• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1025
تعداد نظرات : 397
زمان آخرین مطلب : 4061روز قبل
محبت و عاطفه

1، 2، 3، 4 را شمردم تک تک

آهسته به دنبال تو رفتم با شک

وقتی که بزرگتر شدم فهمیدم

تمرین
جدایی است، قایم باشک

شنبه 17/11/1388 - 22:21
دانستنی های علمی

"PERSONAL PERCEPTION"

   

"برداشت شخصی"

 

Different people have different perception. One man"s meat could be another man"s poison.... A couple bought a donkey from the market. On the way home, a boy commented, "Very stupid. Why neither of them ride on the donkey?"Upon hearing that, the husband let the wife ride on the donkey. He walked besides them. Later, an old man saw it and commented, "The husband is the head of family. How can the wife ride on the donkey while the husband is on foot?" Hearing this, the wife quickly got down and let the husband ride on the donkey.
Further on the way home, they met an old Lady. She commented, "How can the man ride on the donkey but let the wife walk. He is no gentleman."

The husband thus quickly asked the wife to join him on the donkey. Then, they met a young man. He commented, "Poor donkey, how can you hold up the weight of two persons. They are cruel to you." Hearing that, the husband and wife immediately climbed down from the donkey and carried it on their shoulders.
It seems to be the only choice left. Later, on a narrow bridge, the donkey was frightened and struggled. They lost their balance and fell into the river. You can never have everyone praise you, nor will everyone condemn you. Never in the past, not at present, and never will be in the future.
Thus, do not be too bothered by others words if our conscience is clear..

تک تک مردم برداشت های مختلف دارند. گوشتی که یک نفر با لذت می خورد برای دیگری زهر است. زن و شوهری یک خر از بازار خریدند. در راه یک پسر بچه گفت: چقدر احمقند. چرا هیچ کدام سوار خر نشده اند؟ وقتی این حرف را شنیدند زن سوار بر خر شد و مرد در کنار آن ها براه افتاد. کمی بعد پیرمردی آن ها را دید و گفت: مرد رئیس خانواده است. چطور زن می تواند در حالی که شوهرش پیاده راه می رود سوار خر شود؟ زن با شنیدن این حرف فوراً از خر  پیاده شد و جای خود را به شوهرش داد. لحظاتی بعد با پیرزنی مواجه شدند. پیر زن گفت: عجب مرد بی معرفتی. خودش سوار خر می شود و زنش پیاده راه می رود. مرد با شنیدن این حرف به سرعت به زنش گفت که او هم سوار خر شود. بعد به مرد جوانی

برخوردند. او گفت: خر بیچاره، چطور می توانی وزن این دو را تحمل کنی. چقدر به تو ظلم می کنند! زن و شوهر با شنیدن این حرف فوراً از خر پیاده شدند و خر را به دوش گرفتند. ظاهراً راه دیگری باقی نمانده بود. بعداً، وقتی به پل باریکی رسیدند، خر ترسید و شروع به جفتک زدن کرد. آن ها تعادلشان را از دست دادند و به رودخانه سقوط کردند. هیچ وقت ممکن نیست که همه شما را بستایند و یا لعنت کنند. هیچگاه نه در گذشته، نه در حال حاضر و نه در آینده چنین اتفاقی نخواهد افتاد. بنابراین، اگر وجدان راحتی داری از حرف دیگران زیاد دلخور نشو.  

"با تشكر از سایت ادبیات زبان فارسى و انگلیسى"

شنبه 17/11/1388 - 22:19
دانستنی های علمی

"زیبایى"

 

مردی در نمایشگاهی گلدان می فروخت. زنی نزدیك شد و اجناس او را بررسی كرد. بعضی ها بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم طرح های ظریفی داشتند. زن قیمت گلدان ها را پرسید و شگفت زده دریافت كه قیمت همه آن ها یكی است. او پرسید: چرا گلدان های نقش دار و گلدان های ساده یك قیمت هستند؟ چرا برای گلدانی كه وقت و زحمت بیش تری برده است، همان پول گلدان ساده را می گیری؟
فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را كه ساخته ام می گیرم. زیبایی رایگان است .

 

"بهاى یكسان"

 

در روم باستان، عده ای غیبگو با عنوان سیبیل ها جمع شدند و آینده امپراتوری روم را در نه كتاب نوشتند. سپس كتاب ها را به تیبریوس عرضه كردند. امپراطور رومی پرسید: بهایشان چقدر است؟
سیبیل ها گفتند: یكصد سكه طلا.
تیبریوس آن ها را با خشم از خود راند. سیبیل ها سه جلد از كتاب ها را سوزاندند و بازگشتند و گفتند: قیمت همان صد سكه است. تیبریوس خندید و گفت: چرا باید برای چیزی كه شش تا و نه تایش یك قیمت دارد بهایی بپردازم؟
سیبیل ها سه جلد دیگر را نیز سوزاندند و با سه كتاب باقی مانده برگشتند و گفتند: قیمت هنوز همان صد سكه است.
تیبریوس با كنجكاوی تسلیم شد و تصمیم گرفت كه صد سكه را بپردازد. اما اكنون او می توانست فقط قسمتی از آینده امپراطوریش را بخواند.

شنبه 17/11/1388 - 22:18
خواستگاری و نامزدی

"CREATING PERFECT RELATIONSHIPS?"
A person visited the government matchmaker for marriage, SDU, and requested "I am looking for a spouse. Please help me to find a suitable one." The SDU officer said, "Your requirements, please." "Oh, good looking, polite, humorous , sporty, knowledgeable, good in singing and dancing. Willing to accompany me the whole day at home during my  leisure hour, if I don"t go out. Telling me interesting stories when I need companion for conversation and be silent when I want to rest." The officer listened carefully and replied, "I understand you need television."
There is a saying that a perfect match can only be found between a blind wife and a deaf husband ,because the blind wife cannot see the faults of the husband and the deaf husband cannot hear the nagging of the wife. Many couples are blind and deaf at the courting stage and dream of perpetual perfect relationship. Unfortunately, when the excitement of love wears off, they wake up and discover that marriage is not a bed of roses. The nightmare begins.

"می خواهید رابطه ای بی نقص داشته باشید؟"

شخصی به یکی از مؤسسات همسریابی مراجعه کرد و گفت: من به دنبال یک همسر می گردم. لطفاً به من کمک کنید تا همسر مناسبی پیدا کنم. مسئول مربوطه پرسید: لطفاً خواسته های خودتان را بگویید. - خوشگل، مؤدب، شوخ طبع، اهل ورزش، با معلومات. مایل باشد در تمامی ساعاتی از  روز که در خانه هستم و بیرون نرفتم منو سرگرم کند. وقتی به همدم احتیاج دارم برای من داستان های جالبی تعریف کند و هر وقت که خواستم استراحت کنم ساکت باشد. مسئول مؤسسه با دقت به حرف های او گوش کرد و در پاسخ گفت: فهمیدم. شما به تلویزیون احتیاج دارید. مثلی هست که می گوید زوج بی نقص از یک زن کور و یک مرد کر درست شده است، زیرا زن کور نمی تواند خطاهای شوهر را ببیند و مرد کر قادر به شنیدن غرغرهای زن نیست. بسیاری از زوج ها در مراحل اول آشنایی  کور و کر هستند و رؤیای یک رابطه بی نقص را می بینند. بدبختانه، وقتی هیجان های اولیه فرو می نشیند، بیدار می شوند و متوجه می شوند که ازدواج به معنی بستری از گلهای رُز نیست و کابوس آغاز می شود.

"NO OVERPOWERING"
Many relationships fail because one party tries to overpower another, or demands too much. People in love tend to think that love will conquer all and their spouses will change the bad habits after marriage. Actually, this is not the case. There is a Chinese saying which carries the meaning that "It is easier to reshape a mountain or a river than a person"s character." It is not easy to change. Thus, having high expectation on changing the spouse character will cause disappointment and unpleasantness. It would be less painful to change ourselves and lower our expectations. .

"زورگویی نکنید"

بسیاری از روابط به این دلیل گسسته می شوند که یک طرف می خواهد به طرف دیگر زور بگوید و یا توقع زیادی دارد. مردم فکر می کنند که عشق بر هر چیزی پیروز می شود و همسرشان می تواند عادات بد خود را بعد از ازدواج ترک کند. عملاً، اینطور نیست. یک ضرب المثل چینی می گوید:" تغییر شکل دادن یک کوه یا یک رودخانه آسان تر از تغییر دادن شخصیت یک انسان است. " دگرگونی آسان نیست. بنابراین، توقع زیادی برای تغییر دادن شخصیت همسر منجر به دلخوری و ناخوشنودی می گردد. تغییر دادن خود و کم تر کردن انتظارات درد کم تری دارد.

شنبه 17/11/1388 - 22:16
محبت و عاطفه

"داستان زیباى فداكارى یك مادر(واقعى)"

   

 

My mom only had one eye.  I hated her... she was such an embarrassment.

مادر من فقط یك چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود.

She cooked for students & teachers to support the family.

اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.

There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me.

یك روز اومده بود  دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببره.

I was so embarrassed. How could she do this to me?

خیلی خجالت كشیدم. آخه اون چطور تونست این كار رو با من بكنه؟

I ignored her, threw her a hateful look and ran out.

به روی خودم نیاوردم، فقط با تنفر بهش یه نگاه كردم و فورا از اون جا دور شدم.

The next day at school one of my classmates said, "EEEE, your mom only has one eye!"

روز بعد یكی از همكلاسی ها منو مسخره كرد و گفت  هووو .. مامان تو فقط یك چشم داره.

I wanted to bury myself. I also wanted my mom to just disappear.

فقط دلم می خواست یك جوری خودم رو گم و گور كنم. كاش زمین دهن وا می كرد و منو .. كاش مادرم  یه جوری گم و گور می شد...

So I confronted her that day and said, " If you"re only gonna make me a laughing stock, why don"t you just die?!!!"

روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال كنی چرا نمی میری؟

My mom did not respond...

اون هیچ جوابی نداد...

I didn"t even stop to think for a second about what I had said, because I was full of anger.

حتی یك لحظه هم راجع به حرفی كه زدم فكر نكردم، چون خیلی عصبانی بودم.

I was oblivious to her feelings.

احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت.

I wanted out of that house, and have nothing to do with her.

دلم می خواست از اون خونه برم و دیگه هیچ كاری با اون نداشته باشم.

So I studied real hard, got a chance to go to Singapore to study.

سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم.

Then, I got married. I bought a house of my own. I had kids of my own.

اون جا ازدواج كردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگی...

I was happy with my life, my kids and the comforts.

از زندگی، بچه ها و آسایشی كه داشتم خوشحال بودم.

Then one day, my mother came to visit me.

تا اینكه یه روز مادرم اومد به دیدن من.

She hadn"t seen me in years and she didn"t even meet her grandchildren.

اون سال ها منو ندیده بود و همین طور نوه هاشو.

When she stood by the door, my children laughed at her, and I yelled at her for coming over uninvited.

وقتی ایستاده بود دم در  بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد كشیدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بیاد اینجا، اونم  بی خبر.

I screamed at her, "How dare you come to my house and scare my children!" GET OUT OF HERE! NOW!!!"

سرش داد زدم:" چطور جرات كردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟! گم شو از اینجا! همین حالا!!!"

And to this, my mother quietly answered, "Oh, I"m so sorry. I may have gotten the wrong address," and she disappeared out of sight.

اون به آرامی جواب داد:" اوه خیلی معذرت می خوام مثل اینكه آدرس رو عوضی اومدم" و بعد فورا رفت و از نظر ناپدید شد.

One day, a letter regarding a school reunion came to my house in Singapore .

یك روز یك دعوت نامه اومد در خونه من در سنگاپور برای شركت در جشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه.

So I lied to my wife that I was going on a business trip.

ولی من به همسرم به دروغ گفتم كه به یك سفر كاری میرم.

After the reunion, I went to the old shack just out of curiosity.

بعد از مراسم، رفتم به اون كلبه قدیمی خودمون؛ البته فقط از روی كنجكاوی.

My neighbors said that she is died.

همسایه ها گفتن كه اون مرده.

I did not shed a single tear.

ولی من حتی یك قطره اشك هم نریختم.

They handed me a letter that she had wanted me to have.

اونا یك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه به من بدن.

"My dearest son, I think of you all the time. I"m sorry that I came to Singapore and scared your children.

ای عزیزترین پسر من، من همیشه به فكر تو بوده ام، منو ببخش كه به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه هاتو ترسوندم.

I was so glad when I heard you were coming for the reunion.

خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا.

But I may not be able to even get out of bed to see you.

ولی من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بیام تورو ببینم.

I"m sorry that I was a constant embarrassment to you when you were growing up.

وقتی داشتی بزرگ می شدی از اینكه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم.

You see........when you were very little, you got into an accident, and lost your eye.

آخه می دونی ... وقتی تو خیلی كوچیك بودی تو یه تصادف یك چشمت رو از دست دادی.

As a mother, I couldn"t stand watching you having to grow up with one eye.

به عنوان یك مادر نمی تونستم تحمل كنم و ببینم كه تو داری بزرگ می شی با یك چشم

So I gave you mine.

بنابراین چشم خودم رو دادم به تو.

I was so proud of my son who was seeing a whole new world for me, in my place, with that eye.

برای من افتخار بود كه پسرم می تونست با اون چشم  به جای من دنیای جدید رو بطور كامل ببینه.

With my love to you,

با همه عشق و علاقه من به تو!!!

 

شنبه 17/11/1388 - 22:15
دانستنی های علمی

آیا میدانستید....!؟

 

1- فاصله بین مچ دست تا آرنج برابر با طول کف پا است.

2- قلب شما روزی
۱۰۱۰۰۰ بار می تپد.

3- دهان شما روزی یک لیتر بزاق تولید میکند.

4- به طور متوسط هر انسان میتواند یک دقیقه نفس خود را حبس کند رکورد این ماده در جهان
۷.۵ دقیقه است.

5- از دست دادن تنها
۱٪ از آب بدن موجب تشنگی میشود.

6- مردان روزی
۴۰ و زنان روزی ۷۰ تار مو از دست میدهند.

7- یک انسان
۸ ثانیه بعد از قطع گردن به هوش میماند.

8- عضله ای که به شما امکان چشمک زدن میدهد سریع ترین عضله بدن است شما به طور متوسط
۱۵۰۰۰ بار در روز چشمک میزنید.

9- زنان دو برابر مردان چشمک میزنند. :-)

10- ناخن های دست
۴ برابر سریعتر از ناخن های پا رشد میکنند .

11) انسان سالانه بیش از ۱۰ میلیون مرتبه پلک می زند!

12) خورشید ۳۳۰۳۳۰ مرتبه بزرگتر از زمینه!

13) یک گالن روغن سوخته، می‌تواند تقریبا یک میلیون گالن آب تمیز را آلوده کند!

14) ناخن‌های انگشتان دست، تقریبا چهار برابر ناخن‌های پا رشد می‌کنند!

15) حرف E بیشتر از تمام حروف انگلیسی، در كلمات بكار می‌رود در حالیكه حرف Q كمترین كاربرد را دارد!

16) خوردن یك عدد سیب اول صبح، بیشتر از یك فنجان قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی می‌شود!

17) دلفین‌ها هم مانند گرگ‌ها هنگام خواب یك چشمشان را باز می‌گذارند!

18) قدیمی‌ترین آدامسی كه جویده شده، متعلق به ۹۰۰۰ سال پیش بوده است!

19) اسكیمو‌ها هم از یخچال استفاده می‌كنند، منتها برای محافظت غذا در مقابل یخ زدن!

20) سرعت آب دهانی كه هنگام عطسه از دهان شما خارج میشود، حدود ۱۲۰ كیلومتر بر ساعت است!

21) ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می‌كشد تا نور خورشید به زمین برسد!

22) جویدن آدامس هنگام خوردن پیاز، مانع از اشك‌ریزی شما می‌شود!

23) در تایوان بشقاب‌های گندمی درست می‌شود و افراد بعد از خوردن غذا، بشقابشان را هم می‌خورند!

24) یك‌چهارم استخوان‌های بدن، در پای او قرار دارد!

25) اثر لب و زبان هر كس، مانند اثر انگشت او منحصربه‌فرد است

 

شنبه 17/11/1388 - 22:13
شعر و قطعات ادبی

گرگها خوب بدانند در این ایل غریب

 

گر پدر مرد تنفگ پدری هست هنوز

 

گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند

 

توی گهواره چوبی پسری هست هنوز

 

آب اگر نیست نترسید که در قافله مان

 

دل دریایی و چشم تری هست هنوز

                       

شنبه 17/11/1388 - 22:8
ادبی هنری

 

دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم

من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم

ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد

با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم

شنبه 17/11/1388 - 22:5
دانستنی های علمی
              
 باهوش‌ترین حیوانات

دنیای حیوانات بسیار پر رمز و راز و جالب است. اغلب حیوانات توانایی‌های ویژه‌ای دارند، اما سطح هوش آنها بسیار متفاوت است و تنها منحصر به گونه‌ خاصی نیست. در این میان بسیاری از اعمال حیوانات از روی غریزه انجام می‌شود كه نباید آن را با هوش آنها اشتباه گرفت.

شامپانزه باهوش‌ترین جانور حیات وحش است. این گونه میمون به طور گروهی زندگی می‌كند و قادر به استفاده از ابزار برای دستیابی به غذا و حتی دفاع از خود است.

طوطی خاكستری باهوش‌ترین پرنده است. این طوطی قادر به تشخیص رنگ‌ها بوده و با آموزش می‌تواند در پاسخ به پرسش‌ها بیش از 300 جمله مربوط را بگوید. اصولا طوطی‌ها پس از شامپانزه‌ها و دلفین‌ها سومین گونه جانوران باهوش محسوب می‌شوند.

دلفین‌ها در دنیای حیوانات پس از شامپانزه‌ها باهوش‌ترین حیوان هستند. دلفین‌ها از طریق امواج صوتی قادر به ارتباط با یكدیگر بوده و دارای حس همكاری قوی هستند. در عین حال، دلفین از حس درك نسبت به خود و سایرین برخوردار است و این توانایی‌ها موجب شده كه كوسه‌ها حتی كوسه سفید، شكارچی مطلق اقیانوس‌ها، از برخورد با دلفین‌ها اجتناب كنند.

موش صحرایی بیش از هر چیز به حس بویایی بسیار قوی و دقیق این جانور ارتباط دارد.

هشت پا دومین موجود باهوش دریایی است. بیش از نیمی از نورون‌های عصبی هشت پا در بازوهای آن قرار دارند، بنا براین اختاپوس در هر بازویش دارای یك مغز كوچك است كه به جانور امكان می‌دهد هماهنگی فوق‌العاده‌ای در اندام‌هایش داشته باشد. این جانور در برابر مسائل پیچیده می‌تواند بسرعت واكنش نشان داده و آنها را از سر راه بردارد.

سگ گلدن، هوشی فراتر از سایر سگ‌ها دارد و به همین دلیل از این نوع سگ در عملیات نجات استفاده می‌شود. سگ نژاد گلدن علاوه بر این، احساس مسوولیت بسیار و شجاعت فراوان دارد كه این حیوان را به یك نجات دهنده منحصر به فرد تبدیل كرده است.

اوركا به دلیل هوش بالایی كه دارد یك شكاچی بسیار موفق است. اوركا‌ها نیز مانند دلفین‌ها به طور گروهی شكار می‌كنند و شیوه شكار این جانور با شرایط جغرافیایی متفاوت تغییر می‌كند.

فیل‌ها نیز از جمله باهوش ترین حیوانات هستند. این جانور غول پیكر از حافظه‌ای فوق‌العاده برخوردار است. فیل‌ها به صورت گروه خانوادگی كه همه تحت فرمان مسن‌ترین فیل ماده هستند، زندگی می‌كنند.

گوسفندان طبق تحقیقات جدید، ضریب هوشی گوسفندان در به خاطر آوردن آنچه برای آنها رخ داده است باوركردنی نیست. براین اساس گوسفندان در به خاطر آوردن چهره‌های قدیمی كه با آنها بوده‌اند نظیر چوپان‌های گله و نیز خودگله‌ای كه با آن بوده‌اند، قدرت شگفت‌آوری دارند و براحتی صاحبان قبلی و مكان سابق خود را تشخیص می‌دهند.

مورچه‌ها : دانشمندان طی یك آزمایش عجیب، برای دسته‌ای از مورچگان كفش‌هایی كه پاهای آنها را بلند می‌كرد تهیه كردند و رفتار حركتی آنها را بررسی كردند، نتیجه بیانگر این نكته بود كه این حیوانات برای اندازه‌گیری مسافت‌های مختلف و جهت‌یابی، قدم‌هایشان را می‌شمرند. محققان بر این باورند مورچه‌های صحرایی از نوری كه از ستارگان در آسمان شب تابیده می‌شود، به عنوان كلیدی برای بازگشت به لانه‌هایشان استفاده می‌كنند، اما هنوز در این خصوص كه مورچه‌ها چگونه قادر به اندازه گیری دقیق فاصله‌ها هستند، شك و شبهه فراوان وجود دارد.
 
منتظر دریافت نظرات و پیشنهادات شما هستم.


 
يکشنبه 16/1/1388 - 18:44
خواستگاری و نامزدی
 همسر یا نامزد قبلی خود را فراموش کنید

جدایی همیشه غم انگیز و دردنـاک اسـت. پـس از یـک  دوره سعی تلاش برای کنار زدن کدورتـها و مشـکلات، متاسفانه نتوانستید به زندگی درکنار هم ادامه دهید  و سایه شوم جدایـی شمـا را از هـم دور کـرده اسـت.   می خواهید رابطه ای جدید را شروع نموده و بتنهایی خود پایان دهید. امـا خاطـرات و لـحـظـات با هـم بودن  ذهن شما را مشغول کرده و نمی توانید آنها را از یــاد   ببرید. در این قسـمت 10 روش بـرای فـرامـوش نمـودن   همسر یا نامزد پیشین خود را خواهید آموخت.
 
10- حقیقت را بپذیرید: او رفته است
 
بسته به اینکه رابطه گذشته شما تاچه حد جدی بوده،  این مرحله ممکن است نسبت به مـراحـل دیــگر زمــان  بیشتری ببرد. به طبع اگر مدتی طولانی با همسر خود زندگی کرده باشـیـد، قبـول ایـن مسئله که دیگر با همدیگر نخواهید بود بسـیـار مـشـکل تـر اسـت از زمـانی که مثلا" با نامزدتان حدود 6 ماه در ارتباط بوده باشید.

هرقدر سریعتر این واقعیت که همسر گذشته شما برای همیشـه رفـته است را بپذیرید، زودتر خواهید توانست رابطه جدیدی را آغاز نماییـد. بـنابرایـن بـه افکـار خود که در شمـا زمزمه برگشتن و تماس گرفتن دوباره او را میکنند، التفات ننموده و دست بکار شوید.
 
9- افکار خود را بزدائید

باید خود را از صدمات و تنشهای رابطه پیشین رهایی دهید. در غیر اینصورت این حالات و احـساسات در رابـطـه جـدید به همراه شما  بوده  و باعث بروز مشکلات زیادی خواهد شد.

به عنوان مثال ممکن است رفتارهای نامزد جدیدتان را بر اساس روشهایی کـه در مـورد همسر گذشته خود پیش گرفته بودید، به غلط تعبیر و تفسیر نمایید. و یا خشم و غضب پنهانی که نسبت بهمسر قبلی خود در سر داشته اید را به نامزد کنونی خود روا داریـد. بنابراین بهتر است آن احساسات را از ذهن بیرون نموده و با فکری آزاد رابطه جدیدتان را آغاز نمایید.
 
8- از اشتباهات خود عبرت بگیرید

بعد از اینکه از دست احساسات منفی رها شدید، می تـوانـید به رابطه گذشته خود به عنوان یک تجربه آموزنده بنگرید. در مورد علت جدایی و ایـنکه چـه چیزی در نهایت باعث ناسازگاری شما شد بیندیشید.

با اجرای این مرحله مطمئن خواهید شد که دیگر اشتباهات گذشته که در انتها منجر به جدایی خواهد شد را در رابطه جدیدتان تکرار نـخـواهـیـد کـرد و نیز به مـسـائـلـی کـه در سرنوشت رابطه زناشویی شما دخیل هستند، نزدیکتر خواهید شد.
 
7- با او صحبت کنید

گرچه ممکن است کمی ضد احـساسی بـنظر بـرسـد، امـا خـوب اسـت در مورد نامزد یا همسر گذشته خود با نامزد یا همسر جدیدتان صحبت کرده و رمز و راز دل خـود را بیرون بریزید. به این ترتیب او مـتـوجه خـواهد شـد که از کـجا آمده اید و سخن و اعمال شما را سوء تعبیر نخواد نمود.

با این وجود در این کار زیاده روی نکنید چون ممکن است باعث ترساندن نفر جدید شده و مجبور به طی مجدد  این مراحل گردید!

6- با او قطع رابطه کنید

آنچه که عموم افراد با آن اتفاق نظر دارند این است که هیچگاه نمیتوان همسر یـا نامـزد قبلی را بعنوان "دوستان معمولی" در نظر گرفت و به همین منوال با آنها ارتبـاط داشـت. با اینکه اشخاص خوش بین بر این باورند که می تـوان ارتـبـاط دوسـتـانه خـود را با نامزد پیشین حفظ نمود،افراد واقع بین اعتقادی برچنین رابطه ای ندارند. همیشه مسائل حل نشده ای وجود دارد که باعث میشود عشاق سابق به روشهای عجیبی رفتار کنند.
 
5- عکس او کنار بگذارید
 

هر نوع خاطره بجا مانده از او نظیر عکسها، نامه ها، لباسها، جواهرات بدلی و چیزهای دیگری که شما را به یاد او میاندازد را جمع آوری نموده و دور بریزید. اگر اهـل دور ریـختن  نیستید، آنها را در یک کارتن گذاشته و در کمد یا انباری قرار دهید.
 
4- مکانهای محبوب جدیدی پیدا کنید
 
سعی نکـنـید با نامزد جدید خود بـه هـمان رستوران یا پارکی که با همسر گذشته خود میرفتید، سربزنید. چون این باعث میشود بجای اینکه حواستان به نامزد جدیدتان باشد به یاد همسر قبلی خود بیفتید.

بهترین کار این است که محلهای تفریحی جدیدی انتخاب کنید که تا به حـال نـرفـتـه اید. چه کسی می داند؟ شاید آن محل جدید تبدیل به پاتوق شما شود.
 

3- نامزد جدید خود را به دوستان و خانواده خود معرفی کنید
 
معرفی نامزد جدید به دوستان و خانواده باعث می شود تا بتوانید سریعتر همسر قبلی خود را فراموش کنید. هنگامیکه آنها شروع به درنظر گرفتن شما به عنوان دو یـار جـدیـد نموده و فردی که عادت به بودن با او داشتید را از یاد می بـرند، شـمـا نـیـز همین کار را آسانتر انجام خواهید داد.
 
2- مقایسه نکنید

نامزد یا همسر جدید خود را از هیچ لحاظ (شکل، قیافه، وزن، استعداد،... ) با همسر یا نامزد قبلی مقایسه نکنید.
 
1- یگانگی او را تحسین نمایید

درعوض روی آن چیزی هایی که باعث تمایز نامزد جدیدتان میگردد، تمرکز کنید. چه چیز استثانی دارد؟ چـه کـاری مـیتواند انجام دهد که دیگران از آن عاجزند؟ با پاسخ گفتن به این سؤالات خواهید توانست خـصـیصـه های که باعث عشق ورزیدن شما نسبت به او میشود را دریافته و آنها را همیشه مورد تحصین قرار دهید.

با دنبال نمودن این 10 مرحـله نـه تـنـها می توانید نامزد یا همسر قبلی خود را فراموش کنید، بلکه در موقیعیتی قرار خواهید گرفت که از همراهـی نامزد جدیدتان نهایت لذت را ببرید. پس شروع کنید.

 
يکشنبه 16/1/1388 - 18:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته