• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 242
تعداد نظرات : 19
زمان آخرین مطلب : 3435روز قبل
اهل بیت
دل از غم فاطمه توان دارد، نه

و ز تربتِ او كسی نشان دارد، نه

آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری

جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه

 

دوشنبه 5/12/1392 - 8:36
اهل بیت
از مشرق قلبم رسیده فاطمیه

رخت عزایم كو، رسیده فاطمیه

 

دوشنبه 5/12/1392 - 8:35
سخنان ماندگار
م محمد باقر علیه السلام

صله رحم اعمال را پاک می گرداند ، و دارایی ها را فزونی می بخشد ، بلا را دور می گرداند ، حساب رسی ( در قیامت ) را آسان می کند و مرگ را به تاخیر می اندازد .

دوشنبه 5/12/1392 - 8:31
قرآن
فضیلت قرآن
در عالم هستی هیچ كتابی در فضیلت و برتری به پایه ی قرآن نمی‌رسد؛ زیرا نه تنها قرآن خلاصه و عصاره ی تعلیمات همه ی انبیاء الهی است، بلكه از همه ی موجودات آفرینش برتر و والاتر است. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این باره فرمود:
«القُرْآنُ اَفْضَلُ كَلِّ شَیءٍ دُونَ الله»؛ فضیلت قرآن به جز خدا از همه چیز برتر و بالاتر است.[1]
فضیلت قرآن از همه كتابهای آسمانی بیشتر و بالاتر است؛ زیرا كتاب‌های دیگر آسمانی برای برهه‌ای از زمان و مردم خاصّی فرود آمده بود. امّا قرآن برای همه ی زمان‌ها تا روز قیامت و برای همه انسان‌ها در همه مكان‌ها حتی برای غیر انسان‌ها مانند جنّ نازل شده و همه موظّف هستند به دستورات آن عمل كنند.
قرآن بهترین كلام و هدیه اوست، و نیز تكلم خدا با بشر است. انسان عاقل و فهمیده به هیچ عنوان حاضر نیست بین او و قرآن فاصله بیفتد. مگر نه این است كه گوش و چشم انسان می‌خواهند لذت ببرند. چرا لذّت را با شنیدن و دیدن آیات و كلام الهی تأمین نكنند تا بخواهند از راه باطل چشم و گوش را به لذّت مادّی سرگرم كنند.
اگر برای انسان، روشن و واضح شد كه قرآن، هم كلام الهی و هم تكلم خداوند با بشر است ، چرا به استقبال آن نمی‌شتابد!
اگر كسی مزاج روحی خود را با گناه مسموم كند از شهد و شیرینی قرآن لذّت نمی‌برد. همان طور كه انسان معتادی كه مزاجش را مسموم كرده است، نمی‌تواند از عسل لذّت ببرد و فقط از آن سمّ، لذت می‌برد لذا كسی هم كه مزاج روحی خود را مسموم كند از تلاوت قرآن لذّت نمی‌برد؛ چرا كه گناهان مانع می‌شوند وی طعم گوارای كلام الهی را بچشد.
قرآن اثر جود و بخشش الهی است كه بر قلب بهترین افراد بشر نازل شده است، و پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم در رساندن این بخشش الهی كوتاهی نكرده، بلكه همه ی آن عطایا و مواهب الهی را به انسان‌های مستعد و قابل، ابلاغ كرده است.
قرآن به منزله ی یك تكلیف محض نیست، بلكه عطای خاص الهی است و چون آن حضرت در رساندن بخشش و بذل خداوند كوتاهی نكرده است، شما هم در پذیرش و فهمیدن آن كوتاهی نورزید.
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
قرآن در گمراهی، مایه ی هدایت و در نابینایی، مایه ی روشنی و موجب بخشش لغزش‌ها است. قرآن انسان را از نابودی حفظ می‌كند و از انحراف رهایی می‌بخشد، فتنه‌ها را روشن می‌سازد، آدمی را از دنیا به آخرت می‌رساند، و كمال دین در آن نهفته است. هر كس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده است.[2]
قرآن همان قانون خدایی و ناموس آسمانی است كه اصلاح دین و دنیای مردم را به عهده گرفته و سعادت جاودانی آنان را تضمین كرده است آیات آن سرچشمه ی هدایت، راهنمایی و كلماتش معدن ارشاد و رحمت است. كسی كه به سعادت همیشگی علاقمند است، و سعادت و خوشبختی هر دو جهان را می‌خواهد داشته باشد، بر وی لازم است كه روز و شب با قرآن تجدید عهد كرده و ارتباطش را با آن محكم و استوارتر سازد، و آیاتش را به حافظه ی خود سپرده و با مغز و فكر خویش در آمیزد تا در پرتو آن كتاب آسمانی، به سوی رستگاری و سعادت جاودانی رهنمون شود.
جمعه 2/12/1392 - 14:30
تغذیه و تناسب اندام
فراد خلاق پر از انرژی بوده و در محیط اطراف خود فضایی از طراوت و اشتیاق به وجود می‌آورند. اغلب آنها حتی در 70 یا 80 سالگی‌شان انرژی داشته و سالم هستند. درحقیقت، این انرژی از درون وجود به سبب ذهن بسیار متمرکزشان نشات می‌گیرد و صرفا برتری ژنتیکی نیست.

 

 

 

در قسمت اول به تعریف خلاقیت پرداختیم و گفتیم که اگر خلاق شویم چه نتیجه ای در انتظار ماست، حال می خواهیم ویژگی افراد خلاق را بررسی می کنیم ، با خواندن این ویژگی ها، شاید شما هم دوست داشته باشید که فردی خلاق شوید!

 

بگذارید ویژگی افراد خلاق را برایتان بگویم، تا ارزش خلاقیت را بیشتر بدانید:

1-پرانرژی‌اند: افراد خلاق پرازانرژی بوده و در محیط اطراف خود فضایی از طراوت و اشتیاق به وجود می‌آورند. اغلب آنها حتی در 70 یا 80 سالگی‌شان انرژی داشته و سالم هستند. درحقیقت، این انرژی از درون وجود به سبب ذهن بسیار متمرکزشان نشات می‌گیرد و صرفا برتری ژنتیکی نیست. این نیروی عشق و آرامش است که به آنها انرژی می دهد، چون هدف دارند.

 

2- آگاه هستند: اطلاعات عمومی افراد خلاق بالاست. در واقع افراد خلاق روی تفکرهای متضاد تسلط دارند. از آنجا که اطلاعات عمومی‌شان بالاست، کلی ایده و فکر به ذهن‌شان می‌رسد. آنها انعطاف دارند و می‌توانند مسائل را از جنبه‌های مختلف بررسی کنند.

 

3-شوخ طبع‌اند: افراد خلاق سختکوش هستند، اما هرگز شوخ‌طبعی را فراموش نمی‌کنند و می‌توانند از پس کارهای سختشان با چاشنی شوخی و تخیلات بامزه برآیند.

 

4-خیالپردازند: افراد خلاق به سراغ تخیل و فکرهای فانتزی می‌روند و آن را با منابع حقیقی در می‌آمیزند. وقتی فردی شروع به تفکر خلاقانه می‌کند، تمام شرط و شروط‌های فقط منطقی فکرکردن برداشته می‌شود. آنها آزادند.

 

5-از محدودیت‌ها گریزان هستند: افراد خلاق تا حدی از محدودیت هایی که براساس جنسیت به آنها تحمیل می‌شود، می‌گریزند. آزمایش‌هایی که روی دختران و پسران جوان شده است، نشان می‌دهد دخترانی که خلاق هستند روحیه‌ای سخت‌تــــر از دختران دیگر دارند، اما پسران خلاق حساس‌تر از همجنسان خود بوده و کمتر رفتارهای تهاجمی از خود بروز می‌دهند. در واقع، افراد خلاق می‌توانند ویژگی‌ها و توانایی‌های هر دو جنس را نشان دهند. به بیان دیگر هیچ محدودیتی برای افراد خلاق وجود ندارد.

 

6- قبل از این که دست به کار شوند، فکر می‌کنند: خود من که یک عمر است روی خود کار می کنم که قبل از انجام هر کاری، ابتدا فکر کنم، افراد خلاق قبل از این که شروع به انجام دادن کاری کنند، از ذهنشان کمک می‌گیرند و موضوع را مرور کرده و احتمالات متفاوتی را در نظر می‌گیرند و جهتی را مشخص می‌کنند. یک فرد بسیار خلاق مشکل را در سرش می‌چرخاند و تا حدی آن را سبک و سنگین می‌کند. سوال‌هایی از خود می‌پرسد و به سناریوهای مختلف فکر می‌کند و حتی گاهی اوقات برای حل مشکلش از اطلاعات بی‌ربط استفاده می‌کند.

 

افراد خلاق,ویژگی افراد خلاق,دید خلاق

 

راه‌های پرورش خلاقیت

یك خبر خوب این است كه خلاقیت یك مهارت و استعداد است كه قابل یادگیری و پروراندن است، پس برای افزایش مهارت خود تمرین كنید. با این مهارت می توانید رشد شخصی و حرفه ای خود را شتاب ببخشید. با افزایش مهارت های فكری و انجام تمرین های لازم برای شكوفایی خلاقیت می توانید ارزش فعالیتهای خود را چند برابر كنید و به سرعت كمیت و كیفیت دستاورد هایتان افزایش می یابد.

 

اولین قدم این است که دانش خود را بالا ببرید، بروز ایده های نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش ماده اولیه تصورسازی است توسعه دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایده های خلاقانه نقش بی بدیلی دارند. پس تا می توانید کتاب و مجله بخوانید، به سفر بروید، برنامه های علمی تلویزیون را فراموش نکنید و با افراد خلاق و موفق زیاد ارتباط داشته باشید.

 

دوم این که با یك دیدگاه متفاوت به قضایا بنگرید،همیشه یك دیدگاه متفاوت منجر به یك نوع آوری شده است. حال برای كارها و مسائل موجود می خواهید یك راه حل بهتر پیدا كنید پس آنها را بازسازی كنید یعنی اول كار یا حرفه یا مشكل خود را به اجزای كوچكتر تقسیم كنید و برای حل مشكل یا یافتن راه بهتر برای انجام كار، از یك راه متفاوت، این اجزا را كنار هم بچینید.

 

قدم بعدی ، بدنبال سئوالات جستجوگر باشید،برای خلاق بودن، یك ذهن كنجكاو نیاز دارید. بدون تعداد زیادی سئوالات "چرا؟ "و "چه می شد اگر؟" نمی توانید یك دید خلاق بوجود آورید.

 

برای بوجود آوردن چنین دیدی كه اكثر افراد در همین زمینه دچار مشكل هستند، مطمئن شوید كه علاوه بر ظاهر هر چیزی، به زیر پوسته و ماهیت آن هم نگاهی داشته باشید.

 

هیچ كاری را برای امتیاز گرفتن و مورد توجه قرار گرفتن انجام ندهید. سعی كنید به دنیا با چشمهای كنجكاو تری بنگرید. سعی كنید نظریاتی پویا ارائه دهید و به آنها اكتفا نكنید سعی كنید هر چیز مهمی را از خود بپرسید چرا؟ و ببینید چه اتفاقی می افتاد اگر اینچنین می شد؟

 

بازی های فکری هم راه خوبی است، حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالی ها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند، در تقویت قدرت تفکر موثرند.

 

مهترین و آخرین نکته کوشش زیاد است، آنچه موجب خلاقیت می شود، لزوماً هوش و نبوغ فوق العاده نیست، بلکه کوشش مضاعفی است که افراد خلاق انجام می دهند تا مغز را به تصور وا دارند.

 

سخت کوشی و عادت کردن به کار و تلاش ما را در هنگام تولید ایده های خلاقانه یاری می کند.معلمی داشتم که همیشه می گفت: موفق ترین ها در جامعه باهوش ترین ها نیستند، بلکه پر تلاش ترین ها هستند که همیشه موفق ترند

دوشنبه 28/11/1392 - 8:50
تغذیه و تناسب اندام
آیا کوتاهی قد در نتیجه بیماری است؟
کوتاه بودن قد کودک به این معنی نیست که حتما سلامتی کودک دچار مشکل است. شاید او کوتاهی خود را از والدینش به ارث برده باشد. یا شاید جزو افرادی باشد که رشد و قد کشیدن آنها دیر آغاز می شود و در سن بلوغ به بالاترین درجه رشد خود خواهند رسید.

البته گاهی مواقع، کوتاهی قد کودکان در نتیجه بیماری هایی است که به آن دچار هستند. بیماری هایی که باید آنها را درمان کرد. اگر متوجه شدید قد و جثه کودک از همسالان خود کوچک تر است یا روند رشد او به طور ناگهانی متوقف شده است، حتما او را نزد پزشک متخصص ببرید.

پزشکان می توانند به درستی دلیل این کوتاهی را تشخیص دهند. از جمله بیماری هایی که باعث کوتاه ماندن قد می شود، بیماری سلیاک (مشکل تغذیه)، تیروئید، کمبود هورمون های رشد در بدن یا بیماری های مزمن همچون کم‌خونی مدیترانه ای (داسی گویچه)، سندرم ترنر (کمبود کروموزم در دختران) یا بیماری های زنانه همچون افزایش ترشح هورمون کورتیزول، هستند. باید بدانید فقط بیماری های مزمن و جدی می توانند بر رشد کودکان تاثیر منفی داشته باشند.

چه کاری از دست پزشک بر می آید؟
قد در بیشتر مواقع مساله ای ارثی و خانوادگی است. بنابراین، پزشک کودک با بررسی پیشینه خانوادگی فرد از خواهر و برادر گرفته تا پدر، مادر، عمه، دایی، خاله و عمو، همه را بررسی می کند و میانگین آن رقمی می شود که نشان دهنده قد کودک است.

اگر پزشک این اطلاعات را نداشته باشد، با توجه به سن و جنسیت و مقایسه با همسالان، حدود قد کودک را تعیین می کند. البته پزشک باید در مورد تغذیه کودک نیز از والدین سوالاتی بکند. نوع تغذیه نیز در رشد قد کودک بسیار مهم است.

پزشکان عموما تمرینات ورزشی به کودک می دهند. البته شاید آزمایش خون یا دیگر آزمایشات را نیز برای تشخیص دقیق علت کوتاهی برای کودک تجویز کنند. حتی احتمال درخواست برای انجام آزمایش ایکس نیز وجود دارد تا پزشک ببیند آیا استخوان های کودک به اندازه سنش رشد دارند یا خیر. آزمایشاتی که پزشک برای کودک تجویز می کند، نشان دهنده مشکلات هورمونی یا داخلی هستند.

آیا قد کوتاه بودن را باید درمان کرد؟
اگر عدم رشد قد فرزند شما در نتیجه بیماری های دیرپا و مزمن همچون تیروئید است، باید آن را درمان کنید. با درمان این بیماری ها، روند رشد کودک نیز به حالت عادی باز می گردد. اگر این کوتاهی در نتیجه مشکلات هورمونی است، با مشاوره و تجویز پزشک متخصص باید به او داروهای هورمونی لازم را بدهید. البته باید درمان مناسب و بی خطر را انتخاب کنید و مراقب عوارض جانبی آن روی بدن فرزند خود باشید. هزینه و طولانی یا کوتاه بودن دوره درمان نیز از دیگر مسایلی هستند که باید در نظر داشته باشید.

در آخر باید بدانید، کودکانی که از کوتاهی قد رنج می برند به حمایت های روانی از طرف والدین و اعضای خانواده خود نیاز دارند. در صورت لزوم، با دوستان و معلم های او در مدرسه نیز صحبت کنید تا هرگز او را مورد تمسخر قرار ندهن

دوشنبه 28/11/1392 - 8:48
تغذیه و تناسب اندام
خرما اکسیر بازیافت انرژی و جوانی


خرما دارای خواص بسیار زیادی از جمله بازگشت انرژی و جوانی از دست رفته است که در قرآن و دیگر کتاب های مقدس نیز به خواص این میوه شفابخش اشاره ویژه شده است.

 

این روزها مناطق جنوبی و شرقی استان درگیر برداشت محصول خرمای خود هستند و این محصول دارای خواص بسیار زیادی از جمله بازگشت انرژی و جوانی از دست رفته است.درخت خرما خواص بی شماری دارد و می توان گفت که از تمام قسمت های این درخت می توان استفاده کرد و یک ضرب المثل عربی می گوید که خواص درخت خرما به اندازه روزهای سال است.

خواص دارویی خرما
مردم صحرا هسته درخت خرما را در آورده و از آن نان می پزند این هسته را بو داده و از آن به عنوان قهوه استفاده می کنند، چرا که دم کرده آن بسیار مطبوع است یا حتی آن را در آب برای چند روز خیس کرده و به عنوان غذای مقوی به شترهای خود می دهند و معتقدند که این غذا از گندم و جو مقوی تر است.اثر دیگر معجزه آسای هسته خرما از بین بردن تورم پلک های چشم است؛ برای این منظور پمادی از هسته خرما درست کرده و آن را روی چشم می گذارند؛ این پماد برای رشد مژه های چشم نیز بهترین دارو است. در زمان های قدیم همواره خرما را برای قدرت و انرژی به کار می برده اند و هنوز بهترین میوه برای بازیافتن انرژی و قدرت جوانی است.گل های درخت خرما نیز خاصیت دارویی دارند و همچنین طعم گل های درخت خرما تلخ بوده و اثر مسهلی دارد.

خواص خرما از دید پزشکان
در خرما، مقداری فیبر غذایی موجود است، فیبر موجود در خرما برای سلامت دستگاه گوارش و تغذیه بسیار مناسب است، علاوه بر آن خرما حاوی کاروتنوئیدها یا موادرنگی است که پیش ساز ویتامین A و آنتی اکسیدان محسوب می شود و جلوی ضایعات و سرطانی شدن سلول ها را می گیرد.خرما در درمان یبوست، اختلالات روده ای، مشکلات قلبی و اسهال مفید است و جزو مواد غذایی ملین به شمار می آید.به همین دلیل برای افرادی که از یبوست رنج می برند، مفید اعلام شده است، برای اینکه هر چه بهتر و بیشتر از این خاصیت خرما استفاده کنید، بهتر است خرما را یک شب کامل در آب خیس کنید و صبح روز بعد خرماهای خیس خورده را مانند شربت مصرف کنید.بعضی از انواع نخل ها میوه شان وقتی رطب هستند، چیده و استفاده می شود؛ مثل رطب مضافتی و کبکاب «زرد طلایی» و بعضی دیگر باید بعد از مرحله رطب، ۲۰ روز در گرمای خرماپزان مناطق گرمسیر بر سر نخل بماند تا نیمه خشک شود که به آن خرما می گویند، مثل خرمای نیمه خشک زاهدی و پیارم؛ البته بعضی از انواع خرماهای نیمه خشک را کاملا خشک کرده و به بازار می فرستند.

طبع خرما گرم و خشک است؛ برای رفع خشونت و نرم کردن سینه ۵۰ گرم خرما در آب جوشانده صاف کرده روزی دو تا سه استکان بخورید، البته این برای افراد سرد مزاج بسیار خوب است، برای تقویت کلیه از شربت فوق استفاده کنید، کسانی که درد کمر یا درد مفاصل دارند، می توانند از شربت خرما که در شماره دو آمده است، استفاده کنند، اگر خرما با شنبلیله خورده شود برای سنگ مثانه مفید است.برای تقویت نیروی جسمانی خرما را در شیر تازه خیس کرده کمی دارچین بزنید و صبح به عنوان صبحانه بخورید و سپس کمی شیر بالای آن میل کنید، البته برای گرم مزاجان زیاد خوب نیست، کسانی که می خواهند سنگ مثانه شان خرد شود از دم کرده آن استفاده کنند.کسانی که یبوست دارند، سعی کنند هنگام استفاده از دم کرده خرما از غذاهای ساده و ملین استفاده کنند، به خاطر وجود ویتامین B در خرما میوه خوبی برای تعادل اعصاب و نیز سبب رشد است، فسفری که در خرما وجود دارد سبب سر زنده نگهداشتن سلول های عصبی می شود و برای کمبود آهن بسیار مفید است.

تأثیر خرما بر بیماری های اعصاب
پتاسیم در این میوه به میزان قابل توجهی موجود است که برای جلوگیری از پرفشاری خون و برای کار صحیح عضلات و اعصاب ضروری است که به هم خوردن آن در بدن، بسیار خطرناک است. علاوه بر آن، خرما حاوی میزان قابل توجهی منیزیم است که برای اعصاب و عضلات ضروری است.

نقش ویژه خرما در خون سازی
خرما مقدار قابل توجهی فولات یا همان اسیدفولیک به بدن می رساند که برای خون رسانی برای بدن لازم است و زنان هنگام بارداری مجبور می شوند، علاوه بر دریافت فولات از طریق غذا، قرص آن را نیز مصرف کنند.فولات به عنوان ماده خون ساز در خرما موجود است، هر چند که مقدار آهن خرما آن چنان زیاد نیست، اما برای خون سازی، بدن احتیاج به سه ماده مغذی فولات، آهن و ویتامین ۱۲ B دارد که در غذاهای حیوانی یافت می شوند، بنابراین برای این منظور باید از غذاهای متنوع استفاده کرد.ویتامین C یکی دیگر از مواد مغذی خرما است که این ویتامین برای جلوگیری از بیماری های خطرناک خونریزی دهنده یا همان اسکوربوت لازم است و باید بدن هر فرد در طول روز، ۶۰ میلی گرم ویتامین C دریافت کند که تقریباً در هر ۱۰۰ گرم خرما ۱۴ میلی گرم ویتامین C موجود است.

بهترین شیوه برای چاقی
خرما بخشی از رژیم غذایی سالم است، چرا که قند، چربی، پروتئین و انواع ویتامین های ضروری در آن موجود است، بنابراین این ماده غذایی در مقابله با کمبود وزن کمک مؤثری است.

خرما دوست قلب های ضعیف
ثابت شده است، خرمایی که شب در آب خیس شده و صبح مصرف شود برای قلب های ضعیف مفید است، اگر این کار را دو بار در هفته انجام دهید به تقویت قلب خود کمک کرده اید.

ترکیبات شیمیایی خرما
خرما ویتامین هایی مانندC، B، A و E دارد و حاوی مقادیری املاح مدنی است.خرمای خشک ۳۰۰ کالری انرژی، دو گرم پروتئین، 0/6گرم چربی ، ۶۰میلی گرم گوگرد، ۵۰ میلی گرم فسفر،۶۵۰میلی گرم پتاسیم، ۶۵ میلی گرم منیزیم،۷۰ میلی گرم کلسیم، دو میلی گرم آهن و ۲/۲ میلی گرم نیاسین و مقدار کمی سدیم دارد.یک متخصص تغذیه در این زمینه گفت: در ۱۰۰گرم خرما ۱۲۵ کیلو کالری موجود است و این در حالی است که در هر ۱۰۰ گرم قند، ۴۰۰ کیلو انرژی موجود است و مقدار انرژی ناشی از خوردن خرما از قند ساده بسیار کمتر است و بسیار کمتر از قند، افراد را دچار چاقی و اضافه وزن می کند.محمد بیرجندی افزود: ۱۰۰ گرم خرما حاوی1/5 درصد پروتئین گیاهی از جنس مرغوب است و در خرما، مقداری فیبر غذایی موجود است که این مقدار فیبر موجود در خرما برای سلامت دستگاه گوارش و تغذیه بسیار مناسب بوده و علاوه بر آن کارتنوئید یا مواد رنگی در خرما است که پیش ساز ویتامین A و آنتی اکسیدان محسوب می شود که جلوی ضایعات و سرطانی شدن سلول ها را می گیرد.

خرما در هرم غذایی
خرما از ارزش غذایی خوبی برخوردار است و باید آن را در هرم مواد غذایی میوه به حساب آورد. با توجه به کوچکی هر عدد خرما، هر واحد آن شامل دو تا سه عدد خرما است که چنانچه براساس نیاز روزانه دو تا سه واحد میوه می خورید، می توانید این تعداد را به جای یکی از این واحدهای میوه استفاده کنید.به یاد داشته باشید که خرما به علت داشتن قند زیاد که بخش بیشتر آن قند ساده است درصورت مصرف زیاد و با افزایش انرژی مصرفی ممکن است، سبب چاقی شود، افراد دیابتی یا کسانی که سابقه دیابت در خانواده آنان وجود دارد باید تعادل را در مصرف خرما حفظ کنند.

مضرات خرما
نباید در مصرف خرما زیاده روی کرد، چرا که مصرف بسیار بالای آن موجب آسیب به کبد و طهال، افزایش فشارخون، جوش دهان و پوسیدگی دندان ها می شود. در خوردن آن افراط نکنید، چرا که دارای قند زیادی است در این صورت آنهایی که لوزالمعده حساس دارند یا آنهایی که بیماری قند در خانواده آنها وجود دارد باید کمتر از این میوه استفاده کنند.

دوشنبه 28/11/1392 - 8:46
داستان و حکایت
مرثیه ای برای یک مگس…

دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام میگشت، جنازه اش را روی میز کارم پیدا کردم.

یک هفته بود که با هم زندگی میکردیم. شبها که دیر میخوابیدم، تا آخرین دقیقه ها دور سرم میچرخید. صبح ها اگر دیر از خواب بیدار می شدم، خبری از او هم نبود. شاید او هم مانند من، سر بر کتابی گذاشته و خوابیده بود.

در گشت و گذار اینترنتی، متوجه شدم که عمر بسیاری از مگس های خانگی در دمای معمولی حدود ۷ تا ۲۱ روز است.

با خودم شمردم. حدود ۷ روز بود که این مگس را میدیدم. این مگس قسمت اصلی یا شاید تمام عمرش را در خانه ی من زندگی کرده بود. احساسم نسبت به او تغییر کرد. به جسدش که بیجان روی میز افتاده بود، خیره شده بودم.

غصه خوردم. این مگس چه دنیای بزرگی را از دست داده است. لابد فکر میکرده «دنیا» یک خانه ی ۵۰ متری است که روزها نور از «ماوراء» به درون آن می تابد و شبها، تاریکی تمام آن را فرا میگیرد. شاید هم مرا بلایی آسمانی میدیده که به مکافات خطاهایش، بر او نازل گشته ام!

 

شاید نسبت آن مگس به خانه ی من، چندان با نسبت من به عالم، متفاوت نباشد.

من مگس های دیگر خانه ام را با این دقت نگاه نکرده ام. شاید در میان آنها هم رقابت برای اینکه بر کدام طبقه کتابخانه بنشینند وجود داشته.

شاید در میان آنها هم مگس دانشمندی بوده است که به دیگران «تکامل» می آموخته و میگفته که ما قبل از اینکه «بال» در بیاوریم، شبیه این انسانهای بدبخت بوده ایم.

شاید به تناسخ هم اعتقاد داشته باشند و فکر کنند در زندگی قبلی انسانهایی بوده اند که در اثر کار نیک، به مقام «مگسی» نائل آمده اند.

شاید برخی از آنها فیلسوف بوده باشند. شاید در باره فلسفه ی زندگی مگسی، حرف ها گفته و شنیده باشند.

شاید برخی از آنها تمام عمر را با حسرت مهاجرت به خانه ی همسایه سر کرده باشند.

مگسی را یادم میآید که تمام یک هفته ی عمرش را پشت شیشه نشسته بود به امید اینکه روزی درها باز شود و به خانه ی همسایه مهاجرت کند…

مگس دیگری را یادم آمد که تمام هفت روز عمرش را بی حرکت بر سقف دستشویی نشسته بود. تو گویی که فکر میکرد با برخواستن از سقف، سقوط خواهد کرد. یا شاید از ترس اینکه بیرون این اتاق بسته ی محبوس، جهنمی برپاست…

بالای سر مگس مرده نشستم و با او حرف زدم:

کاش میدانستی که دنیا بسیار بزرگ تر از این خانه ی کوچک است.

کاش جرأت امتحان کردن دنیاهای جدید را داشتی.

کاش تمام عمر هفت روزه ی خود را بر نخستین دانه ی شیرینی که روی میز من دیدی، صرف نمیکردی.

کاش لحظه ای از بال زدن خسته نمیشدی، وقتی که قرار بود برای همیشه اینجا روی این میز، متوقف شوی.

آن مگس را روی میزم نگاه خواهم داشت تا با هر بار دیدنش به خاطر بیاورم که:

عمر من در مقایسه با عمر جهان از عمر این مگس نیز کوتاه تر است. شاید در خاطرم بماند که دنیا، بزرگتر و پیچیده تر از چیزی است که می بینم و می فهمم. شاید در خاطرم بماند که بر روی نخستین شیرینی زندگی، ماندگار نشوم.

نمیخواهم مگس گونه زندگی کنم. بر می خیزم. دنیا را میگردم و به خاطر خواهم سپرد که عمر کوتاه است و دنیا، بزرگ.

بزرگتر و متنوع تر از چیزی که چشمانم، به من نشان میدهد…


دوشنبه 28/11/1392 - 7:46
داستان و حکایت

کلاغ یکی از باهوش ترین پرندگان است زیرا بزرگ ترین مغز را در بین پرندگان دارد. رفتار کلاغ نشان از باهوش بودن و به کار بردن فکر در این پرنده دارد. برای مثال کلاغ دانه هایی را که دارد در زیر خاک ذخیره می کند. این پرنده گاه انباری می سازد ولی دانه های خود را در آنجا پنهان نمی کند بلکه احتمالاً برای گمراه کردن سایرین این عمل را انجام می دهد.

خداوند متعال در قرآن به کلاغ اشاره نموده است. در سوره مائده آیه ۳۱  می فرماید:

«فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ؛  پس خدا زاغی را برانگیخت که زمین را می‏کاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند[قابیل] گفت وای بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از[زمره] پشیمانان گردید.»

بسیاری از حیوانات به طور غریزی دارای یک معلوماتی هستند که بشر در طول تاریخ از آنها الهام گرفته ودر مسیر زندگی به کار بسته است.

ماجرایی که در قرآن بیان شده از این قرار است که بعد از کشته شدن هابیل به دست قابیل، خداوند کلاغی را مأمور می سازد تا چگونگی دفن جسد را به قابیل بیاموزد.به این گونه از زمان حضرت آدم خداوند به وسیله کلاغ به انسان یاد داده که مرده بایستی درزیر خاک دفن شود زیرا دچار گندیدگی شده و متعفن می شود وسپس در طول زمان علم ثابت کرد که در اثر تجزیه شدن، در هوا پراکنده شده و تولید بیماری می کند .

از امام رضا علیه السلام هم به نقل از پدران بزرگوارشان از علی علیه السلام، نقل شده است که فرمودند پیامبر فرموده است: «تعلموا من الغراب خصالا ثلاثة استتاره بالسفاد و بکوره فی طلب الرزق و حذره»

از کلاغ سه خصلت را یاد بگیرید:

1. در هنگام نزدیکی با جفتش پنهان می شود.

2. در طلب روزی سحر خیز است.

3. از دشمن بر حذر است.[1]

 

پنج شنبه 24/11/1392 - 8:9
شخصیت ها و بزرگان

مقدمه

لنگرود شهری زیبا و سرسبز در حاشیه دریای نیلگون خزر با وسعت 441 كیلومتر مربع در شرق استان گیلان قرار دارد و به علت دارا بودن مواهب فراوان طبیعی به «طاووس» شهرهای گیلان لقب یافته است.(1)

فاصله این شهر تا دریای خزر 10 كیلومتر و ارتفاع آن از سطح دریا 5 متر است و میانگین درجه حرارت در گرم ترین ماه سال؛ تیر و مرداد به 25 درجه سانتی گراد می رسد. در سردترین ماه های سال؛ دی و بهمن دمای این شهر به 6 درجه سانتی گراد می رسد؛ اما هیچ گاه حرارت منطقه زیر صفر نیست.

جمعیت این شهرستان در آخرین سرشماری سال 1381ش. بیش از 160 هزار نفر گزارش شده است.

صفحه 180

لنگرود مردمی خونگرم، بی پیرایه، دانش دوست و فرهنگ پرور دارد. سكنان این شهر همگی شیعه دوازده امامی اند و به زبان گیلكی سخن می گویند. نام عالمان بلندآوازه و شخصیت های برجسته علمی و دینی این سامان در طول تاریخ زینت بخش صفحات تراجم و رجال بوده است.(2)

آیات بزرگواری همانند: ملاّ عبدالله لنگرودی مشهور به مازندارنی،(3) آقا شیخ شعبان دیوشلی گیلانی، ملاّحسن لیلكوهی، ملاّ علی كبر فتیدهی، سید موسی اشكوری، سید مرتضی مرتضوی لنگرودی و... تنها بخشی كوتاه از فهرست بلند عالمان این دیار در این سده های اخیراند. این شهر علاوه بر عالمان یاد شده مهد پرورش و خاستگاه خطیبان پرخروشی بوده است.(4) كه نام سخنرانی بیش از 30 نفر از خطبای مشهور این شهرستان در مجموعه «گفتار وعّاظ» تالیف دانشمند فرزانه حضرت حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمدمهدی تاج لنگرودی آمده است كه برخی از خطبای این سامان همانند مرحوم حاج میر محمدعلی صدرایی اشكوری (م 1353 شمسی) صاحب روزنامه «طلوع اسلام» شهرت كشوری داشت.(5)

یكی از عالمان نامدار این دیار، دانشمند فرزانه، حضرت آیةالله حاج سید محمدعلی مرتضوی لنگرودی قدس سره(6) چهارمین فرزند برومند

صفحه 181

حضرت آیةالله حاج سید مرتضی مرتضوی لنگرودی قدس سره (1306 - 1383ق.)(7) است. در این نوشتار به شرح زندگانی او می پردازیم.

ولادت

حاج سید محمدعلی مرتضوی لنگرودی در 21 شوال المكرّم سال 1354ق. برابر با پنجم فروردین سال 1316ش. در شهر مذهبی قم و در میان خانواده ای اهل علم، فضیلت و سیادت دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش آیةالله حاج سید مرتضی مرتضوی لنگرودی یكی از عالمان متقی و بلندآوازه حوزه های علمیه قم و نجف اشرف و یكی از شاگردان برجسته و ممتاز آیات عظام میرزا محمدحسین نایینی (م 1355ق.) و سید ابوالحسن اصفهانی (م 1365ق.) است.

چگونگی تولد معظم له در قم

آیةالله حاج سید مرتضی لنگرودی در سال 1352ق. برای صله ارحام، نجف اشرف را ترك و عازم شهرستان لنگرود گردید. ورود این عالم جلیل القدر به شمال، مصادف شد با رحلت پدر بزرگوارش و چون وی فرزند ارشد خانواده بود. برای رفع مشكلات و گرفتاری های خانوادگی وی را مجبور به اقامت دائمی ساخت. اقامت ایشان در

صفحه 182

شمال، موجب نگرانی استادان بزرگوارش گردید، به طوری كه آیةالله اصفهانی در نامه ای به معظم له خواستار بازگشت وی به نجف اشرف شد. در بخشی از این نامه آمده است:

و چون زیاده علاقه به جناب عالی داشتم به دفع الوقت می گذرانیدم ولی دیدم بقاء و توقف جنابعالی كانه تحققّ و استقرار یافته لهذا درصدد تصدیع برآمده و حقیقة عرض می كنم برحسب وظیفه شرعیّه كه به عهده دارم اگر امكان داشته باشد به این ارض مقدس مراجعت نمایید و اگر مراجعت تان نیازمند مقدمات است بنده به مقدار كوتاهی نخواهم كرد. من راضی نیستم كه جنابعالی توقف در ایران نمائید حوزه مباركه نجف اشرف به وجود و بقای حضرت عالی سخت نیازمند است...

آیةالله حاج سید مرتضی لنگرودی پس از دریافتِ نامه استادش، از راه شمال به خراسان و سپس عازم نجف اشرف گردید. وی در مسیر عتباب عالیات به شهر مقدس قم مشرف شد. و در قم بود كه خداوند چهارمین فرزند پسر را به وی ارزانی داشت و او نام این مولود را محمّدعلی و كنیه اش را «عبدالرضا» نهاد.(8)

از نكات عجیب قبل از تولد این فرزند این بود كه حتی تا ماه های آخر، مادرش اثری از حمل در خود احساس نمی كرد؛ گویی این نوزاد از كودكی قصد اقتدا به مولا و سرور خویش حضرت ولیّ عصر (عج) را داشته است.

صفحه 183

در قم و نجف

آیةالله حاج سید محمدعلی لنگرودی در قم متولد شد و در این شهر، در آغوش خانواده اش 13 ماه اقامت گزید. البته اقامت 13 ماهه وی علاوه بر بیماری وی، علت دیگری نیز داشت و آن علت این بود كه علما و بزرگان نجف اشرف در جریان دستگیری آیةالله خالصی و به نشانه اعتراض به دولت عراق به ایران مهاجرت و به طور موقت چند ماه در شهر قم توقف نمودند. و پدر سید محمد نیز به آنان اقتدا نمود. سید مرتضی لنگرودی (پدر سید محمدعلی) در این 13 ماهه در درس حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی شركت كرد و خود نیز به تدریس پرداخت. حاج سید محمدحسین لنگرودی می گوید:

از علت های حائز اهمیت اقامت پدرم در این دوره در قم، تدریس اصول به سبك مرحوم نایینی بود. همه می دانند كه مرحوم نایینی در اصول، صاحب سبك بود و پدرم نیز از شاگردان برجسته وی به شمار می آمد. از آنجا كه هنوز مبانی اصول مرحوم نایینی منتشر نشده بود؛ لذا این نوع درس گفتن برای فضلای قم تازگی داشت. به همین علت درس معظم له در مسجد محمدیه واقع در سه راه موزه، مورد استقبال شدید فضلا و طلاب واقع شد. و این تا آن زمان در حوزه قم سابقه نداشت.(9)

سید محمدعلی بعد از توقف 13 ماهه خانواده اش در قم و رفع مشكلات عراق و مهاجرت استادانش به نجف، در حالی كه نوزادی بیش نبود به همراه والدین بزرگوارش به حوزه نجف اشرف منتقل شد.

صفحه 184

وی دوران كودكی خویش را تا سال 1361ق. در جوار حرم باصفای جدّش امیرمؤمنان سپری نمود. او در این ایام خواندن و نوشتنقرآن را در محضر پدر بزرگوارش به خوبی فراگرفت. آب و هوای نجف اشرف با خانواده آیةالله مرتضوی لنگرودی سازگاری نداشت. پس به ناچار مجبور شدند در سال 1361ق. نجف اشرف را ترك و در تهران رحل اقامت گزینند.

خاندان علمی استاد

شایسته است با خاندان علمی آیةالله حاج سید محمّدعلی مرتضوی لنگرودی آشنا شویم. نسب شریف این عالم فرزانه با 45 واسطه از طریق امام سجادعلیه السلام به حضرت سیدالشهداعلیه السلام می رسد.(10) از این خاندان فقیهان، متكلمان، عارفان، عابدان و بزرگان دیگری برخاسته اند كه به معرفی تعدادی از چهره های مشهور آنان در سده های اخیر بسنده می نماییم.

1. آقا سیّد علی پلاسیّد (م 940ق.)

این علامه فرهیخته جدّ اعلای تمام سادات حسینی شرق گیلان، غرب مازندران و سادات بهشتی های اصفهان از جمله شهید مظلوم دكتر بهشتی و آیةالله حاج سید محمدعلی لنگرودی است كه در زمان شاه طهماسب، شیخ الاسلامِ تنكابن و رامسر بوده است. قبر این بزرگوار در «سادات شهر» رامسر زیارتگاه اهالی آن سامان است.

2. آقا سیّد محمّد

وی كه مشهور به «سهل بن عبدالمطلب» نیز هست عالمی جلیل القدر و صاحب كرامت است. این عالم فرهیخته قبرش در جوار

صفحه 185

قبر علامه پلاسیّد درون ساختمان واقع نشده است؛ اما از خك قبر آن بزرگوار تبرّك می جویند. از این خك برای دفع حیوانات موذی و مصون ماندن محصولات مزارع از آفات استفاده می نمایند. مردم این منطقه به وی علاقه شدیدی داشته و كرامات فراوانی را به او نسبت می دهند. بخشی از كرامات این بزرگوار در مقدمه دیوانش (دیوان بسمل) - كه توسط دكتر سید علی كبر حسینی در سال 1370 ش. در نشر گیلكان رشت چاپ شده - آورده شده است.

3. علامه سید اسماعیل حسینی (1232 - 1306ق.) صاحب كتاب نضرة الناظرین.

4. سید محمّد حسینی تنكابنی

وی نویسنده ایضاح الفرائد و از شاگردان میرزا محمدحسن آشتیانی است. او استاد بسیاری از عالمان معاصر از جمله سید مرتضی لنگرودی، میرزا هاشم آملی و... است.

5. سید عبدالصمد بنی سعید لنگرودی (م 1320 ق.)

وی از شاگردان میرزای آشتیانی و عموی بزرگوار سید مرتضی لنگرودی است.(11)

تحصیلات

الف: تهران

حاج سید محمدعلی مرتضوی لنگرودی در سال 1361ق. همراه خانواده اش نجف اشرف را ترك و در تهران و در جوار مسجد و مدرسه

صفحه 186

حاج ابوالفتح(12) اقامت گزید و به تحصیلات علوم اسلامی در این شهر پرداخت.

پدر بزرگوارش بعد از اقامت در تهران به بازسازی و احیای مسجد و مدرسه حاج ابوالفتح همت گماشت. این دو بنا از بناهای قدیمی دوره ناصری است كه در زمان رضا خان دست خوش حوادث گردید. در این دوران مدرسه تخریب شد و مسجد متروك گردید، به طوری كه محل رفت و آمد حیوانات بود. حاج سیّد محمدعلی و حاج سید محمدمهدی در مدرسه مروی و مدرسه برهان تهران به تحصیل مقدمات دینی پرداختند. از مهم ترین استادان این دوره سید محمدعلی می توان به شیخ علی كبر برهان، آقا شیخ موسی زنجانی و آقا شیخ حسین كنی تهرانی اشاره كرد. وی پس از آماده شدن مدرسه حاج ابوالفتح توسط پدر بزرگوارش سطوح متوسطه و عالی را نزد پدر بزرگوارش و آیةالله حاج سید احمد شهرستانی به خوبی فراگرفت. از آنجا كه وی دارای استعداد خوبی بودقسمت عمده كتاب های متداول آن عصر را با برادرش سید محمّدمهدی تحت نظارت و اشراف پدر گرامی اش به اتمام رسانید.

ب: قم

مرتضوی بعد از 12 سال اقامت و تحصیل در تهران در سال 1373ق. همراه والدین گرامی اش وارد حوزه علمیه قم گردید و تا آخر عمر در این شهر مقدس مأوای گزید. آیةالله مرتضوی لنگرودی درباره چگونگی وارد شدنشان به قم خاطره جالبی را نقل نموده است:

بنده خیلی تمایل داشتم كه به قم یا نجف اشرف بروم و در آنج

صفحه 187

سكن و مشغول تحصیل و تدریس شوم؛ امّا این امر با مخالفت والدین گرامی ما مواجه شد. یعنی هم مرحوم پدرم و هم مادرم با آمدنم به قم یا نجف اشرف مخالف بودند. البته مخالفت پدرم برمی گشت به مخالفت مادر؛ زیرا مخالف اصلی، ایشان بود. پدرم به خاطر رعایت حال ایشان، مخالفت می كرد. مادرم در طول این جابجایی ها به ویژه در شهر نجف اشرف و ناسازگاری آب و هوای آنجا دو نفر از فرزندانش را از دست داده بود و از طرفی فرزند دختر نداشت. ظاهراً تحمّل دوری بچه ها را نیز نداشت؛ اینكه ایشان در تهران باشند و ما در قم یا نجف برای ایشان خوشایند نبود. لذا مخالف بود به هیچ وجه راضی نبود حتی به درخواست رفتن گوش كند. ما هم به رغم تمایل قلبی به رفتن، در تهران مشغول درس و بحث بودیم. برای جلب رضایت آنان راهی به نظر نمی رسید؛ تا اینكه در سال 1373ق. به طور اتفاقی و بدون مقدمه همراه خانواده برای زیارت عتبات عالیات راهی كربلا شدیم. در این مسافرت بنده و برادرم سید مهدی، فكر كردیم كه باید برای به دست آوردن رضایت آنها به حضرت سیدالشهداعلیه السلام متوسل شد؛ زیرا می دانستیم كه دعا در زیر قبّه شریف حضرت، مستجاب است. البته راهش را نمی دانستیم تا اینكه روزی از پدرمان سئوال كردیم كه این اذن دخول كه در هنگام تشرف خوانده می شود از كجا معلوم است كه آقا اجازه دخول به زائر را صادر كرده باشد؟

مرحوم پدرم كه فلسفه و عرفان را نزد بزرگان تهران همانند آقا میرزا هاشم اشكوری و... خوانده بود از این سئوال خوشحال شد و توضیح جالبی داد. خلاصه توضیحات پدر این شد كه ما فهمیدیم كه اذن دخول حقیقی آن است كه زائر هنگام خواندن دعای آن، اشك بر صورتش جاری شود كه در این صورت و با این حال ورود مانع ندارد و

صفحه 188

استجابت دعا امكان پذیر است. لذا ما چند بار اذن دخول خواندیم و به حرم مشرف شدیم؛ ولی اثری از اشك نبود. تا اینكه روزی هنگام تشرف و موقع خواندن دعا، بی اختیار اشك از چشمانمان جاری شد و من و برادرم به حرم مشرف شدیم. در زیر قبّه آن حضرت عرض كردیم: آقا جان! ما از فرزندان شما هستیم و به قم یا نجف خیلی تمایل داریم؛ ولی والدین مخالفت می كنند. اگر مصحلت می دانید زمینه ورودمان را به حوزه های قم یا نجف مهیا بفرمایید؟!

آن شب حرم خیلی شلوغ بود گویی مناسبتی وجود داشت. تا ساعت 10 شب در حرم بودیم وقتی به منزل آمدیم پدرم گفت: شما تا الان كجا بودید؟ گفتیم حرم مطهر برای زیارت. او دوباره گفت: شام میل كردید؟ عرض كردیم: نه. پس او به مادرمان گفت: شام اینها را بكشید. وقتی مشغول خوردن شام بودیم. پدرم بدون هیچ مقدمه ای رو به ما كرد و گفت: آقایان! آیا میل دارید برای ادامه تحصیل به قم بروید؟ ما كه با شنیدن این حرف خیلی خوشحال شده بودیم بدون اینكه خوشحالی مان را ابراز كنیم با كمال خونسردی گفتیم: آقا جان! چطور مگه؟! پدر گفت: من از تهران بدم می آید و از آن به شدت متنفّرم. ما با كمال تعجّب به یكدیگر نگاه می كردیم. هنوز حرف پدرم تمام نشده بود كه مادرمان همان سخن را تكرار كرد. برادرم سئوال كرد شماها كه به تهران خیلی علاقمند بودید، از كی از تهران بدتان می آید. گفتند: الان یكی و دو ساعتی است كه از تهران خوشمان نمی آید؛ و یك حالت تنفّر نسبت به آن برایمان ایجاد شده است.

ما از اینكه دعای مان مستجاب شده بود بسیار خوشحال بودیم؛ ولی با خونسردی گفتیم: آقا جان! اگر بعد از زیارت و رفتن به ایران برای تان امكان دارد، دیگر به تهران نروید بلكه به سوی قم حركت

صفحه 189

كنید و آنجا منزل بگیرید. ما به تهران می رویم و اثاثیه منزل را به قم منتقل می سازیم. ایشان موافقت كرد. البته بدان جهت این را گفتیم؛ زیرا به خوبی می دانستیم كه اگر ایشان به تهران بروند تهرانی ها به هیچ وجه نخواهند گذاشت ایشان آنجا را ترك نماید. ایشان به قم آمد و بزرگان قم به ویژه آیةالله بروجردی به استقبال ایشان آمدند. من و سید مهدی به تهران رفته و شبانه اسباب منزل را با كامیون به قم آوردیم. اهالی میدان قیام وقتی جریان را فهمیدند به شدتّ به تكاپو افتادند. مرحوم حاج مقدس واعظ با سخنرانی های تند و مهیّج خویش مردم را تحریك كرد و آنان دسته دسته به قم آمدند و هرچه اصرار كردند بی فایده بود. لذا آنان جهت بردن آقا به تهران به منزل آیةالله بروجردی رفتند؛ مرحوم حاج مقدس خراسانی خطاب به آیةالله بروجردی كرده و خطابه رسایی ایراد نمود و از اینكه نعمت بسیار بزرگی از دست آنان رفته؛ اظهار لطف از آن مرجع بزرگوار درخواست كمك نمود. آیةالله بروجردی كه مرحوم آقا را از زمان سابق می شناخت. خطاب به آنان گفت: آقای لنگرودی مجتهد است و من نمی توانم ایشان را مأمور به تكلیف نمایم. اهالی تهران مایوس شدند، ولی این قدر رفت و آمد و اصرار كردند تا مرحوم آقا راضی شد كه حضرت آقای اخوی آیت الله سید محمدحسین را به جای خویش به طور موقت به همراه آنان بفرستند كه هم كنون در تهران در همان مسجد اقامه جماعت داشته و در مدرسه مشغول تدریس است. و سرانجام مرحوم پدرم در قم ماندند.(13)

صفحه 190

استادان

مهم ترین استادان مرحوم مرتضوی لنگرودی در قم عبارتند از:

1. سید محمدباقر سلطانی طباطبایی قدس سره؛ استاد كفایه جلد اوّل.

2. میرزا محمد مجاهدی تبریزی قدس سره؛ استاد كفایه جلد دوم.

1. آیةالله العظمی بروجردی، كه مرتضوی به مدت 3 سال در درس خارج فقه وی شركت نمود.

2. سید مرتضی مرتضوی لنگرودی كه محمدعلی، به مدت 6 سال در درس فقه و اصولش شركت نمود.

3. سید محمدرضا گلپایگانی، كه مرتضوی 12 سال در درس فقه او حاضر شد. وی موفق شد از این بزرگوار اجازه اجتهاد دریافت نماید.

4. آقا میرزا هاشم آملی

مرتضوی 12 سال در درس اصول آن بزرگوار شركت كرد و موفق به دریافت اجازه اجتهاد از معظم له گردید.

5. سید محمدحسین طباطبایی كه مرتضوی فلسفه و تفسیر را از این استاد فرزانه به خوبی آموخته است.

البته معظم له در درس برخی آیات بزرگوار همانند: شیخ مرتضی حائری، سید احمد زنجانی، امام خمینی و داماد شركت جسته است؛ اما چون به صورت منظم و نیز مدت آن زیاد نبود لذا در این نوشتار از آن یادی نشده است.

ضمناً در سفری كه مرتضوی به نجف اشرف داشت در درس برخی از بزرگان همانند امام، خویی، حكیم و.... شركت و از دانش بیكران آنان خوشه چیده است.

صفحه 191

تدریس

آیةالله مرتضوی همانند پدر گرامی و سایر بزرگان در كنار تحصیل به تدریس سطوح پایین تر پرداخت. این تدریس به رغم بیماریهای گوناگون وی، تا آخر عمر شریف ادامه داشت. او در اواخر عمر شریف خود به تدریس (مكاسب، رسائل و كفایه) اشتغال داشت. شیوه درسی آن بزرگوار بدین صورت بود كه با اینكه تسلط فوق العاده ای بر متون یاد شده داشت؛ ولی بدان كتفا نمی كرد؛ بلكه با بررسی و مطالعه و دسته بندی، مطالب را می نوشت و آنگاه آنرا به صورت پخته و آماده در اختیار شاگردان قرار می داد. وی در نهایت تواضع نسبت به بزرگان، كلام آنان را به نقد می كشید و نظرات خویش را با استدلال عقلی و نقلی بیان می نمود. نیز وی با نهایت احترام نسبت به بزرگان برای اینكه شائبه بی حرمتی در اذهان خطور نكند می فرمود: «شاید مراد آنان را در این موضوع ما نفهمیده ایم!»

ناگفته ه

آیةالله حاج سید محمدعلی لنگرودی چهارمین فرزند برومند فقیه اهل بیت علیهم السلام حضرت آیةالله حاج سید مرتضی لنگرودی قدس سره است. وی در مورد زندگانی علمی و اخلاقی و اوصاف و كمالات پدر بزرگوار و گرامی خود مطالبی نقل كرده كه چون هیچ كدام از این مطالب تا كنون به چاپ نرسیده است بدان اشاره می شود:

1. غربت علمی

مرحوم والدمان از شاگردان ممتاز و برجسته مرحوم نایینی بود و از لحاظ طبقه علمی و سنّتی در ردیف آیات عظام: بروجردی و خوانساری به شمار می رفت و در هنگام رحلت حداقل 20 سال از

صفحه 192

بزرگان معاصر همانند امام راحل، گلپایگانی و... بزرگتر بودند. به نظر من، والدمان از نظر علمی خوب شناخته نشد. با وجود اینكه وی شاگردان نامدار و برجسته ای را تربیت كرده است. به عنوان مثال، وی 12 سال در نجف بود و سپس به ایران آمد و چندین سال در شمال ماندگار شد و بعد دوباره به نجف رفت و بعد از چندین سال به تهران بازگشت و نزدیك به 12 سال در آنجا اقامت داشت. و آن گاه به قم مشرف شد و 10 سال آخر عمرش را در این شهر گذراند. وی فعالیت های زیادی علاوه بر تدریس داشت. مثلاً طرح ابتكاری تعطیلی روز وفات امام صادق علیه السلام از سوی ایشان به آقای كاشانی پیشنهاد گردید. در یكی از روزها آیةالله كاشانی در تهران به دیدن ایشان آمد. پدرم خطاب به ایشان گفت: حالا كه شما الحمدلله در مجلس شورای ملّی هستید، روز وفات امام صادق 7؛ رئیس مكتب جعفری خوب است به عنوان یك روز تعطیل اعلام شود. ایشان استقبال كرد و آن را در مجلس طرح نمود و این مسئله به صورت قانون تصویب شد. در تهران در دهه 20، مؤسس جشن و چراغانی كردن خیابان ها به مناسبت نیمه شعبان ایشان بود گرچه بعداً دیگران آن را ترویج نمودند؛ ولی باز ایشان مطرح نشد.

حتی زندگینامه ایشان یا اصلاً نوشته نشد و یا ناقص نوشته شده است، در حالی كه در مورد زندگانی افراد گاهی چندین كتاب نوشته می شود. البته آن بزرگوار به این گونه امور وابستگی و دلبستگی نداشت و خوش نداشت كه حتی در مجالس از ایشان نامی برده شود. ولی باید از مقام علمی عالمان دین به نحو شایسته تجلیل شود. لذا شاید بی مناسبت نباشد كه عرض كنم كه تاریخ ماده رحلت ایشان یعنی اربعین صفر سال 1383ق. با حروف ابجد «غریب العلم» می شود كه

صفحه 193

این حكی از اثبات مهجوریت و غربت معظم له است.

2. اخلاص و آینده نگری

مرحوم پدرم انسانی مخلص و معتقد و بسیار دوراندیش و آینده نگر بود. او فقط چهار فرزند داشت همه آنان را به كسوت روحانیت درآوردند و تكید داشت و حتی او در وصیت نامه اش آورده است كه: فرزندانش باید تلاش كنند تا از لحاظ علمی از كسی تقلید نكنند. اگر یك یا دو نفر از فرزندان من مجتهد شدند بر آنان واجب است دست یك یا دو نفر دیگری را بگیرند و آنان را به این مقام والای علمی برسانند و الاّ من راضی نیستم و اگر اولاد من توان اجتهاد را در خود نمی بینند بهتر است در میان مشاغل شغل كشاورزی را برای خویش انتخاب نمایند.

امروز به بركت انفاس قدسیه آن بزرگ مرد، همه فرزندانش از عالمان و مدرسان عالی مقام حوزه و بلكه همه نوادگان آن مرحوم همگی در كسوت روحانیت و بعضاً مجتهد و نزدیك به اجتهادند.

در خصوص آینده نگری و دقت و دوراندیشی پدرم می توان گفت كه وی زمانی تصمیم گرفت تا من و همه برادرانم طلبه شوند در حالی كه اوضاع روحانیّت بهم ریخته و آینده آن بسیار تاریك و آشفته بود. حتی اهل علم حاضر نبودند فرزندانشان طلبه شوند. ایشان نه تنها همه ما را طلبه كرد، حتی در سن 5 سالگی به برادرم آیةالله حاج سید محمدحسین لنگرودی لباس روحانیت پوشاند. ایشان در این راه خیلی ملامت شنید و بسیار در فشار قرار گرفت. یادم هست علمای بزرگ وقتی به دیدن ایشان می آمدند، او را از اینكه در این اوضاع مبهم همه فرزندان خود را طلبه كرده است مورد انتقاد قرار می دادند. و آنها می گفتند حال كه بنا دارید فرزندانتان طلبه شوند لااقل دو نفر را به

صفحه 194

مشاغل آزاد بگمارید تا در امور زندگی كمك تان نمایند. ولی ایشان به این حرف ها اعتنا نداشت و می گفت اینهایی كه معتقد به نابودی روحانیت و تاریك بودن آینده آنان اند اعتقاد ندارد كه این مملكت صاحب دارد و آینده هم در دست خداست. ما نباید فقط به فكر خودمان باشیم، پس نصرت دین خدا چه می شود؟ ما چه وظیفه ای داریم؟ ما همه افتخارمان این است كه اسم ما در طومار نوكری امام زمان علیه السلام روحی له الفداه ثبت شود. ما كه نباید در مقابل قلدری رضا خان دست از امام زمان علیه السلام برداریم و.....

او این سخنان را به قدری شیرین و جذّاب بیان می كرد كه حتی موجب تحوّل روحی آقایان می شد. البته سخنان آنان از روی دلسوزی بود و حتی یادم هست بستگان ما وقتی این موضوع را فهمیدند به تهران آمدند و خیلی تلاش كردند كه آقا را منصرف نمایند؛ ولی بی فایده بود. آنان برای به كرسی نشاندن حرف خود، با آقا قهر كردند! رفت و آمدها محدود شد؛ ولی ذره ای در عزم آهنین ایشان خلل وارد نشد.

3. مشوق اصلی

پدرم برای اینكه ما تحت تأثیر فشارها و سخنان اطرافیان قرار نگیریم و روحیه ما تأثیر منفی نپذیرد، دست به اقدام جالبی زد. وی هنگام صرف غذا كه همه اعضای خانواده جمع بودند. از زندگانی علما و بزرگان قسمت هایی را انتخاب و آن را به طرز جالبی بیان می كرد، كیفیت درس خواندن، راه رفتن، مجالس علمی، آداب زیارت كردن و... را به قدری جذاب تعریف می كرد كه انسان به كسب و یادگیری علم مشتاق می شد. او داستان هایی را حتی از استادان خویش نقل می كرد كه خیلی لذت بخش بود. او روی جنبه های مثبت زندگانی علما بسیار

صفحه 195

تكید داشت. این سخنان خالصانه موجب شد همه ما طلبه شویم. ما خیلی مدیون ایشان هستیم كه نگذاشت در آن برهه از زمان حساس از مسیر اصلی منحرف شویم. برخورد او می تواند برای اهل علم الگو باشد تا در مواقع هجوم افكار مسموم در جامعه از فرزندانشان محافظت نمایند.

4. مرجعیت واحد

پدرم از برجسته ترین علمان عصر بود مانند بسیاری از مجتهدان پارسا و متقی از منصب فتوا دوری می جست و معتقد بود كه مرجعیت شیعه باید واحد باشد و در برابر اصرار دوستان و مؤمنان كه خواستار توضیح المسائل ایشان بودند می گفت: زعامت شیعه را الآن آیةالله بروجردی در دست دارند و رساله ایشان در دست مردم است و نیازی نیست كه دیگری رساله توضیح المسائل چاپ كند و در نتیجه می گفت: بروید از ایشان تقلید و ترویج كنید.

5. شجاعت ذاتی

او بسیار شجاع بود و صراحت لهجه داشت. وی در جوانی در زمان مشروطه فعالیّت فراوانی كرد كه البته انقلاب مشروطه شكست خورد و آن فعالیت ها نتیجه نداد و او از به ثمر نرسیدن تلاش علما ناراحت بود. در هنگام تنظیم و تصویب لایحه انجمن ایالتی و ولایتی كه مضامین آن گویا قدری تند بود عده ای از علما حاضر نبودند آن را امضا نمایند؛ اما معظم له با شجاعت آن را امضا كرد. در صدر آن اعلامیه امضای ایشان قرار دارد. حضرت امام كه انسان ذاتاً شجاعی بود و نیز از انسان های شجاع خوشش می آمد همواره اقدام آقا را مورد تحسین قرار می داد. شریعت سنگلجی كه در دهه سی، افكار التقاطی داشت، از آنجا كه مرد ملایی بود به احدی اعتنا نداشت؛ ولی در مقابل پدرم كه

صفحه 196

می رسید كم می آورد. و خود را عاجز و ناتوان می دید. او می دانست كه مرحوم آقا بدون واهمه حرفهایش را می زند.

زمان آقای بروجردی بسیاری از مشكلات طلبه ها به وسیله مرحوم والد حل و فصل می شد. با اینكه ایشان با بیت معظم له مرتبط نبود؛ ولی موقعیت فوق العاده ای در نزد معظم له داشت. یكی از استادان بزرگوار حوزه روزی به من گفت: مشكلی برای طلاب پیش آمده كه ما جمعی از طلاب برای حل آنان به چند نفر از آقایان كه همگی از مراجع تقلید بودند متوسل شدیم تا نزد آیةالله بروجردی واسطه حل آن مشكل شوند، ولی آنان موفق نبودند. لذا به نزد امام خمینی رفتیم معظم له ما را به آیةالله لنگرودی ارجاع دادند و مشكل آنان با وساطت آقای والد نزد آیةالله بروجردی حل شد.

به خوبی به یاد دارم كه عده ای از فضلا خدمت آقا رسیدند و گفتند: آقای بروجردی سجده بر سنگ مرمر را جایز نمی داند و آن را جزء معادن دانسته است. این فتوا برای زائران ایرانی خانه خدا كه مُهر برای سجده نمی توانند از مهر استفاه كنند مشكلات فراوانی ایجاد خواهد كرد. مرحوم آقا چندین جلسه با مرحوم آقای بروجردی بحث كرد و نظر معظم له را عوض كرده كه موجب مسرّت و خوشحالی فراوان اهل علم و مؤمنان گردید.(14)

ویژگی های اخلاقی

مرحوم حاج سید محمدعلی لنگرودی دارای خصوصیات و كمالات و خدمات فرهنگی و اجتماعی و دینی فراوانی بود كه به برخی از آنان

صفحه 197

اشاره می شود:

1. تدریس

وی طبق سیره عملی بسیاری از بزرگان دین از ابتدای طلبگی علاوه بر تحصیل، به تدریس سطوح پایین تر پرداخت. او در تهران و بعدها در قم و تا آخر عمر شریفش تدریس را رها نكرد. او مانند پدرش پس از آموختن هر كتاب آن را تدریس می نمود. وی با عنایت خداوند متعال موفق شد بارها رسائل، مكاسب، كفایه و شرح تجرید را در یكی از حجرات حرم و بعدها در بیت پدر بزرگوارش كه به صورت خوابگاه در اختیار طلاب محترم قرار داشت تدریس كند. علاوه بر تدریس كتب حوزوی وی در ماه مبارك در مسجد عشقعلی به تفسیر قرآن و درس اخلاق می پرداخت.

نگارنده كه مكاسب را نزد وی فراگرفته به یاد دارم كه استاد فرزانه ما تسلّط و احاطه خوبی بر مكاسب (بیع) داشت؛ ولی با این حال، قبل از تدریس حداقل دو ساعت مطالعه می كرد و مطالب را دسته بندی می نمود و آن را با بیانی رسا به گونه ای توضیح می داد كه با گذشت سالیان متمادی، هنوز آن مطالب و متون درسی از یادها نرفته است. تشریح محتوای مكاسب با مسائل روز، یكی از شاخص ترین ویژگی های درس معظم له بوده است.

2. علم دوستی

او عاشق علم بود و به گونه ای عاشقانه از علم و علما سخن می گفت كه انسان دلش می خواست همه ساعات عمرش را یا كتاب بخواند و یا در محضر علما باشد.

یكی از شاگردان معظم له می گوید: یك شب به نماز یكی از آقایان رفتم و بعد از اقامه نماز یكی از شخصیت های معروف در آن جمع

صفحه 198

سخنرانی كرد. از آنجا كه اغلب حضار طلبه بودند وی درباره بی فایده بودن اغلب كتب درسی حوزه سخنانی گفتو من نیز تحت تأثیر آن گفته ها تصمیم گرفتم كه آن كتب را نخوانم و همان سخنان را نیز برای دوستان تعریف می كردم. نیز با تأثیرپذیری از سخنان آن شخص كارم به جایی كشید كه دو سال هم در امتحانات حوزه شركت نكردم و در این راه زیان فراوانی دیدم تا اینكه با توصیه یكی از دوستان خدمت آیةالله لنگرودی رسیدیم و ضمن تعریف ماجرا، معظم له با خوشرویی فرمودند: افراط و تفریط در هر كاری بد است و در علم آموزی بدتر. شما نباید تحت تأثیر اشخاص باشید. این علوم مقدمه شناخت و معرفت انسان است. مثلاً همان شخصیت كه سخنرانی كرده. چطور ممكن است كسی علم نیاموخته باشد و بلاغت، فصاحت، زمان، مكان، مخاطب و... كه همگی از علوم ادبی حوزه است را بلد نباشد بعد بیاید سخنرانی كند. این سخنرانی بدون آن آموزه ها بی محتواست.... پس از این صحبت توانستم روحیه علم آموزی را در خودم زنده كنم و بعدها فهمیدیم كه چقدر ضرر دیدم. آری سخنانش از دل برمی خاست و لاجرم بر دل می نشست.

3. خلوص نیت

یكی از اقدامات معظم له این بود كه تدریس را در محل خوابگاه طلاب (بیت پدری) در كوچه و پس كوچه های عشقعلی برگزار می كرد. با اینكه بیمار بود و محل تدریس دور، ترجیح می داد درس را در آن محل برگزار نماید. عده ای از فضلا پیشنهاد كردند كه لااقل درس در جوار حرم یا مدرسه فیضیّه در محل مناسبی برگزار شود تا فضلای بیشتری از درس حضرت عالی استفاده نمایند؛ اما او در كمال فروتنی می گفت: ما قابل این حرف ها نیستیم؟! حتی وی از انتشار اعلامیه

صفحه 199

برای دعوت طلاب نیز جلوگیری می كرد. هر وقت هم تحت فشار قرار می گرفت با تعریف داستانی از سیره عملی بزرگان، آنان را از اقدام عملی برای معرفی خود برحذر می داشتند. روزی در جلسه درس می گفت: شما كه شهرت و عظمت امام خمینی را می بینید، بدانید كه شخص ایشان ذره ای برای رسیدن به این مقام تلاشی نكرده؛ بلكه خدا به او این عظمت و شرافت را داده است. امام راحل كسی است كه محل درس خود را از اطراف حرم به مسجد سلماسی كه یك مكان دور افتاده ای بود منتقل ساخت. او از شهرت متنفر بود، بلكه خلوص نیت داشت و همین باعث عظمت ایشان گردید و... وی با این گونه سخنان جذّاب باعث انصراف اقدام عملی شاگردان و دوستان می گردید.

4. نصایح سودمند

این عالم فرهیخته روزهای چهارشنبه بعد از اتمام درس، نصایح سودمندی بیان می كرد. نصایح اخلاقی ایشان همواره مورد استقبال فراوان طالبان علم و معرفت بود. وی طلاب محترمی را كه به دست مبارك وی به لباس مقدس روحانیت ملبّس می شدند به چند امر مهم و اساسی سفارش می كرد و می گفت:

1. طلابی كه ملبس به لباس مقدس روحانیت می شوند باید سعی كنند تا رفتار ناپسندی كه موجب بدنام شدن روحانیت شود از آنان سر نزند.

2. ملبسین به این لباس مقدس، باید سعی كنند بیش از پیش در امر تحصیل علم و كسب معارف كوشا باشند؛ زیرا سطح توقع و انتظار مردم از آنان به مراتب افزایش می یابد و این وظیفه را سنگین تر و حساس تر می كند.

صفحه 200

3. معتقدم كه بسیاری از مشكلات گوناگون امروز بشر زاییده عدم شناخت واقعی نسبت به مقام و منزلت خدا و انبیا و ائمه دین است؛ لذا تكید می كنم كه طلاب محترم با مطالعه و فراگیری علوم گوناگون، شناخت و شناساندن را در سرلوحه امور خویش قرار دهند تا همگان از این مشكلات رهایی یابند.

عشق به ائمه علیهم السلام

آیةالله مرتضوی به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به خصوص مولای عارفان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عشق می ورزید و در همه حالات خویش همواره از فضایل و كرامات و سخنان آنان مرتب سخن می گفت. وی به ویژه در ماه مبارك رمضان در مسجد عشقعلی مقید بود منبر برود. وی فضایل امام علی علیه السلام را به گونه ای بیان می كرد كه هر شنونده ای را تحت تأثیر قرار می داد. نیز هنگام بیان فضایل اهل بیت علیهم السلام، اشك در چشمانش حلقه می زد و مظلومیت آنان، او را غصه دار می كرد و به شدّت می گریست. او در منزل برادر بزرگوارش آیةالله حاج سید محمدحسن لنگرودی هر هفته جمعه ها در روضه شركت می كرد و نیز در رثای امامان معصوم علیهم السلام به ویژه امام اوّل شیعیان اشعاری را نیز سروده است. یك نمومه از آن سروده ها چنین است:

علی ای مظهر عدل الهی

بود تاریخ را بر این گواهی

كجا دیده كسی با قدرت و زور

شود نزد یتیمان خك و كاهی

صفحه 201

برادر نزد او مانند غیر است

در انجام اوامر هم نواهی

عقیل و بچه هایش را ز تاریخ

مگر نشینیده ای فریاد و آهی

ز حلقومش فغان برخواست و گفت

برادر آتش است این یا الهی

امیرش گفت از آتش هراسی؟

علی خائف نباشد از مناهی

برای زینت آن دخت وال

صباح خویش كرد چون شب سیاهی

قلاد عاریت بگرفت از او

نمود عیشش تنقّص با تباهی

ز پای ذمه زن خلخال بگرفت

یكی از مردمان دون و واهی

غضب بر چهره اش گردید بارز

شال شیر نر دربند چاهی

بگفتا مرگ پیش من گواراست

نباشد چاره ای خواهی نخواهی

همه مردم به نزد او مساوی

گدا بنده، غنی، یا آنكه شاهی...

از منظر دیگران

آیةالله حاج سید احمد شهرستانی درباره ایشان در اجازه روایتی آورده است:

صفحه 202

فقد استجاز منی حسن الظنّ بی جناب حسنة الایام ثقة الاسلام و صفوة الاماثل الاعلام ذوالحسب الشریف الرّفیع و المقام الشامخ المنیع العالم التّقی الزّكی البحر المفضال الالمعیّ السید محمدعلی المرتضوی اللنگرودی...

آیةالله العظمی میرزا هاشم آملی درباره وی می گوید:

... فان جناب العالم الالمعی و الفاضل الكامل التقی صاحب القریحة النّقادة و السلیقة المستقیمة عماد الاعلام حجةالاسلام الحاج السید محمدعلی المرتضوی اللنگرودی...

آیةالله حاج سید احمد زنجانی در اجازه روایتی چنین نوشته است:

و... ان السیّد السند المعتمد و العالم المؤید الحاج السید محمدعلی المرتضوی...

آیةالله قربانی نماینده ولی فقیه در استان گیلان در خطبه نماز جمعه به مناسبت ارتحال معظم له چنین می گوید:

داغ انسانی بافضیلت و برادر دانشمند و ارجمندم آیةالله حاج سید محمدعلی لنگرودی مرا سوزاند و باید عرض كنم در میان بسیاری از دوستان و رفقا كه شهید شده و یا رحلت فرمودند داغ رفتن دو نفر مرا بی تاب ساخت و جگر مرا سوزاند یكی شهید دكتر باهنر و دیگری آیةالله لنگرودی. این عزیز هم آقا بود و هم آقازاده، بسیار بامعرفت بود، كمالات و اوصافی در وجود این عزیز نازنین بود كه در دیگران كمتر یافت می شد. او افتخاری برای ما گیلانی ها و یكی از شخصیت های بسیار ارزنده حوزه های علمیه به ویژه قم به شمار می رفت. او با اینكه در میان آیات اخوان اربعه مرتضوی از همه كوچكتر بودند معذلك عمری را با بیماری شكر الهی بود و سرانجام عاشقانه

صفحه 203

به معبود خویش شتافت خدایش رحمت كناد.

حاج سیلمانی یكی از بازاریان متدین در اطراف حرم مطهر می گوید:

بیش از 60 سال است كه در اطراف حرم مطهّر مغازه دارم و به واسطه شغلم، بساری از علما را می شناسم و با آنان ارتباط دارم. به نظرم آیةالله لنگرودی نمونه واقعی یك روحانی بود كه انسان با دیدن آن قیافه و وقار و متانت به یاد اهل بیت عصمت و طهارت می افتاد. گام های سنگین و متین و لباس نظیف و عمامه ای مرتب و قد كشیده و چهره باز و نورانی و متبسم كه هنگام غروب برای اقامه نماز جماعت از جلوی مغازه ام رد می شد، مرا وامی داشت كه لحظاتی دست از كسب و معاش برادرم و به تماشای ایشان بپردازم و به دیگران هم توصیه می كردم كه نگاه كنند. عجیب اینكه آنان بدون اینكه حتی نام این بزرگوار را بدانند مجذوب این آقا می شدند. روزی به یكی از دوستان روحانی عرض كردم و گفتم این عقیده من است، اگر كسی می خواهد طلبه شود اوّل باید فكر كند كه طلبه یعنی راهنمای مردم عوام مثل من یعنی اینكه من و امثال من باید با دیدن آن طلبه به یاد خدا و اهل بیت علیهم السلام پیامبرصلی الله علیه وآله بیفتیم و اگر این گونه نباشد آن شخص به درد طلبگی نمی خورد حالا هر كس كه می خواهد باشد.

یكی از بازاریان خیابان چهارمردان كه سال ها با معظم له محشور بوده است درباره او می سراید:

اهل دل باشد صفای باطنش سلمان بود

پیرو جدّش محمدصلی الله علیه وآله صاحب قرآن بود

صفحه 204

از فضایل اخلاقی

او بی توجه به مال، ثروت و مقام دنیوی بود. این عالم بزرگ آخرت خویش را به دنیای فانی نفروخت. وی نسبت به بزرگان دینی كمال احترام را رعایت می كرد. با اینكه تقریباً همه سال های عمرش با بیماریهای گوناگون سپری شد؛ هیچ گاه لب به اعتراض و شكایت نگشود و همواره شكر و صابر بود. او با اینكه به خاطر بیماری و كسالت های ممتد از حضور در اجتماعات و مجالس محروم بود؛ تحلیل های مفید و سودمندی از قضایای روز بیان می داشت. زهد و تقوای علمی داشت و خوش گفتار و خوش رفتار بود و در برخورد با افراد، معتدل و نرم بود و روحیه بشاش داشت. به بزرگان و شخصیت ها احترام می كرد و همواره از آنان به نیكی یاد می كرد و اهل نوافل و تهجد بود.

خدمات دینی

اقامه نماز جماعت

آیةالله لنگرودی به مدت 30 سال در مسجد عشقعلی واقع در خیابان انقلاب در مركز شهر مذهبی قم به اقامه جماعت پرداخت و نیز در همین مكان مقدس مشغول وعظ و ارشاد و درس تفسیر قرآن و درس اخلاق بود. در ایام رمضان خودش منبر می رفت و مواعظ سودمندی ایراد می نمود. بزرگانی كه در مسجد عشقعلی اقامه جماعت كرده اند عبارتند از آیات عظام:

حاج شیخ عبدالكریم حایری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم.

حاج سید حسین طباطبایی بروجردی.

حاج شیخ ابوالقاسم كبیر قمی.

صفحه 205

شیخ عبدالنبی عراقی.

سید مرتضی لنگرودی

پس از رحلت آیةالله حاج سید محمدعلی لنگرودی فرزند برومند ایشان حجةالاسلام و المسلمین حاج سید محمدجواد مرتضوی لنگرودی در این مسجد اقامه جماعت نموده هم كنون نیز امور علمی و عملی پدر بزرگوارش را به عهده دارد.

احیای مسجد عشقعلی

مسجد عشقعلی از مساجد قدیمی شهر قم دارای قدمتی بیش از 150 سال به لحاظ موقعیت مكانی و نزدیكی حرم مطهّر و محل تدریس و اقامه جماعت بزرگان و فقیهان عالی مقام، دارای ارزش فوق العاده ای است. ساختمان مسجد فرسوده و كهنه بود و گنجایش جمعیّت را نداشت. آیةالله لنگرودی با همّت والای خویش و با كمك متدینین مسجد را تخریب و در همان مكان با اسلوب مهندسی مجدداً مسجد باشكوهی ساخت. در راه احیای این مكان مقدس معظم له زحمات فراوانی متحمل شد. این مسجد به شكل آبرومندانه ای بازسازی و احیا شد و هم كنون از مهم ترین مساجد قم به شمار می آید.

مدرسه علمیه آیةالله لنگرودی

این مدرسه كه منزل پدر بزرگوارش بود با همّت والای معظم له و برادران گرامی اش برای زنده كردن نام و آثار پدرش به صورت مدرسه علمیه در اختیار طلاب علوم دینیّه قرار گرفت كه حدود 60 طلبه در آن جا مشغول تحصیل هستند. معظم له با مقررات خاصی با تدریس و نظارت صحیح و كارآمد خویش توانست طلاب فاضلی را تربیت نماید كه در این مدرسه به تدریس فقه و اصول و اداره آن اشتغال دارند.

صفحه 206

تألیفات

آیةالله لنگرودی به علّت اینكه در بیشتر سال های زندگی اش بیمار بوده و بیماری مانند همراهی همیشگی او را رها نمی كرد. از حضور در محافل عمومی محروم بوده است. امّا این امر باعث نشد او از تألیفات و تصنیفات غافل شود. البته برخی از تألیفات این عالم فرهیخته نیمه تمام مانده و هیچ كدام از آثارش به زیور طبع آراسته نشده است. این آثار عبارتند از: 1. رساله ای در عدالت؛ 2. تاریخ را بررسی كنیم (مناظره بدون تعصب در امامت) 3. شرح فارسی بر تجریدالاعتقاد؛ 4. ترجمه الطرائف ابن طاووس 5. كشكول؛ 6. تقریرات درسی

آیات عظام؛ 7. حواشی بر رسائل، مكاسب، كفایة.

سروده ه

معظم له طبع روانی در شعر داشت و گاهی برای پر كردن اوقات فراغت خود اشعار زیبایی می سرود متأسفانه این اشعار تا كنون همانند آثار و تألیفات وی به زیور طبع آراسته نشده است. نمونه هایی از این سروده ها چنین است:

دواوین عمل پر از گناه است

به میزان عمل رویم سیاه است

اگر لطفت نباشد دستگیرم

یقین در قعر دوزخ جایگاه است

ولایت پایه ایمان و دین است

یقین این گفته شرع مبین است

به نیشابور در هنگام رحلت

بیان فرمود این ز اسرار دین است

صفحه 207

زكات و روزه و حج و قیامت

تو را ناجی نباشد در قیامت

اگر در تو نباشد حُب حیدر

چنین گفته است آن برج امامت

فرزندان

آیةالله لنگرودی در سال 1338ش. با بیت فقیه مجاهد حضرت آیةالله العظمی حاج آقا حسین قمی وصلت نموده كه ثمره این ازدواج 7 فرزند است:

1. حاج سید محمدجواد مرتضوی لنگرودی

وی تحصیلات خویش را در قم نزد پدر، عموهای گرامی اش و سایر آیات عظام به اتمام رسانید و اینك از مدرسان حوزه علمیه قم به شمار می رود و نیز در جایگاه امامت پدر مشغول وظیفه دینی و علمی است.

2. سید احمد، كه از طلاب حوزه علمیه قم است.

3. طیّبه 4. طاهره 5. فاطمه 6. زهره 7. آمنه دختران و یادگاران جسمانی معظم له هستند.

رحلت

آیةالله لنگرودی در 62 سالگی پس از عمری تلاش، خدمت، تحصیل، تدریس، تهذیب نفوس و ارشاد و هدایت مردم در اثر كسالت های ممتدّ در سحرگاه روز جمعه سوم جمادی الاولی 1416ق. برابر با 7 مهرماه 1374ش. بعد از اقامه نماز صبح و در اثر سكته قلبی در تهران دار فانی را وداع نمود و روحش در جوار رحمت الهی آرمید. پیكر پكش عصر شنبه از مسجد عشقعلی در میان انبوه جمعیت

صفحه 208

دلسوخته و گریان، باشكوه فراوان تشییع و پس از اقامه نماز در قبرستان شیخان به خك سپرده شد. در پی رحلت این عالم جلیل القدر مجالس باشكوهی در قم، تهران و گیلان منعقد گردید و حضور بسیاری از مراجع عظام تقلید در مجالس ختم وی بر عظمت و معنویت مجالس افزود. شاعران محترم نیز اشعار فراوانی در رثاء این بزرگمرد الهی سروده اند.(15)

پنج شنبه 24/11/1392 - 8:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته