• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 8163
تعداد نظرات : 2195
زمان آخرین مطلب : 3450روز قبل
بهداشت روانی
روایاتی از پیامبر اکرم(ص) نقل گردیده که ایشان می فرمایند: «آفرین بر امت من برای سحرخیزی آنان» «دو رکعت نماز صبح بیش از دنیا و هر چه بر آن است ارزش دارد.» «پس از نماز عشا، اجتماع نکنید مگر برای طلب علم.»

 

اما بهره های بهداشتی ناشی از سحر خیزی که عاید انسان می شوند، بسیارند و ما به چند مورد از آنان اشاره می کنیم:

1) صبح، قبل از طلوع آفتاب هوا بالاترین میزان گاز ازن را در خود دارد که به مرور کم می شود و پس از بالا آمدن خورشید به کلی ار بین می رود. این گاز تأثیر بسیار نیکویی بر دستگاه عصبی دارد و فعالیت های فکری و عضلانی را تقویت می نماید، به طوری که باعث می شود در این زمان انسان در بالاترین درجه نشاط فکری و بدنی خود باشد. نسیمی که در این موقع انسان تنفس می کند چنان لذت بخش و نشاط آور است که نظیر آن را در سایر اوقات شبانه روز نمی توان یافت.

 

2) رنگ خورشید به هنگام طلوع، متمایل به قرمز است، به طوری که معروف است رنگ قرمز انسان را تحریک کرده و به فعالیت وا می دارد. همچنین نسبت اشعه مادون بنفش در نور خورشید به هنگام طلوع آن بیش از زمانی است که کاملاً طلوع می کند. این اشعه همان عاملی است که پوست بدن را به ساختن ویتامین D وادار می سازد.

 

3) سحر خیزی باعث عدم اعتیاد به خواب طولانی می شود. اکنون روشن شده است انسانی که ساعات زیادی را بیکاره و مداوم می خوابد در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار می گیرد به ویژه تصلب شرائین که مقدمه فراهم شدن شرایط لازم برای ابتلا به خناق است؛ زیرا خواب جز سکون مطلق چیز دیگری نیست و اگر بیش از حد، طولانی شود، باعث رسوب مواد چربی در دیواره شریان ها از جمله شریان های قلبی می گردد. شاید پیش گیری از ابتلا به امراض عروقی تنها یکی از دست آوردهای مؤمنان سحرخیز باشد که در اعماق شب از خواب برخاسته و به قصد قربت به درگاه الهی به دعا و عبادت می پردازند. خداوند می فرماید:

 

وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِیَاماً - فرقان/64 «و كسانیند كه بخش قابل ملاحظه‌ای از شب، و گاهی تمام شب را با سجده و قیام به روز می‌آورند (و با عبادت و نماز سپری می‌كنند).»

 

و برای ترغیب مؤمنان به تهجد در سوره مزمل می فرماید: إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْءاً وَأَقْوَمُ قِیلاً- مزمل/6  عبادت شبانه،( افعال آن ) مؤثّرتر و ماندگارتر، و اقوال ( آن ) درست‌تر و پابرجاتر است.»

«ناشئه اللیل» همان عبادت پس از برخاستنن از خواب است.

 

4) از نظر علمی اثبات گردیده که میزان کورتزول خون صبح به بالاترین میزان خود؛ یعنی 22-7 میکروگرم در هر 100 میلی متر مکعب می رسد. کورتیزول ماده ای است که باعث افزایش فعالیت های بدن شده و نسبت قند موجود در خون را بالا می برد تا انرژی لازم را برای بدن فراهم آورد. اگر فواید مرتبط بر وضو و نماز را به فواید سحرخیزی اضافه نمائیم، ملاحضه خواهیم کرد مسلمان ملتزم به تعالیم قرآن، انسانی است، از هر نظر بی مانند؛ زیرا، سحرخیز است و با نشاط و جدیت به استقبال فعالیت های روزانه می رود و این فعالیت را از صبح زود که توانایی های ذهنی و بدنی او در بالاترین حد ممکن است انجام می دهد.

شنبه 27/7/1392 - 8:19
اخلاق
 آیه از اینجا شروع مى شود كه مى فرماید: مردان و زنان با ایمان دوست و ولى و یار و یاور یكدیگرند (و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض) و پس از بیان این اصل كلى به شرح جزئیات صفات مؤمنان مى پردازد:

1) نخست می گوید: آنها مردم را به نیكی­ ها دعوت می كنند (یامرون بالمعروف).

2) مردم را از زشتی­ ها و بدی­ ها و منكرات باز می ­دارند (و ینهون عن المنكر).

3) آنها به عكس منافقان كه خدا را فراموش كرده بودند نماز را بر پا می دارند و به یاد خدا هستند و  با یاد و ذكر او دل را روشن و عقل را بیدار و آگاه می دارند (و یقیمون الصلوه).

4) آنها بر خلاف منافقان كه افرادى ممسك و بخیل هستند بخشى از اموال خویش را در راه خدا و حمایت خلق خدا و به بازسازى جامعه انفاق می نمایند و زكات اموال خویش را می ­پردازند (و یؤتون الزكوه).

5) منافقان فاسقند و سركش و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان اطاعت فرمان خدا و پیامبر او می كنند (ویطیعون الله و رسوله).

 

   در پایان این آیه اشاره به نخستین امتیاز مؤمنان از نظر نتیجه و پاداش كرده، می گوید: خداوند آنها را به زودى مشمول رحمت خویش مى گرداند (اولئك سیرحمهم الله). كلمه رحمت كه در اینجا ذكر شده مفهومى بسیار وسیع دارد كه هر گونه خیر و بركت و سعادتى را در این جهان و جهان دیگر در برمی گیرد و شك نیست كه وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعى و اطمینان بخش است زیرا او هم قدرت دارد و هم حكیم است، نه بدون علت وعده می ­دهد و نه هنگامی­ كه وعده داد از انجام آن عاجز مى ماند. (ان الله عزیز حكیم).

 

 آیه بعد قسمتى از این رحمت واسعه الهى را كه شامل حال افراد با ایمان مى شود و در دو جنبه مادى و معنوى شرح می ­دهد. نخست مى فرماید: خداوند به مردان و زنان با ایمان باغ­ هایى از بهشت وعده داده است كه از زیر درختهاى آن نهرها جریان دارد (وعد الله المومنین و المومنات جنات تجرى من تحتها الانهار). از ویژگی­ هاى این نعمت بزرگ این است كه زوال و فنا و جدایى در آن راه ندارد و آنان جاودانه در آن مى مانند

 

(خالدین فیها). دیگر از مواهب الهى به آنها این است كه خداوند مسكن­ هاى پاكیزه و منزلگاه­ هاى مرفه در قلب بهشت عدن در اختیار آنها می گذارد (و مساكن طیبه فى جنات عدن). (عدن در لغت به معنى اقامت و بقاء در یك مكان است و لذا به معدن كه جایگاه بقاى مواد خاصى است این كلمه اطلاق می ­شود، بنابراین مفهوم عدن با خلود شباهت دارد ولى از آنجا كه در جمله قبل به مسئله خلود اشاره شده، چنین استفاده می شود كه جنات عدن محل خاصى از بهشت پروردگار است كه بر سایر باغ ­هاى بهشت امتیاز دارد.)

 

سپس اشاره به نعمت و پاداش معنوى آنها كرده می فرماید: رضایت و خشنودى خدا كه نصیب این مؤمنان راستین می شود از همه برتر و بزرگتر است (و رضوان من الله اكبر). هیچكس نمى تواند آن لذت معنوى و احساس روحانى را كه به یك انسان به خاطر توجه و رضایت و خشنودى خدا از او، دست می دهد توصیف كند، و به گفته بعضى از مفسران حتى گوشه اى از این لذت روحانى از تمام بهشت و نعمت­ ها و مواهب گوناگون و رنگارنگ و بی پایانش، برتر و بالاتر است. البته ما هیچیك از نعمت­ هاى جهان دیگر را نمی ­توانیم در این قفس دنیا و زندگانى محدودش در فكر خود ترسیم كنیم، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانى و معنوی. در پایان آیه نیز اشاره به تمام این نعمت­ هاى مادى و معنوى كرده که این پیروزى بزرگى است (ذلك هو الفوز العظیم).

شنبه 27/7/1392 - 8:16
داستان و حکایت

 در هر فامیلی هستند افرادی که یا در خواندن نماز کاهلی می کنند و یا متاسفانه خود را از برکات نماز محروم کرده و نماز نمی خوانند حال در قبال این دسته از افراد وظیفه نمازخوان های فامیل چیست؟ رابطه یا قهر؟

شخصی از حجت الاسلام و المسلمین قرائتی پرسید: برادری دارم که نماز نمی خواند آیا با او رفت و آمد داشته باشم؟


ایشان در جلد یک کتاب خاطرات خود  این خاطره را اینگونه بیان کرده اند: شخصى می ‏گفت: برادرى دارم كه نماز نمی ‏خواند، خواهر زنى دارم كه تاركُ ‏الصَّلوة[ترک کننده نماز] است، آیا با آنان رفت و آمد داشته باشم؟ رابطه فامیلى را چه كنم؟


گفتم: این مربوط به اثر است، گاهى ممكن است با رفت و آمد و محبّت انسانى را عوض كرد و گاهى بر عكس. اگر نجات می ‏دهى برو و اگر غرق می شوى نرو.

شنبه 27/7/1392 - 8:15
عقاید و احکام
 می‌دانیم که اهل تسنن انجام نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را پشت سر هم باطل می‌دانند، و می‌گویند: واجب است هر کدام از چهار نماز مذکور را در وقت خود خواند و بین نماز ظهر و عصر، فاصله انداخت و همچنین بین نماز مغرب و عشاء.

 


دکتر تیجانی سماوی می‌گوید: من که سنی بودم، بر همین اساس نماز می‌خواندم و انجام نماز ظهر و عصر، و همچنین نماز مغرب و عشاء را پشت سر هم باطل می‌دانستم.

 


هنگامی که وارد نجف اشرف شدم، و با راهنمایی دوستم به محضر آیت‌الله شهید محمد باقر صدر رسیدم، هنگام ظهر شد، آقای صدر به سوی مسجد روانه شد، من و حاضران نیز به آن مسجد رفتیم و مشغول نماز شدیم. دیدم آقای صدر بعد از نماز ظهر با فاصله اندکی، نماز عصر را خواند؛ من در شرایطی و در مکانی بودم که نمی‌توانستم از صف خارج شوم، و این نخستین بار بود که نماز عصر را پشت سر نماز ظهر خواندم، ولی در فشار روحی بودم که آیا نماز عصرم درست است؟

 


آن روز مهمان شهید صدر بودم، فرصتی به دست آمد؛ در حضور آقای صدر بودم، پرسیدم: «آیا رواست که مسلمانی دو نماز واجب را هنگام ضرورت با هم انجام دهد؟»

 


شهید صدر: آری، جایز است، انجام دو فریضه (نماز ظهر و عصر، و همچنین نماز مغرب و عشاء) را پشت سر هم در همه حالات و بدون ضرورت، انجام داد.

 


پرسیدم: دلیل شما بر این فتوا چیست؟‌

 


شهید صدر: «زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مدینه در غیر سفر و بی‌آنکه خوفی در میان باشد یا باران ببارد و یا ضرورتی اقتضا کند، نماز ظهر و عصر، و همچنین نماز مغرب و عشاء‌را پشت سر هم خواندند، و این کار به خاطر آن بود که مشقت را از ما بردارد، و چنین عملی بحمدالله به عقیده ما از طریق امامان اهل بیت(علیهم‌السلام) ثابت است، و همچنین در نزد شما اهل تسنن نیز (از طریق سنت) ثابت است.»

 


من تعجب کردم که چطور در نزد ما ثابت است، با اینکه تا آن روز آن را نشنیده بودم، و هیچ کس از اهل تسنن را ندیده بودم که به آن عمل کند، بلکه بعکس می‌گفتند: اگر نماز یک دقیقه قبل از اذان واقع شود باطل است، تا چه رسد به اینکه کسی مثلا نماز عصر را ساعاتی قبل از وقتش پس از نماز ظهر بخواند، یا نماز عشاء را بعد از نماز مغرب انجام دهد، چنین کاری در نزد ما ناآشنا و باطل بود.

 


آقای صدر از چهره‌ام دریافت که من تعجب کرده‌ام که چطور انجام نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا، پشت سر هم جایز است؟ همان دم به یکی از طلاب حاضر اشاره کرد، او برخاست و دو جلد کتاب را نزدم آورد، دیدم کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری است. آقای صدر به آن طلبه دستور داد که مرا به احادیثی که مربوط به جمع بین دو فریضه است و در آن دو کتاب آمده است،‌آگاه سازد.

 


من در آن دو کتاب خواندم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشاء را پشت سر هم، بدون خوف و بارندگی و هر گونه ضرورت دیگر خوانده است، و در کتاب صحیح مسلم یک «باب کامل» در این خصوص یافتم، همچنان شگفت زده و حیران بودم، خدایا چه می‌بینم، در دلم این شک راه یافت که شاید این دو کتاب صحیح مسلم و بخاری که در ا ینجا وجود دارد تحریف شده باشد و دو کتاب اصلی نباشد، و در دلم می‌گفتم وقتی که به تونس بازگشتم، در آن‌جا به این دو کتاب مراجعه می‌کنم، و دقیقا این موضوع را پی‌گیری خواهم کرد.

 


در این هنگام شهید صدر از من پرسید: «بعد از این دلیل، اکنون چه رأی داری؟»

 


گفتم: «شما بر حق هستید و راستگو می‌باشید...» از آقای صدر تشکر کردم، ولی در دلم قانع نشده بودم. تا اینکه به کشور تونس (وطنم) بازگشتم، و کتاب‌های صحیح مسلم و صحیح بخاری و... را از سر فرصت به دست آوردم و دقیقا مورد بررسی قرار دادم و به طور کامل قانع شدم که خواندن نماز ظهر و عصر، و همچنین نماز مغرب و عشاء، پشت سر هم بدون هر گونه ضرورت، اشکال ندارد؛ چنان که پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین کاری انجام داده است.

 


دیدم امام مسلم، در صحیح خود[۱] در باب «جمع بین دو نماز در غیر سفر» از ابن عباس نقل می‌کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) نماز ظهر و عصر، و نماز مغرب و عشاء را با هم انجام داد.

 


و نیز نقل کرده است که آن حضرت در مدینه، بین نماز ظهر و عصر، و نماز مغرب و عشاء، را بدون خوف یا بارندگی جمع کرد. از ابن عباس سؤال شد چرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین کرد؟ در پاسخ گفت: «کی لا یحرج امته؛ تا امتش را به دشواری نیفکند.»[2]

 


و نیز در کتاب صحیح بخاری،[3] باب «وقت المغرب» دیدم و خواندم که به نقل از ابن عباس، پیامبر(صلی الله علیه و آله) هفت رکعت نماز (مغرب و عشاء) را با هم خواند، و هشت رکعت نماز (نماز ظهر و عصر) را پشت سر هم انجام داد.

 


و در کتاب مسند احمد[4] دیدم که همین مطلب روایت شده بود. و همچنین در کتاب الموطا امام مالک[5] دیدم که ابن عباس روایت کرده است: «صلی رسول الله(صلی الله علیه و آله): الظهر و العصر جمیعا و المغرب و العشاء جمیعا فی غیر خوف و لا سفر؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نماز ظهر و عصر و همچنین نماز مغرب و عشاء را در غیر خوف و سفر، پشت سر هم خواند.» پس چرا با اینکه مسئله این گونه روشن است، اهل تسنن بر اثر تعصب و ناآگاهی، همین مطالب[6] را به عنوان ایراد بزرگ بر شیعه عنوان می‌کنند؟! غافل از آن‌که در کتاب‌های اصیل خودشان، جواز آن ثابت است.[7]

 

117

 

پی نوشت ها:

[1]صحیح مسلم:‌ج ۲، ص ۱۵۱ (باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر).

[2] - همان: ص ۱۵۲.

[3] - مسند احمد: ج ۱، ص ۲۲۱.

[4] - همان: ص ۱۴۰.

[5] - الموطاء الامام المالک: ج ۱، ص ۱۶۱.

[6] - یعنی جمع بین نماز ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشاء.

[7] - لا کون مع الصادقیق: تیجانی سماوی، چاپ بیروت، ص ۲۱-۲۱۴ (با تلخیص).

شنبه 27/7/1392 - 8:10
داستان و حکایت

از بهشت كه بیرون آمد،دارایی اش یك سیب بود.سیبی كه به وسوسه آن را چیده بود و مكافات این وسوسه،هبوط بود.


فرشته گفتند:اما من به خودم ظلم كرده ام.زمین همه ظلم است و فساد.


انسان گفت:اما من به خودم ظلم كرده ام.زمین تاوان ظلم من است.اگر خداوند چنین می‌خواهد...

 

خداوند گفت:برو و آگاه باش جاده ای كه تو را دوباره به بهشت می‌رساند،از زمین می‌گذرد.زمینی آكنده از شر و خیر،آكنده از حق و باطل،از خطا و از صواب،و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد،تو باز خواهی گشت،و گر نه....

 

و فرشته ها همه گریستند.اما انسان نرفت.انسان نمی‌توانست برود.انسان بر درگاه بهشت وامانده بود.می‌ترسید و مردد بود.

 

و آن وقت خداوند چیزی به انسان داد.چیزی كه هستی را مبهوت كرد و كائنات را به غبطه واداشت.انسان دستهایش را گشود و خدا به او اختیار داد.

 

خدا گفت:حال انتخاب كن.زیرا كه تو برای انتخاب كردن آفریده شدی.برو و بهترین را برگزین كه بهشت،پاداش به گزیدن توست.عقل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد،تا تو بهترین را برگزینی.و آنگاه انسان زمین را انتخاب كرد،رنج و صبوری را.و این آغاز انسان بود.

يکشنبه 7/7/1392 - 8:18
تاریخ
روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) داریم که به وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم دلالت می کند.

 

امام صادق(ع) فرموده اند: شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آنها هستید.[1]

 

همچنین امام باقر(ع) فرموده اند: خدای عز وجل از روزی كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏اند و خدای تعالی همه آنها را ازپوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و برای هر یك، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت...[2]

 

همچنین بعضی از مفسرین در ذیل آیه مربوط به اعتراض فرشته ها به خلقت انسان، احتمال علم فرشته ها، از سابقه موجودات قبلی ساکن در زمین سخن گفته اند:

 

«قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ[بقره/30] گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى ‏آورى كه تباهى كنند و خونها بریزند؟»

 

در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!»[3]

 

بنابراین از منظر دینی مسلم است که قبل از حضرت آدم (ع) انسان های دیگری بر روی کره زمین زندگی می کرده اند. اما درباره جزئیات زندگی آنها، باید دقت کنیم که این مسائل، یکی از مصادیق غیب است و ما به آن دسترسی نداریم. و نمی توانیم همه جزئیات را کشف کنیم. و باید به همان مقداری که در روایات بیان شده است، بسنده کنیم. یکی از مصادیقی که در روایات راجع به آن صحبت شده است، نسناسان است. که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) نسل آن ها نابود می شود.

 

حضرت علی (ع) می فرمایند: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد كند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏كنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏خواهم در زمین جانشینى قرار دهم كه حجت من در زمین من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اینكه در زمین موجودى را بیافرینى كه همان طور كه جنّیان در زمین فساد مى‏ كردند، در آن فساد و و خونریزى كنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نكرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم كه شما نمى‏ دانید، اراده كرده ‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاكیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین سكونت دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم.[4]

 

نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه انسان های امروزی همه از نسل حضرت آدم (ع) هستند هیچ ربطی به نسل های قبلی انسان ها ندارد. و ظاهر آیات قرآنی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. که در موارد مکرر انسان ها را با تعبیر "بنی آدم: خطاب قرار داده است:

 

«یا بَنِی آدَمَ [اعراف/27] ای فرزندان آدم!»

و اینکه حضرت آدم (ع) نیز به نسل های قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده است، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم (ع) و خلق آن از خاک اشاره می کند:

 

«إِنَّ مَثَلَ عیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ[آل عمران/59] مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است كه او را از خاك آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.»

 

[1]. كتاب توحید، ج 1، ص 277.
[2]. خصال، ج 2، ص 652، ح 54.
[3]. تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 174.
[4]. علل الشرائع، ج‏1، ص: 105.

يکشنبه 7/7/1392 - 8:15
تاریخ

در تاریخ آمده که مخترع نان سنگک و شکل تنور آن شیخ بهایی از علما و
دانشمندان قرن دهم هجری بوده است.

نان سنگک از نظر مزه، طعم، هضم و بهداشت و سلا‌مت یکی از بهترین نان های ایرانی است که مورد توجه خانواده مخصوصا در ماه مبارک رمضان قرار دارد. ویژگی این نان پخت آن روی سنگ ریزه های داغ است که به کیفیت آن می افزاید.

در تقویم سالنمای کمیته ‌نانوایان تهران (در 19 اردیبهشت سال 1326 شمسی در تهران چاپ شده) درباره‌ تاریخچه و چگونگی پیدایش نانوایی و نان سنگک این گونه آمده است:

"شاه عباس برای رفاه حال طبقات تهی‌دست و لشگریان خود که غالباً در سفر احتیاج به نان و خورش موقت و فوری داشتند و لازم بود به هر شهری می‌رسند نانواهایی باشند که بتوانند به قدر مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی باشد که خورش نان قرار دهند، درصدد چاره برآمد و حل این مشکل را از "شیخ بهایی" که از اجلّه‌ علما و دانشمندان ایران بود خواست. شیخ بهایی نیزبا تفکر و تعمق تنور سنگکی را ابداع نمود."

این اختراع به قدری با دقت و هوشیاری طراحی و عملی شده که پس از گذشت چند صد سال هنوز به همان صورت اولیه پخته می شود و نانی که از تنور سنگکی بدست می‌آید، محبوب ترین نان ایرانی است.

برخی نقل ها نیز قدمت نان سنگک را قبل از ورود اسلام به ایران و در زمان پادشاهان ساسانی می دانند.

سه شنبه 12/6/1392 - 8:27
داستان و حکایت
سالها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود زندگی می کردند. یک روز به خاطر سوء تفاهمی کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ،اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .

یک روز صبح ، درِِ خانۀ برادر بزرگتر به صدا در آمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید .نجار گفت : من چند روزی است که دنبال کار میگردم . فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه یا مزرعه داشته باشید . آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟

برادر بزرگتر جواب داد :بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر ، در وسط مزرعه نگاه کن ؛ آن همسایه در حقیقت برادر کوچکتر من است . او هفتۀ گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب ، بین مزرعۀ ما افتاد . او حتماً این کار را به خاطر کینه ای که از من به دل دارد ،انجام داد ؛ سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : در انبار مقداری الوار دارم . از تو می خواهم تا بین مزرعۀ من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم .

نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و ارّه کردن الوارها . برادر بزرگتر به نجار گفت : من برای خرید به شهر میروم ؛ اگر وسیله ای نیاز داری ، بگو تا برایت بخرم .

نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : نه ، چیزی لازم ندارم .

هنگام غروب ، وقتی کشاورز به مزرعه بر گشت ، چشمانش از تعجب گرد شد ! نه تنها حصاری در کار نبود ، بلکه نجار پلی روی نهر ساخته بود.

کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت: مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟

در همین لحظه ، برادر کوچکتر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساخت آن را داده . از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .

وقتی برادر بزرگتر برگشت ، نجار را دید که جعبۀ ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است.

کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .

نجار گفت : دوست دارم بمانم ، ولی پلهای زیادی هست که باید بسازم ...

نتیجه:

بیایید تلاش کنیم تا ما هم ، پلی میان انسانها بسازیم .

دنیا افراد موفق را تحسین میکند ،

اما به اندازه ی افراد خوش قلب آنها را دوست ندارند.

چهارشنبه 6/6/1392 - 8:22
داستان و حکایت
پیره زنی برای سفیدکاری منزلش، کارگری را استخدام کرد. وقتی کارگر وارد منزل کارگر شد، شوهر پیر و نا بینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت ؛ اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد، انسانی بسیار شاد و خوش بین است.

او در حین کار،با پیر مرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد. در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد. پس از پایان سفیدکاری، وقتی کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند...

پیرزن از کارگر پرسید: شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟

کارگر جواب داد: من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه ی بر خورد او با زندگی، متوجه شدم که کار و زندگی من، آنقدر هم که فکر می کردم سخت و بد نیست! به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.

پیرزن از تحسین پیرمرد و بزرگواری کارگر منقلب شد و اشک از چشمانش جاری شد،زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد.

برای آنچه که دارید شکر گزار باشید،

تا چیزی های خوب دیگری به سویتان جذب شود.

چهارشنبه 6/6/1392 - 8:18
داستان و حکایت

غلامی کنار پادشاهی نشسته بود. پادشاه خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد، مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند.

مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید:«اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟» غلام گفت: «مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.»

چهارشنبه 6/6/1392 - 8:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته