• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 639
زمان آخرین مطلب : 3454روز قبل
ایرانگردی
كاخ چهل‏ستون‏  باغ چهل‏ستون كه بالغ بر 67 هزار متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه‏ عباس اول احداث گردیده و در وسط آن عمارتى ساخته شده و در سلطنت شاه ‏عباس دوم در ساختمان موجود مركزى، تغییرات كلى صورت گرفته است اگرچه انعكاس ستون هاى بیست‏ گانه، تالار چهل‏ستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را بیان مى‏كند ولى در حقیقت عدد چهل در ایران، كثرت و تعداد را مى‏رساند و وجه تسمیه عمارت مزبور به چهل ستون‏ به علت تعداد زیاد ستون هاى این كاخ مى‏باشدقسمت‌های‌ جالب‌ و دیدنی‌ كاخ‌ چهل‌ ستون‌عبارتند ازشیرهای‌ سنگی‌ چهارگوشه‌ حوض‌ مركزی‌، تالار و ازاره‌های‌ مرمری‌ منقش‌ اطراف‌ آن - تزئینات‌ طلاكاری‌ سرسرای‌ پادشاهی‌ و اتاق‌های‌ طرفین‌ تالار آینه‌ و تابلوهای‌ نقاشی‌ تالار پادشاهی‌ كه‌ تصویرشاهان‌ صفوی‌ بر آن‌ نقش‌ بسته‌ است -  تصویر شاه‌عباس‌ اول‌ با تاج‌ مخصوص‌ و مینیاتورهای‌ اتاق‌ گنجینه - سردر «مسجد قطبیه‌» و سردرهای‌ «زاویه‌ درِكوشك‌» و آثاری‌ از مسجد «درب‌ جوباره‌» و «مسجد آقاسی‌» كه‌ بردیوارهای‌ ضلع‌ غربی‌ و جنوبی‌ باغ‌ نصب‌ شده‌ است‌. تالار و ایوان‌ این‌ كاخ‌ در پنجمین‌ سال‌ سلطنت‌ شاه‌ عباس‌دوم‌ بناشده‌ است‌. انعكاس‌ ستون‌های‌ بیست‌گانه‌ تالارهای‌ چهل‌ ستون‌ در حوض‌ مقابل‌ عمارت‌، مفهوم‌ چهل‌ستون‌ را القاء می‌كنند  این كاخ در جنوب خیابان سپه كنونى واقع و 67000 متر مربع مساحت دارد. اغلب مورخان نوشته ‏اند كه كاخ مزبور قسمتى از باغ نقش جهان بوده و مقدارى از آن را شاه عباس بزرگ جدا كرده و در وسط آن عمارت كلاه فرنگى سبكى ساخته بوده و جشن و نوروز سال بیست و سوم جلوس خود را در آن محل بر پا داشته است.  سپس در زمان سلطنت شاه عباس دوم بر عمارات آن افزوده و كاخ چهلستون بنا گردید. و در تاریخ یك هزار و پنجاه و هفت هجرى پایان یافت و ماده تاریخ آن را مباركترین بناهاى دنیا گفتند.  برخى از مورخان گفته‏اند چهلستونى كه بدست شاه عباس دوم ایجاد گردید داراى چهل ستون بوده و در هنگام آتش سوزى كه در 21 رمضان سال هزار و یكصد و هیجده (1118) هجرى اتفاق افتاد از پنج ستونى هشت تائى فقط بیست ستون آن باقى مانده و در واقع قسمتى از عمارت و بیست ستون طرفین از جلو سوخته است و تاریخ آتش سوزى آنرا چنین سروده‏اند:  یكصد و هیجده زهجرت نبوى گذشته بود كه آتش به چهلستون افتاد و تاریخ تعمیر آن‏را كه در زمان سلطنت شاه سلطان جسین صفوى اتفاق افتاده چنین سروده‏اند. مبارك باد تالار بلند ایوان جمجماهى كه سال 1118 ه.ق را میرساند.  این كاخ كه شامل چهلستون و باغ است عمارت چهلستون در وسط آن واقع شده و ساحتش دو هزار و یك صد و بیست متر مربع می باشد و یك شعبه از مادى فدا از وسط آن میگذرد محل بناى عمارت ساخته شده كه حكم دریاچه دارد. گویا بعنوان دولتخانه بنا شده بوده و لیكن چون چهلستون داشته بنام اخیر معروف شده است. كاخ چهلستون مشتمل بر ایوان بزرگ بطول 38 متر و عرض 17 متر و به ارتفاع 14 متر رو بطرف مشرق ساخته شده و هیجده ستون از چوب چنار و كاج دارد و شكل آن كثیرالاضلاع و 16 ضلعى و 8 صلعى مدور می باشد. چهارستون وسط بر روى چهارشیر سنگى قرار دارد و طورى حجارى شده دو شیر با یك سرنشان داده می شود و از دهان چهارشیر جلو آب جستن كرده وارد حوض مرمر وسط می شده است.   در ایوان دومى كه اندكى مرتفع‏تر است دو ستون چوبى با ارتفاع دوازده متر قرار گرفته كه با ستونهاى ایوان بزرگ بالغ بر بیست ستون میشود.  بالاى این ایوان دو كتیبه یكى از زمان شاه عباس دوم شامل این اشعار است:  بعهد شهنشاه عباس ثانى              كه عهدش جوان كر دپیر جهان را  بنا كرد از فیض لطف الهى              بنائى كه شد رشك نه سقف مینا  زیس رعتش بر سپهر كواكب              نماید چو ریگ ته جو ثریا  كواكب چو گلهاى باغش نمایان              مجره در او همچو جوئى است پیدا كند سالها اندر آن كامرانى              بود قرنها سجده گاه برایا مبارك بود زانكه تاریخ آن شد              مباركترین بناهاى دنیا   كتیبه دیگر از اول تا آخر ایوان در زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوى و بخط نستعلیق سفید محمد صالح نوشته شده كه شامل 28 فرد بوده و قسمتى از آن كه خوانده میشود چنین شروع میگردد:  بحمدالله كه باز از نو باقبال شهنشاهى              مرصع شد زمین و آسمان از ماه تا ماهى  تجلى در گریبان طالع از جام جهان بین شد              صفاى صبح عید و فیض انوار سحرگاهى  بحكم شاه دین سلطان حسین آن ماه مهر آئین              كه صبح و شام عالم را كند خورشیدى و ماهى  سهیل صبح عید زندگانى خسرو عادل              فروغ اختر روشن دلى خورشید آگاهى  ز شیر و پرچم سرپنجه تیغ جهانگردى              بلند و پست عالم را گرفت از ماه تا ماهى  زبس در كفه میزان احسانش سبك گشته              خجالت میكشد دائم طلا از چهره كاهى  شب و روز جهان را ریخت درهم مهر و مه یكجا              كه ریزد طرح و رنگ این بناى آسمان جاهى  زهى عالى بنا كاندر بلندریهاى اوصافش              قباى لفظ براندام معنى كرده كوتاهى  خدا زان بیستون گرداند خلق این آسمانها را              كه بر پا باشد از این چهل ستون از ماه تا ماهى   چو شمع محفل خضر نبى زرین ستونهایش              یدبیضا بكف با خضر و موسى كرده همراهى  برنگ چل تنان چلستون در ربع آن مسكون              گرفته اربعین بهر دوام دولت شاهى  مرصع كارى سرو ستونهایش بآن ماند              كه آیین كرده با دست دعا با عرش همراهى  چهل دیوند بر سر داده جا تخت سلیمان را              ستونهاى مرصع پوش تالار شهنشاهى  بجز در آب و آئینه ندیده مثل و مانندش              سكندر گرد عالم گشت همچون حرف افواهى  زهى نقاش صورت آف‏رین كلك نقاشى              كشیده درین روشندلى تصویر آگاهى  زرنگ روحى و جسمى نموه ظاهر و باطن              بهر معنى كه میجوئى و هر صورت كه میخواهى  ز آهنگ شبیه چارتارى هم نیم غافل              دو گاهى میرساند گاه بر گوشم سحرگاهى  صفاى منبع فواره گوهرفشان آن              كبوترهاى زرین بال انجم را كند چاهى  ضیاء چار دیوار مرصع كار مینایش              بود تا صبح حش آئینه دار طلعت شاهى  اگر چه ماه اوج سلطنت دارد بهر شهرى              مكان هاى همایونى و منزل هاى جمجماهى  ولیكن این همیون بارگاه آسام رفعت              گرفت از كرسى اعلى خطاب عرش درگاهى  نگهدارش بود از چشم زخم دیده بدبین              على مرتضى تعوید بازوى یداللهى  چو شد اتمام این عالى بنا زینت ده گردون              بتاییدات یزدانى و توفقیات الهى  نجیب از نو بطاق آسمان بنوشت تاریخش              مبارك باد تالار بلند ایوان جمجاهى     كتیبه محمد صالح از قصیده مزبور كه بعضى از ابیات آن خوانده نمیشود معلوم میگردد كه نامیدن این كاخ به چهلستون براى شكون عدد چهل و داراى بیست ستون بوده كه در آب منعكس و جمعاً چهلستون میشده است.  این نكته از شعر:  برنگ چل تنان چل ستون در ربع آن مسكون              گرفته اربعین بهر دوام دولت شاهى  و شعر:   چهل دیوند بر سر داده تخت سلیمان را              ستونهاى مرصع پوش تالار شهنشاهى   كاملاً معلوم می گردد. از دو موضوع دیگر بسیار توصیف شده یكى فواره‏ها و دیگر تذهیب كارى ستونه و سقف.  این اشعار سروده نوالدین محمد نجیب كاشانى است كه ملك الشعراى دربار شاه سلطان حسین صفوى بوده و كتابى هم بنام كشیك خانه در (1109ه.ق( تالیف كرده است كه در كتابخانه سلطنتى كاخ گلستان دیده شده است.  در دو طرف شاه نشین چهلستون و ایوان مدخل سالون پادشاهى و در داخل تزیینات آئینه كارى دو طرف مقرنس سقف آن در دو لوح بخط نسخ مشكى بر زمینه گل و بوته دار مذهب بخط شمس الدین بن ملا محمد سعید جیلانى مورخ بسال (1119 ه.ق( این عبارات نوشته شده.  1 - لوح جنوبى شاه نشین نصر من الله و فتح قریب و بشر المومنین رب انزلنى »منزلا مباركاً وانت خیرالمنزلین تولوا قفل تولوا قفل حسبى الله كتیبه العبد شمس الدین بن ملا محمد سعید الجیلانى فى 1119)  2 - لوح شمالى: نصر من الله و فتح قریب و بشر المومنین رب انزلنى منزلا.  مباركاً و انت خیرالمنزلین و لایوده حفظهما و هو العلى العظیم كتیبه العبد شمس الدین بن ملا محمد سعید الجیلانى.«  تمام آنچه در ساختمان و نقاشیها و تذهیبها كه در كاخ مزبور دیده میشود از دوره صفویه است مگر چند تابلو كه عبارت از:  1 - جنگ شاه اسماعیل اول با سپاه عثمانى در چالدران 2 - مجلس جنگ نادر شاه افشار با هندوها كه بعد از صفویه الحاق شده است.  میرزا علیخان نائینى روزنامه نگار دربار ناصرى در سال یكهزار و سیصدهجرى قمرى گزارشى راجع به عمارت چهلستون داده كه با مطالب جغرافیاى اصفهان میرزاحسین خان تحویلدار عیناً مطابقت دارد و آن چنین است:  عمارت باغ چهلستون و دریاچه‏هاى دو طرف تالار وسط باغ و اطاقهاى بزرگ جنین و بیوتات فوقانى و اطاق طنابى تحتانى كه سرتاسر عقب تالار افتاده با عرض عریض و ارتفاع طاقى كه دارد و درهاش بچهار سمت باز، بانضمان ایوانهاى بزرگ و ایوانچه‏هاى و غلام گردشهاى اطراف عماراتى است قوى بنیاد كه نظیر مانند ندارد از بنائى و نجارى و  حجارى و آینه كارى و طلا و لاجورد و تصویرات كثیره كارهاى استادان بزرگ و ستونهاى رفیعه و حمالهاى عظیمه و سایرآلات ادوات جراثقالى كه در زیر و رو و جوف سقف تالار و غیره بكار رفته در غرابت عظمت و در رفعت و صناعت عقل همه اهالى خبره و بصیرت بحیرت است.  یك زبان خواهد زافواه ملك              تا بگوید وصف آن رشك فلك   یكى از اوصاف این عمارت آن است كه در بزرگى و وسعت هم میان تالار جلو و هم در اطاق طنابى عقب میتوان سلام عام ملوكانه بست و نیز یك دریاچه بزرك جلو طنابى عقب و یك دریاچه عظیم كه در عظمت ثانى ندارد در پیش روى تالار افتاده كه همیشه آب رودخانه از آنها جارى است وجوى وجداول سنگى و آب نماها و آب افشارها در میان خیابانهاى باغ واقع شده كه بسیار نقل دارد.  مولف تاریخ نصف بیشتر به توصیف كیفیت ساختمان كاخ چهلستون پرداخته و چنین گفته است؟  دیگر از عمارات عالیه دولتى كه قابل ذكر است عمارت چهلستون است كه آنرا شاه عباس ثانى ساخته و وضع آن مركب است از طرز عمارات چین و فرنگستان و ایران و بنفاست و خبوى این عمارت در تمام ایران نیست، تالار عالى با سقف آینه و ستونهاى غریب چوبى كه در زیر چهارعدد آنها سنگى بزرگ و اطراف آن سنگها را صورت شیریال دار در آورده و ساخته‏اند، و حجارى بكمال خوبى نموده و حوضى در میان این چهارستون است كه اطراف آنها بسنگ مرمر فرش نموده‏اند ساخته و از دهان آن شیرهاى روى بحوض راه و سوراخ آب هست كه در آن حوض میریخته و در سقف آن مهندسان صنعتهاى عجیب نموده‏اند و در استحكام آن مبالغه فرموده ستونهاى آن بیست عدد است و تمام آنها را نقش و آینه كارى نموده بودند، عقب آن تالار طنابى است بس عالى و زیبا كه آن را سقفى رفیع به سه چشمه زده‏اند و مذهب تذهیب و زرنشان نموده و در نماهاى آن صورت بعضى از سلاطین صفویه را ساخته‏اند كه اكثر آن مطابق واقع است چنانچه صورت شاه اسماعیل و هر دو ساه عباس موافق صورت شاه اسماعیل در میدان جنگ اوزبك است و از دیگران مجلس بزم است و در نماهاى میان صورت جنگ شاه اسماعیل با رومى.  و جنگ نادرشاه را با محمد شاه هندى ساخته‏اند در زمان متاخر از آنها و هیچیك از صورتها موافق نیست.  بالجمله این عمارت مطمح نظر همه كس میباشد و این عمارت و تالار در باغى است كه معروف به همان چهلستون است  و در پیش روى آن عمارت دریاچه مربع طولانى ساخته‏اند كه اكثر پرآب و در كمال صفا است.  جابرانصارى كه در تاریخ اصفهان بصیرت كافى داشته راجع بساختمان این كاخ و بانى و زمان آن نیز مطالبى نوشته كه عین آن نگاشته میشود.  و باغ چهلستون كه آن هم از باغ نقش جهان گرفته شده یكى از بزرگترین مبانى صفویه است و طرحش را زمان شاه عباس اول ریختند و بناى چهلستون را شاه عباس دوم در (1057) پس از صلح با عثمانى اقدام كرد، و مساحت آن با باغچه‏هاى گرداگردش قریب پنجاه جریب میشود. عمارت وسط چون دیگر مبانى قدیم تیموریه روى به مشرق افتاده طنابى بزرگ عقب تالار ایوان است كه شاه نشین سلطنتى بوده و داراى سه گنبد طول تقریباً بازیردیوارها 28 ذرع و عرض بیش از 11 ذرع و نیم در بهایش از اطراف روبه ایوانهاى گرداگرد باز میشود و دو اطاق بزرگ خروجى جنبین ایوان شاه نشین است و صندوق خانه‏ها و بالاخانه‏ها عقب هم دارد و خود جنین ایوان شاه نشین و اطاقها است و بیست ستون بلند پایه‏هاى آن سقف بیستون مانند است و بیست ستون هم عكس آن در آینه‏هاى سقف میافتاد. طول حوض بیرون تخمیناً 12 ذرع و عرضش بیش از 10ذرع و آن سقف محیرالعقول را از چوبهاى كاج زده‏اند حقیقة دیدنى است. چوتیرهائى قویتر از تیرهاى عصارى و بلندتر با چه آهنها و میخها بهم بسته و با جرثقیل بالا كشیده‏اند و بچه زنجیرها پیوسته میان كف سقف زیرین و سقف پائین ایستاده براحتى گردش توان كرد و دربها و بباغ باطراف براى دخول هوا میان دو سقف باز است و تذهیب ستونها و قابهاى سقف زیرین نمایش زیبا دارد، و سقف ایوان و دیوارهایش همه به آینه‏هاى سنگ بزرگ و نقشهاى كار استاد مزین بود و در این شصت ساله پیش از (1300) همى بردند و فقط شاه نشین آینه كارى ماند، آینه‏هاى بزرگ دیوارها حكایتى از چرخ آینه گون مینمود خصوصاً آینه چهلستون نما یا جهان نماى دیوار بالاى سر حوض كه چندان بزرگ و عالى و شفاف و روشن بود هر قدر جمعیت از درب عراد چهلستون كه تا عمارت تقریباً 180 متر فاصله داشت پیدا میشد عكس آن جماعت در آن آینه بخوبى نمودار بود و دربها یكسره خاتم و پاره منقش بنقوش دلربا كار اساتید بزرگ و ستونها نیز بآینه‏هاى ریزه و رنگارنگ با نقاشیهاى قشنگ زینت افزا و آن آینه‏هاى را با دربهاى بحدود (1300 قمرى( بمسعودیه طهران بردند و شنیدم آینه چهل ستون نما را یكپارچه دربى بزرگ قرقره دار ساخته كه با فنر باز و بسته میشد و جیوه را برداشته و دور و بلور نمایان و بعضى از آن آینه‏ها در هجوم بختیارى بطهران شكسته و بعضى را به عمارت دیگر پیوسته پنجره‏هاى بالاى سردرب‏ها نیز بسى زیبائیها داشت. وسط ایوان حوض میریخت و منبع آن آب از هزار جریب و جوى سیاه بود و در شاه نشین پرده شكل جوانى ناصرالدین شاه كار حسن خان لال مصور بود گوئى خود ناصرالدین شاه است سخن میگوید و از محمد شاه نیز صورتى عینا در طنابى بود و دو آیة الكرسى خط میرزااحمد تبریزى استاد نسخ بستونها و سلام سلطنتى در این ایوان بود و حوض بزرگ وسط باغ و طول تالار بیش از 32 ذرع و عرض 22 ذرع.  در 1118 عمارت چهل ستون سوخت كه بفال بدگرفتند و پس از چهارده سال فتنه افغان عراق و فارس را ویران نمود خاصه اسپهان را دیوارهاى دو ایوان شمالى و جنوبى طنابى را نقشهائى بود از چهره دختران گرجى و ارامنه كه دیده را خیره میساخت و دل بدان نقش و نگار بى روان میباخت. امروزه كه بر آن گچها كشیده اند و طرح برداشته باز حسنش نمودار است.  بالاخانه‏هاى گوشه ایوآنهابراى خلوت نشینى و خواب بود و خرقه شاه صفى و طومار عهدنامه منسوب به حضرت امیر)ع( و قرآن منسوب بخط امام حسن عسگرى )ع( در آن بالاخانه محفوظ و خواص را ملحوظ، خط طومار و قرآن را چنین نسبت میدادند ولى خلجانى بقلب مولف بخاطر است كه شاید مانند سیاست آل عثمان در قرآن منسوب بخط عثمان صفویه نیز در مورد این قرآن خط قدیم نظر سیاسى داشته‏اند.  در طنابى چهل ستون ارازه‏هاى سنگ مرمر و گچبرى كار اساتید معتبر و طلا و میناكارى و شش مجلسى نقاشى است: چهار مجلس آن را گویند از عهد صفویه بوده یكى مجلس همایون شاه پسر ظهیرالدین با بركه پس از هجوم شیرخان بدو او بدرباز ایران پناه آورد در (951) هر چند آن روزگار قزوین مركزیت داشت اما همایون را بگردش بلاد تا اصفهان آوردند كه طهماسب بزرگ همه جا سلطان محمد پدر شاه عباس را بمهماندارى او مقرر داشت و اگر مهمانى هم شهر دیگر بوده نقشه را اینجا كشیده‏اند.  و مجلسى هم بزم شاه عباس بزرگ و حضور ولى محمد خان پادشاه ترك 1019 كه او نیز ملتجى بدربار صفویه شد.  و مجلسى هم جنگ شاه عباس و باز مجلسى دیگر از شاه صفوى و اكبر یكى از شاهزادگان هندى كه باصفهان آمده و دو مجلس هم پس از صفویه نقاشى شده و بامر نادر و یقیناً مجالس قدرت صفویه را قبلا داشته از آمدن سلاطین ترك چون ولى محمد خان و عبدالعزیز خان و ندر محمد باصبهان یا جنگهاى فاتحانه شاه عباس بزرگ بارومیان و بامر نادر بسیاست اتحاد اسلام و برانداختن نام صفویه حك نموده‏اند و روى آنها نقشه شكت شاه اسماعیل را از سلطان سلیم و فتح نادر هند را كشیده‏اند ظنى قوى است و هم گمان میبرم نقش بزم باده گسارى صفویه نیز بامر نادر پیوست بوده خصوصاً مجلش شاه طهماسب كه یقینى است باده نبوده و او سالها بوده همه را از میگسارى توبه داده و خود لب نیالوده پس از نادر هم كریمخان زند صورت خود را گفته كشیده‏اند. بكودكى یاد دارم در طنابى چهلستون قالى تخت دو رو بافت بود كه هر وجبى از آن را ببهائى گزاف میخریدند بى مبالاتى از سال 1298 قمرى تا 1305 قطعه قطعه از میان رفت.  مسترسایكس انگلیسى در جلد دوم تاریخ ایران ترجمه فخر داعى در باب كاخ چهلستون كه آنجا را در اواخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مشاهده كرده شرخ مختصرى چنین ایراد كرده است:  عالى قاپو انسان را به باغهاى وسیعى هدایت میكند كه در آن كاخهاى متعددى قرار داشته و مهمتر از همه كاخ چهلستون است. این تختگاه مجلل بابام آن از تنه درختان عظیم چنار بنا شده و بر بیست ستون ساخته شده‏اى از همان درخت یعنى درخت چنار نگاهداشته‏اند. اطراف این ایوان از سنگ مرمر سفید پوشیده شده بود و روى آن آئینه كارى كرده بودند. جایگاه واقعى سریر سلطنت در عقب این ایوان واقع شده بود و از آنجا شاه نشینى تكیه گاه سریر راه داشت در هر طرف اطاقهاى كوچكى براى وزیران و كار آنها تعبیه شده بود و پشت سر كه در تمام طول ساختمان امتداد دارد راهرو و یا غلام گردش درازى با سه تابلو نقاشى روغنى بسیار بزرگ و نفیس در هر طرف آن وجود دارد كه هر سه تاى آنها در این كتاب گراور شده است لرد گرزن شرحى كه در این باب نوشته ما آنرا ذیلاً نقل میكنیم:  این تابلوها دوره مجلل سلطنت شاه عباس و اسلاف و اخلاف او را در نظر ما مجسم میسازد، در این تابلوها شاه ایران در حال جنگ و یا در مجلسى بزم با پیاله شراب مشاهده میشود، سبیلهاى بلند و ضخیم، چانه‏هاى تراشیده و عمامه هائى، كه در این تابلو بنظر میرسد نماینده یك نوع آرایشى است كه مدتها است و از مد اتفاده و منسوخ گردید است. سلاح و لباس جنگجویان آلات طرب مطربان و حركات رقاصه‏ها درهاى بسته گذشته را بر روى ما باز و تاریح روزگار پیشین را در پیش چشم ببینده مصور مى‏نمایند و گوئى بى اختیار هر بیننده‏اى خود را در این مجالس پرشور و مجلل بزم و رزم پادشاهان صفوى شریك و سهیم میباشد.  كروزنیسكى میگوید: عمارت اولیه چهلستون طعمه حریق  شده و این بناى فعلى را دوباره شاه سلطان حسین بجاى آن ساخته است.  این بود وضع گذشته كاخ چهلستون كه مورخان شرح آنرا نوشته‏اند و در برخى موارد اختلافات مختصرى دیده میشود و اما وضع كنونى این كاخ مطابق آنچه اخیراً نوشته‏اند بررسى میگردد:  مولف تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان كه در سال 1335 شمسى انتشار یافته شرح مبسوطى راجع بكاخ چهلستون نوشته كه منتخبى از آن این است:  در جنوب خیابان سپه باغ مشجر بزرگى بمساحت 67000 متر مربع واقع شده كه میگویند در ابتدا جز باغ نقش جهان بوده و از وسط آن مادى فدا میگذرد این باغ داراى سه درب خروجى است و در قدیمى باغ در طرف خاور میباشد. در وسط باغ تقریباً یك متر بلندتر كاخ چهلستون ساخته شده و مساحت آن دو هزار و یكصد وبیست (2120) متر میباشد. پس از نقل قول میرسید على جناب مولف الاصفهان راجع بسوختن بیست ستون از چهل ستون گفته كه آقاى معارفى معمار ابنیه تاریخى آثار سوختگى را در قسمت غرب عمارت دیده است .و نیز گفته‏اند بعضى را عقیده بر اینست عمارت چهلستون دورو بوده و تالار بیست ستونى یا كمتر در طرف مغرب عمارت وجود داشته و این قسمت آتنش گرفته كه آثار در و پنجره آن هنوز باقى و در زمان شاه سلطان حسین تعمیرات كلى در آن بعمل آمده است. و نیز متذكر شده‏كه سلاطین صفویه پس از عالى قاپو جشن‏هاى مهم را در كاخ مزبور برگزار میكرده‏اند و وضع كنونى را چنین بیان كرده است:  ایوان بزرگ كاخ بطول 38 متر و عرض 17 متر و بارتفاع 14 متر روبطرف مشرق بنا شده و داراى 18 ستون از چوب چنار و كاج است كه بشكل كثیرالاضلاع 16 ضلعى و 8 ضلعى مدور میباشد چهارستون وسط بر روى چهار شیر سنگى قرار داد و حجارى آنها طورى است كه دو شیر بایك سر نشان داده میشود و از دهان چهار شیر جلو آب فوران نموده داخل حوض مرمر وسط میریخته است.  تاریخ حجارى شیرها را بعضى بزمان هخامنشیان و عده‏اى بساسانیان )خسرو پرویز( و حتى اشكانیان و برخى بدیالمه و بالاخره بصفویه مربوط میدانند.  در ایوان دومى كه كمى مرتفعتر است دو ستون چوبى بارتفاع 12 متر قرار دارد كه با ستونهاى ایوان بزرگ كه بیست ستون میشود. بالاى این ایوان دو كتیبه دارد یكى مربوط ببناى آن در سلطنت شاه عباس دوم یعنى سال (1057ه.ق( دیگرى مربوط به تغییر آن بعد از حریق یعنى سال یكهزار و یكصد و هیجده قمرى هجرى است كه در سال 1327 هجرى شمسى از زیر گچ بیرون آمده است.  سقف ایوان از آیئنه‏هاى مستطیل شكل و اطرافش از قطار بندیهاى رنگین ساختمان شده است دیوارهاى سفیدیكه دیده میشود در قدیم نقاشى و آینه كارى بوده و ازاره‏اش سنگهاى مرمر منقوش میباشد.  در دو طرف ایوان دو اطاق كه بچهار طرف در دارد واقع شده و هر یك داراى تصاویر گوناگون است كه ازیر گچ بیرون آمده است و میرزا عبدالله نقاش طرحهاى اولیه رضا عباسى را با تغییراتى تعمیر نموده است در اطاق شمالى در منبت كارى و منبر خاتمه دور صفوى و كاشیهاى متفرقه سلجوقى و صفوى و سقف زراندودى كه از زیر گچ بیرون آورده‏اند و نیز در اطاق جنوبى تصویرهائى دیده میشود.  ایوان سومى كه مرتفعتر و كوچكتر است بنام شاه نشین و بمساحت 7*5/5 متر ساخته شده. در طرفین ایوان علاوه بر آینه‏هاى مستطیل شكل سنگى چهارتابلو مصور كه دو تاى آنها بسیار خوب و بلباس اروپائى و دو تاى دیگر را تعمیر بسیارى بدى كرده‏اند و دو لوحه از آیات قرآنى بخط شمس الدین ملا محمد سعید الجیلانى در 1119 دیده میشود.  در طرفین شاه نشین دو اطاق منقوش است كه درهایش به ایوان شمالى و جنوبى باز میشود. نقاشیهاى اطاق جنوبى كه داراى صورتهاى اصلى و قدیمى است در سال 1331 از زیر گچ بیرون آورده شده است و شامل مجلس بزم مفصلى است كه به سبك ایرانى و هندى نقاشى شده شاید طرح عروسى رضاقلى میرزا باشد یاقصه وامق و غذرا و طاقچه بلند سمت راست مجلس یوسف و زلیخا و روبرویش خسرو و شیرین است و چند تصور دیگر. در اطاق مقابل شمالى كه در دیماه سال 1334 شمسى از زیر گچ خارج شده روبرو مجلس بزم شاه عباس است كه در كنار نهر آبى نشسته و جمعیت زیادى از مرد و زن در اطارفش میباشند و در طاقچه سمت راست یكى از شاهزادگان صفوى و روبرو شاه عباس با كلاه مخصوص گرجى دیده میشود كه از ساقى با حضور چند نفر جام میگرد.  در جرزهاى طرفین در ورودى دو اطاق سه تصویر زیبا دیده مى‏شود كه بنا بگفته حاج مصور الملكى نقاش از آثار رضا عباسى است.  در بالاى شاه نشین محفظه‏اى وجود دارد كه در قدیم قرآن امام حسن و عهدنامه على بن ابى طالب بانصارى وجبه شیخ صفى الدین اردبیلى در آنجا محفوظ بوده و الحال در ویترینهاى سالن گذارده شده است.  شاه نشین بسالن بزرگى كه طولش 22 و عرضش 11 متر از شمال بجنوب و به ارتفاع 12 متر متصل میگردد. سالن داراى سه گنبد منقوش زراندود عالى است كه بیننده رامات و مبهوت مینماید. لچكهاى رنگارنگ و طرحهاى طلائى و شفاف از شاهكارهاى هنرى و نفیس محسوب است ازاره طالار كه فعلاً با گچ سفید پوشیده شده در قدیم از كاشیهاى منقش مستور بوده است.  ولى اكنون روى نمونه كتاب بررسیهاى هنر ایران پرفسور پوپ كاشیهائى تهیه و زینت افزاى تالار گردیده است. در بالاى ازاره دور تا دور 24 مجلس مینیاتور مختلف دیده میشود كه در حال عیش و سرورند همه بر روى گچ و اطرحهاى اولیه زمان شاه عباس صفوى است كه در سال 1307 شمسى بدون توجه بطرز و سبك قدیمى آنها تعمیر و روغن مالى شده است. بالاتر شش مجلس نقاشى نفیس بطول 4*6 مشاهده میشود كه دو مجلس وسط طرفین تالار جنگ چالدران و كرنال را نشان میدهد و مربوط بدوره نادرشاه افشار است كه در زمان محمد خان قاجار بقلم استاد صادق نقاشى تعمیر گردیده است. و در زیر تابلو جنگ كرنال چنین نوشته شده است:  بحسب الحكم شاهنشاه دوران              فریدون فر محمد خان قاجار  زكلك صادق نقاش نو شد              نشان و فر نادرشاه افشار یا صادق الوعد چهار مجلس كه دو تا از آنها مجلس پذیرائى شاه عباس اول و دوم پادشاهان از بك و دو تا دیگر مجلس پذیرائى شاه طهماسب از همایون شاه هندى پسرظهیرالدین بابركه از شیرزار افغان شكست خورد و در سال 951 هجرى قمرى به ایران پناهنده شد و یكى جنگ با ازبكان از نقاشیهاى خوب قدیمى و جالب است. بنا بنظر حاج مصور الملكى نقاش معروف مجالس آخرین بقلم استاد رجبعلى شاگرد مظفر على و دو تاى اول بقلم استاد صادق است.  عكس ناصرالدین شاه قاجار بقلم محمد حسن افشار نقاش در تاریخ 1276 هجرى در زیر لنگه طاق نیر دیده میشود. چهاربخارى در اطراف سالن بدستیارى مرحوم استاد حاجى اسماعیل گچ بر و میرزاعلى بطرز قدیم در سال 1327 شمسى ساخته شده است.  اشیائى كه در این سالن دیده مى‏شود بیشتر مربوط به مقبره شیخ صفى الدین اردبیلى است كه بر حسب مساعى جناب سید محمد تقى مصطفوى ریاست وقت اداره كل باستان‏شناسى و مساعدت مرحوم احسنى رئیس فرهنگ وقت و سرپرستى مهندس روانبد از تهران به اصفهان نقل شده و اعلیحضرت همایونى شاهنشاه آریا مهر هنگام مسافرت براى زدن كلنگ تونل كوهرنگ موزه چهلستون را نیز افتتاچ فرمودند و این افتتاح در تاریخ هشتم مهر ماه 1327واقع گردید.  در سه طرف دیگر این سالن سه ایوان وجود دارد كه هر یك داراى نقاشیها و صورتهاى بسیار عالى ایرانى و اروپائى است كه با لباسهاى قرن 17 میلادى ترسیم شده و امكان دارد صورت سفرا یا شاهزادگان فرانسوى و ایتالیائى باشد كه بدست نقاشان هندى و ایتالیائى ساخته شده است.  در توصیف آن محمد بیك شاعر معاصر شاه عباس دوم سروده است:  عكس آئینه‏اش بجلوه گرى              میكند دیو را بشكل پرى  در و دیوار گشته رنگارنگ              همه تصویرهاى كارفرنگ  روى دو ایوان بزرگ چوب بست عجیب و غریبى از الوارهاى قطور و بلند با یك اسلوب هندسى و. فنى درست كلاف شده كه ببیننده را متعجب میسازد و بفاصله سه متر بالاترشیروانى آجرى كه بمنزله بام عمارت است ساخته شده و پنجره‏هاى اطراف براى هواكش و عبور و مرور پرندگان میباشد. اطراف عمارت مجراى آب است كه در وسط آن فواره‏اى سنگى از قدیم موجود است.  در جنوب شرقى باغ عمارت استاندارى از زمان قاجاریه است و برج هشت شلعى سه طبقه مرتفعى از زمان صفویه نیز دیده میشود. قسمت فوقانى آن مورد استفاده استاندارى و تحتانیش در تصرف اداره آمار میباشد. نكته ایكه ممكن است مورد مداقه و بحث واقع شود چهلستون است كه با اینكه كمتر از چهل ستون داشته و دارد آنرا چهلستون نامیده‏اند.  آنچه از مطالعه تاریخى اینگونه اسامى استنباط میگردد اعداد 7و40و100 در موقع اغراق در توصیف و غرابت ابنیه بكار میرفته است.  مثلاً كاخ صد ستون در تخت جمشید و یا چهلستون مسجد جامع اصفهان و چهلستون مسجد جمعه تهران و نظائر آنها و یا چهلستون مسجد گوهرشاد در مشهد مقدس كه هیچكدام از نظر عدد با اسم مطابق نیست بلكه چهلستون كنایه از اینستكه آن قصر یا شبستان در بزرگى و توسعه بحد اعلى كه احتیاج بداشتن چهل ستون باشد رسیده و آن اندازه وسیع است كه بدون اتكاء به چهل ستون ابقاى آن مقدور نبوده است.  و همینطور است كلمه صد ستون در كاخ صد ستون كه حاكى و مبین وسعت زیاد كاخ است كه در حدود صد ستون تكیه گاه لازم دارد.  و با تشریح نكات مزبور روشن گردید اینكه گفته‏اند كاخ چهلستون در موقع حریق چهل ستون داشته و بیست ستون آن سوخته است اساسى ندارد و همان بیست ستون را داشته است، زیرا اگر كاخ چهلستون پیش از حریق داشته بود خلف شاه عباس دوم هنگام حریق همان چهل ستون را میساخت نه اینكه نقصى در آن قائل شود و با بیست ستون تجدید بنا كند.  در كاخ چهلستون سردرها و ساختمانها و تابلوها و آثار دیگرى مشاهده میشود كه جزكاخ مزبور نبوده و براى محافظت بآنجا نقل گردیده است:  1 - پنجره عالى گچبرى كه از شاهكارهاى این صنعت است و ابتداء تمام آن از گچ ریخته شده و سپس از قسمت پشت خلل و فرج آن با شیشه ‏هاى رنگى تزیین شده و سرانجام تركیبى بى نظیر و عالى شده است این پنجره از بناى تاریخى درب امام كه ساختمان آن مورخ بسال 857 ه.ق است بعمارت چهل ستون انتقال داده شده است.  2 - پایه ستونهایى كه به صورت مجسمه‏ هاى شیر و انسان در چهارگوشه استخر قرار دارد و چهار قطعه است و دو تخته سنگ حجارى شده بشكل چهارشیر كه در دو باغچه دو طرف خیابان ورودى كاخ قرار دارد از بقایایى عمارات سرپوشیده صفوى و آینه خانه بكاخ چهلستون نقل شده است.  3 - سردركاشیكارى مسجد قطبیه مربوط بزمان شاه طهماسب اول كه در مسیر خیابان واقع و براى محافظت چهل ستون انتقال یافته ورودى دیوارهاى جنوبى باغ چهلستون قرار داده شده است.  4 - قطعات كاشیكارى از مسجد آقاسى - مسجد خواجه علم - مسجد درب جوباره - پیربكران نیز بر روى دیوارهاى جنوبى باغ كاخ مزبور دیده میشود.  5 - سردرب كاشیكارى بناى تاریخى در كوشك مورخ بسال 902 ه.ق از عهد رستم آق قوینلو كه براى محافظت به كاخ چهل ستون منتقل و در قسمت ضلع غربى باغ نگهدارى می گردد.  این كاخ باستانى طى شماره 108 به ثبت تاریخى رسیده است.   کاخ چهلستون به روایتی دیگر باغ چهلستون كه بالغ بر 67000 متر مربع مساحت دارد در دوره شاه عباس كبیر احداث شده و در وسط آن عمارتى ساخته شده بوده است. در سلطنت شاه عباس دوم در ساختمان موجود مركزى تغییرات كلى داده شده و تالار آینه و تالار 18 ستون و دو اتاق بزرگ شمالى و جنوبى تالار آینه و ایوانهاى طرفین سالن موزه فعلى و حوض بزرگ مقابل تالار با تمام تزیینات نقاشى و آینه كارى و كاشیكارى دیوارها و سقفها افزوده شده است.  قسمتهاى جالب و دیدنى كاخ چهلستون به شرح زیر است:  1 - سقف باشكوه نقاشى تالار 18 ستون و سقف آینه كارى تالار آینه و مدخل آینه كارى سالن جلوس شاه عباس دوم.  2 - ستونهاى عظیم تالارهاى 18 ستون و تالار آینه كه هر یك از آنها تنه یك درخت چنار است.  3 - شیرهاى سنگى چهارگوشه حوض مركزى تالار و ازاره‏هاى مرمرزى منقش اطراف كه معرف صنعت حجارى در عهد صفویه است.  4 - تزیینات عالى طلاكارى سالن پادشاهى و اطاقهاى طرفین تالار آینه و تابلوهاى بزرگ نقاشى سالن موزه كه پداشاهان صفوى را به شرح زیر معرفى مى‏نماید:  شاه عباس كبیر در حال پذیرایى از ولى محمد خان فرمانروایى تركستان شاه اسمعیل اول در جنگ چالدران شاه طهماسب اول در حال پذیرایى از همایون پادشاه هندوستان. شاه اسماعیل اول یا شاه عباس اول در جنگ ازبكان، شاه عباس دوم در حال پذیرایى از ندر محمد خان امیر تركستان. بعلاوه یك تابلو از جنگ كرنال كه در سلطنت نادر شاه افشار افزوده شده و تصویرى از ناصرالدین شاه قاجار.  5 - تصویرى از شاه عباس كبیر با تاج مخصوص مینیاتورهاى دیگرى در اتاق گنجینه چهلستون كه در سنوات اخیر از زیر گچ خارج شده و اخیراً به وسیله متخصصین ایتالیایى تحت تعمیر و ترمیم واقع شده است.  6 - پنجره عالى گچبرى اتاق جنوبى تالار آینه كه از بناى تاریخى دیگرى به نام درب امام به عمارت چهلستون انتقال داده شده و شاهكار هنرگچبرى در ایران است.  7 - قرآنهاى بسیارى نفیس به خط كوفى و خرفه شیخ صفى الدین اردبیلى   تبصره:  1 - سال ساختمان كاخ چهلستون به موجب اشعارى كه در جبهه شرقى تالار از زیر گچ خارجى شده مصراع مباركترین بناهاى دنیا است كه به حساب حروف ابجد سال 1057 هجرى مى‏شود یعنى پنجمین سال سلطنت شاه عباس ثانى.  2 - سنگ شیرها و مجسمه‏هاى سنگى اطراف حوض و داخل باغچه‏ها تنها آثارى است كه از دوقصر با شكوه دیگر صفویه یعنى آینه خانه و عمارت سرپوشیده باقى مانده است.  3 - اگر چه انعكاس ستونهاى بیست گانه تالارهاى چهلستون در حوض مقابل عمارت مفهوم چهلستون را تشریح مى‏كند ولى در حقیقت عدد چهل در ایران كثرت و تعدد را مى‏رساند و وجه تسمه عمارت مزیور به چهلستون تعدد ستونها است.  اكنون كه قصر سلطنتى چهلستون تا حدى توصیف شد به شرح دو مجلس از نقاشیهاى دیوارى چهلستون كه موضوع آنها پیرایى شاه عباس اول و دوم از مهمان خود ولى محمد خان و ندر محمد خان پادشاهان تركستان است و در شهر اصفهان پذیرایى شده ‏اند مى‏پردازیم. http://www.isfahan.us/isfahan[b6].htm
دوشنبه 22/1/1390 - 14:43
ایرانگردی
پل سى‏و سه پل‏ این پل كه در نوع خود شاهكارى بى‏نظیر از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردى‏خان بنا شده. این پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طویل‏ ترین پل زاینده ‏رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره‌ صفویه‌،مراسم‌ جشن‌ آبریزان‌ یا آبپاشان‌ ارامنه‌ در كنار این‌ پل‌ صورت‌ می‌گرفت‌. ارامنه‌ جلفا، مراسم‌ «خاج‌ شویان‌» را نیزدر محدوده‌ همین‌ پل‌ برگزار می‌كرده‌اند. پل‌ مزبور یكی‌ از شاهكارهای‌ معماری‌ و پل‌ سازی‌ ایران‌ و جهان‌ محسوب‌ می‌شود.و به روایتی دیگر: این پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهوردیخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گردید و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مى‏گردیده، پلى بسیار عریض و طویل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ریخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه ‏هاى زیرینش زیاد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بیست قدم و شش معبر باین شرح داشته است:  1- راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونه‏ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل كه از میان گالالریها ى زیبا مى‏گذشت و به پیاده‏رو تخصیص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاریهاى پل به وسیله پله‏هاى ظریف بزیر پل متصل مى‏شد و از زیر پل هم موقع كم آبى عبور مى‏كردند. 6 از زیر پل بود.  مساحت این پل را سیاحان انگلیسى چهارصد و نود یارد تعیین كرده‏اند. هفت دهانه این پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از این رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.  این پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهوردیخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده‏اند و وجه تسمیه هر یك چنین است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گویند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهوردیخان ساخته شده به پل اللهوردیخان معروف گردیده و از لحاظ اینكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته‏اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اینك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.  این پل براى اتصال خیابان چهار باغ كهنه عباسى به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است. این پل در جشن آبریزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و سایر مردم بوده است.  شرحى را كه سرپرسى سایكس انگلیسى راجع به این پل نوشته از نظر اینكه بسیار دقیق و وضع پل را در آخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى‏نماید عیناً در اینجا نقل مى‏گردد:  خیابان با شكوه چهارباغ از یك طرف به پل اللهوردیخان كشیده مى‏شود، كه با این كه حالیه روى بویرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى‏آید، اینجا از یك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى‏شوند شكل فوق العاده و شگفت آور این پل كه 388 یارد طول آنست مقابل یك جاده سنگ فرش شده‏اى به عرض 30 پا بدین قرار ایت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبیه شده كه یكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشیده ساخته‏اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همین جاده مشرف مى‏باشند، در بالا و پائین این طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزیین یافته بود هر كدام یك پیاده روهائى است كه با پله كانها باین راه اصلى وصل مى‏شود و در كنار سطح رودخانه معبر دیگرى است كه به طول رودخانه امتداد مى‏یابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان این پل مى‏شود كرد و آن از تصویر هم نمایان است آنكه، پل مزبور در مقابل جریان ضعیف و باریك زنده رود در بیشتر فصول سال بیش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.  در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان درباره این پل تاریخى چنین نوشته است:  در انتهاى جنوبى خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مى‏شود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مى‏داده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتى به خرج مى‏داد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادى نكرده است. ایوانچه‏ها و غرفه‏هاى زیبا و متناسب طرفین پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقى مانده است. طول این پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى‏باشد. نوشته‏اند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سى و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى ریاست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجراى عبور آب چشمه‏ها را باز كرد و اقدام به ساختمان دیوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است. در دوره صفویه ارامنه حق داشتند تا میدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال‏التجاره و صنایع خویش را با صنعتگران اصفهانى تبدیل نمایند و حق نداشتند از این پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل این پل مجسمه رضا شاه كبیر بر روى ستونى بارتفاع 5 متر دیده مى‏شود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف این مجمسه فعلاً میدان 24 اسفند و با میدان مجسمه نامیده مى‏شود.  در شمال شرقى پل یعنى اول خیابنى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بیاد مقبره كمال الدین اسماعیل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده مى‏شود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.  به طورى كه ملاحظه شد گفتار تاریخچه ابنیه تارخى اصفهان وضع پل زاینده رود را در گذشته و حال تشریح كرده و اقتضاء داشت كه براى استحضار سرگذشت پل ایام گوناگون درج گردد.  تاورنیه سیاح فرانسوى راجع باین پل در سفرنامه خود كه نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه كرده چنین نوشته است:  پلى كه در وسط خیابان تقاطع مى‏كند موسوم به پل اللهوردیخان كه بانى آن بوده است مى‏باشند و آن را پل جلفا هم مى‏گویند. این پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بیك میزان است. دو طرف آن از وسطش پست‏تر نیست، 350 قدم طول و بیست قدم عرض دارد و زیر آن چندین چشمه و طاق از سنگ ساخته شده كه خلى پست و كم ارتفاع است، در دو كناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل كه چندین طاق با پایه‏هاى مرتفع به ارتفاع 25 یا 30 پا سقف آن را نگاهداشته‏اند دیده مى‏شود، اشخاصى كه مى‏خواهند هوا خورى كنند وقتى كه خیلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى‏نمایند، اما معبر معمولى از زیر آن راهروها است كه به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد كه هواى لطیف و خنك از آنه داخل راهرو مى‏شود. زمین راهرو از سطح پل خیلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى‏روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقریباً 35 پا عرض دارد. یك معبر دیگر هم دارد كه در تابستان و وقع كمى آب به واسطه خنكى خیلى مطبوع است و آن از میان خود رودخانه است در خط مخصوصى كه تخته سنگها نزدیك هرم اتفاق افتاده مى‏توان از روى آنها رد شد بدون اینكه پاتر بشود. از تمام دهنه‏هاى زیر پل به واسطه درهائى كه به هر چشمه گذراده‏اند مى‏توان عبور نمود از پلكانى كه در قطر پایه پل ساخته شده از روى پل به زیر چشمه‏ها و طاقها پائین مى‏روند و همینطور پله هائى در دو طرف دارد كه به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى‏نمایند و عرض راه پله‏ها بیش از 2 تواز (4 ذرع تقریباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى كشیده‏اند كه از پرت شده جلوگیرى مى‏نمایند.  بنابراین این شش معبر در روى این پل وجود دارد: یكى در وسط و چهار تا در دو طرف كه عبارت است ازى زیر و بالاى هراهرورهاى پلكان تنگى كه به زیر پل مى‏رود حقیقتاً این پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مى‏توان گفت قشنگترین صنعت و شاهكار ابنیه ایران است، اما بسى دور است از اینكه به استحكام پل نف پاریس ساخته شده باشد.  سرپرسى سایكس انگلیسى در شرحى كه راجع به پل زاینده رود نوشته بود گفته بود كه این پل با اینكه روى به ویرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنیه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنیه در كلیه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و یدگر آثار ایران را كوچك و پست جلوه دهد و از دیگران هم استفاده كرده كه در تجلیل اصفهان غلو كرده‏اند.  اینكه آراى مختلفى راجع به این پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحیح و صائب درباره آن بود و اینكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنیه معلوم گردد. در هر حال اكنون این پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى‏رود زیر شماره 110، به ثبت تاریخى رسیده است.  شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سیاحان خارجى نوشته‏اند در هر حال در جشن آبریزان شركت مى‏كرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاینده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار دریاى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى‏كرد.  در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنین نوشته است.  جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى‏یافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نیز آئین مى‏بستند و چراغان مى‏كردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلریزان صورت مى‏گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ریخته مى‏شد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردین مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلریزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئین بندى هنر نمائى بسیار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به ایشان بخشید.  در تاریخ این جشن و گلریزان میر حیدر معمائى كاشى چنین سروده است:  گل گشت روى پل چو كند خسرو عجم          گل گشت روى پل پى تاریخ كن رقم  موضوعى كه باقى ماند تاریخ بناى پل است كه بامر شاه عباس كبیر انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 كه جشن گلریزان در حضور شاه عباس انجام گردید پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوته‏اند:  اسكندربیك در عالم آراء در وقایع سال (1011) چنین نوشته:  در انتهاى خیابان باغى بزرگ و وسیع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانیدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، میان گشاده كه در هنگام طغیان آب در كل، یك چشمه به نظر در مى‏آید، قرار دادند كه بر زاینده رود بسته شده هر دو خیابان بیكدیگر اتصال یابد.  حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى در وقایع اسل 1005 ه.ق( چنین نوشته:  شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عالیه انداغخ، سر درب درب قیصریه جنگ او است با ازبكان.  و در وقایع سال (1008 ه.ق) چنین نوشته:  شاه از هرات به اصفهان آمده و تكمیل طرح عمارات و باغات كه هر یك از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ كهنه در چهار باغ بالا.  و نیز در وقایع سال (1008 ه.ق) مى ‏نویسد:  شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهوردیخان را فرمود پل زاینده رود را با عمارات دیوانى بساخت.  در وقایع سال (1012) نوشته است:  بناى سر درب عالى عیصریه و كاشى كارى ممتاز آن ...  میرزا علینقى كمره‏اى متخلص به نقى كه از شعراى زمان بوده ماده تاریخى سروده كه ابیات آن چنین است:  فلك قدر الله و یردى كه قدر          ز عباس شاه اندر ایام یافت  بامداد بیگ ویردى دادگر          پلى كدر آغاز و انجام یافت  بسعى ملك سیرت آقا حسین          بخیر العمل حسن اتمام یافت  به دست زبر دست صعب امیر          چو بند امیر این بنا نام یافت  پى سال تاریخ این پل نیافت          كسى خوبتر از »پل اتمام یافت«  ظاهراً گفته عالم آرا اینستكه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفته‏هاى جابر انصارى قسمتى حاكى است كه در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مى‏رساند كه دستور داده شده كه بسازند و در قسمت نوشته كه ساختن آن با سر در قیصریه مقارن بوده و حال آنكه ساختمان سر در قیصریه را از وقایع سال 1012 نوشته است. و هیچ اشاره بسند این گفته‏ها هم نشده است.  ماده تاریخ منسوب به نقى كمره‏اى هم حاكى است كه ساختمان پل امیر در سال (1005 ه.ق) انجام یافته است ولى تاریخ شروع آن معلوم نیست و باید اذعان كرد كه اگر منظور همان پل چهل چشمه و یا اللهوردیخان باشد محال است كه در ظرف یكسال چینن پلى ساخته شده باشد و حدال باید در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.  آنچه به نظر مى‏رسد این است كه براى ساختمان عباس آباد مسلم است كه باید ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاریخ ساختمان چهارباغ یعنى اتمام آن مطابق ماده تاریخى كه سروده‏اند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاریخ چنین است:  عجب چارباغى است بهجت فزا          گرش ثانى خلد گویند شاید  چو تاریخ آن دل طلب كرد گفتم:          نهالش به كام دل شه بر آید  كه با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نیز تاریخ تكگائى كه در خیابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و یازده است كه در تذكره نصرآبادى به نقل از تاریخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاریخ چنین است:  كلبه‏اى را كه من شدم بانى          مطلبم تكیه سگان على است  زین سبب فیض یافتم ز اله          كه مرا مهر با على ازلى است  خانه دلگشا شدش تاریخ          چونكه از كلب آستان على است  و از طرفى اللهوردیخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب گردید و در آنجا به اداره امور و تمشیت مى‏پرداخت تا اینكه حكومت كهكیلویه هم بر حزوه حكومتش افزوده گردید و از مجموع این تواریخ استنباط مى‏شود كه شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پیش از اینكه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده كه اصفهان را به پایتختى انتخاب كند و از این رو دستور داده بود كه طرحهائى براى آبادى اصفهان مهیا كردن آن براى پایتختى ریخته شود و شاید اعزام اللهوردیخان به فراس هم از این نظر بوده كه اقدامات عمرانى اصفهان هم زیر نظر او قرار گیرد و عمدتاً باید عمران اصفان از بعد از تاریخ اعزام اللهوردیخان یعین بعد از سال (1004 هجرى) انجام یافته باشد و تقریباً هم همین طور است چه مطابق ماده تاریخى نقى كمره‏اى هم ساختمان پل اللهوردیخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام یافته و عمران خیابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تكایا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى كه از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام یافته بوده است.  و اما اینكه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاریخ اتمام پل كه (1005 ه.ق) باشد مغایر است، مى ‏توان گفت اللهوردیخان ابتداء طبقه زیرین پل را براى امكان عبور و مرور ساخته بوده كه در (1005 ه.ق) به اتمام رسیده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده كه پل را به اتمام برساند یعنى طبقه بالا را نیز بسازد كه در موقع طغیان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شاید طغیان رودخانه زاینده رود موجب تكمیل پل بوده است و با این فرض دیگر مغایرتى در بین نخواهد بود.  نظر دیگرى هم امكان دارد و آن این است كه بگوئیم پل موضوع ماده تاریخ نقى كمره‏اى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاریخ چنین اشاره‏اى نشد ناچار باید پل موضوع ماده تاریخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست.  http://www.isfahan.us/isfahan[b9].htm
دوشنبه 22/1/1390 - 14:43
ایرانگردی
مسجد حظیرهموقعیت مكانی :مسجد حظیره درضلع شرقی خیابان امام خمینی ، محله پیر برج واقع شده است .  بانی :مسجد حظیره از اموال حاجی شمس الدین محمد بن زین الدین علیشاه میبدی در محله ابر و مباركه مقابل دروازه فتح یعنی محله ای كه به پیر برج نیز شهرت داشت ساخته شد . در كتابچه موقوفات یزد محل ساخت آن بجای درب فتح، مقابل درب حظیره گفته شده است .  منابع تاریخی :حظیره محمدیه بقعه ای بوده است برای سكونت فقرا ونیز محل عبادت که درسال 843 هجری ساخته شده است. مسجد قدیمی درابتدا به شكل اتاق ساده ای با پوشش داخلی گچی،پشت بام و نمایی آجری بنا شده بود.  مشخصات بنا:بنای كنونی حظیره ( روضه محمدیه ) وكلیه كاشیكاریهای آن به جز سنگ مرمر منصوب در محراب از آثار جدید وتازه ساز است كه ساخت آن قبل از انقلاب اسلامی آغاز شده وتا كنون ادامه دارد . مسجد مذكوردارای 3 درب ورودی است كه درب اصلی آن درب بزرگ فلزی است که به خطوط هندسی تزئین یافته است . اسپر وپیشخوان ودو مناره قطور وزیبای مسجد مزین به كاشی معرق با نقوش گل وبوته اسلیمی ـ ختایی ـ ترنجی ، كتیبه ثلث ، فتیله پیچ شیاری یكپارچه ، گلدان وطاق نما( نغول ) گلچین با رگ چین آجری ، خطوط كوفی بنایی ( معقلی ) ولوز می باشد . بر ترنجی ها ی آن اسماء خدا و پنج تن آل عبا (ع ) حک شده است . نمای بیرونی مسجدآجری است . كف مسجد وصحن آن با سیمان(بتن) مفروش شده است . مسجد صحن (‌ میانسرا ) وسیع وزیبایی دارد كه در میان آن حوضی ( آب نما ) دیده می شود . مسجد جدید و نوسازضلع غربی دارای سكویی سنگ فرش ، ستونهای بلند وچهار گوش یكپارچه ، دربهای بزرگ چوبی( مشبك رنگین)می باشد. داخل مسجد (‌ تابستانخانه ) مزین به ستونهای بلند وقطور با كاشی معرق ، نقوش اسلیمی ـ ختایی ، ترنجی و سقفی پوشیده با شیشه های رنگین وسنگ است . اضلاع جنوب شرق وشمال غربی این فضا دو اشكوبه است ، طاق نما ها درقسمت فوقانی مزین به خطوط ثلث می باشد . درغرفه های فوقانی وتحتانی درضلع غربی 12 پنجره فلزی وسه طاق نما با قوس جناقی دیده می شود و حدوداً یك متر ازاره مسجد از سنگ می باشد .  درضلع جنوبی بنا محراب قرار گرفته كه مزین به كاشی معرق با نقوش گل وبوته اسلیمی ـ ختایی ـ ترنجی می باشدکه دركنار این محراب آرامگاه سومین شهید محراب آیت الله صدوقی قرار دارد . بخش دیگر تابستانخانه دو اشكوبه ، درضلع شرقی آن در دوردیف فوقانی وتحتانی پنجره های فلزی مشاهده می شود . این بخش دارای ستونهای قطور وسقف آن مزین به خطوط كوفی بنایی (‌ معقلی ) و لوزی و گلچین و رگ چین آجری می باشد . گنبد ومقصوره كه به خطوط كوفی بنایی ( معقلی ) و رسمی بندی تزئین یافته استوار بر ستونهایی مزین به نقوش هندسی و با قوسهای جناقی می باشد . پوشش خارجی گنبد آجری دارای قوس شبدری كند می باشد . نمای خارجی مزین به خطوط كوفی بنایی ( معقلی ) و لوز دو اشكوبه وپنجره فلزی مشبك رنگین وخط ثلث می باشد . 5 مناره كوچك در قسمت بدنه مسجد واقع شده است . مناره ها با خطوط كوفی بنایی ولوز وگل چین آجر مزین شده است که پایه های آن سنگی است .  دو سنگ قبر در كنار یكدیگر در داخل مسجد وجود دارد . كه بر پیشانی یكی ازآنها لا اله الالله ومحمد رسول الله ودو بیت شعر نوشته شده است .  كتیبه های تاریخی:با توجه به مندرجات تاریخی مسجد حظیره فاقد كتیبه تاریخی می باشد  منبع: www.mirasyazd.com
دوشنبه 22/1/1390 - 14:42
ایرانگردی
مسجد جمعه‏‏  از آثار تاریخى بعد از ورود اسلام به ایران بوده كه در قرن چهارم هجرى بناگذارى شده و در دوره‏ هاى سلجوقیان، آل ‏مظفر و شاه‏ عباس اول بر ابعاد ان افزوده شده است، در جاى جاى مسجد، غیر از سبك هاى مختلف معمارى، انواع خطوط و نظم و نثر قابل ‏مشاهده استاین‌ مسجد مجموعه‌ای‌ از ساختمان‌ها و آثار هنری‌ دوره‌های‌ بعد از اسلام‌ در ایران‌است‌. بخش‌های‌ جالب‌ توجه‌ این‌ مسجد عبارتند ازصفه‌های‌ كوچك‌ سمت‌ راست‌ دالان‌ و رودی‌ همراه‌ با ستون‌های‌ مدور و گچ‌ بری‌های‌ زیبا كه‌ از آثار دوره ‌دیلمی‌ در قرن‌ چهارم‌ هجری‌ قمری‌ است - گنبد خواجه‌ نظام‌ الملك‌، وزیر ملكشاه‌ سلجوقی‌ كه‌ در سال‌های‌ 465 تا 485 ه. ق‌ ساخته‌ شده‌ است‌. چهل‌ستون‌ ضلع‌ غربی‌ این‌ گنبد در دوره‌ شاه‌ عباس‌ اول‌ به‌ ساختمان‌های‌ مسجد افزوده‌ شده‌ است‌ - چهل‌ ستون‌ كه‌ در سمت‌ چپ‌ دالان‌ ورودی‌ واقع‌ شده‌، از آثار دوره‌ پادشاهان‌ آل‌ مظفر است‌ - ساختمان‌ ایوان‌ جنوبی‌ مسجد از قرن‌ ششم‌ و تزئینات‌ داخل‌ و خارج‌ آن‌ از قرن‌ هشتم‌، نهم‌، دهم‌ و یازدهم‌هجری‌ قمری‌ است‌. دو مناره‌ این‌ ایوان‌ در عهد حسن‌ بیك‌ تركمان‌ افزوده‌ شده‌ و بانی‌ تعمیرات‌ و الحاقات‌ این‌مسجد «ابونصر حسن‌ عبادر» است - تزئینات‌ كاشی‌ كاری‌ اطراف‌ صحن‌ كه‌ از آثار دوره‌ حسن‌ بیك‌ تركمان‌ است‌ - ایوان‌ شرقی‌ مسجد باگچ‌ بری‌های‌ زیبا از آثار دوره‌ سلجوقی‌ است - صفه‌ عمر در شرق‌ این‌ ایوان‌ در دوره‌ قطب‌ الدین‌ محمود، شاه‌ آل‌ مظفر، به‌ وسیله‌ «مرتضی‌ بن‌ الحسن‌ العباسی‌الزینبی‌» ساخته‌ شده‌ است‌ - ایوان‌ غربی‌ مسجد با تزئینات‌ كاشی‌ كاری‌ از آثار قرن‌ ششم‌ هجری‌ است‌ كه‌ در دوره‌ شاه‌ سلطان‌ حسین‌ صفوی‌تعمیر و دوباره‌ تزئین‌ شده‌ است - ایوان‌ شمالی‌ مسجد، معروف‌ به‌ صفه‌ درویش‌ از قرن‌ ششم‌ و كتیبه‌ گچ‌ بری‌ داخل‌ آن‌ از دوره‌ شاه‌ سلیمان‌صفوی‌ است‌. چهل‌ ستون‌های‌ شمال‌ و شرقی‌ آن‌ از قسمت‌های‌ جالب‌ و دیدنی‌ این‌ بنای‌ عظیم‌ تاریخی‌ بشمارمی‌رود - اثر تاریخی‌ مسجد جمعه‌، گنبد تاج‌ الملك‌ است‌ كه‌ بانی‌ آن‌ «ابوالغنائم‌ تاج‌ الملك‌ خسرو فیروز شیرازی‌» یكی‌ از وزیران‌ ملكشاه‌ سلجوقی‌ است‌ كه‌ در سال‌ 481 ه.ق‌ ساخته‌ شده‌ است - ساختمان‌ حوض‌ وسط‌ مسجد نیز در زمان‌ سلطنت‌ شاه‌ محمد خدابنده‌ صفوی‌، به‌ وسیله‌ «یوسف‌ آقا» بنا شده‌ است این بنا با عظمت خاموش و جدى واسرار آمیزش یكى از زیباترین آثار معمارى جهان است در اینجا تذكار چند نكته لازم است : 1- بعضى از بازدیدكنندگان ابنیه تاریخى اصفهان تصور كرده‏اند كه دو گنبد شمالى و جنوبى مسجد جمعه در اصل آتشكده بوده و بدیهى است این اشتباه از آنجا ناشى شده كه سبك ساختمان گنبدهاى نظام الملك و تاج الملك در جنوب و شمال مسجد جمعه از سبك معابد ایرانى در دوره ساسانیان اقتباس شده است. در قرون اولیه اسلامى كه ایرانیان تدریجاً به دین اسلام گرویدند به فكر ساختن مساجد باشكوه افتادند وچون قرنها در ساختن ابنیه و عمارات مختلف سابقه داشتند مساجد را به سبك معمارى اصیل ایران ساختند و تزیین كردند، به این جهت از نظر سبك مشابهت زیاد بین مساجد اولیه و معابد دوره ساسانى موجود است و هین كیفیت در نظر اول تولید اشتباه مى‏نماید. كتیبه‏هاى داخل این گنبدها شامل آیات قرآنى و كتیبه‏هاى ساختمانى به نام پادشاهان و وزراى وقت است.  2- در آثار تاریخى موجود مسجد جمعه اصفهان غیر از سبك‏هاى مختلف معمارى انواع خطوط كوفى و ثلث و بنایى و نستعلیق راهم مى‏توان مطالعه نمود. 3- مسجد جمعه درهاى متعدد دارد ولى از همه آنها جالبتر در شمال شرقى مسجد و قدیمیترین سردر مسجد مورخ به سال 515 هجرى است و كتیبه كوفى سردر كه خوشبختانه قسمت بیشتر آن باقى مانده است از تعمیرات مسجد پس از حریقى كه به وسیله اسماعیلیه در آن صورت گرفته است حكایت مى‏كند وبعد سردر باشكوه دیگرى است كه در جنب گنبد تاج الملك واقع شده و از الحاقات دوره محمود شاه آل مظفر و مورخ به سال 768 هجرى است. http://www.isfahan.us/isfahan[b4].htm
دوشنبه 22/1/1390 - 14:42
ایرانگردی
مسجد امیر چخماقامیر جلال الدین چخماق از سرداران و امرا شاهرخ تیموری و حاكم یزد با همكاری همسر خود فاطمه خاتون در جهت آبادانی یزد مجموعه ای شامل تكیه، میدان، حمام، كاروانسراها، خانقاه، قنادخانه، چاه آب سرد و از همه مهمتر مسجد امیر چخماق را بنیان نهاده است.سنگ نصب شده در كریاس مسجد به طرف میدان، شبكه های ظریف از كاشی های معرق دور خارجی گنبد، محراب صفه اصلی با تاقنمای مقرنس كاری و… این مسجد را از نظر مرتبه زیبایی بعد از مسجد جامع قرار داده است. این بنا، مسجد جامع نو نیز نامیده شده است. این مجموعه در قرن هشتم هجری قمری بنا نهاده شده است.مسجد امیر چخماق از مساجد معروف جمهوری اسلامی ایران و از جمله مساجدى است كه نشان از معمارى اصیل اسلامى دارد. این مسجد که به مسجد جمعه نو نیز مشهور است، در شهر یزد و مقابل میدانى به همین نام قرار دارد.  تاریخ تأسیس:مسجد امیر چخماق كه در کتب تاریخى شهر یزد با نام مسجد جمعه نو از آن یاد شده، در عصر صفویان و با حمایت امیر "جلال الدین چخماق شامى" یكى از حاكمان یزد ساخته شده است. وی یكى از نزدیكان شاهرخ میرزا تیموری وهمسرش فاطمه خاتون بود. گفتنی است كار ساخت بناى این مسجد در سال 1437 میلادى به پایان رسید. این مسجد حاوی آثار باستانى بسیاری است كه سمبل هنر معمارى اصیل اسلامى-ایرانى محسوب مى شوند. بر روى در جلویى مسجد كه در مقابل میدان امیر چخماق است، قطعه سنگى وجود دارد كه بر روى آن نوشته هایی با خط نسخ به چشم مى خورد. در شمال راهرویى كه به صحن مسجد منتهى مى شود نیز كاشى هاى معرق كارى شده زیبایى وجود دارد كه در پنجره ها و بالاى درها خود نمایى مى كند. این مسجد دارای دو شبستان زمستانی و تابستانی است که در قسمت تابستانی آن (بالای محراب) بادگیر بسیار زیبایی واقع شده است.  شبستان زمستانی مسجد در سوی دالان ورودی قرار دارد که نور آن با سنگ مرمر تامین می شود. همچنین مسجد مأذنه مستطیل شکل آجری دارد که بر ورودی ضلع شرقی مسجد مشرف می باشد. محراب مسجد پوشیده از نقوش معرق ومقرنس است ودر وسط آن سنگ مرمر بسیار زیبایی وجود دارد كه شکوه هنر کاشیکاری اسلامى- ایرانى را به نمایش می گذارد.  این شکوه در گنبد مسجد امیر چخماق که با کاشی های سبز پوشیده شده و بر روی آنها عباراتى به خط زیبای كوفى نوشته شده نیز نمایان است. بخشی از سردر ایوان مزین به کاشی معرق است و کتیبه هایی در کاشی های معرق از سمت راست و چپ وجود دارد. اطراف ایوان بلند شبستان با کاشی سبز و قهوه ای بر روی زمینه سرمه ای نقوش اسلیمی مخلوط کار شده است و در پایین آنها عبارت "القدر لله الله اکبر" دیده می شود. منابع: سایت نمای ایرانسایت العالمhttp://www.zendehrood.com/visitorpages/show.aspx?IsDetailList=true&ItemID=4155,1
دوشنبه 22/1/1390 - 14:41
ایرانگردی
کوه بیستون (نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ، مجسمه هرکول، فرهاد تراش و...) بیسُتون، بیسِتون، بیسْتون، بهیسْتون، نام امروزی یک صخره برافراشته در شمال یک راه باستانیِ پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان (اکباتان) بوده، می باشد. بیستون در فاصله حدود ۳۲ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه قرار دارد. نام پارسی باستان این کوه بَغستانَ و بگستانَ به معنی جایگاه خدایان و در نوشته های یونانی بگیستانُن (اُروس) می باشد. در آثار جغرافیدانان عرب سده های میانی مثل ابن حَوقل، اصطخری و یاقوت هم این کوه بَهِستون، بِهِستون (ستونهای خوب) و بهیستان آمده است. در مجموع دگرگونی این واژه بدین گونه است: بَغستانَ – بگستانَ – بهستون – بهستان – بیستون.بیستون به علت شرایط جغرافیایی، همیشه از آغاز زندگی بشر تا به امروز مورد توجه بوده و آثاری از هر دوره ای از تاریخ را در خود جای داده است. امروزه در محوطه تاریخی بیستون بطول تقریبی ۵ کیلومتر و عرض ۳ کیلومتر که آثاری را از دوران پیش از تاریخ تا به امروز در بردارد ۲۸ اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده که شامل موارد زیر می باشد:۱-غار شکارچیان  ۲-غار مرخرل ۳-غار مر تاریک ۴-غار مَر آفتاب ۵-غار مَر دودر  ۶-تپه نادری     ۷-سراب بیستون ۸-جاده تاریخی حاشیه سراب ۹-بقایای گورستان قدیمی۱۰-دژ تاریخی مدفون  ۱۱-نیایشگاه مادی ۱۲-نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ  ۱۳-مجسمه هرکول ۴۱-نقش برجسته متریدات دوم  ۱۵-نقش برجسته گودرز ۱۶-سنگ بلاش  ۱۷-پرستشگاه پارتی  ۱۸-بقایای شهر پارتی  ۱۹-بقایای بنای ساسانی  ۲۰-فرهاد تراش   ۲۱-بقایای پل ساسانی  ۲۲-بقایای سد ساسانی  ۲۳-سنگهای تراشخورده ساسانی  ۲۴-کاروانسرای ایلخانی ۲۵-بقایای بنای ایلخانی ۲۶-کاروانسرای صفوی ۲۷-وقف نامه شیخ علی خان زنگنه  ۲۸-پل بیستون.مهمترین و مشهورترین اثر باستانی در این محوطه نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ می باشد که به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. با آشنا شدن با این اثر باستانی می توانیم خط میخی پارسی باستان را بشناسیم و در مورد پوشاک، طرز آرایش سر و صورت، اسلحه شناسی و اعتقادات مذهبی مردمان ۲۵۰۰ سال پیش در امپراطوری هخامنشیان، اطلاعات ارزنده ای بدست آوریم.نقش برجسته و كتیبه بیستون سنگ نبشته سه زبانه بیستون، به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. سالی که داریوش، سراسر آن را در جنگ با شاهان دروغزن سپری کرد. پس از کشته شدن بردیا و افتادن حکومت به دست داریوش، در سراسر امپراطوری هخامنشی ۱۹ شورش بزرگ و کوچک اتفاق افتاد. داریوش بزرگ پس از اینکه این شورش ها را فرونشاند تصمیم گرفت که مردم امپراطوریش را (و جهان پس از خود را) در جریان چگونگی به دست گرفتن قدرت و نخستین سال فرمانروایش قرار دهد. او این بنای یادبود و بیانیه مهم را در بیستون بر سر یک راه کهن به ثبت رساند. راهی پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان بود و به علت جایگاه ویژه اش که از دیر باز سرزمین خدایان (بغستانَ) نامیده می شد، شهرت داشت. این نقش برجسته -نگاره داریوش و اسیران- در سطحی عمودی به بلندی ۳ متر و در پهنای ۵/۵ متر قرار دارد. داریوش لباس پارسی بر تن کرده، ریشی آشوری دارد و افسری کنگره دار بر سر گذاشته است و در سمت چپ مجلس بیستون قرار دارد. اندازه داریوش در مقایسه با اسیران برای نشان دادن شکوه و عظمت این مجلس، بزرگ تر می باشد. بلندی قامت اسیران 17/1 و بلندی قامت داریوش72/1 متر می باشد. دو تن از یاران داریوش (هفت تنان)، شامل ویندَفْرَناه کمان دار و گئوبَروَه (گوبریاس) نیزه دار، پشت سر او ایستاده اند. داریوش که در دست چپش کمانی دارد، پای چپ خود را بر سینه نخستین دشمنش، گئوماتَ مُغْ گذاشته است و گئوماتَ دست هایش را به حالت التماس به بالا دراز کرده است. پشت سر گئوماتَ ۸ تن اسیر قرار دارد. که به ترتیب نام های آنها آثرین، ندئیتَ بَ ئیرَ، فِرَورتیش، مَرتی یَ، چیسن تَخمه، وَه یَزداتَ، اَرخ و فرادَ می باشند. گردن های این اسیران را با طناب به یکدیگر و دست هایشان را از پشت سر بسته اند. بعدها اسیر نهم یعنی سکونخای سکایی با خُود تیز به جمع اسیران اضافه گردید. بر فراز سر اسیران، رو به روی داریوش، نگاره فَرَوهر قرار دارد و داریوش دست راست خود را به نشانه نیایش اهورامزدا به بالا بلند کرده است. امروزه از سنگ نبشته بیستون ۴ متن در دست داریم: متن پارسی باستان، متن عیلامی، متن بابلی و متن ترجمه آرامی متن پارسی باستان که ظاهرا به صورت بخشنامه برای آگاهی ساتراپی های گوناگون به جاهای دور و نزدیک فرستاده شده است که نسخه ای از آن در اِلِفانتین مصر به دست باستان شناسان افتاده و در بابل هم قطعه ای از نگاره بیستون بدست آمده است.داریوش در بیستون (ستون4 بند۱۵) می گوید: تو که پس از این، این نبشته و نگاره را می بینی، مبادا به آنها آسیب بزنی. تا می توانی آنها را همان گونه که می بینی، نگهداری کن. ولی گذر زمان و فرسایش های ناشی از باران و باد تمام سنگ نبشته ها را و مخصوصا سنگ نبشته به زبان بابلی را دچار آسیب های فراوانی کرده است. ولی بیشترین خسارت در همین قرن اخیر اتفاق افتاده است. زمانی که سربازانی که در جنگ جهانی دوم در پایین جاده بیستون گشت زنی می کردند، نگارها و کتیبه با ارزش بیستون را هدف گرفتند و آسیب های جبران ناپذیری را به این اثر تاریخی وارد نمودند. ولی ما باید از داریوش بزرگ سپاسگزاری کنیم بخاطر اینکه بعد از اتمام کار بنای یادبود بیستون، فرمان داد که زیر این بنای یادبود را بتراشند و همین عمل باعث شد که تا قرنها دست بشر این اثر با ارزش تاریخی را لمس نکند و از آسیب های ناشی از خوی زشت انسانها دور نگهداشته شود.نکته جالبی که در مورد این نقش برجسته وجود دارد شباهت زیاد آن با نگاره شاه لولوبی ها، آنوبنی نی است که در ۱۴۰ کیلومتری بیستون در سرپل ذهاب قرار دارد. در این نگاره هم آنوبنی نی (آنوبانینی) کمانی در دست چپ و تبرزینی در دست راست خود دارد و پای خود را بر سینه دشمنی که بر زمین افتاده، نهاده است و الهه ایشتار در حال دادن حلقه حکومت به اوست. شش اسیر در زیر پای آنوبنی نی نقش بسته اند. دو اسیر هم رو به روی آنوبنی نی در حالیکه دستهایشان از پشت، بسته شده و طنابی به گردن یکی از آنها آویخته شده. این احتمال وجود دارد که داریوش پیش از فرمان حجاری ها در بیستون، نگاره آنوبنی نی را دیده بوده است و یا شاید هم این شباهت فقط یک تصادف باشد.محل انتخاب شده برای تراشیدن سنگ‌نگاره و سنگ‌نبشتة بیستون، جایی در ارتفاع چند ده متری سطح زمین و در دامنة رو به جنوبِ كوه انتخاب بوده است. به نظر می رسد كه در زمان ساخت، راهی برای دستیابی آسان به محل كارگاه وجود داشته. بقایای مبهم پلكانی در بخش‌های بالاییِ كوه و نیز آثار تراشیدن تخته‌سنگ‌های زیر كتیبه تا نزدیكی‌های زمین، نشان‌دهندة وجود راهی به سوی بالا است. راهی كه سنگ‌تراشان پس از پایان كار و به هدف دسترس ناپذیر كردن كتیبه، در ضمن پایین آمدن، آنرا نیز تراشیده و محو كرده‌اند. نبشتن كتیبه‌ای تاریخی در چنین بلندای دست ناپذیری كه از پایین كوه نیز به هیچوجه قابل خواندن نیست، نشان‌دهندة اینست كه داریوش این متن را نه برای مردمان روزگار خود، بلكه منحصراً برای آیندگان نوشته بوده است. آثار حجاری شده در بیستون از نگرگاه فن‌آوری و سازو‌كار ساخت، از بهترین نمونه‌های هنر هخامنشی است. ما از ابزارها و شیوه‌های ساخت و پرداخت چنین نگاره‌هایی بر روی سنگ آهك كه هنوز پس از 2500 سال بسیار صیقلی و براق هستند، اطلاعی در دست نیست. با توجه به رنگ لعاب‌گونة و قهوه‌ای مانندی كه پس از همراه شدن با ذرات اكسیده شدة عناصر آمیختة سنگ آهك، در سراسر نمای كتیبه به چشم می‌خورد و نیز با توجه به اینكه در داخل حروف چند سطرِ نخست متن پـارسی باستان، بقایای سرب دیده شده است. به نظر می‌رسد كه پس از پایان نوشتن متون، داخل آنها را برای پایداری بیشتر با سرب، و تمام نمای كتیبه را با اندودی كه برای ما ناشناخته است، پوشانده بوده‌اند. در حین ساخت، هر كجا كه به دلیلی سطح سنگ تخریب می‌شد، قطعه سنگ دیگری را به اندازة محل تخریب شده می‌تراشیده و در جای آن نصب می‌كرده‌اند. نمونة این وصله‌ها در قوس كمان داریوش و سردارِ همراه او و نیز در كلاه و دستِ “گوی بالدار” (نشان ملی ایران باستان و نماد خورشید و اهورامزدا) دیده می‌شود.برگرفته از : آ نو با نی نیhttp://www.iranhotelonline.com/Persian/Article/View.aspx?ArtID=32
دوشنبه 22/1/1390 - 14:40
ایرانگردی
كاخ هشت‏ بهشت‏  عمارت تاریخى «هشت‏ بهشت» نمونه‏ اى از كاخهاى محل سكونت آخرین سلاطین دوره صفویه است كه در دوره شاه سلیمان در سال 1080 هجرى بنا شده است. كاشی‌ كاری هایی‌ كه‌ انواع‌ حیوانات‌ پرنده‌، درنده‌ و خزنده‌ برروی‌ آن‌ نقش‌ بسته‌، از آثار این‌ كاخ‌ بشمار می‌آیند . از باغ وسیع «هشت ‏بهشت» مقدار زیادى باقى نمانده ولى قصر تاریخى آن هنوز اثر ارزنده و جالبى است كه پس از انقلاب پاركى در اطراف آن ساخته شده است این كاخ كه در هنگام سلطنت شاه سلیمان صفوى بنا شده از بهترین كاخهائى است كه در روزگار صفویه ساخته شده و چون كیفیت ساختمان و وضع بنا در اثر مسرور زمان تغییر كرده ناچار براى امكان بیان وضع آن در زمان های مختلف باید نوشته‏ هاى كسانى را كه در زمان های گوناگون كاخ را مشاهده و از وضع آن آگاهى كامل داشته‏ اند از نظر اهل تحقیق گذرانید.  از كسانى كه مكرر در این كاخ رفته و به اوضاع آن آشنائى كامل حاصل كرده و شاردن فرانسوى است كه در سفرنامه خود بطور مشبع شرح اوضاع كاخ را نوشته است و قسمتى از ترجمه نوشته او را ذیلا مینویسیم.  من قول داده ‏ام كه در طى توصیف باغهاى اطراف خیابان زیباى اصفهان شرح یكى از تالارهاى یكى از باغها را بنام باغ بلبل بدهم اى تالار را عمارت هشت بهشت می نمامند. تمام سقف هاى آن موزائیك بسیار عالى است دیوارها و جرزها دو طبقه و دالانها و غلام گردشهائى در اطراف آنها است. در این دالان ها صدها مكان است كه دلكشترین و فرح انگیزترین نقاط دنیا محسوب میگردد و هر یك بوسیله منفذى كه بدان نور میتابد روشن میشود این روشنائى متناسب با تفریحاتى است كه این مکان ویژه آنها ساخته شده است.  هیچ یك از این نقاط از حیث شكل و ساختمان و تزیینات به دیگرى شبیه نیست در هر جائى چیز تازه و گوناگون است چنانكه در بعضى از بخاری هاى متنوع و در برخى حوض‏ ها و فواره‏ ها است كه از لوله هائى كه در داخل دیوارها میباشد آب می گردند این تالار عجیب در حقیقت لابیرنتى است زیرا انسان در قسمت فوقانى هر جا كم میشود و پله‏ ها چنان مخفى است كه بآسانى پیدا نمیشوند. قسمت پایین تا ده پا از سطح زمین از سنگ یشم و نرده‏ها از چوب زرنگار، و قاب‏ها چهارچوبها از نقره و جامها از بلور و آلتها از شیشه‏ هاى رنگارنگ ظریف ساخته شده است.  اما راجع به تزیینات نمی توان این اندازه شكوه و عظمت دلربائى فریبندگى را كه در هم آمیخته است تصور كرد. میان کاشی هاى این بنا تصاویر برهنه و فرح‏انگیز بسیار زیبا وجود دارد و در همه جا آئینه‏ هاى بلورین و در دیوارها بكار رفته است در این تالار اطاق هاى آئینه كارى كاملى است كه اثاثه هر اطاق از باشكوه ترین و شهوت انگیرترین نوع خود در دنیا است. اطاق هاى كوچكى نیز در آنجا میباشد كه فقط گنجایش یك رختخواب دارد. در خاور زمین رختخواب پرده نداشته و روى زمین پهن می شود. یك رختخواب جالب توجهى دیدم كه فقط لحاف آن دو هزار اكو می ارزید كه براى گرمى و سبكى از پوست سمور تهیه شده بود. بمن گفتند شاه تشك هاى بسیارى از همین جنس دارد من یك كتاب از تزیینات و تصاویر و اشكال و مینیاتورها و ظروف و كتیبه‏ هاى این تلار تصنیف خواهم كرد در برخى از این كتیبه‏ هاى شامل افكار لطیف عاشقانه و برخى قطعات اخلاقى است.  چند قطعه زیر نمونه‏اى از آنها است كه در دفتر خود ثبت كرده‏ ام.  بالاى گلدانى چنین نوشته شده است: گل لاله نماینده راز درون من است من چهره آتشین و دلى سوخته دارم. هر چه زیبائى گردنى افراشته داشته باشد همواره پاى در گل است. دل من صدها باربچپ و راست بدون اینكه بكسى تعلق یابد منحرف شد تا تو را دید و بتو پیوست من بیش از این تاب درد هجر تو را ندارم و نمیتوانم آنجا كه تو نیستى مسكن گزینم. تو مردمك چشك منى. تو را گم كرده ‏ام نمیدانم بچه نظر افكنم. كارى جز مردن نتوانم.  پادشه پاسبان درویش است              گر چه نعمت بفر دولت اوست  گوسفند از براى چوپان نیست              بلكه چوپان براى خدمت اواست  زیر پایت گربدانى حال مور             همچو حال تواست زیر پاى پیل  روى یك پیش بخارى عبارت زیر را انگاشته ‏اند.  زمستان نترسید زیرا فقط سردى و سلامت است.  نمیتوانم از بیان این نكته خوددارى كنم كه بهنگام گردش در این محل كه مخصوصى لذت و حظ و عشق ساخته شده است و در حال عبور از اطاق ها و شاه نشین‏ ها آدم چنان تحت تاثیر قرار می گیرد كه بگاه بیرون شدن از خود بیخود میگردد بدون تردید هواى این تالار اثر مهمى در این حالت عاشقانه كه به انسان دست مى‏دهد دارد. اگر چه این بنا چندان با دوام و استوار نیست ولى فرح انگیرتر از مجللترین كاخهاى ممالك اروپائى است.  گوست سیاحى كه در زمان فتحعلى شاه قاجار بایران آمده و اصفهان را دیده درباره این كاخ چنین نوشته است:  این عمارت در وسط باغ باندازه متر از سطح زمین بلندتر و 35 متر طول 26/25 متر عرض دارد اطاق هاى این عمارت تمامى منقش و گچبرى و درهایش خاتم سازى و زیبا میباشد. تالار وسط گنبدى شكل است كه از یك نوه پنجره ساختمان گردیده در گنبد آن هشت پنجره بطور مساوى باطراف قرار دارد كه از چوب ساخته‏ اند و در وسط این تالار حوضى هشت ضلعى بقطر 83 سانتیمتر از مرمر عالى ساخته شده و به حوض مروارید معروف است و طورى حجارى شده كه وقتى آب از سوراخهایش خارج میشود چون دانه مروارید میباشد پلكان هاى این عمارت طورى بنا شده كه از هر طرف بعمارت فوقانى و تحتانى عبور و مرور میشود، داراى غلام گردش‏ها و بالاخانه‏ هاى زیادى است درختان كهن و چنارهاى مرتبى دارد و قسمتى از آب جوى شاه از برابر عمارت بالائى داخل این باغ می شود. در زمانى كه در اصفهان بودم فتحعلى شاه در این عمارت مى‏نشست و تماشاى رقاصه هائى كه میرقصیدند مینمود در و ودیوارها، ازاره ‏ها، هلالیها، گنبدها و بالاخره تمام این عمارت سرتاپاى از طلا تزیین یافته و اشكال و تصاویر گوناگون پرندگان و گلها و غیره بر طیبائى قضر افزوده است داراى تابلوهاى منقش و زیبا است كه جلب توجه مینماید.  میرزا علیخان نائینى روزنامه نوس عصرناصرالدین شاه قاجار كه از طرف دربار وقت ماموریت یافته بود نسبت باوضاع جغرافیایى و تاریخى ایران مطالبى تهیه كند و نسبت به قسمتى از كشور موفق شد و مطالبى در دو جلد بزرگ تهیه كرد كه آن دو جلد را در كتابخانه وزارت دارائى مطالعه كردم راجع بكاخ هشت بهشت در سال 1300 ه.ق چنین گزارش داده است:  باغ هشت بهشت و عمارت تحتانى و فوقانى قصر میان و وسعت دستگاه آن از حد توصیف بیرون است غیر از ایوان هاى عالى وارسی هاى یكصد و پنجاه و یكزوج درب اطاق تنها در بالا و پائین دارد. از معماران معتبر شنیده شده كه طرح آنرا در طرز عمارت كرامت كرده‏ اند چنانچه نقشه این قصر را بكشند و در جاى دیگر بخواهند مثل آن بنا كننده مشكل كه بتوانند از عهده برآیند. باغ مزبور باغى است بسیار بزرگ خیابان هاى عریض و قطعه بندی هاى وسیع در آن است دیوار یك طول باغ باقدرى از دیوار چهارباغ شاه مشترك دو نهر بزرگ از چهارباغ عرضاً این باغ را تقاطع میكند یكى مقابل قصر موصوع وسط وارد دو دریاچه بزرگ مى‏شود. كه بعرض باغ در دو طرف عمارت متقابل یكدیگر است و دو حوض بزرگ هم در دو سمت دیگر عمارت است و دوره عمارت نیز جوى سنگى آب نماها قرار داده‏اند كه اب دائماً از اینها جارى است. مقابل این دریاچه و قصر سردرى است عالى و دو رو كه یك روش مشرف بچهار باغ و حوض بزرگ پاى آن ورودى دیگرش منظر قصر وسط باغ است سر در مزبور نیز وصف زیاد دارد نهر دیگر هم مقابل و هم عرض نهر بفاصله زیاد باز از چهارباغ میاید و بعرض باغ جارى است و بهمین قانون سردرى دارد عالى مشتمل بر تالار بزرگ مشرف بر باغ جارى است. بهمین قانون سردرى دارد عالى مشتمل بر تالار بزرگ مشرف بر باغ و عمارات عقبش منظر چهارباغ و اینجاست كه سالها است تلگرفخانمه شده در این باغ حیاط دیگر هم هست وسیع صاحب اطاق ها وارسیهاى مرغوب آشپژخانه و طویله و غیره معروف به نارنجستان هشت بهشت است.  موضوع قابل توجه این كه گزارش میرزاعلیخان نائینى روزنامه نگار ناصرالدین شاه و شرحى را كه میرزاحسین خان تحویلدار در سال 1308 ه.ق نوشته‏اند عیناً مطابقت دارد و ناچار باید گفت یكى از آنها از دیگرى گرفته و بنظر میرسد چون تاریخ ختم تالیف جغرافیاى اصفهان 1308 ه.ق و بعد از 1300ه.ق است. جغرافیاى اصفهان از گزارش میرزاعلى خان نائینى گرفته است و ذكر ماخذى هم نشده است.  آنچه از گزارش مزبور معلوم می ‏گردد اینستكه كاخ مزبور تا اول قرن چهاردهم بوضع سابق زمان صفویه باقى بوده و نقصى در آن راه نیافته و تغیراتى كه در آن راه یافته در قرن چهاردهم هجرى انجام شده است.  میرزا حسن خان جابرانصارى كه از معمران اصفهان و آگاه بتاریخ و تغییرات مبانى آن سامان بوده راجع باین كاخ چنین نوشته است:  در هشت بهشت نیز بمنوال چهلستون طرح باستانى بستانیش كه از نقش جهان جدا كرده زمان شاه عباس بزرگ شده و باساختمانى مختصر و بناى عمارت شگرف هشت بهشت را سایر شاعر مشهدى گفته زمان شاه سلیمان‏به هزار و هشتاد (1080) و كاشى كاریهاى زیبا خصوصاً طاوسها و دیگرمرغان در 1102 باز بفرموده شاه و عرصه این باغ از چهلستون بسى بیشتر بود براى حرمخانه شاهى چوحد جنوبیش به بازارچه بلند منتهى میشد و در حكومت ظل السلطان بانوى عظمى خواهرش با همه اولاد و خانواده در آن بزرگترین پارك سلطنتى میدان جولانى براى خوش گذرانى داشتند، امروزه آن باغ را قطعات كوچك نموده و به مقبلان فروخته‏اند كه شاید پنجاه خانه و باغچه سرا از آن جدا شده و باز قسمت بزرگى رااز خود دارند بنگاهها و سراچه‏ها و مغازه‏هاى بسیارى در چهارباغ عباسى بیرون انداخته كه نفع بزرگى دارد و كوچه جهانبانى با خانه‏هاى دو طرف و حمام نمره نامى را از میان باغ ردكرده و در آنجا حوض مرمرى یكپارچه مروارید میدیدم و از آثار صفویه دو سه حوض یك قطعه مرمر موسوم به مروارید پدید بود یكى در عمارت اشرف و آن چنان بود كه همه آن سنگ را شبیه به حوض حجارى استادانه كرده و براى همه فواره‏هاى كوچك باندازه انگشت سبابه از تمام سنگ درآورده هر حوضى بیش از صد فواره داشت و آن حوض را كه نصب نموده بودند از زیر سنگ آب جریان یافته مانند دانه‏ هاى مروارید بوسیله آن فواره ها جستن كرده و حوض را پر از آب نموده بانوى عظیمى یك حوضش را بیدیع الملك پسرش داد در عماراتش از باغ بادامستان تلگرفخانه جدا نموده داد و آن عمارات بعد به بختیاریها و از آنها منتقل به جلاالسلطنه شد قنات آب حلال كه روى به ماربین بالا میرفته و آبش متصل به جوى شاه میشد براى آب دائمى هشت بهشت و دیگر عمارات صفویه احداث كرده بودند و هر عمارتى بهرى و بخشى معین داشت وزیر و مستوفى خاص از نیاكان بنده براى آن مقرر بود تا بتواند در حرمخانه سلطنتى حكم بخش آب را بدهد و رفع مشاجره سكنه باغچه سراها را بنماید و وجه نامش به آب حلال از آن رهگذر بود كه شاه عباس دوم وجهى را كه بنظر خود و علما حلال شرعى میدانستند بخرج احداث آن قنات داده تا آب غسل وضوى حرمخانه نهایت حلیت را داشته شبهه كم و زیاد آب رودخانه از حقوق دیگر محلها نرود. حالیه شنیده ‏ام آن آب را از پشت آتشگاه به جر و كان اولاد بانوى عظمى میبرند و چون بانوى عظمى و اولادش شصت سال و كسرى است در هشت بهشت ساكنند ضمناً باغات و عمارات دولتى دیگر مجاور را بدست داشتند مانند بهشت آئین ورشك جنان و انگورستان، و بهشت آئین امروزه در كوچه فتحیه كالج دختران شده و انگورستان را با عمارت خسروخانى بدست سردار اعظم داده بودند.  این كاخ كه روزى از كاخهاى كم نظیر بوده در سال 1334 شمسى كه آقاى  حسینى از طرف اداره باستان‏شناسى اصفهان مورد بازدید قرار داده چنین گزارشى و اظهار نظر كرده است:  این عمارت را فعلاً آقاى ابوالفتح قهرمان (سردار اعظم) بموجب دستخطى مالك و در تصرف دارد از قرار مشهور در اراضى و باغات قدیمى آن تغییراتى داده و كاخ اصلى بحال خود ولى مخروبه باقى است. ذخائر آن از بین رفته است. یك دفعه در دوره وزارت سید ضیاءالدین باغ ملى شد ولى در زمان شاه فقید مسترد و محدداً درش بسته شده است. در سال 1334 شمسى كه از این عمارت بازدیدى بعمل آمده محتاج بتعمیرات كامل است زیرا نقاشیهاى زیبا و گچبریهاى عالى )نظیر تزیینات عالى قاپو( آن از بین رفته و آنچه باقى است نیز جلب توجه را مینماید اشكال و حوش و طیور و شكارگاهها كه بعضى قدیمى و برخى جدید بر روى كاشى نقش و در پشت بغل هاى اطراف نصب شده جالب توجه و تماشائى است مساحت فعلى آن قریب 7500 متر مربع است.  برخى نوشته‏ اند كه كاخ و باغ مجموعاً در ابتداى ساختمان آن 85 جریب بوده است ولى مساحت كنونى آن در حدود پنج هزار متر میباشد.  تاریخ شهریور 1343 شمسى تحویل دولت گردیده است.  این كاخ در خیابان چهارباغ عباسى در مقابل خیابان كنونى شیخ بهائى واقع و اكنون در دست دولت است.  از گزارش ‏هاى گوناگونى كه در توصیف این كاخ داده‏ اند معلوم گردید كه علت شهرت آن براى بكار بردن سنگ هاى مرمر عالى در آن و داشتن طاق هاى مقرنس كارى و نقاشى بوده است.  ساختمان كاخ دو طبقه و داراى شاه نشین و غلام گردش‏ هاى زیبا و نقوش گوناگون طلائى و تزیینات جالب و پشت بغل هاى كاشى بى نظیر و نقوش و حوش و طیور و آئینه كارى بسیار ممتاز و در واقع از قصور ممتاز دوره صفویه است.  كاخ مزبور كه آنرا باغ بلبل نیز نامیده ‏اند قسمتى از باغ نقش جهان زمان شاه عباس بوده و در زمان شاه عباس (1078-1105) مجزا و شروع به ساختن گردیده است.  این كاخ تاریخى زیر شماره 227 به ثبت رسیده است.  در توصیف و تاریخ ساختمان آن شعراى زمان اشعارى نیز سروده ‏اند.  از جشن و نشاط و كامرانى دایم              در وى جاى پادشه دولتمند از قصر بلند زیبا اركان              گردید زمین اصفهان تاج جنان  درگاه عبادت این بود ورد ملك              پاینده عمارت از سلیمان زمان  ایضاً هر مصرعى تاریخ است:   چون بدوران شه اعلاشان              كه زدل گشته سلیمان زمان  جان پناهى كه مدیحش عام است              مرشد و داد ده ایام است   تاج دارى كه زوى شد نازان              زدل صدق همه خلق جهان  صوفى صافى تابع مقصود              كو باخلاق و صفا ساعى بود  آنكه مقصود وى از عمر و حیات             بندگى ره شه باطاعات  كرد سركارى این مسكن سعد              كه چو وى نیست مقدر من بعد  دل گشائى است كه از لطف صبا             شد فرح لازم و شادى افزا چه مكان شبه بناى فلك است              چون لب قند سراپا نمك است  طاق از آن سرشكن قوس و قزح              ركن او قائمه جشن و فرح  آفتاب آینه درگاهش              طلبد سرمه گرد راهش  بنم آورده گلش آب حیات              میل شادى بارم داده زكات  از لب شكر لیلى لعلیش              شد از آیینه جان به كاشیش  دوده‏اش سرمه بیننده كشید              زگچش شد قصب صبح سفید  آیه نور ز سنگش شامل              بدرش حاتم بى حد سایل   اشعارى را كه نصرآبادى در توصیف و ماده تاریخ بناى كاخ هشت بهشت سروده بخوبى روشن مپدارد كه كاخ مزبور در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوى و در سال یك هزار و هشتاد هجرى (1080) ساختمان آن بپایان رسیده و این ساحتمان بسعى و اهتمام مقصود نامى كه از صوفیان سرسپرده درگاه بوده انجام گردیده است.  گرچه ممیزاتى براى مقصود نگفته ولى نمیتوان بانى مسجد مقصود بیك واقع در تكیه ظلمات در سال یكهزار و ده را با مباشر ساختمان كاخ هشت بهشت كه در سال یكهزار و هشتاد انجام شده است متحد دانست.  باغى كه سابقاً عمارت هشت بهشت در آن قرار داشته، بسیار بزرگ و زیبا بوده است كه امروز تنها محوطه‏اى كوچك از آن باقى است.  كاخ هشت بهشت، آنچنانكه از نوشته ‏ها بر مى‏آید، محل تفریج بوده است و گوشه و كناران به منظور خوشگذرانى ساخته شده. شاردن سیاح فرانسوى درباره این كاخ چنین نوشته است:  ... كاخ هشت بهشت در باغ بلبل قرار دارد. تمام سقفهاى آن موزائیك بسیار عالى است. دیوارها و جرزها دو طبقه و دالانها و غلام گردشهایى در اطراف آنهاست. در این دالانها صدها مكان است كه دلكش‏ترین و فرح انگیزترین نقاط دنیا محسوب مى‏گردد و هر یك به وسیله منفذى كه بدان نور مى‏تابد روشن مى‏شود. این روشنایى متناسب با تفریجاتى است كه این امكنه ویژه آنها ساخته شده است.   هیچ یك از این نقاط از حیث شكل و ساختمان و تزئینات به دیگرى شبیه نیست. در هر جایى چیزهایى تازه و گوناگون است چنانكه در بعضى بخاریهاى متنوع و در برخى دیگر حوضها و فواره هایى است كه از لوله هایى از داخل دیوار آب مى‏گیرند. این تالار عجیب در حقیقت لابیرنتى است كه انسان در قسمت فوقانى آن گم مى‏شود و پله‏ها چنان مخفى است كه به آسانى پیدا نمى‏شود. قسمت پائین تا ده پا از سطح زمین از سنگ پشم و نرده‏ها از چوب زرنگار و قابها و چهارچوبها از نقره و جامها از بلور و آلتها از شیشه‏هاى رنگارنگ ظریف ساخته شده است.  اگر چه این بنا چندان با دوام و استوار نیسات ولى فرح انگیزتر از مجلل‏ترین كاخهاى اروپایى است. در اثر تغییرات بسیارى كه در ساختمان كاخ هشت بهست سالها پس از تاریخ ساخت آن روى داده بسیارى كسان تصویر كرده‏اند كه این عمارت در زمان خیلى نزدیك‏تر از زمان صفویه ساخته شده به طورى كه مادام دیولافوا ساختمان آن را به دوران قاچاریه نسبت داده است.   http://www.isfahan.us/isfahan[b7].htm
دوشنبه 22/1/1390 - 14:40
ایرانگردی
عالی ‏قاپو این قصر كه نمونه منحصر به فردى از معمارى كاخهاى عهد صفوى است، در اوایل قرن یازدهم هجرى به فرمان شاه‏ عباس اول ساخته شد و شاه صفوى سفراء و شخصیت هاى عالى‏قدر را در این كاخ به حضور مى‏پذیرفته است. این كاخ داراى 5 طبقه است كه هر طبقه تزئینات مخصوص دارد. در زمان شاه‏ عباس دوم به بناى اصلى افزوده شده و شاه و میهمانانش از تالار همین عمارت، مناظر و چوگان و چراغانى و آتش‏بازى و نمایش هاى میدانى را تماشا مى ‏كردند . این‌ قصر كه‌ «دولتخوانه‌ مباركه‌ نقش‌ جهان‌» و «قصر دولتخوانه‌» نام‌ داشت‌، نمونه‌منحصر به‌ فردی‌ از معماری‌ كاخ‌های‌ عهد صفوی‌ است‌. مینیاتورهای‌ هنرمندانه‌ رضاعباسی‌،نقاش‌ معروف‌ عهد شاه‌عباس‌، نقاشی‌های‌ گل‌ و بوته‌، شاخ‌ و برگ‌، اشكال‌ وحوش‌ و طیور و گچ‌ بری های‌ زیبای‌ آن‌ به‌ شكل‌ انواع‌ جام‌ و صراحی‌ در تاق‌ها و دیوارها تعبیه‌ شده‌ است . گچ‌بری های‌ اتاق‌ صوت‌ با هدف‌ آكوستیك ‌طراحی‌ و اجرا شده‌اند تا نغمه‌ها و صداها به‌ طور طبیعی‌ و دلنشین‌ شنیده‌ شوند عالی قاپو به دو صورت تلفظ گردیده كه براى هر كدام وجه تسمیه‏ى است. آنچه بیشتر در مورد محاورات و مكاتبات متداول می باشد عالى قاپو است كه مركب از كلمه عالى و قاپوى تركى به معنى در می باشد یعنى باب عالى و مراد اینست همان طور كه در عثمانى باب عالى معمول بوده بین ایرانیان شیعه هم چنین یابى وجود داشته كه مانند باب عالى عثمانیه ا مورد احترام بوده است و از این رو كلیه كسانى كه می خواستند وارد عالى قاپو شوند باید خم شده آستانه را بوسیده و داخل شوند و حتى شاه عباس هم هنگام دخول باین عمارت از اسب پیاده می شده است. گذشته از این عالى قاپو محل تحصن مقصران و گناهكاران بوده كه هر جانى و یا گناهكارى كه وارد درب عالى قاپو می گردید كسى نمی توانست او را از آنجا بیرون بیاورد مگر به امر شاه صفوى و خلاصه عالى قاپو همان احترامى را داشت كه باب عالى در عثمانى داشت.  و اما عده ای كه آنرا على قاپو و على قاپو نوشته ‏اند معتقدند كه هنگامیكه شاه عباس كبیر درب نقره براى بارگاه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به نجف برد و نصب كرد درى را كه در پیش آنجا نصب شده بود براى تیمن و تبرك اصفهان آورد و در عالى قاپو نصب كرد و از این جهت آن را عالى قاپو و یا قاپى نامیده ند كه این در منسوب به حضرت على بن ابى طالب علیه السلام است و از این رو مورد احترام شاه و مردم بود و حتى تا چند سال پیش هم مردم در اطراف آنجا آش‏ ها مى ‏پختند و نذوراتى می كردند و بزنجیر جلو در مزبور رشته هائى بعنوان دخیل مى ‏بستند و همانطور كه گفته شد در زمان سلاطین صفویه جاى بست گناهنكاران بود.  در هر حال از هر دو نام و وجه تسمیه چیزیكه استنباط می گردد نصب این دو رفتارى كه در مقابل آت در می شده مربوط به یك امر سیاسى بوده كه همان استقلال صفویه در مقابل عثمانی ها باشد.  و اما عمارت عالى قاپو بنیانش از زمان سلطنت سلاجقه است و در زمان صفویه داراى آن همه زیبائى و شكوه شده است و درب آنرا شاه عباس بزرگ از نجف اشرف آورده و از این جهت مورد احترام سلاطین صفویه و مردم بوده است و چون این كاخ در مقابل باب عالى عثمانى ‏ها قرار داشته فوق العاده در جهت عظمت و زیبائى آن همت مصروف داشته‏ اند.  كاخ عالى قاپو سه طبقه و هر طبقه منقسم به دو طبقه اطاق است كه در واقع شش طبقه می شود و چون از بام طبقه آخر میتوان تمام مناظر شهر را دید خود بام را هم یك طبقه حساب كرده‏ اند و می گویند عالى قاپو هفت طبقه است ارتفاع آن 48 متر و در 28 مترى داراى ایوان بزرگى است كه در میان ستون هاى آن حوض مسى قرار دارد كه آب از آن فوران می كرده است.  گچبرى و نقاشیهاى عالى اطاق‏ ها متعدد آن هر بیننده را خیره می كرده و اكثر گچبری ها بشكل بطرى و شیشه‏ هاى شراب است.  این كاخ در غرب میدان شاه است كه عرصه آن 386 متر طول و 140 متر عرض است در مقابل عالى قاپو مسجد شیخ لطف الله در شرق میدان واقع شده است.  شاردن فرانسوى كه سه مرتبه باصفهان مسافرت كرده و عمارت و كاخهاى دولتى را دیده گفته است عالى قاپو بزرگترین كاخى است كه ممكن است در یك پایتخت وجود داشته باشد. پس می توان گفت كه این كاخ در زمان صفویه از بهترین كاخ ها دنیا محسوب می شده است و از این رو محتوى بر تمام مزایا و محاسن بوده و آنچه لازمه یك كاخ سلطنتى بوده در آن وجود داشته است.  براى اینكه وضع كاخ مزبور در پایان قرن سیزدهم هجرى معلوم گردد بهتر این است كه نظریه مورخان آن زمان را نقل كنیم. مولف نصف جهان فى تعریف الاصفهان چنین گفته است:  اما عمارت عالى قاپو كه دروازه بزرگ عمارات دولتى برآن است و آن مثل سردرى بر آن واقع شده محل نظر مهندسان و تمام معماران ایران و غیره است و به وضعى ساخته شده كه مایه حیرت جمع گشته است. عمارت باین ارتفاع و باین قطر و باین پایه و این استحكام كه از وقت بناى آن تاكنون كه قریب سیصد سال، است با وجود تواتر شلیك توپ و تفنگ كه در آن میدان واقع است اصلا خللى و تزلزلى در اصول و بنیان آن راه نیافته مگر بعض فروع آن از كاشیكارى و غیره كه فى الجمله ریخته است. و مجملاً عمارت مذكور ارتفاعاً محتوى بر پنچ چشمه دارد كه همه آنها مشتمل بر حجرات و همه بالاى  یكدیگر است و محلهاى نیكو است و یك جهت آن با دیگرى چشمه‏ ها متفاوت است این عمارت را شاه عباس بزرگ بنا و تمام نموده و دروازه از صحن نجف اشرف تیمناً و تبركاً آورده ست و بر آن نصب كرده و تا حال دروازه عمارات است و بجا است و به همین سبب آنرا عالى قاپو نام نهاده است. سلاطین بعد از او پیش این دروازه را عمارت خروجى بطرف میدان طرح انداخته و ساخته‏ اند و دو طرف آنرا هم یمیناً، یساراً، دخولى و حجرات بنا كرده و بر بالاى همه آن تالارى به طرزى خوب و جهى مرغوب بنا و تمام نموده ‏اند با ستون هاى بلند و سقف مرتفع به استحكام استوار كرده كه بیننده را حیرت افزاید و در میان آن تالار حوضى ساخته‏ اند كه در زمان پیش آب مینموده ‏اند و با استحكامى است كه اصلاً رطوبتى بسقف بناى زیر آن نشر نمی كرده و این تالار محل نشیمن پادشاه براى عرض لشكر بوده و از چند حجره میانى آن عمارتن رفیع راه ورود باین تالار است و چنان استادى در ساخت و اتصال این دو عمارت نموده‏ اند كه كسى گمان نمی كند اینها را در دو وقت ساخته و متصل نموده اند و چون بر بالاى این عمارت به طبقه آخرى روند تمام شهر بل اطراف آن نمایان و ناظر را حالت انبساط و فرح روى بنماید و در آن بالا هم یك مربعى محلى باز ساخته‏ اند كه چون بر آن روند نمایندگى زیاد و صفا بیشتر و كیفیت غریب‏تر باشد. مثل این عمارت و غرابت و نفاست آن كه در تمام ایران بلكه بسیارى از ممالك دیگر موجود نیست.  میرزا علیخان نائینى روزنامه نویس ناصرالدین شاه قاجار در سال 1300 هجرى قمرى گزارشى كه راجع به تاریخ و جغرافیاى ایران در دو جلد تهیه كرده كه هنوز مخطوط و تا چند سال قبل در كتابخانه وزارت دارائى بود و به طوریكه در پیش اشاره شده آنچه راجع به اصفهان نوشته عیناً با كتاب جغرافیاى اصفهان میرزا حسینخان تحویلدار كه به چاپ رسیده بعین منطق می باشد راجع به كاخ عالى قاپو چنین نوشته است.  تالار و قصر عالى قاپو تا حال به نیكوئى و عظمت و ارتفاع آن عمارتى در ایران ساخته نشده پنج طبقه قصر مزبور بانضمام كلاه فرنگى عرشه آن 34 ذرع ارتفاع دارد هر كدام از طبقاتش و مشتمل برمكان هاى ملوكانه و اطاق هاى وسیع و طاق هاى رفیع و بیوتات زمستانه و تابستانه و جلو قصر از پایه روى زمین الى محاذى سقف طبقه دوم قصر پایه و صحن تالار عظیم تالار فوقانى واقع شده چاه و منبع طبقه دوم قصر، من بعد از ظهر آن منبع حوض از مس یكپارچه است و غیر از مجراى دو سوراخ تنگ تنلبه ممر و مدخلى بجهت قصر و تالار ندارد كه با چرخ و دلو بتوان آب كشید. و دیگر درب بسیار عالى كه بدروازه دالان تحتانى قصر منصوب است از چوب زیاد با دوام و قوامى است معروف به چوب كلوذه كه جوزق درختى باشد از هر چوبى هست درب اول بقعه متبر كه حضرت امیرمومنان علیه السلام است كه سلاطین هندوستان در نجف اشرف برده بودند. وقتى شاه عباس صفوى درب نقره را برد و بجاى آن نصب نمود درب مزبور را جهت تیمن و تبرك به اصفهان آورد و به دروازه دالان قصر و تالار برقرار فرمود، الان قصر منسوب به آن درب است و درب موسوم به على قاپو و قبله گاه خلایق است.  وضع ساختمان عالى قاپو را مسترسایكس انگلیسى بطور اختصار چنین توصیف كرده:  در طرف مشرف میدان شاه عالى قاپو یا عالى قاپو دروازه بزرگى قرار دارد كه آن مدخل قصر سلطنتى بوده است. این بنا عبارت از یك طاق نماى بزرگى است كه روى آن یك تالار بزرگ بر روى ستون هاى چوبى قرار گرفته و یكى از نمونه‏ هاى خاص معمارى عصر نوروز را رعام می دادند. شاردن میگوید این تالار زیباترین این تالارى است در نوع خود كه من در تمام دنیا دیده‏ ام و از همین عمارت بود كه شاه صفوى مسابقه‏ هاى چوگان بازى، اسب سوارى، و جنگ حیوانات وحشى، را در حضور هزاران رعایاى خود تماشا مى‏ كردند.  جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى اظهار نظر كرده كه اشتهار اینكه درب عالى قاپو را از نجف آورده ‏اند براى جلب افكار عمومى و احترام بدر بار صفوى بوده است و اگر نه آوردن درب از نجف اشرف محرز نیست.  در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان وضع گذشته و زمان تالیف 1335 ه.ش را تشریح كرده و چنین گفته:  عالى قاپو - على قاپو - در میدان نقش جهان دوره تیموریان كه تبدیل به میدان شاه امروزى شده است عمارتى از زمان تیموریان باقى بود كه در زمان شاه اسماعیل صفوى تا اندازه ‏اى آباد و سپس بحالت خرابى در آمده وقتى كه شاه عباس اول صفوى پاى تخت را به اصفهان انتقال داد ابتدا در باغ بزرگى كه در طرف طوقچى بود منزل نمود و سپس كه میدان را مسطح و مرتب كرد عمارت قدیمى را نیز براى سكونت خود و درباریان ساختمان نمود. و در دوران شاه صفى و شاه عباس دوم (1053) و شاه سلسمان و شاه سلطان حسین نیز تعمیراتى از آن به عمل آمده است. سیاحان و مورخین خارجى و داخلى شرح مفصلى نسبت به وضعیت و شكوه این كاخ نوشته ‏اند بخلاصه اینكه در آن تاریخ این قصر از تمام قصور سلاطین زیباتر و دلرباتر و جامع‏تر بوده است.  این عمارت فعلاً داراى جلوخانى است كه در طرفین آن دو اطاق و از اره‏اش تماماً به ارتفاع یك متر و نیم از سنگ سیاه پوشیده و استوار شده و تمام بنا از آجرهاى تراش و یكنواخت ساختمان گردیده است و كسى حق نداشته سواره وارد شود. در جلو این جلوخان از قدیم زنجیر دانه درشت آهنى وجود داشت كه بحلقه‏ هاى طرفین باز و بسته میشد كه هر كس پناهنده میشد در امان سلطان بوده است.  به فاصله چند متر در اصلى كاخ ببلندى 5 متر واقع است كه روى آنرا از فلز مطلا جدول كشى نموده‏ اند و در طرفین دو سكوى بزرگى به ابعاد 4 در 5.2 متر از شش پارچه سنگ مرمر  ظریف ساخته شده و بالاى در ورودى عبارت: انا مدینة العلم. و على بابها بر روى كاشى زمینه زرد نوشته شده است. آستانه این در سنگ مرمر مدورى است كه میگویند شاه عباس هر وقت سواره می آمد در اینجا پیاده می شد و پا روى آستانه نمی گذاشت و عبور می كرد.  درباره وجه تسمیه عالى قاپو بعضى را عقیده آنست كه این در را شاه عباس از نجف و بجاى در نقره‏ اى كه بدانجا برده آورده و از این جهت على قاپو نامیده می شود. عده دیگرى گویند به جهت اینكه در بلند و عالى است بنام عالى قاپو گفته‏ اند و یا در برابر باب العالى تركیه نام گذارده شده این در نیز داراى زنجیر مطلائى بوده كه حكم بست را داشته و الحال نیز قطعه از آن باقى است كه تا این اواخر مردم متوسل بآن شده نذوراتى مینمودند و مانند مقابر متبركه نیز پارچه ‏اى باین زنجیر مى ‏بستند.  بالاى در ورودى پنجره مشبك چوبى از زمان قدیم باقى است. دهلیز عمارت ازاره ‏اش از سنگ هاى سیاه و بالاتر تماماً از نقاشی هاى زیبا گل و بوته تزیین یافته ورودى آنرا گچ كشیده بودند كه این اواخر كم و بیش نثاشی ها را از زیر گچ بیرون آورده‏ اند.  دو دهلیز ورودى و خروجى عمارت از مشرق به مغرب یا به عكس بطور عمود بر یكدیگر مانند صلیب ساخته شده كه در اصلى و سكوهاى سنگ مرمر طرفین واسطه بین آن دو است. در یكى از چادرهاى این كاخ طبقات مختلفه تعمیر و نقاشى كاخ را در گذشته بخوبى نشان مى ‏دهد در روى یكى از ورقه‏ هاى نقاشى، دیوار این عبارت خوانده میشود: گركند براه تو.... زانكه تقوى سر هم كرم است              نا گرفتن درم بوجه حرام بهتر از بذل كردن امیرالمومنین ...  كتبه الفقیر سید افضل مقصود على دورانى بتاریخ جمادى الاول 1032 و مخصوصاً نامى از شاه صفى و تاریخ آن برده است.  این بنا در قدیم دو راه پلكان پیچ مانند داشته كه اكنون باقى است و شاه عباس راه وسیع‏ ترى براى ایاب و ذهاب خود و سفراء ساختمان نموده كه كف تمام آنها از كاشی هاى هفت رنگ عالى تزیین شده بوده است. این راه شامل 40 پلكان و دوراه دیگر داراى 17 پله می باشد و تا طبقه چهارم اطاق هاى متعدد و منقوش در اطراف دهلیز ببالار دارد كه مختص بدرباریان بوده است.  شاه عباس كبیر بیشتر وقت خود را در این قصر بسر میب رد و پذیرائى ‏هاى و رسمى را نیز در همین جا اختصاص داده و از بالاى تالار سان قشون و پیشك هاى سفرا و چوگان بازى و یا عملیات ورزشى پهلوانان را تماشا می كرده. این ایوان بطول 28 و عرض 16 و ارتفاع 12 متر و از كف میدان تازیر سقف 24 متر می باشد كه فقط طرف غرب آن متصل بكاخ یا اطاق هاى مسكونى است ایوان داراى 18 ستون چوبى و بر روى پایه ‏هاى سنگى منشورى شكل قرار دارد. این ستون ها مانند ستون هاى عمارت چهلستون 16 ضلعى و 8 ضلعى و داراى نقاشى و آینه كارى بوده است كه در دوره قاجاریه از بین رفته و در سال 1327 نیز براى تعمیر و جلوگیرى از نفوذ موریانه تخته‏ هاى روكوب آن برداشته شد. در وسط این ایوان حوض مستطیل شكلى بابعاد 4در6/5 متر است كه اطرافش از سنگ هاى مرمر و كف حوض از مس پوشیده شده و داراى سه فواره بوده است. در پاشویه این حوض قسمتى از سنگ مرمر مشبك و براى خروج آب هاى زیادى بوده كه در ناودان مطلاى طرفین تالار رو بطرف میدان شاه می ریخته است منبع آب این حوض را در دامنه كوه صفه می دانند كه از آنجا به عمارات سلطنتى دنباله رودخانه مانند آینه خانه و هفت دست و غیره می رسیده و سپس به این عمارت می آمده است. ولى از نوشتجات سیاحان و غیره مخصوصاً بنا به گفته شاردن چنین معلوم میشود كه در جنب این كاخ نیز چاهى بوده كه بوسیله چهار گاو با دم مخصوصى آب بطبقات مختلفه می رسیده است در بالاى این تالار اشعارى بشرح زیر موجود است كه چند فرد آن نوشته می شود:  كلب درگاه على فخر شهان - یا الله حامى دین جان سلطان زمان - یا محمد  زانكه آب رحمتست خاك بهشت- یا على مدددست قدرت طینت گردون سرشت - یا الله  پایه ایوان كاخش بى حساب - یا محمد باشد آن جائى كه سرزد آفتاب - یا محمد یا على  منتظم باشد از آن گردون ماب - یا الله ران........ همچو........انتخاب - یا محمد  روز بادا امیرالمومنین - یا على  شاه دین شاه زمان سلطان حسین یا الله........... این سلیمان بن سلیمان بارگاه   از اره دیوارها تماماً از نقاشی هاى بسیار زیبا و مصلا تزیین شده بود ه كه الان نیز مشاهده میشود در قسمت هاى بالا هم تصاویر متعدد ایرانى و اروپائى موجود است كه هر بیننده را مات و متحیر میسازد این نقاشی ها در دوران هر یك از سلاطین بطرز خاصى تعمیر و نقاشى شده و بعد در زیر گچ مستور گردیده روى بعضى صورت هاى موجوده را در سال 1328 از طرف باستانشناسى شیشه نصب نموده‏ اند كه از دستبرد و خرابكارى جهال محفوظ ماند ولى متاسفانه افراد مغرض و نادان از شكستن شیشه‏ ها و خرابى صورت هاى دریغ نداشته‏ اند.  سقف این تالار از تخته چوب هاى مثلث الشكل و با رنگهاى عالى منقش تزیین گردیده است. اتاق شاه نشین بمساحت 9*8*7 متر و طول آن شش اطاق كوچكتر و منقش گوناگون كه هر یك دلپذیرتر از دیگرى است واقع شده و طول زمان و كچ كشى روى آنها كمترین تاثیرى و تغییرى و در نقاشى و آب و رنگ آنها نداده است. در شاه نشین اطاق از از اره ببالا همان نقاشى ‏هاى عالى و قلم معجزآساى نقاشان با ایمان صفوى كه با استادى علیرضا و امثالهم ساخته شده بقدى زنده با روح و متناسب است كه هر قدر نگاه كنى غیر ممكن است كه دیده خسته و یا كسل شود. هر قسمتى از این اطاق ها و طاقچه‏ ها نوعى مخصوص و بقلم نقاشان ایرانى و اروپایى تزیین شده است.  اطراف این ایوان در قدیم نرده و طارمی هاى چوبى مشبكى داشته است. چوب بست روى ایوان كه از الوارهاى قطور و چوب هاى عظیم با اصول معمارى و هندسى كلاف كشى شده و سقف ایوان و ستون ها را استوار داشته موجب حیرت و تعجب است.  در سال 1334 بنابرتصمیم اداره كل باستان‏شناسى تعمیرات لازمه سقف و طرح‏ هاى اطراف بعمل آمده و شیروانى آهنى زده شده در طبقه پنجم عمارت اطاق ها و ایوانچه هائى است كه همه از نقاشی هاى بسیار زیبا و خوش آب و رنگ نقاشى شده و چنانچه معروف است و مورخین نیز نوشته‏ اند از این طبقه ببالا مسكن حرامسراى شاهى بوده كه مسلط بر تالار و ایوان شاهى باشند و بتوانند عملیات و جشنها و پذیرائى ‏هاى شاهانه را مشاهده نمایند.  در طبقه ششم كه وارد شوید بر حیرت و تعجب شما افزوده می شود زیرا اطاق هاى متعدد تو در تو و گچبری ها و نقاشی هاى حیرت‏ انگیز مختلف را خواهید دید كه هر قسمتى بطرز خاصى جلوه گر است از اره و بدنه بنوعى خاص نقاشى شده و در بالا گچبری هاى زیبائى مانند جاى ظروف و یا باشكال هندسى ساخته‏ اند. عده ‏اى را عقیده بر آنست كه در زمان شاه عباس حبس الصوت بوده كه وقتى نوازندگان دست از نواختن می كشدند مجدداً همان صدا و آواز بگوش می رسیده است و در كتب و نوشتجات نیز این اطاق ها را بسفره خانه و یا شرابخانه و یا چینى خانه نامیده ‏اند.  طبقه هفتم عمارت یا سقف بام كه بارتفاع 48 متر از روى زمین می باشد مشرف بر تمام شهر اصفهان است و منظره بى نهایت عالى و جالب توجهى را در بیننده ایجاد می كند و بیشتر سیاحان و یا تماشاچیان آمدن به عالى قاپو را براى دیدن منظره شهر اصفهان و نقاشی هاى زیباى آن انتخاب می نمایند. از بالاى این كاخ آثار تاریخى اصفهان در مشرق مانند بناهاى دوره سلجوقى و مسجد سلطانى در جنوب و طرف مغرب كوه آتشكاه و مدرسه سلطانى و سایر بناهاى زیباى اصفهان را میتوان بخوبى مشاهده و عكس بردارى نمود.  منظره میدان شاه و مسجد زیباى شیخ لطف الله روح تازه یا بهر بیننده و عاشق این ابنیه میدهد. در مغرب این كاخ عمارت شهربانى است كه گنبد آجرى توحید خانه یا گنبد طاوس دوره صفوى واقع شده این گنبد داخلش تزیینات آجرى زیبائى دارد كه در زمان صفویه قابل توجه بوده و اكنون زندان شهربانى است و عوامل آنرا گنبد شیر گویت می نمامند.  این كاخ در زمان صفویه احترام خاصى داشته و تمام مردم درباره آن بچشم احترام و بزرگوارى نگاه میكردند و بتمام باغات و عمارات سلطنتى متصل بوده است. شاه عباس جشن نوروز سال 1006 ه1598 م را براى اولین مرتبه در اینجا بر پا نمود و بعد از او نیز هر یك از سلاطین در این قصر جشن هائى ترتیب داده و پذیرائی هاى شاهانه از بزرگان و سفراى خارجى نموده و بر شكوه و جلال این قصر افزوده‏ اند شاه عباس دوم و شاه سلیمان هر یك از پذیرائی هاى مفصلى در این كاخ نموده كه شرح تفضیلى آنها در تاریخ درج است.  در زمان شاه سلطان حسین نیز این قصر تعمیر شده و در دوره افاغنه و اواخر قاجاریه خراب گردیده است. مطابق كتیبه سر در ورودى بر روى كاشى بسال 1274 هجرى در زمان ناصرالدین شاه قاجار تعمیر گریده و بعداً متروك مانده تا در دوره رضا شاه فقید تحت تعمیر درآمده و مدتى اداره شهردارى بوده و اكنون در تصرف وزارت فرهنگ و اداره باستان‏شناسى محافظت می شود.  در این پانزده سال اخیر كه نگارنده عهده دار قسمتى از امور باستان‏شناسى میباشم بعلت نبودن اعتبار نمایندگان محترم باستان‏شناسى موفق نشدند كنجكاوى بیشترى نسبت به نقاشی ها و یا تاریخ و كتیبه‏ هاى آن بنمایند علاوه بر این احتیاج كاملى بتعمیر و كلاف كشى اطراف و تعویض بعضى ستون هاى معوج آن دارد زیرا شكاف هاى گوناگون بر این بناى باستانى وارد گردیده و امید است بزودى تعمیرات شایانى از این بعمل آید.  مولف دانشمند گنجینه آثار تاریخى اصفهان راجع بوضع ساختمان عالى قاپو چنین نوشته است:  تالار عمارت عالى قاپو از الحاقات دوره شاه عباس دوم است:  به طبقه سوم عمارت عالى قاپو در دوره شاه عباس دوم تالارى با 18 ستون از چوب چنار اضافه شده است كه ستون هاى آن با آینه پوشش می شده و سقف آن با صفحات بزرگ نقاشى روى آلت هاى چوبى تزیین شده. با یك نظر بساختمان این تالار، الحاقى بوده آن بعمارت اصلى، واضح می شود. در وسط این تالار حوضى از، مرمر و مس قرار دارد كه داراى فواره هائى بوده و در مراسم مخصوص آب از آنها جستن می كرده شاردن سیاح فرانسوى كه در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه سلیمان در اصفهان بوده و این عمارت را در سفرنامه خود توصیف كرده است صریحاً می نویسد كه آب را بوسیله ماشین هاى مخصوصى بالا می آوردند و بدیهى است آنچه را كه شاردن ماشین می نامد چیزى غیر از چرخ آبهاى معمولى منازل اصفهان، نمی تواند باشد: مولف اصولا توجه به ساختمان تالارها با حوض  وجهش آب از فواره یا شیرهاى سنگى از اختصاصات بناهاى دوره شاه عباس ثانى است و این كیفیت در تالار چهلستون و تالار عمارت آئینه خانه كه در دوره سلطنت این پادشاه با تمام رسیده به خوبى مشاهده می شود. دیوارهاى تالار عمارت عالى قاپو بطوری كه عیان است داراى دو پوشش تزییناتى می باشد كه بر روى هم قرار گرفته‏ اند. پوشش زیرین تزیینات عهد شاه عباس دوم است و پوشش بعدى تزییناتى است كه بذوق و سلیقه شاه سلطان حسین در تالار این كاخ اضافه شده است. تزیینات نقاشى و اشعارى بخظ نستعلیق قرمز رنگ بر زمینه گچ سفید در زیرقشرى از گچ دیگر كه در اواخر عهد قاجاریه در پوشش عهد صفوى را مستور نموده بوده است آسیب زیاد دیده معذلك در بعضى قسمت ها تشخیص این تزیینات و بعضى خطوط در سنوات اخیر از زیر گچ خارج شده امكان‏پذیر شده است كلمات و مصرعهائى از اشعار منقوش بر دیوار عمارت عالى قاپو كه از تعمیرات با اضافات دوره شاه سلطان حسین حكایت می كند و هنوز قابل خواندن است بشرح زیر می باشد.  یا الله (شهنشاه دین) یا محمد (داور دین پرور ایران زمین) یا على مدد  كلب درگاه على فخر شهان (یا الله)       حامى دین نبى...(یا محمد)        آنكه ز آب، رحمت و خاك بهشت (یا على مدد)       دست قدرت طینت گردون سرشت (یا الله)       پایه، ایوان قدرش بى حجاب (یا محمد)          باشد آنجائیكه سر زد آفتاب (یا على مدد)، منتظم باشد از آن گردون مآب -یا الله.  ملت همچون آن جناب (یا محمد) - (یا على مدد) شاه دین شاه زمان سلطان حسین (یا الله) بن سلیمان این سلطان بارگاه. اشعار دین شاه زمان سلطان حسین (یا الله) بن سلیمان این سلطان بارگاه (اشعار محمد بیك فرصت راجع بساختمان ایوان عالى قاپو )بنقل از قصص الخاقانى، خطى در سال 1053 هجرى شاه عباس ثانى به میرزا تقى الدین محمد وزیر اعظم خود دستور داد معماران عالى قدر در عمارت عالى قاپو رو بطرف میدان نقش جهان تالارى بنا نمایند و روز پنجشنبه بیست و چهارم شهر ذى القعده سال 1053 بناى این تالار گذاشته شد و در عرض اندك مدتى با تمام رسید. شاعرى موسوم به محمدى بیك متخلص به (فرصت) كه تو پیچى سركارشاهى بود در تاریخ بناى تالار این اشعار را سروده است اى معلا بناى عرش نظام              وى فلك كرسى فرشته مقام سر به سر عالم از تو گلشن شد              از تو چشم زمانه روشن شد  گرچه فرزند مادر خاكى              خلف خاندان افلاكى  تا زمین از تو یك نشان دارد             سرفرازى برآسمان دارد آسمان از بلندیت شده پست              تا تو برخاستى سپهر نشست  گر فرو ریزد آسمان بر هم              نشود خشتى از بناى تو كم  چل ستون تو چهلستون باشد              كه مدامت نگاه بآن باشد  هر ستونى كه از تو پاى بجاست              فلك پیر را بدست عصاست  هر ستون تو اى رفیع بناى              شده راهى بعالم بالاى  طرحش از گرد نور ریخته ‏اند              در گچ او ستاره بیخته‏اند  آسمان با مهى در افشانش              كهنه فانوسى از شبستانش  بهر دیوان آن سپهر بنا              زحل افكنده خشت بر بالا  حسن خورشید بام دیوارش              من ندانم كه بوده معمارش  سقف او را چه جاى زیور بود              قبه زر بسى مكرر بود  نصب كرد آخر اوستاد هنر              مهر انور بجاى قبه زر  زده آن طارم فلك پایه              آسمان را بسر گل سایه  سقف تالار آن رفیع بنا               بر سر عرش  گشته چتر گشا  تا فلك دیده سرفرازى او              خوانده تكبیر جان درازى او  روى طاقش ز فیض یزدانى              چون كریمان گشاده پیشانى  درو دیوارش از كرشمه نگار              گل تصویر او همیشه بهار  بلبلان خمش بناله زار              میسرایند بن در و دیوار  مرع تصویرش ازر نظاره كند              گل گریبان رنگ پاره كند  نیست ممكن كه هیچ دانائى              بخیال آورد چنین جائى  دم عیسى هواى منظر او              لوح تقدیر تخته در او  بت چنین است نقش خاك درش              در فردوس سینه چاك درش  دیده كى بیند از نظر سیرش              دل گرفتار زلف زنجیرش  بارها خورده آسمان بلند              بشر آستانه‏اش سوگند  كه برون از تلاش گفت و شنید              كس چنین نقش بى قرینه ندید  هست در وصف او زبان مغرور              شاه بیت است در جهان مشهور   الواحى از كاشى بر جبهه شرقى عمارت عالى قاپو از تعمیرات دوره ناصرالدین شاه قاجار حكایت می كند چهار جانب عمارت عالى قاپو در دوران پادشاهى شاه عباس اول و شاه عباس دوم با كاشی هاى خشتى خوش نقش تزیین شده بود كه توام به درها و پنجره‏ هاى نفیس آن منظره ‏اى بس جالب باین عمارت تاریخى می داده است و موجب نهایت تاسف است كه از آن همه در و پنجره فقط یك پنجره در طبقه سوم عمارت بر جاى مانده و بقیه آنها به تاراج رفته است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار كه مختصر توجهى نسبت به تعمیر بعضى بناهاى تاریخى اصفهان شده در عمارت عالى قاپو و هم ظاهراً كارهائى صورت گرفته كه بطور حتم تعویض طرح ‏هاى فوقانى عمارت یكى از آن جمله كارها است و به این مناسبت بجاى كاشى ‏هاى خشتى گل و برگ عهد صفویه بر جبهه بالاى سردر ورودى فعلى كاشی هاى دیگرى كه در بین آنها سه لوح خط نیز جاى داده شده قرار داده‏ اند. عبارت این سه لوح اشعارى است كه شاعرى بنام كفاش سروده ضمن تعمیرات سال 1274 هجرى قمرى بخط نستعلیق سفید و در هم بر زمینه لاجوردى بجاى كاشی هاى عهد صفویه نصب شده است.  عبارات و اشعار لوح وسط این كاشیكارى بشرح زیر است:    ناصرالدین شاه قاجار  در زمان ناصرالدین شاه قیصر پاسبان          شد ز تعمیر على قاپى رشك جنان  باده دولت بجامش تا در آید آفتاب           سكه شاهى بنامش تا بگردد آسمان     السلطان بن السلطان لوح سمت راست:  دلا تاریخ تعمیر على قاپو است این انشاء            كه شد از ناصرالدین شاه‏این نیكو بنا احیاء  لوح سمت بشرح زیر است: تا على در عالم امكان ولى الله بادصدر اعظم در پناه ناصرالدین شاه باد  در فهرست ابنیه تاریخى و اماكن باستانى ایران نیز تایید گردیده كه عمارت عالى قاپو در سال 1274 هجرى قمرى تعمیر گردیده است و حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در كتاب آگهى شهان از كار جهان تاریخ تعمیر را سال 1272 نوشته است.  در اشعارى كه كفاش اصفهانى براى تعمیر عالى قاپو در زمان ناصرالدین شاه سروده تاریخ تعمیر كه در شعر گفته شده با تاریخى كه در ذیل اشعار نوشته شده و نیز با تاریخ مرقوم در آگهى شهان از كار جهان مطابقتى ندارد. تاریخى كه صراحة در ذیل السلطان بن السلطان نوشته شده: 1274 میباشد و تاریخى كه از شعر ماده تاریخ كفاش بر میاید كه شد از ناصرالدین شاه این نیكو بنا احیا یك هزار و دویست و هشتاد و نه می باشد و اگر فرض كنیم كه لفظ كه عدد آن به حروف جمل 25 است جز تاریخ نباشد می شود 1274 و با تاریخ تصریح شده در كتیبه مطابقت دارد و قسمت دوم درست بنظر می رسد و ممكن است گفت كه تاریخ مندرج در آگهى شهان از كار جهان تاریخ شروع تعمیر بوده است.  در هر حال در سال 1299ه.ق ممیزمالیه اصفهان عمارت عالى قاپو را جزء عهمارات نیمه خراب قلمداد كرده و در مجله ارمغان سال اول شماره 59 صفحه 986 مندرج می باشد.  آنچه مسلیم است بعد از ناصرالدین شاه توجهى كه به عمعارت عالى قاپو نشده كه هیج حتى المقدور وقت درصدد خرابى و برداشتن آثار عتیقه آن بوده‏ اند و حتى آثار گذشتگان را محو می كرده ‏اند و از همین جهت بوده كه روى نقاشی ها را گچ می گرفتنه ‏اند.  نگارنده بخاطر دارم پیش از طلوع سلسله پهلوى این عمارت گردشگر عمومى هر كسى به سلیقه خود می توانست در آنجا تصرفاتى كند و با یادگارى بنویسد و آنجا محل آش پختن و دخیل بستن شده بود و در واقع خرابه و جغد نشین بود.  ولى پس از طلوع سلسله پهلوى روز به روز موجبات تعمیر و حفط اینگونه عمارات با تصویب قانون عتیقات و تاسیس ادارات وابسته به آن فراهم گردید و اكنون این كاخ تاریخى و دیگر انبیه باستانى تقریباً بحال اول برگدانیده شده‏ اند. عمارت عالى قاپو اكنون مورد تعمیرات اساسى و تزیینى و مهاركشى آهنى بنا و اصلاح نقاشی هاى داخل ساختمان و تحدید كاشیكارى جبهه خارجى و پشت بغل هاى آن می باشد. كاخ مزبور در طى شماره 104 به ثبت تاریخى رسیده است عمارت عالى قاپو از دو قسمت متمایز تشكیل شده است: 1- قسمت جلویى و مدخل عمارت  2 - ساختمان اصلى كاخ   1 - قسمت جلویى ساختمان از ساختمان اصلى جلوتر است و مدخل وسیع عمارت در همین بخش واقع است. مدخل داراى تاق جناغى است و در دو طبقه طرفین آن درها و تاقنماهاى كوچكترى وجود دارند. بالاى مدخل ایوانى هست كه از سه جهت باز است و تاق چوبى دارد. تاق ایوان بر 18 ستون تراشیده قرار گرفته است. در زمانهاى گذشته به هنگام ضرورت اطراف ایوان را باپرده مى‏ پوشانیده‏ اند. حوضى با لبه‏ هاى مرمرین در وسط ایوان قرار دارد كه فواره هایى دارد ؛ كف حوض را از مس ساخته‏اند. از نوشته‏هاى جهانگردانى چون تارونیه و شاردن چنین بر مى‏آید كه در گذشته دور، دیوار انتهاى ایوان و سطوح ستونها آینه كارى بوده است. بناى این ایوان یا به عبارت دیگر تالار بر اساس كتاب قصص الخاقانى در سال 1053 هجرى قمرى آغاز شده در مدتى بسیار اندك به اتمام رسیده است. مدخل به دهلیزى راه مى‏یابد كه به صورت شمالى - جنوبى ساخته شده. در پشت این دهلیز عمارت اصلى عالى قاپو قرار دارد كه در آن مقابل مدخل كه از آن نام بردیم قرار دارد.  2 - بناى اصلى عالى قاپو از شش طبقه تشكیل شده است. در طرفین در ورودى عمارت شش طبقه دو سكوى سنگى وجود دارد. كتبه‏ اى  نیز در بالاى این در قرار دارد كه قسمتى از آن با گذشت زمان از بین رفته است. كرباسى كه پس از در ورودى قرار گرفته سقفى بلند به اندازه مدخل جلویى ساختمان دارد. در همین كرباس مقابل در ورودى عمارت اصلى درى دیگر با دو سكو در طرفین هست كه كرباس را به حیاط پشت ارتباط مى ‏دهد. بالاى این در پنجره‏اى مشبك قرار دارد كه از آن نور به داخل كرباس مى ‏تابد. اتاق هاى اطراف همین كرباس در حقیقت محل ادارات دولتى بوده است.  دو راه پله مارپیچ در دو گوشه طبقه اول راههاى ارتباطى را تشكیل مى‏دهند. بالاى طبقه اول چهار طبقه هست كه هر دو طبقه علاوه بر اتاقهایى كه دارند داراى تالار بزرگ هستند. نخستین تالار به وسیله درى بزرگ به ایوان بخش جلویى عمارت باز مى‏شود. بر در دیوار این تالار نقوشى زیبا و رنگارنگ وجود دارد كه اغلب از آثار رضا عباسى است.  طبقه ششم تالارى بزرگ دارد كه تماماً گچ كارى است. این تالار كه به اتاق صوت نیز شهرت دارد، بر اساس شناخت فیزیكى صوت و انعكاس آن به نحوى ساخته شده كه مثل یك استودیوى مجهز به ضبط صدا طنین‏هاى اضافى صدا را از بین مى ‏برده است و اصوات را به صورتى صاف به تمام قسمتهاى تالار مى‏رسانده است. دیوارهاى اتاقهاى اطراف نیز با نقاشیهاى زیبا تزیین شده‏اند.  با چند روش مختصر از سفرنامه پیترودولااله، جهانگرد ایتالیایى كه در سال 1617 میلادى، هنگام روى كاربودن سلسله صفویه به ایران سفر كرده به معرفى بیشتر عمارت عالى قاپو مى ‏پردازیم:   ... اتاقهاى كوچك به اندازه‏اى از راههاى مختلف به یكدیگر مرتبط شده‏ اند كه به قرار گفته مستحفظ در عمارت پانصد در كوچك به وجود آمده است. زیبایى این عمارت بیشتر از آن ناشى است كه تمام دیوارها از صدر تا ذیل تذهیب و با مینیاتورهاى بسیار ظریف و الوان منقوش شده است و در بین طلاكاریها و رنگهاى مختلف در بعضى نقاط روى دیوار كنده كاریهایى شده كه واقعاً زیبایى خاصى دارد، مضافاً به اینكه دایوارها نمى‏دانم از گچ مخصوص با چه ماده دیگرى به وجود آمده كه علاوه بر یكپارچگى و صافى، درخشش و جلاى خاصى دارند و گویى از حریر سفیدند و روى آنها نه تنها خطوط سیاه كنده كارى شده بلكه برق طلا و رنگ لاجوردى و رنگهاى تند دیگرى كه به كار رفته فوق العاده جلب نظر مى ‏كند.  به اندازه ‏اى سقفها زیبباست كه باید از طرف ما ایتالیایی ها مورد تقلید قرار گیرد.  بعضى پنجره ‏ها نیز واقعاً شایسته تقلیدند. این پنجره‏ها غالباً در بالاى اتاق واقع شده‏اند زیرا فقط براى گرفتن نور از آنها استفاده مى‏ شود و به این ترتیب باز كردن آنها مورد لزوم نیست.  در داخل این عمارت، روى دیوارها به طور تك تك چهارچوبى وجود دارد كه داخل آن را نقاشى كرده ‏اند.  اینك كه با كل عمارت عالى قاپو آشنا شدیم، یادآورى این موضوع نیز خالى از فایده نیست كه از پشت بام آخرین طبقه آن مى ‏توان منظره عمومى شهر اصفهان را تماشا كرد.  http://www.isfahan.us/isfahan[b5].htm 
دوشنبه 22/1/1390 - 14:39
دانستنی های علمی
چطور با افسردگی مقابله كنیم؟ درمان- همشهری آنلاین:احساس افسردگی می‌كنید؟ خنده به لبتان نمی‌آید و هیچ چیز خوشحال‌تان نمی‌كند؟همه ما در طول هفته شاید چند بار احساس كنیم كه از همه چیز خسته شده‌ایم. هیچ موضوعی ما را به هیجان نمی‌آورد و حتی حوصله حرف زدن و یا درددل كردن با نزدیكترین دوستانمان را هم نداریم.  در این طور مواقع اكثر ما ترجیح می‌دهیم كه خود را با خوابیدن زیاد درمان كنیم و یا به قرصهای مختلف رو می آوریم. راههای متعدی وجود دارند كه می‌توانند احساس افسردگی گذرای شما را بهبود ببخشند. به یاد داشته باشید كه اگر  احساس افسردگی در شما طول كشیده باشد باید حتما به پزشك مراجعه كنید و كمك بگیرید. توصیه می‌كنیم اگر احساس كسالت می كنید راههای زیر را امتحان كنید: - در موردش صحبت كنید: ‌معمولا  وقتی كه ما احساس افسردگی می‌كنیم خود را از دیگران جدا می‌سازیم. این دقیقا كاری است كه حال شما را اصلا بهتر نمی كند. اگر احساس افسردگی می كنید و یا موضوعی رنجتان می دهد تنها نمانید. یك دوست صمیمی و یا هم حرفتان را ببینید و یا یكی از بستگانتان را به صرف چای دعوت كنید. سعی كنید از احساساتتان حرف بزنید تا كمتر احساس تنهایی كنید. صحبت كردن با روانشناسان و مشاورها بهترین كمك برای شماست.   -از خانه بیرون بروید: اگر افسردگی در خانه شما را زده است نباید او را راه دهید. اگر احساس می كنید كه به افسردگی دچار شده اید بهترین كار بیرون زدن از خانه است. ماندن در خانه و تخت خواب حالتان را اصلا بهتر نمی  كند. ورزش كردن به طور منظم هورمونهای سرخوشی را آزاد می كنند. ورزشهای ایروبیك و یا ورزشهایی كه ضربان قلب را بالا می برند از بهترین‌ راههای مبارزه با افسردگی هستند. اگر نمی‌توانید هیچ ورزشی انجام دهید لا اقل چند روز در هفته به مدت 20 دقیقه پیاده روی كنید. -از روزمرگی بیرون بیایید: معمولا زمانی دچار افسردگی می شویم كه همه چیز برایمان یكنواخت شود. رفتن به یك سفر خوب معمولا بسیار مفید است اما به یاد داشته باشید كه فرار كردن مشكلی را از شما حل نمی كند آنچه مهم است آن است كه بتوانید در مورد آنچه در ذهنتان می‌گذرد فكر كنید و به درك دقیق از مشكلاتتان برسید. -تغذیه خوب داشته باشید: وقتی استرس دارید از خوردن غذاها و یا خوراكی های پركالری یا با مقدار قند بالا پرهیز كنید. از غذاهای كم كالری با فیبر پایین استفاده كنید. -احساساتتان را بپذیرید: اكثر ما زمانی دچار افسردگی می شویم كه نمی توانیم احساسات منفی خود همچون ناراحتی را قبول كنیم. سعی كنید احساسات خودتان را درك كنید و به آنها فكر كنید.   -خوب استراحت كنید: كسانی كه احساس افسردگی می‌كنند یا دچار كم خوابی و یا پر خوابی می شوند كه هر دو، افسردگی را تشدید می كند. اگر دچار پر خوابی شده اید ساعت را كوك كنید تا شما را بیدار كند و با این حالت خود بجنگید. اگر كم خوابی گرفته اید از خوردن مواد كافئین دار بپرهیزید و قبل از خواب چای گیاهی و یا یك لیوان شیر بنوشید. -مشكلاتتان را بنویسید: در مورد نوشتن بیشتر فكر كنید. نوشتن ترسها و احساساتتان باعث می شود با این موضوعات بهتر كنار بیایید. -بخندید: كاملا مشخص است كه زمانی كه احساس افسردگی می كنید نمی خواهید بخندید اما به یاد داشته باشید كه خندیدن دوای درد شماست. فیلم های خنده دار تماشا كنید و با آدمهای شاد رفت و آمد كنید. -كمك بگیرید: اگر خانمی هستید كه تازه بچه دار شده اید بدانید كه این موضوع طبیعی است . برای بر آمدن از پس كارهای بچه كمك بگیرید. اگر هم از قرصهای ضد بارداری استفاده می كنید با پزشكتان تماس بگیرید. -به دكتر مراجعه كنید: اگر چند هفته از احساس افسردگی شما گذشت و نتوانستید با این روشها خود را درمان كنید و اگر فكرهایی همچون خودكشی به مغزتان رسید فورا به پزشك روانشناس و یا مشاور مراجعه كنید. افسردگی اگر در شما پیشرفت كند می تواند بسیار خطرناك شود پس آن را جدی بگیرید.


 

 از یه جای دیگه  چه چیزی باعث افسردگی می شود؟ افسردگی توسط علل مختلف ایجاد می شود. بعضی از دوره های افسردگی ناشی از موقعیت های زندگی هستند. به عنوان مثال, مرگ شخص مورد علاقه, از دست دادن شغل و یا نا امیدی ناشی از شكست در ورود به دوره های فوق لیسانس همگی می توانند موجب افسردگی شوند. بهر حال وقتی افسردگی شخص نیست، افسردگی به دلیل فقدان درمان ممكن است بدتر گردد. علاوه بر عوامل موقعیتی, فشارزاهای دیگر نیز می توانند موجب افسردگی شوند. عدم تعادل شیمیایی, عوامل شخصیتی, مصرف دارو و الكل, بیماری جسمانی و تغذیه ناكافی همگی می توانند موجب افسردگی شوند. با د نظر گرفتن اینكه عوامل بسیاری می توانند بر روی بهداشت روانی تأثیر بگذارند, نكته مهم بازنگری سبك زندگی فرد واعمال و رفتارهای بهداشتی اوست. پیشنهادهای كلیدی برای كاهش افسردگی عبارت هستند از:  ورزش جهت كاهش تنش, بازنگری فعالیتهای ذهنی جهت زدودن افكار مزاحم روزمره تغییر در جنبه های معمول زندگی, ایجاد یك نظام حمایتی, و پیدا كردن یك شیوه بهداشتی (سالم) جهت ابراز عواطف. اگر این روشهای اولیه در كاهش و از بین بردن ناراحتی مؤثر نباشند, روشهای دیگری نیز در دسترس هستند. می توانید جهت بررسی شیوه های مختلف با یك دوست, همسر, روحانی, مشاور حرفه ای یا روان پزشك صحبت كنید. علاوه بر روشهای درمانی فوق, درمانهای دارویی نیز وجود دارند كه با اثربخشی قابل ملاحظه ای به كاهش افسردگی كمك می كنند. اگر خواهان كمك حرفه ای برای مقابله با افسردگی هستید, می توانید با یك مشاوره حرفه ای در دفتر مشاوره دانشگاه تماس برقرار نمائید.http://www.msrt.ir/sites/iransco/Shared%20Documents/Br_ChegonegieMobarezaBaAfsordegi.aspx


 

                    ▪ اگر با کسی رابطه دارید که او دچار افسردگی است، راهنمایی‌های زیر می‌تواند به دوست شما کمک کند:          ۱) اطلاعات خود را کامل کنید          اطلاعات خود در مورد افسردگی و علل، نشانه‌ها و روش‌های درمان آن را کامل کنید.          ۲) واقعیت‌ها را از افسانه‌ها جدا کنید          خود را جای او قرار دهید. یاد بگیرید که افسردگی چه حسّی در آدم به وجود می‌آورد. به درک نادرستی که مردم از بیماری روانی دارند و او باید با آن کنار بیاید فکر کنید. واقعیت‌هایی درباره این که افسردگی واقعاً چیست را به دست آورید.          ۳) مواظب خودتان باشید          احساس افسردگی واگیردار است. به طور متناوب، خود را یک گام عقب بکشید و باتری‌هایتان را دوباره شارژ کنید!          ۴) پشتیبان جلب کنید          احساس ناراحتی، عصبانیت یا ناکامی طبیعی است. این احساسات، واکنش طبیعی به یک وضعیت خسته کننده و فرساینده است. به گروه‌های پشتیبان بپیوندید، با یک دوست نزدیک صحبت کنید یا با یک روان درمانگر مشورت نمائید. نکته مهم این است که ناکامی خود را تخلیه کنید و نگذارید درون شما شکل بگیرد و رشد کند.          ۵) در کنارشان باشید          هنگامی که دریچه دلشان را به روی شما می‌گشایند با حوصله به حرف‌هایشان گوش دهید و اجازه دهید سر بر روی شانه شما بگذارند و گریه کنند. با آن‌ها صبور باشید. بگذارید بفهمند که شما به آن‌ها اهمیت می‌دهید. مطالبی که در تحقیقات خود راجع به افسردگی یاد گرفته‌اید را با آن‌ها در میان بگذارید. بگذارید بفهمند که تقصیری ندارند و افسردگی نشان ضعیف یا بی‌ارزش بودن آن‌ها نیست.          ۶) به خودتان نگیرید          به یاد داشته باشید که رفتار افراد افسرده لزوماً خطاب به یک فرد «واقعی» نیست. افراد افسرده دچار اختلال در مهارت‌های اجتماعی هستند. آن‌ها ممکن است کناره‌جو و خجالتی یا اخمو و عصبانی باشند. هنگامی که فرد افسرده گرفتار خشم و عصبانیت است، علتش این است که از دست خودش و احساسی که دارد عصبانی است. هنگامی که همسر شما میل برقراری رابطه جنسی ندارد، این را به خود نگیرید. کمبود انگیزه‌های جنسی یکی از نشانه‌های کلاسیک افسردگی است و به هیچوجه به معنی این که او عاشق شما نیست نمی‌باشد.          ۷) در کارهای خانه کمک کنید          افراد افسرده تنبل نیستند، بیمار هستند. فعالیت‌های روزانه مثل نظافت خانه، پرداخت صورت‌حساب‌ها یا باغبانی ممکن است برایشان توان‌کاه باشد. شما بهتر است مدتی جور آن‌ها را بکشید. درست مثل این که سرما خورده‌اند و احتیاج به استراحت دارند.          ۸) درمان را جدّی بگیرید          دارو درمانی و روان درمانی برای بهبودی آنان بسیار ضروری است. به آن‌ها کمک کنید که درمان را جدّی بگیرند. کمک کنید که ترسشان از درمان بریزد. اگر فکر می‌کنید که به فکر خودکشی افتاده‌اند باید فوراً به دنبال کمک برآئید.          ۹) به آن‌ها امید بدهید          هر نوع کمکی که به آن‌ها عرضه کنید، خواهند پذیرفت. این کمک‌ها می‌تواند به شکل ایمان به خدا، عشق به فرزند یا هر چیز دیگری باشد که به آن‌ها شوق زندگی بخشد. ببینید چه کارهایی مناسب آن‌هاست و بهشان یادآوری کنید.          ۱۰) بی‌قید و شرط دوستشان بدارید          عشق خود را بدون قید و شرط نثارشان کنید و بگذارید بفهمند که این بیماری آن‌هاست که شما را نارحت کرده است نه خود آن‌ها.کلینیک تخصصی افسردگی و اضطراب روان یار

 

دوشنبه 22/1/1390 - 14:38
دانستنی های علمی

آداب و سنتهای عید غدیر خم

روز عید سعید غدیر یكی از این ایام سرورآل محمد(ص) است كه بعنوان «عیدالاكبر» نامیده شده است. این روز، روز اكمال دین و اتمام نعمت های پروردگار، به خاطر واقعه غدیر و انتصاب شایسته و بحق حضرت علی(ع) به امر الهی- به جانشینی رسول معظم(ص) می باشد.
از این‌رو شایسته خواهد بود كه به پاس قدردانی از این نعمت عظیم الهی و عرض ادب به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی(ع)، عید سعید غدیر را در خانواده و اجتماع با شكوه فراوان برگزار نماییم و از بركات معنوی این روز عزیز بهره مند باشیم؛ آمین.
آنچه در این مختصر تقدیم می گردد آدابی است كه بزرگان به منظور گرامیداشت این روز عزیز تعلیم فرموده اند .
آن چه در پی می‌آید، آدابی است كه بزرگان به منظور گرامیداشت عید سعید غدیر خم تعلیم فرموده‌اند.

1- روزه:

روزه عید غدیر از مستحباتی است كه مكرر بر آن سفارش شده است. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ای كه در روز عیدغدیر ایراد كردند، فرمودند: روزه عید غدیر از مستحباتی است كه خداوند بدان فراخوانده است.
حضرت امام صادق(ع) فرمودند:«یجب علیكم صیامه شكرالله و حمدالله»
برشما لازم است كه در روز عید غدیر، برای سپاسگزاری از خداوند و ستودن او، روز بگیرید.
شخصی از امام صادق(ع) پرسید چه كاری شایسته روز غدیر است و چه عاملی در آن، استحباب دارد؟
حضرت پاسخ دادند: روزه و...
پاداش روزه عید غدیر:
امام صادق(ع) فرموده اند:«روزه داشتن در روز عیدغدیر پاداشی معادل روزه گرفتن در همه عمر دنیا را دارد»
یا رموده اند«روزه داشتن روز عید غدیرخم، كفاره گناه شصت سال است».

2-افطاری دادن:

از اعمالی كه به انجام آن در روز عید غدیر سفارش شده است، افطاری دادن به روزه داران است.
حضرت علی(ع) فرمودند:«كسی كه در شامگاه عید غدیر، به یك مؤمن افطاری دهد گویا یك میلیون نفر از پیامبران، شهیدان و صدیقان را افطاری داده است. حال، چگونه است پاداش كسی كه گروهی از مردان و زنان را افطاری دهد و من ضامنم نزد خدا كه از كفر و فقر آسوده گردد و اگر در همان روز یا همان شب تا عید غدیر سال دیگر بمیرد، بر خداوند است پاداش او»

3-
اطعام:

از سنت های مؤكد دیگر در روز عید غدیر پذیرایی از مؤمنان است.
امام صادق(ع) یكی از وظایف عید غدیر را چنین فرمودند:«و اطعم اخوانك» و برادرانت را طعام ده.

4-
آراستن:

از دیرباز، عیدها و جشن ها با نظافت، غبارزدایی، پیراستن و آراستن همراه بوده است. شیعیان باید این روشها را برای عیدغدیر نیز رعایت نمایند؛ چرا كه حضرت امام رضا(ع) می فرمایند:«روز غدیر، روز آراستن و زینت است پس هركس برای روز غدیر، زینت كند، خداوند هر خطای كوچك و بزرگ او را می آمرزد و فرشتگانی را به سوی او می فرستد، آنان نیكی های او را می نگارند و مراتبش را تا عید غدیر سال آینده بالا می برند. اگر او جان دهد، شهید مرده است و اگر زیست كند، خوشبخت زیسته است»
پس چه زیبا خواهد بود كه سر در منازل و اماكن عمومی- تجارتی و اداری چراغانی شود تا شامل این پاداش بزرگ گردد.

5-لباس نو پوشیدن:

ما ایرانیان در عید نوروز كه عید تحویل سال است نه تحول انسان، لباس نو می پوشیم، پس چرا در عید بزرگ ولایت، تن پوش نو نپوشیم؟ بجا خواهد بود كه در این روز بزرگ لباس نو بپوشیم و بپوشانیم.
حضرت امام صادق(ع) می فرماید:«و ان یلبس المؤمن انظف ثیابه و افخرها»
یكی از وظایف روز غدیر این است كه مؤمن، تمیزترین و گرانقدرترین جامه های خویش را بپوشد.

6-
بوی خوش:

اسلام درباره بكارگیری بوی خوش و زدن عطر سفارش زیاد دارد. بخصوص در ایام عید سعید غدیر سفارش ویژه ای نسبت به این سنت خوب می كند. امام صادق(ع) در پی وظایف مؤمن در روز غدیر فرمودند«و یتطیب امكانه و انبساط یده»
و مؤمن، به اندازه توان و دست باز بودنش، بوی خوش استعمال كند.

7-
دیدار با مؤمنان:

زیارت برادران مؤمن از سنت های مهم در اسلام است، لیكن در روز عید غدیر، دید و بازدید جزو یكی از شعائر مذهبی و ولایی می گردد و بیشتر و بهتر مورد سفارش قرار می گیرد و پاداش افزونتری می یابد.
«
هرس در روز غدیر به دیدار مؤمنی رود، خداوند، هفتاد نور در قبرش داخل كند و قبرش را بگستراند و هر روز، هفتاد هزار فرشته به زیارت قبرش آید و به او مژده بهشت دهد»

8-
مصافحه (دست دادن):

دست دادن باعث افزایش محبت دو برادر دینی و سبب ریزش گناه و آمرزش می گردد و دست دادن در روز عید غدیر كه عید ولایت است جلوه دیگری دارد، به همین جهت در این روز مصافحه(دست دادن) مورد تأكید و سفارش قرار گرفته است.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود«و اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم» در روز غدیر، هنگامی كه باهم ملاقات می كنید همراه با سلام كردن به یكدیگر دست بدهید.

9-
تبریك گفتن:

رسم دیرین بشر این است كه وقتی نعمتی به انسان می رسد یا پیروزی نصیبش می شود تبریك گفتن لازمه آن است، و تبریك گفتن در روز عید غدیر از شعائر شیعه می باشد و می شود گفت گرم ترین و واقعی ترین تبریك ها برای عید غدیر است.
حضرت رضا(ع) می فرماید:«و هو یوم التهنیه یهنی بعضكم بعضاً فاذا لقی المؤمن اخاء یقول: الحمدلله الذی جعل من المتمسكین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه سلام الله علیهما»
روز عید غدیر روز تهنیت گویی است، بعضی از شما به بعض دیگر تهنیت بگوید و هرگاه مؤمنی با برادرش برخورد كرد، بگوید، ستایش مخصوص خداوندی است كه ما را از پیوستگان به ولایت امیرالمؤمنین(ع)و امامان(ع)قرار داد.

10 -
دلجویی و مهرورزی متقابل:

حضرت رضا(ع) روز غدیر را «یوم التودد» خواندند یعنی روز مهر ورزیدن.
در چنین روزی باید معتقدان به ولایت غم را از دل دوستان حضرت به هر نحوی كه مقدور باشد برطرف نمایند.

11-
ایجاد زمینه های شادمانی:

عید غدیر یادآور بزرگترین و گرانقدرترین خاطره اسلام است یعنی خاطره استمرار رسالت پیامبر(ص) به امامت علی(ع)
در چنین روزی نه تنها خود باید دلشاد باشیم بلكه باید زمینه شادمانی دیگر برادران ایمانی را هم فراهم بیاوریم.
حضرت رضا(ع) می فرمایند: «سر فیه كل مؤمن و مومنه»
(
در روز غدیر)هر مرد و زن مؤمنی را شادمان سازید.

12-
پیوند با بستگان و خویشان:

از سفارشات موكد اسلام صله رحم است. در این روز زمینه این عمل الهی كاملا فراهم است.
حضرت صادق(ع) صله رحم را یكی از اعمال روز غدیر برشمردند:«شایسته است(در روز غدیر) با نیكی كردن، روزه گرفتن، نماز خواندن و صله رحم به سوی خداوند متعال، تقرب جویید

13-
فراهم كردن آسایش بیشتر خانواده:

یكی از دستورات اسلام ایجاد زمینه های لازم در جهت راحتی و آسایش خانواده است و به مناسبت عید غدیر تاكید بیشتری شده است.
حضرت امام صادق(ع)می فرمایند«و یوسع الرجل فیه علی عیاله»
در رز غدیر، مرد، باید آسایش زندگی را افزایش دهد.

14-
كارگشایی و رفع نیاز مردم:

برآورده ساختن نیازهای مردم و رفع گرفتاری آنان از سنت های پسندیده در اسلام است و به انجام اینگونه كارها تاكید فراوان شده است.
صاحب ولایت، علی(ع) می فرمایند: «والبر فیه یثمرالمال و یزید فی العمر»
نیكی كردن (در روز غدیر) ما را ثمربخش می سازد و بر عمر می افزاید.

15-
هدیه دادن:

هدیه دادن و گرفتن با رعایت ضوابط شرعی كار پسندیده ای است و اثرات روانی خاصی مخصوصا در كودكان و نوجوانان دارد و بهترین زمان هدیه دادن، عید غدیر است.
و حضرت رضا(ع) عید غدیر را روز هدیه و بخشش می نامد«یوم الحباء و العطیه »
(
عید غدیر) روز بخشش و هدیه دادن است.

16-
ابراز برائت:

اعلام بیزاری از دشمنان خداوند از پایه های اساسی اسلام است، و روز غدیر، روز بیزاری از كسانی است كه با نپذیرفتن امامت حضرت علی(ع) آشكارا با خدا و با پیامبر خدا مخالفت نمودند و بزرگترین جنایت و خیانت را به تاریخ بشریت كردند و در حقیقت این عدم پذیرش سرآغاز تمام بدبختی ها و بیچارگی ها بود.
بنابراین، روز غدیر، روز برائت از این همه ستمكاری و ستمكاران است. در یكی از دعاهای روز غدیر آمده است: «ما بیزاری می جوییم از آن كس كه از علی(ع) بیزاری جوید و دشمن داریم آن كس كه علی(ع) را دشمن دارد»

17-
كثرت در فرستادن صلوات:

حضرت رضا(ع) در وصف عید غدیر فرمود: «یوم اكثار الصلوه علی محمد و آل محمد»
روز غدیر روز صلوات فرستادن فراوان بر محمد و آل محمد است.

18-
غسل:

امام صادق (ع) فرمودند:«هنگامی كه روز غدیر فرا برسد باید در فراز آن (هنگام ظهر) غسل كرد.

19-
نماز و نیایش:

روز عید غدیر بهترین فرصت و موقعیت برای نیایش است. چرا كه روز غدیر، روز سپاس و ستایش به پیشگاه حضرت احدیت است.
حضرت رضا (ع) می فرماید: روز غدیر روزی است كه خداوند بر توان كسی كه او را نیایش كند، می افزاید.
و فرمود«روز غدیر روزی است كه دعا در آن مستجاب می گردد»
نماز عید غدیر دو ركعت است كه باید در هر ركعت پس از حمد ده مرتبه سوره توحید، ده بار آیه الكرسی و ده مرتبه سور قدر را بخواند وقت نماز نیم ساعت پیش از ظهر است. پاداش این نماز برابر است با صد هزار حج، صد هزار عمره، و هرچه از خداوند بخواهد برآورده می شود.

20-
زیارت:

زیارت یكی از سنن سازنده اسلامی است. چه از نزدیك چه از دور، زیارت یك پیوند معنوی بسیار قوی بین شیعه و مقدساتش است و از جمله آنها زیارت حضرت علی (ع) از دور و نزدیك است.
امام رضا (ع) به پسر ابی نصر فرمودند«هرجا كه باشی، در روز عیدغدیر در بارگاه امیرالمومنین(ع) حاضر باش. بی تردید، خداوند، گناهان شصت ساله هر مرد و زن مومن را می آمرزد و چند برابر آنچه در ماه رمضان، شب قدر و شب عید فطر از آتش آزاد ساخته در آن روز آزاد می سازد»

21-
خواندن دعای ندبه:

طبق مدارك معتبر خواندن دعای ندبه در چهار عید مستحب است: جمعه، فطر، قربان و غدیر.
توجه به فرازهای آن بخصوص آن قسمت كه در رابطه با غدیر و خلافت حضرت علی (ع) می باشد ضروری است.

22-
پیمان برادری(عقد اخوت):

سنت عقد اخوت (برادری) در اسلام به زمان پیامبر اكرم (ص) می رسد. در آن موقع پیامبر (ص) بین مهاجرین و انصار پیمان برادری را منعقد نمودند و بجا خواهد بود كه این پیمان برادری در روز عید غدیر میان مومنان برقرار گردد.  برای نحوه بستن عقد می توان به مفاتیح الجنان مراجعه كرد. http://www.tebyan-ardabil.ir/dynamic/Main/DiaryList.aspx?Id=95
دوشنبه 22/1/1390 - 14:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته