اى هميشه خوب
ماهى هميشه تشنه ام در زلال لطف بيكران تو مى برد مرا بهر كجا كه ميل اوست موج ديدگان مهربان تو
زير بال مرغكان خنده هات زير آفتاب داغ بوسه هات اى زلال پاك ! جرعه جرعه جرعه ميكشم ترا بكام خويش تا كه پر شود تمام جان من ز جان تو !
اى هميشه خوب ! اى هميشه آشنا ! هر طرف كه ميكنم نگاه تا همه كرانه هاى دور عطر و خنده و ترانه ميكند شنا در ميان بازوان تو !
ماهى هميشه تشنه ام اى زلال تابناك ! يك نفس اگر مرا بحال خود رها كنى ماهى تو جان سپرده روى خاك
اي خدا
اللهم عجل لوليک الفرج
در ادينه هاي دلتنگي......در شرقي ترين نقطه دور......در فراسوي سالها و هزار رنگها......در کوير دلتنگي هايم......در انتها ترين بي پايان اميد......چشم به راه امدنت به انتظار نشسته ايم.....
راهي که روزي, ظهور تو را اواز خواهد داد......راهي که اغاز زندگي بي پايان است......راهي که مژدگاني سبزترين بهار است.....راهي که تلاطم نور و اميد است......