• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 808
تعداد نظرات : 320
زمان آخرین مطلب : 3879روز قبل
تاریخ
تاریخ ایران پر از زنانی است که فداکارانه برای پیشرفت و تعالی کشور تلاش کرده اند و با وجود مشکلات فراوان  و بدون هیچ گونه چشمداشتی کوشیده اند تا میهنشان سرفراز و آباد باشد با این وجود در بین زنان تاثیر گذار تاریخ چهره هایی هم مشاهده می شود که زیان های جبران ناپذیری را به بار آوردند.

۱٫ مهد علیا مقتدر و توطئه گر

در سال ۱۲۲۰ هجری (۱۸۰۵ پس از زایش مسیح) دختری در خانواده امیر محمد قاسم خان قاجار و بیگم خانم دختر فتحعلیشاه به دنیا آمد که او را ملک جهان نام نهادند. جهان خانم نوه فتحعلیشاه، زن محمد شاه سومین پادشاه از سلسله قاجار، مادر ناصرالدین شاه، و مادر زن امیر کبیر صدر اعظم ایران بود. جهان خانم به چند عنوان آراسته بود، او را مهد علیا می‌خواندند. این عنوانی بود که نخستین بار به همسر سلطان محمد خدابنده داده شد.فریدون آدمیت درباره خوی و منش او چنین می‌نویسد:
«جهان خانم…بسیار باهوش بود، جاه طلب و تجمل دوست، و از زیبائی بی‌بهره، خط و ربطی داشت، و به شیوه چلیپا خوب می‌نوشت. به علاوه در فن مکر زنانه استاد بی‌بدیل بود. منش او را قدرت پرستی و جنون جنسی می‌ساخت. زندگی او پرورده آن دو عنصر بود»
مهد علیا در شانزده سالگی با پسر دائی خود به نام محمد میرزا که چهارده ساله بود پیوند زناشوئی بست و از این پیوند ناصرالدین میرزا (شاه ایران) و ملک زاده خانم (همسر امیر کبیر) به دنیا آمدند.

او در تمام عزل و نصب های در بار نظارت داشت و در شیوه اداره امور کشور دخالت می کرد.
امیر کبیر از نفوذ و سلطه گری این زن جلوگیری کرده و تلاش می کرد از دخالت او در امور مملکتی جلوگیری کند. او هم که به هیچ عنوان حاضر به از دست دادن قدرت نبود بر علیه امیر کبیر شورید و با حیله گری فرمان قتل او را از ناصر الدین شاه گرفت.

 

۲٫تاج الملوک آیرملو(ملکه مادر)

تاج الملوک ایرملو در سال ۱۲۹۵ش به عقد رضاخان میرپنج درآمد. در آن هنگام رضاخان چهل سال و تاج الملوک ۲۵ سال داشت.

 

تاج الملوک در دوران سلطنت رضاشاه یک بانوی درباری و ملکه ایران بود و به هیچ وجه اجازه ورود در مسائل سیاسی را نداشت و تنها در امور مالی فعالیت می کرد.


تاج الملوک از طرفداران ترویج فرهنگ غربی در دربار ایران بود. این طرفداری به ویژه، پس از سفر او در سال ۱۳۱۲ به آلمان، سویس و فرانسه به جهت دیدار محمدرضا افزون گشت. وی در بازگشت میهمانی های پر خرج به شیوهٔ اروپایی در ایران باب کرد. در ابتدا میهمانی ها شامل زنان و شاهزادگان دربار می شد اما پس از کشف حجاب که خود تاج الملوک نقش اساسی در آن ایفا نمود، این میهمانیها مانند دربار اروپایی به صورت مختلط تشکیل می گشت. وی در عروسی های پسر و دختران خود و همچنین در شکست و جدایی آنان نقش بسزایی داشت به ویژه در مورد پسرش محمدرضا پهلوی حرف اول را می زد.

 

پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضاشاه از ایران به ” ملکه مادر “ مشهور گشت و نامه های ملتمسانه رضاشاه به وی مبنی بر بزرگ فامیل بودن و حفظ خاندان پهلوی بر قدرت و اعتبار او افزود.  او از ۱۳۲۰ش در امور سیاسی نیز دخالت نمود و با بزرگانی چون قوام، بیات، و ساعد آشنایی و رفت و آمد پیدا کرد، به طوری که پاره ای از تقاضاهای وی پذیرفته می شد. تاج الملوک پس از فوت رضاشاه به عقد شخصی به نام غلامحسین صاحبدیوانی درآمد. صاحب دیوانی از مالکان شیراز بود و خواستار نمایندگی مجلس، پس از نفوذ همسر استفاده کرد و به خواهش تاج الملوک در دوره حکومت قوام نام او از صندوق فسا بیرون آمد و به وکالت مجلس رسید.

 

اما عمر روابط حسنه او با ملکه نیز چندی نپایید و تدریجاً بین آن دو جدایی افتاد. ملکه مادر در امور سیاسی خود گاه با کمک شمس به فعالیت می پرداخت و گاه با کمک اشرف. به عنوان مثال انتصاب هژیر به وزارت دربار از اقدامات او و شمس بود. بعدها در عصر حکومت دکتر مصدق ملکه مادر از مخالفین سرسخت او شد و با اشرف پهلوی به تشکیل جناح مخالفین درباری پرداخت. او با عده ای از مخالفین مصدق در مجلس ارتباط داشت و یکی از قطبهای مهم فشار علیه مصدق به حساب می آمد. از جمله افرادی که جزو یاران ملکه مادر به حساب می آمدند جمال امامی، محمدعلی نصرتیان، محمدعلی شوشتری، منوچهر تیمورتاش و مهدی پیراسته بودند. شدت این اقدامات به حدی بود که به دستور دکتر مصدق ملکه مادر و دخترش اشرف از ایران تبعید گشتند.

 پس از کودتای ۱۳۳۲ ملکه زندگانی جدید خود را در رفاه کامل شروع کرد و این بار علاوه بر دخالت در امور زندگی فرزندان خویش، به معاملات و سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی پرداخت و ظرف مدت کوتاهی یکی از سرمایه داران بزرگ ایران گشت. او مدت ۳۵ سال با قدرت کامل در دربار پهلوی زندگی کرد و در زمان انقلاب ۱۳۵۷ به کاخ خود در امریکا فرار نمود و همراه فرزندش شمس در آنجا ساکن شد. اندکی بعد به بیماری مبتلا شد و چندی در بیمارستان بستری گشت. و بالاخره در ناباوری اخراج و فوت فرزندش محمدرضاشاه در یکی از بیمارستانهای امریکا در حالی که در تنهایی کامل بسر می برد بدرود حیات گفت.

 

 ۳٫ اشرف پهلوی
اشرف در روز چهارم آبان ۱۲۹۸ ه- ش چند ساعت پس از تولد محمدرضا پهلوی در خانه ای واقع در کوچه ضلع شمال شرقی میدان حسن آباد تهران به دنیا آمد.
انواع قمار در دربار پهلوی به شکل یک تفریح روزمره درآمده بود. اما در دربار هیچ کس در قماربازی به پای اشرف نمی‌رسید.
ترانزیت مواد مخدر از دیگر سرگرمی های خواهر دوقلوی شاه بود که خودش می گوید به خاطر اینکه به همراه ولیعهد و پادشاه ایران به دنیا آمده بود هیچ گاه انتظار محبت ویژه از سوی خانواده نداشت و این امر بر مشکلات روحی او می افزود.
ازدواج اجباری او با محمد قوام که به دستور پدرش انجام شد در شکل گیری بی بندو باری او نیز موثر بود.

 

 ۴٫مریم رجوی

مریم رجوی، با نام اصلی مریم قجر عضدانلو ، در سال ۱۳۳۲ متولد شد. او پس از دوران تحصیل دبستان و دبیرستان وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و در رشته مهندسی متالورژی فارغ التحصیل شد. او در یک خانواده مسلمان غیر سنتی متولد شده و تا دوران آشنائی با مجاهدین بی حجاب بود.
او ابتدا با ابریشم چی یکی از اعضای گروهک مجاهدین ازدواج کرد اما بعد ها در یک اقدام انقلابی! در یک روز از او طلاق گرفت و با مسعود رجوی ازدواج کرد.
او این روز ها خود را رئیس جمهور منتخب ایران می داند ! و می گوید پس از تغییر حکومت در ایران قرار است رئیس جمهور شود.
گروه مجاهدین خلق که مریم و مسعود رجوی رئیس آن بشمار می‌آیند، جنایاتشان برای تمامی مردم ایران شناخته شده است و نیازی به توضیح نیست.
این گروه در طی دوران جنگ تحمیلی و پیش از آن با همکاری صدام دست به جنایات متعددی در مرزهای ایران زدند و همچنین برنامه های متعدد ترور را نیز در ایران اجرا کرده اند.

 

 

پنج شنبه 28/11/1389 - 14:15
طنز و سرگرمی

پیشانی شما تابلویی است برای یادآوری طرز فکر شما و نشانه‌ای از چگونگی تصمیمات و تاثیرات آن بر رفتارتان و شاید هم به این دلیل بوده که پیشانی را اکثر ادیان مکانی برای به خاک گذاشتن انتخاب نموده‌اند…


به جواب این سؤال‌ها فکر کنید و جوابتان را به خاطر داشته باشید. آخر مقاله دوباره این جواب کار داریم.

 

شخصیت ما قبل از هر جای دیگری روی صورتمان بروز پیدا می‌کنند. حالات و تغییرات چهره، هرچند جزئی و خفیف، پیام شفاف، سریع و کارآمدی است که می‌تواند یک زبان جهانی هم باشد، به شرطی که شما بتوانید حالات چهره‌های مختلف را تشخیص بدهید و بدانید که هر چهره‌ای چه چیزی می‌گوید. دانستن این نکات از بهترین ابزارهای برقراری ارتباط با دیگران است.


دانستن این‌که طرف مقابل چه شخصیتی دارد و چه واکنش‌های احساسی از خود نشان می‌دهد، می‌تواند نقش مهم و حیاتی در رابطه ما و آن فرد داشته باشد. اگر ما بتوانیم احساسات مردم را زود تشخیص بدهیم، بهتر می‌توانیم در موقعیت‌های مختلف با آن‌ها برخورد کنیم. مثلاً اگر ما بتوانیم تشخیص بدهیم که فردی غمگین است، شاید بتوانیم واکنش درستی نسبت به ناراحتی او نشان بدهیم.


برای فهمیدن برخی از حالات چهره نیازی به آموزش نیست، چون شناسایی آن‌ها ساده است و حتی آن‌طور که روان‌شناسان می‌گویند ما از یک توانایی ذاتی برای انجام این کار برخورداریم. داروین گفته است روزی مادری هنگام مراقبت از کودک خودش شروع به گریه کرد. کودک با این‌که هیچ‌وقت با چنین صحنه‌ای مواجه نشده بود اما جلو رفت و به عنوان همدردی روی شانه مادرش زد. بعد داروین نتیجه می‌گیرد که این کودک تا آن موقع ندیده بوده کسی گریه بکند، پس نمی‌توانسته این احساسات را یاد گرفته باشد. بنابراین تشخیص یک صورت گریان امری ذاتی و غریزی است. با این حال نکات ظریفی هم هست که توجه بیشتر به آن می‌تواند به ما در درک بهتر از چهره خودمان و دیگران کمک کند.

 

قبل از شروع بحث باید دو نکته را مد نظر داشت. اول این‌که همان‌طور که گفتیم چهره‌خوانی یک علم دقیق و ثابت‌شده نیست و حتی با گذراندن دروه‌های آموزشی دقیق و پیشرفته نیز نمی‌توان به‌طور قطع در مورد شخصیت و درون افراد صحبت کرد. نتایج شما در سنجش شخصیت، بستگی به تجربه، مهارت و تعداد دفعات تحلیل قبلی دارد. نکته دوم که اهمیت بسیار زیادی هم دارد این‌که چهره را باید به طور کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و تا رسیدن به همه حقایق، از قضاوت‌های شتابزده اجتناب کنید. با به یاد داشتن این نکات می‌‌توانید قبل از صحبت کردن با افراد تا حدی متوجه شخصیت آن‌ها شوید.

 

شکل صورت، اولین نکته‌ای است که در هنگام تعبیر چهره باید به آن دقت کرد. فرم کلی صورت و شکل هندسی آن این نکات را به ما می‌گوید:


- صورت دراز و کشیده: صبور


افرادی که دارای چنین صورتی هستند عموماً صبر و تحمل زیادی دارند و توانایی حل مشکلات در آن‌ها بیشتر است. جذابیت و خوش‌ترکیب بودن افراد با چنین صورتی نشانگر این است که آن‌ها معمولاً کارهای خود را نیمه‌تمام رها نمی‌کنند و عادت به انجام امور به شکل تمام و کمال دارند.

 

- صورت مربعی: سخت‌کوش


طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سخت‌کوشی برای دستیابی به آرزوها، زیرکی و فعال بودن از ویژگی‌های این افراد محسوب می‌‌شود.

 

- صورت پهن: دانا و مهربان


این‌گونه اشخاص بردبار و مهربان هستند. معمولًا افراد درس خوانده و روشنفکر به حساب می‌آیند.

 

- صورت گرد: پرانرژی


این شکل دلالت بر امیدواری، زنده‌دلی و انرژی دارد. این افراد می‌‌توانند اتاقی دلگیر و ساکت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل کنند.

 

__________________________________________________

 

پیشانی شما تابلویی است برای یادآوری طرز فکر شما و نشانه‌ای از چگونگی تصمیمات و تاثیرات آن بر رفتارتان و شاید هم به این دلیل بوده که پیشانی را اکثر ادیان مکانی برای به خاک گذاشتن انتخاب نموده‌اند.

 

- پیشانی محدب و بیرون زده: مبتکر


این پیشانی نشان‌دهنده علاقه فرد به استفاده از تخیل و راه‌حل‌های مبتکرانه است، چه در کار و چه در زندگی.


- بالای ابروها روی پیشانی، یک برآمدگی استخوانی باشد: قاطع، منظم
مجری درجه یک قانون از هر نوع که باشد؛ چه قوانین علمی چه اجتماعی. این فرد برای اطمینان به راه‌حل‌ها نیازمند یک بار امتحان کردن آن‌ها است. در زندگی نیز راحت اطمینان نمی‌کند، اما راحت هم شک نمی‌کند.

- یک برجستگی گوشتی میان ابروها: سختکوش


این برجستگی روی ناحیه اراده روییده است، پس این خصوصیت نشانه سخت کوشی و همت اعلای فرد است، از کودکی تا کهن‌سالی. او را در زندگی و کار جدی بگیرید.

 

- پیشانی صاف و بدون گره: افکار منظم


این اشخاص عموماً دارای افکاری منظم و قدرت تصمیم‌گیری در زمان حال هستند. ایشان پذیرای عقاید روشن و تازه نیز می‌باشند و نگرش و برخوردی معقول و متعادل دارند.

 

- پیشانی چروکیده: پریشان


وجود خطوط در سطح پیشانی نشان می‌‌دهد که این افراد به سرعت هیجان‌زده و احساساتی می‌شوند و سریع آشفته و پریشان‌حال می‌‌گردند.

 

ابرو عین کمونچه


هنگامی که پیشانی بیانگر افکار است، پس عجیب نیست ابروها که مرز پیشانی و چشم هستند را سمبل و بیانگر احساسات بدانیم. فاصله زیاد ابروها تا چشم نشانه صبوری و مشکل‌پسندی است و فاصله کم آن نیز نشانه عجول بودن و قدرت تصمیم‌گیری سریع است. این را هم به یاد داشته باشید که معمولاً ابروها قرینه نیستند، حتی در صورت خودتان.

 

- ابروی بسیار کم‌پشت و کم‌رنگ: اجتماعی


تشخیص اندیشه این فرد مانند ابروانش مشکل است. اما مردم با او خیلی راحت ارتباط برقرار می‌کنند. او بیشتر سعی در شنیدن دارد تا گفتن، پس همصحبت خوبی است.

 

- ابروهای پیوسته: متفکر و خلاق


پیوستگی ابروها نشانگر این است که فرد دایماً در حال تفکر و اندیشه است و در مواقع رویارویی با مشکل ایده‌های جالبی در سر دارد.

 

- ابروی دم باریک (در وسط پهن و در انتها نازک): خلاق


کارهای بزرگتان را به این شخص بسپارید زیرا برای آن‌ها راه حل‌های خوبی ارایه می‌دهد. اما هرگز سعی نکنید در اجرا نیز کار را به او بسپارید زیرا او یک طراح و خلاق بزرگ است و ذهن خود را برای کارهای عملی آماده نکرده است.

 

- ابروی نازک و نخی: دهن‌بین


این افراد معمولًا دارای اعتماد به نفس کمی هستند. خود را بیش از مقداری که واقعاً تحت نظرند مورد توجه می‌دانند. آن‌قدر نسبت به حرف دیگران حساس هستند که که دچار وسواس می‌شوند .

 

- ابروی پرپشت و پهن: دوراندیش


از نظر ذهنی فعال و منبعی برای افکار و عقاید است. این فرد در بیان تفکرات نیز مانند زمان پردازش آنها قدرتمند است.

 

- ابروی صاف: متفکر


صافی و مستقیمی ابروها نشانگر اندیشه، تفکر و ایده‌گرایی فرد هستند.

 

- ابروی کمانی: واقع‌گرا


افرادی که دارای ابروهای خمیده و کمانی هستند از حکایت‌ها و داستان‌های واقعی لذت می‌‌برند.

 

با پلک‌های باز


وقتی می‌خواهید با مردم رابطه برقرار کنید اولین کاری که لازم است انجام دهید بازکردن پلک‌ها است. پلک بالا که خیلی هم تحرک دارد نشانه سطح روابط اجتماعی است.

 

- هنگام باز بودن چشم قسمت زیادی از پلک قابل رویت است: نیازمند صمیمیت
صاحب این پلک‌ها نیازمند واقعی صمیمیت است و اغلب دلشوره دارد، تعهد او در کارها هم از همین خصلت ناشی می‌شود و گاهی به خاطر توجه زیاد، اطرافیان را تحت فشار قرار می‌دهد.

 

- هنگام بازبودن چشم، قست باریکی از پلک بالا قابل مشاهده است: مستقل


این فرد به علت این که دارای حد معقولی از صمیمیت است روابطی عادی و خوب دارد. یعنی نه تک‌روی را دوست دارد و نه وابستگی را. برای خودش وقت صرف می‌کند و مراقب آزادی شخصی خویش است.

 

- هنگام باز بودن چشم، پلک بالا مخفی است: متمرکز


این افراد برای پست‌هایی مناسب هستند که که نیازمند تمرکز بالا و کم‌اشتباهی است. این افراد معمولاً محدودیت‌های عاطفی ندارند و حتی به مسائل عاطفی هم اجازه نمی‌دهند تمرکزشان را به هم بزنند.

رکورد جراحی بینی در دنیا متعلق به ایران است. این عضو مورد توجه، نقش مهمی در صورت دارد و حرف‌های زیادی برای گفتن. از نظر چهره‌شناسی، بینی نشانگر توانایی ما در حفظ مقام، قدرت و نفوذ بین مردم و همچنین بیانگر توانایی و عکس‌العمل ما در برابر پول است.

 

- بینی بسیار بزرگ: عزم راسخ


در محیط کارش رئیس است، حتی اگر صندلی ریاست نداشته باشد. اگر کارش در خور استعدادش باشد شکوفایی چشمگیری خواهد داشت ولی از انجام کارهای کوچک کراهت دارد.

 

- بینی خیلی کوچک: ساعی


گفته می‌‌شود اشخاصی که بینی کوچکی دارند، ذاتاً افرادی ضعیف و اغلب غیرقابل‌اتکا هستند و در تصمیم‌هایشان استوار و ثابت‌قدم نیستند.

 

- بینی بلند و کشیده: مسلط بر کار و محیط


کارها را جدی و منطقی برای بلند مدت برنامه‌ریزی می‌کند و نظریات جدید را در حل مشکلات کشف می کند .

 

- انحنائی مقعر روی بینی در نیمرخ: احساساتی و نیازمند توجه


از محیط تاثیر زیادی می‌گیرد و اگر شغل یا محل تحصیل مطابق میل او نباشد در انجام وظایفش درمی‌ماند. ضمناً برای کارهایی که انجام می‌دهد انتظار تشکر و قدردانی دارد.

 

- برآمدگی روی بینی در نیمرخ: مبتکر


زیبایی‌شناس و از آن بهتر استاد حل مشکلات است. خلاقیت بالایی هم دارد.

 

- بینی دارای پهنای بسیار زیاد: حامی دوستان و علاقه‌مند دوستی


هم حمایت می‌کند و هم دوست دارد حمایت شود. اگر چیزی داشته باشد با دیگران به اشتراک می‌گذارد.

 

- یک افتادگی پایین بینی درنیمرخ: تحلیل‌گر


اگر مشکلی بزرگ دارید که از پس تحلیل آن برنمی‌آیید این شخص را خبر کنید. او استاد تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده است، آن هم بدون درگیر شدن با جزئیات.

 

نوک بینی و حفره‌های آن، درست مانند شماره حساب بانکی افراد، نشانه سرمایه‌دوستی ویا برعکس، ولخرجی آن‌هاست:

 

- نوک بینی پهن و گوشتالو: تضمین سرمایه‌گذاری


حداکثر امنیت مالی را می‌خواهد و با پول جدی برخورد می‌کند. در کل به دنبال یک حامی می‌گردد که علاقه‌اش به پول‌هم به همین دلیل است.

 

- یک برجستگی گرد در نوک بینی: هنردوست


اگر یک اثر هنری خلق کردید اول به او نشان دهید چون قدر آن را می‌داند.

 

- بینی لاغر و باریک و پره های کناری آن نازکند: ولخرج


به پول وابستگی ندارد و برای روز مبادا پس‌انداز نمی‌کند

.

- یک شیار واضح روی نوک بینی: نگرش عاطفی به دنیا


مدام از خود این سوال را می‌کند که آیا شغل مورد نظر من پیدا خواهد شد وآیا این شغل مناسب من است؟ در کل دنبال کار است نه پول.

 

- حفره های بینی گشاد: خلاق و بخشنده


اگر طرحی در سر دارید که نیازمند اجرایی خلاق است به او بدهید، چراکه با جسارت و خلاقیت آن را انجام می‌دهد. اگر هم چیزی داشته باشد با شما قسمت می‌کند.

 

- حفره های بینی تنگ و روبه داخل: حسابدار


چنین شخصی اول پول جیبش را می‌شمارد بعد خرج می‌کند یا به بیان بهتر دخل وخرج را با هم تنظیم می‌کند.


زاویه بینی نشانه‌ای برای میزان سنجیدگی رفتار فرد است. این زاویه را می‌توان با خطی که از پایه بینی یعنی از محل اتصال به صورت شروع شده و در نیمرخ دیده می‌شود تعیین کرد.

 

- بینی سربالا با نوک گرد: اعمال نسنجیده و سرعت پایین تجزیه وتحلیل اطلاعات


شخصی. خوش‌گذران با اعمالی نسنجیده و مبتنی بر افکار سطحی است. رازدار نیست و به گذشته

 

نگاه نمی‌کند و فقط حال را درنظر دارد.

 

- بینی سر بالا و نوک‌تیز: کنجکاو و ولخرج


درباره دیگران بیش از حد کنجکاو است و به جزئیات هم زیاد اهمیت می‌دهد. پول برای او حکم چیزی را داردکه باید خرج شود. خود را مقید به رعایت آداب و رسوم ندانسته و با اطرافیان به راحتی

برخورد می‌کند. خودش را باور دارد.

 

- بینی کاملا بدون زاویه: عاقل و مطمئن


بدون این‌که اقوا یا شیفته شود، اعتماد می‌کند و قابل اعتماد نیز هست.

 

- بینی با زاویه رو به پایین: حسابگر و شکاک


او به کار دیگران به گونه‌ای می‌نگرد که گویی خطایی در آن رخ داده. زیادتر از چیزی که لازم است شک می‌کند.

 

رد پای خنده‌ها


حتماً توی روزنامه‌ها و مجله‌ها چشمتان‌ به آگهی‌هایی که داروهای ضدچروک صورت را تبلیغ می‌کنند، افتاده است. این داروها قرار است معجزه بکنند و برای شما پوستی بسازند بهتر وتازه‌تر از پوست روز سوم تولدتان. اما واقعاً این چروک‌ها این‌قدر بد هستند؟ یعنی هیچ چیزی برای ما ندارند؟ مارک تواین می‌گفت: «چروک‌های صورت، رد پای خنده‌هاست.»

 

- یک چاله روی چانه: شوخ و بخشاینده


مشکلات زندگی او را از پا در نمی‌آورد چون آن‌ها را جدی نمی‌گیرد. برعکس، دوستانش را جدی می‌گیرد و همواره آن‌ها را شاد نگه می‌دارد.

 

- تورفتگی گونه‌ها: سازگار


تورفتگی گونه به خصوص در موقع خندیدن، علاوه بر جذابیت و زیبایی، دلیلی بر خوش‌مشربی و سازگاری فرد می‌‌باشد.

 

- خط‌های عمودی کوچک میان ابروها: وجدان کاری


در زندگی شخصی و کاری تمرکز را حاکم کرده و نسبت به خود سخت‌گیر است. حتی در سخت‌ترین شرایط، دقت خود را برای انجام کار حفظ می‌کند.

 

- خطوط گوشه دهان که به طرف چانه پایین آمده‌اند: دلسوز


این فرد به علت شکست‌ها و سختی‌های زندگی، به یک همدرد عالی و دلسوز واقعی تبدیل شده است. از دست دادن عزیزان و مشکلات کاری می‌تواند این خطوط را به یک‌باره ایجاد کند.

 

- خطوط عمودی در اطراف لب: غلبه غالب برمشکلات


این خطوط گواهی مبارزات طولانی وسخت در برابر مصائب زندگی است. او در تمام زندگی از نیروی درونی خود کمک می‌گیرد که شاید خودش نیز از آن خبر نداشته باشد اما اکنون مانند سدی در برابر مشکلات محکم شده.

 

- چانه فشرده و لایه لایه: روحیه آهنین در زندگی


از زندگی انتظار رویایی ندارد و برای بدترین روزها آماده است. سرسخت و یک‌دنده است و از مشکلات فرار نمی‌کند.

 

- چانه برآمده: از خود راضی


این‌گونه افراد، اشخاصی خودستا هستند و تصور می‌کنند هیچ چیزی جز خود آنها اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول ندارند و خود را عقل کل می‌‌دانند.

 

- قب‌قب زیر چانه: پرحرف و خوش برخورد


حرف کم نمی آورد و اگر سکوت کنند احتمالا دارند به یک گفتگوی جدید فکر می‌کنند. به راحتی ارتباط برقرار می‌کنند و برخورد خوبی دارند.

 

دماغ و دهن، یه گردو


جز این‌ها که گفتیم، باقی اجزای صورت هم می‌توانند به شناخت خصوصیات روحی صاحب چهره کم کنند.

 

- لب قلوه‌ای: بخشنده و خودنما


لب‌های قلوه‌ای، نشانه بخشش و گشاده‌دستی هستند. معمولا این‌گونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو کنند.

 

- لب بالایی نازک، لب پایین قلوه‌ای: قدرت توجیه


نشانه این است که فردی متقاعدکننده و مجاب‌کننده می‌‌باشد.

 

- لب نازک: توی خود


نازک بودن لب بیانگر خویشتن‌گرایی ذاتی در اشخاص است.

 

- گوش کوچک: احساس خطر


کوچکی گوش نشانه تزلزل و احساس ناامنی در افراد است، هرچند این‌گونه افراد می‌‌دانند که چه می‌‌خواهند و معمولاً سخت‌ کوش و کاری هستند.

 

- گوش بزرگ و دراز: جوشی


این قبیل افراد معمولا انعطاف‌پذیر نیستند و به سختی آرام و بی‌خیال می‌شوند.

 

- گوش پرمو: وسواسی


افرادی که دارای گوش‌هایی پرمو هستند معمولًا وسواسی و نکته‌بین بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف می‌کنند.

 

- فک چهارگوش: سرسخت


افراد با فک مربعی انسان‌های تسخیرناپذیر و سرکش هستند. آنها توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.


خب حالا که دیدید، یک وجب صورت چقدر حرف و حدیث و راز دارد، به جواب سؤال اول مقاله دوباره فکر کنید. صورت شما، صورت خود شما است. یک جور شناسنامه. باز هم از آن ناراضی هستید و می‌خواهید آن را عوض کنید؟ به قول شکسپیر «خداوند به شما یک چهره اعطا کرده و شما میخواهید چهره دیگری برای خود بسازید»؟!

 

اشتباه اتللو


جایی در پایان داستان اتللو، اثر معروف شکسپیر، اتللو همسر خود دزدمونا را به عشق به مرد دیگری متهم می‌کند و او را می‌کشد. اما دزدمونا واقعاً خیانتکار نبوده است. پس چرا اتللو اشتباه می‌کند؟
به این آخرین گفتگوی اتللو و دزدمونا دقت کنید. اتللو به همسرش می‌گوید اعتراف کند، چون می‌خواهد او را به خاطر خیانتش بکشد. دزدمونا جواب می‌دهد که کاسیو، همان مردی که متهم به داشتن رابطه با او است، بر بی‌گناهی او شهادت خواهد داد. اتللو میگوید کاسیو را کشته. دزدمونا می‌فهمد که دیگر نخواهد توانست بی‌گناهی خود را ثابت کند و اتللو او را خواهد کشت. پس می‌گوید: « دریغ، به او خیانت شد، و من تباه شدم!» اتللو: «دور شو، بدکار! در مقابل چهره من به خاطر او اشک می‌ریزی؟» دزدمونا: «آه، سرورم! مرا از خویش بران، اما مکُش!» اتللو: «خاموش شو، بدکار!»
از این صحنه چه می‌فهمیم؟ اشتباه اتللو چه بود؟ اتللو ناراحتی و ترس را در چهره دزدمونا به درستی تشخیص داده بود. اشتباه او آن بود که فکر می‌کرد ناراحتی دزدمونا به خاطر مرگ کاسیو و ترس او، ترس همسر بدکاری است که خیانتش آشکار شده است. او دزدمونا را کشت بدون این‌که فکر کند حالات چهره او مربوط به حس ترس و ناراحتی زن بی‌گناهی است که می‌داند همسر بسیار حسودش می‌خواهد او را بکشد واو نمی‌تواند بی‌گناهی خود را ثابت کند.

 

پلکم دارد می‌خارد


در عقاید عامه، پیش‌بینی‌هایی هم در مورد اجزای صورت وجود دارد:


پیشانی بلند علامت اقبال و دولت است.


قوز روی دماغ خوش‌شانسی می‌آورد.tooptarinha.com


بینی که بخارد، به مهمانی خواهی رفت.


چشم که تیر بکشد، مهمان خواهد آمد.


سق (سقف دهان) اگر سیاه باشد، نفرین گیرا است.


کسی زبانش را گاز بگیرد، معلوم است جایی دارند غیبتش را می‌کنند.


پلک چشم چپ بپرد، نشانه خبر خوش است وپریدن پلک راست، نشانه غم و غصه.


مژه افتاده را اگر درست حدس بزنی که مال کدام چشم است، آرزویت برآورده می‌شود.

از کجا معلوم؟


جز چهره‌خوانی، علم‌ها یا به عبارت درست‌تر شبه علم‌های متعددی در ارتباط با چهره در طول تاریخ به وجود آمده، که امروزه (جز چهره‌خوانی) تمامشان از نظر علمی رد شده‌اند. با این حال وجود چنین تفکراتی نشان می‌دهد که به هرحال یک خط ارتباطی بین چهره و فرد، وجود دارد که این‌قدر همه به دنبال کشفش بوده‌اند.


جمجمه‌خوانی (Phrenology) نظریه‌ای است که می‌گوید شخصیت، امیال و احساسات افراد را می‌شود از روی شکل جمجمه آن‌ها تشخیص داد. بیشتر، پستی و بلندی‌های سر مورد توجه جمجمه‌خوان‌ها است. این افراد ادعا دارند که بزهکار بودن یا نبودن اشخاص را هم می‌توان از قرائن روی جمجمه ایشان دید. ایده جمجمه‌خوانی در سال ۱۸۰۰ پیدا شد و در قرن نوزدهم گاهی برای تحقیقات پلیسی هم از آن استفاده می‌شد.


پیشانی‌خوانی (Metoposcopy) دانش پی بردن به سیرت و درون آدم‌ها از روی خطوط پیشانی است. بیشتر با فالگیری ارتباط دارد تا علم، و در قرن شانزدهم خیلی طرفدار داشت.


حس‌خوانی (Pathognomy) به بررسی و مطالعه احساسات درونی و بازتاب‌ این احساسات در ظاهر فرد، مثلآ در حرف زدن یا حرکات بدن کار دارد. حس‌خوان‌ها سعی می‌کنند از روی حرکات و سکنات افراد به احساسات درونی آن لحظه فرد پی ببرند.


شخص‌شناسی (Personology) شکل نو علم چهره‌خوانی است که در اوایل قرن بیستم ارایه شد. پیسنهاددهندگان این روش مدعی بودند می‌شود بین شکل ظاهری چهره و بدن افراد و رفتار و منش آن‌ها ارتباط و پیوندی پیدا کرد.


منش‌شناسی (
Characterology) از روش‌های تشخیص شخصیت است که در دهه ۱۹۲۰ ساخته شد. و ترکیبی است از روش‌های چهره‌شناسی، جمجمه‌خوانی و حس‌خوانی با دانش‌های نژادشناسی، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی.
سه شنبه 26/11/1389 - 1:23
فلسفه و عرفان

برای در امان ماندن از آنها چه باید کرد؟ ظرفیتها و عکس العملهای انسانها در ارتباط با موجودات ناشناخته بسیار متفاوت و غیرقابل پیش بینی است. بنابر اعتقاداتی که سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده همواره جن ها موجوداتی آزاردهنده و موجب شر و فساد بوده اند، هرگاه بیماری لاعلاجی پیش آمده و یا اتفاق غیرقابل توجیهی روی داده به جن و شیطان نسبت داده شده است.
موارد زیادی از بیماران روان پریش دیده شده اند که بیماری خود را ناشی از دیدن این موجودات می‌دانند و از سوی اطرافیان جن زده لقب گرفته اند. مسلم است که وحشت، ترس و اضطراب بیش از حد، موجب بسیاری از اختلالات روحی و روانی خواهد شد. به راستی کدام انسان است که در برخورد با این موجودات بیم در دلش راه نیابد. ولی آیا می‌توان همه این بیماریها را منسوب به جن و شیاطین دانست؟ به طور حتم شما هم عارضه «آل زدگی» را به کرات از سالخوردگان شنیده اید، عارضه ای که مردم در ایام قدیم و امروزه در برخی از روستاها و مناطق دورافتاده آن را باور داشته و معتقدند که این موجود جان زن زائوو طفلش را به خطر می‌اندازد. (چنان که چند سیخ پیاز پوست کنده را در بالای سرزائو می‌گذاشتند تا آل و جن از بوی بد پیاز فرار کرده و به زائو نزدیک نشوند.) در حالی که امروزه از طریق علمی ثابت شده است عامل بسیاری از بیماری ها، میکروب و موجودات میکروسکوپی بوده و وجود میکروب و نفوذ آن در بدن ضعیف زائو و طفلش موجب بیماری می‌شده و خاصیت میکروب زدایی پیاز عامل سلامت و محافظت بوده و نه بوی بد آن. و یا عوام بیماری بسیاری از کسانی که به بیماری صرع گرفتارند را به جن ها نسبت می‌دهند.
حال این ها تا چه حد واقعیت دارد، سوالی است که می‌توان با استناد بر این آیه آن را پاسخ گفت:
«
آنان که ربا می‌خورند، در قیامت چون کسانی از قبر برمی خیزند که به افسون شیطان دیوانه شده اند». (سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷) نابراین بسیاری از اعمال نادرست که جنبه شیطانی دارند و در واقع در اثر نفوذ شیطان در روح انسان اعمال می‌شوند موجب اختلالات روحی، روانی گشته و در واقع یک جنون شیطانی را در فرد ایجاد می‌کنند.علامه طباطبایی (ره) می‌گوید: «تشبیهی که در این آیه شده که رباخوار را به کسی تشبیه کرده که از طریق تماس با شیطان دیوانه شده، خالی از این معنا نیست که چنین چیزی (یعنی دیوانه شدن) امری است ممکن، چون هر چند آیه شریفه دلالت ندارد که همه دیوانگان در اثر «مس شیطان» دیوانه شده اند ولی این قدر دلالت دارد که بعضی از جنونها در اثر مس شیطان رخ می‌دهد». (سوره بقره، آیه ۲۷۵) شاید بهترین راه برای در امان ماندن از آزار جنیان بالا بردن دانش و آگاهی نسبت به آنهاست؛ چرا که جنیان نیز مانند انسان، خوب و بد دارند و از آنجایی که در میان انسانها زندگی می‌کنند و تعدادشان نیز بسیار زیادتر از انسانهاست دیدار با آن ها برای هیچ کس غیر ممکن نیست ولی چه بسا بسیاری از اختلالات روحی، روانی که به جسم هم آسیب جدی وارد می‌سازد، ناشی از دیدار با یک جن خوب و نیکوکار بوده و تنها ترس از دیدار با این موجود، فرد را دچار عارضه ساخته و هیچ قصد و عمدی از سوی جنیان در کار نبوده است
سه شنبه 26/11/1389 - 0:52
سخنان ماندگار

هرگز اشتباه نکن ....

اگر اشتباه کردی ... تکرار نکن
اگر تکرار کردی ... اعتراف نکن
اگر اعتراف کردی ... التماس نکن
اگر التماس کردی ... دیگر زندگی نکن


اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

وقتی كبوتری شروع به معاشرت با كلاغها می كند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن كسی كه لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است


عشق خیس شدن دو دلدار در زیر باران نیست...عشق اینست که من چترم را روی دلدار بگیرم واو نبیند....نبیند وهرگز نداند که چرا در زیر باران خیس نشد


انسان هم میتواند دایره باشد و هم خط راست. انتخاب با خودتان هست. تا ابد دور خودتان بچرخید یا تا بینهایت ادامه بدهید


گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم نه لبخندمی زنیم نه شکایت می کنیم فقط احمقانه سکوت می کنیم


بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهای قوی ......بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسکا


خوشبختی مثل یك توپ است وقتی در حركت است به دنبالش می دویم و وقتی ایستاده است به آن لگد می‌ زنیم


آرام باش ،توكل كن،تفكر كن،آستین ها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را میبینی كه زودتر از تو دست به كار شده اند


مهربانی را درنقاشی کودکی دیدم که خورشید را سیاه کشیده بود که پدرش زیر نورخورشید نسوزد


در کوهپایه های عشق دستت را به کسی نده تا از ان نترسی که در ارتفاعات دستت را رها کند


بدبختی این حسن را دارد که دوستان حقیقی را به ما می شناساند...سخنی از بالزاک


همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه تو سزاوار آرامش هستی سخنی اززرتشت

سه شنبه 26/11/1389 - 0:47
داستان و حکایت
فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .

پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- چون قشنگ نیستم !
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم !
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره...

دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد...
چند دقیقه بعد پیرمرد اشکهایش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت!!!
سه شنبه 26/11/1389 - 0:46
داستان و حکایت
اندر روزگار نوشیروان ، دادگر سپهسالاری بود در آذرآبادگان (آذربایجان ) كه وی از همگان ثروتمندتر و توانگر تر بود
روزی سپهسالار قصد ساخت باغی در آذرآبادگان نمود . پس چندین باغ را خریداری كرد تا همگی را یكی نماید و وسعت بیشتری یابد .
در آخرین باغ به مزرعه پیر زنی رسید كه كشاورزی میكرد .

سپهسالار نزد پیر زن رفت و از او درخواست نمود تا باغش را بفروشد .
پیر زن گفت : من همین باغ را از مال دنیا دارم و این نیز ارثی است كه از شوهرم به من رسید و با هیج چیز عوض نخواهم كرد .
سپهسالار گوش به سخنان وی نداد و باغ را از وی گرفت و دیواری دور آن كشید و هیچ پولی به وی نداد.

پیر زن درمانده شد و آهی سر داد واز خدای كمك خواست . سپس در اندیشه این افتاد كه از آذرآبادگان راهی مدائن محل زندگی شاهنشاهملك ایرانشهر شود . در بین راه با خود اینگونه اندیشید كه شاید خدایگان از این كار من خشمگین شود ومرا زندانی كند . شاید مرا به بارگاه خدایگان شاهنشاه راه ندهند و . . . به هر روی پس از چند روز بهمدائن رسید . در گوشه مزارع نشست تا نوشیروان به شكار آید ...

روزی نوشیروان از كاخ تیسپون بیرون آمد و راهی شكار شد . در بین راه پیر زن از پشت بوته ها بیرون جست و از نوشیروان كمك خواست .
نوشیروان از اسپ پیاده شد و به سخنان پیر زن گوش فرا داد . پس از پایان سخنان پیر زن نوشیروان
دادگر اشك در چشمانش حلقه زد و از پیر زن پوزش خواست و سوگند یاد كرد كه اگر چنین باشد كه تو
گفتی من پاسخ او را خواهم داد .

سپس پیر زن راسوار بر اسپ كرد و مقداری خوراك و آشامیدنی به وی داد و به او در شهر اسكان داد . نوشیروان چند روزی در اندیشه این بود كه چگونه پاسخ این كارسپهسالار را بدهد .

بهمین جهت روزی غلامی را فرا خواند و به او گفت كه به آذرآبادگان برو و از مردم آنجا در لباس فردی عادی پرسش كن كه آیا از كشتزار امسال راضی هستند . آیا از اوضاع كشور راضی هستند یا خیر ؟ سپس از وضع زندگی این پیر زنی برای من خبر بیاور .

غلام راهی آذرآبادگان شد و ازمردمان آنجا پرسشهایی نمود . بیشتر مردمان از وضع كشاورزی امسال راضی بودند و هیچ شكایتی دیده نشد . از چندین نفر پرسش شد كه آیا فلان پیر زنی را می شناسید كه در فلان محل سكنی گزیده بود ؟

مردمان گفتند آری او از افراد سر شناس و قدیمی این سرزمین است . شوهر او از دنیا برفت و زمینی به
او رسید كه در آنجا عمر را سپری میكرد . ولی روزی سپهسالار شهر ملكش را به زور گرفت و وی را
آواره كرد و او را دیگر در شهر ندیدیم . . .
غلام راهی تیسپون شد و عین همان مطالب را به نوشیروان منتقل نمود .

نوشیروان خشمگین شد و وزیران را فرا خواند . سپس مشغول سخنرانی شد : آیا در بین شما كسی توانگر تر از سپهسالار آذرآبادگان وجود دارد ؟

همگی گفتند خیر .
نوشیروان فرمود : آیا در بین شما كسی زمینهای بیشتر و جواهرات و گوسپندان بیشتر از سپهسالار آذرآبادگان دارد ؟
همگی گفتند خیر !
نوشیروان گفت : آیا اگر چنین شخصی نانی از فقیری بستاند و حق بیچاره ای را ضایع كند عاقبت و جزای
كار او چیست ؟
همگی پاسخ دادند این كار نهایت پستی است و هر كاری در حق وی شود سزای اوست .
نوشیروان پاسخ داد پس چنین كنید كه من میگویم : پوست از بدن سپهسالار بكنید و در دروازه شهر
آویزان كنید . تا هر وزیر و سپهسالاری اوضاع او را ببیند دیگر فكر خطایی به سر او نیافتد . ما نگهبان مردم هستیم نه ظلم كننده به مردم .
سپس پیر زن را فرا خواند و باغ و اسپی به وی داد و او را با نگهبانی روانه آذرآبادگان كرد ...
سه شنبه 26/11/1389 - 0:43
طنز و سرگرمی

تاریخچه‌ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار به مکتب رفت.
از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه‌ی کودکان فلک بخت مکتب بود.
لیک حسن چشمان چپش را بر روی ورقه‌ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه‌ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد ...
البته این تقلب با روش‌های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند‌های کنونی) صورت گرفت.
بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه‌ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود. زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب‌های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می‌شود نام برد.

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می‌رسانیم:
روش های نوشتاری:
1 نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و...
2نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و...
3نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و...
4 نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ‌های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه‌ی آئورت و ...

روش های با کلاسی:
1استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
2 استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های بی کلاس:

1خر نمودن یک فقره بچه خرخون
2خم کردن سر به روی ورقه‌ی طرف به صورت تابلو.
۳
روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید

توجه:
اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.

سه شنبه 26/11/1389 - 0:41
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی

این تست از کتاب” کوکولوژی” اثر «تاداهیاکو ناگاوو» و « ایسامو سایتو» که بازی‌های جذاب و سرگرم‌کننده خودشناسی و روان‌شناسی را دربردارد، انتخاب شده این کتاب توسط چکاد سرامی و شاهین دهقان ترجمه شده است.


کوکولوژی (kokology) ترکیب دو واژه کوکورو (kokoro) به معنای ذهن، روح و احساسات در زبان ژاپنی و لوژی (logia) به معنای شناختن و مطالعه به زبان یونانی است.


مطالب و مباحث این کتاب برای هر فردی در سنین مختلف جذاب خواهد بود و به همین دلیل یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در دو کشور آمریکا و ژاپن بوده است. 
   

پرنده آبی



روزی پرنده ای آبی رنگ ناگهان از پنجره وارد اتاق شما میشود و در آنجا به دام می افتد.


چیزی در این پرنده شما را به خود جذب میکند و تصمیم میگیرید آن را نگه دارید.
اما روز بعد در عین شگفتی متوجه میشید رنگ پرنده از آبی به زرد تغییر کرده است.
این پرنده استثنایی دوباره تغییر رنگ می دهد و در صبح روز سوم به رنگ قرمز روشن در می آید و در روز چهارم سیاه رنگ است.

سوال؟
اکنون روز پنجم است، وقتی از خواب برمی خیزید این پرنده چه رنگی است؟



1. پرنده تغییر رنگ نمی دهد و سیاه باقی می ماند.


2. پرنده به رنگ آبی که در ابتدا داشت باز میگردد.


3. پرنده سفید می شود.


4. پرنده طلایی می شود.

 
 

جواب تست شناخت احساسات :

 .......................

.

 
پرنده ای که در اتاق شما بدام افتاد، نماد خوشبختی است، اما ناگهان تغییر رنگ داد و در شما دلهره و اضطرابی نسبت به ناپایداری خوشی و شادمانی بوجود آورد.
عکس العمل شما در این وضعیت نشان دهنده ی پاسخ شما به مشکلات و بلاتکلیفی ها در زندگی واقعی است.


1. کسانی که گفتند پرنده سیاه باقی میماند دیدگاهیی بدبینانه دارند.

آیا شما باور دارید اوضاع هیچ وقت بهبود نمی یابد؟ به یاد داشته باشید همیشه پایان شبه سیه سپید است.


2. کسانی که گفتند پرنده دوباره آبی میشود خوش بین و عمل گرا هستند.

شما باور دارید زندگی ترکیبی از خوب و بد است و مقابله کردن و سرسختی نشان دادن در برابر این واقعیت سودمند نیست. مشقات و ناملایمات را با خونسردی می پذیرید و اجازه می دهید زندگی روال طبیعی خود را طی کند. این دیدگاه باعث میشود از تلاطم ناملایمات و سختیها با موفقیت بیرون آیید.


3. کسانی که گفتند پرنده سفید میشود در برابر فشارهای زندگی مصمم و خونسردند.

شما در زمان بحران وقت خود را در تردید و دودلی تلف نمی کنید اگر وضعیت بغرنج شود ترجیح میدهید جلوی ضرر را بگیرید و به دنبال راه دیگری برای رسیدن به هدفتان می گردید و در غم و اندوه گرفتار نمی شوید. این روش محتاطانه بدین معنی است که اوضاع بطور طبیعی بر وفق مراد شما پیش خواهد رفت.


4. کسانی که گفتند پرنده طلایی میشود ، بی باک و نترس هستند.

شما معنی بحران را نمیدانید برای شما هر بحرانی ، یک فرصت است. این جمله ناپلئون که گفته است «غیر ممکن ... ، این واژه فرانسوی نیست » درمورد شما صدق میکند. اما مواظب باشید این اعتماد به نفس زیاد ، مرز بین شجاعت و حماقت را از بین نبرد
سه شنبه 26/11/1389 - 0:29
سلامت و بهداشت جامعه

دکتر هولی‌آنارسون، مدیر مرکز و امداد قلب در انستیتو پرلمند در بیمارستان نیویورک معتقد است
5 راهی که منجر به سلامت قلب می‌شوند عبارتند از:


1- میزان فشارخون‌تان را بدانید:


از دکترتان بخواهید میزان فشارخون، کلسترول و تری‌گلیسیرید مجاز شما را اعلام کند.

2- ورزش کنید:


حداقل 30 دقیقه پیاده‌روی در اکثر روزهای هفته ریسک مرگ نابهنگام را 50 درصد کاهش می‌دهد. فعالیت بدنی علاوه بر کاهش فشارخون، کلسترول، تری‌‌گلیسیرید و استرس، باعث تقویت حافظه و روحیه و خواب راحت می‌شود.



3- بخندید:


15 دقیقه خندیدن با 30 دقیقه تمرین ایروبیک که باعث سلامت قلب می‌شود برابر است. تحقیقات نشان داده خندیدن باعث تحریک مغز و ترشح هورمونی می‌شود که درد و نگرانی را کاهش و کارکرد رگ‌های خونی را افزایش می‌دهد.



4- به اندازه دور کمرتان توجه کنید:


توجه به اندازه دور کمرتان خیلی موثر است. چون رابطه مستقیمی با افزایش فشارخون، کلسترول و ابتلا به دیابت دارد.



5- خواب کافی داشته باشید:


کمبود خواب باعث افزایش فشارخون و استرس، پرخوری و کاهش متابولیسم بدن می‌شود.

شنبه 23/11/1389 - 14:45
سخنان ماندگار

خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می شدی، بلکه از تو
خواهد پرسیدکه چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟



خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود، بلکه از تو خواهد
پرسید به چند نفر در خانه ات خوشامد گفتی؟



خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس هایی در کمد داشتی، بلکه از تو
خواهدرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟



خداوند از تو نخواهد پرسید بالاترین میزان حقوق تو چقدر بود، بلکه از تو
خواهدپرسید آیا سزاور گرفتن آن بودی؟



خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود، بلکه از تو خواهد
پرسیدآیا آن را به بهترین نحو انجام دادی؟



خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی، بلکه از تو خواهد
پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟


خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می کردی، بلکه از تو
خواهدپرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟



خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود، بلکه از تو خواهد پرسید
که چگونه انسانی بودی؟



خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی
رستگاری بپردازی، بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به
عمارت بهشتی خود خواهدبرد.



خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مقاله را برای دوستانت نخواندی، بلکه
خواهدپرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس
شرمندگی می کردی؟

شنبه 23/11/1389 - 14:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته