دردايره قسمت مانقطه پرگاريم
حكم آنچه توانديشي،لطف آنچه توفرمايي
آنگونه كه درجنگ همه دركنارهم بودند،درصلح وسازندگي هم بايددركناريكديگرباشند.
دشمنان بدانندكه خواب برگشتن آمريكابه اين مملكت يك خواب پريشان وغيرقابل تعبيراست.
اگركساني دردنياتصورمي كنندكه مسئولين كشورمان دست ذلت به سوي آمريكادرازخواهندكرد،بدانندكه سخت دراشتباهند.ملت ايران براي رژيم آمريكاارزش قائل نيست.آمريكاچه كاره است كه درموردملتها تصميم بگيرد.
«
توهيچ وقت ندانستي اماتمام مدتي كه خيال توازمن تهي بود،درهمين محدوده بسته زمان كه يافتن چون تويي رامحال مي ديدم،باتوبزرگ شدم؛حتي آن روزكه سپيدترين آرزوهايمان رابي اعتنا
به آينده ناپيداي خويش شماره مي كرديم ياوقتي ردي ازقدمهايمان رادرسكوت شب بركوچه هاي خسته جا مي گذاشتيم،تمام اين مدت توندانستي من چقدرازگلهاي معطري كه درنگاهت مي شكفت،رازچگونه ريشه دواندن درزندگي راآموختم وبهاري چشم نوازراتجربه كردم.گفتم بهار،امسال «بهاربي توباورسستي است وخواهدبود»بي شكفتن دل كه ازفراموشي ات غبارمي گيرد،امافرقي نمي كندتوچقدرازمن دوريابه من نزديك باشي.مهم اينست كه انديشيدن به تو،به من قدرت حركت مي دهد،حتي اگربهارم بي هيچ نشاني ازتوآغازشود.
بي كران خوبي هاومهرباني هادوستت دارم...
خون شهيدان عزيزمابوستان سرسبزي درجهان اسلام به وجودآورده وبابلندآوازه كردن نام ايران نگاه همه ملتها رامتوجه ملت ايران ساخته است.
گل باصفاست اما
بي توصفاندارد
گربررخت نخندد
درباغ جاندارد
پيش توماه بايد
رخ برزمين بسايد
بي پرده گربرآيد
شرم وحياندارد
اي وصل توشكيبم
اي چشم توطبيبم
بازآكه دردهجران
بي تودوا ندارد
يابن الحسن كجايي؟
فريادبي صدايم درسينه حبس گشته
از بس كه ناله كردم
آهم صداندارد
بارفراق بردم
خون ازدوديده خوردم
بازآي تانمردم
دنياوفاندارد
عشق رازيست كه تامرگ نيايدنرود
هركه برچهره ازاين داغ نشاني دارد
اگردوزخ به زيرپوست داري
نسوزي گرعلي رادوست داري
اگرمهرعلي درسينه ات نيست
بسوزي گرهزاران پوست داري
علي زيباترين نام جهان است