• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 80
زمان آخرین مطلب : 5258روز قبل
محبت و عاطفه

زندگي مثل ديکته اي مي مونه که غلط مينويسي پاک مي کني هي غلط مي نويسي پاک مي کني غافل از اينکه يه روز داد مي زنن وقت تمام شد ورقه ها بالا

پنج شنبه 25/5/1386 - 12:21
محبت و عاطفه

فقط کسي معني دل تنگي را درک ميکند که طعم وابستگي را چشيده باشد پس هيچوقت به کسي وابسته نشو که سرانجام آن وابستگي دلتنگيست

پنج شنبه 25/5/1386 - 12:19
خانواده

هر شب هر نيمه شب من منتظرم تا کسي مرا صدا بزند کسي مرا صدا نمي زند اما من منتظرم صدايم کن بگذار مثل کودکي شاد شتابان به سوي تو بدوم

پنج شنبه 25/5/1386 - 12:6
خانواده

روزی هزار بار بر صفحه دلم می نویسم میان بودن و نبودنت تنها یک حرف فاصله است !به همین سادگی و من روز و شب جریمه سنگین رفتنت را پرداختم و جز دلم که روزی هزار بار خراش افتاد کسی نفهمید که از "ب" بودنت تا "ن" نبودنت فاصله تا بی نهایت است

پنج شنبه 25/5/1386 - 12:4
خانواده

وقتی یه ستاره ی دنباله دار از آسمون گذشت آرزو میکنم یه روزی تو هم مثل همون ستاره از آسمون چشمهای من بگذری

چهارشنبه 24/5/1386 - 16:0
خانواده

هر وقت دلت واسم تنگ شد به ماه تو آسمون نگاه کن و بدون منم دارم همون جارو نگاه میکنم

چهارشنبه 24/5/1386 - 15:57
خانواده

گفت: بنویس. گفتم با چه بنویسم قلم ندارم؟ گفت : با استخوانت بنویس. گفتم مركب ندارم با چه بنویسم ؟گفت : با خونت بنویس. گفتم : ورق ندارم بر روی چه بنویسم؟ گفت : بر روی قلبت بنویس. گفتم چه بنویسم؟ گفت :بنویس دوستت دارم

چهارشنبه 24/5/1386 - 15:53
محبت و عاطفه

وقتی دلت میشکنه وقتی دیگه واست چیزی مهم نباشه اونوقت که یه روزنه ی امید تو رو به زندگی امیدوار میکنه اونوقت که میخای بال در بیاری پرواز کنی پس بدون بعد هر تاریکی یه روشنایی هم هست و بعد هر روشنایی تارکی. قدر لحظات زندگی رو بدون که این لحظات زود از دست میره و دیر بدست میاد

چهارشنبه 24/5/1386 - 15:50
خانواده

پاییز واسه من یه فصل خزون زده نیست واسه من فصله شکفتنه یه گل فصلی که تو اون تمومه وجود من دوباره دوست داشتن رو تکرار می کنه و برگا از خوشحالی فرشه زیر پاش میشن آسمون واسش آهنگه زندگی رو مینوازه و واسه دیدن چهرش نوری از جنس الماس میپاشه حالا شما بگید آیا این فصل ، فصل مرگه یا زندگی؟

چهارشنبه 24/5/1386 - 15:45
خانواده

خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره...به کسی توجه نمی کنه...از کسی خجالت نمی کشه...می باره و می باره و...اینقدر می باره تا آبی شه ...افتابی شه...!!!کاش می شد آسمون بود...کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی...بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده

چهارشنبه 24/5/1386 - 15:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته