• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 371
تعداد نظرات : 245
زمان آخرین مطلب : 5242روز قبل
ادبی هنری
ز دست این زبان صد ناله دارم

دلی پرخون زاین دیوانه دارم

نچرخد در دهان  در ذکر مولا

به رقصآید به لهو تا چانه دارم

 

زپر گویی چو باید بز حذر بود                   اگر گفتی نشاید پر ثمر بود

 

 

چو دانی گوش هر شخصی دوتا هست         بپرسی حکمتس در آن چرا هست

دو گوشت داده اند  تا می توانی                 سخن بشنو مگو آنچه  ندانی

شنیدن بهتر  از گفتار شر بود                  مگو حرفی که دانی بی اثر بود

شنیداری که هر کس تاب آن هست            سخن دانی گمانم بس گرانست

زبان را هر کسی چون یک بدادند             اسیری   بین  لبهایش نهادند

امان از دست او آتش به جان است             کثیری جرم ما از این زبانست

اگر در حمد حق او بی قرار است              مکررذکر آن پروردگار است

کند دوری زهر تهمت به اشخاص             نچرخد در دهان مانند رقاص

زغیبتها نگوید بس به افراد                 زهر چیزی نخواهد چون نظر داد

به هنگامی که باید هم نظرگفت               همان مقدار می باید سخن گفت

شدی سرور به تن بر این زبان گفت         دو صد احسن چوباید قهرمان گفت

هماهنگش بکن با عقل وتدبیر              نگهدارش چنان در بند وزنجیر

نگردد کس ز آزارش چو دلگیر            که زخمی از زبان بدتر زشمشیر

نهایت به شود آن زخم شمشیر          نشاید به شود آن شخص دلگیر

خدایا کن عطا آن حفظ گفتار               حفاظت کن مرا از سوء رفتار

زبانم را به ذكرت آشنا كن                  مرا با عاشقانت  هم نوا كن

پنج شنبه 16/3/1387 - 16:4
ادبی هنری
از عشق تو دل در تب وتابست هنوز

 

آواز خوشت ورد زبانست هنوز

این طائر دل سیر کنان تا به کران

اندر پی دیدار و وصال است هنوز

پنج شنبه 16/3/1387 - 16:3
ادبی هنری

از عشق تو دل در هیجان است هنوز

هم یاد تو آرامش جان است هنوز

دریا همه شرمسار حسین است وعلی

فریاد عطش ورد زبان است هنوز

پنج شنبه 16/3/1387 - 16:2
ادبی هنری
سالروز شهادت حضرت زهرا (ع) و شروع ایام فاطمیه

 

بر تمام شیعیان و ارادتمندان اهل بیت (ع)  تشلیت  می گوییم

در ماتم یاس کبود آسمان هم تپید

 

آن قد چون سرو علی چو کمانی خمید

آن فاتح خیبر وخندق سرا پا وجود

چون شمع بسوخت وبس ناله وافغان کشید  

آن شاخه یاس نبی بین دیوار ودر

فریاد یابن الحسنش عرش اعلا رسید

آن کوثر حق که عطا کرده برنبی

آماج غلاف ولگد شد بدستی پلید

از ضربه دست عدو در شگفتم چنین

هم محسن نو گل او پشت در شد شهید 

 

پنج شنبه 16/3/1387 - 16:2
محبت و عاطفه
زندگی زیباست حتی اگر کور باشی..
خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی..
مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی..
اما بی ارزش است اگر ثانیه ای عاشق نباشی..!
پنج شنبه 16/3/1387 - 15:53
محبت و عاطفه
واست یه دسته گل فرستادم با هزار مصیبت در میان اون همه گل تونستم یه گل مصنوعی بزارم و در آخر برات بگم تا خشک شدن آخرین گل دوست دارم
پنج شنبه 16/3/1387 - 15:51
طنز و سرگرمی
چون که با خنده شود عمرجنابعالی زیاد// پس بیا لوطی گری بر ریش این دنیا بخندگر جفا دیدی زیاد امّا وفاداری کمی// بر جفاکاران دنیا از همین حالا بخندگر که دیدی یک نفر مالت به یغما می برد//کُن حلالش مال یغما بُرده، بی پروا بخندگر چکت برگشت خورده بی خیالش شو داداش// پاره کن در بانک چک را وکمی آن جا بخندگر که هشت زندگی تو گرو بر نُه بُوَد// هشت و نُه را ول کن حتّی بر ده و صدها بخندگرعیالاتت همیشه بر سرت نق می زنند// پنبه را در گوش کن جانا و بر آنها بخندصبح گاهان با تبسّم ظهر با لبخند باش// شامگاهان را قوی تر تا شب ِفردا بخند باچنین لبخند پارتی نوح دوّم می شوی// یک کمی تا قسمتی بر حال زار ما بخند

گر بخواهی عمر تو از نوح هم افزون شود// طنزی از «جاوید» خوانده با تـُُن بالا بخند

پنج شنبه 16/3/1387 - 15:50
طنز و سرگرمی
مرد سگ را گاز می‌گیرد ، سگ هم مرد را گاز می‌گیرد و سرانجام در این زورآزمایی گاز گرفتن سگ پیروزی شود!
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس ، جان مك گریگور، افسر پلیس نیوزیلند گفت ، یك دزد به قصد سرقت وارد یك فروشگاه مواد غذایی در شهر ناپیر نیوزیلند شد كه ناگهان خود را با یك سگ گله آلمانی مواجه دید.
دزد كه مسلح به چاقو بود تصمیم گرفت با سگ گله دست به گریبان شود و بنابراین فورا به سوی سگ خیز برداشت و یك گاز محكم از سگ گرفت!
سگ آلمانی به نام ادج نیز در تلافی دو بار دزد را گاز گرفت و در این نبرد پیروز شد!
جان مك گریگور افزود ، تصور می‌كنم دزد می‌دانست كه سگ او را گاز خواهد گرفت بنابراین تصمیم گرفت در گاز گرفتن بر سگ پیش‌دستی كند! جام جم
پنج شنبه 16/3/1387 - 15:50
طنز و سرگرمی
کارمند عزیز دون پایه// می دهم پند مُفت و بی مایه
گر که خواهی رسی به پست و مقام // شود ایّام زندگیت به کام
اطلاعات خود بکن افزون// درخصوص مدیر و عادت اون
اینکه او از چه می شود خوشحال// یا چه جوری دهد به تو پر و بال
یک کمی هم زبان بیگانه// قاطی حرف های روزانه
گر کنی کار تو درست شود// پای عقل مدیر سست شود
هرچه او گفت با «اوکی » تایید// کن بدون دقیقه ای تردید
بعضی وقتا جواب تو این است:// وای این گفته ها چه شیرین است 
کَس ندیده چو تو مدیری« گوُد»// واقعآً حرف هایت عالی بود
با « د یسیپلین» و با کلاسی تو// بین صد تا مدیر آسی تو
حرف های قلمبه هم شاید // گاه گاهی تو را به کار آید
با مدیرت تو نم نمک قاطی // بشو اما نه حد افراطی
در دلش رخنه کن به صد ترفند // گاه با اخم وگاه با لبخند
از مدیران قبلی آن جا// کن سعایت شدید و بی پروا
گاهی اوقات هم برای مدیر// گر توانی کمی هدیه بگیر
چند روزی مثال حیف نان// چاپلوسی کن و نمک بپران
با چنین حرف های یک من غاز// می شود راه آن ترقی باز
گر بگیری به کار پند مرا// پندهای بسان قند مرا
ارتقاء مقام تو حتمی است// در اضافه حقوق شکیّ نیست
بعد چندی شوی معاون او//
بشــکـــن آن وقــت بـــا دمــت گــردو

گفت « جاوید » هرچه لازم بود// کودنی تو اگر شوی مردود
پنج شنبه 16/3/1387 - 15:49
طنز و سرگرمی
بیا دولت فقیران را غنی کنویا هم کفشهاشان آهنی کنکه از سگدو زدن های فراوان

نگردد کفشهاشان درب و داغان

پنج شنبه 16/3/1387 - 15:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته