تاریخ
تاریخ ولادت امام صادق(علیه السلام)
1 - امام صادق(علیه السلام) در هنگام طلوع فجر روز جمعه 27 ربیع الاول سال 83 هـ ق در شهر مقدس مدینه به دنیا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر(علیه السلام)، و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبى بكر بودند.
حضرت صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسین(علیه السلام) از میان برادران خویش جانشین پدرش حضرت باقر(علیه السلام) بود، و وصى آن جناب بود كه پس از او به امر امامت قیام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت، و از همه آنان نام آورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در میان شیعه و سنى مقامش ارجمندتر بود، و به اندازه مردم از علوم آن حضرت نقل كرده اند كه سخنانش توشه راه كاروانیان و مسافران و نام نامیش در هر شهر و دیار زبانزد مردمان گشته، و از هیچ یك از این خاندان علماء و دانشمندان بدان اندازه كه از آن جناب حدیث نقل كرده از دیگرى نقل نكرده اند، و هیچ یك از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره بردند از دیگران بهره گیرى نكردند، زیرا اصحاب حدیث كه نام راویان ثقات آن بزرگوار را جمع كرده اند با اختلاف در عقیده و گفتار شماره آن به چهار هزار نفر مى رسد.
و دلیل هاى روشن درباره امامت آن جناب به اندازه اى است كه دل ها را حیران كرده و زبان دشمن را از خورده گیرى گنگ و لال ساخته.
اسماء و القاب آن امام صادق(علیه السلام)
2 - نام آن حضرت جعفر و لقب شاخص ایشان حضرت «صادق» است، اگر چه القاب دیگرى همانند فاضل و صابر، و طاهر هم داشته اند، لقب صادق را حضرت رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) براى آن حضرت انتخاب فرمودند، مرحوم مجلسى در جلد 47 بحار الانوار صفحه 8 روایتى بدین مضمون نقل كرده است:
«امام زین العابدین(علیه السلام) از پدرش و او از جدش امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: وقتى كه فرزند من جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب متولد شد، او را صادق نام گذارید، زیرا در اولاد او كسى همنام او خواهد بود كه به ناحق دعوى امامت مى كند، و او را كذاب خواهند گفت.
فضائل و كرامات امام صادق(علیه السلام)
3 - فضائل آن حضرت زیاده از آن است كه در این مختصر احصا شود، لكن براى تیمن و تبرك به بعض آنها اشاره مى كنیم.
مالك بن انس فقیه مدینه مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) مى رفتم، آن حضرت براى نشستن من متكا مى گذاشت و احترام مى فرمود و ایشان نسبت به من محبت داشت، و این امر مرا بسیار خوشحال مى كرد و خداى را بر این نعمت شكر مى كردم. سپس مالك مى گوید: آن حضرت مردى بود كه از سه حال خارج نبود: یا روزه بوده یا در حال نماز، و یا در حال ذكر خداوند، از بزرگان عبادت كنندگان، و در زهد سرآمد بود، از همان هایى كه از خدا خوف و خشیت فراوان دارند.
آن حضرت كثیر الحدیث، خوش مجلس، پر فایده بود.
هر زمانى كه مى فرمود: «قال رسول الله(صلى الله علیه وآله)» گاهى رنگ آن حضرت كبود، و گاهى زرد مى شد، تا به جایى كه گاهى شناخته نمى شد.
یك سال با آن حضرت به حج خانه خدا رفته بودم، وقتى كه گاه احرام شد، هرچه آن حضرت سعى مى كرد كه تلبیه «لبیك اللهم لبیك» بگوید، صدا در گلوى آن حضرت قطع مى شد و نزدیك بود كه از بالاى مركب به زمین بیافتد، به آن حضرت عرض كردم; اى فرزند پیامبر بگو لبیك، زیرا باید محرم شوى و چاره اى از گفتن نیست، آن حضرت فرمود:
چگونه جسارت كنم و بگویم: «لبیك اللهم لبیك» در حالى كه مى ترسم از آن كه خداوند عزوجل به من بگوید: «لا لبیك و لا سعدیك؟» بحار الانوار، ج 47، ص 16
شخصى به نام مفضل بن قیس مى گوید: نزد امام صادق(علیه السلام) رفتم و بعض گرفتارى هایم را به آن حضرت گفتم و از ایشان خواستم كه برایم دعا كند، آن بزرگوار به خادمه خانه فرمود: آن كیسه پولى را كه ابوجعفر منصور براى ما فرستاده بیاور، خادمه كیسه را آورد، آن حضرت فرمود: این كیسه اى است كه در آن چهار صد دینار است، به واسطه آن امور خود را اصلاح كن، به آن حضرت گفتم: فداى شما شوم، قصد من این نبود، بلكه مى خواستم كه شما برایم دعا بفرمایید، آن حضرت گفت: من به شما دعا هم مى كنم، لكن همه گرفتاریت را براى دیگران باز گو مكن، زیرا خوار مى شوى. بحار الانوار ج 47، ص 34.
هشام بن سالم كه یكى از اصحاب آن حضرت است مى گوید: حضرت صادق(علیه السلام)وقتى شب مى شد كیسه اى برمى داشتند كه در آن نان و گوشت و پول گذاشته بودند، آن را به دوش مى گرفتند و براى فقراء و نیازمندان مدینه مى بردند و بین آنان تقسیم مى كردند، و كسى آن حضرت را نمى شناخت، تا آن كه ایشان از دنیا رفتند و فقراء دریافتند كه آن كسى كه دست كرم او بر سر آنان بوده امام صادق(علیه السلام) بوده است. بحار الانوار، ج 47، ص 38
مسمع بن عبدالملك مى گوید: در منى نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم در حالى كه ظرف انگورى در مجلس بود كه از آن مى خوردیم. سائلى آمد و چیزى خواست، امام صادق(علیه السلام) خوشه انگورى به او داد. سائل گفت: به انگور نیازى ندارم، اگر پول بود! حضرت فرمود: خدا كار تو را بگشاید، شخص فقیر رفت و سپس برگشت و گفت: خوشه انگور را بدهید، حضرت فرمود: خدا كار تو را بگشاید و چیزى به او نداد. سپس شخص دیگرى آمد، امام(علیه السلام) سه دانه انگور به او داد، آن شخص سائل گرفت و گفت: سپاس خداوند دو جهان را كه مرا روزى داد.
امام صادق(علیه السلام) به او فرمود: بایست، سپس دو دست خود را از انگور پر كرد و به او داد، آن مرد گرفت و مثل دفعه قبل حمد خداى را به جاى آورد، امام(علیه السلام)دوباره او را امر به ایستادن كرد و به خادم فرمود: چقدر پول همراه دارى، نزد خادم بیست درهم یا نزدیك به این مبلغ بود، آن بزرگوار آن پول را به شخص سائل دادند، او گرفت و گفت:
سپاس خداى را، این نعمت از توست به تنهایى، و شریكى براى تو نیست، امام(علیه السلام)او را امر به توقف فرمود، و سپس پیراهنى كه در بر داشت بیرون آورده به او داد و فرمود این لباس را بپوش، او هم پوشید و گفت: سپاس خداوندى را كه مرا پوشانید و مستور نموده اى ابا عبدالله خداوند ترا جزاى خیر دهد و سپس رفت، راوى مى گوید این شخص جز این دعایى براى امام صادق(علیه السلام) نكرد، و ما گمان مى كردیم كه اگر براى خود آن حضرت دعا نكرده بود، بلكه فقط خداوند را سپاس مى گفت حضرت مرتب به او بخشش و احسان مى كردند، زیرا هر وقت حمد خداوند را به جاى مى آورد حضرت چیزى به او مى دادند. بحار الانوار ج 47، ص 42. و از این روایت به خوبى فهمیده مى شود كه امامان معصوم(علیهم السلام) چه اندازه توجه به حضرت پروردگار داشته و در مقابل عظمت او خاضع بوده اند.
همچنان كه در روایت دیگر وارد شده است كه امام صادق(علیه السلام) در نماز قرآن تلاوت مى كرد، تا آن كه غش كرد، وقتى كه به حالت عادى برگشت كسى پرسید: چه چیز باعث این حالت براى شما شد؟ آن حضرت فرمود: من مرتب آیات قرآن را تكرار مى كردم تا آن كه حالى براى من پیدا شد كه گویا قرآن را رو در رو از كسى كه آن را فرستاده مى شنیدم. بحار الانوار، ج 47، ص 58
شمه اى از كلمات امام صادق(علیه السلام)
الف: از سخنان آن حضرت است كه فرمود: این گونه نیست كه هر كس قصد چیزى را كرد توانایى بر آن پیدا كند، و نه هر كه توانایى انجام كارى پیدا كرد موفق بدان شود، و نه هر كس موفق شد آن را درست به دست آورد، پس هر گاه قصد و توانایى و رسیدن به هدف همه با هم فراهم شد، آنگاه اسباب سعادت فراهم شده است. ارشاد شیخ مفید(رحمه الله)، ج 25، ص 197.
ب: و در باب توبه فرموده اند: به تأخیر انداختن توبه از فریفتگى به دنیاست، و بسیارى امروز و فردا كردن از حیرت و سرگردانى است، و بهانه جویى بر خدا موجب هلاكت است، و پافشارى و تكرار در گناه به علت ایمنى از مكر خدا است، و ایمن نشوند از مكر خدا جز زیانكاران.
ج: و از سخنان آن حضرت(علیه السلام) در وادار كردن مردم به دقت نظر در دین خدا و شناختن دوستان او است كه مى فرماید: نیك نظر و دقت كنید در آنچه نادانى آن بر شما جایز و روا نیست، و براى خود خیر اندیشى كنید، و بكوشید در به دست آوردن آنچه در ندانستن آن بهانه و عذرى از شما پذیرفته نیست، زیرا در دین خدا اركانى است كه با جهل به آن اركان كوشش در عبادت سودى ندارد، و هر كه آن ها را شناخت معتقد و متدین به آنها شد میانه روى در عبادت به او زیان نزدند (مقصود شناختن امام و امامت است كه كوشش در عبادت بدون شناسایى امام سودى ندارد، و میانه روى در عبادت با معرفت به امام زیانى ندارد) و براى هیچ كس راهى به شناسایى اركان دین نیست جز آن كه خداوند توفیق عنایت فرماید.
د: و از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: همه دانش مردم را در چهار چیز یافتم،، اول: این كه پروردگار خود را بشناسى، دوم: این كه آنچه درباره تو انجام داده بدانى، سوم: این كه آنچه از تو خواسته است بشناسى، چهارم: آنكه بدانى چه چیز تو را از دینت بیرون مى برد.
معارف واجبه از این چهار قسم بیرون نیست زیرا نخستین چیزى كه بر بنده واجب است شناختن پروردگارش مى باشد، و چون دانست كه خدایى دارد واجب است كارهایى كه خدا درباره اش انجام داده بداند، و چون آن را دانست نعمت خدا را شناخته است، و چون نعمت خدا را در وجود خویش شناخت واجب است شكر آن را انجام دهد، و چون بخواهد شكر آن نعمت را به جا آورد لازم است خواسته خدا را بداند كه با انجام دادن آن پیرویش كند، و چون پیروى خدا بر او واجب شد باید بداند چه چیز است كه او را از دین خدا بیرون برد تا از آن اجتناب ورزد، و در نتیجه اطاعت خدا و شكر نعمت هاى او را از روى اخلاص انجام خواهد داد.
وفات امام صادق(علیه السلام)
حضرت امام صادق(علیه السلام) در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ ق در حالى كه 65 سال از عمر مبارك آن حضرت گذشته بود از دنیا رحلت فرمود، و در قبرستان بقیع در كنار پدر و جد و عموى خود امام مجتبى(علیه السلام) به خاك سپرده شد. و بنابر روایتى پس از آزار و اذیت زیاد آن حضرت به وسیله عوامل منصور دوانیقى با سم به شهادت رسید.
خداوند همه ما را از شیعیان آن حضرت قرار دهد.
وصیت و سفارش امام صادق(علیه السلام) به شیعیان و دوستداران آن حضرت
شخصى به نام خثیمه از امام صادق(علیه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: به دوستان ما سلام برسان، و آنان را به تقوى و عمل نیك سفارش كن، و بگو كه اشخاص سالم از بیماران عیادت كنند، و ثروتمندان به فقرا سركشى كنند، زندگان مردگان را به خانه قبر بدرقه و تشییع كنند، و افراد به خانه هاى یكدیگر رفت و آمد داشته باشند و گفتگوى علوم دینى را برنامه خود قرار دهند، زیرا این باعث ماندگارى امر ما «ولایت و امامت» است، خداوند بیامرزد بنده اى را كه امر ما را احیاء كند. اى خثیمه آنان را آگاه كن كه ما در برابر فرمان خدا كارى براى آنان نمى توانیم انجام دهیم مگر آن كه عمل صالح داشته باشند، زیرا ولایت ما جز با پرهیزكارى حاصل نمى شود و شدیدترین عذاب در قیامت براى مردمى است كه عدل و نیكى را براى مردم ستوده و خود به راهى دیگر رفته است.
شخص دیگرى مى گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: مرا وصیت كن، حضرت فرمود: تو را به تقواى الهى و پرهیز كارى، و عبادت، و سجده طولانى، و اداى امانت، و راستگویى، و خوش همسایگى وصیت مى كنم، زیرا سرلوحه برنامه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)همین بوده است، و بعد فرمود: در بین فامیل صله رحم به جا آورید، مریض ها را عیادت كنید، در تشییع جنازه هاى مؤمنین شركت كنید، براى ما زینت باشید و باعث سرشكستگى ما نشوید. والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته.
چهارشنبه 24/9/1395 - 13:21
تاریخ
زندگی نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.
كنیه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهیم.
القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، كریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، یس، طه و...
منصب حضرت محمد (ص): آخرین پیامبر الهى، بنیانگذار حكومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.
تاریخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته اند.
عام الفیل، همان سالى است كه ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مكه یورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاكت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.
محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قریش) بن كنانة بن خزیمة بن مدركة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
حضرت محمد (ص) روایت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در كتابهاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مىرسد.
مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، كم نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمهاش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگهدارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار كرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص) علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.
همسران حضرت محمد (ص):
1. خدیجه بنت خویلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عایشه بنت ابى بكر.
4. امّ شریك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زینب بنت جحش.
9. زینب بنت خزیمه.
10. میمونه بنت حارث.
11. جویریه بنت حارث.
12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.
نخستین زنى كه افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود.
خدیجه كبرى (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خدیجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنجهاى پیامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مىكردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى میداد.
خدیجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اكرم(ص) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مىرساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».
حضرت خدیجه (س) در ایام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ویژه رسول خدا(ص) برخوردار بود و پیامبر(ص) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیكى یاد میكرد.
از عایشه، سومین حضرت محمد (ص)، روایت شده است:
«كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لایَكادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْكُرَ خَدیجَةَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَكَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَكَتْنی الْغَیْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ. (1)
حضرت محمد (ص) هیچگاه از خانه بیرون نمیرفت مگر این كه یادى از خدیجه مىكرد و از او به نیكى نام مىبرد. یك روز كه حضرت محمد (ص) از خدیجه (س) یاد كرده و خوبىهاى او را بیان میكرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر(ص) گفتم: آیا او یك پیرزن بیشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (یعنى عایشه) را به تو داده است؟ پیامبر اكرم(ص) از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حركت درآمد.
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اكرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.
2. عبدالله. این كودك چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مىگفتند.
3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت.
عبدالله و قاسم از خدیجه كبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین كودكى از دنیا رفتند.
ب) دختران حضرت محمد (ص):
1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسانها و مورد تقدیس و تكریم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.
گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقهمند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه كبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقهمند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امین ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده می شد .
درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد ( ص ) خواست این آیات را بخواند : " اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم " . یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست .
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایی خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد می تواند " لوحی " را که در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود .
جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خدیجه او را پوشاند .
حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پیش آمده است آغاز پیغمبری است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت .
معراج حضرت محمد (ص):
پیش از هجرت به مدینه که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پیش آمد که به ذکر مختصری از آن می پردازیم : در سال دهم بعثت "معراج " پیغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امین وحی (جبرئیل ) و بر مرکب فضا پیمایی به نام "براق " انجام شد.
حضرت محمد (ص) این سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امیر المومنین علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بیت المقدس یا مسجد اقصی روانه شد، و از بیت اللحم که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیا (ع ) دیدن فرمود.
سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازدید به عمل آورد، و در نتیجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان حق تعالی آگاه شد و به "سدرة المنتهی " رفت و آنرا سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. سپس از همان راهی که آمده بود به زادگاه خود "مکه " بازگشت و از مرکب فضا پیمای خود پیش از طلوع فجر در خانه "ام هانی " پائین آمد.
به عقیده شیعه این سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی گفته اند. در قرآن کریم در سوره "اسرا" از این سفر با شکوه بدین صورت یاد شده است : "منزه است خدایی که شبانگاه بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سیر داد، تا آیتهای خویش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بیناست ". در همین سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پیامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمایند، که نماز معراج روحانی مومن است .
اصحاب و یاران حضرت محمد (ص):
پیامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدینه، داراى اصحاب و یاران باوفایى بود كه برخى از آنان پیش از آن حضرت و برخى دیگر پس از ایشان از دنیا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مىرسد. در این جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره میشود:
1. على بن ابىطالب(ع).
2. ابوطالب بن عبد المطلب.
3. حمزة بن عبدالمطلب.
4. جعفربن ابىطالب.
5. عباس بن عبدالمطلب.
6. عبداللّه بن عباس.
7. فضل بن عباس.
8. معاذبن جبل.
9. سلمان فارسى.
10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).
11. مقداد بن اسود.
12. بلال حبشى.
13. مصعب بن عمیر.
14. زبیر بن عوام.
15. سعد بن ابى وقاص.
16. ابو دجانه.
17. سهل بن حنیف.
18. سعد بن معاذ.
19. سعد بن عباده.
20. محمد بن مسلمه.
21. زید بن ارقم.
22. ابو ایوب انصارى.
23. جابر بن عبدالله انصارى.
24. حذیفة بن یمان عنسى.
25. خالد بن سعید اموى.
26. خزیمة بن ثابت انصارى.
27. زید بن حارثه.
28. عبدالله بن مسعود.
29. عمار بن یاسر.
30. قیس بن عاصم.
31. مالك بن نویره.
32. ابوبكر بن ابى قحافه.
33. عثمان بن عفان.
34. عبدالله بن رواحه.
35. عمر بن خطّاب.
36. طلحة بن عبیدالله.
37. عثمان بن مظعون.
38. ابو موسى اشعرى.
39. عاصم بن ثابت.
40. عبدالرحمن بن عوف.
41. ابوعبیده جراح.
42. ابو سلمه.
43. ارقم بن ابى ارقم.
44. قدامة بن مظعون.
45. عبدالله بن مظعون.
46. عبیدة بن حارث.
47. سعید بن زید.
48. خَبّاب بن اَرَت.
49. بریده اسلمى.
50. عثمان بن حنیف.
51. ابو هیثم تیهان.
52. ابىّ بن كعب.
تاریخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):
دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى كه زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است كه پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مىفرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.
محل دفن حضرت محمد (ص):
مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانهاى كه وفات یافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.
چهارشنبه 24/9/1395 - 13:18
سلامت و بهداشت جامعه
شور میخورید یا شیرین؟ بیسکویت و چیپس خورید یا شکلات خور؟ مدام قهوه مینوشید یا نوشابه؟
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فرادید، تمام این هوسهای غذایی میتواند نشاندهنده وضعیت سلامتی شما باشد؛ یعنی اینکه تمایل زیاد به مصرف یک ماده غذایی میتواند ناشی از کمبود برخی از مواد مغذی در بدنتان باشد.
البته حواستان باشد که میگوییم «میتواند» نشاندهنده کمبودی باشد. برای مطمئن شدن باید تحت نظر پزشک آزمایش بدهید و وضعیتتان بررسی شود.
شکلات
اگر در طول روز تمایل شدیدی به مصرف شکلات دارید، به عقیده برخی از متخصصان این میل شدید ممکن است ناشی از کمبود جزئی منیزیم باشد. شکلات یکی از منابع غذایی سرشار از منیزیم است و به همین دلیل اگر با کمبود این ماده مغذی مواجه باشید امکان دارد تمایل زیادی به مصرف شکلات در بدنتان شکل بگیرد.
آبنبات
اگر عاشق انواع آبنباتها هستید احتمال دارد قند خونتان پایین باشد. علاوه بر این میل شدید به مصرف آبنباتها به دلیل کمبود «کروم» نیز شکل میگیرد. کروم وظیفه تنظیم قند خون را بر عهده دارد. برای همین جای تعجب نیست که با کمبود آن میل شدیدی به مصرف آبنبات داشته باشید.
منابع غذایی دیگر کروم
کروم در بروکلی و مرغ نیز وجود دارد و لازم نیست برای افزایش میزان این ماده در بدنتان مدام آبنبات میل کنید. توجه داشته باشید که مکملهای کروم نیز وجود دارد که میتوانید با مشورت پزشک از آنها استفاده کنید.
جایگزینهای شکلات
منیزیم برای سلامتی بدن از سلامت عصبها گرفته تا استخوانها و سیستم ایمنی لازم و ضروری است. این ماده معدنی در دانهها و مغزها و همچنین توتها نیز وجود دارد. برای پر کردن باک منیزیمتان حتما سبزیجات و به خصوص سیبزمینی شیرین (سرشار از آنتیاکسیدان قوی لیکوپن) را در برنامه غذاییتان داشته باشید.
هلههوله
اگر عاشق بیسکویت ترد، چوب شور، چیپس و غیره هستید زمان آن رسیده تا در سبک زندگیتان تغییراتی ایجاد کنید. چون امکان دارد نشاندهنده استرس درونیتان باشد. علاوه بر این غدد فوق کلیوی شما مشغول ترشح زیاد هورمونهایی مانند کورتیزول (هورمون استرس) هستند که این کار نیاز به سدیم دارد؛ یعنی همان نمک خودمان. اگر میل زیادی به مصرف این قبیل هلههولههای شور دارید احتمالا فرد مضطربی هستید.
نوشیدنیهای گازدار
عشق نوشابهاید؟ هر جا میروید قبل از هر سفارشی اول نوشابهتان را باز میکنید؟ میل شدید به نوشیدن انواع نوشیدنیهای گازدار میتواند نشاندهنده نیاز بدن به کلسیم باشد. باید بدانید که نتایج برخی از پژوهشها نشان میدهند که مصرف نوشیدنیهای گازدار از نوع کولاها با کاهش تراکم استخوانی در خانمها ارتباط دارد. در واقع هر چه نیازتان به کلسیم بیشتر میشود میلتان به خوردن نوشابه نیز بیشتر میشود.
قهوه
اگر احساس خستگی میکنید و ناگهان هوس نوشیدن قهوه به سرتان میزند امکان دارد که با کمبود آهن مواجه شده باشید. باید بدانید که حدود ۴۰ درصد خانمهای بین ۱۹ تا ۳۴ ساله از کمبود این ماده معدنی رنج میبرند. کمبود آهن به دلیل عادت ماهانه در خانمها بیشتر است.
همبرگر
میل به مصرف گوشت قرمز ارتباط زیادی با طعم و بوی دلپذیر آن دارد اما همین میل شدید میتواند نشاندهنده کمبود پروتئین نیز باشد. توجه داشته باشید که خوردن زیاد همبرگر و مشتری دائم فست فودها شدن میتواند به سلامتیتان آسیب برساند.
منابع غذایی آهن
شاید نوشیدن یک فنجان قهوه به مدت چند ساعت خستگی را از تنتان به در کند اما برای اینکه مشکل را به طور ریشهای حل کنید با مصرف گوشت قرمز و سبزیجات سبز که سرشار از آهن هستند کمبود این ماده را در بدنتان از بین ببرید.
سیبزمینی سرخکرده
به احتمال زیاد میل شدید شما به خوردن سیبزمینی سرخکرده به دلیل نمکی باشد که به آن اضافه میکنید. این میل شدید ممکن است علامت کمآبی بدن بهویژه در فصل گرما و یا بعد از ورزش باشد.
دوشنبه 22/9/1395 - 16:25
تاریخ
در تاریخ 24 آبان اعلام شد که نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می آید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی را که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد) ببیند. در مقابل دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که در فضای حکومت نظامی بعد از کودتای سیاه، هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا نشان دهند. دو روز قبل از آن واقعه تلخ (14 آذر) زاهدی تجدید رابطه با انگلستان را رسما اعلام کرد و قرار شد که «دنیس رایت» ، کاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ایران بیاید. از همان روز 14 آذر تظاهراتی در گوشه و کنار به وقوع پیوست که در نتیجه در بازار و دانشگاه عدهای دست گیر شدند. این وضع در روز 15 آذر هم ادامه داشت. و بیشتر اعتراض ها از دانشکده پزشکی و داروسازی و حقوق و علوم آغاز شد. صبح شانزده آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثهای را پیش بینی میکردند. فضا بشدت آبستن حوادث و درگیری بود. بعد از گذشت مدتی برای جلوگیری از تنش و درگیری چندین دانشکده تعطیل اعلام شد و در ادامه سراسر دانشگاه به دستور رییس دانشگاه تعطیل گردید. نیروهای نظامی رژیم که بشدت رفت و آمد دانشجویان را کنترل کرده و در این بین عده ای را نیز دستگیر نموده بودند, با حضور در کلاس یکی از اساتید دانشکده فنی (مهندس شمس استاد نقشه کشی) زمینه اعتراض را در کلاس درس ایجاد کردند. آنان قصد داشتند دو دانشجو را که ظاهرا به حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض داشتند را دستگیر نمایند. دستگیری دو دانشجو کلاس را به هم زده، دانشجویی دیگر بر روی نیمکت کلاس فریاد می زند: "آقا ما چقدر بی عرضه هستیم. چقدر بدبخت هستیم. این کلاس نیست، این درس نیست. یک عده ای بدون اینکه از استاد و از کادر دانشگاه اجازه بگیرند وارد کلاس میشوند و هیاهو در میگیرد. تف به این کلاس و تف به این مملکت!" دانشکده فنی به هم میریزد و در محاصره کامل نظامیان قرار میگیرد و به یکباره فرمان آتش صادر شده و دانشجویان در صحن طبقه اول به خون میغلطند عدهای زخمی شده و در این میان سه دانشجو به نامهای قندچی و بزرگ نیا و شریعت رضوی به شهادت میرسند. همان روز 16 آذر پلیس توسط رادیو اعلام کرد: "عدهای از دانشجویان در کلاسهای درس نشسته بودند و به پلیس چهره خشنی نشان میدادند و پلیس را مسخره میکردند و این باعث شده که پلیس به واکنش بیفتد. پلیس قصد زدن دانشجویان را نداشت ولی دانشجویان به پلیس حمله کردند و میخواستند اسلحهشان را بگیرند. پلیس در قالب دفاع این کار را کرده و قصدش زدن دانشجویان نبوده است." فردای آن روز شاه تیمسار مزینی را برای دلجویی به دانشگاه میفرستد تا خودش را از این گناه و تقصیر تبرئه کند. وی با خانوادههای شهدا ملاقات میکند و در دانشگاه به ظاهر از اساتید و روسا عذرخواهی میکند. دو روز بعد از واقعه 16 آذر، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. روز 16 آذر به عنوان روز مقاومت و ایستادگی دانشجویان این سرزمین در برابر استعمار غرب و استبداد و خودکامگی در دفتر تاریخ این سرزمین به یادگار ثبت گردیده است.
سه شنبه 16/9/1395 - 9:13
تاریخ
آخرین وداع با یاران
... در یكی از روزهای بیماری در حالی كه سرش
را با
پارچهای بسته بود و علی علیه السلام و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند
و پاهایش بر زمین كشیده میشد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود
و گفت: مردم وقت آن رسیده است كه من از میان شما غائب گردم، اگر به كسی وعده دادهام،
آمادهام انجام دهم و هر كس طلبی از من دارد، بگوید تا بپردازم. در این موقع مردی برخاست
و عرض كرد: چندی قبل به من وعده دادید كه اگر ازدواج كنم، مبلغی به من كمك كنید، پیامبر
فورا به فضل دستور داد كه مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه
رفت. سپس روز جمعه، سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن نمود
و در طی سخنان خود فرمود: هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص
در این جهان، آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است.
در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت
از نبرد "طائف" در حالی كه بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند كردید
كه بر مركب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شكم من اصابت كرد، من اكنون آماده گرفتن قصاصم.
درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛ بلكه جداً
مایل بود حتی یك چنین حقوقی را كه هرگز مورد توجه مردم قرار نمیگیرد جبران نماید.
گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شكم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته
است، بلكه با پرداخت دیهای جبران میگردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین
كند.
پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه
بیاورند، سپس پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص كند. یاران رسول خدا با دلی پر غم
و دیدگانی اشكبار و گردنهای كشیده و نالههایی جانگداز، منتظرند كه جریان به كجا خاتمه
میپذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد میشود؟ ناگهان دیدند سواده بی اختیار،
شكم و سینه پیامبر را میبوسد؛ در این لحظه پیامبر او را دعا كرده، گفت: خدایا! از
سواده بگذر، همانطور كه او از پیامبر اسلام در گذشت.
پیامدهاى رحلت از لسان مبارک حضرت زهرا (س(
در این مقال بنابر آن است كه پیامدهاى رحلت پیامبر
اكرم (ص) از نگاه تنها یادگارش، حضرت فاطمه سلام الله علیها بیان شود. او كه بضعة الرسول است و به تعبیر امام على (ع) بقیة النبوة است و به اعتراف دیگران، خیرة النساء و ابنة خیر
الانبیاء، صادقة فی قولك، سابقة فی وفور عقلك است.
او كه خلیفه اول در جمع مردم مدینه دربارهاش چنین
گفته است: انت معدن الحكمة و موطن الهدى و الرحمة و ركن الدین و عین الحجة است.
و حتى عایشه نیز گفته است: « ما رایت احدا كان اصدق
لهجة من فاطمة الا ان یكون الذی ولدها. »
او كه هم مردمان مكه و مدینه را دیده و هم شاهد
حیات پیامبر اكرم (ص) بوده و هم در كنار پیامبر و حضرت امیر(ع) حوادث ریز و درشت عصر
نبوت و روزهاى بعد از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ایام كوتاه را به دقت زیر نظر داشته
است . آرى او مىتواند پیامدهاى تاسف بار رحلت پیامبر را خوب بیان كند . در اینجا به
مواردى از آنها مىپردازیم:
آن حضرت در خطبه فدكیه و خطبهاى كه بعدا در جمع
زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند ایراد
فرمودهاند، پیامدهاى رحلت پیامبر را بیان مىكنند از جمله آنها عبارتند از:
حضرت در خطبهاى كه در حضور زنان مدینه كه به عیادت
ایشان آمده بودند نیز این امر را تذكر دادند و با تاسف فرمودند:
»فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع
الصفاة ؛ چه زشت است سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش «.
»استنهر فتقه وانفتق رتقه ؛ تشتت و پراكندگى
گسترش یافت . و وحدت و همدلى از هم گسست. «
استنهر از نهر به معناى وسعت و زیادى است، فتق به
معناى جدایى و پاره پاره شدن است. انفتق از انفتاق یعنى شكافتن و رتق هم به معناى همبستگى
و اتحاد است .
در قرآن كریم نیز آمده است كه: «ان السموات والارض
كانتا رتقا ففتقناهما ؛ (آیا كافران ندیدند) كه آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند
و ما آنها را از یكدیگر باز كردیم .»
امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد.
آنان كه به پیامبر اكرم (ص) و احكام عالیه اسلام
ناب حضرتش دلخوش كرده بودند از نعمت دین الهى و حكومت اسلامى بهره مند گشته بودند.
اكنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .
به حریم پیامبر بى حرمتى شد .
اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته ؛ هنوز جسد
مبارك پیامبر بر زمین است. در اجتماع سقیفه بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر به تعیین جانشین
براى آن حضرت مىپردازند. و حق اهل بیت حضرتش را ضایع مىكنند .
چنانكه حضرت على(ع) مىفرماید:" فوالله ما
كان یلقى فى روعى، ولا یخطر ببالى ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته
ولا انهم منحوه عنی من بعده" ؛ به خدا
سوگند نه در فكرم مىگذشت و نه در خاطرم مىآمد كه عرب خلافت را پس از رسول خدا از
اهل بیت او بگرداند. یا مرا پس از وى از عهده دار شدن حكومت باز دارند.»
و حتى در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام رحلت ایشان،
هنگامى كه قلم و لوحى طلب فرمودند به آن حضرت بى حرمتى كردند و نداى " فانه یهجر"
سر دادند.
و مدتى هم از رحلت حضرت نگذشت كه به در خانه تنها
یادگارش آمدند و چه بى حرمتی ها كه نكردند. چنانكه حضرت زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول
الله هكذا كان یفعل بحبیبتك وابنتك ... .
یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب
وابن ابى قحافة ؛ بابا اى رسول خدا پس از تو
از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه چه بر سر ما آمد.
خط نفاق و دورویى آشكار شد .
» ظهر فیكم حسكة النفاق.»
حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با كنایه زیبایى
به این نفاق افكنى پرداخته است و فرموده است:
» تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و
ولده فى الخمر والضراء و نصبر منكم على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء ؛ شیر را
اندك اندك با آب ممزوج نمودید و به بهانه این كه آب مىنوشید، شیر را خوردید. كنایه
از نفاق است كه تظاهر به عملى مىشود كه در واقع خلاف آن است و براى نابودى اهل بیت او در پشت تپهها و درختان
كمین كردید . و ما بر این رفتار شما كه مانند بریدن كارد و فرو بردن نیزه در شكم، دردآور
و كشنده است صبر مىكنیم
.»
دین و معنویت كم رنگ شد .
» و سمل جلباب الدین.»
«جلباب» چادر یا
عبایى كه بدن انسان را مىپوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین
نیز تمام زوایاى زندگى فردى و اجتماعى انسان را در بر مىگیرد، همانگونه كه چادر و
عباء تمام بدن انسان را در بر مىگیرد.
و در عبارتى دیگر فرمودهاند: «... اطفاء انوار
الدین الجلى و اهمال سنن النبى الصفى ؛ به
خاموش كردن انوار درخشان دین و بىاهمیت كردن و مهمل گذاردن سنتهاى پیامبر برگزیده
خدا همت گماردید. »
مردم دچار بىتفاوتى شدند .
حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پیامبر را كمك
كرده بودند چنین فرمودند:
« یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی
و السنة عن ظلامتى ؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستى
و ضعف شما در حق من و تغافل و بىتفاوتى و خواب آلودگى درمورد دادخواهى من، چیست؟»
مردم پیمان شكنى كردند .
فرمودند:« فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان
و نكصتم بعد الاقدام ؛ پس چرا بعد از بیان
حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار كردن عقیده پنهان كارى مىكنید و بعد از آن پیشگامى
و روى آوردن به عقب برگشته پشت نمودهاید.»
حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه
غدیر اشاره مىكند كه پیامبر اكرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها اعلام
كرد و آنان نیز با على (ع) بیعت كردند . اما اكنون بیعت خود را شكستند .
مردم دچار وسوسههاى شیطانى شدند .
«تستجیبون لهتاف الشیطان
الغوى ؛ به شیطان گمراه كننده پاسخ مثبت دادید»
و در جاى دیگر از خطبه فرمودهاند:« اطلع الشیطان
راسه من مغزره هاتفا بكم فالفاكم لدعوته مستجیبین ؛ شیطان سر خود را از مخفی گاه به
در آورد. شما را فراخواند، دید كه پاسخگوى دعوت باطل او هستید... . »
«مغزر» یعنى مخفى
گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است. چون آن هم وقتى دشمن را مىبیند،
سرش را در لاك خود فرو مىبرد. اما وقتى كه محیط را بدون خطر احساس كرد، سر خود را
بیرون مىآورد. شیطان نیز تا وقتى كه پیامبراكرم (ص) زنده بودند، سرش را در لاك خود
فرو برده بود و جرات نمىكرد خود را نشان دهد . ولى بعد از آن سرش را بیرون آورد و
به تحریك مردم پرداخت.
شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بىاساس .
« معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر ؛ اى گروه مردم كه به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب
مىكنید، و كردار زشت زیانبار را نادیده مىگیرید»
نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت .
در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار
فرمود:
« اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا ملء القعب دما عبیطا
و ذعافا مبیدا ؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار كشید تا كى مرض
فساد پیكر جامعه اسلامى را از پاى درآورد كه پس از این از پستان شتر به جاى شیر خون
بدوشید و زهرى كه به سرعت هلاك كننده است .
فرصت طلبان به سر كار آمدند .
حضرت سلام الله علیها در فرازهایى از خطبه فدكیه
به گروه هاى فرصت طلب كه منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت بهره برند پرداخته
است . و ویژگىهاى آنها را نیز بیان فرموده است .
شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
در این روز در سال 50 هجری امام حسن مجتبی (علیه السلام) به شهادت رسید. بنابر قولی آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولی دیگر در 28 صفر واقع شده است.
جعده دختر اشعث اشعث بن قیس با زهری که معاویه برای او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید[لعنة الله علیه] در آورد ولی به وعده خود وفا نکرد.
مسمومیت حضرت چهار روز طول کشید و پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرارسیدن وقت شهادت به سید الشهدا (علیه السلام) فرمودند : مرا مسموم کرده اند.
يکشنبه 7/9/1395 - 15:21
سلامت و بهداشت جامعه
رییس مرکز تحقیقات فیزیولوژی ورزشی بیمارستان بقیةالله با اشاره به اینکه روماتیسم مفصلی شایعترین نوع روماتیسم است، از مهمترین علایم هشدار این بیماری خبر داد.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران ، وحید سبحانی رییس مرکز تحقیقات فیزیولوژی ورزشی بیمارستان بقیةالله با اشاره به اینکه روماتیسم مفصلی مهمترین و شایع ترین نوع روماتیسم به شمار میرود، در خصوص علایم بروز این بیماری گفت: خشکی صبحگاهی و بیش از 20 دقیقه ای مفاصل مخصوصا مفصلهای قرینهای انگشتان، تورم و درد ناگهانی این نواحی به ویژه هنگام صبح و پس از بیداری مهمترین علامت های هشدار روماتیسم است که متاسفانه میتواند در هر سنی بویژه بالای 30 سالگی بروز یابد.
وی تاکید کرد: صرف نظر از نبود علتی قطعی برای بیماری رماتیسم، وجود فاکتورهای ژنتیکی در بروز این عارضه بی تاثیر نیست ولی این بیماری با همه عوارضش در صورت تشخیص به موقع و با مصرف به موقع دارو قابل درمان است که در این میان نباید به هیچ عنوان به برخی نسخه های سنتی و یا مکمل ها اکتفا کرد زیرا این بیماری در صورت تشخیص به موقع با تمرینات ورزشی نیز بهبود مییابد.
رییس مرکز تحقیقات فیزیولوژی ورزشی بیمارستان بقیةالله با بیان اینکه ورزش طب مکمل و بسیار ضروری برای درمان رماتیسم مفصلی در مراحل اولیه بیمار است، گفت: برخلاف تصور عموم مبتلایان به این بیماری، انجام ورزش های هوازی از جمله پیاده روی تند علاوه بر تقویت قوای مفاصل با افزایش قدرت ماهیچه های قلب و ریه از گسترش رماتیسم و درگیری نسوج بافت های نرم بدن از جمله قلب به آن جلوگیری میکند.
وحید سبحانی همچنین با تاکید بر اینکه بسیاری از افراد رماتیسم را با واریس و یا شاید علایم آرتروز نیز اشتباه می گیرند و در اغلب موارد نیز به علایم هشدار آن بی توجه هستند، اظهار داشت: در حقیقت روماتیسم نوعی بیماری کاملا خود ایمنی است که در آن سلولهای بدن علیه خود بدن به اورگانهای مختلف از جمله، استخوانها، قلب و ریه حملهور میشوند؛ واکنشی که هنوز علت آن مشخص نیست.
شنبه 6/9/1395 - 16:40
سلامت و بهداشت جامعه
«بیماری های مجازی» معضل غیر قابل انکاری است که انسان امروز به آن دچار شده است. بیماری که این روزها در فضای مجازی با شکل و شمایل متفاوت خودش را در رفتار کاربران بروز می دهد.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مهر، رسانه و فضای مجازی، در کنار همه خوبیها و بدیهایش، گاهی بلای جان ما میشود و بیشتر از آنکه به درد ما بخورد، دردی به ما اضافه میکند تا در عصر فنّاوری، به بیماریهای رسانهای دچار شویم.
بیماریهایی که در اثر کنجکاوی آدمها و استفاده افراطی و نادرست از آن پدید میآیند. ایران هم از کشورهایی است که در زمان کوتاهی با حجم انبوهی از این ابزارهای تکنولوژی روبهرو شد و درنتیجه به همان میزان با مشکلات پیروی آن هم مواجه شد. اعتیاد مجازی؛ بدون وای فای هرگز! شایعترین بیماری عصر مدرن که شاید بیشترمان به آن مبتلا باشیم، اعتیاد به اینترنت است و همین اعتیاد و نیاز مبرم به وای فای گاهی به سوژه خنده تبدیل میشود. هنگامیکه صحبت از اینترنت باشد، این اعتیاد میتواند به چیزهای زیادی پیدا شود. از تایپ کردن گرفته تا بازدید از اتاقهای گپزنی، خرید آنلاین یا بازیهای چند نفره. اعتیاد به اینترنت آنقدر جدی و واقعی است که مراکز بازپروری برای آن به وجود آمده است. بهطور مثال، مراکز بازپروری معتادان اینترنت در کره جنوبی با استفاده از مدرسان نظامی به معتادان تمرینهای بدنی نسبتاً شدید شبیه تمرینهای نظامی میدهند. نشستهای گروهی با مشاور برگزار میکنند و کارگاههای رواندرمانی برای معتادان ترتیب میدهند. کره جنوبی به لحاظ سرعت اینترنت از رتبههای اول جهان بهحساب میآید و برای همین هم، اعتیاد به اینترنت در کره جنوبی در سالهای اخیر بهصورت یک مسئله ملی درآمده و میزان مرگومیر ناشی از خستگی و از پا افتادگی پس از انجام بازیهای آنلاین روزبهروز در حال افزایش است. خوشبختانه سرعت کم اینترنت در ایران، اجازه استفاده از خیلی از خدمات آن و بهتبع صدمات ناشی از آن را از ما میگیرد! بیاخلاقی رسانهای و تاخر فرهنگی یکی از آزاردهندهترین بیماریهای مجازی که نهتنها خودمان را اذیت میکند، ترکشهای آن به کاربران دیگر کشورها هم اصابت کرده، مسئله آدمهایی است که به خاطر شخصیت مجازیشان خود را مجاز میدانند که به هر صفحهای سر بزنند و برای هر شخصیتی از فوتبالیست گرفته تا هنرمند تا حتی دختر رئیسجمهور آمریکا نظر بگذارند، دعوا کنند و ناسزا بگویند و حتی با او شوخی کنند و این قضیه بیشتر حالت سرگرمی بگیرد. چیزی که باعث شده بسیاری از چهرههای جهانی برای روبهرو نشدن با حجم این نظرات، صفحات اینستاگرام خود را شخص کنند. حالا گذشته از اینکه چرا این کار انجام میشود، باید پرسید که چطور و چرا وقت خود را برای جستجوی این افراد و بعد به خاک و خون کشیدن صفحات آن ها صرف میکنیم. دکتر «امانالله قرایی» جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره این اثرات سو رسانه و مواجهه نادرست با آن در ایران میگوید: «اصولاً وقتیکه تکنولوژی وارد میشود، یک مقدار نابههنجاریهای رفتاری، فکری و روحی به وجود میآید. ذات فنّاوری اینگونه است. ابتدای قرن 18 هم انقلاب صنعتی فکر، رفتار، فرهنگ و حتی دین و عقاید را عوض و تضعیف کرد. در ایران هم به همین شکل است و اگر مدتی بگذرد و مردم به آن انس پیدا کنند، این مشکلات کمتر میشود. در آمریکا و اروپا هم چنین مواجهه احساسی با این ابزار وجود داشته با این تفاوت که ما در ایران با پدیدهای به نام «تأخر فرهنگی» روبهرو هستیم. تأخر فرهنگی فاصله بین ابزار فرهنگی و رفتار مناسب افراد با آن پدیده است. تهیه ابزار تکنولوژیک طولی نمیکشد؛ اما آموزش رفتار صحیح با آن سالها ممکن است به درازا بکشد. مرتباً صنعت در حال تغییر است و انسان هم در برابر آن کنجکاو است و همین به یک بیماری تبدیل شده است و از جایی که اوقات فراغت در ایران زیاد است و این اوقات فراغت هم پر نمیشود، افراد مجبور هستند وقت خو د را با این صنعت پر کنند. اگر در جامعهای بیکاری هم وجود داشته باشد، این امر مزید بر علت میشود و استفاده افراطی از فضای مجازی را بیشتر میکند.» به خاطر یک مشت لایک؛ بیماری دیده شدن این بیماری آنقدر جدی است که برخی به خاطر آن تا پای مرگ هم رفتهاند. قصه اینجاست که از یک طرف عدهای برای لایک گرفتن، از جزئیترین و خصوصیترین وجوه زندگیشان عکس میگیرند و با دیگران به اشتراک میگذارند و منتظر شمردن لایکهای آن میشوند و برای همین است که با دخترها و پسرهایی مواجه میشویم که با آرایشها و ژستهای مختلف چشم در دوربین سلفی گوشی میدوزند و گاهی با مخاطب خود هم ارتباط میگیرند و حتی معروف هم میشوند و برای همین بیماری است که در مواقع بحرانها به جای کمک کردن، دکمه ضبط فیلم موبایلمان را فشار میدهیم و منتظر وقوع فاجعه میشویم و بالاخره به خاطر همین بیماری گاهی برای گرفتن یک سلفی ترسناک و رکورد زدن، جانمان را هم به خطر میاندازیم! بیماری لودگی و فیلمسازی به سبک اینستاگرام یکی از مواردی که ما ایرانیها در آن استعداد ویژهای داریم، طنازی و لطیفهگویی و لطیفه سازی است؛ اما گاهی این استعداد از حد فراتر میرود و به مسخره کردن میرسد. کافی است کمی صفحه اینستاگرام خود را بالا و پایین کنید تا با حجم انبوه پسران روسری به سر مواجه شوید که خود به کارگردانهایی تبدیل شده اند که از هر موضوعی سوژه خنده میسازند و سریع آن را تبدیل به فیلم کوتاه میکنند و اتفاقاً با استقبال هم مواجه میشوند. این امر در ابتدا شاید جالب به نظر برسد؛ اما همین سرگرمی جالب وقتی ادامه پیدا میکند، به لودگی میرسد و باعث مرزشکنی و عرفشکنیهای زیادی میشود. فضای مجازی آدمها را سطحی می کند بزرگترین آسیبی که سوغات رسانه و فضای مجازی بهحساب میآید، سطحی شدن آدمهاست. فضای مجازی کمکم از ما نسلی میسازد که حوصله ندارد کتاب به دست بگیرد و ساعتها محو صفحات کاغذی آن بشود و یا اینکه ساعتها درباره یک موضوع علمی حرف بزند، بخواند و آن را دنبال کند و برای همین روزبهروز تیراژ کتابها پایین میآید و افراد کمتر حوصله مطالعه عمیق دارند و ترجیح میدهند ساعتها وقت خود را بین صفحات مختلف شبکههای مجازی سپری کنند تا اینکه نصف همان زمان را به کتاب خواندن یا حتی شنیدن یک کنفرانس علمی بگذرانند. فضای مجازی به ندرت مطالعه عمیق را از بین میبرد و در عوض مطالعه سطحی انبوه را جایگزین می کند!
شنبه 6/9/1395 - 16:39
سلامت و بهداشت جامعه
در این مطلب به تشریح بیماری میپردازیم که به تازگی در بین خانمهای ایرانی شیوع فراوانی پیدا کرده است.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران ، حمید یاوری متخصص ارتوپد اظهار داشت: متاسفانه در سالهای اخیر آمار ناشی از بیماریهای مفصلی همچون آرتروز در بین افراد کشور به خصوص زنان و دختران رواج پیدا کرده است.
وی افزود: در سالهای اخیر به دلیل رواج استفاده از وسایل الکترونیکی و افزایش پشت میزنشینی میزان شیوع بیماریهای مفصلی از جمله آرتروز بسیار رواج پیدا کرده است.
این متخصص ارتوپد تاکید کرد: میزان شیوع بیماریهای مفصلی از جمله آرتروز در بین زنان خانهدار بسیار شایع تر است چرا که زنان خانهدار در طول روز به مدت طولانی برای انجام کارهای خانه سر پا میایستند و به کرات خم و راست میشوند. همین امر سبب بروز بیماریهای مفصلی از جمله آرتروز در بین این افراد میشود.
یاوری تاکید کرد: کمبود کلسیم و ویتامین D در بین زنان و دختران ایرانی سبب شیوع بیماریهای مفصلی و رماتیسمی در بین آنها شده و لازم است در این مورد تدابیری اندیشیده شود.
وی عنوان کرد: کمبود کلسیم خصوصا در بین زنان بالای 50 سال سبب پوکی استخوان شده و شکستگیهای استخوانی ناشی از این امر بسیار شایع است.
این متخصص ارتوپد یادآور شد: زنان و دختران برای پیشگیری از بیماریهای مفصلی به ویژه آرتروز باید مصرف لبنیات کمچرب را در رژیم غذایی روزانه خود گنجانده و با ورزش منظم و اصولی از بروز بیماریهای مفصلی و آسیبهای استخوانی پیشگیری کنند.
شنبه 6/9/1395 - 16:37
سلامت و بهداشت جامعه
با اینکه استفاده از نخ دندان یکی از توصیه های جدی و همیشگی پزشکان است تحقیقات اخیر نشان داده است که این نخ ها چندان تفاوتی در سلامتی دهان و دندان ایجاد نمی کنند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از شفقنا ، هیچ شواهد کافی مبنی بر اثرگذار بودن نخ دندان وجود ندارد. پزشکان می گویند تمیز کردن سطح داخلی دندان ها اهمیت بالایی دارد که می توان با محصولاتی بهغیراز نخ دندان هم این کار را انجام داد. البته تصمیم پزشک شما در این مورد تعیین کننده است. جالب است بدانید که بازار نخ دندان در استرالیا 26 میلیون دلار می ارزد و بااینکه به تازگی تردیدهایی در مورد لزوم استفاده از این محصول بهداشتی به گوش می رسد بسیاری از گروه های برجسته علمی مردم را به کشیدن نخ دندان تشویق می کنند. البته یکی از پزشکان سیدنی می گوید پاک کردن میان دندان ها اهمیت بالایی در بهداشت دهان و دندان دارد اما کشیدن نخ دندان لزوماً بهترین راه این کار نیست. همچنین استفاده اشتباه از نخ دندان یا به سختی کشیدن آن لای دندان ها می تواند به بیماری لثه منجر شود و اوضاع را از آن که هست خرابتر کند. درواقع حرف پزشکان این است که بهتر است حتماً از ابزاری برای پاک کردن دندان ها استفاده کنید اما دندان پزشک شما بهترین گزینه را برای شما انتخاب خواهد کرد. مرکز ملی سلامت دهان استرالیا در برنامه های خود به 11 مورد از مراقبت های دندان اشاره می کند اما استفاده از نخ دندان در هیچ کدام از آنها نیست. در این برنامه توصیه شده است که دو بار در روز با خمیردندان فلوراید دار مسواک بزنید، از دهان شویه فلوراید دار استفاده کنید و میزان مصرف نوشیدنی های قندی را کاهش دهید.
شنبه 6/9/1395 - 16:36
سلامت و بهداشت جامعه
بیشتر افراد پس از مصرف وعده غذایی ناهار دچار احساس خوابآلودگی شدید میشوند که این وضعیت خوابآلودگی یا "کمای پس از غذا" نامیده میشود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، کارشناسان آمریکایی به بررسی علت احساس خوابآلودگیِ شدید پس از خوردن غذا پرداخته و اکنون به دلایل این احساس دست یافتهاند.
در این بررسی الگوی غذا خوردن و خواب پشههای میوه مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد شدت خوابآلودگی بستگی به میزان مصرف مواد غذایی دارد.
متخصصان دریافتند پشههای میوه ۲۰ تا ۴۰ دقیقه به خواب میروند و در حالی که حجم غذای مصرفیِ آنها بیشتر شود، مدت زمان طولانیتری میخوابند.
در عین حال یک یافته مهم در این مطالعه بررسی تاثیر نوع ماده غذایی است. در واقع ترکیب غذایی تاثیر متفاوتی بر میزان خواب دارد. به طور مثال مواد قندی هیچ تاثیری بر میزان خواب پس از وعده غذایی ندارد در حالی که پروتئینها و نمک موجود در وعدههای غذایی تاثیر قابل توجهی بر احساس خوابآلودگی دارد.
"ویلیام جاپکی" از محققان این مطالعه گفت: خوراکیهای مختلف نقش متفاوتی در فیزیولوژی پستانداران دارند اما تحقیقات کافی در مورد تاثیرات آنی خوردن مواد غذایی بر خواب انجام نشده است.
به گزارش ساینس ورلد ریپورت، لازم است تحقیقات بیشتری برای مشخص شدن تاثیرات انواع مختلف مواد غذایی بر انسان و ضرورت خواب پس از صرف وعده غذایی انجام شود.
شنبه 6/9/1395 - 16:33