• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 200
تعداد نظرات : 156
زمان آخرین مطلب : 4308روز قبل
شهدا و دفاع مقدس

خاطره از شهید عبدالحسین برونسی

شهید برونسی در عملیات بدر بسیار ناراحت و گرفته به نظر می

رسید ، چون عملیات خیبر و آنچه در عملیات خیبر اتفاق افتاده بود ،

خیلی برایش سنگین و متأثركننده بود و لذا خیلی تأكید می كرد كه

هیچكس اجازه عقب نشینی در این عملیات را ندارد. و باید ما هدفمان

 را بگیریم ، حتی اگر تا آخرین نفرمان هم به شهات برسیم ، ولی باید

 به سر چهار راه برسیم. واقعاً این را به عنوان شعار نمی گفت: از

قلبش از تمام نهادش این ندا بر می خواست و به صورت بلند و با

فریاد می گفت: كه وعده ما سر چهار راه ، این چهار راه هم به

اصطلاح پدی بود كه دشمن آورده بود، در عمق جزیره ایجاد كرده بود.

یعنی از اتوبان بصره منشعب می شد و یك خط پدافندی به حساب

می آمد كه دشمن در واقع تشكیل داده بود. تقاطع آن بعضی از جاده

هایش بصورت عمودی به داخل جزیره می آمد كه به اینها در واقع می

 گفتیم پد، جاده ای بود ولی چون بلند بود ارتفاعش از سطح آب

گرفتگی هور قریب به 3 متر (2/5 الی 3 متر ) از هور می آمد از توی

آب یعنی می آمدی بالا تا می رسیدی به خود جاده عرض جاده هم

حدوداً 8 متر بود ، این تنها جاده ای بود كه ما داخل آب داشتیم.

    

چهارشنبه 27/11/1389 - 23:41
عقاید و احکام

بالاترین و رساترین روایت درباره ‏ى نماز

كدام روایت در توصیف نماز، بالاتر و بالغ‏ تر است؟


 روایت «رزام» در كتاب «فلاح السائل» (1 )در اوصاف نماز؛ ولى ما روایت نقد مى ‏خواهیم نه

 

نسیه. هم چنین عبارتِ:«تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَرِ» ( 2 )؛ (نماز، انسان را از كار زشت و

 

ناپسند باز مى ‏دارد.)


 در قرآن در وصف نماز ذكر شده هم چنین جمله ‏ى:«وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»

  (و مسلّما یاد خدا بزرگ‏تر است.) در قرآن آمده است. این جمله

شاید به این معنا باشد كه: «ذِكْرُاللّه‏ِ فىِ الصَلاةِ أَكْبَرُ مِنْ ذِكْرِهِ فى

غَیْرِها.» ( 3) یاد خدا در نماز از یاد خدا در غیر آن بالاتر و بزرگ‏تر

است. یا این كه: «أَلصَّلاةُ فى أَنَّها ذِكْرُاللّه‏ِ أَكْبَرُمِنْ غَیْرِها.» نماز از لحاظ

 ذكر خدا بودن از غیر آن بالاتر و بزرگ‏تر است.


در هر حال، بنده از میان عبارات مرویّه در توصیف و شأن نماز بالاتر از

 «أَلصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِنِ.» (4‏ )؛ (نماز، معراج و وسیله‏ ى ترقّى و عروج

 مؤمن است) ندیده ‏ام.


 مجلسى ثانى(5) این روایت را به عنوان ارسالِ مُسَلَّم آورده است،

 

 

 

در منظومه‏ ى سیّد بحرالعلوم ـ رحمه‏ اللّه‏ ـ نیز آمده است: «مِعْراجُ كُلِّ

مُؤْمِنٍ مُسْتَیْقِنٍ.» نماز، معراج هر مؤمن اهل یقین است.

 

 بنابر نقل شیخ مفید ـ رحمه ‏اللّه‏ ـ ، مرحوم صدوق در كتابى این حدیث را نقل كرده، و شرحى

 براى این حدیث دارد ظاهرا به نام «رساله‏ ى اختصاص». امّا این كه آیا خودش این رساله را

نوشته یا از صدوق ـ رحمه ‏اللّه‏ ـ نقل مى ‏كند، معلوم نیست.


 در هر حال، اگر عدم وجود این حدیث در كتاب «وسائل الشیعة» موجب عدم اعتبار آن باشد،

 

باید گفت: تمام مستدركات باطل است، بلكه بنده روایاتى را در برخى اصولى كه صاحب

 

مستدرك الوسائل( 6) از آن نقل كرده نظیر عوالى اللّئالى دیده ‏ام كه در خود مستدرك در همان

 

باب نقل نشده است.
    1.  ر.ك: فلاح السّائل، ص 23؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 91؛ بحارالانوار، ج 47، ص 185؛ ج 81، ص 250. 2. سوره‏ ى عنكبوت، آیه ‏ى 45. 3. ر.ك: مستدرك الوسائل، ج 3، ص 80؛ بحارالانوار، ج 79؛ ص 206. 4. ر.ك: بحارالانوار، ج 79، ص 247 و 303؛ و ج 81، ص 355، بیان مرحوم مجلسى ـ رحمه ‏اللّه 5. مؤلّف كتاب شریف «بحارالانوار» و تألیفات دیگر، محدّث بزرگوار محمّد باقر بن محمّد تقى اصفهانى مجلسى (1037 ـ 1110).

6. محدّث بزرگوار، حسین بن محمّد تقى طبرى نورى ـ رحمه‏اللّه‏ ـ (؟ ـ 1320 )

سه شنبه 26/11/1389 - 1:23
مهدویت


امام زمان؛ امام مهربانی

 

نیمه شعبان سالروز میلاد مسعود قطب عالم امكان آخرین

خلیفه پروردگار، حضرت بقیه‌الله‌الاعظم (اروحنا فداه)

می‌باشد. آن حضرت پس از ولادت به سجده افتاده و فرمودند:

اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و ان ابی

امیرالمؤمنین، سپس نام‌های مبارك امامان را یك به یك

شمردند تا به خود رسیدند و آنگاه برای ظهور خویش دعا كردند.
سه شنبه 26/11/1389 - 1:18
سخنان ماندگار

حدیث (1) حضرت زهرا سلام الله علیها

فَجَعَلَ اللهُ...اِطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا أماناً لِلفِرقَةخدا اطاعت و

پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی

 و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقه ها قرار

 داده است.بحار الانوار، ج 43، ص 158

حدیث (2) امام على علیه‏السلام

ـ وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسیرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ ـ : اَلسُّنَّةُ ـ

 و اللّه‏ِ ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ

 اللّه‏ِ ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ

كَثُروا؛در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه

فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم، جماعت،

همدست شدن با اهل حق است هر چند اندك باشند و تفرقه،

همدستى با اهل باطل است هر چند بسیار باشند.

 

                                                                               كنزالعمّال، ح 1644

 

سه شنبه 26/11/1389 - 1:15
شهدا و دفاع مقدس

آب دبه بعد از گذشت 12 سال هنوز گوارا بود

در فكه كنار یكی از ارتفاعات تعدادی شهید پیدا شدند كه یكی

 از آنها حالت جالبی داشت. او در حالی روی زمین افتاده بود

كه دو دبه پلاستیكی 20 لیتری آب در دستان استخوانی‌اش

بود. یكی از دبه‌ها تركش خورده و سوراخ شده بود ولی دبه‌

دیگر، سالم و پر از آب بود. در دبه را كه باز كردیم، با وجود

این‌كه حدود 12 سال از شهادت این بسیجی سقا می‌گذشت، آب آن دبه بسیار گوارا و خنك بود

سه شنبه 26/11/1389 - 1:11
سخنان ماندگار

مردانگى

حدیث از امام على علیه السلام :

اَلمُروءَةَ اسمٌ جامِعٌ لِسائِرِ الفَضائِلِ وَالمَحاسِنِ؛


مردانگى، نامى است كه همه بزرگواریها و خوبیها را در بر مى گیرد.

غررالحكم، ج2، 158، ح2178

 
سه شنبه 26/11/1389 - 0:59
شهدا و دفاع مقدس

خاطره از شهید حاج حسین خرازی

مرحله اول عملیات که تمام می شود، آزاد باش می دهند و

 یک جعبه کمپوت گیلاس؛ خنک ، عینهو یک تکه یخ . انگار گنج

پیدا کرده باشیم توی این گرما. از راه نرسیده، می گوید«می

خواین از مهمونتون پذیرایی کنین؟» می گویم « چشمت به

این کمپوتا افتاده؟ اینا صاحاب دارن. نداشته باشن هم

خودمون بلدیم چی کارشون کنیم .» چند دقیقه می

نشیند.تحویلش نمی گیریم،می رود. علی که می آید تو ، عرق

 از سرو رویش می بارد. یک کمپوت می دهم دستش. می

گویم « یه نفر اومده بود ، لاغر مردنی. کمپوت می خواست به

 ش ندادیم. خیلی پررو بود. » می گوید «همین که الان از این

جا رفت بیرون؟ یه دست هم نداشت؟ » می گویم « آره .

همین» می گوید « خاک ! حاج حسین بود .»  

سه شنبه 26/11/1389 - 0:53
سخنان ماندگار

ما براى اوقات خواب خود افسوس مى ‏خوریم كه چرا براى نماز شب بیدار نمى ‏شویم، در صورتى كه اوقات بیدارى را به غفلت مى ‏گذرانیم!

 

 
زیرا اگر در بیدارى به توجّه و بندگى مشغول بودیم، توفیق بیدارى شب را نیز براى تهجّد و خواندن نافله‏ ى شب و تلاوت قرآن پیدا مى‏ كردیم.

 

آیت الله بهجت (ره)

سه شنبه 26/11/1389 - 0:39
شعر و قطعات ادبی

پیش از اینها فكر می‌كردم خدا
خانه ای دارد كنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق كوچكی از تاج او
هر ستاره، پولكی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، كهكشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دكمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ كس از جای او آگاه نیست
هیچ كس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می‌پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می‌گفتند: این كار خداست
پرس وجو از كار او كاری خطاست
هرچه می‌پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، كورت می‌كند
تا شدی نزدیك، دورت می‌كند
كج گشودی دست، سنگت می‌كند
كج نهادی پای، لنگت می‌كند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود
خواب می‌دیدم كه غرق آتشم
در دهان اژدهای سركشم
در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می‌شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می‌كردم، همه از ترس بود
مثل از بر كردن یك درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تكلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
...
تا كه یك شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یك سفر
در میان راه، در یك روستا
خانه ای دیدم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر، اینجا كجاست؟
گفت، اینجا خانه‌ی خوب خداست!
گفت: اینجا می‌شود یك لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه كرد
با دل خود، گفتگویی تازه كرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا، در زمین؟
گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی كینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی ‌از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی می‌دهد
قهر هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با دوست معنی می‌دهد
هیچ كس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...
...
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی، از من به من نزدیك تر
از رگ گردن به من نزدیك تر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
می‌توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاك و بی ریا
می‌توان با این خدا پرواز كرد
سفره ی دل را برایش باز كرد
می‌توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چكه چكه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می‌توان با او صمیمی ‌حرف زد
مثل یاران قدیمی‌ حرف زد
می‌توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سكوت آواز خواند
می‌توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می‌توان درباره ی هر چیز گفت
می‌توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
پیش از اینها فكر می‌كردم
خدا

سه شنبه 26/11/1389 - 0:33
شعر و قطعات ادبی

سرمشق های آب بابا یادمان رفت

رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت

 شعر خدای مهربان را حفظ کردیم

اما خدای مهربان را یادمان رفت
سه شنبه 26/11/1389 - 0:25
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته