• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2157
تعداد نظرات : 811
زمان آخرین مطلب : 4826روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

آیا می‌دانستید برخی‌ها واژه‌های زیر را که همگی فرانسوی هستند فارسی می‌دانند؟
آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول،‌هاشور،‌هال،‌هال� �� �ر، هورا و بسیاری از واژه‌های دیگر.


آیا می‌دانستید که بسیاری از واژه‌های عربی در زبان فارسی در واقع عربی نیستند و اعراب آن‌ها را به معنایی که خود می‌دانند در نمی‌یابند؟ این واژه‌ها را "ساختگی" (جعلی) می‌نامند و بیش‌ترشان ساختهی ترکان عثمانی است. از آن زمره اند:
ابتدایی (عرب می‌گوید: بدائی)، انقلاب (عرب می‌گوید: ثوره)، تجاوز (اعتداء)، تولید (انتاج)، تمدن (مدنیه)، جامعه (مجتمع)، جمعیت (سکان)، خجالت (حیا)، دخالت (مداخله)، مثبت (وضعی)، مسری (ساری)، مصرف (استهلاک)، مذاکره ( مفاوضه)، ملت (شَعَب)، ملی (قومی)، ملیت (الجنسیه) و بسیاری از واژه‌های دیگر.

بسیاری از واژه‌های عربی در زبان فارسی را نیز اعراب در زبان خود به معنی دیگری می‌فهمند، از آن زمره اند:
رقیب (عرب می‌فهمد: نگهبان)، شمایل (عرب می‌فهمد: طبع‌ها)، غرور (فریفتن)، لحیم (پرگوشت)، نفر (مردم)، وجه (چهره) و بسیاری از واژه‌های دیگر.


آیا می‌دانستید که ما بسیاری از واژه‌های فارسی مان را به عربی و یا به فرنگی واگویی (تلفظ) می‌کنیم؟ این واژه‌های فارسی را یا اعراب از ما گرفته و عربی (معرب) کرده اند و دوباره به ما پس داده‌اند و یا از زبان‌های فرنگی، که این واژها را به طریقی از خود ما گرفته اند، دوباره به ما داده اند و از آن زمره اند:


از عربی:
فارسی (که پارسی بوده است)، خندق (که کندک بوده است)، دهقان (دهگان)، سُماق (سماک)، صندل (چندل)، فیل (پیل)، شطرنج (شتررنگ)، غربال (گربال)، یاقوت (یاکند)، طاس (تاس)، طراز (تراز)، نارنجی (نارنگی)، سفید (سپید)، قلعه (کلات)، خنجر (خون گر)، صلیب (چلیپا) و بسیاری از واژه‌های دیگر.


از روسی:
استکان: این واژه در اصل همان «دوستگانی» فارسی است که در فارسی قدیم به معنای جام شراب بزرگ و یا نوشیدن شراب از یک جام به افتخار دوست بوده است که از سده‌ی ١۶ میلادی از راه زبان‌ ترکی وارد زبان روسی شده و به شکل استکان درآمده است و اکنون در واژه‌نامه‌های فارسی آن را وامواژه‌ای روسی می‌دانند.
سارافون: این واژه در اصل «سراپا»ی فارسی بوده است که از راه زبان ترکی وارد زبان روسی شده و واگویی آن عوض شده است. اکنون سارافون به نوعی جامه‌ی ملی زنانه‌ی روسی گفته می‌شود که بلند و بدون استین است.
پیژامه: همان «پای جامه»ی فارسی می‌باشد که اکنون در زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی pyjama نوشته شده و به کار می‌رود و آن‌ها مدعی وام دادن آن به ما هستند.

* واژه‌های فراوانی در زبان‌های عربی، ترکی، روسی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز فارسی است و بسیاری از فارسی زبانان آن را نمی‌دانند. از آن جمله اند:
کیوسک که از کوشک فارسی به معنی ساختمان بلند گرفته شده است و در تقریبا همه‌ی زبان‌های اروپایی هست.
شغال که در روسی shakal، در فرانسوی chakal، در انگلیسی jackalو در آلمانیSchakal نوشته می‌شود.
کاروان که در روسی karavan، در فرانسوی caravane، در انگلیسی caravanو در آلمانی Karawane نوشته می‌شود.
کاروانسرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانیkarawanserei نوشته می‌شود.
پردیس به معنی بهشت که در فرانسوی paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies نوشته می‌شود.
مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی muskو در آلمانی Moschus نوشته می‌شود.
شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته می‌شود.
بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch نوشته می‌شود و در این زبان‌ها معنی رشوه هم می‌دهد.
لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته می‌شود و در این زبان‌ها به معنی ملوان هندی نیز هست.
خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبان‌های انگلیسی و آلمانی khaki نوشته می‌شود.
کیمیا به معنی علم شیمی ‌که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی نوشته می‌شود.
ستاره که در فرانسوی astre در انگلیسی star و در آلمانی Stern نوشته می‌شود.
Esther نیز که نام زن در این کشورها است به همان معنی ستاره می‌باشد.


برخی دیگر از نام‌های زنان در این کشور‌ها نیز فارسی است، مانند:
Roxane که از واژه ی فارسی رخشان به معنی درخشنده می‌باشد و در فارسی نیز به همین معنی برای نام زنان "روشنک" وجود دارد.
Jasmine که از واژه‌ی فارسی یاسمن و نام گلی است
Lila که از واژه ی فارسی لِیلاک به معنی یاس بنفش رنگ است.
Ava که از واژه‌ی فارسی آوا به معنی صدا یا آب است. مانند آوا گاردنر

آیا می‌دانستید که این عادت امروز ایرانیان که در جملات نهی کننده‌ی خود ن نفی را به جای م نهی به کار می‌برند از دیدگاه دستور زبان فارسی نادرست است؟
امروز ایرانیان هنگامی‌ که می‌خواهند کسی را از کاری نهی کنند، به جای آن که مثلا بگویند: مکن! یا مگو ! (یعنی به جای کاربرد م نهی) به نادرستی می‌گویند: نکن! یا نگو! (یعنی ن نفی را به جای م نهی به کار می‌برند).
در فارسی، درست آن است که برای نهی کردن از چیزی، از م نهی استفاده شود، یعنی مثلا باید گفت: مترس!، میازار!، مده!، مبادا! (نه نترس!، نیازار!، نده!، نبادا!) و تنها برای نفی کردن (یعنی منفی کردن فعلی) ن نفی به کار رود، مانند: من گفته‌ی او را باور نمی‌کنم، چند روزی است که رامین را ندیده‌ام. او در این باره چیزی نگفت.


آیا می‌دانستید که اصل و نسب برخی از واژه‌ها و عبارات مصطلح در زبان فارسی در واژه یا عبارتی از یک زبان بیگانه قرار دارد و شکل دگرگون شده‌ی آن وارد زبان عامه‌ی ما شده است؟
به نمونه‌های زیر توجه کنید:
هشلهف: مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژه‌ها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه می‌تواند نازیبا و نچسب باشد، جمله ی انگلیسی I shall have (به معنی من خواهم داشت) را به مسخره هشلهف خوانده اند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژه‌ی مسخره آمیز را برای هر واژه یا عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه فارسی و چه بیگانه) به کار می‌برند.
چُسان فُسان: از واژه ی روسی ***sani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.
زِ پرتی: واپه‌ی روسی Zeperti به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاق‌ها ی روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان می‌افتاد دیگران می‌گفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته است.
شِر و وِر: از واژه ی فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.
فاستونی: پارچه ای است که نخستین بار در شهر باستون Boston در امریکا بافته شده است و باستونی می‌گفته اند.
اسکناس: از واژه ی روسی Assignatsia که خود از واژه ی فرانسوی Assignat به معنی برگه‌ی دارای ضمانت گرفته شده است.
فکسنی: از واژه ی روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه یعنی به معنی بی خود و مزخرف به کار برده شده است

نخاله: یادگار سربازخانه‌های قزاق‌های روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ می‌گفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کرده اند.

سه شنبه 11/3/1389 - 23:9
دانستنی های علمی

 

شبی در محضر مبارک دکتر جوزی، دوستان همپالگی بر ایشان یورش آوردند که: چرا این همه اعلان (تبلیغ) در نشریه‌ی «پزشکان گیل» می‌چاپید! (چاپ می‌کنید) و از هر کرانه تیر شماتت روانه بود. دکتر پس از چندی دفاعِ روشنفکرانه‌ی نافرجام، رفته رفته تسلیم می‌شد، و منتهای نامردی بود اگر رفیق گرمابه و گلستان خود را در آن حال رها می‌کردم؛ پس رو به دوستان نمودم که: سُنّت چاپ اعلان از عصر مشروطه در گیلان رایج بوده و علی‌الخصوص اطبا در این فقره از پیشگامان‌اند. (اسناد و مدارکش هم موجود است!) دوستان را انگشت حیرت بر دهان آمد و از پس انکار این اظهار فضل نابه‌جا برآمدند. پس وعد‌ه‌ی ارایه‌ی آن را نمودیم و اینک آن فرصت به‌دست آمد. پس بخوانید و ببینید که شاعرالاطبا، مسعودخان جوزی، بر طریقت پیشینیان خود می‌رود و بر او خرده نگیرید که این به‌یادگار از نیاکان خود دارد. شاید هم نیای او در عصر مشروطه دستی در قلم داشته و «جریده‌ی اطبای دارالمرز» [= نشریه‌ی پزشکان گیل] را منتشر می‌کرده و روزی نسخه‌ای از آن جریده‌ی شریفه بر همگان مکشوف شود.

آن‌چه در این یادداشت مورد بررسی قرار می‌گیرد، شماره‌های پراکنده‌ای است از نشریاتی چون «خیرالکلام»، «ساحل نجات» و «گلستان» که بین سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ قمری، یعنی حدود یک قرن پیش، در رشت منتشر می‌شدند. در این نشریات اعلان‌هایی در معرفی برخی داروها، افتتاح مطب‌ها، شیوه‌ی کار اطبا و دندان‌پزشکان و ساعت کار مطب‌ها و دواخانه‌ها آمده است. برخی از اعلان‌ها نیز در قالب خبر است. از آن‌جمله طی اعلانی در شماره‌ی ۱۱ نشریه‌ی «ساحل نجات» آمده که:
دکتر باذیل چند روز دیگر وقت عبور کردن ایشان از رشت دو ساعت قبل از ظهر و دو ساعت بعد از ظهر مریض‌ها معالجه می‌کنند. برای فقرا مجاناً. (دواخانه‌ی مرکزی)


ظاهراً دکتر باذیل از اطبای معتمد دربار قاجار بوده که ضمن گذر از شهر رشت به این کار نوع‌دوستانه اقدام نموده است.
در همین نشریه در اعلانی دیگر آمده است:
دکتر پخاچف
طبیب قونسول‌گری امپراطوری روسی و بانک استقراضی ایران هر روز سه ساعت به ظهر مانده الی ظهر برای دیدن مریض معین است. برای دیدن فقرا هر روز غیر از ایام تعطیل دو الی چهار از ظهر گذشته حاضر است در مریض‌خانه‌ی بانک استقراضی سبزه‌میدان.

در اعلانی دیگر در معرفی یک مطب در شماره‌ی ۲ نشریه‌ی «گلستان» آمده است:
دکتور حسن‌بیک آقایوف در سبزه‌میدان، عمارت ابتهاج‌الملک که منزل رحیم‌خان خلیل‌اوف است، هر روز از دو ساعت الی چهار ساعت از دسته گذشته [؟] و از سه ساعت به غروب مانده الی مغرب، مریض‌ها را قبول می‌کند.

در معرفی یک طبیب جراح ارمنی نیز اعلانی در شماره‌ی ۷۳ جریده‌ی «خیرالکلام» به تاریخ صفر ۱۳۲۹ ق درج شده که متن آن از این قرار است:
دکتر آرشاک کارپطیان
طبیب جراح
فارغ‌التحصیل از مدرسه‌ی عالی طبی
[ژنو]
همه روزه از صبح تا ظهر و از دو ساعت بعد از ظهر تا غروب برای معالجه‌ی عموم مرضا در مطب حاضر است.
محل: خانه‌ی آوادیس بزرگ
[محکمه‌ی دکتر کاراپطیان].

به‌ظاهر در آن دوره هنوز دندان‌پزشکی رایج نبوده است، چرا که عموم اعلان‌ها با عنوان «دندان‌ساز» در نشریات منتشر شده‌اند. یکی از این اعلان‌ها که در نشریه‌ی «خیرالکلام» آمده، از این قرار است:
دندان‌سازان پاریسی
مسیو انانیان دندان‌ساز و همچنین خانم ایشان دندان‌ساز هر روز با کمال احترام برای پذیرفتن آقایان و خانم‌ها حاضر می‌باشند. هر قسم معالجه برای دندان لازم باشد، متعهد می‌شوند و دندان هم به قیمت مناسب درست می‌نمایند. منزل جنب کلیسا: در خانه‌ی خارطون کالوستیان.

از نکات جالب این آگهی حضور یک زوج دندان‌ساز در آن دوره جهت امور دندان‌پزشکی است که در نوع خود جالب توجه است.
در رابطه با دندان‌سازی به یک اعلان پُر و پیمان در شماره‌ی ۳۳ نشریه‌ی «خیرالکلام» برمی‌خوریم که توسط میرزا محمدخان مسنن‌السلطان به‌طبع رسیده و در نوع خود بسیار خواندنی است:
حضور هموطنان محض آسایش عموم به عملیات علمی که از اختراعات جدید تحصیل شده به‌قرار ذیل پرداخته و خدمات به ابناء وطن می‌نماید. اطفالی که دندان‌شان کج روییده باشد به‌سهولت راست می‌نمایم. دندان معیوب که قابل پر کردن نیست با دوای مخصوص بدون احساس درد می‌کنم. دندان مصنوعی را به نمره و به قیمت بی‌فنر ساخته می‌شود. هر کس میل تحصیل این علم را داشته باشد، بدون حسد در تعلیم آن حاضرم. از صبح الی غروب با کمال ادب پذیرفته خواهد شد.
جنب آقا سید ابوجعفر، خانه‌ی حاجی سیدعلی بادکوبه‌ای
(اقل الحاج میرزا محمدخان مسنن‌السلطان).

در برخی دیگر از اعلان‌ها به معرفی و تبلیغ برخی داروهای خاص که مختص امراض ویژه‌ی آن دوران بوده است، پرداخته شده و مراکز فروش آن‌ها ذکر شده است. در شماره‌ی ۹۱ جریده‌ی «خیرالکلام» اعلان شده:
دوای جدید برای معالجه‌ی سفلیس، امتحان شده، تازگی از پاریس وارد به دواخانه‌ی دکتر قنبراف شده. از مخترعات (پُرفسرا ارلیخ برلینی) به دواخانه‌ی جدید دکتر قنبراف موجود است. دکترها و همکارهای ما هم بخواهند تقدیم می‌شود. (قنبراف).

اعلانی دیگر در شماره‌ی ۶۱ نشریه‌ی «خیرالکلام» مربوط به دوای آبله است که در دواخانه‌ی مرکزی شهر ارایه می‌شده است:
محض خدمت به نوع و نجات اطفال معصوم از مرگ، دواخانه‌ی عمومی همه هفته مایه‌ی آبله‌ی تازه وارد می‌کند و قیمت هر یک لوله دو قران است که همان قیمت خرید فرنگ است.

در یک اعلان جالب توجه که در شماره‌ی ۴ جریده‌ی «ساحل نجات» درج شده به تعرفه‌ی دارویی برای معالجه‌ی بواسیر می‌پردازد. نکته‌ی قابل تعمق آن است که محل عرضه‌ی این دارو، دفتر خود نشریه! ذکر شده و ذیل آن امضای افصح‌المتکلمین، مدیر نشریه، آمده است:
دوایی است برای معالجه‌ی بواسیر از هر قسم باشد. دکمه یا خارش یا خون به تدهین درست می‌شود. تازه را سه روزه و کهنه‌ی ده ساله را یک ماهه علاج می‌کند. هر که طالب است به اداره رجوع کند.
افصح‌المتکلمین

آن‌چه در بالا آمد، نمونه‌هایی بود از اعلان‌هایی که مدعیان طب در عصر مشروطه در جراید آن دوره منتشر می‌کردند. در بررسی دقیق‌تر متن این اعلان‌ها به نکاتی برمی‌خوریم که در نوع خود جالب توجه است. با گذشت حدود یک قرن از درج این آگهی‌ها، به شباهت‌ها و تفاوت‌های بین اعلان‌های آن دوره و امروز برمی‌خوریم. آن‌چه در متن اعلان‌های آن دوره نمود دارد ادعاهای نوع‌دوستانه و خیرخواهانه‌ی مدعیان آن است که امروزه اثری از این مدعاها نیست و آن‌چه همچنان باقی مانده ادعاهای شفابخشی است که تا امروزه پابرجاست و البته آن‌چه برای همیشه از متن آگهی‌های پزشکان امروز پاک شده یک جمله است: «ویزیت رایگان برای فقرا.»
سه شنبه 11/3/1389 - 23:6
آموزش و تحقيقات

 

بشر از قدیم‌الایام کنجکاو بود که شواهد و بازتاب آشفتگی ذهن و جنون را در چهره آدم‌ها، جستجو کند. این ایده که ساختمان چهره می‌تواند شواهدی از ویژگی‌های ذهنی را بازتاب دهد، منجر به پیدایش دانش چهره‌شناسی یا اصطلاحا physiognomy شد. این دانش، نخستین بار در یونان باستان شکل گرفت، آنها برای فهم چرایی جنون، تصویر دیوانگان را مورد مداقه قرار می‌دادند.

پیداست که قبل از پیدایش عکاسی، تنها راه ثبت چهره مجنون‌ها، کشیدن پرتره آنها بود، در نتیجه رفته‌رفته شکلی از روانشناسی هنرمندانه پا گرفت که نقطه اوجش را باید پرتره‌های یک نقاش فرانسوی به نام «تئودور گریکولت» دانست، او ده پرتره از بیماران دچار اختلال روانی کشید که هر یک مبتلا به نوع خاصی از بیماری روانی بودند.


پرتره زن مجنون


پرتره مردی که توهم داشت که یک فرمانده نظامی است


مردی که مبتلا به Kleptomania یا تمایل وسواسی به سرقت بود

اما دقیقا بازه زمانی که در ان گریکولت شروع به کشیدن پرتره‌های خاصش کرد، مصادف شد با طلوع آفتاب عکاسی. بعضی از اشخاص تأثیرگذار و در گاهی موارد بدنام دانش روانشناسی و روانپزشکی در همین دوره، اوج فعالیت خود را تجربه کردند.

روانشناسی انگلیسی به نام «فرانسیس گالتون» و جرم‌شناسی ایتالیایی به نام «سزار لومبورسو»، از پیشگامانی بودند که سعی می‌کردند با عکاسی از مجرم‌ها و تبهکاران، رابطه‌ای بین ساختمان صورت و جمجمه و میل به تبهکاری پیدا کنند. البته هر دوی این اشخاص متهم هستند که فکر اصلاح نژاد انسان در سر می‌پروراندند و از عکس‌های خود علاوه بر مقاصد آکادمیک به صورت غیرعمدی به عنوان ابزاری مؤثر برای تبلیغ ایده‌شان استفاده می‌کردند.

عکاسی از دیوانگان، در قرن نوزدهم در بیمارستان‌های روانپزشکی بسیار شیوع پیدا کرد. بیمارستان «بتلم» لندن به صورت سیستماتیک از بیمارانش در هنگام پذیرش عکس می‌گرفت، بسیاری از این عکس‌های در یک کتاب معروف کالین گیل و رابرت هوارد منتشر شدند.

البته عکس‌های که در طول تاریخ ماندگار شدند و تأثیر بیشتری گذاشتند در بیمارستانی در پاریس به نام بیمارستان «ساپتریه» به دستور نورولوژیستی به نام «ژان ژاکوب چارکوت» گرفته شدند.

او محقق خستگی‌ناپذیر بیماری‌های عصبی و پزشکی بود که توانست به صورت قابل اعتمادی پیوندی بین آسیب‌های سیستم عصبی و علایم و نشانه‌هایشان برقرار کند. در این فرایند، عکاسی از ارزش بسیار زیادی برخوردار بود و به عنوان ابزاری هم به منظور پژوهش و هم آموزش مورد استفاده قرار می‌گرفت، تا آن اندازه که استودیوی عکاسی بیمارستان مبدل به یک واحد پزشکی بیمارستان شد.

اما جالب است بدانید که تنها عکس‌هایی در تاریخ تصویربرداری از بیماران دچار اختلال روانپزشکی یا بیماری عصبی مشهور شدند که متعلق به آن دسته از بیماران بودند که هیچ مشکل واضح بدنی و پاتولوژیک نداشتند.

قبلا هم برایتان نوشته بودم که در زندگی روزمره ممکن است، بارها و بارها از کنار بعضی چیزها و عقاید و اسامی و اصطلاح‌ها بگذریم و به خاطر اینکه آنها در زندگی‌مان کاملا معمول و عادی شده‌اند، لحظه‌ای به تاریخچه و ماهیت آنها فکر نکنیم.

هیستری Hysteria اصطلاحی است، آشنا برای پزشکان، اصطلاحی که البته بر اساس متون جدید دیگر وجود خارجی ندارد و به طیفی از اختلالات روانپزشکی دیگر تجزیه شده است. اما همچنان به صورت خودمانی و در بخش‌های اورژانس، آن را می‌شنویم.

به صورت خلاصه هیستری را می‌توان شامل دو دسته اختلال تجزیه‌ای و شبه‌بدنی دانست. در اختلال تجریه‌ای بیمار دچار فراموشی می‌شود یا هویت دیگری اختیار می‌کند یا دچار مسخ شخصیت می‌شود، همه اینها در شرایط رخ می‌دهند که هیچ پاتولوژی ارگانیکی در کار نیست. اما در اختلال شبه‌بدنی بیمار مجموعه‌ای از علایم را از خود بروز می‌دهد که باز ناشی از مشکل بدنی خاصی نیستند، مثلا بیمار ممکن است از دردی یا فلج ناگهانی پاهایش شکایت کند، یا از درد سینه و طپش قلب و تنگی نفس شاکی باشد، انقباضات کاذب شبیه تشنج داشته باشد یا همه آزمایشات و بررسی‌های رادیولوژیک را برای پی بردن به منشأ یک بیماری مرموز درونی بگذارند و سر آخر مشخص شود که در واقع هیچ بیماری خاصی ندارد.

باید در فرصتی مناسب به صورت مشروح در مورد ترم قدیمی هیستری و طیف اختلالاتش بنویسم.

خوب! از خود این پست دور نشویم! برایتان نوشتم که آن دسته از عکس‌های تاریخی از بیماران مشهور شدند که متعلق به همین دسته بیماران هیستریک بودند. چارکوت عکس‌های جالبی از این بیماران گرفت. او عکس‌هایی از انقباضات عجیب وغریب و شکل‌های خاصی که این بیماران به بدنشان می‌دادند و گسسته شدن آنها از دنیای بیرون می‌گرفت.

عکس‌های او حتی از دید زیبایی شناسانه آدم را به یاد فیگورهای هنرپیشه‌های تئاتر می‌اندازند. حتی بعضی از این عکس‌ها ارزش کارت پستال شدن را هم داشتند.

در این میان زن هیستریکی به نام «آگوستین» یک ابرستاره محسوب می‌شد. او به بدن خود موقعیتی قرار می‌داد که به او حالتی بین عکس یک فرشته و یک عکس اروتیک می‌داد. این عکس‌های نه تنها در تکست بوک‌های پزشکی بارها منتشر شدند، بلکه حتی در میان عموم هم راه یافتند.

 

 

سه شنبه 11/3/1389 - 23:1
اخبار

 


فرانسه میزبان جام ملت های اروپا 2016 شد.در این مراسم عبدالله گل در کنار میشل پلاتینی رئیس یوفا و نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه حضور داشت و از نزدیک شاهد رقابت ترکیه با ایتالیا و فرانسه بود. فرانسه به عنوان یکی از 3 کاندیدای شرکت کننده با به نمایش درآوردن شهرهای مختلف کشورش ؛ تاریخ و تمدن خود را معرفی کرد.این معرفی را یک استاد به صورت نمادین به یک کودک به عنوان شاگرد انجام می‌داد و حضار در سالن ژنو آن را تماشا می‌کردند. حمایت از کودکان یکی از محورهای میزبانی فرانسه در این رقابت‌ها عنوان شد. در حاشیه مراسم معرفی فرانسه، زین الدین زیدان به عنوان یکی از برگ برنده‌های فرانسه در کنار رئیس جمهور این کشور حضور داشت
سه شنبه 11/3/1389 - 22:55
آلبوم تصاویر

 

ستاره دریایی واقعی 

سه شنبه 11/3/1389 - 22:48
آلبوم تصاویر

 

کودک با دقت !  

سه شنبه 11/3/1389 - 22:45
طنز و سرگرمی

 

اعتراضات رسمی یک نی نی چهارده ماهه! با تکیه بر ضرب المثل مشهور؛ فلفل نبین چه ریزه، بشکن بریز تو آبگوشت!!!
آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی پیاز خورده ی غیر پاستوریزه، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشده ات را به سر و صورت حساس من نمالید! plz
خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود!
پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد!
مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش ” بول بول بول بول” می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت!
مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!
آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!
خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی” بچه سوسک مرده” بدهد.
آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا ”پووووووف” می کنید به حداقل می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم!
سه شنبه 11/3/1389 - 22:6
طنز و سرگرمی

 

عصر شکار: 20 کیلو گوشت دایناسور، 40 کیلو گوشت اژدها.
نتیجه: دایناسورها منقرض شدند
عصر کشاورزی: 24 دست تبر سنگی، 24 دست تیغه و داس جنگی.
نتیجه: افزایش قتل به دلیل دم دست بودن داس برای خانوم ها
عصر فلز: 70 ورقه مسی، 50 تا خنجر مفرغی و سرگرز آهنی.
نتیجه: افزایش شکستگی سر مردان به دلیل تماس با گرز آهنی
عصر بخار: 30 هزارتومان و بخار کردن آب حوض خانه عروس خانوم
نتیجه: کمبود آب و جیره بندی شدن آب
عصر صنعت: 1 میلیون پول، 14 سکه طلا، یک اتومبیل و هرچی که با ص شروع میشد
نتیجه: بنا به درخواست آقایان تولید ژیان آغاز شد
عصر کامپیوتر: هم وزن عروس خانم سکه طلا!!!
نتیجه: هرچی عروس خانوم مانکن تر باشد بهتر است
نتیجه گیری کلی: بابا بگو نمیخوایم زن بهت بدیم دیگه... این کارها یعنی چی؟؟
عامل اصلی انقراض دایناسور ها==> عروس ها
عامل اصلی کشته شدن مردها==> عروس ها
عامل اصلی ناقص شدن مردها==> عروس ها
عامل اصلی کمبود آب در تابستان ها==> عروس ها
عامل اصلی افزایش ماشین های فرسوده در سطح شهر==> عروس ها
عامل اصلی افزایش چاقی و افزایش بیماری ها==> عروس ها

سه شنبه 11/3/1389 - 21:55
ایرانگردی

 




اولین پرچم شناسایی‌شده ایرانی موسوم به دِرَفش شهداد به معرض نمایش در می‌آید.
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی ایران، این پرچم تاریخی كه بر روی آن نقش درخواست آب از الهه باران حك شده مربوط به عصر آهن است و در منطقه شهداد كرمان یافت شده‌است.

این پرچم كه مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد است از قطعه‌ای چهارگوش و میله‌ای فلزی تشكیل شده كه مربع آن حول میله می‌چرخد و بر بالای میله یك عقاب با بال‌های گسترده خود در حال فرود به چشم می‌‌خورد.
این پرچم به اضافه ??? اثر نادیده دیگر، از جمله مجسمه‌های شهداد و آثار فلزی لرستان، از هفتم خرداد در موزه ملی ایران در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت

سه شنبه 11/3/1389 - 21:52
آلبوم تصاویر

 










سه شنبه 11/3/1389 - 21:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته