مشاهده مطالب کاربر

تعداد مطالب : 549

تعداد نظرات : 2853

زمان آخرین مطلب : 3385روز قبل

شعر و قطعات ادبی

گفتند که می آیی دلم را آب پاشیـدم
زترس خواب هایم ،دیده ام را آب پاشیدم
تو در راهی و من هم ،همچنان در راه ماندم
بیا منجی که من ، حتی در این شعر ماندم
گویند ز هر جاده ،حتی ز اینجا می شوی رد
شاید آمدی ، رفتی و بازهم ، من ندیدم
گل های نرگس به راهت را، هرگز نچیدم
گفتند که می آیی دلم را آب پاشیـدم

*************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@yahoo.com

پنج شنبه 20/3/1389 - 20:31

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 8 ]

خانواده

لطفاً خودمون رو چک کنیم !!

لطفاً خودمون رو چک کنیم !!
جزئیاتِ
تلفن همراهمون
رایانه شخصیمون
ایمیلمون
.
.
.
.
و خودمون
اگر در دسترس دیگران باشه،
چه حالی می شیم؟

راستش رو بگم خدا جون،
گاهی وقت ها ارزش نگاه دیگران رو به
نگاه مقدّست ترجیح دادیم.
لطفاً خودت ما رو چک کن !!

چهارشنبه 19/3/1389 - 12:28

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 5 ]

شعر و قطعات ادبی

نظری هم بده چون آگاهی

سلام

حال همگی دوستان رو یکجا می پرسم.

امیدوارم همگی خوبِ خوبِ خوبِ خوب باشین

شاید بگین این شعر کمی تکراری به نظر می رسه!

درست هم میگین.

این شعر رو با قدری دستکاری دوباره ثبت کردم که بگم،

گرفتن نظر برای همه ما جالبه.

پس لطفا" افرادی رو هم که در انتهای لیست هستند و

قدری بهشون بی توجهی شده رو هم در یابید.

سال ها در گذرند
ما نیز چنین
ابر ها در پی هم
ما نیز چنین

***

دوستی درپی دوست
یاری در پی یار
عمرها می گذرد
ما نیز چنین

***

یا به دنبال منال
یا به دنبال دلیم
هر که خود می داند
ما نیز چنین

***

من که در جاده ام
دوستی کاشته ام
هر کسی در کاریست
ما نیز چنین

***

تو مرا ندیدی اما
قلب من می خواهد
تا که شادان باشی
ما نیز چنین

***

هر مطلبی ثبت کنم
منتظر یک نظرم
چشم ها چشم به راه
ما نیز چنین

***

می آیی به سراغم گاهی
نظری هم بده چون آگاهی
تا همگان یاد بگیرند از تو
ما نیز چنین

شنبه 15/3/1389 - 18:31

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 10 ]

شعر و قطعات ادبی

لایق چنان بدرقه ای بودی ...

آن زمان را که پرواز کردی و آمدی
یادمان هست
آن زمان را هم که رفتی و پرواز کردی
یادمان هست
روزی به استقبال تو آمدند
و روزی تو را بدرقه کردند
آنچنان بودی که ارزش استقبال اینچنینی را داشتی
و آنچنان رفتی که لایق چنان بدرقه ای بودی

ایران به تو مدیون است خمینی

پنج شنبه 13/3/1389 - 21:42

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 9 ]

شعر و قطعات ادبی

ایران به تو مدیون است خمینی

هنوزلبخند همیشگی اش را به یاد دارم
همان لبخندی که باعث شادمانی همگان می شد
همان لبخندی که باعث یکرنگ ترشدنمان می شد
همان لبخندی که همیشه باعث متحد تر شدنمان می شد
لبخند زدنش را بیشتر می دیدی تا ناراحتی و غضبش را،
البته ناراحتی هایش هرگز به خاطر رفتار هایی که بااو میشد نبود،
فقط به خاطر عقیده ای بود که به استواری اش می اندیشید.
در تمام لحظه هایی که دیدمش با لبخندش حرف میزد ...

امروز به دنیا آمدی
و فردا دنیا را ترک کردی
عمر کوتاه بود و همتت بسیار بلند
و چه کردی در آن عمر کوتاه با آن همت بلند
ایران به تو مدیون است خمینی

پنج شنبه 13/3/1389 - 21:41

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 6 ]

محبت و عاطفه

کاشکی می شد بهت بگم ...

کاشکی می شد بهت بگم
چقدر صدات رو دوست دارم
چقدر مثله بچه گی هام
لالایی هات رو دوست دارم

***

ساده گی ها تو دوست دارم
خستگی ها تو دوست دارم
چادر نماز و زیر لب
خدا خدا تو دوست دارم

***

کاشکی رو طاقچه دلت
آینه و شمعدون می شدم
تو دشت ابری چشات
یه قطره بارون می شدم

***

کاشکی می شد یه دشت گل
برات لالایی بخونم
یه آسمون نرگس و یاس
تو باغ دستات بشونم

***

بیا که می خوام تو چشات
ستاره هام رو بشمرم
پیشم بمون که تا ابد
دنیا رو با تو دوست دارم

***

دنیا اگه خوب اگه بد
با تو برام دیدنیه
باغ گل های اطلسی
با تو برام چیدنیه

***

کاشکی می شد بهت بگم
چقدر صدات رو دوست دارم
لالایی هات رو دوست دارم
حرف و نگا تو دوست دارم

***

مادر.......................مادر

سالروز ولادت برترین بانوی دو عالم
"کوثر رسول الله" مبارک

پنج شنبه 13/3/1389 - 11:14

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 4 ]

اخبار

این غزه همان یوسف کنعانی ماست

این غزه همان یوسف کنعانی ماست
که با دست برادران به چاه افتادست
یک سخن نیک خمینی این است
لکه ننگی چو اسرائیل به دهر افتادست

دوشنبه 10/3/1389 - 21:39

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 9 ]

شعر و قطعات ادبی

نیامدی و ...

نیامدی و ز هجرت دل بیمار گریست
آسمان هم به گرفتاری ما زار گریست
بر جاده دوستی ام یک نظری کن مولا
چو ز شرم خطاها در شب تار گریست

جمعه 7/3/1389 - 20:29

[ نظر به این مطلب ] - [ نظرات این مطلب : 9 ]

خانواده

تنها تویی ...

تنها تویی که مرا با تمام نداشتن ها و نتوانستن ها،
و با تمام اشتباهات بی شمار
تنها رها نکردی
حتی در آن لحظه ای که من تو را فراموش کرده بودم
ای بهترین دوست و همراه همیشگی در اوقات بی کسی
خدای مهربانم