آموزش و تحقيقات
در آمریكا در
انبار كالایی، كارگر بی سوادی كار می كرد. او موظف بود تعداد كالای داخل هر گونی
را شمارش كرده و درصورت صحیح بودن مقدار آن، روی گونی بنویسد* All Correct*
و چون این كاگر بی سواد بود و طرز نوشتن این كلمه را بلد نبود با استفاده از صدای
اول كلمه ها، علامتی روی گونی ها می گذاشت به این صورت كه به جای* All * از * O * و به جای * Correct * از * K * استفاده می كرد
و به جای كلمه ی* All Correct* روی گونی ها می نوشت * O.K * استفاده از كلمه ی * O.K * به تدریج همه
گیر شده و امروزه مردم سراسر دنیا، این اصطلاح را به خوبی می شناسند و به كار می
برند.
كلمه ها عقاید
شكل گرفته و افكار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فكری است كه بیان
می شود. كلمه ها و اندیشه ها دارای مواجی نیرومند هستند كه به زندگی و امورمان شكل
می دهند.
اگر یك كارگر بی
سواد بتواند یك اصطلاحی را در دنیا شایع كند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می
توانیم استفاده از كلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح كل ایران گسترش داده و
انرژی مثبت را بین همه پخش
كنیم. فكر می كنید چرا حضرت محمد می فرمایند: *فرزندان خود را به نام های نیك
خطاب كنید.*
امروزه ثابت
شده كه كلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت
منفی و بیماری سوق می دهند به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل
خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می كنیم (روی خودتان امتحان
كنید) اما اگر به جای آن از یك عبارت مثبت استفاده شود نیروی مثبت و سازنده به
افراد هدیه می دهیم.
مثال:
به جای پدرم
درآمد؛ بگوییم: خیلی راحت نبود
به جای خسته
نباشید؛ بگوییم: خدا قوت
به جای دستت درد
نكنه؛ بگوییم: ممنون از محبتت- سلامت باشی
به جای ببخشید
مزاحمتون شدم؛ بگوییم: از این كه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشكرم
به جای لعنت بر
پدر كسی كه اینجا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر كسی كه اینجا آشغال نمی ریزد
به جای گرفتارم؛
بگوییم: در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛
بگوییم: راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد
نده؛ بگوییم: خدا سلامتی بده
به جای قابل
نداره؛ بگوییم: هدیه برای شما
به جای شكست
خورده؛ بگوییم: با تجربه
به جای مگه مشكل
داری؛ بگوییم: مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر
هستم؛بگوییم: ثروت كمی دارم
به جای بد نیستم؛
بگوییم: خوب هستم
به جای بدرد من
نمی خورد؛ بگوییم: مناسب من نیست
به جای مشكل
دارم؛ بگوییم: مسئله دارم
به جای جانم به
لبم رسید؛ بگوییم: خیلی راحت نبود
به جای فراموش
نكنی؛ بگوییم: یادت باشه
به جای داد نزن؛بگوییم:
آرام باش
ژبه جای من مریض و
غمگین نیستم؛بگوییم:من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت
باشد؛ بگوییم: شما را در شادی ها ببینم
وقتی بعد از مدتی
همدیگر را میبینیم، به جای توجه كردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:
*چه قدر چاق
شدی*، *چه قدر لاغر شدی*، *چه قدر خسته به نظر میآیی*، *چرا موهات را این قدر
كوتاه كردی؟*، *چرا ریشت را بلند كردی؟*، *چرا توهمی؟*، *چرا رنگت پریده؟*، *چرا
تلفن نكردی، چرا حال مرا نپرسیدی؟* و ...
بهتر است بگوییم:
*سلام به روی ماهت، چه قدر خوشحال شدم تو را دیدم*
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:47
آموزش و تحقيقات
افراد دروغگو
معمولا از نظر نوع رفتاری
با یکدیگر شباهت بسیاری دارند که دانستن برخی از خصوصیات به ما کمک می کند که تا حدودی انسان
دروغگو را بشناسیم برخی از علائم و روشهایی که باعث شناهخت دروغگو می شود عبارتند از:
1- چشمان کسانی که دروغ می گویند یا بازتر از حد
معمول است یا دائما چشمهای آنان به نقاط مختلف حرکت می کند. در عین حال آنها معمولا از نگاه
مستقیم به شما احساس ناراحتی می کنند و سعی می کنند مستقیما به شما نگاه نکنند.
2- گاهی اوقات افراد دروغکئ بخشی از صورت یا
دهانشان را هنگام حرف زدن می پوشانند.
3- وقتی از آنها سوال می شود دماغ یا گوششان
را به حالت عصبی می خارانند.
4- فرد دروغگو معمولا هنگام حرف زدن حرکت
اضافی زیادی از خود بروز می دهد.
5- در هنگام حرف زدن زیاد تپق می زنند و
اشتباهات فراوان گفتاری را سعی می
کنند به گونه ای بپوشانند.
6- آنها همیشه کلی گویی می کنند و بارها این
کلیات را تکرار می کنند و با این کار تلاش می کنند تا خودشان را قانع کنند.
7- آنها سعی می کنند به گونه ای گیج و مبهم
سخن بگویند و با این کار به شما اجازه نمی دهند تا حرفهای آنان را تجزیه کنید.
8- هنگامی که سعی دارید در مورد موصضوع مورد
بحث از آنها سوال کنید بلافاصله موضوع بحث را عوئض می کنند.
9- حتی سوال شما را متوجه شوند چنین وانمود می
کنند که سوال شما را نشنیده اند و با این کار به بحث خاتمه می دهند.
10- اگر می خواهید مطمئن شوید مه او دروغ کفته
است چند روز بعد راجع به موضوعی که در مورد آن دروغ گفته است ار او سوال کنید تا برایتان یک
داستان با مطالب متفاوت
تعریف کند.
11-اگر قدری به صحبت آنها
شک دارید شما را متهم به بی اعتمادی می کند و خیلی سریع با این کار به بحث خاتمه
می دهد.
12- آدم های دروغگو معمولا پر حر ف هستند و در
مورد هر چیزی اظهار نظر می کنند.
13- افراد دروغگو معمولا کسانی هستند که در
زندگی شخصی یا خانوادگی دچار مشکل هستند. پس در مورد حرفهای چنین افرادی بیشتر دقت نمایید.
14- تن صدای افراد دروغگو در هنگام دروغ گفتن
معمولا بالاتر از حد طبیعی است.
15- خنده های بی دلیل و بی گاه در هنگام صحبت
کردن یکی دیگر از علائم افراد دروغگو است
16-آدمهای دروغکو همیشه
سعی می کنند حرفهای زیبا و جذاب به زبان بیاورند و با این کار می خواهند امکان کشف
حقیقت را از ما سلب کنند.
نکته پایانی این که اگر چه که
شاید افراد دروغگو در کوتاه مدت بتوانید حقیقت را از دیگران پنهان کنند اما زمان باعث خواهد
شد که همیشه افراد دروغگو رسوا شوند و هیچ گته حقیقت پنهان نخواهد ماند, اگرچه شاید مدت زمان
طولانی پنهان بماند.
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:40
كودك
شاید
كودك شما هم یكی از ۱۰ كودكی باشد كه كابوس شبانه را تجربه
میكند، اگر این طور است پس سعی كنید با در نظر گرفتن
بهترین راهها هم كودكتان را از این كابوس نجات دهید
و هم دغدغه خودتان را از بین ببرید. متخصصان معتقدند كه دیدن كابوسها
در سنین كودكی و هنگام شب معمولا طبیعی است و جای نگرانی نیست فقط در مواردی والدین باید توجه بیشتری به كابوسها داشته باشند.
یكی از این موارد وقتی است كه
كابوسهای شبانه كودك توام با كارهایی باشد كه میتواند
به كودك صدمه بزند، مانند اینكه راه برود و ممكن باشد از جایی مانند پله بیفتد كه در این صورت صبح روز بعد چیزی به یاد نمیآورد و نیازی هم به تكرار و مرور نیست، فقط والدین باید در هنگام خواب اشیاء و وسایل خطرناك و یا نوك تیز را از اتاقش دور كنند.
مورد
دیگر وقتی است كه كودك در خواب یك كابوس مشخص را كه
صبح روز بعد هم به خاطر دارد و تعریف میكند بارها
و بارها به همان شكل ببیند.
اما اگر كودك كابوسهای متفاوت و پراكنده
میبیند، جای نگرانی نیست فقط از كودك بخواهید كابوسش را برایتان تعریف كند و یا در مورد آن نقاشی بكشد تا بتوانید با شناخت ترسهایش به او كمك كنید.
علل
و موجبات اصلی كابوسها
ممكن
است بر اثر رویدادها و مسائل ترسناكی باشد كه كودك در طی
روز در تلویزیون می بیند یا در داستانها و كتابها می
خواند و یا اطرافیان تعریف می كنند و یا اصولا مسئله
ای باشد كه كودك خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها، مشكلات احساسی و در بچه های بزرگتر مشكلات در مدرسه و شاید سختی تكالیف درسی و غیره همچنین كابوسهای كودك می تواند تاثیراتی از اعمال روزانه باشد، یك روز فشرده و سخت می تواند باعث كابوس هنگام خواب شود . البته خوابهای وحشتناك می تواند از تخیل كودك هم شكل بگیرد بدون اینكه معنای خاصی داشته باشد
.
در
بچه های كوچك این خوابها قسمتی از رشد آنهاست و وقتی از خواب می
پرند بلافاصله به خواب می روند و در فردا آن روز چیزی به یاد نمی آورند.
هر كابوسی به این معنی نیست كه مسئله ای وجود دارد .
در
كودكان تب، مریضی، زیاد یا دیر خوردن غذا می تواند نقش مهمی در كابوس داشته باشد.
نحوه
بر خورد والدین هنگام دیدن خوابهای وحشتناك در كودكان
هنگامی
كه كودكی در دل شب فریاد كشید، بی آنكه از خواب بیدار شود ،
باید او را نوازش كرد و آرام در گوشش لالایی نجوا
كرد و در این هنگام نباید كودك را حتی الامكان از
خواب بیدار كرد. اما زمانی كه كودكتان از صدای فریاد خودش بیدار شد ، همچنان وحشت زده و ترسیده است او را در آغوش بگیرید و یك لیوان آب به او بدهید و او را نوازش كنید و با صدای آهسته برایش تعریف كنید كه این فقط یك خواب بود و گذشت ، آنچه كه دیدی همه در خواب بود.
حتی
اگر كودك معنی واژه رویا (خواب) را هنوز یاد نگرفته باشد
، طنین آرام بخش صدایتان او را تسكین خواهد داد و به
او خواهد فهماند كه آنچه كه دیده واقعیت نداشته
است ، و اگر كودك باز هم بی قراری كرد میتوان چراغ را روشن كرد و گفت بیا به دنبال آن چیزی كه می ترسی بگردیم و یا به او بگوییم چراغ را برایت روشن می گذارم.
البته
امكان دارد كه در بعضی موارد ، صحنه هایی
از آن كابوس وحشتناك در ذهنش دوباره تكرار شود و از ترس اینكه دوباره آن منظره های وحشتناك را ببیند از رفتن به رختخواب امتناع ورزد ، توصیه ای كه در این زمان وجود دارد این است كه موضوع خوابی را كه كودك عنوان می كند را به شكل دیگری به پایان برسانیم به این شكل كه مثلا اگر خواب اژدها را دید به او بگوییم كه در انتها تو شمشیری داشتی و اژدها را كشتی.
سعی كنید وقتی كودك خواب ترسناك می بیند و به طرف تخت شما می آید او را به تخت خودش باز گردانید چون بعدا خیلی مشكل است كه شب های بعد در اتاق خودش به خواب رود و سعی كنید پیش كودك تا به خواب رفتن وی بمانید و بعد اتاق او را ترك كنید.
هنگامی
كه احساس می كنید دیدن كابوس در كودكتان به علت این
است كه ذهنش مشغول مسئله ای است باید دقت كنید كه چه چیزی در زندگی كودك تغییر یافته است.
البته
باید از خود كودك كمك گرفت و یك سئوال باز
و دقیق پرسید مثلا دیشب چه خوابی دیده بودی؟ یا دقیقا از چه چیزی می ترسی؟ و بگذاریم خودش تعریف كند و سعی كنیم بین صحبتهایش حرف نزنیم با دقت گوش كنیم زیرا كودك با این عمل ما احساس خواهد كرد كه وی را درك می كنیم.
البته در كودكانی كه كوچكتر هستند نباید انتظار داشته باشیم كه خوابشان را واضح بتوانند بیان كنند زیرا كودكان در سنین پائین نمی توانند دقیقا خوابی را كه دیده اند به روشنی برای دیگران تعریف كنند و فقط ممكن است یك لغت بگویند مثل: زن بد جنس یا سگ بزرگ.
در
این صورت باید به آنها گفت كه در واقعیت و در اتاق او چیزی وجود ندارد و می توان به
همراه كودك همه جای خانه را جستجو كرد.
پیشگیری
برای كابوس در كودكان
شبها
سعی كنید همیشه یك چراغ خواب در اتاق كودك
روشن باشد و در تاریكی قبل از اینكه كودك به خواب
رود به وسایل در اتاق كودك نگاه كنید كه بد نمانده باشد مثلا سایه یك صندلی ممكن است برای كودك ایجاد ترس كند. و یا می توان یك عروسك به كودك داد و یا در اتاق او آویزان كرد و به او بگویید كه این عروسك جلوی خوابهای بد را می گیرد.
سعی
كنیم كودكان قبل از به خواب رفتن فیلمهای خشن و ترسناك
نبینند و یا بازیهای خشن و هیجان انگیز انجام ندهند ، سعی كنید قبل از به خواب رفتن كودك برایش قصه بخوانید(البته نه قصه های هیجان انگیز) و یا یك مسئله كه برای كودك جالب است برایش تعریف كنید و به او بگویید :امیدوارم
امشب در موردش خواب ببینی.
و
در نهایت شما می توانید یك موقعیت روحی خوب و آرامش قبل از خواب را ، برای كودكتان
ایجاد كنید.
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:37
محبت و عاطفه
در بیمارستانی، دو بیمار در یک اتاق بستری بودند، یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود، بنشیند ولی بیمار دیگر به سبب بیماریی كه داشت امكان اینكه حركتی داشته باشد نبود بطوریكه مجبور بود همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد، آنها ساعتها با هم صحبت می کردند ، از همسر، خانواده ، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان
با هم حرف می زدند و هر روز بعد از ظهر بیماری که تختش کنار پنجره
بود ، می نشست و تمام چیزهائی که بیرون از پنجره می دید برای هم اتاقیش بدینصورت توصیف می کرد :
پنجره رو به یک پارک بود که دریاچه زیبائی
داشت . مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایقهای
تفریحیشان در آب سرگرم بوده اند. درختان کهن به منظره بیرون زیبائی
خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد.
همان طور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می کرد، هم اتاقیش چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و روحی تازه می گرفت. روزها و هفته ها سپری شد تا اینکه روزی مرد کنار پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند. مرد دیگر که بسیار ناراحت بود تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند. پرستار این کار را با رضایت انجام داد . مرد به آرامی و با درد بسیار خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد. به این فكر می كرد كه بالاخره می توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در کمال تعجب با یک دیوار بلند خشك و بی روح مواجه شد.
مرد
متعجب به پرستارگفت که هم اتاقیش همیشه مناظر دل
انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می کرده است ولی
الان نشانی از آن مناظر نیست !؟
پرستار
به او پاسخ داد: چگونه ممكن است ؟ چون آن مرد کاملاً نابینا بود !
بینایی
دل از چشم بینا برنمی خیزد عزیز
همیشه
و همه وقت امید واری را به دیگران هدیه كن!
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:32
فلسفه و عرفان
I dreamed I had an interview with god
خواب
دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم
God asked
خدا
پرسید
So you would like to interview me
پس می خواهی با من گفتگو کنی؟
I said ,If you have the time
گفتم اگر وقت داشته باشید
God smiled
خدا لبخند زد!
My time is eternity
وقت من ابدی است
What questions do you have in mind for me
چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی ؟
What surprises you most about human kind
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
God answered
خدا پاسخ داد :
That they get bored with child hood
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند
They rush to grow up and then
عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد
long to be children again
حسرت دوران کودکی را می خورند
That they lose their health to make money
اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند
and then
و بعد
lose their money to restore their health
پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند
That by thinking anxiously about the future
اینکه با نگرانی نسبت به آینده
They forget the present
زمان حال را فراموش می کنند
such that they live in nether the present
آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند
And not the future
نه در آینده
That they live as if they will never die
این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد
and die as if they had never lived
و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند
God"s hand took mine and
خداوند دستهای مرا در دست گرفت
we were silent for a while
و مدتی هر دو ساکت ماندیم
And then I asked
بعد پرسیدم
As the creator of people
به عنوان خالق انسانها
What are some of life lessons you want them to learn
می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟
God replied with a smile
خداوند با لبخند پاسخ داد:
To learn they can not make any one love them
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود
كرد
but they can do is let themselves be loved
اما می توان محبوب دیگران شد
To learn that it is not good to compare themselves to others
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند
To learn that a rich person is not one who has the most
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد
but is one who needs the least
بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد
To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we
love
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل
کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم
and it takes many years to heal them
ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد
To learn to forgive by practicing for giveness
با بخشیدن بخشش یاد بگیرند
T o learn that there are persons who love them dearly
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند
But simly do not know how to express or show their feelings
اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند
To learn that two people can look at the same thing
یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند
and see it differently
اما آن را متفاوت ببینند
To learn that it is not always enough that they be forgiven by others
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند
The must forgive themselves
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند
And to learn that I am here
و یاد بگیرند که من اینجا هستم
ALWAYS
همیشه
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:26
بیماری ها
کلسیم که نقش اساسی در شکلگیری و استحکام استخوان و سلامت دندان
دارد، از مهمترین ترکیبات موجود در
شیر است. فسفر که در بسیاری از واکنشهای شیمیایی بدن و فعال کردن آنزیمها لازم است و در رشد و ترمیم بافتی دخالت دارد در میان مواد معدنی موجود در شیر حضور داشته و به غیر از
آن، سدیم و پتاسیم که در تنظیم اسیدی
و بازی بودن سلولهای بدن نقش ایفا می کنند با خوردن شیر دریافت میشوند. اما مهمترین خواص آن به قرار زیر است:
1-نوشیدن شیر در بهبود علایم قاعدگی که با نام سندرم پیش از قاعدگی
معروف است، نقش به سزایی دارد. بسیاری از
خانمها قبل از دوران قاعدگی دچار نشانههایی از جمله افسردگی و اختلالات خلقی، کمردرد و سردرد میشوند. این افراد باید بدانند که مصرف شیر میتواند این نشانهها را تسکین دهد.
2- شیر برای داشتن ناخنها،
دندانها و موهایی سالمتر نیز لازم است. این نوشیدنی چون کلسیم فراوان دارد، مصرفش به همراه ویتامین
D باعث
استحکام استخوانها و دندان ها و تقویت رشد موها
و پیشگیری از ریزش آنها میشود. وجود کلسیم به همراه ویتامین A ، گروه B و پتاسیم مانع از نرم و
نازک شدن موها میشود و به درخشان شدن آنها کمک
فراوان میکند.
3- مطالعات بسیاری نشان داده است که مصرف روزانه شیر به همراه میوهها و سبزیجات هم در بچهها و هم در بزرگسالان باعث کاهش فشار خون بالا میشود. اگر چه هنوز
مکانیسم آن مشخص نیست اما به نظر میرسد
که کلسیم، پتاسیم، منیزیم و پروتئین شیر نقش مهمی در این زمینه داشته باشند.
4- تحقیقات زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه شیر و مصرف لبنیات خطر بیماریهای قلبیعروقی را کاهش میدهند. مردانی که بیشتر از دیگران شیر مصرف میکنند، کمتر دچار حملات قلبی میشوند.
همچنین مصرف شیر کمچرب به دلیل
سرشار بودن از کلسیم میزان کلسترول بد را در خون کاهش داده و میزان کلسترول خوب را بالا می برداما فراموش نكنید كه منظور ما از شیر، نوع كم چرب آن است.
5- برخلاف تصور عموم، دیده شده است، افرادی که از شیر کمچرب استفاده میکنند، لاغرتر از سایرین هستند. شما میتوانید حتی با مصرف شیر و لبنیات کمچرب میزان کالری
دریافتی تان را تحت کنترل داشته باشید تا
از بروز چاقی و اضافه وزن مخصوصا چاقی شکم پیشگیری شود.
6-
شیر دشمن دیابت نوع دوم است. محققان به این نتیجه دست یافته اند که مصرف منظم لبنیات و شیر کمچرب میتواند خطر بروز
دیابت نوع دوم را در بزرگسالان پایین
آورد.
7- با شیر به جنگ سرطان برویم. تحقیقات زیادی وجود دارد که نشاندهنده تاثیر شیر بر پیشگیری از سرطان
بودهاند. نقش خوردن شیر در پیشگیری از سرطانهای
پستان و روده بزرگ به اثبات رسیده است. طبق
تحقیقات دانشمندان سوئدی، مردانی که روزانه 5/1 لیوان شیر میخورند 35 درصد کمتر احتمال دارد كه به سرطان روده بزرگ مبتلا شوند.
8- یک رژیم غذایی خوب و سالم نقش مهمی در
سلامت سالمندان دارد و حتی به آنها کمک میکند که
برای مدت طولانیتری زندگی شاد و فعالی داشته باشند و از شر بسیاری از بیماریها در امان بمانند. مصرف روزانه شیر در دوران نوجوانی و کودکی پایهگذار استخوانهایی محکم بوده و از عوامل اصلی
پیشگیری کننده پوکی استخوان و زندگی
سالمندی فعال تر محسوب می شود.
9-
از آنجا که دوران نوجوانی و کودکی
مرحله خیلی مهم در سلامت جسمانی و روانی فرد است، رژیم غذایی سرشار از لبنیات و شیر در این دوران پایهگذار دوران جوانی و میانسالی و حتی سالمندی سالم تر به حساب می آید. به علاوه،
مطالعات نشان میدهد کودکانی که روزانه
شیر مصرف میکنند، از سایر کودکانی که علاقهای به خوردن آن ندارند، باهوشترند.
10- همان طور که می دانید در دوران بارداری و شیردهی، نیازهای غذایی مادر افزایش پیدا میکند بنابراین مادران باردار در این دوران مخصوصا در سهماهه دوم و سوم باید میزان
بیشتری کالری، پروتئین، انواع
ویتامین و کلسیم
شیر انواع دارد
شیر صرفنظر از منبع تولید، بسته به نسبت اجزای تشکیلدهنده اش از
جمله چربی و روشهای مختلف فرآوری،
انواع گوناگونی دارد. پیشرفتهای تکنولوژی موجب شده تا انواع بیشماری از شیر و ترکیبات آن از شیر خام گرفته تا شیر پاستوریزه، استریلیزه و شیرخشک و... با مقادیر متفاوتی از
رطوبت، چربی و پروتئین تولید شود.
کمچرب، معمولی و پرچرب: تغییر در نسبت درصد اجزای متشکله شیر آن را برای برطرف کردن نیازهای تغذیهای افراد خاص مناسب کرده است. شیر با مقادیر چربیهای متفاوتی تولید می شود. شیر کمچرب
5/1 درصد و شیر پرچرب یا کامل حدود
5/3 درصد چربی دارد. مصرف شیر کمچرب به خصوص برای افراد مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی، دیابت و افراد چاق توصیه میشود و بهتر است حتی اگر سالم و جوان هستید و همه فاكتورهای خونی تان
نرمال است از نوع كم چرب این نوشیدنی
استفاده كنید.
کملاکتوز: حساسیت به قند شیر (لاکتوز) به طور طبیعی در برخی از
افراد حتی از کودکی وجود دارد که به عدم ترشح آنزیم لاکتاز در روده باز می گردد. عدم تحمل لاکتوز یا حساسیت به قند شیر در اثر عدم وجود لاکتاز و باقی ماندن آن در دستگاه گوارش و
سپس تخمیر توسط باکتریهای روده
بزرگ موجب تولید گاز و اسید در لوله گوارش و بروز عوارض گوارشی مثل دلدرد و تهوع میشود. اگر فردی دچار این عارضه است، میتواند از سایر فرآوردههای لبنی مثل ماست و یا شیر بدون
لاكتوز استفاده کند.
غنیشده:
شیر را میتوان با چند ریزمغذی غنی کرد. خوردن این نوع شیر برای افرادی که در معرض کمبود ریزمغذی ها هستند،
توصیه میشود. جالب است بدانید که غنیسازی شیر با ویتامین A و D، ویتامینهای گروه B و املاحی مثل کلسیم و فسفر انجام میشود.
شیر طعمدار: امروزه شیر با طعمهای مختلف انواع میوه در بستهبندیهای متنوع یافت
میشود و توصیه ما به
شما که از طعم خاص شیر تنفر دارید، این است که اگر نمیتوانید شیر معمولی بخورید، حداقل
از مخلوط آن با انواع میوهها و با طعمهای مختلفش استفاده كنید. شیرعسل، شیرهویج، شیر با طعم توتفرنگی و
طالبی، مخلوط شیرموز
یا اضافه کردن انواع خشکبار و آجیل مخصوصا برای کودکان میتواند نوشیدنی مغذی را فراهم
آورد.
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:17
فلسفه و عرفان
من یک عمر به خدا دروغ
گفتم و خدا هیچ گاه
به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد. می توانست، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد. هر
آن چه گفتم باور کرد و هر بهانه ای آوردم پذیرفت. هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه
خواندمش حاضر شد.
اما من! هرگز حرف خدا را باور نکردم، وعده هایش را
شنیدم اما نپذیرفتم. چشم هایم را بستم تا خدا را نبینم و گوش هایم را نیز، تا صدای خدا را نشنوم.
من از خدا گریختم بی خبر
از آن که خدا با من و در من بود.
می خواستم کاخ آرزوهایم را آن طور که دلم می
خواهد بسازم نه آن گونه که خدا می خواهد. به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد و زیر
خروارها آوار بلا و مصیبت ماندم. من زیر ویرانه های زندگی دست و پا زدم و از همه کس کمک خواستم.
اما هیچ کس فریادم
را نشنید و هیچ کس یاریم نکرد. دانستم که نابودی ام حتمی است. با شرمندگی فریاد زدم خدایا
اگر مرا نجات دهی، اگر ویرانه های زندگی ام را آباد کنی با تو پیمان می بندم هر چه بگویی
همان را انجام دهم. خدایا!
نجاتم
بده که تمام استخوان هایم زیر آوار بلا شکست. در آن زمان خدا تنها کسی بود که حرف هایم را
باور کرد و مرا پذیرفت. نمی دانم چگونه اما در کمترین مدت خدا نجاتم داد. از زیر آوار
زندگی بیرون آمدم و دوباره احساس آرامش کردم. گفتم: خدای عزیز بگو چه کنم تا محبت تو را جبران
نمایم.
خدا گفت:
هیچ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان در همه حال در کنار تو هستم.
گفتم: خدایا عشقت را پذیرفتم و از این لحظه عاشقت
هستم. سپس بی آنکه نظر خدا را بپرسم به ساختن کاخ رویایی زندگی ام ادامه دادم. اوایل کار هر
آنچه را لازم داشتم از
خدا درخواست می کردم و خدا فوری برایم مهیا می کرد. از درون خوشحال نبودم. نمی شد هم عاشق خدا شوم و هم
به او بی توجه باشم. از طرفی نمی خواستم در ساختن کاخ آرزوهای زندگی ام از خدا نظر بخواهم
زیرا سلیقه خدا
را نمی پسندیدم. با خود گفتم اگر من پشت به خدا کار کنم و از او چیزی در خواست نکنم بالاخره او
هم مرا ترک می کند و من از زحمت عشق و عاشقی به خدا راحت می شوم. پشتم را به خدا کردم و به
کارم ادامه دادم تا این که وجودش
را کاملاً فراموش کردم. در حین کار اگر چیزی لازم داشتم از رهگذرانی که از کنارم رد می شدند
درخواست کمک می کردم. عده ای که خدا را می دیدند با تعجب به من و به خدا که پشت سرم آماده
کمک ایستاده بود نگاه می کردند و سری به نشانه تاسف تکان داده و می گذشتند. اما عده ای دیگر که
جز سنگهای طلایی قصرم
چیزی نمی دیدند به کمکم آمدند تا آنها نیز بهره ای ببرند. در پایان کار همان ها که به کمکم آمده بودند
از پشت خنجری زهرآلود بر قلب زندگی ام فرو کردند. همه اندوخته هایم را یک شبه به غارت بردند
و من ناتوان و زخمی
بر زمین افتادم و فرار آنها را تماشا کردم. آنها به سرعت از من گریختند همان طور که من از خدا گریختم.
هر چه فریاد زدم صدایم را نشنیدند
همان طور که من صدای خدا را نشنیدم. من که از همه جا ناامید شده بودم باز خدا را صدا زدم.
قبل از آنکه بخوانمش کنار من حاضر بود. گفتم: خدایا! دیدی چگونه مرا غارت کردند و گریختند. انتقام مرا از
آنها بگیر و کمکم
کن که برخیزم.
خدا گفت: تو خود آنها را
به زندگی ات فرا خواندی. از کسانی کمک خواستی که محتاج تر از هر کسی به کمک بودند.
گفتم: مرا ببخش. من تو را فراموش کردم و به غیر
تو روی آوردم و سزاوار این تنبیه هستم. اینک با تو پیمان می بندم که اگر دستم را بگیری و بلندم
کنی هر چه گویی همان
کنم. دیگر تو را فراموش نخواهم کرد. خدا تنها کسی بود که حرف ها و سوگندهایم را باور کرد.
نمی دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره می توانم روی پای خود بایستم و به زودی خدای
مهربان نشانم داد که چگونه آن دشمنان گریخته مرا، تنبیه کرد.
گفتم: خدا جان بگو چگونه
محبت تو را جبران کنم.
خدا گفت: هیچ، فقط عشقم
را بپذیر و مرا باور کن و بدان بی آنکه مرا بخوانی همیشه در کنار تو هستم.
گفتم: چرا اصرار داری تو
را باور کنم و عشقت را بپذیرم.
گفت: اگر مرا باور کنی خودت را باور می کنی و اگر عشقم را بپذیری
وجودت آکنده از عشق می شود. آن وقت به آن لذت عظیمی که در جست و جوی آنی می رسی
و دیگر نیازی نیست خود را برای ساختن کاخ رویایی به زحمت بیندازی. چیزی
نیست که تو نیازمند آن باشی زیرا تو و من یکی می شویم. بدان که من عشق مطلق،
آرامش مطلق و نور مطلق هستم و از هر چیزی بی نیازم. اگر عشقم را بپذیری می
شوی نور، آرامش و بی نیاز از هر چیز.
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:11
خواستگاری و نامزدی
آیا تا به حال شده درحالی که گمان میکردید
لحظات فوقالعاده خوبی در کنار همسرتان دارید، ناگهان او عصبانی شده و شروع به ایراد گرفتن از شما کند؟ متاسفانه اغلب خانمها عاداتی دارند که مردها را ناراحت میکند..
از این 8 کار
بپرهیز، خانم عزیز!
1- جاروبرقی کشیدن در وقتی که وقتش نیست .
ساعت 8 شب است، همسرتان از محل کار به خانه برگشته و
روی کاناپه در حال استراحت
و تماشای تلویزیون است. شما که تا به حال مشغول امور دیگر منزل و رسیدگی به کودکان بودهاید حال این فرصت را پیدا کردهاید
که خانه را کمی جارو
بکشید، پس با کمال احترام از همسر خود میخواهید دقیقهای کودکان را زیر نظر بگیرد و پاهایش را بلند کند تا خانه را جارو
بکشید اما متوجه عصبانیت
همسرتان میشوید.
بهترین راه این است که به او حق داده و جارو کشیدن را
به فردا موکول کنید.
2- غرغر کردن موقعی که او دارد فوتبال میبیند
امروز بعد از
ظهر از تلویزیون مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه همسرتان پخش میشود.
اما شما از فوتبال یا تیم مورد علاقه او متنفرید، بنابراین مدام در حالی که او در حال تماشای تلویزیون است در خانه راه
میروید، غرغر میکنید
و از تیم او یا حتی تماشای فوتبالش ایراد میگیرید. او که از کار شما کلافه شده ممکن است کاملا محترمانه از شما بخواهد
ساکت باشید. نباید از
عکسالعمل همسرتان ناراحت شوید. فراموش نکنید در یک خانواده هر کسی حق دارد به علایق خود مشغول شود، اگر شما فوتبال دوست
ندارید بهتر است آن ساعت
برای گردش با دوستانتان قرار بگذارید یا به خرید بروید.
3- بگو منو دوست داری بگو
به رستوران
رفتهاید و ساعات بسیار خوبی را با هم گذراندهاید. حال به خانه
برمیگردید و در کنار همسرتان که مشغول تماشای تلویزیون است مینشینید
و شروع میکنید به پرسیدن سوالات رمانتیک نظیر «چهقدر من رو دوست
داری؟» ممکن است ابتدا همسرتان با گفتن یک یا دو جمله احساسش را به شما بیان میکند اما اگر سوالات ادامه یابد، ساکت شود و
شما گمان کنید به شما
بیعلاقه است یا حوصلهتان را ندارد. پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز زمانی دارد.
4- کی بود؟ چی بود؟ کجا بودی؟
«کی بود زنگ
زد؟» «چی میخواست؟» «خوب تو بهش چه گفتی؟»
گاهی
اوقات زنان بدون آنکه منظور خاصی داشته باشند، همسرانشان را بیش از حد سوال پیچ میکنند. در اینجاست که صبر همسران ممکن
است تمام شود. فراموش نکنید
بهترین کار این است که هرگز خیلی در کارهای همسرتان دخالت نکنید.
اجازه
دهید هر فردی زندگی شخصی خود را داشته باشد. وقتی اجازه میدهید همسرتان در زندگی شخصیاش رازهایی را برای خود نگه
دارد، زندگی مشترک شما باثباتتر
خواهد بود.
5- ادب کردن شوهر
گاهی زنان با
همسران خود مثل کودکان برخورد میکنند. مثلا مدام به او یادآوری
میکنند که به دندانپزشک مراجعه کند. فراموش نکند نان بخرد. روغن ماشین را چک کند و... این حرفها تنها میتواند سبب
عصبانی شدن همسرتان شود. او
ازدواج نکرده تا کسی همانند مادرش مدام او را نصیحت کند. اگر کاری را فراموش میکند تنها یک بار به او گوشزد کنید و قبل
از آنکه نظرتان را در
مورد کاری بدهید، منتظر شوید تا خود او درباره آن صحبت کند یا نظرتان را بخواهد.
6- افتادن از آن طرف بام
مدام به
همسرتان زنگ میزنید، میخواهید تنها با او بیرون بروید و دوریاش را نمیتوانید تحمل کنید؟ مردان شاید در ماههای اول
ازدواج این روند را تحمل
کند اما بعد از این عادت شما عصبانی خواهند شد. اجازه بدهید ساعاتی از روز را به حال خودش باشد و همراه با همکارانش ساعاتی
را خوش بگذراند.
7- الان میام!
ساعت 8 به
تولد یکی از دوستان همسرتان دعوت شدهاید و با آنکه همسرتان نیم ساعت است آماده روی کاناپه نشسته. شما هنوز به دنبال
این هستید که چه روسری
با پیراهنتان جور است و او مدام تکرار میکند که زود باش، همین لباس خوب است و... تا آنکه در نهایت از دست شما عصبانی
میشود. بهترین کار این
است که شما یک یا دو ساعت پیش از ساعت مقرر انجام کارهای خود را آغاز کنید تا وقتی او آماده میشود شما دیگر کاری برای انجام
دادن نداشته باشید.
8- انتقاد از مادرشوهر
«مادرت را
خیلی دوست دارم ولی بهتر بود قبل از آنکه بیان حداقل اول زنگ میزدند.»
شاید حق با شما باشد ولی حتی یک انتقاد محترمانه از مادر همسرتان
ممکن است او را ناراحت کند. اگر میخواهید در دید همسرتان و خانوادهاش
بهترین باشید هرگز از مادر همسرتان ایراد نگیرد.
چهارشنبه 1/7/1388 - 15:6
طنز و سرگرمی
پزشك قانونی به تیمارستان دولتی سركشی می كرد. مردی را میان دیوانگان دید
كه به نظر خیلی باهوش می آمد. او را پیش خواند و با كمال مهربانی پرسید
كه: شما را به چه علت به تیمارستان آورده اند؟
مرد در جواب گفت: آقای
دكتر! بنده زنی گرفته ام كه دختر هجده ساله ای داشت. یك روز پدرم از این
دختر خوشش آمد و او را گرفت و از آن روز، زن من مادرزن پدر شوهرش شد. چندی
بعد دختر زن بنده كه زن پدرم بود پسری زایید. این پسر، برادر من شد زیرا
پسر پدرم بود
اما در همان حال نوه زنم و از اینقرار نوه بنده هم می
شد و من پدر بزرگ برادر ناتنی خود شده بودم. چندی بعد زن بنده هم زایید و
از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و ضمنا مادر بزرگ او شد. در صورتی كه
پسرم برادر مادربزرگ خود و ضمنا نوه او بود
از طرفی چون مادر فعلی
من، یعنی دختر زنم، خواهر پسرم می شود، بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده ام.
ضمنا من پدر و مادر و پدربزرگ خود هستم، پسر پدرم نیز هم برادر و هم نوه
من است
آقای دكتر! اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید، قطعا كارتان به تیمارستان می كشید
چهارشنبه 1/7/1388 - 14:56
بیماری ها
نتیجه این تحقیق عدم وجود یا وجود یك یا دو متغیر در ناحیه پیشرونده ژن مخصوص گیرنده سروتونین با نام 2C را
نمایان ساخت. ناحیه پیشرونده بخشی از دی ان آ است
كه ساختار ژنی را كنترل می كند.
یافته های تحقیقات جدید دانشمندان حاكی است: مسائل
ژنتیكی دلیل گرایش برخی از زنان به بدخلقی را در مقایسه با سایرین توضیح می دهد.
به گزارش مهر،
دانشمندان دانشگاه پیترزبورگ در این تحقیق متغیرهای ژنتیكی مرتبط با ماده شیمیایی كنترل كننده خلق و خو را در بدن كه با بروز خشم، پرخاشگری و خصومت در زنان در ارتباط است، مورد آزمایش
قرار دادند.
"ایندرانی هالدر" و همكارانش از 550 زن اروپایی برای شركت
در دو تست خشم دعوت به عمل آوردند. همچنین
اطلاعات مربوط به ژنی كه به بدن در تولید سروتونین كمك می كند، جمع آوری شد. سروتونین یك ماده شیمیایی در مغز است كه احساسات و حالات افراد را كنترل می كند.
نتیجه این تحقیق عدم وجود یا وجود یك یا دو متغیر در ناحیه پیشرونده ژن مخصوص گیرنده سروتونین با نام 2C را
نمایان ساخت. ناحیه پیشرونده بخشی از دی ان آ است كه ساختار ژنی را كنترل می كند.
بنا بر گزارش "لایوساینس"، زنانی كه از یك
یا دو متغیر ژنتیكی برخوردار بودند، نمره كمتری
در تست خشم دریافت كردند و این بدان معناست
كه تمایل این افراد به پرخاشگری و بروز رفتارهای خشمانه بیشتر بود
چهارشنبه 1/7/1388 - 14:16