گاه،آن گونه خود را در پس كوچه هاي غفلت جا مي گذارم كه فرصت نمي كنم بينديشم ودريابم به آينده كه رسيدم تهي ترازليوان محتاج به اب خواهيم بود.
گاه دست نوراني خورشيد را از پشت برج بلند شهرقطع مي كنيم واحمقانه،تولد تكه فلزي را جشن مي گيريم .
گاه با تكه سنگي ظاهرا ناقابل اشيان كبوتري را ويران مي كنم تا به افتخاراتم وسعت دهم و هيچ نمي انديشم كه اين كبوتردر بيكران هستي به چند تكه چوب خشك وقوت روزش قناعت مي كند.
درازل پرتو حسنت
زتجلي دم زد
عشق پيدا شد و
اتش به همه
عالم زد
زندگي مثل شطرنج است اگر بد بازي كني ميگن بازي بلد نيست اگرخوب بازي كني همه مي خواهند شكستت دهند
انسان هايي كه ازعشق الهي سرشارند هرجا كه حضور يابند افراد پيرامون خود را درپرتو نيروي اسماني كه همان:
عشق
دوستي
تندرستي
اعتدال
و ارامش است
فرو مي برند.
حتي در دشوارترين شرايط زندگي بايد به خاطر داشته باشيم كه چيزي در درون ما هست كه ما را زنده نگه مي دارد_نيروي حيات_كه ما را اعتلا مي بخشد. به ما نيروي حيات مي دهد و گاه از ورطه نوميدي نجاتمان مي دهد روحانيت ومصنويت بدون عشق به زندگي وجود خارجي ندارد ***«ناتانيل براندن»
به قول شاعر كه مي گويد: زندگي زيباست اي زيبا پسند زنده انديشان به زيبايي رسند ان چنان زيباست اين بي بازگشت كزبرايش مي توان از جان گذشت
زندگي زيباست اي زيبا پسند
زنده انديشان به زيبايي رسند
ان چنان زيباست اين بي بازگشت
كزبرايش مي توان از جان گذشت
*به سه چيزبايد ايمان داشت: توحيد، رسالت، قيامت
*به سه چيزبايد احترام داشت: والدين، قانون، استاد
*سه چيزراحاصل بايد داشت: علم، اخلاق ،شرافت
صداقت
مي توان صاف وساده بود، مثل ابربهاري
مي توان عاشق بود ، مثل شقايق هاي سرخ دشتهاي بي انتها
مي توان صادق بود، مثل معصوميت ونگاه بي گناه يك كودك
مي توان با گذشت بود، مثل اسمان بي كران
مي توان كينه ها را به دريا سپرد و بي ريا بود، مثل اشعار حافظ
روزه در قران كريم » صوم» ناميده مي شود. اين لغت درمعنا امساك و خود داري از هر فعلي است و دراصطلاح فقهي به مجموع امساك هاي خاص اطلاق مي گردد كه در زمان معيني واقع شود.
نظر يادتون نره.......
كافراگر عاشق شود بي برده مومن مي شود
چيزي شبيه معجزه با عشق ممكن مي شود