• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 651
تعداد نظرات : 1515
زمان آخرین مطلب : 5978روز قبل
خواستگاری و نامزدی

فقط سستی اراده ما سبب ضعفمان می شود وگرنه انسان همیشه برای حصول چیزی که به شدت آرزو می کند، توان کافی دارد.

 «ژان ژاک روسو»

سه شنبه 12/6/1387 - 13:37
خواستگاری و نامزدی
مرگ از زندگی پرسید :
" این چه حكمتی است كه باعث می شود تو شیرین و من تلخ جلوه كنم ؟! "
زندگی لبخندی زد و گفت :
" دروغ هایی كه در من نهفته است و حقیقت هایی كه تو در وجودت داری !! " ...
دوشنبه 11/6/1387 - 16:44
دعا و زیارت

رمضان اسمى از اسماء الهى مى‏باشد و نبایست‏به تنهائى ذكر كرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلكه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مى‏دهیم.

رمضان از اسماء الله است

هشام بن سالم نقل روایت مى‏نماید و مى‏گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.

فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیى‏ء و یذهب الزائل و لكن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و كقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (1)

امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است كه نمى‏رود و نمى‏آید كه شى‏ء زائل و نابود شدنى مى‏رود و مى‏آید، بلكه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه كنید در تلفظ به اسم، كه اسم اسم الله مى‏باشد، و ماه رمضان ماهى است، كه قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانكه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایت‏شده كه حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لكن قولوا شهر رمضان فانكم لا تدرون ما رمضان‏» (2) شما به راستى نمى‏دانید كه رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است).

واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن

رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژه‏اى براستى از دقت نظر و لطافت‏خاصى برخوردار است. چرا كه سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا كه رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مى‏باشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.

و عطش دیگر حاصل از نفس سركشى كه پیوسته مى‏گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.

در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عكس برقرار است، بدین مفهوم كه نفس سركش با چشیدن آب تشنه‏تر مى گردد، وهرگز به یك جرعه بسنده نمى‏كند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مى‏دارد. و در همین رابطه است كه مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به كار مى‏گیرد و مى‏گوید:

آب كم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به كوى حق رسید درد مریم را به خرما بن كشید

اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع كننده.

پى‏نوشت‏ها:

1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلامیه

2- بحار، ج 96، ص 377

روزه، درمان بیماریهاى روح و جسم صفحه 22

دوشنبه 11/6/1387 - 16:19
دانستنی های علمی
یك انسان اگرمی خواهد دنیا و اخرت را داشته باشد و در زندگی موفق باشد این سه چیز را باید از خود دور كنند:
1-طمع 2-حسادت 3-خودپسندی
بر اثر طمع ادم به زمین رانده شد و حسادت شیطان را جهنمی كرد و خود پسندی قابیل را جهنمی كرد.
دوشنبه 11/6/1387 - 11:49
دانستنی های علمی
آیا می دانستید بعد از مرگ انسان قلب انسان چهار ساعت و ششها شش تا هشت ساعت، کبد دوازده ساعت، لوزالمعده هفده ساعت و کلیه ها بیست و چهار ساعت بدون اکسیژن زنده هستند.
دوشنبه 11/6/1387 - 10:42
دانستنی های علمی

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری .

 جبران خلیل جبران

يکشنبه 10/6/1387 - 16:1
خانواده
اگر شوهر یه خانمی برنامه نویس باشد...

زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟
شوهر: bad command or file name.

زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم
شوهر: syntax error, abort, retry, cancel.

زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟
شوهر: file in use, read only, try after some time.

زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر: sharing violation, access denied.

زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود.
شوهر: data type mismatch.

زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر: by default.

زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم.
شوهر: hard disk full.

زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟
شوهر:unknown virus detected. 


زن: و رابطه تو با رئیست؟
شوهر: the only user with write permission.

زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟
شوهر: too many parameters.

زن: خوب پس منم میرم خونه بابام.
شوهر: program performed illegal operation, it will be closed.

زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!
شوهر: close all programs and logout for another user.

زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم.
شوهر: its now safe to turn off your computer
يکشنبه 10/6/1387 - 12:6
خواستگاری و نامزدی

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله، همگی ما می دانیم که

 انیشتین این فرمول (e=mc2) را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصیش می دانیم، خودتان

 را با این هشت مورد، شگفت زده کنید!

1- او با سر بزرگ متولد شد

وقتی انیشتین به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است، اما

 بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه طبیعی باز گشت.

2- حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود

مطمئناً انیشتین می توانسته کتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند، اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعاً حافظه

 ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری،

 مختص دانستن آن ( تولد ) برای بچه های کوچک بود.

3- او از داستان های علمی- تخیلی متنفر بود

انیشتین از داستان های تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد، آنها باعث تغییر درک عامه مردم از علم می شوند و در عوض

 به آنها توهم باطلی از چیزهایی که حقیقتاً نمی توانند اتفاق بیفتند می دهد.

به بیان او "من هرگز در مورد آینده فکر نمی کنم، زیرا که آن به زودی می آید." به این دلیل او احساس می کرد کسانی که به طور

 مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

4- او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

در سال 1895 در سن 17 سالگی، انیشتین که قطعاً یکی از بزرگترین نوابغی است که تاکنون متولد شده، در آزمون ورودی

 دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوئیس رد شد.

در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعد ها

 در این رابطه از او سوال شد؛ او گفت: آنها بینهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود

 احساس نمی کرد.

5- علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت

انیشتین در سنین جوانی یافته بود که شصت پا با عث ایجاد سوراخ در جوراب می شود. سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا

 نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.

علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم او را می شناسند یا نمی

 شناسند. پس این مورد قبول واقع شدن ( آن هم از روی پوشش ) چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟

6- او فقط یک بار رانندگی کرد

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه ، از راننده مورد اطمینانش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او

 را هدایت می کرد ، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت.

انیشتین، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، به طور دقیقی آنها را حفظ می کرد.

یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود، با صدای بلند در ماشین پرسید: چه کسی احساس خستگی می کند؟

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند، سپس انیشتین به عنوان راننده او را به

 خانه بازگرداند.

(عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت،

 کسی او را نمی شناخت و طبعاً نمی توانست او را از راننده اصلی تمیز دهد.)

او قبول کرد ، اما کمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود ، او چه پاسخی خواهد

 داد، در درونش داشت.

به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتین درست از آب در آمد . دانشجویان در پایان سخنرانی انیشتین

 جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.

در این حین راننده باهوش گفت:"سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید" سپس

 انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

7- الهام گر او یک قطب نما بود

انیشتین در سنین نوجوانی یک قطب نما به عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.

وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده

 شد. بنابراین تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

8- راز نهفته در نبوغ او

بعد از مرگ انیشتین در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.

اما این کار به صورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتین به او اجازه تحقیقات، در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.

هاروی تکه هایی از مغز انیشتین را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز

 انیشتین در مقایسه با میانگین متوسط انسان ها، مقدار بسیار زیادی سلول های گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند

 داشته است. همچنین مغز انیشتین مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان

 ارتباط آسان تر سلول های عصبی را با یکدیگر فراهم می سازد.

علاوه بر این ها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بشتر با بخش

 تجزیه و تحلیل ریاضیات است.

شنبه 9/6/1387 - 17:1
دانستنی های علمی

در منطق ریاضی این مطلب وجود دارد که اگر  x+y=m  و  x+y=n باشد نتیجه می شود که m=n  است. این مطلب نیز در قرآن وجود دارد . مثلاً خداوند در آیه 47 سوره عنکبوت می فرماید: « ... وَ ما یَجحَدُ بِایاتِنا اِلّاَ الکافِروُن » و در آیه 49 سوره عنکبوت می فرماید : «« ... وَ ما یَجحَدُ بِایاتِنا اِلّاَ الظّالِموُنَ » . از آیه 47 نتیجه می گیریم که اصولاً کافران در آیات خدا ستیزه می کنند. و از آیه 49 نتیجه می گیریم که فقط ظالمان در آیات خدا ستیزه جویی می کنند. حال این سوال مطرح می شود چرا خداوند درآیه 47 سوره عنکبوت فرموده : فقط کافران در آیات خدا ستیزه جویی می کنند و درآیه 49 همان سوره فرموده : فقط ظالمان در آیات خدا ستیزه جویی می کنند؟

جواب این است که اگر این دو آیه را مانند یک دستگاه دومعادله دو مجهولی قرار دهیم ، برای حل سوالمان باید m=n باشد ، یعنی «کافرون مساوی با ظالمون» شود. و می بینیم این جواب(جواب دستگاه) در قرآن وجود دارد و خداوند در آیه 254 سوره بقره می فرماید : « ... اَلکافِروُنَ هُمُ الظّالِموُنَ » یعنی : کافران همان ظالمان هستند . یعنی m=n.

شنبه 9/6/1387 - 12:42
دعا و زیارت
1- موجب رضای حق تعالی است: چنانچه امام صادق(ع) روایت كرده است كه رسول خدا(ص) فرمود: صلوات فرستادن شما بر من روا شدن حاجتهای شما است و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را پاكیزه می كند.

2- آن كه موجب شفاعت
آن حضرت است: روایت از رسول اكرم(ص) كه به حضرت علی(ع) می فرمود یا علی هر كه در هر روز یا در هر شب بر من صلوات فرستد شفاعت من برای او واجب می شود هر چند كه از اهل گناهان كبیره باشد.

 
3- باعث نزدیکی به حضرت محمد(ص) خواهد شد: چنانچه رسول خدا فرموده است. در روز قیامت اول كسی كه حِله بهشت پوشد پدر من ابراهیم(ع) است و بعد از آن مرا حله پوشانند و امیرالمؤمنین علی(ع) را كه در پیش روی من بایستد و تمام امت در عقب سر من با تفاوت درجات و هر بنده ای كه بعد از نماز واجب ده مرتبه بر من و آل من صلوات فرستد او را در نزد من جای دهند و مرا ببیند و من او را ببینم و روی او مانند ماه شب چهارده تابان باشد.

4- موجب دفع
نفاق است: رسول خدا(ص) فرمود: كه بلند گردانید آوازهای خود را در صلوات فرستادن بر من زیرا نفاق را برطرف می سازد.

5- سبب خلاصی از غیبت
می شود: حضرت خضر(ع) فرمود كه چون كسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد حق تعالی ملكی را می فرستد تا آن كه نگذارد اهل آن مجلس غیبت او نمایند.

6- موجب استجابت
دعا است: سفارش شده از طرف امام صادق(ع) كه در موقع دعا كردن اول و آخر آن صلوات بفرستید چون صلوات به آسمان بالا رود دعا را هم با خود بالا می برد و خداوند كریم تر از آن است كه چون از او دو حاجت بخواهند فقط یكی را برآورد.

7- موجب سنگینی میزان حسنات است: چنان كه روایت شده از آن حضرت سنگین ترین چیزی كه در قیامت درمیزان
می گذارند صلوات است.

8- باعث بخشیدن گناهان است: در كتاب جامع الاخبار از رسول خدا(ص) است كه فرموده هر كه در روز جمعه صد مرتبه برمن صلوات فرستد حق تعالی گناهان ه
شتاد ساله او را بیامرزد.

9- ملائکه
برای او صلوات فرستند: رسول اكرم(ص) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و مرا بشارت داد به آن كه حق تعالی می فرماید هر بنده ای كه بر تو صلوات فرستد هفتاد هزار ملك بر او صلوات فرستند و از اهل بهشت است.

10- نوشتن صلوات: رسول اكرم(ص) فرمود: هركس صلوات را بنویسد در كتابی و یا بر مكانی تا وقتی كه باقی باشد برای نویسنده
حسنات نویسند.

پنج شنبه 7/6/1387 - 18:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته