• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 242
تعداد نظرات : 19
زمان آخرین مطلب : 3435روز قبل
خانواده
یش نیازهای تربیت فرزند

1- برای پدر و مادر شرایطی است و گرنه تربیت فرزندان دچار مخاطره می شود.

داشتن قدرت مدیریت جهت اداره کانون خانوادگی و سرپرستی فرزندان، آگاهی به وظایف خود و به مسایل کلّی تربیت فرزند و امور و جریاناتی که برای فرزندان پیش می­آید، لازم و ضروری است. آشنایی با مسئولیتی که فرد در قبال فرزند، در برابر خداوند و جامعه دارد، بیداری و هوشیاری نسبت به وضع زمان و مکان، موقعیت و اوضاع و احوال زندگی است تا بتواند در برابر مخاطرات آن به انجام وظیفه تربیتی خود، نیکو بپردازد. اصولا هر کسی که بخواهد فرزندش دارای صفات و ویژگیهای معین باشد ناگزیر است که خود نیز همان خصایص را واجد باشد.

«فرزندان ما آن گونه تربیت می شوند که ما هستیم نه آنچنان که می گوئیم و می خواهیم»

2- تربیت فرزند از چه زمانی آغاز می شود؟

از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم در پاسخ گفت: بیست سال پیش از تولد و اگر به نتیجۀ لازم نرسیدید، معلوم میشود که باید زودتر از آن شروع می کردید. (1)

در سیره معصومان آغاز تربیت کودک پیش از تولد دانسته شده است؛ اما نه از بیست سال قبل، بلکه از زمان ازدواج و انتخاب همسر و از ابتدای تشکیل خانواده.

حضرت علی(ع) خود نیز پس از رحلت حضرت فاطمه (س) هنگامی که قصد ازدواج کردند؛ نزد برادر خویش عقیل که در علم انساب و شناخت قبایل عرب سرآمد بوده، رفته و از وی می خواهد همسری برایش بجوید که از شجاعان، زاده شده باشد تا فرزندی شجاع و دلیر برایش بیاورد.

عقیل با بررسی و جستجو در قبایل عرب سرانجام، «فاطمه» از قبیله بنی کلاب را به حضرت پیشنهاد می کند و با ازدواج حضرت با این زن، شیر مردانی چون حضرت ابوالفضل العباس و برادرانش پرورش می یابند که دلیری و شجاعت آن ها تا ابد بر صفحه تاریخ ماندگار خواهد بود. (2)

در داستان محمد حنفیه فرزند علی بن ابی طالب (ع) که در جنگ جمل علمدار بود. محمد حنفیه حمله کرد ولی دشمن با ضربات نیزه و تیر جلو علمدار را گرفت و از پیشروی باز ماند؛ حضرت علی (ع) خود را به وی رساند و فرمود: از ضربات دشمن مترس و حمله کن! قدری پیشروی کرد ولی باز متوقف شد. علی(ع) از ضعف فرزندش سخت آزرده خاطر شد، نزدیک آمد، با قبضه شمشیر به دوشش کوبید و فرمود: این ضعف و ترس را از مادرت به ارث برده­ای. (3) یعنی من که پدرت هستم ترسی ندارم. اگر مادر شریف و پرفضیلتی همانند فاطمه زهرا(س) می­داشتی هرکز نمی­ترسیدی این ترس را از مادر خود به ارث برده­ای.

ریشۀ خانوادگی، ارزش مهمی دارد. حضرت علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به این مطلب تصریح فرموده است: به استاندار مصر دستور می دهد: «لازم است در حوزه اداری همبستگی و پیوست شما با مردم خلیق و با فضیلت باشد. مردمی که در خاندان های شریف به وجود آمده و با حسن سابقه و نیک نامی زندگی کرده­اند، مردمی که دارای رشادت، شجاعت و صاحب علو همت و سخاوت باشند. زیرا چنین مردمی کانون کرم و شاخه شجره نیکی و فضیلت هستند». (5)
می توان در یک جمع بندی چنین نتیجه گرفت که خانواده و شرایط و خصایص همسران در فرآیند تربیت پذیری فرزندان، اثر بخش و بسیار مهم است.

(1). محمد علی سعادت، راهنمای پدران و مادران، ج 2، ص 21.

(2). مرتضی مطهری، حماسۀ حسینی (ع)، ج1، ص 59.

(3). محمد خوانساری، شرح غرر الحکم و درر الحکم، «حُسنُ الأخلاقِ برهانٌ لِکَرَمِ الأعراقِ»، ج 3، ص 392.

(5). ملّا فتح الله، نهج البلاغه، ص 480.

دوشنبه 5/12/1392 - 9:0
خانواده
مهم ترین فصل تربیت کدام است؟

یکی از ویژگی های آدمی تربیت پذیری است و انزال کتب و ارسال رسل برای تربیت و هدایت اوست.

حضرت علی (ع) می فرمایند: هیچ پدر هدیه ای بهتر از تربیت نیکو به فرزندش نداده است. (1)

هم چنین امام صادق (ع) دبارۀ فرزند، سه حق را بر پدر لازم می داند که یکی از آن ها جدّیت در تربیت اوست، فرزند بر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدّیت در تربیت او.

روایات بر تربیت فرزند در دوران کودکی، نوجوانی و اوایل جوانی تاکید فراوان دارند؛ اما چرا تربیت در این دوران اینقدر اهمیت دارد؟ در بعضی از روایات به برخی علل اهمیت آن تصریح یا اشاره شد ه است. حضرت علی (ع) در نامه ای خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) علت را یان گونه بیان می کند: قلب کودک مانند زمین خالی است که هر بذری در آن بکارند می روید، از این رو تربیت تو را در کودکی و پیش از آن که قلبت سخت و ذهنت مشغول شود، آغاز کردم، تا تو حقیقت آن چه را که اهل تجربه تو را از تجربۀ مجدد آن بی ناز می سازند، با رای قاطع بپذیری. (2)

مهم ترین دلیل اهمیت تربیت در دوران کودکی این است که قلب کودک در این دوران خالی است و هنوز به سیاهی و پلیدی گناهان نیالوده است؛ در این سال ها کودک مانند زمینی اسن که هنوز بذری در آن کشت نشده و هر چه در آن کشت شود، به بار خواهد نشست. بنابراین می توان هر گونه صفات اخلاقی و اجتماعی را در کودک پروراند.

علاوه بر آن انسان در دوران کودکی و نوجوانی بیشتر و عمیق تر تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و روحیۀ الگو پذیری و تقلید در او قوی تر است. اما هر چه سن بالاتر رود، میزان این تاثیر پذیری کمتر می شود. فلذا در دوران کودکی می توان به راحتی از این ویژگی در امر تربیت بهره جست و به آن سرعت بخشید. همچنین در دوران کودکی و نوجوانی فرزندان در اختیار والدین هستند و هنوز استقلال رای و نظر ندارند و برای والدین امکان تربیت فرزندان بیشتر است و بعد از این دوران، فرزندان به طور معمول زندگی مستقل تشکیل می دهند و امر تربیت آنان به خودشان واگذار می شود و در این دوران محیط هایی مانند مدرسه و جامعه بیشتر از محیط خانه در شکل گیری شخصیت فرزندان مؤثر اند.
با توجه به روایات و نکاتی که مطرح شد، تربیت فرزند در دوران کودکی تا حدود بیست سالگی که فصل طلایی تربیت نامیده می شود، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، بر والدین لازم است که این وظیفه مهم را دربارۀ فرزندان خود به نحو شایسته ای به انجام برسانند.

 

(1). نوری طبرسی، میرزا حسین، ممستدرک الوسائل، ج 15، ص 165. (مَا نَحَلَ‏ وَالِدٌ وَلَداً نُحْلًا أَفْضَلَ مِنْ أَدَبٍ حَسَن‏)

(2). ِنهج البلاغه، نامۀ 31 (وَ إِنَّمَا قَلْبُ‏ الْحَدَثِ‏ كَالْأَرْضِ‏ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّكَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِكَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ كَفَاكَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَه‏)

 

دوشنبه 5/12/1392 - 8:59
خانواده
آزادی کودک

کنجکاوی از ویژگی های انسان، به ویژه در دوران کودکی است؛ دورانی که کودک هنوز شناخت چندانی از اشیا و امور پیرامون خود ندارد و وارسی دستکاری اشیا تنها روشی است که به وسیله آن شناخت پیدا می کند.

از این رو والدین، مربیان و دست اندر کاران تربیتی نباید راه کنجکاوی و وارسی اشیا را بر کودک ببندند و با سخت گیری و امر و نهی های نسنجیده مانع رشد کودک خود شوند.

اسلام عزیز به خوبی به این ویژگی کودک توجه کرده و به والدین و مربیان او توصیه نموده که کودک را در سال های نخست زندگی (هفت سال اول زندگی فرزند) آزاد بگذارید. (1) البته معنای دقیق «آزادی کودک» نیازمند به تبیین و توضیح متخصصین و کارشناسان تربیت است. در این باره به اختصار می توان چنین گفت:

كودك در هفت سال اول سرور و مولاست.

سالهای اولیه كودكی، سالهای شكل‌گیری شخصیت است. معنای سروری و سیادت كودك در سالهای اولیه كه همان هفت سال اول است، این نیست كه در انجام هر كاری آزادی مطلق دارد. كودك در این دوره دارای ناتوانی و دركی نارساست پس باید در تعامل با او به خواسته ها و نیازهایش توجه شود به نحوی که او احساس آزاد بودن داشته باشد البته نه آزادی مطلق؛ مثلا والدین در مغازه به او بگویند پسرم یا دخترم بین این دو یا بین این سه، کدام را می خواهی برایت بخرم؟ نه این که هر چه کودک خواست پدر و مادر برایش بخرند به عبارت دیگر او را غیر مستقیم کنترل کنند و طوری این کنترل را اعمال نمایند که کودک یک نحوه اختیاری را تجربه کند. كودك در دوران سیادت، بسیار كنجكاو نیز هست بنابراین لازم است برای ارضاء كنجكاوی او ، والدین با آزاد گذاشتن او، متوجه خطرها هم باشند.

در ضمن والدین در هفت سال اولیه زندگی باید محبت فراوانی را به كودك داشته باشند ولی از زیاده روی و لوس كردن آنها بپرهیزند.

دربارۀ بازی کودکان تا هفت سالگی نیز والدین باید در این سنین موجبات بازی كودكشان را فراهم آورند، بازی والدین و همسالان با كودك و در اختیار قرار دادن اسباب بازیهای مناسب، در رشد شناختی و عاطفی آنها بسیار مؤثر است.

كودكی كه هفت سال اولیه زندگی را بدین شکل، سیّد بوده است دارای استعدادهای شكوفا شده، دارای حس اعتماد به والدین، دارای آرامش روحی روانی در دوران‌های بعدی و دارای اعتماد به نفس می‌باشد.

(1). شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة ، ج 21، ص 476، «ألوَلَدُ سَیّدٌ سَبعَ سِنین و عَبدٌ سَبعَ سِنین و وَزیرٌ سَبعَ سِنین ...».

 

دوشنبه 5/12/1392 - 8:55
خانواده
اصول تربیت (1): نقطۀ آغز تربیت

نقطۀ آغاز تربیت، تربیت خویشتن است. کسی می تواند مربی باشد که پیش از دیگران به تربیت خود بپردازد. کسی می تواند مربی باشد که پیش از آن که از دیگران انتظار تغییر و اصلاح داشته باشد، از خود چنین توقع کند. انسان بدون تربیت مستمر خود نمی تواند یک مربی موفق باشد. برای این که بتوانیم تأثیر تربیتی بر روی فرزندان خویش داشته باشیم، لازم است پیوسته به تربیت خود بیندیشیم و در این راه قدم برداریم. اگر تربیت و تغییر مناسب خود را در دستور کار زندگی خویش نداریم، نه تنها تأثیر چندانی بر متربی خود نخواهیم داشت، که ممکن است او را ضایع نیز بگردانیم. مصادیق بارز گفتارهایی چون: «رطب خورده منع رطب کی کند» و ایاتی چون: «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفعَلُون» را در کار تربیت می توان یافت. انسانی که خود اهل مطالعه نیست، چگونه می تواند دیگران را به این کار دعوت کند؟ کسانی که خود به لحاظ اخلاقی منزّه نیستند، چگونه می توانند دیگران را به اخلاق پاک دعوت کنند؟

سه عامل مهم برای تربیت خود بر تربیت دیگران عبارت است از:

1. عمل مربی بیش از کلام او بر روی متربی اثر می کند.

انسان بیش و پیش از آن که از کلام دیگران تأثیر بگیرد، از عمل آنان اثر می پذیرد. ماف به خصوص در دورۀ کودکی، عمل افراد را زودتر از کلامشان درک می کنیم. وقتی کسی با عصبانیت یا خشونت به ما چیزی می گوید، قبل از هر چیز حالت و عمل او را به خوبی درک می کنیم، خواه کلام او را بفهمیم یا نه.

اگر فرزندمان را به مطالعه، نماز خواندن، صبور بودن، خوشرو بودن، اجتماعی بودن و سایر صفات مشابه توصیه کنیم، او هرگز این توصیه ها را، در مقایسه با مشاهدۀ ان ها در رفتار ما درک نمی کند.وقتی کتاب به دست می گیریم، حتی کودک یک سالۀ ما هم این کار را تقلید می کند، ولی اگر این مطلب را بخواهیم تنها با زبان منتقل کنیم، شاید با سادگی امکان پذیر نباشد.

2. مربی و معلم باید همیشه جلوتر از متربی خود حرکت کند.

انسان از طریق استمرار تربیت خود، ناگزیر می شود در تمامی عمر به آموزش بپردازد و از این طریق در جریان تغییرات جهان، بالأخص در عصر و زمانی که تغییرات به سرعت اتفاق می افتد، قرار گیرد. یادگیری مادام العمر موجب می شود مربی و معلمف پیوسته از متربی خود جلوتر باشند و همین امر نفوذ آنان را مستدام می سازد. کسی که در بخشی از عمر چیزهای می آموزد پس از فراغت از تحصیل خود را مستغنی از دانستن می داند، بسیار زود از غافلۀ علم و صنعت و هنر و اخلاق و دین باز می ماند و این در حالی است که فرزندان و شاگردان او به دلیل کنجکاوی ها و در معرض یادگیری قرار گرفتن ها از او پیشی گرفته، وی را پشت سر می گذارند.

3. برای درک مشکلات متربی، مربی خود باید بخشی از انتظاراتی را که از او دارد، در مورد خود عملی سازد.

کسانی که دست به کار تربیت می شوند، به خصوص تربیت خود، به دشواری های تغییر خویشتن بیشتر واقف شده، اندیشه ای واقع بینانه در مورد متربی خویش پیدا می کنند. ولی کسانی که تربیت خود را به کناری نهاده اند، تغییر رفتار را کاری بس سهل و ساده می انگارند و آن را با تحکّم و ساده اندیشی به متربیان خود توصیه می کنند؛ از این رو افراد خودساخته به رغم رسیدن به کمال اخلاقی و معنوی، در مقایسه با کسانی که از تربیت خویش غافلند، دیگران را کمتر مورد سرزنش قرار می دهند و برای توصیه های اخلاقی و تربیتی خویش، راه های علمی متربیان خود می گذارند.

این گونه افراد دیگران را زود تحت تأثیر قرار می دهند، متواضعند و هم حسّ خوبی با متربیان خود دارند. این ها همه موجب می شود متربی قلباً به سمت مربی خود سوق پیدا کند و در دل احترام عمیقی نسبت به وی احساس نماید.

دوشنبه 5/12/1392 - 8:54
خانواده
اصول تربیت (2): ابعاد تربیت

خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که دارای شخصیتی چند بُعدی است. تربیت او هم باید متوجه همۀ ابعاد باشد. مهم ترین ابعاد شخصیت انسان عبارتند از:

1. بُعد شناختی

2. بُعد عاطفی

3. بُعد حرکتی - جسمانی

4. بُعد اجتماعی

5. بُعد اخلاقی

6. و بُعد هنری.

یک تربیت متعادل و متوازن باید همۀ ابعاد را مدّ نظر قرار دهد. دین مبین اسلام، دینی است که به تمامی این ابعاد توجه کرده،برای پرورش متعادل و درست آن برنامه دارد. بنابراین برای تحقق یک تربیت اسلامی و کامل باید با کودک و نوجوان به گونه ای مواجه شویم که او بتواند در همۀ ابعاد فعال باشد و رشد کند. کسانی که به ابعاد محدودی توجه دارند کودک را نامتعادل بار می آورند. از آن جمله کسانی هستند که تنها به پیشرفت درسی و یا رشد جسمانی کودک و نوجوان توجه دارند، لذا او را ناقص تربیت می کنند.

در تربیت باید به رشد همه جانبه و متوازن شخصیت متربی در ابعاد عقلی، عاطفی، حرکتی، اجتماعی، اخلاقی و هنری در جهت وصول به اهداف توجه داشت. نگرش محدود در تربیت نمی تواند ما را به هدف برساند.

کلام آخر در این اصل این است که انسان ماهیتی نامحدود و نامتعین دارد و می تواند به اشکال گوناگون و گاه متضاد درآید. آدمی می تواند فرشته ای الهی و بلکه بالاتر از ۀن و یا درنده ای بدخو و بدسیرت و بلکه پایین تر از آن باشد. برای این که هر یک از آن ها را در قالب فرهنگ آزموده شده و مقبول طبع انسان ها در آوریم. از این رو در تربیت ابعاد مختلف شخصیت باید در جهت فرهنگ مقبول انسانی، که فرهنگ دینی معتبرترین فرهنگ ها در تاریخ بشری بوده است، حرکت کنیم.

دوشنبه 5/12/1392 - 8:54
خانواده

اصول تربیت (3): کودکی انسان

یکی از تفاوت های چشمگیر بین انسان و حیوان طولانی بودن دورۀ کودکی او و وابستگی دیرپای فرزند به اولیای خویش است. به طور اساسی حیوانات دورۀ کودکی کوتاهی دارند و حتی برخی از آنان به هیچ وجه دورۀ وابستگی به والدین را ندارند.

طولانی بودن دورۀ کودکی انسان، تنها به ضعف جسمانی و وابستگی بدنی به بزرگ ترها مربوط نسیت، بلکه مهم تر از آن طول دوره ای است که کودک و نوجوان صرف ساخت دهی روانی خود می کنند. ساختمان روانی انسان، از آن جمله ساختار ذهنی او، در یک دورۀ حداقۀ پانزده، شانزده ساله به کمال خود نزدیک می شود. می توان تحول انسان را از این زاویه به ساخته شدن بنایی تشبیه کرد که در طی این زمان شکل می گیرد، و به تدریج ساخته می شود. آن چه زیربنای تربیت قرار می گیرد، همین ساختار رو به کمال است. با توجه به این واقعیت است که نباید در به ثمر رسیدن کودک عجول باشیم، بلکه باید همگام با تحول کُند او، گام های صبورانه ای برداریم. در تربیت باید از یک سو چشم انتظار «آمادگی» نسبی کودک برای دریافت پیام های تربیتی باشیم و از سوی دیگر به چگونگی تغییرات تربیتی واقف بوده، از نتیجه گیری آنی، فی الفور و آشکار پرهیز کنیم. به این ترتیب باید به دو مطلب پیوسته نظر داشته باشیم: اول آمادگی برای پذیرش پیام های تربیتی و دوم معنای تغییر در رفتار و شخصیت کودک و نوجوان.

1. آمادگی

مفهوم آمادگی ناظر به این نکته است که هر پیامی را نمی توان برای هر کودک و نوجوانی، پیام تربیتی دانست.متربی باید به سطحی از تحول و رشد رسیده باشد تا بتواند بهده برداری مناسب از پیام تربیتی داشته باشدو هر مادری می داند که کودک باید به سطحی از تحول جسمانی و عصبی رسیده باشد تا بتوانیم کنترل مدفوع و ادرا را به او بیاموزیم و مادرانی که پیش از موعد، اقدام به آموزش می کنند، انرژی خود و کودک را بیهوده هدر می دهند.

2. تغییر

تغییر تربیتی را نباید تغییری آنی و کاملا آشکار به شمار آورد، بلکه تغییرات تربیتی، مانند بسیاری از تغییراات طبیعی در جهان، از دو مرحلۀ «خُرد» و «کلان» تشکیل شده است. در برخی آزمایش های شیمی، وقتی مایعی را با مایعی دیگر ترکیب می کنند، ت امدتی رنگ این دو مایع بدون تغییر باقی می ماند و پس از گذشت مدت زمانی، ناگهان رنگ ترکیب تغییر کرده، رنگ جدیدی به وجود می آید. در چنین فرآیندی آن هنگام که رنگ دو مایع ترکیب شده، بدون تغییر می ماند، عدم تغییر رنگ ظاهری نشانگر عدم تغییر در درون آن مایع نیست، بلکه تغییرات آن قدر خُرد و ریز هستند که به ظاهر دیده نمی شوند. این تغییرات ریز و خُرد آن قدر ادامه پیدا می کنند تا ناگهان تبدیل به تغییری بزرگ و قابل رؤیت می شوند.

در تربیت نیز باید توجه داشت که تغییرات خُرد و کلان داریم. خانواده ای که ناگهان با فرزند نوجوان خود به تعارض و تضاد آشکار می رسد و نوجوان، فرهنگ و ارزش های خانواده را زیر پا می گذارد، نباید تصور کند که این تغییر، تغییری آنی و بدون مقدمه بوده است، بلکه چنین تغییری در پی وقوع مکرر تغییرات خُرد و ریزی که قابل رؤیت و محسوس برای پدر و مادر نبوده، بروز پیدا کرده است. بنابراین والدین و مسئولان تربیتی نباید از آثار و تغییرات خُرد تربیتی غفلت نمایند.

جمع بندی و نتیجه گیری

البته درست است که دورۀ کودکی انسان نسبت به تمامی انواع حیوانی بسیار طولانی تر می باشد ولی در عوض رشد کیفی او قابل مقایسه با هیچ حیوانی نیست. بنابراین برای رسیدن به یک رشد کیفی و اساسی از طریق تربیت، نباید به هیچ رو عجول باشیم. انسان در مقایسه با سایر حیوانات رشدی بسیار آرام ولی گسترده و عمیق دارد. فرزندان حیوانات، بسیار سریع به استقلال می رسند، ولی فرزند انسان بسیار کند به این درجه و مرحله می رسد. با این حال انسان می تواند در مسیر رشد و کمال خود به نقاطی برسد که هیچ موجودی نمی تواند به آن سطح دسترسی پیدا کند. طی این مسیر در مورد انسان با آرامی و به تدریج انجام می گیرد. لذا در تربیت باید برای رسیدن به اهداف بلند و عالی، عزم را جزم کرد و با آرامش، لکن با استواری و استحکام به طرف آن اهداف حرکت کرد. عجله کردن برای رسیدن به اهداف، آن هم اهدافی ظاهری، مانند گرفتن دیپلم و لیسانس، نه تنها به سود نیست، بلکه به آن آسیبی جدی وارد می کند. برای تربیت زمینه را فراهم کنیم، به گونه ای که متربی بتواند تا پایان عمر به رشد خود ادامه دهد.

دوشنبه 5/12/1392 - 8:53
خانواده
اصول تربیت (4): آزادی کودک


کنجکاوی از ویژگی های انسان، به ویژه در دوران کودکی است؛ دورانی که کودک هنوز شناخت چندانی از اشیا و امور پیرامون خود ندارد و وارسی دستکاری اشیا تنها روشی است که به وسیله آن شناخت پیدا می کند.

از این رو والدین، مربیان و دست اندر کاران تربیتی نباید راه کنجکاوی و وارسی اشیا را بر کودک ببندند و با سخت گیری و امر و نهی های نسنجیده مانع رشد کودک خود شوند.

اسلام عزیز به خوبی به این ویژگی کودک توجه کرده و به والدین و مربیان او توصیه نموده که کودک را در سال های نخست زندگی (هفت سال اول زندگی فرزند) آزاد بگذارید. (1) البته معنای دقیق «آزادی کودک» نیازمند به تبیین و توضیح متخصصین و کارشناسان تربیت است. در این باره به اختصار می توان چنین گفت:

كودك در هفت سال اول سرور و مولاست.

سالهای اولیه كودكی، سالهای شكل‌گیری شخصیت است. معنای سروری و سیادت كودك در سالهای اولیه كه همان هفت سال اول است، این نیست كه در انجام هر كاری آزادی مطلق دارد. كودك در این دوره دارای ناتوانی و دركی نارساست پس باید در تعامل با او به خواسته ها و نیازهایش توجه شود به نحوی که او احساس آزاد بودن داشته باشد البته نه آزادی مطلق؛ مثلا والدین در مغازه به او بگویند پسرم یا دخترم بین این دو یا بین این سه، کدام را می خواهی برایت بخرم؟ نه این که هر چه کودک خواست پدر و مادر برایش بخرند به عبارت دیگر او را غیر مستقیم کنترل کنند و طوری این کنترل را اعمال نمایند که کودک یک نحوه اختیاری را تجربه کند. كودك در دوران سیادت، بسیار كنجكاو نیز هست بنابراین لازم است برای ارضاء كنجكاوی او ، والدین با آزاد گذاشتن او، متوجه خطرها هم باشند.

در ضمن والدین در هفت سال اولیه زندگی باید محبت فراوانی را به كودك داشته باشند ولی از زیاده روی و لوس كردن آنها بپرهیزند.

دربارۀ بازی کودکان تا هفت سالگی نیز والدین باید در این سنین موجبات بازی كودكشان را فراهم آورند، بازی والدین و همسالان با كودك و در اختیار قرار دادن اسباب بازیهای مناسب، در رشد شناختی و عاطفی آنها بسیار مؤثر است.

كودكی كه هفت سال اولیه زندگی را بدین شکل، سیّد بوده است دارای استعدادهای شكوفا شده، دارای حس اعتماد به والدین، دارای آرامش روحی روانی در دوران‌های بعدی و دارای اعتماد به نفس می‌باشد.

 

 

(1). شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة ، ج 21، ص 476، «ألوَلَدُ سَیّدٌ سَبعَ سِنین و عَبدٌ سَبعَ سِنین و وَزیرٌ سَبعَ سِنین .

دوشنبه 5/12/1392 - 8:52
خانواده
اصول تربیت (5): انگیزه و تربیت

انگیزه و تربیت

انسان برای انجام هر کاری در درجۀ اول نیازمند انگیزه­ای است که وی را برای انجام آن کار تجهیز کند. انگیزه عاملی است درونی که رفتار انسان را در جهت رسیدن به هدفی خاص، هدایت می­کند. در تربیت، ما به دنبال آنیم که متربّی با انگیزه­های خود و با گام­هایی که خود برمی­دارد، در جهت رسیدن به اهداف مطلوب زندگی تلاش کند. می­خواهیم کاری کنیم که او خود وظایف خویش را به انجام برساند و حافظ معیارهای سالم و کامل زیستن باشد.

به عبارت دیگر:

آن چه می تواند کودک را به طرف رشد و کمال سوق دهد انگیزه هایی است که از درون او را به سمت اهداف هدایت می کند. انگیزه ها نیروی حرکت به طرف اهداف تربیتی را تأمین می کنند. از این رو این انگیزه ها باید شناخته شده، در جهت تحریک بیشتر کودک و نوجوان تقویت شوند.

به این منظور در مورد انگیزه ها لازم است بدانیم که:

1. انگیزه­های اولیه و طبیعی مانند گرسنگی، تشنگی، کنجکاوی و ... می­تواند برانگیزانندۀ تعدادی از رفتارها باشند. محرومیت نسبی در این انگیزه­ها می­تواند موجب تشدید آن­ها شود.

2. به کمک انگیزه های اولیه و طبیعی باید انگیزه های ثانویه ای مانند تمایل به پیشرفت و کمال را ایجاد و تقویت نمود.

3. باید با فراهم آوردن زمینۀ لازم برای عمل موفقیت آمیز کودک و نوجوان انگیزه های او را تقویت کرد.

4. از طریق اجتناب از اجبار آشکار و محسوس، از تضعیف انگیزه ها جلوگیری کرد.

دوشنبه 5/12/1392 - 8:51
اخلاق

اصول تربیت (6): نسبیت در تربیت (توجه به تفاوت های فردی کودکان)

تلاش و کوشش و نتیجۀ حاصل از آن، که متناسب با توان کودک است باید تشویق و تقویت شود. انتظار نداشته باشیم که فرزندمان در عمل و شخصیت، کامل و بی نقص باشد.

تجربه به خوبی نشان می دهد که تشویق و تنبیه دو عامل مهم و جهت دهنده در تربیت اند. بدون تشویق و تنبیه، خواه تشویق و تنبیه کنترل شده و ارادی و یا غیر ارادی و بی برنامه، تغییر رفتار و تربیت معنا پیدا نمی کند. این نکته مورد تأیید و تأکید اکثر قریب به اتفاق مربیان است. نکته ای که در این جا شاید احتیاج به تصریح داشته باشد، این است که چه چیزی باید مورد تشویق قرار گیرد و چه چیزی باید تنبیه شود. این نکته است که کار تربیت را با اختلال مواجه کرده ، مربیان را در انجام وظایف خود با مشکل رو به رو می کند.

برای توضیح این مطلب باید آن را از ابعاد گوناگون مورد توجه قرار دهیم.

نکتۀ اول: این است که بدانیم چه هنگام باید فرزندمان را تشویق کنیم، چه هنگام کاری انجام ندهیم و چه زمانی تنبیه کنیم. چنان چه می دانیم هر عمل کودک لزوماً نباید به تشویق یا تنبیه بینجامد. به عبارت دیگر بسیاری از رفتارهای او نباید پیامد خاصّی از طرف بزرگ ترها داشته باشد. باید در میان مجموعۀ بزرگ از رفتارهای کودک، تعداد محدودی را برای تشویق و تعداد بسیار محدودتری را برای تنبیه انتخاب کنیم و نسبت به بقیۀ آن ها «تغافل»(1) نماییم.

نکتۀ دوم: این که برای انتخاب رفتارها برای تشویق و تنبیه باید ملاکی در اختیار داشته باشیم.

برای این که تصادفی عمل نکنیم چه باید بکنیم؟

1. باید رفتار کودک را مدّنظر قرار دهیم؛ یعنی هم دیروزش را به خوبی مشاهده کرده باشیم و هم امروزش را و تفاوت امروز و دیروز را به خوبی در نظر بگیریم.

2. باید توجه داشته باشیم که «تغییراتی» را هدف تشویق یا تنبیه قرار دهیم که «رابطۀ مستقیم با تلاش و کوشش» کودک داشته باشند، نه هر «تغییری» را، مثلاً تغییراتی که ناشی از رشد و گذر زمان هستند و ارادۀ کگودک در آن ها هیچ دخالتی ندارد (باهوش یا کم هوش بودن، زشت یا زیبا بودن، بلند قد یا کوتاه قد بودن و ...) را نباید خیلی مورد توجه و تشویق یا تنبیه قرار داد.

3. برای تعیین مصادیق تنبیه و تشویق باید دقت کنیم که از عوامل خارجی و آرمانی، کم تر استفاده نماییم. مثلاً رفتار فرزندمان را با کودک یا نوجوان دیگری، هر چند هم سن و سال و یا کوچک تر از او باشد، مقایسه نکنیم.

به طور خلاصه:

تربیت بدون تشویق و تنبیه مناسب، امکان­پذیر نیست. لکن باید توجه داشت که هر چیزی در مورد کودک نمی تواند مورد تشویق یا به خصوص مورد تنبیه واقع شود. مثلاً نباید تغییراتی که خارج از اختیار ارادۀ کودک و نوجوان است، زیاد مورد تشویق قرار گیرد و یا خدای ناکرده تنبیه شود. آشفتگی دورۀ نوجوانی چیزی نیست که به سبب آن نوجوان را تنبیه و یا سرزنش کنیم. هم چنین به دلیل زیبایی چهره و یا هوش سرشار یک کودک نباید او را مورد تشویق قرار داد، بلکه آن چیزی که باید مورد تشویق قرار گیرد، «عمل و بازده موفقیت­آمیز» کودک و نوجوان است. یعنی چیزی که با تلاش و کوشش او به دست آمده است. هر گام کودک نوجوان به جلو می تواند مورد تشویق قرار گیرد و در مواردی نیز هر گام او به عقب می تواند مورد تنبیه واقع شود.

 


(1). تغافل یکی از اصول مهم تربیت است؛ بدین معنا که مربّی رفتار اشتباه کودک را دیده امّا به روی خود نمی آورد و در موعد مقتضی به شکلی مناسب عکس العمل نشان می دهد.

دوشنبه 5/12/1392 - 8:48
اهل بیت
دو بیتی ها (مرثیه زینب سلام اله علیها)

غم دوران من گردد یتیمی

که هم پیمان من گردد یتیمی

من از قد کمانت حتم دارم

بلای جان من گردد یتیمی


مکن مخفی به سینه آه، مادر

مرا کن از غمت آگاه ،مادر

مشو راضی پس از تو زنده باشم

گل خود را ببر همراه ،مادر

از فاطمه اکتفا به نامش نکنید

نشناخته توصیف مقامش نکنید

هر کس که در او محبت زهرا نیست

علامه اگر هست سلامش نکنید

یا علی رفتم بقیع اما چه سود

هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود

یا علی قبر پرستویت کجاست

آن گل صد برگ خوشبویت کجاست

هر چه یاشد من نمک پرورده ام

دل به عشق فاطمه خوش کرده ام

حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است

فاطمه (س) حلال صدها مشکل است

دل غریب من از گردش زمانه گرفت

به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع

سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت

دنبال جنازه ات اگر می نالم

آهسته تر از مرغ سحر می نالم

دیشت سر بالین تو اشکم می ریخت

امشب به غریبیِّ پدر می نالم

در این صحرا چو لاله داغ دارم

به دل سوز غمی جانکاه دارم

مدینه، دیدی از بیداد گردون

ز کف دادم همه دار و ندارم؟

آن شب که ابوتراب با قلب حزین

بسپرد تن اُم ابیها به زمین

دانی که چرا خاک ز دستش افشاند

یعنی که تمام هستی ام بود همین!

ز کف دادم چراغ لاله ام را

کنم پنهان ز دشمن ناله ام را

نه دست خود کفن کردم شبانه

تن زهرای هجده ساله ام را

 

مدینه در وطن تنهاترینم

«ولی اللّه»ام و خانه نشینم

ز سوز داغ زهرای جوان مرگ

شرر خیزد ز آه آتشینم

مدینه از چه این سان بی قراری

تو هم از داغ زهرا سوگواری

مدینه دیده ای جز زینب من

کند یک چار ساله خانه داری

سوزنده تر از داغ تو، داغی نَبُود

پژمرده تر از تو، گل به باغی نبود

روشنگر دل هایی و اما افسوس

بر گمشده قبر تو، چراغی نبود


ای خاکِ درِ تو تاجِ سرها زهرا

وی قبر تو مخفی ز نظرها زهرا

تا باب شفاعت تو باز است چه غم؟

گر بسته شود تمام درها زهرا

گُل بوته باغ مصطفی زهرا بود

آلاله داغ مرتضی زهرا بود

خورشیدِ بلندْ در شبستان وجود

سرچشمه رحمت خدا زهرا بود

آن روز که پهلوی تو از کینه شکست

دل های مُحبّان تو در سینه شکست

تصویر تو را دِل علی آینه بود

اندوه تو سنگی شد و آیینه شکست

فاطمه اكتفا به نامش نكنید
نشناخته توصیف مقامش نكنید
هر كس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نكنید

بر حاشیه‌ی برگ شقایق بنویسید
گل ، تاب فشار در و دیوار ندارد

پیمبری كه عمری غم خوار امتش بود
روی كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!

دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او كسی نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد ، نه

حضرت محمد (ص) می فرمایند : فاطمه پاره تن من است . هركه او را بیازارد ، مرا آزرده خاطركرده
و هر كه او را شاد كند ، مرا نیز خوشحال نموده است .

در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر
دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر

یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟

من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
محتاج عطا و كرم فاطمه ایم

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

خزان زود هنگام و كبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد .

بر عالمیان رحمت رحمان زهراست
در هر دو جهان سرور نسوان زهراست
نوری که دهد شاخه ی طوبی از اوست
کوثر که خدا گفته ، به قرآن زهراست

سر فصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب وکمال و بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش و پذیرش زهراست

دیدم که ازپس در ، پهلوی من شکسته است
فریاد من در آنجا ، علی علی علی بود
بر روی سینه ی من ، با میخ در نوشتند
این جرم گفتن علی علی علی بود
من هم زخون سینه ، بر روی در نوشتم
تنها گناه زهرا ، علی علی علی بود

امام صادق(ع) می فرمایند:
هر کس به شناخت حقیقی فاطمه (س) دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .

جز علی و پدرت، قدر تو را كس نشناخت
شب قدری و بُوَد قدر تو پنهان ، زهرا

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
من نام دخترم را فاطمه (س) گذاشتم ؛ زیرا خداوند ، فاطمه (س) و هر کس که
او را دوست دارد ، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
فاطمه (س) پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.

الا ای چاه ! یارم را گرفتند
گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند
میون كوچه‌ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند

در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند
ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند
السلام علیک یا فاطمة الزهرا

یا علی خرابم از غمت
سوختم کبابم از غمت
زخم کهنه را نمک زدند
همسر تو را کتک زدند

منم زینب که بی دلدار مانده ست
به قلبم خون به چشمم خار مانده ست
نگاهم خیره می ماند همیشه
به آن خونی که بر دیوار مانده ست.

هر سینه که دوستدار زهراست
آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها
در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس
عالم همه وامدار زهراست

 

دوشنبه 5/12/1392 - 8:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته