• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1295
تعداد نظرات : 925
زمان آخرین مطلب : 4620روز قبل
دعا و زیارت
پرخورى و هوشيارى
از پرخورى بپرهيزيد تا هوشيار بمانيد
رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمودند:
پرخورى موجب از بين رفتن و نابودى هوشيارى و زيركى است
پنج شنبه 2/1/1386 - 6:52
دعا و زیارت

كم خوردن و سبك بودن
كمتر غذا بخوريد تا سبكتر باشيد
رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمودند:
محبوبترين شما در پيشگاه خدا آنكس است كه كم خوراكتر و سبكتر باشد.

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:51
دعا و زیارت

 نمك قبل از غذا
ابتداى غذا، كمى نمك بخوريد
حضرت على (عليه السلام ) فرمودند:
در شروع به غذا خوردن ، نمك بخوريد، اگر مردم مى دانستند نمك چه خاصيتى دارد هر آينه به جاى داروهاى مجرب ديگر آن را انتخاب مى كردند

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:51
دعا و زیارت

- آغاز غذا با نام خدا
غذاى خود را با نام خدا آغاز كنيد
امام على (عليه السلام ) فرمودند:
به هنگام غذا خوردن خداى را ياد كنيد و از بيهوده گوئى اجتناب نمائيد زيرا كه طعام نعمت و رزقى از خداوند است و بر شماست كه در آن خداى را ياد كرده و شكر گوئيد.

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:50
دعا و زیارت

 شروع با سركه
خوب است غذا را با سركه شروع كنيد
محمد بن على گويد: مردى در خراسان خدمت امام رضا (عليه السلام ) بود. غذايى براى آن حضرت آوردند كه با آن سركه و نمك بود. آن حضرت آغاز غذا را با سركه شروع كردند، آن مرد گفت : قربانت گردم ، شما به ماها امر كرديد با نمك شروع كنيم ! آن حضرت فرمودند: اين مثل آن است ، بدرستى كه سركه ذهن را قوى و عقل را زياد مى كند.

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:49
دانستنی های علمی

 شستن دست ها
دست هايتان را قبل و بعد از غذا بشوئيد
امام على (عليه السلام ) فرمودند:
شستن دست ها قبل از غذا، رزق را زياد مى كند، لباس ها را از آلودگى حفظ مى نمايد و چشم را تقويت مى كند.

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:49
دانستنی های علمی

در استرالیا

 

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:39
دعا و زیارت

18 ساعت در روز می خوابد

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:38
دعا و زیارت

مراسم كفن و دفن

آن گاه كه امام حسن(ع) دار فانى را وداع گفت، عباس بن‏على(ع)، عبدالرحمن بن‏جعفر و محمد بن‏عبدالله بن‏عباس به كمك امام حسين(ع) شتافتند و آن حضرت با كمك آنان جنازه برادر را غسل داد، حنوط كرد و كفن نمود، آن گاه به مصلا (جايگاه خاص، جهت نماز گزاردن بر مردگان) كه در نزديكى مسجد النبى بود منتقل نمودند، كه آن مصلا را «بلاطه‏» مى‏ناميدند. در آن جا بر جنازه آن حضرت نماز گزاردند، سپس جنازه را جهت تجديد عهد و دفن، نزديك مزار رسول خدا(ص) بردند.

ممانعت از دفن در حرم پيامبر

فرماندار مدينه، مروان بن‏حكم به همراه آشوبگران جلو آمدند و فرياد برآوردند: شما مى‏خواهيد حسن بن‏على را در كنار پيامبر دفن كنيد؟ از طرف ديگر عايشه سوار بر استر به جمعشان پيوست و فرياد زد: چگونه مى‏شود كسى را كه من هرگز او را دوست ندارم، به ميان خانه من داخل كنيد.

مروان گفت: آيا سزاوار است عثمان در دورترين نقطه مدينه در قبرستان دفن شود و حسن بن‏على در جوار پيامبر خدا(ص) هرگز نمى‏شود، من شمشير به دست مى‏گيرم و حمله مى‏كنم و ممانعت‏خواهم نمود.

عده‏اى از امويان و آشوبگران به دنبال بهانه بودند و مى‏خواستند فتنه‏اى به پا كنند كه امام حسين(ع) با بردبارى جنازه برادرش را به سوى بقيع برگرداند و بنى‏هاشم را آرام نمود و در جوار جده‏اش فاطمه بنت اسد در بقيع دفن نمود و از خون‏ريزى و فتنه به همان وضعى كه امام مجتبى(ع) وصيت نموده بود جلوگيرى كرد.

امام حسين(ع) رو به مروان كرد و فرمود: اگر برادرم وصيت كرده بود كه در كنار جدش پيامبر(ص) دفن شود، مى فهميدى كه تو كوچك‏تر از آنى كه بتوانى ما را برگردانى و جلو دفن جنازه او را در ميان حرم پيامبر(ص) بگيرى.

ابن‏شهر آشوب مى‏افزايد: به هنگام بردن جنازه امام مجتبى(ع) به سوى بقيع غرقد، افراد شرور و پست‏به پشتيبانى امويان به جنازه آن بزرگوار تيراندازى كردند، به طورى كه هنگام دفن هفتاد تير از بدن آن حضرت جدا نمودند.

عايشه به هنگام دفن امام مجتبى(ع)ابن‏عباس(ره) خطاب به عايشه (در حالى كه چهل سوار در اطرافش بودند) گفت: «واسو اتاه فيوما على بغل و يوما على جمل، تريدين ان تطفئى نورالله و تقاتلى اولياءالله ارجعى فقد كفيت الذى تخافين و بلغت ما تحبين و الله منتصر لاهل البيت و لو بعد حين; چه بيچارگى و بدبختى! امروز سوار بر استر شدى و يك روز سوار بر شتر گشتى (اشاره به جنگ جمل). تو مى‏خواهى نور خدا را خاموش كنى و با اولياى خدا بجنگى. برگرد، آنچه ديگران مى‏خواستند انجام دادى و ماموريت‏خويش را به پايان رساندى، خداوند اهل بيت(عليهم السلام) را يارى خواهد كرد، گرچه زمانى بگذرد...»

و بعضى سخن ابن‏عباس را چنين نقل كرده‏اند: «جملت و بغلت و لو عشت لفيلت!» آن روز سوار بر شتر گشتى و امروز بر استر سوارى، و اگر زنده بمانى [براى مبارزه با نور خدا و اهل بيت] بر فيل نيز سوار خواهى گشت.

و در قسمت‏هايى از زيارات جامعه، خطاب به امامان معصوم(عليهم السلام) ماجراى شهادت آن بزرگوار را از زبان امام صادق(ع) چنين نقل مى‏كند:

«يا موالى... انتم بين صريع فى المحراب قد فلق السيف هامته و شهيد فوق الجنازة قد شكت‏بالسهام اكفانه [اكفانه بالسهام]...; اى سروران من...! شما كسانى هستيد كه بعضى جسدتان در ميان محراب عبادت در حالى كه فرقتان شكافته بود، به شهادت رسيديد و بعضى از شما شهيدى هستيد كه دشمنان اسلام بر جنازه شما تيراندازى كردند، به طورى كه كفنتان سوراخ سوراخ گرديد...»

در روايت فوق، ابتدا اشاره به نحوه شهادت على بن‏ابى‏طالب(ع) شده است و سپس ماجراى تيرباران شدن جنازه امام مجتبى(ع) را بيان مى‏كند و در ادامه آن، ماجراى شهادت امام حسين(ع) و ديگر ائمه را بيان مى‏دارد

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:36
دعا و زیارت

جنون‏آميزترين جنايت معاويه

معاويه بارها تصميم بر مسموم كردن امام مجتبى(ع) گرفت و به واسطه‏هاى پنهان زيادى متوسل گرديد حاكم نيشابورى با سند معتبر از ام بكر بنت مسور نقل مى‏كند كه گفت:

«كان الحسن بن على[ع] سم مرارا كل ذلك يغلت‏حتى كانت مرة الاخيرة التى مات فيها فانه كان يختلف كبده، فلم لبث‏بعد ذلك الا ثلاثا حتى توفي; حسن بن‏على[ع] را بارها مسموم كردند، ليكن اثر چندانى نگذاشت ولى در آخرين مرتبه زهر كبدش را پاره‏پاره كرد، كه بعد از آن سه روز بيش‏تر زنده نماند.»

ابن‏ابى‏الحديد مى‏نويسد: «چون معاويه خواست‏براى پسرش يزيد بيعت‏بگيرد، اقدام به مسموم نمودن امام مجتبى(ع) كرد، زيرا معاويه براى گرفتن بيعت‏به نفع پسرش و موروثى كردن حكومتش مانعى بزرگ‏تر و قوى‏تر از حسن‏بن‏على(ع) نمى‏ديد، پس معاويه توطئه كرد، آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد.»

در اين توطئه، بيش‏ترين نقش را مروان بن‏حكم كه فرماندار مدينه بود ايفا كرد. وقتى معاويه تصميم بر اين جنايت هولناك گرفت، آخرين مرتبه، طى نامه‏اى سرى از مروان فرماندار خويش خواست تا در مسموميت‏حسن بن‏على(ع) سرعت گيرد و آن را در اولويت قرار دهد.

مروان جهت اجراى اين توطئه مامور شد با جعده دختر اشعث همسر امام مجتبى(ع) تماس برقرار كند. معاويه در نامه‏اش نوشته بود كه جعده يك عنصر ناراضى و ناراحت است و از جهت روحى مى‏تواند با ما همكارى داشته باشد و سفارش كرده بود كه به جعده وعده دهد بعد از انجام ماموريتش او را به همسرى پسرش يزيد درخواهد آورد و نيز توصيه كرده بود صد هزار درهم به او بدهد.

بنا به گفته شعبى: چون جعده امام مجتبى(ع) را مسموم كرد، معاويه صدهزار درهم را به او داد، ليكن از ازدواج با پسرش يزيد سرباز زد و در پيامى برايش نوشت: «چون علاقه به حيات و زندگى فرزندم يزيد دارم، نمى‏گذارم با تو ازدواج كند.»

امام صادق(ع) فرمود: جعده - لعنة الله عليها - زهر را گرفت و به منزل آورد. آن روزها امام مجتبى(ع) روزه داشت و روزهاى بسيار گرمى بود، به هنگام افطار خواست مقدارى شير بنوشد، آن ملعون زهر را در ميان آن شير ريخته بود، به مجرد اين كه شير را آشاميد، پس از چند دقيقه امام(ع) فرياد برآورد:

«عدوة الله! قتلتني قتلك الله و الله لا تصيبن مني خلفا و لقد غرك و سخر منك و الله يخزيك و يخزيه; دشمن خدا! تو مرا كشتى، خداوند تو را نابود كند. سوگند به خدا! بعد از من بهره و سودى (خوشحالى) براى تو نخواهد بود. تو را گول زدند و مفت و رايگان در راستاى اهدافشان به كار گرفتند. سوگند به خدا (معاويه) بيچاره و بدبخت نمود تو را و خود را خوار و ذليل كرد.»

امام صادق(ع) در ادامه سخنان خود فرمودند: «امام مجتبى(ع) بعد از اين كه جعده او را مسموم كرد، دو روز بيش‏تر باقى نماند و از دنيا رفت و معاويه هم بدانچه وعده كرده بود وفا ننمود

پنج شنبه 2/1/1386 - 6:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته