نماز
#نماز سدى در برابر گناهان آینده است ، چرا كه روح ایمان را در انسان
تقویت مى كند ، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد ، و مى دانیم ایمان و
تقوى نیرومندترین سد در برابر گناه است ، و این همان چیزى است كه در آیه
فوق به عنوان نهى از فحشاء و منكر بیان شده است ، و همان است كه در احادیث
متعددى مى خوانیم : افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پیشوایان
اسلام بیان كردند فرمودند : غم مخورید ، نماز آنها را اصلاح مى كند و كرد .
#نماز ، غفلت زدا است ، بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق
آن است كه هدف آفرینش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود
گذر كردند ، اما نماز به حكم اینكه در فواصل مختلف ، و در هر شبانه روز پنج
بار انجام مى شود ، مرتبا به انسان اخطار مى كند ، هشدار مى دهد ، هدف
آفرینش او را خاطر نشان مى سازد ، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مى كند
و این نعمت بزرگى است كه انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد كه در هر
شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید .
# نماز خود
بینى و كبر را در هم مى شكند ، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و
در هر ركعت دو بار پیشانى بر خاك در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره كوچكى
در برابر عظمت او مى بیند ، بلكه صفرى در برابر بى نهایت . پرده هاى غرور و
خود خواهى را كنار مى زند ، تكبر و برترى جوئى را در هم مى كوبد .
به
همین دلیل على (علیه السلام) در حدیث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در
آن منعكس شده است بعد از ایمان ، نخستین عبادت را كه نماز است با همین هدف
تبیین مى كند مى فرماید : «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرك و الصلوة تنزیها عن الكبر ... »: خداوند ایمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر .
# نماز وسیله پرورش ، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است ، چرا كه انسان
را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مى برد ، به ملكوت
آسمانها دعوت مى كند ، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد ، خود را بدون
نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مى بیند و با او به گفتگو برمى خیزد .
تكرار این عمل در شبانه روز آنهم با تكیه روى صفات خدا ، رحمانیت و رحیمیت و
عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترین
دعوت كننده به سوى نیكیها و پاكیها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل
اخلاقى در وجود انسان دارد . به همین خاطر در حدیثى از امام على علیه
السلام مى خوانیم كه در فلسفه نماز فرمود :« الصلوة قربان كلى تقى» : نماز وسیله تقرب هر پرهیزكارى به خدا است .
#نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد - چرا كه نماز روح اخلاص را
زنده مى كند ، زیرا نماز مجموعه اى است از نیت خالص و گفتار پاك و اعمال
خالصانه ، تكرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیك را در جان
انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقویت مى كند .بنابراین در حدیث معروفى مى
خوانیم كه امیر مؤمنان على (علیه السلام) در وصایاى خود بعد از آن كه فرق
مباركش با شمشیر ابن ملجم جنایتكار شكافته شد فرمود : «الله الله فى الصلوة فانها عمود دینكم» : خدا را خدا را در باره نماز ، چرا كه ستون دین شما است .
مى
دانیم هنگامى كه عمود خیمه در هم بشكند یا سقوط كند هر قدر طنابها و
میخهاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد ، همچنین هنگامى كه ارتباط بندگان با
خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد .
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده :«اول ما یحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد علیه سائر عمله»
: نخستین چیزى كه در قیامت از بندگان حساب مى شود نماز است اگر مقبول
افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود ، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود مى
شود ! شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است ، اگر
به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولى سائر اعمال است
در او زنده مى شود ، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه
اعتبار ساقط مى شود .
#نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به
شرائط صحت دعوت به پاكسازى زندگى مى كند ، چرا كه مى دانیم مكان نمازگزار ،
لباس نمازگزار ، فرشى كه بر آن نماز مى خواند ، آبى كه با آن وضو مى گیرد و
غسل مى كند ، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود باید از هر گونه غصب و
تجاوز به حقوق دیگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم ، ربا ، غصب ،
كم فروشى ، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز
را فراهم سازد ؟ بنا براین تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى
است به رعایت حقوق دیگران .
# نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط
قبول ، یا به تعبیر دیگر شرائط كمال دارد كه رعایت آنها نیز یك عامل مؤثر
دیگر براى ترك بسیارى از گناهان است . در كتب فقهى و منابع حدیث ، امور
زیادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه
در روایات آمده : «لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب» :
نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینكه توبه كند . و در
روایات متعددى ذکر شده که : از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد
پیشواى ستمگر است . و در بعضى از روایات دیگر تصریح شده است كه نماز كسى كه
زكات نمى پردازد قبول نخواهد شد ، و همچنین روایات دیگرى كه مى گوید :
خوردن غذاى حرام یا عجب و خود بینى از موانع قبول نماز است ، پیدا است كه
فراهم كردن این شرایط قبولى تا چه حد سازنده است ؟
# نماز
روح انضباط را در انسان تقویت مى كند ، چرا كه دقیقا باید در اوقات معینى
انجام گیرد كه تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز ، است همچنین آداب و
احكام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعایت
آنها ، پذیرش انضباط را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد .
در
زمینه فلسفه و اسرار نماز حدیث جامعى از امام رضا (ع) نقل شده که : امام
در پاسخ نامه اى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود : علت
تشریع نماز این است كه توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است ، و مبارزه با
شرك و بت پرستى ، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع ،
و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ، و نهادن پیشانى بر
زمین همه روز براى تعظیم پروردگار . و نیز هدف این است كه انسان همواره
هشیار و متذكر باشد ، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشیند ، مست و مغرور
نشود ، خاشع و خاضع باشد ، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا
گردد . علاوه بر اینكه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل
مى گردد ، سبب مى شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند ،
روح سركشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید . و همین توجه به خداوند و قیام در
برابر او ، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى كند
.
منابع
سیری در نهج البلاغه ص 88-86، تفسیر نمونه ج : 16 ص : 294-284
http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=7391
برچسبها:
اثرات تربیتی نماز يکشنبه 28/2/1393 - 11:2
نماز
یكی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبك شمردن نماز است. نماز نخواندن یك
گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف كردن، بی
اهمیت تلقی كردن گناه دیگری است. پس از وفات امام صادق علیه السلام،
ابوبصیر آمد به ام حمیده تسلیتی عرض كند. ام حمیده گریست.
ابوبصیر هم كه كور بود گریست. بعد ام حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی، جریان عجیبی رخ داد.
امام
در یك حالی فرو رفت كه تقریبا حال غشوهای بود. بعد چشمهایش را باز كرد و
فرمود: تمام خویشان نزدیك مرا بگوئید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر
امام را اطاعت و همه را دعوت كردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان
حالات كه لحظات آخر عمرش را طی میكرد یك مرتبه چشمش را باز كرد، رو كرد
به جمعیت و همین یك جمله را گفت: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة» هرگز شفاعت ما به مردمی كه نماز را سبك بشمارند، نخواهد رسید. این را گفت و جان بجان آفرین تسلیم كرد.
امام
نفرمود كه شفاعت ما به مردمی كه نماز نمیخوانند نمیرسد آن كه تكلیفش
خیلی روشن است، بلكه فرمود به كسانی كه نماز را سبك میشمارند. یعنی چه
نماز راسبك میشمارند؟ یعنی وقتی و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش
بخواند ولی نمیخواند. نماز ظهور و عصر را تا نزدیك غروب نمیخواند،
نزدیك غروب كه شد میرود یك وضوی سریعی میگیرد و بعد با عجله یك نمازی
میخواند و فورا مهرش را میگذارد آنطرف، نمازی كه نه مقدمه دارد و نه
مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب. طوری عمل میكند كه خوب دیگر این هم
یك كاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این خفیف شمردن نماز است.
این
جور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی كه انسان به استقبالش میرود،
اول ظهر كه میشود با آرامش كامل میرود وضو میگیرد، وضوی با آدابی، بعد
میآید در مصلای خود اذان و اقامه میگوید و با خیال راحت و فراغ خاطر
نماز میخواند. السلام علیكم را كه گفت فورا در نمیرود. مدتی بعد از نماز
با آرامش قلب تعقیب میخواند و ذكر خدا میگوید.
این علامت این است
كه نماز در این خانه احترام دارد. نماز خوانهائی كه خودشان نماز را
استخفاف میكنند، یعنی كوچك میشمارند، نماز صبحشان آن دم آفتاب است نماز
ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته
است و نماز را با عجله و شتاب میخوانند، تجربه نشان داده كه بچههای اینها
اصلا نماز نمیخوانند. شما اگر بخواهید واقعا نماز خوان باشید و
بچههایتان نماز خوان باشند نماز را محترم بشمارید، نمیگویم نماز
بخوانید، بالاتر ازنماز خواندن محترم بشمارید.
اولا برای خودتان در
خانه یك مصلائی انتخاب كنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطهای را
انتخاب بكنید كه جای نمازتان باشد مثل یك محراب برای خودتان درست كنید.
اگر میتوانید همان طوری كه پیغمبر اكرم یك مصلی داشت، جای نماز داشت، یك
اتاق را به عنوان مصلی انتخاب بكنید.
اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق
خودتان یك نقطه را برای نماز خواندن مشخص كنید، یك جانماز پاك هم داشته
باشید. در محل نماز كه میایستید، جانماز پاكیزهای بگذارید، مسواك داشته
باشید، تسبیحی برای ذكر گفتن داشته باشید، وقتی كه وضو میگیرید اینقدر با
عجله و شتاب نباشد.
پس نماز را نباید استخفاف كرد، نباید سبك شمرد،
نباید انسان كوشش بكند كه در نماز فقط به واجباتش قناعت بكند و بگوید خوب،
برویم ببینیم فتوای مرجع تقلید چیست؟ آیا میگوید سه تا سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر باید گفت یا یكی هم كافی است؟ خوب مجتهد باید فتوایش را بگوید.
مجتهد
میگوید یكی هم كافی است، احتیاط مستحبی این است كه سه تا گفته شود. دیگر
ما نباید بگوئیم حالا كه گفتهاند یكی كافی است ما هم یكی بیشتر
نمیخوانیم. این فرار از نماز است.
ما باید طوری باشیم كه وقتی هم كه
مجتهد بما میگوید یكی واجب است و دو تای دیگر مستحب، بگوئیم ما مغتنم
میشماریم و آن دو تای دیگر را هم میگوئیم.
يکشنبه 28/2/1393 - 11:1
نماز
خداوند
متعال درباره وجوب نماز مى فرماید: (...إِنَّ الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَى
الْمُؤْمِنِینَ كِتَـبًا مَّوْقُوتًا)[1]; همانا نماز در اوقات معین بر
مؤمنان مقرر شده است. بنابراین نماز هیچ گاه نباید ترك شود. حتى اگر كسى
نمى تواند به شكل عادى انجام دهد، باز هم نماز را باید بخواند; مثلاً اگر
كسى ایستاده نمى تواند نماز بخواند باید نشسته آن را به جا آورد و اگر
نشستن هم برایش ممكن نیست باید خوابیده نماز بخواند ... و تنها در یك مورد
نباید نماز بخواند و آن هنگام عادت ماهیانه زنان است.
[1]. نساء، آیه103
يکشنبه 28/2/1393 - 10:59
نماز
يکشنبه 28/2/1393 - 10:59
نماز
اذان، این سروش غیبى و این نداى آسمانى، یك اعلان عمومى و معنوى جهت آمادگى براى نماز و انجام فریضه بزرگ الهى است.
اذان ارزش و جایگاه والایى در شریعت محمدى(ص) دارد.
اذان دعوت به سوى عبادت و بندگى خدا است و مؤذن با آهنگ رسا و روح بخش، امت اسلام را به نماز و مناجات فرا میخواند. امام رضا(ع) در باره فلسفه و حكمت اذان مىفرماید:
1 - آنكس را كه فراموش كار است، یاد آور باشد و آنكس را كه غافل است متنبه سازد.
2 - فهماندن وقت نماز، براى كسیكه اشتغال دارد.(مشغول به كار است)
3 - دعوت مردم به پرستش خالق و ترغیب در آن است.
4
- اذان گو، اقرار به توحید دارد و ایمان را آشكار مىسازد و اسلام را
اعلان میكند و آنكس را كه فراموش كرده یادآورى
مىنماید.(منلایحضرهالفقیه،ج 1،ص 299) علاوه بر مطالب بالا، در باره فلسفه اذان،می توان به موارد زیر هم اشاره كرد:
الف
- اذان و اقامه، توجه و آمادگى براى نمازگزار است و در اثناى آن، زمینه و
استعداد پیدا مىشود كه انسان، با ادب بیشتر، خشوع فزونتر و عرفان عمیقتر
در پیشگاه حضرت حق قرار گرفته و با معبود و محبوب حقیقى خویشتن سخن بگوید و
دمساز گردد. ب
- اذان موجب صفاى باطن و شادى و نشاط روح است. پیامبر(ص) هنگام فرا رسیدن
وقت نماز، به بلال میفرمود: »اى بلال! اذان بگو و ما را با آن روح ببخش
(ارحنا یا بلال)»
ج - زمانى كه صداى نیكوى اذان، فضا را معطر میسازد و به نماز گزاران مژده میدهد كه هنگام سخن گفتن با خدا فرا رسیده است. پس
آنان آماده نماز میشوند و به سوى مساجد و نمازخانه ها حركت میكنند رسول
خدا(ص)فرمود: «هرگاه مؤذن بگوید: الله اكبر»،خداوند میفرماید: اى امت محمد
مهیاى نماز شوید و شغل دنیا را ترك كنید».(مناهج الشارعین، ص 180)
د
- قبل از اسلام مسیحیان با ناقوس، یهودیان با دمیدن در بوقها، آتش پرستان
با روشن كردن آتش و مردم را به عبادت دعوت میكردند؛ ولى اسلام آمد و به
جاى اینها اذان را انتخاب كرد كه در آن مردم با كلمات خوب و دلنشینى به
مسجدها فرا خوانده میشوند و از طرفى با شنیدن و گفتن نام خدا، پیامبر و...
آماده نماز خواندن می گردند.
ه)اذان
آدمى را به یاد خدا می اندازد و با بزرگى و عظمت او آشنا میسازد؛ با
گفتن «الله اكبر» به بزرگى، جلالت شأن، عظمت و توانایى خدا اعتراف مىكنیم و
با بیان «لا اله الا اله»، به یگانگى و بى شریكى او شهادت میدهیم.
نویسنده مطلب هادی کارگر
يکشنبه 28/2/1393 - 10:56
نماز
روح
ظریف و باقد است، احساسات پاك و با لطافت، عواطف زلال و با صداقت، جوان را
چون گلی شكفته و با طراوت نموده است كه بیشترین تأثیرپذیری را برای پژمرده
شدن داراست.
تشبیه نوجوان و جوان به نهال نورس در كلمات معصومین، حاكی از همین مطلب است كه او را میتوان به هر جهتی هدایت نمود بر خلاف درخت تنومندی كه كسی قادر به جهت دهی او نیست مگر با بریدن تنه آن درخت.
بنابراین
جوانی با نوعی اثر پذیری روحی و حالات انفعالی و تشویشات ذهنی همراه و
آمیخته است كه كمتر صبغه و رنگ عقلی و استدلالی دارد.
به همین جهت عوامل خارجی در جهات مثبت یا منفی بیشترین اثر را در او میگذارد.
آنچه
كه از دیدگاه اسلام مهم است سوق دادن او به سوی تكامل انسانی و اهداف
متعالی است. سنت و سیرة پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و اولاد
طاهرینش نسبت به جوانان، مبیّن همین نكته است.
پس
صرفاً به كار گرفتن احساسات جوانان و تشویق و تحریص آنان از قدرت احساسی و
عاطفی مقصود شارع مقدس نیست بلكه سوق دادن آن در قلمرو دین و عقلانی نمودن
اهداف عالیه انسانی، همه همت رهبران دین میباشد و ادعای ما این است كه همة تعالیم دین و احكام الهی خصوصاً نماز در همین راستا بر مسلمین فرض و واجب شده است.
نیازهای غریزی و فطری جوانان و پاسخ آن
با تمهید مقدمات و مطالبی كه ذكر شد میتوان گفت كه فلسفه همه عبادات دینی در این نكته معطوف است كه متأثرترین قشر یعنی جوانانرا مؤثرترین قشر در اجتماع انسانی قرار دهد.
چون احساس به یك تكیه گاه محكم و امنیت و آرامش در پناه آن تنها عنصری است كه میتواند به جوان اعتماد و اطمینان بخشیده و او را از اضطرابات درونی و تشویشات ذهنی رها سازد.
همه
مشكلات و معضلات روحی و روانی كه هویّت او را در معرض خطر انداخته و ثبات
شخصیت او را از كَفَش ربوده و خلاء عظیمی را در او ایجاد كرده ناشی از
نداشتن یك ملجاء و عدم دست یابی به یك پناهگاه دائمی و مستحكم است. همة
صاحبان مكاتب كوشیدهاند تا به نحوی این آتش احساسات درونی را خاموش و یا حداقل از شعلههای آن بكاهند.
به همین خاطر راه حلهایی چون آزادی بیقید و شرط جوانان در ارضای هواهای نفسانی و غرایز حیوانی و سوق دادن و جهت دهی ایشان به میخانهها و كاهوارهها و صدها طرق دیگر را به عنوان پناهگاه ارائه دادند اما پس از رویكرد جوانان به آن مأمنهای به ظاهر مستحكم، سقفهایشان فرو ریخته و به واهی و خیالی بودن آنها پی بردهاند. چون با ارضاء نیازها و دفع هواهای نفسانی، اهداف خود را تأمین شده نمییافتند.
«امروزه اشتیاق شدید جوانان سراسر جهان به شنیدن موسیقی به اصطلاح پاپ (Pop)
و پوشیدن لباسهای نوعاً جدیدی. مثل بلوجین كه زبان حال میل به آزادی از
قید و بندها و تحرك و تكاپو و اعلام استقلال یك تنه از قید ضوابط و
معیارهای اجتماعی است كاملاً واضح است.
بسیاری از جوانان تیز و چابك پا در ركاب سفر میگذارند بدون آن كه بدانند به كجا میروند.
در
این مسحور شدگی و حتی تسخیر شدگی در قبال شیوة زندگی جدید كه از غرب
سرچشمه گرفته و جهانگیر شده است شمار كثیری از جوانان مسلمان شریك بودهاند.
دانستن این نكته برای جوانان مسلمان لازم است كه این پدیدهها با علل ژرفتری ارتباط دارند كه از نظر معنوی بیطرف نیستند».[5]
جوانان در زندگی و حیات جوانی خویش امور زیادی را درحال تجربه كردن میباشند او چون سایر افراد جامعه اما عاطفی و احساسیتر
از دیگران در صدد دست یابی به امری است كه قلبش را بدان واسطه تسكین
بخشیده و نوعی آرامش را تحصیل نماید و لیكن به هر چیزی كه روی میآورد بعد از مدت كوتاهی در مییابد كه آن عنصر، مطمئن و واقعی نیست.
البته
تشخیص این امر در ابتدای سنین نوجوانی و جوانی بسیار دشوار است شور و
هیجان جوانی در جوانان غالباً فرصت تعقل و اندیشة این كه انسان برای یك
زندگی و حیات طولانی و اهداف متعالی خلق شده را از او سلب كرده و به همین
خاطر او بعد از تجربه عملی، به پوچی و بیپایگی بسیاری از مأمنهایی كه بدان پناه آورده است پی خواهد برد.
و دشمنان دین خصوصاً غرب به خاطر درك همین نیازهای فطری و غریزی جوانان تلاش زیادی انجام میدهند تا این گرایشها را به جهاتی كه اهداف آنها را تأمین میكند سوق دهند و آنها را از كمالات معنوی و دینی منحرف سازند.
كسی كه خود مدت زیادی از عمرش را در میان غربیها سپری كرده و الان هم زندگی خود را با آنها در حال تجربه كردن میباشد قضاوت و داوریش چنین است كه گوید:
«در
شیوة زندگی كنونی غرب كشش و گرایشی هست كه افراد جامعه را به زیستن در
لحظة كنونی فارغ از همة تاریخ و گذشته و غرق شدن در طلب سرافرازیهای لحظهای و لذت حسی آنی وا میدارد.
پرستش قهرمانان ورزشی و میل به ركورد شكنی دایمی و فایق آمدن بیوقفه بر طبیعت نشان دهندة یك وجه از این دل مشغولی به تن است در حالی كه جنبة بسیار ویرانگرتر همین گرایش را میتوان
در استفاده از مواد مخدر و طبعاً مشروبات الكلی، روابط جنسی آزاد و نظایر
آن دید كه تماماً از تلاش نفس برای غرق نمودن خود در لذتهای آنی جسمی و
غریزی حكایت دارد. بدیهی است كه ورزش مستلزم انضباط و سخت كوشی است و این
از جهات مثبت آن است.
اما بزرگداشت بیش از حدّ ورزش و كمابیش پرستیدن قهرمانان ورزشی ناشی از اهمیت گزافی است كه به تن داده شده است.
علاوه بر این كه نقش و اهمیتی كه به ورزش داده میشود ابداً بیارتباط با اشتیاق به لذت جوییهای جسمانی نیست. كه همه این عوامل متضمن از دست رفتن ایمان و اعتقاد جوانان به معیارهای اخلاقی است».[6]
یك
جوان مسلمان با تحصیل معرفت و دست یابی به علوم مقدس دینی باید خود را
مجهز ساخته و به دامی كه جوانان غربی بدان گرفتار آمدند هویت خود را از دست
ندهد.
---------------------------------------------------------------------
[1] . نهج الفصاحه، حدیث 2050.
[2] . نهج الفصاحه، حدیث 372.
[3] . سفینة البحار، ج 2، ص 176.
[4] . دكتر مای لی، شخصیت، ترجمه دكتر محمود منصور، ص 120.
[5] . دكتر نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ص 338.
[6] . دكتر حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ص 342.
منبع:مرکز نشر اعتقادات : http://www.eteghadat.com
يکشنبه 28/2/1393 - 10:53
نماز
و اما گام ها ی اساسی جذب مخاطب
چهار گام از مراحل جذب مخاطب به نماز و با راههای كارآمدی تبلیغ معارف نماز و فرهنگ مهدویت(عج) عبارتند از:
گام
اول روبه رو شدن؛ اعمال و رفتاری ملاك است كه نیاز به جستجو، تحقیق نداشته
باشد و شما آن عمل را مثل بیتوجهی به نماز را در ملأعام مشاهده كردید و
یا خود فرد رسما ً اعلام میكند من از نماز خوشم نمیآید، كه ما باید از
روشهای تبلیغ چهرهبهچهره و تكنیكهای برقراری ارتباط با مخاطب استفاده
كنیم
گام دوم؛ تشخیص اصل برخورد، چگونگی برخورد و توجه به آمادگی پذیرش
مخاطب. مثلا ً وقتی به شدت گرسنه، تشنه، عصبی، خسته و بیحوصله هستید،
وارد عمل نشوید. اگر مخاطب در شرایطی خاص است كه تذكر دادن شما موجب
هتكحرمت و یا ضایع شدن او میشود، یا وقتی برای خود و همراهانتان احساس
خطر جانی و مالی میكنید و احتمال درگیری میدهید یا وقتی مخاطب در تألم
روحی شدیدی مثل فوت یا بیماری عزیزانش هست یا مخاطب تعادل جسمی و روحی
ندارد. مثلا ً قرص و مواد مخدر یا مشروبات الكلی مصرف كرده وارد عمل نشوید.
باید مطالعه كنیم كه برای اثرگذاری و جلوگیری از پیامدهای منفی چه روش یا
روشهایی را با توجه به موفقیت مكانی، شرایط سنی، جنسیت و آداب و رسوم
و.... انتخاب كرد. از جمله روشهای برخورد :
1. مستقیم كلامی
2. مستقیم غیر كلامی
3. غیر مستقیم كلامی 4. غیر مستقیم غیر كلامی است.
گام
سوم عبارت است از؛ اجرا كه قاطعانه اما مؤدبانه بگوئید، تذكر به مخاطب در
جمع و حضور دیگران نباشد. مگر آنكه مطمئن باشید لازم است دیگران نیز از كار
شما درس بگیرند، جملات و تذكرات با اعتماد به نفس و توكل بهخدا و به دور
از هرگونه تحقیر و ضایع كردن مخاطب باشد. اگر از روش كلامی مستقیم استفاده
میكنید جمله خود را با سلام و لطفا ً آغاز كنید و تذكر شما در جذب مخاطب
به اقامه نماز همراه با منت گذاشتی، مسخره كردن و بزرگنمایی كردن نباشد،
ضمن جلب اعتماد طرف مقابل و برخورد كوتاه از كلمات مثبت استفاده كنید.
معمولا ً افعال مثبت بیش از افعال منفی در مخاطب امكان پذیرش را فراهم
میكند.
گام چهارم؛ آمادگی در مقابل واكنشهای احتمالی مخاطب است، وقتی
شما كسی را میخواهید به دین و نماز دعوت كنید چند حالت دارد 1.تذكر را
میپذیرد و به آن عمل میكند كه از او تشكر صمیمانه میكنید. حتی اگر به
همه تذكرات شما هم عمل نكرد، 2.تذكر را ظاهرا ً میپذیرد اما عمل نمیكند،
3.تذكر را نمیپذیرد و با پاسخهای سربالایی بیربط یا بهانهگیری موضوع را
به اصطلاح از سر خود باز میكند كه بهتر است شخصی دیگری با روش متفاوتی او
هم تذكر دهد، 4.تذكر را نمیپذیرد اما نسبتا ً با تندی یا تندی همراه با
ناسزا و دشنام همراه میكند. مقابله به مثل نكنید و تلاش كنید با حفظ آرامش
و متانت از محیط دور شوید.
نویسنده مطلب هادی کارگر
يکشنبه 28/2/1393 - 10:51
نماز
والذین
اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفریقا بین المؤ منین و ارصادا لمن
حارب الله و رسوله من قبل و لیحلفن ان اءردنا الا الحسنى و الله یشهد
انهم لكاذبون # لا تقم فیه اءبدا لمسجد اءسس على التقوى من اءول یوم
اءحق اءن تقوم فیه فیه رجال یحبون اءن یتطهروا و الله یحب المطهرین . (1)
منافقان كسانى هستند كه مسجدى ساختند به قصد زیان رساندن بر پیامبر و مؤ
منان و تقویت كفر و ایجاد جدایى میان مؤ منان و كمین گاه براى كسانى
كه با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه كرده بودند. آنان سوگند یاد مى
كنند كه نظرى جز نیكى نداشته ایم ، اما خداوند گواهى مى دهد كه آنان
دروغ مى گویند، هرگز در آن به نماز نایستاد، آن مسجدى كه از روز نخست
بر اساس تقوا بنا شده شایسته تر است كه در آن به نماز قیام كنى ؛ در
این مسجد، مردانى هستند كه دوست دارند پاك و منزه باشند و خداوند
پاكیزگان را دوست دارد.
این
آیات در شاءن گروهى از منافقان است كه با توطئه هاى ابو عامر مسیحى و
براى تحقق بخشیدن به اهداف شوم و نقشه هاى شیطانى خود، به ساختن
مسجدى در مدینه اقدام كردند كه بعدا به نام مسجد ضرار معروف شد؛
ماجرا از این قرار است كه به هنگام ظهور قدرتمند اسلام در مدینه ،
ابو عامر به شدت ناراحت شد، وى براى مبارزه با اسلام با منافقان اوس و
خزرج همكارى صمیمانه اى آغاز كرد. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله
هنگامى كه از نقشه ها و اهداف وى آگاه شد، در صدد تعقیب وى بر آمد،
ابو عامر از مدینه گریخت و به مكه آمد و از آنجا به طائف و سرانجام به شام
رفت و در آنجا رهبرى منافقان مدینه را بر عهده گرفت ؛ او در نامه اى
به منافقان مدینه نوشت كه لشكرى از سپاهیان رم به كمكشان خواهد آمد
تا محمد صلى الله علیه و آله و یارانش را از مدینه خارج سازند.
همچنین
از آنان خواست براى خود مسجدى نزدیك مسجد قبا بسازند و در موقع
نماز، آنجا گرد آیند و زیر نقاب مسجد، برنامه هاى خود را عملى كنند.
هنگامى
كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله عازم غزوه تبوك بود، گروهى از
این منافقان به نزد آن حضرت آمدند و به بهانه اینكه افراد ناتوان و
بیمار و پیرمردان از كار افتاده نمى توانند در شب هاى بارانى و سرد
زمستانى به مسجد قبا بیایند، از پیامبر صلى الله علیه و آله خواستند
تا اجازه دهد كه مسجدى در میان قبیله خود (بنى سالم ) بسازند؛ پیامبر
صلى الله علیه و آله فرمود:
اكنون آماده نبردم و اگر به خواست خداوند متعال بازگشتم ، پیش شما خواهم آمد و با شما در آن نماز خواهم گذارد.
منافقان
در غیاب پیامبر صلى الله علیه و آله ساختمان مسجد را به پایان
رساندند، پس از جنگ تبوك ، نزد حضرت صلى الله علیه و آله آمدند و
گفتند: دوست داریم كه پیش ما بیایند و با ما در آن مسجد نماز گذارید؛
حضرت فرمود: لباس مرا بیاورید تا بپوشم و با آنان بروم .
در
این هنگام آیات فوق نازل شد و پرده از نقشه پلید آنان برداشت ؛ بى
درنگ پیامبر صلى الله علیه و آله گروهى از اصحاب را خواندند و به
آنان دستور دادند كه مسجد را آتش بزنند و بقایاى آن را ویران كنند و
به جاى آن براى مدتى محل زباله شد. (2)
همان
گونه كه از این آیات بر مى آید، بنیانگذاران این مسجد در زیر نقاب
این نام مقدس ، اهداف شومى را دنبال مى كردند. بر این اساس ، خداوند
به پیامبرش دستور مى دهد كه در چنین مسجدى كه براى زیان رساندن به
مسلمانان و گستردن كفر و الحاد در جامعه اسلامى بنا شده است هرگز
قیام به عبادت نكند و به جاى آن شایسته است پیامبر صلى الله علیه و
آله در مسجدى به نماز ایستد كه اساس تقوا و هدفى الهى بنیاد شده است .
به اعتقاد مفسران و تاءیید روایات معصومان علیهم السلام ، مراد از این
مسجد، همان مسجد قبا است كه در مقایسه با مسجد ضرار آمده است .(3)
هر چند بنابر روایات كه از رسول اكرم صلى الله علیه و آله نقل شده است (4)
، این احتمال نیز وجود دارد كه مراد، مسجد رسول اكرم صلى الله علیه و
آله باشد؛ اما با توجه به تعبیر اول یوم در این آیه شریفه و با توجه
به اینكه مسجد قبا نخستین مسجدى بود كه پس از هجرت نبوى ساخته شد،
احتمال اول ، مناسبتر به نظر مى رسد. سپس قرآن به ویژگى دیگر این
مسجد اشاره كرد، فرموده است :
(فیه رجال یحبون ان یتطهروا...).
در
اینكه مراد از طهارت در این آیه ، پاكیزگى صورى و اجتناب از پلیدى
هاى ظاهرى است یا پاك شدن از گناهان و طهارت معنوى ، در میان مفسران
اختلاف است . (5) پاره اى از روایات طهارت ظاهرى را تاءیید مى كند (6)
. البته این روایات دلیل بر منحصر بودن مفهوم آیه به این مصداق نیست ،
یعنى ممكن است منظور از طهارت در اینجا هر گونه پاكیزگى از صورى و
معنوى باشد.
در
هر صورت ، از این بحث چنین بر مى آید: مسجد كه كانون ایمان و تقوا و
محیط پاكى و قداست و مركز تبلور عبودیت و نیایش در برابر پروردگار
جهان است ، بایسته است كه شالوده و اساس آن بر تقوا و پاكى بنا شده
باشد و پاسداران و دست اندركاران آن افرادى مؤ من ، پرهیزكار و مصمم
باشند و هر گاه بنایى براى اغراض ناپاك با نام مقدس مسجد به وجود
آید، باید در هدم و از بین بردن آن كوشید، چنانكه رسول خدا صلى الله
علیه و آله دستور ویران كردن و به آتش كشیدن مسجد ضرار را صادر فرمودند.
برگرفته از: کتاب جایگاه مساجد در فرهنگ اسلامى
پی نوشت
1-سوره توبه / 107 - 108.
2-واحدى نیشابورى ، على : اسباب النزول ، ترجمه محمد جعفر اسلامى ، انتشارات بنیاد علوم اسلامى ، تهران ، صص 175 و 176.
3-المیزان ، ج 9، ص 622.
4-تفسیر الضوح رازى ، ج 5، ص 253.
5-مجمع البیان ، ج 5، ص 73.
6-المیزان ، ج 9، ص 622..
يکشنبه 28/2/1393 - 10:50
نماز
پرورش و تکامل فضائل
نماز
وسیله پرورش فضائل اخلاق و تكامل معنوی انسان است، چرا كه انسان را از
جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون میبرد و به ملكوت آسمانها
دعوت میكند. با فرشتگان هم صدا و همراز میسازد و خود را بدون نیاز به
هیچ واسطه، در برابر خدا می بیند و با او به گفت و گو میپردازد.
تكرار
این عمل در شبانه روز، آن هم با تكیه بر صفات، رحمانیت، رحیمیت و عظمت خدا
و با كمك گرفتن از سورههای مختلف قرآن، اثر قابل ملاحظهای در پرورش
فضائل اخلاقی انسان دارد. بدین جهت، امیرمؤمنان علی(ع) درباره فلسفه نماز
فرمودند: "الصلاةٌ قُربانُ كُلِّ تَقِیٍّ": نماز وسیلهی تقرّب هر پرهیزكاری به خدا است.[8]
دعوت به پاکی
سراسر
نماز دعوت به پاكسازی زندگی است؛ زیرا مكان نماز گزار، لباس نمازگزار،
فرشی كه بر آن نماز میخواند، آبی كه با آن وضو میگیرد یا غسل میكند
و...، باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاك باشد. با توجه به
این شرایط، كسی كه آلوده به ظلم، ربا، غصب، كم فروشی، رشوه خواری و کسب از
راه حرام باشد، چگونه میتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابر این
تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز، خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران
و پاک کردن زندگی از هر آنچه ناپسند خدای متعال است.
تمرین نظم
نماز روح انضباط را در انسان تقویت میكند؛ چرا كه باید در اوقات معینی انجام گیرد كه تأخیر و تقدیم آن، موجب بطلان نماز است
شرط قبولی عبادات
نماز
به سایر اعمال انسان ارزش و روح میدهد و باعث میشود بذر سایر اعمال نیك
در جان انسان پرورش یابد. امیرمؤمنان علی(ع) در وصایای خود در لحظههای
آخر عمرشان فرمود: "اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلصَّلاَةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِكُم": خدا را خدا را درباره نماز در نظر داشته باشید، چرا كه نماز ستون دین شما است.[9]
میدانیم
هنگامی كه عمود خیمه درهم بشكند یا سقوط كند، هر قدر طنابها و میخهای
اطراف محكم باشد، اثری در پایداری خیمه ندارد. همچنین هنگامی كه ارتباط
بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود، سایر اعمال، اثر خود را از دست
خواهد داد. از امام صادق(ع) نقل شده است:
" أَوَّلُ
مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ
عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ":
نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب میشود نماز است، اگر مقبول
افتاد سائر اعمالشان قبول میشود و اگر مردود شد، سائر اعمال نیز مردود
میشود.[10]
شاید دلیل این سخن
آن باشد كه نماز، رمز ارتباط خلق و خالق است که اگر به طور صحیح انجام
گردد، قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سائر اعمال است، در او زنده
میشود، و گرنه بقیه اعمال او آلوده و از درجه اعتبار ساقط میشود.
دو نکته
نکته اول
باید
توجه داشت که نماز علاوه بر شرائط قبول، شرائط كمال نیز دارد كه رعایت
آنها، عاملی مؤثر برای ترك بسیاری از گناهان است. در كتب فقهی و منابع
حدیثی، امور زیادی مانع قبولی نماز ذكر شده است. از جمله این موانع، مسأله
شرب خمر است كه در روایات آمده است: "لا تقبل صلاه شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب": نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد، مگر این كه توبه كند.[11]
از
دیگر موانع کمال نماز، ظلم و ستم حاکمان است. در روایات متعددی
میخوانیم: "از جمله كسانی كه نماز آنها قبول نخواهد شد، نماز پیشوای
ستمگر است".[12] همچنین، بی اعتنایی
و نپرداختن واجبات مالی از قبیل خمس و زکات، خوردن غذای حرام، عجب و
خودبینی و... از دیگر موانع قبول نماز است که در روایات بدانها اشاره شده
است. پیداست كه فراهم كردن این شرائط قبولی، کمال نماز را تا چه حد ارتقا
خواهد بخشید.
نکته دوم
نکته دوم اینکه، همه
اینها فوائدی است که برای نماز فرادا، با قطع نظر از مسأله جماعت وجود
دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم، بركات بیشمار دیگری بر آن
افزوه خواهد شد که بیان و تفصیل آن در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
گفتار
خود را در فلسفه و اسرار نماز به حدیث جامعی از امام علی بن موسی
الرضا(ع) متبرک میکنیم؛ آن حضرت در پاسخِ نامهای كه از فلسفه نماز در آن
سؤال شده بود، چنین فرمود: "علت تشریع نماز، توجه و اقرار به ربوبیت
پروردگار است و مبارزه با شرك و بتپرستی و قیام در پیشگاه پروردگار در
نهایت خضوع و تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی و نهادن
پیشانی بر زمین، همه روزه، برای تعظیم پروردگار".[13]
پی نوشت ها
[1] طه/14
[2] بحارالانوارجلد 82 صفحه 200
[3] وسائل الشیعه جلد 3, ص7, ( باب 2 از ابواب اعداد الفرائض، حدیث 3).
[4]بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج79 ؛ ص199
[5] نهج البلاغه, كلمات قصار 252
[6] نهج البلاغه, كلمات قصار, جمله 136
[7] نهج البلاغه, نامهها ( وصیت ) 47
[8] من لا یحضره الفقیه ؛ ج1، ص209
[9] بحار، ج 84، ص 317 و 320
[10] بحار، ج84، ص 318
[11] معارج/ آیات 19 تا 24
[12] وسائل الشیعه، ج3، ص4
[13] . وسایل الشیعه، ج4، ص8 و 9.
يکشنبه 28/2/1393 - 10:49
نماز
در دین مقدس اسلام نماز در راس همه اعمال و عبادات قرار گرفته است چنانچه خداونددر اوصاف متقین كه بهترین بندگان اویند مى فرماید:
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوة .
پرهیزكاران كسانى هستند كه به غیب آنچه از حس پوشیده و پنهان است ایمان مى آورند و نماز را بر پا مى دارند.
این عبادت از آن چنان اهمیتى برخوردار است كه
نه تنها در دین اسلام بلكه در ادیان گذشته و در شرایط انبیاى پیشین نیز در
راس همه برنامه ها و عبادات بوده است و لذاحضرت ابراهیم علیه السلام از
خداوند براى خود و ذریه اش توفیق اقامه نماز رادرخواست مى كند و مى گوید:
رب اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریتى ...
و حضرت لقمان در به پا داشتن نماز به فرزندش توصیه مى كند:
یا بنى اقم الصلوة ....
و حضرت عیسى آن را از وظایف اولیه اش مى شمارد و مى گوید:
و اوصانى بالصلوة و الزكاة ما دمت حیا؛
تا زمانى كه زنده ام مرا به نماز و زكات توصیه كرده است.
خلاصه در اهمیت نماز، همین بس كه معیار قبول و رد همه اعمال و عبادات دیگر معرفى شده است
براین
اساس است كه حسین بن على علیه السلام با پیام و شعارش ، پیروانش بر اهمیت
نماز متوجه ساخته است و از یاران و اصحابش كه در حساسترین شرایط از نماز
حمایت كرده و حتى براى اقامه تنها یك نماز، جانشان را فدا كرده اند، تقدیر
به عمل آورد است :
الف) ارجع الیهم فان استطعت ان توخرهم الى غدوة و تدفعهم عنا العشیة لعلنانصلى لربنا اللیلة و ندعوه و نستغفره
ابوالفضل
! به سوى آنان بر گرد و اگر توانستى همین امشب را مهلت بگیر و جنگ راتا
فردا صبح به تاخیر بینداز امید است تا ما امشب به نماز، دعا و استغفار
باپروردگار مان بپردازیم.
ب) فهو یعلم انى قد كنت احب الصلوة له و تلاوة كتابه و كثرة الدعاء والاستغفار .
زیرا او مى داند كه من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات پرودگار علاقه شدید دارم.
امام
علیه السلام این جمله را كه حاوى دو پیام و شعارمستقل در بیان اهمیت نماز
است ، عصر تاسوعا هنگامى كه دشمن به سوى خیمه ها حركت نمود، خطاب به برادرش
ابوالفضل علیه السلام ایراد فرمود؛ زیرا در مرحله اول به وى دستور داد كه
به سوى دشمن برود و علت حركت تا به هنگام آنان را سؤال كند و پاسخ آنان این
بود كه دستور جدید و اكید از ابن زیاد آمده است كه یا باید همینالان جنگ
شود یا بیعت با یزید انجام گیرد.
وقتى
حضرت ابوالفضل این پیام دشمن را به امام ابلاغ نمود، در مرحله دوم آن حضرت
مجددا این دستور را صادر فرمود. آرى قرار بود عصر تاسوعا جنگ شروع شود،
ولى امام علیه السلام براى اهتمام بر نماز و قرائت قرآن از دشمن فرومایه اش
در خواست مهلت نمود.
ج) ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلین الذاكرین .
ابوثمامه ! نماز را به یاد آورى ، خدا تو را از نماز گزارانى كه به یاد خدا هستند،قرار بدهد.
د) نعم ، هذا اول وقتها، سلوهم ان یكفوا عنا حتى نصلى .
آرى اینك اول وقت نماز است ، از دشمن بخواهید دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاى آوریم.
امام
علیه السلام این جمله را كه مانند جمله قبل ، مركب از دو شعار است ، در
پاسخ ابوثمامه صیداوى یكى از یاران وفادارش فرمود، آنگاه كه او را درحال
شدت جنگ متوجه گردید كه اول ظهر است ، لذا به آن حضرت عرض نمود:
بنفسى انت ؛ جانم به قربانت، گرچه این مردم
به حملات خود ادامه مى دهند، ولىبه خدا سوگند! تا مرا نكشته اند نمى توانند
بر تو دست یابند و من دوست دارم آنگاهبه لقاى خدایم نایل شوم كه این یك
نماز آخر را هم با امامت شما به جاى آورده باشم .
ه) نعم ، انت امامى فى الجنة.
سعید! آرى تو پیش از من در بهشت برین هستى.
روز
عاشورا براى اداى نماز ظهر، پیشنهاد آتش بس از سوى حسین بن على علیه
السلام عملا مورد موافقت قرار نگرفت و آن حضرت بدون توجه به تیرباران دشمن
در بیرون خیمه ها و در مقابل صفوف اهل كوفه ، به نماز ایستاد و چند تن از
یاران با وفایش ازجمله سعید بن عبدالله و عمروبن قرظه كعبى در پیش روى آن
حضرت ایستادندو سینه خود را سپر كردند و در اثر تیرهایى كه به سرو سینه
آنان اصابت نمود، پس از نماز به روى خاك افتادند و به شهادت رسیدند.
سعید،
پس از نماز آن حضرت كه با ضعف شدید و با پیكر خون آلود افتاده بود، چشمش
را باز كرد و امام را در كنارش دید كه در روى زمین نشسته و خاك و خون از
صورت وى پاك مى كنند، در مقابل این محبت امام علیه السلام كه سر از پا نمى
شناخت ، چنین عرضكرد:
اوفیت یا ابن رسول الله صل الله علیه و آله وسلم ؛ اى فرزندرسول خدا! آیا من وظیفه خود را به نیكى انجام دادم ؟.
امام علیه السلام هم در پاسخ وى فرمود: آرى تو پیش از من در بهشت برین هستى .
منبع: پیام عاشورا، محمد صادق نجمی
يکشنبه 28/2/1393 - 10:46