• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 242
تعداد نظرات : 19
زمان آخرین مطلب : 3442روز قبل
اهل بیت
شهادت امام عسكری(ع)
با حضور امام - علیه السّلام - و پدرش - به مدت حداقل17 سال - در سامرا، نه تنها مردم جذب آنان شده بودند، بلكه بسیاری از شیعیان نیز بدین شهر هجوم آورده بودند. در چنین وضعیتی، طبیعی بود كه هنگام رحلت آن حضرت، سامرا یكپارچه در ماتم فرو رود...

رحلت و شهادت امام عسكری - علیه السّلام - در هشتم ربیع الاول سال 260 بوده است. در این باره كه آیا امام به مرگ طبیعی بدرود حیات گفته و یا به شهادت رسیده است، كماكان اختلاف نظر وجود دارد؛ گرچه بنا به نقل طبرسی، برخی از علمای شیعه با استناد به این سخن امام صادق - علیه السّلام - كه فرمود: «ما منّا الّا مَسموم أو مَقتول»؛ حتی درباره امامانی كه روایتی درباره شهادتشان در دست نیست، بر این باورند كه خلفای جور، آنان را به شهادت رسانده اند.1
البته روایتی درباره شهادت امام عسكری - علیه السّلام - در یكی از منابع تاریخی قرن ششم وجود دارد.2 از این روی شهادت آن حضرت امری كاملاً محتمل است. سوابق بازداشت و خطری كه همواره از طرف دستگاه حاكم متوجه جان حضرتش بود و این كه حضرت یك شخصیت مخالف سیاسی به حساب می آمد و نیز رحلت آن حضرت در سنین جوانی، همگی می تواند مؤید شهادت باشد.
از آنجا كه امام یك چهره كاملاً شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش هاله ای از غم و بهت زدگی فضای سامرا را فرا می گرفت. احمد بن عبیدالله در روایتی كه قسمتی از آن پیش از این ارائه شد، این صحنه را چنین وصف كرده: «وقتی امام عسكری - علیه السّلام - رحلت كرد، صدای شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد می زدند: ابن الرضا رحلت كرد. آنگاه برای تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسی)، بنی هاشم، شخصیتهای نظامی و قضایی و منشیان و مردم به سوی جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتی برپا بود»3
با حضور امام - علیه السّلام - و پدرش - به مدت حداقل17 سال - در سامرا، نه تنها مردم جذب آنان شده بودند، بلكه بسیاری از شیعیان نیز بدین شهر هجوم آورده بودند. در چنین وضعیتی، طبیعی بود كه هنگام رحلت آن حضرت، سامرا یكپارچه در ماتم فرو رود و در سوگ از دست دادن فرزند رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - بی تابی كند و عزا بگیرد.

جمعه 20/10/1392 - 8:31
داستان و حکایت
حکایات مرتبط با سوره حمد
«ابوسلیمان» از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند: با حضرت در غزوه ای بودیم. مردی از صحابه بخاطر بیماری صرع به زمین افتاد. یکی از صحابه از اسب خود پایین آمد و سوره حمد را در گوش او خواند. بیمار مصروع فوراً سالم شد و برخاست...

حکایات درباره این سوره مبارکه بسیار زیاد است که از میان آنها دو حکایت را از «تفسیر ابوالفتوح رازی قدّس سرّه» و حکایتی را از «سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه» از دانشوران بزرگ شیعه نقل می کنیم:
1. «ابوسلیمان» از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند: با حضرت در غزوه ای بودیم. مردی از صحابه بخاطر بیماری صرع به زمین افتاد. یکی از صحابه از اسب خود پایین آمد و سوره حمد را در گوش او خواند. بیمار مصروع فوراً سالم شد و برخاست. این جریان را با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در میان گذاشتیم. ایشان فرمودند: «هِیَ اُمُّ القُرآنِ وَ هِیَ شِفَاءُ مِن کُلِّ دَاءِ؛ آن (سوره حمد) مادر و اساس قرآن است و موجب شفای از تمام بیماریها.»1
2. «خارجه بن صلت برجمی» می گوید: با عموی خود از نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می آمدیم که به قبیله ای از قبایل عرب برخوردیم. گفتند: شما از نزد کسی می آیید که به تازگی ادعای پیامبری کرده است، مردی از ما دیوانه شده است و او را در بند کرده ایم. آیا چیزی دارید که او را شفا دهد؟ عمویم گفت: آری. او را نزد آن دیوانه بردند. عمویم سوره حمد می خواند. آب دهانش را جمع کرد و در دهان دیوانه ریخت. سه روز این کار را کرد و آن دیوانه خوب شد.2
3. مرحوم سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه در كتاب «شافیه» پیرامون این سوره می نویسد: ابن فراس می گوید: قیصر در نامه ای به یكی از خلفای بنی عباس نوشت: ما در كتاب انجیل خوانده ایم: هر كس سوره ای بخواند كه خالی از هفت حرف «ث، ج، خ، ز، ش، ظ، ف» باشد، خداوند روح و جسمش را بر آتش حرام می كند. ما تورات، زبور و انجیل را برای یافتن این سوره جستجو کردیم؛ ولی آن را نیافتیم. آیا چنین سوره ای در كتاب شما موجود است؟ خلیفه عباسی علما را جمع كرد و این موضوع را از ایشان سئوال نمود؛ ولی آنها نتوانستند جوابی بدهند. خلیفه به حكم ضرورت و به ناچار موضوع را از امام علی النقی علیه السلام سئوال کرد . حضرت فرمود : تنها سوره حمد است كه هیچ یك از این حروف در آن نیست . عرض کردند: حكمت اینكه این حروف در این سوره نیامده چیست ؟ فرمود : «ث» عبارت است از «ثبور» كه به معنای هلاكت و عذاب است « ج» جهنم ، « خ» خباثت ، «ز» زقّوم ، «ش « شقاوت ، « ظ» ظلمت و تاریكی و « ف» فراق از رحمت اولیای الهی .

جمعه 20/10/1392 - 8:28
اقتصاد
چهارشنبه ١٨ دی ١٣٩٢


پی آمدهای تجمل گرایی(1)

همه می دانیم که هر پدیدۀ اجتماعی آثار ونتایجی را به دنبال خود می آورد و در بعضی موارد، بر کنشها و واکنشهای نسل آیندۀ جامعه تأثیر می گذارد.

زیانهای تجمل گرایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در کوتاه مدت یا دراز مدت در جامعه بر جای خواهد ماند، بسیار است. اینک با در نظر گرفتن آیات قرآن کریم و سخنان امامان معصوم علیهم السلام و اشاره به برخی رخدادهای تاریخی در این زمینه، مهم ترین آفتها و پیامدهای منفی این پدیده را یادآور می شویم:

 

 

تباهی سرمایه های مادی:

تجمل گرایی سبب می شود فرد بیش تر از آنچه تولید می کند، مصرف نماید. بدین ترتیب، در سطح وسیع تر، جامعه ای که در راه تجمل طلبی گام نهاده است، جامعه ای مصرف زده خواهد شد؛ یعنی با مصرف شدن بیش تر منابع و امکانات آن، دیگر در تولید و سرمایه گذاری قدرت کافی نخواهد داشت.

اسلام از گرایش فطری بشر به زیباییها آگاه است. به همین دلیل برآوردن این نیاز طبیعی و فطری را در محدودۀ شریعت و عقل مورد تأیید قرار می دهد؛ ولی فراتر از آن را نهی کرده است.

مصرف بیش از اندازه، پرداختن به تجملات، ناآگاهی، نبود تخصص و مهارت در مدیریت مالی، بی توجهی به مسائل زندگی، گرایش به صوفی منشی، سهل انگاری در به کارگیری اموال و امثال آن. به تباهی سرمایه های زندگی، اختلال در انجام دادن مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی و تزلزل در حرکت معنوی انسان می انجامد؛ زیرا سیر و عروج معنوی در این جهان با ابزار مادی و شرایط طبیعی صورت می گیرد. در حدیث مشهور نبوی صلی الله علیه وآله آمده است: « فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّیْنَا وَ لَا صُمْنَا...؛1 اگر نان نباشد، نه می توانیم نماز بخوانیم و نه روزه بگیریم.»

قرآن کریم نیز دربارۀ حفظ اموال و تباه نکردن آن می فرماید: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِیَاماً»؛2 «اموال خود را که خدا مایۀ پایداری و برپا بودن شما قرار داده است، به دست سفیهان نسپارید!»

خداوند در جمله «الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِیَاماً» می خواهد بفرماید که قوام زندگانی و اجتماعتان به سرمایه های شما است و بدون آن نمی توانید کمر راست کنید، پس آن را به دست سفیهان نسپارید. از این تعبیر، اهمیتی که اسلام برای مال و حفظ آن قائل است، به خوبی روشن می شود.

 

 

زمینه سازی برای گناهان

تجمل گرایی، زمینه را برای انجام بسیاری از گناهان مانند: غرور، حسد، طمع، شهوت پرستی و کینه توزی آماده می سازد. خدای متعال می فرماید: «همانا بدانید که زندگانی دنیا بازیچه و سرگرمی کودکانه است و آرایش، تفاخر، خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن بر مال و فرزندان است... دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست.»3 آدمی هنگام سرگرم شدن به تجملات با بسیاری از وسوسه های شیطانی روبه رو می شود.

اسلام، مصرف هر کالایی را به انگیزه های فخرفروشی و خودنمایی به دیگران یا برای رقابت و چشم و هم چشمی، ناپسند می داند. داشتن چنین انگیزه هایی در مصرف تا آنجا محکوم است که پیشوایان الهی مردم را از مصداقهای پیش پا افتاده و سادۀ آن نیز نهی کرده اند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تفسیر آیۀ: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا»؛4 «آن خانه آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که نمی خواهند در زمین برتری جویی و تبه کاری کنند.» فرموده است: اگر کسی از اینکه بند کفش او بهتر از بند کفش دوستش باشد، خرسند شود، داخل در عنوان این آیه می شود. (و از کسانی به شمار می رود که خواهان برتری اند)».5

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده است: «مَنْ لَبِسَ ثَوْباً فَاخْتَالَ فِیهِ خَسِفَ اللَّهُ بِهِ مِنْ شَفِیرِ جَهَنَّمَ وَ كَانَ قَرِینَ قَارُونَ؛6 هر کس لباسی بپوشد و در آن اظهار بزرگی کند، خداوند به وسیله آن او را از لب دوزخ فرو می کشد و او همراه قارون خواهد بود.» این دو روایت، افرادی را در برمی گیرد که به انگیزۀ تفاخر یا تجمل، چنین کنند.

 

 

گسترش فقر در جامعه

پرداختن به تجملات، زمینه های پیدایش فقر را فراهم می آورد. در یک زندگی اقتصادی و سالم، درآمد شخص یا جامعه از هزینۀ آن کمتر نیست و یا دست کم با آن برابر است.

امام علی علیه السلام دربارۀ عدم اندازه نگه داشتن در خرج زندگی و زیاده روی کردن در مصرف می فرماید: «سَبَبُ الْفَقْرِ الْإِسْرَافُ؛7 زیاده روی (در معیشت)، سبب فقر (و نیازمندی انسان) می شود.»

چه بسیارند افرادی که با رنج و زحمت، اشرافی گری پیشه می کنند و به زیاده روی در مصرف روی می آورند. چنین افرادی پس از مدتی به سبب این زیاده روی و ترک اندازه در معیشت، محتاج دیگران گشته، به فقر مبتلا می شوند و دیگران را نیز گرفتار فقر و کمبود سرمایه می کنند.

 

 

پی نوشت:

1) اصول کافی، شیخ کلینی، ج‏5، ص‏73.

2) نساء: 5.

3) حدید: 20.

4) قصص: 83.

5) تفسیر نورالثقلین، ابن جمعه حویزی، اسماعیلیان، قم، 1412 ق، ج‏4، ص‏144.

6) مکارم الاخلاق، مرحوم طبرسی، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412 ق، ص‏495.

7) بحار الانوار، علامه مجلسی، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج‏71، ص‏347.

پنج شنبه 19/10/1392 - 7:58
محبت و عاطفه

علی محمدیان معلم شریف مریوانی برای همدردی با دانش آموز سرطانی خود که بر اثر شیمی درمانی موهایش ریخته، موهای سرش را تراشیده است.

این معلم عزیز در فیس بوك خود نوشته ""من و نیمای عزیز سرمون به مو حساسیت دارد""

قطعا معلم مریوانی را باید معلمی نامید که می‌تواند به همه‌مان درس دهد؛ به مایی که‌گاه یادمان می‌رود انسانیت چه عیاری می‌تواند داشته باشد، یادمان می‌رود همه کارهای خوب با هزینه مالی شکل نمی‌گیرد، مایی که دنیایمان پر شده از دنیا و مایی که بی‌تفاوت ‌شده‌ایم به رنج دیگران؛ رنج بیماران، رنج سالمندان، از کار افتادگان، افراد بی‌سرپرست، کارتن‌خواب‌ها، کودکان کار و... .

به امید بهبودی این دانش آموز عزیز

چهارشنبه 18/10/1392 - 8:4
كودك

چند نکته درباره ی چند و چون آموزش قرآن و احکام اسلامی به فرزندان
می گویند «خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا می رود دیوار کج». این خشت اول از آن نکته هایی است که نباید از یاد برود. خشت اول در تربیت فرزند، خشت اول در تضمین سعادت دنیوی و خشت اول در سلامت نفس او همگی مدیون آموزش اصول و احکام دینی اند. آموزش دادن قرآن و احکام اسلامی به فرزند تا اندازه ای اهمیت دارد که حضرت امیر علیه السلام آن را اولین گام در تربیت فرزند می دانند و تا وقتی کامل انجام نشود، نباید به کار دیگری مشغول شد. اگر نگران آینده فرزندتان هستید، اگر می خواهید کودکتان در آینده فردی موفق و برخوردار از سلامت اخلاقی باشد، اگر دوست دارید دور از جان بعد از 120 سال که از دنیا رفتید از خیر فرزندتان بهره مند شوید، این مطلب را با دقت بخوانید.

1-حقی بر عهده ی پدر و مادر
آموزش دادن قرآن و احکام اسلامی یکی از حقوقی است که از سوی خدا بر عهده ی هر پدری گذاشته شده. در این خصوص حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «حق فرزند بر پدر این است که نام نیکو بر او بگذارد، نیکو تربیتش کند و به او قرآن بیاموزد». در عین حال اهمیت یاد دادن قرآن و احکام اسلامی به فرزندان تا اندازه ای است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام در وصیت به امام حسن علیه السلام در کتاب «نهج البلاغه»می فرمایند: « چنین دیدم که قبل از هر چیز، کتاب خداوند عزوجل و تفسیر و تأویل آن و شرایع و احکام اسلامی و حلال و حرام آن را به تو آموزش دهم و جز این به چیزی نپردازم.» از این سخن مشخص می شود که پدر و مادرهای مسلمان با هیچ بهانه ای نباید از آموزش دادن قرآن و آداب اسلامی به فرزند خود غافل شوند چرا که در کتاب «حلیه الاولیاء» به نقل از ابورافع، صحابی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نوشته شده است روزی پیامبر به من فرمودند: « برای روز قیامت چه کرده ای؟» در جواب عرض کردم برای آن روز باید پس انداز کنم؟ آن حضرت فرمودند: «بله، چقدر پول داری؟» گفتم 40 هزار دینار دارم و همه را برای خداوند متعال می دهم. ایشان فرمودند: «مقداری را ببخش و مقداری را نگه دار و به فرزندانت رسیدگی کن». گفتم ‌آیا همان طور که ما بر آنها حق داریم، آنها نیز بر ما حق دارند؟ حضرت فرمودند: «آری، حق فرزند بر پدر این است که قرآن را به او آموزش دهد.»

2- اگر به فرزندت قرآن یاد بدهی...
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «در روز قیامت، قرآن مرد رنگ پریده ای را می آورد و به پروردگار متعال می گوید پروردگارا! من موجب شدم که این مرد روزهایش را به تشنگی روزه و شب هایش را به بیداری نماز شب بگذراند و امیدش را به رحمت تو تقویت کردم و آرزویش را به آمرزش تو وسعت بخشیدم. پس با او چنان رفتار کن که من و او به تو گمان داشتیم. خداوند متعال نیز می فرماید فرمان پادشاهی را به دست راست و فرمان جاودانگی را به دست چپش بدهید و او را در کنار همسران سیه چشمش قرار دهید و بر پدر و مادرش چنان خلعتی بپوشانید که دنیا و هرچه در آن بوده با ارزش آن برابری نکند. در این زمان همه خلایق، به پدر و مادر او نگاه می کنند و به آن دو احترام می گذارند. آن دو به خود نگاه می کنند و از آن خلعت خوشحال می شوند و می گویند پروردگارا! این از چه رو به ما داده شده، در حالی که اعمال ما شایسته چنین خلعتی نبوده؟ خداوند متعال می فرماید علاوه بر آن، تاج کرامت هم بر سر شما می نهم که مانند آن را هیچ بیننده ای ندیده، هیچ شنونده ای آوازه اش را نشنیده و هیچ اندیشنده ای فکرش را هم نکرده است. پس گفته می شود این پاداش آن است که به فرزندتان قرآن آموختید و او را در دین اسلام دانا و بینا کردید.»

3- پاداش به خروار
ابن شهرآشوب در کتاب «المناقب» نوشته است که عبدالرحمان سلمی سوره حمد را به فرزند امام حسین علیه السلام آموخت. وقتی کودک آن سوره را برای پدرش خواند، امام به او مقداری دینار، خلعت و مروارید گرانبها هدیه دادند. بعضی از مردمی که آنجا بودند، دلیلش را پرسیدند اما حضرت فرمودند: «این پاداش کجا و عطای او (تعلیم دادن سوره حمد) کجا؟» بنابراین پدر و مادر هر اندازه که برای یادگیری قرآن و احکام اسلامی فرزند خود هزینه کنند، برای آنها مفید است. چون با این کار فرزندشان به خیری دست پیدا می کند و باقیات صالحات برای آنها نیز خواهد بود.
در همین زمینه در کتاب «الکافی» آمده است: امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش فضل بن ابی قره در خصوص اینکه بعضی از مردم می گویند درآمد معلم قرآن حرام است، فرمودند: «دروغ می گویند، آنها دشمن خدا هستند و با این بهانه ها می خواهند قرآن تعلیم داده نشود. اگر کسی مبلغی هم اندازه دیه فرزندش به معلم قرآن بدهد، برای معلم حلال است.» بنابراین هیچ تفاوتی ندارد که والدین قرآن خواندن و آداب اسلامی را به فرزند خود آموزش دهند یا او را به معلمی بسپارند تا این مسئولیت را برعهده بگیرد در هر صورت، ائمه معصوم علیهم السلام پدران و مادران را برای انجام این وظیفه بسیار مهم تشویق کرده و اجر و پاداش معنوی خدا را در برابر این عمل یادآور شده اند. تا اندازه ای که امام حسن عسکری علیه السلام فرموده اند: «خداوند پاداش زیادی به پدر و مادر عنایت می کند اما مردم با شگفتی می پرسند پروردگارا! این همه لطف و تفضل درباره ی ما به چه دلیل است؟ اعمال ما شایسته چنین پاداشی نبوده. در جواب آنها گفته می شود: این همه عنایت و نعمت پاداش شماست که به فرزند خود کتاب خدا (قرآن) آموخته اید و او را در آئین اسلام بصیر و دانا تربیت کرده اید».

4- باقیات صالحات پدر و مادر
داشتن فرزند صالحی که با قرآن مأنوس باشد و خیرش به مردم برسد از برکاتی است که هم در این دنیا گره از مشکلات والدین باز می کند و هم در آخرت به دادشان می رسد. آموزش قرآن و احکام اسلامی یکی از راه های تربیت چنین فرزندی است.
در کتاب «مجمع البیان» به نقل از رجاء بن حیاه نوشته شده است: «یک روز در دوران کودکی همراه پدرم، کنار معاذ بن جبل بودیم. معاذ به پدرم گفت این پسر که همراه توست کیست؟ پدرم در جواب گفت این پسرم رجاء است. معاذ گفت آیا قرآن به او آموخته ای؟ پدرم جواب داد نه! معاذ گفت پس به او قرآن را آموزش بده. چون از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمودند هیچ مردی نیست که قرآن را به فرزندش بیاموزد، مگر آنکه در روز قیامت تاج پادشاهی بر سر پدر و مادر آن فرزند می گذارند و دو لباسی که مردم مانندش را ندیده اند به آنها می پوشانند. بعد از آن، دستش را روی شانه من گذاشت و گفت فرزندم! اگر توانستی در روز قیامت چنین جامه هایی را بر پدر و مادرت بپوشانی، این کار را بکن». مانند این روایت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز نقل شده که فرموده اند: «کسی که به فرزندش قرآن بیاموزد، در روز قیامت پدر و مادرش را صدا می زنند و دو جامه بر آنان می پوشانند که از نور آنها چهره های بهشتیان روشن می شود. همچنین هرکسی که به فرزندش قرآن بیاموزد، خداوند در روز قیامت گردنبندی بر گردن او می بندد که اولین و آخرین خلایق از آن به شگفت می آیند.»
در کتاب «بحارالانوار» نیز به نقل از آن حضرت نوشته شده: «هرکس روخوانی قرآن را به فرزندش بیاموزد، ‌خداوند گناهان اول و آخر او را می بخشاید و هرکسی که حفظ آن را به او بیاموزد، خداوند در روز قیامت او را به صورت ماه شب چهارده برمی انگیزد و به فرزندش گفته می شود بخوان! پس هر آیه ای را که بخواند، خداوند متعال به موجب آن یک درجه پدرش را بالا می برد تا به آخرین آیه ای که از قرآن می داند برسد.»

5- ترغیب به جای تحمیل
هیچ یک از آداب اسلامی با اجبار و تحمیل عملی نمی شوند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در دوران تبلیغ دین اسلام کسی را وادار به پذیرش و یادگیری قرآن و آداب اسلام نکردند. همان طور که خداوند متعال در سوره مبارکه «ق» خطاب به آن حضرت می فرماید: «تو به زور وادارنده آنها نیستی». خدا در سوره مبارکه غاشیه هم تأکید می کند: «تو بر آنها مسلط نیستی». از این آیات معلوم می شود که اگرچه پدر و مادر مسلمان باید فرزند خود را به سمت اسلام و یادگیری آموزه های اسلامی دعوت کنند اما نمی توانند فرزند خود را به این کار وادار کنند. بهترین شیوه آموزش دادن آداب اسلامی به کودکان و نوجوانان، همان شیوه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. آن حضرت به صورت مداوم زمینه آشنایی مردم با قرآن و احکام اسلامی را ایجاد می کردند تا مردم به یادگیری این احکام مشتاق شوند. زیرا آن حضرت به خوبی می دانستند که اگر بنای آموزش اسلامی بر اجبار و تحمیل قرار بگیرد، خیلی زود دچار شکست می شود و کمتر کسی مایل به روی آوردن به دین اسلام خواهد شد. پدر و مادر می توانند فضای خانه را طوری طراحی و اداره کنند که فرزندان، خود به خود نسبت به یادگیری قرآن علاقه مند شوند و با الگوبرداری از رفتار والدین، آداب اسلامی را یاد بگیرند. در این شیوه، پدر و مادر و بزرگ ترهای خانواده باید مراقب باشند تا از خطاهای احتمالی جلوگیری کرده و طوری رفتار کنند که کودک و نوجوان بتواند زیبایی و آرامش موجود در دین اسلام را درک کند و به ذهن بسپارد.

6- یک شیوه ی خوب برای یادگیری قرآن
بهترین شیوه برای آموزش دادن قرآن و احکام اسلامی این است که والدین در این زمینه الگویی برای بچه ها باشند. آنها می توانند قرائت قرآن را با تکرار به لحن زیبا برای فرزند خود آسان جلوه دهند. در مقابل وقتی کودک از لحن قرآنی والدین تقلید می کند، او را تشویق کنند.
این شیوه یکی از سبک های بسیار مهم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در راه آموزش قرآن بود. آن حضرت همه نوع لحن تلاوت قرآن را تحسین می کردند و اشکالات افراد را طوری بیان نمی کردند که باعث رنجش آنها شود یا موجب شود که قرآن آموزی از تلاوت اشتباه خود شرمنده شده و تلاوت قرآن را رها کند. همان طور که وقتی عده ای از مردم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و از نحوه اذان گفتن بلال حبشی گله کردند و گفتند بلال حبشی حرف شین را سین ادا می کند و به جای این که بگوید «اشهد ان» می گوید «اسهد ان». آن حضرت در پاسخ فرمودند:«انّ سین بلال عند الله الشین/ نزد خداوند متعال، سین بلال همان شین است.» به طور کلی در شرایطی که بزرگترها برای آموزش قرآن و آداب اسلامی به کودک و نوجوان خود سختگیری نکرده و در عین حال خودشان الگوی مناسبی برای آنها باشند، فرزندان می توانند بدون ترس از اشکال گرفتن به شیوه قرائت شان،‌ در مقابل جمع قرآن بخوانند و احکامی را که یاد گرفته اند بازگو کنند. در این صورت اگر دچار اشتباهی شوند، با گوش دادن به نحوه تلاوت بزرگ ترها، شیوه تلاوت صحیح را یاد می گیرند و تکرار می کنند. همان طور که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی قرآن آموزی آیات قرآن را به طور کامل نیاموخته بود یا آن را اشتباه قرائت می کرد، زمانی که شیوه قرائت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و سایر قرآن آموزان را که همواره در حال افزایش بودند در دیگر صحنه ها مانند نماز، عرضه قرائت و مانند آن می دید و می شنید به اشتباه خود پی می برد و خودش آن را اصلاح می کرد. در مورد آموزش قرآن و احکام اسلامی به کودکان و نوجوانان تأکید شده که آسان گیری موجب می شود کودک و نوجوان نسبت به تلاوت و یادگیری قرآن مشتاق شود، در حالی که سختگیری زمینه دوری و فرار از آموختن قرآن و احکام اسلامی را ایجاد می کن

شنبه 2/9/1392 - 11:19
داستان و حکایت

تاب تحمل خورشید را نداشتند!

دختر خلیفه بود، دختر خلیفه­ای در اوج توانایی و پدرش از همان آغاز، او را برای بهترینِ بندگان خدا و بابرکت­ترین مولود از خاندان وحی نشان کرده بود؛

شاید به این دلیل که داماد را در محدوده تسلط خود نگه دارد،

شاید برای اینکه شورش علویان را سرکوب کند،

شاید به این بهانه که گناهان گذشته­اش را سرپوش بگذارد و دخترش را در مواقع حساس به کارهایی حساس وادارد.

دختر خلیفه، به خانه جوادالائمه آمده بود؛ به عنوان همسر، به عنوان شریک زندگی. آمده بود تا محرم رازهای شویش باشد، آمده بود تا آرامش را به خانه همسرش بیاورد، آمده بود تا هم نفس و یاور مرد خانه­اش باشد.

همسری که باید ام فضل می­بود و نبود، همسری که نامش زینب بود و نبود، همسری که باید سایه لطف و مهربانی بود ونبود،

هرچه بود، یک لغزش و یک اشتباه جبران ناپذیر او، امامی را از مردم دنیا دریغ کرد؛ امامی که لطف خداوند بود؛ امامی که دلیل سکون آسمان ها و زمین بود؛ امامی که بخشش، مدارا، صبرو گذشتش، ام فضل را به خود نیاورد و چرا ام فضل به این بدبختی دچار شد، خدا می­داند.

کسی که امامی معصوم، نزدیک ترین فرد به اوست، چقدر باید اندیشه­ای منحرف داشته باشد که به راه نیاید که سایه به سایه امامش راه زندگی را نپیماید که از رفتار و گفتار امامش درس چگونه زیستن نگیرد. از این گونه حوادث باید به خدا پناه برد.

يکشنبه 14/7/1392 - 7:58
شعر و قطعات ادبی

" نذرغریبانه های امام جواد(ع) "
آتش نشانده بر دل، اندوه تو شبانه
می سوزد اشک‌هایم، زین داغ بی بهانه
گویی غم دلت را، می‌بینم آشکارا
در کوچه‌های بغداد از غربت زمانه
نه طاقتی به ماندن، نه اشتیاق رفتن
نه خلوتی مقدس در حجم هیچ خانه!
تو خسته از غریبی، غربت ولیک بسته
با عصمت نگاهت، پیوند جاودانه
از کاظمین تا قم، پیچیده عطر یادت
در گوشه گوشه‌ی دل، پیوسته عاشقانه
گاهی به فکر بغداد، گاهی غم شکنجه ست
گاهی به فکر داغت، در خون زده جوانه
تسبیح می‌شمارد گویی دل حزینم
دارد حکایتی تلخ، از اشک دانه دانه

 

يکشنبه 14/7/1392 - 7:53
لطیفه و پیامک

ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب
از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
در حجره ی در بسته ی بغداد امشب
يکشنبه 14/7/1392 - 7:51
كودك


خشونت در برنامه‏های تلویزیونی و پی‌‌آمدهای آن بر كودكان
موضوع خشونت در برنامه‏های تلویزیونی و پی‌‌آمدهای آن بر جامعه به ویژه بر كودكان، از جمله موضوع‌های جنجال‏برانگیزی است كه به ویژه در سال‏های اخیر به آن توجه شده است.
بررسی‏ها حكایت از آن دارد كه این‏گونه خشونت‏ها، رفته رفته به صورت یك عادت درمی‏آیند و در دوران بعدی زندگی نیز به همراهی برای كودكان تبدیل می‏شوند كه نتیجه آن، شكل‏گیری جامعه‏ای بر پایه افرادی پرخاش‏جو و خشونت‏طلب است. تاكنون مطالعات متعددی به منظور بررسی تأثیر خشونت در تلویزیون بر جامعه صورت پذیرفته است كه اطلاعات مفیدی در این زمینه دارد. ابتدا لازم است جامعه پرسش‌های متعددی در این باره مطرح كند.
آیا همه اعمال خشونت‏آمیزی كه بچه‏ها شاهد آن هستند، سبب می‏شود به ارتكاب جرم آنها بینجامد؟ تأثیرات مشاهده خشونت‏های تلویزیونی، كوتاه‌مدت است یا همیشگی؟ آیا نقش تلویزیون در گسترش خشونت‏های اجتماعی، به اهمیت فقر اقتصادی، مدارس ناسالم و خانواده‏های متلاشی شده و آسیب دیده است؟ و آیا اساسا امكان آن وجود دارد تا به كمك تلویزیون، كودكان را در معرض محیطی فرهنگی قرار دهیم كه كاملاً سودمند و مطلوب باشد؟
نتایج حاصل از بررسی‏ها و مطالعات انجام شده، بیانگر آن است كه تلویزیون در گسترش رفتارهای مختلف تأثیر اساسی دارد. با وجود این، متأسفانه شاهدیم كه بیشتر برنامه‏های تلویزیونی مطالب خشونت‏آمیز دارند. مطالعات متعدد بیانگر آن است كه در چنین شرایطی، كودكان در برابر ترس از خشونت مصونیت می‏یابند و رفته رفته خشونت را به عنوان شیوه‏ای برای حل مشكلات خود می‏پذیرند. كودكانی كه برنامه‏هایی می‏بینند كه در آنها خشونت چهره‏ای طبیعی و نزدیك به واقعیت دارد، در بیشتر موارد آن را تكرار می‌كنند و در صورتی كه با واكنش اطرافیان روبه‌رو نشوند، آن را به صورت یك عادت می‏پذیرند.
البته این سخن بدین معنا نیست كه تنها تلویزیون را به عنوان منبع پرخاشگری و رفتارهای خشن معرفی كنیم، ولی بی‏شك، تلویزیون را می‏توان از جمله مهم‏ترین عوامل این پدیده دانست. امروزه تلویزیون در بسیاری از منازل به پرستار كودكان یا به جای‌گزینی برای رابطه فرزندان با والدین تبدیل شده است، به گونه‌ای كه این كودكان، رفتارهای خود را نه از والدین، بلكه از تلویزیون می‏آموزند. در سال‏های اخیر، چند مطالعه جامع و مهم در مراكز مختلف صورت پذیرفته است كه به طور خلاصه می‏توان نتایج آن را در این موارد خلاصه كرد:
ـ در یك مطالعه كه چهار دانشگاه امریكای انجام دادند، 2700 برنامه تلویزیونی از 23 كانال و در مدت 20 هفته تحلیل شد كه نشان داد 57 درصد حجم این برنامه‏ها، به گونه‌ای با خشونت ارتباط دارند.
مطالعه دیگری كه آغاز آن به سال 1960 باز می‏گردد، گروهی از كودكان امریكایی را شامل می‏شد كه در آن زمان، هشت سال داشتند. این كودكان در سال‏های 1971، 1981 و 1994 دوباره بررسی شدند كه نتایج آن، تعجب‏برانگیز و قابل تأمل بود. رابطه بین مشاهده خشونت در هشت سالگی و رفتار خشونت‏آمیز آنها در سنین 19 سالگی و سال‏های بعد، بسیار بالاتر از تأثیر آن در همان سن كودكی بود.
ـ مطالعه دیگری با حضور گروهی از پژوهشگران، مدیران رسانه‏ها و كارشناسان سلامت روان تعدادی از دانشگاه‏های ایالات متحده امریكا و از آن جمله، دانشگاه‏های تگزاس، كارولینای شمالی و كالیفرنیا انجام شد و تاكنون به عنوان علمی‏ترین بررسی از مقوله خشونت در جامعه امریكا شناخته می‏شود.
این مطالعه نشان داد 47 درصد برنامه‏های خشن با تأثیر نامحسوس بر كودكان همراه بوده است. 16 درصد آنها نیز در برگیرنده تأثیرهای منفی بلندمدت بوده‌اند. همچنین این مطالعه نشان داد كه 44 درصد برنامه‏های شبكه‏های تلویزیونی و 59 درصد برنامه‏های تلویزیون‏های كابلی برنامه‏های خشونت‏بار دارند. موضوع اصلی فراتر از این آمارها است و به نوع برنامه‏ها و همچنین میزان تماشای تلویزیون از سوی كودكان بازمی‏گردد. به طور متوسط، هر كودك امریكایی، تنها روزانه 3 تا 4 ساعت تلویزیون نگاه می‏كند كه حد استاندارد آن، چیزی حدود 2 ساعت است.
برخی مطالعات بیانگر آن است كه این میزان مشاهده تلویزیون سبب می‏شود یك كودك امریكایی در دوره تحصیلی‏اش در مقطع ابتدایی، شاهد حداقل هشت هزار قتل و بیش از یك‌صد هزار عمل خشن باشد. همچنین با بررسی محتوای برنامه‏ها مشخص شد كه 73 درصد مرتكبان اعمال خشونت‏بار در چنین برنامه‏هایی مجازات نمی‌شوند و تنها 4 درصد این برنامه‏ها مضمونی علیه خشونت دارند. در نتیجه پخش چنین تصویرهایی، بی‏شك، رفته رفته از میزان حساسیت كودكان كاسته می‏شود و خشونت را در آنها به صورت یك عادت، نهادینه می‏سازند.2

شنبه 13/7/1392 - 21:25
ورزش و تحرک

عشق بازیکنان استقلال به فریدون زندی/تصاویر

یازده مرد ترکیب اصلی استقلال در بازی چهارشنبه شب به دلیل قوانین کنفدراسیون آسیا مجبور شدند در رختکن ورزشگاه به یاد فریدون زندی و مصدومیت دلخراش او باشند.
به گزارش ملیت به نقل از جام ورزشی، پیش از این قرار بود که ستاره های آبی با پیراهنی که در تصاویر مشاهده می کنید پیش از شروع بازی برای گرم کردن به میدان بروند اما به دلیل مخالفت ناظر مسابقه و قوانین مربوط به لیگ قهرمانان آسیا این موضوع در نهایت قابل اجرا نبود . به همین خاطر بازیکنانی که در ترکیب اصلی استقلال حضور داشتند پیش از شروع بازی در رختکن اقدام به پوشیدن این پیراهن ها کردند.

 

 

 

 

 

 

 

جمعه 12/7/1392 - 7:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته