سياست
دكتر منوچهر محمدی
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
گفتگو از: سیدمرتضی مفیدنژاد
مردم آمریكا فریب دولتشان را نمیخورند
رهبر معظم انقلاب در پیامی به كنگره عظیم حج، با اشاره به روند افول نظام استكباری در طول این سی سال، اشاره كردند: «امروز جبههی ضداسلام كه دو قرن بر ملتها و دولتهای اسلامی تحكمی ظالمانه میكرد و منابع آنان را به یغما میبرد، شاهد زوال نفوذ خود و ایستادگی دلیرانهی ملتهای مسلمان در برابر خود است و در نقطه مقابل، حركت بیداری اسلامی در حال پیشروی و عمقیابی روزافزون است.» دكتر منوچهر محمدی از اساتید برجستهی سیاست خارجی، موضوع افول نظام استكباری را مورد ارزیابی قرار داده است.
- رهبر معظم انقلاب به تازگی دریكی از بیاناتشان دو جبهه و گروه كلی را در جبههبندیهای سیاسی دنیا برشمردند: یك جبههی حق و مقاومت به سردمداری جمهوری اسلامی ایران و یك جبههی باطل و ظلم به سردمداری آمریكا. در ادامه تأكید میكنند كه قدرت جبههی حق و مقاومت به دلایل مختلف روز به روز افزون میگردد و جبههی مخالف روبه زوال و سقوط است. واقعیت این است كه برای بسیاری پذیرش قدرت روز افزون جبههی حق و زوال جبههی باطل مشكل است. سقوط نظام سلطه و در رأس آن ایالات متحدهی آمریكا چقدر به واقعیت نزدیك است و با چه دلایل علمی میتوان آن را اثبات كرد؟
من فكر میكنم پذیرفتن پیشبینی امام خمینی(ره) در خصوص افول نظام سلطه كه بعد از آن نیز رهبر معظم انقلاب همان را مورد تأكید قرار دادند امروز بسیار راحت است. امروزه برای همگان آشكار شده است كه قدرت استكباری غرب به طور عام و آمریكا به طور خاص در حال فروپاشی است؛ حتی هماكنون اندیشمندان آمریكا نظیر كارل كارلتون زمان فروپاشی آن را پیشبینی میكنند. الآن چند دهه است كه آمریكا دچار بحرانهای اقتصادی بسیار عمیق شده و نتوانسته است بر این مشكلات غلبه كند و این مشكلات اقتصادی دامنگیر سایر كشورهای غربی نیز شده است. آمریكا در بحران اقتصادی سال 1929م كه گریبان این كشور را گرفت، با كمك سایر كشورهای غربی توانست این مشكل را حل كند ولی امروز این كشورها دچار این مشكل شدهاند.
این بحران اقتصادی نیز به دلیل هزینههای زیادی است كه در جنگهای متعدد برای فراگیركردن نظام سلطه ترتیب دادهاند. ملت آمریكا و كشورهای غربی دیگر نه تنها توان پرداخت هزینههای دولتهای خود را ندارند، بلكه خودشان نیز از لحاظ مالی ضعیف شدهاند. هماكنون بیخانمانی، فقر و آوارگی در آمریكا بیداد میكند. به تعبیر نوام چامسكی كشور آمریكا در درون خود دچار یك كشور جهان سومی شده است. شكستهای پیدرپی آمریكا به وضوح در همین انتخابات اخیر در آمریكا خود را آشكار كرد. دو سال قبل مردم آمریكا امیدوار بودند اوباما با تغییرات بنیادین در سیاستهای این كشور مشكلات آنها را حل كند، ولی دیدند كه از او هم كاری ساخته نیست. در واقع شكست دموكراتها به معنای پیروزی جمهوریخواهان نبود، بلكه بیانكنندهی نوعی یأس و دلزدگی از نظام حاكم بر آمریكا بود.
در حال حاضر نزدیك به 931 هزار مقاله و كتاب دربارهی فروپاشی آمریكا در غرب نوشته شده است. شاید بنده چند سال پیش با قاطعیت نمیتوانستم دربارهی فروپاشی اسرائیل و آمریكا سخن بگویم و با مقاومت دانشجویان مواجه میشدم ولی الآن كمتر مخالفتی با این سخن صورت میگیرد. بنابراین شواهد نشان میدهد كه نظام سیاسی غرب از جمله آمریكا به دوران افول خود رسیده است. حوادثی كه در یونان، اسپانیا، انگلیس و فرانسه مشاهده میكنیم مقطعی و زودگذر نیستند، چون نظام این كشورها نمیتواند از پس حل این بحرانها برآید. امروزه جوامع و ملتهای غرب آگاه شدهاند كه مشكلاتشان دیگر مثل گذشته حل نمیشود. غربیها از لحاظ روابط خارجی و بینالمللی در افغانستان و عراق در همان باتلاقی فرو رفتهاند كه اتحاد جماهیر شوروی فرو رفته بود و نمیدانند كه چگونه از آن خارج شوند و خودشان اعتراف میكنند كه پیروزی در این جنگ معنا ندارد. كشورهای غربی در حال حاضر از آمریكا سلب امید كردهاند چرا كه این كشور نمیتواند حتی مشكلات داخلی خودش را حل كند.
- آمریكا در سالهای گذشته نیز بحرانهای اقتصادی و سیاسی داشته است. نوع بحران فعلی چه تفاوتی با آنها دارد؟
به عنوان نمونه بحران اقتصادی شبیه به بحران فعلی در سال 1929م نیز اتفاق افتاد كه افراد ثروتمندی در آن خیلی زود فقیر شدند. این بحران، محدود به آمریكا بود و این كشور توانست با تغییراتی در سیستم دلار مشكل را حل كند. جنگ جهانی دوم نیز تا حدی به حل این بحران كمك كرد، چرا كه كشورهای درگیر جنگ در اروپا به امكانات تسلیحاتی آمریكا نیاز داشتند، به همین دلیل بازار تسلیحات آمریكا رونق گرفت. آمریكا امروزه این بحران را نمیتواند حل كند؛ چرا كه بیشتر از توان اقتصادی كل غرب هزینه شده است. حبابهای اقتصادی كشورهای غربی در حال تركیدن هستند و در این موقع است كه ورشكستگی نظام سرمایهداری غرب مشخص میشود. امروز امكان علاج این سیستم وجود ندارد مگر این كه بخواهند كل سیستمشان را به هم بزنند، مانند كاری كه گورباچف در اتحاد جماهیر شوروی انجام داد، چون اتحاد جماهیر شوروی در زمان گورباچف به این نتیجه رسید كه دیگر نمیتواند به عنوان یك ابرقدرت باقی بماند و سیستمش نیز از هم پاشید. الآن شرایط آمریكا و غرب اینگونه است.
نظام سرمایهداری با این كارویژه كه یك عدهی قلیل ثروت اكثر مردم را چپاول كنند به پایان خط رسیده است. هم اكنون آمریكاییها توان پرداخت مالیاتهای سنگین دولت را ندارند، چون قدرت مالی ندارند، خانههایشان گرفته شده است و شغل نیز ندارند؛ تزریق پول هم دیگر اثرگذار نیست. ما شاهد هستیم كه بیشتر از 150 بانك آمریكایی ورشكست شدهاند؛ فشار این ورشكستگیها طبیعتاً روی دولت آمریكاست و او برای این كه فشار را تحمل كند میخواهد آن را به مردم منتقل كند ولی توان مردم هم به پایان سیده است. برای مثال تظاهراتهایی كه در خصوص افزایش دورهی بازنشستگی در فرانسه اتفاق افتاد، بیانگر این است كه مردم متوجه شدهاند دولت به فكر استثمارشان است.
از طرفی گسترش ارتباطات كمك زیادی به افزایش آگاهیهای جوامع كرده است كه جنایات دولتهای غربی را برای مردم این كشورها آشكار میكند و باعث میشود این دولتها دیگر نتوانند ظاهرفریبی كنند. هماكنون دلار دیگر یك سرمایهی جهانی نیست؛ وقتی كه قیمت طلا از 500 دلار به حدود 1300 دلار میرسد یعنی ارزش دلار كاهش یافته است. بسیاری از كشورها دارند سرمایهی خودشان را به پولهای معتبرتر تبدیل میكنند. آمریكا بیش از 150 پایگاه نظامی در كشورهای دنیا دارد كه بالغ بر 250 میلیارد دلار در سال فقط هزینهی نگهداری اینمراكز میشود. هزینهی جنگ عراق ماهیانه 20 میلیارددلار است و تا به حال نزدیك به 6 تریلیون دلار در این جنگ هزینه شده است، در افغانستان نیز چنین هزینههایی میشود.
- میزان مشاركت مردم در انتخابات اخیر آمریكا نیز پایین آمده بود.
بله. این امر میرساند كه مردم به طور كلی از این نظام ناامید شدهاند. جمهوریخواهان نیز به رغم رأی آوردن نمیتوانند با همان شعارهای قبلی باقی بمانند، مگر این كه تحولی جدی در سیاستهای آنان ایجاد شود. دموكراتها اگر بخواهند در انتخابات بعدی پیروز شوند باید در طول این دو سال به صورت واقعبینانه تحول ایجاد كنند چون اگر تحول ایجاد نكنند طرفدار نخواهند داشت. جالب این جاست كه اگر تاكنون نیروی پلیس در كشورهای غربی مقابل شورشها ایستادگی كرده است، كمكم دست از این كار میكشد، چرا كه خودشان نیز تحت فشار هستند. اخیراً اعتصاباتی در نیروهای امنیتی و پلیسی این كشورها پیدا شده است. برای مثال آنها وقتی كه بفهمند دورهی بازنشستگیشان به تأخیر افتاده است قطعاً ساكت نمینشینند. در صورت تداوم چنین امری همان اتفاقی كه برای روسیه افتاد برای غرب نیز میافتد؛ روسیه تزاری زمانی ساقط شد كه سربازان تزاری حاضر نشدند به روی كارگران اسلحه بكشند.
- میخواهیم به مقاله معروف والرشتاین بپردازیم كه جنابعالی آن را ترجمه كردهاید. در این مقاله با عنوان «وقتی عقاب سقوط میكند» حدود هشت سال پیش امانوئل والرشتاین تصریح میكند سلطهی آمریكا به پایان رسیده است. ابتدا میخواهم بپرسم جایگاه این نظریهپرداز در میان تئوریپردازان روابط بینالملل كجاست؟ سپس در خصوص خود مقاله برای ما توضیح بدهید.
امروز امانوئل والرشتاین تنها نظریهپرداز برجستهای نیست كه چنین حرفی میزند. جالب است كه حتی كسانی كه خودشان زمانی مروج افكار امپریالیستی آمریكا بودند، امروز اعتراف میكنند كه آمریكا در حال سقوط است. شورای روابط خارجی آمریكا بزرگترین اتاق فكر آمریكاست كه اندیشمندانی مانند كیسینجر، برژینسكی و امثال آنان در این شورا حضور دارند كه در واقع جهتدهندهی كل نظام آمریكا این شوراست. ریچارد هاوس، رئیس این شورا، بر خلاف هانتینتگون كه مسألهی برخورد تمدنها را مطرح میكند و میگوید ما وارد عصر بیقطبی شدهایم و چیزی به نام ابرقدرت یا قدرتهای بزرگ وجود ندارد. او نوعی آنارشیسم بینالملل را مطرح میكند. نظریهی والرشتاین در آن زمان خیلی در غرب مطرح نشد، ولی این نظریه امروز تحقق پیدا كرده است و مورد قبول است.
مقالهای را میخواندم كه میگفت سقوط آمریكا از جنگ كره آغاز شد؛ آمریكا نتوانست در جنگ كره پیروز شود و نزدیك به 50 هزار كشته داد و بعد در جنگ ویتنام این شكست به اوج خود رسید. امروز هم این شكستها در عراق و افغانستان تكرار میشوند. آمریكا در جنگ ویتنام 700 هزار نیرو به كار برد ولی دست خالی برگشت و بزرگترین جنایات را نیز آنجا مرتكب شد. مشكل اینجاست كه دولتمردان آمریكا نمایندهی منافع ملی آمریكا نیستند، بلكه نمایندهی صاحبان قدرت، ثروت، كارتلها، تراستها و صنایع نظامی پیچیده هستند. جنگهایی كه آمریكا راه میاندازد اغلب به خاطر ضرورت ایجاد بازار مصرف صنایع پیچیدهی نظامی است. برای آنها مهم نیست كه شكست میخورند یا پیروز میشوند. دولتمردان آمریكا تا به حال میتوانستند هزینههای گزاف را چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ انسانی بر مردم این كشور تحمیل كنند ولی الآن دیگر نمیتوانند.
- غیر از والرشتاین و ریچارد هاوس، افراد دیگری از نظریهپردازان برجستهی آمریكا میشناسید كه به افول آمریكا اشاره كرده باشند؟
برژینسكی یكی از این افراد است كه به صراحت در تقابل با نظریهی برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون میگوید: برخورد ما با تمدن اسلامی نیست، برخورد ما با ضعفهای درونی خود ماست؛ ما از اخلاق و معنویات دور شدهایم و مادیات دیگر نمیتواند جامعهی ما را حفظ كند. وی ادامه میدهد قرن بیست و یكم قرن اخلاق و معنویات است و اگر جامعهی آمریكا به اخلاق و معنویات برنگردد به طور مسلم سقوط میكند. برژینسكی فردی است كه در سال 1975م سقوط اتحاد جماهیر شوری را پیشبینی كرده بود. بنابراین اندیشمندان بزرگی وجود دارند كه به این جمعبندی رسیدهاند. همه چیز مبرهن و مشهود است و چندان پیشگویی بزرگی نیست.
واقعیات نظام حاكم بر آمریكا گویای این است كه دولتمردان آمریكا نمیتوانند از عهدهی حل معضلات این كشور برآیند. آنها سعی میكنند افكار عمومی را منحرف كنند ولی قادر به انجام این كار نیستند. آنها مسألهی تروریسم را مطرح میكنند ولی امروز رسوا شدهاند، لذا سیاستهای آمریكا همان سیاستهای قبلی است. آمریكاییها جواب نگرفتهاند و جواب هم نمیگیرند. از طرفی گسترش رسانههای جمعی از قبیل ماهواره و اینترنت مانع از این شده است كه آمریكاییها همچنان مردم كشورشان را شستشوی مغزی بدهند. گرچه سایتهایی مانند بیبیسی و سیانان در جهت منافع آمریكا هستند ولی چنانچه هر اتفاقی در هر گوشهی دنیا بیفتد از طریق اینترنت قابل دستیابی است و لذا امكان فریب دادن و شستشوی مغزی تقریباً منتفی شده است.
چرا وقتی آقای احمدینژاد در نیویورك صحبت میكند شبكههای بیبیسی و سیانان مجبور میشوند صحبتهای وی را پوشش خبری دهند؟ زیرا اگر پوشش ندهند، بینندگان خودشان را از دست میدهند. در همین سفر اخیر آقای احمدینژاد به نیویورك، سیانان در یك مقطعی صحبتهای وی را قطع كرد، ولی بلافاصله از طریق سیستمهای خود فهمیدند كه بخش زیادی از مخاطبین، شبكههای دیگری را گرفتهاند، لذا مجبور شدند آن سخنرانی را دوباره پخش كنند تا بینندگانشان را از دست ندهند. لذا ترفندهای آمریكا برای فریب جامعهی جهانی خاصیت خودش را از دست داده است و به همین دلیل میگویم آنان به آخر خط رسیدهاند.
منبع:سایت آیت الله خامنه ای روحی له الفداء
سه شنبه 12/11/1389 - 13:47
مهدویت
مهدی جان ! بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
اللهم عجل لولیک الفرج
دوشنبه 11/11/1389 - 14:53
سياست
اسلام آمریکایی-قسمت 4
پیام به حجاج بیتاللَّهالحرام
اسلام و حركتهاى اسلامى همواره از نفاق، بیش از كفر صریح لطمه دیده است. امروز خطر اسلام امریكایى - یعنى آنجا كه نام و عنوان اسلام در خدمت طواغیت و در جهت هدفهاى امریكا و دیگر مستكبرین است - از خطر ابزارهاى نظامى و سیاسى امریكا كمتر نیست و بیشتر است. از علمداران اسلام امریكایى، چه در لباس عالم دین و چه در موضع سیاستمدار برحذر باشید و آنان را در سخن و اشاره و جهتگیریشان متهم كنید و هرگز درصدد جلب كمك آنان نباشید.
گزینش شده از بیانات مقام معظم رهبری
دوشنبه 11/11/1389 - 14:44
سلامت و بهداشت جامعه
کدام غذای فوری (فست فود) را انتخاب کنیم؟
یک
متخصص تغذیه و رژیم درمانی گفت: فستفودها، چه خوب چه بد، چه خوشمان بیاید
چه خوشمان نیاید، واقعیت دنیای امروز هستند و رژیم غذایی ما را تغییر
دادهاند.
دکتر مسعود کیمیاگر در گفتگو با هفته نامه سلامت اظهار داشت: در
بسیاری از مواقع حتی بر خلاف میل باطنی خود باز هم مجبور به استفاده از این غذاها هستیم اما اگر میخواهید فستفود کمخطرتری بخورید، بهتر است به برخی نکات توجه کنید.
منوی
فستفود، جذاب و رنگارنگ است و طیف وسیعی از خوراکیها را دربرمیگیرد.
این منو آنقدر متنوع است که گاهی در انتخاب غذای مناسب سردرگم میشویم.
فراموش نکنید که این دستورات برای افراد کاملا سالم است و افرادی که از
بیماریهای خاص رنج میبرند، باید رژیم غذایی خاص خود را داشته باشند.
1 ساندویچهای برگر
بهطور
کلی همبرگرها به مراتب از سوسیسها و کالباسها بهتر هستند، زیرا مواد
نگهدارنده ندارند ولی باید سعی کنیم برگرهایی انتخاب کنیم که از نوع مرغوب
باشند.
2 پیتزای مخصوص
پیتزای
مخصوص، پیتزایی است که همه چیز در آن به چشم میخورد. بنابراین حجم و
کالری بالایی دارد که باعث چاقی میشود. از سوی دیگر ماده اصلی این
پیتزاها، سوسیس و کالباس است که مورد تایید متخصصان تغذیه نیست. فلفل سبز،
گوشتقرمز و سبزیجاتی که در این پیتزاها به کار میرود از موارد خوب این
دسته از پیتزاهاست. یک
پیتزای مخلوط تقریبا 1200 کالری انرژی دارد. بنابراین باید در مصرف آن
محتاط بود تا به چربی دور شکممان اضافه نشود.
3 دوبل برگر
میزان
استاندارد مصرف روزانه گوشت بین 80 تا 100 گرم است ولی دوبل برگر تقریبا
180 گرم گوشت دارد. این گوشت اضافی در بدن تجمع پیدا میکند و باعث چاقی و
دیگر مشکلها میشود. اگر کسی گرسنه است بهتر است نان بیشتری بخورد و از
مصرف بیشتر گوشت پرهیز کند.
4 پیتزای پپرونی
ماده اصلی پیتزای پپرونی، سوسیس است که به دلیل داشتن چربی، نمک و مواد
نگهدارنده، مصرف آن به هیچوجه به صلاح نیست.
5 پیتزای مرغ و قارچ - پیتزای قارچ و گوشت
با یک درجه تخفیف نسبت به پیتزای سبزیها،
بهترین نوع پیتزا به شمار میآید. فقط افرادی که نسبت به مصرف گوشت قرمز
محدودیت یا حساسیت دارند باید در مصرف این نوع پیتزا محتاط باشند. اما
بهطور کلی چون مصرف گوشت بخشی از یک رژیم غذایی سالم است، فرد میتواند
گوشت مورد نیاز روزانه خود را از این طریق به دست بیاورد.
6 قارچ برگر
قارچ
یک
نوع شکم پرکن است و برای افرادی که گرسنه هستند، یک انتخاب مناسب است.
بعضیها به اشتباه قارچ را جایگزین گوشت میدانند، این در حالی است که قارچ
به هیچ عنوان جای گوشت را نمیگیرد و این شعار را بیشتر تولیدکنندگان قارچ
رواج میدهند.
7 پیتزای سبزیها
بینظیرترین نوع پیتزا است و برای کسانی که به دنبال یک فستفود نسبتا سالم هستند، بهترین انتخاب به شمار میآید.
8 پیتزای چیپس و پنیر
بدترین
نوع پیتزا است. زیرا چیپس از وحشتناکترین خوراکیهایی است که
بشر اختراع کرده است. به دلیل ترکیبهای مضری که در اثر سرخ کردن
سیبزمینی ایجاد میشود و چربی و ترانس بالایی که دارد خوردن حتی یک حلقه
سیبزمینی سرخ شده خیانت نابخشودنی در حق بدن است. پایه پیتزا خود، ناسالم
است و چیپس و پنیر آن را ناسالمتر میکند و به اصطلاح گل بودن و به سبزه
نیز آراسته شدن است.
9 چیزبرگر
اگر
فرد مشکل چربی و اضافه وزن نداشته باشد، نسبت به همبرگر معمولی به خصوص
برای جوانان غذای کاملتری به حساب میآید. زیرا چیزبرگر میتواند برای
جوانانی که کمتر لبنیات مصرف میکنند،
تامینکننده کلسیم باشد. یک ساندویچ چیزبرگر دارای هر 4 گروه غذایی یعنی
پروتئین، لبنیات، غلات و سبزیها است.
10 ساندویچ هاتداگ
به
دلیل اینکه سوسیس ساندویچ هاتداگ در روغن سرخ نمیشود و معمولا آن را
کبابی میکنند، نسبت به ساندویچ سوسیس که در روغن سرخ میشود، انتخاب بهتری
است.
11 ساندویچهای ژامبون
کالباسها
نیز دارای مواد نگهدارنده و چربی فراوان هستند و همان مشکلات سوسیسها را
دارند. علاوه بر این، ساندویچها دو مشکل دیگر نیز دارند؛ اول
اینکه خیارشور فراوان دارند که میتواند سبب افزایش فشارخون، سرطان و
مشکلهای دیگر شود و دوم اینکه در آنها از نان سفید استفاده میشود که مصرف
آنها توصیه نمیشود. بهتر است در ساندویچها به جای خیارشور از گوجه، کلم،
کاهو و دیگر سبزیجات استفاده شود.
12 مرغهای سوخاری و بریانی
تلاش
ما باید این باشد که از موادی که با روغن داغ سرخ میشوند دوری کنیم.
بنابراین مرغهای بریانی یک غذای سالم و مقوی محسوب میشوند. مرغ سوخاری هم
باید با حداقل روغن مناسب سرخ شود. معیار بدی روغن هم این است که یا سیاه
شود یا دود از آن بلند شود یا بدبو شود.
13 ژامبون تنوری
ژامبون
معمولی از ژامبون تنوری بهتر است چون در اثر تنوری کردن، ممکن است
ترکیبهای حلقوی در ژامبون ایجاد شود که این ترکیبها سرطانزا هستند.
14 ساندویچ سوسیس
سوسیسها
به دلیل دارا بودن نمک، چربی و مواد نگهدارنده برای سلامت فرد مضر هستند و
مصرف آنها توصیه نمیشود. مواد نگهدارنده باعث تولید نیتروزآمین در بدن
میشوند که سرطانزابودن آنها اثبات شده است. این مواد دارای آثار تجمعی
هستند و اگر
مرتبا استفاده شوند، در درازمدت میتوانند باعث سرطان شوند.
15 ساندویچ کبابترکی
سالمترین
ساندویچها بهشمار میآیند به شرط اینکه چرب نباشند و هنگام سرو به آنها
سس مایونز اضافه نشود و بدون خیارشور سرو شوند. در مجموع کباب ترکی مرغ از
کباب ترکی گوشت بهتر است.
16 ساندویچ رستبیف- استیک
جزو ساندویچهای خوب طبقهبندی میشوند و ایراد آنها این است که در روغن سرخ میشوند.
17 سیبزمینی سرخکرده
بدیها
و مضرات سیبزمینی سرخکرده تمامی ندارد. در اثر سرخ کردن سیبزمینی علاوه
بر اسیدهای چرب ترانس دو ترکیب آکریلامید و پروکسید نیز در سیبزمینی
تولید میشود که سرطانزا و برای کبد نیز مضر هستند.
18 زیتون
زیتون
یکی از بهترین میوهها است و روغن آن نیز مفید است. زیتون یکی از
خوراکیهای اصلی در بهترین رژیم غذایی دنیا، یعنی رژیم غذایی مدیترانهای
است و گفته میشود که به همین دلیل است که ایتالیاییها عمر طولانی دارند و
این کشور جایی برای زندگی پیرمردها است. زیتون دارای اسید اولیک است و
ماده غذایی خیلی خوبی بهشمار میآید، به شرط اینکه خیلی شور نباشد.
19 قارچ سوخاری - میگوی سوخاری
ایراد
سوخاریها این است که خیلی سرخ میشوند و آرد فراوانی دارند. ولی نکته مهم
این است که خاصیت میگوی سوخاری به دلیل اینکه در یک پوشش قرار میگیرد و
غیرمستقیم حرارت میبیند، نسبت به میگوی معمولی بیشتر حفظ میشود.
20 دوغ، نوشابه، آبمیوه و دلستر
پادشاه این دسته از نوشیدنیها دلستر بدون الکل است زیرا سرشار از ویتامینهای خانواده B است
وبعدازآن نیز دوغ قرار میگیرد. دلیل اینکه دلستر از دوغ بهتراست به نمک
زیاد دوغ مربوط میشود ، اگردوغ کم نمک باشد بهترین نوشیدنی به حساب می آید .
بعداز این دو هم آب میوه قرار میگیرد ونوشابه ومضرات آن هم که کاملا روشن
است
دوشنبه 11/11/1389 - 14:38
سياست
تداوم توطئه شوم "اسرائیل" برای کوچاندن فلسطینیان |
|
|
الخلیل ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین
نظامیان صهیونیست امروز چهارشنبه 19/1/2011 به 5 خانواده فلسطینی چادر نشین ساکن شرق شهرک یطا واقع در جنوب الخلیل اخطاریه هایی در زمینه تخریب چادرهایشان تحویل دادند. به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین به نقل از منابع فلسطینی، سخن اکنون پیرامون تخریب 5 چادر نصب شده در منطقه ای واقع در مقابل مجتمع های شهرک نشینی موسوم به "سوسیا" است. از سوی دیگر، دبیر کل کمیته های مردمی مبارزه با ساخت دیوار حایل و شهرک سازی گفت که دشمن صهیونیستی به سیاست کوچاندن شهروندان فلسطینی ساکن منطقه شرقی شهرک یطا شدت بخشیده است؛ به گونه ای که اکنون روند ویرانگری خانه ها و مدارس و چاه های آب این منطقه اوج گرفته است. "عزمی شیوخی" خاطرنشان کرد که اشغالگران صهیونیست اخیرا 17 ساختمان مسکونی و 14 حلقه چاه آب منطقه الدقیقه در یطا را ویران کردند.
|
منبع:مرکز اطلاع رسانی فلسطین
دوشنبه 11/11/1389 - 14:37
كودك
تکالیف والدین نسبت به فرزندان از منظر امام رضا(ع)
یکی از سعادتهای خانواده، داشتن فرزند است و فرزندان به فضای خانه و خانواده، گرمی و نشاطِ خاصی میبخشند. به ندرت دیده میشود خانواده بیفرزند، در مسیر طبیعی خود سیر کند.
از این رو امام رضا(ع) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً، لَمْ یُمِتْهُ حَتَّى یُرِیَهُ الْخَلَفَ؛[1] هرگاه خداوند، خیر بندهای را بخواهد، او را نمیمیراند تا اینکه جانشینش (فرزندش) را به او نشان دهد.»
هر یک از والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر حقوق و تکالیفی دارند که باید به آن توجه کرده و به مرحله عمل برسانند. در این مقال سعی میشود تا به تکالیف والدین نسبت به فرزندان از منظر امام رضا(ع) پرداخته شود:
گفتن اذان و اقامه در گوش کودک
از سنتهای مهم و ارزشمند در ابتدای تولد، گفتن اذان و اقامه در گوش کودک است که امام رضا(ع) فرموده است: «إِذَا وُلِدَ مَوْلُودٌ فَأَذِّنْ فِی أُذُنِهِ الْأَیْمَنِ وَ أَقِمْ فِی أُذُنِهِ الْأَیْسَر؛[2] هر گاه فرزندی به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او، اقامه بخوان.»
روایات اسلامى، فلسفة این عمل را در ابتدای تولد کودک، پناهی در برابر القائات و لغزشهای شیطانی ذکر کردهاند.[3]
ختنه، عقیقه، تراشیدن مو، و ...
در اسلام برای نوزاد، سنتهای گوناگونی همچون:ختنه، عقیقه، تراشیدن موهای سر، بهداشت، خواب و استراحت کودک و ... توصیه شده است. از امام رضا(ع) در این باره به شرح ذیل روایاتی صادر شده است.
آن حضرت(ع) دربارة ختنه فرموده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9 اخْتِنُوا أَوْلَادَکُمْ یَوْمَ السَّابِعِ فَإِنَّهُ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ لِنَبَاتِ اللَّحْمِ؛[4] حضرت رسول9 فرموده است: فرزندان خود را روز هفتم تولد ختنه کنید؛ زیرا این پاکتر است و موجب میشود زودتر گوشت بروید.»
همچنین دربارة عقیقه و تراشیدن موی سر، حضرت امام رضا(ع) به مأمون در نامهای مینویسد: «وَ الْعَقِیقَةُ عَنِ الْمَوْلُودِ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى وَاجِبَةٌ وَ کَذَلِکَ تَسْمِیَتُهُ وَ حَلْقُ رَأْسِهِ یَوْمَ السَّابِعِ وَ یُتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً؛ عقیقه برای مولود پسر و دختر واجب است. همچنین نامگذاری فرزند واجب است و تراشیدن سرش در روز هفتم ولادت، و به وزن موی او صدقه داده شود، طلا یا نقره.»
البته در کتب فقهی مراجع محترم از این امور بهعنوان امور واجب نام نبردهاند و امر در روایت را دال بر وجوب نگرفتهاند.
آن حضرت(ع) دربارة بهداشت کودک نیز فرموده است:«قَالَ النَّبِیُّ9 اغْسِلُوا صِبْیَانَکُمْ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَشَمُّ الْغَمَرَ، فَیَفْزَعُ الصَّبِیَّ فِی رُقَادِهِ وَ یُتَأَذَّى بِهِ الْکَاتِبَانِ؛[5] حضرت رسول(ص) فرمود: کودکان خود را از آلودگی ناشی از چربی بشویید و پاکیزه کنید؛ زیرا شیطان، بوی چربی را استشمام میکند و در خواب، کودک را به وحشت میاندازد و فرشتگان موکّل او، آزار میبینند.»
تغذیه از شیر مادر
معمولاً تا زمانی که کودک، استعدادِ هضم غذاهای متنوع را پیدا نکرده است، بهترین غذای کودک، شیر مادر است؛ هر چند امروزه، به این امر، کمتر توجه میشود؛ ولی اولیای دین، به ویژه پیامبر اکرم(ص) درباره جایگاه شیر مادر توجهی خاص داشتهاند.
امام رضا(ع) در اینباره میفرماید: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَیْسَ لِلصَّبِیِّ لَبَنٌ خَیْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ؛[6] حضرت رسول فرموده است: برای کودک، شیری بهتر از شیر مادرش نیست.»
انتخاب نام نیک
یکی از حقوق مسلّم کودک بر والدین، انتخاب نام نیک و شایسته برای اوست.
اهمیت این موضوع به قدری است که در متون اسلامى، فصل جداگانهای به نام «باب الاسماء والکنى؛ باب اسمها و کینهها» و «باب نامگذاری» وجود دارد. در واقع پدر و مادر باید قبل از تولد برای فرزند خود نام زیبایی انتخاب کنند که در طول زندگى، سبب عقده و شرمندگی نشود؛ بلکه از مظاهر تجلی شخصیت وی باشد.
امام رضا(ع) فرمودهاند: «سَمِّهِ بِاَحْسَنِ الْأَسْمَاءِ وَ کَنِّه بِأَحْسَنِ الْکُنَى؛[7] فرزند خود را به بهترین اسم و کنیه نامگذاری کن.» امام رضا(ع) دربارة اهمیت نامگذاری فرزندان به نامهای نیکو میفرماید: «لَا یَدْخُلُ الْفَقْرُ بَیْتاً فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِیٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَیْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ؛[8] در خانهای که کسی به نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و از زنان به نام فاطمه وجود داشته باشد، فقر و تنگدستی راه نخواهد یافت.»
و یا در اهمیت نام «محمد»فرموده است:«الْبَیْتُ الَّذِی فِیهِ مُحَمَّدٌ یُصْبِحُ أَهْلُهُ بِخَیْرٍ وَ یُمْسُونَ بِخَیْر؛[9] خانهای که در آن محمد باشد، اهل آن خانه بامداد و شامگاهشان با خیر و برکت، توأم خواهد بود.»
گشودن دهان بچهبا آب فرات یا عسل
یکی دیگر از سنتهای مستحبی که امام رضا(ع) به آن توجه نموده، این است که دهان فرزند را پس از تولد، با آب فرات و یا عسل بگشایند.
آن امام همام در این رابطه فرمودهاند: «وَ حَنِّکْهُ بِمَاءِ الْفُرَاتِ اِنْ قَدَرْتَ عَلَیْهِ اَوْ بِالْعَسَلِ سَاعَه یُولَدُ؛[10] اگر توانستی دهان بچه را با آب فرات یا با عسل بگشا، در ساعتی که به دنیا آمده است.» این دستور، دقت دین مبین اسلام را میرساند که برای لحظه، لحظه زندگی برنامه دارد؛ حتی برای چگونگی بازگشایی دهان کودک.
جدیت در تعلیم و تربیت
دوران جوانى، دورانی پر از بحران و آشوب است، روح جوانان به مقتضای دورة جوانی همچون دریای خروشانی است که همواره متلاطم و طوفانی است و دارای جزر و مدهای سریع و پیدرپی است. جوانان، روحی حسّاس، سریع التأثیر و پرتوقّع دارند، میل به کمال در آنها شدید است؛ ولی معمولاً راه سعادت را نمیدانند؛ از اینرو بیش از همه، محتاج به هدایتاند. اگر از راهنمایی محروم شوند، بر اثر طغیان غرایز به سوی بدبختی و گناه سقوط میکنند. برای اصلاح حال جوانان و نوجوانان، راهی جز آموزش دادن دستورها و قوانین نجاتبخش دین مقدس اسلام نیست. پس بر اولیای محترم لازم است اولاً: خود با تعالیم روحبخش اسلام آشنایی داشته باشند؛ ثانیاً: به آن تعالیم عمل کنند و ثالثاً: عشق و علاقة به فراگیری تعالیم مذهبی را در فرزندان نهادینه کنند و با تشویق و تنبیه، راه وصول به این هدف را برای آنها هموار کنند.
امام رضا(ع) دربارة اهمیت آموختن تعالیم دینی برای جوانان میفرماید: «لَوْ وَجَدْتُ شَابّاً مِنْ شُبَّانِ الشِّیعَةِ لَا یَتَفَقَّهُ لَضَرَبْتُهُ عِشْرُونَ سَوْطا؛[11] اگر جوانی از جوانان شیعه را بیابم که در مقام فراگیری دانش دین نباشد (برای تنبیه او) بیست تازیانه بر او خواهم زد.»
این روایت نشان میدهد که هر فردی از مسلمانان باید با آموزههای دینی آشنا باشد، یا به روش اجتهادی و یا تقلیدى. در غیر این صورت، اهلبیت: آنها را ملامت میکنند.
آموزش قرآن
یکی دیگر از راههای تعالی و رشد معنویت و باورهای دینی در خانواده، همجواری و در محضر قرآن بودن است؛ و به طُرق گوناگون باید تعالیم قرآن، در بین افراد خانواده شناخته شده و عمل شود.
امام رضا(ع) فرموده است:
«اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ الْقُرْآنُ یُسِّرَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ سُکَّانُهُ فِی زِیَادَة؛[12] برای خانههای خود، بهرهای از قرآن کریم، قرار دهید؛ زیرا در خانهای که قرآن قرائت شود، گشایش برای ساکنانش فراهم آید وخیرش فراوان شود و اهل خانه در برکت و فزونی باشند.»
صدقه برای سلامتی فرزندان
صدقه از مادة «صدق» و به معنای راستی کامل است و در اصطلاح شرع، صدقه بر مالی اطلاق میشود که با قصد قربت، به مصرف اصلاح امور مردم و رفع نیازمندیهای فردی و اجتماعی برسد، و همچنین بر هر عملی که از طریق خدمت و احسان به نوع انجام گیرد، «صدقه» گفته میشود.
هر مسلمانی بواسطة آموزههای قرآنی و روایى،کمک به نیازمندان را در برنامههای خود منظور میدارد و از صرف مقداری از تواناییهای خود در رفع نیامندیهای نیازمندان دریغ نمیکند؛ زیرا او دریافته است که «هر چه را در راه خدا انفاق کند، خداوند، جای آن را پر میکند و او بهترین روزی دهندگان است.»[13]
از بعضی احادیث استفاده میشود که پیشوایان معصوم، گاهی پیش از آنکه صدقهای را به شخص نیازمند بدهند، نخست،دست خود را به علامت احترام و تعظیم میبوسیدند، سپس آن را به نیازمندان میدادند و یا اینکه نخست آن را به نیازمندان میدادند. بعد از او میگرفتند و آن را میبوسیدند و میبوییدند و به او باز میگردانیدند؛ چرا که با دست خدا روبهرو بودهاند.[14]
حضرت رضا(ع) در اهمیت دادن صدقه برای سلامتی فرزندان، روایت ذیل را با مضمون داستانی بیان کرده که ذکر آن، خالی از لطف نیست:
«ظَهَرَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ قَحْطٌ شَدِیدٌ سِنِینَ مُتَوَاتِرَةً وَ کَانَ عِنْدَ امْرَأَةٍ لُقْمَةٌ مِنْ خُبْزٍ فَوَضَعَتْهُ فِی فَمِهَا لِتَأْکُلَهُ فَنَادَى السَّائِلُ یَا أَمَةَ اللَّهِ الْجُوعُ فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ أَتَصَدَّقُ فِی مِثْلِ هَذَا الزَّمَانِ فَأَخْرَجَتْهَا مِنْ فِیهَا وَ دَفَعَتْهَا إِلَى السَّائِلِ وَ کَانَ لَهَا وَلَدٌ صَغِیرٌ یَحْتَطِبُ فِی الصَّحْرَاءِ فَجَاءَ الذِّئْبُ فَحَمَلَهُ فَوَقَعَتِ الصَّیْحَةُ فَعَدَتِ الْأُمُّ فِی أَثَرِ الذِّئْبِ فَبَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جَبْرَئِیلَ7 فَأَخْرَجَ الْغُلَامَ مِنْ فَمِ الذِّئْبِ فَدَفَعَهُ إِلَى أُمِّهِ فَقَالَ لَهَا جَبْرَئِیلُ7 یَا أَمَةَ اللَّهِ أَ رَضِیتِ لُقْمَةً بِلُقْمَة؛[15] چند سالی در بنیاسرائیل خشک سالی شدیدی پدید آمد. زنی لقمه نانی داشت، آن را در دهانش قرار داد که بخورد، سائلی صدا زد این کنیز خدا! گرسنهام. زن [با خود] گفت: در این زمان صدقه میدهم پس لقمه را دهانش خارج کرد و به فقیر داد. این زن بچه کوچکی داشت که در حال جمعآوری هیزم از صحرا بود که گرگی آمد و او را برد. در این هنگام مادر صدایش را شنید و دنبال گرگ دوید. پس خداوند متعال جبرئیل را فرستاد و غلام را از دهان گرگ خارج کرد و به مادرش برگرداند. پس جبرئیل به او گفت: ای کنیز خدا! آیا به این لقمه بهجای آن لقمه راضی شدى؟»
محبت و تشویق براساس لیاقت
با مطالعة روایات تعلیم و تربیت متوجه میشویم که محبت به فرزندان بر اساس لیاقتها و شایستگیهای خاص آنها، امری اجتنابناپذیر است. البته باید متوجه بود که این محبت اسباب کینهتوزی و دشمنی را به وجود نیاورد.
«عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرضا(ع) عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ بَعْضُ وُلْدِهِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ بَعْضٍ وَ یُقَدِّمُ بَعْضَ وُلْدِهِ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ نَعَمْ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ7 نَحَلَ مُحَمَّداً وَ فَعَلَ ذَلِکَ أَبُو الْحسن(ع) نَحَلَ أَحْمَدَ شَیْئاً فَقُمْتُ أَنَا بِهِ حَتَّى حُزْتُهُ لَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ یَکُونُ بَنَاتُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ بَنِیهِ فَقَالَ الْبَنَاتُ وَ الْبَنُونَ فِی ذَلِکَ سَوَاءٌ إِنَّمَا هُوَ بِقَدْرِ مَا یُنَزِّلُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْه؛[16] سعد بن سعد اشعری میگوید از اباالحسن الرضا(ع) در مورد مردی که بعضی از فرزندانش را بیشتر دوست دارد و بعضی را بر بعضی دیگر ترجیح میدهد، سؤال کردم.
حضرت فرمود: آرى، امام صادق(ع) نیز این گونه رفتار میکرد، به «محمد» علاقه بیشتری نشان میداد و حضرت موسی بن جعفر(ع) نیز به «احمد» علاقه داشت، هنگامی که از جای خود برخاستم، عرض کردم: فدایتان شوم، مردی که دختر خود را از پسرش بیشتر دوست دارد، [همان حکم را دارد]؟ حضرت فرمود: پسر و دختر در این حکم با هم مساویاند. شأن هر کس از آنها به اندازهای است که خداوند برایشان قرار داده است.»
این روایت نشان میدهد که دوستی فرزندان نیز باید مبنایی ارزشی و بر اساس شایستگیها باشد؛ در حالی که تفاوت جنسی فرزندان نمیتواند باعث تبعیض در محبت و علاقه شود.
از امام رضا(ع) روایت شده است، روزی حضرت موسی بن جعفر(ع) در محضر پدرش (امام صادق(ع)) سخنی گفت که باعث شگفتى، سُرور و شادی پدر شد. حضرت امام صادق(ع) در مقام تشویق فرزند خود به او خطاب کرد و فرمود: «یَا بُنَیَّ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَکَ خَلَفاً مِنَ الْآبَاءِ وَ سُرُوراً مِنَ الْأَبْنَاءِ وَ عِوَضاً عَنِ الْأَصْدِقَاءِ؛[17] ای فرزندم! سپاس خدای را که تو را جانشین و خلف پدران و مایة سرور و بهجت فرزندان و جانشین دوستان قرار داد.»
یعنی فرزندم، تو با این شایستگی و لیاقتی که از خود نشان میدهى، هم بهترین خلف و جانشین پدر هستی و هم بهترین فرزند و مایة روشنی چشم پدر و هم بهترین یار و مونس پدر و به جای دوستان او هستى.
پی نوشت ها:
[1]. بحار الانوار، علامه مجلسى، بیروت، دار احیاء التراث، 1403ق، ج101، ص91؛ مکارم الاخلاق، رضی الدین طبرسى، ترجمه سید ابراهیم میرباقرى، انتشارات فراهانى، تهران، چ اول، بیتا، ج1، ص419.
[2]. بحار الانوار، ج101، ص116.
[3]. همان، ج81، ص162.
[4]. عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، مؤسسه اعلمى، بیروت، چ اوّل، 1404 ق، ج2، ص28.
[5]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص69.
[6]. مسند الامام الرضا(ع)، شیخ عزیز الله عطاردى، کنگره جهانی امام رضا(ع)، مشهد، چاول، 1406 ق، ج2، ص278.
[7]. الحدیث (روایات تربیتی از مکتب اهل بیت:)، مرتضی فرید، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی چ 13، 1377 ص 149 (به نقل از مستدرک، ج2،ص618)
[8]. بحار الانوار، ج101، ص131.
[9]. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، تحقیق مؤسسه آل البیت، قم، 1414 ق، ج15، ص127.
[10]. نظامات اخلاقی و تربیتی اسلام به روایت معصومین:، بیوک آقا خاتمی زنجانى، مرکز احیاءو انتشار آثار علماء زنجان، چ اول، 1370، (به نقل از مستدرک الوسایل، ج2،ص620).
[11]. بحار الانوار، ج75، ص346.
[12]. المحجة البیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، تصحیح، علی اکبر غفارى، انتشارات اسلامى، قم، ج2، ص220.
[13]. خداوند میفرماید: «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقین»: سبا/39.
[14]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، چ15، 1372ش، ج8، ص123.
[15]. ثواب الاعمال، شیخ صدوق،نشر اخلاق، قم، چاپ پنجم، 1380 ش، ص167 و مسند الامام الرضا(ع)، ج2، ص468.
[16]. مسند الامام الرضا(ع)، ج2، ص277.
[17]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص127 و بحار الانوار، ج48، ص24.
منبع دوشنبه 11/11/1389 - 14:34
داستان و حکایت
قدردانی
این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما که در این جامعه امروزی زندگی می کنیم موثر است. لطفا یک بار با حوصله بخوانید.
یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد. در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد. رئیس شرکت از شرح سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد.
رئیس پرسید: ((آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟))
جوان پاسخ داد: ((هیچ.))
رئیس پرسید: ((آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟))
جوان پاسخ داد: ((پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم، مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد.))
رئیس پرسید: ((مادرتان کجا کار می کرد؟))
جوان پاسخ داد: ((مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.))
رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد.
جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد.
رئیس پرسید: ((آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟))
جوان پاسخ داد: ((هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلاوه، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.))
رئیس گفت: ((درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید،
و سپس فردا صبح پیش من بیایید.))
جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است.
وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند.
مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد. جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد. اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است. بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد.
این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند. کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند.
بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش
یواشکی شست.
آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولانی گفتگو کردند.
صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت.
رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید:
((آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید
و چه چیزی یاد گرفتید؟))
جوان پاسخ داد: ((دستهای مادرم را تمیز کردم، و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم.))
رئیس پرسید: ((لطفاً احساس تان را به من بگویید.))
جوان گفت:
1-اکنون می دانم که قدردانی چیست. بدون مادرم، من موفق امروز وجود نداشت.
2-از طریق با هم کار کردن و کمک به مادرم، فقط اینک می فهمم که چقدر سخت و دشوار
است برای اینکه یک چیزی انجام شود.
3-به نتیجه رسیده ام که اهمیت و ارزش روابط خانوادگی را درک کنم.
رئیس شرکت گفت: ((این چیزیست که دنبالش می گشتم که مدیرم شود.))
می خواهم کسی را به کار بگیرم که بتواند قدر کمک دیگران را بداند، کسی که زحمات دیگران را برای انجام کارها بفهمد، و کسی که پول را بعنوان تنها هدفش در زندگی قرار ندهد. شما استخدام شدید.
بعدها، این شخص جوان خیلی سخت کار می کرد، و احترام زیردستانش را بدست آورد.
هر کارمندی با کوشش و بصورت گروهی کار می کرد. عملکرد شرکت به طور فوق العاده ای بهبود یافت.
یک بچه، که حمایت شده و هر آنچه که خواسته است از روی عادت به او داده اند،
((ذهنیت مقرری)) را پرورش داده و همیشه خودش را مقدم می داند. او از زحمات والدین خود بی خبر است. وقتی که کار را شروع می کند، می پندارد که هر کسی باید حرف او را گوش دهد، زمانی که مدیر می شود، هر گز زحمات کارمندانش را نمی فهمد و همیشه دیگران را سرزنش می کند. برای این جور شخصی، که ممکن است از نظر آموزشی خوب باشد، ممکن است یک مدتی موفق باشد، اما عاقبت احساس کامیابی نمی کند.
او غر خواهد زد و آکنده از تنفر می شود و برای بیشتر بدست آوردن می جنگند. اگر این جور والدین حامی هستیم، آیا ما داریم واقعاً عشق را نشان می دهیم یا در عوض داریم بچه هایمان را خراب می کنیم؟
شما می توانید بگذارید بچه هایتان در خانه بزرگ زندگی کنند، غذای خوب بخورند، پیانو بیاموزند، تلویزیون صفحه بزرگ تماشا کنند. اما هنگامی که دارید چمن ها را می زنید، لطفاً اجازه دهید آن را تجربه کنند. بعد از غذا، بگذارید بشقاب و کاسه های خود را همراه با خواهر و برادر هایشان بشویند.
برای این نیست که شما پول ندارید که مستخدم بگیرید، می خواهید که آنها درک کنند، مهم نیست که والدین شان چقدر ثروتمند هستند، یک روزی موی سرشان به همان اندازه مادر شخص جوان سفید خواهد شد.
مهم ترین چیز اینست که بچه های شما یاد بگیرند که چطور از زحمات و تجربه سختی قدردانی کنند و یاد بگیرند که چطور برای انجام کارها با دیگران کار کنند.
يکشنبه 10/11/1389 - 14:39
سياست
اسلام آمریکایی-قسمت 3
امّت اسلامى چگونه مىتواند چشم خود را ببندد؟ اینها تجربه است. امروز دنیاى اسلام براى به دست آوردن عزّت و موجودیّت و هویّتِ خود یك راه بیشتر ندارد و آن برگشت به اسلام است؛ البته اسلام واقعى، نه یك اسلام متحجّرِ آمیخته با خرافات كه دشمنان اسلام تبلیغ مىكنند و مىگویند اسلام این است - اینطور اسلامى كارآمد نیست - و نه اسلامِ تطبیق داده شدهى با اصول امریكایى و مورد نظر غربیها كه آن هم اسلام نیست؛ هر دوى اینها اسلام امریكایى است، كه امام بزرگوار ما تقابل ایجاد كردند و فرمودند: «اسلام امریكایى» و «اسلام ناب محمّدى». اسلام ناب و خالص، اسلامِ توحید و وحدت بین امّت اسلامى، اسلامِ «و لن یجعل اللَّه للكافرین على المؤمنین سبیلا»، اسلامِ «الاسلام یعلو و لا یعلى علیه»، اسلامى كه مىگوید: «و لو انّ اهل القرى امنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم بركات من السّماء والأرض». برگشت به این اسلام، تنها علاج و نسخهى درمان امّت اسلامى است و این ممكن است. امروز حركت به سمت این اسلام، از شرق تا غرب دنیاى اسلام، همه جا را فراگرفته و این همان چیزى است كه دشمنان اسلام را دستپاچه كرده است.
به هیاهوى تبلیغاتى استكبار و جنجال و قدرتنمایىاى كه مىكنند، نگاه نكنید؛ آنها از اسلام ترسیدهاند و حركت عظیم اسلامى، آنها را سراسیمه كرده است؛ لذا مجبورند به قوّهى قهریّه متوسّل شوند. قوّهى قهریّه هم به دردشان نمىخورد و كارشان را علاج نمىكند. قوّهى قهریّه مىتواند دولتها و حكومتها را از بین ببرد، ولى نمىتواند حركت عظیم اسلامى و مردمى را از بین ببرد. امّت اسلامى در حال بیدار شدن و برخاستن است؛ آنها این موضوع را فهمیدهاند. آیندهى امّت اسلامى، آیندهاى است كه اسلام ترسیم كرده است. ما به عنوان روشنفكر، به عنوان عالمِ دین، به عنوان مأمور دولت و مسؤول سیاسى موظّفیم این آینده را ترسیم كرده و این پیشرفت را تسریع و تسهیل كنیم.
گزینش شده از بیانات مقام معظم رهبری روحی له الفداء
يکشنبه 10/11/1389 - 14:32
اخبار
چیپس از وحشتناکترین خوراکیهایی است که بشر اختراع کرده است. به دلیل ترکیبهای مضری که در اثر سرخ کردن سیبزمینی ایجاد میشود و چربی و ترانس بالایی که دارد خوردن حتی یک حلقه سیبزمینی سرخ شده خیانت نابخشودنی در حق بدن است.
دکتر مسعود کیمیاگر در گفتگو با هفته نامه سلامت
سوسیسها به دلیل دارا بودن نمک، چربی و مواد نگهدارنده برای سلامت فرد مضر هستند و مصرف آنها توصیه نمیشود. مواد نگهدارنده باعث تولید نیتروزآمین در بدن میشوند که سرطانزابودن آنها اثبات شده است. این مواد دارای آثار تجمعی هستند و اگر مرتبا استفاده شوند، در درازمدت میتوانند باعث سرطان شوند.
دکتر مسعود کیمیاگر در گفتگو با هفته نامه سلامت
بدیها و مضرات سیبزمینی سرخکرده تمامی ندارد. در اثر سرخ کردن سیبزمینی علاوه بر اسیدهای چرب ترانس دو ترکیب آکریلامید و پروکسید نیز در سیبزمینی تولید میشود که سرطانزا و برای کبد نیز مضر هستند.
دکتر مسعود کیمیاگر در گفتگو با هفته نامه سلامت
يکشنبه 10/11/1389 - 14:12
سخنان ماندگار
یادداشتی از نلسون ماندلا : |
من باور دارم ...
که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آنها همدیگر را دوست ندارند نیست.
و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آنها همدیگر را دوست دارند نمىباشد.
من باور دارم ...
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.
من باور دارم ...
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترین فاصلهها. عشق واقعى نیز همین طور است.
من باور دارم ...
که ما مىتوانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.
من باور دارم ...
که زمان زیادى طول مىکشد تا من همان آدم بشوم که مىخواهم.
من باور دارم ...
که
همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و
دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آنها را مىبینم.
من باور دارم ...
که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مىدهیم، صرفنظر از این که چه احساسى داشته باشیم.
من باور دارم ...
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم،او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.
من باور دارم ...
که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام گیرد را در زمانى که باید انجام گیرد، انجام مىدهد، صرفنظر از پیامدهاى آن.
من باور دارم ...
که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به کمک ما مىآیند و ما را نجات مىدهند.
من باور دارم ...
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا این به من این حق را نمىدهد که ظالم و بیرحم باشم.
من باور دارم ...
که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشتهایم و آنچه از آنها آموختهایم بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد گرفتهایم.
من باور دارم ...
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.
من باور دارم ...
که صرفنظر از این که چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.
من باور دارم ...
که زمینهها و شرایط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثیرگذار بودهاند امّا من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.
من باور دارم ...
که نباید خیلى براى کشف یک راز کند و کاو کنم، زیرا ممکن است براى همیشه زندگى مرا تغییر دهد.
من باور دارم ...
که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.
من باور دارم ...
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آنها را نمىشناسیم تغییر یابد.
من باور دارم ...
که گواهىنامهها و تقدیرنامههایى که بر روى دیوار نصب شدهاند براى ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.
من باور دارم ...
که کسانى که بیشتر از همه دوستشان دارم خیلى زود از دستم گرفته خواهند شد.
من باور دارم ...
«شادترین مردم لزوماً کسى که بهترین چیزها را داردنیست
بلکه کسى است که از چیزهایى که دارد بهترین استفاده را مىکند.»
يکشنبه 10/11/1389 - 14:8