کاش هرگز میان من و تو
این خجالت های نارنجی سردنبود
این هویت های بالغ مغرور !
که همیشه،
هر لحظه،
هزار بار به هم می گفتیم؛
نازنین؛
چقدر دوستت دارم
Regards : Unique
بار دیگر متولد شدم
و چشم به آسمان باز کردم
نگاهم را در نگاهش دوختم و خود را آغاز کردم آغازی که پایانش همانند آغازی دگر است
لحظه ای است،
ولی بی انتهاست .
باد ترسید از فصل خزان
برگ، لرزید افتاد
سنگ پرسید
چرا بوسه زدی بر دل خاک ؟!
ابر بارید و گفت
هیچ مگو
برگ، خیس اندوه من است !
زبانی گرم و دلنشین،
خانه دوستی را روشن نگاه می دارد و نفوذ ظلمت را غیرممکن می سازد .
بخشش از صمیم قلب،
چنان عشقی برجای می گذارد
که تا ابد در دفتر خاطرات باقی خواهد ماند .
نگاهی محبت آمیز،
ممکن است پایه و اساس دوستی را بنا کند
که سالیان سال پایدار باشد .
صبح شد
کلاغ سلام کرد
شب رفت
خورشید عکسش را در حوض دید
شبنم افتاد
سرو بلند شد
نور چشمک زد
گل خندید
شاپرک بوسه زد بر لب او
عطر او پیچید
روز بیدار شد
انسان در زندگی سه راه دارد :
راه اول از اندیشه می گذرد که این والاترین راه است .
راه دوم از تقلید می گذرد که این آسان ترین راه است .
راه سوم از تجربه می گذرد و این تلخ ترین راه است .
مهم نیست که چه لباسی می پوشی .مهم این است،
لباسی که می پوشی پاکیزه و آراسته باشد.
مهم نیست که همیشه نمره بیست بیاوری .مهم این است،
آن نمره را چگونه به دست آورده ای .
مهم نیست که وقتی نادانی تو را مورد تمسخر قرار داد، به او جواب دهی، مهم این است
که تو با سکوت خود دندان شکن ترین پاسخ را داده ای .
مهم نیست که دیگران چه تصوری از تو دارند .مهم این است که
آیا از خودت رضایت قلبی داری .
مهم نیست کمکی را که به نیازمندی می کنی خیلی زیاد باشد، مهم این است
آن کمک را با چه نیتی انجام داده ای .
شاید باهوش ترین و زیرک ترین نباشم
ممکن است که من مهربان ترین نباشم
ممکن است که سریع ترین و قوی ترین نباشم اما کاری هست که
می توانم آن را بهتر از هرکس دیگری انجام دهم و آن
هنر خود بودن است .