• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3526روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 

 

این ابرها را

من در قاب پنچره نگذاشته ام

که بردارم.

اگر آفتاب نمی تابد

تقصیر من نیست

با این همه شرمنده توام

خانه ام

در مرز خواب و بیداری ست

زیر پلک کابوس ها

مرا ببخش اگر دوستت دارم

و کاری از دستم بر نمی آید.

"رسول یونان"

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:50
شعر و قطعات ادبی

 

 

ما را می گردند
می گویند همراه خود چه دارید؟
ما فقط رویاهایمان را با خود اورده ایم...
پنهان نمی کنیم
چمدان های ما سنگین است
اما فقط
رویاهایمان را با خود اورده ایم... 
 

" سید علی صالحی"

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:49
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر ؛ با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی‌برگی ، روز و شب تنهاست ،
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران ، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست
ور جز اینش جامه‌ای باید ،
بافته بس شعله ی زر تارِ پودش باد
گو بروید ، یا نروید ،
هرچه در هرجا که خواهد ، یا نمی‌خواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان ؛
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی‌تابد ،
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید ،
اغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه‌های سر به گردونسای
اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
باغ بی‌برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می‌چمد در آن
پادشاه فصل‌ها ، پاییز

 

   "مهدی اخوان ثالث"

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:48
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

نمی‌توانم سانسور کنم
پروانه‌ای را که در خون ام شنا می‌کند
نمی‌توانم ممنوع کنم
سایبانِ یاسمنی را که از شانه‌هام می‌رود بالا
نمی‌توانم پنهان کنم
عاشقانه‌ای را زیرِ پیراهن‌ام
که نهفتن اش
یعنی انفجارِ من
پس چگونه در میدان‌های شهر
فریاد بر نیاورم:
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
پس چگونه می‌توانم خورشید را
در گنجه‌ها نگه دارم
پس چگونه با تو در پارک قدم بزنم
و ماهواره‌ها
عشقمان را مخابره نکنند


      "نزار قبانی
"

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:47
شعر و قطعات ادبی

 

 

به شاخ و برگم اعتماد نکن ،
تکیه بر هیچ می زنی !
من ؛
درخت خوش باوری که
به بهار دل بسته بودم ،
اما
به موریانه ها ، باختم ...
 

   "کامران رسول زاده"

 

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:46
شعر و قطعات ادبی

 

 

گوشی را بردار
دارد دلم زنگ می‌زند

از آهن نیست اما  ... در هوای تو
خیس از بارانی که می‌دانی
از آسمان ِ کجا باریده‌است
دارد زنگ می‌زند

گوش کن
چگونه از همیشه بلندتر
مانند طنینِ یک فریاد
صدای زنگ پیچیده در اتاقت
دلم دارد زنگ می‌زند
گوشی را بردار
 

    "شهاب مقربین"

 

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:45
شعر و قطعات ادبی

 

 

با چشم هایت حرف دارم
می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم
از بهار،
از بغض های نبودنت،
از نامه های چشمانم...که همیشه بی جواب ماند
باور نمی کنی!؟
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود
اما
دلتنگی آغوشت... رهایم نمی کند،
به راستی...
عشق بزرگترین آرامش جهان است.


" سید علی صالحی "

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:44
شعر و قطعات ادبی

 

 

نخوانده‌ی تو منم

فال‌مان هرچه باشد،
باشد  ...
حال‌مان را دریاب  !
خیال‌کن حافظ را گشوده‌ای و می‌خوانی  :
« مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید »
یا
« قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود »
چه فرق ؟
فال نخوانده‌ی تو
منم  !

 

   "محمدعلی بهمنی"

 

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:43
شعر و قطعات ادبی

 

 

برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشیمان بشنود
برای تو و خویش روحی
که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم .

 

 " مارگوت بیکل | ترجمۀ احمد شاملو "

 

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:41
شعر و قطعات ادبی

 

 

وقتی نیستی
در شهرها در خیابانها
دنبالت می گردم
گل قشنگم
و هر تکه ات را در زنی می یابم

همه ی نام ها تویی
همه ی چهره ها تویی
تمام صداها از توست
دیروز چشم هایت را
در قطاری دیدم
که نگاهم کرد و گذشت

امروز حوله بر تن
در راهرو ایستاده بودی
با موهای خیس و همان خنده ها
فردا لب هات را پیدا می کنم
شاید هم دست هات
مثل تکه های پازل

هر روز بخشی از تو رو می شود
گونه ای ، رنگی ، رویی
دستی ، لبخندی ، مویی
نگاهی
گاهی عطر تنت
می پیچد در سرم
دلم می ریزد

در هر کس نشانه ای داری
همه را نمی توانم در یکی جمع کنم
همه را یکجا می خواهم
اصلاً
تو را می خواهم

   "عباس معروفی"

چهارشنبه 8/8/1392 - 16:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته