بچه بودیم از آسمان باران می آمد
بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید
بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه
بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم... هیچ کس نمیفهمد
بچه بودیم دوستیامون تا نداشت
بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره
بچه که بودیم بچه بودیم
بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ دیگه همون بچه هم نیستیم
هر دقیقه اى كه مى گذرد جایگزین و عوض ندارد، از دست رفته و گذشته است و دیگر برنمى گردد. اى كاش اگر خانه و درِ خانه را نمى دانیم، كوچه را مى دانستیم.
حاج محمّد على فشندى ـ رحمه اللّه ـ هنگام تشرّف به محضر حضرت صاحب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ عرض مى كند: مردم دعاى توسل مى خوانند و در انتظار شما هستند و شما را مى خواهند، و دوستان شما ناراحتند. حضرت مى فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند!
روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است… شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند. شیوانا با تبسم گفت:” اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟” شاگرد با حیرت گفت:” ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟” شیوانا با لبخند گفت:” چه کسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی. بگذار دخترک برود! این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی . معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد! دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد. چه بهتر! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!”
اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای به خدا بدان که این دست خودم نیست!
كوكوی گل كلم
طرز تهیه:
گل كلمها را به قطعات كوچك تقسیم كرده و با آب و نمك میپزیم. هنگامی كه پخته شد آنها را در سبدی ریخته و میگذاریم آب آنها كاملا گرفته شود.
حالا با چنگال آنها را كمی نرم میكنیم. در ظرفی دیگر تخممرغها را شكسته و كمی نمك و فلفل هم به آن اضافه میكنیم. آنها را میزنیم تا خوب با هم مخلوط شوند. سپس زغفران را در كمی آب جوش وجوش شیرین را در كمی آب سرد حل كرده و به تخممرغها اضافه میكنیم. پیاز داغ و گلكلمهایی كه كاملا خنك شدهاند به مایه تخممرغ اضافه كرده و تمام مواد را بخوبی مخلوط میكنیم. سپس روغن را در ظرفی كه مناسب سرخ كردن باشد ریخته و میگذاریم كمی داغ شود.
زمان! بس کند میگذرد برای انان که در انتظارند بس تند میگذرد برای انان که می ترسند بس طولانی است برای انان که در اندوهند و بس کوتاه برای انان که سرخوشند اما ابدی ست برای انان که عاشقند
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچههاى کلاس عکس یادگارى بگیرد. معلم هم
داشت همه بچهها را تشویق میکرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سالها بعد وقتى همهتون بزرگ شدید به این عکس
نگاه کنید و بگوئید : این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان وکیله
یکى از بچهها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مُرده!!