• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 273
تعداد نظرات : 100
زمان آخرین مطلب : 4737روز قبل
دانستنی های علمی

بسم الله الرحمن الرحیم


 چشم چرانی نکردن


یکی از عواملی که امنیت خاطر زن را پیوسته به خطر می اندازد توجه و نگاه شوهر به زنان دیگر است . این پدیده , این فکرر را در زن تقویت می کند که او نتوانسته است توجه و علاقه ی همسرش را به خود جلب کند ؛ بنابر این , چشم او پیوسته به دنبال این و آن اسست .


نگاه های شهوت آلود و خیره شدن به زیباییی های این و آن , انسان را به مقایسه ی همسر خود با دیگران وادار می سازد و او را نسبت به همسر خود دلسرد می کند .


یکی از هدف های اسلام از ممنوع کردن نگاه شهوت آلود به دیگران , مراقبت کردن از کانون گرم خانواده , ثثبات پایه های زندگی خانوادگی و حفظ اخلاق جامعه است . زن و شوهری که می خواهند همیشه به ییکدیگر وفادار بمانند و خانواده ی آنان بر پاییه ی عشقی خالص و محبتی عمیق استوار گردد ,  باید از چشم چرانی و نگاه های شهوت آلود به دیگران خود داری کند . آنان بایید به این نکته توجه کنند که هر جا چشم برود , دل نیز به دنبالش خواهد رفت و چون تامیین تمامی آرزوهای دل مقدور نیست , به تدریج این محرومیت , سبب بیماری های روانی , اختلال روحی , پشیمانی ها , جدایی ها , بزهکاری ها و فجایع بی شمار دیگر خواهد شد .


امام صادق علییه السلام در این باره می فرماید :


النظرة سهم من سهام ابلیس و کم من نظرة اورثت حسرة  طویلة .


نگاه شهوت آلود تیری زهر آگین ازز تیرهای ابلیس است و چه بسا نگاه هایی که سبب اندوه و حسرت طولانی می شود .


علی علیه السلام می فرماید :


من غض طرفه اراح قلبه


هر کس چشم خود را فرو بست , دل خود را آسوده ساخت .

شنبه 16/8/1388 - 0:38
طنز و سرگرمی

بسم الله الرحمن الرحیم


اینم حرف دل دختر پسرای این دوره زمونه هستش ( البته یه طنزه کسی به خودش نگیره )


دعای مرد مجرد: اللهم ارزقنا حوریة نجیبة، تکدانة ولو کم توقعا، و والدینها رو به موتا، و جهیزیته کاملة، و کدبانوا فی امور المنزل، و تسلیما لخشمنا و خدمتنا


دعای دختران دم بخت: ربنا آتنا فی‌الدنا زوجا جمیلا، قدا طویلا، ثروتنا کثیرا، ماشینا پرشیانا، موبایلا نوکیانا، والدینا امواتا


 


و اینم چند تا ضرب المثل جالب :


هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی(


زنی سعادتمند است که مطیع ” شوهر” باشد. ( ضرب المثل یونانی (


زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی (


داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی (

 

 

دانش بی عمل مانند درخت بی ثمر است . [امام علی علیه السلام]

شنبه 16/8/1388 - 0:37
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم


 


یکی از بالاترین دردها و مصیبت های ما در وضعیت اجتماعی کنونی از بین رفتن سنت ها و یا ناقص برجای ماندن آنهاست .


در جامعه ی ما این جا افتاده که قرآن برای سر قبر است .


"عروس قرآن" برای مرده است !


تکبیر برای تشییع جنازه است .


شادی به معنای آهنگ است و بدون آن نمی توان شاد بود .


گناه مایه ی شادی است و عروسی باید بر پایه های متزلزل گناه شکل بگیرد !


زمان عروسی ها و سور دادن ها بر خلاف برنامه ایست که اسلام گفته است .


رسم ها و تشریفات نا به جا در چند مرحله کردن یک عروسی از طرف خانواده های عروس و داماد ! این برنامه ی های زاید و تشریفاتی مانع ازدواج های نسل های بعدی و بالا رفتن سن ازدواج ها نخواهد شد ؟!


از کجا همچین رسم غلطی جا افتاده که یک عروسی باید در تالار باشد ؟


آیا مکان های شیک و بزرگ تنها به تالار ها محدود می شود ؟ در حالی که می توان یک عروسی را در مکان دیگری غیر از تالار با هزینه هایی پایین تر برگزار کرد !


چرا عروسی ها باید اینقدر بی محتوا باشد ؟؟


بهترین خانواده ها بالاترین مهرها راباید داشته باشند ! در حالی که در اسلام آمده بهترین دختر آن است که (زیباتر) و مهرش پایین تر باشد !


مهر را قیمت عروس و یا بهای پرداخت جهیزیه ی او می دانند و بدون آن می گویند پس مرد چکار باید بکند ؟ اما کسی نمی گوید پس خرج عروسی چیست ؟ یک عمر مخارج خانواده و سرپرستی آن با کیست ؟  آیا آن خود کافی نیست که باید مهرش نیز به اندازه ی تمام زندگی مرد تاآخر عمرش باشد ؟ زن خودش کار می کند ؟ پس چه کسی حق تربیت فرزندان را به جا می آورد ؟


می گویند مهر را بالا بگو اما خودمان به کم توافقف می کنیم ؟ آیا زندگی بازی و چشم و همچشمی و خودنمایی است ؟ یک شروع پاک با خودنمایی و اهدافی ناپاک و غیر خدایی ؟؟


کسی نمی گوید پذیرفتن مهریه ی بالا بدون هدف پرداخت آن مبطل عقد است و سبب محرمیت نخواهد شد !


یک عمر زندگی با عقدی نادرست و فرزندانی با نطفه ی ناپاک .. وضعیت این جامعه چه خواهد شد ؟!!!!


پس چه کسی باید مردانه قدم بردارد و این رسوم و سنت های غلط را بشکند ؟؟


به مبحث بعدی خود می پردازیم ..


 


استحباب تکبیر در شب عروسی


 


حین بردن عروس به خانه ی همسر و در طول مسیر , ضمن شادی , خواندن اشعار فرح بخش , شکر و حمد و سپس خدا جهت ایجاد وصلتی بین دو زوج , گفتن تکبیر " الله اکبر " نیز مستحب است .


پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به زنان دور و نزدیک , حین بردن دخترشان فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به خانه ی همسر فرمودند که :


ان یفرحن و یرزجن و یکبرن و یحمدن ( وسایل الشیعه , ج 14 , ص 198 )


شادی کنند و رجز بخوانند و تکبیر بگویند و حمد الهی کنند .


جابر انصاری می گوید : در ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها حضرت جبرئیل و حضرت میکائیل از ملائک مقرب الهی با سایر فرشتگان همراه , همگی تکبیر گفتند و سپس پیامبر تکبیر گفت و از همان شب , ذکر تکبیر در شب زفاف سنت گشت . ( من لا یحضره الفقیه , ج 3 , ص 401 )

 

 

هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی نسبت به نفس خود، بیشترگردد و در ریاضت و اصلاح آن، کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]

شنبه 16/8/1388 - 0:35
کامپیوتر و اینترنت

 بسم الله الرحمن الرحیم


 


آگهی خرید نرم افزار


!!!!خیلی فوری!!!!


یه تعدادی نرم افزار نیازمندیم..نبود؟!


در عصری که بیشتر دنیای مجازی و آدم های مجازی و دلهای مجازی و عشق های مجازی بیشتر حرف می زنند و جا برای عشق واقعی خیلی تنگ شده بد نیست یه نگاه بندازیم ببینیم کجا رفتیم ؟!


درسته که تکنولوجی!!! خیلی خوبههه آمما...


انگار یه چند وقتیه که ماها به خدمت تکنولوجی دراومدیم نه اون به خدمت ما ...


 داشتم تو اتاق گرد و خاک گرفته ی خبرها یه گشتی می زدم و گرد و خاکا رو می تکوندم که به یه کاغذ پر زرق و برق و خاک نگرفته رو طاقچه ی جهان امروز بر خوردم .  


به بهههه...باد بهاری ( با استعانت از حافظ )


یه چیزایی هم بهش آویزونه ...( ببخشید منظورم ضمیمه ی خودمونه )  اما چیزای خوبیه .. ( عینه شوکولات )


 این جورایی که از توش سر در آوردم انگار بی ارتباط با یوزارسیو و هفت سال قحطی نبود !!!!


یه موجودی هم شبیه کاهن بزرگ به چشم می خوره که داره خودشو به اسم سخت افزار قالب می کنه !


آقا قحطی نرم افزار شده !


نرم افزار چیه دیگه؟


شاید منظورش از این برنامه های والنتاینه ؟! عکس یه قلب با 4 تا شوکولات که فقط باید نگاش کنه چون خوردنی نیست !


نه البته اینم باشه همچین بی ربط نیست ...


اما یه کوچولو هم هشداره برای اونایی که از خشکسالی و قحطیه عشق می ترسن !


بعضیا عشقاشونو بدون خوشه تو سیلو نگه داشتن ! تو هفت سال فراوونی هر کی از راه رسید ساقه های این محصول خدادادی رو براش کندن و به جا دسته گل دادن بهش..هم سر اون کلاه گذاشتن هم سر خودشون کلاه رفت که حالا این عشقشون آفت زده شده و نمی تونن باهاش کنار بیان !  


یه نگاه میندازیم به نوشته ی حجت الاسلام نقویان و کمی فکر کنیم که چگونه ایمان نیاوریم به آغاز فصل سرد؟؟؟


 و این که چه جوری به قول اون عارف سر دنیا کلاه بزاریم ..


    


 چو غنچه گرچه فرو بستگی است کار جهان


                                                                تو همچو باد بهاری گره گشا می­ باش
 
شاید بتوان عصر ما را روزگار سخت افزارها نامید، که سرسختی انسانهای این عصر هم بی­ارتباط با آن نیست. می­دانیم سخت افزارها بدون وجود نرم افزار مثل اتومبیل شیک و زیبایی است که در نمایشگاهی فقط برای تماشا گذاشته باشند، یا همانند زنان زیبای هنر پیشه­ای است که فقط از پشت شیشه تلویزیون یا پرده سینما، جذاب و تماشایی­اند، اما هیچگاه آغوششان گرما بخش جسم و جان همسری وفادار نبوده و خود نیز هرگز طعم شیرین نوازش مادرانه را نچشیده­اند.
 
حال در این سرمای استخوان سوز سخت افزارها چه باید کرد تا «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» عنوان دیگری برای همه شعرها و محتوای اکثر فیلمنامه­ها و تمام کننده تمامی رمان­ها نباشد.
 
فکر می­کنم به تعدادی نرم افزار نیازمندیم. آنهم از نوع حافظانه، تا نازک اندیشیهای او بتواند هر سرٍ سختی را به نرمش کشاند و از دل هر سنگی چشمه­ای گوارا بجوشاند.
 
او بود که می­گفت:    «اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم»
 
هم اوست که می­گوید:  ما، چه کم از لاله و نرگس داریم که آنها مست باشند و پای کوبان با آنکه همسایه و همنشین خار و خاکند، اما شادی و طریناکی ما را فسق و فجور بنامند. «لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق»
 
او بود که می­گفت: کار دنیا را بر خود سخت مگیر، که دنیا بر مردمان سخت گیر سخت می­گیرد. و اگر می­خواهیم دنیا بر ما راحت بگذرد باید بر او سخت بگیریم! نه اینکه او را سخت بگیریم.
 
                 گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
 
                                                                 سخت می­گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

 
همانند آن عارف که از او پرسیدند با دنیا چه می­کنی، گفت: کلاه بر سرش می­گذارم. گفتند چگونه؟ گفت: نان دنیا را می­خورم و کار برای آخرت می­کنم.
 
حافظ بود که با الهام از آموزه­های دینی می­گفت: اینجور نیست که همیشه خوبی به دیگران باعث تعریف و تمجید باشد بلکه گاهی ملامتت نیز می­کنند. اما تو از این ملامت­ها ملول نشو.
 
                وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
                                                             
                                                                    که در طریقت ما کافریست رنجیدن
 
یعنی تو کار درست خود را رها مکن که ملامت مردمان بقول مولانا همچون عو عوی سگی است که نباید در تصمیم و عزم تو اثری بر جای گذارد.
 
                پیـــــــــــرو پیـغمـبـرانـی ره سپــر             طعنه خلقــان همه بادی شمــــر
 
                 آن خداوندان که ره طی کرده­اند             گوش بر بانگ سگان کی کرده­اند

 

 

 

بارالها ! ... مرا به کسالت درعبادتت، کوری از راهت و بیرون شدن از طریق محبّتت، مبتلا مکن . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]

شنبه 16/8/1388 - 0:33
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم


شستن پاهای عروس


از امور مستحبه در شب زفاف این است که داماد کفشهای عروس و جورابهای او را از پاهایش خارج کند و سپس دو پای او را در تشتی شستشو دهد و آب تشت را به تمام منزل از دم در تا انتهای آن بپاشد .


چنین عملی مطابق فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام موجب می شود که فقر از آن خانه دور گردد و برکت بر آن و اهلش مستولی شود و رحمت الهی توسعه یابد و عروس نیز تا مادامی که در آن منزل سکونت دارد از بیماریهایی نظیر جنون و جذام و برص مصون و محفوظ بماند .


( وسایل الشیعه , ج 14 , ص 158 ؛ زفاف , دکتر علی غضنفری , ص 177 )

 

هر اندازه حکمت قوی گردد، شهوت ضعیف شود . [امام علی علیه السلام]

شنبه 16/8/1388 - 0:32
دانستنی های علمی
فقیر آن نیست که کم دارد، بلکه آن است که بیشتر می طلبد.
شنبه 16/8/1388 - 0:29
ازدواج و همسرداری
افزایش روز افزون فرار دختران از کانون گرم خانواده و پیامدهای مخرب آن بر فرد ، خانواده و جامعه یکی از آسیب های جدی است که در سالهای اخیر گریبانگیر جامعه اسلامی ما شده است. عوامل مختلفی زمینه ساز خانه گریزی دختران می باشند. بر خلاف بر خی نظرات که فقط خانواده و یا اجتماع ر به تنهایی در بوجود آمدن آن دخیل می دانند، در واقع می توان گفت فرار دختران یک پدیده چند علتی (multy factorial ) است. بطوریکه عوامل مختلفی دست بدست هم داده و زمینه را برای بروز این پدیده بوجود می آورند.
تحقیقات نشان می دهد که سردی روابط عاطفی والدین ،‌متارکه ، طلاق ، وجود ناپدری و نامادری ، بی سرپرستی و بدسرپرستی ، خشونت در خانواده ، فقر اقتصادی و فرهنگی ، اعتیاد ، مشکلات روحی روانی ، و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی، از مهمترین عوامل بر انگیزاننده میل فرار دختران می باشد.
استحکام نظام خانواده ، افزایش توان مالی خانواده های آسیب پذیر ، آموزش به خانواده ها و جوانان در خصوص ویژگیهای دوران نوجوانی و بلوغ ،‌ ایجاد مراکز رایگان مشاوره و مددکاری خانواده در مناطق آسیب پذیر ، فراهم نمودن زمینه اشتغال نوجوانان در مراکز باز پروری ، ‌توجه به زنان و دختران به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه و استفاده از مددکاران و مشاوران با تجربه در مدارس از جمله راهکارهی پیشگیری از فرار دختران می باشد.
پدیده خانه گریزی دختران به عنوان یک آسیب اجتماعی جدید مطرح می باشد. این پدیده می تواند باعث افزایش جرم و جنایت درجامعه شده و امنیت و سلامت اجتماعی را به مخاطره اندازد. فرار یا خانه گریزی یعنی ترک خانه به قصد عدم بازگشت بدون اجازه والدین یا سرپرست بنا به دلایل خانوادگی ، اجتماعی وغیره .
بنا به گزارشهـای آماری از نیـمه سال ۷۸ تا سال ۸۳ ، در مجموع ۳۷۸۱ دختر خانه گریز در مراکز مداخله دربحـران های اجتماعـی کشور مورد پذیرش قرار گرفته اند . که این دختـران یا به صورت خود معرف مراجعه کرده اند ، یا ازمراجع قضایی وانتظامی به این مراکز ارجاع داده شده اند.
نتایج مطالعات ، افزایش این پدیده را در سطح جامعه نشان می دهد ، چنانچه در فاصله سالهای ۷۸-۶۵ شیوع این پدیده بیست برابر شده است. میانگین سن دختران فراری ۱۶ سال است و همچنین بر اساس خبر گزاری جمهوری اسلامی ایران در طول سال ۱۳۸۰ ، تنها ۴۰۷۳ نوجوان فراری توسط مرکز ساماندهی کودکان و نوجوانان خیابانی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در خیابانها شناسایی شده اند.که بیش از نیمی از آنها دختر هستند.بر اساس آمار نیروی انتظامی در چهار ماه آخر سال ۱۳۸۰ ، ۶ هزار و ۱۵۶ دختر فراری توسط این مرکز دستگیر شده اند. و این درحالی است که به دلیل زندگی پنهانی دختران فراری و جابجایی سریع آنها ، دستیابی به آمار دقیق امکان پذیر نمی باشد. (ویژه نامه پیام زن ، شماره ۱۲ ،ص۴۰۳)
در سالهای اخیر حرکت روبه افزایش این پدیده ، بر نگرانیهای خانواده ها و جامعه افزوده است و پیامدهای منفی آن تاثیر بسیار نامطلوبی را برای خانواده و جامعه ایجاد کرده است که به سختی جبران می شودو یا هرگز قابل جبران نخواهد بود. اما به این موضوع درست فکر نشده که چرا جوانان و خصوصا دختران از خانه می گریزند؟در این مقاله درپی آنیم که با بررسی عوامل موثر بر خانه گریزی دختران و بیان پیامدهای فرار دختران راهکار هایی جهت پیشگیری و کاهش این آسیب اجتماعی ارائه نماییم .

● علل خانه گریزی دختران :عوامل مختلفی زمینه ساز خانه گریزی دختران می باشند .بر خلاف بر خی نظرات که فقط خانواده و یا اجتماع ر به تنهایی در بوجود آمدن آن دخیل می دانند، در واقع می توان گفت فرار دختران یک پدیده چند علتی (multy factorial ) است. بطوریکه عوامل مختلفی دست بدست هم داده و زمینه را برای بروز این پدیده بوجود می آورند. اما بطور کلی می توان عوامل موثر در فرار دختران را در سه دسته علل فردی ، علل خانوادگی و علل اجتماعی مورد بررسی قرار داد که در ادامه به شرح هریک می پردازیم .
الف) علل فردی :۱)اختلالات شخصیتی
اختلالات شخصیتی ، یکی از مهمترین عناصر برای شناسایی عوامل فرار است . بر اساس مطالعه ها و بررسی های انجام شده، در تعداد زیادی از دختران فراری ، این اختلالها به چشم می خورد.
پرخاشگری های گوناگون ، رفتارهای ناسازگارانه ، خودزنی (خودکشی ) و رفتارهای نابهنجار دیگر ، چه پیش از فرار و چه پس از دستگیری و در مراکز مداخله در بحران همه نشان دهنده وجود اختلال شخصیت در این افراد است .
۲) اختلالات روانی :از جمله اختلالات روانی زمینه ساز فرار دختران اختلال اضطراب و اختلال افسردگی می باشدکه مختصری به شرح هریک و تاثیر آن در فرار دختران اشاره می کنیم:
۳) اضطراب (anxiety) :هر فرد در زندگـی خود ممکن است در شرایطـی دچار اضـطراب شود . اضطراب ، مکانیزمـیاست که برای بدن لازم و ضروری است .اما زمانی که اضطراب از حالت بهنجار خارج گردد، به اضطراب مرضی تبدیل می شود که حتی عیر طبیعی و برای سلامت فرد مضر است .اضطراب مرضی یعنی نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختی ها ی آینده ، بصورت غیر طبیعی و همراه با احساس بی لذتی یا نشانه های بدنی تنش و منبع خطر پیش بینی شده که می تواند درونی یا بیرونی باشد .( دادستان ، ۱۳۸۰ ، ص ۵۹)
در بیشتر نوجوانان فراری ، نشانه های اضطراب به چشم می خورد وآنان از این اختلال رنج می برند. یکی از ویژگیهای اضطراب ، سر در گمی و ناتوانی در تصمیم گیری صحیح است. نوجوانی که اختلال اضطراب دارد ، در زمان های حساس و هیجانی ، هیچ کنترلی بر روی رفتار خود ندارد. او نمی تواند خود را آرام کند و تصمیم درستی بگیرد . بنابراین ، کارهایی انجام می دهد که مشکلات او را بیشتر می کند و در نتیجه ، بر اثر ایجاد شکاف میان او و خانواده و تمایل به دیگران ، از خانه فرار می کند.
۴) افسردگی (depressing) :یکی دیگر از اختلالات روانی که در فرار دختران تاثیر دارد ، افسردگی است . این اختلال به گونه ای است که بر توانایی های فرد اثر می گذارد ، یعنی توانای های جسمانی ، فکری ، عاطفی ، هیجانی ، یادگیری و ارتباط ساده و طبیعی با دیگران و خانواده را در حد بسیار زیادی مختل می کند، در نوع شدید این اختلال گاه فرد تا ساعتهایی بی حرکت در گوشه ای می نشیند ، در فکر فرو می رود که این شرایط با حالتهای غم و یاس ، خستگی مفرط و خواب آلودگی و همچنین اضطراب همراه است . افسردگی یکی از شایعترین اختلالاتی است که دختران فراری با آن دست به گریبان هستند .( مهکام ، ۱۳۸۳ ، ص ۲۴)
۵) ویژگیهای دوران نوجوانی و بلوغ :
یکی از مسایل مورد توجه در فرار دختران، سن فرار است . بر اساس آمار های موجود بیشترین تعداد فرار بین دوازده تا هجده سالگی است که این مساله درصد بالای فرار در سنین بلوغ را نشان می دهد. در این سنین احساسات و هیجانات شدید با بحران بلوغ همراه شده و نوجوان را وا می دارد که به دنبال هویت خود باشد و اغلب آن را در گروه همسالان خویش می یابد. از سوی دیگر، تعداد زیادی از مشکلات عاطفی ، فرهنگی ، فکری و شناختی که در دختران فراری دیده می شود ، مشکلاتی است که معمولا در دوران نوجوانی و بلوغ بوجود می آید و از ویژگیهای این دوره به شمار می رود .
عدم توجه و برخورد نادرست بر خی والدین به ویژگیهای روانی و عاطفی فرزندان در این دوره مانند : زودرنجی و احساساتی بودن ، کم رویی ، گوشه گیری و درون گرایی ، بر تری جویی و جلب توجه دیگران، باعث تزلزل شخصیت و هویت نوجوان شده و نوجوان بدلیل نداشتن هدف مشخص و الگو پذیری نادرست از دیگران ، نیازها و دلبستگی های خود را در بیرون از خانه جستجو کرده و به دنبال آن خانه را ترک کرده و فرار می کند.
ب) علل خانوادگی :خانواده پیکره اصلی جامعه است و نقش مهمی در پرورش فرزندان دارد. والدین با ایجاد روابط سالم و دوستانه با فرزندان و توجه به نیازهای جسمانی و روانی آنان می توانند آنها را از لحاظ شخصیتی و روانی متعادل و سالم بار بیاورند . اما به اعتقاد بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی آسیبهای اجتماعی و از جمله فرار دختران ، خانواده است. به عقیده آنان یکی از مهمترین عوامل فرار ، سلب آرامش روانی و عاطفی فرزندان در محیط خانه و خانواده است .
عدم توجه به مسایل تربیتـی فرزندان ، وجود اختلافات زناشویـی ، طلاق ، اعتیـاد والدین ، بی سرپرستی و یا بد سرپرستی ، زندگی با ناپدری و یا نامادری ، خشونت در خانواده ، تبعیض بین فرزندان، جمعیت زیاد خانواده ، فقر اقتصادی ، تعصبات وپایبندی به آداب رسوم قومی(خصوصا در ازدواج دختران )، ضعیف بودن اعتقادات مذهبی خانواده و سواد پایین والدین از جمله مهمترین عوامل خانوادگی موثر بر خانه گریزی دختران می باشد.
وقتی در خانواده به جای توجه به مسایل و نیازها ی فرزندان ، فقر فرهنگی و تربیتی و رفتاری و اقتصادی و حاکم شود ، دختران خانه را ترک می کنند. آنها به پندار خود می روند تا به یک زندگی بهتر و با وضعی مطلوبتر برسند و آرامش و محبت را تجربه کنند. اما خواسته و نا خواسته دچار انحرافات اجتماعی مثل اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی ، توزیع مواد مخدر ، سرقت ، تشکیل خانه های فساد و...می شوند .
نتایج تحقیقات انجام شده در خصوص خانه گریزی دختران نیز موید این مساله می باشد که مشکلات خانوادگی از جمله عوامل اصلی فرار دختران می باشد به عنوان مثال در تحقیقی که توسط سرهنگ « داوود جشان » با عنوان « علل فرار دختران از خانه » در مورد ۱۲۰ دختر فراری در تهران انجام شده ، در خصوص علل فرار، ۳۶% دختران فراری ، اختلاف با پدر و کتک خوردن از وی ،۵% اختلاف با برادر و کتک خوردن از او ، ۱۵% اختلاف با مادر و ۳% ازدواج اجباری را ذکر کرده اند. ۷۸% دختران فراری والدین معتاد داشته و۸۵% از آنها دارای خانواده هایی هستند که حداقل یک نفر از آنها به جرم سرقت به زندان رفته است . عوامل دیگری همچون ، تبعیض در خانواده (۸۸%) ، کنترل شدید والدین (۸۲%) ، اختلاف خانوادگی و احساس طرد شدگی از خانواده (۸۴%) از دلایل دیگر فرار است. (ویژه نامه پیام زن ، شماره ۱۲ ، ص۴۰۳)
ج) علل اجتماعی :۱) افزایش ناهنجاریها وضد ارزشهایی مانند بد حجابی و مدگرایی
هر اجتماعی ، هنجار ها و نا هنجارها ، ارزشها و ضد ارزشهایی دارد و بی شک افرادی که در این اجتماع زندگی می کنند ، از این ارزشها اثر پذیرند. در این میان اثر پذیری نو جوانان به مراتب بیشتر از بزرگسالان است. چراکه نوجوان هنوز هویت خود را کاملا بازشناسی نکرده و شخصیت او به ثبات و تکامل نرسیده است. او مانند جسم سیالی است که در هر ظرف و قالبی ریخته شود ، شکل آن را به خود می گیرد . بنابر این ، ارزشها و ضد ارزشها ی جامعه باید کاملا در مسیری باشد که نوجوان را برای یافتن هویت واقعی مذهبی و ملی خود یاری کند. در غیر این صورت بیشترین آسیب متوجه نوجوانان خواهد بود.
بد حجابی و مدگرایی که در ذهن و عمل بسیاری از افراد به یک هنجار تبدیل شده است ، از جمله نا هنجاریهایی هستند که سبب می شوند تا نوجوانان شخصیت خود را بر اساس همین هنجار های غلط پایه ریزی کنند و به ستیز با خانواده و هنجار های آن برخیزند .
نتایج بدست آمده از پرونده های مراکز نگهداری و آمار موجود نشان می دهد که بیشتر دختران فراری از تهران ، شیراز ، مشهد ، تبریز ، اصفهان ، مازندران و شهرهایی هستند که میزان بی بندو باری ، مدگرایی و بدحجابی در آنان بیشتر به چشم می خورد.
۲) فقرحضرت علی (ع) می فر مایند : « گاه فقر به کفر می انجامد.»
فقر مادی یکی از عوامل بوجود آورنده پدیده خانه گریزی است .به نظر می رسد آمار فرار در خانواده های فقیر ، بیشتر از خانواده های ثروتمند است . هرچند تفاوت بین آمار فرار خانواده فقیر و متول ، خیلی زیاد نیست ، ولی بطور کلی تعداد فرار در خانواده های تهی دست ، بیشتر به نظر می رسد.
در بسیاری از خانواده ها ، بر اثر نا توانی اقتصادی ، نیازهای اصلی فرزندان از جمله تغذیه ، پوشاک ، بهداشت و... بر آورده نشده و مشکلات فراوانی مانند انواع بیماریها ، سوء تغذیه ، محرومیت از داشتن پوشاک مناسب و.. را بوجود می آورد . بر اثر بوجود آمدن مشکلات یاد شده ، تعادل خانواده در موارد گوناگون به هم خورده و استرس و تنش میان اعضاء بال می رود .
بسیاری از ترک تحصیل ها ، کار کودکان در سنین پایین ، سرقت، سوء استفاده از کودکان و فرار از خانه ، به سبب فقر و تهی دستی در خانواده بوجود می آید .کودکی که از یک سو به سبب کمبودهای مادی به آرزوهایش نرسیده و از سوی دیگر ، به سبب نداشتن امکانات برای رشد فکری و فرهنگی، فردی کوته فکر و ساده بار آمده است ، قدرت تجزیه و تحلیل ضعیف تری نسبت به دیگر همسالان خود دارد و با اندک وعده ای حاضر می شود دست به هر کاری بزند .
۳) اعتیادوجود اعتیاد سالیان درازی است که دامان جامعه ما بویژه نسل جوان را فرا گرفته و خواسته یا نا خواسته ابعاد آن گسترش یافته است. به گونه ای که امروزه برای بعضی از افراد ، ‌صحبت کردن درباره معتادان و اعتیاد ، مسئله ای عادی تلقی می شود. قرار گرفتن ایران در مسیر ترانزیت مواد مخدر به اروپا ، همجواری با دو کشور پاکستان و افغانستان که از مهمترین مرکز تهیه و توزیع مواد مخد در دنیا می باشند ، توطئه استعمارگران برای پخش مواد مخدر در کشور اسلامی ایران ، وجود افراد سود جو و در آمد بالای حاصل از قاچاق مواد مخدر از جمله مهمترین عوامل گسترش مواد مخدر در کشور ما می باشد.
دختران فراری ضمن اینکه خود مشکلات گوناگونی را تجربه کرده و انگیزه بیش تری برای اعتیاد دارند، گزارشها حاکی از آن است که تعدادی از دختران فراری به سبب تهیه مواد مخدر از خانه گریخته اند. زیرا در خانه ، والدین اصرار به ترک اعتیاد آنان داشته اند وآنها به دلیل این که اعتیاد را ترک نکنند از خانه گریخته اند. از طرفی بر خی از دختران فراری بدلیل اعتیاد والدین و به خواسته آنان ، مجبور به خرید مواد مخدر برای والدین معتاد می باشند . بنابر این اعتیاد خود و اعتیاد والدین یکی دیگراز عوامل موثردر خانه گریزی دختران می باشد.
۴) رسانه های گروهیرسانه های گروهی خصوصا رادیو و تلویزیون امروزه در زندگی مردم جایگاه ویژه ای پیدا کرده اند. اما در این میان تلویزیون با بهره گیری از دو حس بینایی و شنوایی تاثیرگذار ترین عامل پس از خانواده بر روی فرد خصوصا نوجوانان و جوانان است .تلویزیون می تواند در مورد مطالب گوناگون آموزشهای مفیدی به مخاطبان بدهد . همچنین تلویزیون می تواند با استفاده از برنامه ها مختلف در هویت دهی به جوانان نقش ایفاکرده و الگوها و فرهنگ هایی را به جامعه مخاطبین معرفی نماید.
در واقع الگو پردازی و تاثیر پذیری مستقیم از تلویزیون و فیلم های به نمایش درآمده در ان ، واقعیتی انکار ناپذیر است که در زمینه خانه گریزی هم این آثار کاملا به چشم می خورد .تعداد زیادی از دختران فراری اعتراف کرده اند تا زمانی که در بعضی از فیلم ها ندیده بودند نوجوانی به سبب دعو با مادرش قهر می کند و از خانه خارج می شود ، چنین راه حلی برای فرار به ذهن آنان نرسیده بود .آنها تنها با دیدن چنین فیلمی به فکر فرار افتاده اند تا از امر و نهی مادر خلاص شوند .

● پیامدهای خانه گریزی دختران :۱) پیامد های خانه گریزی بر فرد:فرهنگ اسلامی جامعه ما ، اصولا فرار را قبول ندارد .چرا که فرار با ضریب ۹۹% با آسیب همراه است . پدیده خانه گریزی دختران بیشترین آثار و آسیب ها را بر فرد فراری بر جای می گذارد. دختری که فرار می کند ، پس از فرار ، با حادثه های گوناگون و تجربه های ناگواری روبه رو شده و با خیلی مسایل و بزه ها آشنا می شود که بر شخصیت او اثر می گذارد. از طرفی تصورش بر این است که پل های پشت سرش خراب شده و راهی برای بازگشت به خانواده ندارد. و به این ترتیب دچار آسب های بسیاری می شود.
اختلالات روانی (مثل افسردگی ، فشار های روانی ، پرخاشگری) ‌اختلالات شخصیتی( تعارض شخصیتی ، شخصیت مرزی ، شخصیت نمایشی و شخصیت ضد اجتماعی ) ، اختلالات شناختی( احساس پوچی ، بی هدفی ، ناامیدی و...) و اختلالات رفتاری ( سرقت ، تکدی گری ، روسپیگری ،خود زنی و خود کشی و....) از جمله مهمترین آثار و پیامد های فردی فرار می باشد .که در اغلب دختران فراری این عوارض مشاهده و در برخی تحقیقات به آنها اشاره شده است .
۲) پیامد های خانه گریزی بر خانواده :از آنجا که خانواده و اعضای آن ، نزدیکترین اشخاص برای هر فرد هستند ، مشکلاتی که برای فرد بوجود می آید ، بیشترین تاثیر رار پس از خود بر خانواده فرد میگذارد از جمله مهمترین پیامد های خانه گریزی دختران در خانواده ، ایجاد مشکلات عاطفی و روحی روانی برای اعضاء‌خانواده خصوصا پدر و مادر است .تعداد زیادی از پدران و مادران به دنبال فرار دخترشان ، دچار سکته ، بیماریهای قلبی و امثال آن می شوند.
رفتار والدین پس از فرار فرزند در برخورد با سایر فرزندان نیز تغییر می کند. و بدون بررسی دقیق مساله فرار فرزندشان ، شیوه تربیتی خود را تغییر می دهند. یا بر سختگیری و فشار های خود بر فرزندان می افزایند یا برعکس ، بیش از حد معمول فرزندان خود را آزاد می گذارند که هر دو این رفتار ها به زیان دیگر فرزندان خواهد بود. الگو پذیری خواهر و برادران دیگر از رفتار فرد فراری از دیگر پیامدهای خانوادگی خانه گریزی می باشد.
۳) پیامد های خانه گریزی بر جامعه :پدیده خانه گریزی علاوه بر خود فرد و خانواده او، آسیب های فراوانی را به جامعه وارد می کند. افزایش مشکلاتی چون: اعتیاد ، قاچاق ، ‌فحشا، دزدی ، دوستی های خیابانی، روسپیگری ، آلودگی و بیماریهای جنسی از مهمترین پیامد های خانه گریزی بر جامعه می باشد که هر کدام از مشکلات یاد شده آسیب های متعددی را در جامعه بوجود می آورد که پرداختن به آنها در حوصله این بحث نمی باشد.
علاوه بر آن ضررهای اقتصادی که پدیده فرار دختران بر جامعه می گذارد ، نباید نادیده گرفته شود. افراد زیادی در ارگانهای مختلف مثل دادگستری ، نیروی انتظامی ، بهزیستی و... در ارتباط با فرار از خانه فعالیت می کنند و هزینه های زیادی صرف این مساله می شود. که با در نظر گرفتن پیامدهای فرار مثل اعتیاد ، بزهکاری و...می توان گفت که بخش زیادی از سرمایه های کشور صرف پدیده خانه گریزی و پیامد های آن می گردد و به عبارتی دیگر خانه گریزی به اقتصاد جامعه نیز زیان می رساند .

● نتیجه گیری :گرچه پدیده خانه گریزی دختران درنگاه اول پدیده فردی به نظر می رسد، اما با تو.جه به پیامدهای سوء آن در جامعه ، تبدیل به یکی از آسیب های اجتماعی جدی در سالهای اخیر شده است. مسلما عوامل متعدد اقتصادی ،‌فرهنگی و‌اجتماعی موجبات خانه گریزی دختران را فراهم می آورد ، اما برخورد نا صحیح متولیان امر و عدم برنامه ریزی درست و منسجم در این زمینه را نباید نادیده انگاشت .
درطی سالهای اخیر برای پیشگیری اولیه و ثانویه از این آسیب اجتماعی مراگز مداخله در بحران های اجتماعی زیر نظر سازمان بهزیستی در شهر های بزرگ ایجاد شده ، که به امر ساماندهی دختران فراری می پردازند. اما با وجود این شاهد افزایش این پدیده در جامعه هستیم و به نظر می رسد فعالیت بهزیستی و سایر ارگانهایی زیربط چندان موفقیت آمیز نبوده است و حتی برخی دختران با وجود ساماندهی مراکز مداخله در بحران و... اقدام به فرار مجدد می کنند.
اما واقعیت این است که هیچ یک از دختران جامعه ما دوست ندارند فضای خانه را با همه سختی ها و مشکلاتش رها کرده وبا « فرار » در منجلابی از فساد و تباهی بیفتند. هیچ یک از دختران دوست ندارند زندگی را در « سراب » و تنهایی تجربه کنند. اما یکسری شرایط و عوامل در جامعه و خانواده (چناکه در بخشهای قبل اشاره شد ) آنها را نا خواسته به سمت خانه گریزی سوق می دهد.
دختران فراری از روز اول فراری و خیابانی نبودند. اگر زندگی آنها را بررسی کنیم می بینیم پدر و مادر نداشتند ، یا والدین معتاد داشتند ، یا فقر اقتصادی در این امر دخیل بوده است. دختری که امروز از خانه به لحاظ اوضاع بد اقتصادی ، اعتیاد والدین ، ازدواج اجباری و.. فرار می کند ، وقتی با سرزنش و تحقیر و تهدید والدین روبه رو شد و جامعه هم به جای حل و پرداختن به مشکل ، او را انگشت نما کرد ، مسلما تبدیل به زن خیابانی ، معتاد ، دزد و حرفه ای سابقه دار می شود. و در واقع می توان گفت همه این آسیبها به نوعی با هم در ارتباط هستند.
بنابراین مسئولین امر می بایست پدیده خانه گریزی دختران را یک آسیب جدی قلمداد کرده و در جهت کاهش آن اقدامات اساسی انجام دهند. البته برای پیشگیری بهترو بیشتر همه جامعه باید فعالیت کنند. مطبوعات ، صداو سیما ،‌ خانواده ها ،‌متولیان امر فرهنگی و مدرسه و... می توانند در پیشگیری از این آسیب اجتماعی موثر باشند.
در پایان به منظور پیشگیری و کاهش این پدیده پیشنهاداتی به دست اندرکاران امر ساماندهی و پیشگیری از آسیب های اجتماعی بشرح ذیل ارائه می گردد:

● پیشنهادات:- استواری و تحکیم کانون خانواده با ارائه آموزش های مختلف
- افزایش توان مالی و فرهنگی خانواده ها ی آسیب پذیر
- حمایت از حقوق اجتماعی زنان به عنوان قشری که ضریب آسیب پذیری آنان بالاست
- آموزش به والدین در خصوص نحوه رفتار با فرزندان از طریق رسانه های گروهی خصوصا رادیو و تلویزیون
- آموزش به والدین و نوجوانان در خصوص شناخت دوران حساس بلوغ و نوجوانی
- فراهم نمودن زمینه اشتغال سالم و مناسب برای دخترانی که دوره باز پروری را در مراگز بازپروری سپری کرده اند
- استفاده از مددکاران و مشاوران با تجربه در مدارس
- استقرار مددکاران در پارکها ، ترمینالها ، راه آهن برای شناسایی دختران فراری
- رفع موانع قانونی برخورد با والدینی که کودک خود را مورد آزار و اذیت قرار می دهند
- ایجاد مراکز مددکاری یا مشاوره خانواده بصورت رایگان با هزینه های خیلی کم در مناطق آسیب پذیر
- انجام تحقیقات گسترده درباره علل خانه گریزی و علل فرار مجدد
- برخورد جدی و قانونی با بی بندو باری و بدحجابی در جامعه
و در پایان گفت بررسی ابعاد مختلف پدیده های اجتماعی از جمله خانه گریزی دختران ، نیاز به انجام تحقیقات میدانی گسترده با بهره گیری از محققان ، روانشناسان ،‌مددکاران اجتماعی و... دارد و با یک تحقیق یا یک مقاله نمی توان به همه ابعاد پرداخت. در این مقاله نیز فقط بخشی از پدیده خانه گریزی یعنی مهمترین دلایل و پیامدهای خانه گریزی مورد بررسی قرار گرفته است که قطعا خالی از اشکال نخواهد بود.
سایت دانشجو
شنبه 16/8/1388 - 0:25
ازدواج و همسرداری

شاید همه ما، دست کم یک بار، این جمله را شنیده باشیم که: «عقد دخترعمو و پسرعمو، در آسمانْ بسته شده است». به علاوه، هر روزه شاهد ازدواج‌های خویشاوندان (خویشْ پیوندی یا ازدواج فامیلی) در اطراف خود، در محلّه و فامیل و شهر خود هستیم، در حالی که بخشی دیگر از خویشان و دوستان ما نیز در فامیل خود ازدواج کرده‌اند و یا فرزند یک ازدواج فامیلی هستند. افزون بر این، داستان‌ها و رُمان‌های فراس و فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی هم نمونه‌های فراوانی از این دست را در خود دارند. در چنین حال و هوایی، کمتر کسی به خود، اجازه می‌دهد که به آسمانی بودن چنین پیوندهایی، به چشم تردید و با نگاهی کاملاً زمینی بنگرد؛ امّا روزگار «چشمْ بسته پذیرفتن» گذشته است. ما اکنون در عصر آگاهی و در جامعه‌ای دین‌مَدار زندگی می‌کنیم و لازم است موضع روشن دین و علم را در برابر هر پدیده‌ای بدانیم.

1  . دین، چه می‌گوید؟

ایا عقد دخترعموو و پسرعمو، حقیقتاً در آسمانْ بسته شده است؟ بجز پیشوایان معصوم، چه کسی خبر صادقی از آسمان دارد> طبعاً هیچ کس! امّا باید تصریح کنم که هر چه بیشتر جستجو کنید، کمتر اثری از این عبارت سرنوشت‌ساز در کتاب‌های حدیث مسلمانان (اعم از شیعه و اهل سنّت) خواهید یافت.1  آنچه می‌ماند، داستان ازدواج امام علی(ع) و نوه عمویش حضرت فاطمه(س) است که زندگی آنان، الگوی ماست.

ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)

در منابع حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که عقد ازدواج علی و فاطمه، نخست در آسمانْ بسته شده است؛2  امّا در ارتباط با موضوع مورد بحث، لازم است بدانیم که:

اوّلاً طرفین این ازدواج، هر دو معصوم (یعنی به دور از خطا و گناه و نقص) بوده‌اند و بخش‌هایی از زندگی معصومان، ویژه مقام عصمت آنها یا ناشی از آن مقام است که دیگران نمی‌توانند یا نباید از آن، الگو بگیرند، مثل واجب بون نماز شب بر پیامبر(ص)، در حالی که بر هیچ مسلمان دیگری واجب نیست.

ثانیاً لازمه مقام امامت، از دیدگاه شیعه، نداشتن نقص طبیعی مادرزاد و وراثتی (مثل نقص عضو و معلولیت یا بیماری ژنتیک) است.

ثالثاً ممکن است همه ازدواج‌های فامیلی صدر اسلام در میان مسلمانان یا شیعیان اهل بیت، ناشی از اندک بودن تعداد مسلمانان یا شیعیان و محدود بودن دامنه انتخاب همسر بوده است و به همین دلیل، پیامبر(ص) یا امامان(ع) از آن چند مورد (مثلاً ازدواج امام علی و حضرت فاطمه یا ازدواج امام سجّاد با دختر امام حسن یا ازدواج حضرت زینب با پسرعمویش عبد الله بن جعفر) نهی نکرده‌اند. در این فرض، این چند مورد ازدواج، «احکامی خاص» داشته‌اند که قابل الگوگیری نیستند و دلیل برای عمل دیگران نخواهند بود.3

رابعاً برای معصومان، امکان اطلاع از علم غیب خداوند و وقایع اینده وجود دارد و به همین خاطر، ازدواج‌های آنان یا ازدواج هایی که به توصیه آنان صورت گرفته‌اند، ممکن است با آگاهی از عدم بروز هر گونه مشکلی در اینده، انجام گرفته باشند.

خامساً پیامبر(ص) و امامان(ع) ـ چنان که پس از این، اشاره خواهیم کرد ـ از ازدواج فامیلی، نهی نموده‌اند. پس جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی‌ماند که عقد ازدواج دخترعمو و پسرعمو (و امثال آن)، ربطی به آسمان ندارد!

در حدیث و فقه

از پیامبر خدا نقل است که فرمود: «با غریبه ازدواج کنید تا فرزند ضعیف نیاورید».4  از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «با خویشان نزدیک، ازدوا نکنید؛ چرا که فرزند ضعیف، پدید می‌اید».5 

شاید به استناد همین گونه احادیث و نیز توصیه‌های پیشگیرانه پزشکان و متخصّصان ژنتیک است که برخی فقیهان معاصر، ازدواج فامیلی را «مکروه» شمرده و منع کرده‌اند.6

2  . علم، چه می‌گوید؟

الف. علم ژنتیک

امروزه علم وراثت (ژنتیک)، یکی از شاخه‌های مهمّ «زیست‌شناسی (بیولوژی)» است که دانشمندان و پژوهشگران، از طریق آن، ویژگی‌های موروثی هر انسن، جانور یا گیاه را می‌شناسند. این دانش در پزشکی و درمان بیماری‌های انسانی، دامپزشکی و دامپروری، کشاورزی، داروسازی و نیز حفاظت از محیط زیست، کاربرد گسترده دارد.

موضوع علم ژنتیک، آن دسته از صفاتی است که هر فرزند، از والدین خود به ارث می‌بَرَد. شکل بینی، حالت و رنگ مو، رنگ چشم، نوع گروه خونی، اندازه قد و... از جمله صفاتی هستند که از پدر و مادر و به طریق «وراثت» به ما می‌رسند. صفات موروثی، در برابر صفات دیگری قرار دارند که «صفات اکتسابی» نامیده می‌شوند. صفات اکتسابی، به تدریج، از کودکی تا بزرگ‌سالی و در فضای زندگی و تحت تربیت، کسب می‌شوند و امکان تغییر در آنها وجود دارد.

این دسته‌بندی صفات (به موروثی و اکتسابی)، در تمامی جانداران (جانوران، گیاهان، قارچ‌ها، آغازیان و باکتری‌ها) وجود دارد و اصول و قوانین ژنتیک نیز در تمامی این موجودات، ثابت و یکسان است. حتّی ویروس‌ها نیز تابع همین قوانین هستند.

ژن چیست؟

هر سلول جاندار، مرکز کنترلی به نام «کروموزوم» دارد که در هسته سلول، واقع است. هر کروموزوم از دو رشته به هم تابیده DNA  تشکیل شده است.7  کروموزوم‌ها علاوه بر وظیفه کنترل فعالیت‌های سلول، در به ارث رسیدن صفات نیز نقش دارند. هر قطعه از DNA  که باعث بروز یک صفت می‌شود، ژن نام دارد. ژن‌ها عامل انتقال صفات موروثی از هر جاندار (انسان، گیاه، جانور و...) به نسل بعدی وی هستند. به عنوان مثال، یک قطعه از DNA، ژن رنگ چشم است که متخصّصان ژنتیک، در تمام جهان، آن را می‌شناسند و جای دقیق آن را بر روی شبکه DNA  می‌دانند.

گفتنی است که ژنی که مربوط به فعالیت هر عضو است، در سلول‌های آن عضو از بدن، فعّال عمل می‌کند و در سایر اعضا، غیرفعّال بافی می‌ماند. به عنوان نمونه، ژن مربوط به بیماری موروثی «تالاسمی ماژور (شدید)»، تنها در مغز استخوان فرد مبتلا (یعنی محلّ تولید گلبول‌های قرمز)، فعّال است، در حالی که در تک‌تک سلول‌های بدن وی وجود دارد.

عملکرد ژن‌ها

اگر ژن یک صفت نامرغوب (مثلاً پاهای پرانتزی‌شکل یا نازایی یا بیماری تالاسمی) از یک والِد (یعنی یک از والدین) به فرزند برسد، در وی خفیف باقی می‌ماند و حدّاکثر در حدّ والد خود، بروز می‌کند؛ امّا اگر از دو والد (یعنی هم از پدر و هم از مادر) به وی رسیده باشد، در وی تقویت و تشدید می‌شود.

اگر پدر و مادری که نسبت خونی (خویشاوندی نَسَبی) با هم ندارند، به عنوان مثال، هر کدام، پنج صفت موروثی خوب (امّا متفاوت با صفات آن دیگری) داشته باشند، فرزند آنها ممکن است تمامی آن ده صفت را به ارث ببرد و داشته باشد، امّا در ازدواج خویشاوندان با یکدیگر، اصولاً احتمال بروز صفات خوب و غیرهمسان در فرزند، اندک است و چون تنوّع صفات وجود ندارد، در عین این که احتمال بروز و تشدید یک صفت خوب در فرزند هست، امکان بروز و تشدید یک صفت نامرغوب در وی نیز (تا چند برابر یک ازدواج غیر خویشاوندی) وجود دارد.

بررسی یک نمونه: تالاسمی

تالاسمی، یک بیماری غیر واگیر خونی و ارثی است که در اثر اختلال در تولید گلبول قرمز8  ایجاد می‌شود. این بیماری از طریق والدین حامل ژن معیوب، به فرزندان منتقل می‌شود.

تالاسمی به دو صورتِ ماژور (شدید) و مینور (خفیف)، ظهور می‌کند. چنانچه زن و شوهری هر دو حامل ژن معیوب باشند، 25  درصد فرزندان آنها مبتلا به تالاسمی شدید، پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (یعنی مانند والدین خود) و  25  درصد نیز سالم خواهند بود.

چنانچه از والدین، یکی سالم و دیگری حامل ژن معیوب باشد، پنجاه درصد فرزندان، سالم و پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (حامل ژن معیوب) می‌شوند.

مبتلایان به تالاسمی ماژور، قبل از هجده ماهگی، به رنگ‌پریدگی مبتلا می‌شوند، خوب نمی‌خوابند، خوب غذا نمی‌خورند و اگر درمان نشوند، می‌میرند. تنها راه کنترل این بیماری، تزریق منظّم خون است که باید هر چهار هفته یک بار صورت گیرد و به هر حال، هنوز درمان قطعی برای این بیماری شناخته نشده و عمر مبتلایان به آن، کوتاه است.

البته هر کسی (حتّی دو زوج غیر خویشاوند) ممکن است حامل ژن تالاسمی باشد، پس تالاسمی فقط نتیجه ازدواج‌های فامیلی نیست و هر زوج جوانی، قبل از رسمیت یافتن ازدواج ،لازم است که مشاوره ژنتیک و آزمایش خون، کمک بگیرند تا اطمینان یابند که هر دو (با هم) حامل ژن تالاسمی نیستند؛ امّا به هر حال ،متخصّصان، یکی از بهترین راه‌های پیشگیری از این بیماری (و هر بیماری وراثتی دیگری) را خودداری از ازدواج‌های فامیلی می‌دانند.

ب. دیگر علوم

جامعه‌شناسی و تاریخ، گواهی می‌دهند که ازدواج فامیلی، ا زاقتضائات و سنّت‌های زندگی قبیلگی (برای حفظ اسرار و حریم و حدود و میراث مادّی و سنّت‌ها و هویت قبیله) است که با آغاز عصر شهرنشینی، به تدریج، تضعیف و در بخی جوامع هم منسوخ شده است؛  9  چرا که بشر، بیش از هزار سال است که به این نتیجه رسیه است که ازدواج با سایر ملل و اقوام و خانواده‌ها، به ظهور استعدادهای تازه و نبوغ و... می‌انجامد و اصولاً بزرگ‌ترین فرهنگ‌ها و تمدّن‌ها، در محلّ تلاقی دو تمدّن یا در نتیجه مهاجرت گروهی انسان‌ها (و طبعاً ازدواج‌های برون‌نژادی و برون‌سرزمینی) شکل گرفته‌اند.10

اقتصاددانان، بویژه در بحث از اقتصاد توسعه، وقتی به موضوعات رفاه اجتماعی و لوزم حمایت از شهروندان در برابر مشکلات سلامتی و بهداشت می‌رسند، بر بیماری‌های خاص و معلولیت‌ها تمرکز می‌کنند و هزینه‌های مادّی تحمیل شده بر هر خانواده دارای بیمار خاص یا معلول را محاسبه می‌نمایند تا بتوانند بودجه‌های لازم را برای «بهزیستی» و «تأمین اجتماعی» و «بیمه‌ها» و «خدمات شهری» در نظر بگیرند.

به عنوان نمونه، در کشور ما، در حال حاضر، بیش از  22هزار نفر به تالاسمی ماژور، مبتلا هستن که هزینه مادّی نگهداری هر یک از آنها، تقریباً شانزده میلیون تومان در سال است.11  این، غیر از هزینه‌هی روحی و رنج‌های معنوی تحمیل شده به فرد مبتلا و خانواده وی است که پژوهشگران اجتاعی و روان‌شناسان، ابعاد آن را بسیار فراتر از هزینه‌های مادّی می‌دانند و معتقدند که باید از طریق افزایش آگاهی شهروندان و بویژه زوج‌های جوان، نسبت این مبتلایان و معلولان را در نسل‌های بعد، کاهش داد.

پی‌نوشت‌ها:

1  . در این مورد، می‌توانید منابع بسیار گسترده فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت را در نرم‌افزار زیر، جستجو نمایید: کتاب‌خانه اهل بیت، تولید: مرکز معجم فقهی (وابسته به دفتر ایة الله سید علی سیستانی در قم).

2  . دانش‌نامه امیرالمؤمنین، ج1، ص179.

3  . درباره این گونه «احکام خاص» یا «قضیةٌ فی واقعةٍ»، رجوع کنید: حدیث زندگی، ش ،ص

4  . النّهایة، ابن اثیر، ج3، ص106؛ المَجازات النّبویة، شریف رضی، ص92.

5  . مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج2، ص38؛ المَحجَّة البَیضاء، فیض کاشانی، ج3، ص94.

6  . به عنوان نمونه، رجوع کنید: بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: اداره کل بهداشت عمومی و پیشگیری (وزارت بهداشت)، 1373، ص121  (پاسخ ایة الله ناصر مکارم شیرازی به پرسش دانشکده علوم پزشکی ایلام).

7  . انسان، دارای  46  کروموزوم، سگ دارای  78  کروموزوم، نخود فرنگی دارای  14  کروموزوم و پشه دارای شش کروموزوم است.

8  . به تعبیر دقیق‌تر: در تولید هموگلوبین‌ها (یعنی مولکول‌های پروتئین آهن‌دار موجود در گلبول قرمز خون) اختلال ایجاد می‌کند. هموگلوبین، وظیفه انتقال اکسیژن به بافت‌ها را بر عهده دارد.

9  . تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، مترجم: جواد یوسفیان، تهران: امیرکبیر، ص183.

10  . تاریخ تمدّن، آرنولد توین بی، مترجم: یعقوب آژند، تهران: مولی، ص29.

11  . بهداشت محیط خانواده، تهران: رفتر برنامه‌ریزی فرهنگی و مشاوره (وزارت آموزش و پرورش)، 1374، ص47.

چند منبع مفید:

ـ آموزش برای بهداشت، سازمان جهانی بهداشت، مترجم: سعید پارسی‌نیا، تهران: چهر، 1371.

ـ بهداشت همگانی، محمد علی موسوی و گیتی ثمر، تهران: چهر، 1380، ج2.

ـ بهداشت، نیلفروشان و ضرّابی و میرصیامی، تهران: معاونت بهداشت (وزارت بهداشت)، 1383.

ـ اسلام و تنظیم خانواده، سید حسن خمینی، تهران: عروج، 1382.

شناخت و آشنایی، شرط اصلی ازدواج است

شنبه 16/8/1388 - 0:24
ازدواج و همسرداری

فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.

اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان نامزدی افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.

باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:

الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.

ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.

ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.

د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.

به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.

نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.

آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.

برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.

 

نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر

موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.

1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.

 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.

این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.

2 - همسر کامل

اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.

3 - تکامل خود

کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».

این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.

4 - ارتباط کامل

 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.

مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.

با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.

5 - تلاش بیشتر

این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.

لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.

6 - عشق کافی است

فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.

در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.

7 - همزیستی

این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».

مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.

این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.

8 - فرد مکمل و تضاد

در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».

 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.

9 - انتخاب باید آسان باشد

این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.

مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.

و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.

منبع: دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده

شنبه 16/8/1388 - 0:19
ازدواج و همسرداری

من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما  ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید . 

نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا ....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:

1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده  و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

2 -  سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:

نظر شما در مورد حجاب چیست؟

-  شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟

 - شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟

-  میعارهای شما برای ازدواج چیست؟

-  شما چه نقشی برای  زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد 

3 -  به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.

شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟ 

آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟

آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟

آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟

آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟

آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟

آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟

آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟

آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟

آیا یک آقا یا یک خانم  پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟

آیا برای یک خانم  دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟

آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟

و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)

4-  حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.

بعضی از مهمترین محورها اینها هستند 

الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و .....

یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟

مثلا:

شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟

آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟ رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ ( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و ...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)

ب ) سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد

مثلا:

با سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)

-  کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.

- همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،

ج ) انعطاف پذیری

این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.

به این سئوال توجه کنید:

اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟

نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف هست)

اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف هست)

در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:

باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ....، یعنی بررسی همه جوانب  و جوابی شبیه این:

به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت

18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.

( فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)

نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و ...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.

د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد

شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....

هـ) مسائل اقتصادی خانواده

این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست ؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن ؟

درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد

مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟

سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.

یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟

یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟

ز) صفات شخصی و روانی:

افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.

همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )،  منزوی و بی علاقه به تفریح،  (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.

ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی:

این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم.

این سئوال را دقت کنید:

آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟

آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟

آیا شما هم با این موافقید که  خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟

چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟

ط) دوستان

اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.

سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)

با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)

با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)

ی) خانواده فرد

سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و ...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.

ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و .... در فرد و خانواده اشان

این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.

( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)

ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده

شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ....

سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.

م ) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد. هماطور که قبلا گفته بودم، باید مفاهیم تئوری و زیر بنایی معیارهای ازدواج را خوب بشناسید تا خوب بتوانید بر اساس آن نسبت به فرد مقابل خود شناسایی حاصل کنید، ب

از این دیدگاه بخوانید که بر اساس بندهای آن سئوالات عینی در بیاورید و متوجه شوید ، آیا همسر شما زمان ازدواجش فرا رسیده است، یا فردی هست از نظر احساس و فکری کودک و از نظر سنی بالغ)

در خاتمه توصیه دیگری هم دارم.

از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.

شنبه 16/8/1388 - 0:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته