• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3904روز قبل
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار عرفانی


17 ـ رساله اى در سیر و سلوك
این رساله كه به (( باب رحمت )) نام گرفته است , درجات اهل سلوك را به اجمال درسى درجه بیان مى كند . حضرت استاد دام بقاءه در ابتداى رساله چنین نگاشته است :
(( این مفتاق الى الله و مشتاق الى لقاء الله حسن بن عبدالله طبرى آملى در این وجیزه درجات عارف را كه در حقیقت مدارج الى الله ذى المعارج است و آنها را نهایتى نبود , ولى به اقتضاء بعضى از ارباب سلوك درسى درجه به اجمال اشارتى كرده است , تا عاشق جمال مطلق را درسى و بشارتى باشد )) .
درجات یاد شده از (( شوق )) شروع و به (( وقوف )) پایان پذیرفته است و از آنجا كه محتویات این رساله بسیار فشرده و نیازمند به تبیین بود , حضرت استاد بر آن شد تا در رساله اى دیگر به نام[ ( درجات العارفین ) ] به شرح مطالب رساله مزبور بپردازد كه بحمد الله تا حدودى بر آن توفیق یافت و هنوز ادامه دارد .
اینك مناسب مى نماید كه جهت ارائهء نمونه به نقل شرح درجه (( شوق )) از رساله (( درجات العارفین )) تبرك جوییم .
درجه یكم شوق است كه معشوق گوشه چشمى مى نماید و عاشق را مى رباید , یعنى همین كه نفس از ضیاء الله نور السموات و الارض فروغى و پرتوى گرفت و جمال دل آراى محبوب را در آثار صنع متقن او مشاهده كرد كه (( كل یعمل على شاكلته )) به وصال شاهد مقصود , عزم رحیل مى كند . در قصیده صحراویه گفته ام :
گرنه كارت دلبرى و غارت و یغماستى
پس چرا این سان جمال خویش را آراستى
گرنه شیداى توام اى شاهد یكتاى من
پس چرا جوش و خروشم در دل شبهاستى
ان الله فى ایام دهر كم نفحات الا فتعرضوا لها )) و چون عوایق و رهزنها در هر گوشه و كنار و از هر سوى بسیارند و موانع رسیدن به معشوقند , الم و خوف شدیدى همواره براى عاشق شایق است و از آن روى چون چیزى چشید و یافت پیوسته در شوق , اشتیاق به مطلوب به سر مى برد . پس در این مرتبه چون خود را از جهت تعلقات نفسانیه كه همان عوایقند محروم مى بیند , در آتش حرمان و درد و بیم مى سوزد . از جهتى كه جمال حسن مطلق برایش تجلى كرد , شوقمند به سلوك راه وصول است كه در گلزار خیال وصال به شادى و امید به سر مى برد . لذا سالك در بین خوف و رجا مى گذراند , هم به شادى و الم مقرون است و هم به خوف و رجا مبتلا . چون كشتى نشسته اى در اقیانوس كه هم بیم غرق دارد و هم امید نجات . كشتى نسشتگانیم اى باد شرطه برخیز
باشد كه باز بینیم دیدار آشنا را
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:7
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار عرفانی

18 ـ منشئات
منشئات مجموعه اى است اخلاقى عرفانى كه حاوى دستور العمل هایى است كه حضرت استاد دام ظله آنها را براى تنى چند از دوستان و ارادتمندان نگاشته است . دستور العملهاى مورد اشاره گرچه هر كدام را شأن نزولى خاص به خود است , ولى قطعا براى دیگران خالى از فایده نخواهد بود . این مجموعه هم اكنون در اختیار انتشارات قیام است و انشاء الله به زودى منتشر خواهد شد .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:7
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار عرفانی

19 ـ تصحیح و تعلیق رساله تحفة الملوك
رساله (( تحفة الملوك فى السیر و السلوك )) رساله اى است مختصر و موجز , و در عین حال جامع و شامل كه توسط علامه بزرگوار سید مهدى طباطبایى نجفى ملقب به بحر العلوم رضوان الله تعالى علیه در سیر و سلوك و اخلاق و عرفان عملى نگاشته شده است .
گرچه برخى از ارباب تراجم در صحت انتساب این رساله به سید بحر العلوم تشكیك كرده اند , ولى در مقابل , برخى از بزرگان چون آقا سید على قاضى طباطبایى استاد كم نظیر اخلاق و عرفان , علامه طباطبایى صاحب تفسیر قیم المیزان , شیخ محمد رضا اصفهانى صاحب وقایة الاذهان قدس الله اسرارهم الشریفة و دیگران آن را از مرحوم بحر العلوم دانسته اند .
در هر صورت , رساله یاد شده را در سیر و سلوك و اخلاق شأنى بسزاست و سزاوار نیست كه با ابداع برخى از شبهات واهى از اعتبار آن كاست و علاقمندان به سیر و سلوك را از بركاتش محروم نمود .
لذا حضرت استاد حسن زاده دام بقائه متن آن را كه بسیار پر غلط بوده است , با دقت تمام تصحیح نموده و از بدو تا ختم بر آن تعلیقات ارزنده و مفید نگاشته است كه متأسفانه هنوز به طبع نرسیده است .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:6
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار عرفانی

20 ـ قرآن و عرفان و برهان از هم جدایى ندارند
برخى بر این گمانند كه بین قرآن و برهان و عرفان جدایى است و اگر كسى قرآن را به عنوان مقتدى و امام خویش برگزید , باید به برهان و عرفان بى اعتنا باشد . یا اگر كسى برهان را به عنوان مرجع و حاكم انتخاب نمود , باید از قرآن و عرفان دست بكشد , و یا اگر كسى به سوى عرفان میل كرد , باید از قرآن و برهان روى بگرداند . حال اگر از همین افراد پرسیده شود : آیا ممكن است قرآن كریم حاوى مطلبى مخالف با عقل بوده باشد ؟ یا پرسیده شود : آیا ممكن است این امر را انكار كرد كه قرآن خود بر اساس كشف تام محمدى صلى الله علیه و آله به دست ما رسیده است ؟ در هر دو مورد جواب مى دهند : نه . یعنى همه معترفند كه قرآن در هیچ مورد حكمى بر خلاف حكم عقل ندارد . و همه معتقدند كه قرآن كشفنامه حضرت ختمى مرتبت صلى الله علیه و آله است , ولى با این همه یك نوع تعصب خاص یا كج فهمى خاص و یا عناد خاص آنها را وامى دارد كه به تعبیرات مختلف و بهانه هاى گوناگون و شیوه هاى جور اجور دم از تفكیك بزنند و این سه محور اساسى شناخت را كه ظاهرا سه محورند ولى به لحاظ واقع معاضد هم و پشتیبان یكدیگرند , معارض با هم و معاند با یكدیگر معرفى
كنند . (( ذلك مبلغهم من العلم إن ربك هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بمن اهتدى )) ( 1 ) .
بلى ممكن است بگویند : مسلم است كه قرآن حكمى بر خلاف حكم عقل ندارد , ولى سخن ما این است كه قرآن فوق عقل است و با عقل صرف نمى توان به آنچه كه قرآن حكم مى كند , دست یافت و نیز ممكن است بگویند : مسلم است كه قرآن مبتنى بر كشف است , ولى این بدان معنى نیست كه هر كشفى حق و مطابق با واقع بوده باشد .
در جواب گوییم : آرى , همین طور است كه مى فرمایید , ولى شما نیز باید بین فیلسوفى كه عقل گراست و مى خواهد بدون كمك وحى به حقایق و معارفى كه از دسترس عقل صرف دور است دست یابد و فیلسوفى كه عقل را راهگشاى وحى و آن را بدون وحى در فهم بسیارى از معارف الهى را جل مى داند , فرق بگذارید و همچنین باید عارفى را كه بر مطلق كشف اتكا دارد و هر كشفى را با هر شرائطى حجت مى داند , از عارفى كه براى كشف میزانى قائل است , و آن را با شرائط خاصى مى پذیرد و بر هر كشفى اعتماد نمى كند , تمییز دهید , و در همین جا بسیار به جاست خاطر نشان كنیم : ما در عین حالى كه معتقدیم قرآن و عرفان و برهان از یكدیگر جدایى ندارند , این را هم اضافه مى كنیم كه معناى این سخن نه آن است كه ما هر مطلبى را كه به نام قرآن , یا عرفان , یا برهان عرضه شد , به بهانه اینكه قرآن و عرفان و برهان از هم جدایى ندارند , تصدیق كنیم . بلكه باید بین خود قرآن و عرفان و برهان و بین طرفداران قرآن و برهان و عرفان , فرق گذاشت , یعنى آنچه كه ما مدعى آنیم , عدم ترافع بین خود قرآن و عرفان و برهان است , نه عدم ترافع بین طرفداران و پیروان آنها . زیرا معتقدیم : همان گونه كه براى برداشت از قرآن شرایطى است و مفسر نمى تواند بدون توجه به آنها مدعى شود , آنچه من از قرآن مى فهمم حق خالص است , عرفان را نیز آدابى است و عارف نمى تواند بدون در نظر گرفتن آنها ادعا كند , آنچه من با مكاشفه بدان دست یافته و مى یابم , واقعیت صرف است , و برهان را نیز شرایط خاصى است و مبرهن نمى تواند بدون اعتناء بدانها بگوید : آنچه را كه من با برهان استنتاج كرده و مى كنم مطابق با واقع است . بنابراین ممكن است بین طرفداران سه محور یاد شده , بر اثر عدم رعایت شرائط ترافعى رخ دهد و باهم به معارضه برخیزند , ولى این امر ایجاب نمى كند كه اگر بین آنان به علت عدم رعایت شرایط یا به علت عدم درك یكدیگر و یا به هر علت دیگر , ترافع و تعارضى پیش آمد , باید این ترافع و تعارض براى همیشه باقى بماند , زیرا ممكن است افرادى پیدا شوند كه با زبان هر سه محور آشنایى داشته و حرف هر سه طایفه را بفهمند و مشكل آنها را كشف كرده و در نتیجه بینشان تصالح ایجاد كنند , چه اینكه پیدا شده و كرده اند . گرچه این عمل مقدس و با اهمیت از سوى همان كج فهمان طورى دگر تفسیر شده و گفته اند : (( به واسطه اینكه عرفا , صوفیه و پیروان فلسفه یونان در اقلیت و از جامعه مسلمین مخصوصا شیعه و فقهاء مطرود بودند , بناى تدلیس و تلبیس و تأویل را گذاشتد و كلمات مقدسه انبیاء ( ص ) و ائمه ( ع ) را با معتقدات فلسفه و عرفان تاویل كردند و این تدلیس كاملا مؤثر افتاد , تا كار به جایى رسید كه پیران مكتب قرآن و شیعه و فقها چنین معتقد شدند كه علوم قرآن مجید و ائمه ( ع ) عین علوم فلسفه و عرفان است و علوم اسفار و اشارات مثلا عین قرآن و اسرار قرآن است كه بر فقهاء مخفى و مجهول مانده است . . . )) ( 2 ) .
در جواب اینگونه اظهار لطف ها ! فقط باید به فرموده مولوى علیه الرحمة تمثل جست و گفت :
هر كسى از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست احوال من
بگذاریم و بگذریم كه گفتنى در این مقوله فراوان است و به همان انداه گوش شنوا كم .
بارى , در عصر ما حضرت استاد حسن زاده آملى دام ظله كه خود جامع بین قرآن و عرفان و برهان است , در ایجاد تصالح و رفع بینونت و جدایى میان قرآن و عرفان و برهان , سعى بلیغى مبذول داشت و تا جایى كه مقتضیات و شرایط اجازه مى داد , با زبان و قلم خویش كوشید و بالاخره اثر مستقلى را در موضوع یاد شده نگاشت و آن را به اسم (( قرآن و عرفان و برهان از هم جدایى ندارند )) نام نهاد .
استاد خود در دیباچه كتاب مزبور كه خود خلاصه اى از مطالب كتاب است چنین فرموده است :
(( این رساله به قلم نگارنده آن حسن حسن زاده آملى در این موضوع كه (( قرآن و عرفان و برهان از هم جدایى ندارند )) در یك مقدمه و ده فصل سخن مى گوید و آن را به پاس احترام دانش و دانش پژوهى و دانش پرورى به پیشگاه والاى استادان و بزرگوارانى كه كنگره بزرگداشت علم شریف منطق , كه به همت مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى و مركز تحقیقات فیزیك نظرى و ریاضیات ( ریاضى ) به وجود بسیار ارزشمندشان شكل مى گیرد و با درود و نوید تقدیم مى دارد .
مقدمه : سخنى كوتاه در مكانت دانش ترازوست .
فصل 1 : در این كه امام صادق علیه السلام ارسطو را به بزرگى یاد فرموده است , بدین جهت كه ارسطو مردم را از برهان وحدت صنع به وحدت صانع دلالت كرده است .
فصل 2 : در ابتناى قرآن و عرفان بر برهان است .
فصل 3 : در این كه هیچ گاه جامعه انسانى از منطق و برهان بى نیاز نیست .
فصل 4 : در این كه دین الهى و فلسفه الهى یكى است .
فصل 5 : در این كه اساس عین و علم بر تثلیث است .
فصل 6 : در معرفت نفس به بیان شارع و عارف و حكیم است . فصل 7 : در این كه تنى چند از بزرگان دین و دانش معارف شریف عرفانى را برهانى كرده اند .
فصل 8 : در استخراج موازین پنجگانه منطق از قرآن كریم است و در این كه گفته هاى نبى همه رمز باشد به معقول آكنده .
فصل 9 : در توهم مذمت منطق و فلسفه از زبان اهل عرفان و دیگران و جواب آن است .
فصل 10 : در بیان طرق اقتناى معارف است )) .
این اثر گرانقدر در تاریخ 1370 هجرى شمسى توسط موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى در تیراژ 2000 نسخه به طبع رسید و در دسترس علاقمندان قرار گرفت .
پاورقى :
1 سوره نجم آیه 30 .
2 بیان الفرقان ج 1 ص 2 .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:6
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار فلسفى


1 ـ دروس اتحاد عاقل به معقول
این كتاب شریف در یكى از مهمترین مسائل حكمى كه فهم بسیارى از معارف قرآنى , در مسیر تكامل انسانى و هضم كثیرى از اسرار احادیث و روایات صادره از اهل بیت وحى علیهم افضل صلوات المصلین بر آن متفرع است , یعنى مسئله اتحاد عاقل به معقول توسط حضرت استاد حسن زاده دامت توفیقاته تدوین یافته است .
استاد با نقل و بررسى آراء كسانى كه بحث اتحاد عاقل به معقول را پرورانده اند و یا به نحوى در باره آن ابراز نظر كرده اند , تحقیق جامعى را در باره مسئله مزبور ارائه مى كند , آنگاه به فروعى كه خود نسبت به برخى از مسائل اصلند , ولى از مسئله اتحاد عاقل به معقول منشعبند اشاره كرده و در مورد هر كدام بر حسب مقام به بحث و تحقیق مى پردازد . در فضل و شرافت این كتاب همین بس كه خواننده گرامى را در وصل به معرفت نفس كه اساس همه خیرات و سعادات و محور تمام مسایل عقلى و نقلى است , یارى مى رساند . زیرا كسى كه به عمق دروس كتاب دست یابد , خواهد فهمید كه جزا نفس عمل است و آدمى بهشت و جهنم را از این نشئه با خود مى برد و نیز به این نكته خواهد رسید كه علم و عمل عرض نیستند , بلكه هر دو جوهر و انسان سازند و همچنین خواهد دانست كه ملكات نفسانى هر كسى مواد صور برزخى اوست و آدمى بهشت و جهنم را از این نشئه با خود مى برد و نیز به این نكته خواهد رسید كه علم و عمل عرض نیستند , بلكه هر دو جوهر و انسان سازند و همچنین خواهد دانست كه ملكات نفسانى هر كسى مواد صور برزخى اوست و آدمى هیچگاه بى بدن نیست , جز آنكه بدنها در طول همند و تفاوتشان به كمال و نقص است و خلاصه كلام آنكه تصدیق خواهد كرد كه طلعت دل آراى دین و قرآن و روایات در پس پرده هایى ضخیم كه در جهالتها و غفلتها ریشه دارند , پنهان مانده و خود را هنوز هم كه هنوز است به كسى جز تعدادى اندك نشان نداده است .
حضرت استاد خود در مقدمه كتاب اتحاد عاقل به معقول راجع به چگونگى تالیف آن چنین مى نگارد :
[ از آن رو كه حكیمان گفته اند : نفس را مشغول بدار وگر نه او تو را مشغول مى كند , داب راقم سطور این بود كه هرگاه تعطیلى حوزه علمیه تهران یا قم اقبال مى نمود , در شهرش بلد طیب آمل به انبساط بساط درس و بحث با تنى چند از خواص صاحبدل متمتع بود و به بركات آن ذوات محترم خیر مال و نفوس شیقه به كمال از این مأدبه الهى مائده هایى عاید این كمترین مى شد كه چند رساله در فنون موضوعات به تسلك تحریر در آورد و از آن جمله همین صحیفه است كه نمودارى از آن محضر است , تا چه قبول افتد و چه در نظر آید . شروع تصنیف و تدریس آن در 29 / 9 / 1355 هجرى شمسى بود و در مدت دو سال به پایان رسید . در سیر علمى حق مقتدا و برهان متبع است نه قول این و آن , هر چند در این رساله اقوال اعاظم متوغلین در حكمت متعالیه و معارف حقه الهیه را به عنوان تأیید و تسدید نقل كرده ایم و از انفاس قدسى آنان استمداد نموده ایم و به ظاهر در كنار سفره آنان نشسته ایم ولى :
بر در شاهم گدایى نكته اى در كار كرد
گفت بر هر خوان كه بنشستم خدا رزاق بود
غرض از تدوین این رساله تحقیق در یكى از مهمترین مسایل علمى فن اعلى یعنى علم الهى و ما فوق الطبیعه مى باشد كه عبارت از اتحاد عاقل به معقول است و نیل بدان طریقه اى أقوم در وصول به معرفت نفسى است كه اساس همه خیرات و سعادات و قطب جمیع مباحث حكمیة و محور تمام مسایل عقلیه و نقلیة و معرفت آن اشرف معارف است مرجو از فیاض على الاطلاق اینكه مستعدین را معدى تام بود .
گفتنى است كتاب یاد شده در سال 1364 هجرى شمسى از طرف وزارت ارشاد به عنوان كتاب سال شناخته شد و به دانش دوستان معرفى گردید .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:5
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار فلسفى

بسم الله الرحمن الرحیم

3 ـ نصوص الحكم بر فصوص الحكم
این كتاب ترجمه و شرحى است بر فصوص الحكم به تصنیف معلم ثانى حكیم ابونصر فارابى كه بنابر فرموده استاد حسن زاده دام ظله به صورت حكمت متعالیه نگارش یافته و اگر كسى به تاریخ نوشتن اسفار آخوند ملا صدرا و فصوص فارابى آگاهى نداشته باشد , در ابتداى امر گمان مى كند كه فصوص بعد از اسفار تألیف شده است .
حضرت استاد این شرح را از زمانى كه در محضر استاد خود مرحوم میرزا مهدى الهى قمشه اى قدس سره بود , آغاز نمود تا اینكه بعد از مدت بیست سال و اندى با تلاش و كوشش فراوان معظم له خاتمه یافت و به صورت فعلى به عالم فضل و دانش ارائه گردید .
البته گفتنى است كه جناب ایشان مطالب كتاب مذكور را به مدت چهار سال , هر گاه به حوزه علمیه تهران و قم تعطیلى روى مىآورد در حضور جمعى از دوست داران علم و جویندگان دانش در بلده طیبه آمل تدریس كرد كه این امر خود در سرو سامان یافته شرح یاد شده تاثیر بسزایى داشت . در دیباچه كتاب راجع به این مطلب چنین آمده است :
[ چنانكه در آغاز برخى از نوشته هایم , گفته ام سالیانى شیوه نگارنده این بود كه هرگاه به حوزه علمیه تهران و قم تعطیلى روى مىآورد , به شهر خویش آمل روى آورده , چند حلقه درس و بحث در آنجا دایر مى كرد . بر این عقیدت كه محقق را تألیفى گرانقدرتر از تصنیف كتاب انفسى نیست كه نفوس مستعده را احیاء كند و از قوه به فعلیت رساند و پس از آن تالیف تدوینى تا انعامش عام باشد و احسانش تام . این كتاب نیز حاصلى از آن درس و بحث است كه در شب دوشنبه چهاردهم جمادى الاولى هزار و سیصد و نود و دو هجرى قمرى مطابق پنجم تیر ماه هزار و سیصد و پنجاه و یك هجرى شمسى شروع و در شب پنجشنبه پنجم شوال المكرم هزار و سیصد و نود و شش هجرى قمرى مطابق هشتم مهر ماه هزار و سیصد و پنجاه و پنج هجرى شمسى خاتمه یافت و اینك قلم تقدیر رقم زد كه فایده این مأدبه اعم و عایده این مائده اتم باشد .
به هر حال , حضرت استاد , در مقدمه كتاب , بعد از بحثى تحقیقى در صحت انتساب فصوص الحكم به فارابى , خاطر نشان مى سازد اولین شارح فصوص فارابى خود فارابى است . بدین صورت كه از فص 63 تا فص 74 كه آخرین فص كتاب است , همان شرح یا تعلیقه اى است كه فارابى بر بعضى از فصوص مشكل كتاب نگاشته ولى دیگران آنها را به اصل الحاق و همه را یكجا به نام فصوص قلمداد كرده اند .
لازم به ذكر است كه شیوه استاد در این شرح بدین صورت است كه ابتدا هر فص را تصحیح شده عنوان مى كند و پس از آن به ترجمه تحت اللفظى آن مى پردازد و سپس به دنبال آن توضیحاتى را به عنوان بیان آن فص مىآورد و همانگونه كه خود ایشان قید كرده اند , در حقیقت رساله فصوص بهانه است و به ازاى نصوصى كه در آن درج شده به مثابت پیمانه است . استاد خود درباره كتاب نصوص الحكم بر فصوص الحكم چنین سروده است : به اسم الهى قلم زد رقم
نصوص حكم بر فصوص حكم
نصوص حكم را موازین قسط
بیابى برایت نه بیش و نه كم
موازین قسطى كه صد بار به
ز مرآت اسكندر و جام و جم
مر این مخزن معرفت را قیاس
نشاید به دینار كرد و درم
چه زیبد به نزدیك آب حیات
جماد ارچه باشد چو زیبا صنم
مبانى آن امهات و اصول
معانى آن زاد راه اهم
گرانمایه عمرم بسى روز و شب
بفكرت بشد تا كه شد منتظم
فروزد چو یك گوهر شبچراغ
چو پیش آیدت مشكلات بهم
شناسى كه ناظر بود اندر او
چه قرآن و عرفان و برهان بهم
حسن را خداوندگار كریم
چنو یادگارى نموده كرم
كه بر طاق میناى گردان سپهر
بپاید نماید مقرنس علم
كه تا رهروان را بود رهنما
به سر منزل بارگاه قدم
چه آن رهروى را كه باشد عرب
چه آن رهروى را كه باشد عجم
به اسم خداوند در مفتتح
به حمد خداوند در مغتنم
این كتاب در زمستان 1365 توسط مركز نشر فرهنگى رجا چاپ و منتشر گردید و از آن روى كه مشتمل بر شرح و تبیین و تفسیر بسیارى از مسائل مشكل عقیدتى و كثیرى از مباحث معتضل فكرى در فنون و رشته هاى عرفان و فلسفه و كلام بود , به فضل خداوند مورد توجه دانش پژوهان فاضل , چه در حوزه ها و چه در دانشگاه ها , قرار گرفت و امیدواریم در آینده نیز قرار گیرد .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:5
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار فلسفى

بسم الله الرحمن الرحیم

4 ـ رساله جعل
همان طور كه پیداست , مسئلهء مورد بحث در این رساله مسئله جعل است . مبحث جعل على رغم گفته برخى كه ابراز كرده اند مبحث اصالت یا اعتباریت وجود ما را از مبحث جعل بى نیاز مى كند , یكى از مباحث مهم حكمى است كه دقت در آن , حقیقت امر را در صدور اشیاء از جاعل واجب بالذات و نحوه ارتباط معلول با علت خود و بالعكس روشن مى كند . حضرت استاد حسن زاده دام بقائه در بیان هدف نگارش رساله جعل چنین مى فرماید :
هدف عمده ما در این رساله كه براى متوغلین در فلسفه و عرفان خود نكته علیایى است , این است كه مى خواهیم بگوییم : بنابر اصالت وجود و مساوقت وجود با حق و اینكه وجود یك وجود صمدى و یك حقیقت واحده ذات مراتب یا ذات مظاهر است , ما از مجعولیت جود چه مى خواهیم ؟ و یا بنابر امور یاد شده , مجعولیت جود چه معنایى مى تواند داشته باشد ؟ و شاید آن آقایان و بزرگانى كه مجعولیت وجود را نفى و قائل به مجعولیت ماهیت , یا مجعولیت انتساب ماهیت به وجود شده اند , نظر شریفشان به همین نكته كه بدان اشاره شد , معطوف بوده باشد . به هر حال , معظم له رساله را با اشاره اى به اهمیت مبحث جعل آغاز مى كند , آنگاه خاطر نشان مى سازد بحث از جعل به شعبه هاى گوناگونى تقسیم مى گردد كه طائفه اى از آنها جزء مسایل فلسفهء رایج حكمت مشاء است و برخى در حكمت متعالیه ریشه دارد , كه ذیلا به عناوین آن مسایل اشاره مى شود .
1 مسئله اصالت جود در جعل غیر مسئله اصالت وجود در تحقق است .
2 لفظ جعل در برخى از موارد به دو مفعول و در برخى دیگر به یك مفعول متعدى مى شود .
3 مجعول بالذات چیست ؟
4 جعل مؤلف به جعل عرضیات مفارقه اختصاص دارد .
5 كسانى كه در ماهیت به جعل بسیط قائلند , بر اعتباریت وجود اتفاق دارند .
6 كسانى كه در ماهیت قائل به جعل بسیطند سه فرقه اند . 7 كسى كه مى گوید مجعول به جعل بسیط اتصاف است مرادش به این اتصاف چیست ؟
8 كسانى كه قائل به اصالت وجودند , در باره مجعول بالذات به سه فرقه تقسیم مى شوند .
9 آیا بسائط مجعولند ؟
10 موجود ممكن همراه با وجودش ربط محض است .
11 در برخى از مواراد شیخ اكبر محیى الدین بن عربى از انتساب ماسوى به حق تعالى به ارتباط فقرى تعبیر كرده است .
حضرت استاد دام ظله , مسایل مورد اشاره را به همین ترتیب كه ذكر شد به تفصیل مورد بحث قرار داده و در خاتمه جهت مزید استبصار به نقل طائفه اى از كلمات اهل توحید اهل عرفان مى پردازد . گفتنى است كه رساله جعل همراه با دو اثر دیگر استاد , یكى به نام العمل الضابط فى الرابطى و الرابط و دومى به نام قصیده ینبوع الحیوة توسط انتشارات قیام در سال 1368 هجرى شمسى به طبع رسید .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:4
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار فلسفى

بسم الله الرحمن الرحیم

5 ـ رساله العمل الضابط فى الرابطى و الرابط
این رساله كه بر چهارده فصل و یك خاتمه مرتب گشته , در باره وجود رابط و وجود رابطى بحث مى كند .
وجود رابط و وجود رابطى را دو اطلاق است . گاهى وجود رابط و وجود رابطى گفته مى شود و نظر گوینده به وجودات خارج از ذهن و اعیان خارجى معطوف است كه در این صورت مراد از وجود رابط , وجود ماسوى است , بر مبناى حكمت متعالیه و مراد از وجود رابطى نیز وجود ماسوى است , لیكن نه بر مبناى حكمت متعالیه بلكه بر مبناى حكمت مشاء , و دیگر گاه وجود رابط و وجود رابطى گفته مى شود و نظر گوینده به عالم قضایا معطوف است كه در این صورت مراد از وجود رابط , وجود غیر مستقل است كه معنایى از قبیل معانى حرفیة دارد و در مقابل وجود محمولى است , و مراد از وجود رابطى وجود مستقل اما ناعتى است كه نعت غیر قرار مى گیرد و یكى از دو قسم وجود محمولى است .
حضرت استاد حسن زاده دام ظله پس از آنكه در فصول اولیه رساله اصطلاحات و اطلاقات یاد شده را گوشزد مى كند , در فصول بعدى به بررسى احكام و موارد استعمال هر یك از آنها مى پردازد و در خاتمه از آن رو كه فصل نهم از منهج اول از مرحله اولى اسفار در وجود رابط و رابطى و نیازمند به تبیین و شرح بود , فصل یاد شده را عنوان مى كند و پس از تصحیح متن , آن را به اقتضاى مقام تفسیر و از این طریق راه را براى سلاك اسفار هموار مى نماید .
رساله العمل الضابط . . . همراه با دو اثر دیگر استاد[ رساله جعل , قصیده ینبوع الحیوة] توسط انتشارات قیام در سال 1368 هجرى شمسى به طبع رسید .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:4
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار فلسفى

بسم الله الرحمن الرحیم

6 ـ تقدم و تصحیح و تعلیق آغاز و انجام
رساله آغاز و انجام وجیزه اى است عزیز , كه جناب مستطاب , محقق و مدقق بى نظیر , خواجه نصیر الدین طوسى رضوان الله تعالى علیه آن را به سبك خاصى در مبداء و معاد نوشته است .
اینكه گفتیم به سبك خاصى , بدان جهت است كه مرحوم خواجه در این رساله عمدة از طریق معرفت نفس به بررسى مسایل مربوط به مبداء و معاد پرداخته است . لذا حضرت استاد حسن زاده دام بقائه مى فرماید : سزاوار است كه این رساله را یكى از رسایل در موضوع معرفت نفس یعنى روانشناسى بدانیم .
به هر حال حضرت خواجه علیه الرحمة , رساله را با خطبه اى غراء كه از آن رائحه جان فزاى توحید از دیدگاه كمل اولیاء الله به مشام جان مى رسد , آغاز مى كند و مى فرماید : سپاس آفریدگارى را كه آغاز همه ازوست و انجام همه بدوست , بلكه خود همه اوست .
استاد حسن زاده ایده الله و سدده در تعلیقه اى كه بر مقام دارد چنین مى فرماید : [ نگارنده نخستین بار از این عبارت عطر آگین عشق آغاز و انجام را در دل گرفته است و در پى تحصیل آن بر آمده است و آن را از متأله سبزوارى در تعلیقه اش بر اسفار تلقى كرده است و سپس از عارف بزرگ سید حیدر آملى در جامع الاسرار . . . تا در ذوالقعده 1389 هجرى قمرى نسخه اى از آن چاپى به حروف سربى , رسید از دست محبوبى به دستم
ذوالحجة همان سال مطابق 26 / 11 / 1348 هجرى شمسى به انجام رسید , ولى از عبارت منقول حاجى اثرى نیافته است , لذا به تردید افتاده است كه شاید این رساله آغاز و انجام خواجه نباشد و یا اگر هست ناقص است , چه بر ظهر آن مرقوم بود آغاز و انجام خواجه نصیر الدین محمد طوسى علیه الرحمة . تا پس از چند ماه مجموعه اى به چاپ سنگى , حافل رسائلى چند از جبر و اختیار خواجه و آغاز و انجام وى و جام جهان نماى و لوایح جامى و دو غزل از عارف بزرگ آقا محمد رضا قمشه اى از مكتبه اى ابتیاع كرده است كه گمشده خود را یافته است . پس از عرض و مقابلهء نخستین با هم معلوم شده است كه تمام دیباچه آغاز و انجام را كه از آغاز آن تا فصل نخستین آن است , در آن مطبوع نا مطبوع سربى , اسقاط كرده اند و سبب آن همین خطبهء غراء شده است كه مثل جناب خواجه نصیرالدین طوسى مفاد كریمه هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن را بدان عبارت وجیز و عزیز پارسى به قلم آورده است كه :
گر مطرب حریفان این پارسى بخواند
در رقص و حالت آرد پیران پارسا را
از اینگونه اسقاط و تحریف در بسیارى از كتب و رسایل حتى در جوامع روایى و روایات روا داشته اند كه وجه آن بر اهل بصیرت روشن است . بارى اولین قلمى كه در حل رموز و دقایق آغاز و انجام به گردش در آمد و اصول و امهاتى را در بیان مطالب آن ارائه كرد , قلم رصین وزین حضرت استاد حسن زاده بود . جناب ایشان خود در مقدمه تعلیقات خویش بر آغاز و انجام چنین نگاشته است :
چون رساله حافل متون حقایق و رموز معارف در اطوار و احوال انسان من حیث هو انسان است كه در حكم معما مى باشد , لذا در این تعلیقات با بركات , غرض عمده محرر آن ارائه امهات و اصولى در بیان مسایل فصول آن است كه اهل آن را به كار آید و روشنتر از آن براى نا اهل سودى نبخشد , بلكه سبب انحراف و اضلال و عناد او گردد .
و باز به مواضعى كه در كتب مبسوطه , در مطالب هر فصل سخن رفته است تذكر داده ایم كه اهل تحقیق را مفید افتد , و به برخى از آیات و روایات و كلماتى از بزرگان دانش در هر فصل تبرك و تمسك جسته ایم , و مواردى را كه مرحوم آخوند در اسفار از این رساله استفاده كرده است و بدان نظر دارد در حد امكان یافته ایم و نام برده ایم
گفتنى است كه رساله آغاز و انجام همراه با مقدمه و تعلیقات استاد توسط سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در پاییز 1366 هجرى شمسى طبع و منتشر شد , و پس از تاریخ یاد شده نیز مكرر به طبع رسیده است .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:4
معرفی کتاب و بازی های آموزشی
مجموعه آثار فلسفى

بسم الله الرحمن الرحیم

7 ـ صد كلمه
این اثر كه حاوى صد كلمه در معرفت نفس است , به منظور تهییج و تحریص نفوس مستعده به خودشناسى و تعالى و ترقى نفسانى و تحصیل معارف حقه الهى , به قلم رصین و وزین استاد حسن زاده حفظه الله تعالى نگارش یافته است .
حضرت استاد خود در مقدمه چنین آورده است :
[ این صد كلمه كه صد دانه در یك دانه است براى خاظر عاطر آن عزیزى كه شایق اعتلاى به ذروه معرفت نفس است , از قلم این كمترین حسن حسن زاده آملى به رشته نوشته در آمده است كه اگر مورد پسند افتد اورا بسند است]
و اینك نمونه اى از آن كلمات :
1 آنكه خود را نشناخت چگونه دیگرى را مى شناسد .
2 آن كه گوهر ذات خود را تباه كرده است , چه بهره اى از زندگى برده است .
3 آن كه از مرگ مى ترسد , از خودش مى ترسد .
4 آن كه طبیعتش را بر عقلش حاكم گردانیده است , در محكمه هر بخردى محكوم است .
5 آن كه غذا را مسانخ مغتذى نیابد , هرزه خوار مى گردد و هرزه خوار هرزه گو و هرزه كار مى شود .
6 آن كه من عرف نفسه فقد عرف ربه را درست فهم كند , جمیع مسایل اصیل فلسفى و مطالب قویم حكمت متعالى و حقایق متین عرفانى را از آن استنباط تواند كرد . لذا معرفت نفس را مفتاح خزائن ملكوت فرموده اند . پس برهان شرف این گوهر یگانه اعنى جوهر نفس همین مأثور شریف[ من عرف] بس است .
7 آن كه در آثار صفات و اخلاق انسانها و در احوال و افعال و حیوانها دقیق شود , حیوانها را تمثلات ملكات انسانها مى یابد . 8 آن كه معرفت نفس را مرقات معرفت رب گرفته است , نسبت قوى را به نفس مانند نسبت ملائكه به رب مى یابد .
9 آن كه نفس آگاه دارد و روى دل را با الله دارد و فرموده كشاف حقایق امام بحق ناطق جعفر صادق علیه السلام را كه [ القلب حرم الله فلا تسكن فى حرم الله غیر الله] حلقه گوش خود كند .
10 آن كه را آه و سوز و گداز كه روح و ریحان و جنت نعیم اهل دل است و راز و نیاز كه قرة عین عارف است , نباشد پس نشاط و شادى او در چیست ؟
این اثر تا كنون مكرر در مكرر به طبع رسیده است و آخرین بار توسط انتشارات قیام همراه با برخى از اشعار منتشر نشده استاد , طبع و منتشر شده است .
منبع: azha.ir
پنج شنبه 17/5/1392 - 2:3
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته