• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3682روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 

 

می‌خواهم درس بخوانم
نمی‌گذارند
در صدایم پنهان می‌شوند
با لب‌هایم
می‌خندند
می‌بوسند
دست در گردنم می‌اندازند
می‌گریند
نمی‌گذارند
نمی‌گذارند
این شعرهای لجوج .
  "  انسیه موسویان

شنبه 11/8/1392 - 7:59
شعر و قطعات ادبی

 

 

سکوت را می‌پذیرم
اگر بدانم
روزی با تو سخن خواهم گفت

تیره بختی را می‌پذیرم
اگر بدانم
روزی چشم‌های تو را خواهم سرود

مرگ را می‌پذیرم
اگر بدانم
روزی تو خواهی فهمید
که دوستت دارم

"جبران خلیل جبران"

شنبه 11/8/1392 - 7:58
شعر و قطعات ادبی

 

 

اگر دری میان ما بود

می‌کوفتم

درهم می‌کوفتم

 اگر میان ما دیواری بود

بالا می‌رفتم  پایین می‌آمدم

فرو می‌ریختم

 اگر کوه بود   دریا بود

پا می‌گذاشتم

بر نقشه‌ی جهان و

نقشه‌ای دیگر می‌کشیدم

 

اما میان ما هیچ نیست

هیچ

 و  تنها با هیچ

هیچ کاری نمی‌شود کرد 

  "شهاب مقربین"

شنبه 11/8/1392 - 7:57
شعر و قطعات ادبی

 

 

نمی ترسم از سرنوشت هولناک
و از دلتنگی های کشنده ی شمال
مهم نیست که سپیده دمان را دیگر نبینیم
و مهتاب بر ما نتابد

هدیه ای نثارت می کنم امروز

که در جهان بی مثل و مانند است :
عکس رقصانم را در آب
در ساعتی که جویبار شبانه هنوز بیدار ست

نگاهم را ، نگاهی که ستاره های افتان در برابرش
تاب بازگشت به آسمان ها را نیافتند

پژواک میرای صدایم را
صدایی که زمانی گرم و جوان بوده ست

این ها همه نثارت باد تا تو بتوانی بی تشویش
پرگویی ی کلاغ های حوالی شهر را تاب آوری
تا شرجی ی روزهای اکتبر
دلچسب تر از خنکای ماه گردد ...

مرا هم به خاطر بسپار ، فرشته ی من
تا اولین برف ، تا آخرین برف به خاطر بسپار

   "آنا آخماتووا"
شنبه 11/8/1392 - 7:55
شعر و قطعات ادبی

 

 

سر می روم از خویش
از گوشه گوشه فرو می ریزم
و عطر تو
رسوایم می کند. 

"شمس لنگرودی"

شنبه 11/8/1392 - 7:54
شعر و قطعات ادبی

 

 

هدیه ام از تولد

گریه بود

خندیدن را تو به من آموختی

سنگ بوده ام

تو کوهم کردی

برف بوده ام

تو آبم کردی

آب می شدم

تو خانه دریا را نشانم دادی

می دانستم گریه چیست

خندیدن را

تو به من هدیه کردی .

  "محمد شمس لنگرودی"

 

شنبه 11/8/1392 - 7:54
شعر و قطعات ادبی

 

 

دیشــب به یاد تــو تنــــها گریـستــــم                

مستــانه گریـــه کردم و دریـــا گریستم

طوفان غم چو داد گلستان دل به بــاد               

بر حــــــــال زار پـــرپــــر گلــــها گریستم

من بـودم و خیـال تـــو در نیمـه شــــب             

بر بخت خویش و این دل شیدا گریستم

بیخود شـدم ز گریه و رفتم به اشتیاق              

ســودای دل نمــــودم و آنجـــــا گریستم  

در جســتــجوی او مــن آواره ابـــــــروار             

بر کـوه و دشت و دامن و صحـرا گریستم 

هر چـند نکته سنـج سخن آورم ولیــک               

شــب در خیال لعـــــل شکر خا گریستم  

 

شنبه 11/8/1392 - 7:51
شعر و قطعات ادبی

 

 

مداد رنگی هایش را بر می دارد
می خواهد
خودش را آبی کند برایت ...
آبی کم رنگ ...
به رنگ آرامش آسمان ...
کودک درون من هنوزنمی داند
سیاهی دنیا بر هر رنگی غالب است !!!

شنبه 11/8/1392 - 7:50
شعر و قطعات ادبی

 

 

حـــوا دوباره ســیب بچــین و گــــناه کـن  

خــود را بــــرای رفتــنمان رو بــــراه کــن  

 ماطـردگشتیم چه اینــجا چه از بهشـت               

حـوای مــن بــیا و دوبــاره اشتباه کـــــن   

 ایـــنجا که ظلـمت است تمام لحــظه ها              

تــنها ترین ســتاره ی من فــکر ماه کــن  

 

از طـعم سرخ بوسه ی ممـنوعه ات پرم             

لبـریـزم از گــناه تــــو مـــــرا تبــــاه کـــن  

 اینـــــجا تـــمام ثانیــه ها لنـگ می زنـند              

آن سـوی مـرگ خانـه ی دل را به راه کـن  

 برخـــــیز تا پیــــله تـــن پر زنـــیم و بـــعد             

با هـــر ســپید خـــود غزلـم را سـیاه کـن  

 تا کــی گــریز و دلــهره و حسـرت و فـغان              

حـــوا بیا دوباره ســیب بچــین و گــناه کـن  

             "بابــک تمـــیز "

 

شنبه 11/8/1392 - 7:49
شعر و قطعات ادبی

 

 

برنگرد

 برنگرد!

که بر نمی گردی تو هیچ وقت
نمی خواهم داشته باشمت,  

نترس
فقط بیا…
در خزان خواسته هایم کمی قدم بزن تا ببینمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است

شنبه 11/8/1392 - 7:47
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته