• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 912
تعداد نظرات : 1345
زمان آخرین مطلب : 5031روز قبل
بیماری ها

داروی ضد سرطان برای نخستین بار در قم تولید شد
یک دختر مبتکر قمی توانست برای نخستین بار داروی ضد سرطان تولید کند.

سمیه شایسته‌پور در گفتگو با مهر در قم با بیان اینکه در هنگام بروز بیماری سرطان کروه خاصی از سلولها با آسیب جدی روبرو می شوند، افزود: سرطان از جمله بیماری‌‌های کشنده‌ای است که پدیده تقسیم سلولی را از حالت طبیعی خارج می‌کند و این دارو می‌تواند در درمان این بیماری مفید واقع شود.

وی گفت: افرادی که در معرض بیماری قرار دارند، استفاده از داروی ضد سرطان که در قالب پودرهای تقویتی است تأثیر مستقیمی در بالا بردن سیستم ایمنی بدن دارد و از بروز این بیماری جلوگیری می‌کند.

مبتکر قمی بر لزوم تغییر روش در زندگی افراد و دید آگاهانه نسبت به اشیا و مصرف برخی از دست ساخته‌های انسان تأکید کرد و افزود: با آشنایی با بیماری‌هایی که سیستم ایمنی بدن را نشانه می‌رود می‌توانیم از بروز بیماری سرطان که در کشورمان بیش از 10 درصد نسبت به کشورهای دیگر رشد دارد جلوگیری کنیم.

شایسته‌پور ادامه داد: ظرف‌های پلاستیکی یکبار مصرف که مواد داغ خوراکی در آن مصرف می‌شود فرد مصرف کننده را با خطر ابتلا به بیماری سرطان مواجه می‌کند و ما برای مبارزه با این بیماری به از بین بردن عوامل ایجاد سرطان پرداختیم و در این راستا پلاستیک را به سوختی پاک تبدیل کردیم که این پروژه در سطح ملی مطرح شده است.

جهت ساخت داروی ضد سرطان بیش از 15میلیون تومان هزینه شده است و برای تولید انبوه در سال آینده 100میلیون تومان هزینه لازم است.

دوشنبه 14/4/1389 - 16:14
آموزش و تحقيقات
شركت چینی تولیدكننده محصولات شبكه‌ای و زیرساخت‌های مخابراتی هواوی اواخر سال 2010 میلادی رایانه لوحی خود مبتنی بر سیستم‌عامل متن‌باز اندروید را وارد بازار استرالیا می‌كند.

به گزارش فارس به نقل از پی‌سی‌ورلد، این شركت بزرگ چینی كه رایانه لوحی خود را شبیه iPad اپل طراحی كرده است، ادعا می‌كند كه با كاهش قیمت این محصول و عرضه خدمات قابل ملاحظه، رقابت تنگاتنگی را با شركت اپل آغاز خواهد كرد.

رایانه لوحی جدید كه S7 نام دارد و به نمایشگر لمسی 7 اینچی مجهز شده است، شامل نسخه 2.1 سیستم‌عامل اندروید گوگل می‌شود و كلیه قابلیت‌های گوشی‌های هوشمند را در اختیار كاربران می‌گذارد.

شركت هواوی تایید كرده است كه رایانه لوحی S7 قابلیت ارتقا و نصیب سیستم‌عامل 2.2 گوگل را نیز دارد. از دیگر امكانات به كار رفته در این محصول می‌توان به سیستم بازپخش تصویری با كیفیت 720 پیكسلی HD و دوربین دیجیتالی 2/3 مگاپیكسلی برای برقراری تماس‌های تصویری اشاره كرد.

در حال حاضر بیش از 70 هزار نرم‌افزار و ابزار كاربردی در فروشگاه اینترنتی Android Market گوگل عرضه شده است كه صاحبان این رایانه لوحی جدید می‌توانند از تمامی آن‌ها استفاده كنند.
رایانه قابل‌حمل لمسی S7 بر خلاف iPad اپل شامل نمایشگر مقاومتی می‌شود و بر این اساس كاربر علاوه بر نوك انگشت خود می‌تواند از ناخن یا قلم‌های كوچك برای انتخاب برنامه‌های مورد نظر خود استفاده كند.
دوشنبه 14/4/1389 - 16:10
آلبوم تصاویر


























دوشنبه 14/4/1389 - 15:58
خانواده

اشک من بارون غربت / تو دلم غبار حسرت

من برات سوغاتی دارم / یه سبد گل محبت
*
*
گر قضای روزگار تکه کند قلب مرا مینویسم روی هر تکه از آن نام تو را . . .
*
*
با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون . . .
*
*
آنجا که توئی ، رهگذری نیست مرا / جز دوری تو غم دیگری نیست مرا

خواهم که به جانب تو پرواز کنم / حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا . . .
*
*
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است / ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . . .
*
*
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو . . .
*
*
در آسمان دل من پرنده پر نمیزنه / تو کلبه غم زده ام محبت سر نمیزنه . . .
*
*
باز هم ثانیه ها اسم تو را جار زدند و دقایق امشب به تو تکرار زدند

سکوتی که در این عقربه ها میچرخید ، نکند در دل تو اسم مرا دار زدند . . .
*
*
من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس

هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت یا زیبا فقط خواب است و بس . . .
*
*
یک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهاران بود ، حیف / باد پائیزی بهارم را گرفت

اعتباری داشتم در پیش عشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت

عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
*
*
چشمی به هم زدیم و دنیا گذشت / دنبال هم ، امروز و فردا گذشت

دل میگه باز فردا را از نو بساز / ای دل غافل دیگه از ما گذشت . . .
*
*
راز دل با یار محرم هم نباید باز گفت / روزی آن محرم اگر بیگانه شد تکلیف چیست ؟
*
*
خوشا آنان که در بازار گیتی خریدار وفا بودند و هستند

خوشا آنان که در راه رفاقت رفیق با وفا بودند و هستند . . .
*
*
گریه در چشمان من طوفان غم دارد ، ولی خنده بر لب میزنم تا کَس نداند راز من . . .
*
*
اگر باغ نگاهم پر ز خار است ، گلم تاراج دست روزگار است

به چشمانت قسم ، با بودن تو ، زمستانی ترین روزم بهار است . . .
*
*
من چه میدانستم دل هر کس ، دل نیست

قلب ها ز آهن و سنگ ، قلب ها بیخبر از عاطفه اند.... من چه میدانستم . . .
*
*
عیب کار از جعبه تقسیم نیست ، سیم سیار دل ما سیم نیست

این هزاران طول موجش را بگیر، دیش احساسات ما تنظیم نیست . . .
*
*
*
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم. منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم. تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم
*
*
اگه عشقم حقیره ! اگه جسمم کویره ! اگه همیشه تنهام ! اگه خالیه دستام ! برای تو عاشق ترین عاشق دنیام
*
*
دل تمنا میکند تا من بسازم خانه ای / عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای !؟
*
*
آن شب که شد زندگی ما آغاز ، آغاز شد افسانه این سوز و گداز

دادند به ما دلی و گفتند بسوز ، دیدند که سوختیم گفتند بساز . . .
*
*
تو رفتی و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده یادگارت

اگر برگشتی و من را ندیدی / بدان که مرده ام از انتظارت . . .
*
*
خسته در حبس زمینم ، ماه من یادم کن

به نگاهی ، به پیامی ، سخنی شادم کن !
*
*
میروم دیگر شما یادم کنید / من که رفتم این غزل ها را شما دفتر کنید

میروم تا دل نبندم دل به خوبی هایتان / باز هم دل بستم و زخمی شدم ، باور کنید . . .
*
*
نگاهی کرد و در به در کرد ، یقین کرد عاشقم بعدش سفر کرد

شکستی خورد و آمد تا بماند ، ولی من رفته بودم ، او ضرر کرد . . .
*
*
سلام ای بی وفای بی مرووت / سلام ای ساز گیتار محبت

سلام کردم نگی تو بی وفائی / وگرنه ما که عاشقیم بی مرووت !!!
*
*
گر نگه دار من آن است که من میدانم / شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد . . .
*
*
من و تو از تبار بی کسانیم / در این غوغا چه کس را کس بدانیم

کسی نشنید فریاد کمک را / کمک کن تا برای هم بمانیم . . .
*
*
من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس

هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت یا زیبا فقط خواب است و بس . . .
*
*
من که گفتم این بهار افسردنی است / من که گفتم این پرستو مردنی است

من که گفتم ای دل بی بند و بار / عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار

آه عجب کاری به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . .
*
*
عزیز دلم جدائی مکن / جهان کوچکیست ، بی وفائی مکن

ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گریه کردم ، عاشق آزاری مکن . . .
*
*
دل من دیگه خطا نکن/ با غریبه ها وفا نکن / زندگی رو باختی دل من/ مردمو شناختی دل من/ تا به کی سروپا حقیقتی/ تا به کی خراب محبتی / همنشین این واون شدی/ خسته وپریشون خون شدی/ دشت بخت تو کویر شده / مرغ آرزوت اسیر شده / رو به روت سراب/ پشت سر خراب / ساکت و صبوری دل من/ خیلی ازمن دوری دل من/
*
*
*
اگر باگریه دریایى بسازم
اگر باخنده رویایى‎ ‎بسازم
اگرخنده شوددرمن‎ ‎فراموش
اگر گریه شودبامن‎ ‎هم اغوش
توراهرگزنخواهم‎ ‎كردفراموش
*
*
سیل دریا دیده هرگز بر نمی گردد به جوی
نیست ممکن هرکه عاشق شد دگر عاقل شود
*
*
خیال می کردی قلب من تاب شکستن نداره منتظری بازم دلم پیش دلت کم بیاره مرام من تو عاشقی یکدلی و صداقته وقتی میگم نوکرتم این آخر رفاقته
*
*
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی
*
*
گر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است
*
*
در این بازار نا مردی به دنبال چه می گردی نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی برو بگذر از این بازار از این مستی وطنازی اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
دوشنبه 14/4/1389 - 10:8
شعر و قطعات ادبی
شب سردی است، و من افسرده.
راه دوری است، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می كنم، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند زمن آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فكر تاریكی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز كند پنهانی.
نیست رنگی كه بگوید با من
اندكی صبر، سحر نزدیك است.
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریك است!
خنده ای كو كه به دل انگیزم؟
قطره ای كو كه به دریا ریزم؟
صخره ای كو كه بدان آویزم؟
مثل این است كه شب نمناك است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من، لیك، غمی غمناك است
دوشنبه 14/4/1389 - 9:48
طنز و سرگرمی

لیلی و مجنون

 گله میکرد ز مجنون لیلی

که شده رابطه مان ایمیلی

حیف از آن رابطه ای انسانی

که چنین شد که خودت میدانی


عشق وقتی بشود دات کامی

حاصلش نیست بجز ناکامی

نازنین خورده مگر گرگ ترا؟

برده یا دات کام و دات ارگ ترا؟

بهرت ایمیل زدم پیشترک

جای سآبجکت نوشتم به درک

به درک گر دل من غمگین است

به درک گر غم سنگین است

به درک رابطه گر خورده ترک

قطع آنهم به جهنم به درک

آنقدر دلخور از این ایمیلم

که به این رابطه هم بی میلم

مرگ لیلی ، نت و مت را ول کن

همه را جای Ok کنسل کن

OFF کن کامپیوتر را جانم

یار من باش و ببین من ON ام

اگرت حرفی و پیغامی هست

روی کاغذ بنویس با دست

نامه یک حالت دیگر دارد

خط تو لطف مکرر دارد

خسته از Font و ز Format شده ام

دلخور از گردی @ ( ات ) شده ام


کرد ریپلای به لیلی ، مجنون

که دلم هست از این سابجکت خون

باشه فردا تلفن خواهم کرد

زودتر پیش تو خواهم آمد

هی مرتب به تو سر خواهم زد

راست گفتی تو عزیزم لیلی

دیگر از من نرسد ایمیلی

نامه ای پست نمودم بهرت

به امیدی که سر آید قهرت...
دوشنبه 14/4/1389 - 9:38
خانواده

 خدایا    امشب  خیلی  دلم  گرفته  

امشب می  خوام  با  تو  حرف بزنم  می  خوام  مثل  قدیمها  با  تو  درد  ودل  کنم

اشکهامو  می بینی همش اشک   ندامت   منو  می بخشی؟

  و  به  حرفام  گوش می دی؟

تو  زندگیم  همش دنبال  یه  چیز بودم

دنبال  یه  محبت   که مثل  یه  دریا  منو     با  خودش  همراه  کنه

از  تو  غافل   شدم  رفتم  سراغ   بنده  هات

   اما  همش دلخوشی  آنی  و لحظه ای  بودن

گاه هم اصلا  منو  محبتم  رو ندیدن

فقط  مثل  یه عابر  از  کنارم گذشتن

درد  بی  کسی منو  ندیدن

خیلی   شکستم خداجونم

امشب  فهمیدم  باید پیش  تو  بیام  چون  هیچوقت  منو تنها  نذاشتی  و  همش  هوامو  داشتی

خداجونم می خوام امشب  منو   آروم  کنی

می  دونم  خیلی  بنده  بدی  هستم  اما  تو اونقدر  بزرگی که   بازم  منو  به  در گاهت  راه می  دی

خدای من  دوستت  دارم 

-----------------------------------------

دوشنبه 14/4/1389 - 9:27
خانواده

بر سر قبرم بنویسید

اوتنها بود

مرگش از پنجره پیدا بود

از دیار سایه ها بود

شمعی داشت کوچک اما پر نور

بنویسید خوابیده است در گور

بنویسید خاموش است

چراغ های کلبه اش اکنون تاریک است

دروازه عبورش اکنون باریک است

بنویسید او نمرد

او را کشتند

و در گور تنهاییشان فرو بردند

با چکمه هایی بر فرق سرش کوبیدند

گفتند تو بی ارزشی

تو باطلی

نا له هایت دورغی است

شمع هایت جرقه های بی فروغی است

تو دروغی

به انها بگویید ای گمشده در پیداییها

ای سراسر درد و رسوایی ها

مرده شمایید که در قلبم چراغتان خاموش است

شمایید که  از درد خونتان در جوش است

شما برای من مردید

اما باز می گویم

زنده باشید

هر چند برایم مرگ اوردید


دوشنبه 14/4/1389 - 9:23
خانواده
صد بار ناله کردم
اما او نشنید
صد بار فریاد کردم
اما از خواب نپرید
هرچه اه کشیدم
حتی دستی بر سرم نکشید
داستان پایان زندگی ام
از جاده او می گذشت
داستان کتیبه ای از جنس سرد خاک
داستان نانوشته ای از زخمی دردناک
اینجا گور تنهایی من است
کاش میشنید
که از قعر گور صدایی می اید
صدایی با رنگ پوسیدن
صدایی با جنس لهیدن
صدایی می اید
اگر کر نبود
اه
اینجا گور تنهایی من است شاید از غم بپوسم
شاید هم روزی گورکن صدای مرا بشنود
و بگوید چه صدایی از تابوت این مرد خشکیده می اید
مگر زیر هزاران تن خاک نخسبیده
از چه می نالد از چه رنجیده
شاید دسته گلی از جنس محبت برایم تحفه بیاورد
شاید
اما افسوس که او کر است که او کور است
نمی شنودو
اینجا گور تنهایی من است تا ابد تا بی نهایت
مگر تو بیایی
a
دوشنبه 14/4/1389 - 9:23
خانواده

من اشك را می پرستم

و رشك می برم براشك

و صدای باران میاید

ولی قطره ای نیست

ونوای زندان می اید

ولی میله ای نیست

وبهار می اید

و شكوفه ای نیست

و تاریخ دروغ می گوید

مهری نیست

شاید بود ولی دور

شاید در افسانه ها

و چرخ گاری له كرد

پای پیرمرد را

مهر در او بود

اری بود

ولی مرد

و او را با خود برد

ودر گوری سرد

گذاشت تا شاید

باران بیاید و

روزی دگر باره باز جوانه زند

و شاید بیدار شوم

از توهم تیره او

و غروری !...

دوشنبه 14/4/1389 - 9:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته