رمضان
----باسمه تعالی -------------مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نهارجان بیرجند--------------
یکی
از مراسم زیبایی که درماه رمضان درروستای کوچ نهارجان وبسیار ی از
روستاهای دیگر شهرستان بیرجند انجام می گیرد .مراسم نیمه رمضانی است به
شرح ذیل انجام میگیردوحال وهوایی دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتی افرا
د سی تا چهل ساله هم در آن شرکت میکنند .وبه شرح زیراست .ابتدا درشب میلاد
امام حسن مجتبی که نیمه ماه رمضان است ساعتی که از غروب می گذرد وهمه
افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در میدان روستا جمع میشوند وچند صلوات
میفرستند تا دیگر جوانان هم به آنهابپیوندندووقتی جمعیت زیاد شد ازیک سمت
ده ویا از بالای روستا شروع می کنند ودر در ب هر منزل اشعاری را میخوانند
ودر پایان صاحب خانه مواد خوراکی مثل گردو یا بادام یا شکلات یا نخود وکشمش
ویا مواد خوراکی دیگر واگراین مواددر خانه نبود مبلغی پول به جوانان هدیه
می دهند ودر آخرسر که همه ی منازل به پایان رسید وکیسه ها در دست ا
نباردار پرشد آنرا بین افراد تقسیم می کنند البته اگر چند جوان زیرک آن را
نربایند ودیگران را قال نگذارندکه اگر هم این کار را انجام دهند از باب
شوخی است ومی خواهند شادی ونشاط بیشتری به جوانان دست دهدوآن شب را خوش
باشند وشادی کنند.اما نحوه ی انجام مراسم چنین است:یک نفر بزرگتر که آشنا
به مراسم ومسلط بر آن است به تنهایی شروع به نام بردن اسم صاحب خانه می
کند و مثلا می گوید :حاجی غلامحسین رابلند کنید.همه افراد همصدا جواب می
دهند :آمین وبازهمان فرد سردسته ادامه می دهد:بارنگ سرخ .همه باز می گویند
:آمین.با مشت پر.آمین واو ادامه می دهد: بازن وبچه .همه می گویند:آمین
.بااشتر کجاوه .آمین.برسانید به حج وکربلا .همه می گویند : آمین.چون به
پایان دعای اولیه رسیدند همه ی افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذیل ذیل
میکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سیصد سوار چوب برداشته که یا
روزه بدار -روزه میدارم لاغر میشوم -گر نمی دارم کافر می شوم حق یامحمدمحمد
یا علی حق یامحمد -حسین بن علی حق یامحمد .2-آندم که سر حسین ره بر نیزه
زدندحق یامحمد مرغان هوا به چهارطرف خیمه زدند حق یامحمد .مرغان هوا
وماهیان در یاحق یامحمد از بهر حسین چوسنگ برسینه زدند حق یامحمد محمدیا
علی حق یامحمد .حسین بن علی حق یا محمد .3-
سرسنگ آجین سنگ
افتیده هل علی میرزا به جنگ افتیده حق یامحمد .هل علی میرزا کو لشکر توحق
یامحمد.کفتران خیمه زده بر سر تو حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد حسین بن
علی حق یامحمد .
4-این سرا از کیست روبر باده حق یامحمد یک پسر
دارند نودوماده حق یامحمد .این سرا از کیست روبر روزه حق یامحمد .یک
دختردارند او گلدوزه حق یامحمد محمد یا علی حق یا محمد حسین بن علی حق
یامحمد.
5این سرا از کیست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما
بستان .این سرا از کیست دهلونه دراز ما طمع داریم بشقاب پیاز حق یامحمد.
محمد یا علی حق یامحمد.حسین بن علی حق یامحمد .6-این سرااز کیست خش خش
میایه(می آید) .طبق نقره وکشمش مییایه (می آید) .این سرا از کیست حوضی کنده
اند دشمنان اینار(اینهارا) بوج کنده اند
حق یا محمد محمد یا
علی حق یا محمد .حسین بن علی حق یا محمد .در این جاخواندن اشعار در درب
منزل اول به پایان می رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روی سینی
آماده کرده وبه انبار دارگروه یا سر دسته ی گروه تقدیم وهدیه می کند وگروه
روانه ی منزل بعدی میگرددتا همین مراسم را بر درب منازل همه اهل
روستاتکرار کنند وهدیه شان را بگیرند ودرآخر سرهم بین افراد عادلانه تقسیم
کنند وشب به پایان رسد.البته گاهی بعضی افراد ازباب شوخی وسرگرمی در آخرکار
کیسه حاوی مواد خوراکی را درمی ربایندوفرار می کنند ودقایقی دیگران دنبال
آنها می گردند تاربایندگان را پیدا کنند ووقتی آنها را پیدا کردند موادرا
با خنده وشادی ونشاط بیشتری بین افراد تقسیم می شود ومراسم بپایان میرسد
وهمگی به خانه هایشان با شور وشادی وشعف باز می گردند تابرای سحری دیگر
آماده شوند .این شرح مختصر مراسم نیمه رمضانی بود در روستای کوچ نهارجان
بیرجند .محمد بنده خدای تعالی..
دوشنبه 31/4/1392 - 1:14
رمضان
اجات سحریا شوخوانی در روستای کوچ نهارجان -قسمت اول ودوم :
---در
روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان رسمی زیبا
به نام شوخوانی(شب خوانی)که درواقع یک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده
وهنوزهم اجرا میشودوبه شرح ذیل است که برای مخاطبان وکاربران جهان بیان
میگرددویکی از رسوم زیبای ماه رمضان است.هنگام سحرکه می شوداز قدیم مردم ده
باصدای خروس خانه بیدارمیشده اند وچون پاس دوم را خروس می خوانده است می
فهمیده اند که حالاوقت سحر خوانی یا شوخوانی یا همان مناجات سحرماه رمضان
است وناگفته نماندکه علاوه بر صدای خروس ازروی مکان ستاره های آسمان مثلا
دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است ویاا زروی جایگاه سه استارکه همان سه
ستاره روشن درآسمان است پی به وقت سحر می برده اند و یا ازروی مکان ستاره ی
دیگری که به ستاره سحری در نزد مردم روستامعروف است پی می برده اند که
حالا وقت اذان صبح است زیرا تاحدود 50سال پیش اصلا ساعتی در روستا وجود
نداشته که باساعت بیدارشوند وبه وقت سحر یا اذان صبح پی ببرند.خلاصه چون با
صدای خروس بیدارمی شده اند ویا با دیدن ستاره به وقت سحرپی میبرده اند سه
یاچهارنفرکه ازآواز وصدای خوبی هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها می
رفته اند ویک نفرهم که همسایه ی مسجد بوده است بربالای بام مسجدمی رفته است
وهر کدام از این شوخوانان یا شب خوانان تعدادی از اشعاری راکه ذیلا درج
میگردد می خوانده اند وبه عبارتی باخدا مناجات می کرده اندتاباشنیدن صدای
مناجات یاهمان شوخوانی یاشب خوانی مردم روستا بیدارشوند وسحری بخورندوآماده
برای نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاری که می خوانده اند به ترتیب
ذیل شروع میشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان می رسد: ابتدا می
کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همی
طلبم کرمی از علی ولی الله یاالله(کلمه یا الله بعد ازهردوبیت
وبه عبارت بهتربعد از هر رباعی تکرارمیشده است) 2-گوینده ی لا اله الا
اللهم بردین محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک
قدم علی ولی اللهم یا الله 3-یارب برسالت رسول ثقلین یارب
به غزاکننده ی بدروحنین عصیان مرا دونیمه کندرعرصات
نیمی به حسن ببخش ونیمی به حسین یاالله 4-یارب به محمدکه علی یاور
ماست ختم همه انبیا پیغمبرماست ازگرمی آفتاب محشر غم
نیست تا سایه ی مرتضی علی بر سرماست یا الله 5-یارب تو مرا غلام
حیدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراین
بیابان نجف سیرآب مرازحوض کوثر گردان یا الله 6-یارب به محمدوعلی
وزهرا یارب به حسین وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم
در دوسرا بی منت خلق یاعلی الاعلی یاالله 7-الله تویی ازدلم آگاه
تویی گمراه منم برنده ی راه تویی هر مورچه ای که دم
زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تویی یا الله 8-یارب برسان توحضرت
صاحب را فرزند علی بن ابیطالب را کزدوری او همیشه
درفریادم مانندسگی که گم کندصاحب را - یا الله 9-یارب زکرم دری برویم
بگشا راهی که دراو نجات باشد بنما مستغنیم از هردو جهان کن
بکرم جز یادتو هر چه هست بر از دل ما- یا الله 10-یارب مکن ازلطف پریشان
مارا هرچندکه هست جرم وعصیان مارا ذات تو غنی
بوده وما محتاجیم محتاج به غیرخود مگردان مارا
-یاالله 11-بازا بازا هرآنچه هستی بازآ گرکافروگبر وبت پرستی
باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد باراگرتوبه
شکستی بازآ - یاالله 12- ای ذات وصفات تو مبرا زعیوب یک نام زاسماء
توعلام غیوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ،
نه ایوب - یاالله 13-از بارگنه شدتن مسکینم پست یارب چه شوداگرمرا
گیری دست گردرعملم آنچه تراشاید نیست اندر کرمت آنچه مرا باید
هست - یاالله 14-عصیان خلایق ار چه صحرا صحراست در پیش عنایت تو
یک برگ گیاست هرچند گناه ماست کشتی کشتی غم
نیست که رحمت تو دریا دریاست. یاالله 15-یارب به علی بن ابیطالب
وآل آن شیر خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسی
به فریاد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- یا الله* *-
این اشعارشوخوانی یاشب خوانی -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتی
دیگروبزودی تقدیم کاربران خواهم نمود.منتظر باشید.محمد(بنده شرمنده حق) --------
---16-ای حیدر شهسوار وقت مدد است ای زبده ی هشت وچار،وقت مدد است مگذارکه در عشق تو رسوا گردم ای صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است - یاالله
17-یارب سبب حیات حیوان بفرست وز خوان کرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ی طفلان نبات از سینه ی ابر ، شیر باران بفرست. یا الله
18-ای خالق خلق رهنمایی بفرست بر بنده ی بی نو، نوایی بفرست
کار من بیچاره ، گره در گرهست رحمی بکن وگره گشای بفرست. یاالله
19-راه تو به هرروش که پویند خوش است وصل توبه هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست نام تو به هرزبان گویند خوش است. یا الله
20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حیدر به جهان ،همدم وهمراز من است
این هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشکن بالم که وقت پرواز من است. یاالله
21-من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تورا ،شمار نتوانم کرد
گربر تن من ، زبان شود هرمویی یک شکر تواز هزار نتوانم کرد. یا الله
22- شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد دروبام دوست ، پرواز کنند
هرجاکه دری بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، که شب باز کنند. یاالله
23-یارب به دونور دیده ی پیغمبر یعنی به دوشمع دودمان حیدر
برحال من از عین عنایت بنگر دارم دارم نظر آنکه من نیفتم زنظر. یاالله 24-یارب زکرم بر من درویش نگر در من ، منگر در کرم خویش نگر
هرچند نیم لایق بخشایش تو برحال من خسته ی دل ریش نگر. یا الله-
25-یارب در دل به غیر خود جامگذار در دیدهی من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمی آید کار رحمی رحمی مرا به من وامگذار. یاالله
26-مجنون وپریشان توام ، دستم گیر سرگشته وحیران تو ام ف دستم گیر
هربی سروپا چو دسگیری دارد من بی سر وسامان توام ،دستم گیر.یاالله
27-ای سر تو در سینه ی هر محرم راز پیوسته در رحمت تو بر همه باز
هرکس که به درگاه تو آورد نیاز محروم زدرگاه تو کی گردد باز. یا الله
28-در هر سحری با تو همیگویم راز بر درگه تو همی کنم عرض نیاز
بی منت بندگانت ای بنده نواز کارمن بیچاره ی سرگشته بساز. یاالله
29- الله به فریاد من بیکس رس فضل وکرمت یار من بیکس بس
هرکس به کسی وحضرتی می نازد جز حضرت تو ندارد این بیکس کس. یاالله
30-ای جمله ی بیکسان عالم را کس یک جو کرمت تمام عالم را بس
من بیکسم وتو بیکسان رایاری یارب تو به فریاد من بیکس رس .یا الله
31-ای واقف اسرارضمیر همه کس در حالت عجز، دستگیر همه کس
یارب تو مرا،توبه ده وعذر پذیر ای توبه ده وعذرپذیر همه کس. یا الله
32-دارم گنهی زقطره ی باران بیش ازشرم گنه فکنده ام سر در پیش
آوازآیدکه سهل باشد درویش تو در خور خود کنی ومادر خور خویش. یاالله
33- یارب من اگر گناه بی حد کردم دانم به یقین که بر تن خود کردم
از هر چه مخالف رضایتو بود برگشتم وتوبه کردم وبد کردم. یا الله
ادامه دارد.بزودی ادامه ی مطلب تقدیم خواهد شد-------34-یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران وخویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از درتو بر در ایشان نشوم. یا الله
35-یارب زقناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
روزی من سوخته ی سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان. یاالله
36-یارب ز دو کون بی نیازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوی توست بازم گردان. یا الله
37-یارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم دیوانه ی خود کن وخلاصم گردان . یا الله
38-برگوش دلم زغیب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
یارب که به دوستی مردان رهت این گمشده ی مرا به من باز رسان. یا الله
39-یارب تو مرا ،به یار دمساز رسان آوازه ی دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگینم اورا به من ومرا به اوباز رسان. یا الله
40-ای خالق ذوالجلال وای بارخدای تا چند روم در بدر وجای به جای
یا خانه ی امید مرا ،در بربند یا قفل مهمات مرا در بگشای. یا الله
41-یارب نظری برمن سر گردان کن لطفی به من دل شده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ ازکرم ولطف توزیبد آن کن. یاالله
42-یارب یارب کریمی وغفاری! رحمان ورحیم وراحم وستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش این بنده ی شرمنده فرو نگذاری. یا ا لله*
*-اشعار
فوق که درسه قسمت تقدیم کاربران عزیز شد هر شب سحرگاهان یاهنگام سحر
تعدادی ازاین ابیات توسط شوخوانان یامناجات خوانان در پشت بام مسجد
ویاچندبام بلند روستا خوانده میشد وسینه به سینه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان
یاد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدیاد می دادند تا درهرسحر ماه
رمضان جهت بیدار کردن مردم خوانده شود وهیچ کس هم نمی دانست که این
اشعاراز چه کسی است ومیگفتند ازقدیم بزرگان آن را میخوانده اند ودیگران
وجوانان آن را از قدیمی تر ها یاد میگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زیاد
وجسجوی فراوان تعدادی از این ابیات را در رباعیات ابوسعید ابی الخیریافتم
وتعداد کمتری راهم در میان رباعیات خواجه عبدالله انصاری مشاهده کردم.با
آرزوی سعادت برای همه ی روزه داران.محمد بنده خدای تعالی...
پنج شنبه 20/4/1392 - 18:56
اهل بیت
عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان --
مژده زمیلاد شه بحر وبر قائم دین ، حجت اثنی عشر
مظهر الطاف حی داد گر نورمبین وارث خیرالبشر
سبط نبی پادشه انس وجان باد مبارک به همه شیعیان --
مژده که بر جسم جهان جان رسید جان جهان حاکم فرمان رسید
حجت حق قاطع برهان رسید هادی دین ،حامی قرآن رسید
شبل علی خسرو کون ومکان باد مبارک به همه شیعیان--
مژده که شد قدرت حق آشکار گشت عیان مظهر پروردگار
جامع الاسرار شه ذوالوقار حجت حق خاتمه ی هشت وچار
سیف خدا رایت امن وامان باد مبارک به همه شیعیان ---
مزده که میلاد شه عالم است عید سعید ولی اعظم است
مولد سبط نبی اکرم است آنکه بخوبان جهان خاتم است
حجت حق سید صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان --
بنقل از دیوان آذر خراسانی -ص 145 -انتشارات طوس مشهد -چاپ 1382 هجری قمری -اثر طبع مرحوم حاج سید غلامرضا آذر خراسانی سرخسی --
عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است حامی دین پیغمبر آمد از قدومش منور جهان است شادی از چشم نرجس عیان است ---
بوی گل می وزد از گلستان بلبل از شوق گل نغمه خوان است
مقدمت ای خسرو خوبان
مبارک--- از پی آن
روزهای پر غم ودرد ومحنت رخ
نما ای آفتاب روشنی بخش ، ای ذره پرور
ای رخت مظهر حسن داور ازتو عدل الهی میسر
ریشه ی ظالمان را
برانداز حاجت بیدلان رابر
آور مقدمت ای خسرو خوبان
مبارک --- عید میلاد توبر همه ایران مبارک
چشم ما بوده دایم براهت تانمایی رخ همچو ماهت
بر کشی آن دم تیغ دوسر را بنگر این امت بی پناهت
در مسیرت بود نهضت ما قلب پاکت به عرضم گواه است
پای کن در رکاب سعادت سان ببین لشکر واین سپاهت
مقدمت ای خسرو خوبان مبارک عید میلادتو بر همه ایران مبارک
ریشه ی کشور آشنایی زآشنایان مفرما جدایی
ای خوش آن دم که از کوی جانان برقع ازروی ماهت گشایی
عقده های گره خورده در دل با شکر خنده از دل زدایی
هم قبول از حقیقت زاحسان شعر نا قابلش را نمایی
باغبانا جشن پیروزی بپا کن از خزان تشنگی مارا رها کن
مقدمت ای خسرو خوبان مبارک عید میلاد تو بر همه ایران مبارک *
*-صص 119-120-کتاب سرود های امام مهدی -انتشارات قلم -قم-گرد آورنده حسین حقجو---در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان رسمی زیبا به نام شوخوانی(شب خوانی)که درواقع یک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا میشودوبه شرح ذیل است که برای مخاطبان وکاربران جهان بیان میگرددویکی از رسوم زیبای ماه رمضان است.هنگام سحرکه می شوداز قدیم مردم ده باصدای خروس خانه بیدارمیشده اند وچون پاس دوم را خروس می خوانده است می فهمیده اند که حالاوقت سحر خوانی یا شوخوانی یا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صدای خروس ازروی مکان ستاره های آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است ویاا زروی جایگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پی به وقت سحر می برده اند و یا ازروی مکان ستاره ی دیگری که به ستاره سحری در نزد مردم روستامعروف است پی می برده اند که حالا وقت اذان صبح است زیرا تاحدود 50سال پیش اصلا ساعتی در روستا وجود نداشته که باساعت بیدارشوند وبه وقت سحر یا اذان صبح پی ببرند.خلاصه چون با صدای خروس بیدارمی شده اند ویا با دیدن ستاره به وقت سحرپی میبرده اند سه یاچهارنفرکه ازآواز وصدای خوبی هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها می رفته اند ویک نفرهم که همسایه ی مسجد بوده است بربالای بام مسجدمی رفته است وهر کدام از این شوخوانان یا شب خوانان تعدادی از اشعاری راکه ذیلا درج میگردد می خوانده اند وبه عبارتی باخدا مناجات می کرده اندتاباشنیدن صدای مناجات یاهمان شوخوانی یاشب خوانی مردم روستا بیدارشوند وسحری بخورندوآماده برای نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاری که می خوانده اند به ترتیب ذیل شروع میشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان می رسد: ابتدا می کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همی طلبم کرمی از علی ولی الله یاالله(کلمه یا الله بعد ازهردوبیت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعی تکرارمیشده است) 2-گوینده ی لا اله الا اللهم بردین محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علی ولی اللهم یا الله 3-یارب برسالت رسول ثقلین یارب به غزاکننده ی بدروحنین عصیان مرا دونیمه کندرعرصات نیمی به حسن ببخش ونیمی به حسین یاالله 4-یارب به محمدکه علی یاور ماست ختم همه انبیا پیغمبرماست ازگرمی آفتاب محشر غم نیست تا سایه ی مرتضی علی بر سرماست یا الله 5-یارب تو مرا غلام حیدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراین بیابان نجف سیرآب مرازحوض کوثر گردان یا الله 6-یارب به محمدوعلی وزهرا یارب به حسین وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بی منت خلق یاعلی الاعلی یاالله 7-الله تویی ازدلم آگاه تویی گمراه منم برنده ی راه تویی هر مورچه ای که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تویی یا الله 8-یارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علی بن ابیطالب را کزدوری او همیشه درفریادم مانندسگی که گم کندصاحب را - یا الله 9-یارب زکرم دری برویم بگشا راهی که دراو نجات باشد بنما مستغنیم از هردو جهان کن بکرم جز یادتو هر چه هست بر از دل ما- یا الله 10-یارب مکن ازلطف پریشان مارا هرچندکه هست جرم وعصیان مارا ذات تو غنی بوده وما محتاجیم محتاج به غیرخود مگردان مارا -یاالله 11-بازا بازا هرآنچه هستی بازآ گرکافروگبر وبت پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد باراگرتوبه شکستی بازآ - یاالله 12- ای ذات وصفات تو مبرا زعیوب یک نام زاسماء توعلام غیوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ایوب - یاالله 13-از بارگنه شدتن مسکینم پست یارب چه شوداگرمرا گیری دست گردرعملم آنچه تراشاید نیست اندر کرمت آنچه مرا باید هست - یاالله 14-عصیان خلایق ار چه صحرا صحراست در پیش عنایت تو یک برگ گیاست هرچند گناه ماست کشتی کشتی غم نیست که رحمت تو دریا دریاست. یاالله 15-یارب به علی بن ابیطالب وآل آن شیر خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسی به فریاد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- یا الله* *- این اشعارشوخوانی یاشب خوانی -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتی دیگروبزودی تقدیم کاربران خواهم نمود.منظر باشید.محمد حسن آسایش----
مناجات سحریا شوخوانی در روستای کوچ نهارجان -قسمت سوم :---34-یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران وخویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از درتو بر در ایشان نشوم. یا الله
35-یارب زقناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
روزی من سوخته ی سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان. یاالله
36-یارب ز دو کون بی نیازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوی توست بازم گردان. یا الله
37-یارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم دیوانه ی خود کن وخلاصم گردان . یا الله
38-برگوش دلم زغیب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
یارب که به دوستی مردان رهت این گمشده ی مرا به من باز رسان. یا الله
39-یارب تو مرا ،به یار دمساز رسان آوازه ی دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگینم اورا به من ومرا به اوباز رسان. یا الله
40-ای خالق ذوالجلال وای بارخدای تا چند روم در بدر وجای به جای
یا خانه ی امید مرا ،در بربند یا قفل مهمات مرا در بگشای. یا الله
41-یارب نظری برمن سر گردان کن لطفی به من دل شده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ ازکرم ولطف توزیبد آن کن. یاالله
42-یارب یارب کریمی وغفاری! رحمان ورحیم وراحم وستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش این بنده ی شرمنده فرو نگذاری. یا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقدیم کاربران عزیز شد هر شب سحرگاهان یاهنگام سحر تعدادی ازاین ابیات توسط شوخوانان یامناجات خوانان در پشت بام مسجد ویاچندبام بلند روستا خوانده میشد وسینه به سینه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان یاد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدیاد می دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بیدار کردن مردم خوانده شود وهیچ کس هم نمی دانست که این اشعاراز چه کسی است ومیگفتند ازقدیم بزرگان آن را میخوانده اند ودیگران وجوانان آن را از قدیمی تر ها یاد میگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زیاد وجسجوی فراوان تعدادی از این ابیات را در رباعیات ابوسعید ابی الخیریافتم وتعداد کمتری راهم در میان رباعیات خواجه عبدالله انصاری مشاهده کردم.با آرزوی سعادت برای همه ی روزه داران.محمد حسن اسایش----
----باسمه تعالی ------------مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نهارجان بیرجند--------------
یکی از مراسم زیبایی که درماه رمضان درروستای کوچ نهارجان وبسیار ی از روستاهای دیگر شهرستان بیرجند انجام می گیرد .مراسم نیمه رمضانی است به شرح ذیل انجام میگیردوحال وهوایی دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتی افرا د سی تا چهل ساله هم در آن شرکت میکنند .وبه شرح زیراست .ابتدا درشب میلاد امام حسن مجتبی که نیمه ماه رمضان است ساعتی که از غروب می گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در میدان روستا جمع میشوند وچند صلوات میفرستند تا دیگر جوانان هم به آنهابپیوندندووقتی جمعیت زیاد شد ازیک سمت ده ویا از بالای روستا شروع می کنند ودر در ب هر منزل اشعاری را میخوانند ودر پایان صاحب خانه مواد خوراکی مثل گردو یا بادام یا شکلات یا نخود وکشمش ویا مواد خوراکی دیگر واگراین مواددر خانه نبود مبلغی پول به جوانان هدیه می دهند ودر آخرسر که همه ی منازل به پایان رسید وکیسه ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بین افراد تقسیم می کنند البته اگر چند جوان زیرک آن را نربایند ودیگران را قال نگذارندکه اگر هم این کار را انجام دهند از باب شوخی است ومی خواهند شادی ونشاط بیشتری به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادی کنند.اما نحوه ی انجام مراسم چنین است:یک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهایی شروع به نام بردن اسم صاحب خانه می کند و مثلا می گوید :حاجی غلامحسین رابلند کنید.همه افراد همصدا جواب می دهند :آمین وبازهمان فرد سردسته ادامه می دهد:بارنگ سرخ .همه باز می گویند :آمین.با مشت پر.آمین واو ادامه می دهد: بازن وبچه .همه می گویند:آمین .بااشتر کجاوه .آمین.برسانید به حج وکربلا .همه می گویند : آمین.چون به پایان دعای اولیه رسیدند همه ی افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذیل ذیل میکنند :رمضان آمدآمد رمضان رمضان آمد با سیصد سوار چوب برداشته که یا روزه بدار -روزه میدارم لاغر میشوم -گر نمی دارم کافر می شوم حق یامحمدمحمد یا علی حق یامحمد -حسین بن علی حق یامحمد .2-آندم که سر حسین ره بر نیزه زدندحق یامحمد مرغان هوا به چهارطرف خیمه زدند حق یامحمد .مرغان هوا وماهیان در یاحق یامحمد از بهر حسین چوسنگ برسینه زدند حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد .حسین بن علی حق یا محمد .3-
سرسنگ آجین سنگ افتیده هل علی میرزا به جنگ افتیده حق یامحمد .هل علی میرزا کو لشکر توحق یامحمد.کفتران خیمه زده بر سر تو حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد حسین بن علی حق یامحمد .
4-این سرا از کیست روبر باده حق یامحمد یک پسر دارند نودوماده حق یامحمد .این سرا از کیست روبر روزه حق یامحمد .یک دختردارند او گلدوزه حق یامحمد محمد یا علی حق یا محمد حسین بن علی حق یامحمد.
5این سرا از کیست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .این سرا از کیست دهلونه دراز ما طمع داریم بشقاب پیاز حق یامحمد. محمد یا علی حق یامحمد.حسین بن علی حق یامحمد .6-این سرااز کیست خش خش میایه(می آید) .طبق نقره وکشمش مییایه (می آید) .این سرا از کیست حوضی کنده اند دشمنان اینار(اینهارا) بوج کنده اند
حق یا محمد محمد یا علی حق یا محمد .حسین بن علی حق یا محمد .در این جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پایان می رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روی سینی آماده کرده وبه انبار دارگروه یا سر دسته ی گروه تقدیم وهدیه می کند وگروه روانه ی منزل بعدی میگرددتا همین مراسم را بر درب منازل همه اهل روستاتکرار کنند وهدیه شان را بگیرند ودرآخر سرهم بین افراد عادلانه تقسیم کنند وشب به پایان رسد.البته گاهی بعضی افراد ازباب شوخی وسرگرمی در آخرکار کیسه حاوی مواد خوراکی را درمی ربایندوفرار می کنند ودقایقی دیگران دنبال آنها می گردند تاربایندگان را پیدا کنند ووقتی آنها را پیدا کردند موادرا با خنده وشادی ونشاط بیشتری بین افراد تقسیم می شود ومراسم بپایان میرسد وهمگی به خانه هایشان با شور وشادی وشعف باز می گردند تابرای سحری دیگر آماده شوند .این شرح مختصر مراسم نیمه رمضانی بود در روستای کوچ نهارجان بیرجند .اسایش
پنج شنبه 30/3/1392 - 1:4
اهل بیت
مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین به به
بیت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ی دین به به
ای شیعه نما شادی ، آمد از خدا هادی رهنمای دنیا و روز واپسین به به
چشم مصطفی روشن ، عالم همه شد گلشن زآفریدگار اورا آمد آفرین به به
فوج ملک از بالا، ذکر یا علی گویا دسته گل بر افشانندبر روی زمین به به
بر قدوم آن سرور، ریز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبین به به
رمز هل اتی آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پیغمبر آمده نگین به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم یار امشب خانه زاد حق آمد بر یاری دین به به
نقل ها بر افشانید ، مدح ومنقبت خوانید دست حق عیان آمد ، خوش ز آستین به به
قلب (کربلایی) شاد ، زاین جشن وازاین میلاد از لحد کند فریاد ، تاروز پسین به به --
--نقل ازصص ۶۱-۶۲ شکوفه های غم -جلد اول-نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولادت علی ابن ابیطالب علیه السلام ) از حاج غلامرضا آذر خراسانی----
مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده
زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد شه ملک دین
حجت حق مظهر جان آفرین مفخر ایجاد وولی مبین
شیر خدا وارث خیرالوری شاه ولایت علی مرتضی-----مژده زمیلاد شه انس وجان
نور خدا سرور کون ومکان شاه هدی آیت امن وامان اصل ولا قاسم ناروجنان
حبل متین لنگرارض وسما شاه ولایت علی مرتضی ----
مژده زمیلاد شه بوالحسن مظهر الطاف حی ذوالمنن وارث علم نبی موتمن
محور دین شاه زمین وزمن فارس صفدر شه خیبر گشا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده که عالم همه گلزار شد دشت ودمن تحتهاالانهار شد کون ومکان مطلع انوار شد
جلوه کنان والد اطهار شد شد متولد شه ملک ولا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده ی رحمت به همه شیعیان خاصه بر احباب وهمه دوستان گشت عیان جامع سر نهان
ماه رخ مرتضوی شد عیان گشت عیان همسر خیرالنسا شاه ولایت علی مرتضی---
--نقل از جلد اول دیوان آذر خراسانی -ص ۳۱ -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی -انتشارات طوس مشهد ---
جمعه 3/3/1392 - 1:12
اهل بیت
باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار
بانفحه ی صبا دم روح القدس دمید شد رستخیز عام به صحرا وکوهسار
با حشمت الهی شه ، نوروز زد قدم عفریت دی زصحنه برون شد پی فرار
زد خیمه ابر ودر وگهر ریخت دمبدم صحن وسرا ودشت ودمن گشت لاله زار
پیر عجوز دهر جوانی زسر گرفت تاشد بکوهسار ، عیان جلوه ی بهار
تاشد زپرده حسن دل آرای گل عیان با لحن خوش به نغمه ی داوود شد هزار
بلبل به شاخسارطرب جا گرفت وگفت حمد خدا ونعت نبی ، مدح هفت وچار
وآنگه بخلق مژده یعیدین داد فاش نوروز باستانی ومولود شهریار
تا شد عیان زماه رجب لیله ی نخست تابنده شد زبرج ولایت مه وقار
مولود شد محمد باقر (ع) زفاطمه دریای علم مصطفوی ، مفخر کبار
مر آت حق شهنشه علم الیقین کزاو دین خدا وشرع و نبی گفت آشکار
پنجم وصی احمد مرسل ، ولی حق کزاو علوم اول وآخر شد اشکار
مهرش بهار باطرب وقهراو خزیف حبش جنان ودشمنیش شد جهیم نار
(آذر) گدایی در اوکن زحق طلب زان منصب شهانه به عالم کن افتخار--
---دیوان آذر -جلد اول -ص ۸۶-چاپ سوم-۱۳۴۸ شمسی -چاپ خانه ی طوس مشهد-آذرخراسانی--
شنبه 21/2/1392 - 16:13
شعر و قطعات ادبی
البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد
سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ی دین روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادی کل ،شاه سبل از پسرده عیان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا بزمین بهر دیدار رخش خرم وخندان آمد
عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوی زهرا زجنان حوری وغلمان آمد
ساره وآسیه ومریم وکلثوم زبهشت از پی خدمت آن زهره ی تابان آمد
آنچنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود که قصور همه ی مکه نمایان آمد
نه همین مکه منور شده از طلعت او زسما ـابسمک یکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمایان که بطور سالهادر طلبش موسی عمران آمد
بهر این نور که در صلب خلیل الله بود نارنمرود به یک لحظه گلستان آمد
گر نبردی بزبان نوح نبی نامش را کی نجات از یم وگرداب وزطوفان آمد
یوسف مصر گراین نام نخواندی بزبان کینجاتش زچه وگوشه ی زندان آمد
چون نیاید زازل تابه ابد همتایش همسرش شیر خدا حامی قر آن امد
زین دودریای فضیلت که بهم شد واصل خارخ از ایندو نکو لولوء و مرجان آمد
نه همین ام ابیها نبی اش خوانده زحق ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد
شب مولود مهین دخت نبی فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد
تاکه تبریگ بگوید بجهان شیعه {کربلایی} زسوی نوحه سرایان آمد
اثر طبع شاد روان نادعلی کربلایی-پدر سه شهید -به نقل ازارمغان کربلا کتاب سوم -ص63-64--انتشارات خزر -بوذرجمهری سابق (15 خرداد)-------
البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد
سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ی دین روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادی کل ،شاه سبل از پسرده عیان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا بزمین بهر دیدار رخش خرم وخندان آمد
عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوی زهرا زجنان حوری وغلمان آمد
ساره وآسیه ومریم وکلثوم زبهشت از پی خدمت آن زهره ی تابان آمد
آنچنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود که قصور همه ی مکه نمایان آمد
نه همین مکه منور شده از طلعت او زسما ـابسمک یکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمایان که بطور سالهادر طلبش موسی عمران آمد
بهر این نور که در صلب خلیل الله بود نارنمرود به یک لحظه گلستان آمد
گر نبردی بزبان نوح نبی نامش را کی نجات از یم وگرداب وزطوفان آمد
یوسف مصر گراین نام نخواندی بزبان کینجاتش زچه وگوشه ی زندان آمد
چون نیاید زازل تابه ابد همتایش همسرش شیر خدا حامی قر آن امد
زین دودریای فضیلت که بهم شد واصل خارخ از ایندو نکو لولوء و مرجان آمد
نه همین ام ابیها نبی اش خوانده زحق ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد
شب مولود مهین دخت نبی فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد
تاکه تبریگ بگوید بجهان شیعه {کربلایی} زسوی نوحه سرایان آمد
اثر طبع شاد روان نادعلی کربلایی-پدر سه شهید -به نقل ازارمغان کربلا کتاب سوم -ص63-64--انتشارات خزر -بوذرجمهری سابق (15 خرداد)-
سه شنبه 10/2/1392 - 14:49
اهل بیت
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد
مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد
بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه منی چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد
همان زهرا که احمد زاحترامش گفت با امت دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد
نخشکیده هنوز از آب غسل شاه خاتم کفن که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد
دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد
نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد
نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب که نیلی آنچناناز سیلی آن رخسار انور شد
زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد
چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد
قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد
ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس بدوران مرثیه خوانی ، مدامی شغل (آذر) شد .
اثر طبع آذر خراسانی -به نقل از جلد اول دیوان آذر -صص-۵۵-۵۶ -چا پ سوم -۱۳۴۸ شمسی انتشارات طوس
چهارشنبه 21/1/1392 - 19:45
اهل بیت
امان از دل زینب(س)
ی دخت رسول! نوبر آوردی از بهرعلی تو دختر آوردی
ای زوج علی ،دختر طاها! خوش کودک نیک منظر آوردی
ای جان بفدات کز یم عفت از گوهر ناب بهتر آوردی
بر یاری پیشوای انسانها الحق که نمونه خواهر آوردی
گلزار رسول را تو ازاین گل احسن که نکو معطر آوردی
ای زهره ی آسمان خوش بختی آفاق همه منور آوردی
بهر حسنین از ولی حق غمخوار ومعین ویاور آوردی
دربحر ولای ساقی کوثر از آب حیات بهتر آوردی
نازم بتو ای شفیعه ی محشر زینت ده روز محشر آوردی
ایطاهره ی مطهر ، ای زهرا ! بر دین رسول زیور آوردی
از شاه نجف ، کننده ی خیبر یک فاتح فتح پرور آوردی
آری بشکست کاخ استبداد مانند علی سخنور آوردی
یک دختر قهرمان زشیر حق از بهر جهاد اکبر آوردی
از باب علوم کشور دانش یک عالمه ی مظفر آوردی
از بهر دفاع حق فرزندت بر دیده ی کفر اژدر آوردی
زاین دختر قهرمان بی همتا مشتی بدهان کافر آوردی
در ماه نکو ، زرحمت ایزد زینب زبرای حیدر آوردی
ای مادر یازده ولی حق بر فلک نجات لنگر آوردی
از بهر اسیران دیار غم غمخوار بجای مادر آوردی
بر بیکسی حسین مظلومت آیت بجهاد اکبر آوردی
ای(کرببلایی ) از سر اخلاص بر طوطی طبع شکر آوردی
-اثر طبع شاعر معاصرومداح اهلبیت -مرحوم شادروان -ناد علی کربلایی -پدر سه شهید-به نقل از کتاب سوم -ارمغان کربلا -صص 99-100-انتشارات خزر -خیابان پانزده خرداد تهران (بوذرجمهری سابق)-----
درشهادت ومصیبت حضرت زهرای اطهر (سلام الله علیها)
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد
مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد
بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه منی چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد
همان زهرا که احمد زاحترامش گفت با امت دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد
نخشکیده هنوز از آب غسل شاه خاتم کفن که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد
دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد
نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد
نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب که نیلی آنچناناز سیلی آن رخسار انور شد
زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد
چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد
قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد
ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس بدوران مرثیه خوانی ، مدامی شغل (آذر) شد .
اثر طبع آذر خراسانی -به نقل از جلد اول دیوان آذر -صص-۵۵-۵۶ -چا پ سوم -۱۳۴۸ شمسی انتشارات طوس
دوشنبه 28/12/1391 - 3:10
شعر و قطعات ادبی
درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده که در جلوه رخ یار شد
جلوهکنان مظهر دادار شد حسن حشن باز پدیدار شد کون ومکان مطلع الانوار شد
گشت زرخ پرده گشا عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده به یاران که حسن آمده
عسکری آن فخر زمن آمده خرمی دهر کهن آمده8 آز مه رخ پرده فکن آمده
کرده عیان ماه لقا عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده که در هشتم ثانی ربیع
گشته عیان عارض بدرعسکری شکر خداوند بصیر وسمیع کزرخ آن شمس مقام رفیع
داده در ایجاد صفا عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده کهپیری جهان شد جوان
گشت منور همه کون ومکان شد متولد شه با عز وشان شبل نقی والد شاه زمان
نور خداشمس هدی عسکری گشت عیان نور خدا عسکری ---
به نقل از دیوان آذر جلد دوم-ص138-چاپخانه طوس مشهد -1382 هجری قمری-
چهارشنبه 18/11/1391 - 1:16
اهل بیت
عزای رسول الله (ص)
یارسول الله داغت بر عزیزان زود
بود یا نبی الله دوری از تو این سان زود بود
یاامین الله یا
خیرالورا ، بدرالدجا سوز هجران تو بر زهرای نالان زود بود
با
غروب نور رویت شام ماتم شد پدید آخر ای صبح امید این شام هجران زود
بود
ای امید دردمندان حامی مستضعفان در کف اهریمنان نقش سلیمان زود
بود
بی تو اندر سینه ی حیدر نفس تنگ است تنگ سد راه آه بر این قلب
سوزان زود بود
ای عزیز جان آل الله ویار بی کسان مرگ جانسوز توبر
این جمع سوزان زود بود
روح والای تو از این تنگنای زندگی چونفرشته
پر زنان بر سوی رضوان زود بود
رهبرابا رفتنت اسلام وامت شد پدید
این چنین تنها وتنها دین وقر آن زود بود
روز مظلومی زهرا وعلی
ودوستان گاه محزونی طفلان پرشان زود بود
اشک زینب همچوشبنم می چکد
بر روی گل عندلیبا ترک این زیبا گلستان زود بود
بی قرارانت حسین
ومجتبی پروانه سان سوختن در پایت ای شمع فروزان زود بود
یاحبیب الله
یا احمد نبی الهاشمی (کربلایی) در عزایت اشک ریزان زود بود
---به
نقل از شکوفه های غم -جلد اول ص 22 -نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران
---
----------سه عزا وغم --------------------
زهرای اطهر دختر ختم
رسولان دارد عزا امشب سه جا بهر عزیزان
فاطمه کرده گیسو
پریشان گه مدینه رود گه خراسان
ای شیعیان اسلام وقر آن بی معین
شد قتل امام وقتل ختم المرسلین شد
فاطمه کرده گیسو
پریشان گه مدینه رود گه خراسان
ارض وسما در لرزه شد از جور
عدوان جسم امام دومین شد تیر باران
فاطمه کرده گیسو
پریشان گه مدینه رود گه خراسان
شد رحلت پیغمبر ووقت
عزا شد پاره جگر از زهر امام مجتبی شد
فاطمه کرده گیسو
پریشان گه مدینه رود گه خراسان
حجت هشمتمین درراه دین وقر
آن کشته شد از جفا وظلم وجورعدوان فاطمه کرده گیسو پریشان
گه مدینه رود گه خراسان
----شکوفه های غم -جلد اول -ص 24 نادعلی کربلایی
-انتشاراتخزر -تهران
--------- مرگ پدر-زبانحال فاطمه در سوگ رسول الله
----
هجران وغم مرگ پدر کرده پریشم تیره شده چون شام سیه ، روز
به پیشم
باران محن را بسرم ابر بلا ریخت از گردش ایام
نگرحال پریشم
مجروح شد از داغ پدر قلب من زار از امت او غم برسد
بر دل ریشم
چون خار مغیلان بزند خصم به من نیش همواره درافغان ،
من از آن سوزش نیشم
از بس که بدیدم به جهان محنت وآزار من سیر
ازاین عمر گران مایه ی خویشم
غیر از غم دوری عزیزان به دلم نیست
ورنه نبودهیچ غمی از کم وبیشم
مردم همه از گریه ی من خسته ومن نیز
رنجیده زبیگانه وغمدیده زخویشم
(آهی) گنهم نیست بجز اخذ حق خویش من
کشته ی آئینم وقربانی کیشم
---نقل از دیوان آهی -جلد دوم -ص 122 -علی
آهی-انتشارات خزر -تهران----
درشهادت ومصیبت حضرت زهرای اطهر (سلام الله علیها)
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد
مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد
بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه منی چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد
همان زهرا که احمد زاحترامش گفت با امت دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد
نخشکیده هنوز از آب غسل شاه خاتم کفن که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد
دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد
نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد
نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب که نیلی آنچناناز سیلی آن رخسار انور شد
زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد
چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد
قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد
ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس بدوران مرثیه خوانی ، مدامی شغل (آذر) شد .
اثر طبع آذر خراسانی -به نقل از جلد اول دیوان آذر -صص-۵۵-۵۶ -چا پ سوم -۱۳۴۸ شمسی انتشارات طوس
سه شنبه 19/10/1391 - 0:46