• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4134روز قبل
بیماری ها
جام جم آنلاین: یكی از عادات غذا خوردن ما این است كه روی غذایمان نمك بریزیم. این كار برایمان مثل سرگرمی است، اما باید بدانید همین سرگرمی ممكن است به ضررمان تمام شود.

سازمان بهداشت جهانی (WHO) می‌گوید: بتازگی بیشتر بیماری‌هایی كه گسترش جهانی دارند، علل غیرعفونی دارند.

نمك به دلیل اثری كه روی فشارخون دارد، یكی از متهمان اصلی در این خصوص است.در 40 سال گذشته پزشكان زیادی در این زمینه تحقیق كرده‌اند كه آیا خوردن نمك به نفع بدن است یا به دلیل مضراتی كه دارد، باید به كلی قطع شود.


نمك (یا به طور دقیق‌تر تركیب یون سدیم و كلراید)‌ یك ماده حیاتی در بدن است. با وجود این ماده بین مایعات داخل و خارج سلول تعادل ایجاد می‌شود. همچنین «یون سدیم» در سلول‌های عصبی برای ایجاد پیام عصبی ضروری است.


یكی از پنج مزه‌ای كه ما احساس می‌كنیم، مزه شوری است كه نمك آن را ایجاد می‌كند. بر خلاف انرژی كه بدن می‌تواند آن را ذخیره كند، نمك درون بدن از خوردن غذا تامین می‌شود كه توسط مكانیسمی كه در كلیه‌ها وجود دارد برداشت می‌شود انسان قادر است با مقادیر اندك نمك نیز به حیات خود ادامه دهد.

تا قرن‌ها انسان غیر از نمكی كه به طور طبیعی در غذاها وجود داشت (این مقدار كمتر از نیم‌گرم در روز می‌شود)‌، نمك اضافه‌ای نمی‌خورد و فقط از نمك خالص برای نگهداری غذا استفاده می‌كرد.


ولی امروزه كمتر غذایی را می‌خوریم كه نمك نداشته باشد. خیلی از مردم بسیار بیشتر از آنچه بدن به آن نیاز  دارد، نمك مصرف می‌كنند.

مقدار متعادل برداشت نمك بدن 3.75 گرم در روز است. در بعضی كشورهای اروپایی این مقدار هشت گرم و در بعضی نقاط آسیا این مقدار تا 12 گرم در روز نیز می‌رسد.


میزان مصرف نمك به عادت فرد و مصرف روزانه آن بستگی دارد. در بعضی كشورها كه دسترسی زیادی به نمك ندارند، رژیم غذایی مردم بر مبنای مصرف كمتر نمك برنامه‌ریزی شده است.


چنانچه آموزش صحیح داده نشود، اگر همین افراد به مكان‌های دیگری مهاجرت كنند كه مصرف نمك زیادی دارند به نمك علاقه‌مند می‌شوند و بیشتر مصرف می‌كنند.

این افراد مانند معتادی  است كه هر چه بیشتر از مواد استفاده می‌كند، بیشتر به ‌آن وابسته می‌شود. خوردن زیادنمك باعث می‌شود گیرنده‌های زبان دیگر به مقدار كم نمك حساسیت نشان ندهد و فرد مجبور است مقدار نمك روزانه خود را افزایش دهد.

در این حالت ماه‌ها طول می‌كشد تا بخواهیم فردی را به رژیم نمك متعادل برگردانیم.


از طرف دیگر، در زندگی امروزی كه بیشتر افراد از فست‌فودها استفاده می‌كنند ـ كه این خود مصرف نمك را زیادتر نیز می‌كند ـ غذاهای با كیفیت پایین جای خود را به غذاهای سنتی داده و روش‌‌های پخت نیز عوض شده است.

نمك زیاد باعث می‌شود گوشت نرم شود و همچنین مزه و ظاهر آن بهتر باشد،‌ حتی اگر با زمان كمتری پخته شود.
همچنین شور بودن غذا باعث تشنگی می‌شود و شما مجبورید یك نوشیدنی نیز بخرید و این، هر دو به نفع صاحب رستوران است.


این زیاده‌روی در مصرف نمك پزشكان را نگران كرده است. كلیه می‌تواند مقداری از نمك اضافی را به بیرون ترشح كند، اما اگر مصرف نمك به صورت روزانه افزایش یابد درون رگ‌ها و سلول‌ها رسوب می‌كند بنابراین بدن برای در تعادل نگهداشتن یون‌های خود مجبور به جذب آب اضافی است.

در این صورت همیشه یك لیتر یا بیشتر آب اضافی در بدن غوطه‌ور است.


نتیجه این برداشت اضافی آب، افزایش فشار خون است كه این عارضه نیز باعث بالارفتن ریسك بیماری‌های قلبی ـ عروقی می‌شود حتی كمترین مقدار افزایش فشار خون، باعث حملات قلبی و سكته می‌شود.

براین اساس، كاهش مصرف نمك یكی از مهم‌ترین مسائل بهداشت عمومی است. در خصوص كاهش مصرف‌، رژیم‌های غذایی متفاوت و متنوعی توصیه شده است، اما بهترین رژیم این است كه مصرف نمك روزانه بیشتر از شش ـ پنج گرم (یك قاشق چایخوری)‌ نباشد.

البته رسیدن به این مقدار در دنیایی كه غرق در نمك است،‌ رویایی و غیرممكن به نظر می‌رسد. میزان نمكی كه خودتان روزانه مصرف می‌كنید را اندازه بگیرید می‌بینید كه رسیدن به این مقدار كم، بسیار دشوار است.


اگر آشپزی كه غذا را طبخ می‌كند آهسته‌‌آهسته میزان نمك غذا را كم كند، بدون این كه افرادی كه غذا را می‌خورند متوجه شوند، مصرف نمك روزانه را كاهش داده است.


این روش كم كردن نمك غذا در سال 1994 اجرا شد اما بعد از بررسی نتایج، محققان متوجه شدند این روش به تنهایی كافی نیست بنابراین در كنار آن و آموزش‌هایی كه به مردم داده می‌شد، از تهیه‌كنندگان غذا در صنعت غذایی نیز خواستند كه فرآورده‌های غذایی خود را با میزان نمك كمتری تولید كنند.


در ادامه این تحقیقات، بررسی‌های زیادی نیز روی اثر نمك بر زندگی افراد انجام شد. در یكی از این تحقیقات، میزان سكته قلبی بدون این كه رژیم خاصی به افراد بدهند (هر فرد به اندازه دلخواه نمك مصرف می‌كرد)‌، بررسی شد.

در بررسی دیگری با دخالت بر رژیم غذایی در یك گروه رژیم پرنمك و گروه دیگر رژیم كم‌نمك اجرا شد. از هر دو مورد در گروهی كه رژیم بدنمك داشتند میزان بیماری‌های قلبی ـ عروقی افزایش داشت.


همچنین در شمال ژاپن در 50 سال قبل، مصرف نمك 18 گرم در روز بود. در آن زمان آمار سكته قلبی نیز در آن كشور به طور سرسام‌آوری بالا بود.


در یك برنامه‌ریزی كشوری تا سال 1960 مصرف نمك روزانه به 4 گرم رسانده شد كه در این حال آمار مرگ و میر این كشور در اثر سكته تا 80 درصد كاهش یافت.


در كنار این تحقیقات، پرسشی مطرح می‌شود كه آیا با كاهش مصرف نمك، ریسك بیماری‌های قلبی ـ عروقی نیز كاهش می‌یابد؟


محققان بررسی‌های زیادی روی این مساله انجام دادند. در بعضی موارد دیده شد با این كه مصرف نمك كم شده، اما آمار نشان می‌دهد میزان سكته قلبی به همان اندازه قبلی است. به دنبال این موضوع از روش‌های دیگری نظیر متاآنالیز برای بررسی دقیق‌تر استفاده شد.


نتایج این تحقیقات به این صورت بود كه كم‌كردن یكباره نمك از رژیم غذایی باعث افزایش‌یافتن سطح بعضی هورمون‌ها و لیپیدهای خون می‌شود كه آنها خود ریسك بیماری‌های قلبی ـ عروقی را افزایش می‌دهند بنابراین دانشمندان توصیه می‌كنند مصرف نمك را باید در مدت طولانی و به آهستگی به شش تا هشت گرم در روز رساند.


پزشكان بر این باورند كه در كنار كارهایی از قبیل خوردن میوه و سبزیجات سالم، ورزش‌كردن و نخوردن چربی و كم‌كردن وزن كه برای دچارنشدن به بیماری‌های قلبی انجام می‌دهیم، مصرف كم‌نمك نیز راه‌حل بسیار مناسبی است. هرچند انجام این عمل بسیار سخت است، اما از هیچ تلاشی در این عرصه نباید فروگذار كرد.

يکشنبه 21/12/1390 - 11:44
ورزش و تحرک
جام جم آنلاین: ورزش ایران سال 90 هم مثل همه سال‌های دیگر، تلخ و شیرین‌های زیادی را تجربه كرد. اما اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را ببینیم باید بگوییم این 365 روز، روزهای نسبتا خوبی برای ورزش ما بود.

كسب بیش از 500 مدال جهانی و آسیایی در رشته‌های مختلف، همین‌طور كسب 35 سهمیه قطعی حضور در المپیك 2012 لندن، نشان از حركت رو به جلوی ورزش ایران در سالی دارد كه آخرین روزهایش را سپری می‌كنیم.

البته تمام مدال‌های بین‌المللی ورزش ایران سال 90 به آنچه در جدول آمده خلاصه نمی‌شود.

در ورزش‌های رزمی ‌كه البته جایی در المپیك‌ها ندارند ورزشكاران ایرانی مدال‌های زیادی به دست آوردند. در بخش جانبازان و معلولان هم مثل همیشه ورزشكاران ایرانی با مدال‌های پرشمار خود افتخارآفرین بودند.

در كنار این موفقیت‌ها اتفاقات زیاد دیگری هم برای ورزش ما در 12 ماه گذشته رقم خورد كه تا قبل از آن هیچ‌گاه رخ نداده بود.

قهرمانی تیم ملی تكواندوی ایران در مسابقات جهانی كه پایان‌بخش سلطه 38ساله كره‌ای‌ها در این رشته رزمی‌ بود یكی از همین اولین‌ها به شمار می‌رود.

تیم ملی وزنه‌برداری برای اولین بار قهرمان مسابقات جوانان جهان شد و در جهانی بزرگسالان هم، اولین بار روی سكوی سوم دنیا ایستاد.

تیم ملی والیبال برای نخستین بار قهرمان آسیا شد و در جام‌جهانی والیبال هم با پنج پیروزی با ارزش، تحسین كارشناسان جهانی را برانگیخت. در قایقرانی هم برای نخستین بار عنوان قهرمانی آسیا را به دست آوردیم.

علاوه بر این افتخارات، در بخش انفرادی، احسان حدادی برای نخستین بار در تاریخ دوومیدانی ایران صاحب مدال جهانی شد و سوسن حاجی‌پور هم به عنوان اولین تكواندوكار زن، جواز حضور در رقابت‌های المپیك 2012 لندن را به دست آورد.

آرزو معتمدی در قایقرانی با كسب سهمیه المپیك در ورزش بانوان ایران تاریخ‌ساز شد. در تنیس روی میز هم ندا شهسواری اولین بانوی ایرانی لقب گرفت كه در این رشته سهمیه المپیك می‌گیرد.

هرچند همه اولین‌های ورزش ایران سال 90 به این چند مورد خلاصه نمی‌شود، اما نباید فراموش كرد كه ورزش‌دوستان كشورمان از نیمه خالی لیوان هم خاطرات بدی در ذهنشان دارند.

حذف غیر فوتبالی تیم امید از رقابت‌های مقدماتی المپیك، ناكامی‌ ستاره‌های بسكتبال ایران در راهیابی به المپیك و مثبت‌شدن آزمایش دوپینگ دو قهرمان ملی در كشتی فرنگی از جمله تلخ‌ترین اتفاقات ورزش ایران در سال 90 بودند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با این حال آنچه در جدول آمده بخش قابل توجهی از نیمه پر لیوان ورزش ایران در سال 90 است؛ مدال‌هایی كه ورزشكاران كشورمان در سه رده سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در دو عرصه مسابقات قهرمانی آسیا و قهرمانی جهان به دست آوردند.

در این جدول ترتیب رشته‌ها بر اساس تعداد سهمیه‌ای كه تا به امروز برای المپیك 2012 لندن به دست آوردند، منظم شده است.

يکشنبه 21/12/1390 - 11:43
ورزش و تحرک
جام جم آنلاین: فوتبال ایران در سال 90 هم مثل سال‌های دیگر پرخبرترین ورزش بود.درست روز بعد از پایان تعطیلات نوروزی سال 90 قرارداد سنگین كارلوس كرش با فدراسیون فوتبال كشورمان به امضا رسید و او رسما كارش را به عنوان سرمربی تیم ملی آغاز كرد.

هر چند این اتفاق مهم، نخستین رویداد فوتبالی سال 90 نبود و پیش از آن نیز حضور چهار تیم سپاهان، استقلال، ذوب‌آهن و پرسپولیس در لیگ قهرمانان فوتبال آسیا و بازی‌های آنها با حریفان عربی و آسیای میانه خبرساز شده بود.

طبیعی بود حضور كارلوس كرش، موج جدیدی در فوتبال ایران ایجاد كند. مربی پردانشی كه با انتخاب‌های دوره‌ای بهترین‌های فوتبال ایران و تزریق روح تهاجمی و جنگندگی، سعی در احیای روحیه شكننده ملی‌پوشان در راه رسیدن به جام‌‌جهانی برزیل كرد.

مرد پرتجربه پرتغالی، در این مسیر سخت با مشكلات مهمی مثل ضعف امكانات و كمبود شدید بازی‌های تداركاتی روبه‌رو بود.

با این حال، تیم ملی با هدایت او پس از كنار زدن حریف غیرقابل احتسابی به نام مالدیو، پا به دور گروهی گذاشت و آنجا در حضور رقبایی مثل قطر، بحرین و اندونزی، صعودی زودهنگام و بدون دردسر به مرحله نهایی را تجربه كرد.

كرش در این مسیر بدون در نظر گرفتن عواملی چون سن و سال، باشگاه، لژیونر بودن یا نبودن و دیگر عواملی از این دست، شایسته‌ترین و آماده‌ترین بازیكنان مد نظر خود را به اردوهای تیم ملی دعوت كرد و از آنها بازی گرفت تا نتایج مورد نظرش را به دست آورد.

او در صورت امكان، هر بازیكنی را كه صرف‌نظر از پست بازی باشگاهی‌اش، در پستی كه مورد علاقه خود آن بازیكن بود به خدمت می‌گرفت تا اشتیاق و انگیزه بالاتری در تیم تزریق كرده باشد.

به رغم موفقیت نسبی تیم ملی بزرگسالان، تیم ملی امید یك‌بار دیگر در راهیابی به المپیك ناكام ماند تا حسرت طولانی المپیكی‌شدن ما، چهار سال دیگر هم تمدید شود.

البته این‌بار چوب یك ناهماهنگی مضحك را خوردیم تا به حكم فیفا، بازی برنده تیم امید در خاك عراق، تبدیل به شكست 3 بر صفر ما و در نتیجه، حذف از مسابقه‌ها شود.

تیم ما در دیدار رفت خود با عراق، دقایق كوتاهی از بازیكنی دو اخطاره و محروم به نام كمال كامیابی‌نیا استفاده كرده بود! این اتفاق ، پایانی بر سال‌ها زحمت و تلاش و هزینه برای ساختن تیمی بود كه می‌خواست طلسم چهار دهه‌ای نرفتن به المپیك را بشكند!

اتفاق تلخی كه برای تیم امید در سال 90 افتاد اولین یا آخرین اتفاق فجیع‌ از این دست نبود، چون هنوز كسی حذف چند سال پیش استقلال از شركت در مسابقه‌های لیگ قهرمانان آسیا به دلیل تاخیر و مسامحه در ارسال فهرست بازیكنان این تیم به A.F.C را فراموش نكرده است.

مدت كوتاهی پس از فاجعه تیم امید،‌ اتفاق تقریبا مشابهی برای سپاهان (تنها نماینده باقیمانده ایران در لیگ قهرمانان آسیا)‌ رخ داد و این تیم كه هم در دیدار رفت و هم بازی برگشت، السد قطر را شكست داده بود به دلیل استفاده از رحمان احمدی درون دروازه خود در دیدار رفت، بازنده 3 بر صفر آن مسابقه اعلام شد و از صعود به نیمه‌نهایی بازماند تا السدی‌ها كه مقابل سپاهان حرفی برای گفتن نداشتند در نهایت، جام قهرمانی آسیا را روی سرببرند!

پیش از سپاهان، ذوب‌آهن كه نمایش خوبی در این مسابقه‌ها ارائه كرده بود از دور مسابقه‌ها حذف شد. پرسپولیس و استقلال هم زودتر از این دو، از دور رقابت‌ها كنار رفته بودند.

اما استقلال و پرسپولیس در سال 90 عملكرد متفاوتی از یكدیگر داشتند.

پرسپولیس كه در سال 89 با هدایت علی دایی، بازی‌های بسیار ضعیف و پرنوسانی در لیگ برتر و لیگ قهرمانان ارائه داده بود با آغاز سال 90 جان تازه‌ای گرفت و فاتح جام حذفی شد، هر چند كسب این جام هم نتوانست آنقدر به علی دایی كمك كند تا كاشانی به عنوان سرپرست باشگاه، او را در پست خود حفظ كند.

كاشانی كه روابط خوبی با حمید استیلی داشت، پس از ایجاد كمیته‌ای سه نفره موسوم به كمیته فنی و مذاكره‌‌های مستقیم یا غیرمستقیم این كمیته با سه گزینه پیشنهادی (علی دایی، حمید درخشان و حمید استیلی)‌ استیلی را به عنوان سرمربی فصل 91 ـ 90 پرسپولیس منصوب كرد، غافل از آن كه نتایج ضعیف و پرنوسان پرسپولیس استیلی، در وهله اول منجر به كنار گذاشته شدن كاشانی و انتصاب رویانیان به عنوان مدیرعامل جدید باشگاه می‌شد.

با تداوم ناكامی‌های استیلی از جمله واگذار كردن هر دو شهرآورد تهران به استقلال، رویانیان در مقابل در خواست بسیار سنگین مالی مصطفی دنیزلی تركیه‌ای تسلیم شد و او را به عنوان سرمربی جدید پرسپولیس منصوب كرد.

دنیزلی هم كه فرصت و امكاناتی برای بازسازی پرسپولیس قبلی نداشت سیر نتایج پرنوسان استیلی، دایی، كرانچار، وینگادا، پیروانی و... را پی گرفت، به امید آن كه شاید در لیگ قهرمانان آسیا، تحولی تازه ایجاد كند و نتایج آبرومندی رقم بزند.

البته آنچه بیش از ضعف مشخص عمومی پرسپولیس و بویژه ضعف مفرط در درون دروازه، خط دفاعی و خط حمله به چشم می‌آمد، مشكلات اخلاقی و حاشیه‌ای جسته گریخته این تیم بود كه حتی در مقطعی اذهان عمومی جامعه كشور را مشغول و به محرومیت‌های طولانی مدت دو بازیكن این تیم انجامید.

در دیگر سو، استقلال به عنوان دیگر تیم پرهوادار فوتبال ایران، شرایط متفاوتی با رقیب دیرینه خود داشت. این تیم كه برخلاف پرسپولیس، اعتقادی به رعایت قوانین دست و پاگیر سازمان لیگ فدراسیون فوتبال در مورد سقف قرارداد بازیكنان نداشت با جذب كادر فنی و بازیكنانی قوی‌تر، نتایج بهتری به دست آورد.

بعد از آن كه استقلال در بهار سال 90 با اختلاف ناچیزی قهرمانی لیگ را به سپاهان واگذار كرد و با اختلاف ناچیز دیگری از صعود در لیگ قهرمانان آسیا بازماند سعی فراوانی در جبران مافات كرد و علاوه بر موفقیت در جام حذفی و قهرمانی نیم‌فصل نخست لیگ عملكرد درخشانی نیز در دیدارهای پلی‌آف لیگ قهرمانان آسیا ارائه كرد تا بخت بالایی برای دریافت سه جام در طول یك فصل از خود نشان دهد.

استقلال كه از بدو حضور پرویز مظلومی به عنوان سرمربی این تیم، به پیروزی بر پرسپولیس عادت كرده است، تنها یك شهرآورد را به دنیزلی واگذار كرد تا هواداران این باشگاه، رضایت خوبی از این حیث از تیم مورد حمایت خود و كادر فنی آن داشته باشند.

در سال 90 به موازات اتفاقاتی كه در مستطیل سبز میدان‌های فوتبال رخ داد در ابعاد تشكیلاتی نیز این ورزش به فعالیت‌های شبه‌مافیایی خود ادامه داد.

اصلاح اساسنامه و سپس انتخاب پربحث ریاست فدراسیون فوتبال، نقطه اوجی بر مباحث مربوط به همین امور بود. در همین خصوص، حتی شماری از نماینده‌های مجلس، مخالفت آشكار خود با روی كار آمدن فرد مورد نظر وزارت ورزش به عنوان رییس فدراسیون فوتبال را اعلام كردند.

به هر حال سرانجام در انتخابات روزهای پایانی سال، علی كفاشیان به عنوان رییس فدراسیون فوتبال برای چهار سال دیگر انتخاب شد.

يکشنبه 21/12/1390 - 11:42
تاریخ
جام جم آنلاین: دوره قاجاریه زمان ورود مدرنیته به ایران است. سفر سفرا و گردشگران خارجی به كشورمان و حضور ایشان در دربار قاجار باعث گسیل شدن ایلچیان ایرانی به ممالك خارجی و در نهایت سفرهای متعدد شاهان و درباریان به اروپا شد.

 این تبادلات كه از دربار شاه‌عباس اول (حكومت) آغاز شده بود در دوره قاجار شدت گرفت.

با این حال اگر هدف از ارتباط با غرب در دوره صفوی استفاده از دستاوردها و به سود دو كشور بود، در دوره قاجار بیشتر جنبه تفریحی و تشریفاتی داشت و تنها باعث ورود مظاهر مدرنیته به ایران گردید؛ مظاهری كه از بنیان تهی بودند و تنها با دیده متعجب تحسین ناظران ایرانی نگریسته شدند.

سال‌ها طول كشید تا افرادی بتوانند ریشه‌‌های فكری جامعه‌مدنی مدرن را دریابند و آن را به شكل از هم گسیخته و دست و پا شكسته به ایران وارد كنند.

شاید عباس میرزا، نایب‌السلطنه فتحعلی‌شاه (حكومت)، نخستین كسی بود كه به نیاز درك بنیان فكری، تجربیات و دستاوردهای تكنیكی و نظامی غرب پی برد. گسیل كردن دانشجویان ایرانی به روسیه و انگلیس و واردات بسیاری از صنایع غربی به تبریز نشانی از این تفكر پیشرو برای بهره گیری از تجارب ممالك دیگر است ؛ این در حالی كه فتحعلی‌شاه در پایتخت در رویای حكومت افسانه ای هزار و یك شبی خود بود و از حال و آینده كشور و كشورداری بی خبر. یكی از محصولات تلاش‌‌های عباس میرزا ورود صنعت چاپ به ایران بود.

اولین چاپخانه سربی در ایران در شهر تبریز دایر گردید و نخستین كتابی كه توسط این چاپخانه منتشر شد رساله جهادیه تألیف میرزا عیسی قائم‌مقام اول (۱۱۶۷‌‌ـ‌۱۲۳۷؟ق‌.) بود.

این كتاب سال 1233 ق. توسط محمدعلی بن محمدحسین آشتیانی به چاپ رسیده است.

در ترقیمه كتاب چنین آمده است: قد تم‌ الكتاب‌‌الجهادیه علی ید اضعف العباد محمدعلی بن حاجی محمدحسین الاشتیانی المأمور بعمل الطبع من الدوله العلیه القاجاریه فی دارالانطباع الواقعه فی بلده تبریز بتاریخ خمس و عشرین شهر رمضان المبارك سنه ۱۲۳۳ هجریه.

این رساله بعد از حمله روس‌ها به ایران در زمان فتحعلی‌شاه و ولیعهدی عباس میرزا توسط قائم‌مقام فراهانی وزیر نوشته شده و شامل فتاوی روحانیون درباره جهاد با روس (جنگ دوم روس و ایران) است.

در كتاب تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران تألیف حسین میرزای گلپایگانی (تهران: گلشن، 1375: 11) چنین نوشته شده است: اولین كتاب یا رساله‌ای كه در چاپخانه میرزا زین‌العابدین تبریزی به چاپ رسیده است فتح‌نامه نام داشت و آن را میرزا عیسی قائم‌مقام فراهانی نوشته بود.

این كتاب از جنگی سخن می‌گوید كه در سال ۱۲۲۷ ق. میان دولت‌‌های ایران و روس روی داد و بالاخره هم با صلح‌نامه گلستان به پایان رسید.

او از رساله جهادیه به عنوان دومین كتاب یاد می‌كند. مجتبی مینوی در مقاله «اولین كاروان معرفت» (یغما، ش هشتم، س ششم، ۱۳۳۲، ۳۱۵‌‌ـ‌۳۱۶) می‌نویسد: نمی‌دانم كه رساله جهادیه همان فتح‌نامه است یا كتاب دیگری می‌باشد.

میرزا محمدعلی‌خان تربیت در مقاله «تاریخ مطبعه و مطبوعات ایران» (تعلیم و تربیت، ش یازدهم، س چهارم، ۱۳۱۳، ۶۵۹) می‌نویسد میرزا عیسی قائم‌مقام بزرگ كه در تاریخ ۱۲۳۸ ق. در تبریز مرحوم شده است دو رساله كوچك و بزرگ دارد كه در آن تواریخ راجع به جهاد تألیف فرموده‌اند.

مقصود تربیت از دو رساله شاید همان دو نسخه رساله جهادیه باشد كه در دو تاریخ ۱۲۳۳ و ۱۲۳۴ قمری به چاپ رسیده است.

در فهرست الذریعه و خانبابا مشار از هر دو رساله فتح‌نامه و جهادیه نام برده شده است. با این حال به نظر می‌رسد كتاب فتح‌نامه و رساله جهادیه یكی است، چرا كه در آن دوره وانفسای جنگ و شكست از روسیه فتحی واقع نشده بود كه فتح‌نامه‌ای تألیف شود.

كتاب در ۸۶ صفحه به چاپ رسیده و ابعاد آن 152× 208 میلی‌متر است. همچنین متن كتاب در جدول، در 13 سطر و ابعاد 100×145 میلی متر نوشته شده است.

محدودیت‌‌های تكنیكی كه باعث سختی كار و عدم استفاده از تزیینات و تصاویر در كتاب‌ها می‌شد سبب توجه بیشتر به چاپ سنگی شد

زیر بعضی سطور خط كشی و در برخی موارد كلماتی با شنگرف اضافه و در صفحات ۳، ۵، ۲۳، ۲۵ و ۲۷ نام‌های فتحعلی‌شاه و شاهزاده عباس میرزا به آب زر نوشته شده است. كتاب شماره صفحه یا برگ ندارد و دارای راده است.

چاپچی این كتاب محمدعلی بن‌حاجی محمدحسین آشتیانی است كه بسیاری، از جمله شهلا بابازاده در كتاب خود با عنوان تاریخ چاپ در ایران (تهران: طهوری، 1378)، او را از شاگردان میرزا زین‌العابدین تبریزی دانسته‌اند. 

با این حال باید دانست كه تا سال 1234 ق. یعنی مصادف با چاپ دومین كتاب چاپی ایران ـ كه باز هم رساله جهادیه میرزا قائم‌مقام بود ـ نامی از میرزا زین‌العابدین تبریزی در میان نیست.

او رساله جهادیه 1234 ق. را منتشر می كند و بعد به دستور فتحعلی‌شاه به تهران كوچ كرد و با حمایت مالی منوچهر خان گرجی، ملقب به معتمدالدوله ، چاپخانه چاپ سربی تهران را پایه‌ریزی كرد. شاگردان او از جمله عبدالكریم، رستم علی و محمدعلی طهرانی توانستند راه او را در تهران ادامه دهند.

شاگرد دیگر او، عبدالرزاق اصفهانی نیز با حمایت معتمدالدوله چاپخانه‌ای در اصفهان و همدان تاسیس كرد. آخرین تولیدات شناسایی شده چاپخانه تبریز بوستان سعدی به سال 1246ق. چاپخانه‌‌های تهران طوفان البكاء به سال 1275 ق. و چاپخانه اصفهان محرق القلوب به سال 48‌‌ـ‌1247 ق. است.

پس از این، دوران چاپ سربی در ایران پایان می یابد و برای چندین دهه چاپ سنگی به تنها شیوه چاپ در ایران تبدیل می شود.

دلایل مختلفی باعث از رونق افتادن چاپ كتاب به شیوه سربی در ایران شد. نخست، ایرانیان كه سالیان سال با خطوط پر پیچ و خم نسخه‌‌های خطی محشور بودند، چندان علاقه ای به خطوط منظم نسخ در كتاب‌‌های چاپ سربی نشان ندادند.

دوم، محدودیت‌‌های تكنیكی كه باعث سختی كار و عدم استفاده از تزیینات و تصاویر در كتاب‌ها می‌شد سبب توجه بیشتر به چاپ سنگی شد. چاپچیان تلاش‌‌هایی برای استفاده از تصویر در كتاب‌‌های چاپ سربی انجام دادند.

نخستین كتاب مصور چاپ سربی مختارنامه است كه سال 1261 ق. به چاپ رسید. تصاویر این كتاب به شیوه گراوور چوبی چاپ شده‌اند.

چند طوفان البكاء مصور نیز به شیوه چاپ سربی طبع شد كه تصاویر چاپ سنگی داشت. كتاب‌‌های سربی بعد از چاپ متن به چاپخانه سنگی منتقل می‌شدند تا مابقی فرآیند چاپ در آنجا انجام شود. این دشواری‌ها منسوخ شدن چاپ سربی از سال 1275 ق. در ایران را در پی داشت.

چاپ سنگی در ایران بسیار پیشتر كار خود را آغاز كرده بود. باز هم با حمایت عباس میرزا اولین چاپخانه چاپ سنگی در تبریز احداث شد.

گرچه درباره اولین كسی كه چاپ سنگی را به ایران وارد كرد اختلاف نظر وجود دارد و «شگلووا» نام فردی به نام الله‌وردی، از فرستادگان عباس میرزا ذكر می كند كه حدود سال 1237 ق. در تفلیس به فراگیری صنعت چاپ سنگی مشغول بوده ولی آنچه ما اكنون به آن مطمئنیم، ورود صنعت چاپ توسط میرزا صالح شیرزای است. نخستین كتابی كه در چاپخانه او به چاپ رسید قرآن مجید به سال 1249 ق. است.

مشخصات این قرآن به شرح زیر است:
قرآن؛ تبریز؛ 1249 ق.؛ قطع رقعی؛ 14 سطر؛ كاتب: محمدحسین ابن میرزا محمد التبریزی؛ ناشر: محمدصالح ابن حاجی باقر‌خان شیرازی. محل نگهداری: تهران؛ مجموعه خصوصی.

درباره این قرآن گمانه زنی‌‌های زیادی وجود داشت؛ چرا كه همه محققان با استناد به انجامه زادالمعاد 1251 ق. كه در چاپخانه میرزا صالح چاپ شده و در آن ذكری از طبع قرآن شده بود حدس‌‌هایی درباره زمان چاپ كتاب می زنند. انجامه قرآن كه مشابه انجامه زادالمعاد است، تاریخ 1249 ق. را دارد و كاتب آن نیز همان كاتب ‌زادالمعاد است.

از آنجا كه مراحل چاپ دومین كتاب چاپ سنگی 15 ماه به درازا كشیده، می‌توان احتمال داد مدت زمان چاپ كتاب نخست نیز در همین حدود یا حتی طولانی‌تر بوده است، پس احتمالا نخستین مطبعه چاپ سنگی حدود سال 1248 ق. به تبریز وارد شده است. در فاصله چاپ دو كتاب، عباس میرزا، كه حامی چاپ كتاب در تبریز بود، در تاریخ دهم جمادی‌الثانی 1249 ق. و فتحعلی‌شاه به تاریخ 19جمادی ‌الثانی1250 ق. وفات كردند.

علی بوذری

يکشنبه 21/12/1390 - 11:41
سينمای ایران و جهان
جام جم آنلاین: مجموعه طنز «نقطه سر خط» به كارگردانی سعید آقاخانی و تهیه‌كنندگی ایرج محمدی و مهران مهام از 29 بهمن از شبكه 3 سیما پخش می‌شود.

داستان مجموعه «نقطه سرخط» را مصطفی كیایی و سعید جلالی در 30 قسمت 40 دقیقه‌ای برای گروه فیلم و سریال شبكه 3 به نگارش درآورده‌اند.

ایرج محمدی و مهران مهام كه ید طولایی در تولید سریال‌های مناسبتی نوروز دارند، بعد از «خوش‌نشین‌ها»، «زن بابا» و «راه دررو» تصمیم گرفته‌اند همكاری جدیدشان را با سعید آقاخانی از رقابت‌های نوروزی خارج كنند و در اوضاع و احوال قبل از نوروز، آن را روی آنتن بفرستند.

قصه سریال نقطه سر خط روایتگر زندگی صمد قیصری، كارمند یكی از ادارات است كه همراه همسر و دو دختر و پسرش كه همگی در سن ازدواج و دانشجو هستند در خانه‌ای استیجاری زندگی می‌كنند.

با لودگی مخالفم

در حالی‌كه اوضاع كارهای ملودرام در تلویزیون و سینما روز به روز بدتر می‌شود، مجموعه‌ها و فیلم‌های كمدی و طنز در دو سه سال اخیر رونقی پیدا كرده‌است. در این میان سابقه و تجربه آقاخانی در زمینه طنزهای تلویزیونی او را در زمره قدیمی‌های این صنف قرار داده است.

آقاخانی درخصوص دیدگاه خود نسبت به آثاری كه با هر ترفندی سعی در خنداندن مخاطبانشان دارد، می‌گوید: طبیعی است توقع بیننده از كار طنز خندیدن است، اما به چه قیمتی؟! ما در این مجموعه وقتی با صحنه‌ای مواجه می‌شدیم كه احساس می‌كردیم جایی برای شوخی ندارد یا حتی توانایی نداریم آن شوخی را تولید كنیم این كار را نكردیم و فقط قصه را روایت كردیم.

وی ادامه می‌دهد: به طور كلی در ساخت كار طنز وقتی می‌بینیم چیزی برای خنداندن مردم نداریم و اگر در این بخش حركت كنیم به سمت لودگی می‌رویم، آن را انجام نمی‌دهیم چون من با لودگی و زوری خنداندن موافق نبوده و نیستم.

كارگردان نقطه سرخط توضیح می‌دهد: به هر حال نمی‌خواهم مدعی باشم كه وقتی بیننده هر قسمت از نقطه سرخط را می‌بیند از خنده ریسه می‌رود، اما معتقدم تمام تلاشم را می‌كنم اگر بیننده با دیدن این سریال لبخندی بر لبانش نقش می‌بندد از ته دلش باشد.

آقاخانی درباره وجه تمایز نقطه سر خط با بقیه سریال‌های طنز می‌گوید: معمولا فضای رئال را در قالب طنز به تصویر می‌كشم، اما سعی می‌كنم دوربین را برای مخاطب مخفی كنم، ‌در نقطه سرخط مشكلات قشری عمده از جامعه به تصویر كشیده شده كه به نظرم در سریال‌های طنز دیگر نبوده است. امیدوارم مورد استقبال مخاطب باشد.

كمدی اجتماعی مفرح در یك آپارتمان

مهران مهام كه سال‌هاست به عنوان تهیه‌كننده تلویزیونی با ایرج محمدی فعالیت می‌كند.

درباره این‌كه آیا مطمئن هستید سریال در اوضاع و شرایط خرید سال نو و خانه تكانی، بازهم دیده می‌شود، می‌گوید: به هر حال هر سریالی كه خوب و قصه‌گو باشد و از نظر ساختاری، كار درستی از آب درآید، در هر اوضاع و شرایطی بیننده خودش را خواهد داشت.

سالهاست كه سریال‌های كمدی ما پر شده از بازیگرانی كه دیگر چهره، نوع بازی، تكیه‌كلام‌ها و تك‌تك حركاتشان برای مخاطبان نه‌تنها آشناست كه خیلی وقت‌ها تكراری و آزاردهنده به نظر می‌رسد، اما بازهم به محض این‌كه تصمیمی برای تولید یك سریال كمدی گرفته می‌شود، نام این بازیگران در فهرست سریال می‌آید و هیچ تغییری هم در این ساختار ایجاد نمی‌شود. سریال نقطه سر خط هم گویا از این مساله جدا نیست.

این انتخاب‌ها به نظر مهام چند دلیل دارد: دلیل اول انتخاب بازیگرانی مثل مرجانه گلچین، حمید لولایی و علی صادقی است كه مردم واقعا این بازیگران را دوست دارند. وقتی ما را می‌بینند، اولین سوالشان این است كه این بازیگران در كار جدیدمان هستند یا خیر.

طبیعی است وقتی مردم تا این حد از حضور آنها استقبال می‌كنند و واكنش خوبی نشان می‌دهند ما بازهم از آنها استفاده كنیم. از طرف دیگر، به نظر من این كاراكترها نقش خودشان را خیلی خوب پیدا می‌كنند و كاملا می‌دانند باید كار را چطور موفق پیش ببرند.

با وجود موفقیت‌های بسیار این بازیگران، اما اگر حضورشان با یك نقش خاص بدون كمترین نوآوری مدام تكرار شود، قطعا دیگر جذابیتشان را از دست می‌دهند. تهیه‌كننده مجموعه در این‌باره می‌گوید: ما به كلیت قضیه نگاه می‌كنیم.

باید با این واقعیت كنار بیاییم كه در بخش كمدی با محدودیت بسیاری مواجه هستیم، بنابراین حق انتخاب زیادی نداریم.

با وجود این هربار در هر سریال سعی می‌كنیم چند نقش جدید هم به كار اضافه كنیم تا كنار بازیگران شناخته شده قبلی تا حدی بتوانند خودشان را نشان دهند.

در این سریال هم از سه چهار بازیگر جدید تئاتری استفاده كرده‌ایم. در حالت كلی به منتقدان و تمام مخاطبان می‌گویم سعه‌صدر داشته باشند و كار را تا پایان دنبال كنند. نوید می‌دهم قصه در قسمت‌های بعد روند صعودی طی خواهد كرد.

سریال نقطه سر خط به تعریف تهیه‌كننده، كمدی‌ای است كه بیشتر سعی دارد مسائل و مشكلات اجتماعی را به تصویر بكشد.

مهام درباره لوكیشن‌های این مجموعه می‌گوید: لوكیشن‌های ما همه در تهران است، اما جابه‌جایی‌های زیادی در شهر خواهیم داشت. در حال حاضر نیز با وجود سرمای هوا تصویربرداری ادامه دارد و به احتمال زیاد تا پایان اسفند هم طول خواهد كشید.

طنز اگر با تعریف صحیح و متعالی آن همراه شود به دلیل جاذبه خاص، مخاطبان گسترده‌تری جذب می‌كند و در مخاطب تاثیر عمیق‌تری ایجاد می‌كند، تهیه‌كننده نقطه سر خط درباره این‌كه ملودرام حرف دل مردم را بهتر انتقال می‌دهد یا طنز می‌گوید: ملودرام و طنز هر دو می‌توانند حرف دل جامعه را بیان كنند، ‌اما گاهی مشكلات و معضلات، سختی و تلخی‌هایی دارد كه اگر به شكل طنز بیان شود برای مخاطبان جذاب‌تر است. طنز می‌تواند نقاط ضعف جامعه را به زبان گویا و شیرین برای مخاطب بازگو كند. نقطه سر خط كمدی اجتماعی مفرح در یك آپارتمان است.

خنداندن مردم در شرایط دشوار امروز، كار راحتی نیست. سطح سلیقه و سواد مخاطب ارتقا یافته است و مانند گذشته نیست كه هر برنامه و سریالی را كه خوراكش كنند براحتی بپذیرد.

مخاطب امروز به نقد مجموعه‌ها می‌پردازد و دیگر با تماشای هر مجموعه طنزی نمی‌خندد. مهام درباره خنداندن مخاطب امروز می‌گوید: به نظرم وقتی زندگی امروز مردم را به تصویر می‌كشیم، مخاطب راحت‌تر می‌خندد، بارها پیش آمده است در زندگی روزمره با مشكلاتی مواجه شده‌ایم كه حتی خودمان خنده‌‌مان گرفته است. این كه تجربه‌های قبلی نشان داده است مخاطب هنگام دیدن زندگی خودش در رسانه تصویری، خنده واقعی می‌كند نه این كه به لودگی بخندد.

وی در پاسخ به این سوال كه آیا نبود فیلمنامه كامل و آماده سبب نبود انسجام در قصه و داستان می‌شود، ‌بیان می‌كند: اگر بی‌دقتی در كار صورت گیرد این اتفاق می‌افتد، اما ما به طور معمول به گونه‌ای كار را مقابل دوربین می‌بریم كه هیچ زمان صحنه، برای فیلمنامه معطل نباشد. اگر صحنه فیلمبرداری، لنگ فیلمنامه باشد و بخواهد فیلمنامه صفحه به صفحه به دست ما برسد مشكلات زیادی در تولید و كیفیت سریال به وجود می‌آورد. هنگامی كار یكدست نمی‌شود و قصه‌ها غیرمنسجم است كه صحنه لنگ فیلمنامه باشد، ولی هیچ زمان سریال ما لنگ فیلمنامه نمی‌ماند.

تماشای كار كلیشه‌ای نه‌تنها برای مخاطب جذابیتی ندارد، بلكه او را دلزده می‌كند و حتی برای سرگرمی هم رغبت به تماشای كار ندارد. مهام برای دور كردن مجموعه از كلیشه شدن توضیح می‌دهد: قصه اگر كهنه نشود حرفی برای گفتن دارد. با این‌كه مجموعه‌های سال‌های اخیر طنز بازگو‌‌كننده قصه‌‌های اجتماعی و رئال است، اما نگاه جدید كارگردان و تهیه‌كننده می‌تواند قصه را از كلیشه بودن دور كند، نقطه سرخط بیان‌كننده قسمتی از زندگی و مشكلات مردم است كه تاكنون در هیچ مجموعه‌ای به تصویر كشیده نشده است. ما تلاش كردیم و امیدوارم مخاطب هم بتواند با كار ارتباط برقرار كند.

كارگردان مجموعه طنز باید شوخ‌طبع باشد

علیرضا نجف‌زاده سال 1351 در تهران متولد شده است. او سال‌ها با سمت دستیار كارگردان و برنامه‌ریز در پروژه‌های مختلف سینمایی و تلویزیونی حضور داشته است كه می‌توان به قتل آنلاین، زن‌بابا، چاردیواری، به كبودی یاس و شاعر زباله‌ها اشاره كرد. وی در حال حاضر سرپرست گروه كارگردانی و برنامه‌ریزی مجموعه نقطه سرخط است.

وی درباره وجه تمایز قصه نقطه سر خط با بقیه سریال‌ها اظهار می‌دارد: داستان این سریال درباره مردی است كه نمی‌خواهد قبول كند بازنشستگی پایان دوران فعالیت اوست. صمد قیصری، كارمندی است كه پس از سال‌ها فعالیت در اداره‌اش، حكم بازنشستگی دریافت می‌كند. او همراه خانواده‌اش در خانه‌ای استیجاری زندگی می‌كند و البته ارتباط خوبی هم با صاحبخانه‌اش دارد، اما بازنشستگی او باعث می‌شود ماجراهای مختلفی برای او و اطرافیانش به وجود آید. این قصه جدیدی است كه به نظر تا به حال بیان نشده است.

در این مجموعه بعد از بیان مشكلات، راه حل آن نیز بیان شده و به مخاطب گفته می‌شود در نهایت تمام مشكلات را می‌توان با همدلی برطرف كرد.

نجف‌زاده در پاسخ به این‌كه كارگردانی در یك مجموعه طنز و ملودرام چه تفاوت‌هایی دارد، توضیح می‌دهد: به طور كلی در فیلمسازی، فضای پشت دوربین تاثیر بسزایی مقابل دوربین می‌گذارد. عواملی كه در مجموعه‌های طنز فعالیت می‌كنند باید روحیه‌ای آرام وشاد داشته باشند تا بتوانند بخوبی نقش‌آفرینی كنند.

كارگردان مجموعه طنز نیز باید بتواند، ‌با اخلاق خوب‌ از بازیگران بازی‌ بگیرد و چون زندگی دشواری‌های زیادی دارد، ‌ممكن است كارگردان مجموعه طنز هم مانند تمام افراد جامعه، یك روز غمگین باشد، ‌اما باید بتواند خود را كنترل كند تا به كار لطمه‌ای وارد نشود. تمام این موارد، به زبان ساده است، ‌اما در عمل دشوار است. بنابراین اجرای كار طنز به مراتب سختی‌های بیشتری از مجموعه‌های جدی دارد.

وی در پاسخ به این‌كه در كارگردانی مجموعه‌های طنز بازیگران تا چه اندازه اجازه اعمال نظر دارند بیان می‌كند: فیلمسازی كار گروهی است.

‌از وقتی طرح قصه شكل می‌گیرد تا زمانی كه فیلم تولید می‌شود، بارها توسط همه عوامل مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد و بعضاً‌ متن فیلمنامه هنگام تولید تغییر می‌كند. اما به طور كلی، در بعضی قسمت‌ها نقش به بازیگر نزدیك می‌شود و در قسمت‌های دیگر بازیگر باید به نقش نزدیك شود.‌

در آن قسمت‌هایی كه بازیگر باید به نقش نزدیك شود،‌كارگردان با اعمال‌نظر به او كمك می‌كند تا در كنار بهره‌گیری از خلاقیت‌هایش بتواند نقش را بخوبی بازی كند كه حساسیت این قسمت در مجموعه‌های طنز بیشتر است.

سرپرست گروه كارگردانی و برنامه‌ریزی مجموعه نقطه سر خط درباره خسته شدن مخاطب از تیم بازیگری تكراری در این مجموعه می‌گوید: چارلی چاپلین و لورل ‌هاردی كمدین‌های معروف دنیا هستند كه سال‌ها با یك نوع لباس ایفای نقش كردند،‌ اما هیچ وقت برای مخاطب تكراری نشدند.

در تمام دنیا روش به این صورت است كه استعداد‌های یك بازیگر را برجسته كرده و در كارهای بعدی از او استفاده می‌كنند،‌ اما در ایران متاسفانه این روش را اشتباه می‌دانند. به نظر من آنچه مخاطب را خسته می‌كند تكرار بازیگر نیست، بلكه قصه تكراری است. قصه اگر پتانسیل لازم را داشته باشد، بازیگر می‌تواند حتی اگر تكراری هم باشد‌، قصه را به بهترین شكل بازی كند.

يکشنبه 21/12/1390 - 11:40
اخبار
جام جم آنلاین: شبکه جهانی صدای آشنا با یک ویژه برنامه تحویل سال و پنج ویژه برنامه خاصّ ایام نوروز، با ایرانیان مقیم خارج از کشور نوروز باستانی را به جشن می نشیند.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی و امورمخاطبان شبکه جهانی صدای آشنا، برنامه های ویژه نوروز شبکه جهانی صدای آشنا شامل این عناوین است.

گروه ورزش و تفریحات؛ نسیم بهاری: روز سه شنبه یکم فروردین ساعت 07:00 به وقت تهران از کانال اروپا پخش می شود.

این برنامه به ارائه بخش های متنوع مرتبط با تحویل سال نو خورشیدی، همراه با پیام نوروزی مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری.

داوود حیدری نویسنده و سردبیر و محبوبه نعمتی تهیه کننده، ویدا شهشهانی و اردشیر منظم، بازیگران، صادق عبدالهی نویسنده، و ایزد کاویانی نوازنده، در این ویژه برنامه همراه مخاطبان خواهند بود.

گروه هنر و ادبیات؛ نسیم نوروزی: هر روز در ایام نوروز ساعت 14:45 به وقت تهران از کانال اروپا (در دو کانال آمریکا و آسیا و اقیانوسیه نیز پخش می شود).

این برنامه بهاریه ها را در قالب شعر و موسیقی و با رویکرد آموزشی تقدیم شنوندگان می کند.
محمدرضا محمدی آملی سردبیر و نازیلا نظمی تهیه کننده، در این برنامه همراه مخاطبان خواهند بود.

گروه فرهنگ و تمدن؛ هفت سین: هر روز در ایام نوروز ساعت 22:30 به وقت تهران از کانال اروپا (در دو کانال آمریکا و آسیا و اقیانوسیه نیز پخش می شود).
این برنامه آداب و رسوم نوروزی ایرانیان را بررسی خواهد کرد.
حسین یونسی سردبیر و تهیه کننده این برنامه با مخاطبان همراه است.
گروه رویدادها و تحلیل بین الملل؛ ایران در سالی که گذشت: هر روز در ایام نوروز ساعت 22:45 به وقت تهران از کانال اروپا (در دو کانال آمریکا و آسیا و اقیانوسیه نیز پخش می شود).

این برنامه رویدادهای موثر کشور ایران در سال 1390 را تحلیل می کند.
زهرا قابع سردبیر و تهیه کننده این ویژه برنامه است.

گروه ورزش و تفریحات؛ شادیانه: هر روز در ایام نوروز ساعت 15:05 به وقت تهران از کانال اروپا (در دو کانال آمریکا و آسیا و اقیانوسیه نیز پخش می شود).
این برنامه قطعات نمایشی طنز را با ساختاری نو به شنوندگان ارائه خواهد کرد.
داود حیدری گوینده و سردبیر در این برنامه مخاطبان را همراهی می کند.

"یادمان باشد"؛ بزرگداشت شهدا

"یادمان باشد" کاری از گروه فرهنگ و تمدن شبکه جهانی صدای آشنا در روز بزرگداشت شهدا از این شبکه پخش می شود.

"یادمان باشد" با هدف بزرگداشت مقام و منزلت شهدای ایران اسلامی، به پاسداشت مقم معزز شهدا خواهد پرداخت.

مژده لواسانی سردبیر، گوینده و تهیه کننده، میثم زرگرپور نویسنده، و ملیحه کیان گزارشگر، در این ویژه برنامه همراه شما هستند.

"یادمان باشد" را روز دوشنبه بیست و دوم اسفند ساعت 11:00 به وقت تهران برابر با ساعت 07:30 به وقت گرینویچ از کانال اروپای شبکه جهانی صدای آشنا بشنوید.

نشانی وب سایت شبکه جهانی صدای آشنا www.sedayeashna.ir

شماره تماس روابط عمومی 22164131 ، 22652327

يکشنبه 21/12/1390 - 11:39
اخبار
جام جم آنلاین: «افسانه‌های آذربایجان»، «حكایت‌های‌مادربزرگ»، «حماسه سیدعطا» و «نون و پنیر و پسته» چهار مجموعه انیمیشن‌ هستند كه در حال حاضر مراحل مختلف ساخت را در مراكز سیما پشت سر می‌گذرانند.

حكایت‌های مادربزرگ

مجموعه انیمیشن حكایت‌های مادربزرگ به تهیه‌كنندگی و كارگردانی بهروز سلطانی‌فر در 13 قسمت 11 دقیقه‌ای در صدا و سیمای مركز گلستان تهیه و تولید می‌شود.

سلطانی‌فر در این باره گفت: تولید مجموعه‌ای جذاب برای آموزش نكات اخلاقی و اجتماعی به مخاطب كودك و نوجوان و همچنین معرفی كتاب ارزشمند قابوسنامه از مهم‌ترین اهداف تولید این مجموعه است.

وی درباره داستان این مجموعه خاطرنشان كرد: در هر قسمت از این مجموعه انیمیشن مادربزرگ به فراخور اتفاقات یا سوالاتی كه برای نوه‌هایش پیش می‌آید حكایتی از قابوسنامه تعریف كرده و به نكات آموزنده آن اشاره می‌كند.

سلطانی فر تصریح كرد: تمامی داستان‌های این مجموعه از كتاب قابوسنامه گرفته شده كه متاسفانه تاكنون پرداخت مناسب و كاملی به آن نشده بود. همچنین سعی شده است از لوكیشن‌ها و فضاهای بومی استان به نحو مطلوبی استفاده شود.سلطانی‌فر با بیان این‌كه این مجموعه 16 ماه پیش تولید داشته است، افزود: تولید انیمیشن حكایت‌های مادربزرگ آغاز شده و 14 ماه طول خواهد كشید.

وی با اشاره به این‌كه مراحل صداگذاری و آماده‌سازی این مجموعه شش ماه زمان نیاز دارد، ابراز داشت: مجموعه انیمیشن حكایت‌های مادربزرگ تا پایان شهریورماه سال آینده آماده پخش خواهد شد.

سلطانی فر یادآور شد: از نظر داستان تلاش بر این است كه به بیان حكایت بسنده نشود و كاربرد آن در زندگی فعلی كودكان و نوجوانان و مصادیق امروزی آن نیز توجه شود تا جذابیت بیشتری برای مخاطب داشته باشد.

افسانه‌های آذربایجان

مجموعه انیمیشن افسانه‌های آذربایجان در 13 قسمت 11 دقیقه‌ای به كارگردانی داوود اشرفی و تهیه‌كنندگی علی اشرفی در مركز آذربایجان شرقی در دست تولید است.

اشرفی گفت: پیش‌تولید این مجموعه از اوایل سال 1390 شروع و در مهر ماه به اتمام رسیده است. این مجموعه هم اكنون در حال انیمیت است كه با توجه به زمان‌بندی صورت گرفته خرداد ماه سال آینده آماده پخش خواهد شد.

وی تصریح كرد: در این مجموعه تلاش می‌كنیم شخصیت‌های باورپذیری خلق كنیم تا مخاطب هر چه بهتر با آنها ارتباط برقرار كند.

حماسه سیدعطا

انیمیشن «حماسه سیدعطا» هم به تهیه‌كنندگی و كارگردانی ماشاءالله محمدی در ۲۶ قسمت ۱۱ دقیقه‌ای به سفارش صدا و سیمای مركز كردستان تهیه و تولید می‌شود.

داستان این مجموعه در زمان حكومت رضاخان اتفاق می‌افتد و ماجرای آن مربوط به سیدی است كه سرانجام مجبور می‌شود در برابر ظلم خوانین قیام كند.

محمدی با بیان این‌كه این مجموعه با استفاده از تكنیك سه‌بعدی تولید می‌شود، تصریح كرد: از ویژگی‌های این مجموعه پرداختن به قسمتی از تاریخ شهر سنندج و بازسازی صد سال پیش این فضا و قیام‌های ملی مذهبی این منطقه است.

وی با اشاره به این‌كه پیش‌تولید این مجموعه از ابتدای امسال آغاز شده، گفت: در حال حاضر فیلمنامه تكمیل شده و شخصیت‌ها به صورت سه‌بعدی طراحی شده‌اند.

وی مدت زمان تولید این مجموعه را یك سال و نیم عنوان كرد و افزود: با توجه به برنامه‌ریزی‌هایی كه صورت گرفته این مجموعه در نوروز 92 آماده پخش خواهد شد.

نون و پنیر و پسته

مجموعه انیمیشن «نون و پنیر و پسته» هم به تهیه‌كنندگی و كارگردانی هدی مكرمی در 13 قسمت هشت دقیقه‌ای در صدا و سیمای مركز همدان تهیه و تولید شده است.

مكرمی اظهار داشت: تولید این مجموعه از سال 1388 آغاز شد و پس از گذشت دو سال در حال حاضر آماده پخش شده است.

وی هدف از تولید این مجموعه را ایجاد فضایی مثبت و خلاق برای كودكان، كسب مهارت‌های اجتماعی، اعتماد به نفس و باور به توانایی‌های شخصی، فرهنگ و اخلاق ایرانی، دوستی و دوست‌یابی، معرفی الگوهای مثبت و توانایی رویارویی با مشكلات زندگی عنوان كرد.

مكرمی با بیان این‌كه داستان‌ها وقایعی در مورد زندگی حیوانات است، یادآور شد: داستان هر قسمت جدا از سایر قسمت‌ها و در حقیقت به شكل 13 قصه مستقل است.

وی تصریح كرد: تكنیك كار كات اوت و به شكل خمیری است به‌گونه‌ای كه زیر دوربین فیلمبرداری شده و با تركیب جلوه‌های ویژه پس از ساخت سعی شده با استفاده از فرم و رنگ‌های شاد و تكنیك نیمه‌عروسكی و داستان به همراه موسیقی مناسب برای مخاطب خردسال جذابیت داشته باشد.

يکشنبه 21/12/1390 - 11:38
اخبار
جام جم آنلاین: مجموعه مستند علمی محض « دنیای شگفتی» در شش قسمت سی دقیقه ای از شبکه مستند سیما پخش می شود.

در «دنیای شگفتی» اتفاقات شگفت آور در اقصی نقاط دنیا به تصویر کشیده می شود که هر کدام برای مخاطب جذابیت های خاص خود را دارد.

اتفاقاتی که برای نمایش در این برنامه انتخاب شده اند، هم از هیجان سرشار هستند و هم به ندرت رخ می دهند و به این سبب شگفتی خوانده شده‌اند .

اتفاقاتی چون: آتش بازی های خطرناك ،آزمایش بر روی آدمك ها در تصادفات و تحقیق بر روی بدن انسان ، حمله موشها به مزرعه در استرالیا ، گیاهان فریبكار و ترسناك و … موضوعات این برنامه را در بر می گیرند.

علاقمندان می توانند « دنیای شگفتی» را هر شب ساعت 18:35 از شبکه مستند سیما ببینند. 

چهار روز شگفت‌انگیز آقای فرجامی

فیلم تلویزیونی «چهار روز شگفت‌انگیز آقای فرجامی» به کارگردانی بهداد امینی 15 فروردین ماه در تهران کلید می‌خورد.

بهداد امینی به مهر گفت: هم اکنون پیش تولید را آغاز کردیم و تاکنون حضور همایون ارشادی، احسان امانی، روح‌الله حق گوی لسان، مجید جعفری و صدف احمدی قطعی شده است.

وی یادآور شد: از عوامل پشت دوربین می‌توان به نویسنده علیرضا محمودی با اقتباسی از رمان خارجی «رایحه مرگ»، مدیر تصویربرداری: جواد صفا، طراح صحنه و لباس: سهیل میرسپاسی، طراح گریم: مهرداد قلی‌پور، صدابردار: رضا حیدری، مدیر تولید:مسعود دلیری، مدیربرنامه ریز و کارگردان:محمد عزیزی و تهیه کننده: عباس رافعی اشاره کرد.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: دکتر پرویز فرجامی استاد دانشگاه شیمی جسد دانشجویش سیاوش را کف آزمایشگاه پیدا می‌کند. با ورود پلیس و شروع بازجویی‌ها مشخص می‌شود مظنون اصلی خود دکتر است.

امینی تاکنون دستیاری فیلمسازانی چون فریدون جیرانی، عباس رافعی، احمد امینی، ایرج کریمی، مهدی کرمپور، بهنام بهزادی و...را تجربه کرده است.

 پس از مه نوروز آفتابی می شود

فیلم تلویزیونی «پس از مه» به کارگردانی بهرام صحیحی، محصول مرکز سیمافیلم ایام عید به روی آنتن سیما می رود.

به گزارش روابط عمومی مرکز سیما فیلم، سید احمد پایداری « پس از مه » را در قشم تهیه و در آن از بازی بازیگرانی چون سیما تیرانداز(هنگامه)، سعید حران اف (سعید)، مینا دخیلی (مینو)، خسرو شهراز(جلال)، لیلا شوقی (هانیه) و بهروز صحیحی (فرخ) استفاده کرده است.

قصه این فیلم به قلم پایداری، سرسختی های زنی را روایت می کند که در قشم برای اولین بار یک کارگاه گلیم بافی راه می اندازد و ...

سیما تیرانداز، مینا نوروزی، لیلا شوقی، خسرو شهراد و علی کمالی‌نژاد از بازیگران این فیلم هستند.

سیداحمد پایداری « پس از مه» را برای گروه اجتماعی مرکز سیمافیلم تهیه کرده است.

گلستان‌نامه روی آنتن شبکه آموزش

برنامه «گلستان‌نامه» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی غلامرضا حسنی از شبکه آموزش روی آنتن می‌رود.

به گزارش روابط عمومی شبکه آموزش سیما، برنامه «گلستان‌نامه» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی غلامرضا حسنی در 16 قسمت 15 تا 20 دقیقه‌ای روی آنتن شبکه آموزش می‌رود.

مستند «گلستان‌نامه» به مناظر دیدنی روستاهای اطراف گرگان و همچنین آثار و ابنیه و پیشینه تاریخی آنها می پردازد.

«گلستان نامه» از چهارشنبه 24 اسفند ساعت 20:45 در دستورکار پخش هر شب شبکه آموزش است.

«نقش بافت» با صدای فریبا متخصص

مجموعه مستند «نقش بافت» به تهیه‌كنندگی سعید نبی كه به قصه‌ها، افسانه‌ها و تحلیل پیدایش شكل و رنگ نقوش اصیل ایرانیان می‌پردازد با رمز گشایی از نقش بافت‌ها نوروز 91 از شبكه چهار سیما پخش می‌شود.

نقش بافت‌های ایران كهن تا امروز طی قرون متمادی حاوی فلسفه‌ها و قصه‌های پیچیده‌ای بوده كه اقوام ایرانی و مردمان ایران زمین نسل به نسل و زبان به زبان بسته به شیوه‌های زندگی قومی و حوزه‌های فرهنگی خود آنها را تاكنون زنده نگه داشته و در پوشاك اصیل ایرانی و قالی‌های سنتی آنها را حفظ كرده‌اند.

این مجموعه می‌كوشد گوشه‌ای از تاریخ و زیبایی نقش بافت‌های ایرانی را به تصویر بكشد.این مجموعه مستند در 13 قسمت 28 دقیقه‌ای با صدای فریبا متخصص از شبكه چهار سیما نوروز 91 روی آنتن می‌رود.

يکشنبه 21/12/1390 - 11:37
اخبار
جام جم آنلاین: سریال‌های دختری به نام آهو، فراموشی (پدر ناخوانده) و مهمانان ویژه از جمله گزینه‌های پخش شبكه تهران در ایام نوروز است این شبكه علاوه بر پخش برنامه‌های متنوع بیش از 10 فیلم سینمایی و تلویزیونی نیز در این ایام به آنتن پخش خواهد سپرد.

نوروز امسال شبكه تهران مانند اغلب شبكه‌های دیگر تلاش كرده چند گزینه برای پخش نوروزی سریال‌های خود تدارك ببیند.

یكی از این گزینه‌ها مجموعه تلویزیونی دختری به نام آهو به كارگردانی قدرت‌الله صلح‌میرزایی است.

داستان این مجموعه درباره مردی به نام آقامرتضی حشمت است كه چهار پسرش ازدواج كرده‌اند و تمام آنها صاحب پسر شده‌اند. آقامرتضی كه خیلی دوست دارد نوه دختری داشته باشد به تكاپو می‌افتد تا مقدمات ازدواج پسر پنجمش را كه بتازگی از سربازی آمده است، مهیا كند. اما آماده كردن چنین مقدماتی آنقدرها هم كه او فكر می‌كند كار ساده‌ای نیست.

علاقه او به داشتن نوه دختری باعث بروز ماجراهای بسیاری در خانواده چهار پسرش می‌شود. با وجود اتفاقاتی كه می‌افتد آقامرتضی همچنان در تلاش است پسر آخرش را با هر تمهیدی پای سفره عقد بنشاند؛ چیزی كه دیگران به آن واكنش نشان می‌دهند.

بهزاد فراهانی، بازیگر نام‌آشنای سینما و تلویزیون در این سریال در نقش آقامرتضی حشمت ظاهر شده و سیروس گرجستانی هم ایفاگر نقش دوست او یعنی كمالی خواهد بود. مریم امیرجلالی هم در نقش همسر آقامرتضی دیده خواهد شد.

همچنین میرطاهر مظلومی، مجید یاسر، شهرام عبدلی و مهدی امینی‌خواه در نقش چهار پسر آقامرتضی نقش‌آفرینی می‌كنند و پندار اكبری هم در نقش پسر آخر آقامرتضی هنرنمایی كرده است.

شهره لرستانی، فلور نظری، آزاده ریاضی، مریم سلطانی، یلدا قشقایی و آزیتا تركاشوند بازیگران دیگری هستند كه در این اثر در نقش‌های مختلف ظاهر خواهند شد.

مجموعه «دختری به نام آهو» به تهیه‌كنندگی علیرضا داوری و محمدحسین قره‌تپه در 13 قسمت 40 دقیقه‌ای آماده می‌شود. فیلمنامه این مجموعه را محمدهادی كریمی و علیرضا محمودی نوشته اند.

مجموعه تلویزیونی فراموشی (پدر ناخوانده) هم به كارگردانی سعید سلطانی و تهیه‌كنندگی حمیدرضا مهدوی برای پخش از شبكه تهران تولید می‌شود.

در این مجموعه محمد كاسبی، برزو ارجمند، مهران رجبی، رضا داوودنژاد، سحرجعفری‌جوزانی، فلامك جنیدی، محمد مهدوی، آتیه جاوید و الناز حبیبی نقش‌آفرینی می‌كنند.

این مجموعه طنز در 13 قسمت 40 دقیقه‌ای آماده می‌شود و قرار است هر روز از شبكه تهران پخش شود. فیلمنامه طنز فراموشی را امیرمهدی ژوله با همكاری الهه زارع نژاد نوشته‌اند.

محمد كاسبی در این مجموعه تلویزیونی طنز نقش مردی بازاری و ثروتمند به نام حاج‌نقی را دارد كه به تنهایی در شهرستان روزگار می‌گذراند. او در آستانه نوروز در انتظار دیدار فرزندانش است، اما هر چه منتظر می‌ماند خبری از آنان نمی‌شود. به همین دلیل حاج نقی كه دلتنگ و نگران فرزندانش است، تصمیم می‌گیرد راهی پایتخت شود تا دیداری با آنان تازه كند.

برزو ارجمند و رضا داوودنژاد نقش پسران او را دارند و مهران رجبی پیشكار حاج‌نقی است، فلامك جنیدی هم نقش عروس او را دارد و سحر جعفری‌جوزانی دخترحاج نقی است.

محمد مهدوی، آتیه جاوید، الناز حبیبی و... دیگر بازیگران اصلی مجموعه هستند.مجموعه نمایشی «مهمانان ویژه» هم به كارگردانی جواد رضویان و تهیه‌كنندگی سعید اردكانی از تولیدات شبكه تهران است.

داستان «مهمانان ویژه» با بازی علیرضا خمسه (جعفر)، امیرحسین صدیق (مجید)، محسن كیائی (پارسا) ، آشا محرابی (سارا)، نگار فروزنده (پریسا)، مهشید افشارزاده (فخری) ایمان صفا (سعید) و جواد رضویان (هومن) در مورد مجید كشاورز، استاد جوان و بسیار موفق دانشگاه است كه به تنهایی در طبقه بالای خانه آقای كیهانی (رئیس دانشگاهی كه در آن تدریس می‌كند) زندگی می‌كند.

پریسا دختر كیهانی دانشجوی مجید در دانشگاه است و علاقه‌ای بین آنها به وجود آمده است. مجید از او خواستگاری می‌كند. آقای كیهانی از مجید می‌خواهد كه به همراه خانواده خود آخر هفته برای مراسم به خانه آنها بروند. مشكلات مجید از همین قرار شروع می‌شود.

از سه مجموعه نمایشی معرفی شده، یك مجموعه در ایام نوروز از شبكه تهران پخش خواهد شد و سایر مجموعه‌ها در جدول پخش سال 1391 شبكه قرار می‌كیرد.

فیلم‌های سینمایی نوروز شبكه تهران

علاوه بر این، شبكه تهران فیلم‌های جذابی نیز برای پخش در نظر گرفته است. قرار است فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی مستربین پلیس می‌شود، چای جوشیده، دزدان دریایی كارائیب4، سنگام، سفرهای گالیور، یكی بود ـ یكی نبود، بهترین دوست من، رویای پرواز، ناشناخته، آشپزی از صمیم قلب، هر چی خدا بخواد و داروی مرگبار از 29 اسفند 1390 تا 13 فروردین 1391 از این شبكه پخش شود.

يکشنبه 21/12/1390 - 11:37
اخبار
لطفاً بگذارید به ما حمله شود!
جام جم آنلاین: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «دورنمای مذاكرات آوریل»،«ادامه سیر کاهش ارزش پول ملی و وعده هایی که روی کاغذ ماند»،«این حساب كی تصفیه می‌شود؟»،«اسرائیل تهدید است یا ایران؟»،«چرا تحریم‌ها نمی گیرد؟»،«وضعیت نامساعد كارفرمایان»،«قانون محوری یا فرد محوری»،«لطفاً بگذارید به ما حمله شود!»،«وام‌های یونان و اثرات منفی نرخ سود پایین»و... كه برخی از آنها در زیر می‌آید.

كیهان:دورنمای مذاكرات آوریل

«دورنمای مذاكرات آوریل»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم مهدی محمدی است كه در آن می‌خوانید؛در حالی كه ایران و 1+5 به زمان برگزاری مذاكرات جدید خود نزدیك می شوند، نشانه های كمی وجود دارد كه غرب آماده تن دادن به یك راه حل منصفانه باشد؛ در عین حال كه به نظر می رسد محاسبات راهبردی آمریكایی ها درباره برنامه هسته ای ایران تا حدود زیادی تصحیح شده است.

حدود یك سال قبل، مذاكرات استانبول در ژانویه 2011 زمانی به بن بست رسید كه معلوم شد گروه 1+5 نه تنها فاقد اراده سیاسی برای حل مسئله است بلكه از حداقل انسجام لازم برای اینكه از جانب ایران به عنوان یك طرف مذاكراتی در نظر گرفته شود هم برخوردار نیست. آمریكایی ها در آن مذاكرات تصور می كردند قادر خواهند بود یك نسخه به اصطلاح بازنویسی شده از طرح مبادله سوخت هسته ای را به عنوان «یك گام اعتمادساز» به ایران تحمیل كنند و وقتی با مقاومت ایران روبرو شدند ترجیح دادند مذاكرات شكست بخورد چرا كه تصور می كردند بالاخره سوخت راكتور تهران تمام خواهد شد و ایران ناچار خواهد بود تحت فشار 800 هزار بیمار سرطانی اش مجددا پای میز مذاكره بازگردد.

به عبارت دیگر غرب در حالی استانبول را ترك كرد كه تصور می كرد اولا، ایران حتما به سرعت خواستار مذاكرات جدید خواهد شد ثانیا، خود را در موقعیتی مناسب برای تشدید فشارهای بین المللی بر ایران می دید ثالثا، حس می كرد زمان به نفع آن است چرا كه هم برنامه هسته ای ایران در اثر عملیات های اطلاعاتی پی در پی كند شده و هم فاصله دولت- ملت در ایران در حال رشد است و رابعا، ارزیابی اطلاعاتی مشترك كشورهای غربی -و اسراییل- این بود كه برنامه هسته ای ایران ولو اینكه به سمت جلو حركت می كند ولی همچنان اگر لازم باشد ضربه پذیر است.

پس از یك سال و اندی، ایران و 1+5 ماه آینده دوباره در استانبول با هم روبرو خواهند شد. سوال این است كه هر یك از دو طرف تحت چه شرایطی به استانبول باز می گردد و چه مقدار تغییر محاسباتی در دیدگاه ایران یا 1+5 رخ داده است.

اولین نكته این است كه چنان كه پیش تر گفته ایم غرب در این مدت همزمان با هدف گرفتن محاسبات حاكمیت در ایران -وحتی بیشتر از آن- برای اثر گذاری بر محاسبات مردم تلاش كرد. تا آنجا كه به تقابل راهبردی ایران و غرب بازمی گردد یك سال گذشته بدون شك «سال مردم» بوده است. مشورتی كه محور فتنه - ضدانقلاب- اسراییل به آمریكایی ها داد این بودكه فشار خارجی چسبندگی مردم به نظام را كم خواهد كرد و از جایی به بعد، وقتی مردم حس كنند فشاری كه به آنها وارد می شود محصول تصمیم های نظام در حوزه های سیاست خارجی و امنیت ملی است، خواهان تغییر این سیاست ها خواهند شد.

جدول زمانی كه آمریكایی ها ترسیم كرده بودند این بود كه این فشارها قبل از انتخابات مجلس در ایران به اوج برسد -كه با تحریم تقریبا ناگهانی خرید نفت و بانك مركزی به اوج رسید- و سپس در انتخابات خود را به شكل كاهش شدید مشاركت یا تقاضای فراگیر برای تغییر رفتار نظام در حوزه های چالش زا با غرب نشان بدهد.

آمریكایی ها به نحو غریبی درباره اتفاقی كه در 12 اسفند رخ داد ساكت هستند و از همین سكوت می توان فهمید پیام را دریافت كرده اند. پیام 12 اسفند این بود كه فشار خارجی تنها چیزی را كه در ایران تقویت می كند همبستگی ملی است و الگوی محاسبات راهبردی مردم ایران تا حدود زیادی با الگویی كه حاكمیت از آن پیگیری می كند یكی است. نتیجه ای كه این پیام برای مذاكرات اینده با 1+5 به بار خواهد آورد بسیار حیاتی است.

الگوی كلیشه شده موجود در ذهن غربی ها كه تصور می كردند می توانند مقاومت خارجی ایران را به بحران داخلی تبدیل كنند تاكنون قاعدتا باید فروریخته باشد. در مذاكرات آینده، مضحك ترین كار از جانب 1+5 این خواهد بود كه ایران را به تشدید فشارها درصورت شكست مذاكرات تهدید كند. پاسخ این تهدید پیشاپیش در 12 اسفند داده شده است و اگر غرب نتواند خود را از شر استراتژی دو مسیره خلاص كند، به زودی خواهد دید كه علاوه بر مسیر فشار كه همین حالا به بن بست رسیده، مسیر مذاكره هم مسدود خواهد شد.

دومین نكته، مربوط به شرایط راهبردی است كه آمریكا به عنوان سیاستگذار اصلی گروه 1+5 در آن قرار دارد. روابط آمریكا با روسیه و چین اكنون در بحرانی ترین وضعیت چند سال گذشته قرار دارد. آمریكا در استراتژی نظامی جدید پنتاگون به وضوح چین را به عنوان هدف نظامی شماره یك خود اعلام كرده و در مورد روسیه هم علاوه بر برخورد بسیار سرد و تحقیر كننده با طرح گام به گام، به زودی با حضور پوتین در كاخ كرملین مواجه خواهد شد كه الگوی رفتار آن در مقابله جویی راهبردی با غرب بسیار رادیكال تر از موجود ضعیفی مانند مدودف است.

 گذشته از این، رفتار آمریكا در لیبی و سیاستی كه هم اكنون در مقابل سوریه تعقیب می كند برای پكن و مسكو جای هیچ تردیدی باقی نگذاشته است كه هدف غرب شوخی هایی از قبیل دفاع از حقوق بشر و امثال آن نیست بلكه آمریكایی ها نفوذ ژئوپلتیك، منابع انرژی، ثبات داخلی و در نهایت امنیت ملی این دو كشور را هدف گرفته اند. بنابراین به نظر نمی رسد این بار مانند دفعات پیش با یك زد و بند سریع از جانب روسیه و چین با آمریكا مواجه باشیم. آنچه قابل معامله بوده به پایان رسیده و آنچه باقی مانده اساسا قابل معامله نیست.

نتیجه مذاكراتی این به هم ریختگی بی سابقه در روابط آمریكا با روسیه و چین دو چیز است: اول، گروه 1+5 هم اكنون گرفتار این معضل راهبردی است كه وقتی جلوی ایران نشست چه باید به ایران بگوید؟ تبدیل كردن این همه اختلاف نظر و به هم ریختگی به یك سیاست واحد دربرابر ایران تقریبا غیر ممكن است. بیانیه گروه 1+5 در نشست شورای حكام هم نشان داد كه وقتی بنا باشد امضای همه اعضای این گروه پای سیاستی بنشیند، آن سیاست بسیار رقیق تر از آن خواهد بود كه «حفظ آبروی» غرب را ضمانت كند. و دوم، مهم تر این است كه وقتی شكاف های درونی گروه 1+5 تا این حد جدی باشد، تدوین یك سیاست واحد علیه ایران در صورت شكست مذاكرات بسیار دشوار و بلكه غیر ممكن خواهد بود. اكنون روسیه و چین هر دو عقیده دارند هدف غرب از فشار بر ایران تغییر رژیم است نه اطمینان از صلح آمیز بودن برنامه آن، چرا كه همه سرویس های اطلاعاتی غربی مدت هاست در این باره كه ایران تصمیم برای ساخت سلاح هسته ای نگرفته است اتفاق نظر دارند.

بنابر این اگر مذاكرات شكست بخورد تنها كاری كه از آمریكا ساخته است روی آوردن به تحریم های یك جانبه جدید است كه اولا تا انتها مصرف شده و ثانیا به معنای مجازات هر چه شدیدتر كشورهایی مانند روسیه، چین، هند، كره، ژاپن و بسیاری كشورهای دیگر است كه تصمیم گرفته اند در هر حال به تجارت با ایران ادامه بدهند. در یك جمله، به هم ریختگی بی سابقه درونی 1+5 كه محصول فاصله گیری شدید منافع و محاسبات اعضای این گروه از یكدیگر است، هم فضای درون مذاكرات را دچار مشكل خواهد كرد و هم امكان تدوین یك راهبرد برای مرحله ما بعد مذاكرات را از غرب سلب می كند.

و آخرین نكته این است كه برنامه ریزی فنی ایران در یك سال گذشته به طور كامل در حال تغییردادن معادله مذاكرات است. 3 گام مهم فنی كه ایران در یك سال گذشته برداشته قابلیت آن را دارد كه صحنه مذاكرات را از اساس بازتعریف كند. گام اول به تصمیم شجاعانه ایران برای ورود جدی به مذاكرات با آژانس با هدف حل همه مسائل باقی مانده در چارچوب یك مدالیته جدید مربوط است، اگرچه دو دور مذاكره در تهران نشان داد ماموریت آمانو كش دادن مسئله است نه حل آن. در هر حال، اگر آمانو بخواهد این مذاكرات را به شكست بكشاند، این امر حتما در شرایطی رخ خواهد داد كه به خوبی معلوم باشد مقصر كیست.

گام دوم، تولید و بارگذاری موفق میله های سوخت 20 درصد تولید داخل در رآكتور تهران است. این امر نه فقط گزینه مبادله را كه نتانیاهو قبل از سفر اخیر خود به واشنگتن دوباره آن را مطرح كرد از روی میز بر می دارد بلكه در اصل حاوی پیامی جدی درباره توان ایران برای ایجاد غافلگیری های فنی برای غرب است. سومین و اساسی ترین گام مربوط به راه اندازی تاسیسات فردو و افزایش ظرفیت غنی سازی ایران در محیطی ایمن است كه اكنون تبدیل به بزرگترین نگرانی صهیونیست ها شده و البته نمی دانند در قبال آن چه باید بكنند.

با راه اندازی فردو گزینه تهدید نظامی خود به خود از روی میز كنار خواهد رفت و وقتی این گزینه منتفی شد مطابق تئوری اسراییلی ها دیگر تحریم ها هم كارایی نخواهد داشت و هنگامی كه نه تحریم و نه حمله نظامی ، هیچكدام در كار نباشد، آن وقت آمریكایی ها پای میز مذاكره چه حرفی برای گفتن خواهند داشت؟

خراسان:ادامه سیر کاهش ارزش پول ملی و وعده هایی که روی کاغذ ماند

«ادامه سیر کاهش ارزش پول ملی و وعده هایی که روی کاغذ ماند»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی عرفانیان است كه در آن می‌خوانید؛یکی از شاخص های مهم برای برنامه ریزی و ترسیم چشم انداز آینده فعالیت های اقتصادی، کارآفرینان و صاحبان بنگاه های اقتصادی کوچک و بزرگ میزان ارزش پول ملی کشور و روند ارزش گذاری آن در مقابل سایر ارزهای معتبر می باشد.

متأسفانه طی دهه های گذشته به دلایلی چون تورم ۲ رقمی حاکم بر اقتصاد کشور، انتشار اسکناس بدون پشتوانه در سال هایی که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود و همچنین سیاست های پولی که مبتنی بر تزریق نقدینگی به بخش های مختلف کشور با اهدافی نظیر ایجاد اشتغال، حمایت از بخش های مختلف نظیر مسکن، صنعت و... ارزش پول ملی کشور در برابر سایر ارزها سیری قهقرایی را طی کرده است به طوری که در شرایط فعلی طبق اطلاعات موجود «ریال ایرانی» در برابر پول ملی تعدادی از کشورهای فقیر منطقه که درگیر ناامنی های داخلی هستند نیز به لحاظ ارزش برابری وضعیت مطلوبی ندارد در حال حاضر با وجود وعده های فراوان متولیان بازار پولی کشور فاصله قابل توجهی بین نرخ ارزهای رسمی با ارز بازارهای فرعی در کشور وجود دارد که این موضوع دو نرخی شدن به تنهایی باعث بر هم خوردن موازنه عرضه و تقاضا در بسیاری از بخش های مرتبط شده است و شرایط را به گونه ای رقم زده است که عده ای با انگیزه به دست آوردن سودهای کلان به صورت انفرادی یا سازمان یافته به دنبال دلالی و استفاده از منابع با نرخ دولتی و فروش آن در بازار آزاد یا سیاه می باشند.

با وجود آن که اقدامات قابل توجه و متنوعی از ابتدای سال تا کنون در این عرصه انجام شده است اما متأسفانه هنوز وجود بازار فرعی و تفاوت فاحش ۲ نرخ رسمی و آزاد تهدیدهای فراوانی را متوجه بازار ارز کشور می کند که چشم پوشی و اغماض از آن عواقبی غیرقابل پیش بینی برای اقتصاد به دنبال دارد.در حال حاضر بخش قابل توجهی از ارز کشور صرف واردات کالا، مقداری برای خدمات مرتبط با خارج از کشور و بخشی نیز توسط مسافران و دانشجویان یا بیمارانی که برای درمان به خارج از کشور می روند استفاده می شود این در حالی است که آمار میزان فروش ارز و واردات کالا به کشور در ۹ ماهه سال ۱۳۹۰ نشان می دهد که میزان واردات کالا ۴۴ میلیارد دلار و میزان ارز فروش رفته ۶۴ میلیارد دلار می باشد که فاصله ۲۰ میلیارد دلاری موجود قابل تأمل است.

ارائه نشدن مستندات برخی مصارف ارزی توسط تعدادی از بانک ها، دلیل برداشت از حساب آن ها توسط بانک مرکزی بود

اظهارات محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی در خصوص برداشت مبالغی از حساب برخی بانک ها نزد بانک مرکزی که چند روز پیش رسانه ای شد نیز در این راستا قابل تأمل است، رئیس کل بانک مرکزی تصریح کرد: پس از بی پاسخ ماندن درخواست های مکرر کمیته ساماندهی بازار ارز از برخی بانک ها برای ارائه مستندات نحوه توزیع ارز، مبلغی که مستندات آن ارائه نشده بود از حساب واسطه آن ها کسر شد که جمع این مبلغ حدود ۲ هزار و ۶۵۳ میلیارد تومان می شود.

پرتال ارزی رصد واردات کالا، خوب اما کمی دیر هنگام

هر چند که پس از نوسانات شدید ارزی در کشور کمی دیر متولیان امر به فکر افتادند اما اقدام اخیر راه اندازی پرتال ارزی برای رصد گردش کالا و ارز در کشور اقدامی در خور تحسین می باشد که به شفاف تر شدن نظارت دستگاه ها بر گردش ارز و کالا در کشور کمک می کند این اقدام زمانی تکمیل می شود که سامانه ارزی صادرات کالاهای غیر نفتی در کشور نیز راه اندازی شود چرا که طبق اظهارات مدیرعامل بانک توسعه صادرات در حال حاضر حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیارد دلار از ارزی که روی کاغذ از محل صادرات غیر نفتی حاصل می شود، به چرخه تبادل ارزی کشور داخل نمی شود و صادر کنندگانی که با دریافت ارز ۱۲۲۶ تومانی، تولید و سپس صادرات انجام داده اند، ارز حاصل از صادرات را به چرخه داخل کشور بازنمی گردانند، البته ممکن است بخشی از این موضوع به دلیل محدودیت هایی باشد که از عوارض تحریم های اخیر محسوب شود، اما در هر صورت به دلیل این که همواره در چرخه تامین ارز کشور در سال های اخیر بخشی از ارز مورد نیاز کشور از طریق صادرات غیرنفتی تامین می شده است این موضوع به صورت جدی باید توسط دولت پیگیری شود.

درس از تجارب گذشته و جلوگیری از تکرار خطاها

اکثر کارشناسان اقتصادی به این موضوع اذعان دارند که تصمیم شورای پول و اعتبار در ابتدای سال ۹۰ مبنی بر کاهش نرخ سود سپرده های بانکی که سبب سرازیرشدن بخش قابل توجهی از نقدینگی به بازارهای ارز و سکه و طلا شد به دلیل این که از عمق کارشناسی لازم برخوردار نبود اثر قابل توجهی بر تندشدن آتش نابسامانی این بازارها گذاشت و کار را به جایی رساند که برخی از افراد برای جلوگیری از بی ارزش شدن پول خود و با طمع دستیابی به سودی سریع و آسان اقدام به خریداری ارز و سکه و ذخیره آن در گوشه خانه های خود کردند، امری که در دامن زدن به تقاضای کاذب بازار ارز و تسریع روند سقوط ارزش پول ملی نقشی غیرقابل انکار ایفا کرد.

حجم نقدینگی ۳۳۰ هزار میلیارد تومانی در اقتصاد ایران می تواند یک پتانسیل و فرصت باشد

سیل نقدینگی ۳۳۰ هزار میلیارد تومانی موجود در اقتصاد ایران که منتظر بهترین فرصت ها برای دسترسی به سود آسان می باشد در صورت هرگونه خطا در تصمیم گیری و سیاست گذاری می تواند موجب بروز نوسانات شدید و مخرب در بازارهایی نظیر مسکن، زمین، ارز و طلا شود اما از جهت دیگر نیز با برنامه ریزی درست و اصولی می تواند از طریق کانال هایی نظیر اوراق مشارکت با سود متناسب با نرخ تورم فعلی و یا از طریق روش های جذاب دیگر پشتوانه خوبی برای بانک ها و سرمایه گذاران بخش های مولد کشور باشد به شرط این که نظارت بانک مرکزی بر نحوه جذب منابع و تسهیلات دهی بانک های کشور نظارتی دقیق، مستمر و فراگیر باشد.

پرهیز از وعده های بدون پشتوانه و سلب کننده اعتماد

متاسفانه آنچه در جریان نوسانات شدید ارزی امسال که موجب کاهش بی سابقه ارزش پول ملی شد بیشتر از همه سلب کننده اعتماد به مسئولان اقتصادی بود وعده های مکرر و بدون پشتوانه برای ساماندهی بازار ارز، تامین ارز بدون محدودیت برای واردات و امثال اینها از سوی رئیس کل بانک مرکزی و برخی دیگر از مسئولان اقتصادی بود آخرین موردی که از این گونه وعده ها به یاد دارم وعده اخیر معاون اول رئیس جمهور در مورد «بمب ارزی» بود که با گذشت چند هفته هنوز خبری از عمل کردن این بمب نشده است.

سخن آخر این که سیاست ارزی مبتنی بر کاهش ارزش پول ملی با هدف افزایش صادرات به صورت دقیق و کنترل شده توسط بسیاری از کشورها در مقاطع زمانی مختلف به کار گرفته می شود اما متاسفانه آنچه که در سال جاری و سال های گذشته در کشور ما به وقوع پیوسته است کاهش خارج از ضابطه ارزش پول ملی و افزایش افسار گسیخته قیمت ارزهای معتبر بوده است که خواسته یا ناخواسته بهانه خوبی برای گسترده شدن زنجیره تورم کشور از واردکننده تا مصرف کننده نهایی را به وجود آورده است. 

جمهوری اسلامی:كدام دادگاه به اشتباهات مسئولان اقتصادی رسیدگی می‌كند؟

«كدام دادگاه به اشتباهات مسئولان اقتصادی رسیدگی می‌كند؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهری اسلامی است كه در آن می‌خوانید؛روزنامه جمهوری اسلامی روز گذشته در سرمقاله خود بااشاره به برگزاری دومین جلسه دادگاه تخلف بزرگ مالی، بر این نكته تاكید كرده بود كه در روند رسیدگی به اتهامات و تخلفات این پرونده نباید به متهمان و متخلفان جزء كه در واقع عوامل خرده‌پای این پرونده هستند، اكتفا كرد و لازمه برخوردی ریشه‌ای كه امید جلوگیری از تكرار این قبیل جنایات اقتصادی را پررنگ كند، پرداختن به دانه درشت‌های این پرونده است.

گذشته از روایی و درستی این تذكر در سرمقاله روز شنبه روزنامه جمهوری اسلامی، به نظر می‌رسد شایسته است از زاویه دیگری نیز به این پرونده نگریست و بر مبنای این نوع ارزیابی، خواهان برپایی محكمه‌ای برای عوامل غیرمستقیم وقوع این تخلف شد كه با تصمیمات نادرست یا اجرای نادرست سیاست‌های درست، زمینه و بستر وقوع این قبیل تخلفات را فراهم آورده‌اند.

كارشناسان در بررسی چگونگی انجام یك تخلف اعم از تخلفی اقتصادی یا قضایی، از چرایی وقوع آن سئوال می‌كنند. به عبارت دیگر در مباحث جرم‌شناسی، شناسایی و تحلیلی ریشه‌هایی كه برخی را به ارتكاب جرم، سوق می‌دهد، نسبت به بررسی چگونگی وقوع تخلف و جرم اولویت دارد.

تخلفات و جرائم اقتصادی و مالی هم از این قاعده مستثنی نیستند و در رسیدگی به این تخلفات هم باید پیش و بیش از رسیدگی به عاملان تخلف، به این موضوع پرداخت كه چه بسترها و زمینه‌هایی امكان تلف را فراهم آورده و تحت چه شرایطی ارتكاب جرم اقتصادی كه طبیعتاً با انگیزه كسب سود مالی انجام می‌گیرد، توجیه اقتصادی پیدا كرده است؟

به عبارت دیگر از آنجایی كه قاعدتاً جرائم اقتصادی زمانی اتفاق می‌افتند كه متخلفان به دنبال كسب سود هستند، در بررسی این قبیل جرائم، علاوه بر شیوه وقوع جرم و مجرمان باید به بررسی این مسئله نیز پرداخت كه چه سیاست‌ها و رویكردهایی، زمینه كسب سود از راه‌های خلاف را دارای توجیه اقتصادی و مالی كرده است. در بررسی پرونده تخلف بزرگ مالی هم این ضرورت به روشنی احساس می‌شود؛ چرا كه مروری بر شیوه تخلف مجرمان در این پرونده به خوبی نشان می‌دهد كه اتخاذ برخی سیاست‌های نادرست و رانت‌آفرین در حوزه پولی و بانكی، زمینه اصلی توجیه‌آفرینی برای متخلفان را پدید آورده است.

گذشته از تخلفات فردی، زدوبندها، رشوه‌دادن‌ها و... آنچه در این پرونده بنابر گفته‌های مسئولان رسیدگی به آن، باعث شده است كه پای بانكهای متعدد و مدیران آنها به این فرایند باز شود، سیاست نادرست تعیین نرخ سود تسهیلات و سپرده‌های بانكی توسط مجلس و اجرای آن توسط دولت است. به عبارت دیگر، ممنوعیت‌های قانونی وضع شده برای بانكها در تعیین نرخ سود تسهیلات و سپرده‌های بانكی كه شامل نرخ تنزیل اعتبارات اسنادی ریالی هم می‌شود، مدیران برخی بانكها را به این طمع انداخت كه این اعتبارات اسنادی را با نرخ‌های اغواكننده مجرمان پرونده تنزیل كنند.

به این ترتیب می‌توان به راحتی آثار و پیامدهای یك سیاست نادرست را در زمینه‌سازی برای وقوع یك جرم بزرگ اقتصادی مشاهده كرد. بی‌تردید ادعای این نوشته این نیست كه تمام عوامل و سودجویی‌های شخصی و... را باید در تحلیل ریشه‌های این تخلف بی‌سابقه نادیده گرفت اما با نگاهی كارشناسانه هم اگر به فرایند وقوع جرم نگاه كنیم، نمی‌توان از كنار انگیزه‌های اقتصادی مجرمان هم عبور كرد. اكنون سئوال اینست كه آیا در روند رسیدگی به این پرونده، از چنین زاویه‌ای هم به مسئله پرداخته شده است؟ آیا نه در دادگاهی قضایی، بلكه لااقل در قالبی كارشناسی و نهادهایی تخصصی، ابعاد و پیامدهای مخرب تصمیمات نادرست مسئولان و مدیران پیگیری و بررسی می‌شود؟ متاسفانه چنین فرایند‌هایی هم اكنون نیز در حال جریان است؛ كافی است فقط به شیوه فروش و توزیع ارز طی ماه‌های اخیر نگاهی بیندازیم.

این بار هم براساس تصمیمی نادرست كه در كمیته‌‌ای به نام كمیته ساماندهی بازار ارز، كه خود نیز از مبنای قانونی درستی برخوردار نیست، بسیاری از متقاضیان ارز ناگزیر هستند ارز مورد نیاز خود را از بازار آزاد تهیه كنند كه این كار هم اكنون عملی مجرمانه و در عداد خرید و فروش اجناس قاچاق تعریف شده است.

براساس مصوبه این كمیته كه به غیر از رئیس كل بانك مركزی، سایر اعضای آن را وزرای دولت تشكیل می‌دهند، ارز دولتی تنها از طریق بانكها آن هم به مقدار بسیار كمی در حد 500 تا 2000 دلار توزیع می‌شود و نه صرافی‌ها و نه هیچ فرد دیگری حق و امكان توزیع و فروش ارز را ندارد. حال سئوال اینجاست كه با این شرایط اگر فردی به بیش از این مبالغ ارز نیاز داشته باشد و قصد خرید قاچاق هم نداشته باشد، باید نیاز خود را از كجا تامین كند؟ آیا اگر در آینده خدای ناكرده، تخلف ارزی كشف و پرونده‌ای برای آن تشكیل شود، مرجعی وجود دارد كه به نقش و تاثیر این تصمیم اشتباه و جرم‌آفرین كمیته ارزی رسیدگی كند؟  

رسالت:این حساب كی تصفیه می‌شود؟

«این حساب كی تصفیه می‌شود؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلویی است كه در آن می‌خوانید؛وزیر اقتصاد در دفاع از بودجه 91 گفت؛ بودجه سال 91 را شفاف می‌دانم (1). در نقد سخن وی عرض می‌كنم حساب فیمابین شركت ملی نفت وزارت نفت از یك سو و حساب خزانه‌داری‌كل مربوط به واریز درآمدهای نفتی هیچ سالی از سال‌های سه دهه اخیر به گواهی تفریغ بودجه نه "تسویه" شده و نه "تصفیه"!

این حساب تنها در تفریغ سال 83 بیش از شش میلیارد دلار دچار كسر و نقصان بود. این تصور وجود داشت كه شركت ملی نفت براساس تبصره 38 قانون دائمی بودجه تمام درآمدهای نفتی را به خزانه واریز می‌نماید. در سال 83 مشخص شد كه شش میلیارد دلار از درآمدهای نفت صادراتی و نیز هیچ مقدار از فروش نفت در داخل به خزانه واریز نشده است. وزیر نفت در دولت اصلاحات در پاسخ به این سئوال كه چرا از واریز درآمدهای نفتی به خزانه خودداری كرده است گفت؛ "تبصره 38 قانون بودجه سال 58 كه یك قانون دائمی برای مناسبات مالی بین شركت ملی نفت و دولت است هیچ‌گاه رعایت نمی‌شده است!"

از این پس در بودجه سال 84 تا 91 در دولت و مجلس تلاش‌هایی برای شفاف‌سازی در آمدهای نفتی و تعیین مناسبات مالی بین شركت ملی نفت و دولت به معنای درآمد عمومی صورت گرفت. اما هر سال بر عدم شفافیت افزوده شد و به شهادت تفریغ بودجه سال‌های پس از 83 تاكنون هیچ‌گاه حساب فیمابین نه تصفیه شده است و نه تسویه!

شفاف‌سازی در آمدهای نفتی در بودجه سال 84 به تبصره 11 محول شد از این سال به بعد شركت ملی نفت به صورت شركت سهامی درآمد در شرایط جدید بشكه‌های نفت بین دولت (بخوانید ملت) و شركت ملی نفت به صورت نصاب درصد سهم دولت- سهم شركت تسهیم شد.
تقسیم این سهام به طور بسیار بدیع در تاریخ شركت‌های سهامی درآمد.

معمولا تقسیم سود براساس سهام صورت می‌گیرد اما در این تقسیم‌بندی تمام سود خالص شركت ملی نفت به همین شركت تحت عنوان افزایش سرمایه دولت به حساب اندوخته قانونی شركت منظور می‌شد.

شركت ملی نفت علاوه بر اینكه صاحب سود شركت بود 3/7 درصد از ارزش نفت خام تولیدی را هم به موجب قانون بودجه به خود اختصاص می‌داد. كار شفاف‌سازی درآمدهای نفتی در ارائه بودجه ‌آخرین سال دولت اصلاحات به این خاتمه پیدا نمی‌كرد. بلكه شركت ملی نفت صاحب همه درآمدهای ناشی از فروش نفت در داخل آن هم بدون دادن حتی یك ریال مالیات به دولت بود.

در آن سال نگارنده نقدی به عملكرد دولت هشتم و مجلس هفتم در باب بودجه داشتم اما عنایتی نشد.

سال 85 دیدند این شیوه منجر به شفاف‌سازی نشد، سهم شركت را از3/7 به 6 درصد كاهش دادند. تغییراتی هم دادند اما همچنان سود شركت متعلق به شركت بود و مالیات را هم خود دولت از سهم خود به خود می‌پرداخت و نیز درآمد فروش نفت در داخل باز متعلق به دولت بود.

سال‌های 86 و 87 و 88 و 89 به همین منوال گذشت. در سال 90 و نیز در اواخر سال 89 هدفمندی یارانه‌های نفتی به تصویب مجلس رسید و در بودجه سال 90 عملیاتی شد. هدفمندی یارانه‌های نفتی در حقیقت شفاف‌سازی درآمدهای فروش نفت در داخل بود. چون شركت ملی نفت نمی‌خواست از موضوع فروش نفت در داخل در بودجه‌های سنواتی سه دهه گذشته رونمایی كند، نام لایحه را هدفمندی یارانه‌ها گذاشتند.

امسال درست یك سال است از قانون هدفمندی یارانه‌ها گذشته است. هیچ كس در دولت و مجلس بر اساس یك حساب و كتاب حرفه‌ای و نیز براساس استانداردهای حسابداری وحسابرسی نمی‌داند تقویم محاسباتی درآمد حاصل از فروش نفت در داخل چقدر است و سود پالایشگاه‌های تصفیه نفت و صاحب فرآورده‌های نفتی كه با قیمت‌های آزاد شده محصولات خود را می‌فروشند چه تقویمی دارد و نسبت درآمدهای ناشی از هدفمند كردن یارانه‌ها از فروش نفت در داخل و نیز سود پالایشگاه‌ها به چه میزان می‌باشد.

رقم درآمد و نوع حسابداری و حسابرسی هدفمند كردن یارانه‌ها به یك معمای پیچیده تبدیل شده است به گونه‌ای كه هر وقت مسئولان دولتی از این رقم درآمدی یاد می‌كنند خود به میزان صحت آن اطمینان ندارند در مجلس هم علی‌رغم وجود یك نهاد كارشناسی مثل مركز پژوهش‌های مجلس یك گزارش كارشناسی درست و صحیح مبتنی بر اعداد و ارقام مستند به اسناد مثبته وجود ندارد.

دولت - بخوانید شركت ملی نفت- در این سال‌ها با مجلس همراهی كرده است. حتی در برخی سال‌ها مجلس بیش از انتظار دولت همراهی كرده است تا این شفاف‌سازی صورت نگیرد. نگارنده به دلیل همین نقدهای نفتی با بسیاری از نمایندگان محترم مجلس تماس داشتم اما هیچ اراده‌ای در مجلس برای این شفاف‌سازی وجود ندارد و هر سال تفریغ بودجه در بند و بخش و جزء مربوط به نفت بر این عدم شفاف‌سازی صحه گذاشته است.

امسال هم كه موضوع نفت اولین بند ماده واحده بودجه سال 91 را به خود اختصاص داده است نشان می‌دهد كه در به همان پاشنه قبلی می‌چرخد.

مطالبی اضافه شده و مطالبی هم از آن حذف شده است كه در آینده به آن خواهم پرداخت اما نكته مغفول مانده در این میان آن است كه چرا باید راهی را كه هفت سال است طی می‌كنیم و به جایی نرسیده‌ایم همچنان ادامه دهیم. ممكن است پرسیده شود پس چه راهی را باید رفت و چه باید كرد؟ نگارنده مدعی است برای برون رفت از این چالش (عدم شفافیت) خروج از اجزای پیچ در پیچ بند نفت الزامی است. بند نفت یك حكم در بودجه بیشتر نباید داشته باشد آن هم بند و جزء مربوط به تعیین و قیمت فروش یك بشكه نفت خام در داخل كشور بنا به مصوبه مجلس و واریز آن به حساب درآمد عمومی است و نیز رهاسازی شركت ملی نفت به انجام وظیفه بنگاه‌داری طبق اساسنامه همانند دیگر‌ شركت‌های مادر تخصصی می‌باشد.

همچنین راه شفاف‌سازی درآمدهای نفتی در بودجه‌های سالیانه، احیای مفاد تبصره 38 قانون بودجه سال 58 مصوب 27 مرداد 58 شورای انقلاب اسلامی است. این قانون دائمی كه در شورای انقلاب به ابتكار شهید بهشتی به تصویب رسید در قانون اساسی در اصل 53 تثبیت شد. تبصره 38 قانون بودجه سال 58 ترجمه دقیق اصل 53 قانون اساسی است.

شركت ملی نفت، دولت و مجلس با نقض اصل 53 راه ساده و آسان شفاف‌سازی درآمدهای نفتی را رها كرده‌ است و با تصویب بندهای پیچ در پیچ و جزء در جزء و بخش در بخش تبصره 11 و تبصره 7 و بند یك و بند 4 قانون بودجه‌های سال‌های پس از 83 تاكنون اجازه داده‌ دو دولت، دو خزانه و دو بودجه وجود داشته باشد و یك شركت دولتی در اندازه یك دولت در دریافت‌ها و پرداخت‌های بودجه ظاهر شود.

بیش از 30 سال است تبصره 38 قانون بودجه اجرا نشده و دچار این سردرگمی‌ها شده‌ایم. اكنون به خاطر همین سردرگمی بزرگترین بنگاه اقتصادی كشور اساسنامه ندارد. یك سال بیایید به جای اجزای پیچ در پیچ و ابهام‌آفرین در بند نفت، تبصره 38 قانون بودجه سال 58 را كه یك قانون دائمی بود اجرا كنید، اگر منجر به شفاف‌سازی نشد همین رویه ابهام‌آلود 30 سال گذشته را ادامه دهید!

به هر حال امسال نیز این سئوال مطرح است كه حساب بین شركت ملی نفت و دولت كی تصفیه می‌شود. هیچ نماینده‌ای به دلیل بخشی نگری حاضر نیست به این سئوال فكر كند لذا همچنان آن بدون پاسخ مانده است.

چهارشنبه گذشته نمایندگان محترم مجلس به كلیات طرح قانون وزارت نفت رای دادند. در حالی كه اساسنامه نفت طی 33 سال گذشته به تصویب نرسیده و همه دولت‌های پس از انقلاب از تصویب و ارائه آن به مجلس پرهیز داشتند، معلوم نیست طرح قانونی وزارت نفت به دنبال چه موضوعی برای شفاف‌سازی در حوزه نفت است. مجلس برای فرار از پاسخگویی در مورد قانون بد نوشتن در حوزه نفت در بودجه‌های سالیانه به این طرح روی آورده است. این طرح قفل دیگری بر عدم شفاف‌سازی درآمدهای نفتی است. معلوم نیست چرا مجلس بیشتر از دولت بر این رویكرد اصرار دارد.

پی نوشت:
1- 16 بهمن - خبرگزاری مهر

سیاست روز:اسرائیل تهدید است یا ایران؟


«اسرائیل تهدید است یا ایران؟»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است كه در آن می‌خوانید؛جمهوری اسلامی ایران به خاطر فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای خود، چند ماه است که توسط آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و ... تهدید به حمله نظامی می‌شود.

این تهدیدات علنی و آشکار در حالی از سوی مسئولین سیاسی و نظامی این کشورها مطرح می‌شود که گزارش‌های آژانس، سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای مذکور، روسیه، چین و کشورهای عضو گروه «نم» غیرمتعهدها، برصلح آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران تاکید دارند و تنها به صرف یک ادعای پوچ و غیرقابل اثبات، بر طبل جنگ و تهدید می‌کوبند.

در جنگ عراق نیز آمریکا با ادعای این که صدام دارای سلاح‌های کشتار جمعی است، به این کشور لشگرکشی کرد، اما هیچگاه سلاح‌های ادعایی آمریکا در عراق کشف نشد.

اکنون این تهدیدات از سوی آمریکا و غرب علیه ایران مطرح می‌شود، رژیم صهیونیستی سردمدار این تهدیدات است و به همین خاطر بر سر این موضوع با آمریکا اختلاف نظر دارد و در این چند ماه گذشته در چندین نوبت، جمهوری اسلامی ایران را تهدید به حمله نظامی کرده است.

در تازه‌ترین اظهارنظری که از سوی مقامات رژیم صهیونیستی علیه ایران مطرح شده است، نتانیاهو گفته است، به ایران حمله می‌کنیم، ولی نه به این زودی.

در ماده یک منشور سازمان ملل متحد نوشته شده است؛ «حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته‌جمعی موثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز‌گرانه یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بین‌المللی یا وضعیت‌هایی که ممکن است منجر به نقض قانون گردد، با شیوه‌هایی مسالمت‌آمیز و برطبق اصول عدالت و حقوق بین‌الملل.

با این بنداز منشور سازمان ملل، کشورهای عضو این سازمان وظیفه و مسئولیت دارند که در راستای این بند گام بردارند و با کشور تهدید کننده که تهدید به حمله نظامی می‌کند، طبق قوانین بین‌المللی رفتار کنند.

در واقع تهدید نظامی مغایر منشور سازمان ملل است، اما از زمان آغاز تهدیدات علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از کشورهای غربی، سازمان ملل در راستای وظایف خود در این زمینه عمل نکرده است.

دلیل این کار را می‌توان در عدم استقلال این سازمان بین‌المللی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، جستجو کرد. این سازمان و سازمان‌های زیر مجموعه آن به خاطر وابستگی‌های شدیدی که به برخی از کشورهای به اصطلاح ابرقدرت دارند، نمی‌توانند، در تصمیم‌گیری‌ها حق و عدالت را پیگیری و پیاده کنند و به همین خاطر شاهد رفتارهای نامتعارف و خارج از قوانین از سوی این سازمان هستیم.

رژیم اسرائیل که سال‌هاست به طور جعلی کشوری را تشکیل داده و در آن دست به جنایات فراوانی زده و می‌زند، اکنون با حمایت‌های آمریکا دارای چندین کلاهک هسته‌ای است، کشور جعلی باخوی تجاوزگری که دارای سلاح‌های کشتار جمعی و بمب اتم است، برای جهان تهدید محسوب می‌شود، یا کشوری با قدمت و تاریخ و تمدن و فرهنگ غنی اسلام؟!

براساس بند ۴ منشور سازمان ملل نیز هرگونه تهدید به حمله ممنوع است، که البته از کشورهایی چون آمریکا و رژیم صهیونیستی توقع رعایت قوانین بین‌المللی توسط آنها توقعی بی‌ثمر است. تاکنون شاهد زیرپا گذاشتن همه قوانین بین‌المللی از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا بوده‌ایم، در حالی که آنها زیر لوای شعار صلح‌طلبی به جنگ‌افروزی می‌پردازند.

حمایت:تولید علم ضرورت امروز و فردای کشور

«تولید علم ضرورت امروز و فردای کشور»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن می‌خوانید؛روزهای پایانی سال را در پیش داریم که طبیعتاً افراد مختلف در تلاشند تا ارزیابی از یکسال گذشته داشته باشند و مبتنی بر تجربیات حاصله برای موفقیت در سال آینده و سال‌های پیش رو برنامه‌ریزی کنند. قطعاً در روزهای آینده گزارشی از عملکرد ستون« به سوی عدالت» در سال 1390 نیز ارائه خواهد شد تا مخاطبان ارجمند، خود ارزیابی کنند که در مسیر عدالت‌خواهی و با محوریت ظرفیت‌های حقوقی، چه انجام شد و چه‌ها انجام نشد که باید بدان ها در آینده پرداخت.

عجالتاً به عنوان آخرین نوشتار موضوعی سال 1390 توجه مخاطبان ارجمند را ابتدا به خبری جلب می‌کنیم که به تازگی در رسانه‌ها اعلام شد، سپس چند نکته در همین خصوص تقدیم می‌شود. در رسانه‌ها به نقل از سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) اعلام شد که محققان ایرانی طی دو ماهه اول سال 2012 هزار و هشتصد مقاله ISI تولید کرده‌اند که همین امر باعث کسب رتبه نوزدهم جهانی در این زمینه شده است. گویا ترکیه مقام هجدهم سال قبل خود را در این دو ماهه نیز حفظ کرده است.

برابر اعلام ایشان در سال 2011 میلادی 10 کشور اول تولید کننده علم در جهان به ترتیب آمریکا، چین، انگلیس، آلمان، ژاپن، فرانسه، کانادا، ایتالیا، اسپانیا و استرالیا بوده‌اند. گویا در دو ماهه اول سال 2012 میلادی چین با تولید 15 هزار و 254 مقاله ISI در جایگاه اول تولید علم قرار گرفته است. این آمارها شاید برای بسیاری از شهروندان کشور عزیزمان به چشم نیاید و تحلیلی در این خصوص نداشته باشند حال آنکه نکات مهمی را در همین زمینه می‌توان مورد توجه قرار داد.

نکته اول اینکه لازم است بار دیگر به خود و دیگران یادآور شویم که در اندیشه اسلامی توصیه به فراگیری علم و دانش هیچ حد و مرزی از جهت سن و محدوده جغرافیایی ندارد وهرچه آدمی برای این هدف تلاش کند نیکوست. بعلاوه، برابر اندیشه اسلامی، علم و دانش در خدمت اهداف بزرگ هستی یعنی گسترش معنویت، عدالت، اخلاق و انسانیت باید قرار گیرد و نباید وسیله ای برای انحصارطلبی، تبعیض و سلطه‌گری باشد.

برابر این اندیشه اگر انسانی فراگیری علم را در راستای اهداف متعالی پیگیری کند همزمان عبادت الهی انجام داده و نزد پروردگان مأجور است. مبتنی بر این اندیشه لازم است هم متناسب با بنیادهای آن ظرفیت‌سازی کرد تا هم عموم شهروندان کشورمان در سطح ملی و همه مخاطبان جمهوری اسلامی در سراسر جهان لحظه‌ای برای فراگیری علم و دانش و تولید فکر آرام ننشینند و هم اینکه لازم است برای اینکه علم‌اندوزی ما دچار آسیب‌های مختلف یعنی مُنهیات نشود، برنامه ریزی شایسته‌ای انجام دهیم و هم در بُعد ایجابی لازم است برای اینکه حتماً تولید فکر و اندیشه و گسترش دانایی در کشور منجر به تحقق اهداف مثبت گردد، دائماً برنامه ریزی و نظارت و ارزیابی انجام دهیم.

 این سه ضلع راهبردی البته بحث های مفصلی دارد که در این مجال محدود نمی توان بدان وارد شد تا مشخص شود وضع موجود ما چه تناسبی با بایسته های کاربردی نمودن اندیشه اسلامی دارد. به همین امر بسنده میکنیم که به هرحال مبتنی بر اندیشه اسلامی باید راهبردی و کلان اندیشید و برای حرکت های بزرگ تأثیرگذار بر جامعه بشری خود را آماده کرد.

نکته دوم اینکه اگر درست اندیشه اسلامی را از جهت هدف گذاری های کلان ارزشی ماهیت علم اندوزی و تولید علم دریافتیم، باید در مرحله بعد به روشهای مناسب و امروزی کسب علم و یا ارائه و نشر علم نیز توجه کرد. مثلاً امروزه ابزارهای دیجیتالی نقش مهمی در توزیع اطلاعات دارند نمی توان به این ابزارها کم توجهی کرد و از آنها بهره لازم را نبرد. همچنین در سطح جهانی، شاخص های مشخص و شناخته شده ای برای ارزیابی میزان کوشش فکری در کشورهای مختلف وجود دارد. مثلاً همین نظام بین المللی استنادی که در ایران از آن به ISI یاد می شود یک نظام بین المللی نمایه سازی نشریات معتبر در رشته های مختلف است که توانمندی و ظرفیت علمی کشورهای جهان را نشان می دهد.

این شاخص ها و نظام های ارزیابی را باید درست شناخت و به درستی از آنها بهره گرفت. بعضاً دیده می شود که برخی در پی جایگزین سازی شاخص ها و معیارهای ارزیابی داخلی به جای نظام های ارزیابی شناخته شده جهانی هستند حال آنکه باید در عرصه جهانی حضور داشت و در رقابت با دیگران خود را ثابت کرد اگرچه این امر نافی آن نیست که در سطح داخلی شاخص‌های کاملتر و سخت‌گیرانه‌تری را برای ارزیابی وضعیت خود وضع و اجرا نکنیم.

در حیطه امور روش‌شناسی مناسب برای کسب و نشر علم، البته زبان نیز نقش مهمی دارد فلذا باید بر ارتقای وضعیت تسلط زبان دانش پژوهان خود برای امکان گردآوری اطلاعات جهانی یا ارائه نظراتشان به زبان های رایج دنیا نیز بیفزاییم. نکته سوم اینکه لازم است توجه کنیم که در رقابت جهانی تولید علم، دقیقاً رقبای ما چه می کنند؟ جمهوری اسلامی ایران برابر سند چشم انداز ایران 1404 قرار است مقام اول منطقه آسیای جنوب غربی باشد.در این راستا دائماً باید وضعیت کشورهای رقیب در منطقه مزبور را از حیث شاخص های علمی ارزیابی و نقاط ضعف خود را مرتفع سازیم.

همچنین فراتر از منطقه مورد نظر سند چشم انداز در گستره جهانی لازم است توجه کنیم که مثلاً کشورهایی که در رده اول تا دهم جهانی قرار دارند چقدر با ما فاصله دارند و این فاصله محصول چه تلاشهایی است و ما چگونه و با چه ظرفیت سازی هایی می توانیم فاصله را کم کنیم و جایگاه خود را ارتقاء ببخشیم. استعدادهای ایرانیان نشان داده که اگر بسترهای لازم برای آنان فراهم باشد در بسیاری رقابت ها دیگران را پشت سر می گذارند. این استعدادها را درست باید جهت دهی کرد و زمینه جذب آنها در کشور و ارائه خدمت علمی را فراهم آورد. خوشبختانه در این راستا تلاشهای خوبی طی سالهای اخیر در قالب معاونت فنآوری ریاست جمهوری یا بنیاد نخبگان نیز انجام شده که البته باید بر ابعاد مختلف این تلاشها افزود.

نکته چهارم اینکه جامعه حقوقی کشور به طور خاص لازم است حضور فعال تری در عرصه تولید فکر حقوقی در سطح جهانی داشته باشند. در حال حاضر در برخی رشته های تخصصی حقوق فاصله بسیار زیادی با تولیدات نظری دنیا داریم.

 این فاصله را باید با همت و تلاش مرتفع کرد. سطح تحصیل کرده های رشته حقوق در کشور به نسبت گذشته بسیار متفاوت شده به نحوی که گاه از طیف وسیع فارغ التحصیلان لیسانس و فوق لیسانس حقوق سخن به میان می آید. همچنین در سطح کشور کمتر استانی را می توان یافت که رشته حقوق در مراکز آموزشی عالی آنجا دایر نباشد. این ظرفیت عظیم را باید ساماندهی و جهت دهی کرد تا خروجی فکر حقوقی کشورمان در رقابت های جهانی قابل توجه باشد و همچنین مکاتب فکری متنوع را مخاطبان جهانی بتوانند در کشور ما شناسایی و بدان استناد کنند.

نکته پنجم اینکه برای تولید علم و حضور جهانی در رشته های مختلف، همواره باید آثار تولیدی جهانی را نیز مطالعه کرد و از آنها با خبر بود. گاه دیده می شود که برخی می گویند ما نیازی به علم جهانی نداریم و خودمان بر اساس اندیشه بومی همه چیز را تولید می کنیم حال آنکه این حرف درست نیست و نوعی برداشت نامناسب از ظرفیت های بومی می باشد. ما باید از تقلیدگری و رواج ناشیانه اندیشه های دیگران بپرهیزیم اما برای اینکه راه درست را پیدا کنیم و اندیشه های خود را در رشته های مختلف علمی به جهانیان معرفی نماییم دائماً باید از سیر تحولات فکری جهانی مطلع باشیم. از این زاویه ترجمه آثار فاخر فکری کشورهای مختلف نیز امری نیکوست و می تواند به تحرک پژوهشهای داخلی بیفزاید.

نکته ششم اینکه تولید علم و دانش وارائه فکر واندیشه نو در فضای تنش و اضطراب و ناراحتی ممکن نیست بلکه به آرامش و پویایی مستمر و آزادی اندیشه و بیان نیاز دارد. برای ایجاد این بستر هم مسئولان مختلف و هم خود صاحبان اندیشه باید نقش مثبتی از خود نشان دهند. گروه ها و جریان های سیاسی باید همدلی را در جامعه توسعه دهند. نهادهای قضایی، انتظامی و امنیتی باید همواره مشوق پویایی جامعه و تکثر آراء و دیدگاه ها باشند نه اینکه صاحبان فکر و اندیشه نگران طرح محصولات فکری خود باشند که مبادا در معرض اتهام خاصی قرار گیرند. در مجموع، پیگیری جدی وغیر شعاری آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقوله آزاداندیشی در کشور و کرسی های نظریه‌پردازی و جنبش نرم افزاری در کشور مطرح کردند بار دیگر در اینجا نیز قابل یادآوری است.

سخن آخر
واقعیت این است که علیرغم همه دستاوردهای حاصله طی سال های پس از انقلاب اسلامی، هنوز از بسیاری ظرفیت های خود در عرصه علم و دانش بهره لازم نبرده ایم، این ظرفیت های فعال نشده را باید شناخت و با حوصله و درایت فعال کرد. باید این فرهنگ را روز به روز توسعه بخشید که دینداری عمیق با دانایی بیشتر حاصل می شود، شهروندی خوب با آگاهی و مسئولیت پذیری بیشتر تأمین می شود، ایفای نقش موثر در توسعه کلان کشور با علم و دانایی ممکن می‌شود، پس تا علم و آگاهی خود در حوزه های مختلف را بالا نبریم نه در سطح فردی و نه در سطح اجتماعی عنصر مفیدی نخواهیم بود و بسیاری از فرصت ها را به هدر خواهیم داد.

دیگر تضادی که بعضاً اول انقلاب برخی مطرح می‌کردند که دین بهتر است یا علم، امروزه بر همگان روشن شده که تضاد ساختگی مغرب زمین است وگرنه در اندیشه اسلامی، دینداری واقعی نیز به علم و دانش و آگاهی عمیق متکی است. انقلابی‌گری واقعی نیز مبتنی بر سواد و آگاهی و شعور و درک درست از ارزشهای انقلاب معنا می یابد. امید آنکه با لحاظ نکات یاد شده ، سال به سال رتبه های جایگاه ایران در کسب و تولید علم را ارتقا بخشیم و در سطح داخلی نیز همگان آثار مدیریت دقیق علمی مبتنی بر ارزشهای اسلامی را در سازندگی و بهبود امور کشور مشاهده کنند. 

تهران امروز:چرا تحریم‌ها نمی گیرد؟

«چرا تحریم‌ها نمی گیرد؟»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسن وزینی است كه در آن می‌خوانید؛سفر هیات بزرگ تجاری هند به ایران به‌همراه شك و دودلی شركت‌های بزرگ نفتی برای توقف خرید نفت ایران بار دیگر نشان می‌دهد كه ورود غرب بخصوص آمریكا به فاز عملیاتی تحریم گسترده ایران آنچنان كه فكر می كردند در عمل راحت نیست و حتی آنگونه كه اوباما هم اعتراف كرده است خروجی آن افزایش درآمدهای نفتی ایران به‌خاطر ناامنی ایجاد شده در جریان انتقال انرژی خاورمیانه به مناطق مصرف كننده است. بر این موارد می‌بایستی نشانه های نگرانی روانی كه بر بازار انرژی آمریكا به‌ویژه بخش خرید و فروش بنزین حاكم شده است،افزوده شود تا عمق سخت بودن تحریم‌ها علیه ایران در عمل ثابت شود.

تمام این اتفاقات در شرایطی رخ داده است كه هنوز و در عمل اتفاقی نیفتاده است. صرفا چند خبر درباره احتمال توقف خرید نفت ایران توسط اروپا منتشر شده است و از آن‌طرف هم آمریكا سعی خود را به‌كار گرفته تا سایر كشورها را به توقف خرید نفت ایران یا قطع ارتباطات بانكی و تجاری قانع كند.لیكن به نظر می‌رسد بازارهای ایران از چنان جذابیتی برخوردار است و سهم ایران در تامین بخشی از نفت مورد نیاز جهان از چنان تاثیری برخوردار است كه حتی ائتلاف غربی‌ها با پیشتازی آمریكایی‌ها هم نتوانسته است تحریم‌ها علیه ایران را به مرحله عمل برساند و جز اینكه بازار جهانی انرژی آمادگی انفجار قیمت‌ها را پیدا كرده است، ثمری دیگر به‌دنبال نداشته است.

نكته اینجاست كه آمریكایی‌ها گمان می‌برند كشورهای بزرگ آسیایی و حتی اروپایی‌ها به این راحتی‌ها از سود سرشار ناشی از معاملات نفتی و غیر نفتی با ایران صرفنظر می‌كنند و راهی را در پیش می گیرند كه آمریكایی‌ها تعیین می كنند. آمریكایی‌هایی كه خود را از بازار بزرگ ایران محروم كرده و حال انتظار دارند دیگران هم از این بازار سهمی نبرند.

این دقیقا همان نكته ای‌ است كه از دید جهان در حال توسعه و كشورهای بزرگی چون هند مغفول نمانده و نیك می دانند كه حذف ایران از بازار جهانی انرژی چه اثار زیانباری را بر اقتصاد و صنایع به شدت محتاج به انرژی بر جای می گذارد. البته تاثیر منفی كه انتظار می‌رود بر اثر تحریم نفت ایران بر بازارهای جهانی بر جای گذارد هنوز به‌صورت كامل بروز پیدا نكرده است لیكن در حد همین اثرات روانی كه دیده می شود و هر بشكه نفت را به مرز 130 دلار رسانده است، زنگهای خطر را برای آسیاییها،اروپایی ها و حتی خود آمریكایی‌ها هم به‌صدا درآورده است. دقیقا به همین دلیل است كه اوباما تشدید مباحث درباره تهدید نظامی ایران را عامل گرانی انرژی و بنزین در آمریكا می داند و صراحتا تاكید می كند علیه ایران حرفی زده نشود چرا كه به‌زیان مصرف كنندگان آمریكایی و به سود ایران است. در همین چارچوب است كه تعدادی از كشورهای بحران زده اروپایی علی الظاهر از تحریم دم می‌زنند اما در پشت پرده به گونه ای دیگر سخن می گویند و البته در این میان آسیایی‌ها صریح تر موضعگیری می‌كنند. ژاپنی‌ها خواستار مستثنا شدن از شمول تحریم‌های نفتی آمریكا علیه ایران هستند و هندی‌ها با دهها تاجر و بازرگان راهی ایران می‌شوند تا راههای جدید تجارت را بر دو كشور باز كنند.

می توان گفت اقتصاد ایرن و موقعیت استراتژیك ایران بر دهانه خلیج فارس و تنگه هرمز از چنان قدرتی برخوردار است كه غربی‌ها اگر‌بخواهندهم باز ‌نمی توانند تحریم‌ها علیه ایران را عملیاتی كنند و حتی اگر چنین تحریمی عملیاتی شود،اقتصاد غرب آسیب بیشتری پذیرا می شود.

شرق:وضعیت نامساعد كارفرمایان

«وضعیت نامساعد كارفرمایان»عنوان سرمقاله روزنامه شرق است كه در آن می‌خوانید؛تعیین حداقل دستمزد در سال آینده یكی از مباحث مهم این روزهای شورای‌عالی كار است كه مخالفان و موافقانی نیز دارد. یكی از مواردی كه موافقان همواره در تعیین حداقل دستمزد مطرح می‌كنند، میزان كم تاثیرگذاری این افزایش در قیمت تمام‌شده است. نباید فراموش كرد هر میزان افزایش در پرداخت هزینه دستمزد به افزایش 10 درصدی قیمت تمام‌شده ختم خواهد شد. افزایش قیمت تمام‌شده ناشی از رشد دستمزدها در بخش‌های مختلف متفاوت است. به‌طور مثال در پروژه‌ها و عملیات عمرانی دستمزد 25 تا 30 درصد هزینه‌های عملیات عمرانی را شامل می‌شود و افزایش 20 درصدی دستمزد، هزینه‌های جاری در پروژه‌ها را بیش از 10 درصد افزایش می‌دهد.

به هر حال امروز ماجرا میزان افزایش دستمزد و درست و نادرست بودن آن نیست. امروز باید شرایط اقتصادی را نیز در نظر گرفت و دولت باید تدبیری برای برون‌رفت از مشکلات اقتصادی اندیشه كند. افزایش دستمزد در شرایطی كه كارفرماها توان پرداخت تعهدات قبلی خود را ندارند، راه به جایی نخواهد برد و تنها سنگین‌تر شدن تعهدات فعالان این حوزه را موجب خواهد شد.

امروز تولید و بخش خصوصی كشور در شرایط چندان مناسبی قرار ندارد و با اجرای هدفمندی یارانه‌ها بسیاری از كارخانه‌ها تعطیل شده یا پس از تعدیل نیرو با كمتر از 50درصد ظرفیت خود روزگار سپری می‌كنند. از طرفی به‌روز شدن حقوق كارگرها حق مسلم آنهاست و ما نیز از هیچ كمكی برای تحقق این مهم فروگذار نخواهیم کرد اما تحقق این امر در گرو چاره‌اندیشی دولت برای بهبود شرایط اقتصادی است، چرا كه اگر دولت به وظایف خود عمل كرده و بدهی‌های خود به پیمانكاران و فعالان بخش خصوصی را پرداخت و شرایط برای توسعه و پویایی اقتصاد را فراهم كند نه تنها بدهی كارفرماها به كارگران بلكه افزایش حداقل دستمزد نیز مساله چندان مهمی نخواهد بود. در حال حاضر مشكلی بین كارگر و كارفرما وجود ندارد و این دو قشر مكمل و لازم و ملزوم یكدیگر هستند. امروز باید مشكل را در جایی به غیر از حوزه كارفرما و كارگری جست‌وجو كرد.

مشكل فعلی ما ریشه در ساختارهای اقتصادی كشور دارد كه امیدواریم برای برون‌رفت از بحران كنونی تدبیری اندیشیده شود تا همگان با آرامش به سر منزل مقصود برسند. به هر حال دولت در نهایت بازهم تصمیمی اتخاذ و ابلاغ خواهد كرد و ما چاره‌ای جز تمكین نخواهیم داشت. این تمكین اما با فشارهای بسیاری همراه خواهد بود كه در این راه هر آن‌كه را كه توان ادامه نباشد واحد اقتصادی خود را تعطیل خواهد كرد. در چنین شرایطی برون‌رفت از بحران، برنامه‌ریزی و تدبیر منطقی دولت را می‌طلبد. بنابراین مساله امروز كشور میزان دستمزد نیست و در یك كلام باید گفت كارگرها حق دارند و ما نیز هم.

مردم سالاری:قانون محوری یا فرد محوری

«قانون محوری یا فرد محوری»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است كه در آن می‌خوانید؛از عادات ناستودنی بشر که ما هم در این سرزمین از آن بهره های فراوان برده ایم، محو آثار گذشتگانی است که روش آنان را نمی پسندیده ایم. همچنان حذف نخبگانی که دوستشان نمی داشته ایم و طرد بزرگان در دوره های مختلف مدیریتی است که مثل ما نمی اندیشیده اند و موافق سلیقه ما عمل نمی کرده اند.   

به شهادت تاریخ، ساسانیان که آمدند، آثار وجودی اشکانیان را از عرصه روزگار برداشتند و از آنها هیچ نماند و امروز جز اندکی از بقایای فرهنگی دولتی که بر گستره عظیم جهان آن روز 476سال حکومت کرد و بیش از سی پادشاه را به خود دید، نمانده است! گرچه به قولی، اشکانیان قومی بدوی بودند و دانش و فرهنگ و تمدن هخامنشیان را نداشتند، اما از دوام طولانی حکومتشان این چنین استنباط می شود که مردم هر ایالت این کشور ملوک طوایف، در زبان و دین و زبان و قلم، آزادی عمل داشته اند وگرنه نزدیک به پنج قرن حکومتشان، بیانگر چه رازی بوده است و چگونه می توان این خلا» فرهنگی و حلقه های گمشده سلسله فرهنگ و تمدن را یافت؟ منظور از این مقدمه آن است که در مدیریت کشور، در سطوح مختلف، قانون، محور باشد و مدیریت بر مدار شخص نگردد. می توانیم آثار مدیریت پیشین را نقد و اصلاح کنیم اما همه را به یک چوب نزنیم و قابلیت ها را از حیز انتفاع بیرون نرانیم و آن  همه نیروسازی و کسب تجربه را که با صرف عمر و خرج هزینه های گزاف این ملت فراهم آمده است خانه نشین نکنیم وگرنه «نقطه، سرخط» خواهد بود و متاسفانه این دور تسلسل باطل را در هر دوره ای می بینیم و حسرت می خوریم.

در جامعه ما هرکس که به پیرایش درختان دست می برد هرس سالیان گذشته را زیر سوال می برد که آنان در کار خود خبره نبوده اند و زبان به طعن و لعن می گشاید و تمامی نارسایی ها را از عملکرد پیشین می داند و خود را مصیب و دیگران مخطی! باید پس از گذشت هزارسال، از تضادها و تناقضات دولت غزنوی درس گرفته باشیم که چگونه ماجرای پدریان و پسریان، انقراض زود هنگام دولت مقتدر غزنوی را فراهم کرد و در برابر سلجوقیان بی تمدن و بیابان گرد، آن چنان فرو ریختند! نباید در مدیریت های مختلف جامعه اسلامی ما، چنین تضاد «پدریان و پسریان» به صورت یک هنجار درآید.

اکنون که برخی چهره ها، جانشین نمایندگان فعلی مجلس شده اند، سعی شود تا برای ساختن کشوری آباد و پیشرفته، در تمامی زمینه ها، از نیروهای قابل و کارآمد طیف مقابل خود استفاده کنیم.  هشیار باشیم اگر کسی از ما خوشش نمی آید و برنامه های ما را قابل اعتنا و راهگشا نمی داند، مخالف کشور و نظام و دین و سنت های اصیل اسلامی و ایرانی نیست. سخن فرانکو را در اسپانیا به یاد آوریم که چگونه به وقت مرگ هموطنان مخالف خود را به اسپانیا فراخواند تا همه اسپانیا را بسازند و چنین هم شد.  بنابراین حذف و طرد، به صلاح نظام مقدس جمهوری  اسلامی نیست. باور کنیم که هر چه ضربه خورده ایم و هر چه نارسایی است از همین مدیریت های سلیقه ای و مقطعی بوده است.

عیبی ندارد که یک بار تجربه کنیم و در عرصه جهانی از مدیریت های کارآمد آنان نمونه برداری کنیم و ببینیم که چگونه از روسای جمهوری، نخست وزیران و صاحب منصبان جامعه خود به عنوان فرستاده ویژه مدیر و رئیس جدید سود می برند و از نفوذ و محبوبیت و برجستگی این سفیر ویژه به نفع جامعه خود بهره برداری کیفی و اصولی می کنند. کافی است که مقایسه ای منصفانه داشته باشیم تا عبرتی برای ما و آیندگان باشد. باور کنیم که در عین تنوع سلیقه ها، هدف یکی است. بیهوده در پی آن چه نیست نگردیم و وقت به بطالت نبریم. باور کنیم که نارسایی های ما از توانمندی ها یا قحط الرجال یا خدای ناکرده جهل الرجال ما نیست، از دایره محدودی است که در مدیریت به دور خود کشیده ایم و افراد اهل و بصیر و دلسوخته را در آن راهی نیست!

ابتكار:لطفاً بگذارید به ما حمله شود!

«لطفاً بگذارید به ما حمله شود!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم به قلم محمدعلی وکیلی است كه در آن می خوانید؛سالهاست که هیاهوی حمله احتمالی اسرائیل به ایران، موضوع تحلیل و گمانه‌زنی کارشناسان رسانه‌های مختلف است. به‌ویژه این مسئله از سال 2009 که «راست‌های تندرو» قدرت را در اسرائیل به دست گرفتند، قوت بیشتری یافته‌است. جالب است هر زمان که باب مذاکرات هسته‌ای باز شده و روزنه‌ای به دیپلماسی گشوده می‌شود، صدای طبل جنگ‌طلبی رژیم صهیونیستی بلندتر از قبل گشته و لاف‌زنی و گنده‌گویی سران این رژیم بلندتر از همیشه به گوش می‌رسد. اکنون به نظر می‌رسد که سران این رژیم، وضعیت آدم شروری را دارند که غل و زنجیر شده تا دیگران از شرش در امان باشند. با نگاهی به تاریخ این هیاهو، چند مسئله روشن می‌گردد:

اول اینکه، بحث احتمال حمله اسرائیل به ایران درحقیقت یک استراتژی کلی است که به قصد پیشبرد اهداف منطقه‌ای و جهانی غرب طراحی شده‌است؛ در طراحی این استراتژی، نقش‌ها به‌گونه‌ای چیده شده‌است که «نتانیاهو» و دیگر مقامات سیاسی رژیم صهیونیستی بر ضرورت اقدام نظامی پافشاری نمایند، اما همزمان مقامات غربی از جمله آمریکا، ضمن همراهی با خواسته‌های این رژیم و بر حق شمردن ضرورت اقدام پیشگیرانه به نفع اسرائیل، در نقش «کدخدایی جهان» فعلاً با تظاهر به بزرگ‌منشی و در نقش یک میانجی، مانع تحقق این حق شوند. در این صورت و طبق این سناریو، هم رژیم صهیونیستی صاحب‌حق قلمداد می‌شود و هم کدخدایی آمریکا به رسمیت شناخته می‌گردد، همچنین توان نظامی آنان برای حمله به جهانیان القاء می‌شود. در عین حال پیام غیرمستقیم این طرح برای ایران، آنست که؛ اگر ما غربی‌ها نباشیم، در یک چشم برهم زدن، کلیه تأسیسات ایران در معرض حمله تمام‌عیار اسرائیل قرار می‌گیرد. پس به ازای این خدمت تاریخی، شما باید پای میز مذاکره قدرشناسی خود را نشان دهید.

دوم اینکه، بارها گفته شده‌است که اسرائیل به دلایل متعدد، امکان و توان حمله به ایران را ندارد و تمام هیاهوهای گذشته و حال، تنها یک گنده‌گویی و گزافه‌سرایی بین‌المللی است؛ در اینکه مقامات رژیم صهیونیستی خواهان حمله می‌باشند، شکی نیست ولی این خواسته از توان آنها خارج است. در نتیجه، سران آن کشور در تلاشند تا شاید بتوانند در قالب یک اجماع جهانی، در کنار قدرت‌های بزرگ به این مهم دست یابند، کشورهای دیگر هم به دلایل ذیل، حاضر به تمکین در برابر این خواسته نیستند:

الف: موقعیت استراتژیک ایران مانع عمده‌ای در مقابل حمله به حساب می‌آید. هرگونه حمله‌ای به ایران موجب ناامن شدن تنگه هرمز و دریای عمان خواهد شد. ب: به اقرار کارشناسان نظامی، ایران از توان دفاعی بالایی بهره‌مند می‌باشد؛ در عین حال، موقعیت رژیم صهیونیستی به‌گونه‌ای است که امکان اصابت همزمان هزاران موشک ایرانی به نقطه‌نقطه آن سرزمین را فراهم آورده‌است، حتی امکان تهدید جدی ناوگان دریایی آمریکا در منطقه نیز وجود دارد.
ج: نفوذ بالای ایران در منطقه خاورمیانه باعث افزایش عمق استراتژیک کشورمان شده‌است؛ این نفوذ، امکان تشکیل خطوط دفاعی در کنار مرزهای اسرائیل را برای ایران فراهم کرده‌است.

 بازوان ایران در تمام منطقه منتشر شده‌اند و آماده هستند که در روزهای حساس، برای انتقام‌گیری وارد عمل شوند. در مقابل، تنفر از رژیم صهیونیستی در سراسر خاورمیانه موجی از انزجار را ایجاد کرده که بر این اساس، اکثریت مردم منطقه برای مقابله با آن رژیم منسجم شده‌اند.

د: تجربه جنگ‌های عراق و افغانستان به‌خوبی نشان می‌دهد که ماجراجویی علیه ایران، تأثیرات منفی بر اقتصاد جهانی و مناسبات قدرت خواهد داشت. بی‌تردید هرگونه تعرض به حریم سرزمین ایران، هزینه‌های جبران‌ناپذیری را بر کشورهای متخاصم تحمیل خواهد کرد و البته که اقتصاد آسیب‌پذیر دنیا در شرایط کنونی، آمادگی پذیرش چنین ریسک بزرگی را نخواهد داشت.

بنابر مطالب ذکر شده، هیاهوی جنگ علیه ایران در یک برآورد منصفانه، تنها یک لاف‌زنی و گنده‌گویی بین‌المللی است. در حقیقت، رژیم صهیونیستی با کوبیدن بر طبل توخالی جنگ، قصد فرافکنی دارد. آنان برای برون‌رفت از شرایط پیش‌آمده پس از تحولات بهار عربی، به‌ناچار بر روی جنگ با ایران مانور می‌کنند؛ مردم سرزمینشان از شرایط کنونی ناراضی‌اند و لابی‌های اقتصادی و رسانه‌ای صهیونیست‌ها در جهان نیازمند جنگ روانی هستند؛ در این سوی دنیا، ما و بسیاری از ملت‌های منطقه نیز برای روزی که این رژیم مرتکب چنین خطای استراتژیکی گردد، لحظه‌شماری می‌کنیم. به همین دلیل، با صدای رسا فریاد برمی‌آوریم که؛ لطفاً بگذارید به ما حمله شود! اجازه دهید که رژیم صهیونیستی شانس خود را در میدان جنگ با مردمان فارس بیازماید. ما نیاز به دلسوزی و خیرخواهی نداریم؛ خیر ما در حمله اسرائیل است. پس لطفاً غل و زنجیرها را باز کنید؛ اجازه دهید این «شرور تاریخی» برای همیشه، سر جایش نشانده شود و یا بشریت از شر او رهایی یابد.

دنیای اقتصاد:وام‌های یونان و اثرات منفی نرخ سود پایین

«وام‌های یونان و اثرات منفی نرخ سود پایین»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دكتر مرتضی بینا است كه در آن می‌خوانید؛اخیرا بانک مرکزی اروپا برای دور زدن عهدنامه عدم خرید اوراق قرضه دولت‌های حوزه یورو، اقدام به ارائه وام ارزان به بانک‌های خصوصی به شرط قراردادن اوراق قرضه دولتی به عنوان وثیقه کرد.

با این مانور، حجم زیادی از اوراق قرضه دولتی کشورهای ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و یونان توسط بانک‌های خصوصی همان کشورها به سرعت خریداری شد و به عنوان وثیقه در نزد بانک مرکزی اروپا گذاشته شد. شرح بیشتر این مانور بانک مرکزی اروپا را می‌توانید در سرمقاله روز پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 همین روزنامه توسط شروین شهریاری مشاهده کنید. همچنین در مقابل تهدید به اعلام ورشكستگی و عدم پرداخت هیچ كدام از وام‌ها، دیروز اكثریت دارندگان خصوصی اوراق قرضه یونان با دولت آن كشور به توافق رسیدند كه بیشتر از ٥٠ درصد از مطالبات خود را ببخشند و وام‌هایی را كه سر رسید آنها نزدیك است، تبدیل به وام‌های دراز مدت با نرخ بهره پایین بكنند.

تعداد كمی از دارندگان اوراق قرضه دارای نوعی قرارداد‌های بیمه عدم پرداخت که اصطلاحا CDS گفته‌می‌شود بودند كه در صورت اعلام عدم پرداخت قادر به دریافت ١٠٠ درصد اصل وام می‌شدند، بنابراین حاضر به توافق ٥٠ درصد نشدند. اما ظاهرا قرارداد‌های اوراق قرضه یونان دارای بند‌هایی است كه به كمك آنها یونان می‌تواند اقلیت ناراضی را مجبور به قبول نظر اكثریت بالای ٧٥ درصد بكند و از اعلام نکول به طور رسمی جلوگیری کند.

به این ترتیب با مانور‌های بانك مركزی اروپا و مانورهای قانونی، یونان از اعلام ورشكستگی خودداری کرد. البته تا قبل از عملیات بانک مرکزی اروپا، اوراق قرضه یونان در بازار آزاد تا 80 درصد زیر قیمت اسمی معامله می‌شدند و در صورتی که یونان به طور رسمی اعلام ورشکستگی می‌کرد، ارزش اوراق قرضه به صفر می‌رسید و عملا چیزی به دست بانک‌های خصوصی نمی‌رسید. بنابراین جلب رضایت بانک‌ها در بخشیدن بخش بزرگی از وام‌ها کار سختی نبود.

در این میان آلمان و دیگر كشورهای اروپا برای اعطای مجدد وام ارزان به یونان دو شرط مهم گذاشته‌اند: یکی رسیدن به توافق با بخش خصوصی در مورد بخشیدن وام‌ها و تبدیل آنها به وام‌های دراز مدت، و دومی كم كردن شدید هزینه‌های دولتی و دریافت مالیات بیشتر. در نتیجه ایجاد تقاضای مصنوعی توسط بانک مرکزی اروپا و فشار دولت‌ها به بانک‌ها و بخش خصوصی برای تبدیل اوراق کوتاه مدت به بلند مدت، قیمت اوراق قرضه دولتی بالا رفت که معادل پایین آمدن نرخ بهره این اوراق است.

در این حالت، نرخ بهره نه به علت بالا رفتن توان واقعی یونان در پرداخت وام‌هایش، بلکه به علت ایجاد تقاضای موقت توسط بانک مرکزی اروپا پایین آمد. این کار به امید تحت کنترل آوردن بحران مالی و شروع رشد اقتصادی در حوزه مدیترانه‌ای اروپا انجام شد. قاعدتا پایین بودن نرخ بهره، دست دولت‌ها را در ارائه خدمات و سرمایه‌گذاری برای رشد اقتصادی بازتر می‌کند، جز در مورد کشوری در وضعیت یونان!

عملیات بانک مرکزی اروپا در پایین آوردن نرخ بهره از یک طرف و تحمیل بودجه سخت‌گیرانه از طرف کشورهای حوزه شمالی اروپا از طرف دیگر، مانند دو ضربه پی در پی بر پیکره اقتصاد یونان آن کشور را تا سال‌های طولانی در رکود اقتصادی عمیقی نگه خواهند داشت. هر چند که یونان رسما اعلام نکول نکرده، ولی برای سرمایه‌داران یونانی نکول یک حقیقت بوده است که هر لحظه ممکن بوده به واقعیت تبدیل بشود. در صورت نکول رسمی، امکان خروج یونان از یورو به شدت تقویت می‌شد که در این صورت امکان داشت وضعیتی شبیه وضعیتی که در آرژانتین پیش آمد بر سر مردم یونان بیاید، یعنی سرمایه‌های مردم از یورو به واحد پولی جدیدی با ارزش بسیار کمتر تبدیل شوند.

(در آرژانتین که دولت تبدیل یک پزو به یک دلار را تضمین کرده بود، مجبور شد در سال 2002 از قول خود عدول کند و با بلوکه کردن حساب‌ها در مدت کوتاهی ارزش پولی آرژانتین به یک چهارم، یعنی 4 پزو در مقابل یک دلار تقلیل پیدا کرد). حتی اگر یونان از یورو خارج نشود، پایین بودن نرخ بهره بانکی، کفاف ریسک پس انداز در بانک‌های یونان را نمی‌دهد.

این ریسک ناشی از دو نکته است: یکی عدم باور در توانایی یونان در پرداخت بدهی‌ها در آینده و دوم بودجه سخت‌گیرانه‌ای که اروپا به یونان تحمیل می‌کند. این بودجه سخت‌گیرانه امکان رشد اقتصادی را عملا سال‌ها به تعویق می‌اندازد که به نوبت خود موقعیت‌های سرمایه‌گذاری‌های سود آور را بسیار محدود می‌کند. از این رو بنا به نوشته‌های سایت‌های مالی بین 50 تا 200 میلیارد یورو سرمایه از یونان به خارج از یونان منتقل شده است. این سرمایه برای کشوری با 11 میلیون جمعیت و درآمد ناخالص 230 میلیارد یورویی، سرمایه هنگفتی است که از دست دادن آن به سادگی جبران نخواهد شد.

برخلاف یونان، در کشوری مانند آمریکا پایین آمدن نرخ بهره به رشد اقتصادی کمک می‌کند؛ چون پس‌انداز‌ها جای بهتری برای فرار کردن ندارند و به خاطر زیر ساخت‌های قوی همیشه موقعیت‌های سرمایه‌گذاری سود آور پیدا می‌شوند، بنابراین با نرخ بهره پایین، سرمایه‌داران در آمریکا تشویق می‌شوند که سرمایه‌های خود را به کار بیندازند و تولید اشتغال کنند، اما در مورد یونان باید اجازه داد تا نرخ سود متناسب با ریسک سرمایه‌گذاری بالا برود تا نه تنها جلوی فرار سرمایه‌ها گرفته شود، بلکه جذب سرمایه برای شروع رشد اقتصادی آغاز شود.

لازمه این کار توسعه سرمایه‌گذاری دولت در زیرساخت‌های اقتصادی به کمک پس‌اندازهای داخلی و حداقل استقراض خارجی خواهد بود که متاسفانه سخت گیری‌های بودجه ای جلوی این کار را می‌گیرد. درسی که از موقعیت یونان برای ایران می‌توانیم بگیریم این است که اگر پایین بودن نرخ سود پس انداز بدون سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های اقتصادی یا از بین رفتن موقعیت‌های سرمایه‌گذاری سودآور همراه شود، نهایتا به فرار سرمایه و رکود اقتصادی منجر می‌شود.

جهان صنعت:فرصت دوباره برای خوش اقبال‌ترین دولت

«فرصت دوباره برای خوش اقبال‌ترین دولت»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم  محمدحسین مهرزاد است كه در آن می خوانید؛ تحریم‌های نفتی اخیر اگرچه مرارت‌هایی را برای یافتن مشتریان جدید به ایران تحمیل می‌کند اما از یکسو می‌تواند بدل به موقعیتی مناسب برای کسب درآمد بیشتر هرچند در کوتاه‌مدت باشد. در لایحه بودجه سال 90، بهای نفت 80 دلار دیده شده بود که این رقم با توجه به افزایش کم‌سابقه نرخ نفت ایران تا مرز 127 دلار برای هر بشکه حدود 46 دلار ذخیره ایجاد می‌کند.

از سوی دیگر شدت گرفتن منازعات بین ایران و آمریکا بر این افزایش قیمت موثر افتاده است که همزمانی آن با توقف فروش نفت ایران به شرکت‌های انگلیسی و فرانسوی باعث رشد بیشتر قیمت نفت شده است.

طی سال‌های اخیر این دومین افزایش افسانه‌ای قیمت نفت است که البته هر دو مورد در دوران ریاست محمود احمدی‌نژاد بر دولت ایران رخ داده است، فارغ از اینکه این اتفاقات تا چه اندازه معلول تدابیر دولت او بوده باید این نکته را مدنظر داشت که از این حیث دولت احمدی‌نژاد خوش‌شانس‌ترین دولت ایران بوده است.

او در حالی سال 84 دولت را تحویل گرفت که با وجود قیمت پایین نفت، ایران از ذخایر ارزی مناسبی برخوردار بود، با این حال مجموعه اتفاقاتی که ایران در محور آنها قرار گرفت باعث شد تا دولت درآمدی افسانه‌ای از این رهگذر کسب کند اما آن فرصت طلایی از دست رفت تا همچنان بزرگ‌ترین مشکل در حوزه پروژه‌های عمرانی کمبود اعتبار باشد البته حتما دولت درآمدهای نفتی را در محلی مناسب هزینه کرده است ولی با توجه به افزایش دوباره قیمت نفت بهتر است این بار محلی مناسب‌تر انتخاب شود تا افکار عمومی با این سوال مواجه نشوند که چگونه در دهه‌های قبل می‌شد کشور را با نفت هفت دلاری به آرامی اداره کرد و امروز با نفت 127 دلاری نمی‌شود؟

گسترش صنعت:تجارب کشورهای موفق در زمینه تعامل تجارت و صنعت

«تجارب کشورهای موفق در زمینه تعامل تجارت و صنعت»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم هادی اکرمی  است كه در آن می‌خوانید؛جزیی‌نگری و تعارض بین اهداف، ‌نتیجه تقسیم کار بیش ازحد و تفکیک سنتی وظایف در نهادها و سازمان‌های عمومی بوده است. در نتیجه کشورهای مختلف اقدام به اتخاذ رویکرد نظام‌مند و یکپارچه در طراحی وزارتخانه‌ها و سازمان‌های عمومی کرده‌اند. ازجمله این ساختارهای جدید، وزارت صنایع و تجارت بین‌الملل یا آنچه تحت نام اختصاری میتی (MITI) شهرت یافته، است.

این وزارتخانه، ازجمله نهادهای پرقدرت در کشورهای دارنده آن است. در ژاپن قبل از ۱۹۴۹ میلادی دستگاه واحدی به نام وزارت بازرگانی و صنایع (MTI) وجود داشت، ولی بنا به ضرورت‌های بازسازی و توسعه اقتصادی، «میتی» پس از جنگ جهانی دوم برای تنظیم تجارت خارجی و هماهنگی بین وزارتخانه‌های مختلف در امور تجارت بین‌الملل به‌وجود آمد.

در ادامه به‌منظور تشریح نهادهای این‌چنینی و ملموس بودن فلسفه وجودی آن‌ها، یکی از نمونه‌های موفق آن (در کشور ژاپن) مورد مطالعه اجمالی و بررسی قرار می‌گیرد... «میتی» در ژاپن نه فقط مسوولیت واردات و صادرات را به‌عهده داشته، بلکه مسوول کل صنایع داخلی و مشاغلی که تحت پوشش سایر وزارتخانه‌ها قرار نمی‌گرفته، نیز بوده است.

میتی در حوزه‌های سرمایه‌گذاری در کارخانه‌ها و تجهیزات، کنترل آلودگی، برق و انرژی و برخی جنبه‌های کمک اقتصادی خارجی و شکایات مصرف‌کننده فعال بوده است. این حوزه وسیع به میتی اجازه می‌داد تناقض سیاست‌ها در ارتباط با مسوولیت‌های مختلف را به نفع اولویت‌های بالاتر و از همه مهم‌تر سیاست توسعه صادرات، رفع کند.

رابطه بسیار نزدیک میتی با صنایع ژاپن باعث شد سیاست تجارت خارجی، پشتوانه و مکمل تلاش‌های دولت برای تقویت صنایع داخلی باشد و این وزارتخانه بتواند با انعطافی متناسب با تغییر شرایط و افزایش رقابت‌پذیری، سیاست حمایت تعرفه‌ای را در جهت کاهش موانع تجاری کاهش دهد و در صنایع مختلف متناسب با درجه بلوغ آنها، درجه حمایت خود را انتخاب کند.
ازجمله مباحث اصلی و اولویت‌دار مرتبط با موضوع این نوشتار، مبحث ادغام وزارت بازرگانی و وزارت صنایع و معادن است. این ادغام که اساسا شأن توسعه‌ای دارد، مبتنی بر این بحث است که اگر سیاست توسعه صادرات نیازمند راهبردی است که در بطن آن انتخاب صنایع دارای آینده صادراتی براساس مزیت رقابتی یا مزیت راهبردی قرار دارد، بنابراین دستگاه دولتی مناسب این دو ماموریت- یعنی توسعه صادرات و توسعه صنعتی و اقتصادی- نیز دستگاه واحدی باید باشد. دغدغه‌های اصلی صادرات به این ترتیب، مستقیما به سیاست‌های اجرایی در حوزه صنایع تبدیل می‌شود و ترکیب و حجم تولیدات آن را مطابق نیاز بازار صادرات تغییر می‌دهد.

ازجمله دیگر تجارب کشورهای منتخب مورد مطالعه می‌توان به ترکیه، مالزی، هند و کره جنوبی اشاره کرد. در کشور ترکیه دو نهاد عمده دولتی با چندین سازمان وابسته فعالیت می‌کنند: وزارت صنایع و تجارت که عهده‌دار بازرگانی داخلی است و وزارت مشاور تجارت خارجی که عهده‌دار بازرگانی خارجی است. در کنار دو نهاد مذکور که نماینده دولت در بخش بازرگانی ترکیه هستند، اتاق‌های بازرگانی و صنعت قرار دارند که نقش نمایندگی بخش خصوصی را بر‌عهده دارند.

در کشور مالزی دو وزارت صنایع و بازرگانی بین‌الملل و وزارت بازرگانی داخلی و امور مصرف‌کننده با کمک بخش‌های مختلف خصوصی (اتاق بازرگانی و صنعت ملی مالزی و اتاق‌های بازرگانی مشترک) این بخش را اداره می‌کنند. در کشور هند، وزارت بازرگانی و صنایع و وزارت امور مصرف‌کنندگان، غذا و پخش دولتی نماینده بخش دولتی و اتاق بازرگانی هند و فدراسیون اتاق بازرگانی و صنایع هند نمایندگان بخش خصوصی هستند. در کره‌جنوبی نیز وزارتخانه‌ای با نام اقتصاد دانش در کنار وزارتخانه امور خارجه و تجارت و همچنین اتاق‌های بازرگانی و صنایع کره قرار گرفته ‌است.

در کل می‌توان اینگونه نتیجه گرفت، اکنون در غالب کشورهای دنیا حوزه‌های صنعت، ‌بازرگانی و حتی اقتصاد از یکدیگر جدا نیستند و با رویکردی نظام‌مند و یکپارچه با یکدیگر هماهنگ شده‌اند. روند غالب در اقتصادهای تازه‌صنعتی شده نسل‌های اول و دوم تجربه نوعی تلفیق بین صنایع و بازرگانی به‌ویژه بازرگانی بین‌الملل است. اگرچه سرعت تحقق این روند در کشورهای نو توسعه بستگی مستقیمی به بالاتر بودن اهمیت اقتصاد نسبت به سیاست دارد.

همچنین می‌توان اذعان کرد، هرقدر نقش دخالت کارکردی دولت در اقتصاد ضعیف‌تر و نقش توسعه‌ای آن پررنگ‌تر شده است،‌ تشکیلات کلان دولت در دو جهت تغییر کرده است؛ اول اینکه کوچک‌تر شده و بیشتر از سازمان‌های مردم‌نهاد و خود مردم استفاده کرده و ثانیا ترکیب وزارتخانه‌های آن به تناسب نیازهای توسعه‌ای متنوع و متغیر شده است. همچنین، نوع تغییر در ترکیب و اندازه دستگاه‌های دولتی البته تابع مقتضیات و نگرش دولت نیز بوده است.

 

يکشنبه 21/12/1390 - 11:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته