• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3964روز قبل
آموزش و تحقيقات

سرطان مغز یکی از شایعترین عوامل مرگ ناشی سرطان است، اما با روشهای کنونی ظرف 2 تا 3 روز این سرطان تشخیص داده می شود، محققان اکنون یک تکنیک جدید تولید کرده اند که به واسطه آن این بیماری ظرف 30 دقیقه تشیخص داده می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، سرطان مغز به یک یا دو غده سرطانی در مغز یا در ستون فقرات مرکزی اطلاق می شود، این سرطان ممکن است در هر سنی ایجاد شود اما همزمان با پیرشدن افراد امکان ابتلا به آن افزایش می یابد.

براساس اعلام موسسه سرطان آمریکا، امسال بیش از 23 هزار مورد سرطان مغز در این کشور تشخیص داده می شود و بیش از 14 هزار نفر آنها در نتیجه ابتلا به این شرایط جان خود را از دست می دهند.

روشهای تشخیصی کنونی برای این بیماری دربرگیرنده یک سری اسکن از جمله سی تی اسکن ، ام آر آی و برق نگار مغزی است. اگر پس از این اسکنها یک تومور مشکوک به نظر برسد، نمونه برداری صورت می گیرد که این امر هم نیازمند بستری شدن 2 تا 3 روزه بیمار در بیمارستان است.

محققان دانشگاه مرکز لانکاشیر در بریتانیا اظهار داشتند که تکنیک آنها می تواند تشخیص تومورهای مغزی را متحول کند و نیاز به بستری شدنهای طولانی مدت و انجام آزمایشهای تهاجمی را از بین می برد.

محققان برای رسیدن به این نتایج که در مجله Analytical and Bioanalytical Chemistry منتشر شده نمونه خون 49 بیمار مبتلا به سرطان مغز و 25 نفر بدون سرطان را بررسی کردند. آنها با ترکیب نور مادون قرمز و شاخصهای زیستی پروتئین توانستند وجود سرم گلایما (glioma serum) را که نشان دهنده وجود تومور مغزی است را تشخیص دهند.

وقتی که محققان نور مادون قرمز را مستقیم به این سرم تاباندند این نور دارای توانایی تشخیص نوسانهای ملکولی را پیدا کرد به این معنا که محققان توانستند تشخیص دهند که آیا این گلایماها سرطانی هستند یا خیر.

محققان اظهار داشتند که این آزمایش ظرف 30 دقیقه بیماری را تشخیص می دهد و می تواند نقطه عطفی در تشخیص سرطان مغز باشد.

دکتر ماتیو بیکر نویسنده این تحقیق از دانشکده پزشکی قانونی و علوم تحقیقاتی در دانشگاه لانکاشیر اظهار داشت که تحقیقات آنها ارائه کننده یک راه حل غیر تهاجمی برای تشخیص سرطان مغز در مراحل نخستین خود است.

وی یادآور شد که این تکنیک از تصمیم گیری پزشکی حمایت کرده و به پزشکان این امکان را می دهد که نتایج روند درمان بیمار خود را بهبود بخشند و از سوی دیگر استرس عاطفی بیماری را که در انتظار نتایج تحقیقات خود را است کاهش می دهد.

يکشنبه 10/9/1392 - 19:22
آموزش و تحقيقات

نتایج یک تحقیق جدید نشان می دهد که دعا و نیایش به انسانها کمک می کند رفتار و احساسات خود را کنترل کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، محققان اعلام کردند که انسانها به عنوان واکنش مواجه با نیازهای زندگی به نیایش روی می آورند و در نتیجه آن قدرت و توانایی مقابله با وسوسه را بدست می آورند.

نتایج تحقیقات پیشین نشان داده بود که وقتی انسانها به سختی تلاش می کنند احساسات و افکار خود را کنترل کند، خطر انفجار پرخاشگرانه و یا پرخوری افزایش می یابد، اما جدیدترین تحقیقات انجام شده توسط روانشناسان آلمانی دانشگاه سارلند و دانشگاه مانهایم نشان می دهد که دعا و نیایش به انسانها کمک می کند که خوددار بوده و قوه خودداری خود را تقویت کنند.

نتایج این تحقیقات که در مجله روانشناسی تجربی اجتماعی منتشر شده نشان می دهد که یک دوره کوتاه از دعا و نیایش شخصی در کنترل فردی تأثیر قابل توجهی داشته است. این نتایج سهم موثری در تحقیقاتی دارد که به تأثیر و مزایای نیایش روی خودداری می پردازند.

پیش از این محققان نقش نیایش و دعا در کاهش سطح خیانت در زناشویی و مصرف الکل را نیز نشان داده بودند.

محققان آلمانی در این تحقیق از 79 نفر استفاده کردند که 41 نفر آنها مسیحی، 14 نفر آنها ناخداباور، 10 نفر لاادریه (پیرو مسلک لاادری‌گری) و 14 نفر متعلق به ادیان دیگر بودند.

هر کدام از شرکت کنندگان 5 دقیقه تنها ماندند و از آنها خواسته شد که در این مدت یا دعا کرده و یا درباره یک مسئله تا آنجا که امکان دارد جدی فکر کنند. پس از این مرحله همه آنها ویدئوهای کوتاه و خنده داری را تماشا کردند اما به نیمی از آنها گفته شد که درواکنش به این تصاویر عادی واکنش نشان دهند و نیمی دیگر احساسات خود و واکنشهای صورت خود را کنترل کنند.

در نهایت این افراد در آزمونهای استروپ شرکت کردند در این آزمون واژگانی که رنگها را توصیف می کند با رنگهای متفاوت نوشته می شود به این معنا که کلمه آبی با جوهر قرمز نوشته می شود.

شرکت کنندگان باید به جوهر رنگ پاسخ دهند نه واژه ای که آن را مشاهده می کنند، این امر نیازمند خودداری است چرا که غریزه ما واژه ای را می خواند که در مقابل ما وجود دارد و نه رنگی که واژه با آن نوشته شده است.

افرادی که در بخش اول تفکر آزادانه دشتند و در بخش تماشای ویدئو تلاش کردند احساسات خود را سرکوب کنند هنگام انجام آزمون استروپ با مشکل مواجه شدند.

اما افرادی که در این مدت به دعا و نیایش پرداخته بودند با سطح بالایی در آزمون خودداری موفق عمل کردند.

نویسندگان به این نتیجه رسیدند که افرادی که دعا و نیایش کردند، در مرحله سرکوبی احساسات موفق شده اما در نهایت احساس خلاء نمی کردند.

يکشنبه 10/9/1392 - 19:21
عقاید و احکام

از روایات اهل سنت استفاده می‌شود که منحصر کردن «خمس» در غنائم جنگی درست نیست بلکه موارد دیگر را نیز شامل می‌شود.

خبرگزاری فارس: «خمس» در روایات اهل تسنّن‏

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ می‌شود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کرده‌اند.

به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.

بعضى مى‏‌گویند در هیچ یک از روایات اسلامى خمس در غیر غنائم جنگى بیان نشده است و در روایات، منحصراً سخن از خمس غنائم جنگى است.

این ادّعا از ادّعاهاى بسیار بى اساس و نشانه عدم احاطه گوینده این سخن بر احادیث اسلامى است زیرا خمس در غیر غنائم جنگى، هم در روایات اهل تسنّن وارد شده است و هم در روایات شیعه. در روایات موجود اهل تسنّن فقط به چند قسمت از موارد خمس اشاره کرده در حالى که در روایات شیعه به همه آنها اشاره شده است.

به قسمتى از روایات اهل تسنّن که صریحاً خمس را در غیر مورد غنیمت جنگی نیز اثبات مى‌‏‌کند اشاره مى‌‏کنیم.

این روایات از منابع معروف اهل تسنّن که مورد قبول همه آنها است انتخاب شده است.

الف: در «سنن بیهقى» از ابوهریره نقل شده که پیغمبر فرمود: «فى الرّکاز الخمس قیل و ما الرّکاز یا رسول اللّه؟ قال الذّهب و الفضّة الّذى خلقه اللّه فى الارض یوم خلقت؛ در رکاز خمس است، کسى از حاضران گفت: منظور از رکاز چیست؟ پیامبر فرمود:" معادن طلا و نقره است که خداوند در زمین از روز نخست آفریده است."» (سنن بیهقی جلد 4 ص 152)

رکاز بر وزن کتاب، در لغت به معنى هرگونه مالى است که در زمین مرتکز بوده باشد؛ و به همین دلیل به همه معادن رکاز گفته مى‌‏شود؛ و نیز به گنج‌ها و اموال نهفته‌‏اى که از پیشینیان در زیر زمین باقى مانده، رکاز گفته مى‌‏شود؛ و این که ملاحظه‏ مى‌‏کنیم در حدیث فوق تنها به معادن طلا و نقره تفسیر شده، در حقیقت از قبیل بیان یک مصداق روشن است نه این که منحصر به آن بوده باشد.

ب: در حدیثى از «انس بن مالک» نقل شده که در خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله در راهى حرکت مى‏‌کردیم، یکى از دوستان ما وارد ویرانه‌‏اى شد ... و در آن ویرانه گنجى از طلا یافت ... آن را وزن کردند در حدود دویست درهم بود، پیامبر فرمود این رکاز است و در آن خمس واجب مى‏‌شود. (سنن بیهقی جلد 4 ص 155)

ج: در صحیح مسلم از «ابوهریره» نیز نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «فى الرّکاز الخمس» همین مضمون در صحیح بخارى نیز آمده است. (سنن بیهقی جلد 4 ص 155)

در این حدیث که از احادیث معروف میان اهل تسنّن است تصریح شده که در رکاز خمس است و رکاز همانطور که گفتیم و از ریشه اصلى آن نیز استفاده مى‌‏شود، و در بعضى کتب معتبر لغت مانند «قاموس» تصریح شده معنى وسیعى دارد که شامل مى‏‌شود هر نوع مالى که در زمین مرتکز و ذخیره باشد، اعم از معادن و گنجینه‌‏هائى که از پیشینیان در زمین‌ها مدفون مانده است؛ و به همین جهت جمعى از فقهاى اهل تسنّن، مانند «ابوحنیفه» تصریح کرده‌‏اند که در معادن خمس واجب است و نصاب زکات در آن شرط نیست. (مغنی ابن قدامه جلد 2 ص 580)

در کتاب کنز العمّال، جلد 7، صفحه 65، چنین نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودیة و ظهورها، على ان ترعوا نباتها و تشربوا مائها على ان تؤدّوا الخمس»؛ بطون زمین و دشتها و اعماق درّه‏‌ها و بیرون آنها، همه در اختیار شما است که از گیاهان آن استفاده کنید، و آب آن را بنوشید، و در برابر آن خمس آن را ادا کنید.

شک نیست که منظور از خمس در اینجا زکات گوسفندان نیست، زیرا زکات گوسفند یک پنجم نیست. بنابراین، منظور این است که از این زمین‌‏‌ها استفاده کنید و خمس درآمد آن را بپردازید.

در کتاب «اسدالغابة» در حدیثى نقل مى‌‏کند که «مسروق ابن وائل» خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و اسلام آورد، و گفت دوست دارم افرادى را به سوى قوم من بفرستید که آنها را به اسلام دعوت کنند، و نامه‌‏اى براى آنها بنویسید شاید خداوند آنها را هدایت فرماید، پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد این نامه را نوشتند:

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم من محمّد رسول اللّه الى الاقیال من حضرموت باقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و الصّدقة على التیعة و لصاحبها التیمة و فى السّیوب الخمس و فى البعل العشر» (اسد الغابه جلد 3 ص 38)

به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد رسول خدا به سوى رؤساى حضرموت، به آنها دستور مى‌‏دهد که نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، زکات بر حیواناتى است که در بیابان مى‌‏چرد و حیوانى که در خانه براى نیاز صاحبش نگاهدارى مى‏‌شود به زکوة گرفته نمى‌‏شود و در" سیوب" خمس واجب است و در نخلهائى که بدون احتیاج به آبیارى پرورش مى‏‌یابند واجب است" عُشر" بپردازند.» در این که منظور از «سیوب» که در آن خمس است چیست؟

در کتاب «عقد الفرید» در حدیث دیگرى مى‌‏خوانیم که پیامبر صلى الله علیه و آله نامه‏اى به وائل بن حجر حضرمى به این‏عبارت نوشت: «مِن محمّد رسول اللّه الى الاقیال العباهلة ...» تا آنجا که فرمود: «و فى السیوب الخمس.» (عقد الفرید جلد 2 ص 48)

در پاورقى کتاب «عقد الفرید» پس از نقل حدیث فوق چنین مى‌‏خوانیم که «سیوب» جمع «سیب» به معنى اموالى است که به صورت گنجینه از زمانهاى جاهلیّت باقى مانده بود، و یا معدن است، زیرا از عطایاى الهى محسوب مى‏‌شود.

ولى در کتاب «قاموس» که از متون معروف لغت عرب است مى‏‌خوانیم که: «سیب» در اصل به معنى هرگونه بخششى است و «سیوب» به معنى «رکاز» (گنجها و معدنها) است.

اگر «سیب» را به معنى هرگونه عطا و بخششى بگیریم و منظور، عطا و بخشش الهى باشد، همه درآمدها را شامل مى‌‏شود، و طبق آن باید از همه خمس داد، و اگر به معنى خصوص معادن و گنج‌ها بگیریم، باز ثابت مى‏‌شود که در غیر غنائم جنگى نیز خمس واجب است، و منحصر به غنائم جنگى نیست. (خمس پشتوانه استقلال بیت المال، آیت الله مکارم شیرازی)

 

ادامه دارد...

يکشنبه 10/9/1392 - 19:20
شهدا و دفاع مقدس

حین تفحص بودیم که سرباز جوان عراقی که پدرش در جنگ تحمیلی کشته شده بود، از بقیه فاصله ‌گرفت؛ او در کانال‌ها بالای سر بچه‌های تفحص می‌رفت، می‌نشست؛ وقتی بالای سر تعدادی از شهدای ما رسید، برایشان مداحی ‌کرد.

خبرگزاری فارس: مداحی سرباز عراقی بر بالین شهدای تفحص شده

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رزمندگانی از نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای مردمی به جبهه‌های حق علیه باطل شتافتند و به شهادت رسیدند؛ نیروهای ارتش بعث عراق نیز در این نبرد کشته شدند. شرح حال فرزند یکی از کشته‌‌شدگان عراقی در این جنگ نابرابر را بعد سال‌ها به روایت یکی از نیروهای تفحص در سرزمین عراق می‌خوانیم.

                                                          ***

در سرزمین عراق حین تفحص بودیم که سرباز جوان عراقی، از بقیه فاصله ‌گرفت؛ او در کانال‌ها بالای سر بچه‌های تفحص می‌رفت، می‌نشست و با خودش نجوا می‌کرد. شهدا را بعد از تفحص کنار گذاشتیم تا لباس‌های خیس‌شان خشک شود؛ این سرباز عراقی بالای سر تعدادی از شهدای ما رسید، برایشان مداحی ‌کرد و یک حالت حزن داشت.

تعجب کردم و گفتم: «چه داری می‌گویی، اینها که شهدای ایران هستند؟!» عراقی گفت: «بله می‌دانم، اینها شهدای ایران هستند؛ به ظاهر به من می‌گویند فرزند شهید، اما من کجا و اینها کجا؟» گفتم: «چطور؟!» جوان عراقی گفت: «پدر من در جنگ با اینها کشته شد و به ما می‌گویند خانواده شهدا در عراق، اما من هر چه حساب می‌کنم و مقایسه می‌کنم می‌بینم که هر شهیدی از شما پیدا می‌شود، همراهشان مهر و تسبیح و سجاده و کتاب دعا و قرآن جیبی و وسایل عبادت و عکس امام است و سربند یا حسین و یا زهرا و یا مهدی هست؛ اما در آن طرف را که نگاه می‌کنم می‌بینم هیچ خبری از این مسائل نیست و بعد خود شماها را که در تفحص کار می‌کنید را می‌بینم همه‌تان اهل نماز و دعا و ذکر و توجه هستید و آن سمت را هم می‌بینم که خیلی آدم‌های لاابالی و بعضاً مشارب‌الخمر هستند. با خودم می‌گویم نمی‌شود که هم اینها شهید باشند و هم آنها».

سرباز عراقی در ادامه گفت: «من نمی‌خواهم فرزند شهید باشم. اگر پدران ما آنها هستند، من نمی‌خواهم فرزند شهید باشم».

شنبه 9/9/1392 - 22:6
شهدا و دفاع مقدس

گفتم: آخه هم سن‌های تو دستشویی که می‌خواهند بروند با بابا و مامانشون می‌روند اون وقت تو می‌آیی این جا و توی این شب و این سرما گریه می‌کنی؟ جلوی این نگهبان‌ها و کمین‌ها؟

خبرگزاری فارس: نیمه شب رفتم بالای قبر

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، هشت سال جنگ تحمیلی آیینه تمام نمای ملتی بود که گوش به فرمان حضرت روح الله وارد معرکه شده بودند تا دشمن را از خاک کشور بیرون برانند. برای شرکت در این جنگ مردان از هم پیشی می‌گرفتند تا از قافله شهادت جا نمانند. در این ببین نوجوانانی هم بودند که حضورشان در جبهه تعجب همه را برمی‌انگیخت و شاید لحظه اول با خود می گفتند: این بچه اس! با شنیدن اولین صدای گلوله فرار می‌کند عقب. اما وقتی موقع عمل فرا می‌رسید همین نوجوانان بودند که از همه جلو می‌زدند و حاضر به جانبازی می‌شدند. آنچه پیش روی شماست خاطره ای است از کامران فهیم که نقل می‌کند: ‌

توی گردان جندالله سقز من دیگر نیروی قدیمی به حساب می‌آمدم و به من مسئولیت داده بودند. برایمان نیرو آمد، جمعشان کردیم توی میدان صبحگاه برای کادربندی. برایشان صحبت کردم حرف‌هایم که تمام شد یکیشان که خیلی ریز نقش و بچه سال بود آمد پیشم و گفت ببخشید برادر اینجا قبر هم دارید؟ گفتم: چی؟ چه قبری؟ منظورت قبرستانه؟ گفت: نه قبری که شب‌ها برویم تویش برای نماز و دعا.

توی دلم گفتم ای ناکس با این سن و سال و با این قد و قواره‌ی فسقلی‌ات ما رو فیلم می‌کنی؟ اصلا تو توی سن این حرفا نیستی. حالا بهت می‌فهمونم. خواستم بش بتوپم اما خودم را کنترل کردم و با حالت بزرگتر بودن بش گفتم: پسر جان بچه‌ی کجایی؟ خیلی آرام و عادی گفت: تهران. گفتم: اسمت چیه؟ تا گفت: حسین، چهر‌ه‌اش آن قدر آرام و معصوم به نظرم آمد که زبانم بند آمد. خودم را کنترل کردم و ادامه ندادم. فقط گفتم: این سوالتو به موقعش جواب می‌دهم.

دو سه روز بعد موقع نماز مغرب و عشا دوباره آمد پیشم و دوباره ازم قبر خواست. حوصله نداشتم سر به سرش بگذارم برای اینکه از سر خودم بازش کنم زمین خالی گوشه‌ای محوطه را نشان دادم و گفتم اگه خیلی قبر می‌خوای خودت برو اونجا یکی بکن.

چند روز بعد یکی از بچه‌ها گفت: راستی فلانی پسره رو دیده‌ای که توی بیابون قبر کنده و شب به شب می ره گریه می‌کنه. گفتم: کدام پسر؟ اسمش چیه؟ گفت: همان حسین دیگه. گفتم: شوخی که نمی‌کنی؟

نیمه شب رفتم بالای قبر دیدم همان حسین ریزنقش و کوچک توی قبر سجده کرده بود و های های گریه می‌کرد. مزاحمش نشدم همان جا بی‌صدا نشستم تا بلند شود. چقدر صدایش آرام و تاثیرگذار بی شیله پیله بود. بلند شد و من را دید. سرش را انداخت پایین. انگار از افشای رازش خجالت کشیده‌ باشد. چفیه‌ام را کشیدم توی صورتم که اشک‌هایم را نبیند. حسین نمی‌دانست که من بیشتر از او خجالت می‌کشم. گفتم: حسین تو چند سالته آخه؟

گفت: چطور مگه؟

گفتم: آخه هم سن‌های تو دستشویی که می‌خواهند بروند با بابا و مامانشون می‌روند اون وقت تو می‌آیی این جا و توی این شب و این سرما گریه می‌کنی؟ جلوی این نگهبان‌ها و کمین‌ها؟

می‌ترسیدم بلایی سرش بیاید. گفتم: لااقل هر وقت خواستی بیای اینجا به من خبر بده. گفت چشم برادر. از آن به بعد هم غروب می‌آمد و می‌گفت برادر علی امشب می‌خواهم بروم. یک ماه تمام هر شب کارش همین بود دیگر ازش خوشم آمده بود چون می‌دیدم کارهایش واقعا بی‌ریا و پاک بود خیلی باهاش قاطی شده بودم.

بی‌سیم زدند و آماده باش دادند که برویم درگیری. بچه‌ها را حاضر کردیم و رفتیم غافل از اینکه آن روز عاشوراست. البته می‌دانستم که محرم است و هر روز هم موقع نماز سینه‌زنی وعزاداری داشتیم ولی به خاطر درگیری‌های پشت سر هم آن لحظه حواسم نبود که عاشوراست.

هشت صبح حرکت کردیم و رفتیم. حسین کمک تیربارچی بود. خیلی هم شجاع بود همه‌اش نگاهش می‌کردم و حواسم بود که طوریش نشود. یک لحظه که حواسم ازش پرت شد بچه‌ها داد زدند که حسین شهید شد. داشت تیراندازی می‌کرد که تیر درست خورد وسط ابروش و نیمه بالای سرش را برد. صورتش را که سالم مانده بود نگاه میکردم انگار راحت و آرام خوابیده باشد.

فرستادیمش تهران ولی طاقت نیاوردیم خودمان هم دنبالش رفتیم تهران با بچه‌ها رفتیم خانه‌شان. مادرش می‌گفت حسین من روز میلاد امام حسین (ع) به دنیا آمد روز عاشورای امام حسین(ع) هم شهید شد. حسین عاشق‌ترین آدم فامیل ما بود. از موقعی که هنوز حتی به سن تکلیف نرسیده بود تا همان شبی که فردایش رفت جبهه هیچ وقت نماز شبش ترک نشد.

شنبه 9/9/1392 - 22:5
شخصیت ها و بزرگان

همان لحظات اول مدرس دستگیر و روانه زندان شد، موقعی که او را از خانه به تبعیدگاه قزوین می‌بردند به درخت زردآلویی که در باغچه خانه‌اش بود اشاره کرد و به فرزندش گفت: نگران من نباشید، با شکفتن این شکوفه‌ها باز می‌گردم!

خبرگزاری فارس: مدرس چرا مدرس نامیده شد/ درخت زردآلو و زمان بازگشت مدرس

خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام عبدالمقیم ناصحی رئیس مرکز فعالیت‌های دینی شهرداری تهران: شهید سیدحسن مدرس بر حسب اسناد تاریخی از سادات طباطبایی زواره است که نسبش به حضرت امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد.

جدش سید عبدالباقی بیشترین نقش را در تعلیم سیدحسن ایفا کرد و او را در مسیر علم و تقوا هدایت کرد، وی در سال 1298 هجری قمری به منظور ادامه تحصیل علوم دینی رهسپار اصفهان شد و به مدت 13 سال در حوزه علمیه این شهر محضر بیش از 30 استاد را درک کرد.

وی طی این مدت ادبیات عرب، فقه، عرفان، فلسفه و اصولی را فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید،

وی پس از اتمام تحصیلات در اصفهان در شعبان 1311 هجری قمری وارد نجف اشرف شد.

در مدرسه منسوب به صدر سکونت اختیار کرد و با عارف نامدار حاج آقا شیخ حسینعلی اصفهانی هم حجره شد، مدرس در این شهر از جلسه درس آیات عظام سیدمحمد فشارکی و شریعت اصفهانی بهره‌ برد و با سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحمدصادق طباطبایی و شیخ عبدالکریم حائری، سیدهبه‌الدین شهرستانی و سیدمصطفی کاشانی ارتباط داشت و مباحثه‌های دروس خارج را با آیت‌الله سیدابوالحسن و آیت‌الله سیدعلی کازرونی انجام می‌داد.

مدرس به هنگام اقامت در نجف روزهای پنج‌شنبه و جمعه هر هفته به کار می‌پرداخت و درآمد آن را پنج روز دیگر صرف زندگی خود می‌کرد. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأیید مقام اجتهاد او از سوی علمای این شهر به سال 1318 (در چهل سالگی) از راه ناصریه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختیاری راهی اصفهان شد.

*دوران تدریس

مدرس پس از بازگشت از نجف در اصفهانی اقامت کرد. وی در مدارس علمیه درس فقه و اصول و منطق و شرح منظومه می‌گفت و در روزهای پنج‌شنبه طلاب را با چشمه‌های زلال حکمت نهج‌البلاغه آشنا می‌کرد، تسلط وی به هنگام تدریس در حدی بود که از این زمان به «مدرس»  مشهور گشت.

وی همراه با تدریس با حربه منطق استدلال با عوامل ظلم و اجحاف به مردم به ستیز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت کرد و در این زمان با اجحاف و زورگویی‌های صمصام‌السلطنه نسبت به مردم اصفهان مبارزه می‌کرد و می‌گفت آن‌ها (حاکمان قاجار) دیروز به نام استبداد و اینها امروز به نام مشروطه مردم را کتک می‌زنند.

صمصام‌السلطنه با مشاهده این وضع دستور توقیف و تبعید مدرس را صادر کرد، اما وقتی ماجرای تبعید این فقیه به گوش مردم اصفهان رسید، کسب و کار خود را تعطیل و به دنبال مدرس حرکت کردند. این وضع حاکم اصفهان را ناگزیر به تسلیم کرد و از روی ناچاری در اخذ مالیات و دیگر رفتارهای خود تجدید‌نظر کرد و مدرس هم در میان فریادهای پرخروش مردم که می‌گفتند «زنده باد مدرس»، به اصفهان بازگشت.

تسلیم‌ناپذیری او در مقابل کارهای خلاف و امور غیرمنطقی بر گروهی سودجو و فرصت‌طلب ناگوار آمد و تصمیم به ترور او گرفتند. اما با شجاعت مدرس و رفتار شگفت‌انگیز او این ترور نافرجام ماند و افراد مذکور در اجرای نقشه مکارانه خود ناکام ماندند.

مدرس با ورود به تهران در اولین فرصت درس خود را در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) آغاز کرد و ضمن شرکت در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی امور درسی را منظم و نظامنامه تحصیلی طلاب را تدوین کرد.

از آن شهید رساله‌ای در فقه استدلالی به جای مانده که اگر صاحبان فن و اهل نظر آن را بررسی کنند تصدیق می‌کنند که در صورت تکمیل، این کتاب هم‌تراز کتاب مکاسب شیخ انصاری است و از کارهای مهم و در خور توجه این فقیه فرزانه تدوین تفسیر جامع برای قرآن بود که از آثار قلمی وی تا بیست اثر در حال حاضر در دسترس هست.

در اصل دوم متمم قانون اساسی ایران پیش‌بینی شده بود که قوانین مصوبه مجلس شورای ملی باید زیر نظر هیئتی از علما و مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر قوانین مجلس ناظر باشند و مفاد آن از نظر شرعی به تأیید و امضای آن‌ها برسد. در دوره دوم مجالس از سوی فقها و مراجع تقلید شهید مدرس به عنوان مجتهد طراز اول برگزیده شد تا به همراه چهار نفر از مجتهدان دیگر مجلس رفته، بر قوانین مصوب آن نظارت داشته باشد.

موقعیت حساس ایران و بی‌کفایتی زمامداران و نفوذ کامل بیگانگان شرایطی را بر ایران تحمیل ساخت که با استقامت و پایداری شهید مدرس برخی از این شرایط تحمیلی خنثی شد، یکی از این موارد اولتیماتوم ننگین دولت روس به همدستی دولت انگلیس بود که طی آن خواهان اخراج مستر شوستر شد. بر اثر این مخالفت و نیز تظاهرات مردم به تبعیت از روحانیون، در مجلس موفق نشد برای جواب دادن به دولت روس تصمیمی اتخاذ کند.

حیله‌گران انگلیس که قدرت مبارزه و نفوذ روحانیت متعهد را به طوری عینی مشاهده کردند تصمیم گرفتند به منظور کاستن از فروغ این اقتدار معنوی و استمرار سلطه خویش بر ایران، ‌نظامی را به وجود آورند تا ستیز با روحانیت و باورهای دینی را اساس کار خود قرار دهد. فردی که اجرای مطامع و این حیله جدید استعمار انتخاب شد سیدضیاء‌الدین طباطبایی مدیر روزنامه رعد بود که به انگلستان تمایل داشت و در صدد آن بود تا با کودتای ننگین سوم اسفند 1299 روح قرارداد وثوق‌الدوله را در کالبدی دیگر بدمد. در همان زمان مدرس با هوش ذاتی و فراستی که داشت فهمید که حرکت وی ساخته و پرداخته انگلستان است و پس از چهل سال که اسناد وزارت خارجه انگلستان انتشار یافت پیش‌بینی خود را به اثبات رسانید. شخص دیگری که در انجام این کودتا نقش مهمی برعهده داشت رضاخان بود که بعدها به پهلوی معروف شد.

در نیمه شب سوم اسفند 1299 نیروهای قزاق به سرکردگی این خائن خائف وارد تهران شده، با همدستی و توافق قبلی شهربانی، به دستگیری مبارزان و افراد آزادی‌خواه پرداخت و بلافاصله حکومت نظامی اعلام شد. مدرس که چون خاری در چشم این خودباختگان بود، در همان لحظات اول دستگیر و روانه زندان شد، موقعی که او را از خانه به تبعیدگاه قزوین می‌بردند به درخت زردآلویی که در باغچه خانه‌اش بود اشاره کرد و به فرزندش گفت نگران من نباشید، با شکفتن این شکوفه‌ها باز می‌گردم. پیش‌بینی او درست از آب درآمد و دوران زندانی مدرس در کابینه سیاه سیدضیاء 93 روز طول کشید که این مدت پایان عمر کوتاه این کابینه بود.

یکی از حوادث اسفبار که با دوران مجلس چهارم مصادف بود طغیان رضاخان در مقام وزارت جنگ است. وی سعی داشت امور نظمیه، بودجه و قوای نظامی را تحت اختیار خود قرار دهد. شهید مدرس بدون آنکه از تشکیلات عنکبوتی رضاخان هراسی به دل راه دهد با قدرت معنوی فوق‌العاده‌ای مبارزه با این چهره منفور را آغاز کرد و در جلسه 148 دوره چهارم مجلس که مصادف با 12 مهر 1301 بود نطقی علیه رضاخان بیان کرد و اظهار داشت: «در وضع کنونی امنیت مملکت در دست کسی است که اغلب ما از دست او راضی نیستیم و باید بدون ترس و پرده بگویم که ما قدرت داریم او را عزل کرده برکنارش کنیم»!

با فرارسیدن دوره هفتم مجلس شورای ملی در سال 1307 رضاخان تصمیم گرفت به هر نحو ممکن از ورود مدرس و یارانش به مجلس جلوگیری کند و به همین دلیل انتخاباتی کاملاً فرمایشی برگزار کرد. به نحوی که حتی یک رأی به نام مدرس از صندوق‌ها بیرون نیامد به همین علت مدرس در مجلس درس خود گفت: «(اگر) 20 هزار نفر از مردمی که در دوره‌های گذشته به من رأی دادند همگی مرده باشند یا رأی نداده باشند پس آن یک رأی را که خودم به خودم دادم چه شده است»!

*شهادت

سرتیپ درگاهی رئیس شهربانی تهران که عداوتی خاص با مدرس داشت در پی فرصتی می‌گشت تا عقرب‌صفت، زهر خود را فرو ریزد. به همین منظور در شب دوشنبه شانزدهم مهرماه 1307 به همراه چند پاسبان مسلح به منزل مدرس رفته، پس از مضروب و مجروح کردن اهل خانه و زیر کتک گرفتن شهید مدرس وی را سر برهنه و بدون عبا دستگیر کردند و به قلعه خواف تبعید کردند. آن شهید والامقام دوران تبعید را علیرغم اوضاع مشقت‌بار با روحی شاداب و قیافه‌ای ملکوتی سپری کرد. آن فقیه فرزانه پس از 9 سال اسارت در قلعه خواف به دنبال اجرای نقشه رضاشاه روانه کاشمر شد و در حوالی غرب 27 رمضان 1356 هـجری قمری مطابق با دهم آذر 1316 هجری شمسی سه جنایتکار و خبیث به نام‌های جهانسوزی، خلج و مستوفیان نزد مدرس آمده و چای سمی را به اجبار به او دادند و چون دیدند از اثر سم خبری نیست عمامه سید را در حین نماز از سرش برداشته، بر گردنش انداختند و آن فقیه بزرگوار را به شهادت رساندند. مشهدِ این فقیه فرزانه در شهر کاشمر زیارتگاه عاشقان معرفت و شیفتگان حقیقت می‌باشد.

سخن را با کلامی از امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) درباره شهید مدرس به پایان می‌بریم:

امام خمینی(ره): «... در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب برای او کوتاه و کوچک است ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می‌نمود و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد ارزش این شخصیت عالی‌مقام را نمی‌تواند درک کند».

مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی):‌ «اثبات یگانگی دین و سیاست و تحقق خواست‌های تاریخی ملت در این کشور، حاصل فداکاری‌های بی شمار نخبگان و جانبازی شهیدان معظم، همچون مدرس است، بنابراین قوانین و حاصل فعالیت‌های مجلس باید منطبق بر اسلام باشد».

شنبه 9/9/1392 - 22:4
بهداشت روانی

قدس آنلاین- مریم سادات کاظمی: افسردگی یکی از رایج ترین مشکلات روحی روانی است که متاسفانه طیف وسیعی از مردم جامعه مبتلا هستند و اغلب آنها برای اجتناب از مراجعه به روانپزشک و مصرف دارو،‌ بیماری خود رادرمان نمی کنند. دراین صورت نه تنها افسردگی روز به روز تشدید شده بلکه مشکلات دیگری نیز در کیفیت زندگی فرد خواهد گذاشت.

به گزارش سرویس بهداشت وسلامت قدس آنلاین؛ امروزه استفاده از گیاهان دارویی در درمان بسیاری از بیماری های روحی و جسمی تایید شده است. افسردگی نیز مستثنی نبوده و می توان حالات خفیف تا متوسط بیماری و علائم خاص آن را به کمک بعضی گیاهان درمان کرد. مهم ترین علائم افسردگی عبارتند از:‌ 
- غم بسیار شدید
- از دست دادن انگیزه
- خستگی هنگام بیدار شدن صبح
- کاهش عملکرد جسمانی و فکری
- مشکل در تمرکز
- خواب ناآرام و آشفته
- اضطراب پنهان
- احساس بی ارزش بودن
زمانی که علائم افسردگی موقت و تک و به عنوان مثال در پی اتفاقی ناگوار در زندگی مانند فوت یکی از نزدیکان، طلاق و... بروز کند، امید به بهبود سریع تر بیماری با این روش وجود دارد. به نظر می رسد که درصورت مقتضی درمان کافی بوده و نیازی به مصرف داروهای شیمیایی نیست. همچنین می توان آنها را در کنار درمان های دارویی به کار برد تا نتایج بهتری حاصل شود. 
گیاهانی با خاصیت ضد افسردگی
بعضی گیاهان قابلیت درمان افسردگی و در کنار آن تاثیرات ضد اسپاسم عضلانی، هماهنگ کنندگی و ضد اضطراب را نیز دارند که شناخته شده ترین آنها گل راعی یا گل چای است. این گیاه مورد مطالعه بسیاری از تحقیقات علمی بوده و با داروهای شیمیایی درمان افسردگی مقایسه شده است. گل چای حاوی مقادیر بالای محرک هاست که عملکرد آن مانع از غلبه سروتونین، دوپامین، نورآدرنالین وGABA ( مهم ترین ناقل عصبی بازدارنده سیستم عصبی مرکزی) می شود. همچنین موجب سطح سلامت این ناقل های عصبی نیز خواهد شد. یکی دیگر از تاثیرات این گیاه افزایش مقدار ملاتونین؛ ناقل عصبی خواب است. 
عوارض جانبی به ندرت ممکن است دیدهشود اما به هر حال امکان آن وجود دارد که مشکلات گوارشی و حساسیت نسبت به نور خورشید از آن جمله اند. همچنین به تداخل دارویی نیز دقت داشته باشید و در صورت مصرف داروهای ضدانعقاد خون،‌ بعضی قرص های ضد بارداری،‌ داروهای ضد افسردگی و... حتما باید با پزشک مشورت کرد. 
زعفران و تاثیر اعجاب آور در درمان افسردگی
زعفران یکی از ارزشمندترین گیاهان در همه جای دنیا شناخته شده است که حاوی کاروتنوئیدها ازجمله پروویتامین A است. زعفران خاصیت ضد افسردگی و همچنین تسکین درد و ضدالتهابی دارد. به علاوه در رفع مشکلات جنسی مربوط به افسردگی نیز تاثیر گذار است. البته نباید در مصرف افراط کرد زیرا مقدار خیلی زیاد خطرناک است. عوارض جانبی آن بسیار به ندرت ممکن است دیده شود و تنها در خانم های باردار به خاطر افزایش انقباضات رحمی بهتراست با احتیاط مصرف شود. 
گیاهانی با خاصیت آرام بخشی
ژینسینگ گیاهی آرامش بخش است که برای مشکلات شناختی مرتبط با افسرگی بسیار مفید خواهد بود. روغن بابونه نیز بسیار آرام بخش و ضد استرس است و برای رفع شوک های عصبی تاثیرگذار است. می توان این روغن را روی پوست ماساژ داد و یا با کمی عسل میل کرد. 
گیاه ولیک یا خفچه در درمان حالات افسردگی مرتبط با یائسگی و مشکلات خواب مؤثر است. گل ساعتی و بادرنجبونه نیز برای اضطراب توصیه می شود. اگر صبح ها خیلی زود از خواب بیدار می شوید از زیرفون کمک بگیرید. این گیاه در مقدار کم نیز مفید بوده و برای هیچ کس حتی خانم های باردار نیز منع مصرف نداشته و به کودکان از سن 6 سالگی به بعد نیز قابل مصرف است. همچنین برای اختلالات گوارشی مربوط به انجیر نیز مفید است.
چند توصیه مهم در مورد درمان افسردگی
- روزانه 5/1 لیتر آب بنوشید. حتما هر قرص گیاهی را با یک لیوان آب میل کنید و بدانید که جوشانده ها ارجحیت دارند.
- عناصر کمینه در درمان افسردگی مفید هستند. در درمان این بیماری مواد حاوی مس، طلا و نقره باید صبح ها و 3 بار در هفته مصرف شوند. لیتیوم و منگنز باید شبها دریافت شود.
- روی در سنتز سروتونین ضروری است و باید شب ها مصرف شود. البته توجه داشته باشید که داروهای ضدافسردگی مقدار روی را کم می کنند. 
- تغذیه تاثیر قابل توجهی در درمان افسردگی دارد. مقدار اسیدهای چرب غیر اشباع چندتایی را در برنامه غذایی بیشتر کنید. انواع ماهی های چرب و دیگر محصولات دریایی، روغن کلزا و گردو منابع غنی این اسیدهای چرب هستند. مصرف شکلات را نیز به خاطر تاثیران عالی آن از قلم نیاندازید. ویتامین های گروه B وتریپتوفان ها را نیز حتما در برنامه غذایی داشته باشید.

منبع:www.passportsante.fr

شنبه 9/9/1392 - 22:3
تغذیه و تناسب اندام

جام جم آنلاین: تا کمرش درد می‌گیرد و استخوان‌هایش کمی ضعف می‌رود، یکی از آمپول‌های D3 را که از قبل برای چنین روزهایی خریده است، برمی‌دارد و به درمانگاه می‌رود تا هر چه زودتر از این درد خلاص شود.

تازگی ها هم که به قول خودش استخوان درد امانش را بریده، یک بسته قرص ویتامین D تهیه کرده و هرازگاهی یکی از آنها را می خورد. می گوید ویتامین که ضرر ندارد؛ اگر هم زیاد بخورم به نفعم است. او می گوید، اما نمی داند ویتامین هم اگر بیش از حد نیاز مصرف شود، عوارضی دربردارد. از طرف دیگر، به نظر می رسد با مشکلات ناشی از کمبود این ویتامین هم بدرستی آشنا نیست و ضعف استخوان هایش را تنها نشانه ای می داند که ناشی از کمبود این ویتامین است.

در صورتی که ویتامین D یکی از مواد ضروری و موردنیاز بدن است که هم کمبودش می تواند مضرات و عوارضی ایجاد کند و هم مصرف بیش از حد آن. دکتر خدیجه رحمانی، متخصص تغذیه در گفت وگو با جام جم درباره این ویتامین چنین توضیح می دهد: ویتامین D یکی از ویتامین های محلول در چربی و همین طور یک پیش ساز هورمون است که به مقدار کافی باید دریافت شود.

ویتامینی بدون منابع گیاهی

دکتر رحمانی با تاکید بر این که ویتامین D در منابع گیاهی یافت نمی شود، می گوید: ویتامین D از طریق مواد غذایی حیوانی و همین طور تابش اشعه UV آفتاب به زیر پوست تامین خواهد شد.

به گفته این متخصص تغذیه، غنی ترین منبع غذایی ویتامین D، روغن کبد ماهی است که البته مصرف دائم ندارد و ممکن است به شکل درمانی مورد استفاده قرار گیرد. ماهی های پرچرب مانند سالمون و ساردین نیز منابع خوبی از ویتامین D محسوب می شود. در کنار اینها، شیرهای غنی شده با ویتامین D که امروزه در دسترس افراد قرار دارد، لبنیات، تخم مرغ (بویژه زرده آن) و جگر نیز منابع ویتامین D است. البته کسانی که زرده تخم مرغ را مصرف نمی کنند، ویتامین مورد نیازشان هم تامین نشده و در مورد جگر هم با توجه به اثرات نامناسبی که دارد، مصرف آن چندان توصیه نمی شود.

بنابراین می توان گفت منابع غذایی زیادی برای دریافت این ویتامین به مقدار کافی وجود ندارد و برهمین اساس متخصصان تغذیه، مکمل یاری و استفاده از کمی تابش خورشید در طول روز را روشی مناسب برای تامین ویتامین D می دانند. دکتر رحمانی با اشاره به این موضوع، می افزاید: استفاده از تابش آفتاب هم نباید در زمان اوج تابش باشد. بنابراین برای دریافت ویتامین D نباید در فواصل زمانی دو ساعت قبل و بعد از ظهر در معرض نور قرار بگیرید. همچنین به هیچ عنوان نباید مکمل های ویتامین را خودسرانه و به طور مداوم مصرف کنید، چراکه میزان بیش از حد نیاز این ویتامین می تواند موجب مسمومیت فرد شود.

ویتامینی با نقش های متعدد

وقتی درباره ضرورت مصرف منابع ویتامین D صحبت می شود، تقریبا تمام افراد به فکر سلامت استخوان ها و لزوم وجود این ویتامین برای حفظ کلسیم می افتند؛ در حالی که دکتر رحمانی می گوید: تاثیر بیولوژیکی اصلی این ویتامین، حفظ کلسیم و فسفات خون است که در سیستم اسکلتی ـ عضلانی نقش موثری دارد، اما امروزه گیرنده های این ویتامین در دیگر بافت ها مانند پروستات، کولون، ریه و... نیز شناسایی شده است.

این متخصص تغذیه می افزاید: ویتامین D3 از طریق گردش خون به بافت های هدف می رود و در آن بخش ها وظایف متعددی از جمله تنظیم کلسیم، حفظ سلامت استخوان ها و ماهیچه ها، تنظیم فشار خون، سلامت قلب و عروق، تکامل عصبی و تعدیل سیستم ایمنی را انجام می دهد. این فواید و نقش هایی که درباره ویتامین D گفته شد، سال هاست که شناخته شده است، اما به گفته دکتر رحمانی امروزه نقش های دیگری هم برای این ویتامین شناسایی کرده اند.

این عضو هیات علمی دانشگاه در این باره توضیح می دهد: امروزه مشخص شده است که گیرنده های ویتامین D در دیگر بافت های بدن هم وجود دارد و در ماکروفاژها (گلبول های سفید موجود در بافت ها) باعث تعدیل سیستم ایمنی می شود و در نتیجه در پیشگیری از بیماری های خودایمنی و تهاجم ماکروفاژها نقش ایفا می کند. در غده پروستات، بافت پستان، ریه ها و کولون هم تنظیم رشد سلولی و تمایز سلولی را برعهده دارد.

عوارض ناشی از کمبود ویتامین D

کمبود هر یک از مواد مورد نیاز بدن می تواند عوارض و عواقب ناخوشایندی برجا بگذارد. دکتر رحمانی درباره عوارض ناشی از کمبود ویتامین D می گوید: آن طور که نتیجه مطالعات نشان می دهد، کمبود ویتامین D در دوران بارداری باعث تولد نوزاد کم وزن می شود و در صورتی که این کمبود در دوران شیردهی هم ادامه داشته باشد، استحکام استخوانی کودک کاهش پیدا می کند.

این متخصص تغذیه می افزاید: مشخص شده در سنین بلوغ ارتباطی میان کمبود ویتامین D و مصرف شیر وجود دارد و کمبود دریافت، موجب کاهش دانسیته استخوانی در این سنین می شود. همچنین براساس این پژوهش ها مشاهده شده، کودکانی که آلرژی شیر و کمبود ویتامین D نیز دارند، در معرض راشیتیسم قرار می گیرند. البته درمان های مکمل یاری در این شرایط می تواند باعث بهبود این بیماری در کودکان شود.

دکتر رحمانی درباره سرطان هایی که ممکن است بر اثر کمبود ویتامین D ایجاد شود، می گوید: براساس مطالعات انجام گرفته، ارتباط مستقیمی میان سرطان های دستگاه گوارش و بخصوص کولون، سرطان پروستات، سرطان پستان، سرطان لنف و همچنین ریه با کمبود ویتامین D شناخته شده است.

این عضو هیات علمی دانشگاه می افزاید: علاوه بر اینها، ویتامین D از تکثیر سلول های سرطانی پوست نیز جلوگیری می کند.

وی با اشاره به این که ارتباط با این سرطان ها هم از نظر میزان ابتلا به سرطان و هم از نظر میزان مرگ ومیر شناخته شده است، توضیح می دهد: روش مکمل یاری برای کسانی که دچار کمبود ویتامین D هستند، می تواند به کنترل بیماری کمک کند.

چه کسانی بیشتر در معرض خطرند؟

ویتامین D یکی از ویتامین های ضروری و مورد نیاز بدن است و کمبود آن می تواند عوارض ناخوشایندی را ایجاد کند، اما این موضوع هم اصلا به معنای مجوزی برای مصرف بیش از حد مکمل های ویتامین D نیست. دکتر رحمانی با اشاره به این که مصرف بیش از حد نیاز ویتامین D می تواند موجب مسمومیت و بروز مشکلات دیگری شود، می گوید: افراد خاصی هستند که بیش از دیگران در معرض خطر کمبود ویتامین D قرار دارند. کسانی که میزان دریافت رژیم غذایی شان ناکافی است یا دچار سوءتغذیه هستند، در معرض این مشکل هم قرار خواهند داشت و علاوه بر اینها، افرادی که سوءجذب دارند نیز باید توجه بیشتری داشته باشند. در چنین شرایطی ممکن است مقدار دریافت کم نباشد، اما به دلیل سوءجذب، با کمبود روبه رو می شوند.

این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه می دهد: مبتلایان به بیماری های شدید کبدی، افرادی که دچار اختلالات کلیوی هستند، بیمارانی که به طور مداوم دارو مصرف می کنند و کسانی که در معرض تابش آفتاب قرار نمی گیرند نیز در معرض خطر کمبود ویتامین D خواهند بود.

به گفته وی، افراد مسن و نژاد سیاهپوست نیز در گروه افرادی قرار می گیرند که با خطر بیشتری روبه رو هستند.

دکتر رحمانی می افزاید: با توجه به اهمیت مصرف مقدار کافی ویتامین D، پیشنهاد می شود این مورد در آزمایش های غربالگری قرار گیرد؛ البته نکته مهم این است که زمان انجام آزمایش ها هم مهم است و با توجه به این که مقداری از این ویتامین از طریق تابش آفتاب دریافت می شود، مسلما مقدارش در تابستان و زمستان تفاوت خواهد داشت؛ بنابراین زمان اندازه گیری هم موضوع مهمی است که باید در نظر داشت.

شنبه 9/9/1392 - 22:1
آموزش و تحقيقات

مریم یوشی زاده ,ایدز

خودشان پیشنهاد کردند خط قرمزها را بشکنیم. خودشان گفتند گاهی باید برای رفع خطر از خط قرمز ها گذشت. باور نمی کنید؟ پس باید حرف های علی اکبر سیاری ، معاون بهداشتی وزیر بهداشت را بخوانید که همین تازگی در نشست خبری به مناسبت روز جهانی ایدز اعلام کرد« گاهی به خاطر خطر باید از خط قرمز عبور کرد. رسانه‌ها باید در این زمینه خط‌ شکنی کنند.»

ما حرف های سیاری را در گیومه گذاشته ایم که نشان دهیم آن را دقیقا به نقل از خودش بدون کم و کاست،منتشر کرده ایم. همین حرف هاست که باعث شده،دل و جرات پیدا کنیم و امروز مطلبی را منتشر کنیم که شاید شما را به علت بی پرده گفتن برخی مسائل،متعجب کند؛ مسائلی که شاید تاکنون مشابه شان را در رسانه های دیگر نخوانده باشید اما با توجه به آمار فزاینده ایدز به نظر می رسد دیگر وقتش رسیده است که خیلی از نگفته ها در این حوزه، گفته شود و شاید حتی تا حدودی هم دیر شده باشد.

 بخشی از مطالب گردآوری شده در این پژوهش، ترجمه قسمت های مهمی از متون و مقالات منتشر شده در سایت های حمایت از مبتلایان به ایدز در کشورهای دیگر و بخشی نیز از سایت های اطلاع رسانی درباره این بیماری در ایران و گفته های مسئولان وزارت بهداشت است.

  • بر اساس آخرین آمارهای اعلام شده از سوی وزارت بهداشت بیش از 27 هزار نفر در ایران مبتلا به ایدز هستند اما پژوهش های علمی در دنیا نشان داده است که همیشه آمارهای واقعی مبتلایان به ایدز در کشورها، باید چهار برابر آمارهای رسمی و شناسایی ارزیابی شود که یعنی شمار واقعی مبتلایان به این بیماری در کشورمان احتمالا باید بیش از 100 هزار نفر باشد.
  • ایدز بیماری نقص سیستم ایمنی است. در این حالت بدن دیگر قادر به کشتن میکروبها و ویروسها نیست و با گذشت زمان، فرد حامل ویروس HIV،بیشتر و بیشتر بیمار می شود و  سرانجام شدیداً به یکی از بیماری های خاص٬ مبتلا می شود،در این مرحله می شود گفت که فرد به ایدز مبتلا شده است و این مرحله سراشیبی به سوی مرگ است.
  • فرد حامل ویروس HIV الزاماً به ایدز مبتلا نیست چون هنوز بیماری او آشکار نشده است اما می تواند در طول زمانی که ویروس را در بدنش حمل می کند و از دید جامعه سالم به نظر می رسد، آن را به دیگران نیز منتقل کند.
  • ویروس  HIV در خون و ترشحات جنسی فرد مبتلا و نیز شیر پستان زن آلوده، یافت می شود. این ویروس از طریق عطسه،دست دادن،بزاق دهان یا استفاده از لباس های فرد مبتلا ، قابل انتقال نیست.
  • در مرحله اول که ویروس وارد بدن می شود معمولاً حالتی شبیه سرماخوردگی پدیدار می شود. به هر حال به هیچ عنوان نمی شود در مراحل اولیه بیماری را از ظاهر بیمار تشخیص داد و  از هنگام ورود ویروس ایدز تا مثبت شدن نتیجه آزمایشگاهی که نشانگر آلودگی فرد است حدود ۲ تا ۱۲ هفته و گاهی تا ۶ ماه طول می کشد.
  • در مرحله دوم یا نهفتگی که ممکن است 3 تا 20 سال طول بکشد، بیمار هیچ علامتی ندارد و بیشترین انتقال ویروس از او به دیگران، در آن رخ می دهد چون خودش و بقیه هنوز نمی دانند که حاوی ویروس است.
  • در مرحله سوم با گذشت زمان، سیستم ایمنی توان خود را از دست می هد و علائم بیماری های مختلفی که بدن نمی تواند در برابر آنها از خود دفاع کند، آنقدر تشدید می شود که سرانجام بیمار را شکست می دهد و او می میرد.
  • شایع ترین الگوی انتقال ایدز در ایران هنوز از راه  استفاده از سرنگ مشترک در تزریق مواد مخدر است و شیوه انتقال از طریق رابطه جنسی در رتبه دوم فراوانی قرار دارد. ویروس HIV همچنین از مادرآلوده به جنین داخل رحمش یا کودکی که از شیرش تغذیه می کند، منتقل می شود و از خون و فرآورده های خونی نیز قابل انتقال است.
  • منظور از رابطه جنسی ناایمن یا بدون محافظت، رابطه جنسی بدون کاندوم با فرد آلوده به ویروس است چرا که نبود آن باعث می شود ویروس از طریق ترشحات جنسی فرد به طرف مقابل منتقل شود.
  •  برخی افراد گرچه از این وسیله استفاده می کنند اما روش صحیح استفاده از آن را نمی دانند و خود را در معرض خطر انتقال بیماری قرار می دهند.
  • مورد دیگر نزدیکی محافظت نشده از راه مقعد است که در این زمینه نیز همان روش های بالا برای جلوگیری از ابتلا به ایدز باید رعایت شود.
  • استفاده از مشروبات الکی و مواد مخدر بویژه مواد مخدر صنعتی همچون شیشه، احتمال ابتلا به ایدز را افزایش می دهد چراکه این نوع مواد باعث بی پروایی جنسی، رابطه جنسی حفاظت نشده و بی دقت، تنوع طلبی جنسی و انتخاب شرکای جنسی نامطمئن می شود.
  • کمتر از سه سال پیش مرضیه وحید دستجردی، وزیر وقت بهداشت بر اساس پژوهشی اعلام کرد که حدود 50 درصد از زنان خیابانی، به ویروس HIV آلوده اند که نشان می دهد شرکای جنسی آنها بیش از افراد عادی جامعه در معرض خطر ایدز هستند.
  • شیوع ایدز بر اساس گزارش اخیر وزارت بهداشت، در گروه کودکان کار و خیابان در کشورمان، حدود 4.5 درصد است اما آمار کشوری شیوع ایدز، یک دهم درصد است که یعنی میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابان، 45 برابر سایر افراد جامعه است. این آمار بر مبنای پژوهشی است که دو سال پیش در کشور انجام شده و احتمالاً تاکنون میزان آن بیشتر شده است .
  • بسیاری از افرادی که ویروس HIV از شرکای جنسی به بدن شان منتقل شده است، درباره راه های انتقال ایدز کاملا آگاهی داشته اند اما همچنان ارتباط جنسی ناایمن داشته اند چرا که باور نمی کردند شریک جنسی آنها هم ممکن است بدون هیچ علامت ظاهری، به ویروس HIV آلوده باشد.
  • در صورتی که رفتاری پرخطر داشته اید می توانید به یکی از مراکز مشاوره بیماری های رفتاری وزارت بهداشت در نزدیکی محل زندگی تان مراجعه کنید و مطمئن باشید که همه اطلاعات شما در این مراکز محفوظ خواهد ماند و در هیچ شرایطی به مراجع دیگر منتقل نمی شود مگر آن که خودتان در این باره به مسئولان آن مرکز اجازه بدهید.

جام جم آنلاین

شنبه 9/9/1392 - 21:58
قرآن

بسیارى از مفسّران صریحاً گفته‌اند که غنیمت در آیه قرآن کریم، شامل غنائم جنگى و غیر آن و به طور کلّى هر چیزى که انسان بدون مشقّت زیادى به آن دسترسى پیدا مى‌‏کند، مى‌‏شود.

خبرگزاری فارس: آیا در قرآن کریم دلیلی برای «خمس» وجود دارد

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ می‌شود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کرده‌اند.

به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.

 

آیه خمس در قرآن کریم

آیه 41 سوره انفال می‌فرماید:« وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى‏ وَ الیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ انْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما انْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَى‏ءٍ قَدیرٌ؛ بدانید هر غنیمتى که به دست شما مى‌‏رسد یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و اهل‌‏بیت او و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه (از آنها) مى‌‏باشد، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (باایمان و بى‏ایمان): روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آورده‏‌اید؛ و خداوند بر هر چیزى توانا است.»

آیا اگر مساله‌ای در قرآن کریم نباشد لزوما در دین نیست؟

موضوع مهمّى که در این آیه باید مورد بررسى دقیق قرار گیرد و در حقیقت تمام بحث در آن متمرکز مى‏‌شود، در این است که آیا غنیمت که در آیه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مى‏‌شود، یا هرگونه درآمدى را در بر مى‌‏گیرد.

در صورت اوّل، آیه تنها خمس غنائم جنگى را بیان مى‌کند، و براى خمس در سایر موضوعات باید از سنّت و اخبار و روایات صحیح و معتبر استفاده کرد.

البته هیچ مانعى ندارد که قرآن به قسمتى از حکم به تناسب اشاره کند، و قسمت‌‏هاى دیگر در سنّت بیان شود.

مثلًا در قرآن مجید، نمازهاى پنجگانه روزانه صریحاً آمده است، و همچنین به نماز طواف که از نمازهاى واجب است اشاره شده، ولى از نماز آیات که مورد اتّفاق تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنّى است، ذکرى به میان نیامده، و همچنین نماز قضا و مانند آن، و هیچ کس را نمى‌‏‌یابیم که بگوید چون نماز آیات در قرآن ذکر نشده و تنها در سنّت پیامبر آمده است، نباید به آن عمل کرد، و یا این که چون در قرآن به بعضى از غسلها اشاره شده و سخن از بعضى غسلها به میان نیامده است بنابراین باید از آن صرف‏‌‌نظر کرد، این منطقى است که هیچ مسلمان آگاهی آن را نمى‌‏پذیرد.

(بحث روایات به طور مفصل خواهد آمد)

بنابراین، هیچ اشکالى ندارد که قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بیان کرده باشد و بقیّه را موکول به سنّت نماید، و نظیر این مسأله در فقه اسلام بسیار زیاد است و آنها که کمترین آگاهى از مسائل فقهى دارند، بخوبى این مطلب را دریافته‌‏اند ولى با این حال باید ببینیم که‏ غنیمت در لغت و در نظر عرف چه معنى مى‌‏دهد؟

معنای غنیمت در کتابهای لغت

آنچه از کتب لغت استفاده مى‏شود، این است که در ریشه معنى لغوى این کلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى‌‏آید، نیفتاده است، بلکه هر درآمدى را شامل مى‏‌شود؛ به عنوان شاهد به چند قسمت از کتب معروف و مشهور لغت که مورد استناد همه دانشمندان و ادباى عرب است، اشاره مى‌‏کنیم:

در کتاب «لسان العرب»، جلد دوازدهم، آمده: «و الغنم: الفوز بالشّى‏ء من غیر مشقّة و ... الغنم، الغنیمة و المغنم، الفى‏ء ... و فى الحدیث الرّهن لمن رهنه له غنمه و علیه غرمه، غنمه زیادته و نمائه و فاضل قیمته ... و غنم الشّى‏ء غنما:

فاز به ...؛ غنم یعنى دسترسى به چیزى بدون مشقّت پیدا کردن و غنم، غنیمت و مغنم به معنى فى‏ء است (فى‏ء را نیز در لغت به معنى چیزهایى که بدون زحمت به انسان‏ مى‌‏رسد ذکر کرده‏‌اند ...) و در حدیث وارد شده که گروگان در اختیار کسى است که آن را به گرو گرفته، غنیمت و منافعش براى او است، و غرامت و زیانش نیز متوجّه او است، و نیز غنم به معنى زیادى و نمو و اضافه قیمت است ... فلان چیزى را به غنیمت گرفت یعنى به آن دسترسى پیدا کرد ...»

در کتاب «تاج العروس»، جلد نهم، آمده: «و الغنم الفوز بالشى‏ء بلا مشقّة!؛ غنیمت آن است که انسان بدون زحمت به چیزى دسترسى پیدا کند.»

و در کتاب «قاموس» نیز غنیمت به همان معنى فوق ذکر شده است.

و در کتاب «مفردات راغب» غنیمت از ریشه «غنم» به معنى گوسفند گرفته شده، و سپس مى‌‏گوید: «ثم استعمل فى کل مظفور به من جهة العدى و غیرهم؛ سپس در هر چیزى که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست مى‏‌آورد به کار رفته است.»

حتّى کسانى که یکى از معانى غنیمت را غنائم جنگى ذکر کرده‌‏اند انکار نمى‌‏کنند که معنى اصلى آن معنى وسیعى است، که به هرگونه چیزى که انسان بدون مشقّت به آن دسترسى پیدا کند، گفته مى‌‏شود.

در استعمالات معمولى غنیمت در برابر غرامت ذکر مى‌‏شود، و همانطور که معنى غرامت معنى وسیعى است و هرگونه غرامت را شامل مى‌‏شود، غنیمت نیز معنى وسیعى دارد و به هرگونه درآمد قابل ملاحظه‏‌اى گفته مى‌‏شود.

این کلمه در «نهج‌‏البلاغه» در موارد زیادى به همین معنى آمده است:

در خطبه 76 مى‏‌خوانیم: «اغْتَنَمَ الْمَهَلَ؛ فرصت‏‌ها و مهلت‏‌ها را غنیمت بشمارید!»

و در خطبه 120 مى‏‌فرماید: «مَنْ اخَذَ بِها لَحِقَ وَ غَنِمَ؛ کسى که به آئین خدا عمل کند به سرمنزل مقصود مى‏‌رسد و بهره مى‌‏برد.»

و در نامه 53 به مالک اشتر مى‌‏فرماید: «وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضارِیاً تَغْتَنِمُ اکْلَهُمْ؛ در برابر مردم مصر همچون حیوان درنده‌‏اى مباش که خوردن آنها را غنیمت و درآمدى براى خود فرض کنى!»

و در نامه 45 به عثمان بن حنیف مى‌‏فرماید: «فَوَ اللَّهِ ما کَنَزْتُ مِنْ دُنْیاکُم تِبْرأَ وَلا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْراً؛ بخدا سوگند از دنیاى شما طلائى نیندوختم، و از غنائم و درآمدهاى آن اندوخته‌‏اى فراهم نکردم!»

و در کلمات قصار، در جمله 331 مى‌‏فرماید: «انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأکْیاسِ؛ خداوند سبحان اطاعت را غنیمت و بهره هوشمندان قرار داده است.»

و در نامه 31 مى‌‏خوانیم: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فى حَالِ غِناکَ؛ هر کس در حال بى‌‏نیازى از تو قرضى بخواهد غنیمت بشمار!»

و نظیر این تعبیرات بسیار فراوان است.

عقیده مفسّران در تفسیر غنیمت در آیه ‏خمس

بسیارى از مفسّران که در زمینه این آیه به بحث پرداخته‏‌اند، صریحاً اعتراف کرده‌‏اند که غنیمت در اصل معنى وسیعى دارد، و شامل غنائم جنگى و غیر آن و بطور کلّى هرچیزى را که انسان بدون مشقّت زیادى به آن دسترسى پیدا مى‏کند، مى‏شود. حتّى آنها که آیه را به خاطر فتاواى فقهاى اهل تسنّن مخصوص غنائم جنگى دانسته‏‌اند، باز اعتراف دارند که در معنى اصلى آن این قید وجود ندارد، بلکه به خاطر قیام دلیل دیگرى این قید را به آن زده‏‌اند.

«قرطبى» مفسّر معروف اهل تسنّن در تفسیر خود، ذیل آیه چنین مى‏‌نویسد: «غنیمت در لغت چیزى است که فرد یا جماعتى با کوشش به دست مى‏‌آورند ... و بدان که اتّفاق (علماى اهل تسنّن) بر این است که مراد به غنیمت در آیه «وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ» اموالى است که با قهر و غلبه از کفّار به مسلمانان مى‌‏رسد، ولى باید توجّه داشت که این قید همانطور که گفتیم در معنى لغوى آن‏ وجود ندارد، ولى در عرف شرع، این قید وارد شده ‏است.»

«فخر رازى» در تفسیر خود تصریح مى‏‌کند که: «الغنم الفوز بالشّى‏ء؛ غنیمت این است که انسان به چیزى دسترسى پیدا کند.» و پس از ذکر این معنى وسیع از نظر لغت مى‌‏گوید: «معنى شرعى غنیمت (به عقیده فقهاى اهل تسنّن) همان غنائم جنگى است.»

و نیز در تفسیر «المنار» غنیمت را به معنى وسیع تفسیر کرده و اختصاصى به غنائم جنگى نداده است، اگرچه معتقد است باید معنى وسیع آیه فوق را به خاطر قید شرعى مقیّد به غنائم جنگى کرد.

در تفسیر «روح‌‏المعانى» نوشته آلوسى مفسّر معروف سنّى نیز چنین آمده است که: «غنم در اصل به معنى هرگونه سود و منفعت است.»

در تفسیر «مجمع‏‌البیان» نخست غنیمت را به معنى غنائم جنگى تفسیر کرده، ولى به هنگام تشریح معنى آیه چنین مى‌‏گوید: «قال اصحابنا انّ الخمس واجب فى کلّ فائدة تحصل للانسان من المکاسب و ارباح التّجارات، و فى الکنوز و المعادن و الغوص و غیرذلک ممّا هو مذکور فى الکتب، و یمکن ان یستدلّ على ذلک بهذه الایة فانّ فى عرف اللّغة یطلق على جمیع ذلک اسم الغنم و الغنیمة؛ علماى شیعه معتقدند که خمس در هرگونه فائده‌‏اى که براى انسان فراهم مى‌‏گردد واجب است، اعم از این که از طریق کسب و تجارت باشد، یا از طریق گنج و معدن و آنچه با غوص از دریاها خارج مى‌‏کنند، و سایر امورى که در کتب فقهى آمده است، و مى‌‏توان به این آیه بر این مدّعا استدلال کرد زیرا در عرف لغت به تمام اینها غنیمت گفته مى‏‌شود.»

در تفسیر المیزان نیز با استناد به سخنان علماى لغت تصریح شده که غنیمت هرگونه فایده است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان‏ مى‌‏افتد، و مورد نزول آیه گرچه غنائم جنگى است ولى مى‏‌دانیم که هیچ‌‏گاه مورد، عمومیّت مفهوم آیه را تخصیص نمى‏‌زند.

از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفته مى‌‏شود که: آیه غنیمت معنى وسیعى دارد و هرگونه درآمد و سود و منفعتى را شامل مى‌‏شود، زیرا معنى لغوى این لفظ عمومیّت دارد و دلیل روشنى بر تخصیص آن در دست نیست.

تنها چیزى که جمعى از مفسّران اهل تسنّن روى آن تکیه کرده‌‏اند این است که آیات قبل و بعد در زمینه جهاد وارد شده است و همین موضوع قرینه مى‏‌شود که آیه غنیمت نیز اشاره به غنائم جنگى باشد.

در حالى که مى‏‌دانیم شأن نزولها و سیاق، هیچ‏‌گاه عمومیّت آیه را تخصیص نمى‏‌زنند؛ و به عبارت‏ روشن‌‏تر، هیچ مانعى ندارد که مفهوم آیه یک معنى کلّى و عمومى باشد و در عین حال مورد نزول آیه یکى از مصادیق این حکم عمومى و کلّى باشد.

مثال برای اینکه شان نزول، عمومیت آیه را تخصیص نمی‌زند

مثلًا در آیه 7 سوره حشر مى‏‌خوانیم: «ما آتیکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهیکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ هرچه پیامبر براى شما مى‌‏آورد بگیرید و هرچه از آن نهى مى‏‌کند خوددارى کنید.» این آیه یک حکم کلّى درباره لزوم پیروى از فرمانهاى پیامبر را بیان مى‌‏کند در حالى که مورد نزول آن اموالى است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده است (و اصطلاحاً به آن فى‏ء گفته مى‌‏شود).

و نیز در آیه 233 سوره بقره، یک قانون کلّى به صورت «لا تُکَلِّفُ نَفْسٌ الَّا وُسْعَها؛ هیچ‏ کس موظّف به بیش از مقدار توانائى خود نیست.» بیان شده است در حالى که مورد آیه درباره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانائى خود به آنها اجرت بدهد ولى آیا ورود آیه در چنین مورد خاصّى‏ مى‌‏تواند جلو عمومیّت این قانون (عدم تکلیف مگر به مقدار توانائى) را بگیرد!

خلاصه این که، آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مى‌‏گوید: هر درآمدى از هر موردى عاید شما شود (که یکى از آنها غنائم جنگى است) خمس آن را بپردازید مخصوصاً کلمه «ما» موصوله و کلمه «شى‏ء» که دو کلمه عام و بدون هیچ‌‏گونه قید و شرطند این موضوع را تقویت مى‌‏کند. (خمس پشتوانه استقلال بیت المال، آیت الله مکارم شیرازی)

شنبه 9/9/1392 - 21:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته