• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1977
تعداد نظرات : 4816
زمان آخرین مطلب : 1996روز قبل
خواستگاری و نامزدی

سلام

دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است.

تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقي بود.

پريشان شد و آشفته نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد. داد زد،خدا سكوت كرد. جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت. خدا سكوت كرد. آسمان و زمين را به هم ريخت. خدا سكوت كرد. به پر و پاي فرشته‌و انسان پيچيد خدا سكوت كرد.                            

دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد. خدا سكوتش را شكست و گفت: عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت. تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادي. تنها يك روز ديگر باقي است. بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن.

لا به لاي هق هقش گفت: اما با يك روز... با يك روز چه كار مي توان كرد؟ ...

خدا گفت: آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويي هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمي‌يابد هزار سال هم به كارش نمي‌آيد. آنگاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و زندگي كن.

او مات و مبهوت به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش مي‌درخشيد. اما مي‌ترسيد حركت كند. مي‌ترسيد راه برود. مي‌ترسيد زندگي از لا به لاي انگشتانش بريزد. قدري ايستاد... بعد با خودش گفت: وقتي فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگي چه فايده‌اي دارد؟ بگذارد اين مشت زندگي را مصرف كنم.

آن وقت شروع به دويدن كرد. زندگي را به سر و رويش پاشيد. زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد. چنان به وجد آمد كه ديد مي‌تواند تا ته دنيا بدود، مي تواند بال بزند، مي‌تواند پا روي خورشيد بگذارد. مي تواند ....

او در آن يك روز آسمانخراشي بنا نكرد، زميني را مالك نشد، مقامي را به دست نياورد، اما ....

اما در همان يك روز دست بر پوست درختي كشيد، روي چمن خوابيد، كفشدوزدكي را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي كه او را نمي‌شناختند سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد. او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد. لذت برد و سرشار شد و بخشيد. عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.

او در همان يك روز زندگي كرد، اما فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: امروز او درگذشت. كسي كه هزار سال زيسته بود!

 

عرفان نظر آهاري- چلچراغ شماره 145

 

يکشنبه 30/2/1386 - 12:21
دانستنی های علمی

سلام

زندگي مانند رياضييات است.اگر خوبي ها را جمع-بدي ها را كم-شادي هارا ضرب.درد ها را تقسيم -تقريب هارا زير راديكال ببريم وعشق ومحبت را به توان برسانيم آنگاه مي فهميم كه زندگي چقدر شيرين مي شود.

شنبه 29/2/1386 - 17:1
شعر و قطعات ادبی

سلام

داد چشمان تو در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بدمست به هم
هريک ابروی تو کافيست پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پيوست به هم
دست بردم که کشم تير غمش را از دل
تير د يگر بزد و دوخت دل و دست به هم!
عقلم از کار جهان رو به پريشانی داشت
زلف او باز شد و کار مرا بست به هم...

شنبه 29/2/1386 - 16:6
دانستنی های علمی

سلام

درد علي دو گونه است:دردي كه از ضربه ي ابن ملجم در فرق سرش احساس مي كند و درد ديگر دردي است كه او را تنها در نيمه شب هاي خاموش به دل نخلستانهاي اطراف مدينه كشانده...و به ناله درآورده است.ما تنها بر دردي مي گرييم كه از ابن ملجم در فرقش احساس مي كند
اما اين درد علي نيست
دردي كه چنان روح بزرگي را به ناله آورده استءتنهايي استء كه ما آن را نمي شناسيم
بايد اين درد را بشناسيم نه آن درد را
كه علي درد شمشير را احساس نمي كند
و ....ما
درد علي را احساس نمي كنيم
دكتر شريعتي
شنبه 29/2/1386 - 15:10
دانستنی های علمی

سلام

شما مي توانيد به عبادتگاهي باشكوه برويد و ساعتها به نيايش و دعا بپردازيد و بهترين پاكيها و قداستها را براي خود آرزو كنيد . اما اگر پيش از آن ، در قلب خود عبادتگاهي نساخته باشيد ، با هيچ نيايشي حضور قلب خود را در آن عبادتگاه احساس نخواهيد كرد .

شنبه 29/2/1386 - 13:31
آموزش و تحقيقات
سلام
هوالحی القیوم
سرنوشت یعنی آنچه بکاری همان بدروی. سرنوشت یعنی در جهت رضای حاکم حی آسمان حرکت کردن؛ در مسیر
رودخانه ی الهی شنا کردن؛ از قوانین آسمان تبعیت کردن.سرنوشت یعنی همانی که در بند آنی . سرنوشت یعنی
همانی که تسلیم آنی ؛ همانی که درباره ی خودت و جهان اطرافت می اندیشی ؛ می گویی و یا بر اساس آن عمل
می کنی . سرنوشت یعنی آنچه به آن توجه می کنی .سرنوشت یعنی شناخت من ؛ آنچه از آن برخواستی و آنچه به
آن باز می گردی و شناخت من یعنی شناخت او (حاکم حی آسمان) پس سرنوشت یعنی سفری از من به سوی او
یعنی یکی دیدن و یکی گفتن و یکی جستن . سرنوشت یعنی از نو نوشتن و از نو نوشتن یعنی تازه بودن ؛ در لحظه
بودن یعنی نو به نو متعالی اندیشیدن ؛ به گذشته عادت نکردن و به آینده نچسبیدن . سرنوشت یعنی نوشت خدا را
از سر خواندن ؛ سرنوشت یعنی در راه نوشت خدا سر و دل باختن ؛ سرنوشت یعنی مکتوب را تازه نگریستن و
دوباره نوشتن و دوباره سرشتن ؛ پایان نداشتن

 


سرنوشت یعنی هر آنچه در هستی رخ میدهد
درجهت خیر و صلاح من است
نقل از وبلاگ دعوت دوست
شنبه 29/2/1386 - 12:27
دانستنی های علمی
سلام
بهشت آنجاست که به حضور خدای حی آگاهی .بهشت آنجاست که ساده می نگری ؛ ساده می شنوی و ساده می نمایی . ساده باشید
اما ساده لوح نباشید.بهشت آنجاست که درگیر فلسفه و منطق نیستی. بهشت آنجاست که از بین میلیاردها عدد تنها یک را می پذیری
وبه یک عمل می کنی . بهشت یعنی از دست هشتن ؛رها بودن ؛ رها کردن و به ره آمدن زیرا آنان که به ره آیند به رهایی می رسند
بهشت آنجاست که در حال زیست می کنی آنجا که بی حال نیستی . بهشت آنجاست که سرت رابالا می گیری و می بینی که خداهست
شنبه 29/2/1386 - 12:21
شعر و قطعات ادبی

گفته بودي كه چرا محو تماشاي مني ؟

و آنچنان مات ، كه يكدم مژه بر هم نزني !

 

مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود

ناز چشم تو به قدر ، مژه بر هم زدني !!!!

 

سه شنبه 25/2/1386 - 10:35
دانستنی های علمی
سلام

اي خدا  HARDدلم FORMAT مكن                                 FILD  من  را خالي   بركت    مكن


OPTION  غم  را  خدايا   ON  مكن                                  FILE   اشكم ر اخدايا  RUN مكن


DELTREE كن شاخه هاي غصه  را                                   سردي   و  افسردگي را   هرسه  را


JUMPER  شادي  بيا تا    SET كنيم                                    سيستم      اندوه   را    REST كنيم


نام تو  PASSWORD درهاي بهشت                                   آدرس E-MAIL سايت  سرنوشت


اي   خدا  روز  ازل     CAD  داشتي                                     mouseبود اما مگر PADداشتي؟


كه    چنين  طرح 3D          مي زدي                                     طرح خود بر روي CD  مي زدي


تا  نيفتد       BUG    در   انديشه مان                                    تا  كه  ويروسي  نگردد   ريشه مان


اي   خدا  از  بهر   ما    ايمن   فرست                                    بهر دل هاي پر آتش FAN  فرست


اي   خدا  حرف   دلم   با    كي   زنم؟                                   HELP  مي خواهم  كه F1 مي زنم


 

سه شنبه 25/2/1386 - 10:11
محبت و عاطفه
سلام

همیشه توی مدرسه بهمون یاد داده بودن

1 سال = 12 ماه

1ماه= 4 هفته

1 هفته=7 روز

1 روز=24 ساعته

1ساعت= 60 دقیقه است

ولی کسی بهم نگفت یه لحظه بی تو بودن یعنی یه عمر !


سه شنبه 25/2/1386 - 9:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته