تبیان، دستیار زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

به بازار محبت حق نداری حجره بگشایی

مگر پروانه ی کسب تو را حیدر کند امضا

شنیدم مرجع تقلید پیری آرزو می کرد

که حکم اجتهادش را علی اصغر کند امضا

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کلیدهای طلایی برای داشتن یک ازدواج موفق 5

 

ادامه ...

41- عکس او را در کیف پول خود نگهدارید .

42- وقتی غذا می پزد ، از آن تعریف کنید .

43- هنگامی که از خانه بیرون می رود با همسرتان دیده بوسی و خداحافظی کنید .

44- حداقل روزی بیست دقیقه وقت خود را به او بدهید و کار دیگری انجام ندهید .

45- اگر همیشه او غذا درست می کند ، پیشنهاد کنید گاهی غذا را شما درست کنید و یا از بیرون تهیه نمایید . وقتی که ناراحت است ، برای احساساتش ارزش قائل باشید .

46- وقتی که قرار است دیر به منزل بیایید ، به همسرتان زنگ بزنید و اطلاع بدهید .

47- ضعف های همسرتان را به پدر و مادرتان نگویید ، مگر در برخی مواد که آنان بتوانند نقش اصلاحی داشته باشند .

48- مسائل اخلاقی و تنش های زندگی را به پدر و مادر عروس منتقل نکنید ، سعی کنید با تدبیر خودتان تضادها را حل کنید .

49- از شوخی های نامناسب جدا پرهیز کنید .

50- متانت و سنگینی خود را در خانه و بیرون خانه حفظ کنید . سعی کنید ضمن محبت به همسر ، حریم ها و حرمت ها را نگه دارید و برخوردهای سبک نداشته باشید .

 

ü       گاهی سئوال می شود چرا قبل از ازدواج و در دوران نامزدی عروس و دامادها با هم خوب و صمیمی هستند اما بعد از ادواج همه چی عوض می شود ؟

یکی از مهمترین جواب ها در حفظ حرمت هاست . زن و شوهر جدا از این که نزدیکترین اعضای خانواده به هم هستند اما با وجود این ، یک سری حرمت ها را باید حفظ کنند . پرخاشگری ، گفتن کلمات زشت و زننده ، تمسخر ، تحقیر و .... از جمله مواردی هستند که حرمت ها را می شکند و متاسفانه بعد از ازدواج کمتر به آن توجه می شود !

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کلیدهای طلایی برای یک ازدواج موفق 4

 

31- به همسر خود در کارهای خانه کمک کنید . امام علی علیه السلام در این باره می فرماید :

کسی که به خانواده اش کمک کند ، خداوند نام او را در دیوان شهدا ثبت کرده و برای هر شبانه روزش پاداش هزار شهید مرحمت می کند .

32- با همسرتان جدی و رسمی نباشید ؛ با او خودمانی باشید .

33- در بیرون خانه ، خودتان را با خوردن چیزهای مختلف سیر نکنید تا بتوانید از دست پخت خانم خود استفاده کنید . و یا اگر هم عذای آماده تهیه می کنید ، با همسرتان مشغول خوردن شوید . بی میلی به غذا در خانه ، همسر را دلسرد و ناراحت می کند . پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرماید :

المؤمن یاکل بشهوة اهله ( بحارالانوار – ج 62- ص 291 )

مومن به میل و سلیقه ی همسر خود غذا می خورد .

 

34- آن چه خانواده ی عروس به میزان توان خود همراه دختر به خانه ی بخت فرستاده ، هدیه ای است ، به آنها با چشم محبت و عنایت بنگرید و تحقیر نکنید .

35- اگر از شما درخواست کمک و حمایت کرد ، به او پاسخ مثبت دهید ؛ البته تا اندازه ای که موجب سوء استفاده نشود .

36- با او به گونه ای رفتار کنید که در اوایل ازدواج رفتار می کردید .

37- هرگاه احساساتش جریحه دار شد ، با او دلسوزی و ابراز ناراحتی و تاسف کنید .

38- وقتی با شما حرف می زند ، مشغول کار دیگری نشوید و تمام توجه تان به او باشد .

39- وقتی می خواهید از خانه بیرون بروید از او بپرسید : آیا چیزی لازم دارد تا از بیرون برایش بخرید و حتماً یادتان باشد آن را تهیه نمایید .

40- حداقل روزی دو بار بگویید : " عزیزم دوستت دارم " .

بسم الله الرحمن الرحیم

 

22 مورد را در این زمینه در طی دو پست برای تان قرار داده بودم و اما سایر موارد :

 

23- از همسرتان بخواهید فهرستی از کارهایی که دوست دارد برایش انجام دهید ، تهیه کند . سپس به نحو شایسته به آن عمل کنید .

24- به هنگام عصبانیت خود را کنترل کنید و سخنان نسنجیده نگویید . در آن لحظه بهتر است سکوت کنید و در فرصت مناسب همراه با احترام ، اشتباه او را تذکر دهید .

25- گاهی از همسر خود بپرسید ، چه چیزهایی او را خوشحال می کند ، آن گاه سعی کنید همان را برای او فراهم کنید . هیچ وقت خواسته های همسرتان را دسته کم نگیرید و به دیدگاه ها و سلیقه هایش احترام کنید .

26- در زمان عادات ماهیانه ی همسرتان ، رعایت حال او را بکنید و در این زمان به ویژه در روز اول عادت ، او هم چون بیماری است که به مراقبت و حمایت نیاز دارد ، محبت ها و حمایت های شما در این زمان نقش زیادی در شیرینی زندگی دارد .

27- در صورتی که مرتکب خطا یا اشتباهی نسبت به همسر خود شدید ، ضمن اعتراف به تقصیر خود از همسرتان پوزش بخواهید . با همسر خود در صورت امکان قهر نکنید و در صورتی که به این نتیجه رسیدید که باید قهر کنید ، زمان قهرتان طولانی نباشد .

28- سعی کنید گناه به زندگی تان راه نیابد .

29- سعی کنید در برابر همسرتان ظاهری آراسته و تمیز داشته باشید .

30- در گفتگوهای خانوادگی دقت کنید ، سخنی نگویید که فتنه ای ایجاد شود . بدانید که این گفتگوها در حافظه ی همسرتان باقی خواهد ماند و هم چون پرونده ای ثبت خواهد شد . سعی کنید سوء تفاهم در زندگی زناشویی نداشته باشید .

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در همین لحظات بود ..اما گذشت

نمی شناختم و نشناختمش ..تنها در لحظه ی رفتن گوشه چشمی خود را نمایان کرد به من ، و رفت .شاید می خواست شمه ای از روزهای عاشقی را بر من بنمایاند . به دنبالش دویدم .. گرد و غبار خسته ای بر سر و رویم نشسته بود تا استراحتی بکند.به اطراف نگاه می کردم .. بهار عاشقی بود و همه عشاق گرد هم ...چشمانم به عشق بازی شان حسودی می کرد ..

چه زیبا با چشمان خود اشوه گری می کردند و بر آن شبنم عریان و زلال تمنا می راندند که شاید چشم معشوق بر دیدن آن خیره گردد و دلرحم .. به امیداین که دستانش در دست عاشق گذارد و او را در آسمان آرزوهایش بر در میخانه ی حاجات ، سیراب گرداند .

به خود آمدم .. گویی او را دیدم .. خواستم تا در آغوشش گیرم ..

اما هرچه دورم را می دیدم به ناتوانی خود بیشتر پی می بردم و از این ناتوانی شرم داشتم .. یعنی می شود در کنار معشوق باشی ، اما در تقاضای حاجت توانا نباشی ؟!

تا برافروخته شدن آتش دل نیم فرسنگی بیش نمانده بود که ناگاه از خواب جستم و او را نیافتم. دستانم را به همان سو که رفت دراز کردم اما چیزی جز عطر باقی مانده از حضورش نمانده بود .

هنوز صورت او را در خیال مرور می کردم که تو را دیدم . فکر می کردم که باز می آید ..

می آید...ولی هرچه بیشتر صبر می کردم نا امیدتر می شدم .

ناگاه تو را دیدم .تو را دیدم که با رقصی شاعرانه به سمتم می آیی.

آمدی و خود را به من نزدیک کردی . آنگاه که مرا همچون کاغذی مچاله در گوشه ای یافتی

آمدی و با چشمانت در چشمان لرزانم خیره شدی . سکوت شلوغ تو پرمعنا بود . سکوت پرمعنایت احساسم را در آغوش گرفت .

دست تسلی بر شانه ام گذاشتی و آرام در گوشم نجوا کردی : او دیگر نمی آید . دیگر نمی آید ... لحظه ای بود که زمان بر من ایستاده بود و گویی زمستان عمرم بود ..

همچون درخت خشک ناباورانه بر لبهایت خیره شدم که داشت همچنان می گفت ...دیگر نمی آید...همچنان می گفت .. دیگر نمی فهمیدم.. اما گویی که می خواستی به من از چیزی خبر دهی . یادم نمی آید که دیگر چه شد .. تنها این را فهمیدم که تو آمده بودی تا جای خالیش را احساس نکنم .

آری .. فرشته ی بهاری آمده بود تا مرا از چنگال زمستان برهاند .

تو آمدی و اگر نبودی دیگر زمان برایم کاملا می مرد . آنگاه واقعا زمستان عمرم بود که هیچ گاه راه خروجی نداشت .

گرچه او را از دست دادم . اما دیگر از بوی حضور تو نیز نمی توانستم بگذرم .

روزها بر گردم چرخی می زدی و چرخش گرمت دلم را طوفانی می کرد .

گرچه هنوز یاد او بر دلم می آمد و دلتنگی ها دوباره برایم تازه می شد اما تو نمی گذاشتی .

دستم را می گرفتی و بر دور حوض کوچکی که در بین حیات  با وزش نسیمی متلاطم می شد مرا می چرخاندی و با آهنگ موسیقی آب می رقصیدیم . گذشت و گذشت ...

هنوز جای دستان نوازشگر مهرت را بر گونه های ترم می بینم .

 آنقدر سر گرم بودم که نفهمیدم خسته شدی . گاهی به چشمان سبزت نگاه می کردم و حلقه های یک غروب ابری را در آن می یافتم . خسته بودی و پلک تا پلک فاصله ای نداشت .

یاد روزهای آخری می افتم که در وسط باغ می دویدی و زود خسته می شدی . هر روز بر کنار یک درختی می نشستی و خیره به هر شاخه ی آن نگاه می کردی . گویی که می خواستی با من حرفی بزنی اما توان گفتن آن را نداشتی . اما با رنگی که از شاخسار پریده بود می شد حرفهایت را شناخت .

تو را در آغوش گرفتم تا به تلافی آن روزهای گرمابخشت  گرمیت بخشم . اما همچنان دستانت می لرزید . لبهایم را بر لبهای خشک و رنگ پریده ات نهادم تا حرارتی یابی . خیلی وجودت سرد گشته بود . دیگر آن روزهای با نشاط و پرطراوت را نمی توانستم در حرکات نحیف وجودت احساس کنم .

نمی دانم چرا .. ترسی عجیب در قلبم آشیانه گرفت . اکنون کنار تو هستم و تو در کنار من نیستی ..

نفسهایت به شماره افتاده است .. دستان تسلی بر شانه هایت می گذارم که بگویم من هستم . من هستم!

اما نگاهت ملامت بار بود . گویی چیزی می دانی که من از آن بی خبرم . خنده هایت تلخ و پژمرده بود .

نوار زندگی ات به سختی بالا می آید و نزدیک به خط امتداد ، بی قله ..

اما نه ... وجود بی جانت تکان خورد .. حرکت کردی .. انگار دوباره برگشتی . یعنی می شود ؟

حضورتو ، دوباره به من گرم گرفته است .

نسیم عشق دوباره بر تنم افتاد .ای خدا .. لباس سرخ می آلود من به کجاست ؟

به پاس این حرکت تدارکی بینم . که مجلس بزمی ، به خاطرت چینم ..

اندکی صبر نما    تا در می خانه گشایم .. زود می آیم..آمدم ..نه!!!!!! چرا دوباره پژمردی؟

دست تمنا به سویم دراز می داری؟

نگاه لرزانت به چشمهای نگرانم گره خورده است که نه..!

تو هستی و من می روم ! تو هستی و من می روم ... حلالم کن .

بغض در گلویم خشکیده و وجودم در سرمای دوباره ی رفتنت بی تحرک مانده است ..

تنها می شنوم که می گویی

به یاد بیار رخصت آن مردمان پاک .. که اذن یافتی بر سر بالینشان نشینی چند..

به یاد بیار کربلای ایران را ... که در غبار سرخی عشق در عطش بودی

به یادش افتادی؟

دیدی چه زود رهایش کردی و فراموشش؟ تو نبودی که هفته ها در عشق سوختی و در رفتنش برنجیدی ؟

همان که در دل او یاد عاشقان کردی ، و عاشقش گشتی ...

او رفت و من آمدم ، تا وجود تو زنده گردانم .

اما من هم می روم در حالی که چیزی برایت به یادگار ندارم .

من که آمدم او به تو زیباترین لحظه ها را هدیه داده بود . اما من چنین لحظه ی زیبایی برایت به یادگار نذاشتم .. اما فقط...

به لحظه ای که می روم از پیشت .. به لحظه های تحول به یا محول الحول و الاحوال

حلالم کن . تو را به سال جدید می سپارمت ای دوست

منم روم چنان که او هم رفت .. این هم آخرین حرفم:به خاطرت بسپار ، عشق بازیمان

**********

کنون منم و تو .. تو و همین لحظات آخر تو ... دلم چقدر تنگ است ! تو هم می روی؟

باز هم تنهایی؟ باز هم یک سال خاطره بر دلم فزون شد و تنها ماند ؟

راستی چرا ...چرا باز نیامد امیر می کده ی عشق ؟ چرا همیشه دلم در غروب می ماند... ؟

کنون منم ..منم و تو ... به یاد و خاطر تو ... همیشه هستم و خواهم بود ..

ای سال پر تب و تابم که خاطرات تو از ذهن بر نمی دارم....به یاد و خاطر تو...همیشه هستم و خواهم بود  .. خدا نگهدارت .

-          از حضرت رضا علیه السلام آمده است که فرمود :کوشش کنید اوقات روزتان چهار روز باشد . ساعتی برای عبادت و خلوت با خدا ، ساغتی برای تامین معاش ، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیوبتان واقف می سازند و در باطننسبت به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را به تفریح و لذائذ خود اختصاص دهید و از مسرت و نشاط ساعت تفریح نیروی انجام وظائف در ساعات دیگر را تامین نمایید . (بحار17، ص208 )

-          و اما بر دوستی با برادران مورد اعتماد تاکید شده چرا که : " المرء علی دین خلیله ، فلینظر احدکم من یخالل "

رسول اکرم  صلی الله علیه و آله فرموده : آدمی تحت تاثیر رفیق است و عملا از سیره و روش او پیروی می کند ( آدمی بر دین رفیقش است ) . البته هر یک از شما باید در انتخاب دوست دقت کند و ببیند با چه کسی طرح رفاقت و دوستی می ریزد . (مستدرک 2،ص 62)

-          حضرت رضا علیه السلام فرموده است : همنشین شراب خوار مباش و با او سلام مکن.

( مستدرک 2 ، ص 67 )

-          رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : عزت مردم با ایمان در بی نیازی از مردم است و آزادی و شرافت در پرتو قناعت بدست می آید.(مجموعه ورام 1،ص 169 )

-          رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است : مرد با ایمان در برابر طوفان حوادث مانند خوشه ی رسیده است که وقتی باد می وزد روی زمین خم می شود و چون باد ایستاد دوباره به پا می ایستد و با این روش خویشتن را با وقایع تطبیق می دهد و از شر حوادث مصون می ماند ولی کافر تیره عقل مانند درخت صنوبر ، ندانسته و نابجا در مقابل طوفان مقاومت می کند و سرانجام بر اثر فشار ریشه کن می شود . 

( کافی 2 ، ص 101 )

-          رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعضی از کودکان را دید و فرمود : وای بر فرزندان آخر زمان از پدرانشان . عرض شد یا رسول الله از پدران مشرک آنها ؟ فرمود نه بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ یک از فرائض مذهبی را به آنان نمی آموزند و اگر خود فرزندان پاره ای از مسائل دینی را فراگیرند آنها را از اداء این وظیفه ی مقدس باز می دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان متاع ناچیزی از دنیا بدست آورند ، من از این قبیل پدران بری هستم و آنان نیز از من بیزارند . ( مستدرک 2 ، ص 625)

-          حضرت رضا علیه السلام به ابوهاشم فرمود : عقل عطیه ی الهی است و ادب و تربیت نتیجه ی مشقت . آن کس که در راه فرا گرفتن ادب به مشقت و زحمت تن در دهد پیروز می شود و سرانجام مودب می گردد ، و آن کس که در راه ازدیاد عقل خداداد که جزء سرشت آدمی است سعی و مجاهده نماید جز بر نادانی خود نیفزوده است . ( اهمیت ادب و تربیت ) ( بحار 1 ، ص 53)

-          امام حسن علیه السلام فرموده است : عادات ، در وجود آدمیان باقهروغلبه حکومت می کنند.کسی که در پنهانی به چیزی عادت کند آشکارا و در محضر مردم مفتضحش خواهد ساخت .(مجموعه ورام 2 ، ص 113 )

         منبع دیگر : حدیث تربیت جوان از سخنان چهارده معصوم ، انتشارات پیام آزادی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

کلیدهای طلایی (مشترک) برای ازدواج موفق- قسمت2

 

بایستگی های مشترک (ادامه ):

16-    در مهمان نوازی از تشریفات زیادی خود داری کنید .

17-    زمینه های سوء تفاهم را برطرف نمایید .

18-    هرگز حسرت زندگی خوب دیگران را نخورید , بلکه از زندگی آنان درس بگیرید و در روابط زناشویی خود بهره ببرید .

19-    بکوشید در طول زندگی و در رویارویی با مسائل مختلف رازدار همسرتان باشید و برای هر کسی سفره ی دلتان را نگشایید .

20-    هرگز توانایی های خودتان را به رخ دیگران نکشید و یا برای اثبات خوبی های خودتان اطرافیان خود را تحقیر ننمایید .

21-    اختلاف زن و شوهر اجتناب ناپذیر است , اما وسیله ای است برای این که دو طرف حرف های منطقی خود را بزنند و خشم و ناراحتی و عدم رضایت پنهان خویش را آشکار کنند ؛ در حقیقت هر دعوایی با آن که یک ناهماهنگی است , خود باعث هماهنگی بیشتر می شود , به شرطی که کوتاه بیاییم , زیرا در مناقشات خانوادگی برنده کسی است که زود کوتاه بیاید , نه کسی که ماجراجویی کند .

22-    خانواده در ÷رتو عشق تشکیل می شود , باید با همان عشق اداره شود وگرنه اداره ی زندگی از راه قوانین و مقررات خشک , زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل می کند ؛ بنابر این , سعی کنید به یکدیگر عشق بورزید .

23-    همیشه مراقب باشید تا اختلافات جزئی را هرچه ززودتر برطرف سازید , زیرا اختلافات جزئی مانند آتش زیر خاکستر است که هرچه کهنه تر شود خطرناک تر می شود .

24-    از همسر خود انتظار نداشته باشید که بی عیب باشد , زیرا خودتان هم بی عیب نیستید .

25-    پیش از آنکه در حال خشم سخنی بر زبان برانید تامل کنید و تا 100 بشمارید یا صد صلوات بفرستید . و یا منزل را برای چند دقیقه ای ترک کنید یا یک لیوان آب بنوشید .

26-    به جای به کار بردن ضمیر من همیشه از ضمیر ما استفاده کنید .

27-    از حادثه ها جریان نسازید .

28-    وعده ی بیهوده به یکدیگر ندهید .

29-    ادب در برخورد , رفتار و گفتار را برنامه ی زندگی خود قرار دهید .

30-    میانه رو باشید و در هیچ یک از امور زندگی خود را به حد افراط یا تفریط نیندازید .

31-    از معنویات که عامل آرامش روح و روان هستند , فاصله نگیرید .

32-    در رویا و خیال زندگی نکنید , به آنچه دارید قناعت کنید ولی دست از فعالیت و تلاش برندارید .

33-    در حضور همسر به دوستان و بستگانتان زیاد محبت نکنید .

34-    در زندگی لجباز و کینه توز نباشید .

35-    اگر از همسر خود گله مند شدید یا گذشت نمایید یا در فضای مناسب با او در میان بگذارید .

بسم الله الرحمن الرحیم

کلیدهای طلایی (مشترک) برای ازدواج موفق- قسمت 1

بایستگی های مشترک :

1-     از نسبت دادن القاب نامناسب به یکدیگر بپرهیزید . مانند بد قول , شلخته , بی احساس , بی مسئولییت , بی عاطفه , یک دنده , لجباز , زورگو , خود خواه . 

نکته : شاید به نظر بعضی این گونه القاب نامناسب نباشد . اما لازم به ذکر است که که کوچک ترین کلمه ای که بار منفی داشته باشد به مرور زمان و بدتر از آن در صورت تکرار در شخص مقابل ایجاد عدم اطمینان به نفس می کند و شخص کم کم به خود می قبولاند که اینگونه است و رفتارهایش هم کم کم به این سمت سوق پیدا می کند . همچنان که نسبت دادن القاب خوب باعث رشد و اطمینان به نفس شده و باعث کاهش کاستی ها و جبران آنها می شود .

2-     با مسائل زندگی احساسی برخورد نکنید .

3-     خطاهای یکدیگر را در حضور دیگران , مانند : پدر و مادر , بستگان , و مادر شوهر بازگو نکنید .

4-     در روابط زناشویی به جای در نظر گرفتن خصوصیات منفی بهتر است ویژگی های مثبت یکدیگر را در نظر بگیرید .

5-     از تندی و پرخاشگری بپرهیزید .

6-     هنگام گفت و گو با یکدیگر از کلمات زیبا و عاشقانه استفاده کنید .

7-     هنگام بحث و جدل به دنبال محکوم کردن هم نباشید .

8-     اسباب آرامش و آسایش یکدیگر را فراهم نمایید .

9-     هر روز را طوری بگذرانید که گویی آخرین روز زندگی تان است . ( پس سعی کنید به بهترین نحو آن را پشت سر بگذارید )

10- گاهی در فضای محرمانه و صمیمانه رفتار یکدیگر را ارزیابی کنید و انتظارهای خود را به یکدیگر بیان نمایید .

11- در هر زندگی ممکن است اشتباه و لغزش پیش آید , بهترین راه این است که زود کوتاه بیایید .

12- یک نواختی آفت بزرگ زناشویی است , حتی برای آنها که بسیار خوشبخت هستند . به هر شکلی که می توانید در زندگی خود تنوع ایجاد کنید : در پوشش , غذا , تفریح , دیدن اقوام , مسافرت , تغییر دکور خانه , و ...

13- بدانید زندگی زناشویی , تنها خواب و خوراک و تفریح نیست . باید خود را آماده ی پدر شدن یا مادر شدن کنید . یا اصطلاح اعمال و رفتار خویش , مشورت با بزرگترها , مطالعه ی کتاب های همسرداری و ... همواره در حال رشد و تکامل معنوی سیر کنید .

14- سعی کنید همیشه آمادگی نسبی برای آمدن میهمان داشته باشید , چه از نظر نظافت خانه و چه داشتن حداقل پذیرایی .

15- برخی از هدایایی که برای شما آورده اند , برای مناسبت های احتمالی دیگران نگه دارید تا در زمان مناسب کادو ببرید .

بسم الله الرحمن الرحیم

همسران نمونه ؛

(شهید مطهری)

همسر استاد مطهری می فرماید : رفتار صمیمانه ای بین من و ایشان بود . هرچه از صفا و محبت ایشان بگویم کم گفته ام . در طول زندگی یاد ندارم که به من گفته باشند یک لیوان آب به ایشان بدهم عاطفه و مهر عجیبی بین ما وجود داشت .

آن قدر استاد با من صمیمی بودند که رنج و ناراحتیم را نمی توانستند تحمل کنند , یادم هست یک بار برای دیدن یکی از دخترانم به اصفهان رفته بودم و ÷س از چند روز با یکی از آشنایانم به تهران برگشتم , حوالی سحر بود چون وارد خانه شدم مشاهده کردم بچه ها خوابند و آقا بیدار است . چای حاضر نموده , میوه و شیرینی چیده بودند , و منتظر بودند , دوستم از دیدن این وضع تعجب کرد و گفت : همه ی روحانیون این قدر خوبند ؟ پس از سلام و علیک آقا فرمودند : ترسیدم یک وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و بچه ها خواب باشند و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید , بدین جهت تا این ساعت بیدار ماندم . ( سرای اهل صفا , ص 195 )

 

آنکه مغلوب غفلت شود، دلش می میرد . [امام علی علیه السلام]

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حکم طلای سفید و پلاتین

 

پرسش : طلای سفید برای مردان چه حکمی دارد ؟

همه ی مراجع : اگر از جنس طلا باشد , جایز نیست ؛ هرچند یه رنگ سفید باشد .

 

پرسش : آیا در دست کردن و استفاده از پلاتین برای مرد اشکال دارد ؟

همه ی مراجع : استفاده از پلاتین اشکال ندارد .

 

چون تو را درودى گویند درودى گوى از آن به ، و چون به تو احسانى کنند ، افزونتر از آن پاداش ده ، و فضیلت او راست که نخست به کار برخاست . [نهج البلاغه]