• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2831
تعداد نظرات : 1060
زمان آخرین مطلب : 4385روز قبل
دانستنی های علمی
دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.

او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
 

1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.
2- عنصر اصلی باران اسیدی است.
3-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.
4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.
5-باعث فرسایش اجسام می‌شود.
6-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.
7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!!

یکبار دیگر دلایل را بخوانید می بینید همه خواص آب هستند

منبع: روزنــــــه
دوشنبه 21/9/1390 - 11:22
سينمای ایران و جهان
فیلمبرداری فیلم سینمایی «غریبه» با حضور لوریت حنینو بازیگر زن لبنانی در ایران آغاز شد.

جمشید هاشم‌پور‌، بهنوش طباطبایی،‌ کوروش تهامی‌، محمدرضا شریفی‌نیا و فخرالدین صدیق شریف از جمله بازیگران این فیلم هستند.

داستان این فیلم درباره جولیا سرباز زن آمریكایی (با بازی لوریت حنینو) است. او می‌كوشد مدارکی را که در حین انجام وظیفه در عراق به دست آورده، به دوست خبرنگار خود برساند.

این فیلم محصول موسسه شهید آوینی است و با مشاركت بنیاد سینمایی فارابی ساخته می‌شود. تهیه كننده آن هم محمد قهرمانی‌ است.

كارگردان این فیلم كه در ایران و لبنان فیلمبرداری‌ می‌شود حمید بهمنی‌است.






منبع: ایسنا
دوشنبه 21/9/1390 - 11:20
مهدویت

 

قبل از پرداختن به اینكه انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد توجه به نكات ذیل لازم است:


1 - از مهمترین وظیفه ى هرشیعه ى منتظر، شناخت امام زمان است. در روایات بسیارى كه به طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم علیهم السلام، نقل شده آمده است كه:


«هركس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است».[1]


2 - شناخت امام زمان(عج) از شناخت امامان معصوم دیگر جدا نیست; اگر كسى به طور كلّى به شأن و جایگاه ائمه هدى واقف شد، صفات و ویژگى هاى آنها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنها پى برد قطعاً نسبت به امام عصر(عج) نیز به شناختى شایسته مى رسد.


3 - مراد از شناخت امام شناختن نام و نسب امام(علیه السلام) و صفات و ویژگى هاى امام مى باشند; مؤلف مكیال المكارم مى فرمایند:


«بدون تردید مقصود از شناختى كه امامان ما كه تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است كه ما آن حضرت را آن چنان كه هست بشناسیم، به گونه اى كه این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه كننده ى مدعیان دروغین باشد، و چنین شناختى، جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول شناختن شخص امام(علیه السلام) به نام و نسب و دوم شناخت صفات و ویژگى هاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است».[2]


با توجه به مطالب بیان شده انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد زیرا كسى كه منتظر شد و نام و یاد امام زمان(عج) در دل او تجلّى كرد صاحب دل بى قرار مى شود و با تمام وجود و از همه ى راه هاى ممكن براى شناخت بیشتر و رسیدن به قرب محبوبش گام بر مى دارد و هر گامى را كه بر مى دارد، او را بهتر درك مى كند در مى یابد كه غیر از حضرت مهدى(عج) كسى نمى تواند وارث همه ى فضایل باشد و پرچم عدل را در سراسر جهان به اهتزاز در بیاورد به تمام معنا شیفته و عاشق حضرت حجت مى شود و براى رسیدن به وصال و یا شناخت بیشتر او لحظه شمارى مى كند و با سوز و گدازى كه دارد از راه هاى ذیل بر معرفت خویش مى افزاید:


1. در ابتدا از عنایات خداوند متعال مدد مى جوید و از این درگاه نیز توفیق شناخت حجتش را درخواست مى كند چرا كه خدا سرچشمه ى توفیق است.


2. از دستورها[3] و روش هایى كه از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین علیم السلام براى شناخت بیشتر و بهتر امام رسیده است، استفاده مى كند مثلاً در باب سیرت دینى حضرت در مى یابد كه:


«مهدى(عج) در برابر خداوند و جلال خداوندى، فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب، به هنگامى كه بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. مهدى در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّى است، همه ى هستى او را در خود فرو برده است; مهدى(عج) عادل است و خجسته و پاكیزه. او ذره اى از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند... مهدى همواره بیم خداوند را به دل دارد، و به مقام تقربى كه نزد خداوند دارد مغرور نشود، او به دنیا دل نبندد و سنگى روى سنگ نگذارد. در حكومت او، به احدى بدى نرسد مگر آن كه حد خدایى جارى گردد».[4]


یا اینكه از امام رضا(علیه السلام) مى آموزد كه وقتى خدا اراده كرد فردى را براى امور بندگانش انتخاب كند، شرح صدرى به وى عطا نموده قلبش را چشمه ى حقایق و حكمت ها، مى گرداند و علوم خودش را همواره به او الهام مى كند بعد از آن از هیچ جوابى عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و راهنمایى صحیح به ظلالت و گمراهى مبتلا نمى گردد. از خطا معصوم است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایى هاى خداوندى همواره برخوردار مى باشد. خدا او را به این مقام برگزیده تا بر بندگانش، حجت و گواه باشد.[5]
و از امام صادق(علیه السلام) مى آموزد كه فرمود:
 

«خدا ما را به نیكوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دار علوم خویش قرار داد. درخت با ما، تكلم كرد و به عبادت كردن ما، خدا عبادت مى شود. اگر ما نبودیم خدا عبادت نمى شد».[6]
 

آرى شخص منتظر مى آموزد كه امامان به نیكوترین خلقت آفریده شده اند و به این نتیجه مى رسد كه بىولایت آنها هرگز نمى توان به درجات قرب الهى رسید و این شناخت، بهتر در سایه ى گفتار معصومین علیهم السلام، حاصل مى شود.


3. از برهان عقلى استفاده مى كند كه:
«همیشه باید در بین نوع انسان، فرد كاملى وجود داشته باشد كه به تمام عقائد حقه ى الهى عقیده مند بوده تمام اخلاق و صفات نیك انسانى را به كار بسته و به تمام احكام دین عمل نماید و همه را بدون كم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطائ و اشتباه و عصیان معصوم باشد، و اگر نوع انسان، زمانى از چنین فرد ممتازى خاطى گردد لازم مى آید كه احكام الهى كه به منظور هدایت انسان نازل گشته است، از بین برود و افاضات و امدادهاى غیبى حق تعالى، منقطع شود و بین عالم ربوبى و عالم انسانى، ارتباطى برقرار نباشد».[7]


4. مطالعه در راستى مهدى(عج):


1 - منتظران امام عصر(عج) با مطالعاتى كه دارند در مى یابند كه: او امام عصر و زمان و حجت حىّ و حاضر و ناظر خداوند است.


2 - آن حضرت وارث همه فضایل و شایستگى هایى هستند كه در خاندان رسالت وجود داشته است.


توجه و عشق به مهدى منتظران را به تحقیق وادار مى كند و آنان درك مى كنند كه آن امام احیاء كننده ى مكتب اهل بیت علیهم السلام، بلكه احیاء كننده ى دین و دین باورى در سراسر جهان هستند.


مطالعه درباره امام مهدى(عج)، مى آموزد كه حضرت حجت(عج) در بین امامان پیش از خود نیز از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده ند. تا آنجا كه امام صادق(علیه السلام) در پاسخ كسى كه از ایشان مى پرسد: آیا قائم(عج) متولد شده است؟ مى فرماید:


«.. لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیّامَ حَیاتى»[8] ... اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود.


5. علاوه بر آنچه كه گفته شد، محبان كوى امام زمان(عج) براى رسیدن به محبوب خود، از تجربه دیگر داده هاى امام عصر(عج) استفاده مى برند و در پرتو راهنمایى هاى سالكان دیدار دوست، به مراحلى از شناخت مى رسند و رسیدن به این مراحل بخشش خدادادى است.


[1] - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8، ص 368، و ج 32، ص 321 و 333.
[2] - الموسوى الاصفهانى، میرزا محمد تقى، مكیال المكارم، ج 2، ص 107.
[3] - محمدرضا حكیمى، خورشید مغرب، ص 29 - 30 به نقل از المهدى الموعود، ج 1، ص 280 - 300.
[4] - همان، ص 281 - 300.
[5] - محمد بن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج 1، ص 390.
[6] - همان، ج 1، ص 368.
[7] - ابراهیم امینى، دادگستر جهان، چاپ 81، انتشارات شفق، ص 78.
[8] - النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 245 - 246.

 

دوشنبه 21/9/1390 - 11:18
سخنان ماندگار

• امام صادق (سلام الله علیه) : •

الإبْقاءُ عَلَى العَمَلِ حَتّى یَخْلُصَ أشَدُّ مِنَ العَمَلِ.
پایدارى بر عمل تا خالص بماند، سخت تر از خود عمل است.

میزان الحكمة: ج3- ص371- ح 4985
دوشنبه 21/9/1390 - 11:11
آلبوم تصاویر

يکشنبه 20/9/1390 - 12:56
سخنان ماندگار
جملات عارفانه دکتر شریعتی در مورد عشق

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

* * * * * *

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

* * * * * *

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

* * * * * *

عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

* * * * * *

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد

* * * * * *

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد

* * * * * *

عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق

* * * * * *

عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن

* * * * * *

عشق بینایی را می گیرد
دوست داشتن بینایی می دهد

* * * * * *

عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار

* * * * * *

عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر

* * * * * *

از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر

* * * * * *

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد

* * * * * *

عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست

* * * * * *

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند

* * * * * *

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:"هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند"

* * * * * *

عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد

* * * * * *

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

* * * * * *

خدایا! به هر که دوست میداری بیاموز که:عشق از زندگی کردن بهتر است.
و به هر که دوست تر میداری بچشان که:دوست داشتن از عشق برتر
 

يکشنبه 20/9/1390 - 12:53
داستان و حکایت

داشتم بر می گشتم خونه، مسیرم جوریه که از وسط یه پارک... رد میشم بعد میرسم به ایستگاه اتوبوس، توی پارک که بودم یه زن خیلی جوون با چادر مشکی رنگ و رو رفته و لباس های کهنه یه پیرمرد رو که روی یه چشمش کاور سفید رنگی بود همراه خودش راه میبرد رسید به من و گفت سلام!

من فکر کردم الان میخواد بگه من پول میخوام که بابام رو ببرم دکتر و از این حرفا اول خواستم برم بعد گفتم منکه عجله ندارم بذار واستم شاید کار دیگه ای داشته باشه منم همینطور که اخمام تو هم بود سرم رو به علامت جواب سلام تکون دادم و نگاهش کردم،
گفت آقا من باید بابام ( بعد پیرمرده رو نشون داد) رو ببرم مجتمع پزشکی نور آدرسش نوشته توی خیابان ولیعصر، خیابان اسفندیاری!
گفتم خب؟!
با یه لحن بغض آلود گفت خوب بلد نیستیم کجاست توی این شهر خراب شده از هر کی هم می پرسیم اصلا به حرفمون گوش نمیده!
 (اشک تو چشماش جمع شده بود)
بهش آدرس دادم و گفتم تو این شهر خراب شده وقتی آدرس میخوای باید بی مقدمه بپرسی فلان جا کجاست.
 اگر سلام کنی یا چیز دیگه بگی فکر میکنن میخوای ازشون پول بگیری!
بعد از اینکه رفت گفتم چقدر سنگ دل شدیم، چقدر بد شدیم وچقدر زود قضاوت می کنیم.
خود من تا حالا به چند نفر همین جوری بی محلی کردم و راه خودمو رفتم، چون گفتم خوب معلومه دیگه پول میخواد!

طفلی زن بیچاره خیلی دلم براش سوخت که فقط به خاطر اینکه فقیر بود و ظاهرش فقرش رو نشون میداد، دلش رو شکسته بودیم...
بعد گوش دنیا را با این دروغ کر کردیم که ما اصالتا مردم نوع دوست و با فرهنگی هستیم و اینقدر این دروغ را تکرار کرده ایم که خودمون والبته فقط خودمون باورمون شده ...

يکشنبه 20/9/1390 - 12:48
آلبوم تصاویر
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/1/7.jpg
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/1/1.jpg
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/1/2.jpg
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/1/3.jpg
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/1/4.jpg
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/1/5.jpg
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/1/6.jpg
 
يکشنبه 20/9/1390 - 12:44
داستان و حکایت
در یک پارک زنی با یک مرد روی نیمکت نشسته بودند و به کودکانی که در حال بازی بودند نگاه میکردند.
زن رو به مرد کرد و گفت پسری که لباس ورزشی قرمز دارد و از سرسره بالا می­رود پسر من است .
مرد در جواب گفت : چه پسر زیبایی و در ادامه گفت او هم پسر من است و به پسری که تاب بازی می­کرد اشاره کرد .
مرد نگاهی به ساعتش انداخت و پسرش را صدا زد : ... سامی وقت رفتن است .
سامی که دلش نمی­آمد از تاب پایین بیاید با خواهش گفت بابا جان فقط 5 دقیقه . باشه ؟
مرد سرش را تکان داد و قبول کرد . مرد و زن باز به صحبت ادامه دادند . دقایقی گذشت و پدر دوباره فرزندش را صدا زد : سامی دیر میشود برویم . ولی سامی باز خواهش کرد 5 دقیقه این دفعه قول میدهم .
مرد لبخند زد و باز قبول کرد . زن رو به مرد کرد و گفت : شما آدم خونسردی هستید ولی فکر نمی­کنید پسرتان با این کارها لوس بشود ؟
مرد جواب داد دو سال پیش یک راننده مست پسر بزرگم را در حال دوچرخه­سواری زیر گرفت و کشت .
من هیچ­گاه برای تام وقت کافی نگذاشته بودم . و همیشه به خاطر این موضوع غصه می­خورم . ولی حالا تصمیم گرفتم این اشتباه را در مورد سامی تکرار نکنم . سامی فکر می­کند که 5 دقیقه بیش­تر برای بازی کردن وقت دارد ولی حقیقت آن است که من 5 دقیقه بیشتر وقت می­دهم تا بازی کردن و شادی او را ببینم .
5 دقیقه­ای که دیگر هرگز نمی­توانم بودن در کنار تام ِ از دست رفته­ام را تجربه کنم
يکشنبه 20/9/1390 - 12:43
داستان و حکایت
یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید....
که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
با تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟!
خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت،
ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست
يکشنبه 20/9/1390 - 12:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته