به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ میشود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کردهاند.
به همین جهت، سلسله مباحثی درباره خمس از نگاه قرآن و روایات، مطرح خواهیم کرد تا این شبهه بر طرف شود.
آیه خمس در قرآن کریم
آیه 41 سوره انفال میفرماید:« وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ انْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما انْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَىءٍ قَدیرٌ؛ بدانید هر غنیمتى که به دست شما مىرسد یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و اهلبیت او و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه (از آنها) مىباشد، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (باایمان و بىایمان): روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آوردهاید؛ و خداوند بر هر چیزى توانا است.»
آیا اگر مسالهای در قرآن کریم نباشد لزوما در دین نیست؟
موضوع مهمّى که در این آیه باید مورد بررسى دقیق قرار گیرد و در حقیقت تمام بحث در آن متمرکز مىشود، در این است که آیا غنیمت که در آیه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مىشود، یا هرگونه درآمدى را در بر مىگیرد.
در صورت اوّل، آیه تنها خمس غنائم جنگى را بیان مىکند، و براى خمس در سایر موضوعات باید از سنّت و اخبار و روایات صحیح و معتبر استفاده کرد.
البته هیچ مانعى ندارد که قرآن به قسمتى از حکم به تناسب اشاره کند، و قسمتهاى دیگر در سنّت بیان شود.
مثلًا در قرآن مجید، نمازهاى پنجگانه روزانه صریحاً آمده است، و همچنین به نماز طواف که از نمازهاى واجب است اشاره شده، ولى از نماز آیات که مورد اتّفاق تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنّى است، ذکرى به میان نیامده، و همچنین نماز قضا و مانند آن، و هیچ کس را نمىیابیم که بگوید چون نماز آیات در قرآن ذکر نشده و تنها در سنّت پیامبر آمده است، نباید به آن عمل کرد، و یا این که چون در قرآن به بعضى از غسلها اشاره شده و سخن از بعضى غسلها به میان نیامده است بنابراین باید از آن صرفنظر کرد، این منطقى است که هیچ مسلمان آگاهی آن را نمىپذیرد.
(بحث روایات به طور مفصل خواهد آمد)
بنابراین، هیچ اشکالى ندارد که قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بیان کرده باشد و بقیّه را موکول به سنّت نماید، و نظیر این مسأله در فقه اسلام بسیار زیاد است و آنها که کمترین آگاهى از مسائل فقهى دارند، بخوبى این مطلب را دریافتهاند ولى با این حال باید ببینیم که غنیمت در لغت و در نظر عرف چه معنى مىدهد؟
معنای غنیمت در کتابهای لغت
آنچه از کتب لغت استفاده مىشود، این است که در ریشه معنى لغوى این کلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مىآید، نیفتاده است، بلکه هر درآمدى را شامل مىشود؛ به عنوان شاهد به چند قسمت از کتب معروف و مشهور لغت که مورد استناد همه دانشمندان و ادباى عرب است، اشاره مىکنیم:
در کتاب «لسان العرب»، جلد دوازدهم، آمده: «و الغنم: الفوز بالشّىء من غیر مشقّة و ... الغنم، الغنیمة و المغنم، الفىء ... و فى الحدیث الرّهن لمن رهنه له غنمه و علیه غرمه، غنمه زیادته و نمائه و فاضل قیمته ... و غنم الشّىء غنما:
فاز به ...؛ غنم یعنى دسترسى به چیزى بدون مشقّت پیدا کردن و غنم، غنیمت و مغنم به معنى فىء است (فىء را نیز در لغت به معنى چیزهایى که بدون زحمت به انسان مىرسد ذکر کردهاند ...) و در حدیث وارد شده که گروگان در اختیار کسى است که آن را به گرو گرفته، غنیمت و منافعش براى او است، و غرامت و زیانش نیز متوجّه او است، و نیز غنم به معنى زیادى و نمو و اضافه قیمت است ... فلان چیزى را به غنیمت گرفت یعنى به آن دسترسى پیدا کرد ...»
در کتاب «تاج العروس»، جلد نهم، آمده: «و الغنم الفوز بالشىء بلا مشقّة!؛ غنیمت آن است که انسان بدون زحمت به چیزى دسترسى پیدا کند.»
و در کتاب «قاموس» نیز غنیمت به همان معنى فوق ذکر شده است.
و در کتاب «مفردات راغب» غنیمت از ریشه «غنم» به معنى گوسفند گرفته شده، و سپس مىگوید: «ثم استعمل فى کل مظفور به من جهة العدى و غیرهم؛ سپس در هر چیزى که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست مىآورد به کار رفته است.»
حتّى کسانى که یکى از معانى غنیمت را غنائم جنگى ذکر کردهاند انکار نمىکنند که معنى اصلى آن معنى وسیعى است، که به هرگونه چیزى که انسان بدون مشقّت به آن دسترسى پیدا کند، گفته مىشود.
در استعمالات معمولى غنیمت در برابر غرامت ذکر مىشود، و همانطور که معنى غرامت معنى وسیعى است و هرگونه غرامت را شامل مىشود، غنیمت نیز معنى وسیعى دارد و به هرگونه درآمد قابل ملاحظهاى گفته مىشود.
این کلمه در «نهجالبلاغه» در موارد زیادى به همین معنى آمده است:
در خطبه 76 مىخوانیم: «اغْتَنَمَ الْمَهَلَ؛ فرصتها و مهلتها را غنیمت بشمارید!»
و در خطبه 120 مىفرماید: «مَنْ اخَذَ بِها لَحِقَ وَ غَنِمَ؛ کسى که به آئین خدا عمل کند به سرمنزل مقصود مىرسد و بهره مىبرد.»
و در نامه 53 به مالک اشتر مىفرماید: «وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضارِیاً تَغْتَنِمُ اکْلَهُمْ؛ در برابر مردم مصر همچون حیوان درندهاى مباش که خوردن آنها را غنیمت و درآمدى براى خود فرض کنى!»
و در نامه 45 به عثمان بن حنیف مىفرماید: «فَوَ اللَّهِ ما کَنَزْتُ مِنْ دُنْیاکُم تِبْرأَ وَلا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْراً؛ بخدا سوگند از دنیاى شما طلائى نیندوختم، و از غنائم و درآمدهاى آن اندوختهاى فراهم نکردم!»
و در کلمات قصار، در جمله 331 مىفرماید: «انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأکْیاسِ؛ خداوند سبحان اطاعت را غنیمت و بهره هوشمندان قرار داده است.»
و در نامه 31 مىخوانیم: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فى حَالِ غِناکَ؛ هر کس در حال بىنیازى از تو قرضى بخواهد غنیمت بشمار!»
و نظیر این تعبیرات بسیار فراوان است.
عقیده مفسّران در تفسیر غنیمت در آیه خمس
بسیارى از مفسّران که در زمینه این آیه به بحث پرداختهاند، صریحاً اعتراف کردهاند که غنیمت در اصل معنى وسیعى دارد، و شامل غنائم جنگى و غیر آن و بطور کلّى هرچیزى را که انسان بدون مشقّت زیادى به آن دسترسى پیدا مىکند، مىشود. حتّى آنها که آیه را به خاطر فتاواى فقهاى اهل تسنّن مخصوص غنائم جنگى دانستهاند، باز اعتراف دارند که در معنى اصلى آن این قید وجود ندارد، بلکه به خاطر قیام دلیل دیگرى این قید را به آن زدهاند.
«قرطبى» مفسّر معروف اهل تسنّن در تفسیر خود، ذیل آیه چنین مىنویسد: «غنیمت در لغت چیزى است که فرد یا جماعتى با کوشش به دست مىآورند ... و بدان که اتّفاق (علماى اهل تسنّن) بر این است که مراد به غنیمت در آیه «وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ» اموالى است که با قهر و غلبه از کفّار به مسلمانان مىرسد، ولى باید توجّه داشت که این قید همانطور که گفتیم در معنى لغوى آن وجود ندارد، ولى در عرف شرع، این قید وارد شده است.»
«فخر رازى» در تفسیر خود تصریح مىکند که: «الغنم الفوز بالشّىء؛ غنیمت این است که انسان به چیزى دسترسى پیدا کند.» و پس از ذکر این معنى وسیع از نظر لغت مىگوید: «معنى شرعى غنیمت (به عقیده فقهاى اهل تسنّن) همان غنائم جنگى است.»
و نیز در تفسیر «المنار» غنیمت را به معنى وسیع تفسیر کرده و اختصاصى به غنائم جنگى نداده است، اگرچه معتقد است باید معنى وسیع آیه فوق را به خاطر قید شرعى مقیّد به غنائم جنگى کرد.
در تفسیر «روحالمعانى» نوشته آلوسى مفسّر معروف سنّى نیز چنین آمده است که: «غنم در اصل به معنى هرگونه سود و منفعت است.»
در تفسیر «مجمعالبیان» نخست غنیمت را به معنى غنائم جنگى تفسیر کرده، ولى به هنگام تشریح معنى آیه چنین مىگوید: «قال اصحابنا انّ الخمس واجب فى کلّ فائدة تحصل للانسان من المکاسب و ارباح التّجارات، و فى الکنوز و المعادن و الغوص و غیرذلک ممّا هو مذکور فى الکتب، و یمکن ان یستدلّ على ذلک بهذه الایة فانّ فى عرف اللّغة یطلق على جمیع ذلک اسم الغنم و الغنیمة؛ علماى شیعه معتقدند که خمس در هرگونه فائدهاى که براى انسان فراهم مىگردد واجب است، اعم از این که از طریق کسب و تجارت باشد، یا از طریق گنج و معدن و آنچه با غوص از دریاها خارج مىکنند، و سایر امورى که در کتب فقهى آمده است، و مىتوان به این آیه بر این مدّعا استدلال کرد زیرا در عرف لغت به تمام اینها غنیمت گفته مىشود.»
در تفسیر المیزان نیز با استناد به سخنان علماى لغت تصریح شده که غنیمت هرگونه فایده است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان مىافتد، و مورد نزول آیه گرچه غنائم جنگى است ولى مىدانیم که هیچگاه مورد، عمومیّت مفهوم آیه را تخصیص نمىزند.
از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفته مىشود که: آیه غنیمت معنى وسیعى دارد و هرگونه درآمد و سود و منفعتى را شامل مىشود، زیرا معنى لغوى این لفظ عمومیّت دارد و دلیل روشنى بر تخصیص آن در دست نیست.
تنها چیزى که جمعى از مفسّران اهل تسنّن روى آن تکیه کردهاند این است که آیات قبل و بعد در زمینه جهاد وارد شده است و همین موضوع قرینه مىشود که آیه غنیمت نیز اشاره به غنائم جنگى باشد.
در حالى که مىدانیم شأن نزولها و سیاق، هیچگاه عمومیّت آیه را تخصیص نمىزنند؛ و به عبارت روشنتر، هیچ مانعى ندارد که مفهوم آیه یک معنى کلّى و عمومى باشد و در عین حال مورد نزول آیه یکى از مصادیق این حکم عمومى و کلّى باشد.
مثال برای اینکه شان نزول، عمومیت آیه را تخصیص نمیزند
مثلًا در آیه 7 سوره حشر مىخوانیم: «ما آتیکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهیکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ هرچه پیامبر براى شما مىآورد بگیرید و هرچه از آن نهى مىکند خوددارى کنید.» این آیه یک حکم کلّى درباره لزوم پیروى از فرمانهاى پیامبر را بیان مىکند در حالى که مورد نزول آن اموالى است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده است (و اصطلاحاً به آن فىء گفته مىشود).
و نیز در آیه 233 سوره بقره، یک قانون کلّى به صورت «لا تُکَلِّفُ نَفْسٌ الَّا وُسْعَها؛ هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانائى خود نیست.» بیان شده است در حالى که مورد آیه درباره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانائى خود به آنها اجرت بدهد ولى آیا ورود آیه در چنین مورد خاصّى مىتواند جلو عمومیّت این قانون (عدم تکلیف مگر به مقدار توانائى) را بگیرد!
خلاصه این که، آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مىگوید: هر درآمدى از هر موردى عاید شما شود (که یکى از آنها غنائم جنگى است) خمس آن را بپردازید مخصوصاً کلمه «ما» موصوله و کلمه «شىء» که دو کلمه عام و بدون هیچگونه قید و شرطند این موضوع را تقویت مىکند. (خمس پشتوانه استقلال بیت المال، آیت الله مکارم شیرازی)