تاریخ
مرگ استالین؛ دیکتاتور شوروی سابق
مرگ ژوزف استالین رهبر دیکتاتور اتحاد جماهیر شوروی سابق در چنین روزی از سال ۱۹۵۳ میلادی روی داد.
ژوزف
ویساریونوویچ جوگاشویلی موسوم به استالین دیکتاتور سفاک شوروی سابق، در
بیست و یکم دسامبر ۱۸۷۹م در شهری نزدیک تفلیس در گرجستان بهدنیا آمد. وی
در حین تحصیل بهعلت فعالیتهای سیاسی از کالج الهیات تفلیس اخراج شد.
استالین در ۱۹ سالگی به سازمان زیرزمینی و مخفی سوسیال دموکرات مارکسیست
تفلیس پیوست و پس از دستگیری، بارها از زندان گریخت.
استالین از سال
۱۹۰۲م بهبعد به مدت پانزده سال در حال تبعید و زندان بود و حتی پنج بار از
تبعیدگاه سیبری گریخت. وی در سال ۱۹۰۵م با لنین آشنا شد و بهعنوان
نماینده مخفی بلشویکها عازم گرجستان گردید. او در ۱۹۱۷م همراه با لنین،
انقلاب موفق بلشویکی را به پیروزی رساند و از طرف لنین به وزارت کشور روسیه
منصوب شد.
استالین در سال ۱۹۲۲م به جانشینی لنین که بهعلت بیماری
توان انجام کار نداشت برگزیده شد و از این تاریخ بهبعد، استالین با قبضه
کردن تشکیلات حزب کمونیست بهتدریج قدرت را به دست گرفت. در اواخر سال
۱۹۲۲م، استالین برای اینکه رهبری بلامنازع کشور را به دست بگیرد، لنین را
بهعنوان استراحت و معالجه و درواقع، برای دخالت نکردن در امور، به شهر
کوچک گورکی در پنجاه کیلومتری مسکو منتقل کرد و ارتباط او را با خارج
بهتدریج قطع نمود.
در این زمان، لنین یادداشتی برای رهبران حزب
کمونیست شوروی نگاشت و در آن خواستار برکناری استالین از مقام دبیر کلی حزب
گردید. اما مزدوران استالین مانع رسیدن این نامه به دست شورای مرکزی حزب
کمونیست گردیدند؛ بهطوریکه این یادداشت، سی سال پس از مرگ استالین و
درواقع شصت سال پس از نگارش آن، افشا شد.
استالین، پس از مرگ لنین در
۱۹۲۴م، حاکم مطلق شوروی گردید. از لحظه مرگ لنین، هر دستور استالین
واجبالاجرا بود و در این راه هرگونه مخالفتی را با کشتار مردم و حتی
بزرگان و افراد برجسته پاسخ میداد. استالین پس از مرگ لنین، یاران و
همکاران نزدیک خود را که رقبای بالقوه خود تشخیص میداد، یکی پس از دیگری
از مقامات حزبی و دولتی برکنار نمود.
وی در سال ۱۹۲۷م نخستین برنامه
پنج ساله اقتصادی شوروی را با هدف اشتراکی کردن کشاورزی و ایجاد واحدهای
بزرگ صنعتی آغاز کرد و میلیونها دهقان روسی را که حاضر نبودند با رها
کردن زمین خود، در مزارع دولتی و اشتراکی کار کنند، قتلعام نمود. در دهه
۱۹۳۰م و همگام با تأسیس سازمان پلیس مخفی، صدها هزار نفر از مردم، دچار
تصفیههای خونین شدند و میلیونها نفر به سیبری و اردوگاههای کار اجباری
تبعید گشتند.
در این دهه، سازمان پلیس مخفی شوروی بهعنوان منفورترین و
سهمناکترین سازمانهای پلیسی جهان، تقریباً از تمامی اقشار جامعه و حتی
بسیاری از مقامات میانهرو حزب کمونیست شوروی سابق را به جوخه آتش سپرد. در
جریان این تصفیهها، عدهای از برجستهترین فرماندهان ارتش سرخ نیز
دستگیر، محاکمه و تیرباران شدند و تعمیم این تصفیه تا ردههای پایین افسران
ارتش سرخ، توان نظامی شوروی را در آستانه جنگ دوم جهانی تحلیل برد.
واژه
سیاسی استالینیسم، بیانگر اختناق هولناک سالهای زمامداری استالین
بهویژه در دهه ۱۹۳۰م میباشد. استالین از ۱۹۴۱م تا ۱۹۴۵م جنگ علیه آلمان
را رهبری کرد و با شرکت در کنفرانس تهران و یالتا، نفوذ قابل ملاحظهای
برای شوروی در اروپا و سازمان ملل کسب کرد. استالین در سالهای پس از جنگ،
سیاست دوری از غرب را در پیش گرفت که بعدها به سیاست پرده آهنین معروف شد.
ژوزف استالین سرانجام در تاریخ پنجم مارس سال ۱۹۵۳ میلادی پس از عمری
جنایت و خونریزی، در سن هفتاد و چهار سالگی درگذشت و بسیاری از مردمان را
از شر اعمال خویش آسوده کرد. از آثار معروف استالین میتوان از کتابهای
مسائل لنینیسم، اساس لنینیسم، تاریخ اتحادیه حزب کمونیست و رسالههای راه
قدرت، وظیفه جوانان، امپریالیسم عالیترین مرحله کاپیتالیسم و جنگ آزادی
ملی نام برد. پس از ژوزف استالین، نیکیتا خروشچف به زمامداری شوروی رسید
دوشنبه 15/12/1390 - 12:0
تاریخ
مرگ ولتا؛ فیزیکدان مشهور ایتالیایی
مرگ الکساندر ولتا، فیزیکدان برجسته ایتالیایی در چنین روزی از سال ۱۸۲۷ میلادی به وقوع پیوست.
الکساندر
ولتا، فیزیکدان برجسته ایتالیایى در هجدهم فوریه ۱۷۴۵م در این کشور
بهدنیا آمد. وی در ابتدا همانند کودکان عقبمانده مینمود اما پس از
ادامه تحصیلات، به دبیری فیزیک در دبیرستان دست یافت. ولتا پس از مدتی، به
استادی فیزیک دانشگاه منصوب شد و مطالعات خود را افزایش داد.
الکساندر
ولتا تحقیقات بسیاری در زمینه الکتریسیته انجام داد و موفق شد دستگاه
اندازهگیری مقدار برق یا الکترومتر را که وسیلهای برای ذخیره کردن
الکتریسته بود، بسازد. ولتا در سال ۱۸۰۰م، روش الکترولیز یا عمل تجزیه مواد
شیمیایى با برق را کشف کرد که از تجزیه دو عنصر سدیم و پتاسیم و با کمک
جریان الکتریسیته انجام گرفت.
وی همچنین پیل الکتریکی را اختراع کرد
که این پیل بهنام او «پیل ولتا» نام گرفت. اختراع ولتا، نوآوری جالبی بود
که راه تازهای را در پیشرفت علم گشود. با استفاده از این پیل، آب به دو
عنصر اکسیژن و هیدروژن تجزیه میگردید. با این اختراع، آوازه شهرت ولتا
نیز فراگیر شد.
پیل ولتا درحقیقت، بشر را در آستانه بهرهبرداری از
نیروی برق قرار داد و او را به سوی جهانی نو رهنمون ساخت. الکساندر ولتا
سرانجام در تاریخ پنجم مارس سال ۱۸۲۷ میلادی در سن هشتاد و دو سالگی
درگذشت. شصت و شش سال پس از مرگ ولتا، در سال ۱۸۹۳م، کنگره دانشمندان
الکتریسیته، واحد نیروی برق را به افتخار نام وی «ولت» نامیدند.
دوشنبه 15/12/1390 - 11:58
تاریخ
زادروز مرکاتور؛ جغرافیدان بنام بلژیک
گراردوس مرکاتور جغرافیدان برجسته بلژیکی در چنین روزی از سال ۱۵۱۲ میلادی متولد شد.
گرهارد
کرمر جغرافیدان بلژیکی جغرافیدان بلژیکی که به رسم معمول عصر خود، تخلص
لاتینی گراردوس مرکاتور را برای خود برگزیده بود، در تاریخ پنجم مارس سال
۱۵۱۲ میلادی در بلژیک بهدنیا آمد. وی از جوانی به جغرافیا و مسائل
جغرافیایى علاقهمند بود. مرکاتور در همان سالهای جوانی تصمیم گرفت
نقشههایى برای دریانوردان تهیه کند.
وی با همین فکر و تصمیم، در سال
۱۵۳۴م، مؤسسه عالی جغرافیایى را تأسیس کرد و با استفاده از وسائل مهندسی که
شخصاً ساخته بود، به تهیه مجموعهای از نقشههای جغرافیایى صحیح و دقیق
پرداخت. این در حالی بود که در آن زمان، اصول جغرافیایى، صرفاً بر پایه
عقاید و نظرات بطلمیوس، دانشمند یونان باستان بود و نقشهها نیز بر آن
مبنا رسم میشد.
مرکاتور هم نخست تحت تأثیر نفوذ عقاید بطلمیوس قرار
گرفت. با این حال، بزرگترین پیشرفت مرکاتور در سال ۱۵۶۸م رخ داد. وی
کوشید تا سطح کروی زمین را روی سطحی صاف و مستوی بکشد. بدیهی است که ضمن
انتقال از سطح کروی به سطح مسطح، تغییر شکلهایى روی میداد که
اجتنابناپذیر بود.
مرکاتور به این فکر افتاد که از تصویر استوانهای
استفاده کند. بدینترتیب که وی استوانهای در نظر گرفت که مقیاس شعاع قاعده
آن برابر شعاع کره زمین بود. وی چراغی را در مرکز زمین فرض کرد که نور این
چراغ، سایه قسمتهای مختلف زمین را بر سطح استوانه میافکند. حال اگر
استوانه، گسترش یافت، نقشه از سطح کروی بر صفحه مستوی و صاف بهوجود
میآمد. این همان چیزی است که به «تصویر مرکاتور» تعبیر میشود.
از
ویژگیهای این نقشه اینکه، نصفالنهارها بهصورت عمودی و موازی یکدیگر
هستند. این نصفالنهارها از دو طرف بر سطح کره بهتدریج به یکدیگر نزدیک
شده و در قطبین به هم ملحق میگردند. امروزه بیشتر نقشههای جغرافیایى بر
طبق اصول تصویر مرکاتور ترسیم میشود.
مرکاتور سالهای آخر عمر خود
را به تهیه مجموعهای از نقشههای مختلف اروپا گذرانید. با کارهای مرکاتور
در زمینه جغرافیا، اعتبار دانش جغرافیایی یونان به پایان رسید و عصر
جغرافیایی نوینی آغاز گردید. گراردوس مرکاتور سرانجام در پنجم دسامبر ۱۵۹۴م
در سن هشتاد و دو سالگی در آلمان درگذشت.
دوشنبه 15/12/1390 - 11:57
شهدا و دفاع مقدس
«امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و
آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را اینگونه باید پیدا کنند...» (از
بیانات مقام معظم رهبری) در ادامه، مختصری از زندگینامه یک تن از شهدایی
که در تاریخ ۱۵ اسفندماه به فیض عظمای شهادت نائل آمده را میخوانیم.
. شهید عباس باقرى تشکرى
نام پدر: على
تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۴۴
تاریخ شهادت: ۱۵ اسفند ۱۳۶۲
محل تولد: مشهد
طول مدت حیات: ۱۸ سال
محل شهادت: جزیره مجنون
مزار شهید: جاویدالاثر
•
شهید عباس باقرى تشکرى، یکم فروردینماه ۱۳۴۴ش در مشهد مقدس چشم به جهان
هستی گشود. صورتى نورانى داشت. انگار سید بود. کودکى پرجنب وجوش، باهوش و
فعال بود. براى یادگیرى قرآن به مسجد کرامت مىرفت. قران مىخواند و به
دیگران یاد مىداد. از همان کودکى نماز خواندن را شروع کرد بهطورىکه از
۱۰ سالگى بهصورت کامل نماز مىخواند. دوره ابتدایى را در مدرسه طوسى
مشهد به پایان برد و دوره راهنمایى را در مدرسه کوچه زردى گذراند. دوره
متوسطه را در مدرسه شریعتى آغاز کرد، اما با شروع جنگ تحمیلى به جبهه رفت و
براى امتحانات مرخصى مىگرفت و تا سوم دبیرستان توانست تحصیل علم کند.
کتابهاى تاریخى، علمى، هنرى، مذهبى و کتابهاى شهید مطهرى را مطالعه
مىکرد. نسبت به حجاب بسیار حساس بود. در تظاهرات و راهپیمایىهاى علیه
رژیم شاه شرکت مىکرد. بعد از پیروزى انقلاب، وارد بسیج شد. اعلامیههاى
امام (ره) را در خانهها مىانداخت. بعد از مدّتى با تشکیل سپاه پاسداران،
عضو سپاه شد. به نماز اهمیت مىداد. با شروع جنگ تحمیلى، زمانى که به جبهه
مىرفت، مىگفت: «ما مىرویم تا حسین زمان را یارى کنیم.» و مىگفت: «تا
زندهام باید به جبهه بروم.» عباس در منطقه خطشکن بود. در جبهه معاون
گردان عبدالله بود. او به خانوادهاش نگفته بود که فرمانده است چون دنبال
پست و مقام نبود. آر.پى.جى زن بود. در عملیات بستان، محرم، والفجر مقدماتى و
والفجر ۳ شرکت داشت. در عملیات بستان از ناحیه شکم مجروح شد. بار دوم
ازناحیه سر مجروح گردید. ولى در هر حال از رفتن به جبهه خوددارى نمىکرد؛
حتى دیگران را هم براى کمک به جبهه تشویق مىکرد. على باقرى تشکرى - پدر
شهید که خود نیز در جبهه بوده است - مىگوید: «در جبهه مراسم سوگوارى و
سینهزنى برگزار مىکرد.» در آخرین دیدارش با خانواده، آنها را براى رفتن
به جبهه دعوت کرد. پدر به نقل از مادر شهید مىگوید: «آخرینبارى که
مىخواست به جبهه برود، گفت: این آخرین دیدار است و دیگر برنمىگردم. و از
همه حلالیت طلبید.» همچنین مىگوید: «زمانى که دوستانش شهید مىشدند، براى
آنها مجلس ختم مىگرفت. و هر وقت کسى مفقود مىشد، مىگفت: خوشا به
سعادتش مىگفت: اگر همه شهید شوند، پس چه کسى بجنگد؟» او دوست داشت
مفقودالاثر باشد. مادر شهید مىگوید: «خواب دیدم که یک خانم محترمى به منزل
ما آمد و دفترى را آورد و گفت: امضا کن. گفتم: من سواد ندارم. گفت:
مىتوانى امضا کنى. وقتى از خواب بیدار شدم، عباس به شهادت رسیده بود.»
عباس باقرى تشکرى در تاریخ پانزدهم اسفندماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی، طی عملیات
خیبر در سن هجده سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گردید. اما جنازه او به
دست نیامد و یکم مردادماه ۱۳۶۳ش در بهشت رضا (ع) مشهد، بهیاد او سنگ قبرى
گذاشته شد.
فرازی از وصیتنامه شهید:
«بار
پروردگارا، تو را شکر که شربت شهادت، این یگانه راه رسیدن انسان به خودت را
به این بنده حقیر مسکین و گناهکار ارزانى داشتى و من تنها راه سعادت خویش
را شهادت در راهت یافتم. اى پدران و مادران و اى برادران و خواهران
گرامیام، این را بدانید که شهیدان ما رفتند و بار مسئولیتشان را بر دوش ما
گذاشتند و ما هم باید این مسئولیت را به پایان برسانیم و به دیگر برادران
بسپاریم. اگر براى اسلام خدمت نکنید، فردا نزد خدا روسفید نیستید. امروز
راه این نایب برحق امام زمان (عج)، این فرزند امام حسین (ع) و این روحانیت
در خطش دیگر روشن است. بعد از شهادت من از رفتن برادرانم به جبهه جلوگیرى
نکنید. از شهادت من ناراحت نشوید که خداوند لطفى بر شما کرده است و شاید
این امتحانى براى شما و براى خانوادههاى شهدا باشد که با از دست دادن چند
فرزند خود، هنوز از پا ننشستهاند و خود نیز به جبهه آمدهاند. مادرم، شما
باید مانند مادر وهب باشید که وقتى سر فرزندش را برایش انداختند، او هم سر
را برداشت و به طرف دشمن پرتاب کرد و گفت: چیزى را که در راه خدا دادهام،
پس نمىگیرم. از شما نمىخواهم که عزادارى نکنید، ولى هر وقت خواستید
عزادارى کنید براى امام حسین (ع) و ۷۲ یار او عزادارى کنید و براى حضرت
زهرا (س) گریه کنید. از شما مىخواهم که لباس سیاه به تن نکنید، چون در جشن
لباس سیاه نمىپوشند و شما به آنهایى که نمىدانند ما و دیگر رزمندگان
براى چه هدفى به جبههها رفتیم و به شهادت رسیدیم، بگویید: براى دفاع از
اسلام و حفظ ناموس به جبههها رفتند و براى همین هدف به شهادت رسیدهاند.
از شما پدر و مادر مىخواهم که دست از امام، اسلام و روحانیت برندارید. چون
اگر خداى نکرده چنین اتفاقى بیفتد، شما را از فلسطینىها بدتر مىکنند.
چون امام فرمودند: دشمن از اسلام سیلى خورده است و اگر پیروز شوند، اسلامى
باقى نمىگذارند. برادرانم از شما تقاضا دارم که اسلحه من و دیگر برادرانم
را به زمین نگذارید. من از خداوند سبحان سلامتى امام و کلیه خدمتگزاران به
اسلام را خواهانم. و از کسانى که در زمان حیات، آنها را مورد اذیت قرار
دادهام مىخواهم که مرا عفو کنند. برایم یک ماه نماز بخوانید و ۲۰ روز،
روزه بگیرید.»
دوشنبه 15/12/1390 - 11:56
تاریخ
فتح فاو و درهم شكسته شدن دیواره دفاعی و صدمات قابل توجهی كه بر ارتش عراق
وارد آمد و نیز تغییر موازنه به نفع جمهوری اسلامی، باعث احساس خطر غربیان
گردید. در این میان، آنان به منظور ممانعت از استمرار وضعیت یادشده و
گسترش احتمالی پیروزیهای ایران، با اتخاذ تدابیر جدیدی، عملاً فشار
تازهای را در دو میدان جنگ و اقتصاد با هدف به استیصال كشانیدن جمهوری
اسلامی در دستور كار خود و رژیم عراق قرار دادند. در این میان آنچه برای
دشمن حایز اهمیت بود و ارزش حیاتی داشت، باز پس گرفتن فاو و یا سرپوش نهادن
بر روی شكستهای حاصل از عملیات بزرگ والفجر 8 بود. از این رو، عراقیها
پس از ناامیدی از باز پسگیری فاو، به دلیل تشدید آسیبپذیری مواضع دفاعی و
استحكامات خود و آشكار شدن میزان قدرت دفاعی این كشور، استراتژی موسوم به
دفاع متحرك را آغاز كردند كه انتقال از موقعیت دفاعی به تهاجمی بود. در
واقع عراقیها در نظر داشتند با كسب پیروزی نظامی، قدرت نظامی خود را
مجدداً به نمایش بگذارند. از این رو در این چارچوب، مبادرت به تعرضاتی در
نقاط مختلف جبهه كردند و برخی مناطق را به اشغال خود درآوردند. اما سرانجام
پس از گذشت ده هفته از دفاع متحرك عراق، در حالی كه ارتش صدام، موقعیت خود
را تثبیت شده و غیرقابل نفوذ میپنداشت، جشن و پایكوبی آنان با آغاز
عملیات كربلای 1 تبدیل به كابوسی وحشتناك شد و برخی از مناطق اشغالی، بار
دیگر به دست رزمندگان اسلام آزاد شد. بدین ترتیب استراتژی هفتاد روزه عراق
با آزادسازی شهر مهران به دست سلحشوران اسلام به بنبست رسید و در 27
اردیبهشت 1365 به شكست مطلق انجامید.
دوشنبه 15/12/1390 - 11:55
تاریخ
استاد ذبیحاللَّه محلاتی در سال 1271ش (1310ق) در محلات به دنیا آمد و
مقدمات علوم را در زادگاه خود فرا گرفت. سپس به حوزه علمیه نجف رفت و از
محضر عالمان و محدثان بزرگی از جمله آیات عظام: عبدالحسین رشتی، سیدحسن
صدر، سید محمد فیروزآبادی، شیخ محمدجواد بلاغی، میرزای نایینی و
سیدابوالحسن اصفهانی كسب فیض نمود. علامه محلاتی پس از 11 سال اقامت در
حوزه علمیه نجف و اخذ اجازات اجتهاد و روایت به سامرا رفت و در محضر شیخ
آقا بزرگ تهرانی به تكمیل تحصیلات خود پرداخت. او پس از مدتی حلقه درس خود
را در این شهر تشكیل داد و كتبی را تالیف كرد. علامه محلاتی پس از 25 سال
اقامت در سامرا، در سال 1327 ش به تهران رفت و تحقیقات و تألیفات خود را
ادامه داد. دایرةالمعارف ریاحین الشریعه در 6 جلد در بیان شرح حال زنان
صاحب كمال و برجسته مسلمان، وقایعُ الایام در 8 جلد، كشفُ الغرور در مفاسد
بیحجابی و تاریخ سامرا در 12 جلد و... از جمله آثار اوست. این شخصیت علمی
سرانجام در نیمه اسفند 1364ش در 93 سالگی درگذشت.
دوشنبه 15/12/1390 - 11:54
تاریخ
در فرصت تشكیل اجلاس سران دول صادركننده نفت كه از تاریخ 13 تا 15 اسفند
1353 ش برابر با 4 تا 6 مارس 1975 م در الجزیره پایتخت الجزایر تشكیل
گردید، در این روز، ایران و عراق طی اعلامیه مشتركی اعلام كردند كه درمورد
رفع اختلافات دو كشور به توافق رسیدهاند و امنیت و اعتماد متقابل را در
امتداد مرزهای مشترك خویش برقرار خواهند ساخت. طرفین تصمیم گرفتند روابط
حُسن همجواری و دوستانه خود را به ویژه درراه حذف و از بین بردن كلیه عوامل
منفی و ایجاد همكاری متقابل برقرار سازند و منطقه باید از هرگونه دخالت
خارجی مصون بماند. به منظور اجرای تصمیمات اتخاذ شده در الجزیره، وزیران
امور خارجه ایران، عراق و الجزایر، جهت تنظیم و امضای سند حاوی اعلامیه
الجزایر، چندین بار با یكدیگر ملاقات كردند كه در نهایت در 23 خرداد 1354
به امضای دو طرف رسید. پس از توافق الجزیره، سطح روابط دو كشور به حد اعلای
خود رسید و طرفین ضمن اعلام تصمیم قاطع خود برای اجرای كامل مفاد این
قرارداد، از اقدامات جدی دو طرف در اجرای مفاد قرارداد الجزیره، به منظور
پایان بخشیدن به كلیه اختلافات معوقه بین دو كشور و حفظ مناسبات دینی و
تاریخی و روابط حسن همجواری، ابراز خشنودی كردند. اما این موافقتنامه كه
به قرارداد 1975 الجزایر معروف گردید. بیش از پنج سال دوام نیافت و در
شهریور 1359ش با نقض آشكار آن توسط صدام حسین، مرزهای جمهوری اسلامی ایران
مورد هجوم رژیم عفلقی قرار گرفت و جنگ هشت سالهای به دولت و ملت ایران
تحمیل شد. در پایان جنگ و در شكستی مفتضحانه، صدام حسین حاكم دیكتاتور دولت
عراق، دوباره این قرارداد را به رسمیت شناخت.
دوشنبه 15/12/1390 - 11:54
تاریخ
رحلت آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی
آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی، عالم سرشناس در چنین روزی از سال ۱۳۶۴ هجری شمسی رحلت نمود.
مرتضی
حائری پسر ارشد مؤسس حوزه علمیه قم در سال ۱۲۹۵ش (برابر با چهاردهم
ذیالحجه ۱۳۳۴ق) در اراک زاده شد. در آن سالها شیخ عبدالکریم حائری از
عتبات عالیات به ایران برگشته بود و در شهر اراک به تدریس و ایفای وظایف
دینی خود مشغول بود. شیخ در سال ۱۳۰۱ش و زمانی که مرتضی شش ساله بود برای
زیارت و مراسم تحویل سال به قم رفت و به خواست روحانیون آنجا در این شهر
ماند و حوزه علمیه کمرونق این شهر را احیا کرد.
مرتضی در قم تحصیلات
خود را آغاز کرد و نزد پدر خود و نیز حضرات آیات عظام محمدتقی خوانساری،
سیدمحمدحجت کوهکمرهای، سیدحسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی (ره)،
محمدرضا گلپایگانی و سیدمحمد محقق داماد (شوهرخواهرش) شاگردی نمود و به
دامادی مرحوم آیتالله العظمی حجت درآمد. وصلتی که ثمره آن دختری بهنام
معصومه حائری بود که بعدها عروس ارشد امام خمینی (ره) و همسر آیتالله
حاجآقا مصطفی شد.
آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی همچون دیگر همنسلان
خود پیرو مکتب قم بود. هنگام تدریس، کمتر به نقل اقوال دیگر علما
میپرداخت و در تقسیمبندی مطالب و تبیین ادله آن و انتخاب نظر خویش
بسیار دقیق و منظم بود. در دوران حیات آیتالله العظمی بروجردی، فرزند ارشد
مؤسس حوزه علمیه قم نیز جایگاه والایی نزد مرجع اعلای وقت شیعیان داشت. او
در کنار استاد و دوست نزدیکش امام خمینی (ره) از مبتکران و رهبران جریان
اصلاح حوزه بود و فعالیت فراوانی در این راستا داشت.
به گفته مرحوم
حجتالاسلام والمسلمین علی دوانی، شیخ مرتضی حائری همراه با حضرات آیات
عظام سیداحمد زنجانی، سیدباقر سلطانی و امام خمینی (ره) از اعضای شاخص و
ذینفوذ هیأت مصلحین حوزه شمرده میشد. شیخ مرتضی و برادرش دکتر مهدی از
معتمدین آیتالله بروجردی بودند و دکتر مهدی حائری از سوی مرجع و زعیم وقت
شیعه به آمریکا رفت تا نماینده رهبر شیعیان جهان در آنجا باشد. اما روابط
آیتالله شیخ مرتضی حائری با آیتالله العظمی بروجردی در نخستین سالهای
مرجعیت عامه وی، دچار چالشهای جدی شد و به مسافرت قهرآمیز شیخ مرتضی به
مشهد منتهی شد.
با درگذشت آیتالله العظمی بروجردی، بار دیگر شیخ مرتضی
حائری به صحنه بازگشت و در کنار امام خمینی (ره) نقش مهمی در سازماندهی
مبارزات روحانیت علیه شاه ایفا کرد؛ بهطوریکه نخستینبار جلسه مراجع بزرگ
قم برای مقابله با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در خانه وی تشکیل شد.
شیخ مرتضی حائری در جریان مهاجرت علمای کشور به تهران در اعتراض به
بازداشت امام (ره)، به تهران رفت و نقش فعالی در سازماندهی اعتراضات علما
در حمایت از امام (ره) داشت. وی همچنین در سالهای تبعید حضرت امام (ره)
نیز ساکت نماند و از نفوذ و محبوبیت خود در جهت مشروعیتزدایی از رژیم بهره
میگرفت. وی پس از شهادت آیت.الله سعیدی با حضور در مجلس ترحیمش در مدرسه
فیضیه، قوت قلب فراوانی به طلاب داد که در شرایط خفقانآوری قرار داشتند.
یکی
از مهمترین بخشهای زندگی سیاسی شیخ مرتضی حائری، حضور وی در مجلس خبرگان
قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ش بود. وی در انتخابات این مجلس از سوی مردم قم
برگزیده شد و نقش فعالی در مذاکرات این مجلس داشت. درج مذهب شیعه در قانون
اساسی بهعنوان مذهب رسمی کشور از نتایج عمده فعالیتهای وی بود.
روحیات
شوخطبعانه و جسورانه وی زبانزد خاص و عام بود و شاگردان و نزدیکانش
خاطرات شیرینی از بذلهگوییها و صراحتهای معظمله دارند. همچنین علاقه
شدید وی به اهل بیت (ع) و سفرهای مکررش به مشهد برای زیارت امام رضا (ع)
مشهور بوده است. طلبههای زیادی در اتوبوس و قطار با وی همسفر بوده و از
سادهزیستی و مردمداری وی سخنها میگویند.
این روحانی محبوب و فعال،
سرانجام در تاریخ پانزدهم اسفندماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی (مطابق با شب بیست و
چهارم جمادیالثانی ۱۴۰۶ق) بدرود حیات گفت. آیتالله شیخ مرتضی حائری
یزدی از جایگاه علمی و اجتماعی فوقالعادهای برخوردار بود. آیتالله
العظمی گلپایگانی بر پیکر وی نماز خواند و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه
(س) و پایین پای پدرش مرحوم آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی به
خاک سپرده شد.
از مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی کتابهایی در
حوزههای تخصصی فقه، اصول، تفسیر و علوم قرآنی بهجای مانده است که از آن
میان میتوان به: ابتغاء الفضیله فی شرح الوسیله، رسالهای در نماز جمعه،
کتاب الخمس، مباحثی در تفسیر سوره حمد، رسالهای در الخلل فی الصلاة،
رسالهای در نماز مسافر، رسالهای در طهارت، دوره کامل اصول در سه جلد و
مجموعه چند سخنرانی معظمله اشاره کرد که برخی از این آثار هنوز منتشر
نشدهاند.
همچنین شایان ذکر است که روحانیون و علمای گرانقدری همچون
مرحوم آیتالله سیدعباس خاتم یزدی، مرحوم شیخ محمدحسین بهجتی شفق، مرحوم
آیتالله ربانی املشی، خواهرزادهاش آیتالله سیدعلی محقق داماد و آیتالله
شبزندهدار از جمله شاگردان آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی بودهاند.
قسمتی
از پیام امام خمینی (ره) بهمناسبت رحلت آیتالله حائری یزدی: «ایشان در
علم و عمل بحق خلف بزرگوار مرحوم آیتالله العظمى، استاد معظم، حضرت آقاى
حاج شیخ عبد الکریم - رضوانالله تعالى علیه - بودند. «و کَفَى بِهِ
شَرَفاً و سَعَادة» اینجانب از اوایل تأسیس حوزه علمیه پربرکت قم، که به
دست مبارک پدر بزرگوارشان تأسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با
ایشان داشته؛ و پس از مدتى از نزدیک معاشر و دوست صمیمى بودیم؛ و در تمام
مدت طولانى معاشرت جز خیر و سعى در انجام وظایف علمیه و دینیه از ایشان
مشاهده ننمودم. این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت، از صفاى باطن
بهطور شایسته برخوردار بودند؛ و از اوایل نهضت اسلامى ایران، از اشخاص
پیشقدم در این نهضت مقدس بودند».
دوشنبه 15/12/1390 - 11:52
تاریخ
تیراندازی به مردم در میدان بهارستان
در چنین روزی از سال ۱۳۲۳ هجری شمسی در میدان بهارستان تهران به سوی مردم تیراندازی شد.
در
تاریخ پانزدهم اسفندماه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی، بسیاری از مردم و دانشجویان
دانشگاه تهران به خانه دکتر مصدق که دو روز پیش از آن، جلسه مجلس را به
حالت اعتراض ترک گفته بود، رفته و او را به اصرار به مجلس بازگردانده
بودند.
در این روز، در میدان بهارستان، مأموران فرمانداری نظامی به سوی
انبوه مردم که هنوز در خارج از مجلس به حمایت از دکتر مصدق شعار میدادند،
آتش گشودند و جمع کثیری را مقتول و مجروح ساختند. در پی این تیراندازی،
مردم از بیرون و نمایندگان مجلس از داخل دولت را تهدید به ادامه تظاهرات و
اقدامهای دیگر کردند که برای حل مسئله و رفع تشنج، همان روز ژنرال
گلشائیان از ریاست فرمانداری نظامی تهران و حومه برکنار شد.
دکتر مصدق،
سیزدهم اسفندماه ۱۳۲۳ش در پی یک کشمکش چند ماهه با نماینگان موافق دادن
امتیاز بهرهبرداری از منابع کشور به خارجیان و نیز مخالفان محدود شدن قدرت
شاه، پس از اینکه پیشنهاد او درباره اعلام جرم علیه مقامات فاسد با
مخالفت روبهرو شد، جلسه مجلس را به حالت اعتراض ترک کرده بود.
دکتر
مصدق در هفتم آبانماه ۱۳۲۳ش پس از آنکه شنید دولت وقت میخواهد امتیازهای
صنعتی و معدنی و اداره امور مالی کشور را به خارجیان بدهد و از جمله نفت
شمال را در اختیار شوروی بگذارد ضمن نطقی تند، با دادن هرگونه امتیاز به
خارجیان مخالفت کرده بود و در این زمینه آنقدر پافشاری کرده بود که در
جلسه یازدهم آذرماه همان سال، طرح منع مقامات دولتی از واگذاری هرگونه
امتیاز در زمینه نفت به شرکتها و دولتهای خارجی از تصویب گذشت که طبق آن
برای متخلفان از این قانون، مجازاتی برابر سه تا هشت سال زندان و انفصال
ابد از خدمات عمومی تعیین شده بود.
دور جدید مخالفت نمایندگان طرفدار
قدرت شاه با دکتر مصدق از بیست و سوم آبانماه همان سال (۱۳۲۳ش) آغاز
شده بود. روز بیست و یکم آبان، سه روز پس از کنارهگیری ساعد از
نخستوزیری، مجلس رأی تمایل به نخستوزیر شدن دکتر مصدق داده بود و در پی
این ابراز تمایل، بیست و سوم آبان، محمدرضا پهلوی با دکتر مصدق ملاقات کرد
تا او را بهعنوان نخستوزیر معرفی کند.
دکتر مصدق در این ملاقات که در
کاخ مرمر انجام شد شرایط خود برای قبول سمت نخستوزیری را با شاه در میان
گذارد؛ از جمله محدود شدن اختیارات شاه به همان حد که در قانون اساسی
آمده بود و عدم مداخله او در تعیین وزیر جنگ و تبدیل واژه جنگ در نام این
وزارتخانه به «دفاع ملی» و منع کامل درباریان، اطرافیان و بستگان شاه از
مداخله در امور دولت و نوشتن هرگونه توصیه به مقامات.
شاه از پذیرفتن
این شرایط خودداری کرد و دکتر مصدق هم انصراف خود را از نخستوزیر شدن به
مجلس اعلام داشت و از آن روز تا سیزدهم اسفندماه و قهر کردن مصدق از مجلس،
مخالفت نمایندگان طرفدار قدرت شاه و دادن امتیاز به خارجیان با وی شدت
یافته بود. روایت است که دکتر مصدق در ملاقات بیست و سوم آبانماه ۱۳۲۳ش به
شاه گفته بود که اگر نخستوزیر باشد و توصیهای از درباریان به مقامهای
دولتی برسد، توصیهنامه را در روزنامهها منتشر خواهد ساخت.
دوشنبه 15/12/1390 - 11:51
تاریخ
همهساله چنین روزی بهعنوان «روز درختکاری» در ایران گرامی داشته میشود.
درختکاری
یکی از سنن پسندیده در اسلام است که به کرات نسبت به آن در روایات تأکید
شده است. امام صادق (ع) در این باره میفرمایند: «شش چیز است که مؤمن پس از
مرگ از آنها بهرهمند میشود: فرزند صالح، مصحفی که از او بماند، چاه آبی
که حفر کرده باشد، آبی که جاری کند، سنت نیکی که بنهاد و درختی که بکارد.»
بیش از بیست آیه قرآن کریم، به سر و راز رویش گیاهان اشاره میکند.
در
ادیان و فرهنگهای مختلف جهان، درخت و درختکاری جایگاه خاصی دارد. دین
مقدس اسلام نیز به کاشت درخت تشویق و ترغیب کرده است و بعضی از بزرگان دین
به این امر اشتغال داشتهاند. حضرت علی (ع) در مدینه باغهای خرمای فراوانی
بهوجود آورد و بیشتر آنها را در راه خدا وقف کرد. پیامبر (ص) نیز
میفرمایند: «اگر شخصی درختی بکارد یا مزرعهای را به زیر کشت ببرد و
انسانها، حیوانات یا پرندگان از آن بخورند، این کار صدقهای از طرف آن شخص
شمرده میشود.»
قرنها پیش از آنکه دانشمندان غربی به ارائه
نظریههای زیستمحیطی بپردازند، دین اسلام به محیط زیست و رابطه انسان و
موجودات زنده با آن توجه داشته است. امروزه انسان با مشکلات زیستمحیطی
مختلفی روبهروست. تخریب کره زمین، انقراض گونههای جانوری و گیاهی، آلودگی
هوا، آب و رودخانهها، تخریب جنگلها و مشکلات دیگر، همگی نتیجه کاربرد
فنآوریهای لجامگسیخته است.
انسان امروزه در پی حل مشکلات محیط زیست
خویش برآمده است و اسلام با دارا بودن منابع غنی، راهکارهایی برای حل آن
ارائه میدهد. احیای زمین و کاشت درختان، همواره در فرهنگ اسلامی جایگاه
خاصی داشته و مورد توجه بوده است. پیامبر (ص) در این باره میفرمایند: «هر
کس درختی بکارد و از آن مراقبت کند تا بزرگ شود و ثمر دهد، در جهان آخرت
پاداش خواهد گرفت.»
در جمهوری اسلامی ایران بههمین مناسبت و بهمنظور
توجه هرچه بیشتر مردم به امر مهم درختکاری و حفظ منابع محیط زیست و
زیستمحیطی، پانزدهم اسفندماه بهنام «روز درختکاری» و پانزدهم تا بیست و
دوم اسفندماه هر سال نیز تحت عنوان «هفته منابع طبیعی» نامگذاری شده است.
دوشنبه 15/12/1390 - 11:50