امر به معروف و نهی از منکر
گرچه گرایش به همجنس نیز در ادب پارسی بیان شده است اما
غالبا مخاطب عشق، زن است که مرکز بیشتر نگاههای اروتیک ادبا را بهخود گرفته
است.
در شعر فردوسی میبینیم که:
شبی در برت گر بیاسودمی
سر فخر بر آسمان سودمی
فردوسی وقتی به زن می رسد، همیشه بسیار با ادب و نزاکت
خاصی صحبت می کند و با آنکه بعضی از اشعاری فردوسی علیه زن است و تا حدی به زن
میتازد اما بیشتر اشعارش طوری است که با ظرافت و زیبایی از زن و نمادین بودنش در
جامعه یاد می كند. در شاهنامه زن نماد شرم است و سمبل وحدت خانواده.
دکتر احمد کریمی حکاک ریس مركز
مطالعات فارسی دانشگاه مریلند می گوید:
زن در ادب فارسی بیشتر حالت معشوق یا ابژه ی عشق و کشش
مردانه را دارد. مانند شاهنامه، ویس و رامین یا منظومههای عاشقانه ی نظامی. زن در
غزل عاشقانه حالت وسوسه گر و فریب دهندهی مرد را به خودش می گیرد و در غزل
عرفانی صورتی می شود زمینی از جمال آسمانی که خودش قابل دسترس نیست.
ستوده شدن زن در ادبیات پارسی
در ادبیات دوران پیشامدرن ما زن به صورت مطلق ستوده نشده
است بلكه زن در قالب صورت ها و گونه های متفاوت انسانی خودش سروده شده است مانند
پیرزن ستم دیده ای در شعر نظامی كه ستوده می شود یا صورت مادری زن كه بسیار مقدس
است ولی زن به صورت مطلق و كلی هیچ گاه ستوده نشده است اما در ادبیات مدرن و تجدد
گرا چهرهی زن از شکل نمادین ظهورش در غزل و قصیدهی فارسی در آمده است مانند شعر
برخی شاعران مانند احمد شاملو، که در حقیقت اجزای منفرد بدن معشوق، چشم و ابرو و لب
و گیسو و این ها، موضوع نظاره و خیره شدن شاعر در چهرهی زن بود. در شعر شاعرانی
مثل عشقی، ایرج، لاهوتی و دیگر شاعران اوایل قرن بیستم ایران ما این چهرهی زن را
به عنوان نیمی از پیکره ی یک جامعه می بینیم و در آنجاست که برای اولین بار زن به
صحنه میآید، ولی باز هم با نام گذاری و رده بندی اجتماعی مشخصی است. یعنی زن جوان
باید تحصیل بیاموزد و آن توجهی را که زیبایی ظاهری او در شاعران گذشته بر می
انگیخته پشت سر بگذارد و بهعنوان یک محصل علم، کسی که می تواند علم کسب کند، برای
اینکه بعداً در فرزندان خودش این علم را به جای بگذارد به صحنه می آید و آن چهره ی
ستوده می شود که اگر علم بیاموزد، مادر ارزندهای می شود و به قول لاهوتی:
مثل اقبال وطن از تو شود زر عیار
و بعد به شهوتی بر می خوریم که خود را عاشقانه، اما از
راه توصیف شاعرانه ی تن معشوق بیان می کند.
بررسی سیطره ی زن و جنسیت او در شعر فارسی
زن هیچ گاه در شعر ما سیطره پیدا نمی كند اما دستمایه ی
ادبیات و شعر قرار می گیرد؛ یعنی دست کم در تخیل شاعران که بیشترشان از جنس مرد
بودند، تصوری از زن وجود داشته که صورت بیان به خودش گرفته است و در ادبیات فارسی
می شود گفت به یک شکلی، بسته به این که ایدئولوژی آن ادبیات خودش چه بوده است یا یک
چهرهی مقدس شریف مادرانه از زن ترسیم شده است و یا با یک چهرهی شهوانی وسوسه گر و
عامل گمراه کردن مرد جلوه کرده است.
وارد تصویرمیل جنسی درداستان های فارسی می شویم. از جمله
کسانی که تمرکز اصلی مطالعاتش ادبیات داستانی فارسی بوده و هست، دکتر حسن
ذولفقاریست؛ پژوهشگر فرهنگ عامه در حوزهی ادبیات داستانی و استاد دانشگاه تربیت
مدرس تهران. وی علاوه بر انتشار ۲۵ جلد کتاب در زمینههای یاد شده از بانیان دایرة
المعارف ادبیات داستانی فارسی نیز هست. وی بر این باور است که عشق در ادبیات ما،
سوای ابراز تمایل به معنای صرف کشش جنسی است. عشقی که در این نوع غزل ها و در این
نوع ادبیات مطرح بوده متفاوت است با عشقی که ما از آن به نام جنسیت یاد می گنیم.
حتی صحنههایی که شاعران از زفاف عاشق و معشوق میگویند، خیلی پیچیده و عفیف است.
حتی نظامی عفیف صحبت می کند.
سه شنبه 6/8/1393 - 12:51
حجاب و عفاف
وقتی شاعران و دیکتاتور تحت تاثیر تجددخواهی موافق کشف حجابند
کشف حجاب نخستین بار
در ایران در دربار ناصرالدین شاه قاجار اتفاق افتاد و به تدریج موضوع کشف
حجاب در قالب تجددخواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و در
مطبوعات منعکس شد.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس،
در نخستین روزهای دی ماه سال 1307 هجری شمسی قانون لباسهای متحدالشکل در
مجلس شورای ملی به تصویب رسید. در پی این مصوبه پوشیدن کت و شلوار با
کراوات و کلاه فرنگی برای مردان الزامی شد.
سپس عدهای از دولتمردان و درباریان به اتفاق همسرانشان به هیبت غربی و به
صورت بدحجاب یا بی حجاب در مجامع حکومتی و معابر عمومی ظاهر شدند.
به همین دلیل از قانون لباسهای متحد الشکل به عنوان اولین گام عملی حکومت
رضاخان در رویارویی با حجاب اسلامی زنان مسلمان ایران یاد شده است.
مبارزه با حجاب اسلامی زنان مسلمان در کشورهای اسلامی هیچگاه یک پدیده
درونی نبوده و منشأ بیرونی داشته است. این پدیده، تهاجمی استعماری با هدف
مسخ هویت اسلامی مردم، ایجاد انشقاق و جدائی در میان ملل مسلمان، ترویج
فرهنگ غرب، رواج ابتذال در جوامع اسلامی و نهایتاً انهدام اساس استقلال
مسلمانان است.
«همفری» کارشناس و جاسوس معروف انگلستان در کشورهای اسلامی که از فعالان
رواج فرهنگ غربی در میان ملل مسلمان است. در کتاب خاطرات خود به موارد
متعددی از خصوصیات مسلمانان از جمله اعتقاد به مبانی اسلامی، حفظ حجاب
اسلامی، استحکام کانونهای خانواده و تبعیت فرزندان از روش پدران و نیاکان
اشاره کرده و لزوم مبارزه با این مبانی و ارزشها را مورد تأکید قرار داده
است.
وی که مأمور اعزامی وزارت مستعمرات انگلیس به کشورهای اسلامی بوده، از
بیحجابی و برداشتن حجاب زنان و رواج بیبند و باری به عنوان یکی از
مؤثرترین روشها در مبارزه با استقلال ملتهای مسلمان یاد کرده است.
توصیههای «همفری» در بسیاری از کشورهای اسلامی توسط دولتهائی که به
دربار لندن و یا متحدان اروپائیش وابسته بودهاند، به اجرا گذارده شده است.
اسماعیل پاشا در مصر که در 1863 میلادی بر تخت سلطنت نشست در 1870 به آزادی زنان با مفهوم اروپائی آن در کشورش رسمیت داد.
در الجزایر نیروهای اشغالگر فرانسوی برای در هم شکستن انقلاب مردم، از
جمله به مبارزه علیه حجاب زنان روی آوردند. در ترکیه، مقابله با حجاب
اسلامی از نخستین برنامههای کمال آتاترک برای اسلام زدائی بود. این
برنامهای بود که در کنار سایر تصمیمات از جمله منسوخکردن دادگاههای
شرعی، تعطیل مدارس علوم دینی، جایگزین کردن قوانین اروپایی به جای نظام
شریعت، رواج رسمالخط لاتین، تغییر تاریخ هجری به میلادی، اعلام تعطیلی
یکشنبهها به جای جمعهها و ... به اجرا گذارده شد.
در افغانستان نیز امانالله خان با تأسیس «انجمن حمایت از نسوان» در 1928، بانی مبارزه با حجاب زنان مسلمان آن کشور گردید.
*کشف حجاب در ایران نیز پدیده خودجوش داخلی نبود
کشف حجاب در ایران نیز پدیده خودجوش داخلی نبود و محرکهای خارجی داشت.
این پدیده ناشی از تأثیر فرهنگ و آداب و رسوم غربی تحت عنوان «تجددخواهی»
در میان ایرانیان، به ویژه کسانی است که افکار و زندگی غربی را تجربه
کردهاند.
*نخستین نشانههای کشف حجاب در دربار ناصرالدین شاه قاجار اغاز شد
در این بین اراده دولتمردان نقش مکمل داشته و در اشاعه آن تأثیر بسزایی
داشته است. براساس شواهد تاریخی اولین نشانههای کشف حجاب از دربار
ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد.
مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپائی در
انتقال فرهنگ آن دیار به کشور و در ابتدا به دربار و دارالخلافه تأثیر به
سزایی داشت.
به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و در مطبوعات منعکس شد.
این وضعیت کم و بیش تا پایان دوره قاجار ادامه داشت. میل حکام قاجار به
کشف حجاب و مقاومت خانوادهها سبب شد تا پدیده کشف حجاب به غیر از دربار و
محافل نزدیک به شاه، رشد چندانی نیابد.
هر چند در اواخر دوره قاجار و در جریان نهضت مشروطه و پس از آن، سیاسیون
«نوگرا» و «منورالفکر» گامهایی در حذف پوشش اسلامی بانوان و اشاعه
بیحجابی در جامعه برداشتند و نویسندگان و شعرایی چون ایرج میرزا، میرزاده
عشقی، عارف قزوینی و ملکالشعرای بهار در این زمینهها قلم فرسایی کردند.
آنان مشروطه را به معنای تجدد خواهی خوانده و بیحجابی را از مظاهر تجددخواهی قلمداد کردند.
طراحان و منادیان کشف حجاب میدانستند که برای رسمیت بخشیدن به این پدیده
باید زمینههای لازم ابتدا در کانونهای خانواده فراهم آید. از دید آنان
مخالفت مرد با بیحجابی همسر در معابر عمومی عامل اصلی عدم پیشرفت کشف حجاب
بود.
از اینرو، برنامههای اولیه درجهت تغییر ذهنیت سرپرست خانواده تدوین شد و
سپس جنبه رسمی و قانونی یافت. در وهله نخست از کارکنان دولت آغاز کردند،
زیرا آنان در کنترل دولت بودند و دولت نظارت بیشتری بر رفتار آنان داشت. از
سوی دیگر، پذیرش این تغییرات توسط آنان، میتوانست راه را برای پذیرش سایر
افراد جامعه نیز هموار کند.
بدین منظور و برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل
کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه 6 دی 1307 و در سومین سال پادشاهی
رضاخان ـ دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی ـ به تصویب رسید.
گرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتیهای اهل سنت و
... از این مقررات مستثنی شدند، امّا اجرای این قانون با مقاومت گستردهای
در تهران و چند شهر دیگر روبرو شد و روحانیون نیز پیشتاز این مخالفتها
بودند.
تشکیل جمعیت بیداری نسوان ـ دی 1305ـ ترویج دکلته و منع چادر از سوی ملکه،
حضور خانواده سلطنتی با وضع زننده در قم ـ نوروز 1306 - ،مسافرت امانالله
خان افغان به همراه همسرش ثریا به ایران ـ خرداد 1307ـ و حضور تعدادی از
زنان افغانی همراه آنها که در میهمانیها حجاب را رعایت نمیکردند و در
بازگشت به افغانستان نیز با لباس و کلاه اروپایی از شهرهای ایران عبور
میکردند، از نشانههای گرایش دربار رضاخان به کشف حجاب بود.
در 1310 ش. مجلس شورای ملی ورود هیأتی از سوی «جامعه ملل» را برای جلوگیری
از آنچه که «تجاوز به حقوق زن در شرق» خوانده میشد، صادر کرد.
در این سال به دستور رضاخان «زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و
اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از زنان بیحجاب حمایت
کند.»
تشکیل «کنگره زنان شرق» در 1311 ش. در تهران و دعوت از زنان بیحجابِ
کشورهای دیگر از دیگر گامهای رضاخان برای مبارزه با حجاب بانوان بود. در
این کنگره که به ریاست «شمس پهلوی» برگزار شد، از بیحجابی به عنوان مظهری
از تمدن یاد شد و در مورد آن تبلیغات فراوان به عمل آمد.
استفاده از مراکز تعلیم و تربیت و ایجاد مدارس آموزشی به سبک اروپا از
دیگر عوامل زمینهساز کشف حجاب در ایران عصر رضاخان بود. گرچه سابقه ایجاد
این مدارس نیز به دوره ناصرالدین شاه باز میگشت، امّا رضاخان در آستانه
اعلام کشف حجاب، مشوق توسعه این مدارس بود. سفر رضاشاه به ترکیه در خرداد
1313 و مشاهدات وی از بیحجابی در آن کشور، او را در پیگیری روند مقابله
با حجاب مصمم تر ساخت.
رضا شاه در جریان این سفر به سفیر کبیر ایران «مستشارالدوله صادق» گفت:«ما
عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان
اقدام کنیم.» و در 11 آذر 1314 به محمود جم رئیسالوزرا گفت:«نزدیک دو سال
است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است،
خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب»
را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک
میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور
دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.
رضا شاه در 22 اردیبهشت 1314 «جمعیت زنان آزادیخواه ایران» را تحت ریاست
شمس پهلوی به عنوان گام تازهای برای پیشبرد روند بیحجابی در کشور تأسیس
کرد.
در مرحله بعد وزارت داخله برای ایجاد هماهنگی بیشتر میان لباس متحدالشکل
مردان و کشف حجاب زنان، مقررات جدیدی در مورد نوع پوشش وضع کرد. سپس شاه
نیز به وزرا و نمایندگان مجلس اعلام کرد که حذف حجاب زنان را آغاز کنند. در
قدم اول بیحجابی از زنان وزرا، معاونان، وکلا و مسئولان کشور آغاز شد.
حکومت، قانون کشف حجاب را پیش از اعلام رسمی آن در 17 دی 1314، به ولایت
ابلاغ کرده بود. این قانون در مرحله اجرا با مقاومتهای خونینی روبرو شد و
قیام در مسجد گوهر شاد در تیر 1314 از نمونههای آن است.
آیت الله قمی، آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، آیتالله سید یونس اردبیلی،
آیتالله سید محمد تقی خوانساری، آیتالله حجت کوهکمرهای و آیتالله
میرزا محمد آقازاده از جمله مراجع وعلمای سرشناس بودند که نسبت به اقدامات
رضاخان در ترویج بیحجابی شدیداً اعتراض کردند. بسیاری از علما و روحانیون
نیز در اعتراض به کشف حجاب تبعید شدند.
در 17 دی 1314 رضاشاه با همسر و دختران کشف حجاب کرده خود، در مراسم جشن فارغالتحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت.
همة مسئولان کشوری که در این جشن دعوت شده بودند، طبق یک برنامه از پیش
طراحی شده با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند. رضاشاه در سخنانی در این
مجلس اظهار داشت:
«باید خیاطها و کلاه دوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند.
ما میلههای زندان راشکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای
خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد. »
مراسم روز 17 دی 1314 در حقیقت رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور بود. پس
از آن، مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بیحجابی را آزادی زن،
تجدد او و همتاییاش باپیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی کردند.
کشف حجاب در سالهای باقی مانده حکومت رضاخان اجباری بود و حجاب اسلامی
مظهر عقبماندگی شمرده میشد. به همین دلیل نیز، برداشتن چادر از سر زنان
به اجبار، بخشی از وظیفه مأموران انتظامی شده بود.
کشف حجاب بسیاری از مفاسد اخلاقی در جامعه را در پی داشت و خشم بسیاری از
مردم به ویژه قشر مذهبیون را برانگیخت. بسیاری از زنان مؤمنه، برای حفظ
حجاب از منازل خارج نمیشدند و خود را در خانه حبس کردند. بسیاری نیز تلاش
میکردند تا حجاب خود را درکوچه و خیابان، به دور از چشم مأمورین، حفظ
کنند. پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد، امّا
مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم میزدند و دربارة مظاهر
«تمدن» و «تجددخواهی» و «عقبنماندن از پیشرفت اروپائیها» مطلب مینوشتند.
برنامه کلی حکومت نیز دردورة حکومت پهلوی دوم همچنان تبلیغ بر بیحجابی بود
و باکسانی که علیه آن اقدام میکردند و یا تبلیغ به حجاب در برنامههایشان
بود، برخورد میشد. این در حالی بود که تعداد بسیاری از زنان که در دورة
رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند، در دورة پهلوی دوم و در
پی آزادیهای نسبی سالهای اول پس از سقوط رضاخان به حجاب اسلامی خود
بازگشتند.
پینویس
1ـ تغییر لباس
و كشفحجاب به روایت اسناد، مركز بررسی اسناد تاریخی، ص 73.
2ـ فصلنامه تخصصی
تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماره دوم، تابستان 1376،ص 74.
3ـ فصلنامه، همان، ص
78.
4ـ كشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واكنشها، مهدی صلاح، مؤسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، ص 117.
5ـ كشف حجاب، همان، ص 118.
6ـ فصلنامه مطالعات
تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،ج 3، ص 220.
7ـ كشف حجاب، همان، ص
140.
از: ماهنامه ی "اندیشه آزاد"، شماره ی ۱۳، بهار ۱۳٦۹، سوئد
http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13921016000450
سه شنبه 6/8/1393 - 12:44
حجاب و عفاف
مسئلۀ آموزش و عدم مهارتها
"آموزش یکی از مهمترین ابزارهایی است که موقعیت زنان را بالا
برده و به آنان به صورت مستقیم و غیر مستقیم قدرت بیشتری در جامعه اعطا
میکند. از طریق دانش و آگاهی، حمایتها و اتکای به نفسی که در زنان بوجود
میآید و آنها میتوانند در فرایند توسعه مشارکت نسبتاَ بالایی داشته
باشند".
مسئلۀ آموزش زنان، مسئلهای است که در سال 1990طی کنفرانس
جهانی "آموزش وپرورش برای همه" که در تایلند برگزارشد برآن تأکید شد؛ که در
واقع تایید مجددی بر اعلامیۀ جهانی حقوق بشر بود. (شیخی، 1380، ص193)
کشورهای
در حال توسعه دارای وضعیتهای متفاوتی در ارتباط با بی سوادی جمعیت زن یا
مرد خود هستند. آمارتیاسن، استاد دانشگاه هاروارد دربارۀ آموزش زنان
میگوید: آموزش و اشتغال زنان در جامعه، موقعیت شغلی آنان را استحکام
میبخشد و به طورکلی تغییری اساسی در وضعیت اقتصادی- اجتماعی آنها برجا
میگذارد. (همان، ص206-205)
زنان برای استفاده از فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی نیز
نیازمند آموزش هستند. استفاده از فناوریهای نوین مستلزم یادگیری
مهارتهای نوینی است. در کشورهای در حال توسعه، امکان برخورداری زنان از
آموزشهای فناوری اطلاعات به موقعیت آنها در جامعه و خانواده بستگی دارد.
(هافکین و تاگارت، 1383، ص53)
تعداد زنان شاغل در آن دسته از فعالیتهای مرتبط با فناوری
اطلاعات مانند مهندسی و تحلیل سیستمها که نیازمند آموزشهای تخصصی و مهارت
پیشرفته باشد، پایین است. (همان، ص64) و این خود نشان ازتفاوت در میزان
بهره مندی زنان و مردان از آموزشهای لازم برای استفاده از فناوریهای نوین
دارد.
در کشورهای در حال توسعه دوره های آموزشی فناوری اطلاعات توسط
دانشکدهها و دانشگاهها ارائه میشوند. دستیابی به این مراکزبا دشواری
همراه است بهویژه انواع خصوصی آن که در زمینه های علوم و فناوری فعال
هستند.
دستیابی به این آموزشها تنها برای تعداد معدودی از زنان
امکان پذیر است و برای تمام زنان در کشورهای در حال توسعه موجود نیست. از
جمله زنان ساکن در نقاط روستایی که تعدادشان از مردان بیشتر است و در بین
خانوارهای فقیر؛ که زنان، فقیرترین فقرا هستند. (همان، ص61-60)
از نظر مشارکت در دانش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات زنان در
شرایط محرومیت قرار دارند. چرا که تعداد آنها از لحاظ ثبت نام در دوره های
آموزشی علوم و تکنولوژی نسبت به مردان درمراتب پایین تری است. در سال 1990
درصد زنان ورودی به رشته های علوم و تکنولوژی در سطح دانشگاهی در آفریقا،
آمریکای لاتین، اروپای غربی، اروپای شرقی و آسیا و اقیانوسیه کمتر از 50
درصد بوده است. (احمدنیا، 1383)
با توجه به چالشهایی که بر سر دستیابی به آموزش در زمینه
فناوریهای نوین برای زنان در کشورهای درحال توسعه وجود دارد. سند اجلاس
ویژه مجمع عمومی سازمان ملل هم تحت عنوان "زنان 2000: تساوی جنسیتی، توسعه و
صلح برای قرن بیست ویکم " این موضوع را اینگونه مورد تأکید قرار داده
است: "علم و فناوری، به عنوان اجزاء بنیادین توسعه در حال ایجاد تحول در
الگوهای تولید هستند و همین امر به ایجاد شغل و طبقه بندیهای جدید شغلی و
روشهای کار و ایجاد جامعهای مبتنی بر دانش کمک کرده است. اگر زنان از
دسترسی برابر و آموزش کافی برخوردار باشند، تحولات فناورانه میتواند
فرصتهای تازهای را برای همۀ زنان در تمام زمینهها فراهم سازد". (سند
اجلاس ویژۀمجمع عمومی سازمان ملل پکن+5، 1381، ص53)
هنجارهای فرهنگی- اجتماعی
فرهنگ از وسیع ترین مفاهیم قابل سنجش در علوم اجتماعی است.
فرهنگ در طول زمان تغییر میپذیرد. بسیاری از مردم از تغییر میترسند اما
با این وجود بخشهایی از فرهنگ در مقابل تغییر مقاوم است چرا که ارزشهایی
در جامعه وجود دارد که گرایش به حفظ آداب و سنن قدیمی کهن دارد.
دکتر منوچهر محسنی در کتاب جامعه شناسی عمومی در یکی از تعاریف فرهنگ آورده است:
فرهنگ
از طریق دیگر انسانها آموخته میشود و نحوۀ آموزش آن توسط روندی چون
"تعامل اجتماعی" یعنی روابط متقابل میان انسانها صورت میگیرد بنابراین
فرهنگ یک تولید اجتماعی است. (محسنی، 1353، ص415) در بعضی جوامع تأثیر
فرهنگ؛ خود یکی از عواملی است که حضور زنان را به حاشیه میراند و تنها
گروه اندکی از زنان به موقعیتهای برتر دست مییابند. در برخی جوامع در حال
توسعه مکانهای خدماتی مربوط به فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی از محل
زندگی افراد فاصله دارد گرچه این مشکل دامن گیر تمام افراد آن جامعه است
اما هنجارهای فرهنگی- اجتماعی موجود در جامعه این محدودیتها را برای زنان
افزایش میدهد مثلاّ در جوامع محافظه کاری که فرهنگ یا رسومات اجتماعی به
زنان اجازۀ مسافرت و جابه جایی بدون حضوریک سرپرست مرد را نمی دهد. (هافکین
و تاگارت، 1383، ص51) زنها به راحتی نمی توانند ازاین مراکز استفاده کنند.
یا در بسیاری از فرهنگها مردان عادت کرده اند که بیش از زنان
پرخاشگر باشند. این هنجارها ی رفتاری در زمان تعامل بین مردان و زنان
آشکار میشود و به گونهای که مردان و پسران سلطۀ خود بر رایانه را به
دختران تحمیل میکنند و آنها را به حاشیه میرانند.
در چنین جوامعی زنان در مراجعه به مکانهای عمومی ارائۀ خدمات
اینترنتی که اکثر کاربران آنها مرد هستند و کمک گرفتن از کارمند مرد آن
مرکز برای رفع مشکلات احتمالی استفاده از شبکه، احساس راحتی نمی کنند.
(همان، ص53)
وجود تفکرات کلیشهای نیز در بعضی جوامع به صورت یک عامل باز
دارنده، مانع رشد زنان در جنبه های تحصیلی، شغلی و تربیتی میشود. کلیشه
هایی که در بردارنده نظرات منفی نسبت به زنان و ویژگیهای زنانه است. این
کلیشهها حتی به صورت کلان به شکل هنجارهای، قوانین، عقاید، تفکرات عمومی
نمایان میشود گاه به فناوریها به عنوان حیطهای مردانه نگریسته میشود.
"همواره این باور اجتماعی وجود داشته است که ماشینها و فناوریها قلمروی
مردانه و غیر زنانه است. باوری که موجب ایجاد پیشداوری جنسیتی در برداشتها
و چگونگی استفاده از فناوری اطلاعات شده است. دختران با ورود به مدرسه به
طور ناخوداگاه یا خوداگاه بر اثر پیشداوریهای والدین و معلمان از مطالعۀ
علم و فناوری روی گردان میشوند". (یونسکو، 1384، ص39) در چهارمین کنفرانس
جهانی زنان که توسط سازمان ملل برگزار شد و به ارتقای جایگاه تساوی جنسیتی
توجه میکرد مسئلۀ از بین بردن کلیشه های زیانبخش علیه زنان را چنین مورد
تأکید قرار داده است: تقویت فعالیتها در زمینۀ ایجاد آگاهی جنسیتی و آموزش
تساوی جنسیتی میان زنان و مردان، دختران و پسران با هدف از بین بردن تداوم
کلیشه های زیانبخش" (سنداجلاس ویژۀ مجمع عمومی سازمان ملل پکن +5،1380 ،
ص88) و این را مسئلهای میداند که دولتها باید به آن توجه کنند.
مسائل مالی و هزینۀ تجهیزات و اشتراک استفاده از اینترنت
هزینۀ تجهیزات و نرخ اشتراک استفاده از اینترنت به عنوان یکی
از مهمترین عوامل عدم دسترسی به فناوریهای نوین در کشورهای در حال توسعه
مورد توجه است. هزینه متوسط ماهانه یک اشتراک اینترنتی در کشورهای حوزۀ
اقیانوسیه 50 دلار آمریکا برآورد شده که حدوداَ نیمی ازسرانه تولید ناخالص
ملی در بسیاری از کشورهای این منطقه است بود و بدون شک اکثریت مردم این
کشورها توان پرداخت آن را ندارند. (احمدنیا، 1383)
اگرچه به نظر میرسد که هزینه های دستیابی به فناوریهای نوین
اطلاعات و ارتباطات از جمله اینترنت برای تمام افراد در کشورهای در حال
توسعه مشکل ایجاد میکند اما "باوجود کمبود اطلاعات در مورد شکاف دیجیتالی
جنسیتی، شواهد محکمی وجود دارد حاکی از آنکه زنان از منابع مالی کمتری
برای خرید تجهیزات جدید برخوردارند".
زنان کشورهای در حال توسعه؛ از مردان خود کم درآمد ترند و
براساس آمار سازمان ملل متحد (براون 1985) زنان نیمی ازجمعیت جهان را تشکیل
میدهند 10 درصد از درامد جهان را در یافت میکنند و داراییهای آنها کمتر
از 1درصد است. (آبوت و والاس، 1381، ص71)
بنا براین بدیهی به نظر میرسد که زنان نسبت به مردان در این
کشورها نهتنها در خرید تجهیزات بلکه به طور کلی برای دستیابی به فناوریها
-مثلا اشتراک اینترنتی- مشکلات مالی بیشتری داشته باشند.
و چنانچه پژوهشها نشان میدهد در حال حاضر استفادۀ شخصی و
خانگی از رایانه و اینترنت در کشورهای در حال توسعه محدود به گروههای خاص
(نخبگان) میشود. (هافکین و تاگارت، 1383، ص49) و این در حالی است که
انتظار میرود بسیاری از زنان در سراسر جهان باید به شکل مؤثری از
فناوریهای جدید ارتباطی برای ایجاد شبکه ها، حمایت، تبادل اطلاعات، تجارت،
آموزش، مشاورۀ رسانهای و تجارت الکترونیک استفاده کند. مسئولیت اولیۀ طرح
و اجرای سیاستهای مربوط به ارتقای تساوی جنسیتی بر عهدۀ دولتها میباشد.
( سنداجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پکن+5، 1380، ص53) و به نظر میرسد
فراهم آوردن شرایط دسترسی آسان و ارزان به شبکه های اطلاعاتی برای زنان، در
کتابخانه های عمومی و مدارس یکی از راه های مقابله با این شکاف دیجیتالی
است.
زمان و فقدان فرصت کافی
یکی از مؤلفه هایی که در پژوهشهای مربوط به مشکلات دسترسی
زنان به فناوریهای نوین بویژه اینترنت به آن اشاره شده است مسئله کمبود
زمان و نداشتن فرصت کافی برای زنان کشورهای در حال توسعه است.
گزارشهای مربوط به استفاده از اینترنت در برخی کشورها نشان
میدهد که زنان نسبت به مردان بیشتر برای کارهایی که ضرورت دارد از اینترنت
استفاده میکنندولی مردان به دلیل داشتن فرصت بیشتر به گشت و گذارهای
اینترنتی میپردازند
مثلا زنان از این فناوریها برای برقراری ارتباط و بررسی
حسابهایشان در بانک استفاده میکنند و این در حالی است که مردان وقت خود را
با گردش در اینترنت، خرید نرم افزارها و خواندن روزنامه های اینترنتی صرف
میکنند. زنان با به عهده گرفتن سهم بیشتری از تلاشهای خانوادگی و مراقبت
از کودکان به طورکلی، زمان کمتری برای استفاده از اینترنت دارند. (یونسکو،
1384، ص49)
"عموما از مردان انتظار نمیرود از فرزندان نگهداری کنند و
مردان برخلاف زنان از امکانات اقتصادی کافی برای تأمین خود برخوردارند".
(آبوت و والاس، 1380، ص247)
تقریباَ برای همه زنان، کمی وقت مسئله به شمار میرود علاوه
بر این که زنان به شرط اینکه فناوریهای نوین را در اختیارداشته باشد با
مشکل کمبود وقت در استفاده از آن روبرو هستند. زنان همچنین "زمان محدودتری
برای کسب مهارتها و معلومات جدید دارند". (احمدنیا، 1383)
سوفیا هایر (Sophia Huyer) کارشناس امور علم و فناوری زنان بر
این باور است: "وقت زنان یک منبع بحرانی کمیاب است. هر نظام و فعالیتی که
قرار است شرایط زندگی زنان را بهبود بخشد یا توانمندیهای آنان را افزایش
دهد باید یا به نوعی وقت آنها را ذخیره کند و یا کارایی شان را ارتقاء
بخشد، نه اینکه به فهرست بلند بالای فعالیتهای روزانه آنها، مسئولیتهای
جدیدی را اضافه نماید. از آنجایی که حجم وسیعی از مسئولیتهای منزل و
مراقبت از فرزندان بر دوش زنان و دختران است آنها احتمالاَ وقت آزاد چندانی
جهت استفاده از اینترنت در منزل، محل کار و یا مراکز عمومی ارائه کننده
خدمات اینترنتی ندارند". (هافکین و تاگارت، 1383، ص48)
بنا به اظهارات یک مشاور محلی مستقر در یک مرکز ارتباط از راه
دور غنا، از میان زنان تنها دختران دانش آموز مشتریان دائمی این مرکز
بودند یعنی گروه زنانی که جدول زمانی انعطاف پذیرتری داشتند. (همان، ص49)
زبان و محتوای غیر بومی
باوجود دیدگاه مثبتی که معتقد است با ایجاد و گسترش شبکه ها،
این فناوریها میتوانند فراتر از محدودیتهای زبانی و فرهنگی عمل کرده و
از طریق امکان دادن به افراد و گروهها برای زندگی و کار در هرگوشه و هرجا،
به زنان امکان میدهد صرف نظر از ملیت خود بخشی از جامعه اطلاعاتی جهانی
را تشکیل دهند. اما یک عامل محدود کنندۀ دیگر برای زنان درحاشیه، مسئلۀ
ناآشنایی با یک زبان دوم است. اغلب محتوای موجود در اینترنت به زبان
انگلیسی است.
اما زنان در کشورهای در حال توسعه آمار بی سوادی بیشتری نسبت
به مردان را به خود اختصاص داده اند مخصوصاَ زنان روستایی. آمار ارائه شده
در سال 2002 نشان میدهد "دوسوم از870 میلیون بی سواد جهان را زنان تشکیل
میدهند". (یونسکو، 1384، ص42)
اکثر اطلاعات آنلاین به زبان انگلیسی است در حالیکه بیشتر
زنان جهان سوم به دلیل فشار اقتصادی با زبان دیگری به غیر از زبان خودشان
آشنایی ندارند. (هافکین و تاگارت، 1383، ص45 )
با وجود محدودیتهایی که گسترش فراگیر زبان انگلیسی و تا
حدودی سایر زبانها ی بین المللی در اینترنت برای اکثریت جمعیت جهان که به
سایر زبانها تکلم میکنند ایجاد کرده اما رشد سریع صفحات وب در طول چندسال
گذشته در سرتاسر دنیا منجر به تولید اطلاعات و محتوای اینترنتی به زبانهای
غیرانگلیسی شده، در سال 1999 زبان حدود 95 درصد از صفحات وب انگلیسی بود
در سال 2000 این رقم حدود 4/68 درصد برآورد شده است. ناظران پیش بینی
میکنند که تا سال 2010 زبان چینی مهمترین زبان روی شبکه اینترنت خواهد
بود. (همان، ص48-47)
بنا براین به نظر میرسد تولید محتوا در سطح محلی به کمک زنان
خواهد آمد. تنها تلاش کردن برای دستیابی یا اتصال زنان و گروههای
حاشیهای به اینترنت و فناوریهای نوین کافی به نظر نمی رسد.
لازم است که زنان را به مثابه تولیدکننده اطلاعات در نظر گرفت
و مهارتهای مناسبی را به آنها آموخت تا امکان گرداوری، تدوین و انتشار
دانش محلی و مبتنی بر شناختی درونی از نیازهای محلی به اطلاعات فراهم شود.
(یونسکو، 1384، ص45)
تهدیدهای فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات برای زنان
اگرچه دستیابی به فناوریهای جدید در توانمند ساختن زنان نقش
به سزایی دارد اما تهدیداتی نیز برای آنها در بردارد که آن را هم نمی توان
نادیده گرفت. یکی از تهدیداتی که این فناوریها برای زنان در کشورهای در
حال توسعه دارند، شغلهایی با شرایط دشوار و دستمزد پایین است. این عامل
همواره با شکل گیری و ورود تکنولوژیهای جدید به جوامع به وقوع پیوسته
است. نفوذ تکنولوژیهای نوین، همواره قشر درحاشیه مانده جامعه را به عنوان
نیروی کار ارزان مورد استفاده قرارداده است.
در کشورهای در حال توسعه که میزان استفاده کنندگان زن از
فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات محدود به گروه کوچکی از نخبگان است و
تعداد زنانی که به عنوان تولیدکنندگان محتویات اینترنت، برنامه نویس، طراح،
مخترع و تعمیرکاران رایانه فعالیت میکنند بسیارکم است و زنان بیشتر به
عنوان کاربران نهایی فناوری اطلاعات مطرح هستند بنابراین مشاغلی را بر
میگزینند که نیاز به مهارت پایین تری دارند.
جیلیان مارسله معتقد است: "تصمیم گیری، در مورد آنچه که بخش
فناوری اطلاعات تولید میکند. بر نحوۀ تولید در این بخش و تعامل آن با
جامعه تأثیرمی گذارد. نظامهای موجود تولید و سازماندهی در بخش فناوریهای
اطلاعات، تأثیر منفی بر زنان داشته و استمرار نظامهای سنتی روابط جنسیتی
را در پی دارد". (هافکین و تاگارت، 1383، ص40)
و این در واقع به معنای راه نیافتن زنان به مناصب بالا در
مشاغل مربوط به فناوریهای اطلاعات و ارتباطات است. زنانی که از فرایند
تولید و تصمیم گیری در زمینۀ مشاغل مرتبط با فناوریهای مذکور رانده
میشوند به ناچار مشاغل دارای شرایط دشوارتر و با دستمزد پایین تر را
میپذیرند.
اما یکی دیگر ازعوامل نگران کنندهای که فناوریها ی نوین
بخصوص دستیابی به اینترنت میتواند برای زنان در پی داشته با شد مسئله
"استثمارجنسی" (همان، 40ص) و "پورنوگرافی" (جاویدان و دیگران، 1384، ص22)
است.
به هرحال آنچه که غیر قابل انکار است این که جهان به سوی
جامعۀ اطلاعاتی در حرکت است و اگرچه "خطرهایی برای پیوستن به جامعۀ
اطلاعاتی جهانی وجود دارد، در عین حال بزرگترین این خطرها، عدم پیوستن به
این جامعه است". (هافکین و تاگارت، 1383، ص17)
به هرحال فناوریها ی جدید از هر سو جوامع را در برخواهند
گرفت و ایستادن در مقابل فناوریها راه حل مشکل نیست. اما و ناگزیر
فناوریها نیز مانند تمام پدیده های اجتماعی دارای معایب و محاسنی هستند و
با این وجود ضرورت و الزام دستیابی به آنها به اثبات رسیده است و یکی از
شاخصهای توسعه نیافتگی را میتوان عدم دسترسی به فناوریهای جدید دانست.
بنابراین باید در جستجوی راه حلهای دیگری برای مقابله با خطرات آنها باشیم.
به هرحال مقابله با مخاطرات یک پدیده، الزاماَ نباید مساوی با مقابله با
خود پدیده باشد. بنابراین راه نجات را میتوان در بالا بردن سطح آگاهی زنان
از یک سو و ارائۀ هنجارهای نظارتی مناسب بر محتوای اطلاعاتی این فناوریها
دنبال کرد یا از ابتکارات دیگری کمک گرفت.
برای مثال "موسسۀ میرامد در روسیه ایستگاه وبی را راه اندازی
کرد، که درآن با انتشار یک خبرنامۀ الکترونی و اتاق گفتوگو یا گپ اینترنتی
با قاچاق دختران و زنان از روسیه مبارزه میکند. بنابراین،هم گروهی که از
تجارت جنسی زنان سود میبرند و هم گروهی که با آن مبارزه میکنند از فناوری
اطلاعات استفاده میکنند". (همان،ص42)
فراتر از این نمونه های ملی،در سطح کشورهای درحال توسعه
میتوان به فعالیتهای یونسکو در این زمینه اشاره کرد که مطالعات و طرحهای
هشدار دهندهای برای مبارزه با قاچاق کودکان و زنان در منطقۀ آسیا و
اقیانوس آرام آغاز کرده است و علاوه بر ایجاد شبکۀ "توقف قاچاق" در اروپای
مرکزی و شرقی در آسیای میانه با "انستیتوی جامعه باز" همکاری میکند.
(یونسکو، 1384، ص47)
دیدگاههای مخالف و پاسخ صاحبنظران
رویکردی که با دیدگاه توانمندسازی زنان ازطریق فناوریهای
نوین ارتباطی و اطلاعاتی به این موضوع مینگرد؛ رویکرد مثبتی است که تلاش
میکند موانعی که بر سر راه دستیابی زنان به فناوریها وجود دارد را بر
دارد و به آنها امکان توانمندیهایی در زمینۀ اقتصادی و سیاسی بدهد. تلاش
صاحبنظرانی چون جلیان مارسله، سوفیا هایر و پژوهشگرانی مانند هافکین و
تاگارت مؤید این رویکرد است اما این دیدگاه مخالفانی نیز دارد که معتقدند
در شرایطی که نیازهای اساسی تر زنان در جوامع مرتفع نشده است نیازی به تلاش
برای دستیابی آنها به فناوریهای نوین وجود ندارد.
از جمله این افراد بیل گیتز؛ رئیس شرکت میکروسافت است او معتقداست فقرا به بهداشت خوب نیاز دارند نه به رایانه.
زنان فقیرجهت دسترسی به منابع و میان دیدگاههای خود با دو
محرومیت مواجهند یکی اینکه آنها فقیرند و دیگر اینکه زن هستند. و تا
زمانیکه نیازهای اولیه زنان برطرف نشده چگونه میتوان به نیازهایی در سطوح
بالاتر اندیشید؟
پاسخی که هافکین به این دیدگاهها میدهد این است که در این
راستا باید از نیازهای واقعی زنان شروع کرد و نه از فناوری. از بین این
نیازها، نیاز به اطلاعات مناسب، است که زمینههای بهبود و دسترسی آنها به
خدمات و دستگاههای دولتی، پیگیری فعالیتهای اقتصادی خود و کسب اطلاعات
لازم در رابطه با بهداشت و آموزش را که از اولویت خاصی برخوردارند، فراهم
میکند. (هافکین و تاگارت، 1383، ص153-152)
جمعبندی
در حالیکه نتایج پژوهشها نشان از این دارد که مسئله شکاف و
نابرابری دسترسی و استفاده از فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات بین
مردان و زنان در کشورهای در حال توسعه آشکار است. برخی دولتها تلاشهایی
در جهت رفع موانع دسترسی زنان آغاز کرده اند همچنین اقداماتی که یونسکو
نیز در این زمینه انجام داده است؛ با این وجود همچنان به نظر میرسد که عدم
دسترسی به تجهیزات و سخت افزار و نرم افزارها از یک سو و از سوی دیگر در
صورت در دسترس بودن این تجهیزات عدم امکان استفاده از این تجهیزات به دلیل
عوامل فرهنگی و اجتماعی؛ عمده ترین موانع دستیابی و استفاده زنان از
فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی هستند. با رفع این موانع و توانمندسازی زنان
به عنوان نیمی ازجمعیت هر جامعه بخصوص در فعالیتهای سیاسی و اقتصادی
جوامع نیمی ازجمعیت منفعل جامعه را در فعالیتهای اجتماعی شرکت دادهایم. و
به طورکلی به کارایی جامعه کمک کردهایم.
بنابراین دولتها میتوانند با ارائۀ تجهیزات ارزانتر و ارائۀ
آموزش رایگان مهارتهای مرتبط با فناوریهای نوین در مدارس و دانشگاهها
از یک سو و درنظر گرفتن شرایط اجتماعی و فرهنگی موجود از سوی دیگر، به
ترغیب و ایجاد انگیزۀ آموزشهای تخصصی فناوریهای نوین برای زنان بپردازند و
با در نظر گرفتن فضاهایی خاص برای زنا ن مانند کتابخانهها امکان دستیابی و
کسب مهارت لازم را برای آنها فراهم کنند. در ارتباط با خطراتی که دستیابی
به اینترنت ممکن است زنان را تهدید کند بالا بردن سطح آگاهیهای زنان راه
حل مناسبی به نظر میرسد که در این زمینه خود این فناوریهای نوین
اطلاعاتی میتوانند مؤثر باشند، بخصوص اگر آشنایی زنان با این فناوریها در
سنین پایین -که دختران آسیب پذیرتر به نظر میرسند- همراه با نظارت و
آگاهی دهی معلمان در مراکز آموزشی و متناسب با هنجارهای پذیرفته شدۀ اجتماع
صورت گیرد مؤثرتر واقع میشود. علاوه براین در برخی کشورها آمار دقیقی از
میزان زنان کاربر اینترنت وجود ندارد با توجه به سابقهای که در خصوص سواد
زنان وجود دارد یعنی آگاهی جوامع از میزان بی سوادی زنان موجب شد که
دولتها و سیاستگذاران از یکسو و خود زنان و افراد جامعه از سوی دیگر به
اهمیت نیاز به باسوادی در جامعه پی برده و امروزه شاهد افزایش میزان
باسوادی زنان در جوامع باشیم. به نظر میرسد طرح پژوهشهایی در زمینۀ میزان
کاربران زن اینترنت در درون کشورها نیز یک الزام است.
منابع:
1- صراف، سها. نقش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در
توانمندسازی زنان ایران(1386-1385). راهنما:کاظم معتمدنژاد. مشاور:حسن نمک
دوست تهرانی. پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم
اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
2- سنداجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان
ملل"پکن+5":زنان2000:تساوی جنسیتی،توسعه وصلح برای قرن بیست ویکم:اقدامات
وابتکارات بیشتربرای اجرای اعلامیه کارپایۀ عمل پکن (1380). ترجمۀ فاطمه
خطیب لووسعید نوری نشاط. تهران:برگ زیتون: ریاست جمهوری، مرکز امور مشارکت
زنان،1380
3- شیخی، محمدتقی (1380).جامعه شناسی زنان. تهران: شرکت سهامی انتشار
4- معتمد نژاد، کاظم (1383) .جامعه اطلاعاتی:اندیشه های
بنیادی،دیدگاههای انتقادی وچشم اندازهای جهانی. تهران:دانشگاه علامه
طباطبایی، مرکز پژوهشهای ارتباطات
5- محسنی، منوچهر(1353). جامعه شناسی عمومی. تهران: کتابخانه طهوری، چاپ دوم
6- هافکین، نانسی و تاگارت، نانسی (1383) .تحلیلی برجنسیت
وفناوری اطلاعات در کشورهای درحال توسعه. ترجمۀ حسین شبانعلی فمی و
امیرحسین علی بیگی، تهران: دانشگاه الزهرا
7- یونسکو(1384). مسائل جنسیتی درجامعه اطلاعاتی.ترجمۀ حمید جاودانی. تهران: کمیسیون ملی یونسکودر ایران، مرکزانتشارات
8- احمد نیا، شیرین (1383).جایگاه زنان در جامعه اطلاعاتی، یک
دیدگاه جامعه شناختی. فصلنامه موسسه مطالعات و تحقیقات زنان (زن فرزانه)،
شماره یک ،تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان
9- خانیکی، هادی(1383) .دموکراسی دیجیتال. فصلنامه مطالعاتی و
تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی (رسانه)، سال پانزدهم، شماره3، شماره پیاپی59،
تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
10- جاویدان، رضا و دیگران(1384).فناوری اطلاعات و ارتباطات؛
تعامل چالشها و فرصتها. نشریه ره اورد نور. شماره 13، قم: مرکز تحقیقات
کامپیوتری علوم اسلامی
11- نقیبی، مهرناز.مشارکت زنان، روند توسعه خواهی و حوزه
عمومی(1383). فصلنامه مطالعاتی وتحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی (رسانه)، سال
پانزدهم، شماره 3، شماره پیاپی59، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
2- کلس، انیتا. توسعه فناوری ارتباطات و کاهش فقر. ترجمه کامبیزپارتازیان قابل مشاهده در سایت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی(فجر)
http://www.fajr.ir/ediucation/3/3-8.htm
13- میرشفیعی، سیدعلی. فناوری اطلاعات وارتباطات. (چاپ شده
درماهنامه نفت پارس) قابل مشاهده در سایت عادل طالبی
http:/w.w.w.atalebi.com/articles/show.asp?id=235
14- نورائی نژاد، مریم. شکاف دیجیتالی. قابل مشاهده در سایت نشریه جهانی رسانه (Global Media Jornal)
http://www.hamshahritraining.ir/news-3357.aspx
سه شنبه 6/8/1393 - 12:42
حجاب و عفاف
« حفظ حجاب و ترک جلوه گرى، ثمرات بسیارى دارد که برخى از آنها عبارت است از:
آرامش روحى، استحکام پیوند خانوادگى، حفظ نسل، جلوگیرى از سوء قصد و تجاوز، پیشگیرى
از امراض مقاربتى و روانى، پائین آمدن آمار طلاق، خودکشى، فرزندان نامشروع و سقط
جنین، از بین رفتن رقابتهاى منفى، حفظ شخصیّت و انسانیّت زن، و نجات از چشمها و
دلهاى هوسبازى که امروز غرب و شرق را در خود فرو برده است».
تفسیر سوره نور» آیه ۳۱ و ۳۲
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ
فُرُوجَهُنَّ وَ لَایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا
وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ
إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ أَوْ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ
أَبْنَآئِهِنَّ أَوْ أَبْنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى
إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَآئِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ
أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ
أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْیَظْهَرُواْ عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَآءِ وَلَا
یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُواْ
إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۳۱)
و به زنان با ایمان بگو: از برخى نگاهها چشمپوشى کنند و دامنهاى خود را حفظ
نمایند و جز آنچه (به طور طبیعى) ظاهر است، زینتهاى
خود را آشکار نکنند و روسرى خود را بر گردن بیفکنند (تا علاوه بر سر، گردن و
سینهى آنان نیز پوشیده باشد) و زینت خود را ظاهر نکنند جز براى شوهر، یا پدر یا
پدرشوهر، یا پسر، یا پسرشوهر (که از همسر دیگر است) یا برادر، یا پسربرادر، یا
پسرخواهر، یا زنان (همکیش)، یا آنچه مالک شدهاند (از کنیز و برده)، یا مردان
خدمتکار که تمایل جنسى ندارند، یا کودکانى که (به سنّ تمییز نرسیده و) بر امور جنسى
زنان آگاه نیستند. و نیز پاى خود را به گونهاى به زمین نکوبند که آنچه از زیور
مخفى دارند آشکار شود. اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گردید و توبه کنید تا رستگار
شوید.
نکته ها:
با اینکه خداوند در قرآن به جزئیات احکام نماز و زکات اشاره نکرده
و بیان آنها و بسیارى از مسائل دیگر را به عهدهى پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله
گزارده، ولى در بیان مسائل خانوادگى و تربیتى به ریزترین مسائل پرداخته
است.
همچون مردان که باید از نگاه آلوده به زنان بپرهیزند، زنان نیز نباید از
روى شهوت به مردان نامحرم بنگرند، بلکه باید نگاه خود را کنترل کنند و زینت و
زیبایى خود را از نامحرم بپوشانند، جز صورت و دستها که به طور طبیعى ظاهر است و
پوشش آنها، موجب مشکلاتى در انجام امور زندگى مىشود.
«خُمُر» جمع «خِمار» یعنى
روسرى و «جُیوب» جمع «جِیب» به معناى گردن وسینه است.
امام صادقعلیه السلام
فرمود: مراد از آیهى «یَغضُضنَ من ابصارهنّ و یحفظوا فروجهنّ» آن است که حتّى زنان
به عورت زنان نگاه نکنند و عورت خود را از نگاه دیگران حفظ
نمایند.(۵۷)
پیامبرصلى الله علیه وآله در تفسیر جملهى «الاّ لِبُعولتهنّ»
فرمود: خداوند آن دسته از زنان را که روى و موى خود را براى شوهر آرایش نمىکنند و
نیازهاى شوهر را برآورده نمىسازند، لعنت کرده است.(۵۸)
کلمه «اِربة» به معناى
حاجت و نیاز است. مراد از «اولى الاربة» خدمتگزاران و ملازمانى هستند که به جهت
بالا بودن سنّ یا شرایط جسمى همچون ابله بودن، تمایل به همسر ندارند.(۵۹)
توبه،
گاهى در مورد یک گناه فردى و گاهى براى تغییر دادن یک فرهنگ فاسد عمومى است، که آیه
ظاهراً دربارهى نوع دوم است. زیرا در جاهلیّت گردن وسینهى زنان باز
بود.(۶۰)
حفظ حجاب و ترک جلوه گرى، ثمرات بسیارى دارد که برخى از آنها عبارت
است از:
آرامش روحى، استحکام پیوند خانوادگى، حفظ نسل، جلوگیرى از سوء قصد و
تجاوز، پیشگیرى از امراض مقاربتى و روانى، پائین آمدن آمار طلاق، خودکشى، فرزندان
نامشروع و سقط جنین، از بین رفتن رقابتهاى منفى، حفظ شخصیّت و انسانیّت زن، و نجات
از چشمها و دلهاى هوسبازى که امروز غرب و شرق را در خود فرو برده
است.
پیامها:
۱- در لزوم عفّت و پاکدامنى و ترک نگاه حرام، بین زن و مرد
فرقى نیست. «یَغضّوا – یَغضُضن – یَحفظوا – یَحفظن»
۲- جلوهگرى زنان، در جامعه
ممنوع است. «ولا یُبدین زینتهنّ»
۳- ظاهر بودن قسمتهایى از بدن که به طور طبیعى
پیداست، (صورت، دست یا پا) مانعى ندارد. «الاّ ما ظَهَر منها»
۴- در میان انواع
پوششها، نام مقنعه و روسرى آمده و این دلیل بر اهمیّت پوشش سر و گردن است.
«خُمُرهنّ على جیوبهنّ»
۵ – در وضع قانون باید به ضرورتها، واقعیّتها و نیازها
توجّه شود. (اگر پوشاندن صورت و دستها تا مچ، واجب مىشد، براى عموم زنان مشکل
بود) «الاّ ما ظَهر منها»
۶- اسلام به نیازهاى غریزى همسران پاسخ مثبت مىدهد.
«الاّ لبُعولتهنّ»
۷- پوشیدن هرگونه کفش و لباسى که هنگام راهرفتن، سبب آشکار
شدن زیورها و زیبایىهاى زن شود، جایز نیست. «ولا یضربن بارجلهنّ لیعلم ما یخفین من
زینتهنّ»
۸ – زن، حقّ مالکیّت دارد. «مَلَکت ایمانهنّ»
۹- زن، زینت خود را به
زنان مسلمان نشان دهد و نزد زنان کفّار خود را بپوشاند. «نسائهنّ» (زیرا ممکن است
آنها نزد شوهرانشان یا مردان بیگانه، آنچه را از زن مسلمان دیدهاند توصیف
کنند.)
۱۰- حجاب و پوشش زن به خاطر تمایلات جنسى مردان است. لذا در برابر مردانى
که میل به همسر ندارند پوشش لازم نیست. «غیر اولى الاِربَة من الرجال»
۱۱- حجاب
وپوشش، واجب است. «ولیَضربنَ بخُمُرهنّ»
۱۲- هرکارى که زینت زن را آشکار کند یا
دیگران را از آن آگاه سازد ممنوع است. «لیعلم مایُخفین من زینتهنّ»
۱۳- با حفظ
حجاب، حضور زن در جامعه مانعى ندارد. «ولا یُبدینَ زینتهنّ» (همان گونه که شرکت زن
در نماز جماعت بلامانع است. «و ارکَعى مع الرّاکعین»(۶۱)
۱۴- مقتضاى ایمان، توبه
به درگاه خداوند است. «توبوا الى اللّه جمیعاً ایّها المؤمنون»
۱۵- توبه، کلید
رستگارى است. «تُوبوا… تفلحون»
۱۶- راه رستگارى، بازگشت از مسیرهاى انحرافى است.
«تُوبوا الى اللّه… تفلحون»
وَأَنکِحُواْ الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ
مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَآئِکُمْ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن
فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (۳۲)
پسران و دختران بىهمسر و غلامان و
کنیزان شایسته (ازدواج) خود را همسر دهید. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى
نیازشان مىگرداند و خداوند، گشایشگر داناست.
نکتهها:
«اَیامى» جمع «أیم»، یعنى کسى که همسر ندارد، خواه مرد باشد یا زن،
باکره باشد یا بیوه.
بهترین واسطهگرىها، شفاعت و واسطهگرى در امر ازدواج است.
چنانکه در روایت آمده است: کسى که دیگرى را داماد یا عروس کند، در سایهى عرش
خداست.(۶۲)
پدر و مادرى که با داشتن امکانات، فرزندشان را همسر نمىدهند، اگر
فرزند مرتکب گناه شود، والدین در گناه او شریک هستند.(۶۳)
پیامها:
۱- جامعه ى اسلامى، مسئول ازدواج افراد بىهمسر است. «و
اَنکِحوا»
۲- ازدواج در اسلام، امرى مقدّس و مورد تأکید است. «و اَنکحوا»
۳-
لازم نیست خواستگارى، از طرف خاصّى باشد، هر یک از طرفین ازدواج مىتوانند پیشقدم
شوند. «و اَنکحوا»
۴- تنها سفارش به ترک نگاه حرام، کافى نیست، مسألهى ازدواج
را باید حل کنیم. «یَغضّوا، یَغضُضن، انکحوا»
۵ – زنان بیوه را همسر دهید. «و
اَنکِحوا الایامى»«(اَیامى»، شامل آنان نیز مىشود.)
۶- داشتن صلاحیّت، شرط
طرفین عقد است. «والصّالحین» (یعنى باید صلاحیّت اداره زندگى مشترک را داشته
باشند.)
۷- اقدام جامعه براى عروس و داماد کردن افراد صالح، تشویقى است که
جوانان لااُبالى و هرزه نیز خود را در مدار صالحان قرار دهند. «والصّالحین…» (بنا
بر این که مراد از صلاحیّت، صلاحیّت اخلاقى و مکتبى باشد.)
۸ – در تأمین نیازهاى
جنسى، فرقى میان انسانها نیست. (زن، مرد، غلام و کنیز) «منکم، عبادکم،
امائکم»
۹- فقر، نباید مانع اقدام در امر ازدواج شود. «اِن یکونوا
فقراء…»
۱۰- در صورت فقر، به ازدواج اقدام کنید و بر خدا توکّل نمایید. «یُغنِهم
اللّه»
۱۱- فقر، براى عروس وداماد عیب نیست. «ان یکونوا فقراء…»
۱۲- خداوند،
تأمین زندگى عروس و داماد را وعده داده است و ازدواج، وسیله وسعت و برکت زندگى است.
«یغنهم اللّه»
۱۳- تحقّق وعدههاى الهى از سرچشمهى فضل بى پایان اوست. «فضله –
واسع»
۱۴- رشد و توسعهاى که خداوند نصیب بندگانش مىفرماید، بر اساس علم و حکمت
اوست. «واسعٌ علیم»
۵۷) تفسیر نورالثقلین.
۵۸) کافى، ج۵، ص۵۲۳٫
۵۹) تفسیر کبیر
فخررازى.
۶۰) آلعمران، ۴۳٫
۶۱) تفسیر نورالثقلین.
۶۲) تفسیر
مجمعالبیان.
۶۳) مجموعه روایات از تفسیر نورالثقلین مىباشد.
تفسیر سوره نور » آیه۶۰
وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَآءِ الَّتِى لَا
یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ
مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ
عَلِیمٌ (۶۰)
و بر زنان وانشستهاى که امیدى به ازدواج ندارند، باکى نیست که
پوشش خود را زمین گذارند، به شرطى که زینت خود را آشکار نکنند. و عفّت ورزیدن براى
آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است.
نکتهها:
از آیات قرآن استفاده
مىشود که حجاب و پوشش بانوان در برابر افراد نامحرم، نباید تحریک کننده و شهوت
انگیز باشد، زیرا تنها موارد زیر استثنا شده است:
* «غیر اولى الاربة»(۱۰۵) کسى
که شهوتى ندارد.
* «او الطفل الّذین لمیظهروا على عَورات النساء» بچّهاى که از
شهوت، چیزى نمىداند.
* «لا یَرجون نکاحاً» زنان سالخوردهاى که امید ازدواج
ندارند.
بنابراین، مسأله روى تحریک احساسات جنسى و گناه دور مىزند و اگر
حدّاقلِّ حجاب اسلامى، براى جلوگیرى از گناه کافى نباشد، لازم است بانوان چادر و
حجاب برتر داشته باشند.
امام صادقعلیه السلام دربارهى «یضعن ثیابهنّ» فرمودند:
مراد کنار گذاشتن روسرى و روپوش است نه برهنگى.(۱۰۶)
اصل حجاب از احکام ثابت و
ضرورى اسلام است، ولى نحوهى پوشش، بر این اساس است که تمایلات جنسى را تحریک نکند
و عامل حفظ عفّت و پاکدامنى باشد.
پیامها:
۱- قوانین اسلام مطابق با
واقعیّتها و ضرورتها و نیازها و توانایىها است. (باید براى پیرزنى که میل به
همسر ندارد و آرایش نمىکند، مسئله را آسان گرفت) «و القواعد من النساء الَّتى لا
یرجون نکاحاً… ان یضعن ثیابهن»
۲- براى زنان، چه پیر و چه جوان، نشاندادن آرایش
و زینت ممنوع است. «غیر متبرّجات بزینة»
۳- سالخوردگى به تنهایى کافى نیست، بلکه
باید بىمیلى به ازدواج نیز باشد تا اجازه برداشتن روسرى را داشته باشند. «القواعد…
لایرجون نکاحاً»
۴- حجاب، مایهى حفظ عفّت است. «أن یستعففن خیر لهن»
۵ –
حجاب، به نفع زنان است. «خیرٌ لهن»
۶- دوخت لباس و نوع و رنگ آن، هر چه به عفت
نزدیکتر باشد، بهتر است. «و ان یستعففن خیرٌ لهن»
۷- در کنار آزادى، هشدار لازم
است. (اگر از آسان بودن و راحتى احکام الهى،
سه شنبه 6/8/1393 - 12:40
حجاب و عفاف
صل حجاب مربوط به احکام ویژه بانوان است و اتکاى آن, بر تفاوت هاى طبیعى
و ساختارى زن و مرد استوار مى باشد. غربى ها به دلیل این که اصل عدم توجه
به جنسیت در تقسیم کار را محور تمدن و عامل پیشرفت دانسته اند, تحلیل درستى
از حجاب و فرهنگ آن ندارند; از این رو زنان را بین گزینش انسانیت محورى در
محیط کار, و یا مرد محورى و ابزار جذّاب بودن براى خوشایند مردان, مردد
ساخته اند, و در نتیجه به جدایى آنان از ارزش ها منجر گردیده است.
در جوامع اسلامى, بر اثر تأثیر متقابل فرهنگ ها, شاهد کاهش کیفیت حجاب
هستیم. این پوشش اسلامى با این که به حسب ظاهر, بار سیاسى ندارد, ولى بر
خلاف انتظار, دیروز و امروز در معرض شدیدترین حملات قرار گرفته است. هر از
چند گاهى در کشورهاى غربى قانونى بر ضد آن به تصویب مى رسد و زنان و دختران
به جرم پوشش اسلامى از تحصیلات دانشگاهى ممنوع مى شوند. آنان مانند
مزدورانى چون آتاتورک و رضا خان به کشف حجاب اجبارى دست نمى زنند تا با
واکنش مردم مواجه شوند, لیکن با تصویب چنین قوانین ضد انسانى و ضد آزادى,
حلقه محاصره را بر زنان با حجاب تنگ تر ساخته تا در نهایت خود, حجاب را بر
دارند و هم رنگ زنان جوامع غربى گردند. شایسته است ملت هاى اسلامى در مقابل
این نوع تهاجم فرهنگى از خواب غفلت بیدار شده و موضوع حجاب را عمیق تر از
گذشته بازنگرى نمایند.
پیشینه حجاب
پوشش دینى بانوان, از اختراعات آیین اسلامى نیست, بلکه ریشه در تاریخ دارد.
به گفته ویل دورانت: (قوم یهود و ایرانیان قدیم, حجاب را براى بانوان یک
نوع کرامت و شرافت, و از واجبات دینى مى دانستند).1 اما اسلام, پوشش و حجاب
را براى شبه جزیره عربستان به ارمغان آورد.
هم اکنون در اسراییل, بسیارى از بانوان قوم یهود با پوشش کامل به مدرسه و
دانشگاه مى روند, ولى در فرانسه و ترکیه, به جرم داشتن حجاب, زنان از تحصیل
باز داشته مى شوند; در حالى که از نظر منشور جهانى, هر انسانى در اتخاذ
عقیده, شغل, مسکن و نوع لباس, آزاد است. هر کشورى لباس ملى خاصى دارد که هر
انسانى حرمت آن را پاس مى دارد و کسى حق تعرض و مزاحمت ندارد. متأسفانه
برخى از جوانان ساده لوح کشورهاى اسلامى, بر اثر تهاجم فرهنگى, به جاى لباس
مردانه, لباس زنانه مى پوشند, موهاى بلند خود را مى بافند و به پشت سر مى
آویزند, ریش ستارى مى گذارند یا موهاى بتیلى براى خود درست مى کنند, قیافه
هیپى گرانه به خود مى گیرند و یا محاسن قیطانى شبیه ترکمن ها براى خود مى
سازند و آزادانه در کوى و برزن, اندام آن چنانى خویش را به نمایش مى گذارند
و احدى متعرض آنان نمى شود, در حالى که برخى از حکومت هاى غربى, چادر و یا
پوشش اسلامى را که هیچ گونه ضرر و زیانى ندارد, بر نمى تابند; اما در
مقابل, برهنگى و خود آرایى زنان را که باعث تهییج شهوات و ناهنجارى هاى
اجتماعى و اخلاقى و ناامنى هاست, مورد تشویق قرار مى دهند. بى بند و بارى و
مفاسد اخلاقى و جنسى در این کشورها به حدى است که برخى از دختران غربى,
براى حفظ امنیت خود, به سیاه پوستان پناه مى برند.
در این میان, آنچه از همه عجیب تر مى نماید, موضع مفتى الازهر مصرى است که
به جاى دفاع از این حکم ضرورى و اجتماعى مسلمان ها, هم صدا با غربیان به
نفى حجاب مى پردازد. این گونه رفتارهاى متناقض ما را بر آن داشت تا در این
شماره, مسئله حجاب اسلامى را مورد بازنگرى قرار دهیم.
حجاب و پوشش اسلامى
واژه حجاب و مشتقّات آن, هفت بار در قرآن کریم تکرار شده و در تمام موارد,
به معناى پرده و مانع است. قرآن کریم مى فرماید: (فاسئلوهن ّ من وراء
حجاب;2 اگر از زنان پیامبر چیزى خواستید, از پشت پرده بخواهید. )
حجاب از نظر لغت, در معانى گوناگونى به کار رفته است:
1 ـ پرده, چادر, روپوش, روبند, آنچه با آن چیزى را بپوشانند.3
2 ـ پرده حایل میان قلب و شکم.
3 ـ به غروب خورشید در تاریکى نیز, در حجاب قرار گرفتن تعبیر شده است.4
اما به کار گرفتن کلمه (حجاب) در خصوص پوشش بانوان, یک اصطلاح تازه و جدید است.
فقهاى اسلام در کتاب هاى فقهى خود از واژگان (ستر) و (ساتر) استفاده کرده اند. و آن را بر دو تقسیم مى دانند:
1 ـ پوششى که ذاتاً واجب است; مانند پوشیده نگاه داشتن شرمگاه ها از دید
مردان و زنان دیگر, بلکه کودکان ممیز و اهل تشخیص, به جز همسر.
2 ـ پوشش در حال نماز; واجب است بانوان در هنگام نماز, تمام بدن حتى سر و
موى خود را بپوشانند; ولى پوشاندن دست ها تا مچ, پاها تا مچ و گردى صورت به
مقدارى که در وضو شسته مى شود, لازم نیست.5
دلایل وجوب حجاب
مراجع عظام و عالمان اسلامى براى وجوب پوشش بانوان به قرآن, سنت پیامبر(ص),
روایات معصومان &و سیره زنان مسلمان (سیره مسلمین) استناد کرده اند که
به مواردى از آنها اشاره مى کنیم:
الف ـ حجاب در قرآن
1 ـ (قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکى لهم ان الله
خبیر بما یصنعون;6 به مردان مؤمن بگو: چشمانشان را (از نگاه به نامحرمان)
فرو گیرند و کانون عفت خویش را حفاظت نمایند. این عمل براى آنها پاکیزه تر
است. تحقیقاً خداوند به آنچه انجام مى دهید, آگاه است. )
انسان, مقدس تر و پاک تر از این است که درباره شرمگاه ها بیندیشد, چرا که
نگاه به موضع حرام, باعث تفکر مى شود. بر این اساس, بعضى معتقدند مراد از
این فراز آیه (یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم), ستر عورت است; یعنى بر
مرد و زن واجب است عورت خود را از یکدیگر بپوشانند, اما ما تقریباً جزم
داریم که (یغضوا من ابصارهم) اختصاص به نظر به عورت ندارد, بلکه شاید بیشتر
اختصاص به نظر به غیر عورت داشته باشد; بنابر این ممکن است مقصود آیه, حفظ
شرمگاه ها و نگاه به آنها هر دو مورد توجه باشد.7 چون چشم چرانى و نگاه به
نامحرمان از آفات مهم ایمان است و غالباً مردان گرفتارآن هستند و زنان نیز
تشویق مى شوند.
در ادامه آیه, به ضرورت حجاب زن پرداخته و مى فرماید: (و قل للمؤمنات یغضضن
من ابصارهن ّ و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن ّ الا ما ظهر منها و
لیضربن بخمرهن ّ على جیوبهن و لا یبدین زینتهن ّ الا لبعولتهن ّ… ;8 به
بانوان با ایمان بگو: چشم هاى خود را از نگاه به اجنبى فرو پوشند و دامن
خویش را (از آلودگى) پاک نگه دارند و زینت و جمال خود را جز آنچه که به طور
طبیعى نمایان است, از نامحرمان بپوشانند. و مقنعه و روسرى خویش را بر روى
سینه ها افکنند و زینت و مواضع زیبایى ها را جز براى شوهران خود نمایان
نسازند و…. )
مطابق آیه, زن نباید زینت خود را ظاهر سازد, مگر در دو مورد: یک استثنا در
مورد خود زینت است, یعنى مگر بعضى از زینت ها و به تعبیر قرآن, زینت ظاهر, و
استثناى دوم در مورد افراد است; یعنى و مگر براى بعضى از طبقات که غیر
شوهر او هستند; مانند پدر پسر, برادرزادگان, خواهرزادگان, فرزندان شوهر و
چند طبقه دیگر. 9
2 ـ (یا ایّها النبى قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن ّ من
جلابیبهن ّ10 ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین;11 اى پیامبر! به همسران و
دخترانت و زن هاى مؤمنان بگو که چادر خویش را بر خود فرو پوشند. این کمترین
چیزى است تا به عفت شناخته شوند و از تعرض و آزار افراد هوسران محفوظ
بمانند. )
شأن نزول آیه
اگر به شأن نزول آیات سوره نور توجه کنیم, فلسفه حجاب به طور کامل روشن مى شود.
ابن مرویه از حضرت على(ع) بازگو مى سازد: (جوانى از انصار در مسیر راه, با
زنى روبرو گردید که مقنعه خود را پشت گوش هایش انداخته و قسمتى از گردن و
سینه هاى خود را نمایان ساخته بود. همین طور که با چشمانش زینت ها و گام
هایش را بدرقه مى کرد, ناگهان صورتش به استخوان بر آمده از دیوار اصابت کرد
و خون جارى شد. جوان سوگند یاد کرد با همین وضع خدمت رسول خدا شرفیاب شده,
موضوع را بازگو نماید. تا چشم پیامبر به جوان افتاد, متأثر شد و فرمود:
این پاداش گناه توست, و بى درنگ این آیه نازل گردید.)12
قرآن در آیه 30 این سوره, مردان را از چشم چرانى نهى مى کند و در آیه 31,
زنان را از نگاه و عدم رعایت حجاب کامل بر حذر مى دارد, چون مى خواهد هم
زنان را از بهره کشى مردان از راه چشم و گوش و قوه لامسه باز دارد و هم
آنان را از مسابقه پایان ناپذیر در نشان دادن اندام, عشوه گرى ها, طنازى
ها, آرایشگرى ها مانع شود تا در نتیجه آن, هوس رانى, تجدد طلبى و نوخواهى
را در نهاد مردها زنده نسازند و سرنوشت خود را به فلاکت نیندازند. وانگهى
دامن زدن به شهوات و هوس هاى خفته مردها, در واقع افروختن و شعله ور ساختن
آتشى است که نوعاً زن ها در آن خواهند سوخت و یا به ابتذال و سقوط شخصیت
آنان منجر خواهد گردید.
ب) حجاب از نظر روایات
روایات فراوانى در باره وجوب پوشش از ائمه معصومین& نقل شده است, که ما فقط به یک نمونه بسنده مى کنیم.
فضیل در حدیثى از امام مصعوم(ع) پرسید: آیا بازوهاى بانوان از زینت هایى
است که خداوند متعال پوشاندن آن را واجب دانسته و فرموده است: زن نباید
زینت خود را جز براى همسران و سایر محارم ظاهر سازد؟ فرمود: بلى. 13
فلسفه حجاب
پوشش بانوان در اسلام, یک اصل تعبدى نیست, بلکه مصلحت ها و حکمت هایى دارد; از جمله:
1 ـ زن مانند مرد, حوایج و نیازمندى هایى دارد که براى تأمین آن, ناگزیر
باید از محیط خانه خارج گردد تا بتواند آنها را فراهم سازد. در کتاب هاى
فقهى و حدیثى, خروج زن با اذن شوهر براى تأمین حوایج و شرکت در نمازهاى عید
فطر, عید قربان, نماز جمعه و جماعت, تجویز شده است; پس حجاب براى خروج زن
از محیط خانه, تشریع گردیده است.
2 ـ شرکت زن در فعالیت هاى عبادى, سیاسى و اجتماعى و دفاع از حقوق شخصى,
تعلیم و تعلّم. در این صورت رعایت حجاب واجب مى شود تا کام یابى ها منحصر
در محیط خانه شود و محیط خارج تنها براى کار و فعالیت باشد.
3 ـ احساس امنیت روحى و حراست آنان از خطرات احتمالى و بیماران جنسى و
عناصر لا ابالى. پناه بردن برخى از دختران سفید پوست غربى به سیاه پوستان,
علاوه بر قدرت جنسى بیشتر, به دلیل قدرت جسمى و دفاعى آنان است.
4 ـ حجاب, عامل خودسازى و تهذیب نفس است, چرا که زنان را از خود آرایى, طنازى, خودنمایى و صیادى باز مى دارد.
5 ـ حفظ نظام خانوادگى و علایق زوجیت, بستگى تام به پوشش بانوان دارد.
ارزش حجاب
امام خمینى (ره) در باره ارزش حجاب مى فرماید: (حجاب اسلامى یعنى حجاب
وقار, حجاب شخصیت, ساخته من فقیه نیست; این نص صریح قرآن است. آن قدرى که
قرآن مجید بیان کرده, نه ما مى توانیم از آن حدود (محدوده) خارج شویم و نه
زنانى که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانى هستند. )14
باید به دنیا تفهیم کنیم که دست یابى به مدارج علمى به معناى پشت کردن به
مفاهیم ارزشى دینى و رویکرد به مظاهر فریباى تمدن غربى نمى باشد.
از این جا روشن مى شود که چرا فرانسه در ممنوعیت تحصیل دختران با حجاب
اسلامى در دانشگاه ها پیشگام شده است, چون نقش آن را در پیروزى الجزایر
چشیده است.
فرانس فانون مى نویسد: (هر چادرى که دور انداخته مى شود, افق جدیدى را که
بر استعمارگران ممنوع بود, در برابر او مى گشاید و بدن زن الجزایرى را که
عریان شده است, به او نشان مى دهد و پس از دیدن هر چهره بى حجابى, امیدهاى
حمله ور شدن اشغال گران ده برابر مى گردد. هر بار که یک زن کشف حجاب مى
کند, در واقع وجود جامعه الجزایرى را بر سیستم دفاعى سست بنیاد, باز و
متلاشى شده به اشغال گران اعلام مى دارد. )15
بنابر این, حجاب, پاسخى است به نداى فطرت, نشانِ تمدن و فرهنگ اسلامى است,
فزونى بخش حرمت زنان و مایه سلامت جسم و آرامش روان جامعه است.
اسلام, طرفدار پرده نشینى نیست, اسلام مى خواهد زن در حضور مردهاى اجنبى,
بدن خود را بپوشاند بدون آن که مجبور باشد از اجتماع کناره گیرى کند. رعایت
پوشش اسلامى در قالب دو اصل (پوشیدگى) و (سادگى), آثار و نتایج مهمى از
لحاظ فردى و اجتماعى در بر دارد.
در مخزن شرف, گهرى جز حجاب نیست
شمشیر دیده را سپرى جز حجاب نیست
اى ملتى که یک سره در خواب غفلتید
در کاستن ز فرّ نیاکان شتاب چیست؟
پى نوشت ها:
1ـ تاریخ تمدن, ج 1, ص 233; براى مطالعه بیشتر, به کتاب مسئله حجاب شهید مطهرى مراجعه شود.
2ـ احزاب (33) آیه 53.
3ـ المنجد, ماده (حجب) و فرهنگ عمید, واژه حجاب.
4ـ عروة الوثقى, ج 1, ص 414.
5ـ همان.
6ـ نور (24)آیه 30.
7ـ مرتضى مطهرى, آشنایى با قرآن, ج 4, ص 82 ـ 84, با تلخیص.
8ـ همان, آیه 31.
9ـ مرتضى مطهرى, همان, ص 90.
10ـ جلباب, پیراهن یا جامه گشاد شبیه چادر و عباى عربى را گویند; المنجد, ماده جلباب.
11ـ احزاب (33) آیه 59.
12ـ الدر المنثور, ج 5, ص 40.
13ـ وسائل الشیعه, ج 20, ص 200 ـ 201.
14ـ زن از دیدگاه امام خمینى, ص 147.
15ـ انقلاب الجزایر, ص 210.
منبع : معارف اسلامى ـ ش 58
http://www.pasokhgoo.ir/node/3359
سه شنبه 6/8/1393 - 12:37
حجاب و عفاف
موضوع: نگاه جامعه شناختی به زن مسلمان ایرانی در سینمای ایران
استاد: جناب آقای دكتر بزرگ نژاد
نگارش:نرگس مصلحی
مقدمه و چكیده تحقیق
فرهنگ را میتوان به میانجی
عرصههای هنری مورد مطالعه و بررسی قرار داد. از آنجا كه فیلم یكی از
عرصههای هنری محسوب میشود به میانجی فیلم میتوان به شناخت و فهم فرهنگ و
تغییر فرهنگ همچنین به شناخت مسائل و حل مسائل دست یافت.
از آنجا كه فیلم یك عرصه
اجتماعی- فرهنگی است همانطور كه در فرهنگ جامعه تاثیر میپذیرد بر آن نیز
اثر میگذارد، در این بین رابطهای متقابل و دوسویه دارد، از این رو
میتواند با برجسته كردن مسائل و موانع هر قشر و گروهی از اعضا جامعه نقش
مهمی ایفا نماید.
زنان از جمله قشرهایی هستند كه
به سبب عرف و رسم رایج در فرهنگ ما، نقش و جایگاه فروتری در جامعه
داشتهاند و مسائل آنها همواره نادیده گرفته شده است، از این رو مسائل و
مشكلات شان بدیهی و طبیعی انگاشته شده تا جایی كه حتی نیاز به مطرح كردن
آنها احساس نمیشده است.
یكی از عوامل مهم وجود مسائل
مختلفی كه زنان در جامعه فعلی ایران با انها مواجه میشوند را در فقدان
گفتگو دید، این امر سبب شده بسیاری از مسائلی كه زنان در زندگی با آنها
مواجه میشوند بدیهی و عادی جلوه كند. اما اگر زنان بتوانند در مواجه با
مشكلاتشان گفتگوی انجام دهند یعنی در عین شنیدن نظرات و خواستههای دیگران،
خود نیز بتوانند نظرات و تمایلاتشان را بیان كنند. امكان دارد از این طریق
بتوانند بسیاری از مسائل خود را حل كنند.
در اینجا باید به این جمله مشهور هگل اشاره كرد: آشنایی زدایی از امر آشنا
این امر یكی از مهمترین و
سختترین كارهاست. از این طریق میتوان به شناخت مسئله و سپس حل مسئله دست
یافت. این كار هر علمی من جمله انسان شناسی است. برای مثال در علم
پزشكی،پزشك ابتدا بدن بیمار را بررسی میكند تا بیماری را تشخیص دهد از
این طریق بیمار را معالجه كند.
و سینما این وظیفه را بر عهده دارد تا در مورد مسائل زنان آشنایی زدایی از امر آشنا كند.
ادعای من در این تحقیق این است
كه مهمترین مانع بر سر گفتگوهای هابرماسی كه میگوید اگر شكل بگیرد شاید
منجر به وفاق شود، این است كه زنان نه انسان بلكه شی قلمداد میشوند در
نظریه هابرماس كه این تحقیق با اعتقاد با آن نوشته شده است اگر خرده جهانها
در زندگی روزمره با هم گفتگو نكنند، یا منجر به بیاعتنایی میشود یا به
جنگ میانجامد، كه هر دو نادرست است.
انسان شناسان و فیلمسازان با
آگاه كردن مردم امكان گفتگو را به افراد جامعه میدهند. بنابراین زنان
ایران به وسیله گفتگو كردن میتوانند از حقانیت خود دفاع كنند به كمك آنها
خواهند توانست مسائل و مشكلات خود را بازگو كرده و در جهت حل و رفع آنها
تلاش نمایند. و یكی از راههای این گفتگوی دوطرفه سینما است.
با توجه به نتایج این پژوهش
میتوان گفت شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی هر دوره، یكی از
عوامل مهم و تاثیرگذار بر نحوه بازنمایی زن در سینما است، به طوری كه در
اكثر این فیلمها نیز با توجه به شرایط هر دوره شاهد تصویر متفاوتی از زن
در سینما هستیم.
اهمیت و ضرورت تحقیق
یكی از نكات مهم در باب سینما و
فیلم این است كه سینما به عنوان یكی از مسائل ارتباط جمعی در مطالعات
رسانهای، همواره مورد غفلت قرار گرفته است. عمدتا از دیدگاه هنری و
زیباشناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. سینما به عنوان هنر كاملا شناخته
شده است. اما واقعیت آن است كه سینما به همان اندازه كه هنر است، رسانه هم
هست و رسانه بودن آن به اندازه هنر بودن آن مهم است. از سوی دیگر سینما به
عنوان یك رسانه همانند مطبوعات، رادیو و تلویزیون، رسانهای است جمعی كه در
آن واحد پیامهای یكسانی را برای تعداد زیادی از افراد ارسال میدارد. در
هر یك از رسانههای فوق مجموعهای از كاركردها قابل تصور است. علاوه بر
كاركردهای تفریحی و سرگرم كنندگی، اطلاع رسانی و آموزش، سینما دارای
كاركردهای اخص خود میباشد. (راودراد، 1382 ص 68)
نكته دیگر این است كه در كشور
ما هنوز هم محور پژوهشهای ارتباطی عمدتا به روزنامهنگاری و تحلیل محتوا
توجه دارد اگر هم گامی از این فراتر رود، رادیو و تلویزیون و تكنولوژیهای
نوین ارتباطی را در بر میگیرد. در نتیجه جایگاه رسانهای چون سینما در
مطالعات رسانهای خالی است. بنابراین یكی از ضرورتهای تحقیق، مطالعه سینما
به عنوان رسانه ارتباط جمعی است كه تقریبا فراموش شده است.
طرح مسأله
هگل: آشنایی زدایی از امر آشنا،
یعنی بسیاری از مشكلات ما به این سبب مشكل است كه جلو چشم ماست ولی انگار
آنقدر به دیدنشان عادت كرده ایم كه اصلا آنها را نمیبینیم یعنی نگاه
میكنیم اما نمیبینیم.
حال میتوان مشكلاتی را بیان
كرد كه در بخش 5 فیلم عنوان كردیم كه زنان با آنها مواجه هستند برای مثال
در فیلم لیلا نازایی زنان و تبعات آن تفاوت با عقیم بودن مردان و پیامد آن
را چنین توضیح داد:
1- این مشكلات و مسائل آنقدر
بدیهی و آشناست كه آنقدر به آنها عادت كردهایم كه آنان را نمیبینیم. در
چنین فرهنگی زن نباید نازا باشد، زیرا فلسفه وجودی او زایش است و اگر زن
نازا باشد اشكال از اوست، ولی اگر مردی در شرایط او باشد یعنی عقیم باشد
چندان حائز اهمیت نیست. در اینجا ما با بیان مسئله این زنان آشنایی زدایی
از امر آشنا كردیم.
2- درمورد مردسالاری ما الان در
اواخر دهه 80 هستیم و حتی میگویم مردسالاری یعنی چنین مشكلی داریم. تصور
كنید 100 سال پیش چیزی به نام مردسالاری نداشتیم، آیا این درست است كه
بگوییم مرد سالاری نبوده؟ خیر به مردسالاری عادت كرده بودیم، برای ما امر
آشنا بود.
پس اهمیت گفتگو در این است كه
از طریق آن میتوان بدیهی بودن عرفها و رسوم نادرستی كه نسبت به زنان در
جامعه است و همچنین كارآمدی قوانینی كه در مورد زنان اعمال میشود را آشكار
و عیان ساخت. به وسیله گفتگو كردن میتوان آنها را مورد بازبینی قرار داد،
و آنگاه در جهت تغییر و دگرگونی آنها عمل كرد.
در دوره اول (1316 – 1309) به
دنبال سیاست كشف حجاب رضاخان از زنان برای ترویج كشف حجاب در فیلمها
استفاده میشد و ضمنا نوعی تاكید بر ناسیونالیسم ایرانی در فیلمها مد نظر
قرار میگرفت.
در دوره دوم (1338- 1327) بیشتر
از نقشهای زنانه در سینمای هند، مصر و آمریكا كلیشهسازی و كپی برداری
میشد و مشاغل زنان بیشتر خوانندگی كافه و كاباره، نظافتچی، مستخدم، كلفت و
رقاصگی بود و به ندرت زنانی كه دارای شان اجتماعی هستند را در فیلم ها
نظاره میكنیم.
این دوره رواج پدیده فیلم فارسی
است و نقشهای زنان در تعارض با واقعیت است حضور زن در فیلمهای عمدتا نقشی
به سبك سینمای هند است، داستان و مضمون عشق پسر فقیر و دختر پولدار در
فیلمها فراوان دیده میشود.
در دوره سوم (1348- 1339) شروع
ستاره سازی در سینمای ایران با ورود فردین است زنان این فیلمها
پرسوناژهایی آسیب دیده، روسپی، كاباره گرد، خیابانی، جیببر، قاچاقچی و
روستایی فریب خورده بودند كه در فیلمهای فارسی رو به رشد ظاهر میشدند.
در دوره چهارم (1357- 1349) موج
نو در سینمای ایران با فیلم «قصر» (1348 كیمیایی) آغاز میشود و این دوره
رونق فیلمهای جاهلی است. نقش این سینما در حذف زنان مهم است. این فیلم
شخصیت كنش مند را از زن گرفته و آن را در حد بهانه و دستاویز نزاعهای فیلم
با ضد قهرمان استفاده می كند این فیلمها چهرهای مظلوم و عاجز از زن
ایرانی عرضه میكنند زنانی كه خانه نشین چشمهایشان خیره به در خانه ات.
در دوره پنجم (1375- 1358)
تعداد پرسوناژ زن شاغل افت قابل توجهی مییابد. تنوع مشاغل اندك است و
زنان آسیب دیده اجتماعی (رقاصه، خواننده و روسپی) حذف میشوند. تنها در
مواردی نادر مثل فیلمهایی چون مادیان (علی ژكان) ریحانه (رئیسان) 1369
نرگس (1370) و باشو غریبه كوچك (1360) است كه زنان نقشی واقعی دارند و در
دیگر فیلمها اكثرا دنباله رو سینمای دوران قبلی است.
زنان هنوز نقشهایی متفاوت با
واقعیتهای اجتماعی دارند و همیشه غائب، در حاشیه و ابزاری فرض میشوند
البته نویسنده خاطر نشان میكند با خاتمه جنگ و شروع یك سینمای شبه
نئورئالیستی در ایران (آبادانیها، نرگس و ...) زنان كم كم نقش های واقعی
خود را مییابند ولی باز هم در این فیلمها زنان دوباره در حاشیه نقشهای
مردانه قرار دارند، یعنی بیشتر منفعل، حاشیه نشین و نقشهای خانگی دارند.
نكته قوت و مثبت این پژوهش زمانبندی فیلمها با توجه به نقش اشتغال زن و
بررسی تاریخی و جامع موضوع زنان در فیلمها میباشد.
و یكی از دلایل درخشش سینمای
ایران در محافل جهانی و دریافت جوایز بین المللی همین گرایش سینمای ایران
به كشف و جستجوی وقایع اجتماعی و واقعگرایی است.
1- در دوره اول مورد بررسی
(1367- 1359) به دلیل بروز جنگ، اعمال ممیزی و نظارت بر هدایتی دولت، حذف
بازیگران زن قبل از انقلاب و وضع قوانین جدید و تاكید بر عامل حجاب ، شاهد
غیبت زنان در عرصه سینما هستیم.
2- در این دوره به پیشنهاد هیات
دولت در 1362 كمیسیون شورای فیلمنامه تشكیل شد كه وظیفه نظارت بر تمامی
مراحل تولید فیلم را شروع داشت قبل از شروع فیلمبرداری تهیه كننده ملزم به
ارائه عكس گریم آزمایشی بازیگران، نحوه پوشش زنان و غیره بود همچنین در
دفترچهای كه از طرف معاونت سینمایی ارشاد به تهیه كننده داده میشود تاكید
میشد كه كارگردان باید زنان را در تصاویر لانگ شات نمای پس زمینه قرار
دهد و حق فیلمبرداری از زن با نماهای درشت و كلوزاپ وجود نداشت.
در اوایل دهه 1360 به دلیل مشخص
نبودن ضوابط روی پرده و ذهنیت ناشی از بازنمایی زن در سینمای فیلم فارسی
قبل از انقلاب اكثر كارگردانان ترجیح می دادند برای گرفتن اسان مجوز تولید
فیلم و عدم برخورد با مانع در گرفتن پروانه نمایشی از همان آغاز زن را از
دستان روایت حذف كنند به طوری كه از 26 فیلم تولید شده در 1362 در 18 فیلم
حتی زنان در نقشهای فرعی نیز حضور ندارند.
4- در اوایل این دوره بسیاری از
سالنهای نمایش دچار آتش سوزی شد و نیز كمپانیهای فیلمسازی نمایندگیهای
خود را در ایران تعطیل كردند، بنابراین شاهد كاهش شدید آمار تولید فیلم
بودیم.
5- فیلمهای اواسط دهه 1360
غالبا فیلمهای جنگی آرمانگرا و خانوادگی هستند كه دارای نتیجهگیری
اخلاقی و پایان خوشی هستند در ملودرامهای خانوادگی این دوره زنان در نقش
مادر یا مشغول گریه و آه و ناله هستند و یا در داخل منزل با سینی چای از
مردان پذیرایی میكنند.
6- در اوایل دهه 1370 به دنبال
تغییر مدیریتها در صنایع فیلم (تغییر در وزارت ارشاد) نیز شاهد ظهور نوعی
رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران هستیم كه متاثر از مولفههای جنبشی
نئورئالیسم ایتالیا به بازنمایی موقعیت دردناك اقشار حاشیهای جامعه (نظیر
زنان فیلم نرگس كه در حاشیه مناسبات اجتماعی قرار گرفتهاند) میپردازد.
همچنین در این دوره برای اولین
بار شاهد مضمون آشكار عشق در سینمای بعد از انقلاب هستیم فیلمهایی نظیر:
عروس و نوبت عاشقی در این فاصله ساخته شدند ولی به علت استمرار ممیزی برخی
از فیلمهای این دوره مجوز اكران نگرفتند.
7- در اواخر دهه شصت كارگرانان
زن (میلانی، درخشنده، بنی اعتماد) وارد عرصه سینما شدند و نیز بازیگران
زیادی در شكل گیری موج فیلم شكل گرفت. علاوه بر این، جنگ هشت ساله امكان
تعلیم و تمرین بیشتری را در اختیار كارگردانان و فیلمبرداران قرار داد و به
عبارتی جنگ انگیزه ای شد برای تشكیل كادرهای آموزش دیده كارگردانان،
بازیگران، فیلمبرداران و دیگر تكنسینها، بخش زیادی از كارگردانان مرد مثل
ملاقلیپور در دوره جنگ وارد سینما شدند و بعدها راجع به زنان فیلم
ساختند.
8- با راهاندازی استودیوهای
دولتی مثل فارابی، ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی صدا و سیما امور سینمایی
بنیاد مستضعفان، كانون پرورش فكری كودكان و انجمن سینمایی دفاع مقدس كه
دارای تجهیزات فیلمسازی پیشرفته بودند و برگزاری جشنواره فجر زمینه حمایت
ملی از تهیه كنندگان فراهم شد. بنابراین عامل دوم ساختاری از نظر هواكو
یعنی مجموعهای از ابزار صنعتی لازم برای تولید فیلم فراهم شد. علاوه بر
این با شكل گیری انقلاب و تحریم محصولات سینمای هالیوود و غرب كه در دوران
پهلوی بخش زیادی از واردات فیلم را تشكیل میداد انگیزه قوی برای گسترش
فیلم در میان كارگردانان ایرانی فراهم شد.
9- بعد از اصلاحات 1376 و حذف
شورای كمیسیون فیلمنامه تحولات زیادی در فیلمسازی صورت گرفت. دیگر تهیه
كننده و كارگردان ملزم به ارائه عكس گریم نمایشی، پیروی از ضوابط در انتخاب
هنرپیشهها، منع در فیلمبرداری با چهره كلوزاپ از زن و نماهای نزدیك از
زن نبود. همچنین بسیاری از مضامینی فیلمنامهها كه قبلا در این شورا لغو
میشد در آثار سینمای بعد از 1376 نمایش داده شد. و اصل بر این گذاشته شد
كه تهیه كننده و كارگردان خود قادر به تشخیص خطوط قرمز و محدودیتها
میباشد البته در صورت عدول از چارچوبهای تعیین شده فیلم اجازه اكران
نمییافت ولی با این حال بخش بینالمللی بنیاد فارابی اجازه میداد تا فیلم
به جشنوارههای خارجی ارسال شود. زمینه طرح برخی از موضوعاتی كه قبلا ممكن
نبود فراهم شد.
بنابراین عامل سوم ساختاری یعنی
وجود موقعیتی در تشكیلات فیلم كه با ایدئولوژی مطرح شده در فیلمها هماهنگ
باشد یا به آنها امكان ظهور بدهد، فراهم شد. عامل چهار ساختاری بعد از
جنبش اصلاحات در دوم خرداد شكل گرفت و جو سیاسی این دوره تساهل و تحمل طرح
مضامین جدید در آثار سینمایی را داشت. اكران فیلمهای توقیف شده قبلی در
این دوره یكی از دلایل وجود فضای باز سیاسی دوم خرداد بود.
10- با تحلیل محتوای فیلم
پرفروش قبل و بعد از سال 1376 مشاهده كردیم كه بازنمایی زن در دو دوره مورد
بررسی در پژوهش شاهد تغییرات و تحولات چشمگیری در مضامین بوده است.
تغییرات در حوزههای گوناگونی مثل: كیفیت، مشاغل زنان، نوع پوشش، طبقه
اجتماعی، مهارت های فردی زنان، مضامین دیالوگها، میزان تحصیلات، اعتقادات،
زمان حضور در فیلم و موارد دیگر اتفاق افتاده است به عبارت دیگر این فرضیه
تایید شد كه تغییر در عوامل ساختاری باعث شكل گیری گونه متفاوی از
بازنمایی زن در فیلمهای قبل و بعد از سال 1376 شده است. در نتیجه دو
كاراكتر با ویژگیهای متفاوت در فیلم ها ظهور كرده است كه آن را تحت عنوان
گونههای ژانر زن سنتی و ژانر زن مدرن نامگذاری كردهایم.
11- با مقایسه گونههای دوگانه
ژانر سینمای مدرن زن به این نتیجه رسیدیم كه زنان نقش اصلی فیلمها در
دوره قبل از 1376 دارای ویژگیهایی چون: مهارتهای سنتی مثل گلدوزی و خیاطی
و غیره، بهرهگیری كمتر از محصولات فرهنگی، تحصیلات سطح پایین و ابتدایی،
زمان حضور كمتر در فیلمها، تسلیمپذیر در مقابل كنشهای مردانه، باورها و
اعتقادات خرافی و سنتی و موارد دیگر میباشد كه این گونه سینمایی منطبق با
بازنمایی زن سنتی.
12- در تحلیل یافتهها مشخص شد
كه در طرف دیگر از سینمای بعد از سال 1376 شاهد بازنمایی متفاوتتری از زن
در سینمای ایران هستیم كه دارای ویژگیهایی چون داشتن مهارت مدرن مثل
رانندگی، موسیقی، كامپیوتر و غیره، بهرهگیری بالا از محصولات فرهنگی، زمان
حضور بیشتر در فیلم، داشتن تحصیلات دانشگاهی و مشاغل فكری، پوشش مدرن و
شیك، استفاده از مضامین علمی در دیالوگها، مراجعه به معیارهای قانونی
هنگام برخورد با موانع و مشكلات و موارد دیگر كه این گونه سینمایی منطبق
است با بازنمایی زن مدرن.
بررسی و نقد سیمای زن در آثار سینمای بعد از انقلاب
سینمای بعد از انقلاب به سه
دوره اساسی قابل تقسیم است: دوره جنگ 68-62 دوره بازسازی (68- 75) و دوره
اصلاحات (76 به بعد) در دوره اول كه به دوره جنگ معروف است به علت شرایط
هیجانی پس از انقلاب و آشفتگی اوضاع فرهنگی كشور، مقررات شفافی بر تولید
سینمایی اعمال نمیشد. در دوره 1357 تا 136 در سینمای ایران را دوره برزخ
مینامند كه شاهد تولید اندكی فیلم با كیفیت هنری هستیم اما جملگی فیلمها
به دلیل نداشتن حجاب هنر پیشههای زن، اجازه اكران نیافتند این دوره را
غیبت زن در سینمای ایران نام نهاده اند زیرا به لحاظ انگارههای منفی ناشی
از حضور زن در سینمای كابارهای و فیلمسازی قبل از انقلاب كه زنان به عنوان
عنصری جنسی در نقشهای رقاصه، خواننده، دوره گرد و فاحشه در فیلمها ظاهر
میشدند، مسئولان سینمای پس از انقلاب اقدام به حذف عنصر زن در فیلمها
كردند و و زنان در حاشیه قرار گرفتند.
در سال 1362 بنیاد سینمایی
فارابی و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی شكل گرفت. هدف بنیاد فارابی،
ارائه تعریف اسلامی از سینما و توصیف الگوی جدید تولید فرهنگی بود یك دیگر
از رویدادهایی كه در این دهه حضور زنان را در عرصه سینما محدود كرد، وضع
قوانین جدید بود. در آذرماه 1362 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مصوبه
هیات دولت كمیسیون فیلمنامه را تشكیل داد كه زیر نظر اداره نظارت و
ارزشیابی این وزارت فعالیت میكرد و محدودیتهای زیادی برای بر فیلمسازان
اعمال كرد. بنابراین شورای كمیسیون فیلمنامه یكی دیگر از محدودیتهایی بود
كه مانع از حضور فعال زن در عرصه فیلم میشد. در این دوره زنان به ندرت در
نقشهای اصلی در فیلمها تصویر میشوند و در صورت ظهور بیشتر تصویری از زن
سنتی عرضه میشد كه در محیطی روستایی زندگی میكند كه فاقد شغل و تحصیلات
است. در این دوره اصلا مشاهده نمیشود كه زنی مدرن، تحصیلكرده، شاغل تصویر
شود و در مجموع ارزشهای مادری، همسر خوب بودن و فداكاری در حق همسر به او
نسبت داده میشود.
هلن همتی در پژوهشی تحت عنوان
بازنمایی مشاغل زنان در سینمای پس از انقلاب میگوید: در سال 1365 شاهد
كاهش 8/8 درصد اشتغال زنان هستیم كه با مراتب چشمگیری در سینما دیده
میشود. در سال 1360 در فیلمها تنها یك نقش معلم و در سال 1361 یك زن
پزشك دیده میشود. از 1361 تا 1364 هیچ زن شاغلی در میان 175 فیلم به نمایش
درآمده دیده نمیشود. (همتی، 1378 ص 87) در این دوره به دلیل اینكه جنگ
ذاتا مفهومی مردانه دارد، زنان جایگاهی در فیلمهای جنگی ندارند. در مجموع
میتوان گفت در این دوره از یك سو شاهد حذف اغلب كارگردانان و هنرپیشههای
زن قبل از انقلاب هستیم كه باعث كاهش آمار تولید فیلم و حذف زنان به خاطر
سینمای فیلم فارسی قبل از انقلاب شد. از سوی دیگر اعمال سانسور در تشكیلات
صنایع فیلم كه اجازه بروز به مضامینی خارج از ایدئولوژی انقلابی آن دوران
را نمیداد و جو سیاسی در این سالها به خاطرحافظه تاریخی تیره و منفی از
فیلم فارسی قبل از انقلاب به دنبال الگویی به نام سینمای اسلامی با
معیارهای اسلامی بود.
75-68 دوره بازسازی
در دوره دوم یا دوره بازسازی،
مهمترین رویدادی كه در این دوره اتفاق افتاد، شكلگیری جشنوارههای فیلم
از جمله جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم كودك و نوجوان بود. مهمترین این
جشنوارهها، جشنواره سالانه فیلم فجر بود كه شامل گردهمایی های بزرگ
تماشاگران، نویسندگان، منتقدان، سیاستگذاران، مسئولان، فیلمسازان و دیگر
شاغلان در انواع حوزه فیلمسازی بود. این نوع گردهماییها از لحاظ فراهم
آوردن امكان گفتگو، برخورد آرا و نظرات و فراهم آوردن بازار فیلم تاثر مهمی
در رشد و اعتلای سینمای كشور داشت. یكی دیگر از شرایط این دوره، ورود
كارگردانان و بازیگران به عرصه سینما بود. علاوه بر این، شكوفایی صنعت فیلم
بعد از انقلاب، راه اندازی استودیوهایی مثل فارابی، ارشاد، سازمان
تبلیغات اسلامی و صدا و سیما كه دارای تجهیزات لابراتوارهای پیشرفته بود،
اتفاق افتاد. بنیاد فارابی با برگزاری جشنواره فیلم فجر و حمایتهای مالی
از تهیه كنندگان، زمینه رشد فیلم را فراهم كرد. همچنین مركز دانشگاهی و
آموزشگاههای سینمایی در این دوره كاری از تماشاگران را برای ورود به
سینما آماده كرد.
در زمینه فضای باز سیاسی در
تشكیلات صنایع فیلم كه اجازه طرح مضامین سینمای زن را بدهد، میتوان به
تغییر مدیریت در فاصله 1368 تا 1371 در وزارت ارشاد و لغو بخشی از كمیسیون
فیلمنامه اشاره كرد. اما هنوز در این دوره جو سیاسی كه باید با ایدئولوژی
مطرح شده در این فیلمها هماهنگی داشته باشد و یا دست كم به آنها اجازه
بروز بدهد، شكل نگرفته است. توقیف بعضی برخی از فیلمها و تشدید ممیزی در
اوایل دهه 1370 از مواردی است كه هنوز اجازه شكل گیری موجی از سینمای
متفاوت زنانه را نمیداد.
تا قبل از خرداد 76، زنهای
دارای نقش اصلی در فیلمها بسیار اندك بوده و بعد از این دوره روبه فزونی
مینهد. از سوی دیگر اكثر این زنها (حدود 66 درصد) در قبل از این دوره یعنی
در دهه 60 تا سالهای 75 بیكار بوده و بیشتر وقت خود را صرف كارها و امور
خانه میكردند (زندی، 1382، ص 102) زنان در فاصله سالهای 60 تا 75 به ترتیب
در نقشهای همسر، مادر، و همسایه به تصویر كشیده شده و در ویژگیهای خاصی
نیز به هر یك نسبت داده شده است. در نقش همسر، زنان اكثرا از بعد عاطفی
مورد توجه قرار گرفته و بیش از نیمی از صفات منفی از جمله احساساتی،
وابسته، حساس و وسواسی برای توصیف این بعد شخصیت انها به كار شده است. در
مقابل مادر با ویژگیهای مثبت عاطفی بازنمایی شده و زنان در نقش همسایه
نیز بیشتر از بعد اخلاقی مورد توجه قرار گرفتهاند. در واقع زنان در این
دوره بیشتر از بعد عاطفی و اخلاقی تصویر شدهاند و از عنصر فكر و اندیشه
عقب نگه داشته شده و حتی در این عرصه نیز با صفات منفی چون سبك مغزی،
بیتوجهی، و غیر منطقی بودن توصیف شدهاند. (جمعدار، 1373، ص 74)
در مجموع در سینمای قبل از
خرداد 76 شاهد تصویر كلیشهای و سنتی از زن در سینمای ایران هستیم حتی در
سریالهای تلویزیونی مربوط به این دوره زنان در نقش اول، خانهدار و در
نقشهای خانوادگی مختلفی چون مادر، همسر، فرزند، نامادری، و خاله ظاهر شده
اند. همچنین سایر زنهای تصویر شده نیز اكثرا خانهدار هستند (راودراد،
1382، ص 140) اما آغاز جنبش اصلاحات در دوم خرداد1376 پیامدهای چشمگیری را
در سطح جامعه بر جای گذاشت كه سینما نیز به عنوان یك نهاد اجتماعی از آن
تاثیر پذیرفت. تحولات دوم خرداد، پیامدهای مثبتی برای زنان در بر داشت.
تعداد سازمانهای غیر دولتی زنان NGO تا پایان سال 1379 به 248 سازمان
رسید كه این آمار نسبت به سال 1376 به میزان 7/2 برابر رشد داشته است. در
زمینه آموزش عالی و افزایش دانشجویان دختر ورودی به دانشگاه، شاهد رشد
چشمگیری هستیم. همچنین در این دوره شاهد رشد چشمگیر نشریات زنان هستیم.
مجوز انتشار 24 نشریه با موضوعات زنان و از جمله اولین روزنام به نام زن از
1376 تا 1379 صورت گرفته است. در 1375 تنها 27 مدیر مسئول زن در نشریات
وجود داشت كه این رقم در 1379 به 61 نفر افزایش یافته است. (ببران، 1383 ،
ص 286)
در زمینههای دیگر مثل افتتاح
رشته های دانشگاهی در زمینه مطالعات زنان و شكلگیر ی سازمانهای پژوهشی
زنان، تغییرات صورت گرفته است. همچنین به دنبال جنبش اصلاحات، تغییرات
زیادی در حوزه سینما و قوانین سینمایی اتفاق افتاد. به دنبال فضای باز
سیاسی در دوره اصلاحات، اقدامات قابل توجهی در حوزه مدیریت جدید سینمایی
صورت گرفت و برخی از مراحل اداری و كاغذبازی حاكم بر روند تولید فیلم حذف
شد. كمیسیون فیلمنامه و شورای تصویب فیلمنامه منحل شد و از طرف دیگر
فضای باز سیاسی و ترویج جامعه مدنی و آزادی اندیشه، تساهل، گسترش مشاركت
سیاسی و رفع انسداد فرهنگی، كثرت گرایی و توجه به آزادی های مدنی وسیاسی و
به ویژه آزادی مطبوعات و رسانهها شرایط را برای شكلگیری سینمای متفاوت و
كثرت گرا فراهم كرد. در واقع با فراهم شدن جو سیاسی و فرهنگی مناسب، زمینه
برای ظهور زنان در سینما گسترش یافت. زنها در این دوره بیشتر از دورههای
قبلنقشهای اصلی فیلمها را بر عهده داشتند. از طرفی اكثر زنان این دوره
9/86 شاغل بوده و در شغلهایی چون پرستاری، خبرنگاری، استاد دانشگاه، وكیل و
غیره به تصویر كشیده شدهاند. در حالیكه در دوره قبل، بیشتر زنان (6/66)
بیكار بوده و تعداد كمی هم شاغل بودهاند در مشاغلی چون كارمندی، دانشجو و
آزاد بازنمایی شده اند. در نتیجه زنان در سالهای 76 به بعد بیشتر وقتشان را
در بیرون از خانه میگذراندند. این امر خود با میزان تحصیلات زنان در
ارتباط است. در فیلمهای این دوره از جمله فیلمهای سگ كشی، قرمز، شوكران و
شام آخر كه همگی ساخته دست كارگردانان مرد هستند شاهدیم كه 3/91 درصد زنان
تحصیلكرده هستند، در حالیكه میزان زنان باسواد در دورههای قبل تنها 6/46
درصد بوده است (زندی، 1382 ص 104-103) بر این اساس زنان در هر یك از این
دورهها دارای مهارت های خاصی نیز هستند. زنان قبل از خرداد 76 بیشتر با
مهارتهای سنتی چون گلدوزی، بافندگی و خیاطی به تصویر كشیده شده اند، در
حالیكه زنان در سینمای بعد از خرداد 76، از مهارتهای مدرنی چون رانندگی،
موسیقی، كامپیوتر، فیلمبرداری و عكاسی، ورزشی و آشنایی با زبان انگلیسی
دارا هستند. (همان، ص 119)
حضور زنان در عرصه عمومی بر
رفتار و اعمال آنها نیز تاثیر گذاشته و میبینیم كه موضوع گفتگو و توجه
زنان نیز در این دوره بیشتر مربوط به مسائل آموزشی و دغدغه تحصیل و موضوعات
سیاسی از جمله نقد شرایط حاكم بر جامعه و نوع تفكر حاكم بر آن به خصوص در
مورد زنان میباشد در حالیكه در فیلمهای قبل از این دوره، موضوع گفتگو
عمدتا درباره مسائل شخصی و خانوادگی و مسائل چون بچهدار شدن، خرافات و
كاركردن زن در خانه است. حتی در سریالهای تلویزیونی سالهای 74 نیز موضوع
گفتگو عمدتا درباره مسائلی چون ازدواج، دعواهای خانوادگی، روابط عروس و
مادر شوهر و مسائلی از این دست بوده است. (روادراد، 1382، ص 149)
زنان سینمای بعد از سالهای 76
بیشتر از محصولا ت فرهنگ چون كتاب، روزنامه و مجله استفاده میكردند كه
این خود ناشی از تحصیلات و اشتغال آنهاست. در حالیكه زنان در دوره های قبل
بیشتر از تلویزیون استفاده میكردند كه این خود ناشی از تحصیلات كم و حضور
بیشتر آنها در خانه. است.
مسئله دیگری كه در این زمینه،
نوع ارتباط زنها با بقیه افراد میباشد. بر اساس تحقیق الهام جمدار در
میان رفتارهای ارتباطی، بیشترین مورد مربوط به رفتار زن و شوهر است كه در
65 درصد موارد توام با مخالفت، تعارض، پرخاش زن در برابر شوهر بوده است.
رفتارهای مبتنی بر استقلال زن در رتبه دوم قرار دارد در نهایت میزان
رفتارها و ارتباطهای مبتنی بر تعاون و توافق در پایینترین جایگاه قرار
میگیرد (1373، ص 89)
از طرفی فیلمهای قبل از دوم
خرداد از جمله فیلمهای عروسی، هنرپیشه، خواهران غریب، لیلا و همسر كه از
جمله آثار كارگردانیهای مرد است، شاهد حضور كم زنان و مخصوصا عدم حضور
آنها در نقش اصلی فیلم و شاغل نبودن آنها هستیم. زنها در این فیلمها اكثر
بیسواد هستند و بر همین اساس میزان استفاده از واژهها و عبارات خارجی در
صحبتهای انها نیز كم است. در این دوره هیچگونه دیالوگی بین زنها در مورد
موضوعات سیاسی، علمی، آموزشی و ورزشی بیان نشده است. (زندی،1382، صص 112-
102) در واقع در این دوره شاهد بازنمایی كلیشهای و سنتی از زن در سینما
هستیم.
در مجموع و با توجه به
یافتههای بالا میتوان گفت كه شرایط هر دوره بر نحوه بازنمایی زنان در
دوره تاثیرگذار بوده است. برای همین در دوره جنگ و سالهای بازسازی كه ناشی
از پیامدهای جنگ بوده، حضور زنان در سینمای ایران محدود بوده است. ژانر
جنگ، عمدتا مفهومی مردانه و به دلیل همین زنها در این فیلمهای دوره یا
حضور ندارند یا اكثرا در نقش های كلیشهای و سنتی به تصویر كشیده میشوند.
با توجه نتایج این پژوهش میتوان گفت شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و
فرهنگی هر دوره، یكی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر نحوه بازنمایی زن در
سینما است،به طوری كه در اكثر این فیلمها نیز با توجه به شرایط هر دوره
شاهد تصویر متفاوتی از زن در سینما هستیم. اما همانطور كه گفتیم اكثریت
قریب به اتفاق فیلمهای مورد بررسی این تحقیقات، ساخته فیلمسازان و
كارگردانان مرد است و این خود ممكن است این مطلب را به ذهن متبادر سازد كه
جنسیت كارگردان در بازنمایی زنان و مسائل آنها نقشی ندارد. اما اگر به دقت
به این مسئله نگاه كنیم متوجه میشویم كه با وجود تعداد زیاد فیلمسازان
مرد، شاهد دو دوره متفاوت در بازنمایی زن در سینمای ایران هستیم.
همانطور كه قبلا گفتیم كه قبلا
در سینمای قبل از دوم خرداد و در سالهای جنگ و بازسازی در اثر شرایط جامعه،
تصویر زن در سینما هنوز یك تصویر كلیشهای و محدود میباشد و این مطلب در
مورد آثار فیلمسازان مرد نیز صادق است. در واقع فیلمسازان مرد در این دوره
نیز بدون در نظر گرفتن شرایط جامعه اقدام به خلق تصویر جدیدی از زن
نكردند. اما بعد از دوم خرداد 76 با فراهم شدن جو مناسب سیاسی و از بین
رفتن مقررات سانسور و گسترش آزادی اندیشه. زمینه برای بازنمایی متفاوتی از
زن فراهم میگردد و فیلمسازان مرد نیز زنان را به گونهای متفاوت از دوره
قبل به تصویر میكشند.
بنابراین میتوان گفت آنچه در
وهله اول در نحوه بازنمایی زنان در سینما تاثیرگذار بوده، شرایط سیاسی،
فرهنگی و اقتصادی جامعه در هر دوره میباشد. اما با بررسی آثار رخشان
بنیاعتماد به عنوان یك كارگردان زن كه در بخش بعدی تحقیق خواهد آمد، مشخص
میشود كه این كارگردان علیرغم سایر كارگردانهای مرد و در دوره قبل از دوم
خرداد و فراهم نبودن شرایط جامعه به ساخت دو فیلم نرگس و روسری آبی تصویر
متفاوتی از زن ارائه میدهد.در این د فیلم زنها نقش اصلی فیلم را بر عهده
دارند. فیلمها بر اساس موضوعات اجتماعی ساخته شده و از طرفی زنها در این
فیلمها ، دارای استقلال، پشتكار، مسئولیت و ویژگیهای ارزندهای هستند. از
سوی دیگری نكته قابل توجهی كه در این میان میتواند به روشن شدن موضوع و
جایگاه جنسیت فیلمساز در نحوه بازنمایی زن یاری رساند، تفاوت میان موضوع و
محتوا است. یك فیلمساز زن و یك فیلمساز مرد، هر دو میتوانند موضوع واحدی
را برای بازنمایی زنان و طرح مشكلات آنها انتخاب كنند، موضوعاتی چون طلاق،
ازدواج مجدد، دختران فراری و ... اما هر یك از انها میتوانند به شكلهای
مختلفی این موضوعات را مطرح كنند. در اینجا جنسیت میتواند به عنوان یكی از
عوامل تعیین كننده محتوا و نتیجهگیری فیلمها در مورد موضوعات مشابه مطرح
شود. دیدگاه زن از موقعیت نازل خودش در جامعه دیدگاهی است كه از زندگی عمل
و تجربی وی به عنوان یك زن ناشی شده و بنابراین با واقعیت نزدیكتر و
ملموستر است در حالیكه مرد اگر چه به طور نظری كه زن از موقعیت خود در
جامعه رنج میبرد و نیاز به تغییر دارد، اما چون عملا این رنج را تجربه
نكرده است. نگاهش آرمانیتر و غیر واقعبینانه تر است.
بنابراین عامل جنسیت فیلمساز
میتواند در كنار عوامل دیگری چون شرایط جامعه در نحوه بازنمایی زنان
تاثیرگذار باشد. زنان به دلیل سطح آگاهیها، باورهایشان و نوع شناختهایشان
نسبت به مسائل زنان، به طور واقعبینانهتری زندگی و مشكلات آنها را به
تصویر میكشند. این امر میتواند در دیالوگهای زنان، نوع پوشش، نوع نگاه،
احساسات و افكار انها در فیلمهای ساخته دست زنان نمود یابد. پس اگر چه دو
كارگردان با جنسیت متفاوت میتوانند موضوع مشتركی را دستمایه كار خود قرار
دهند، اما آنچه مهم است نوع نگاه آنها به پدیده و نحوه به تصویر كشیدن آن
است كه هر كدام میتواند تاثیر متفاوتی بر مخاطب و جامعه بگذارد. از سوی
دیگر اكثریت قریب به اتفاق فیلمهای مورد بررسی این تحقیقات توسط
فیلمسازان مرد ساخته شده است و در نتیجه نقش فیلمسازان زن فعال در عرصه
سینما و ژانر زن نادیده گرفته شده است اینكه آیا زنان میتوانند به شیوهای
متفاوت از مردان، زنان و مسائل آنها را به تصویربكشند، موضوعی است كه
میتواند به طور جداگانه مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.
در این تحقیق ما سعی میكنیم
تاثیر عامل جنسیت را در فیلمهای رخشان بنیاعتماد به عنوان یك كارگردان و
فیلمساز زن بررسی كنیم. تحلیل همنشینی و جانشینی فیلم از طریق تكنیك نشانه
شناسی به ما در یافتن معانی آشكار و پنهان فیلمها و نحوه بازنمایی زنان
یاری میرساند. در نتیجه میتوان با توجه به معیارهایی چون نوع دیالوگهای
زنان، نوع پوشش، نوع ارتباط آنها با سایر افراد، نقشها و مشاغل آنها و
صفات و ویژگیهای اخلاق و فكری كه به زنان نسبت داده شده، تاثیر عامل جنسیت
را بر نحوه بازنمایی زنان در آثار این فیلمساز بررسی كرد. البته این
معیارها در تحقیقات فوق نیز استفاده شده است، ولی تفاوت آن را در
آثاركارگردانان زن و مرد به طور مجزا بررسی نكرده است. در نتیجه تمركز بر
یك فیلمساز خاص و در اینجا یك فیلمساز زن میتواند گامی در جهت شناخت تاثیر
عامل جنسیت بر نوع تصویر زنان در سینمای ایران باشد. نوع شناخت، تفكر و
تجربیات یك فیلمساز زن بر نوع نگاه او به جامعه و گروههای ان از جمله گروه
زنان تاثیر خواهد داشت و این امر در آثار این افراد بروز مییابد و
میتوان گفت یك مولف زن كمابیش بهتر از همتایان مردش توان تحلیل و به تصویر
كشیدن شخصیتهای زنانه را دارد. بنابراین در فصل بعد كه به تحلیل آثار
هنرمند اختصاص داد، با توجه به دو سطح تحلیل همنشینی و تاثیر عامل جنسیت
فیلمساز و نحوه بروز آن را در آثار این فیلمساز زن بررسی مینمایم و در
نهایت نتایج تحلیل فیلمها را با نتایج این فصل مقایسه میكنیم تا به پاسخ
سوال دوم تحقیق دست یابیم.
زنان مختلفی در عرصه سینما
مشغول به فعالیت هستند از جمله رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی، پوران
درخشنده، مرضیه برومند، شهلا حكمت، فریال بهزاد و ... . در این میان
بنیاعتماد، میلانی و درخشنده از مهمترین كارگردانان و فیلمسازان زن فعال
در عرصه سینما هستند و نسبت به سایرین دارای كارنامه پربارتری میباشند.
اما در زمینه كار بر روی موضوعات زنان و پرداختن به زبان و مشكلات آنها،
رخشان بنیاعتماد و تهمینه میلانی، نسبت به بقیه سابقه بیشتری دارند. البته
پوران درخشنده نیز تا حدودی در این زمینه كار كرده اما تفاوت وی با میلانی
و بنیاعتماد در این است كه درخشنده در آثار خود بیشتر از بعد
روانشناختی به مسائل جامعه میپردازد و جنبه روانی و فردی مسائل را بررسی
میكند، در حالیكه دو كارگردان دیگر، از بعد جامعهشناختی به مسائل
مینگرند و سعی میكنند بین موضوعات مطرح شده در فیلمهایشان و جامعه خود
ارتباط برقرار كنند و با دید جامعهشناختی، به بازنمایی موضوعات مختلف و در
اینجا زنان بپردازند. از ایننظر كار آنها به جامعهشناسی سینما كه یكی از
شاخههای رشته ارتباطات است، نزدیك بوده و ارزش كار و مطالعه را دارد.
اما نكته دیگر این است كه
تهمینه میلانی در تمام آثار خود به زنان و مسائل و مشكلات آنها پرداخته با
تماشای آثار وی میتوان به این نكته رسید كه وی یك فمنیست و مدافع حقوق
زنان است. بخصوص كه خود او نیز این مسئله را قبول داردو خود را یك فمنیست
مینامد. اما موضوعی كه در اینجا منجر به عدم انتخاب میلانی در این
پایاننامه شده، این است كه آثار وی حالتی اغراقگونه دارد و بیشتر جنبه
شعاری به خود گرفته است. در حالیكه دفاع از حقوق زنان مستلزم بازنمایی درست
زنان نیز میباشد. همانطور كه فمنیستها نیز معتقدند رسانهها باید تصویر
واقعبینانهای از زنان ارائه دهند. بنابراین رسیدن به این جنبه خود مستلزم
بررسی نوع نگاه كارگردان به مردان و مشكلات آنها نیز میباشد. به عبارتی
نحوه بازنمایی زنان و مردان در كنار هم و بررسی هر دو است كه ما را به
شناخت دقیق زنان میرساند. در حالیكه در آثار میلانی، زن و مرد در دو سوی
یك طیف قرار میگیرند؛ دو نقطه متضاد كه در آن همیشه این مردان هستند كه
حقوق زنان را پایمال میكنند. در حالیكه دنیای واقعی همیشه گویا و اثبات
كننده این امر نیست و برعكس این وضعیت نیز وجود دارد.
اما رخشان بنیاعتماد در آثار
خود نگاه واقعبینانهتری به جامعه ایران و مسائل آن دارد كه این نوع نگاه
وی نیز از زمینه كاری و سوابق او در این زمینه ناشی میشود. در واقع
بنیاعتماد در فاصله سالهای 58-1352 در تلویزیون ملی ایران، منشی صحنه بود.
وی از سال 1358 ساختن فیلمهای مستند را برای تلویزیون آغاز كرد و سپس به
ساختن آثار سینمایی و فیلمهای بلند پرداخت. وی یكی از موفقترین كارگردانان
زن و عرصه مستندسازی و ژانر اجتماعی است. وی دارای شناخت عمیق و دقیقی از
جامعه معاصر خویش میباشد و این امر در تمام آثارش نمود یافته است. رخشان
در آثار خود زنان را در كنار مردان و به عنوان دو جز مكمل هم قرار داده و
مسائل آنها را در ارتباط با هم بررسی كرده است، از این نظر نگاه رخشان نسبت
به زنان، دقیقتر و واقعبینانهتر است. به همین دلیل من در این تحقیق او
را انتخاب نمودهام. از طرف دیگر رخشان بنیاعتماد یكی از فیلمسازان موفق
در عرصه بینالمللی است. مثلاًجشنوارهها و مجامع بینآلمللی طی سالهای
78-1358 نشان میدهد كه بیشترین حضور فیلمهای بلند سینمایی فیلمسازان زن
ایرانی در این جشنوارهها به فیلم «نرگس» ساخته رخشان بنیاعتماد تعلق
دارد. رتبه دوم نیز به فیلم «روسروی آبی» از همین فیلمساز اختصاص داشته
است. از طرفی بیشترین حضور بینالمللی در بین كارگردانان زن در این بیست
سال پس از انقلاب به رخشان بنیاعتماد با 152 حضور و با ارایه هفت فیلم با
مضامین اجتماعی اختصاص دارد.
بنابراین پژوهش در زمینه سینما و
مخصوصاً بررسی نشانه شناختی آثار فیلمسازان زن نادر بوده و حتی مورد غفلت
واقع شده است و این خود بر لزوم توجه به این عرصه تاكید دارد. از طرفی
همراه با دگرگونیهای بیشماری كه در سی سال اخیر در جهان رخ داده است،
نیروی اجتماعی گستردهایی- یعنی زنان- در همه عرصهها خود را نماینده و
مسائل ویژه خود را مطرح كرده است؛ چنان كه بسیاری دیدگاهها نسبت به زنان
تغییر یافته و پرداختن به ویژگیها و مسائل زنان ناگزیر است.
از اواخر دهه شصت میلادی و
اوایل دهه هفتاد شاهد دگرگونیهای چشمگیری هستیم. در وهله نخست، شما زنان
در بخش فیلم افزایش كمی داشت. با آنكه تا آن زمان بخش فنی سینما به تاثیر
از فرهنگ مردانه حضور زنان فیلمردار،كارگردان، صدابردار و غیره را
برنمیتابید، اما رفته رفته تسلیم نخستین دسته از زنانی شد كه هرچند با
دشواری بیشتر نسبت به دیگر عرصههای فرهنگی پیش می رفتند، اما سرانجام راه
خود را باز كردند تا آنجا كه در ماههای آوریل و مه 1973 جشنوارهایی با
شركت پنجاه فیلم از كارگردانان زن از سراسر جهان در لندن برپا شد» (نجم
عراقی و دیگران، 1376، صص 6-5). در ایران نیز شمار زنانی كه در سالهای پس
از انقلاب در یك دهه پا به عرصه كارگردانی فیلمهای بلند درباره زنان
نهادند، بیش از تمامی زنانی است كه در سالهای قبل از انقلاب در این حرفه
مشغول به كار بودند. «حمید نفیسی» در این زمینه میگوید: «زنان كارگردان
ایرانی با اعتماد به نفس،تخصص و توانایی وارد حوزه سینما شدند و توجه خود
را به موضوعات زنان معطوف كردند و فیلمهای واقعگرایانهتری درباره زنان
تولید شد» (نفیسی، 2003). بنابراین بررسی نحوه بازنمایی و به تصویر كشیدن و
مسائل آنها از سوی كارگردانان زن یكی از ضرورتهای تحقیق در باب مطالعات
سینمایی است.
بررسی نقش جنسیت كارگردان و
فیلمساز در بازنمایی زنان مسائل آنها یكی از دیگر از مسائل مهم میباشد،
اینكه جنسیت فیلمساز (زن یا مرد بودن) تا چه حد به نوع نگاه كارگردان به
زنان تاثیر گذار است، آیا فیلمسازان و كارگردانان زن به گونهای متفاوت از
كارگردانان مرد به زنان و مشكلات آنها نگاه میكنند، آیا نگاه آنها نگاهی
فمنیستی و در جهت دفاع از حقوق زنان میباشد یا برعكس با توجه به بازنمایی
زنان و تاكید بر مردسالاری و نابراری جنسیتی میتوانند مورد حمله نقد
فیمنیستی قرار گیرند با اینكه علاوه بر جنسیت عامل دیگری از جمله شرایط
اجتماعی هر دوره بر نحوه بازنمایی زنان در سینمای آن دوره تاثیر خواهد داشت
و جنسیت خود به تنهایی در نوع بازنمای گروههای اجتماعی و از جمله گروه
زنان تاثیرگذار نیست.
نظریه پردازان فمنیست معتقدند
كه رسانههای جمعی و از جمله رسانه سینما به طور كلی زنان را به عنوان ابژه
یا موجودی ابزاری و حاشیهای بازنمایی میكنند. به گونهای كه این
بازنمایی ربطی به واقعیت زندگی پیچیده آنها ندارد. به طور كلی در رسانهها
مردان با مناصب بالا و به عنوان موجوداتی عاقل، نیرومند، كارا و مرجع قدرت
تصویر میشوند و زنان احساساتی، وابسته، ضعیف و منفعل، به گفته تاچمن،
تلویزیون به طور نمادین زنان را نادیده گرفته و به حاشیه میراند و با نشان
دادن اكثریت مردان در همه انواع برنامههای تلویزیونی در واقع به جامعه
میگوید كه زنان انقدرها هم مهم نیستند. تلویزیون نه تنها به ما میگوید كه
زنان جز در مقام كدبانو و مادر چندان هم سرشان به تنشان نمیارزد، بلكه با
به تصویر كشیدن زنان به عنوان افرادی بیكفایت و فرو دست كه همیشه دست
بسته در خدمت مردان هستند، آنها را به طور نمادین خوار و خفیف میكند (به
نقل از وزن زوتن، 2001، ص 16)
بنابراین رسانهها در نقش مولد
فرهنگ تودهای، ارزشهای مسلط در جامع مردسالار را در سطح فرهنگ بازتاب
میدهند. آنها به سبك جامعه به طور كلی زنان را تحقیر و یا نقش انها را
تقلیل میدهند و واقعیت زنان را نمایش نمیدهند، بلكه كلیشهها و تصورات
قالبی را در مورد زنان بازنمایی میكنند. اما علیرغم این بازنمایی كلیشهای
.و محدود زنان در رسانهها به نظر میرسد كه فیلمسازان زن به دلیل نوع
شناخت، باورها، آگاهیها و تجربیاتشان نسبت به مسائل زنان بتوانند با دید
واقعبینانهتری به آنها پرداخته و زندگی زنان را از طریق رسانههای جمعی و
در اینجا رسانه فیلم و سینما به تصویر بكشند. آنها میتوانند از این رسانه
در جهت بازنمایی واقعیت زندگی زنان و به عنوان ابزاری كه علیه تصاویر
قالبی زنان در رسانههای مردم محور واكنش خواهد داد، استفاده كرده و در
نتیجه بر آگاهی زنان نسبت به موقعیت كهترشان در جامعه مردسالار امروزی
بیفرایند. همانطور كه فمنیستهای لیبرال نیز معتقدند زنان با كسب
موقعیتهای برابر و افزایش حضور آنها در رسانه سینما میتوانند با تصویر
كشیدن مردان و زنان بیشتری در نقشهای غیر سنتی و عدم استفاده از زبان جنس
گرایانه به ایجاد این تغییر كمك كنند (ون زونن، 1991، ص 36)
طرح چند اثر سینمایی كه به مسائل و مشكلات زنان پرداخته است:
• فیلم «دو زن» مشكلات
ومسائل آن دسته از زنان كه در اجتماعات كوچك و محلی زندگی میكنند را به
تصویر میكشد.فیلم در پی بازنمایی برخی از عرفها و رسوم نادرستی است كه
هنوز نسبت به زنان وجود دارد.
• فیلم «لیلا» به مسئله نازایی زن اشاره میكند و مشكلاتی كه یك زن در سطح خانواده دچار آنها میشود.
• فیلم «قرمز» به ریشهدار شدن و درونی شدن قوانین نادرست و ناكارآمدی میپردازد كه نسبت به زن در جامعه وجود دارد.
• فیلم «كافه ترانزیت»
در پی بازنمایی آداب و رسوم غلط قومی است كه مانع میشود كه یك زن بتواند
از حقانیت و استقلال خود دفاع كند.
• فیلم «چهارشنبه سوری» به مسئله خیانت مردان می پردازد، كه این امر میتواند سبب مشكلات روحی و روانی برای زنان شود.
در این تحقیق از نظریه كنش
ارتباطی برای تفسیر فیلمها استفاده شد، علت اصلی انتخاب این نظریه این
بوده است كه به نظر می رسد باید یكی از عوامل مهم وجود مسائل مختلفی كه
زنان در جامعه فعلی ایران با انها مواجه میشوند را در فقدان گفتگو دید،
این امر سبب شده بسیاری از مسائلی كه زنان در زندگی با آنها مواجه میشوند
بدیهی و عادی جلوه كند. اما اگر زنان بتوانند در مواجه با مشكلاتشان گفتگوی
انجام دهند یعنی در عین شنیدن نظرات و خواستههای دیگران، خود نیز بتوانند
نظرات و تمایلاتشان را بیان كنند. امكان دارد از این طریق بتوانند بسیاری
از مسائل خود را حل كنند.
در اینجا باید به این جمله مشهور هگل اشاره كرد: آشنایی زدایی از امر آشنا
این امر یكی از مهمترین و
سختترین كارهاست. از این طریق میتوان به شناخت مسئله و سپس حل مسئله دست
یافت. این كار هر علمی من جمله انسان شناسی است. برای مثال در علم
پزشكی،پزشك ابتدا بدن بیمار را بررسی میكند تا بیماری را تشخیص دهد از
این طریق بیمار را معالجه كند.
و سینما این وظیفه را بر عهده دارد تا در مورد مسائل زنان آشنایی زدایی از امر آشنا كند.
نتیجهگیری
عواملی وجود دارند كه سینمای
ایران را محدود كردهاند مانع از آن میشوند كه این سینما مفسر اجتماع و
نقد حال جامعه باشد كه عبارتند از:
1- بخش عظیمی از بدنه سینما ایران محافظهكارانه عمل میكند و پرداختن به مناسبات و روابط اجتماعی را وظیفه خود نمیداند.
2- تصور اینكه سینما صرفا رسانهای سرگرم كننده است و باید به موضوعهایی بپردازد كه بتواند چنین عملكردی در جامعه داشته باشد.
3- اعمال ممیزی بر فیلمنامهها، تعویض و بازسازی برخی صحنهها، ممنوعیت نمایش برخی فیلمها
4- عدم طرح مسائل و معضلات
اجتماعی چه به عنوان محور و موضوع فیلمها و چه به عنوان زمینه و فضای
داستانی و ساختاری در جشنوارههای فیلم فجر.
5- كارگردان و فیلمساز زن
مشكل اصلی زن در سینمای ایران
ناشی از مخدوش بودن و قالبی بودن تصویر زن در جامعه و بازنمایی آن در سینما
است به گونهای كه در فیلمها زنان غالبا انسانهایی احساساتی و فاقد تفكر
تصویر شده اند و این تصاویر منفی و كلیشهای متاثر از انگارههای فرهنگی
است.
در این تحقیق از نظریه كنش
ارتباطی برای تفسیر فیلمها استفاده شد، علت اصلی انتخاب این نظریه این
بوده كه به نظر میرسد باید یكی از عوامل مهم وجود مسائل مختلفی كه زنان در
جامعه فعلی ایران با انها مواجه میشوند را در فقدان گفتگو دید، این امر
سبب شده بسیاری از مسائلی كه زنان در زندگی با آنها مواجه میشوند بدیهی و
عادی جلوه كند. اما اگر زنان بتوانند در مواجه با مشكلاتشان گفتگوی انجام
دهند یعنی در عین شنیدن نظرات و خواستههای دیگران، خود نیز بتوانند نظرات و
تمایلاتشان را بیان كنند. امكان دارد از این طریق بتوانند بسیاری از مسائل
خود را حل كنند.
در اینجا باید به این جمله مشهور هگل اشاره كرد: آشنایی زدایی از امر آشنا
این امر یكی از مهمترین و
سختترین كارهاست. از این طریق میتوان به شناخت مسئله و سپس حل مسئله دست
یافت. این كار هر علمی من جمله انسان شناسی است. برای مثال در علم
پزشكی،پزشك ابتدا بدن بیمار را بررسی میكند تا بیماری را تشخیص دهد از
این طریق بیمار را معالجه كند.
و سینما این وظیفه را بر عهده دارد تا در مورد مسائل زنان آشنایی زدایی از امر آشنا كند.
فهرست منابع:
1- مجلة پژوهش زنان پاییز 83
2- همایش زن و سینما دانشگاه تهران پاییز 80
3- پایان نامه با عنوان «بازنمایی زن در آثار سینمایی رخشان بنیاعتماد»
4- سینما و تغییرات فرهنگی در ایران
5- پایان نامه با عنوان «تحلیل سیمای زن در سینمای پس از انقلاب» از الهام جمعدار در سال 1373.
سه شنبه 6/8/1393 - 12:34
حجاب و عفاف
سید عبدالرسول علم الهدی
از قرن نوزده، زن را مسئله کردند و به بهانه احقاق حقوق، او را از وابستگی به
خانواده جدا کردند و غرور را به او هدیه دادند.
دنیای مدرن امروز به مسائلی همچون مسئله زن پیچیده شده است، که جریان فمینیسم با
گروه های مختلف و آراء متفاوت برای حقوق از دست رفته زن در طول تاریخ، از دل
مدرنیته برآمده و تلاش می کند. هم اکنون با زنِ مرد شده ای مواجه ایم که برای خود
شغل و تحصیلات و تفریحات مستقل در هرچه بخواهد و علاقه داشته باشد، دارد. او به خود
مستقل است و به هیچ کس وابسته نیست.
جامعه ایران هم به همان نسبت که به مدرنیته غرب نزدیک می شود، به
مسائل آن مبتلا شده و متاسفانه در برخی موارد با راه حل های آن جوامع پیش می رود.
مثلا اگر افسردگی داشته باشید و به روانپزشک مراجعه کنید، شما را به دوستی با جنس
مخالف دعوت می کند! اگر زن باشید و به جامعه شناس مراجعه کنید، شما را به بیرون
آمدن از محیط خانه و اشتغال در هر محیط کاری دعوت می کند و .... اما در این جامعه
انقلابی از جنس اسلام شده و قرار است اسلام مسائل، نیازها، خواسته ها و پاسخ ها را
در پیش روی ما قرار دهد و ما هم به بهترین وجه تبعیت کنیم.[1]
هرچند تا خضوع در برابر اسلام نداشته باشیم به اطاعت بهتر نخواهیم رسید...
به نظر می رسد جامعه ایران، هم اکنون با هویت گمشده ای از زن مواجه است که نمی
تواند مسائلی همچون حجاب و عفاف و علم آموزی و اشتغال زن را حل کند. این گمشدگی
نتیجه تفکر در ساختار مدرنیته و جستجوی پاسخ از متن دین است. از متن دین خواسته می
شود تا اشتغال زن در محیط مردانه را توجیه کند! از متن دین خواسته می شود تا
ناهمگونی ارتباطات نامحرمان و اختلاط را توجیه کند!... بنابراین دیگر این حدیث
زهرای اطهر(سلام الله علیها) فهمیده نخواهد شد: «برای زنان بهتر آن است که مردان را
نبینند و مردان نیز آنان را نبینند.»[2]
(مجلسی، 1404ق، ج43: 54) یا روایت «بهترین مسجد برای زن، خانه اش است»[3](شرح
من لایحضره الفقیه، ج2: 850) چگونه فهمیده می شود؟!
با توجه به روایت امام صادق علیه السلام که می فرماید:«همانا خداوند متعال ملکش را
بر مثال ملکوتش خلق کرد و اساس ملکوت اش را بر جبروت اش قرار داد تا از ملکش به
ملکوتش و از ملکوتش به جبروتش دلالت کند و راه پیموده شود.»[4](شیخ
بهایی، 1384: 28) هر خلقتی در این جهان مادی، صورتی در ملکوت و نهایتی در جبروت
دارد که جبروت را خدا قرار داده و انسان مختار باید ملکوتش را سامان دهد تا جبروتش
در همین عالم مادی ظهور یابد.
مسیر تکامل همه خلایق، عبودیت پروردگار است که عبودیت جز با خشوع و خضوع در برابر
او به کمال نمی رسد. هویت گمشده مرد و زن امروز هم در عبودیت ایشان است تا ملکوت
شان ساخته شود. خداوند جبروت زن را بر مظهر جمال آفریده است. (ر.ک: جوادی آملی) اما
از زن چه انتظاری دارد؟ « وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ
أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها»(الروم/21) و « هُوَ الَّذی خَلَقَكُمْ مِنْ
نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْكُنَ إِلَیْها»(الاعراف/189)
زن محل سکونت و کانون آرامش خانواده است و به عبارت دقیق تر مدیر عاطفه و احساس در
خانواده است که موجب شکل گیری تربیت دینی کودکان، دلبستگی شوهر به خانواده و
بالاخره قوام زندگی می شود. از آنجایی که آرامش اصلی به ذکر الله است «أَلا
بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»(الرعد/28)، زنی که در مسیر عبودیت الله
باشد می تواند سکونت حقیقی و دائمی برای خانواده باشد زیرا خود را در برابر ولایت
مسئول می داند که ولایت از زن، خوب شوهرداری کردن را خواسته است.[5]
ولایت از زن، به حداقل رساندن ارتباط با نامحرم را خواسته است.[6]
... و او در برابر امر مولا تواضع می کند چون می داند که سعادت دنیا و آخرت اش در
اطاعت مولاست که او جز خیر چیز دیگری برای بنده اش نمی خواهد.
زن در بستر زندگی اسلامی خود، وظیفه اصلی اش را عفاف برای خانواده می داند و در
مسیر دستیابی به بهترین نوع انجام وظیفه، به اشتغال و تحصیل علم و معرفت می پردازد.
اساسا، ظهور اجتماعی زن در ظهور عفت او در جامعه است که حتی بدسرشت ها[7]
را به حیا وامی دارد. اما او الگوی رفتاری می خواهد تا تبعیت اش را به بهترین وجه
متمایل کند و چه الگویی از فاطمه سلام الله علیها
بهتر؛ شوهرداری کرد، تربیت نسل کرد، عبادت کرد، تعلیم احکام زنان را کرد و .... و
برای ولایت با اشک و فریاد مبارزه هم کرد.
اما .... امروز ....
مرد دنیای امروز به دنبال زن با حیا و آرامش دهنده می گردد و زن دنیای امروز به
دنبال مرد غیورِ باعفت است. تعجب آنکه مرد چشم چرانی و دوست یابی می کند تا به
دلخواه اش برسد و زن خودآرایی و بی حیایی می کند تا مردش را بیابد! ... و شیطان
به هردو می خندد ... و مولا بر هر دو نگران ...
منابع:
1.
شیخ بهایى، محمد بن حسین، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، 1جلد، حكمت - تهران،
چاپ: ششم، 1384ش.
2.
جوادی آملی، عبدالله. زن در آینه جمال و جلال الهی، قم: نشر اسراء.
3.
مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط -
القدیمة)، 14جلد، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور - قم، چاپ: دوم، 1406 ق.
4.
كلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الكافی (ط - الإسلامیة)، 8جلد، دار الكتب الإسلامیة
- تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[1] «...
فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه»(الزمر/18)، هاء به اتباع برمی گردد.(رک:
المیزان)
[2] خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا
یَرَاهُنَّ الرِّجَال
[3] خیر مساجد المرئة بیتها
[4] انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق ملكه على مثال ملكوته، و اسّس ملكوته على مثال
جبروته لیستدلّ بملكه على ملكوته و بملكوته على جبروته
[5] «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»(الکافی، ج5: 9)
[6] خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا
یَرَاهُنَّ الرِّجَال و
«وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ
ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ...»(احزاب/53)
[7] «..
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ
مَرَض..»(الاحزاب/32)
http://www.aviny.com/article/yadasht/91/02/Zane-emruz.aspx
سه شنبه 6/8/1393 - 12:27
حجاب و عفاف
مگر این ایران دیروز ما نیست!
ایرانی که قدمتی چند هزار ساله دارد !
مگر نه اینکه که ماسلمان فارسی داشتیم ، کسی که از
نزدیکترین اصحاب پیامبر بود !
پس چه بر سر ما آمده؟
چرا فراموش کردیم که ما اسلام ناب محمدی داریم
؟
چرا فراموش کردیم که الگوی زنان ما حضرت فاطمه
(س)است ؟
چرا تاریخ وتمدن چند هزار ساله خود را فرموش کردیم
؟
چرا فرهنگ و عقاید غربیها را بر اسلام ناب محمدی تر
جیح داه ایم ؟
چرا یک جامعه باید اینطور تابع دست خوشیها قرار
بگیرد؟
چرا ؟؟؟؟
سه شنبه 6/8/1393 - 12:15
آموزش و تحقيقات
طول تاریخ بشر اختراع های بسیاری صورت گرفته است. اختراعاتی در زمینه های مختلف مثل هوانوردی ، علوم پزشکی ، مهندسی و یا اتومبیل ها و بسیاری موارد دیگر که زندگی بشر را برای همیشه تغییر داد. اما در بسیاری موارد و در زمان آزمایش های اولیه این وسایل آنچنان که باید امن نبودند و به مرگ سازندگان خود منجر شدند. در این مطلب قصد داریم تا شما را با مخترعینی آشنا کنیم که با اختراع خود کشته شدند. فرنچمین فرمینت
درسال 1772 فردی به نام "فرنچمن فرمینت" تلاش کرد تا اولین وسیله تنفس زیر آب را بسازد. این وسیله هوای تنفس شده را به داخل لباس غواصی می برد و سپس به کمک وسیله های خاصی که درآن قرار گرفته بود تصفیه می شد. این وسیله اولین لباس غواصی است که در دنیا اختراع شد اما به هر حال مشکلات فراوانی داشت و همین باعث شد تا مخترعش پس از 20 دقیقه که زیر آب بود به علت تمام شدن اکسیژن جانش را از دست بدهد.
هنری فلوس
در سال 1876 و در حالی که هنوز غواص ها وسیله ای خوب برای رفتن به عمق آب نداشتند این "هنری فلوس" بود که وسیله ای جالب و قابل حمل را اختراع کرد. در ابداع این مرد به جای هوای فشرده شده از اکسیژن فشرده شده استفاده می شد و همین کشنده ترین بخش این اختراع بود. این مرد به همراه اختراعش به عمق 40 متری رفت و هیچوقت برنگشت زیرا به خاطر تنفس اکسیژن خالص جانش را از دست داد.
کارل سوسک
این مرد کانادایی که یک بدلکار بود به خاطر ابداع کپسول نجات و پرش از بالای آبشار نیاگارا به شهرت رسید. این مرد از این پرش توانست جان سالم به در ببرد ولی تصمیم گرفت کپسول دیگری ساخته و آن را از بالای آبشار هوستون در تگزاس به پایین پرت کند. این مرد در سال 1985 پس از پیدا کردن اسپانسر و ساخت کپسول از بالای آبشار به پایین پرید ولی محاسباتش درست نبود و کپسول پس از برخورد با سطح آب تکه تکه شد. شدت جراحاتی که "سوسک" برداشته بود باعث شد تا او روز بعد جانش را از دست بدهد.
ون هو
بر اساس افسانه هایی که در کتاب های چینی آمده است ون هو یکی از مخترعین و البته اربابان چینی بوده است که به خاطر درست کردن صندلی پرنده جانش را از دست داد. این فرمانروا در یکی از ابداعات عجیبش 47 موشک را به صندلی متصل کرد و قصد داشت تا به فضا برود. پس از روشن شدن موشک ها صندلی به آسمان رفت و منفجر شد. پس از آنکه دود و گرد و خاک فرونشست دیگر اثری از "ون هو" نبود و در همان آسمان کشته و پودر شده بود.
فرانز ریشلت
این مرد فرانسوی که در اتریش به دنیا آمده بود مخترع و پیشتاز در زمینه فنون و طراح چتر و چتربازی بود. او در توانست یک چتر خاص را طراحی کند که توسط شخص چترباز پوشیده می شد و پس از پرش چتر آن باز می شد. وی چندین بار به وسیله آدمک این چتر را از طبقه پنجم آپارتمان محل زندگی خود با موفقیت آزمایش کرد ولی میل داشت تا یک تست با انسان نیز انجام دهد. نهایتا در 4 فوریه 1912 او خود با پرش از برج ایفل سعی در آزمایش اختراع خود را داشت که به دلیل باز نشدن چتر وی به زمین برخورد کرد و کشته شد.
اوتو لیلنتال
این مرد آلمانی یکی از اولین انسانهایی بود که به رویای انسان برای پرواز کردن جامع عمل پوشاند. او اولین انسانی بود که به صورت موفقیت آمیز چندین گلایدر را طراحی کرده و ساخت و همچنین چندین پرواز موفق و ثبت شده را با گلایدر را انجام داد و لقب " پادشاه گلایدر " به او داده شد. تصاویر او در بسیاری از نشریات و مجلات جهان چاپ می شد. در 9 آگوست 1896 او در یک پرواز با گلایدر دچار حادثه شد و از ارتفاع 17 متری سقوط کرد. او روز بعد به دلیل شکستگی ستون فقرات از دنیا رفت.
ویلیام بالوک
این طراح و مخترع آمریکایی در سال 1863 یک ماشین چاپ جدید با سرعت بیشتر را طراحی کرده و ساخت. این ماشین که از قطعات متحرک بسیار زیادی تشکیل شده بود یک انقلاب واقعی در صنعت چاپ به حساب می آمد. او در 3 آوریل 1867 و درجریان کار با یکی از ماشین های خود دچار مشکل شده و پای او شدیدا آسیب دید. او چند روز بعد به قانقاریا مبتلا شد و در حین عمل جراحی درگذشت.
جی – پاری توماس
این مهندس و راننده اهل ولز همیشه رویایی شکاندن رکورد سرعت با اتومبیل را داشت. او در این راه و به منظور رسیدن به این هدف اتومبیلی به نام " Babs " را طراحی کرده و ساخت. او در این زمان با رسیدن به سرعت 273 کیلومتر بر ساعت توانست رکورد سرعت را برای خود بدست بیاورد. در سال 1927 رکورد او توسط راننده دیگری شکسته شد و وی به تاریخ 3 مارس 1927 و در حالی که سعی می کرد رکورد جدیدی را با خودروی خود به جا بگذارد دچار حادثه شده و کشته شد.
توماس میدگلی
این شیمیدان آمریکایی مخترع گازهای CFC و بنزین سرب دار بوده است . بسیاری وی را مخربترین موجود زنده بر روی زمین برای اتموسفر زمین می دانند زیرا این دو اختراع او به مرگ بسیاری از انسان ها و مشکلات زیادی برای محیط زیست منجر شد. او در میان سالی به ویروس فلج اطفال آلوده شد که به فلج شدن وی منجر شد. او برای حرکت کردن وتعویض ملافه هادر تخت دستگاهی را طراحی کرد که همین دستگاه باعث خفه کردن و مرگ او شد.
ماری کوری
شاید بتوان لقب معروفترین دانشمند و مخترعی را که با اختراع خود کشته شده است را به ماری کوری داد.این فیزیک دان فرانسوی کاشف رادیواکتیو بود و آزمایشات فراوانی را برای پی بردن به خواص و قابلیتهای این ماده صرف کرد. او در سال 1903 میلادی به دریافت جایزه فیزیک نوبل مفتخر شد. او در 4 جولای 1934 به دلیل ابتلاء به سرطان ناشی از قرار گرفتن در معرض تشعشعات هسته ای از دنیا رفت.
دوشنبه 29/7/1392 - 13:13
آلبوم تصاویر
يکشنبه 28/7/1392 - 11:55