• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 494
تعداد نظرات : 197
زمان آخرین مطلب : 4557روز قبل
طنز و سرگرمی

ضمن سپاس از آقاياني که در روز زن، محبت خود را با خريد گل و کادو و برگزاري شام در رستوران، به همسرانشان نشان دادند، به اطلاع مي رسانيم براي دستيابي به اجر اخروي، مخارج روز مرد، صرف امور خيريه مي شود...!

                                                     (انجمن زنان نيکوکار)

شنبه 21/3/1390 - 0:18
سخنان ماندگار

چند کوچه آن طرف تر

دستي تهي ( در شب آرزوها )

محتاج دعاي امشب شماست

پنج شنبه 19/3/1390 - 18:3
اخبار

 کارتي را که مي بينيد، طرح جديدي است که براي بليط هاي هواپيما در نظر گرفته شده است. اين بليط هوشمند حاوي اطلاعات کامل پرواز شما به صورت آنلاين ميباشد که در صورت تغيير در اطلاعات مانند تاخير يا کنسل شدن پرواز، به صورت خودکار توسط گيرنده هاي اين کارت اطلاعات را به شما نشان خواهد داد. اما اين کارت توانمندي هاي ديگري نيز دارد!

 

 


نوار کناري اين کارت، به صورت يک نوار قابل جداسازي ميباشد که به اندازه مچ دست شما طراحي شده است. در دو سوي اين نوار دو دکمه مغناطيسي وجود دارد که در صورت اتصال با يکديگر، به عنوان باتري (يکي قطب مثبت و ديگري منفي) فعال شده و روي اين نوار اطلاعات ديجيتالي نشان داده خواهد شد. اين اطلاعات شامل ساعت، تاريخ و مشخصات پرواز شما مي باشد که در طول سفر براي شما مفيد خواهند بود

 

و اما مهمترين کاربرد اين تکنولوژي :شناسايي اجساد حادثه سقوط هوايي

پنج شنبه 19/3/1390 - 1:22
داستان و حکایت

شخصي با اسب و سگش در جاده‌اي راه مي‌رفتند. هنگام عبوراز كنار درخت عظيمي، صاعقه‌اي فرود آمد و آنها را كشت. اما شخص نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدت‌ها طول مي‌كشد تا مرده‌ها به شرايط جديد خودشان پي ببرند?!

پياده ‌روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي‌ ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني باسنگفرش طلا باز مي‌شد و در وسط آن چشمه‌اي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه ‌بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"


دروازه‌بان: "روز به خير، اينجا بهشت است."
- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنه‌ايم."
دروازه ‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "مي‌توانيد وارد شويد و هر چقدر دلتان مي‌خواهد بنوشيد."
- اسب و سگم هم تشنه‌اند.
نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."رهگذر خيلي نا اميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. ازنگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند،به مزرعه‌اي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازه‌اي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز مي‌شد. مردي در زير سايه درخت‌ها دراز كشيده بود وصورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود.
مسافر گفت: " روز بخير!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خيلي تشنه‌ايم . من، اسبم و سگم.
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگ‌ها چشمه‌اي است. هرقدر كه مي‌خواهيدبنوشيد.
رهگذر ، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگي‌شان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، مي‌توانيد برگرديد.
مسافر پرسيد: فقط مي‌خواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت!
- بهشت؟!! اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.
مسافر حيران ماند:" بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي مي‌شود! "
- كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما مي‌كنند!!! چون تمام آنهايي كه حاضرند بهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا مي‌مانند
پنج شنبه 19/3/1390 - 1:16
آلبوم تصاویر

 

 

 

 

 

پنج شنبه 19/3/1390 - 0:50
انتقادات و پيشنهادات

با سلام

من صحبتي در مورد زمان مصاحبه آزمون دکتري دارم که اميدوارم از اينجا بتوانم به گوش مسئولين برسانم.

همانطور که مي دانيد نتايج مرحله اول آزمون دکترا ساعات پاياني 4شنبه اعلام گرديد.

زمان مصاحبه اکثر دانشگاه ها در محدوده بين 16 خرداد تا اوايل تير ماه مشخص شده است و اصلا به اين نکته توجه نشده که با توجه به تعطيلي چند روزه اين ايام، دانشجويان، کي فرصت پيدا مي کنند تا مدارک خواسته شده را از دانشگاهي که در آن فارغ التحصيل شده اند فراهم کنند و سپس به دانشگاهي که براي دکتري معرفي شدند، براي مصاحبه روند؟؟

فرض کنيد شخصي ساکن جنوب ايران است و کارشناسي را در مشهد و ارشد را در کرمان گذرانده باشد و اکنون براي 5 دانشگاه که 3 تاي آن در تهران و يکي اصفهان و يکي تبريز است، براي مصاحبه دعوت شده است. چنين فردي در حدود 20 روز بايد يک دور، دور ايران بگردد و در نهايت خستگي و آرامش!!!!!، آماده مصاحبه اساتيد محترم باشد. تازه اين در صورتي است که شانس بياورد و تاريخ هيچ کدام از مصاحبه هايش ، ساعت 8 صبح روز 16 خرداد نباشد!!! چون در اين صورت بايد در يک چشم بهم زدن، سري به دانشگاه هاي کارشناسي و ارشد خود بزند و مطمئنا ، آموزش دانشکده ها سريعا !!!به کار او رسيدگي کرده و مدارک لازم را فورا!!! در اختيار وي قرار خواهند داد و سپس در يک چشم بهم زدن به دانشگاه محل مصاحبه رود.

...

چرا زمان مصاحبه ها اينقدر زود اعلام شده است؟؟؟؟؟

جمعه 13/3/1390 - 11:28
دعا و زیارت
دعاي هميشگي آيت الله العظمي بهجت در قنوت نمازها
اللهم اغفر لنا و ارحمنا و عافنا و اعف عنا و أغننا عمن سواک و انصرنا علي من عادانا و أصلح امر آخرتنا و دنيانا و اقض حوائجنا يا لطيف،
 يا أهل التقوي و المغفرة، يا ارحم الراحمين
 ترجمه: خدايا! ما را ببخشاي و با ما مهربان باش و به ما عافيت بده و از ما بگذر و ما را از غير خودت بي نياز کن و ما را بر دشمنان پيروز کن و کار دنيا و آخرت ما را اصلاح کن و نيازهاي ما را برطرف کن، اي مهربان! اي اهل تقوا و بخشايش! اي مهربان ترين مهربانان!
دعاي هميشگي آيت الله العظمي بهجت در آخرين سجده نمازها:
وافعل بنا ما أنت اهله، و لاتفعل بنا ما نحن اهله، يا اهل التقوي و ا لمغفرة، يا ارحم الراحمين
ترجمه: با ما آنگونه رفتار کن که تو شايسته و اهل آني، نه آنگونه که ما شايسته آن هستيم. اي اهل تقوي و بخشايش! اي مهربان ترين مهربانان!
سه شنبه 10/3/1390 - 10:53
اخلاق

مي‌گويند پسري در خانه خيلي شلوغ‌کاري کرده بود.همه‌ي اوضاع را به هم ريخته بود. وقتي پدر وارد شد، مادر شکايت او را به پدرش کرد. پدر که خستگي و ناراحتي بيرون را هم داشت، شلاق را برداشت. پسر ديد امروز اوضاع خيلي بي‌ريخت است، همه‌ي درها هم بسته است، وقتي پدر شلاق را بالا برد، پسر ديد کجا فرار کند؟ راه فراري ندارد ! خودش را به سينه‌ي پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد. شما هم هر وقت ديديد اوضاع بي‌ريخت است به سوي خدا فرار کنيد.

« وَ فِرُّوا إلي الله مِن الله ».
هر کجا متوحش شديد راه فرار به سوي خداست.

حاج محمد اسماعيل دولابي

ياعلي ...
__._,_.___
سه شنبه 10/3/1390 - 10:50
اخبار


گاهی مسئولان كشور فراموش می‌كنند كه در عرصه بین‌الملل بایستی به گونه‌ای سخن بگویند كه افراد با فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف متوجّه منظور آنها شوند. در زیر نمونه‌هایی واقعی از ترجمه سخنان رییس جمهور و رییس مجلس در رسانه‌های خارجی آمده است.
آقای احمدی‌نژاد
جمله آقای احمدی نژاد به فارسی چنین بود: «غرب دست از بچه بازی بردارد و با دُم شیر بازی نكند

لوماتن سخن رییس جمهور را چنین نقل کرد: « احمدی نژاد گفت که غرب دست از لجاجت و تجاوز به کودکان بردارد و با شیرها بازی نکند»

نشریه اسپانیایی ال پاییس نیز نوشت: «رییس جمهور ایران غرب را متهم به کودک آزاری کرد و گفت که شورای امنیت نباید با شیرها بازی کند»

نشریه لا کرودونیای ایتالیا نیز نوشت: «احمدی نژاد به غربی‌ها هشدار داد که نباید با لجبازی به کودکان تجاوز کنند و شیرها را بکشند»
 
 
 
آقای لاریجانی


جمله علی لاریجانی: با نشان دادن « لولو» ی شورای امنیت، مردم ایران رو به قبله نمی‌شوند.


ترجمه روزنامه نیوزویک: علی لاریجانی گفته است که اگر شورای امنیت مثل موجوداتی که بچه‌ها را می‌ترسانند ظاهر شود، مردم ایران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمی‌کشند.


ترجمه نشریه اسپانیایی ال پاییس: علی لاریجانی گفت که اگر شورای امنیت چیز ترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد، باز هم مردم ایران به سوی عربستان سعودی نمی‌خوابند.


ترجمه نشریه فرانسوی اومانیته: علی لاریجانی گفت که دراز کشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانه‌ای بترسند، این یک داستان ایرانی است


شنبه 11/4/1390 - 20:13
طنز و سرگرمی
زن در حال قدم زدن در جنگل بود كه ناگهان پایش به چیزی برخورد كرد.
وقتی كه دقیق نگاه كرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید كه خاك و خاشاك زیادی هم روش نشسته بود.
زن با دست به تمیز كردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی كه بر چراغ داد طبیعتا یك غول بزرگ پدیدار شد....!!!
زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بكنم ؟؟
غول جواب داد : نخیر ! زمانه عوض شده است و به علت مشكلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یك آرزو اصلا صرف نداره،همینه كه هست....... حالا بگو آرزوت چیه؟
زن گفت : در این صورت من مایلم در خاور میانه صلح برقرار شود و از جیبش یك نقشه جهان را بیرون آورد و گفت : نگاه كن. این نقشه را می بینی ؟ این كشورها را می بینی ؟ اینها ..این و این و این و این و این ... و این یكی و این. من می خواهم اینها به جنگ های داخلی شون و جنگهایی كه با یكدیگر دارند خاتمه دهند و صلح كامل در این منطقه برقرار شود و كشورهایه متجاوزگر و مهاجم نابود شون.
غول نگاهی به نقشه كرد و گفت : ما رو گرفتی ؟ این كشورها بیشتر از هزاران سال است كه با هم در جنگند. من كه فكر نمی كنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشه كاریش كرد. درسته كه من در كارم مهارت دارم ولی دیگه نه اینقدر ها . یه چیز دیگه بخواه. این محاله.
زن مقداری فكر كرد و سپس گفت: ببین...
من هرگز نتوانستم مرد ایده آل ام راملاقات كنم.
مردی كه عاشق باشه و دلسوزانه برخورد كنه و با ملاحظه باشه.
مردی كه بتونه غذا درست كنه(!!!) و در كارهای خانه مشاركت داشته باشه.
مردی كه به من خیانت نكنه و معشوق خوبی باشه و همش روی كاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نكنه(!!!!!)
ساده تر بگم، یك شریك زندگی ایده آل.
غول مقداری فكر كرد و بعد گفت : اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم
يکشنبه 8/3/1390 - 10:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته