• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1392
تعداد نظرات : 762
زمان آخرین مطلب : 4071روز قبل
خواستگاری و نامزدی

images113 اسرار زندگی
مجردیمان را به نامزدمان بگوییم؟

یکی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد می تواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سرکوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟
اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه ) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید.
۱ – در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.
۲ – گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.
۳ – هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما بین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید که به اینگونه مسائل اشاره کند.
ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.
۴ –  گفتن تمام جزئیات ( عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و… ) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده‌ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته‌ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته‌اید؟ و… لازم نیست و گاهی توهین و بی‌حرمتی به شمار می ‌رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.
۵ – از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می ‌زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده‌اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .
۶ –  اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی‌ های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید  وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.
۷ – اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.
جمعه 23/1/1392 - 12:48
پوست و مو

images115 8عامل 
پیری!

همیشه راه هایی برای به تأخیر انداختن روند پیری وجود دارد.به نظر متخصصان از ۳۵ سالگی هر سال تنها کمتر از یک درصد افت فیزیکی و ذهنی مربوط به روند پیری است در حالی که ما تصور می کنیم اضافه وزن، بیماری های مزمن و متکی بودن به دیگران با افزایش سن طبیعی است. اما در واقع سن سنجش زمان است و نمی توان عمر واقعی بدن را با آن محاسبه کرد. متخصصان فهرستی از عواملی که باعث ایجاد احساس پیری در افراد می شود تهیه کرده و بر اساس آن راهکارهای ساده ای برای کاهش این اثر پیشنهاد کرده اند.

کم تحرکی
این عامل در سرعت یافتن روند پیری تأثیرگذار است و با بیماری های مزمن ارتباط دارد. اگر نمی توانید هر روز به باشگاه ورزشی بروید، باید بدانید کارهای دیگری هم برای فعال ماندن وجود دارد. به طرز نشستن خود توجه کنید. شانه ها را عقب دهید، صاف بایستید و بنشینید و از خم شدن بپرهیزید.
نفس عمیق بکشید. طوری راه بروید که گویی برای رسیدن به یک جلسه یا قرار عجله دارید.
کاهش فعالیت ذهنی
بیشتر ما گمان می کنیم در دوران بازنشستگی دیگر فعالیت ذهنی نخواهیم داشت. در حالی که می توان در این زمان روی انجام کار خاصی تمرکز پیدا کرد و یا مهارتی را آموخت.
پس از سپری کردن یک روز طولانی و خسته کننده احتمالاً دوست دارید جلوی تلویزیون دراز بکشید و برنامه محبوب خود را تماشا کنید. بهتر است به جای آن به یک کار ذهنی بپردازید، از جمله بازی شطرنج، خواندن کتاب و… هر کاری که باعث شود از مغز استفاده کنید.
رژیم غذایی نامناسب
حتماً شنیده اید که میوه، سبزی، حبوبات سبوس دار و پروتئین های کم چرب برای حفظ سلامت مفید است. اما راه دیگری برای حفظ سلامت، آرام خوردن است تا غذا به خوبی هضم شود.
استرس بیش از حد
استرس مزمن باعث بالا رفتن میزان کورتیزول و در نتیجه التهاب عمومی بدن می شود. آنچه را باعث استرس شما می شود شناسایی کنید و تا حد امکان از موقعیت های استرس زا فاصله بگیرید.
همیشه مثبت بیندیشید
بیشتر مردم از تأثیرگذاری فکرهای خوب یا بد روی بدن بی اطلاعند. لازم است روی افکار مثبت تمرکز کنید.
استنشاق دود سیگار
دود سیگار برای افراد غیرسیگاری بسیار مضر است. در این زمینه محدودیت ایجاد کنید و از افراد سیگاری فاصله بگیرید.
آلودگی های شیمیایی؛
تا حد امکان در محیط آلوده و بسته قرار نگیرید و مصرف مواد شیمیایی اعم از مواد شوینده، آرایشی و… را کاهش دهید.
مصرف بی رویه دارو
اگرچه مصرف مسکن برای رفع برخی دردها و ناراحتی ها مفید است اما در طول زمان سلامت شما را تهدید می کند. بنابراین حتماً  زیرنظر پزشک از این داروها استفاده کنید.
جمعه 23/1/1392 - 12:44
ازدواج و همسرداری

 

خیانت، خیانت است و ربط چندانی هم به فرهنگ و جامعه و کشوری که در آن زندگی می کنیم، ندارد. یعنی در تمام دنیا به افرادی که بر سر قول و قرار خود با دیگری نمی مانند، خائن می گویند. دوست دارید بدانید چطور می توان پیش بینی کرد که آیا یک فرد بعدها خائن از آب در می آید و احتمال بی تعهدی او بیشتر از دیگران است؟ این مطلب را بخوانید!
در کشور ما بیشتر زمانی مساله خیانت در ازدواج مطرح می شود که فردی با وجود داشتن همسر، با فرد دیگری هم رابطه جنسی داشته باشد. این در حالی است که خیانت در ازدواج و زندگی زناشویی، صرفا به معنای داشتن رابطه جنسی و بسیار عمیق افراد متاهل با فردی جز همسرشان نیست.
بلکه حتی فکر کردن به شخص دیگری جز همسر، صحبت کردن هر روزه با او، پیامک زدن مداوم به او یا برقراری رابطه دوستانه مستمر از طریق چت کردن با او هم می تواند خیانت به همسر محسوب شود. حتی اگر فردی در ذهن خودش عاشق فرد دیگری جز همسرش باشد و آن شخص سوم هم از این عشق بی خبر باشد، باز هم نوعی خیانت در زندگی زناشویی رخ داده است.
ما نمی توانیم بگوییم که تمام خیانت ها دقیقا شبیه به هم هستند و تمام افرادی هم که خیانت می کنند، تیپ شخصیتی یکسانی دارند اما به طور حتم، برخی از انواع خیانتها می تواند ریشه در کودکی یا ویژگی های شخصیتی هر فردی داشته باشد.
به این معنا که ممکن است فردی در دوران کودکی خود شاهد طلاق، بحث های هر روزه یا خیانت یکی از والدین خود به دیگری باشد.در این صورت وابستگی کامل و ایمن بین چنین کودکی و والدینش ایجاد نمی شود به همین دلیل در بزرگسالی، ۲ حالت برای این بچه ها اتفاق می افتد؛
یکی اینکه همیشه از ترس تنهایی و تنها ماندن دنبال فرد دیگری هستند و دوم اینکه خیانت را به عنوان یک عمل یاد می گیرند و آن را در زندگی شخصی و آینده شان هم انجام می دهند.نکته دیگر اینجا است که ما به طور کلی ۳ نوع خصوصیت سرشتی در شخصیت های مختلف داریم؛ این ۳ خصوصیت سرشتی شامل تنوع طلبی، آسیب گریزی و وابستگی به پاداش می شود.
معمولا امکان خیانت کردن در افرادی که دارای خصوصیت تنوع طلبی هستند، وجود دارد. بد نیست این را هم بدانید کسانی که دارای شخصیت نمایشی، مرزی و ضداجتماعی هستند هم خصوصیت تنوع طلبی دارند و امکان خیانت کردنشان بیشتر از دیگران است.
البته این حرف به معنای خیانت کردن و خائن بودن تمام افرادی که شخصیت تنوع طلبی دارند، نیست. یعنی ممکن است فردی تنها به دلیل برآورده نشدن نیازهای خود در زندگی زناشویی خیانت کند در حالی که به هیچ عنوان هم تنوع طلب نباشد.
به عبارت ساده تر، گاهی زن یا مرد از نظر نیازهای جنسی و عاطفی در زندگی زناشویی و خانوادگی خود تامین نمی شود و به جای صحبت کردن با همسر، رفتن نزد متخصص و مشاور و برطرف کردن مشکل خود به اشتباه به سمت دیگری کشیده می شود و دست به خیانت برای رفع نیازهای فردی اش می زند.
اما شخصیت های نمایشی، مرزی و ضد اجتماعی چه کسانی هستند؟
_ شخصیت نمایشی
شخصیت هیستریک یا نمایشی، یکی از انواع تیپ های شخصیت است. خصوصیات عمده این تیپ، توجه طلبی افراطی و آرایش ظاهری برای جلب توجه و هم چنین داشتن رفتارهای هیجانی و نمایشی است. آنها بسیار احساسی، برون گرا، شورانگیز، تابع امیال، ساده لوح، بی آلایش و غالباً جذاب هستند.
علاوه بر جذاب بودن – به ویژه در بین جنس مخالف- مردم پسند هم هستند. آنها تشنه محبت هستند، هیجان زده رفتار می کنند و خودمحورند و از تنهایی ترس دارند.
اگر مجبور شوند لحظاتی را تنها و بدون هم نشین سر کنند، به طور حتم پای تلفن خواهند نشست و با افراد زیادی تماس خواهند گرفت تا سرانجام موفق شوند با یکی دو نفر به صحبت بپردازند و از ترس تنهایی، رهایی پیدا کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساس های پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمی کنند. آنها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو می شوند، آرام و موقر باقی می مانند و نسبت به کسی که بتواند آن ها را فریب دهند، احساس تنفر می کنند
_ شخصیت مرزی
اختلالات شخصیتی مرزی یک نوع اختلال شخصیتی است که با این ویژگیها شناخته می شود: زود انگیختگی یا پیش بینی نا پذیری در مورد مسائلی از قبیل تکانه های جنسی،قمار،سوئ استفاده از دارو و الکل،دزدی از فروشگاه ها و پرخوری و آسیب رساندن به خود.
نداشتن یک الگوی پایدار در روابط فردی، ناتوانی در کنترل خشم، مشکل هویتی، بی ثباتی هیجانی، کوشش های بی مورد برای اجتناب از ترک و رها شدگی، خود آسیب زنی جسمی، احساس مزمن پوچی و بی حوصلگی که بصورت احساس بی هدفی، خالی و بی ارزش بودن.
_ شخصیت ضد اجتماعی
این اختلال دارای چهار نشانه اصلی است که عبارت اند از :
۱ – خود محوری، فقدان وجدان
۲ – رفتار تکانشی و جاذبهء سطحی
۳ – خود محوری به اشتغال ذهنی فرد به مسایل خود
۴ – عدم حساسیت به نیازهای دیگران مربوط می شود
فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی به زندگی خود در دنیا یی که با تنهایی او آمیخته شده است ادامه می دهد، گویی که در مکان جدا و عایقی قرار دارد و هرگز دوست و آشنایی ندارد. این افراد اغلب فکر می کنند که با دیگران تفاوت دارند.
آنها ظاهراً احساس توجه و نگرانی نسبت به دیگران را درک نمی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساس های پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمی کنند.
آن ها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو می شوند، آرام و موقر باقی می مانند و نسبت به کسی که بتواند آن ها را فریب دهند، احساس تنفر می کنند
جمعه 23/1/1392 - 12:41
ازدواج و همسرداری

khasis 233x300 
همسرتان خسیس است؟

روان شناسان خساست را یک نوع مشکل «روانی» می دانند چون معتقدند افراد مبتلا به این اختلال روحی- روانی در همه رفتارهایشان دچار خست و امساک هستند؛ حتی در ابراز احساسات و نشان دادن محبتشان به همسر، فرزندان و اقوام نزدیک.

تلاش کردیم تا با خساست به عنوان یک مشکل روحی- روانی و تاثیر آن بر روابط زوجها و شیوه رفتار با همسر مبتلا به این اختلال روحی – روانی آشنا شویم.
خسیسها از دیدگاه علم
از نظر علم روان شناسی « سخاوت روح » یکی از ویژگی های مثبت روحی – روانی و رفتاری است که تقریبا در همه افراد – با اندکی تفاوت در میزان آن – وجود دارد. اما در برخی افراد این ویژگی رفتاری اجازه یا فرصت بروز و ظهور پیدا نمی کند و همین ناتوانی ، آنها را به فردی خسیس ( اسکروچ ) تبدیل می کند.
خساست در شیوه خرج و پس انداز کردن، رفتارهای فردی و اجتماعی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، گوشه گیری، امتناع از حضور در جمع، توجه بیش از حد به رفتارهای دیگران و بررسی رفتارهای آنها به قصد انتقاد و … مشاهده می شود.
آنها حتی در ابراز احساسات هم خساست می کنند! به این مثال توجه کنید؛ مدیر مؤسسه ای از اینکه کارمندان اش به خوبی کار می کنند، آگاه است اما خساست او اجازه نمی دهد تا با پاداش مالی یا حداقل تشویق زبانی از همکاران اش تشکر و تقدیر کند.
در واقع « سخاوت » به صورت بالقوه در این فرد وجود دارد چون متوجه تلاش کارمندانش می شود ولی خسیس بودن او مانع از آن می شود که سخاوتمندی اش را نشان بدهد. این نمونه یکی از هزاران نمونه ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به دلیل خساست است.
خانواده در سایه خست
شاید زمان مجردی، خساست مشکلات فراوانی را برای فرد خسیس ایجاد کند که مهمترین آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نمی دهد اندکی از درآمد شخصیمان را صرف رفت و آمد یا خرید هدیه برای دیگران کنیم و در برنامه های دسته جمعی حاضر شویم. به این ترتیب، هر لحظه بیش از قبل از جمع فاصله می گیریم و در نهایت به فردی منزوی تبدیل می شویم. تا اینجای قضیه، فقط خودمان ضرر می کنیم؛ ولی بعد از ازدواج، وضعیت کاملا فرق می کند چون پای نفر دیگری هم در میان است.
بعد از تشکیل خانواده، خسیس بودن یکی از طرفین، به شدت بر روابط زوجین و رابطه آنها با یکدیگر تاثیر می گذارد؛ تا حدی که شاید به جدایی بینجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر ( زن و شوهر ) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. از مهمترین مشکلات زندگی افراد خسیس با خانواده (همسر و فرزندان) می توان به این موارد اشاره کرد:
- ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی؛ این افراد حتی نمی توانند از ساده ترین کلمات محبت آمیز برای بیان احساسات خود استفاده کنند. جالب اینکه اگر هم از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتارشان دیده نشده و همیشه حالتی از گرفتگی و ناراحتی در رفتار آنها مشاهده می شود.
- به نظر آنها خرید هر چیزی غیر ضروری است و بهتر است به جای آن در بانک پول پس انداز شود. خرید هدیه هم که اصلا محلی از اعراب ندارد و دور ریختن پول به حساب می آید. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدی، بهتر از هر هدیه ای است.
- فاصله عمیقی در روابط زن و شوهر دیده می شود؛ سایه دائمی خساست در زندگی مشترک، باعث جدایی آنها از هم می شود چون یکی از طرفین نمی تواند نیازهای عاطفی و روحی – روانی طرف مقابل را برآورده کند. بگذریم از اینکه رفع نیازهای دیگر به طور کامل از یاد رفته است.
- ارتباط زن و شوهر به بحث ها و رفع نیازهای مالی محدود می شود. در نهایت نیز برای رفع هر نیاز- پس از یک جدال طولانی – باید همه افراد خانواده از چهارچوبی که فرد خسیس تعیین می کند، پیروی کنند.
- والد یا والدین ( بسته به اینکه کدام یک به بیماری خساست دچار باشند ) همواره از رفتارها و تلاش های فرزندشان در هر زمینه ای ناراضی هستند. این نارضایتی از مسائل درسی تا کارها و رفتارهای روزمره آنها را شامل می شود. اما این والدین برخلاف والدین کمال گرا – که برای موفقیت فرزندشان هزینه کرده و آنها را همراهی می کنند – هیچ تلاش و کمکی برای پیشرفت بیشتر فرزندشان نمی کنند و فقط توقع دارند.
- مردان یا زنان خسیس هر مسئله ای را با مسائل مالی می سنجند و « پول و درآمد » مهم ترین عامل تعیین کننده در زندگی آنهاست. مثلا معیار محبتشان، مبلغ، کیفیت یا نوع هدایای خریداری شده است، نه زیبایی این کار.
- تصمیم گیری برای خرید هر وسیله ساده ای برای منزل باید با اجازه زن یا شوهر خسیس باشد. برای صدور این اجازه هم باید همیشه دلیل قانع کننده ای وجود داشته باشد؛ دلیلی که بتواند فرد خسیس را قانع کند. به این ترتیب، طرف مقابل از هر خریدی منصرف می شود.
به نظر شما زندگی ای که یکی از طرفین اختیار کامل دارد و دیگری هیچ اختیاری ندارد، به زندگی در زندان شبیه نیست؟
- رفتارها آزادانه نیست؛ ترس از بروز واکنشی نامطلوب از سوی فرد خسیس بر همه رفتارها و روابط سایه افکنده و آزادی عمل را از همه افراد خانواده – به ویژه همسر – سلب کرده است.
- این افراد در برآوردن نیازهای فردی شان هم امساک می کنند؛ تا حدی که سلامتی شان هم در معرض خطر قرار می گیرد.
روح و روان، اسیر امساک
بررسیها نشان می دهد « افسردگی » یکی از مهمترین اختلالات روحی – روانی است که فرد خسیس به آن دچار می شود. روان شناسان دلیل اصلی بروز این حالت را منزوی شدن آنها می دانند.
از طرفی عناد دائمی آنها با جمع، باعث تنها ماندن شان می شود و همین امر باعث تشدید افسردگی خواهد شد. در واقع عقاید آنها باعث می شود تا همیشه تنها بمانند؛ حتی اگر به ظاهر، دیگران آنها را طرد نکنند.
یکی دیگر از مشکلات روحی – روانی این افراد، « بی تابی و بروز حالت های هیجانی » است. نگرانی درباره همه چیز، به ویژه مخارج ( فقط فکرکردن به مخارج و نه خرج کردن واقعی )، آنها را به افرادی بهانه جو، بی تاب، ایرادگیر و… تبدیل می کند. این نکته را هم فراموش نکنیم که حالتی « تهاجمی و عصبی » در رفتارهای آنها دیده می شود که هم باعث آزار خانواده و هم باعث آزار خودشان می شود.
رفتارهای دیگری مثل حرص و ولع دائمی برای همه چیز، شک و تردید، حسابگری و خود محوری از دیگر اختلالات روحی – روانی افراد مبتلا به بیماری خساست است. این افراد فراموش کرده اند که تیر تیز رفتارهای نامطلوب و تهاجمی آنها، بیش از همه، روح و روان همسر و فرزندان شان را زخمی می کند.
با آنها چه کنیم؟
اول از همه به خاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمی شود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعی ای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوه ها می شود با او مدارا کنیم :
- طبیعت افراد خسیس را باور کنیم و بپذیریم که به بیماری امساک و خساست بیمارگونه دچار هستند. این باور باعث می شود تا رفتارهای او برایمان قابل تحمل باشد.
- مقابله به مثل نکنیم؛ این مقابله هیچ اثری جز تکرار رفتارهای نامطلوب او ندارد. حتی این رفتارها می تواند با شدت بیشتری تکرار شود.
- پیش از خرید هر وسیله ای برای منزل با همسرمان مشورت کنیم. با وجود اختلاف نظر، مشورت کردن ضروری است تا پس از خرید با لجبازی او روبه رو نشویم. به این ترتیب، مانع از جنجال شده و زمینه سازی کرده ایم.
- برای خرید های شخصی تنها برویم ولی قبل از بیرون رفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهیم تا احساس کنارگذاشته شدن به او دست ندهد. توافق کنیم که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی ما لازم است.
- بعضی افراد مبتلا به خساست، تلاش می کنند تا این صفت نامناسب را اصلاح کنند. در این صورت با درک مشکلشان و تلاشی که برای ترک این صفت می کنند، به آنها کمک کنیم.
فراموش نکنیم نباید این افراد را مسخره کنیم یا دائم از آنها ایراد بگیریم. کنارشان باشیم تا با کمک هم به تدریج بر مشکل غلبه کنیم.
- زمانی که از رفتار همسرمان غمگین و عصبی می شویم، ناراحتی مان را ابراز کنیم؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح بدهیم که از رفتارهای او ناراحت می شویم و خجالت می کشیم. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.
- همان طور که اشاره کردیم، این افراد در ابراز احساسات نیز ناتوان هستند. در مقابل این ناتوانی، لجبازی و بی اعتنایی نکنیم اما طوری رفتار کنیم که طرف مقابل هم با کمی کم اعتنایی ما روبه رو شود. با کمی تغییر در رفتارهای گذشته خود می توانیم به راحتی تغییراتی در رفتار همسرمان ایجاد کنیم.
- اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم. فقط به فرزندمان توضیح بدهیم که این عقیده پدر یا مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. فقط دفعه بعد طوری رفتار کن که با سرزنش او روبه رو نشوی.
- افراد خسیس با وجودی که ممکن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه می کنند؛ بنابراین به جای دلخورشدن یا مسخره کردن همسرمان از او تشکر کنیم. همین که او هزینه ای را بابت خرید چیزی پرداخت کرده، کافی است. تشکر ما نوعی تشویق برای تکرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشکلات رفتاری همسرمان است.
- برای تقسیم دخل و خرج منزل، همفکری کنیم تا به تدریج تغییراتی در شرایط ایجاد شود.

- با دوستان و آشنایان قطع رابطه نکنیم؛ این راه چاره نیست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها این مشکل به تدریج برطرف خواهد شد.

 

جمعه 23/1/1392 - 12:39
ازدواج و همسرداری

 

اگر خانمشان با آنها صحت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان ، نمی کشند.
شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند
خانمش را چون یکی شیء می پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع؛ رفتن به خانه پدر و مادر ممنوع؛ سرزدن به دوستان ممنوع؛ درس خواندن و دانشگاه رفتن ممنوع؛ داشتن شغل ممنوع؛ اردو و مسافرت ممنوع؛ استفاده از رایانه و اینترنت ممنوع؛ خندیدن با صدای بلند در محیط خانواده و محارم ممنوع؛ تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع؛ رفتن کنار پنجره ممنوع؛ نامه نوشتن ممنوع؛ بیرون رفتن از منزل ممنوع .
شوهرهای سلطه جو، زورگو و کنترل کننده
چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می شناسند. از تصمیمهای مهم و کلی تا جزئی ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد.
به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از: تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه با بعضی از فامیل یا دوستان از روی دل خودشون؛ تصمیم گیری در مورد شغل خانم، تصمیم گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ انتخاب رنگ پرده ؛ انتخاب نوع مبل؛ انتخاب رنگ و نوع فرش؛ انتخاب ظروف و لوازم منزل، در اختیار گرفتن و به نام زدن سند شش دانگ ریموت تلویزیون و ویدئو، انتخاب و تماشای برنامه های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن.
شوهران بی مسئولیت
این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیتهای منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها کرده اند.
هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل مشغولیهای خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون توجه به مسئولیتهایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند.
آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره منزلشان اگر وقت کنند حضور می یابند و رنجهایشان را به خانواده می ریزند و لذتهایشان را بیرون از خانواده تقسیم می کنند.
این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استشن ، با یک رایانه و اینترنت و …، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می کنند.
شوهران بی احساس و سخت کوش
برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و …، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه کاری و تجارت و مدیریت و… هستند. گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می دهند.
اینها از منزل، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.
مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته اند. حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است.
برای پاسخ یک کلمه ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله ۳ کلمه ای به زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می شمارند.
اگر خانمشان با آنها صحبت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزاد سازی انرژی هسته ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرفها و احساسات خانمشان داشته باشند.
این مردان مهارتهای گوش دادن، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای هم حسی یاد نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند.
برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. همسر این آقایان با حسرت به زوجهایی که در پارکی نشسته اند و در گوش هم نجوا می کنند می نگرند.
یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه، یک نوازش، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.
شوهران وابسته و غیر مستقل
این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته اند، وابسته، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده اند.
آنها همین طور که بزرگ شده اند به جای اینکه روز به روز مستقل تر شوند، روز به روز وابسته تر شده اند. هنگام ازدواج نیز نمی خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند. هنوز هم دستورات و تصمیم گیری های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می کنند.
معمولا پدر و مادر این آقایان سخت گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می دهند در مسائل خانوادگی اینگونه شوهران دخالت کنند.
شوهران کمالگرا و خسیس
این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته ای در ذهن خود ترسیم می کنند و آن را وحی منزل و تخلف ناپذیر تصور می کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده آل خواهی، از مشخصات دیگر اینهاست.
با خسیس بودن و پس انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند. همواره امروز را فدای فردا می کنند. و فردای آنها که باعث نگرانیشان بود، هرگز نمی آید. حسرت تفریح، مسافرت، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه های مختلف، بر دل زن و بچه خود می گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند، انتظار بی عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی بینند.
جمعه 23/1/1392 - 12:36
اخبار

۶ ماه فرصت برای کسب مجوز. این، جدیدترین اولتیماتوم معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان به سایت های همسریابی است.سایت هایی که  جوانان متقاضی ازدواج را اینترنتی به وصال هم می رسانند. بدون هیچ مجوز قانونی. آن هم در حالی که آمار طلاق در ایران به رقم های عجیب و غریبی رسیده است:«هر۴دقیقه یک طلاق». آیا سایت های قارچ گونه و بدون مجوز همسریابی، یکی از عوامل افزایش امار طلاق هستند؟
77 سایت همسریابی 
قانونی شد+روش راه اندازی
آن طور که «محمدباقر پیشنمازی» گفته :«آئین نامه مشاوره ازدواج بعد از تهیه در وزارت ورزش و جوانان در دولت به تصویب رسیده است و از امروز با رونمایی از سایت آن همه مراکز مشاوره ازدواج فقط ۶ ماه فرصت دارند تا خود را با قانون جدید تطبیق دهند و مجوز بگیرند.» مجوزی که به گفته پیشنمازی مصوب قانون پنجم توسعه است:«بر اساس قانون پنجم توسعه هر گونه مشاوره نیاز به رعایت آئین نامه مصوب دولت دارد .»

چند سایت همسریابی در ایران فعالند؟

تاکنون  ۸۶سایت همسریابی شناخته شده است. این را مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان، ۱۶ ابان ماه امسال به خبرگزاری ایسنا گفته بود.

آن طور که «مسعود امینی» می گوید این ۸۶ سایت، سایت هایی هستند که اطلاعات آنها توسط وزارت ورزش و جوانان شناسایی شده و الان فعال و نیمه فعال اند. سایت هایی که به گفته آقای مدیر کلف بیشتر رویکرد اقتصادی دارند:« رویکرد و نگاه سایت‌های همسریابی اقتصادی است و مربوط به سبک زندگی نیست و فعالین این سایت‌ها تخصص‌های لازم مربوط به امور خانواده، مشاوره، مسائل روانشناختی و مسائل مربوط به امور جوانان را ندارند. پیدایش قارچی این سایت‌ها و دسترسی به اطلاعات افراد نیز یک جرم است و احتمال دارد این اطلاعات را از هر جایی گرفته باشند و در این مورد باید ازسازمان ثبت‌احوال یا از فعالین این سایت‌ها پرسش شود.»

جالب این جاست که مطابق آمار سایت های معتبر اینترنتی، رتبه سایت های فعال همسریابی در ایران، رتبه های بالایی است و این سایت ها در شمار کلیک خورترین سایت های اینترنتی در ایران قرار دارد.

به گفته امینی وزارتخانه از ابتدای سال بودجه لازم را برای شروع فعالیت مراکز مشاوره‌ای و دوره‌های آموزشی مربوط به آنها در نظر گرفته است و حدود ۱۰ میلیارد تومان برای دفتر ازدواج و تعالی خانواده مشخص شده است.

همسریابی نه! مرکز تخصصی ازدواج

اما سیاست وزارت ورزش و جوانان در برابر سایت های پرشمار همسریابی چیست؟ مدیر گروه مشاوره و خدمات روانشناختی وزارت ورزش و جوانانبه این پرسش این طور پاسخ داده است:« وزارتخانه قصد ایجاد سایت‌‌های همسر‌یابی را ندارد. مراکزی که بتوانند خود را براساس تعاریف آیین‌نامه اجرایی ماده ۴۳ تطبیق دهند، موفق به اخذ مجوز فعالیت با عنوان “مراکز تخصصی ازدواج و خانواده” از وزارت جوانان خواهند شد.»

مریم نجابتیان‌ البته پیشینه  این موضوع را متعلق به سال ۱۳۸۷ می داند: «در سال ۱۳۸۷ مصوبه‌‌ای از دولت به سازمان ملی جوانان وقت ارائه شد که بر این اساس سازمان موظف به ایجاد مراکز “امین همسریابی” در تهران و کلان‌شهرها شد.»

آن طور که نجابتیان گفته بر اساس آیین‌نامه اجرایی جدید ماده ۴۳، تمام این مراکز که در حوزه همسریابی و ازدواج فعالیت دارند ساماندهی خواهند شد و در این آیین‌نامه تعارف دقیقی در خصوص حوزه فعالیت و نحوه فعالیت این مراکز ارائه شده است: «مراکزی که بتوانند خود را براساس تعاریف جدید و ضوابطی که در آیین‌نامه ماده ۴۳ ارائه شده، تطبیق دهند موفق به اخذ مجوز فعالیت از وزارت ورزش و جوانان خواهند شد و سایر مراکز که نتوانند شرایط لازم را احراز کنند از دریافت مجوز محروم خواهند ماند و از ادامه فعالیت آنها نیز ممانعت می‌شود.»

چه کسانی می توانند سایت همسریابی داشته باشند؟

حالا اما معاون فرهنگی وزارت ورزش وجوانان از شرایط ثبت نام برای ایجاد سایت های همسریابی یا به تعبیر وزارت ورزش و جوانان «همسرگزینی» می گوید:« افراد حقیقی می توانند در خواست خود را در سایت ثبت کنند اما تا چند روز آینده اشخاص حقوقی می توانند در خواست خود را ثبت کنند .نرخ تعرفه ها هم  بزودی اعلام خواهد شد .»

پیش نمازی این را هم گفته که ارائه خدمات آموزش و مشاوره حقوقی و تکالیف خانواده ، آموزش و مشاوره ازدواج ، آموزش و مشاوره ارتقای توانمندی جوانان ، آموزش و مشاوره امور اعتقادی و مذهبی و تسهیل ازدواج از وظایف مراکز مشاوره است.

حالا باید منتظر ماند و دید ساماندهی سایت های همسرگزینی در ایران چه نتیجه ای خواهد داشت؟ آیا ساماندهی این سایت ها می تواند کمکی به کاهش آمار روزانه ۳۸۱ طلاق در ایران کند؟ سایت هایی که گردانندگانشان اگر دست ازپا خطا کنند ، از یک تا ۷ سال مجازات حبس انتظارشان را می کشد.

جمعه 23/1/1392 - 12:32
ازدواج و همسرداری

 

 

چرا خانم‌ها بعد از ازدواج دچار افسردگی می‌شوند و چطور می‌توان از بروز آن جلوگیری کرد؟
شما هم از افسردگی بعد از ازدواج رنج می‌برید؟
ماه‌ها یا شاید سال‌ها برای عروسی‌تان برنامه‌ریزی کردید. بالاخره این روز بزرگ رسید، این روز جادویی و به یاد ماندنی الان دیگر تمام شده است. ممکن است تصور کنید باید بعنوان یک تازه‌عروس‌ همیشه سرحال و بشاش باشید اما درمقابل کمی احساس افسردگی می‌کنید. اگر شما نیز چنین مشکلی دارید، باید بدانید که تنها نیستید. هر یک نفر از ۱۰ زن، در سال اول بعد از ازدواج خود افسردگی را تجربه می‌کند و تعداد زوج‌هایی که به دنبال مشاوره‌های بعد از ازدواج می‌روند روز به روز در حال افزایش است. اما چه چیز باعث می شود تازه‌عروس‌ها دستخوش این افسردگی شوند؟
آلیسون اسکات و لائورا استافورد، محقق، در تلاش برای پاسخ دادن به این سوال، با گروهی از زنان تازه ازدواج کرده مصاحبه کردند. اسکات و استافورد دریافتند که همه زنان شرکت‌کننده  احساس بی‌حوصلگی را بعد از ازدواجشان گزارش کردند؛ آنها همه زمان و انرژی‌شان را صرف برنامه‌ریزی برای آن روز بزرگ کرده بودند و الان واقعاً مطمئن نیستند که چه باید بکنند. اما، بی‌حوصله بودن لزوماً به معنای افسرده بودن نیست. برخی خانم‌ها دریافتند که کمی احساس بی‌حوصلگی دارند اما افسرده نیستند. بعضی دیگر از آنها هم بی‌حوصله و هم افسرده بودند. چه چیز این دو گروه را از هم متمایز می‌کند؟ عروس‌های افسرده ازدواجشان را هدف نهایی خود می‌دیدند. درمقابل، عروس‌های شادتر، ازدواجشان را شروع یک فصل تازه از زندگی می‌دیدند.
بااینکه همه آنها بعد از ازدواج کمی دچار بی‌حوصلگی شده بودند، عروس‌های شاد سعی داشتند که تمرکزشان را بیشتر به فصل جدید زندگی‌شان معطوف کنند. عروس‌های افسرده اما نسبت به هدف کنونی‌شان قطعیت نداشتند. این زنان گزارش دادند که این عدم‌قطعیتی که بعد از ازدواج دچار آن شدند به سایر قسمت‌های زندگی‌شان هم رسوخ کرده است. آنها نسبت به روابط و حتی نسبت به هویت خودشان هم دچار تردید شده‌اند. حالا که عروسی‌شان تمام شده، که هستند؟ آنها آنقدر درگیر آن روز بزرگ بودند که هیچ برنامه‌ای برای آنچه بعد از آن باید اتفاق بیفتد نداشتند.
برای آندسته از شما که هنوز نامزد نکرده‌اید یا قصد شروع آن را دارید، به خاطر داشته باشید که عروسی‌ کردن شما شروع فصل جدید زندگی‌تان است، نه هدف نهایی‌تان. تجربیات افراد مختلف متفاوت است اما اینجا توصیه‌هایی برای کمک به شما برای دور کردن همه تمرکزتان از روز بزرگ آورده‌ایم.
چهارشنبه‌های هر هفته در طول دوران  نامزدی، به هیچ عنوان از مراسم عروسی‌تان صحبت نکنید
حرف زدن درمورد برنامه‌های روز عروسی بسیار مفرح، لذت‌بخش و لازم است. اما با محدود کردن این مکالمات به چند شب در روز و گذراندن وقت و حرف زدن درمورد چیزهایی به غیر از عروسی، تعادل رابطه‌تان را حفظ خواهید کرد. این به شما کمک می‌کند بعد از ازدواج راحت‌تر به زندگی واقعی برگردید.
برای بعد از ازدواجتان برنامه‌ریزی کنید
به ازای هر ۵ تصویری که وارد پوشه الهامات روز عروسی ذهنتان می‌شود، یک مسافرت شاد در کنار هم، غذاهای لذیذی که کنار هم میل می‌کنید یا برنامه‌های شاد با دوستان را وارد پوشه بعد از ازدواج ذهنتان کنید. همه افراد بعد از ازدواج دچار کمی بی‌حوصلگی می‌‌شوند اما اگر برنامه‌هایی از قبل برای خودتان ترتیب داده باشید، رغبت بیشتری به قدم بعدی زندگی‌تان خواهید داشت.
بدانید که تنها نیستید
براساس گفته روانشناسان، افسردگی بعد از ازدواج مشکلی بسیار متداول است. اگر بعد از ازدواجتان کمی احساس بی‌حوصلگی یا افسردگی می‌کنید، تصور نکنید که شما مشکلی دارید.
خیلی خود را درگیر افسردگی‌تان نکنید
فکر کردن زیاد به مشکلات فقط افسردگی‌تان را بدتر می‌کند. اگر بعد از ازدواج دچار افسردگی شده‌اید، باید بفهمید که دلیل آن چیست و نباید اجازه دهید که این افسردگی بر سایر احساساتتان هم تاثیر بگذارد. درمقابل، یک هیجان جدید پیدا کنید: یک مهمانی با دوستانتان ترتیب دهید.
همسرتان را از افسردگی تان مطلع کنید
اگر بااینکه همسرتان انتظار محبت‌های اول ازدواج را دارد اما شما اصلاً حال و حوصله لازم را در خود نمی‌بینید، ممکن است هر دوی شما را نگران وضعیت رابطه‌تان کند. اگر همسرتان را آگاه کنید که بعد از درگیری‌های عروسی کمی دچار بی‌حوصلگی و افسردگی شده‌اید، تقصیر را از گردن او برداشته، حمایتتان خواهد کرد و مشکلتان سریعتر مرتفع خواهد شد.
اگر ازدواج کرده‌اید، آیا عروسی‌تان را هدف نهایی زندگی‌تان می‌دیده‌اید یا آن را فصل جدید زندگی‌تان تلقی می‌کنید؟ شما هم دچار افسردگی بعد از ازدواج شده‌اید؟ برای اینکه حالتان بهتر شود چه اقداماتی انجام دادید؟ دوستانتان را از تجربیات خود باخبر کنید.

 

جمعه 23/1/1392 - 12:28
بهداشت روانی

LARGE nightmelody 
com 1095 300x300 زندگی کردن،سخت ترین کار دنیاست؟

در زیر ۶ نکته عنوان می‌کنیم که کمکتان می‌کند وقتی زیر بار استرس زندگی خسته و کلافه شدید، احساس بهتری پیدا کنید.

۱ – اسیر دام « اعتقاد به دنیای عادل » نشوید

اعتقاد به دنیایی عادل نوعی تعصب شناختی است که توسط روانشناسان اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. بعنوان مثال، افراد اکثراً این رویکرد را دارند که می‌گویند اگر دیگران فقیر هستند، مستحق آن فقر هستند.
اسیر این دام نشوید که فکر کنید اگر دچار مشکل هستید، مستحق آن مشکلاتید و به این دلیل باید عذاب بکشید که انسان بی‌ارزشی هستید.
روزگار به هیچ وجه عادل نیست. بسیاری افراد باهوش و بااستعداد در شرایط بسیار سخت زندگی می‌کنند. همه ما تصمیمات ضعیف در زندگی زیاد گرفته‌ایم. گاهی‌وقت‌ها این تصمیمات عواقب کمی به دنبال دارند و گاهی  مجبور می‌شوید تا آخر عمر با عواقب این تصمیمامتان دست و پنجه نرم کنید.
۲ – به خودتان یادآور شوید که بهترین تلاشتان را می‌کنید
به خودتان یادآور شوید که باتوجه به امکانات و شرایطتان، هر چه از دستتان همین الان برمی‌آید را انجام می‌دهید. تمرین کنید انعطاف‌پذیر باشید تا بتوانید از فرصت‌ها برای تغییر بهره ببرید.
۳ – اسیر دام « باید سخت‌تر کار کنم » نشوید
اگر می‌خواهید به استرس، مشکلات یا خستگی‌هایتان با تلاش برای سخت‌تر کار کردن واکنش بدهید، دست نگه دارید.
همانطور که در بالا ذکر کردیم، احتمالاً الان تا جاییکه از دستتان برمی‌آید تلاش می‌کنید. اینکه به خودتان بگویید پاسخ حل مشکلاتتان سخت‌تر کار کردن است اصلاً فکر درستی نیست.
با گفتن این به خودتان که مشکل تلاش ناکافی است، باعث می‌شوید در امتحان کردن روش‌های جدید را بر روی خود ببندید. مثل آنهایی که برای مقابله با پرخوری خود به خودشان می‌گویند که باید برای متعهد ماندن به رژیم‌غذایی خود باید بیشتر تلاش کنند. وقتی مشکل را به تلاش نکردن ربط می‌دهید، سعی می‌کنید آن را با قدرت اراده خودتان حل کنید تا سایر راهکارها.
۴ – بیش از اندازه فکر نکنید
آدمها معمولاً برای حل مشکلاتشان فکر می‌کنند. بااینکه این راهکار مفیدی است اما خیلی مهم است که بدانید بیش از اندازه فکر کردن با روحیه افسرده، کیفیت راهکارهایی که به دست می‌آورند را پایین می‌آورد.
اگر تا همین الان درمورد مشکلات\موقعیت خود فکر کرده‌اید، بفهمید که پاسخ مشکلاتتان در بیشتر فکر کردن برای پیدا کردن راه‌حل نیست.
ایجاد وقفه در فکر کردن درمورد مشکلاتتان به احتمال بیشتری شما را به سمت چیزهای کوچکی که می‌توانید برای بهتر کردن اوضاع یا روحیه‌تان انجام دهید، سوق می‌دهد.
این وقفه را می‌توانید با فعالیت‌هایی مثل ملاقات دوستان، یا بعضی تمرینات مدیتیشن برای تقویت تمرکز ایجاد کنید.
۵ – ریتمتان را تنظیم کنید
یک بخش مهم و اساسی از درمان اختلال دوقطبی تشویق افراد به ایجاد برنامه‌های منظم برای خواب، معاشرت و کار است. تنظیم این ریتم‌ها به تعدیل روحیه و انرژی کمک می‌کند. این اصل بنیادی برای عموم مردم نیز صدق می‌کند.
۶ – از استراتژی‌های فردی آرامش‌بخش استفاده کنید
اگر از زندگی خسته و کلافه هستید، احتمالاً در مرحله  واکنش “جنگ یا گریز” به سر می‌برید.
برای اینکه بتوانید خوب فکر کنید، خیلی مهم است که استراتژی‌های روانشناختی برای آرام کردن سیستم عصبی خود را بلد باشید. مثلاً بالا زدن آستینتان و دست زدن به بازوهایتان (اکسی‌توسین آزاد می‌کند)، لمس کردن لب‌ها با یک یا دو انگشت و یا مالش دست‌ها همه از این دست استراتژی ها هستند.
یک برنامه شخصی تهیه کنید که شامل راهکارهایی باشد که در مواقع اضطراب و استرس یا ناراحتی از آنها استفاده کنید.
جمعه 23/1/1392 - 12:24
بهداشت روانی
images137 رنگهایی 
برای زندگی بهتر!برنامه غذایی سالم، خواب کافی و کاهش استرس نقش مهمی در حفظ سلامت و شادابی فرد دارد. اما آیا می دانستید رنگ ها نیز بر خلق و خو تأثیرگذار است؟
قرمز؛ انرژی زا
، نتایج بررسی ها نشان می دهد رنگ قرمز رنگ انرژی زاست. در مصرباستان، این رنگ نشانه سلامت، زندگی و پیروزی بود. با نگاه کردن به این رنگ، سرعت نیروی عضلات بیشترمی شود.
زرد؛ افزایش قدرت
با مشاهده این رنگ هنگام فعالیت جسمی، قدرت بیشتری ایجاد می شود. همچنین روند سوخت و ساز بدن افزایش می یابد و افسردگی کاهش پیدا می کند و عملکرد سیستم گوارشی نیز بهبود می یابد. اگر می خواهید احساس شادابی بیشتری  کنید، از رنگ آبی آسمانی و سفید استفاده کنید.
بنفش؛ ثروت
قرن هاست که این رنگ زیبا را با ثروت ارتباط می دهند. احتمالاً علت این امر، گران بودن پارچه های بنفش رنگ در قدیم بوده است که فقط ثروتمندان می توانستند آن را تهیه کنند. این رنگ ضربان قلب و استرس را کاهش می دهد و برای افرادی که از بی خوابی رنج می برند، مناسب است.
آبی؛ آرامش بخش
بهترین رنگ برای اتاق خواب رنگ آبی است.
رنگ آبی تأثیر آرام بخشی دارد. نتایج بررسی ها نشان می دهد انسان به این رنگ واکنش مثبت نشان می دهد.
سبز؛ نشاط
یکی از پرطرفدارترین رنگ ها، رنگ سبز است. شاید دلیل آن این است که در اطراف ما رنگ سبز بسیار است.رنگ سبز یادآور جنگل، کوه و گیاهان و هر آن چیزی است که نشاط بخش است.سبز برای اتاق خواب حتی نصب تابلوی طبیعت نیز می تواند در شما نشاط ایجاد کند.

 

جمعه 23/1/1392 - 12:23
بهداشت روانی

Cute Children 01 
300x286 چگونه دوستان خوبی داشته باشیم؟

ارتباط و دوستی با دیگران برای شما قدرت، اطمینان خاطر و سرخوشی می آورد و فرصتهای بیشتری را در زندگی روزمره نصبیتان میکند.
می خواهید روابط اجتماعی قویتری ایجاد کنید، آدمهای بیشتری را بشناسید و در نتیجه دوستان بیشتری داشته باشید، دوستان فعلی بیشتر به شما اعتماد کنند و روابط صمیمانه تری با آنها برقرار کنید، تلاشهای زیادی کرده اید و وارد گروههای اجتماعی مختلفی شده اما به نتیجه دلخواه نرسیده اید، این پنج نکته ساده اما مهم را هم در روابط خود رعایت کنید، مطمئن باشید اوضاع بهتر خواهد شد.
۱ – دل زنده باشید
دوستان شما دغدغه ها و مشکلات شخصی زیادی دارند، قرار نیست هر وقت با آنها روبرو می شوید یا تماس برقرار می کنید تبدیل به «گوش»ی شوند که باید داستان همه گرفتاری ها، شکست ها، تنشها یا حقوقی که از شما ضایع شده را بشنوند! سعی کنید شخصیتی پر انرژی داشته باشید، با شوخی های دست اول منحصر به خودتان شخصیتی گشاده رو و طناز را به جمع معرفی کنید، این کار هم به بهبود روحیه شما کمک می کند و هم شما را با دوستانی جدید آشنا می کند که می توانند هنگام عبور از مسیر مشکلات روزمره ای که در زندگی همه وجود دارد با روشهایی بهتر همراهتان باشند.
۲ – گوش کنید، قرار نیست همیشه شما حرف بزنید
بگذارید آنها هم گاهی در مورد دیدگاه ها، عقاید، نظرات، دغدغه ها، ترسها و موفقیتها و شکست هایشان با شما صحبت کنند، کمی تحمل، سکوت و تنها شنیدن و همراهی چیزی است که شما را دوست خوب دیگران می کند. البته اگر متوجه شدید که در زمینه عنوان سختی ها و ناملایمات زندگی زیاده روی می کنند خواندن نکته اول همین مطلب را به آنها توصیه کنید!
۳ – خسیس نباشید، دوست جدیدی پیدا کرده اید؟
چرا او را از بقیه دوستان خود مخفی می کنید؟ نباید بترسید که او از گروه دوستان شما خوشش نیاید با برعکس دوستان قدیمی شما را از معاشرت با او منع کنند؟ اگر شما گروه دوستی منسجم تر و بزرگتری داشته باشید مطئمن باشید که اوقات خوش بیشتری خواهید داشت، نگران اتفاقات بدی که هنوز نیافتاده اند نباشید.
۴ – زبان به دهان بگیرید
در مورد اسرار یکی از دوستان خود بین بقیه صحبت نکنید، معمولا چنین مسائلی دوباره به گوش دوستی که درباره او رازداری نکرده اید می رسد و شما صمیمیت و اعتماد او را از دست خواهید، از طرف دیگر بقیه افرادی هم که شنونده داستانهای ممنوعه شما بوده اند دیگر اطمینان کمتری به شما خواهند داشت و درنتیجه شما بازنده مطلق خواهید شد!
۵ – در گروه دوستی به دوستانتان این اطمینان را بدهید که معاشرت با آنها برای شما افتخار آمیز است
مهم نیست که این موضوع را دائم به زبان بیاورید و لازم نیست تن به کارهایی بدهید که از آنها ناراضی هستید،خوش قولی، از خود گذشتگی های کوچک، کمک به آنها در شرایط سخت و در دسترس بودن شما باعث می شود که آنها شما را مهمترین دوست خود بدانند.

 

جمعه 23/1/1392 - 12:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته