• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 468
تعداد نظرات : 286
زمان آخرین مطلب : 3874روز قبل
ایرانگردی
ابادان
شهرستان آبادان در 116 كیلومتری اهواز، در دهانه ورودی خلیج فارس و در همسایگی كویت و عراق قرار دارد. آبادان جزیره است به طول 46 كیلومتر و عرض بین 32 تا 20 كیلومتر كه در دلتای اروند رود بین رودهای بهمن‌شیر و كارون و اروند واقع است.
تاریخ زندگی در این منطقه را می‌توان از دوره ساسانی و قرون اولیه اسلامی تاكنون در نظر گرفت. این مكان هم زمان با ظهور اسلام شهری آباد بوده است. یاقوت حموی جزیره بزرگ را كه بین دو شط یعنی اروند رود و كارون واقع شده، "میان رود" نام داده است.
در تجزیه و تحلیل واژه آبادان می توان به معنی "محلی برای پاسداری و نگهبانی از آب" رسید و بطلیموس پدر جغرافیای یونان نام "آرپفانا" و "آپفادانا" را برای آبادان به کار می برد. واژه "عبادان" که در دوره های اخیر به آبادان استناد می شد معرب همان واژه است. برخی نیز وجه تسمیه عبادان را به دلیل عبادت زیاد مردم این دیار ذکر کرده اند. در زمان سلطنت رضا شاه پهلوی نام عبادان به آبادان تغییر یافت.
در آبادان، عمارت و آبادانی زیادی به چشم می خورد که می توان به رباطها و خانقاه و مدرسه ها و مساجد متعدد اشاره کرد. همچنین مقبره ای منسوب به حضرت خضر و الیاس در اطراف رود بهمنشیر وجود دارد که به همین سبب، عرب زبانان آبادان را "جزیره الخضر" می گفته اند. مدرسه مهرگان، بقعه خضر، موزه آبادان، مسجد رنگونیها، سینما نفت و ساختمان آموزشگاه فرهنگ برخی از مكان‌های دیدنی و تاریخی شهرستان آبادان را تشكیل می‌دهد.
چهارشنبه 21/7/1389 - 5:19
سخنان ماندگار

نصیحتی عمومی

علامه در فرازی دیگر از كلامشان آورده اند:(شیخ محمد تقی شوشتری)

انسان باید همیشه خدا را در نظر داشته باشد. اگر انسان خدا را داشت، دیگر احتیاج به هیچ كس نداشته و اگر خدا را نداشت بر فرض همه دنیا را هم داشت، از اول دنیا تا آخر دنیا سلطنت هم داشته باشد وقتی كه در گذشت مثل اینكه هیچ نبوده و معلوم است اگر خدا را نداشت، اهل هلاكت است و «یاَلْیتَنَی كُنْتُ تُراباً»خواهد گفت.

شاه با همه دنیا ساخته بود ولی با خدا نساخته بود.

«مَثَل الّذینَ اَتْخذوا مِنْ دون الله اولیاء كمَثْلَ الَعْنكبوت اتّخذت بیتاً»

اگر تمام دنیا باشد هیچ به درد كسی نمی خورد، اگر كسی خدا را داشت و دنیایش هم خوب بود مثل حضرت سلیمان و داوود كه سلطنت داشتند نه بر بشرتنها، بر وحوش و بر طیور، بر همه، به مصداق آیه «لاینبغی لاِحدٍ مِنْ  بَعْدی» مرضی خداوندند. سلطنت آنها هم یك سلطنت خدایی بود. ولی اگر كسی دنیا را هم نداشته باشد مثل حضرت سیدالشهدا(ع) یا ذكریا كه می گویند با ارّه او را بریدند و باز ضرری نكرد چون خدا را داشت.

سد الشهدا هم خدا را داشت كه با او آن رفتار را كردند، خداوند هم یك مقامی به او داد و حرم او را مثل خانه خودش قرار داد. در روز عرفات، اول خدا نگاه به زوار عرفه حسین(ع) در كربلا میكند و بعد به آنها كه در عرفات هستند خداوند یك چنین مقامی عطا می كند، چون امام حرمت خانه خدا را نگهداری كرد، و روز هشتم ذی الحجه كه از مكه حركت كرد خدمت ایشان عرض شد همه از اطراف و اكناف به خانه خدا میآیند چرا شما خارج می شود؟

فرمود اینها برای اینكه دنیایشان خوب بگذرد میخواهند مرا بكشند، تا مرا نكشند، نمی توانند آن طور كه می خواهند شهوترانی كنند و من نمی خواهم به واسطه ریختن خون من، هتك حرمت خانه خدا بشود.

در صورتی كه اگر حضرت را در آنجا شهید می كردند، حضرت خودش اقدامی به هتك نكرده بود اما این اندازه هم راضی نشد. از این جهت فرمودند اگر یك وجب از خانه خدا دورتر باشم، بهتر از این است كه یك وجب از خانه خدا هتك بشود.

چهارشنبه 21/7/1389 - 5:15
شخصیت ها و بزرگان
مختصری از زندگی نامه علامه شیخ محمدتقی شوشتری
   

 

علامه شیخ محمد تقی شیخ شوشتری، فرزند شیخ محمدكاظم، فرزند شیخ محمدعلی، فرزند آیت اللـه شیخ جعفر شوشتری، در سال 1320هـ.ق(1281 خورشیدی) در نجف اشرف متولد شد و در سن 7سالگی خانواده ایشان به شوشتر بازگشتند.

مقدمات و سطح را نزد اساتیدی چون مرحوم سید حسین نوری، سید محمد علی امام و سید علی اصغر حكیم گذراندند. پس از آن نیز با استفاده از كلاس درس اساتیدی چون آیت ا... محمدتقی شیخ الاسلام و آیت ا…سید مهدی آل طیب و پدر خود، به درجه اجتهاد رسیدند. ایشان در سال 1314شمسی، برای مخالفت با كشف حجاب، جلای وطن كرده به عتبات مهاجرت نمودند و درحوزه های علمیه نجف و كربلا به كسب علوم ومعارف اسلامی ادامه دادند.

علامه در شرح زندگی خود می گویند: «محل تولد بنده نجف است، والدین مادرم اهل كرمان بودند در نجف ساكن و مجاور شده بودند و مادر بنده در نجف متولد شد. پدرم نزد آقا سید محمد كاظم یزدی و آخوند ملا كاظم  خراسانی، مشغول تحصیل بود و سپس به شوشتر آمدند. مدت كمی از زندگی ما در شوشتر نگذشته بود كه والده بنده فوت شد و بعد از مرگ والده نزد چندتن از آقایان مثل آقا سید حسین نوری و آقا سید مهدی آل طیب و…مشغول درس خواندن شدم. زمانی كه دوران بی حجابی در ایران آغاز شد روزی كه داشتند زنها را با طبل و علم كشف حجاب می كردند بنده به عراق رفتم و حدود شش سال در آنجا ماندم، درعتبات كه بودم قاموس الرجال در دو جلد نوشتم، بعد چهار جلد شد، بعد مرتباً بر مطالبش اضافه كردم»

وی در ادامه شرح حال خود می گوید:

«درعتبات كه بودیم كفران نعمت زیاد می شد، در مساجد و جاهای  دیگر  نان و چیزهای دیگر می ریختند، من هم گاهی از آن نان به منزل می بردم و دیگر نان نمی خریدیم و با پول نان كتاب می خریدم.»

علامه شیخ در سال 1320شمسی پس از سپری شدن دوران حكومت رضا شاه، به شوشتر بازگشتند و ضمن تدریس علوم اسلامی به تحقیقات خود نیز ادامه داده و طی 96 سال عمر پر بركت خویش آثار متعددی به جهان علم و ادب عرضه داشتند.

سرانجام  صبحگاه روز 29/2/1374 مصادف با 19ذیحجه 1416قمری دعوت حق را لبیك گفته و درتاریخ 31/2/1374 پیكر مطهرشان با حضور انبوه مسلمانان مخلص و با ایمان كه از جای جای این سرزمین پهناور گرد آمده بودند، با شكوه و جلال و صف ناپذیری تشییع گردید و در كنار بقعه سید محمد گلابی، در شوشتر به گنجینه خاك سپرده شد. روحش شاد و با اولیاء محشور باد.

هم اكنون منزل شخصی علامه وقف كتابخانه آستان قدس رضوی می باشد و آثار گرانبهایش نیز در این كتابخانه و لوازم شخصی ایشان در اتاق شخصیش به همان صورت نگهداری می شود و مرقد مطهرش هر روز پذیرای تعداد زیادی از زائرین مشتاق و دوستداران ایشان می باشد.

همچنین همه ساله هفتم محرم، هیأت های عزاداری ضمن عزاداری برای سرور و سالار شهیدان به سمت مرقد علامه شیخ(ره) روانه شده و یاد آن محبّ اهل بیت را گرامی می دارند.

تالیفات علامه

-قاموس الرجال؛ مهمترین تألیف علامه شیخ می باشد كه در 14 جلد نوشته شده و ایشان را به «صاحب قاموس الرجال» می خوانند.

-النجعة فی شرح اللعمه

-بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه

-آیات البینات فی حقیه بعض المنامات

-الاربعون حدیثا

-رساله در محاكمه بین شیخ صدوق و شیخ مفید در یك مسأله كلامی

-الرساله المبصره فی احوال البصیریه

-قضاء امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)

-الاوائل

-البدایع

-رساله فی تواریخ النبی و آلال

-اخبار الدخیله

-مقدمه توحید مفضّل

چهارشنبه 21/7/1389 - 5:13
ادبی هنری

مراحل خوشنویسی و آداب و وظایف خوشنویسان

آغاز و انجام خوشنویسی به شش دوره منقسم است: ابتدائی ، متوسطه ، خوش ، عالی ، ممتاز ، استادی از میان علاقه مندانی كه قدم در راه فراگیری این هنر می گذارند كمتر كسی یافت می شود كه تمام این راه را طی كند و به استادی برسد. بیشتر آنان در رسیدن به یك ، دو ، یا سه دوره ی آن توفیق می یابند ؛ زیرا كاری پر زحمت و مشكل است كه فقط عشق و علاقه آسانش می كند و در خور حوصله هر كس نیست مخصوصاً زندگی ماشینی امروز و مشغله ی زندگی متنوع، كمتر به اشخاص اجازه می دهد كه به این هنر ارزنده بپردازند و در این راه پیشتر روند و جز دلباخته ای به ادامه و تكمیل آن نمی پردازد. لكن قدر لازم برای هر با سواد این است كه اگر چه مدت كوتاهی ، نزد استاد ، با مختصری از اصول و قواعد صحیح نوشتن كلمات و تركیبات آن آشنائی پیدا كند ، تا حدی كه خطی خوانا و روشن داشته باشد و بیننده و خواننده را در آن رغبتی دست دهد و این خود طی دوره ی ابتدائی و رسیدن به آغاز دوره ی متوسطه حساب می شود. از این پس به نسبت علاقه مندی و فعالیت و استعداد می تواند به مراتب بالاتر برود تا اینكه به ترتیب، دوره های خوش و عالی و ممتاز را بگذراند و كم كم به مقام استادی نایل گردد.

لذا برای فراگیر ِ مبتدی لازم است روی حروف و كلمات سرمشق استاد دقت كند و حركات و گردشهای آن را در نظر بگیرد ، هر چند كه بد و ناصاف نویسد به صبر و حوصله كلمات را در حد و اندازه ی سرمشق نقل و تكرار كند و تا مدتی بدون سرمشق و از پیش خود چیزی ننویسد و پیوسته از شیوه و اسلوب استاد پیروی نماید تا به نیروی طبع و قابلیت، شیوه و ربط استاد را به دست بیاورد و دستش در این كار قوت یابد. لازم است كه قلم مشق را به اندازه ی درشتی و ریزی خط سرمشق انتخاب كند و از مشق كردن روی سرمشقهای ناقص كه استادانه نیست برحذر باشد و تا جایی كه ممكن است روی خط بد و ناقص نگاه نكند. سلطانعلی مشهدی گوید:

جمع می كن خطوط استادان      نظری می فكن در این و در آن

طبع تو سوی هر كدام كشید      جز خط او دگر نباید دید

تا كه چشم تو پر شود ز خطش  حرف حرفت چو دُر شود ز خطش

پس از اینكه خط او نیرو گرفت گاهگاه از ذهن خود كلمات و عباراتی بنویسد و آنگاه با خط استاد و سرمشقها مقایسه كند و یا به نظر استاد برساند.

به طوری كه استادان اشاره فرموده اند مشاقی و تمرین را سه مرحله است: نظری، قلمی ، ذهنی(یا خیالی).

نظری:

دقت در روی حروف و كلمات خطوط استاد و در نظر گرفتن گردشها و حركات آن است كه با نگاه كردن انجام می شود و در طبع و ذهن طالب آن اثر می گذارد.قلمی: نقل كردن حروف و كلمات سرمشق به وسیله قلم است كه از روی تقلید و محاكات انجام می گیرد.

ذهنی:

آن است كه مشاق پس از آشنائی با قواعد خط و شیوه و ربط استاد، بدون تقلید از سرمشق و با ذهنیت خود – عشقی و ذوقی – عباراتی بنویسد تا نیروی خطی خود را بسنجد.سلطانعلی مشهدی در اشعار خود به دو مشق نظری و قلمی اشاره كرده و می گوید:

بر دو نوع است مشق و ننهفتم     تا توای خوبرو جوان گفتم

قلمی خوان یكی و گر نظری         كه بود این سخن هنی و مری

قلمی مشق كردن نقلی   روز، مشق خفی و شام، جلی

نظری دان گاه كردن خط               بودن آن گه ز لفظ و حرف و نقط

هر خطی را كه نقل خواهی كرد   جهد كن تا نكوبی آهن سرد

حرف حرفش نكو تأمل كن            نه كه چون بنگری تغافل كن

قوت و ضعف حرفها بنگر               دار تركیب آن به پیش نظر

در صعود و نزول او می بین           تا كه حظی بری از آن و از این

باش از شَمره های حرف آگاه      تا بود صاف و پاك و خاطره خواه

اظهرهروی به سلطانعلی مشهدی از راه نصیحت می گفته است:

در مشق كوتاهی مكن پیوسته ای سلطان علی      در روز كن مشق خفی ، در شام كن مشق جلی

قاضی احمد غفاری شاعر و خوشنویس گفته است:

چهل سال عمرم به خط شد تلف   سر زلف خط ناید آسان بكف

زمشقش دمی هر كه غافل نشست        چو رنگ حنا رفت خطش زدست

مكن جز به تحریر اوقات صرف         كه صورت نمی یابد از صوت حرف

ضیاء الدین محمد یوسف در رساله ی خود گوید:

خواهی كه ترا بلند سازد  آوازه نیك در جهان مشق

بشنو زمن شكسته خاطر اول تعلیم، بعد از آن مشق

كسی كه بخواهد به هدف خود برسد و از روی اصول و هندسه خط و كیفیت خوشنویسی به درجات عالی خط نائل گردد از آغاز كار باید شاگردی و تلمذ استادی را اختیار كند تا او را در این فن رهبری و ارشاد نماید. چون اگر تنها به فكر و عقل خود تكیه كند كاری عبث و بیهوده كرده است. كسانی كه بدون تعلیم استاد و فقط از راه تقلید به درجه ی استادی رسیده اند بسیار اندك اند- و در حكم «النادر كالمعدوم» و یا «النادر لا حكم له» می باشند.

در خطوط كسانی كه بدون استاد كار كرده اند در بسیاری از حروف آن نقص و ناموزونی دیده می شود به خلاف دسته ی اول كه همه استوار و درست مشاهده می گردد.

شایسته است كه متعلم از متابعت استاد سر نپیچید و به راهنمائی او اهمیت دهد و عمل كند و در اكرام و كسب رضای خاطر او بكوشد كه فایده اش به خود او بازخواهد گشت.

ان المعلم و الطبیب كلاهما        لا ینصحان اذا لم یكرما

در همه حال نظافت و پاكیزگی را مرعی دارد و ادوات و لوازم خوشنویسی خود را پاكیزه و كامل و مرتب كند و جایی برای كتابت انتخاب كند كه موافق با اصول بهداشت باشد و آنقدر مبالغه در نوشتن نكند كه ملول و خسته شود و از نوشتن در جای كم نور حذر كند و سرعت و عجله در نوشتن ننماید. در بهداشت چشم بكوشد و از گرد و كثافت و آبهای آلوده محفوظ دارد، در صفحات براق و خیره كننده ننگرد. زیاده روی در نوشتن نكند چرا كه استمرار بی حد ، ضعف قوای ظاهری و باطنی می آورد.

از روی بی میلی و سرسری ننویسد. محل نوشتن روشن و با صفا و خالی از اغیار باشد.

میرعلی هروی در مدادالخطوط خود آورده است: «خانه ای كه در آنجا كتابت كنند باید كه از چهار طرف درها گشاده باشد و صبح در طرف شرقی و نیمروز در جانب جنوبی و آخر روز به طرف غربی نشیند اما در تابستان تا وقت شام هوای حوضخانه بهتر است.»

به تابستان نكو باشد پگاهی      زمستان نیك وقت چاشتگاهی

ولیكن خانه خطاط باید               كه از هر چارسو درها گشاید

صباحان مصلحت زانگونه بیند      كه در پیش در شرقی نشیند

به وقت نیمروز ای نیك محضر      جنوبی بهتر است از جای دیگر

ولی در مغرب روز است احسن             به نزدیك در غربی نشستن

ابن بواب گفته است: «خطاطی موقوف بر پنج چیز است: برندگی و تیزی قلمتراش، خوبی قلم، صافی و با جریان بودن مركب ، لینت و نرمی كاغذ، آرامش و سكون دل (یا نگاه داشتن نفـَس در حال نوشتن).»

امین الدین یاقوت ملكی گوید: «اگر قلمت خوب و پسندیده شد خطت نیكو می گردد و هر گاه ضایع باشد خطت ضایع خواهد شد.»

از اهم اموری كه به تحسین و تجوید خط كمك می كند كیفیت نگاه داشتن قلم و ملاحظه ی حركات آن در حال نوشتن و خوب تراشیدن قلم است.  یكی از استادان گفته است: كسی كه مداد برگرفتن و تراش قلم و قط و گرفتن ورق و حركت دست را در حال كتابت خوب نداند از كتابت و خوشنویسی بهره ای ندارد.

میرعلی هروی استاد زبردست خط نستعلیق قرن دهم درباره ی تحصیل هنر خط سروده است :

چند در وادی خط می كنی ای دل تك و پو       بشنو این نكته زمن باز نشین فارغ بال

پنج چیز است كه تا جمع نگردد با هم           هست خطاط شدن نزد خرد امر مُحال

قوت دست و وقوفی ز خط و دقت طبع طاقت محنت و اسباب كتابت به كمال

گر از این پنج یكی راست قصوری حاصل         ندهد فایده گر سعی نمایی صد سال

راه صحیح نگاشتن حروف و تمرین و مشق آنها این است كه ابتدا به استحكام مفردات ساده حروف بپردازد تا هر حرفی را در حال انفراد صحیح فرا گیرد. پس از آن شروع كند به استواری مركبات و به ترتیب: اول مركبات دو حرفی را مشق كند و بعد به سه حرفی و پنج حرفی اشتغال ورزد و در تقلید و شبیه نویسی مفرد و مركب تكیه و اعتماد او بر خطوط استادان كامل و عارفان به اوضاع و رسوم خط باشد، آن استادانی كه خود از برجستگان استاد فرا گرفته اند و در اثر كثرت مشق و استمرار خوشنویسی ملكه ی آنان شده است. زیرا هر صنعتی به دوام و ممارست رو به كمال می رود و نیكو می گردد. ممكن است در رساله ها و دفترها راه و روش تعلیم نوشته شده باشد اما آنها به تنهایی برای مبتدی بسنده و دریافت و تطبیق آن آسان نیست كه بتوان به اصطلاحات و اشارات راجع به حر كات دست و قلم و ریزه كاریها و رموز كتابت پی ببرد، لذا از مراجعه به استادان فن بی نیاز نخواهد بود.

از آداب و صفحات خوشنویسی و كتابت است كه در هیچ مرحله ای از مراحل فضل و هنر و در هیچ مرتبه از استادی، خود را منتهی نداند و غافل و فریفته نشود و پیوسته این سخن را نقش لوح دل سازد (الاعجاب یمنع الازدیاد) و (العجب یوجب العثار) كه خود پسندی جلو ترقی را می گیرد و موجب لغزش می شود؛ و همواره در صدد كسب مرتبه ی بالاتر و رسیدن به مرتبه كمال باشد؛ هر چند كه مرتبه ی كمال بسی والا است و آن را حد و نهایتی نیست و بلكه كمال در دنیا وجود ندارد. لكن طالب كمال شدن، خود كمال و از خواهشهای پسندیده انسانی است. از بزرگمهر پرسیدند همه چیز دانی؟ گفت همه چیز را همگان دانند و همگان از مادر نزاده اند و گفته اند:

لكل دهر دولة و رجال    ولكل حال ادبار و اقبال

بابا شاه گوید: «كاتب می باید از صفات ذمیمه احتراز كند؛ زیرا صفات ذمیمه در نفس علامت بی اعتدالی است و حاشا كه از نفس بی اعتدال كاری برآید یا از آن نفس كاری آید كه در او اعتدال باشد. از كوزه همان برون تراود كه در اوست.»

در رساله ای خطی مسطور است كه حُسن خط به كثرت مشق و به ارشاد استاد و ترك معاصی موقوف است لان العلم فضل من الله و فضل من الله لا یعطی بالمعاصی .

استادان متقدم معثقد بوده اند كه خطی كه به مرتبه عالی تر و امتیاز كمال و دارای صفا وشأن باشد، بی صفای دل امكان ندارد و این كیفیت به یمن صفات حمیده كه عارض نفس انسانی شده، در خط نمودار می گردد.

سلطانعلی مشهدی فرماید:

ای كه خواهی كه خوشنویس شوی        خلق را مونس و انیس شوی

خطه ی خط مقام خود سازی       عالمی پر ز نام خود سازی

ترك آرام و خواب باید كرد              وین به عهد شباب باید كرد

سر به كاغذ چو خامه فرسودن     زین عمل روز و شب نیاسودن

ز آرزوهای خویش بگذشتن           وز ره حرص و آز برگشتن

تا بدانی جهاد اصغر چیست        بازگشتن به سوی اكبر چیست

آنچه با خود روا نمی داری           هیچكس را بدان نیازاری

دل میازار گفتمت زنهار               كز دل آزار حق بود بیزار

ورد خود كن قناعت و طاعت        بی طهارت مباش یك ساعت

همه وقت اجتناب واجب دان        از دروغ و ز غیبت و بهتان

از حسد دور باش و اهل حسد     كز حسد صد بلا رسد به جسد

حیله و مكر را شعار مكن           صفت ناخوش اختیار مكن

هركه از مكر و حیله و تلبیس                پاك گردید، گشت پاك نویس

داند آن كس كه آشنای دل است كه صفای خط از صفای دل است

خط نوشتن شعار پاكان است    هرزه گشتن نه كار پاكان است

بسیاری از كسان در فن خط و تعلیم آن تحمل رنج و مشقت و صرف دقت كرده اند و خطاط نشده اند و عده ای هم به اندك تعلیم و مشق بهره یافته اند و این امر بستگی به قابلیت و استعداد دارد كه استاد بصیر و مجرب این قابلیت را در نظر اول در شاگردان خود می نگرد و از كمال و آراستگی خَلقی و خُـلقی آنان حدود پیشرفت آنان را بررسی می كند و می سنجد و شاید مسأله ی وراثت خانوادگی نیز یكی از علل قابلیت باشد؛ ولی علل و اسباب نهانی در جهان آفرینش بی حد و شمار است و نمی توان آن را حد و حدود دانست . چه خوب گفته اند:

«دادِ حق را قابلیت شرط نیست   بلكه شرط قابلیت داد اوست »

«تا كه از مخزن توفیق عطایی نرسد       سعی سودی ندهد جهد بجایی نرسد»

«باید كه صد هزار قدح خون به سر كشد  تا در مذاق خلق گوارا شود كسی»

دوشنبه 19/7/1389 - 16:11
ادبی هنری

دوشنبه 19/7/1389 - 16:6
آلبوم تصاویر
دوشنبه 19/7/1389 - 16:0
آلبوم تصاویر
دوشنبه 19/7/1389 - 15:56
آلبوم تصاویر
دوشنبه 19/7/1389 - 15:51
آلبوم تصاویر
دوشنبه 19/7/1389 - 15:48
آلبوم تصاویر
دوشنبه 19/7/1389 - 15:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته