• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 101
تعداد نظرات : 23
زمان آخرین مطلب : 5741روز قبل
شعر و قطعات ادبی

چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی
گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی
ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
اگر نه دایره عشق راه بربستی
چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی

پنج شنبه 22/1/1387 - 15:15
شعر و قطعات ادبی

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
هر چند کآزمودم از وی نبود سودم
من جرب المجرب حلت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما راینا حبا بلا ملامه
حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حتی یذوق منه کاسا من الکرامه

پنج شنبه 22/1/1387 - 15:13
شعر و قطعات ادبی
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا راکه سر به کوه و بیابان تو داده ای ما راشکرفروش که عمرش دراز باد چراتفقدی نکند طوطی شکرخا راغرور حسنت اجازت مگر نداد ای گلکه پرسشی نکنی عندلیب شیدا رابه خلق و لطف توان کرد صید اهل نظربه بند و دام نگیرند مرغ دانا راندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیستسهی قدان سیه چشم ماه سیما راچو با حبیب نشینی و باده پیماییبه یاد دار محبان بادپیما راجز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیبکه وضع مهر و وفا نیست روی زیبا رادر آسمان نه عجب گر به گفته حافظسرود زهره به رقص آورد مسیحا را
پنج شنبه 22/1/1387 - 15:8
شعر و قطعات ادبی
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کنیعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کنبفشان عرق ز چهره و اطراف باغ راچون شیشه های دیده ما پرگلاب کنایام گل چو عمر به رفتن شتاب کردساقی به دور باده گلگون شتاب کنبگشا به شیوه نرگس پرخواب مست راو از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کنبوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیربنگر به رنگ لاله و عزم شراب کنزان جا که رسم و عادت عاشق کشی توستبا دشمنان قدح کش و با ما عتاب کنهمچون حباب دیده به روی قدح گشایوین خانه را قیاس اساس از حباب کنحافظ وصال می طلبد از ره دعایا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
پنج شنبه 22/1/1387 - 15:7
شعر و قطعات ادبی
سرم خوش است و به بانگ بلند می گویمکه من نسیم حیات از پیاله می جویمعبوس زهد به وجه خمار ننشیندمرید خرقه دردی کشان خوش خویمشدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوستکشید در خم چوگان خویش چون گویمگرم نه پیر مغان در به روی بگشایدکدام در بزنم چاره از کجا جویممکن در این چمنم سرزنش به خودروییچنان که پرورشم می دهند می رویمتو خانقاه و خرابات در میانه مبینخدا گواه که هر جا که هست با اویمغبار راه طلب کیمیای بهروزیستغلام دولت آن خاک عنبرین بویمز شوق نرگس مست بلندبالاییچو لاله با قدح افتاده بر لب جویمبیار می که به فتوی حافظ از دل پاکغبار زرق به فیض قدح فروشویم
پنج شنبه 22/1/1387 - 15:2
شعر و قطعات ادبی

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیمفلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیماگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزدمن و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیمشراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیمنسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیمچو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوشکه دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیمصبا خاک وجود ما بدان عالی جناب اندازبود کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیمیکی از عقل می لافد یکی طامات می بافدبیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیمبهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانهکه از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیمسخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیرازبیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم

پنج شنبه 22/1/1387 - 15:1
شعر و قطعات ادبی

شیطان که رانده گشت جز یک خطا نکرد

                یعنی دلش برای سجده بر آدم رضا نکرد

شیطان هزار مرتبه بهتر از بی نماز

               کان سجده برآدم واین بر خدا نکرد

چهارشنبه 21/1/1387 - 14:58
شعر و قطعات ادبی
عشق تو نهال حیرت آمد             وصل تو کمال حیرت آمدبس غرقه حال وصل کآخر             هم بر سر حال حیرت آمدیک دل بنما که در ره او             بر چهره نه خال حیرت آمدنه وصل بماند و نه واصل             آن جا که خیال حیرت آمداز هر طرفی که گوش کردم                  آواز سوال حیرت آمدشد منهزم از کمال عزت             آن را که جلال حیرت آمدسر تا قدم وجود حافظ            در عشق نهال حیرت آمد
سه شنبه 20/1/1387 - 19:10
شعر و قطعات ادبی

نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز می خواهم
که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمی رود ز ضمیر
بیار ساغر در خوشاب ای ساقی
حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار
ولی کرشمه ساقی نمی کند تقصیر
می دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دل رمیده ما را که پیش می گیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ
که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر

سه شنبه 20/1/1387 - 15:14
شعر و قطعات ادبی

عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار
دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار
دل در جهان مبند و به مستی سوال کن
از فیض جام و قصه جمشید کامگار
جز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار
خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار
می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد
جام مرصع تو بدین در شاهوار
گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست
از می کنند روزه گشا طالبان یار
زان جا که پرده پوشی عفو کریم توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
حافظ چو رفت روزه و گل نیز می رود
ناچار باده نوش که از دست رفت کار

سه شنبه 20/1/1387 - 15:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته