه 1 آمده است. پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله)مدّت سیزده سال پس از بعثت در مكّه و چند ماه بعد از هجرت در مدینه به امر خداوند متعال به سوى «بیت المقدّس» نماز مى خواند، ولى بعد از آن، قبله تغییر یافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى «كعبه» نماز بگذارند.[1] این تغییر قبله یكى از وسایل امتحان مسلمانان بود. ماجراى تغییر قبله در آیات 142 تا 150 سوره مباركه بقره بیان شده است. [1]. ر.ك: تفسیر نمونه، ج1، ص479 ـ 509.
خداوند متعال در قرآن در غالب به بیان كلیات احكام بسنده كرده و بیان جزئیات را به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)واگذار نموده است و از مردم نیز مى خواهد كه به آن چه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) برایشان بیان مى كند، عمل كنند و از آن چه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آن ها را منع مى كند بپرهیزند «وما ءاتـكُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وما نَهـكُم عَنهُ فَانتَهوا...»(حشر،7). چنان كه در پاسخ پیشین گذشت، اصل اذان در قرآن آمده و بیان جزئیات آن به پیامبر و اهل بیت او واگذار شده است. فقیهان و مراجع تقلید با توجه به روایات چنین مى گویند: براى زن و مرد مستحب است كه پیش از نمازهاى یومیه، اذان و اقامه بگویند، ولى پیش از نماز عید فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگویند: «الصّلوة» و در نمازهاى واجب دیگر سه مرتبه به قصد رجا «الصّلوة» بگویند.[1] [1]. سیدمحمدحسن بنى هاشمى خمینى، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص539; فتاواى حضرت امام خمینى، مسئله 916.
در مورد فلسفه احكام، به طور كلّى و اختلاف در عدد ركعت نمازها، به طور خاصّ، باید به موارد ذیل، توجه شود: 1ـ همه اَحكام الهى، داراى حكمت بوده و بر اساس مصلحت یا دفع مفسده است، ولى ممكن است براى ما مشخَّص نباشد. 2ـ اَحكام دین، دو دسته اند: الف) فلسفه و حكمت آنها بیان شده است; مانند نماز (عنكبوت، آیه45) و شراب (مائده، آیه91). ب) فلسفه آن بیان نشده است; مانند اختلاف ركعت نمازها. 3ـ این كه سبب بیان نشدن علل و حكمت هاى بعضى از اَحكام مانند اختلاف عدد ركعت نمازها چیست، چند احتمال وجود دارد: الف) براى امتحان بندگان، و معلوم شدن این كه آیا بدون چون و چرا، از او اطاعت مى كنند یا نه، باشد; مانند عدد فرشتگان نگهبان جهنم كه به تصریح قرآن براى امتحان است(مدثر، آیه30و31). ب) فواید و آثار بعضى احكام، تنها مربوط به این دنیا نیست تا ما بتوانیم به آن پى ببریم، بلكه بسیارى از آنها، در جهان آخرت تأثیر دارد و ما، تا خود وارد آن جهان نشویم، نمى توانیم به آثار آنها دست یابیم. ج) اگر پزشك بگوید از این قرص، صبح دو عدد، ظهر و عصر و عشا، چهار عدد و مغرب، سه عدد بخورید، آیا سبب این دستور را مى پرسیم؟ سبب نپرسیدن، این است كه ما، به او اعتماد داریم و مى دانیم، حتماً به نفع ما دستورى را داده است; این كه خداوند نماز صبح را دو ركعت و ظهر، عصر و عشاء را چهار ركعت و نماز مغرب را سه ركعت قرار داد، نیز ازهمین قبیل است.