دوباره برایش نوشتم تا داغ دلم را التیام بخشم البته اگر اثری داشته باشد... parasto ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اولین باری که دیدمش چهره آرام لب خندانش به من گفت او شاعریست قطعا از تبار عشق ترانه هایش را که برایمان خواند و از شعر گفت و عاشقی مهر تاییدی خورد بر حس قلبیم ترانه هایش و اشعارش همیشه آرامم می کرد حرف به حرف و کلمه به کلمه از دل بر آمده بود این را از تب و تابی که می پیچید در جان و قلبم حس می کردم نگاهش به زندگی و عشق و دوستی ستودنی بود این روزها اما وقتی به او فکر می کنم تنها یک چیز در ذهنم چرخ می خورد اینکه حالا کجاست؟ چه می کند ؟ حالا هم شاعری می کند؟ هنوز هم نگاهش به زندگی همانقدر لطیف است یا افسوس می خورد که ای کاش بار دیگر توان بازگشت داشت ؟ رفتنش را هنوز باور ندارم با اینکه چهلمین روز از درگذشتش را کنار مزارش تا می توانستم گریستم و جای خالیش را افسوس خوردم دلتنگش هستم دلتنگ خودش، ترانه هایش، صدایش و نوای زیبا و دل انگیز سازش ... روحش شاد لطفا برای شادی روحش فاتحه ایی قرائت کنید و صلواتی نثارش ... سپاس ...
همین که پیش هم باشیم،همین که فرصتی باشه
همین که گاهی چشمامون،تو چشم آسمون واشه
همین که گاهی دنیار و با چشمای تو می بینم
همین که چشم به راه تو میون آینه می شینم
بازم حس می کنم زنده ام
بازم حس می کنم هستم
بگو با بودنت دل رو
به کی غیر تو می بستم
همین که میشه یادت بود،تو روزایی که درگیرم
که گاهی ساده می خندم،گاهی سخت دلگیرم
همین احساس خوبی که
دلت سهم منو داده
همین که اتفاق عشق
برای قلبم افتاده
بازم حس می کنم زنده ام بازم حس می کنم هستم
بگو با بودنت دل رو به کی غیر تو می بستم
دکتر افشین یداللهی
تا آخر عمر
درگیر من خواهی بود
و تظاهر می کنی که نیستی
مقایسه تو را
از پا در خواهد آورد
من
می دانم به کجای قلبت
شلیک کرده ام
تو
دیگر
خوب نخواهی شد
افشین یداللهی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
دکتر افشین یدالهی
چیزی شبیه معجزه ... با عشق ممکن می شود
شاعر: دکتر افشین یداللهی
حالم خوب است
دارم به تو فکر می کنم ...
برای رهایی از انرژی های منفی، باید از منفی بافی هایی که بعضا الکی است. پرهیز کنیم. باید قبول کنیم که هرچه بیشتر منفیبافی میکنیم، راهی هم برای رهاساختن آن نمییابیم و انرژی خود را راکد نگه میداریم.
منفی بافی، یکی از نتایج زیان باری که همیشه به همراه دارد، خاصیت سلب اعتماد به نفس (self-efficiency) و در گیر شدن با اضطراب های بی جا خواهد بود. وقتی منفی بافی رواج پیدا کند. افراد محافظه کار می شوند و این محافظه کاری وقتی بر پایه مستندات و استدلال های منطقی نباشد، مهارت های ارتباطی شخص را زایل می کند.
زایل شدن مهارت های ارتباطی و اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران، خود امری تهدید آمیز برای موفقیت های گوناگون کار و زندگی به شمار می رود که باید به آن اهمیت داده شود.
باید تلاش کنیم برای فرار از انرژی های منفی، تفکرات و ذهنیت هایی که پایه و ادله درست و منطقی ندارد را حتی به طور موقت هم که شده، از ذهن دور کنیم تا به تحقیق و ممارست و جمع آوری اطلاعات و فرهنگ تفکر، روی بیاوریم.
کسانی که منفی باف هستند، تلاش می کنند از واقعیت ها دور بشوند. از جمع آوری اطلاعات و تحقیق بیش تر طفره بروند و هزینه مواجه شدن با واقعیت ها را پرداخت نکنند. آن ها شنیده اند که فلان راه خطر ناک است، شنیده اند که فلان جا خیلی سرد است. شنیده اند که فلان کس با فلان محدویت طرف است. شنیده اند که فلان بازار، مخصوص فلان قشر از جامعه است فقط، شنیده اند که فلان رشته بازار دارد یا ندارد . . .
یکی از خاصیت های بد منفی بافی، کاهش لذت شاد زیستن و تفکر مثبت است. منفی بافی، مانع تفکر مثبت و از همه مهم تر، شفاف اندیشی (CLEAR THINKING) می شود. فراموش نکنیم وقتی منفیبافی میکنیم ممکن است بخواهیم نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم ولی هنوز گرفتار احساس گناه و بیارزشی هستیم. ما نمیتوانیم خلوص، معصومیت و خوبی را که حاصل آن است احساس کنیم.