مجموعه آثار فلسفى 13 ـ عیون مسائل النفس و سرح العیون فى شرح العیون
از آن رو كه نفس ناطقه انسانى , جامعترین و كاملترین مظهر واجب الوجود بالذات است , یكتا كلمه اى است كه شناخت آن مستلزم شناخت بارى تعالى و محور جمیع مسایل عقلى و نقلى و قطب همه معارف ذوقى است . لذا مى بینیم قاطبه عرفان و حكماء , اهتمامى را كه به موضوع معرفت نفس داده و مى دهند , به هیچ یك از موضوعات و مسائل حكمى و عرفانى نداده و نمى دهند .
بر همین اساس , حضرت استاد حسن زاده دام ظله العالى رساله متین و شریف[ عیون مسائل النفس] را در خصوص معرفت نفس نگاشت و آن را بر شصت و شش عین كه هر عینى در مسئله اى از مسائل مربوط به نفس است , مرتب ساخت . و چون رساله مزبور , متنى بود فشرده , و هر یك از عیون آن به خودى خود لیاقت آن را داشت كه در رساله اى مستقل مورد بحث و بررسى قرار گیرد , جناب ایشان بر آن شد تا بر آن شرحى بنویسد و آنچه را كه به طور اجمال در عیون بدان اشاره كرده . مفصلا بیان دارد كه به فضل و یارى خداوند این امر تحقق یافت و بدین صورت كتاب بى نظیر[ سرح العیون فى شرح العیون] كه بر أهم مسایل مربوط به معرفت نفس مشتمل است , به عالم علم و دانش ارائه گردید .
حضرت استاد در این شرح , هر یك از عیون رساله فوق الذكر را با آیات قرآنى و روایات صادره از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم أفضل صلوات المصلین و كلمات بزرگان حكمت و عرفان , از قدماء گرفته تا متاخرین بیان نموده است .
اینك مناسب مى نماید , به عصاره برخى از مسایل یاد شده كه توسط خود استاد تهیه شده است اشاراتى بنماییم .
----------------------------------------
الف مغایرت نفس با مزاج است كه نفس مزاج نیست , تا به فساد مزاج فوت گردد و تباه شود , بلكه نفس است كه حافظ مزاج است .
ب و دیگر مغایرت نفس با بدن است . یعنى علاوه بر اینكه نفس مزاج نیست , گوهرى قایم به خود مغایر با بدن محسوس است . در حقیقت بدن من حیث انه بدن مرتبه نازله نفس است .
ج و دیگر تجرد نفس ناطقه است كه به سه شعبه تجرد برزخى و تجرد عقلانى و تجرد فوق عقلانى منشعب است . تجرد برزخى در مقام خیال و مثال متصل نفس است , و تجرد عقلانى مرتبه ادراك مرسلات و سیر دیار مفارقات نفس است . و تجرد فوق عقلانى معراج لا یقفى نفس است , بدین معنى كه او را حد یقف نیست . بر این اقسام تجرد نفس , ادله بسیار اقامه شده است . و همه ادله در این نتیجه شریكند كه چون نفس عارى از ماده و احكام آن است , گوهرى بسیط غیر محسوس از عالم ما وراى طبیعت است و از فساد و اضمحلال كه لازمه مركبات طبیعى است مبرى است و چون فساد نمى پذیرد , هیچ گاه زوال و فنا نمى یابد و براى همیشه باقى است , یعنى نفس حادث ابدى است .
د و دیگر این كه نفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است كه به كسب كردن معارف و حقایق و تحصیل ملكات اعمال فاضله انسانى , اشتداد وجودى و سعه مظهرى پیدا مى كند و به اتحاد علم و عالم و عمل و عامل , به سوى كمال مطلق ارتقاء مى یابد .
ه و دیگر این كه نفس عین مدركات خود است كه اتحاد مدرك و مدرك و ادراك به حسب وجود است . ادله اتحاد عاقل به معقول متكفل اثبات این امر است و حقا كتاب ما[
دروس اتحاد عاقل به معقول] در این موضوع عظیم خطیر , حایز اهمیتى بسزاست .
و دیگر خروج نفس از قوه به فعل و افاضه صور علمیه و ملكات فاضله بدان و ادراك نفس مر حقایق اشیاء راست .
ز و دیگر جوهر بودن علم و عمل و انسان سازى آن دواست . یعنى علم و عمل عرض نیستند , بلكه جوهر و انسان سازند و جزا در طول علم و عمل است , بلكه جزا نفس علم و عمل است كه علم سازنده روح و عمل سازنده بدن است . و همواره در همه عوالم , بدن آن عالم مرتبه نازله نفس است و بدنهاى دنیوى و اخروى در طول یكدیگرند و تفاوت به نقص و كمال است .
ح و دیگر این كه ملكات نفس مواد صور برزخى اویند . یعنى هر عمل صورتى دارد كه در عالم برزخ , آن عمل بر آن صورت بر عاملش ظاهرى مى شود كه صورت انسان در آخرت نتیجه عمل و غایت فعل او در دنیاست . و همنشینهاى او از زشت و زیبا همگى غایات افعال و صور أعمال و آثار و ملكات اوست كه در صقع ذات او پدید مىآیند و بر او ظاهر مى شوند كه در نتیجه انسان در این نشأة نوع و در تحت آن افراد و در نشأه آخرت جنس و در تحت آن انواع است . و از این امر تعبیر به تجسم اعمال یا به تجسد أعمال و یا به تجسم اعراض و این گونه تعبیرات مى شود و مقصود تحقق و تقرر نتیجه اعمال در صقع جوهر نفس است .
ط و دیگر تكامل برزخى نفس بعد از انفصال از بدن عنصرى است . در این امر اثبات مى شود كه نفس پس از انقطاع از بدن استكمال مى یابد . به ادله تجرد نفس بقاى نفس پس از انقطاع از بدن عنصرى اثبات مى شود و به تكامل برزخى استكمال آن , كه نفس به انقطاع از بدن عنصرى نه فقط فانى نمى شود . بلكه زنده تر مى گردد , و موت در حقیقت انقطاع و مفارقت نفس از غیر خودش و ارتقاى او به متوفى اوست .
ى و دیگر بیان اقسام قبر و قبر حقیقى انسان به لسان منطق وحى است كه در نتیجه معلوم مى گردد وزان قبر در این نشأة و نشأة آخرت وزان انسان در نشأتین است .
یا و دیگر این كه لذات و آلام نفس در این نشأة از مقوله انفعال و در نشأة آخرت از مقوله فعلند .
یب و دیگر تطابق كونین یعنى توازن بین عالم و آدم است كه : نیست یك رشته در این پرده پر نقش عجب
كش تو را تارى از آن یا كه از آن پودى نیست
یج و دیگر انشاء نفس مرا بدن مثالى خود را و ظهور كمل در عوالم است . ید و دیگر اثبات معادین روحانى و جسمانى انسان است .
یه و دیگر اثبات قوه قدسیه نفوس مكتفیة است .
یو و دیگر این كه انسان را ادراكاتى فوق طور عقل نظرى است
----------------------------------
. عیون مسائل النفس و سرح العیون فى شرح العیون هر دو در یك مجلد هشتصد و نوزده صفحه اى توسط انتشارات امیر كبیر در سال 1371 به طبع رسید و در اختیار علاقمندان قرار گرفت .
گفتنى است كه در میان آثار استاد كتاب یاد شده , دومین كتابى است كه از طرف وزارت ارشاد به عنوان كتاب سال شناخته شده و به علم دوستان جامعه اسلامى معرفى گردیده است .