• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 648
تعداد نظرات : 191
زمان آخرین مطلب : 5973روز قبل
دعا و زیارت
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

أكرِموا أولادَكُم و أحسِنوا آدابَهُم

فرزندانتان را گرامى بدارید و نكو تربیتشان كنید

عوالى اللآلى ، ج 1 ، ص 254

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:30
دعا و زیارت
امام حسن (ع) می فرمایند:

مَن عَبَدَ اللّهَ عَبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَى‏ءٍ
هر كس خدا را بندگى كند، خداوند همه چیز را بنده او گرداند

تنبیه الخواهر و نزهة النواظر ، ج 2 ، ص 108

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:30
دانستنی های علمی
امام عسگری(ع) می فرمایند:

إیّاكَ وَالإذاعَةَ وطَلَبَ الرِّئاسَةِ فَإنَّهُما یَدعُوانِ إلَى الهَلَكَةِ
از افشاى اسرار و ریاست‏جویى بپرهیز ؛ زیرا این دو به هلاكت كشانند

الخرائج و الجرائح ، ج 1، ص 450

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:30
دعا و زیارت

امام عسگری(ع) می فرمایند:

ما تَرَكَ الحَقَّ عَزیزٌ إلّا ذَلَّ ولا أخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إلّا عَزَّ
هیچ عزّتمندى حق را ترك نكند ، مگر آن كه خوار شود ، و هیچ خوارى به‏حق نگراید ، مگر آن‏كه عزّت یابد.

تحف ‏العقول، ص 484

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:29
دانستنی های علمی

 

موتور جستجوگر گوگل برای اعلام جستجوی كلماتی كه نتیجه‌ای به همراه ندارد از كلمات عامیانه ادبیات فارسی استفاده كرده است.

خبرنگار فارس «یك نخود انسانیت» در بخش جستجوی صفحات گوگل فارسی، تایپ كرد و منتظر یافتن پاسخ در بزرگ‌ترین موتور جستجوگر بود كه تلاش وی با این پاسخ جالب گوگل روبه‌رو شد: حاجی جون، داداش جستجوی شما برای «یك نخود انسانیت» بی نتیجه بود.

 


این جمله كه با كلمات مصطلح عامیانه همراه است در پاسخ به دیگر جستجوهایی كه با پیدا كردن نتیجه‌ای مواجه نشد نیز تكرار شد.

 


ولی درستش اینه:
حاجی : جونه داداش جستجوی شما برای «یك نخود انسانیت» بی نتیجه بود.

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:22
دانستنی های علمی

چطور لیدز كالنین توانست این شاهكار هنری و معماری را به عنوان یك راز برای خود نگه دارد؟ جالب است بدانید كه هیچ كس او را در حال انجام كار ندید. این مرد مرموز اغلب شب‌ها و زیرنور فانوس كار می‌كرد. به همین خاطر هیچ شاهدی ندید كه این مرد كوچك اندام چطور سنگ‌های عظیم را حمل می‌كند. وقتی قطعات قصر به هومستد منتقل می‌شد، همسایه‌ها می‌دیدند كه صخره‌ها را برروی یك كامیون كرایه‌ای به آن طرف می‌برد، ولی هیچ كس ندید چه كسی این قطعات بزرگ را روی كامیون می‌‌گذاشت یا از روی آن برمی‌داشت. داستان‌های عجیب و غریبی در مورد این قصر و احداث آن بر سرزبان‌هاست ولی هیچ كس نمی‌‌داند این داستان‌ها تا چه حد واقعی هستند.

چند تا از همسایه‌های كنجكاو یواشكی دیده‌اند كه چطور لیدز كالنین سنگ‌ها را بلند می‌‌كرد. او دستش را روی آنها می‌‌گذاشت و آوازی می‌‌خواند. سپس صخره‌ها خود به خود بلند و در هوا شناور می‌شدند. در شماره‌ای از مجله (فیت) چاپ كالیفرنیا نوشته بود: یك شب چند نوجوان، جاسوسی ادوارد را می‌‌كردند. آنها گفتند دیده‌اند كه او صخره‌ها را مثل بادكنك در هوا بلند می‌‌كند ولی هیچ كدام این موضوع را جدی نگرفته بودند چون فكر می‌‌كردند حقه‌ای در كار است. در ادامه این مقاله آمده بود: دانشمندان می‌‌گویند احتمالا لیدز كالنین به گونه‌ای راز (رشته‌های زمینی) كه نوعی خطوط انرژی نامرئی در اطراف زمین هستند و قدرت ( تلوریوم) زمین در آنها متمركز می‌‌باشد را كشف كرده بود و با استفاده از قدرت نامرئی زمین آن صخره‌های بزرگ مرجانی را بلند می‌‌كرد. ولی اگر این طور باشد چطور لیدز كالنین این انرژی را به تسخیر خود درآورده بود؟

قانون وزن و اهرم
(جی كاتی) كاپیتان نیروی هوایی ملی آمریكا در این باره می‌گوید: اندازه‌گیری فاصله منطقه قصر مرجانی تا نقطه صفر طول جغرافیایی و فاصله آن تا طول نود درجه جغرافیایی و محاسبات تخصصی‌تر و دقیق‌تر نشان می‌‌دهد این قصر در منطقه‌ای است كه امكان آن وجود داشته كه لیدز كالنین با استفاده از نیروهای زمینی سنگ‌ها را بلند كند. در بعضی از مناطق نیروی جاذبه، قدرت كمتری دارد و همین خاصیت سبب دیدن اجرام ناشناخته مثل موجودات فضایی نیز می‌‌شود. وقتی از خود او پرسیدند چطور این كار را كرده است، فقط پاسخ داد او قانون وزن و اهرم را می‌‌داند. او یك بار گفت: <من اسرار اهرم را كشف كرده‌ام. من دریافته‌ام كه چطور مصری‌های باستان و مردم قدیم پرو و آسیا با ابزار ابتدایی می‌‌توانستند قطعات بزرگ سنگ را بلند كنند و روی هم بگذارند.> لیدز كالنین در سال‌هایی كه در خانه منحصر به فرد خود زندگی می‌‌كرد چند مقاله نوشت. در یكی از آنها به نام (جریان مغناطیس) نتایج دو سال آزمایش برروی مغناطیس درج شده است. او در این مقاله آورده است: (مغناطیس واقعی ماده‌ای است كه در فلز جریان دارد. تمام ذرات فلز دارای خاصیت مغناطیسی هستند و هر دو قطب مثبت و منفی را دارند. آنها همیشه در حركتند و پیوسته از یك نوع مغناطیس به نوع دیگر تبدیل می‌‌شوند. اگر از این مغناطیس‌ها به درستی استفاده شود، آنها صاحب قدرتی وصف‌ناشدنی می‌‌شوند.)
آیا لیدز كالنین با این حرف‌ها می‌‌خواست مردم را بفریبد و قصر مرجانی خود را اسرارآمیزتر جلوه دهد؟ آیا او روشی هوشمندانه برای حمل سنگ‌های بزرگ با اهرم و قرقره یافته بود؟ شاید هیچ‌گاه پاسخ این سوالات را پیدا نكنیم زیرا لیدز كالنین در سال 1951 اسرار خود را با خود به گور برد. اسراری كه در انتظار كشف شدن هستند.

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:21
دانستنی های علمی

مینو دیت لیند تیزابی دختر 14 ساله ایرانی كه در آلمان متولد شده و هم‌اكنون ركورد دریافت دیپلم را در این سن كم شكسته است موفق شده در 14 سالگی با معدل 0/1 كه بالاترین نمره است دیپلم بگیرد تا به امروز هیچ دانش‌آموزی نتوانسته در این سن با چنین معدلی دیپلم بگیرد.

 مینو كه با پدرش جمشید تیزابی زندگی‌ می‌كند از محبت مادر محروم است. یك ماهه بود كه مادرش را از دست داد. مادرش آلمانی تبار بود و با جمشید كه ایرانی بوده ازدواج می‌كند. حاصل این ازدواج دختری به نام مینو دیت‌لیند است اما متاسفانه مادر فوت می‌‌كند و مسئولیت تربیت و نگهداری مینو برعهده پدر قرار می‌گیرد پدر نیز تا آن‌جا كه می‌تواند سعی در تعلیم و تربیت دخترش دارد. جمشید تیزابی مهندس الكترونیك است. او می‌گوید: حركات و رفتار هوشمندانه و نبوغ دخترش از همان دوران كودكی شروع شده. سه ساله بود كه به راحتی كتاب داستان مطالعه می‌كرد. مینو در شش سالگی پس از یك تست هوش وارد كلاس سوم می‌شود و كلاس پنجم را در مدت سه هفته به اتمام می‌رساند. لذا موفق می‌شود در سن 14 سالگی از دبیرستانی در جنوب شهر پفورز دیپلم بگیرد او هم‌ا‌كنون نیز منتظر نتایج دانشگاه هایدلبرگ یا مونیخ برای تحصیل در رشته پزشكی است.

یك انسان معمولی
او معتقد است كه نه تنها دختر نابغه‌ای نیست بلكه مانند همه انسان‌های دیگر معمولی است، اما معلمان وی می‌گویند: او توانسته با چنین معدلی در این سن و سال دیپلم بگیرد و باید در رده نوابغ دنیا باشد. حتی دوستان و هم‌كلاسی‌های وی نیز استعداد او را تایید می‌كنند. پدر مینو آرزو دارد دخترش وارد رشته پزشكی شود تا برای نجات جان انسان‌ها قدمی‌ بردارد. او تلاش در جهت نجات انسان‌ها را یك وظیفه می‌داند مینو نیز علاقه زیادی به تحقیق و پژوهش در این رشته دارد. او می‌خواهد پس از ورود به دانشگاه و كسب اطلاعات كافی یك مدرس شود.

رقابت دوستانه
مینو دختری آرام و مهربان است و رقابت را در حد عادلانه و به دور از حسادت، كینه و تقلب دوست دارد. به گفته خودش از دوران كودكی با دوست صمیمی خود به نام «هانا» رقابت می‌كرد هانا نیز دختری باهوش و بااستعداد بود و گاهی نمراتش از مینو بالاتر می‌شد. همین مسئله مینو را تشویق به ارتقا درجات كرده است. مینو در گفتگو با مجله اشپیگل می‌گوید: فردی عادی و معمولی مانند همه مردم و همكلاسی‌هایش است. او علاقه زیادی به ادبیات نیز دارد و زبان انگلیسی را به خوبی یاد گرفته و داستان‌های «هری‌پاتر» را به زبان انگلیسی خوانده است. تاكنون چند داستان كوتاه به زبان انگلیسی نیز نوشته است. گفتنی است مینو علیرغم هوش و نبوغ زیادش هنوز یك نوجوان است و دوست دارد حركات بچگانه انجام دهد.
به ورزش علاقه‌مند است. شكلات خیلی دوست دارد، به‌ویژه شكلات‌هایی به شكل تخم‌مرغ كه در آن جایزه هست. او دوست دارد شیطنت‌های كودكانه داشته باشد و بازی كند. در كلاس مدرسه همیشه آرام بوده است. او می‌گوید دخترها آرام و حرف گوش‌كن هستند اما این مسئله درباره پسرها صدق نمی‌كند مینو تصمیم دارد همه سعی و تلاش خود را برای موفقیت در دروس دانشگاهی به كار گیرد تا یك پزشك خوب، متبحر و وظیفه‌شناس شود كه هم به آرزوی پدرش جامه عمل بپوشاند و هم خودش گامی در جهت نجات جان انسان‌ها بردارد...

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:20
دانستنی های علمی

در آخرین شماره ماهنامه (نسیم) گزارش جالبی از یك عروسی به چاپ رسیده است. در یك روز، (محمد) 16 ساله با دو دختر به نام‌های (فاطمه) و (الهام) ازدواج كرد...

در روستای دهمیان در مرز كاشمر و نیشابور در روز 13 آبان‌ماه 85، این جشن ازدواج برگزار شد، اما چه شد كه در یك روز، آنان به عقد یكدیگر در آمده‌اند.محمد آخرین فرزند خانواده‌ای نه نفره است، به جز او چهار برادر و دو خواهر به خانه بخت رفته‌اند. پدرش علی كشاورز است... بیرون از اتاق داماد و عروس‌ها، یكی از مادرزن‌های محمد كه عمه‌اش است، با اخم‌های درهم ایستاده است. او چیزی برای پنهان كردن ندارد؛ چرا كه تمام روستا از این وصلت باخبرند. مادر فاطمه زوجه اول و دختر عمه محمد نگران عاقبت این وصلت است. دخترش رفته است خانه بخت، او باید زیر یك سقف با پسردایی‌اش محمد و الهام همسر دیگر او زندگی كند...
اما عموی محمد می‌‌گوید: محمد فرار كرد و رفت تهران، آخر می‌‌گفت دختر همسایه را می‌‌خواهم و خانواده‌اش مخالف بودند... محمد بعد صحبت در مورد عقد با دخترعمه‌اش، عاشق دختر همسایه شد. او خانواده‌اش را تهدید كرد كه اگر دختر همسایه را برایش نگیرند، دیگر به روستا برنمی‌گردد.
آنها می‌‌دانستند فرزند كوچك خانواده، جدی حرف می‌‌زند و نمی‌‌خواستند محمد را از دست بدهند. اگر حرفش را قبول نمی‌‌كردند، قول و قرار با دختر عمه هم به هم می‌‌خورد، محمد گفته بود، اگر الهام را برایش نگیرند، قید فاطمه را هم می‌‌زند، او یا الهام را هم می‌‌خواست یا هیچ‌كدام... یك هفته بعد محمد از شهر برگشت و مجبور شدیم دومی را هم برایش بگیریم...

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:19
دانستنی های علمی

تحقیقات جدید نشان می‌دهد در لحظه بیداز شدن انسان از خواب، بخش موسوم به ساقه معز شروع به ارسال ماده‌ای موسوم به "اكسید نیتریك" به بخش دیگری از مغز موسوم به "تالاموس" كرده و "تلاموس" نیز این ماده را به سایر نقاط مغز می‌فرستد كه محققان این فرایند را به اجرا شدن "سیستم‌عامل" یا "بوت شدن" در رایانه‌ها پیش از آغاز فعالیت آنها، تشبیه می‌كنند.

به گزارش سایت اینترنتی "لایو ساینس"، رایانه پیش از اجرای برنامه‌های پیچیده، سیستم‌عامل خود را راه‌اندازی و به اصلاح "بوت" می‌شود و در مغز انسان نیز "اكسید نیتریك" سبب بروز وضعیتی شده كه در پی آن مغز برای انجام محاسبات پیچیده‌تر آماده می‌شود.

در لحظه بیدار شدن انسان در صبحگاه، حواس مختلف انسان حجم زیادی از اطلاعات را در رابطه با نور خورشید، صدای زنگ ساعت و مواردی از این قبیل به مغز می‌فرستند كه تمامی این اطلاعات باید در مغز پردازش و سازمان‌دهی شوند تا مغز بتواند محیط اطراف را درك كرده و برای انجام فعالیتهای روزانه پیچیده‌تر آماده شود.

مطالعه جدیدی كه توسط محققان دانشگاه "ویك فارست" در آمریكا و با هزینه موسسه ملی چشم این كشور صورت گرفته نشان می‌دهد تصورات قبلی از عملكرد مولكول كوچك و دو اتمی "اكسید نیتریك" و همچنین وظایف "تالاموس" در مغز چندان صحیح نیست.

پیش از این تصور می‌شد "تالاموس" در مغز تنها همانند دریچه‌ای عمل می‌كند كه اطلاعات جمع‌آوری شده توسط اعصاب بدن از آن به بخش "كورتكس" مغز هدایت می‌شوند و اما مطالعه جدید نشان می‌دهد كه "تالاموس" نقش كنترلی نیز داشته و بر اطلاعات ورودی و خروجی مغز نظارت می‌كند.

به گفته محققان، نتایج این مطالعه می‌تواند به درمان بیماری‌هایی مانند حواس پرتی و "شیزوفرنی" كه با میزان هوشیاری بیمار ارتباط دارند، كمك كرده و همچنین به فهم این مطلب كه انسان چگونه محیط اطراف خود را درك می‌كند، كمك كند.

گزارشی از این تحقیقات جدید در شماره هفته گذشته از نشریه
"نئوروساینس" به چاپ رسیده‌است.

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:18
دانستنی های علمی

 یك مادربزرگ پیر و مهربان با موفقیت بر روی موسسه ركوردهای گینس نشست و به عنوان پیرترین زن پاراگلایدر سوار دنیا معروف شد. او یك روز بعد از تولد صد سالگی خود دست به این اقدام زد تا بتواند ركورد دنیا را در پرواز با پاراگلایدر
بشكند.«پگی مك‌آلپاین» صبح روز 31 اكتبر 2007 برای صبحانه كورن فلكس مفصلی خورد و به راه افتاد. او هیچ ترسی در دل نداشت. قرار بود این مادربزرگ شجاع برفراز كوهستانی تماشایی و زیبا ولی با چشم‌اندازی سرگیجه‌آور از سواحل قبرس در دریای مدیترانه و در ارتفاع 762 متری (2500 فوتی) پرواز كند. خانم مك‌آلپاین با آرامش خاطر، سوار پاراگلایدر شد و با روحیه‌ای قوی با آن پرواز كرد. وقتی پانزده دقیقه بعد دوباره پاهایش زمین را لمس كردند، آن‌قدر سرحال بود كه هیچ نیازی به آمبولانسی كه برای احتیاط در همان نزدیكی پارك شده بود، نداشت. او از این ماجراجویی خود بی‌نهایت شادمان بود. خانم مك‌آلپاین به خبرنگار تایمز گفت: این شگفت‌انگیز‌ترین و دلپذیرترین تجربه زندگی من بود و حاضرم در هر زمانی دوباره آن را تكرار كنم. من روی یك صندلی نشسته بودم و بر فراز كوهستان پرواز می‌كردم و نمای كاملی از ساحل جزیره را از این طرف تا آن طرف می‌دیدم. كشتی‌ها در دریا شنا‌ور بودند و همان‌طور كه همیشه شنیده بودم دریا از آن بالا آبی آبی بود.»

خانم مك‌آلپاین می‌گوید: این تجربه خیلی بزرگ‌تر و مهیج‌تر از تجربه قبلی او در هشتاد سالگی بوده است. این مادربزرگ سرزنده در سن هشتاد سالگی با اعضای یك گروه ارتشی چترباز در «اسكس» عملیات «پرش با ریسمان» را انجام داده بود. او می‌گوید: من اصلا نترسیدم چون عاشق بلندی و ارتفاع هستم، من عاشق كوهنوری هستم. دلم می‌خواهد همیشه در آسمان پرواز كنم. امیدوارم بتوانم در 105 سالگی هم این عمل را تكرار كنم ولی احتمال دارد كه این آخرین ماجرا از ماجراهای بلند پروازانه‌ام باشد.»
«الیزابت‌فورسیت»دخترخانم مك‌آلپاین كه از ارتفاع وحشت دارد و در سال 1996 در انگلیس به جرم پول‌شویی زندانی شده بود، در نقطه فرود مادرش ایستاده بود و با چشمانی نگران به اقدام عجیب و متهورانه مادر پیرش نگاه می‌كرد. او به تایمز گفت: «اصلا هیچ راهی نبود كه بتوانم جلوی او را بگیرم». ترتیب دهندگان این برنامه می‌گویند خانم مك‌آلپاین با این كار خود ركورد یك بانوی 95 ساله به نام «دین» را شكسته است. قبل از او هم زنی 91 ساله به نام «رگ رز اینز» از «بدینگهام» با پرواز بیست دقیقه‌ای در ارتفاع هشتصد متری برفراز «ساسكس» این ركورد را از آن خود كرده بود. در زمان پرواز خانم مك‌آلپاین دو نماینده از طرف موسسه ركوردهای گینس در محل حضور داشتند تا در مورد پرواز او شهادت دهند.

مك‌آلپاین همیشه عاشق ماجراجویی و كارهای مهیج بوده است. وقتی چهارده سال داشت به همراه «سر آلن كوبهام» كه از سربازان قدیمی نیروی هوایی بود و یك هواپیمای دو نفره یادگاری از جنگ جهانی دوم داشت در آسمان پرواز كرد ولی این‌بار نخستین تجربه او در پاراگلایدر به حساب می‌آمد.آن روز او روی صندلی جلوی یك پاراگلایدر دو نفره كه توسط خلبانی به نام «ازگور گوكازان» 34 ساله هدایت می‌شد نشسته بود. این خلبان صاحب یك آژانس گردشگری هوایی و تور پاراگلایدر در قبرس است. او از تسلط بر نفس و آرامش خانم مك‌آلپاین حیرت‌زده شده بود و می‌گفت: «او خونسرد و راحت نشسته بود و خیلی خوب و بی‌نقص فرود آمد.»
# خانم مك‌آلپاین می‌گوید: الان كه صد ساله شده است احساس می‌كند هیچ تفاوتی با قبل نكرده و معتقد است این هیجان زندگی است كه او را جوان و دل زنده نگه داشته است. او نخستین‌بار چند روز قبل از تولدش یعنی زمانی كه «پیتر میلت» مامور عالی‌رتبه بریتانیا از سوی ملكه انگلیس كارت تبریك تولد صد سالگی‌اش را به او داد، به فكر ركوردشكنی در این عمل متهورانه افتاد ولی فردای آن شب ابرهای باران‌زا، از سوی دریا به منطقه آمدند و رعد و برق‌ و طوفان‌های چند روزه برنامه او را به تعویق انداختند. او می‌گوید: «من در طوفان و رعد و برق متولد شده‌ام».خانم مك‌آلپاین قبلا در اسكاتلند و اسكس زندگی می‌كرد و خاطرات بسیار خوبی از آن‌جا دارد ولی در سال 2004 به همراه دخترش به شمال قبرس نقل مكان كرد. پگی‌مك‌آلپاین تا به حال سلطنت پنج ملكه انگلیس و 26 نخست‌وزیر این كشور را دیده است. او یك حسابدار بازنشسته است و دو دختر چهار نوه و دو نتیجه دارد.وقتی پاهای او به زمین رسید و از پاراگلایدر پیاده شد جمعیت سی نفره متشكل از دوستان، فامیل و خبرنگاران حاضر در محل را رد كرد و با هیجان فریاد زد: «خیلی خوش گذشت. دلم می‌خواهد دوباره این كار را بكنم ولی چند سال صبر می‌كنم تا دیگران هم فرصت ركوردشكنی داشته باشند. اگر هیچ‌كس دیگری نخواست برود، آن‌وقت دوباره خودم پرواز می‌كنم تا ركورد خودم را بشكنم».این بازنشسته اسكاتلندی آن روز یك لباس پرواز سیاه و قرمز بر تن كرده و یك كلاه ایمنی سفید رنگ بر سر گذاشته بود. پس از فرود، همه دوستانش به افتخار او دست زدند و جشن گرفتند زیرا نام او به عنوان پیرترین فرد پاراگلایدر سوار در موسسه ركوردهای گینس به ثبت می‌رسید.

چهارشنبه 3/11/1386 - 18:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته