عدنان
(
`Ad-nān
)
شماره ، شمرده شده
عديل
(
`Adil
)
همتا بي مانند
عديله
(
`Adile
)
مؤنث عديل ، زن بي نظير
عذرا
(
`Az-rā
)
رخسار ، چهره ، لقب حضرت مریم
عذری
(
`Ozrā
)
پوزش ، معذرت
عَرَفات
(
Arafāt
)
شناخته شده های قلبی
عروس
(
`Aroos
)
كنايه از دختران و زنان زيباروي
عُروه
(
`Orve
)
دستاويز ، آنچه به آن اعتماد دارند
عزالدين
(
`Ez-zod-din
)
موجب عزت و كرامت و ارجمندي
عزت الله
(
`Ez-zatol-lāh
)
جاه و مقام خداوند
عِزرا
(
`Ez-rā
)
ياري و امداد
عزّت
(
`Ez-zat
)
عظمت و بزرگواري و ارج و سرافرازي
عزيز
(
`Aziz
)
ارجمند ، گرانمايه و محترم ، گران ، يكي از صفات خداي تعالي
عزيزالدين
(
`Azizod-din
)
گرامي در دين
عزيزالله
(
`Azizol-lāh
)
گرامي نزد خدا
عزيزه
(
`Azize
)
مؤنث عزيز ، كنايه از كسي كه بسيارمحبوب باشد
عسكر
(
`As-kar
)
لشگر، سپاه
عسل
(
`Asal
)
انگبين ، شهد ، نوش
عشرت
(
`Esh-rat
)
مصاحبت كردن ، سازگاري ، خوشگذراني
عشيق
(
`Ashigh
)
عاشق ، محبوب ، دوست
عَشیر
(
Ashir
)
دوست نزدیک و همدم
عَشِیّ
(
`Āshi
)
اول شب ، شامگاه
عشِیَّه
(
`Ashiya
)
اول شب ، شامگاه
عصام الدين
(
`Esāmod-din
)
بسته دين و آیين
عصّار
(
`As-sār
)
روغن گير
عصمت
(
`Esmat
)
پاكي ، نگهداري از نفس ، پاكدامني و دوري از گناه
عصمت الدين
(
`Esmatod-din
)
پاك دامن در دين
عِضدالدين
(
`Ezeddin
)
بازو و پشتيان دين
عِضّد
(
`Ezad??
)
بازو ، ساعد
عطاء
(
`Atā'
)
بخشش ، انعام
عطاءالله
(
`Atā'ol-lāh
)
بخشش خداوند
عطار
(
`At-tār
)
عطر فروش ، دارو فروش
عطارد
(
`Atārod
)
كوچكترين ستاره منظومه شمسي
عطرگل
(
`Atre-gol
)
بوي گل
عطريه
(
`Atriye
)
منسوب به عطر
عطيّه
(
`Ati-ye
)
بخشش ، عطا ، انعام ، هديه
عظمت
(
`Azemet
)
بزرگي ، بزرگواري
عظيم
(
`Azim
)
بزرگ ، والامقام ، كلان ، يكي از صفات خداي تعالي
عظیمه
(
`Azime
)
مؤنث عظیم، زن والا مرتبه
عفت الزمان
(
`Ef-fatoz-zamān
)
پاكدامن در زمان
عفت السادات
(
`Ef-fatos-sādāt
)
پاكدامن سادات
عَفراء
(
`Afra'
)
زمين بي نشاني كه كسي در آن پا ننهاده ، كنايه از دختر زيبا
عِفّت
(
`Ef-fat
)
پرهيزکاري ، پارسایي
عَفُوّ
(
Afov
)
بسیاربخشنده ، عفو کننده
عفيف الدين
(
`Afifod-din
)
پاكدامن دين و آيين
عفيفه
(
`Afife
)
زن پارسا و پاكدامن
عقيق
(
`Aghigh
)
سنگي زينتي با رنگي متفاوت
عقيل
(
`Aghil
)
خردمند ، عاقل ، نام برادر بزرگ
عقيله
(
`Aghile
)
زن خردمند ، سرور و مهتر قوم
علاء
(
`Alā'
)
بزرگوارشدن ، رفعت ، برتري
علاء الدوله
(
`Ala-'od-dowle
)
بزرگوار در دين
علاء الدين
(
`Alā-'ed-din
)
بزرگوار در دين و آيين
عَلاّم
(
Allām
)
بسیار دانشمند ، فرزانه
علامه
(
`Al-lāme
)
بسيار دانا و دانشمند
علم الهدي
(
`Alamol-hodā
)
درفش هدايت
علوان
(
`Elvān
)
بلند مرتبه ، والامقام
علوي
(
`Alavi
)
منسوب به علي ، كسي كه از اولاد علي بن ابيطالب است
علويه
(
`Alavi-ye
)
منسوب به علي ، زني كه از اولاد علي است
علي
(
`Ali
)
بلند ، بزرگ ، شريف ، بزرگوار و برتر ، بهتر و برتر و رفيع ، نام اولين امام شيعيان جهان
علي اصغر
(
`Ali-asghar
)
نام فرزند خردسال امام حسين ( ع ) كه در كربلا شهيد شد
علي اكبر
(
`Ali-akbar
)
نام فرزند امام حسين ( ع ) كه در كربلا شهيد شد
علي يار
(
`Ali-yār
)
يار و مددكار علي
عُليا
(
`Ol-yā
)
بلند مرتبه ، نام دختر امام موسي ( ع )
عليرضا
(
`Ali-rezā
)
علي خشنود و راضي
عُليه
(
`Oliye
)
مؤنث علي ، بلندمرتبه ، ارجمند
عماد
(
`Emād
)
قصد كردن ، عمود ، تكيه گاه
عمادالدين
(
`Emāded-din
)
ستون ، تكيه گاه دين
عمر
(
`Omar
)
آباد كننده ، آباد ، عمر كننده ، نام خليفه مسلمين
عُمران
(
`Om-rān
)
آباداني ، معمور كردن ، نوسازي
عِمران
(
`Em-rān
)
نام پدر حضرت موسي ، نام سومين سوره ازقرآن
عمّار
(
`Am-mār
)
دير ماندن و ديربستن ، مرد با ايمان
عميد
(
`Amid
)
رئيس و سرور قوم ، مهتر ، سخت غمگين
عميدالدين
(
`Amid-ed-din
)
سرورالدين
عنايت
(
`Enāyat
)
آهنگ ، احسان كردن ، ميل و محبت
عنايت الله
(
`Enāyatol-lāh
)
مورد توجه خداوند
عنبر
(
`Ambar
)
بوي خوش ، ماده چرب و خوشبو كه از ماهي گرفته مي شود
عندليب
(
`Andalib
)
بلبل ، هزار دستان ، خوش صدا
عنقاء
(
`Anghā
)
زني كه گردن كشيده دارد ، سيمرغ
عهديه
(
`Ah-diye
)
مؤنث عهد ، مجازاً از زن هم پيمان و مقيد به آداب و رسوم
عَوان
(
`ĀVān
)
نه پیر و نه جوان
عوف
(
`Oof
)
يكي از اصحاب امام حسين
عون
(
`Own
)
مددكار ، ياري كننده
عُوّيد
(
`Ovveyd
)
فايده دهنده ، سود بخش
عيان
(
`Ayān
)
ديدن ، به چشم ديدن
عيسو
(
`Isoo
)
داراي گيسوي پُرپشت
عيسي
(
`Isā
)
شعاع ، پرتو آفتاب ، دهقان ، از پيامبران اولوالعزم
عين
(
`Eyn
)
گاو وحشي ، روان شدن آب اشك ، چشم
عين الله
(
`Ey-nol-lāh
)
چشم خدا
عيوق
(
`Ayyoogh
)
ستاره اي روشن و سرخ رنگ
عيّار
(
`Ay-yār
)
حيله گر ، جوانمرد ، پيك سريع